مقالات
توفان
الکترونیکی
شماره ۱۸۹ نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران فروردینماه ١۴٠١
آدرسهای
تارنماهای
حزب کارایران
(توفان):
www.toufan.org
www.toufan.de
آدرس مرکزی
ایمیل حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس کانال
تلگرام توفان
***
دراین
شماره می
خوانید:
·
به اميد فراز
آمدن نوروز مردم
ايران، به استقبال
سال نو رويم
·
در حاشيه اخراج
دسته جمعي کارگران
کارخانه سيمان
خمسه زنجان
·
يازدهمين
سالگرد حمله جنايتکارانه
ناتو به ليبي
·
فشار مضاعف
برزنان شاغل و
بازنشسته درآستانه
سال نو
·
به مناسبت
شروع سال ١۴٠١
·
درگذشت زنده
ياد علياکبر
جزايري شوشتري
را به اطلاع ياران
و دوستانش ميرسانيم
·
در جبهه نبرد طبقاتي
·
فرخنده باد
روزجهاني زن
·
نکاتي چند
پيرامون جنگ اوکرائين
·
اطلاعيه سنديکاهاي
کارگري سوئد در
آستانه سال نو:
حقوق سنديکايي
حقوق بشر است!
·
نکات مهمي
در مورد علل بحران
اوکراين
·
برآمدن نئونازيها و نئوفاشيستها در
اوکراين
·
نامه سرگشاده
بيش از هزار نفر از مخالفين
سرشناس سوئدي و
فنلاندي عليه عضويت
اين دو کشور در
·
چند ياد داشت
کوتاه سياسي
·
جهان به کدام
سو ميرود ؟
·
ادبيات مارکسيستي
به زبان مختصر
و ساده
·
گشت و گذاري
در فيسبوک، پاسخ
به يک پرسش
·
پاسخ به يک
پرسش درشبکه تلگرام
·
اين چه جنگي
است!
***
پیام
نوروزی حزب
کارایران(توفان)
به امید فرازآمدن
نوروزمردم ایران،به
استقبال سال
نو رویم
نوروزهمیشه
بهارازبلندای
تاریخ
پرفرازونشیب
ایران هرسال
با تازه شدن
طبیعت همچون
رزمنده ای
ازراه می رسد
و با تاریکی؛
سرمای
زمستانی
وتاریک
اندیشی می رزمد
وپیروزمی
شود.شکست ظلمت
وتاریکی
وکهنگی دراین
نبرد محتوم
است.
نوروزنمادی
ازنوروامیدواری
وشادی ست ؛
شکوه روزهای
تازه وآینده
زیبا را نوید
می دهد.
امسال
نیزنوروزدرایران
درشرایطی فرا
میرسد که
علاوه برژرفش
فقروگرانی
ووخیمترشدن
وضعیت معیشتی
مردم وادامه
سیاستهای نولیبرالی
وسرکوب
کارگران وفرودستان
جامعه،وازطرفی
ادامه فاجعه
مرگ ومیرکرونایی
وترس
وناامنی
درسراسرایران
زندگی را
برکام مردم
تلخ کرده است.
علیرغم
وعده
ووعیدهای
توخالی دولت
ابراهیم
رئیسی سفره
نوروزِ امسال
مردم میهن ما
نیزاز برکت وجود
حکومت
چپاولگر
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی، که
تارو پودش را
فساد ودزدی و
اختلاس و رانتخواری
وفامیل بازی ،
قانون ستیزی،
بیاحترامی بهحقوق
مردم
فراگرفته
است، خالیترازگذشته است ونوروزشان
همانند هرروزشان
شده است.
امروزنیزهمانند
دهههای گذشته
ازسفره
زحمتکشان
برمیدارند
وبه سفره طبقه
مرفه جامعه میافزایند.
کوه ثروتهای
بادآورده
وافسانهای
این مافیا از
قله کوه
دماوند قابل
رویت است. این
رژیم هیچگاه
بهمردم ایران
درهیچ زمینهای
پاسخگو نبوده
است ،زیرا مردم
ایران را خودی
نمیداند.
سالی
که گذشت سال
ادامه
سیاستهای
اقتصادی ورشکسته
، افزایش
سرسام
آورگرانی
کالاهای ضروری
و تشدید بحران اقتصادی وژرفش
شکاف طبقاتی
ودرعین حال
ادامه اعتصابات
کارگران
بویژه
کارگران نفت،
کشاورزان اصفهان،
معلمان
وبازنشستگان
ایران واعتراضات
مردم علیه
بحران بی آبی
ومافیای آب
نامید.
امسال
نیز
شورایعالی
کار حداقل
دستمزد
رابرای سال ١۴٠١
تعیین کرد و
میزان آن
حدودا ۵۷
درصد افزایش
یافته است.
.براساس این
مصوبه مزد
کارگر شاغل
ماهیانه
۴.۱۷۹.۷۵۰
تومان تعیین
شده است که با
احتساب
مزایای پایه
سنوات، حق
مسکن و بن
کارگری و حق
اولاد حداقل
دریافتی
ماهانه
کارگران با دو
فرزند به ۶
میلیون و ۷۲۵
هزار و ۷۰۰ و
حداقل
دریافتی
ماهانه
کارگران با یک
فرزند به ۶
میلیون و ۳۰۷
هزار و ۷۲۵
خواهد
رسید. این
درحالیست که
همین
شورایعالی
کار هزینه سبد
معیشت را ۹
میلیون تومان
محاسبه و
اعلام کرده
بود. بنابراین
حتی اگر رقم ٩
میلیون را
اساس نرخ سبد
هزینه
کارگران مبنا بگیریم
که به هیچوجه
واقعی نیست
بازهم حداقل دستمزد
تعیین شده یک
دوم سبد
معیشتی تعیین
شده آنهاست.
شوکی.
بنابراین در
سال آتی نه
تنها افزایش
مزدی نخواهیم
داشت
بلکه وضعیت
معیشتی ا
کارگران و همه
جامعه زحمتکش
بسیار اسفناکتر
خواهد بود.
خود دست
اندرکاران
حکومت بارها
گفته اند که
اجناس به
میزان
دلارنرخ گذاری
شده اند اما
حقوقها به
ریالند وقدرت
خرید مردم هر
سال بیشتر
ازسال قبل
کاهش یافته
است.
سالی
که گذشت سال
ادامه
تحریمهای
غیرقانونی
وضد بشری توسط
امپریالیسم
آمریکا بود که
بهطورعینی
درخدمت ادامه
تسلط
استبدادمذهبی
حاکم درایران
قراردارد
ورژیم فاسد
وسرکوبگر سرمایه
داری راتقویت
میکند. رژیم
جمهوری
اسلامی
همواره تلاش
کرده تا ازتحریمهای
خارجی و
تهدیدات
امپریالیستی
درجهت تشدید
سرکوب وخفقان
داخلی به
عنوان چماقی
علیه مردم
استفاده کند.
رژیم جمهوری
اسلامی هرگز
آزادی بیان و
حقوق کارگران
و زنان را حق
وحقوق مسلم
مردم ایران نمی
داند
ودرماهیت
اونیست که
بداند و با
سرکوب و دامن
زدن به
نارضایتی
عمومی به
توطئه های امپریالیستی
و صهیونیستی
ونفوذ
جاسوسان خارجی
درایران
میدان میدهد.
دفع
خطرخارجی
ورفع تحریمهای
اقتصادی که
درسالهای
اخیرتشدید
گشته است بهنفع
جنبش
مطالباتی
کارگران
وزحمتکشان
وعموم مردم
است، شرایط را
برای پیشروی
مبارزه طبقاتی
فراهم میکند.این
چهل وسومین
نوروزی است که
رژیم مستبد
وسرمایه داری
جمهوری
اسلامی برمردم
ایران تباه می
گرداند.
امسال
نیزدرشرایطی
بهاستقبال
نوروزمیرویم
که مردم میهن
ما امیدی به بهبودی وضعیت خود درچارچوب سیاستهای نئولیبرالی ووعده
وعید رئیسی
وباندهای دزد
وفاسدحاکم نمیبیند
وراهی جز
تشدید پیکارصنفی
- سیاسی متحد
علیه رژیم سرکوبگرحاکم
پیشروی خود
نخواهد داشت. اکنون
درآستانه سال
نو، صدها تن
ازفعالین کارگری،
معلمان
،دانشجویان و
فعالین
اجتماعی وفرهنگی
در زندان بسر
می برند وجان
تعدادی ازآنها
درخطر است.حزب
ما خواهان
آزادی فوری و
بی قید وشرط
همه زندانیان
سیاسی است که
بخاطر فکر
واندیشه وقلم
وتلاش برای
ایجاد تشکل
مستقل خویش به
زندان
افتادند.
بهامید
نوروزی
سرشاراز
اتحاد
ویگانگی وپیکاری
متحد ومتشکل علیه تاریکاندیشان
داخلی
ودشمنان
رنگارنگ
خارجی، برای
همه مردم
ایران درسال جدید پیروزی وشادی وسربلندی آرزومیکنیم. بهامید
نوروزی عاری
ازفقر وظلم
وستم
واستثمارو
نابرابری،
سال نومبارک
،نوروزتان
پیروز!
سرنگون
باد رژیم
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی، به
دست مردم
ایران!
زنده باد
سوسیالیسم،
این پرچم نجات
بشریت!
حزب کار
ایران (توفان)
شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰
***
درحاشیه
اخراج دسته
جمعی کارگران
کارخانه سیمان
خمسه زنجان
تشکل
مستقل کارگری
نیازمبرم
کارگران
طبقه
کارگربه
عنوان
موتورمولد
اقتصاد جامعه
بشری کما فی
السابق با
ادامه
سیاستهای
نولیبرالی
دراکثریت
کشورهای جهان
زیرسخت ترین فشارها
قرار دارد.
کارگران
ایران نیز با
توجه به اجرای
همین سیاستها
دردهه های
گذشته ازسوی
حکومت سرمایه
داری متأسفانه
ازاین قاعده
مستثنی
نیستند.
ادامه
روند رشد
افسار گسیخته
تورم ناشی
ازاین
سیاستهای
مخرب درکنار
تحریمهای ظالمانه
ايالات متحده
آمریکا
وهمینطورعدم
افزایش
متناسب
دستمزد
کارگران به کاهش
شدید قدرت
خرید آنها
دراین روزها
انجامیده است.
به گونه ای که
میتوان گفت
نوروز ۱۴۰۱ به
جای امید بخشی
به روزهای
بهترنوید سیه
روزی کارگران
را سرمیدهد،
به عبارت
دیگر،سالی که
نکوست از
بهارش پیداست!
این
شرایط اسفبار
با اخراج فله
ای کارگران درشب
سال نو از سوی
کارفرمایان
به مراتب وخیم
تر گردیده است
.شاهد این
مدعا اخراج
دسته جمعی
کارگران
سیمان زنجان
توسط
پیمانکاری
است که این
کارخانه را اداره
میکند.لازم
به یادآوری
است که
کارگران
مذکور دراعتراض
به عقب افتادن
پرداخت
حقوقشان دست
به تجمع و
اعتصاب زده
بودند وبه جای
احقاق حق
ودریافت
مطالبات با
قصاوت هر چه
تمام تر ازسوی
کار فرما
اخراج شدند.
این
تنها نمونه از
وضعیت موجود
نیست بلکه تنها
قطره ای است
از سیل عظیم
اخراج ها و
توبیخ ها و
سرکوب
کارگران در
چند سال اخیر.
نکته مورد توجه
در این میان
سکوت دولت
دروقایع
اینچنینی است
و این انفعال
با توسل به
معاذیری
ازاین دست که
کارفرما مالک
است وشرکت
خصوصی است
ومطابق قوانین
موضوعه دولت
اختیار ورود
به این بخش را
ندارد توجیه
میگردد. حال
آنکه این
خصوصی سازی
ازشروع دولت
به اصطلاح
موسوم به
سازندگی
هاشمی
رفسنجانی یکی
ازارکان رسمی
پیاده سازی سیاستهای
نو لیبرالی
درایران بود
به نحوی که بتوان
دولت
وشرکتهای
دولتی را از
تبعات استثمار،
اخراج و سرکوب
کارگران مبرا
کردوزمینه را
برای رشد
بلاقید
سرمایه داری
خصوصی و استثمار
هر چه بیشتر
طبقه کارگر
فراهم
ساخت،که به نوبه
خود به صورت
کاملا بی عیب
و نقص تا امروز
ادامه داشته
است. طوری که
میتوان گفت
حکومت ایران
دراجرای
سیاستهای نو لیبرالی
و ضد کارگری
یکی از موفق
ترین هادرجهان
در دهه های
گذشته بوده
است.
از
دیگر
ابزارهای
فشار برطبقه
کارگرافزایش قیمت
سوخت و حاملهای
انرژی است. به
نحوی که دولت
هر ساله ودرمقاطع
مختلف دست به
افزایش این
قیمت ها میزند
وازاین طریق کسری
های ناشی از
سوء مدیریت و
فساد
سیستماتیک در
بدنه حاکمیت
را از جیب
کارگران
تأمین میکند.
بدیهی است که
افزایش بهای
این فرآورده
ها یکی
ازاساسی ترین
عوامل تورم زا
در تمام اقلام
و خدمات مورد
نیاز کارگران
است. این درحالی
است که میزان
افزایش حقوق
کارگران به هیچ
عنوان با شاخص
رشد سالانه
تورم همخوانی
ندارد و
درواقع به
کاهش قدرت
خرید آنها می
انجامد به
دیگر روی دولت
هر ساله دست
به کاهش حقوق کارگران
میزند واین
نمایش تشکیل
کارگروه های
مختلف برای
تصمیمگیری
به افزایش
حقوق کارگران
درآستانه
تغییر سال،
نوعی عوامفریبی
و دروغ گویی
بیش نیست.
