گردهمآئی احزاب و سازمانهای مارکسیستی لنینیستی یک پیروزی بزرگ برای طبقه کارگر

کنگره سالانه احزاب برادر متعلق به کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست، در امسال نیز در یکی از شهرها در شرایط پنهانی، از ترس تعقیب دموکراتهای بورژوا برگزار شد.

طبیعتا به علت شرایط بغرنجی که در چنین وضعیتی وجود دارد و مشکلات قانونی و فنی، شرکت همه احزاب و سازمانها در نشستهای فوق مقدور نیست و نبود، ولی با وجود این در این نشست رفقای سازمانها و احزاب برادر زیر شرکت کرده بودند:

حزب کمونیست انقلابی برزیل

حزب کمونیست اکوادور مارکسیست لنینیست

حزب کمونیست مکزیک مارکسیست لنینیست

حزب کمونیست کار جمهوری دومینیکن

حزب کمونیست مارکسیست لنینیست ونزوئلا

حزب کمونیست انقلابی ولتائیک(بورکینافاسو)

حزب کمونیست کارگران تونس

جنبش احیاء دوباره حزب کمونیست یونان

حزب کمونیست کارگران دانمارک

خط مشی کمونیستی ایتالیا

حزب کمونیست کارگران فرانسه

حزب کمونیست اسپانیا مارکسیست لنینیست

حزب کمونیست انقلابی ترکیه

حزب کار ایران(توفان).

در این نشست سازمان برای احیاء حزب کمونیست کارگران آلمان، حزب کمونیست آلبانی و سازمانی از رفقای مارکسیست لنینیست مراکش برای نخستین بار شرکت می کردند که عضویتشان به تصویب کنفرانس بین المللی احزاب برادر رسید. این احزاب در مورد وضعیت کشورشان گزارش جالبی به کنفرانس ارائه دادند.

بعد از خوش آمد میزبانانِ این کنفرانس، کمیته هماهنگی، گزارش فعالیت های خود را در سال گذشته به کنفرانس ارائه داد. کنفرانس به بحث و تبادل نظر در مورد تجزیه و تحلیل و طرح پیشنهادی کمیته در مورد اوضاع بین المللی و بحران اخیر پرداخت. سپس رفقای احزاب برادر در مورد فعالیتهای خویش و وضعیت سیاسی کشورشان سخن راندند. گزارش همه رفقای احزاب برادر با توجه به بحران سرمایه داری و بحران مالی و بحران بانکها و وضعیت سیاسی جهان و جنگهای تجاوزکارانه، نظیر تجاوز به لیبی و تحریکات علیه کشور سوریه، بسیار امید بخش بود و از نفوذ کمی و کیفی آنها در ممالکشان حکایت می کرد. کار احزاب مارکسیست لنینیست با افشاء هر چه بیشتر رویزیونیستها و افشاء همکاری آنها با بورژوازی خودی از نظر تبلیغاتی برخلاف گذشته راحتتر شده است و آنها توانسته اند از نفوذ قابل توجهی در میان طبقه کارگر کشورشان برخوردار شوند.

بهار آزادی که در کشورهای عربی با مبارزه مردم آغاز شد، تاثیرات فراوانی در شمال آفریقا به جای گذارد. این مبارزات در مراکش میان کمونیستها، به یک حرکت امید بخش بدل شد و می رود تا میدانی برای فعالیت مارکسیست لنینیستها در مراکش به وجود آورد.

