همکاری
با اسرائیل
جنایت علیه
بشریت است
نوار
غزه در محاصره
غیرقانونی
دولت نژاد پرست
اسرائیل است.
رژیم مصر و
همه رژیمهای
امپریالیستی
نوکر امریکا
از محاصره
غیرقانونی و
غیر انسانی
نوار غزه
حمایت می
کنند. دولت
نژاد پرست،
تروریست و
فاشیست
اسرائیل قصد
دارد همه مردم
فلسطین را به
قتل برساند.
در اینجا سخن
نه بر سر
مجازات جمعی
یک ملت سخن بر
سر کشتار جمعی
مردم فلسطین و
مصادره
سرزمینهای
آنها است. در
اینجا پای
جنایت هولناک
علیه بشریت
مطرح است. همه
این “دموکراسیهای“
غربی و شرقی
با خونسردی بر
این جنایت، بر
این فاجعه
انسانی نظاره
می کنند و دم
بر نمی آورند.
آنها همدست یک
تروریسم
دولتی
صهیونیستی
هستند.
اینجاست که
دست همه این “دولتهای
مبارزه با
تروریسم“ رو
می شود. همه
آنها همدست
تروریستها و
به طور مصلحتی
خواهان تحقق
حقوق بشرند.
حقوق بشر در
دست آنها ابزار
سیاسی برای
تحمیل زورگوئی
است. در این
جاست که بار
دیگر این پند
در گوش آدم
طنین می
اندازد:
رو
قوی شو اگر
راحت جهان
طلبی
که در
نظام طبیعت
ضعیف پایمال
است.
گناه
مردم فلسطین
چیست؟ گناه
نابخشودنی
آنها این است
که در یک
انتخابات
دموکراتیک و
زیر نظر
سازمانهای
بین المللی از
سازمان حماس
که از
خواستهای
سیاسی مردم
فلسطین و از
منافع ملی
خویش دفاع می
کند و حاضر
نیست مانند
محمود عباس به
آمال ملی مردم
فلسطین خیانت
کند، حمایت
کرده اند.
مردم فلسطین
با شرکت در
انتخابات و
بیان اراده
قاطع خویش
دسیسه ای را
که امپریالیستها
با تحلیل
نادرست خود
چیده بودند
برهم زدند و
این تحلیل
نادرست برای
امپریالیستها
بسیار گران
تمام شد زیرا
از این ببعد سازمان
حماس عملا
مشروعیت
یافته بود.
شکست کودتای
محمود عباس با
یاری سازمان
موساد بر ضد حکومت
قانونی حماس
بر محبوبیت
سازمان حماس
افزود و
دارودسته
محمود عباس را
که حتی پول و
اسلحه پلیسش
را از اسرائیل
می گیرد بکلی
بی اعتبار
کرد. دسیسه
امپریالیستها
و صهیونیستها
دقیقا به عکس
خود بدل شد.
امپریالیستها
و صهیونیستها
به مردم
فلسطین دیکته
می کنند که یا
تسلیم
زورگوئی ما
شوید و به
شرافت و غرور
خود تف
بیاندازید و
نوکری
اسرائیل را
بپذیرید و یا
ما همه شما را
از دم تیغ
بیدریغ می
گذرانیم. به
شما آنقدر
گرسنگی و
تشنگی می دهیم
تا نابود
شوید. یک
سرباز
اسرائیلی
متعلق به
سازمان “سکوت
را بشکنیم“ در
گزارش این
سازمان در 18/07/2009
از قول
فرمانده خود گفت:
“جمله ای بویژه
مرا تکان داد.
وی گفت:“ظرفیت
بیمارستانها
در نوار غزه
پر شده است.
خوشبختانه فلسطینیها
به این علت
سریعتر می
میرند“. برخی
تکان خوردند،
ولی سایرین
واکنشی نشان
ندادند“. این
سیاست رسمی
صهیونیستی در
برخورد به
فلسطینیهاست.
ولی ملت
قهرمان
فلسطین حاضر نشد
تسلیم شود و
به مقابله با
صهیونیستهای
اسرائیل
پرداخت. مردم
فلسطین به
خواستهای
سیاسی که حماس
طرح کرده بود
وفادار ماند
زیرا حماس علیرغم
ایدئولوژی
ارتجاعی از
خواستهای
سیاسی ملی
مردم فلسطین
دفاع می کند.
تنها عمال
اسرائیل می
توانند مدعی
شوند که تضاد
میان مردم فلسطین
با اسرائیل
فاقد ماهیت
ملی بوده و
تنها یک تضاد
مذهبی میان
اسلام و
یهودیت است.
