درحاشیه خروج
ارتش اشغالگر آمریکا
از خاک سوریه،
تجاوز ترکیه
به سوریه وخلع
سلاح نیروهای
کرد
دونالد
ترامپ در
توئیتی با
صدور فرمان
خروج سریع
نیروهای
نظامی آمریکا
از خاک سوریه
و توافق با
دولت ترکیه
درمورد نحوه برخورد
با کردهای
مسلح تحت
حمایت خویش
تأکید کرد و
نوشت:
«خروج
از سوریه چیز
عجیبی نیست.
من سالها
برای آن کارزار
برگزار کرده
ام و شش ماه
پیش علناً
خواستار آن
شدم. روسیه،
ایران، سوریه
و دیگران
دشمنان محلی
داعشاند. ما
[در سوریه] کار
آنها را میکنیم.
وقت آن است که
به خانه
بازگردیم و آن
را بازسازی
کنیم».
دونالد
ترامپ در
مصاحبه
کوتاهی
نیزمضحکانه اظهار
داشت که:
«ما بر داعش
پیروز شدیم و
به مأموریت
خود در سوریه
پایان میدهیم».
این
فرمان دونالد
ترامپ جنجال و
مخالفتهایی
را در محافل
قدرت و در
درون دو حزب
جمهوریخواه
و دمکرات
برانگیخت. دولت
ترکیه که
مدتها منتظر چنین
فرصتی بود به بهانه
"مقابله با
تروریسم" و
"پاکسازی مرز ترکیه
با سوریه" از حضور کُردها که
دولت آنکارا
آنها را
تروریست میخواند از
روز 9 اکتبر
تجاوز به خاک
سوریه را برای چندمین
بار با
نقض قوانین
بینالمللی و
زیرپاگذاردن تمامیت
ارضی سوریه آغاز
کرد:
یکم
اینکه
همانطور که در
گذشته تاکید
کردیم طرح
خروج نیروهای
آمریکایی از خاک سوریه
يك تاكتيك
نظامی و خیز
برداشتنی
دوباره جهت
حمله نظامی به
دمشق و سرنگونی
حکومت سوریه و
سپس تجاوز
نظامی به
ایران نیست،
بلکه یک شکست
راهبردی
سیاست
امپریالیسم
آمریکا در
سوریه و منطقه
است و این
شکست از مدتها
قبل با درهم
شکستن
تروریستهای
داعشی، این
پیاده نظام
آمریکایی در
شهر حلب رقم
خورد و تمام
طرح و توطئه
جنگ نیابتی غرب
به سرکردگی
آمریکا برای
جابجایی قدرت
سیاسی در دمشق
به شکست
انجامید. رژیم
سوریه به
رهبری بشار
اسد ماندگار
شد، داعشیان
متلاشی،
متحدین
آمریکایی یکی
پس ازدیگری در
باتلاق بحران
و سردرگمی
فرورفته و
اینها همه موجب
گردید که
آمریکا مجبور
به خروج از
سوریه گردد.
البته
خروج آمریکا
از سوریه به
مفهوم عدم خرابکاری
و تقویت
جنگهای
نامتقارن
برضد رژیمهای
حاکم در منطقه
نیست.
امپریالیسم
آمریکا سیاست
رخنهگری،
دخالت در امور
داخلی کشورها
و زورگوئی را
تعطیل نکرده
است و به این
اصل سیاست
خارجی خویش
وفادار میماند.
دوم اینکه تجاوز
نظامی "چشمه
صلح"
نامگذاری
شده، مانند
دیگر
تجاوزهای
ارتش ترکیه به
تمامیت ارضی
سوریه که نه
از 9 اکتبر 2019 بلکه از 2011
آغاز شد، با
مخالفتهای
مردمی و
اعتراضهای
رهبران احزاب
ترک در داخل
مواجه شده
است. این در حالی
است که برخی
از دولتهای
منطقه و جهان صمیمانه و یا
ریاکارانه نیز به
سیاست "اردوغان"
مبنی بر
مداخلات نظامی
در کشورهای
همسایه ترکیه
اعتراض شدید
کردهاند.
دولت سوریه بارها
تجاوزگری
ترکیه به خاک
سوریه را
محکوم کرده و خواهان
محکومیت آن در
شورای سازمان
ملل متحد شده
است.
سوم
اینکه اقدام
دولت ترکیه مانند تجاوز
این کشور به
عفرین، اشغال
بخشی از اراضی
سوریه محسوب
میشود و نه بخشی
از "خاک
کردستان
سوریه "،
آنطور که
رسانههای صهیونیستی
وعمال
ایرانی و کرد
آنها تبلیغ
کرده و میکنند.