در تونس رفقای ما از نفوذ روزافزون خویش در میان طبقه کارگر و جوانان تونس سخن راندند. این رفقا تنها نیروی قدرتمند و متشکل در اپوزیسیون دموکراتیک هستند. طبقه حاکمه تونس که با همان دوستان گذشته بن علی کشور را اداره می کند، توانست نیروهای مذهبی تونس را که در زمان بن علی در تبعید بودند، مجددا به سمت خود جلب کند و آنها را از جبهه رفقای حزب کمونیست کارگران تونس دور نگهدارد. این نیروی مذهبی در تونس بیشتر تمایلات نئو لیبرالی دارد تا تمایلات بنیادگرانه مذهبی و باین جهت زمینه همکاری با طبقه حاکمه کنونی را از قبل در درون خود داشته است. ولی حزب کمونیست کارگران تونس تا زمانیکه هنوز ضربات قطعی به دستگاه بن علی نخورده بود ترجیح می داد که در جبهه ضد دیکتاتوری با این نیروهای ضد دیکتاتوری وحدت عمل داشته باشد. در مبارزه ایکه در گرفته است، حزب کمونیست کارگران تونس خواهان یک انتخابات آزاد بر اساس تدوین قانون اساسی جدید در تونس است. در متن این قانون اساسی باید به صورت یک بند قید شود، که همدستان صهیونیستها در تونس مجازات خواهند شد، تا باین ترتیب راه همدستی طبقه حاکمه تونس را با صهیونیستها ببندد و به زیر همکاری ملتهای تونس و فلسطین خط تاکیدی بگذارد. رژیم حاکم در تونس تلاش فراوان کرد تا انتخابات را در قبل از تغییر قانون اساسی به انجام برساند، که این دسیسه با بسیج توده ها و فشار حزب کمونیست کارگران تونس نقش بر آب شد و ارتجاع تونس مجبور شد به خواستهای حزب کمونیست کارگران تونس گردن بگذارد. این یک موفقیت و پیروزی بزرگی برای رفقای حزب برادر در تونس است. ارتجاع حاکم این بار خود با سلاح مذهب به جنگ رفقای ما آمده است و اوباش حکومتی در همه جا راه می افتند و حزب کمونیست کارگران تونس را به کافر بودن و قبول نداشتن خدا متهم می کنند تا با تکیه بر اعتقاد دینی مردم تلاش کنند حزب کمونیست کارگران تونس را منفرد نمایند. ارتجاع حاکم در تونس موذیانه در زیر پرچم تمدن گرائی، در عین حال تلاش کرد از ورود بانوان محجبه به مدارس جلوگیری کند، ولی این اقدام با مخالفت هشیارانه حزب کمونیست روبرو شد، که مبارزه با مذهب را امری طولانی در عرصه سیاسی و فرهنگی می بینند. آزادی پوشش شعار آنهاست. کسانی که حق تحصیل از آنها گرفته شود و سطح فرهنگی آنها با زور نازل نگهداشته شود، هرگز موفق نخواهند بود روزی داوطلبانه پوشش دیگری را برای خویش انتخاب کنند. شرط موفقیت در مبارزه با مذهب نه با اتهام و نه با زور است. این مبارزه تنها در متن مبارزه طبقاتی و با کار فرهنگی و علمی طولانی مدت، ثمر می دهد. تا نادانی در جهان وجود دارد نمی توان جلوی رشد مذهب را گرفت. رفقای حزب کمونیست بدرستی درک کردند که این شیوه بورژوازی برای ایجاد نفاق در میان طبقه کارگر و تضعیف حزب کمونیست کارگران تونس است. آنها به روشنی به مردم گفتند، دعوائی که در گرفته است، تنها یک دعوای سیاسی است و نه یک دعوا بر سر اسلام و یا ضد اسلام. رفقای حزب کمونیست تونس دست بورژوازی تونس را خواندند و مانع شدند که جهت مبارزه در تونس به مبارزه بر ضد اسلام منحرف شود. تجزبه تونس نیز نشان می دهد که تبلیغ مبارزه ضد مذهبی یک تبلیغ امپریالیستی صهیونیستی است که ما با نمونه آن در ایران توسط عمال حزب کمونیست کارگری و مریدان منصور حکمت روبرو هستیم.