نهضت فلسطین
یک نهضت ملی
برای آزادی
سرزمین فلسطین
از دست
اشغالگران
است. بسیاری
از فلسطینیها
دارای مذهب
مسیحی اند ولی
در مبارزه
انقلابی نفرت
خویش را از
اشغال سرزمین
فلسطین ابراز می
کنند. مبارزه
ای که در
فلسطین علیه
اشغالگران در
گرفته است یک
نزاع مذهبی
نیست نزاعی
برای آزادی
ملی است. وقتی
که قشون نژاد
پرست
اسرائیلیها
بعد از مدتها
محاصره
اقتصادیِ
ناموفق، به
نوار غزه حمله
کرد و به
کشتار مردم
عادی دست زده
و مدارس و
بیمارستانها
را نابود
نموده و با
بمب فسفری
مردم عادی را
به قتل رساند
همه دیگر می
دانستند که ما
با یک پاکسازی
قومی روبرو
هستیم. تنها
بی وجدانها و
فاشیستها می
توانستند دست
روی دست
بگذارند و مدعی
شوند که این
مبارزه به ما
مربوط نیست.
تنها دارودسته
های پیروان
منصور حکمت و
چپنماهای سوپر
انقلابی
ایرانی می
توانستند
مدعی شوند که
ما طرف
هیچکدام را
نمی گیریم ما
طرفدار “جبهه
سوم“ هستیم.
کدام جبهه
سوم؟ چنین
جبهه سومی
وجود ندارد. همه
نیروهای
انقلابی
فلسطینی،
کمونیستها،
لامذهبها و
مذهبیها
متحدا در یک
جبهه علیه پاکسازی
قومی می
رزمند. سخن بر
سر بود و نبود
یک ملت است.
همه ایرانی
های “جبهه
سومی“ متحد
بالقوه
اسرائیل
بودند و
هستند. آنها
به جای حمایت
از ملتی که
برای آزادی و
بقاء خویش می
رزمد و به
سرکردگی
سازمان حماس
به علت وجود
همینگونه
خیانتکاران
پر مدعا و بی
عمل گردن
نهاده است،
لبه تیز حمله
خویش را بر ضد
حماس قرار
داده اند و
برکشتار بربرمنشانه
صهیونیستهای
نژادپرست
اسرائیلی مهر
تائید می
زنند. آنها
برای جنایات
اسرائیل افکار
عمومی فراهم
می کنند و در
میان
ایرانیان خودفروخته
تبلیغ می
کنند. برخورد
آنها مانند برخورد
حزب اللهی
هاست که
انسانها را به
مومن و کافر
تقسیم کرده و
خواهان کشتار
همه کفار هستند.
انسانیت در
قاموس آنها
حرف مفت است.
آنها هوادار
کمونیسم
نیستند زیرا
کمونیستها بهترین
انسانها و از
سرشت ویژه
اند. آنها یار
و یاور
فاشیستها
هستند که با
همان تفکر حزب
اللهی به
مسایل مبارزه
طبقاتی می
نگرند. حزب ما
خواهان تشدید
این تضادهاست
زیرا تشدید
این تضادها
است که همراه
با سیر
تحولاتی که ما
از قبل مسیر
آنرا پیشگوئی
کرده ایم دست
این فرصت طلبان
را باز می کند
و مانع می شود
با مانورهای
اپورتونیستی
و عبارات بی
محتوی
دیپلماتیک از
پشتیبانی از
مبارزه مشخص
مردم فلسطین
سرباز زنند.
ایلان
پاپه Ilan Pappe یک
پژوهشگر و
تاریخ نگار و
کمونیست
یهودی در مورد
ماهیت سیاست
صهیونیستها
در فلسطین که
هرگز خواهان
صلح نیستند و
در پی پاکسازی
قومی هستند
نوشت:“...
آدمهائی نظیر
بن گوریون در
یاداشتهای
روزانه خویش
چه نوشتند؟ “: اینجا
پر از اجانب
اند“.
انسانهائی که
آنها را
پذیرفتند
برای آنها
اجانب بودند.
اگر کسی این
را بفهمد طرز
تفکر
صهیونیستی را
فهمیده است.