روشن
است که ادامه
این روند جزبه
تضعیف اقتصادی
هرچه بیشتر
اکثریت مطلق
جامعه ایران
یعنی همان
طبقه
کارگربه نفع
اقلیت سرمایه
دارِرانت
خوار نخواهد
انجامید،
همانطور که
دراکثر
کشورهای جهان
در براین
پاشنه میچرخد.
این به معنی
دیکتاتوری
کمترین ها بر
بیشترین هاست.
سرکوب اکثریت
مطلق توسط
اقلیت محدود،
که منجربه رشد
بزهکاری،
فحشا و
اعتیاد،زباله
گردی کودکان و
انواع و اقسام
معضلات اجتماعی
میگردد واین
ننگ را با
هزار غسل
نمایشیِ انتخابات
آزادِ
بورژوائی نمیتوان
شست.
راه
برون رفت
ازاین شرایط
نه شرکت
درانتخابات
نمایشی ،نه
یاری جستن
ازکار"گروه
های دولتی
افزایش حقوق
کارگران" ،نه
اعتراضات
پراکنده
وفاقد دورنما
ونه شورش های
کور مورد
تشویق شبکه
های خائن
فارسی زبان
خارجی است.
بلکه تنها از
طریق تشکل
وعضویت
درسندیکاهای
مستقل کارگری
ودرنهایت
همبستگی
وهمکاری تشکلات
دمکراتیک
وتوده ای
کارگری
زیرپرچم ورهبری
حزب واحد طبقه
کارگر است.
مبارزه درراه
آزادی ازاین
بند درمقابل
جلادان
ستمگری که
ازتمامی
ابزارسرکوب
،تنبیه
وتبليغ بهره
مندند وبا
تشکیلات
وسازماندهی
اداره میشوند
جزبا تشکیلات
و سازماندهی
متقابل امکان
پذیر
نیست.چاره کارگران
وحدت
وتشکیلات است.
***
فشار
مضاعف برزنان
شاغل و
بازنشسته
درآستانه سال
نو
طبق
اعلام علی
بهادری جهرمی
در بیست و
چهارم بهمن
ماه هیئت دولت
عیدی پایان
سال کارکنان
دستگاه های
اجرایی را یک
میلیون و ششصد
هزار تومان مقرر
کرده است. در
این رابطه
همچنین می
باید به کارکنان
متأهل مشمول
کمک هزینه
عائله مندی و
اولاد ،
چهارصد هزار
تومان و به
ازای هر فرزند
تحت تکفل هم
صد وپنجاه
هزار تومان
پرداخت شود.
همچنین
بازنشستگان
سازمان تامین
اجتماعی هم
شامل این
موارد خواهند
بود. در متن
این اعلامیه
هیچ تفاوتی
میان زنان و
یا مردان شاغل
و یا بازنشسته
دیده نمی شود،
اما در عمل
زمانی که فیش
های عیدی صادر
شد، زنان
مشمول متوجه
شدند که به
آنها تنها
عیدی پایه
تعلق گرفته است
و از مزایای
عیدی محروم
گشته اند. حال
نگاهی می کنیم
به ماده 38
قانون کار که
در آن
تبعیض جنسی
جایی ندارد : ً
برای انجام
کار مساوی که
در شرایط
مساوی در یک
کارگاه انجام
گیرد باید به
زن و مرد مزد
مساوی پرداخت شود.
تبعیض در
تعیین میزان
بر اساس سن ،
جنس ، نژاد و
قومیت و
اعتقادات
سیاسی و مذهبی
ممنوع است ً .همچنین
بر اساس قانون
مدیریت و خدمات
کشوری مزایای
دیگری هم برای
زنان کا رمند
دولت اعم از
زنان شاغل یا
بازنشسته و
وظیفه بگیرمشمول
قانون مدیریت
خدمات کشوری ،
در صورتی که
دارای همسر
نبوده و یا
همسر آنان
معلول و یا از
کار افتاده می
باشند و یا
اینکه خود به تنهایی متکفل
مخارج
فرزندان
باشند در نظر
گرفته شده که
موضوع بند 4
ماده 68 قانون
خدمات کشوری
می باشد که
باید از
مزایای ً کمک
هزینه عائله
مندی و اولاد
ً برخوردار
شوند. این اقدام
درست در این
رابطه مقرر
شده که شخصی
که دارای
فرزند است ،
عهده دار
مخارج بیشتری
در مقایسه با
خانواده های
بدون فرزند است
و باید در این
رابطه کمک های
مالی ویژه ای
برای او در
نظر گرفته
شود. در این
مورد سیمین
یعقوبیان
مشاور امور
بانوان کانون
هماهنگی شوراهای
اسلامی کار
استان خراسان
رضوی به اصل
بیستم قانون
اساسی اشاره
کرده که در آن
همه افراد ملت
اعم از زن و
مرد یکسان در
حمایت قانون
قرار دارند
وازهمه حقوق
انسانی،
سیاسی،
اقتصادی،اجتماعی
وفرهنگی با
رعایت موازین
اسلام
برخوردارند.
اما تاکید بر
عدم تبعیض در
مورد میزان
حقوق برای کار
مساوی خود
بیانگر این
واقعیت است که
در دوران تسلط
سرمایه بر کار
از هر گونه
تفاوتی اعم از
سن، جنس،
قومیت، اعتقادات
سیاسی و مذهبی
در تمامی این
جوامع چه در
ایران و یا در
هر کشور دیگر
استفاده گردیده
تا به گونه ای
استثماررا
بیش از پیش
تشدید کنند.
اما مبارزات
دلاورانه
کارگران و
سایر اقشار
اجتماعی
همواره باعث
بوجود آمدن
حقوق پیشرفته
و بوجودآمدن
سازمان های
سیاسی و صنفی،
کانون های
مختلف
اجتماعی در
کشور های مختلف
گردیده تا
بتوانند حتی
در شرایط تسلط
سرمایه بر کار
به شکل دادن
قوانینی برای
برخورداری از
حقوق اجتماعی
اقشار مختلف
جامعه باشند.
بنابراین بر
طبق قوانین
مصوبه دولت
جمهوری اسلامی
ایران مزایای
عیدی به تمامی
زنانی که شامل
این مصوبه می
شوند باید
بدون بهانه و
با فوریت
پرداخت گردد.
در غیر این
صورت دولت
باید جوابگو
باشد که چرا
قوانین مصوبه
کشور را نمی
تواند و یا
چرا نمی خواهد
به اجرا
بگذارد.این همه
فشار مضاعف
برزنان ایران
بویژه زنانی
که نان آور
خانه هستند
ودر اثر بی
عدالتی
وتبعیض وستم
جنسیتی و
قوانین بازار
کار دررنجند
تا کی؟حاکمیت
سرمایه داری
اسلامی ایران پس
از بیش از
چهاردهه از
انقلاب بهمن
گامی برای
بهبود شرایط
زندگی آنها
برنداشته
است.زنان مبارزوشاغل
ایران تنها با
تشکل وآگاهی
ودرکنارمردان
زحمتکش می
توانند متحدا
مطالبات خود
را برزن
ستیزان حاکم
تحمیل کنند.
***
به
مناسبت شروع
سال ۱۴۰۱
نوشته
زیر را با
چندبیت از
کتاب
«شاهنامه» ، کتابِ
ایران ، کتاب
همهِ
ایرانیان ،
سرودهِ «فردوسی»
بزرگ ، حماسه
سرای بی همتای
تمام اعصاروامصار
و مَفخرهمهِ
ایرانیان ،
شروع میکنیم .
«نگه کن
براین گنبدِ
تیز گَرد
که
درمان ازویست
و زویست درد
نه
گشت زمانه به
فرسایدش
نه
این رنج
وتیمار
بگزایدش
نه
ازگردش آرام
گیرد همی
نه
چون ما تباهی
پذیرد همی
ازو
دان فزونی ،
وزو دان شمار
بد
و نیک ، نزدیک
او آشکار»
ازاین
ابیات به خوبی
پیداست که
«فردوسی» ، برخلاف
باورهای دینی ومذهبی
رایج ، که
گردش ایام
وگشت زمانه را
از «نیروهای
غیبی» و
«ماورای
طبیعت» می
دانندواعتقاد
به «مدبّر
اللیل
والنهار»
دارند،باوردیگری
دارد
ومعتقداست که
این گنبد
تیزگرد هرگز
ازگردش آرام
نمیگیردوگذشت
روزگار
اورانمی فرساید.قدیم
هست وازقبل
ازپیدایش
حیات بوده وزین
پس
نیزخواهدبود .
این آدمیان ،
موجودات ، گیاهان
وتمامی پدیده
های طبیعت
هستند که طبق
قوانین
جاودانیِ
دیالکتیک
،«تضاد
وتغییرات» ، پدیدمی
آیندورشد می
کنندو سپس
فرسوده وتباهی
می یابند وبه
دنبال
ودرامتداد آن
دوباره شمار
وفزونی می
گیرند .
صدسال
دیگر ، درهمین
زمان ، سال ۱۵۰۱ شروع
خواهدشد .
درآن زمان ،
کسی ابدا به
این فکرنخواهدکردکه
آدمهای
زمان«ما»
چگونه روزگارسپری
کردندویا چه
کشیدند !
صدسال دیگر،
نسلی پدید
خواهدآمد که
اصلا خاطره ای
از«ما»
نخواهندداشت !
چنانچه ما
ازنحوه زندگی
ایرانیان
دوره قاجاراطلاع
کافی نداریم ! تا آن
زمان
میلیاردها
اتم های تشکیل
دهندهِ وجود
«ما» ، به حکم
قوانین طبیعت
وگردش «گنبدتیزگَرد»
، وبه دلایل
ناشناخته ،
وجود ما راازهم
تفکیک کرده
وبه راهشان
ادامه
خواهندداد تا
چیزدیگری
بشوند . چنین
است روایت ما
انسان ها
وتمامی
موجودات جهان
هستی ! اما ، ازگردش
ایام وحکم خلل
ناپذیر طبیعت
وبه گفته معروف
، «هردم ازاین
باغ بری می
رسد - تازه
ترازتازه تری
می رسد» ،
نسلها
پدیدوناپدید
می شوندو پیوسته
نو جای کهنه
رامیگیرد .
بنابراین
جایی برای
«مقلّب
ومدبّر» باقی
نخواهد ماند !
«کارل مارکس»
درجایی
میگوید :«
سیاستمداران
اگرباهم
توافق کنند ،
دارایی مان
رامی دزدندواگربه
اختلاف برسند
جان مان را
میگیرند!»
ودرجایی
دیگر مینویسد
:«زیباترین
چیزبرای انسان
زندگی است .
زندگی فقط
یکباربه
اوداده می شود
، پس باید
آنراچنان
گذراندکه
سالهای به هدررفته
عمر ، موجب
عذابی دردناک
نگرددوبرپیشانی
داغ رسوایی
نزندوتا به
هنگام
بدرودزندگی
بتوانیم
بگوییم ؛ همهِ
اوقاتم صرف
زیباترین
چیزهای جهان ،
صرف مبارزه
درراه رهایی
بشریت بوده
است.»
پس
دراین سال
جدید
بایدفکرواندیشه
را نو تر کرد .
باید کتاب
خواند ،
مطالعه کرد ،
بافروتنی به
سخنان درست
وعلمی دیگران
گوش داد ،
باید
فکرواندیشه
راپروازداد ،
باید مغز ،
این پیچیده
ترین وشگفت
انگیزترین
ماده حیات
رادر راه
مبارزه
باپلیدی ها
ونامردمی ها
پرورش
دادومسلح کرد
، باید وقایع
واتفاقات راصبورانه
وبادیده شک
وتردید
موردبررسی قرارداد
تا به کُنه
قضایا دست
پیدا کرد .
نباید صرفا به
دنبال
سودجویی
ومنفعت طلبی
گام زد وخودرابرترازدیگران
دانست . باید
احساس وظیفه ،
وفای به عهد ،
همبستگی ،
اتحاد
ومیهندوستی
را پاس داشت .
اگرکسی ازروی
نادانی ویا
خودخواهی ویا
اجبار ،
ازآزادی
وعدالت
اجتماعی
ونوعدوستی
چشم بپوشد ،
ازمقام
انسانی
خودسقوط کرده
است
.
سرنوشت
میهن مان باید
به دست خود«ما»
رقم بخوردونه
توسط
بیگانگان
وبیگانه
پرستان .
بنابراین
دراین سال
جدید ، به
گفتهِ
«مولوی»بایدگفت :
آتشی
ازعشق دردل
برفروز - سربه
سرتکراروعادت
رابسوز !
***
درگذشت زنده
یاد علیاکبر
جزایری
شوشتری را به
اطلاع یاران و
دوستانش میرسانیم
تولد 23 مهر
ماه 1321
درگذشت 29
بهمن 1400
دوست
مبارز ما
مهندس علیاکبر
جزایری
شوشتری پس از
یک بیماری
طولانیمدت
در روز 29 بهمن
ماه سال 1400 در
بیمارستان در
ساعت هشت و
نیم صبح در
گذشت.
علیاکبر
در یک خانواده
مذهبی و مرفه
در ایران به دنیا
آمد و از همان
دوران
مبارزات مردم
ایران در راه
ملی کردن صنعت
نفت ایران در
کنار مردم
ایران قرار
گرفت و زندگی
خویش را وقف
خدمت به ایران
و مردم آن
نمود. وی در
سال 1968 به شهر
مونیخ در کشور
آلمان آمد و
به عضویت
کنفدراسیون
جهانی محصلین
و دانشجویان
ایرانی (اتحادیه
ملی) درآمد.
علیاکبر یکی
از فعالان و
کادرهای
سازمان
دانشجویان
ایرانی در
مونیخ بود که
در کمیته دفاع
این سازمان
فعالیت
فراوانی در
دفاع از حقوق
زندانیان
سیاسی در
ایران کرد و
در نجات جان
آنها موثر
بود. سپس برای
ادامه تحصیل
به شهر
دارمشتات در
آلمان غربی
نقل مکان نمود
و به نمایندگی
خارجیان در
شورای عمومی
دانشجویان
دانشگاه فنی
دارمشتات
انتخاب گردید.