رفقای تونس تاکید کردند که در تونس انقلاب صورت گرفته است و این انقلاب تاثیرات عمیق اجتماعی در تونس داشته و دارد. ارتجاع حاکم بشدت از نفوذ حزب کمونیست کارگران تونس وحشتزده است و تلاش می کند با هر وسیله ای این حزب را نابود نماید. ولی کیاست رهبری، حمایت طبقه کارگر و توده مردم که بدور حزب حلقه زده اند، مانع از آن است که دسیسه های دشمن با موفقیت روبرو شود. ارتجاع حاکم می کوشد با تبلیغات و دسیسه چینی و توطئه مانع از آن شود که رفقای حزب کمونیست کارگران تونس به نیروی قدرتمندی در انتخابات آینده بدل شوند. حزب کمونیست کارگران تونس گزارش داد، که آنها به خطر دشمن طبقاتی واقفند و تلاش دارند که هرگز بعد از سالها تجربه کار غیر علنی، غافلگیرِ ضربات کودتائی آنها نشوند. حزب توانسته شیوه های مبارزه کار مخفی و علنی را با هم تطبیق دهد و در میان طبقه کارگر نفوذ نماید. حزب کمونیست کارگران تونس در عین حال در پی وحدت با چند گروه کمونیستی است که تنها در سطوح منطقه ای و نه سراسری مبارزه می کنند. امکان نزدیکی با این گروه ها بسیار زیاد است و به دفع پراکندگی و تقویت وحدت طبقه کارگر کمک می کند.

رفقای حزب کمونیست کارگران تونس از محبوبیت و قدرت و نفوذ فراوانی در تونس برخوردارند. بهمین جهت سفیر جمهوری اسلامی ایران در تونس چه از طرف خود و چه از طرف علی لاریجانی رئیس مجلس اسلامی جمهوری اسلامی، از رفقای حزب کمونیست کارگران تونس رسما و کتبا دعوت به عمل آوردند، در همایشی که در دفاع از جنبش فلسطین در ایران برگزار می شود، شرکت کنند.

رفقای حزب کمونیست کارگران تونس این دعوت را با این استدلال نپذیرفتند، که جمهوری اسلامی رفقای حزب برادر ما توفان را که مدافع مردم فلسطین هستند، به قتل می رساند، آنها را تحت تعقیب قرار می دهد، آزادی آنها را سلب کرده است و آنوقت از ما می خواهد که بر این سرکوبها چشم ببندیم و سکوت اختیار کنیم. ما هوادار جنبش فلسطین هستیم، همانگونه که رفقا توفانی ما از جنبش فلسطین حمایت می کنند و سرکوب آنها در ایران هرگز در خدمت منافع جنبش فلسطین نیست.

در ادامه سخنان رفقای تونسی که با دقت مورد توجه همه رفقای مارکسیست لنینیست قرار گرفته بود، رفقای مکزیک گزارش دادند که سفیر جمهوری اسلامی در مکزیک نیز، از طریق رهبری اتحادیه های کارگری در مکزیک، تلاش کردند، تا نظر آنها را برای همکاری با رژیم جمهوری اسلامی جلب کنند. صرفنظر از اینکه این نشانه قدرت احزاب مارکسیست لنینیست در دنیاست، که رژیم جمهوری اسلامی را وادار می کند نیروی آنها را به حساب آورد، رفقای ما در مکزیک نیز با این استدلال شما که رفقای ما را در ایران ترور می کنید و خواست محقانه برسمیت شناختن حق حیات اتحادیه های مستقل کارگری طبقه کارگر ایران را سرکوب می نمائید، چگونه می توانید از ما طلب همکاری کنید، به رد درخواست سفارت جمهوری اسلامی پرداختند و تلاش نمودند، نظر سندیکای کارگران مکزیک را نیز به این واقعیتها جلب کنند. رفقای مکزیک سپس تصویر ترور رفیق چیتگر را در اختیار مسئولین اتحادیه کارگری مکزیک قرار دادند.