در پس آن چنین
برخوردی
پنهان است: من
این آدمها را
نمی خواهم،
زیرا آنها
اجنبی هستند و
چیزی را تصاحب
کرده اند که
متعلق به
ماست. فلسطینی
ها بیگانه و
اشغالگرند و
ما آنها را
بیرون خواهیم
کرد. اگر کسی
این را بفهمد
درک می کند که
چقدر سخت است
با فلسطینی ها
وارد مذاکره
شود.“
انسانیت
ولی نمی تواند
در مقابل این
همه توحش سکوت
کند و باید
سکوت خویش را
با مبارزه
پیگیر بشکند.
عده ای افراد
و سازمانهای
بشردوست که وجدانشان
از اینهمه
جنایت معذب
بود و ریاکاری
امپریالیستها
و “دموکراسیهای
شرق و غرب“ را
می دیدند مصمم
شدند کشتیهای
مملو از آذوقه
به نوار غزه
بفرستند.
مطبوعات
ایران با نقل
از خبرگزاری
فرانسه نوشتند:
“چند مقام فرانسوی
که مقدمات این
اقدام را
فراهم کردند به
خبرنگاران
گفتند، کشتی
ها از سواحل
کشورهای
یونان،
ترکیه، سوئد،
ایرلند و
الجزایر حرکت
کردند و قرار
است فردا
پنجشنبه در
مقابل شهر
"لیماسول" در
جنوب قبرس گرد
هم آیند. این
کشتی ها سپس
عازم غزه
خواهند شد و روز
جمعه یا شنبه
به سواحل آن
خواهند رسید.
"فرانسواز
کاستو"
نماینده سوسیالیت
پارلمان
فرانسه در یک
نشست
مطبوعاتی گفت:
در کشتی ما
سوسیالیست
ها، دمکراتها
و طرفداران
محیط زیست
حضور دارند، آنها
موافق گرایش
های سیاسی
حماس نیستند
اما خواهان
ارائه کمک به
ملت فلسطین هستند.
از
جمله این
نمایندگان از
مجلس
اعیان انگلیس
و هنرمندان
نیز در کشتی
عازم غزه حضور
دارند.
این کشتی
ها محموله
هایی به وزن
پنج هزار تن
شامل دارو، سیمان
و لوازم
التحریر به
همراه دارند.
با
ابتکار عمل یک
سازمان غیر
دولتی نزدیک
به حزب عدالت
و توسعه ترکیه
نیز سه کشتی
سواحل این
کشور را به
سوی غزه ترک
کردند،همچنین
سه کشتی دیگر
سواحل یونان
را ترک
کردند.
"میشل
سیبونی"
سخنگوی
اتحادیه
یهودیان برای
صلح در فرانسه
گفت: به دلیل
محاصره نوار
غزه از سوی
اسرائیل این
منطقه برای یک
و نیم میلیون
فلسطینی به یک
پادگان
تبدیل شده
است.
“الیما
بومدین“ عضو
مجلس سنای
فرانسه که از
طرفداران محیط
زیست است نیز
این سئوال را
مطرح کرد که
چگونه می توان
به رژیمی که
قصاب است و 1400
نفر
را به قتل
رسانده جایزه
داد؟ منظور وی
پذیرش عضویت
رژیم
صهیونیستی در
سازمان
همکاری و
توسعه
اقتصادی است.
بنیامین نتانیاهو
نخست وزیر
رژیم
صهیونیستی
قرار
است فردا
پنجشنبه در
نشست این
سازمان در پاریس
حضور یابد.“
واکنش
رژیم فاشیستی
اسرائیل چه
بود؟
کماندوهای ویژه
اسرائیلی در
یک حمله نظامی
راهزنانه در آبهای
بین المللی،
برخلاف همه
موازین و حقوق
بین المللی به
یک کشتی غیر
مسلح وحشیانه
هجوم آورند و 19
نفر سرنشینان
آن را به قتل
رساندند. آنها
مدعی شدند که
تیراندازی
آنها اقدامی
برای دفاع از
خود !! بوده
است. کدام
دفاع از خود.
کسی به ناوگان
اسرائیلی ها
حمله نکرده
بود که موجب
شود آنها به دفاع
از خود
بپردازند.
تجاوزگران
همه اسرائیلی
بودند که با
بالگردهای
نظامی و
ناوهای جنگی
به کشتیهای
آذوقه حمله می
کردند. آنها
بی شرمانه
مدعی شدند که
سرنشینان
کشتی به چوب و
چماق و کارد و
تیرکمان مجهز
بوده اند و
کماندوهای
تعلیم دیده
اسرائیلی
برای دفاع از
جان خود در
مقابل چماق و
تیروکمان و
چاقوی
آشپزخانه
مجبور شده اند
آنها را
بکشند. برای
اسرائیل
بسیار آسان
است که توسط
کماندوهای
خویش سلاحهای
ساخت ایران و یا
چین و روسیه و
کره شمالی را
به عرصه کشتی
ببرد و با
صحنه سازی و
فیلمبرداری و
جعل سند مانند
آموزگار و
اربابش بزرگش
جرج بوش مدعی
شود که همه
اینها
جاسوسان
ایران اند.