این تجاوز نقض
بارز قوانین
بینالمللی،
حقوق بشر، حق
حاکمیت ملی و تمامیت
ارضی دولت
سوریه است.
درهمین
ارتباط،
"رابرت فیسک" (Robert Fisk) کارشناس
و تحلیلگر
مسائل غرب
آسیا طی مقالهای
ضمن تجاوز
خواندن حمله ترکیه
به خاک سوریه،
مینویسد:
"آن
چه درشمال
سوریه درحال
وقوع است
تجاوزی آشکار
بدون درنظر
گرفتن
ابتدایی ترین
مسائل حقوق
بینالملل
است. آن چه در این
منطقه درحال
وقوع است،
کشتار کور
غیرنظامیان
سوری است". کردها
بخشی از
شهروندان
سوریه هستند و
این کشتار
همانند کشتار
سایر اقوام و خلقهای
سوریه باید محکوم
گردد. به
ریاکاری
رسانههای
امپریالیستی
و مداحان چپ
اندرقیچی "روژاوآ
" که در قبال
کشتار مردم
سوریه سکوت
کرده و به
تایید نقض
تمامیت ارضی و حق حاکمیت
ملی سوریه
پرداختهاند
باید قاطعانه
پاسخ داد و آنها
را رسوا ساخت. این
آشفتهفکران و
یا عوامل دشمن
خواهان
سرنگونی رژیم
مشروع و
قانونی بشار
اسد در سوریه
بوده و در جبهه
جنگ روانی
امپریالیسم
برای توجیه
جنایات داعش و
امپریالیستها
گام میگذاردند.
چهارم اینکه کردهای
خوشخیال سوریه
با عقب نشینی
نیروهای اشغالگر
و متجاوز آمریکایی
مورد
یورش ارتش
متجاوز ترکیه
قرار گرفتند و
از سر ناچاری
و نه اعتقاد
قلبی، با دولت
سوریه به توافقاتی
دست زدند و نیروهای
ارتش سوریه با
شادی و هلهله
مردم وارد شهرهای
منبج، عینالعرب
(کوبانی)، عین عیسی،
طبقه و منصوره
شده و نیروهای
کُرد به پشت خطوط
استقرار ارتش سوریه
عقبنشینی کردهاند.
دربیانیه
کردهای سوریه
آمده است که:
"ما وظیفه داریم
از مرزها و تمامیت
ارضی سوریه دفاع
کنیم. به همین دلیل،
ارتش سوریه میتواند
در مرز با ترکیه
مستقر شده و برای
دفاع از مرزها
و آزادسازی شهرهای
تحت اشغال ارتش
ترکیه و مزدوران
این کشور، وارد
عمل شود."(تاکید
از توفان است!)
پنجم اینکه طبق
مذاکرات و
توافق پوتین
رییس جمهور
روسیه با
اردوغان و عقبنشینی
کُردها از
مناطق مورد
نظر و پیوستن بخشی
از آنها به
دولت و ارتش
سوریه، آنها عملا
خلع سلاح شدهاند
.پوتین رئیس
جمهور روسیه در
گفتگو با اردوغان
بر حفظ تمامیت
ارضی سوریه
تأکید کرده و خواستار
مذاکره
مستقیم ترکیه
با حکومت بشار
اسد، رئيس جمهور
سوریه شده و بیان
کرده تمامی
نیروهای
خارجی که بدون
در خواست
حکومت اسد در
خاک سوریه
حضور دارند،
باید از خاک
این کشور خارج
شوند.
نباید
فراموش کرد
این توافق برای
دولت متجاوز
اردوغان نیز
بسیار حایز
اهمیت بود،
زیرا او اکنون
اهداف
بلندمدت خود
را در منطقه
هموارتر میبینید.
او در گام اول
توانسته کُردها
را که یک
تهدید امنیتی
برای خود میدیده از مرز
ترکیه جدا
کند، تا فاصله
حفاظتی قابل
توجه با
سرزمینهای
اصلی ترکیه پیدا
کنند و در سوی
دیگر فضای
اسکان بیش از
سه میلیون
پناهجوی سوری
را که در
ترکیه زندگی
میکردند را
نیز فراهم آورد. اما
این
توافق قبل از
هرچیز بنفع
دولت مشروع و
قانونی سوریه
است، زیرا اکنون
قادر خواهد
بود کنترل بخش
مهمی از منطقه
مرزی با ترکیه
را در اختیار
داشته باشد و
از این طریق
قلمرو نفوذ خود
را نیز گسترش
دهد. شکست
متجاوزین به
خاک سوریه و حفظ
استقلال و تمامیت
ارضی این کشور
فقط به نفع
ملت سوریه نیست،
بلکه به سود
همه ملل منطقه
و جهان است،
زیرا این یک شکست
راهبردی برای
امپریالیسم و صهیونیسم
جهانی با
اهداف
تکه پاره
کردن و تجزیه
ممالک مستقل
جهان و ایجاد
خاور میانه
بزرگ و
اسرائیل دوم
در منطقه است.