اکثریت قریب باتفاق احزاب برادر بر این نظر بودند، که به خاطر نقش و نیروئی که دارند، بورژوازی طبقه حاکمه ناچار است آنها را در محاسبات خود به حساب آورد.

همه احزاب بر این نظر بودند که جنبش طبقه کارگر در حال اعتلاء و پیشروی و بوژوازی امپریالیستی در زیر بار بحران دست و پا می زند و با دروغ سعی می کند خطرات بحران را بی اهمیت جلوه دهد، و آنهم در حالی که بسیاری از کشورها دارند به کام بانکها فرو می روند و استقلال و حق حاکمیت ملی خویش را از دست می دهند. بهترین نمونه آنها، فعلا کشور یونان است.

رفقای ما در یونان با شعار خروج از اتحادیه اروپا موافقند و حاضر نیستند وامهای پرداختی به یونان را باز پس دهند، زیرا این وامها مستقیما به جیب بانکهای فرانسوی و آلمانی می رود. بورژوازی یونان از هم اکنون آغاز کرده است ثروت مردم یونان را در شکل بنادر، جزایر، ابنیه و آثار تاریخی و بزرگراه ها و... به فروش برساند و در اختیار سرمایه های خارجی و بانکها به عنوان وثیقه قرار دهد. امپریالیسم چهره کثیف خویش را نشان می دهد. در سراسر جهان امپریالیسم چهره منفور خویش را نشان می دهد و مردم و طبقه کارگر جهانی را به ماهیت خویش واقف می گرداند. رویزیونیستهای یونان خروج از اتحادیه اروپا را طرح نمی کنند. در حالیکه همه احزاب مارکسیست لنینیست باید بر ضد دسته بندیهای امپریالیستی بشدت مبارزه  نمایند. تلاشی اتحادیه اروپا به نفع طبقه کارگر اروپا و به نفع خلقهای جهان است. مارکسیست لنینیستها در اروپا خواهان بخشیدن قروض یونان و عدم پرداخت آن به بانکها هستند. این سیاست در حقیقت به معنی قطع دست امپریالیستها از ممالک سرمایه داری ضعیف اروپا و بهره کشی مضاعف از طبقه کارگر آنها می باشد. وضعیت سایر ممالک اروپائی نظیر پرتقال، اسپانیا، ایتالیا، ایسلند، اسلوونی و... بهتر از آنها نیست، ولی بورژوازی اروپا تلاش دارد وضعیت نابسامان آنها را با هر وسیله ای کتمان کند. کنفرانس بر آن بود که پاره ای از ممالک اروپائی نظیر امپریالیستهای آلمان و فرانسه و بویژه آلمان، سایر ممالک ضعیف اروپا را به زیر سلطه خویش در می آورند. حضور چین در یونان برای دست اندازی امپریالیستی به ثروتهای این کشور پای امپریالیسم چین را به اروپا می گشاید. جهان به سوی تقسیم مجدد پیش می رود. تقسیمی که باید بر اساس توازن قوای جدید امپریالیستی باشد.