وی در این
مقام خدمات
فراوانی به
کنفدراسیون
جهانی انجام
داد و هزینه
حداقل 4 شماره
انتشار نامههای
پارسی ارگان
تحقیقی
کنفدراسیون
جهانی را از
طریق امکانات
قانونی که در
اختیار داشت
تقبل نمود.
علیاکبر
در تمام دوران
حکومت
استبدادی
محمد رضا شاه،
تحت تعقیب
رژیم ستمشاهی
قرار داشت و
به ویژه به
علت اشغال
کنسولگری
ایران در
مونیخ برای
نجات جان
زندانیان
محکوم به مرگ
در ایران قادر
نبود به ایران
باز گردد.
رژیم وابسته
به امپریالیسم
و استبدادی
محمد رضا شاه
نام وی را
همراه با نام
بسیاری دیگری
از اعضای
مبارز
کنفدراسیون جهانی
برای ایجاد
رعب و وحشت در
نشریه کیهان هوائی
منتشر ساخت و
برایشان خط و
نشان کشید.
علیاکبر
در زمان
اختلافات در
درون
کنفدراسیون به
دبیری
کنفدراسیون
جهانی(دارمشتات)
انتخاب شد و
به فعالیتهای
ضدرژیمی خود
برای کسب
استقلال و
آزادی در ایران
ادامه داد و
در آغاز
انقلاب ایران
برای شرکت در
انقلاب به
ایران رفت و
به مبارزه خود
تا روز آخر
برای استقرار
دموکراسی و
تحقق حقوق بشر
و افشاء
مافیای در
قدرت ادامه
داد. وی هرگز
نتوانست روش آشتیجویانه
با مستبدان و
مفسدان داشته
باشد. وی یک
مبارز
ایراندوست
بود و به
صراحت نفرت
خود را از
تهدیدهای
امپریالیسم
آمریکا برای
تجاوز به
ایران و
گرسنگی دادن
به مردم ایران
در قالب تحریمهای
جنایتکارانه
ابراز میداشت.
جای
تاسف دارد که
علیاکبر
قادر نشد شاهد
انقلاب بعدی
ایران باشد،
ولی در سنگری
که وی ایستاده
بود پُر است
از سایر
فرزندان این
آب و خاک که از
مبارزه همهی
به این راهرفتگان
الهام میگیرند.
ما
همدردی خود را
به مناسبت در
گذشت رفیق علیاکبر
جزایری
شوشتری با
همسر و فرزند
وی و سایر
اعضاء
خانوادهاش
ابراز میداریم
و این ضایعه
را به همه
اعضاء سابق
کنفدراسیون
جهانی، به همه
راهروان راه
آزادی و استقلال
ایران تسلیت
عرض میکنیم.
یادش
گرامی باد و
راهش پُر رهرو!
از
جانب یاران،
دوستان و
همسنگران علیاکبر
جزایری
شوشتری
مورخ 29 بهمن 1400
برابر 18 فوریه 2022
***
در جبهه نبرد طبقاتی
اخبار و گزارشات
و اعتراضات
کارگری اسفند ماه۱۴۰۰
سال
۱۴۰۰ را در
حالی پشت سر
گذاشتیم که
پاسخ حاکمیت
سرمایهداران
نئولیبرال
اسلامی به
مطالبات بر حق و
مسالمتآمیز
کارگران و
زحمتکشان
چیزی جز
سرکوب، بازداشت،
شکنجه، فریب و وعدههای توخالی
نبود. این
حقیقت آشکار
بار دیگر نشان
داد که با
سرمایهداران
نمیتوان با
زبانی غیر
متحد و غیر متشکل
برخورد کرد. تا
زمانی که در
مقابل حاکمیت
سرمایه
تشکلات کوچک و
ضعیف و
ناهماهنگ و پراکنده
وجود دارد،
سرمایهداران
قدم جدی به
عقب برنمیدارند
و حاصل
کارگران و زحمتکشان
چیزی جز سقوط
به ورطه فقر،
بیکاری، گرانی
و … نیست. پیروزی
را ولو کوچک
باید گام به
گام بهدست
آورد و این امر جز با
وحدت و تشکیلات
ممکن نخواهد
بود.
در
اسفند ماه
اگرچه
نیروهای
سرکوبگر به
بازداشت و بگیر و ببند
ادامه دادند،
اما مبارزه
کارگران و معلمان
و بازنشستگان
ادامه داشته و
رژیم را به
چالش گرفتند.
در ذیل به
بخشی از این
وقایع
مبارزاتی اشاره
میکنیم:
سرکوب
و مقاومت
۱
اسفند
«شبنم
بهارفر»، معلم
و فعال صنفی
معلمان، که در
تجمع روز قبل
بازداشت شده
بود، ظهر
امروز با قرار
کفالت پنجاه
میلیون
تومانی آزاد
شد.
«محمد
حبیبی»،
سخنگوی کانون
صنفی معلمان
ایران
(تهران)، که
شهریور ماه
امسال با رأی
هيات تخلفات
وزارت آموزش و
پرورش برای
بار دوم بازخرید
و اخراج شده
بود، پس از
پیگیری حقوقی
و با رای
دیوان عدالت
اداری، به
صورت موقت به
سر کار بازگشت.
۳
اسفند
«رادا
مردانی» در
اعتراض به
شیوه برخورد
خشن و
سرکوبگرانه
با او و برای
شنیده شدن
صدایش دست به
اعتصاب غذا
زد. مسئول جان
او کسانی
هستند که این
وضعیت را به
معلمان و «مردانی»
تحمیل کردهاند.
۴
اسفند
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
با انتشار اطلاعیهای
سرکوب،
بازداشت و
شکنجه فرهنگیان
را محکوم
ساخت. در این
اطلاعیه آمده
است: «... معلمان و
معترضین را
آدمربایی میکنند،
کتک و شکنجه
میکند و در
نهایت توسط بیدادگاهها
با اتهامات
واهی «محاکمه»
میشوند. باید
نیروهای
«خودجوش» و «آتش
به اختیار» شعبان
بیمخها، و
تمامی
نیروهای
سرکوبگر بدانند
که جنبش
کارگری
(کارگران،
معلمان و
بازنشستگان،
پرستاران و
مزدبگیران،
بیکاران، سوختبران
و کولبران و
دیگر ستم دیده
گان) نه با زندان
و شکنجه، نه
با تهدید و
ارعاب، عقبنشینی
نخواهند کرد...»
۵
اسفند
«شعبان
محمدی»، عضو
ارشد انجمن
صنفی
فرهنگیان مریوان،
بعد از ۲۵ روز
با قرار وثیقه
آزاد شدند.
شورای هماهنگی
تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران
خواستار توقف
احضار و
پروندهسازی
علیه معلمان و
آزادی بدون
قید و شرط
تمام معلمان
در بند شد.
۷
اسفند
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران در
محکومیت
دستگیری روحالله
(رادا) مردانی
بیانیهای
منتشر ساخت که
در بخشی از آن
آمده است:
«شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران ضمن
محکومیت شدید
دستگیری روحالله
(رادا) مردانی
خواهان آزادی
بدون قید و شرط
این معلم
زندانی جوان و
صادق است، که
در تمام
شهرهای
ایران،
معلمان یک صدا
فریاد میزنند:
معلم زندانی
آزاد باید
گردد،
دستگیری معلمان
نشانه دهنکجی
حاکمیت به
مطالبه جدی و
اصلی معلمان
کشور است که
مسلما حسن
عاقبت برای
گردانندگان
این تفکر مخرب
نخواهد داشت.
امید میرود
حاکمیت به جای
نزاع و تضییع
حقوق معلمان کشور
با تغییر
رویکرد خود،
با پاسخگوکردن
همه ارکان
قدرت در
پیشگاه ملت و
جلوگیری از
حراج منابع
کشور و
غارتگریهای
افسارگسیخته،
راهی را به
پیماید که
بیش از این
شاهد ویرانیهای
بیش از پیش
کشور نباشیم.
رادا (روحالله)
مردانی را
آزاد کنید.
این خواست
عموم معلمان
ایران است».
جمعی
از فعالان
صنفی و معلمان
با «شعبان
محمدی»، عضو
ارشد انجمن صنفی
فرهنگیان
مریوان دیدار
کردند
.
۹
اسفند
روحالله
(رادا) مردانی
با قرار وثیقه
از زندان مرکزی
خرم آباد آزاد
شد. «عزیز قاسمزاده»
و عدهای از
فرهنگیان در
هنگام آزادی
به استقبال
«مردانی»
رفتند.
۱۶
اسفند
کانون
نویسندگان
ایران به
مناسبت ۸
مارس، روز
جهانی زن بیانیهای
منتشر ساخت که
در بخشی از
این بیانیه
آمده است: «...
کانون
نویسندگان
ایران در
آستانه ۸
مارس، بر دو
حق مغفول
مانده زنان،
حق تشکلیابی
و حق نشر
آزادانه آرا
و آثارشان
تأکید میکند
و حمایت خود
را از مطالبات
برابریخواهانه
و احقاق حقوق
آنان اعلام میدارد.
کانون
نویسندگان
ایران همچنین
خواستار
آزادی همه
زندانیان
سیاسی از جمله
زنان شجاع در
بند است».
۱۷
اسفند
به
حکم شعبه ۱
اجرای احکام
دادسرای
انقلاب ناحیه
۳۳ به وثیقه
گذار «منوچهر
سراج»، از
فعالین
سندیکای کارگران
فلزکار
مکانیک
ایران، که در
فیروزکوه
فعالیت دارد،
۳۰ روز مهلت
دادند تا
«منوچهر» را
تسلیم زندان
کند. سندیکای
کارگران
فلزکارمکانیک
ایران ضمن
محکوم کردن
این عمل
غیرانسانی و
حمایت بیدریغ
از «منوچهر
سراج» و وثیقهگذارش،
خواهان آزادی
همه کنشگران
صنفی از «اسماعیل
عبدی» تا
«شاپور احسانی
راد» و «عالیه
اقدام دوست»
شد.
جمع
قابل توجهی از
فرهنگیان
سراسر استان
خوزستان جهت
همراهی اعضای
کانون صنفی
معلمان خوزستان
(علی کروشات،
پیروز نامی و
فرنگیس نسیمپور)،
که در اهواز
دادگاه
داشتند، با
همراه داشتن
ساک وسایل
شخصی مقابل
دادگاه تجمع
کردند و به
نیروهای
امنیتی نشان
دادند که تا
آخرین لحظه
دوستان و
یاران خود را
تنها نخواهند
گذاشت و در
این راه حتی
آماده زندان
رفتن نیز
هستند. شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران ضمن
حمایت از این
فعالان صنفی
خواهان
مختومه شدن
پرونده آنان
است. «معلمان
زندانی بدون
قید و شرط
باید آزاد
شوند!»
۱۸
اسفند
سه
عضو کانون
صنفی
فرهنگیان
قزوین (مریم
زیرک،
اسماعیل
فرهنگ منش و
علیاللهبخش)
برای
پاسخگویی به
اتهامات واهی
«تبلیغ علیه
نظام، تشویش
اذهان عمومی و
نشر اکاذیب»
در دادسرای
عمومی و
انقلاب قزوین
حاضر شدند و
بعد از تفهیم
اتهام بوسیله
بازپرسی ششم
دادسرای
قزوین با قرار
کفالت هفتاد
میلیون تومانی
تا زمان تشکیل
دادگاه آزاد
شدند. جمعی از
معلمان و
فعالان صنفی
در همراهی با
این سه عضو کانون
صنفی معلمان
قزوین در
مقابل
دادسرای عمومی
و انقلاب
قزوین تجمع
کردند.
حکم
«امیرعباس
آذرم وند»
بدون اطلاع
قبلی به اجرا
درآمد. ایشان
پس از مراجعه
به دادسرای
اوین، در اقدامی
ناگهانی و به
دستور قاضی
پرونده، حکم ۴
سال و ۳ ماه
حبس او بدون
اعلام قبلی به
اجرا درآمده و
او به زندان
منتقل شد.
.
۱۹اسفند
«کیوان
باژن»،
نویسنده،
روزنامهنگار
و عضو کانون
نویسندگان
ایران پس از
گذراندن بیش از
یک سوم از
حکم سه و نیم
سالهی خود به
صورت مشروط از
زندان اوین
آزاد شد.
«مهدی
فتحی»، کنشگر
صنفی از استان
فارس طی یک دادرسی
ناعادلانه در
دادگاه
انقلاب فارس
به ۱۲ سال
حبس، دو سال
تبعید به
گرمسار، دو
سال ممنوعالخروجی
و دو سال
ابطال
گذرنامه
محکوم شد.
«فتحالله
غلامی» و «محمد
عالیشوندی» از
اعضا هیئت مدیره
انجمن صنفی
معلمان فارس،
به دادگاه فراشبند
احضار شدند.
انجمن صنفی
معلمان فارس
ضمن اعتراض به
این احضارها
اعلام کردهاند
روز شنبه
مورخه ۱۴۰۰/۱۲/۲۱
از سراسر
استان فارس
مقابل
دادگستری
شهرستان
فراشبند حضور
خواهند یافت و
این فعالان
صنفی را تنها
نخواهند گذاشت.
کانون
صنفی
فرهنگیان
استان گیلان
ضمن دعوت از
فرهنگیان
برای شرکت در
تجمع صبح روز
شنبه، ۲۱
اسفند، در
مکان اداره
آموزش و پرورش
شهرستان
رودسر، به
مناسبت
دادگاه «عزیز
قاسمزاده»،
خواهان تبرئه
این کنشگر
صنفی شد.
۲۱
اسفند
«نصرت
بهشتی»، معلم
بازنشسته، با
وجود موافقت دادگاه
برای استفاده
از مرخصی
درمانی تا ۱۸
فروردین، در
آستانه نوروز
با دریافت
احضاریهای
جهت تحمل
ادامه حبس به
زندان
فراخوانده شد.