ششم اینکه وضعیت
کردهای سوریه و
هواداران
"روژاوآی
خودگردان" نیز
در شرایط
کنونی بسیار مضحک
و در عین حال
اسفناک است. آنان
علیرغم مواضع به
ظاهر درستی که
در آغاز تجاوز
اتخاذ کردند
راه خویش را
از مبارزات
خلقهای سوریه
جدا کرده و
حال به آمریکا
حمله میکنند که به کردها
خیانت کرده و پشت
آنها را خالی نموده
است و خواهان ادامه
اشغال سرزمین
سوریه هستند،
تا در پناه
ارتش متجاوز و
سرنوشتساز
آمریکا،
"حکومت
خودگردان"
بنا سازند،
حکومتی که بیتردید
مورد تایید و احترام
صهیونیستهای
اسراییل
خواهد بود، زیرا
تجزیه سوریه و
تضعیف پشت
جبهه ایران،
منافع
راهبردی آنها
را تامین میکند.
این نیروها
حتی زحمت یک
انتقاد از خود
نیز به
سیاستهای
ارتجاعی خویش در
منطقه را نمیدهند،
زیرا مترصد
تکرار آن در
مناطق دیگر هم
هستند.
سران کُردهای
ناسیونال شونیست
به جای تکیه بر
اتحاد خلقهای منطقه
از جمله با خلق
عرب سوریه برای
اتحاد در مبارزه
مشترک دموکراتیک،
به ناتو و امپریالیسم
و صهیونیسم تکیه
کرده است. و این
خیانت آشکار
به منافع
خلقهای منطقه
و از جمله به منافع
خلق کرد نیز
میباشد. با
این تفکر ارتجاعی
که مدام به
فکر زدوبند و منافع
تنگ نظرانه
ناسیونال
شونیستی است باید
سرسختانه و
بدون واهمه مبارزه
کرد. نیرویی
که زیرپرچم امپریالیسم
وصهیونیسم
گردآید،
انقلابی
نیست، ستون
پنجم ارتجاع
در منطقه است.
نیروئی که از
خروج نیروهای
آمریکائی و
رفع اشغال
سوریه گریان
باشد و از امپریالیسم
اروپا
عاجزانه بخواهد
جای خالی اشغالگران
آمریکائی را
پر کرده و دست
به دامان
اسرائیل شود،
این نیرو یار
مردم منطقه
نیست، ماردر
آستین است.
هفتم اینکه راه
رهائی خلق کرد اتحاد، همکاری
و همبستگی با همه
ملل ساکن کشورهائی
میباشد که آنها
نیز در آن کشورها
ساکنند. همه این
مردمان باید برای
دموکراسی و آزادی
و برای توجه به
حقوق زحمتکشان
مبارزه کنند. کُردها
در ایران با سایر
خلقهای ایران دارای
سرنوشت واحدند.
ایرانیها صرفنظر
ازاینکه به کدام
قوم وملیت متعلق
باشند از جانب
یک حکومت سرکوبگر
مورد هجوماند
و دشمن مشترک داخلی
و خارجی دارند
و در درجه اول باید
برای بنای ایرانی
دموکراتیک و آزاد
مبارزه کنند. این
بدان معناست که
صهیونیسم و امپریالیسم
که دشمنان مردم
ایران و مردم
منطقه و جهان هستند،
دشمنان خلق کُرد
نیز محسوب میشوند.
آنها باید بر ضد
تحریم و تجاوز
مبارزه کنند.
حزب کار
ایران(توفان)
فقط از چنین
مبارزهای و
با این مضمون
انقلابی دفاع
میکند. کسی
که خام پرستانه
فکر کند "گلیم خود
را از آب بیرون
میکشد و گور پدر
"سایرین"، همواره
در عرصه تاریخ
قربانی کوتهنظری
خود بوده است. همبستگی
دموکراتیک، انقلابی
ضد
امپریالیسنی
و ضد
صهیونیستی خلقهای
ایران شرط
مهمی برای پیروزی
است.
نقل ازتوفان
الکترونیکی
شماره ۱۶۰نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران آبان
ماه ۱۳۹۸
www.toufan.org