حزب کار ایران(توفان) سخنانش را با وضعیت ایران شروع کرد. بدترین استبدادی که کسی بتواند اساسا به آن بیندیشد استبداد مذهبی است. استبداد مذهبی نه تنها تمام مضرات استبداد سیاسی و سرکوب سیاسی طبقه حاکمه را بدنبال دارد، بلکه خودسری وتجاوز به حریم خصوصی زندگی مردم را نیز به آن می افزاید. در استبداد مذهبی، هیچ قانونی، جز قانون الهی صادق نیست و از اعتبار برخوردار نمی باشد و آنهم تنها می تواند از طریق نماینده خدا بر زمین که همان خودکامه و مفتش بزرگ باشد، ابلاغ گردد. در ایران انسانها فاقد حقوق اند و تنها دارای وظایف اند. در ایران کودکان فاقد حقوق اند، زیرا در اسلام کودک یک انسان اجتماعی مستقل نیست، جزء اموال پدر و پدر بزرگ است که با وی می توانند هر کاری بدون ترس از پیگرد قانونی بکنند. ما از نقض حقوق زنان سخن نمی گوئیم از بی حقوقی انسان سخن می گوئیم. در جامعه ایکه انسان در آن فاقد ارزش و حقوق باشد، طبیعتا سخنی از حقوق بشر نیز نمی تواند در آنجا در میان باشد. در ایران هیچ قانونی جز قانون اراده آهنین مستبد و غول بزرگ یعنی ولایت فقیه، عمل نمی کند. با یک اشاره مستبد بزرگ همه قوانین دیگر از  قدرت اعتبار می افتند، زیرا رای مردم فاقد اعتبار است و فرای اراده مستبد و مفتش بزرگ، جز اراداه ذات  باریتعالی قرار ندارد.

رفقای کمونیست حزب ما در دنیای دیگری مبارزه می کند، که از زمین تا آسمان با دنیائی که شما از ممالکتان ترسیم کردید و در آن فعالیت می کنید متفاوت است. ما آرزو داشتیم که چنین شرایطی درایران حاکم بود تا ما نیز می توانستیم از امکانات نسبی که شما دارید استفاده کنیم.

در ایران هر گونه فعالیت سندیکائی مستقل ممنوع است. مبارزات طبقه کارگر ایران و اعتصابات آنها برای کسب حقوق اولیه سبعانه سرکوب می شود. زبان اوسانلو یکی از رهبران و معترضان در جنبش کارگری را به خاطر "زبان درازیهایش" بریدند، ولی این رژیم با این سبعیت نتوانسته است از مبارزه طبقه کارگر ایران جلو بگیرد. حمایت این کنفرانس از مبارزه طبقه کارگر ایران به آنها نیرو می دهد تا بدانند که صدای آنها به گوش همزنجیرهایشان در سراسر جهان می رسد و طنین انداز است.

رژیم جمهوری اسلامی تا کنون صدها نفر از اعضاء و هواداران ما را به زندان انداخته، شکنجه کرده و به شهادت رسانده است. رژیم جمهوری اسلامی چندین نفر از اعضای هیات مرکزی حزب ما را تیرباران و یا ترور کرده است، ولی رفقا می بینید که ما در این کنفرانس حضور داریم و رژیم جمهوری اسلامی را افشاء می کنیم. می بینند که ما در سال گذشته چهارمین کنگره حزب خویش را برگزار کردیم و در آینده نیز این کار را خواهیم کرد. می بینند که اراده ما از اراده مستبد بزرگ قوی تر است.

ولی برای فهمیدن وضعیت حزب ما کافی نیست که به سرکوبها اشاره کنیم. برای این منظور باید شرایط منطقه و جهانی را شناخت و دید که حزب کار ایران(توفان) در چه شرایط داخلی و خارجی بغرنجی مبارزه می کند.

