آیا سال
89 سال انفجار جنبش کارگری خواهد بود؟
آیا
حاکمیت با تحمیل فقر مطلق و تهدید به اخراج و پلیسی
و امنیتی کردن محیط کار و سرکوب و زندان و شکنجه فعالین
جنبش کارگری باز هم خواهد توانست کارگران را در شرایط استیصال و
نگرانی و اضطراب به استثمار مطلق و بردگی بکشاند؟
شورای عالی کار حداقل مزد را
برای سال 1389 مبلغ 303 هزار و 48 تومان در ماه تعیین کرد که
یکسوم خط فقر سال 88 و با احتساب تورم ناشی از اجرا شدن طرح هدفمند
کردن یارانه ها یکچهارم خط فقر سال 89 خواهد بود. مقامات و مسئولان
جمهوری اسلامی در مخالفت با افزایش دستمزد ها عنوان می
کردند که با بالا رفتن دستمزدها تورم افزایش یافته و باعث
بیکاری می شود .آنها می گویند باید حداقل
دستمزد را پائین نگهداشت تا سرمایه گذاران رغبت به استخدام داشته
باشند.
نظری جلالی معاون روابط کار
می گوید: " حداقل دستمزد کارگران باید طوری
تنظیم شود که هیچ واحدی تحت فشار قرار نگیرد و موضوع
تعطیلی واحدهای اقتصادی و ناتوانی کار
فرمایان در پرداخت پیش نیاید. او می افزاید
در باره واحدهائی هم که مشکل فروش و نقدینگی دارند باید
با مدارا رفتار کرد و نمی توان فشاری بر آنها برای افزایش
پرداختی به نیروی کار وارد کرد . "
آیا چنین اظهاراتی
مبنائی واقعی دارد یا صرفا فریبی است در جهت
تشدید استثمار و غارت نیروی کار ؟
طی پنجساله 1359 (بعد از یورش
به سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری و سازمانها و
احزاب چپ ) تا 1363 حداقل حقوق کارگران در مبلغ 1905 ریال ثابت ماند
ولی تورم طی این پنجسال طبق آمار رسمی به میزان
90.7 در صد افزایش می یابد یا در طی سالهای
1367 و 1368 میزان حداقل حقوق 2490 ریال ثابت می ماند ولی
تورم طی این دو سال 46.3 در صد افزایش می یابد .
بنابراین می بینیم دلیل واقعی و اصلی
تورم نمی تواند افزایش دستمزدها باشد بلکه دلیل اصلی آن
در استثمار وحشیانه نیروی کار ارزان ، دلالی و زد وبند و قاچاق
و غارت اموال عمومی و بورس بازی و چاپ بدون پشتوانه اسکناس و
غیره است. و اما در رابطه با ادعای گسترش بیکاری در
نتیجه افزایش دستمزد باید به چند نکته اشاره کرد. اولا
آیا همین دستمزدهای بسیار پائین یکسوم خط فقر
باعث شده است سرمایه داران به استخدام رغبتی نشان دهند؟ دوما
آیا استدلال برداشتن الزامهای استخدامی و ایجاد مناطق
آزاد اقتصادی مثل کیش و
عسلویه( یعنی خارج کردن کارگران از چتر حمایتی
قانون کار ) باعث بالا رفتن اشتغال شد و یا برعکس باعث گسترش اخراجها و بیکاری؟ در ضمن طبق
بررسی آماری مرکز آمار ایران در مورد شاخص کل تولید
کارگاههای بزرگ صنعتی
دارای 100 نفر کارکن و بیشتر و شاخص کل اشتغال کارکنان
این مراکز طی سالهای 83 تا 86 نشاندهنده این استکه با
اینکه شاخص تولید 36 درصد افزایش یافته شاخص اشتغال 4.4
در صد کاهش پیدا کرده است . این مسئله از طرفی نشاندهنده
تشدید روند کار و استثمار و سود بیشتر برای سرمایه دار
است و از طرف دیگر بخوبی نشاندهنده این استکه طی
این مدت میزان اشتغال نه تنها
ارتقائی نداشته بلکه تنزل هم داشته و بیکاری گسترش
یافته است. بنابراین مسئله گسترش بیکاری هم ربطی به
افزایش دستمزدها ندارد بلکه ریشه آنرا باید در
سیاستهای اقتصادی ضد تولیدی و دلالی و واردات
60 میلیارد دلار کالای مصرفی در سال 88 و در سیستم
مافیائی سیل واردات قاچاق
و سیاست تخریب صنایع و تولیدات کشاورزی داخلی
و تبدیل ایران به مرکزی تجاری ( طبق رهنمود عسگر
اولادی ) جستجو کرد. عیسی محمد کمالی ، دبیر
اجرائی خانه کارگر بوشهر در دی ماه 88 به خبرگزاری ایلنا
می گوید: " در 4 سال اخیر در عسلویه شمار کارگران و
دیگر شاغلان از 60 هزار نفر به 8 هزار نفر کاهش یافته است.
رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم
الانبیاء و مجری برخی فازهای پارس جنوبی در
اوایل پائیز سال88 از بیکار شدن دست کم 6000 کارگر در این
میدان گازی خبر داد.
