به مناسبت سی
ونهمین سالگرد انقلاب بهمن 57 وسرنگونی رژیم سرسپرده
ومنفورسلطنت پهلوی
-
سخنی با روشنفکران خودفروخته وجاعل
****
سی و نه سال
ازانقلاب عظیم وشکوهمند بهمن 57 می گذرد .انقلابی که هدفش
استقرار آزادی، استقلال ، دمکراسی وعدالت اجتماعی بود و با کسب
قدرت سیاسی توسط دارودسته خمینی درخون در غلطید
ودربین راه متوقف شد. روشن است درس ازشکستها وآموزش صحیح از این
انقلاب مادر پیروزیهای فردای ماست. اما امروز دراثر
خیانتهای رژیم جمهوری اسلامی و اوضاع وخیم
ایران وپیامدهای ناگوار شکست انقلاب عده ای از روشنفکران
خودفروخته نه تنها به نکوهش انقلاب وتحولات عمیق اجتماعی می
پردازند بلکه برعلیه انقلاب مردم وهمدست شدن با امپریالیسم
درجهت احیای بساط ننگین وپوسیده سلطنتی که خود
دلیل روشنی بر ظهور رژیم سیاه جمهوری اسلامی
است ، عمل میکنند.این عده از روشنفکران نازا و سترون که به
مجیزگوئی جناحهای همین نظام عنکبوتی اسلامی
می پردازند و برای منافعشان به قشری ترین
وکثیفترین دسته بندیهای رژیم روی آورده ودر تداوم
پایه های استبداد واختناق نقش ایفا میکنند به روشنفکران
متعهد و مسئول ایران که رژِیم سر سپرده شاه این عامل
اجنبی ومحصول کودتای ننگین 28 مرداد را بر نتابیده و
درمقابل سیاستهای نو استعماری واختناق قرون وسطایی
دربار فاسد پهلوی ایستادند ودرراه تحقق آزادی واستقلال
ودمکراسی وعدالت اجتماعی به زندان افتادند و یا تیرباران
شدند، خُرده میگیرند ونابخردانه به سرزنش آنها می پردازند که
" چرا بجای دفاع از رژیم شاه ورفرمهای او ، مردم را به
مبارزه علیه سلطنت و اربابانش فراخواندند وبه ملت خیانت
کردند"!!!. این نگاه به گذشته وبرخورد به روشنفکران ومردم ایران
اگر از سر آگاهی ومنافع شخصی و طبقاتی نباشد حتمن از سر جهالت
ونادانی است که دراثرفقر فلسفه وعدم آگاهی سیاسی
شستشوی مغزی شده وبه پراکندن تخم یاس و خمودگی
وخماری مشغولند و به خیال خود به مبارزه برای خروج از بن بست
کنونی انجام وظیفه میکنند!! کودتای ننگین 28 مرداد
که با دخالت امپریالیسم آمریکا صورت گرفت اولین جوانه
های دمکراسی درایران را درنطفه خفه کرد واستبداد و
وابستگی را برمردم ایران تحمیل نمود وایران را ازکاروان
تمدن وپیشرفت وتوسعه ملی بازنگاه داشت. براستی دلایل بروز
انقلاب بهمن کدامند و آیا این درست است که مردم ایران از سر
سیری شکم دست به انقلاب زدند و انقلاب محصول تبلیغات تنی
چند از "روشنفکران نادان ووطنفروش و روحانیت سیاه دل" بوده
است؟ راستی ایران دردوره رژیم پهلوی درکجای
این جهان ایستاده بود و مضمون دروازه تمدنش کدام است ؟ بطور مختصر :
یکم اینکه با کودتای ننگین 28 مرداد 32 شاه با وابسته نمودن
کامل میهن ما به قدرتهای امپریالیستی بویژه
امپریالیسم امریکا درعرصه های مختلف سیاسی،
اقتصادی ونظامی ایران به حیاط خلوت و منطقه نفوذ
آمریکا و حافظ منافع آنها محسوب می شد.ایران به یک کشور
نیمه مستعمره تبدیل شد و استعمار جمعی نتیجه مترتب بر
کوتادی سیاه وسرنگونی دولت ملی دکترمحمد مصدق بود.
دوم اینکه رژیم شاه بر اساس دکترین نیکسون ،نقش ژاندارم
منطقه را ایفا می کرد و منافع امریکا در منطقه را تامین
می نمود و بر این اساس در اواسط دهه 1350 ایران به بزرگ
ترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شد
.از سال 1950 تا زمان سقوط شاه ارزش قراردادهای خرید تجهیزات و
خدمات نظامی ایران از آمریکا به حدود 50 میلیارد
دلار رسید
سوم اینکه تصویب و اجرای طرح کاپیتالیسیون
،مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران
، ورود هزاران متخصص نظامی آمریکایی و سلطه آنها بر ارتش
، مداخله شاه درعمان و گسیل 15000 نیروی نظامی در ظفار
برای سرکوب انقلابیون وآزادیخوهان ضد استعمار و ارسال
تجهیزات نظامی از سوی شاه به مراکش ، اردن و .... برنامه
هایی بود که به دستورامپریالیسم آمریکا و در
راستای منافع بین المللی این کشور تحقق یافت. امروز
سلطنت طلبان به جمهوری اسلامی می تازند که چرا در کنار
رژیم سکولار ومستقل اسد علیه نیروهای داعشی
میجنگد اما در پاسخ به این پرسش که چرا شاه در ظفار اینهمه
نیرو فرستاد تا نیروهای استقلال طلب و چپ وسکولار را سرکوب کند،
پاسخی ندارند وخفقان گرفته اند.