پس
از شکلگیری
هسته اولیه
تجمع معلمان
در رودسر در
حمایت از
«عزیز قاسمزاده»،
پلیس با خشونت
اقدام به
پراکندن
معلمان نمود،
خودروهای
حامل معلمان
از سایر شهرها
را متوقف ساخت
و افراد را
مورد ضرب و
شتم قرار داد.
نیروهای
امنیتی و لباس
شخصی «محمود
بهشتی
لنگرودی»،
«محمود صدیقیپور»،
«حسن نظریان»، «مسعود
فرهیخته»،
«امیرحسین
آقاجان» و
«بهرام بخشیپور»
را به همراه
چند نفر دیگر
دستگیر کردند.
لازم به ذکر
است که بعد از
چند ساعت
افراد بازداشتشده
آزاد شدند. در
فاصله روزهای
پانزدهم تا ۲۱
اسفندماه
۱۴۰۰ استانهای
فارس، قزوین،
خوزستان و
گیلان شاهد
برگزاری دادگاههای
متعدد برای
فعالان صنفی
معلمان بودهاند
و در همان حال
فرهنگیان و
دیگر کنشگران
صنفی و سیاسی
به حمایت از
فرهنگیان
بازداشتی و زندانیان
دست به تجمعات
گوناگون زدند.
۲۲
اسفند
«سها
مرتضایی» و
«الهام صالحی»
آزاد شدند و
«علیرضا ثقفی»
و «هاله
صفرزاده» جهت
تحمل حبس به
زندان کچویی
منتقل شدند.
۲۳
اسفند
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
با انتشار
بیانیهای
زندانیکردن
«امیرعباس
آزرموند»،
روزنامه نگار
و از حامیان
طبقه کارگر را
شدیداً محکوم
ساخت و
خواستار
آزادی بیقید
و شرط
«امیرعباس
آزرم وند» و تمامی
فعالین
زندانی
کارگری،
معلمان،
بازنشستگان و
حامیان طبقه
کارگر شد.
به
دنبال تشدید
سرکوب و ارعاب
معلمان و
فعالان صنفی،
شعبه ۱۲
بازپرسی
دادگاه
انقلاب اهواز
پنج تن از
فعالان صنفی
(آقایان بهنیا
بهمئینژاد،
شهریار
شیروانی،
سیامک
چهرازی، اقبال
تامرادی و
خانم کوکب
بداغی) را به
دادسرا
فراخواند.
شورای هماهنگی
تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران ضمن
حمایت از
فعالان صنفی
خوزستانی این
خط سرکوب را
محکوم نموده و
خواهان
مختومه شدن
پرونده این
عزیزان شد.
سه
تشکل مستقل
بازنشستگان
با انتشار یک
بیانیه مشترک
پیرامون
محکومیت
سرکوب معلمان
در رودسر و در
حمایت از
تداوم جنبش
معلمان و
همچنین پیوند
با معلمین
زندانی اعلام
داشتند: «... ما
بازنشستگان،
این سیاست وحشیانه
و عمل شنیع
نیروهای
سرکوبگر را
محکوم مینمائیم
و حاکمیت
بایستی از
معلمین آزاده
و فرهیخته در
سراسر کشور
عذرخواهی و
طلب بخشش نموده
و به احضارها
خاتمه داده و
همه زندانیان
کارگر و معلم
و ... را بدون قید
و شرط فورا
آزاد نمایید.
«کارگر، معلم،
بازنشسته،
دانشجو …
اتحاد، اتحاد!»»
۲۴
اسفند
دو
تن از اعضای
کانون صنفی
فرهنگیان
اسلامشهر
(رسول بداقی و
حمید قندی) و
«بختیار
رضوانی» معلم
و فعال صنفی
گچساران به
دادگاه احضار
شدند.
۲۵
اسفند
«محمدرضا
بهزادپور»،
فعال صنفی و
مدیر
دبیرستان
امام خمینی
ساردوییه، به
دلیل حضور در
تجمعات
اعتراضی
معلمان به
هیات تخلفات
اداری اداره
کل آموزش و
پرورش استان
کرمان احضار
شد.
«محمدرضا
شریعتی نیا»،
دبیر زبان
شهرستان زاوه
خراسان رضوی
به دادسرا
احضار شد.
«بختیار
رضوانی» با
حکم دادیاری
شعبه دوم گچساران،
توسط اطلاعات
سپاه بازداشت
و مورد بازجویی
قرار گرفت.
۲۶
اسفند
«بختیار
رضوانی»، بعد
از تودیع
کفالت ایشان،
به صورت موقت
آزاد شد.
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان ایران
ضمن محکوم
کردن بازداشت
این فعالان
صنفی، خواهان
مختومه شدن
پرونده
فعالان و
آزادی تمام
معلمان
زندانی است.
۲۹
اسفند
همسر
و فرزندان
«عبدی» با
«اسماعیل
عبدی» در زندان
کرج، در لحظه
تحویل سال
۱۴۰۱ دیدار
کردند.
فرهنگیان
۳
اسفند
ادامه
تجمعات
اعتراضی
سراسری معلمان
و فرهنگیان
شاغل و
بازنشسته در
تهران و دهها
شهر کشور از
جمله رشت،
شیراز، زنجان
و … برگزار شد.
معلمان بار
دیگر بدون در
نظر گرفتن احضارها
و تهدیدهای
تلفنی و
بازداشتهای
چند روز
گذشته، یکبار
دیگر در
اعتراض به عدم
رفع تبعیض و
عدم اجرای
رتبهبندی و
همسانسازی
حقوق، به
خیابان
ها آمدند و
با شعارهایشان،
خواستار رفع
تبعیض و آزادی
معلمان زندانی
و آموزش
رایگان برای
همه شدند.
سندیکای کارگران
شرکت واحد ضمن
حمایت از
تمامی مطالبات
بحق معلمان،
هرگونه تهدید
و فشار، ارعاب
و پرونده سازی
علیه معلمان
حق خواه را
محکوم ساخت و
خواستار
آزادی بدون
قید و شرط
تمامی
بازداشتشدگان
اخیر و آزادی
معلمان در بند
شد. در شهرهای
مختلف
فرهنگیان و
کارگران فعال
به سخنرانی
پرداختند. در
پایان تجمعات
قطعنامه
شورای هماهنگی
تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران خوانده
شد که در بخشی
از آن آمده
است: «...
از همه
معلمان کشور،
که برای
یازدهمین بار
از آغاز سال
تحصیلی به
دعوت شورای
هماهنگی لبیک
گفتهاند،
اعلام میکنیم
که صدای حقخواهی
معلمان نه
تنها با هیچ
حربهای
خاموش نمیشود،
بلکه پژواک
صدای معلمان
آموزهای
برای فریاد
دردمندانی
است که تنها
راه رهایی از
وضعیت اسفبار
کنونی را
مطالبه گری
مستمر و خستگیناپذیر
میپندارند.
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران همچنان
بر عهد و پیمان
خود با معلمان
سرزمینش
وفادار است و
تا تحقق
خواستههایش
تمام توان خود
را به کار میبندد.
ایمان واثق
داریم که
آینده ایران
در گرو جنبش کنونی
معلمان ایران
رقم می خورد».
جمعی
از قبولشدگان
کارنامه سبز
آزمون
استخدامی
آموزش و
پرورش در
اعتراض به عدم
رسیدگی به
خواستههایشان
مجدداً دست به
تجمع زدند
.
۵
اسفند
معلمان
حقالتدریسی،
قبول شدگان
مرحله سوم
دانشگاه
فرهنگیان، در
اعتراض به
دریافتی
پایین و صادر
نشدن احکام
خود، سومین
روز از تجمع
اعتراضی خود
را در مقابل
مجلس برگزار
کردند.
۷
اسفند
جمعی
از معلمان حقالتدریسی
(قبول شدگان
مرحلهی سوم
دانشگاه
فرهنگیان)، در
اعتراض به
دریافتی
پایین و صادر
نشدن احکام
خود مجدداً
مقابل مجلس
دست به تجمع
زدند. شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران با
انتشار
اطلاعیهای
حمایت خود را
از معلمان حقالتدریسی
اعلام نمود.
۱۷
اسفند
سرایداران
و خدمتگزاران
آموزش و پرورش
مقابل مجلس
دست به تجمع
اعتراضی زدند
.
۲۱
اسفند
تشکلات
فرهنگیان
استانهای
مختلف سراسر
کشور در
بیانیههای
جداگانهای
سرکوب
فرهنگیان
گیلان در
شهرستان
رودسر را
محکوم ساختند.
کانون صنفی
معلمان ایران
(تهران) نیز در
محکومیت
رفتار
وحشیانه
نیروهای امنیتی
با معلمان در
گیلان بیانیهای
منتشر ساخت.
در این بیانیه
آمده است: «... ما
به عنوان یک
تشکل صنفی و
مدنی به
حاکمان و نیروهای
امنیتی اعلام
میکنیم که
حمایت
معلمان، از
همکاران در
بند و همراهی
مدنی با
فعالان صنفی
که با اتهامات
واهی به
دادگاه
فراخوانده میشوند،
یک وظیفه
تشکیلاتی و
همیشگی خواهد
بود. این مسیر
ادامه خواهد
داشت و برای
شما بهتر است
که این همراهی
را به رسمیت
بشناسید، چرا
که هر هزینهای
که به ما
تحمیل شود، در
مقابل حاکمیت
هم هزینهای
پرداخت خواهد
کرد».
۲۲
اسفند
جمعی
از مربیان پیش
دبستانی
عشایر ایذه
مقابل وزارت
آموزش و پرورش
دست به تجمع
اعتراضی زدند
و خواستار
تغییر وضعیت و
امنیت شغلی
خود شدند.
۲۳
اسفند
کانون
صنفی فرهنگیان
گیلان در
محکومیت
رفتار خشونتآمیز
با معلمانی که
قصد تجمع
مسالمتآمیز
در حمایت از
«عزیز قاسمزاده»
در روز شنبه
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
را داشتند، بیانیهای
منتشر ساخت که
در بخشی از آن
آمده است:
«کانون صنفی
فرهنگیان
گیلان بار
دیگر بر
خواستههای
بر حق صنفی
فرهنگیان
(آزادی
معلمانی که به
واسطه فعالیت
صنفی زندانی
شدهاند،
مختومه اعلام
کردن پروندههای
فرهنگیان
فعال صنفی،
بازگشت به کار
معلمان
اخراجی،
اجرای قانون
مدیریت خدمات
کشوری، تحصیل
رایگان برای
همه فرزندان
جامعه، برخورداری
همه فرهنگیان
شاغل و
بازنشسته از
بیمه درمانی
کارآمد ...) پای
میفشارد و از
مقامات
جمهوری
اسلامی ایران
میخواهد به
این خواستهها
بیتوجه
نباشند چرا که
پیامدهای
ناگوار آن به
ضرر همه است».
۲۴
اسفند
اتحادیه
معلمین
ایرلند به
نمایندگی بیش
از ۱۹۰۰۰ معلم
و مدرس در
ایرلند حمایت
خود از اعتراضات
معلمین در ایران
را اعلام داشت.
بازنشستگان
۱
اسفند
بازنشستگان
سازمان تامین
اجتماعی در
اعتراض به
وضعیت حقوق و
معیشتشان در
شهرهای
تبریز،
اهواز،
قزوین، رشت و
اراک به طور
همزمان تجمع
اعتراضی برپا
کردند. بازنشستگان
و مستمری
بگیران تأمین
اجتماعی نسبت
به سطح نازل
حقوق و مستمریها،
مشکلات بیمه
تکمیلی و
وضعیت بد
معیشتی خود
معترض هستند و
خواهان
افزایش و
همسانسازی
کامل حقوقها
هستند.
بازنشستگان
فولاد اصفهان
مقابل
ساختمان صندوق
در اصفهان
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
۴
اسفند
بیش
از ۳۰ تشکل
مستقل
بازنشستگان
در فراخوان
مشترکی بازنشستگان
را به تجمع
یکشنبه ۸
اسفند ۱۴۰۰
دعوت نمودند.
در این
فراخوان، که
مطالبات
بازنشستگان
را طرح نموده،
آمده است: «... ما
بازنشستگان
نیز همچنان
زیر بار این
شرایط تحمیلی
مشقت بار نخواهیم
رفت و سنت
تجمعات
خیابانی
سراسری خود را
در «یکشنبه»های
اعتراضی،
متحد و گستردهتر،
پی خواهیم
گرفت و همواره
بر این باوریم
که: «تنها کف
خیابون، بدست
میاد، حقمون!»
۷
اسفند
سندیکای
کارگران شرکت
واحد از
خواستههای
بحق
بازنشستگان
سراسر کشور،
از جمله همسانسازی
حقوق، رفع
تبعیض،
برخورداری از
خدمات رفاهی،
درمانی و عدم
دستدرازی
دولت به صندوق
تامین
اجتماعی و
ایجاد کانون
مستقل بازنشستگان
در تامین
اجتماعی
حمایت خود را
اعلام داشت.
۸
اسفند
در
پی فراخوان
سراسری تشکلهای
مستقل
بازنشستگی،
بازنشستگان و
مستمری بگیران
تأمین
اجتماعی
تهران در
برابر مجلس و
در ۱۵ شهر از
جمله مشهد،
کرمانشاه،
قزوین، رشت،
اراک، شوش،
اردبیل،
تبریز،
بجنورد، خرمآباد،
شیراز،
اهواز، شوشتر
در مقابل
اداره کل
تامین
اجتماعی
شهرهای خود به
طور همزمان دست
به تجمع
اعتراضی زدند.
در پایان تجمع
قطعنامهای
خوانده شد که
در آن به اهم
مطالبات
بازنشستگان
از جمله آزادی
بی قید و شرط
فعالان زندانی
اشاره شده
بود. در این
قطعنامه آمده
است: «...