محمد پارسا رئیس هیئت
مدیره سندیکای صنعت برق در زمستان 88 به خبر گزاری
ایلنا گفت : " به دلیل بدهی 5 میلیارد
دلاری دولت به اعضاء سندیکای تولید کنندگان برق ، رقم
بدهی های دولت به ما آنقدر سنگین شده که در صورت عدم چاره
جوئی واحدهای تولید کننده مجبور به تعطیل خواهند بود و
بیش از 900 هزار نیروی کار که مستقیم و غیر
مستقیم در این صنعت مشغول به کار هستند ، در معرض بیکاری
قرار دارند."
وضعیت اسفناک تحمیل فقر مطلق به
کارگران را باز هم با بررسی میزان حداقل دستمزدها نمی توان درک
کرد مگر اینکه توجه داشته باشیم که بخش اعظم طبقه کارگر 8
میلیونی ایران اساسا مشمول هیچگونه قانون و مقررات و ضوابطی نیستند و
مثل گوشت قربانی به دهان گرگهای سرمایه دار رها شده اند و در
اکثر موارد دستمزدی کمتر از حداقل تعیین شده دریافت
می کنند. کارگران کارگاههای زیر ده نفر ، کارگران مهاجر ،
کودکان کارگر و کارگران فصلی و کارگران بخش کشاورزی و دامداری و
حتی بسیاری از تحصیل کردگان متخصص دانشگاهی که از
سر اجبار بیکاری مجبور به انجام کارهای ساده هستند از این
جمله اند.
حداقل دستمزدها ی سال 89 را براساس 15
درصد تورم سال 88 یعنی سال قبل تعیین کرده اند در
صورتی که تورم سال جاری طبق پیشبینی های
مقامات رسمی دولت و مجلس به علت اجرای طرح هدفمند کردن یارانه
ها بین 25 تا 56 درصد خواهد بود و این به معنی کاهش قدرت
خرید سی تا پنجاه درصدی
کارگران در سال جاری نسبت به سال 88 است.
سرمایه داران بخش صنعتی که قادر
به رقابت در مقابل کالاهای وارداتی نیستند ترجیح می
دهند سرمایه های خود را به بخشهای دلالی و مالی که
سودهای بیشتر و بی دردسرتری دارد منتقل کنند و به این ترتیب در سال جاری
نیز با گسترش بیکاری روبرو خواهیم بود.
فقر مطلق ، اخراج و بیکارسازی
گسترده کارگران ، عدم پرداخت به موقع دستمزدها ، تحمیل قراردادهای
موقت و سفید امضاء ، حاکم کردن شرکتهای پیمانکاری بر
سرنوشت کارگران ، سرکوب تشکل ها و اعتراضات کارگری و بازداشت و شکنجه و
زندانی کردن آنها و حتی اجرای احکام شلاق علیه
کارگران ادامه دارد و هر ساله بر عمق و دامنه آن افزوده
می شود.
آیا حاکمیت سرمایه
داری جمهوری اسلامی در
شرایط گسترش بحران اقتصادی – اجتماعی و سیاسی در
سال جاری نیز طبق روال گذشته با اتکاء به سرکوب ، کشتار و اختناق باز
هم خواهد توانست به حیات ننگین خود ادامه دهد؟
پاسخ به این سئوال بستگی به
ایفای نقش طبقه کارگر در این شرایط بسیار ملتهب و
انفجاری دارد. مبارزه کارگران علیه نظام وحشی و خونریز و
مرتجع جمهوری اسلامی باید در همه عرصه های اقتصادی –
اجتماعی و سیاسی ادامه
و گسترش و شدت یابد. مبارزه در جهت کسب حق تشکل ، حق اشتغال ،
جلوگیری از اخراج ، بهبود شرایط کار و دستمزد، لغو تبعیض
جنسی و قومی ، منع کار کودکان ، حق اعتصاب – راهپیمائی و
تحصن و آزادی کارگران زندانی در
کنار مبارزه برای آزادیهای سیاسی و حقوق
دمکراتیک توده های مردم ، مبارزه در جهت آزادی زندانیان
سیاسی و آزادی اندیشه و بیان و قلم و مطبوعات و
اجتماعات و آزادی تحزب و تشکل ، جدائی دین از دولت ، بیمه
های اجتماعی عمومی باید با پیگیری تمام
ادامه یابد.
امروز برای پیشبرد امر مبارزه ،
اتکاء به نیروی سازمانیافته و سراسری خود و جلب
حمایت اقشار زحمتکش و جوانان و زنان مترقی و آزادیخواه امری
ضروری است. بدون کوچکترین تردید رژیم منحوس و مرتجع
سرمایه داری جمهوری اسلامی به زباله دان تاریخ
خواهد پیوست. مهم تحقق کامل اهداف و آمال و آرزوهای توده های
زحمتکش و آزادیخواه ومبارزی است که طی صد ساله اخیر از
انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت گرفته تا انقلاب 57 برای آن
اهداف مبارزه کرده اند. این مبارزه تنها با ایفای نقش اصلی و
قاطع و تعیین کننده طبقه
کارگر و رهبری حزب سیاسی او بثمر خواهد رسید.
نقل از توفان
الکترونیکی شماره 45 فروردین 89 نشریه الکترونیکی حزب
کارایران
toufan@toufan.org