چهارم اینکه, شاه بطور کلی سر سپرده آمریکا بود ودرخدمت منافع
امپریالیستها عمل میکرد.مناسبات دولت شاه و دولت آمریکا
فراتر از رابطه دو دولت درعرصه دیپلماتیک بود. شاه مدیون
امپریالیسم آمریکا بود و بقاء خود را به این ابر قدرت گره
زده بود.شاه هیچگاه تصور نمیکرد که با وجود چنین
حمایتی از غرب ودرراسش آمریکا ، توده ها به پا خیزند واو
و رژیمش را درهم کوبند.
پنجم اینکه تشدید وژرفش بی عدالتی و تبعیض وسرکوب
سیاسی درجامعه وشکاف طبقاتی و ضربه به اقتصاد کشورو تخریب
ونابودی کشاورزی و ورود بی رویه کالاهای
مصرفی وتشویق دهقانان به مهاجرت از روستاها به شهرها , تک
محصولی شدن اقتصاد میهن واتکاء به فروش نفت و وابستگی
شدید اقتصادی به آمریکا نیز از جمله سیاستهای
نواستعماری بود که به کشورما تحمیل شد. اصلاحات ارضی
امپریالیستی ،آب کردن کالاهای مصرفی در بازار
ایران ونابودی کشاورزی نمی تواند مایه افتخار
یک ایرانی میهندوست باشد. زنده یاد
خسروگلسرخی دربیدادگاه شاه شجاعانه دکترین اصلاحات ارضی
آمریکا را به چالش گرفت وآن را محکوم کرد واز مردم ستمدیده
ایران قهرمانانه دفاع نمود ودر راه حقیقت وانساندوستی و
ایرانی آباد و آزاد وشکوفان ومستقل جانش را فدا کرد.
ششم اینکه شعار" توسعه ملی فرهنگی" ودروازه تمدن شاه
وجشنهای دوهزار وپانصد ساله شیراز، توخالی و ارتجاعی
بود.هزینه کردن بیش ازچند صد میلیون دلاربرای
برگزاری چنین جشن مبتذلی بیانگر ورشکستگی
رژیمی است که درکشورش قریب به 70 درصد مردم بیسواد واز
فقدان آموزش وتحصیل وبهداشت ومسکن دررنج بودند.رژیمی که با
ادعای "دروازه تمدن" اما کتاب خواندن را ممنوع کرده بود وکتابخوان
را به زندان پرتاب میکرد، نتیجه ای جزاین نمی داشت
که نیروهای اهریمنی قرون وسطایی از
قعرتاریخ سربرآورند وازاین آب گل آلود ماهی بگیرند وخود
را بر مردم تحمیل کنند. دیدن عکس امام درماه محصول همان فقر
فرهنگی عظیمی بود که رژیم پهلوی آفرید.
هفتم اینکه قلع وقمع سازمانها واحزاب سیاسی واجتماعات
وآزادی بیان ،زندان و شکنجه وسرکوب خونین مخالفین ،
نمی تواند مایه افتخار ملتی باشد که سالیان طولانی
برای آزادی واستقلال جنگیده است. انقلاب بهمن 57 برآمدی
علیه این نابسامانیهای سیاسی واجتماعی
بوده و ریشه های علل بروزآنرا باید در نکات فوق جستجوکنیم
ونه در جادو وجنبل و فلسفه دائی جان ناپلئون وکارکار انگلیس است!
تورم، سرمايه گذاري هاي نادرست، افت کارايي، تخصيص نامطلوب منابع، پروژه هاي
نمايشي و مصرف گرايي بي رويه موجب اتلاف انبوه منابع توليدي گرديد. از سوي ديگر،
بخش متنابهي از ثروت کشور از طريق افزايش بي رويه بودجه نظامي به هدر داده شد. طي
1972 تا 1978 بودجه نظامي از %13 توليد ناخالص ملي به %20 افزايش يافت و سهم
کالاهاي نظامي در کل واردات کشور از مرز %30 گذشت (در مقايسه با %12 در سال 1972).
به اين ترتيب، کشوري که در سال 1974 داراي مازاد تراز پرداخت هنگفتي بود، در سال
1976 ناچار شد براي حل بحران مالي خود به صندوق بين المللي پول روي
آورد.اینها همه در یک مجموعه از سیاست اقتصادی نو
استعماری واستبدادی و سرمایه داری ووابستگی به خارج
زمینه سازانقلاب وسرنگونی رژیم شاه گردیدوجز این
نیز نمی باشد.
انقلاب، قابله هر جامعه
کهنهایست، که آبستن نظم نویني باشد. خیزشی که
در دی ماه آغازشد دست رد به کلیت این نظام بی در و
پیکرِ مافیائی، بی حساب و کتاب و جنایتکار است، که
جان ملت را به لب رسانده است.این خیزش ،خیزشی علیه
بیکاری و گرانی و فساد اقتصادی و سرکوبهای
سیاسی و فریاد خشم فروخفته میلیونها مردمی
است که صبرشان به سرآمده ،کارد به استخوانشان رسیده و رژیم حامی
سرمایهدار و شیاد اسلامی را به چالش گرفته وارکانش را به لرزه
درآورده است.
برای تحقق
مطالبات دموکراتیک انقلاب بهمن، برای آزادی و حقوق اولیه
و بنیانی کارگران و زحمتکشان و تودههای تحت ستم، برای
دفاع از ادامه و تضمین استقلال سیاسی ایران، انقلاب
دیگری باید سامان گیرد. انقلابی که رسالت پاسخ به
این وظایف انجام نشده را داراست؛ یک انقلاب قهرآمیز
سوسیالیستی به رهبری حزب واحد طبقه کارگر است و تنها
چنین انقلابی راه نجات مردم ایران است.
توفان
سخن هفته
21 بهمن 1396
از صفحه فیسبوک
حزب کارایران(توفان)