طبق فراخوان
۳۱ تشکل مستقل
بازنشستگان ،
بار دیگر در
یکشنبهای که
روز اعتراض
ماست، در بستر
خیابان بهم میپیوندیم
تا خواب و
آرامش کسانی
را، که با
تسخیر قدرت،
ثروت عمومی را
در اختیار
گرفته و بیمحابا
همچون غنایم
جنگی بین خود
تقسیم میکنند،
بر هم زده و
هشدار میدهیم
که ما بیداریم
و تا رفع
تبعیض و
دستیابی به
زندگی مناسب و
بیدغدغه،
آرام نخواهیم
گرفت ...». «نه
مجلس، نه دولت
/ نیستند به
فکر ملت!».
جمعی
از
بازنشستگان و
مستمری
بگیران صندوق
بازنشستگی
فولاد، در
تهران مقابل
ساختمان
صندوق مرکزی
فولاد کشور و
در اصفهان و
اهواز مقابل
ساختمان این
صندوق در شهرهای
اصفهان و
اهواز تجمع
کردند و
خواستار تحقق
مطالبات
معیشتی و
حقوقی خود
شدند. «ظلم و ستم
کافیه / سفره
ما خالیه!».
۱۵
اسفند
بازنشستگان
و مستمریبگیران
تأمین
اجتماعی کرج،
اصفهان،
قزوین، اراک،
کرمانشاه،
تبریز، بجنورد،
اردبیل،
شوشتر،
کرمان،
اهواز، رشت، اردبیل،
شوش و هفت تپه
مقابل اداره
کل تأمین اجتماعی
شهرهای خود و
در تهران
مقابل مجلس،
دست به تجمع
اعتراضی زدند.
در تبریز
نیروی انتظامی
قصد جلوگیری
از تجمع را
داشت که با
مقاومت
بازنشستگان
روبرو شد.
بازنشستگان
فولاد اصفهان
مقابل
ساختمان صندوق
دست به تجمع
اعتراضی زدند.
۱۷
اسفند
بازنشستگان
هواپیمایی
هما با
برگزاری تجمع در
برابر مجلس،
به تصویب
انتقال صندوق
بازنشستگی
هما به صندوق
بازنشستگی
کشوری اعتراض
کردند.
جمعی از
بازنشستگان
مخابرات در
استانهای
تهران، فارس،
اصفهان،
خوزستان، قم،
آذربایجان،
خراسان رضوی،
ایلام و
چهارمحال و بختیاری
در اعتراض به
عدم رسیدگی به
مطالباتشان
و وضعیت
نامناسب
معیشتی و
مستمریهای
نازل مقابل
ساختمان شرکت
مخابرات در
استانهای
خود همزمان
دست به تجمع
زدند.
۲۲
اسفند
بازنشستگان
تأمین
اجتماعی در
شهرهای اردبیل،
تبریز،
کرمانشاه،
رشت، بابل،
قزوین، دامغان،
شوشتر اهواز و
اصفهان، در
اعتراض به عدم
همسانسازی و
وضعیت بد
معیشتی و
درمانی، در
مقابل ادارات
تامین
اجتماعی و در
تهران مقابل
مجلس دست به
تجمع زدند.
جمعی
از بازنشستگان
و مستمری
بگیران صندوق
بازنشستگی
فولاد دامغان،
تهران و
اصفهان مقابل
ساختمان این
صندوق در
شهرهای خود
تجمع اعتراضی
برگزار کردند و
خواستار تحقق
مطالبات
معیشتی و
حقوقی خود شدند.
جمعی
از
بازنشستگان
شرکت مخابرات
ایران در اعتراض
به عدم رسیدگی
به مشکلاتشان
با شعارهای
«فریاد،
فریاد، از این
همه بیداد»،
«اجرای آیین
نامه حق مسلم
ماست»، مقابل
ساختمان وزارت
ارتباطات دست
به تجمع زدند.
۲۹
اسفند
تشکلات
مستقل در
شادباشهای
جداگانه و
مشترک آغاز
سال و رسیدن
بهار را به
کارگران و
زحمتکشان
شاغل و
بازنشسته
تبریک گفتند و
با اعلام
محکومیت
سرکوب
زحمتکشان،
رسیدن به
مطالبات در
سال جدید را
برای
زحمتکشان
آرزو کردند و بر
مبارزه پیگیر
و بیوقفه
تأکید کردند.
نفت،
گاز،
پتروشیمی و
نیروگاهها
۱۴
اسفند
جمعی
از کارگران
شرکت
پتروشیمی
آبادان در اعتراض
به عدم رسیدگی
به مطالبات
خود مجدداً در
محوطه شرکت
دست به تجمع
زدند. این
کارگران در
اعتراض به وضع
نابسامان
معیشتی و کاری
خود بارها دست
به اعتصاب زدهاند.
افزایش حقوق و
مزایا، اجرای
صحیح طرح طبقهبندی
مشاغل مطابق
با قانون کار،
پرداخت حق جذب
و حق کارگاهی
از جمله
مطالبات
آنهاست.
۱۶
اسفند
پرسنل
شرکت تولید و
بهرهبرداری
سد و نیروگاه
دز در
اندیمشک،
نسبت به افزایش
بیکاری
روزافزون
نیروهای بومی
منطقه و
استخدام رسمی
نیروهای
غیربومی، دست
به اعتصاب
زدند و تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
بازنشستگان
شرکت توزیع
نیروی برق
تهران بزرگ در
راستای
برقراری
عدالت و رفع
تبعیض بین
بازنشستگان
شرکت توزیع و
سایر
بازنشستگان
مجموعه وزارت
نیرو اقدام به
برگزاری تجمع
اعتراضی
کردند.
کارگران
پروژهای
شرکت ساتراپ و
شرکت تاراز که
در استخدام شرکت
پیمانکاری
راکی هستند،
اعتصاب خود را
ادامه دادند.
این کارگران
که در
پتروشیمی
بوشهر مشغول
میباشند، بر
اساس فراخوان
از پیش تعیین
شده دست به
اعتصاب زدند.
این اعتصاب در
اعتراض به عدم
پرداخت
دستمزدهای
دیماه و بهمن
ماه است. به
دنبال اعتصاب
روز گذشته این
کارگران، یکی
از
پیمانکاران
به نام «محمد
لیموچی» در
جمع متحصنین
حاضر شد.
«لیموچی»
مجبور گردید که
حقوق دیماه
کارگران را
پرداخت نماید.
اما برای حقوق
بهمن ماه
وعده داد که
آن را در روز
بیست و سوم
اسفند پرداخت
خواهد کرد.
۲۱
اسفند
کارگران
پروژهای
شرکت ایدهسازان
صدف در اعتراض
به عدم پرداخت
حقوق ماههای
دی و بهمن دست
به اعتصاب
زدند. اعتصاب
کارگران
پروژهای نفت
در اعتراض به
عدم پرداخت
حقوقهای سه
ماهه پایانی
سال از روز ۱۵
اسفند شروع
شده و هر بار کارگران
از شرکتهای
پیمانکاری
مختلفی دست به
اعتصاب میزنند.
شهرداری
۲
اسفند
کارگران
فضای سبز
شهرداری
شهرستان
کارون (کوت
عبدالله) برای
پیگیری
مطالبات
حقوقی خود مقابل
استانداری
خوزستان تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
این کارگران
با اشاره به
اتمام
قرارداد پیمانکار
میگویند: ۳
ماه حقوق عقبافتاده
و ۲ ماه بیمه
پرداخت نشده
طلب داریم. آنها
همچنین
خواستار
اجرای طرح
طبقهبندی
مشاغل بوده و
پرداخت
مطالبات عیدی
و سنوات ۱۱
ماه خود را از
مسئولین
خواستار
هستند.
۳
اسفند
گروهی
از نیروهای
آتشنشان
تهران در
اعتراض به عدم
رسیدگی به
مطالباتشان
مقابل
ساختمان
شهرداری
تهران دست به
تجمع زدند.
۴
اسفند
کارگران
شهرداری رشت
با مراجعه به
استانداری
گیلان پیگیر
مطالبات صنفی
خود، از جمله
افزایش اضافهکاری
و عیدی و
سنوات خود
شدند.
۷
اسفند
کارگران
شهرداری کوت
عبدالله
مقابل درب ساختمان
استانداری در
شهر اهواز در
اعتراض به عدم
پاسخگوئى به
مطالباتشان
و حقوق معوقه
خود تجمع
کردند.
۱۵
اسفند
کارگران
شهرداری
تبریز در
اعتراض به
کاهش عیدی
خود، در داخل
عمارت ساعت (ساختمان
شورای شهر
تبریز) تجمع
کردند.
نیروهای
آتشنشانی
کرج در اعتراض
به وضعیت
نامناسب
معیشتی و عدم
رسیدگی به
مشکلاتشان
دست به تجمع
زدند.
۱۷
اسفند
در
سومین روز از
اعتصاب
کارگران
شهرداری شوش در
اعتراض به
کاهش عیدی و
پرداختنشدن
حقوق،
کارگران در
برابر شهرداری
تجمع کردند.
۲۱
اسفند
جمعی
از کارکنان
شهرداری
لردگان در
اعتراض به
پرداخت نشدن
حقوق و مزایای
شغلی خود، در
محوطه
شهرداری دست
به تجمع زدند
و سپس به
منظور پیگیری
مطالبات خود
به سمت
فرمانداری
شهرستان
لردگان
راهپیمایی
کردند.
کارگران
دیگر
۲
اسفند
جمعی
از نیروهای
کادر درمان در
اعتراض به عدم
رسیدگی به مشکلاتشان
مقابل
ساختمان
وزارت بهداشت
دست به تجمع زدند.
کارگران
شرکت البرز
شرقی شاغل در
معدن طرزه دامغان
در ادامه
اعتراضات دو
روز گذشته خود
برای سومین
روز متوالی
مقابل دفتر
مرکزی این شرکت
در شاهرود
تجمع کردند و
خواستار
تغییر وضعیت
شغلی خود شدند.
گروهی
از پرستاران
مشمول قانون
بازنشستگی با
مشاغل سخت و
زیان آور در
محل سازمان
مرکزی تامین
اجتماعی تجمع
اعتراضی
برگزار کردند
و خواهان
موافقت
سازمان، با
بازنشستگی
آنها بر اساس
این قانون
شدند. از اهم
خواستههای
پرستاران، پرداخت
فوق العاده
خاص با ضریب
۳، تصویب طرح
استخدامی
«بدون سهمیه
ایثارگری».
۴
اسفند
نیروهای
شرکتی
مخابرات
گیلان با حضور
مقابل استانداری
خواستار حذف
پیمانکاران و
اجرای طرح
طبقهبندی
مشاغل شدند.
این نیروها
روز گذشته نیز
برای پیگیریِ
مطالبات صنفی
خود مقابل
اداره کل
مخابرات
منطقه گیلان
جمع شدند.
۷
اسفند
کارکنان
رسمی مخابرات
آذربایجان
شرقی در اعتراض
به تاخیر در
پرداخت
مطالبات معوق
مزدی، حقوق،
عیدی و پاداش،
برای چندمین
روز متوالی در
محوطه
ساختمان مرکز
مخابرات
تبریز دست به تجمع
زدند.
گروهی
از کارگران
معترض
پیمانکاری زغالسنگ
طزره به همراه
شماری از
خانوادههایشان
مجدداً در
مقابل
ساختمان شرکت
زغالسنگ
البرز شرقی در
اعتراض به عدم
تبدیل وضعیت شغلی
با حذف شرکتهای
پیمانکاری و
عدم اجرای طرح
طبقهبندی
مشاغل تجمع
کردند و بر
خواستههای
خود تاکید
کردند.
۸
اسفند
گروهی
از کارکنان
شاغل و
بازنشسته
شرکت مخابرات
ایران از شهرهای
مختلف کشور در
اعتراض به عدم
رسیدگی به مطالباتشان،
در مقابل
ساختمان شرکت
مخابرات ایران
در تهران
تجمع کردند.
۹
اسفند
کارگران
فصلی شرکت
نیشکر هفت تپه
در اعتراض به
کارهای
روزمزد و بدون
قرارداد و عدم
امنیت شغلی، در
مقابل گیت
ورودی
کارخانه دست
به تجمع زدند.
۱۰
اسفند
با
توجه به اینکه
در روزهای
گذشته بسیاری
از کارگران به
دلیل شرکت در
تجمع و اعتراض
روشن کردن
چراغ اتوبوس
در طی روز، به
کمیته انضباط
کار احضار شدهاند،
شورای اسلامی
کار فرمایشی
با صدور اطلاعیهای
عنوان کرد در
جلسات کمیته
انضباط کار
شرکت نخواهد
کرد. اما با
تشکیل جلسات
کمیته انضباط
کار مشاهده شد
که اعضای
شورای اسلامی
کار فرمایشی
در جلسات
کمیته انضباط
کار حضور
دارند و در
خدمت پیشبرد
سرکوب
اعتراضات
کارگران
هستند.
سندیکای کارگران
شرکت واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
با انتشار
اطلاعیهای
با تاکید مجدد
بر حمایت از
اعتراضات
کارگران برای
اجرای
بازنگری طرح
طبقهبندی
مشاغل و
دریافت سایر
مطالبات،
اقدامات شورای
اسلامی کار
فرمایشی در
پیشبرد سرکوب
کارگران توسط
مدیریت شرکت
واحد و حراست
را محکوم ساخت.
۱۱
اسفند
کادر
بهداشت مراکز
خصوصی تبریز
برای چندمین
بار متوالی
برابر
فرمانداری
تبریز جهت
دریافت حقوق
معوق شش ماهه
خود تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
۱۲
اسفند
کارگران
کارخانه کاغذ
پارس هفتتپه
برای هشتمین
روز متوالی به
اعتصاب خود ادامه
دادند و در
اعتراض به عدم
پاسخگویی
کارفرما به
مطالباتشان
مجدداً در
محوطه شرکت
دست به تجمع
زدند. کارگران
کارخانه کاغذ
پارس خواهان
حذف واسطهی
پیمانکاری با
عناوین مختلف
و عقد قرارداد
مستقیم با
شرکت هستند.