پس از فروپاشی سوسیال امپریالیسم شوروی با تمام اقمارش، یک خلاء سیاسی منطقه خاور میانه را در برگرفت. جمهوری اسلامی ایران از غیبت روسیه در این میان استفاده نموده و جای وی را در منطقه به مثابه یک نیروی ضد آمریکا، ضد اسرائیل و حامی مردم فلسطین و متحد سوریه و لبنان پر کرد. جمهوری اسلامی در این فاصله در سراسر منطقه نفوذ خویش را گسترش داده و امکان ندارد بدون جلب توجه و رضایت جمهوری اسلامی به تغییراتی در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین دست زد. رژیم جمهوری اسلامی تنها موی دماغ امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه است و بیک طرف بازیگر منطقه در مقابل آمریکا و اسرائیل بدل شده است. آمریکا ترجیح می دهد که یک نوکر دست به سینه در ایران بر سر کار آورد تا مانند عربستان سعودی و مبارک و بن علی با ساز کاخ سفید بگردد و برقصد. ایران به علت تاریخی، سیاسی، فرهنگی، قدرت مالی، منابع داخلی و انسانی به قطبی بدل شده است، که عملا مانع گسترش نفوذ افسار گسیخته امپریالیسم، بدون جلب رضایت ایران و تامین منافعش در منطقه است. تلاش آمریکا و اسرائیل برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در سطوح مختلف انجام می گیرد. این تلاش از نظر راهبردی در جهت تضعیف سوریه و لبنان و جنبش فلسطین صورت گرفته و یا حداقل در جهتی جریان می یابد تا آنها از اتحاد با ایران دور کند. در این عرصه عربستان سعودی و آمریکا و اسرائیل همدستند. در کنار آن امپریالیستها و صهیونیستها تلاش دارند به جریانهای تجزیه طلبانه در ایران دامن زنند و در کنار محاصره اقتصادی ضد بشری و غیر قانونی ایران، فشارهای مضاعفی بر رژیم جمهوری اسلامی ایران وارد آورند. امپریالیستها و صهیونیستها از طریق امکانات فنی و تبلیغاتی و قدرت ایدئولوژیک خویش تلاش می کنند در مبارزه دموکراتیک مردم ایران رخنه کرده و به جنبشهائی نظیر انقلاب مخملی در ایران دامن زنند. تلاشهای آمریکا در میان قشری از اپوزیسیون ایران موثر افتاده و آنها خواهان اجرای نمونه لیبی در ایران هستند و باین بحث دامن می زنند که آمریکا ماهیت امپریالیستی نداشته و این سخنان ادعاهای استالینیستها بوده و به تاریخ گذشته تعلق دارند. آنها مدعی می شوند آمریکا در اثر جهانی شدن سرمایه، از جهانی بودن دموکراسی و حقوق بشر حمایت کرده و با کمک به ما می تواند به آزادی ایران کمک کند.

طبیعتا کسی در ایران نمی تواند خواهان آزادی و دموکراسی و تحقق حقوق بشر نباشد. ولی با توجه به سخنانی که با توجه به وقت کمِ نشست، بیان کردیم، امپریالیستها و صهیونیستها فقط با نیت عوامفریبی از حقوق بشر و دموکراسی دم می زنند و هدفشان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نه برای آزادی مردم ایران، بلکه برای روبیدن همه موانع راه پیشرفت سیاستهای آنها در منطقه و غارت بی درد سرِ منابع نفت و گاز و اورانیوم منطقه، محاصره چین و روسیه است. باین جهت، ایران در منطقه، یک نقش راهبردی خواهد داشت و از این دریچه باید رفقا به مسئله ایران و تحریکات امپریالیستها و صهیونیستها برخورد کنند. مبارزه ما بر ضد اسلام نیست، بر ضد یک رژیم مستبد خودکامه است. بر ضد امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع منطقه، بخاطر تحقق دموکراسی و آزادی در ایران است. این کار تنها با تکیه بر مردم ایران و طبقه کارگر ایران امکان دارد.

تاکتیکهای حزب ما در این عرصه که مورد تائید کنگره حزبی ما قرار گرفته و صحتش تائید شده است، چنین بوده است:

حزب ما مخالف محاصره اقتصادی ایران است و این اقدام شورای امنیت را غیر قانونی و بر ضد منافع مردم ایران دانسته و عملی جنایتکارانه ارزیابی می کند.

حزب ما مخالف تجاوز نظامی به ایران است، زیرا تجاوز نظامی نقض حقوق ملل و وسیله و ابزاری در دست امپریالیسم خواهد بود تا دنیا را با قلدری به سراشیب جنگ بکشاند. از این گذشته حزب ما امپریالیستها را هرگز مبشر آزادی و دموکراسی نمی داند.