مگر همین اسرائیلیها
نبودند که در
چند ماه پیش
با هجوم بیک کشتی
باربری در
آبهای بین
المللی مدعی
شدند که ایران
برای حزب اﷲ
لبنان اسلحه
ارسال می کرده
و آنها با
مصادره کشتی
مانع تحویل
محمولات
نظامی شده
اند؟ این دروغ
شاخدار بقدری
وقیحانه بود
که همه مطبوعات
ممالک
امپریالیستی
از این همه
تحریک آشکار
به خشم آمده
بر روی این
کثافتکاری
سرپوش گذاشتند.
هیچکدام از
این ممالک
حاضر نشدند
اسرائیل را
برای این عمل
راهزنانه
دریائی و
عوامفریبی
محکوم کنند و
یا اقدام
ریاکارانه اش
را تائید
نمایند. اسرائیل
در این مرتبه
در واقع به
تکرار دروغ قبلی
خویش مبادرت
ورزیده است.
آش
صهیونیستی
بقدری شور بود
که حتی ممالک
اروپائی و
آمریکا مجبور
شدند آنرا
محکوم کرده و
در شورای
امنیت به
محکومیت این
عمل
جنایتکارنه
رای دهند. ولی
رای بی
پشتوانه به چه
درد می خورد.
چطور است که محکومیت
ایران بخاطر
پافشاری بر حق
مسلم مردم
ایران
تهدیدات
نظامی و تحریم
اقتصادی را بدنبال
می آورد ولی
جنایات
اسرائیل و محکومیت
وی در شورای
امنیت
کوچکترین
عواقبی برای
دولت
صهیونیستی
ندارد؟
دول
امپریالیستی
با این مانور
خود در پی آن
هستند که با
وقت گذرانی
واقعه را بدست
فراموشی بسپارند
و از همان
جائی آغاز
کنند که
بپایان رساندند.
دولت آلمان
حتی حاضر نشد
جنایات اسرائیل
را محکوم کند.
انتقاد آنها
به اسرائیل
تنها این بود
که اقدام آنها
نامتناسب
بوده است. اگر
امروز دول امپریالیستی
انتقادکی می
کنند ناشی از
دو جنبه است.
نخست اینکه
اتباع
اروپائی،
شخصیتهای
سیاسی،
فرهنگی و چهره
های سرشناس از
ممالک
گوناگون در
میان
سرنشینان
کشتیها بوده
اند و براحتی
نمی شود بر
کشتار مردم
ممالک خود چشم
ببندند و همه
آنها را “تروریست“
خطاب کنند و
قتلشان را
واجب بدانند.
اگر در این
کشتیها
ایرانی ها،
افغانها،
عربها، ترکها،
پاکستانی ها و
یا مردم
مسلمان بودند
فورا مهر
تروریست را بر
پیشانی آنها
زده بودند و
از “واکنش طبیعی
اسرائیل برای
حفظ امنیتش“
حمایت می
کردند. برای
آنها مهم نبود
که این اقدام
راهزنانه،
مغایر همه
قوانین بین
المللی و
اقدامی ضد بشری
است برای آنها
مهم بود که از
سرپل
امپریالیسم
در منطقه دفاع
کنند. ما می
طلبیم که
بانیان این
کشتار
وحشیانه به سرنشینان
یک کشتی آذوقه
در آبهای بین
المللی معرفی
و در دادگاه کیفری
جهانی محاکمه
شوند.
جنبه
دیگر این
اقدام بسیار
عمیقتر از آن
است که در
ظاهر به نظر
می آید.
امپریالیستها
به سرکردگی
آمریکا احساس
می کنند که
لجاجت
صهیونیستی در
فلسطین و
سرسختی
بنیادگرایان
مذهبی در اسرائیل
در پذیرش راه
حل “دو دولت“ در
فلسطین و
سرباز زدن
آنها در از
سرگیری
مذاکرات با
فلسطینیها
منطقه را به
مرز انفجار
رسانده است.