عدم امنیت
شغلی بخاطر قراردادهای
پیمانکاری
منجر به اخراج
تعداد زیادی
از کارگران
شده است.
حدود
۲۵ نفر از
کارگران
نگهبانی
پیمانی «معدن
زغال سنگ سنگرود»
نسبت به
دریافت نشدن
معوقات مزدی
خود، سومین
روز تجمع
اعتراضی را در
محوطه معدن
برگزار کردند.
۱۷
اسفند
کارکنان
درمانی
(مدافعان
سلامت) در
اعتراض به پرداخت
نشدن «فوقالعاده
خاص» و وضعیت
ناپایدار
شغلی خود،
مقابل وزارت
بهداشت، دست
به تجمع زدند.
«فوق العاده
خاص حق مسلم
ماست!»، «مدافع!
داد بزن! حقتو
فریاد بزن!»
۱۸
اسفند
تعدادی
از کارورزان
دانشگاه علوم
پزشکی ایران،
نسبت به عدم
پرداخت
معوقات ۱۱ ماه
و عدم اجرای
افزایش کمک
هزینه تحصیلی
۲۵ درصدی مصوب
وزارت
بهداشت، برای
سومین روز
پیاپی با
برگزاری تجمع
اعتراضی،
خواهان
رسیدگی به
مطالبات خود
شدند.
کارگران
شرکت تولید
قالبهای
صنعتی سایپا
در اعتراض به
وضعیت
نامناسب معیشتی،
سطح نازل
دستمزد و عدم
پرداخت هرگونه
بُن و ارزاقی
از سوی شرکت
از ساعت ۱۰
صبح دست از
کار کشیدند و
مقابل ساختمان
اداری شرکت
دست به تجمع
زدند. پس از
شروع اعتصاب و
تجمع، مدیریت
شرکت
بلافاصله
مبلغ ۴۵۰ هزار
تومان بُنکارت
برای تمامی
کارگران شارژ
نمود اما کارگران
اعلام کردهاند
چنانچه به
مطالبات اصلیشان
پاسخی ندهند
به اعتصاب
ادامه خواهند
داد. این
کارگران
خواستار
افزایش پایهی
حقوق خود
هستند.
کادر
سلامت خرید
خدمت علوم
پزشکی شیراز،
به دلیل تبعیض
و تهدید به
اخراج، مقابل
استانداری،
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
«با کرونا
جنگیدیم /
حمایتی
ندیدیم!»
۲۱
اسفند
شماری
از کارگران
شرکتهای
دولتی، در
مقابل ساختمان
شورای نگهبان
دست به تجمع
اعتراضی زدند.
تجمعکنندگان
خواهان
افزایش
دستمزد
متناسب با ماده
۴۱ قانون کار
بر اساس سبد
معیشت و تورم
هستند و نسبت
به تایید
افزایش ۱۰
درصدی حداقل
مزد در مجلس
اعتراض دارند.
معترضان از
شورای نگهبان
میخواهند که
مصوبه مجلس در
بودجه ۱۴۰۱ را
تایید نکند.
کارکنان
وزارت جهاد
کشاورزی
شهرهای
سلسله، مهاباد
و سنقر مقابل
ساختمان
مدیریت جهاد
کشاورزی، در
اعتراض به عدم
تصویب طرح
تسری فوقالعاده
خاص این
وزارت، وضعیت
نامناسب
معیشتی
کارکنان و عدم
همخوانی آن با
نرخ تورم و
گرانی دست به
تجمع زدند.
۲۹
اسفند
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
با انتشار اطلاعیهای
فرارسیدن
بهاری دیگر و
نوروز را به
کارگران و
عموم مردم
شادباش گفت.
در این
اطلاعیه اعلام
داشت: «امید
دارد در سال
جدید همبستگی
و اتحاد جنبشهای
مطالباتی
کارگران،
بازنشستگان،
معلمان و سایر
جنبشهای
مطالباتی جامعه
تحقق یابد و
با پیروزی
منجر به رفاه
عمومی برای
همگان شود تا
به شرایطی
برسیم که
فاصله طبقاتی
وجود نداشته
باشد.
...»
عید ما
روزی بود کز
ظلم آثاری
نباشد!
چاره
رنجبران وحدت
و تشکیلات است!
***
فرخنده باد
روزجهانی زن
هشتم
مارس برابر با
١٧ اسفند صد
ویازدهمین
سالگرد روز جهانی
زن فرا میرسد.
این روز
تاریخی روز همبستگی
زنان سراسر
جهان در پیکار
بخاطر رهائی
از قیود
ارتجاعی و نیل
به تساوی حقوق
با مردان است.
از زمانی
که زنان روز
همبستگی خود
را بنیان نهادند
صدویازده سال
میگذرد. در طول
این مدت زنان
با مبارزات
خویش برغم افت
و خیزهای
فراوان
توانسته اند در وضع
اجتماعی خویش
تغییرات
بسیاری بوجود
آورند.
تغییرات
شگرفی که در
وضعیت
اجتماعی زنان
با انقلاب
کبیر
اکتبرشوروی و
تاثیرات آن
درزندگی
سراسر زنان
جهان بوجود
آمد انکار
ناپذیر است.
شکست موقتی
سوسیالیسم ،
ذره ای از اهمیت و اعتبار
انقلابات
پیروزمند
سوسیالیستی
ورهائی زن از
قید بردگی و
استثمار و درهم
شکستن نظام
کهن نمی کاهد.
گرامیداشت
٨ مارس یعنی
تأیید پیکار
زنان کارگر
جهان درجهت
بهبود وضع
اقتصادی خود و
برابری در حقوق
صنفی و سیاسی
با مردان،
یعنی تأیید
مبارزه برای
رهائی فکر و
اندیشه زن از
حصاری، که
تفاوت جنسیت
به دور او
کشیده است،
یعنی تأیید
آزادی،
برابری و محو
ستم جنسی و
طبقاتی! آنرا
گرامی بداریم. از مبارزه
زنان آگاه
ایران علیه
رژیم زن ستیز سرمایه
داری جمهوری
اسلامی حمایت
کنیم و
برای.لغو کلیه
قوانین
ارتجاعی
مذهبی و غیر
مذهبی؛ لغو هر گونه
تبعیض و
محدودیت بر
حسب جنسیت،
آزادی پوشش،
آزادی ازدواج
و انتخاب همسر
و ازدواج غیر مذهبی؛
لغو کلیه
قوانینی که به
بهانه ناموس ارتکاب
جنایت علیه
زنان را توجیه
میکنند؛
ممنوعیت فحشا
بطور کلی و
فحشای مذهبی به
نام صیغهگری
و…..بکوشیم .شرکت
گسترده زنان
ایران در
انقلاب بهمن و
مبارزه چند دهه اخیر
نشان داده است
که موفقیت انقلاب
آتی ایران, بستگی به
میزان شرکت
آگاهانه زنان
در آن دارد و
بدون شرکت
میلیونی زنان
انقلاب ایران
به پیروزی
نخواهد رسید.
٨ مارس
را گرامی بداریم و با
برداشتن گامهایی
بلندتر و
کاراتر کنار زنان
مبارز ایران
بایستیم!
تاریخچه
مختصری از روز
جهانی
زن
در
يک چنين روزی
يعنی روز ۸ مارس ۱۸۷۵ زنان
كارگر
كارخانجات
نساجی در شهر
نیویورك برای
بهبود شرایط
كارشان و در
اعتراض به
پایین بودن
سطح دستمزد
شان ، دست به
تظاهرات زدند.
این حركت به
درگیری قهر
آمیز با پلیس
آمريکا
انجامید و
پلیس بطور
وحشیانه به تظاهرات
حمله کرد و
آنرا سركوب
نمود. عده ای از
زنان تظاهر
كننده زخمی و
دستگیر شدند.
اين مسئله
باعث شد که
زنان کارگر
ديگر هم کم کم به
حقوق انسانی
خود آگاهی
پيدا کنند و
سعی کنند که
راه آنها را
ادامه بدهند
.حركت اعتراضی
هر سال به
حالت آشكار و
یا مخفی در
کارخانه های
مختلف ادامه
پیدا کرد. روز ۸ مارس ۱۹۰۷ مجددا
زنان نساج
آمریكا با
خواست ۱۰ ساعت
كار روزانه
دست به
تظاهرات می
زنند كه این
بار هم
تظاهرات
آنها با سركوب
پلیس روبرو می
گردد و به
دستگیری
بسیاری از
زنان منجر می
شود. در این
تظاهرات عده ی زیادی
از مردان
كارگر و زنان
طبقات دیگر
جامعه
نیز شركت می
كنند. در سال ۱۹۰۸ «حزب
سوسیالیست
آمریكا» به
تشكیل كمیته
ملی زنان
برای
كمپین حق رأی
زنان
در انتخابات
اقدام می كند
و در مارس
همان سال
كارگران زن
بافنده سوزنی
با خواست
ممنوع كردن
كار برای
كودكان و كسب
حق رأی زنان
در نیویورك
تظاهرات می
كنند.
رویدادهای ۸ مارس
همان سال سبب
گردید كه در
سال بعد یعنی
سال ۱۹۰۹ این
روز بعنوان
نخستین روز
ملی زنان در
آمریكا
تثبیت شود.
این
روز كم كم به
روز مخالفت
زنان كارگر با
دولت و
كارفرمایان
سرمایه دار ،
برای بهبود
شرایط كار و
کسب حقوق
اجتماعی برای
كل زنان در
سراسر دنیای
صنعتی ، تبدیل
می گردد.در
کنگره ی بین
المللی
سوسیالیستها
كه در سال ۱۹۱۰ در
كپنهاگ
دانمارك
برگزار گردید
،
«كلارازتكین»
زن سوسیالیست
از حزب سوسیال
دموكرات
آلمان ۸ مارس
را بعنوان روز
جهانی مبارزه
زنان پیشنهاد
می كند.
کنگره این
پیشنهاد را
تصویب میكند.
یك میلیون زن
سوسیالیست و
كارگر و دیگر
اقشار
اجتماعی
همراه مردان
خواهان حقوق
سیاسی
اجتماعی
برابر برای همه
زنان و مردان
شدند. آنها در ۸ مارس
سال ۱۹۱۱ در
كشورهای
آلمان ،
دانمارك ،
سویس و
استرالیا تظاهراتی
بر پا می کنند
.و با جشن و
سخنرانی ، خواهان
حق رأی ، حق
كار و آموزش
حرفه ای برای
زنان شدند. در
همین سال در
روسیه و چین
هم تظاهراتی
به مناسبت ۸ مارس
بر گزار شد در
مدتی كمتر از
یك هفته از ۸ مارس
در آتش سوزی «
تریانكل» در
شهر نیویورك
به خاطر نبود
دستگاههای
امنیتی و بدی
شرایط كار، ۱۴۹ زن
كارگر جان
باختند. همين
موضوع باعث شد
که تظاهرات ۸ مارس
سال بعد به
طور وسیعی در
سراسر دنیا
برگزار شود و
بدی شرايط
کار، مورد
اعتراض قرار
گيرد و محكوم
گردد.
برگرفته
از کانال
تلگرام توفان
https://t.me/totoufan
۸مارس،١٧
اسفند
***
نکاتی
چند پیرامون
جنگ اوکرائین
حمایت
از نازیسم
دموکراسی
نیست، بربریت
است
طی دو
هفتهای که از
آغاز جنگ
اوکرائین میگذرد،
سلطۀ بیش از
حد و در عین
حال کم نظیر
دروغ، ریا و
تزویر بر
رسانهها و
مطبوعات غرب
بیش از هر
زمان حاکم
گشته و محتوای
خبری آنها را
در چنگال خود
گرفته است.
این کارزار کم
نظیر و در عین
حل پرقدرت،
طبیعتا
رسوبات سمّی
نیز در افکار
عمومی به جا
گذارده و
افکار، گفتار
و کردار آنها،
به ویژه
نیروها و
افراد
نژادپرست و فاشیست
خفته را پرو
بال داده، شکل
داده و از لانههای
خود به در
آورده است.
بوی
متعفن
نژادپرستی و
سرکوب اقلیتها
مشام هر انسان
با وجدانی را
معذب میکند.
سمپاشی
فکری، آلوده
کردن فضای
زندگی انسانها
در قرن بیست و
یکم گواه آن
است که
هیتلرهای کوچک
پنهان چگونه
به آدولف
هیتلر،
موسولینی روز
بدل میگردند.
فضای مسموم
دهه ۴۰ قرن
بیستم و یهودیکشی
در آلمان
مجددا عرض
اندام میکند
ولی این بار
روستباران
را شکار کرده
و میکشند. تو
گوئی ۲۷
میلیون
قربانیان
مردم شوروی توسط
نازیها برای
غرب جنایتکار
بس نبوده است.
ما در
زیر خواهیم
کوشید به
تأثیرات
برخی از این
کارزارهای
مسموم و
گسترده اشاره
کرده و نشان
دهیم که
برخورد
«دموکراتیک» و
«آزادی عقیده»
در «دموکراسیها»ی
خودفریب غرب
تا چه حد با
«حقوق بشر»
ادعائی آنها
همخوانی دارد.
«آزادی
عقیده» در
«دموکراسیهای»
غربی.
کلینیک
«لاتروس» در
شهر مونیخ
آلمان طی
اعلامیهای
«روسیه و
روسیه سفید را
به خاطر حمله
نظامی به اوکرائین
محکوم کرده» و
اعلام داشته
که «زین پس بیماران
روسی و
بلاروسی را،
تا اطلاع
ثانوی نخواهیم
پذیرفت. به
آنها توصیه میکنیم
که زحمت رجوع
به کلینیک ما
را به خود ندهند.
هیچ استثنائی
هم وجود
ندارد. در
صورت لزوم حتی
بیمارانی که
قرار انجام
عمل جراحی
دارند را، جراحی
نخواهیم کرد.