سرنگونی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی وظیفه مردم ایران است و نه نیروهای متجاوز خارجی که هدفشان اسارت ایران است.

ما حقوق بشر را امری جهانشمول می دانیم و با نقض آن در همه جهان چه در ایران و چه در فلسطین مخالفیم. ما نقض حقوق بشر را در گوانتانامو و ابو غریب و بکرام همانقدر محکوم می کنیم که در ایران. زیرا حقوق بشر تجزیه بردار نیست.

ما حقوق بشر را در مقابل حقوق ملل قرار نمی دهیم، تا به بهانه تحقق حقوق بشر، حقوق ملل را زیر پا گذارده و سپس از بشر و حقوقش چیزی بر جای نگذاریم . نمونه های عراق و افغانستان و اخیر لیبی بهترین نمونه این نوع درک و کاسبکاری با حقوقهای برسمیت شناخته شده جهانی است. تجاوز به حریم یکی از این حقوقها راه را برای تجاوز به حریم سایر حقوق نیز باز می کند.

ما خواهان دموکراسی در ایران هستیم، ولی مدعیان دروغین دموکراسی را که تا دیروز از مبارک و بن علی دفاع می کردند و امروز نیز از تجاوز به بحرین و اشغال سرزمینهای فلسطین دفاع می کنند، دوستان خود نمی دانیم . آنها دشمنان مردم جهان و ایرانند.

امپریالیستها که سرکوب خونین بیش از 60 سال مردم فلسطین را مورد تائید قرار می دهند، نمی توانند دوست مردم ایران باشند.

حزب ما با این تحلیلها به مبارزه با عمال امپریالیستها و صهیونیستها در ایران می پردازد و دست تبلیغات آنها را رو می کند. افراد سالم و فریب خورده بخود می آیند و راه خویش را از دارودسته های امپریالیستی صهیونیستی، که زیر نقابهای گوناگون پنهان شده اند، جدا می سازند و یا به عمال روشن امپریالیسم و صهیونیسم و به بلندگویان روشن تبلیغاتی آنها بدل می شوند، که آنگاه مجبورند بدون لفافه پردازی به سخن آیند. باین جهت حزب ما اعلام کرده است، که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی وظیفه مردم ایران است. باید مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را با مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم پیوند زد. هرگونه شعاری بدون توجه به وابستگی عمیق این مسایل بیکدیگر نشانه آن است که جریانهای وابسته به امپریالیسم نیز در ایران در پی انقلاب مخملی هستند و هدفشان آزادی ایران نیست. باین جهت خوب است احزاب برادر باین نکات توجه کنند و سیاستی را در ممالک خود تقویت کنند که در خدمت این اهداف نباشند.

کنفرانس سپس در مورد فعالیت سندیکائی صحبت کرد و پس از بحث در مورد اوضاع جهان و انتشار ارگان کنفرانس (وحدت و مبارزه) در سال جدید کمیسیون قطعنامه ها را تشکیل داد. کنفرانس پس از جرح و اصلاح قطعنامه ها و انتخاب کمیته هماهنگی جدید با موفقیت به کار خویش پایان داد.

برگزاری با موفقیت کنفرانس احزاب و سازمانهای مارکسیستی لنینیستی نشان داد که جنبش کمونیستی در حال قدرتگیری است و نفوذش در میان طبقه کارگر افزایش می یابد. رویزیونیسم به ورشکستگی کشیده است و رسما از کسب قدرت سیاسی دست کشیده است. از هم اکنون روشن بود که روند وحدت در جنبش مارکسیستی لنینیستی تقویت می شود و احزاب و سازمانهای بیشتری به کنفرانس به خاطر خط مشی درست آن و به خاطر اعتبار جهانی که یافته است روی می آورند.

زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری

زنده باد سوسیالیسم   

بر گرفته ازتوفان شماره  140 آبان ماه 1390  نوامبر 2011،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.      www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                          toufan@toufan.org