این سیاست
صهیونیستی به
آنجا منجر شده
که نه تنها
اسلامیستها
قدرت بگیرند،
نه تنها
دولتهائی
نظیر جمهوری
اسلامی قدرت گرفته
امکان مانور
داشته باشند،
بلکه حکومتهای
متمایل به
آمریکا نیز
پایه های خویش
را از دست
داده میان
مردم
ممالکشان
بشدت منزوی
شوند. زورگوئی
قلدرها در
دنیا خشم مردم
جهان را شدت بخشیده
و دو روئی
امپریالیستها
را در نزد
مردم جهان
برملا کرده
است. دیگر
مانورهای “بشردوستانه“
و “دلسوزانه“
آنها اثری
ندارد و در
سراسر دنیا در
میان مردم به جوک
بدل شده است.
مردم جهان می
بینند که همه
چیز بر مبنای
زورگوئی و
قلدری می چرخد
و ممالک جهان
با یکدیگر دارای
تساوی حقوقی
نیستند. آنها
می بینند که
تمامیت ارضی و
حق حاکمیت ملی
آنها هر لحظه
در خطر است و
ارگانهای بین
المللی که
باید حافظین
این حقوق
باشند آلت فعل
امپریالیستها
هستند. آنها
بمب اتمی
واقعی اسرائیل
را می بینند و
شاهد خونسردی
امپریالیستها
هستند در
حالیکه همه جا
از بمب اتمی
موهومی ایران
و هوچی بازی
بر سر آن سخن
می رود. این بازی
مسخره را نمی
شود برای مدت
طولانی ادامه
داد. نمی توان
مردم جهان را
احمق و ساده
لوح فرض کرد.
نتایج این
سیاست امروز
برضد امپریالیستها
سربرافراشته
است و آنها را
در میان مردم
جهان به انزوا
کشانده است.
این است که امپریالیستها
قصد دارند
اسرائیل را
گوشمالی دهند،
به اسرائیل
فشار آورند تا
در همان کادری
حرکت کند که
منافع مجموعه
سامانه امپریالیستی
را حفظ می کند.
بنظر نمی رسد
که بدون رضایت
امپریالیستها،
بدون فشار
ممالک عربی به
آنها بویژه به
آمریکا و به فرانسه
که مناسبات
حسنه با ممالک
عربی دارد کسی
موفق شود برای
نوار غزه 8 کشتی
کرایه کند و
از بنادر گوناگون
با هماهنگی
حرکت نماید و آذوقه
جمع آوری کند.
مسلما آنها به
این ابتکار
مردم انسان
دوست و معترض
به جنایات
اسرائیل
میدان داده
اند. در این
واقعه منافع
کاملا متضاد و
متفاوتی فصل
مشترک پیدا
کرده اند. این
اقدام بهر
صورت مثبت و ضربه
ای کاری به
صهیونیستهاست.
امپریالیستها
به این چشم
پوشی مجبور
بوده اند زیرا
که در غیر این
صورت مهار
مسایل از
دستشان خارج
می شد و همیشه
در مقابل
اعمال واقع
شده اسرائیلیها
قرار می
گرفتند.
اسرائیلیها
فکر می کردند
همان طور که
در عرصه داخلی
با سیاست خانه
سازی و دیوار
کشی جهانیان
را در مقابل
عمل انجام شده
قرار می دهند
در عرصه سیاست
خارجی نیز می
توانند سرخود
عمل کنند بدون
اینکه از
عواقب آن ترسی
بخود راه
دهند. تهدید
حمله به ایران
و مانورهای
نظامی آنها و
اعلام اینکه
سرخود به چنین
کاری دست می
زنند نمی
تواند در
ممالک
امپریالیستی
ایجاد واهمه
نکند. یک
سیاست
ماجراجویانه،
دسیسه گرا و
تحریک آمیز می
تواند منطقه
را به آتش و
خون بکشد که
عواقب آن بر
کسی روشن
نیست. گوشمالی
اسرائیل در
خدمت منافع
راهبردی امپریالیستهاست.
ولی برخورد
فاشیستی
اسرائیل برای
همه ناگهانی و
غیر قابل
محاسبه بود.
شدت عملی که
اسرائیل به
صورت تحریک
آمیز و با زور
دروغ و دغل
بکار گرفت
افکار عمومی
مردم جهان را
به هیجان در
آورد. میلیونها
مردم جهان به
خیابانها
ریخته و بر ضد
صهیونیستهای
اسرائیلی به
تظاهرات
پرداختند. این
تظاهرات
میلیونی در
سراسر جهان
حتی محمود
عباس دست
نشانده را نیز
وادار کرد که
از مبارزات
مردم فلسطین
حمایت کند.