این قاعده حتی
در مورد بیمارانی
که قبلا
پذیرفتهایم
نیز صادق است.
به این ترتیب
ما با خلق
اوکرائین
اعلام
همبستگی میکنیم»
(!!!).
آنها با
خلق اوکرائین
همبستگی نمیکنند
بلکه به
منجلاب
بربریت سقوط
کردهاند.
آنها با آدولف
هیتلر اعلام
همبستگی میکنند.
ممکن
است خوانندهی
ما این امر را
استثنائی
تصور کند، ولی
چنین نیست.
دولت آلمان در
این امر دخیل
است و این فرهنگ
آدمکشی را
ترویج میکند
و درپی
«هلوکاست»
دیگری در
آلمان هست.
زیرا مطابق
قوانین آلمان
این عمل یک
اقدام نژادپرستانه
بوده و جرم
است. ولی کسی
را شما در
آلمان پیدا
نمیکنید که
علیه این
کلینیک اعلام
جرم کرده و
جرات کند نام
خودش را به
پلیس بدهد.
آنوقت خودش با
نامش حذف میشوند.
در مطبوعات
آلمان نیز در
مورد این
بربریت محض
سخنی نمیشنوید
زیرا این
مطبوعات
آزادند که
اخبار مورد
نظر و دلخواه
خود را به طور
داوطلبانه و
دموکراتیک
درج کنند و نه
اینکه تحت
تأثیر «عوامل
خارجی» قرار
گیرند!؟.
دادستان عمومی
کل آلمان
اساسا این
ترغیب به
جنایت را به
روی خودش نمیآورد
و کر و کور شده
است. نظام
پزشکی آلمان
کوچکترین
واکنشی نسبت
به این جنایت
انجام نمیدهد.
یعنی نظام
پزشکی آلمان
از دکتر «ژوزف
منگله» (Josef Mengele) - که
در زمان هیتلر
به آزمایشهای
جنایتکارانه
بر روی انسانها
اقدام میکرد
و سپس به
آمریکا جنوبی
فرار کرد و
محل اختفایش
برای سازمان
جاسوسی آلمان
پنهان نبود ولی
مورد تعقیب
قرار نگرفت،
الهام میگیرد.
جامعه پزشکی
به سوگندنامه
بقراط باید
پایبند باشد.
هیچ پزشکی حق ندارد
بیماری را به
علت
ایدئولوژیک،
عقاید سیاسی،
تعلقات
نژادی، رنگ
پوست، رنگ
چشم، رنگ مو،
تعلقات ملی،
مذهبی، قومی
و... از حق درمان
محروم کند.
پزشکی که این
کار را میکند
پزشک نیست،
جلاد است و
هیچ بیماری
نمیتواند به
وی اعتماد
کرده و جان
خود را در
دستان این بربرها
قرار دهد. شرط
پذیرش هیچ
بیماری را در
بیمارستان
نمیشود گذر
از دالان
تفتیش عقاید
قرار داد. ولی
این تمام فضای
مسموم آلمان
نیست.
ادارۀ
پست شهر
«کوبلنز» در
آلمان روی در
ورودی خود
تابلوئی با
این مضمون نصب
کرده است:
«کسانی که
طرفدار پوتین
هستند اجازه
ورود ندارند».
آنها از
کجا میفهمند
که چه کسی
هوادار پوتین
است؟ آیا
هواداری از
پوتین در
پیشانی ثبت میشود؟
و یا اینکه
باید ماموری
در دم در از
ارباب رجوع
جویای
عقایدشان شود
و یا جاسوسانی
این خبر را به
مسئول خدمات
پستی داده
باشند تا
هواداران
پوتین را از
این خدمات که
حق شهروندی
آنها است
محروم کند.
در این
جوامع متمدنِ
«دموکرات»
اکنون مغازههای
روسی را نه
تنها تحریم
کردهاند،
بلکه به آنها
رنگ میپاشند
و یا دچار
حریق میسازند.
بعضی از مغازهدارها
به افراد روستبار
جنس نمیفروشند.
آیا این افراد
که خود را
انسان دوست جا
میزنند
انساندوست
هستند و یا
نژادپرست؟
کسی که فقط
اوکرائینی را
دوست داشته
باشد وازسایر
ملیتها نفرت
داشته باشد
انساندوست
نیست،
بربرمنش است.
و این فرهنگ
در آلمان دامنزده
میشود. تمام
دولتمردان،
سیاستمداران
و مطبوعات و
رسانهها که
در این موارد
سکوت کرده و
یا به آن دامن
میزنند
هیتلرهای
خفتهای بودهاند
که اکنون با
نیت تلافیجوئی
سر از قبور
تاریخ بدر
آوردهاند.
آنها دموکرات
نیستند
بربرمنشاند.
روزنامۀ
«تاگس اشپیگل» (Tages Spiegel) چاپ
برلن روز شنبه
۱۲ ماه مارس
نوشت:
«روز
جمعه (۱۱مارس)
مدرسه بینالمللی-
آلمانی- روسی
«لومونوسوو» (Lomonossow) در
منطقه
مارتسان شهر
برلن در اثر
حمله افراد
ناشناس مورد
آتش سوزی قرار
گرفت. این
تنها یکی از
موارد حمله به
افراد و
موسسات روسی
از آغاز جنگ
اوکرائین به
شمار میرود. 100
از آغاز
حمله نظامی
روسیه به
اوکرائین که
قریب به دو
هفته است از
آن میگذرد،
پلیس برلن-
تاکنون
(۱۱مارس) ۱۰۰
مورد از
چنین وقایعی
را ثبت کرده
است. از جمله
ساختمانهای
شهروندهای
روسی، انجمنهای
روسی، موسسات
رسانهای
روسی،
کارمندان
سفارت روسیه
در برلن و نیز شهروندان
روسی مورد
حمله قرار
گرفتند. ضرب و
شتم، فحاشی،
تهدید و توهین
و صدمه به
اموال و ساختمانهای
متعلق به روسها
در دستور کار
مهاجمین بوده
است.
حتی
کودکان در صحن
مدرسه مورد
حمله و اهانت
قرار میگیرند.
روز ۸ مارس به
«خانۀ روسیه»
که یک موسسه فرهنگی
است و در مرکز
شهر برلن قرار
دارد رنگ پاشیدهاند.
البته
در مواردی هم
تنفر و خشم
نسبت به
پناهندگان
اوکرائینی
مشاهده شده
است.»البته
این عبارت آخر
برای خالی
نبودن عریضه درج
شده است.
البته این
روزنامه
ننوشت که
متجاوزین و
مرتکبین چنین
جرائمی از
خانوادۀ
نژادپرستان و
فاشیستهای
آلمانی و چه
بسا
اوکرائینی
بودند.
این
فاشیستها که
به مدرسه
کودکان روسی
حملهور شدهاند
همان کسانی
هستند که هشت
سال است بر سر
کودکان
دونباس و
دونتسک در اوکرائین بمب میریزند
و به پاکسازی
قومی مشغولند.
آنها کشتار
کودکان روسی را
عین خدمت به
بشریت جا میزنند.
شگفتانگیز
است که این
همه نفرت و
زشتی از کدام
منبع سرچشمه
گرفته و تقویت
میشود.
آش
آنقدر شور است
که صدای
«اردوغان»
رئیس جمهور
ترکیه هم در
اعتراض به این
اقدامات
فاشیستی در
آمده است. او
که در یک مراسم
دیپلماتیک در
شهر آنتالیای
ترکیه شرکت
کرده بود،
اقدامات
فاشیستی علیه
شهروندان روسی
که در کشورهای
غربی ساکنند
را غیرقابل قبول
خواند. او
همچنین اخراج
رهبر روسیتبار
ارکستر
فیلارمونی
مونیخ و نیز
ممنوع ساختن آثار
داستایفسکی
را اعمالی
غیرعادی
خواند.(نقل از
کانال اول
تلویزیون
روسیه). این
اقدامات چقدر
شرمانگیز
است.
این
اقدام یادآور
روزهای
کودتای ننگین
۲۸ مرداد در
ایران است.
روزهای سخت و
مسمومی که کتابها
را آتش میزدند،
پلیس و
نظامیان بیسواد
باید هر کس را
که کتاب جلد
سرخی در دست
داشت دستگیر
میکردند، هر
کتابی که با
پسوند «اوف»،
«تف»، «توی»، «فسکی»،
«ین» و... ختم میشد
باید توقیف میگشت.
جائی برای
تولستوی،
چخوف،
پوشکین، لرمانتوف،
لنین،
استالین و
داستایوفسکی
نبود. این فرهنگ
فاشیستی در
اروپای
متمدن، مهد
تولد خود را به
عرضه توجه
گذاشته است.
روزنامه
اینترنتی
«سایت» (Zeit) در ۹
مارس نوشت که:
«صدراعظم سابق
آلمان گرهارد
شرودر کماکان
حاضر به فاصله
گرفتن از
پوتین و محکوم
ساختن وی
نیست». این
روزنامه
اضافه کرد که
علیه شرودر،
به جرم
«ارتکاب جنایت
علیه بشریت»
به دادستان کل
آلمان شکایت
شده است.
دادستان
هانور دریافت
چنین شکایتی
را در مقابل
خبرگذاری (AFP)
تائید کرد». به
نوشته
روزنامه سایت:
«این شکایت تنها
علیه شرودر
نیست، بلکه به
افراد دیگری نیز
اشاره شده
است». «دموکراتهای»
حزب «دموکرات
مسیحیون»
آلمان
خواستار بستن
دفتر این
صدراعظم سابق
آلمان شدهاند.
حتی رفقای
حزبی خودش نیز
عکسهای او را
به مثابه یکی
از رهبران
بلند پایه حزب
سوسیال
دموکرات
آلمان به زیر
کشیدهاند.
به این
ترتیب روح
نامرئی جرج
دبلیو بوش
انتقامش را از
آقای «شرودر»
که مخالف
تجاوز آمریکا
به عراق بود و
از خط انتقال
لوله گاز
«نورد استریم
۲» از روسیه به
آلمان دفاع میکرد
گرفت.
دولت
آلمان حتی قبل
از آغاز جنگ
دریا سالار «کای
یواخیم
شونباخ» را که
در رابطه با پوتین
نظر دیگری غیر
از این دولت
داشت عملا وادار
به استعفا
کرد. و این
نشانه نفوذ
عظیم آمریکا
در آلمان و بی ارادگی
دولتمردان
این کشور است
که زیر سلطه
آمریکاست.
روزنامۀ
«وزر کوریر» (Weser Kurier) سوم
ماه مارس ۲۰۲۲
نوشت:
«اپرای
دولتی
باواریا» (Bayerische Staatsoper)
خانم «آنا
نتربکو» (Anna Netrebko)
خواننده
معروف اپرا را
به علت عدم
موضعگیری
علیه پوتین
اخراج کرد.
قبل از این
اخراج شهر
مونیخ رهبر
ارکستر آقای
«والری
گِرِگییو» (Waleri Grergijew) را
نیز به همین
دلیل اخراج
کرده بود!!.
شیوه اخراج به
این ترتیب بود
که از آنها
بازجوئی و
تفتیش عقاید
کردند و وقتی
معلوم شد آنها
از نازیهای
در قدرت در
اوکراین دفاع
نمیکنند
آنها را که
هنرمند هستند
و ظاهرا نباید
هنر با سیاست
ربطی داشته
باشد با کمال
وقاحت اخراج
کردند.
صدای
آمریکا (VOA)
گزارش کرد که
«کمیته بینالمللی
پارالمپیک
(معلولین)
حضور
ورزشکاران
روسیه و
بلاروس در
مسابقات
پارالمپیک
۲۰۲۲ پکن را
ممنوع کرد». یک
انسان با
وجدان حتی از
خواندن این
سطور احساس
شرم میکند.
گربههای
روسی نیز مورد
طعن و لعن
اروپائیها
قرار گرفتهاند.
معامله این
گربهها
ممنوع است.
این حضرات
حاضرند گربههای
روسی را خام
خام ببلعند. و
نام این توحش
و بربریت بینظیر
را انساندوستی
و همدردی با
مردم اوکراین
جا میزنند. فرمان
قتل عام ملتی
نمیتواند
نشانه علاقه
به ملت دیگر
باشد.
تصمیم
فوق که بدون
تردید در اثر
فشار کشورهای عضو
ناتو و در راس
آنها آمریکا
اتخاذ شده
است، ظلم
بزرگی نسبت به
ورزشکاران
معلول کشورهای
روسیه و
بلاروس محسوب
میشود. مضحک
اینجاست که
کمیته مذکور
با ریاکاری از
خود سلب
مسئولیت کرده
«با تاکید بر
باور این
کمیته مبنی بر
عدم ادغام
ورزش و سیاست،
این ورزشکاران
را قربانی
اقدامات دولت
هایشان خواند».!!!
به راستی که
دروغ و ریا و
تزویر از جمله
فوق میبارد.
آنها
کمربند سیاه
پوتین را در
ورزش جودو از
وی پس گرفتند
و وی را از
ریاست
افتخاری
کمیته بینالمللی
جودو بیرون
کردند. این
یادآور
جودوکاران
خودفروخته
ایرانی است که
معترض بودند
چرا ورزش در
سیاست دخالت
داده میشود و
آنها حق
ندارند با یکی
دو عدد
ورزشکاران
کشور متجاوز،
اشغالگر و
نژادپرست
اسرائیل که
ایران کشور
آنها را اساسا
به رسمیت نمیشناسد مصاف
دهند. حال
آنها حق
ندارند به
مصاف صدها
ورزشکاران
نامآور
روسیه بروند
وگرنه از حق
شرکت در
مسابقات ورزشی
محروم میشوند.