ضربه ایکه در
عرصه سیاست
خارجی به
اسرائیل خورد
قابل ترمیم
نیست. ترکیه
در روابط خود
با اسرائیل
تجدید نظر
کرد. ترکیه
پایگاه مهمی
برای اسرائیل
بود. ترکیه به
مرکز دسیسه و
جاسوسی و
توطئه صهیونیستها
بدل شده بود.
این فشار در
داخل اسرائیل
به دولت آن
آنها را وادار
کرد به عقب نشینی
تن در دهند.
تتمه آبروی
اسرائیل نیز
برباد رفت.
در
مرز مصر حلقه
محاصره بطور
موقت شکست.
شکست حلقه
محاصره نوار
غزه ادامه
خواهد یافت.
صهیونیستها
دیگر قادر
نخواهند بود
اراده مردم فلسطین
را بیاری
محمود عباس
درهم شکنند.
مقاومت مردم
در نوار غزه
چه بخواهیم و چه
نخواهیم به
رهبری سازمان
حماس، مواضع
حماس را تقویت
خواهد کرد و
زیر پای محمود
عباس را جارو
می کند.
اسرائیل با
سیاست
آدمکشانه
خویش قادر
نخواهد شد به
مردم فلسطین
گرسنگی و
تشنگی دهد و
آنها را به
مرگ تدریجی
محکوم نماید.
هم اکنون موج
عظیمی از
حمایت مردم
جهان و دول
جهان از
مبارزه مردم
فلسطین
برخاسته است.
مردم جهان
بدنبال “جبهه
موهومی سوم“
نیستند. آنها
شرط پایان
محاصره نوار
غزه را سلب
اختیار از
سازمان منتخب
حماس قرار
نداده اند
زیرا در آن
صورت در کنار
اسرائیل و
امپریالیستها
خواهند بود.
شکست محاصره
نوار غزه،
شکست
تئوریهای پوچ
و ارتجاعی
“جبهه سوم“ و حمایت
از مبارزه غیر
مشخص و نامرئی
“مردم فلسطین“
می باشد. مردم
جهان از
واقعیت ها
حرکت می کنند
و نه از ذهنیات
و مهمل بافی
های تئوریک و
دیپلماتیک مغزهای
مالیخولیائی
برای فرار از
موضعگیریهای
مشخص، مردم
جهان می روند
تا مشکلات را
حل کنند و نه اینکه
راه فرار
تئوریک برای
آسودگی وجدان
و بیعملی خویش
پیدا کنند.
شکست محاصره
نوار غزه به
بهائی سخت
برای امپریالیستها
و صهیونیستها
تمام می شود و
مبارزه مردم
فلسطین را
ارتقاء خواهد
داد. رفقا و
هواداران حزب
ما باید در
تمام این
اعتراضات بر
ضد آدمکشی
صهیونیستها
شرکت کنند و
فریب کسانی را
نخورند که
مردم را از
شرکت در این
نمایشات اعتراضی
به این بهانه
که به نفع
حماس تمام
خواهد شد منع
می کنند. این
جریانها چه
بخواهند و چه
نخواهند ستون
پنجم
صهیونیسم در
ایران هستند.
هنر آنها تنها
این است که در
زمان تجاوز
احتمالی
آمریکا به
ایران در جانب
آمریکائیها و
اسرائیلیها
قرار بگیرند.
در اینجا سخن
بر سر دو
سیاست
راهبردی در
جهان امروز
است. یا باید
به مبارزه
طبقاتی
وفادار ماند
به حقوق ملتها
احترام گذارد،
از حق حاکمیت
و تمامیت ارضی
آنها حمایت
کرد و از
مبارزه ملی و
ضد امپریالیستی
آنها دفاع
نمود و یا
باید در کنار
امپریالیستها
با تئوریهای
منصور حکمتی
“به من چه ولش
کن“، و یا “بی
طرفی در جنگ
گلادیتورها “ قرار
گرفت، راه
دیگری نیست.
سیر حوادث تا
کنون صحت
نظریات حزب ما
را نشان داده
و از این ببعد
نیز نشان
خواهد داد.
مسلح به مارکسیسم
لنینیسم بودن
این مزایا را
نیز دارد.
حزب
کارایران(توفان)
خرداد
هزار وسیصد
وهشتاد ونه
سوم
ژوئن دوهزار
وده
toufan@toufan.org