معلوم نیست
چرا سر و صدای
آنها و حامیان
خود فروختهشان
در نمیآید
برخورد
به
پناهندگان،
مظهر
نژادپرستی
است
پناهندگان
چشم آبی:
خبرنگار
ارشد خارجی CBS
آقای «دبلیو
چارلی داگان»
گفت:
«اوکرائین
مانند عراق و
افغانستان
نیست، این یک
کشورمتمدن است
و نسبتا(!!) اروپائی
است». (چرا
نسبتا؟ مگر
قرار است در
آینده زیرش
زده شود؟ -
توفان).
معاون
سابق دادستان
کل اوکرائین
در مصاحبهای
با بی. بی. سی. (BBC) گفت:
«این برای من
بسیار احساسی
است وقتی میبینم
مردم اروپا با
چشمان آبی و
موهای بور هر روز
کشته میشوند»!
و مجری بی. بی.
سی. در جواب با
قاطعیت میگوید:
«من احساس شما
را درک میکنم
و به آن
احترام میگذارم».
در
تلویزیون BFM
فرانسه، یک
روزنامه نگار
به نام «فلیپ
کوربه» در
رابطه با
اوکرائین گفت:
«ما در اینجا
از سوریها
صحبت نمیکنیم،
ما در مورد
اروپائیهائی
صحبت میکنیم
که با ماشینهائی
که شبیه ماشینهای
ما هستند
وطنشان را ترک
میکنند».
(توجه کنید
شیفتگان
دنیای غرب!: نه
تنها آدمها
که ماشینهاشان
نیز شبیه
ماشینهای ما
هستند!- توفان).
این
نازیهای با
نقاب حتی مردم
غیراروپائی
را همتراز و همارزش
اتومبیلهای
خود هم نمیدانند.
این شامل
عراقی و
افغانستانی،
کُرد و سوریهای
نیست، شامل آن
ایرانیها
نیز هست که
نوکران فریبخورده
غرب هستند و
چشم خود را بر
واقعیات بستهاند.
وقتی یک انسان
این مطالب را
میخواند عرق
سرد بر بدنش
مینشیند.
خبرنگار
(HTV) از
لهستان گزارش
داد: «... این کشور
جهان سومیِ در
حال توسعه
نیست، اینجا
اروپاست(!!)
گویا جنگ میبایست
تنها علیه
جهان سومیها
صورت
گیرد».(توفان) و
ما اضافه میکنیم
اینجا لیبی،
عراق،
افغانستان،
سوریه و یمن
نیست. جان
مردم یمن چه
ارزشی دارد
وقتی به سگ
اوکراینی حق
پناهندگی
سیاسی میدهند.
یک خبرنگار
«الجزیره» میگوید:
«اینها
پناهندگانی
که به دنبال
فرار از
خاورمیانه و
یا شمال
آفریقا
باشند،
نیستند، بلکه
، آنها شبیه
هرکدام از ما
هستند،
برابرند با
خانوادۀ
اروپائی ساکن
همسایه».
و به
همین جهت
پناهندگان
افریقائی،
ایرانی، دنیای
سومی را که در
اوکراین کار و
یا تحصیل میکردند،
با چماق پلیس
از قطارهای
مسافربری پیاده
کردند و حاضر
نشدند تقاضای
خروج آنها را
از منطقه جنگی
بپذیرند.
دنیای سومی
باید بمباران
شود و بمیرد و
نباید در قطار
جای
اوکرائینی
موبلوند و چشم
آبی را بگیرد.
صدراعظم
اطریش از حزب
سبزها که
پناهجویان خاورمیانه
و شمال آفریقا
را اخراج میکرد،
امروز با این
استدلال که
اوکرائینیها
اروپائی
هستند به آنها
پناه میدهد.
«دانیل
هانان» در
«دیلی تلگراف»
نوشت: «آنها
خیلی شبیه ما
هستند. این
چیزی است که
موضوع را بسیار
تکان دهنده میکند(!!)
اوکرائین یک
کشور اروپائی
است، مردم آن
«نت فلیکس»
تماشا میکنند
و حساب
«اینستگرام»
دارند و
روزنامههای
بدون سانسور
میخوانند».(!!!).
آیا
توصیف این
دروغگویان،
تکیه بر
رذیلانهترین،
پستترین
غریزههای
حیوانی درون
بشر برای
توجیه
جنایاتشان با
حقیقت همراه
است؟ آیا با
واقعیت تاریخ
اخیر اوکراین همخوانی
دارد؟
بهیچوجه!
در کشور فاشیستی
اوکراین
احزاب
کمونیست و چپ
نه تنها ممنوع
که اجازه هیچگونه
ابراز وجود از
خود را
ندارند، تا چه
رسد به انتشار
روزنامهی
آزاد. آیا
«روزنامه بدون
سانسور» در
کشوری که تکلم
به زبان روسی-
زبانی که
زمانی زبان
رسمی این کشور
بود- ممنوع
است، قابل
تصور است؟
دروغ و ریا و تزویر
تا به کی و تا
به کجا؟ این
خبرنگار در
خاتمه میگوید:
«این جنگ دیگر
چیزی نیست که
برای مردم فقیر
دور افتاده
باشد».(!!) وی راست
میگوید این
دیگر جنگ
پنهان نیست
جنگ عریان
مشتی سگهای
نژادپرست
استعمارگر
است که بوی
گوشت و خون
آفریقا،
آمریکای
لاتین و آسیا
به مشامشان
رسیده است.
دنیا را باید
مجددا تقسیم
کرد.
آری،
جنگهای
خاورمیانه و
آفریقای
شمالی به
اندازۀ کافی
از آنها دور
بودهاند که
با آرامش خاطر
در مورد
جنایاتی که
غرب در آنها
مرتکب شده و
میشود سکوت
اختیار کنند. آری،
جهانیان
فراموش نکردهاند
که آوارگان
محصول جنگها
علیه «مردم
فقیر
دورافتاده» که
از بیکاری و بی
سرپناهی
کماکان برای
نجات جان خویش
به سوی کشورهای
غنی روانند و
این کشورهای
غنی یا آنها
را در آبهای اقیانوسها
و دریاها غرق
میکنند و یا
در جنگلهای
میان بلاروس و
لهستان با کمک
همهجانبه
اعضای ناتو
منجمد ساخته و
میسازند. اما
امروز از
پناهجویان
اوکرائینی حتی
بدون گذرنامه
و ورقه هویت و
بدون معرفی به
ادارۀ
مهاجرت، با
فرش قرمز
استقبال میشود.
اعمال
چنین تبعیض
بارزی در
برخورد به
پناهجویان
نشانه و مظهر
نژادپرستی است
که در رفتار و
کردار غرب
نهفته است.
ناگفته
نماند که این
نژادپرستان
حتی به اروپائیها
هم رحم نمیکنند
زیرا
نژادپرستی
ریشه طبقاتی
دارد. آنها کشور
یوگسلاوی را
با «پیمان
ناتو» که
پیمانی جنگافروز
و تجاوزکار
است به خاک و
خون کشیدند و
با گلولههای
اورانیوم رقیق
شده تفالههای
اتمی آمریکا
را زدودند. پس
اروپای مو
بلوند و چشم
آبی نیز از
دست این
نژادپرستان
در امان نیست.
اروپای مو
بلوند و چشم
آبی در
ایتالیا،
اسپانیا،
پرتغال، مالت
سکنی ندارد،
فقط در شمال
اروپاست.
دموکراسی
و آزادی در
اوکرائین
روشنفکر
غربگرائی به
نام احمد زید
آبادی در
«اعتماد اون
لاین» در تحلیل
از نظام حاکم
بر اوکرائین و
نیز حمله اخیر
روسیه به این
کشور به این
نتیجه میرسد
که: «نظامهای
مبتنی بر
دموکراسی در
چشم جهانیان
چنان محبوب میشوند
که در صورت
تجاوز قدرتهای
بیگانه،
همدلی و
همدردی پر شور
نثار آنان میشود».(!!)
حال به
بینیم که در
این کشور
«محبوب در چشم
جهانیان» (که
البته به همت
قدرت غول
رسانههای
انحصاری غرب،
محبوب گشته)
تا چه اندازه
دموکراسی و
آزادی بر قرار
است.
کیست که
نداند حکومت
نیمه فاشیستی
زلنسکی- با شرکت
یک معاون رئیس
جمهور و ۳
وزیر فاشیست -
دنبالچۀ همان
کودتای
مخملی۲۰۱۴
است که رئیس
جمهور مشروع
این کشور آقای
«یانوکوویچ»
را به کمک
فاشیستها و
نیم میلیارد
دلار پول
سازمان سیا و
اسلحه غرب و
وارد کردن
تروریست و تک
تیرانداز و
حتی سیاهی
لشگر وارداتی
از بالتیک،
آلمان و لهستان
سرنگون کرده و
نوکران غرب را
بر مسند قدرت
نشاند کیست که
نداند فاشیستهای
اوکرائین به
نام گروه ضربت
«آزوف» با لباسهای
جنگی،
مسلحانه به
اولین
پارلمان
دموکرات و
منتخب مردم،
بعد از کودتای
مخملی
«مایدان» حمله
کردند و
نمایندگان سه
میلیون
کمونیست اوکرائینی
را به زور
اسلحه بیرون
انداختند و از
همان زمان
دولت
«دموکراتیک»
اوکرائین نیز
حزب کمونیست
این کشور را
با یک اطلاعیه
۲۸ مردادی
ممنوع و با
تکیه بر
«دموکراسی»
غرب ۳ میلیون
کمونیست
اوکرائینی را
از داشتن
نماینده در
پارلمان
محروم ساخت و
اعضای آن را
تحت تعقیب
قرار داد و
کارگران را در
خانه کارگر در
بندر اودسا
آتش زد؟ هم
اکنون دو
برادر جوان
کمونیست به
نامهای
«میخائیل» و
«الکساندر»
«گونونویچ» از
فعالان
«اتحادیۀ
جوانان
کمونیست
اوکرائین»
دستگیر و خطر
اعدام جان
آنها را تهدید
میکند. ما
اعتراضی از
آقای زیدآبادی
و دوستان مصلح
غرب ایشان نمیشنویم.
طبق خبر (WFBY) »فدراسیون
جهانی جوانان
دموکرات» این
دو برادر به
جرم «عوامل
روسیه و ناامن
کردن
اوکرائین» دستگیر
شدهاند.
اما
واقعیت این
است که
برادران
«گونونویچ» به علت
شرکت در
تظاهرات
مقابل سفارت
آمریکا و طرح
شعار: «به
توسعهطلبی
خود از طریق
گسترش ناتو
پایان دهید»
دستگیر شدند.
طبق
قانون
«کمونیزاسیون»
نه تنها حزب
کمونیست غیر
قانونی است،
بلکه استفاده
از هرگونه نام
و یا نماد
کمونیستی در
ملاء عام
ممنوع شناخته میشود.
حتی بناهای
یاد بود جنگ
شوروی
سوسیالیستی
با نازیها را
تخریب و آموزش
مثبت در مورد
جنگ شوروی با
فاشیسم
هیتلری را در
مدارس ممنوع
کردهاند.
تکلم به زبان
روسی تحت
«دموکراسی
محبوب» ممنوع
است، متخلفین
دستگیر و
محاکمه میشوند.
حزب کمونیست
اوکرائین از
بعد از کودتا،
از گسترش
سیاست ملیگرایانه
دولت
اوکرائین در
شرق این کشور
و قدرتیابی
رو به تزاید
عناصر مسلح
فاشیست خبر
داد. دولت ملیگرای
«مبتنی بر
دموکراسی» از
۲۰۱۴ تاکنون
قریب به ۱۶۰۰۰
شهروند روسی
تبار دنباس را
به قتل رسانده
است. برادران
«گونونویچ»
هنگام نهادن
گل در بنای
یادبود
سربازان ارتش
سرخ از طرف
فاشیستها
مورد ضرب و
شتم قرار
گرفته و مجروح
شده بودند. یکی دیگر
از شرکت
کنندگان در
مراسم در اثر
تهاجم فاشیستها
بینائی خود را
از دست داد.
فاشیستها
کارکنان
بیمارستان را
تحت فشار قرار
دادند تا از
مداوای
مجروحین
حادثه
خودداری کنند.
این است دنیای
شومی که اصلاحطلبان
حامی روحانی و
خانواده
مافیائی
رفسنجانی
برای جهان
ترسیم میکنند.
بیموها،
نابینایان و
بیمغزها
نباید از
مامورین
تشخیص نژاد در
اروپا بترسند.
ولی این
ثناگویان
ایرانی
فاشیسم غرب،
نباید فراموش
نکنند که
یهودیان را از
موی بلوند و
چشم زاغ نمیشناختند
به عورتشان
نگاه میکردند
که همه ختنه
شده بودند.
هم
اکنون به تمام
امکانات
تیبلیغاتی
حزب ما با هدف
خفه کردن و سانسور
حمله شده است.
ممکن است
دموکراسی غرب
ما را هم حذف
کند و صدای ما
را خفه کند
ولی ایده ما
را نمیتواند
نابود کند. آن
کس که باد
کاشت باید
توفان درو
کند.
باید
بشریت یک صدا
بگوید صلح در
اروپا تنها با
انحلال پیمان
تجاوزگر ناتو
مقدور است.
***
اطلاعیه
سندیکاهای
کارگری سوئد
در آستانه سال
نو: حقوق
سندیکایی
حقوق بشر است!
در سال نو
در ایران نصیب
کارگر و معلم
فقر و زندان!
اتحادیه
های کارگری
سوئد که در
پلاتفرم سندیکایی
همکاری می
کنند فعالانه
و ضعیت
معلمان، بازنشستگان،
پرستاران و
کارگران در
ایران را
پیگیری کرده
اند. پلاتفرم
سندیکاهای
کارگری سوئد/
ایران در ١٩ مارس
٢٠٢٢ متن زیر
را در حمایت
از کارگران
ایران انتشار
داده است:
شرایط
معیشتی برای
مردم همچنان و
بشدت وخیم است.
سیستم تعیین
حداقل دستمزد
کارایی ندارد
و نمایندگان
مستقل و آزاد
سندیکایی
کارگری اجازه
دخالت در آن
را ندارند. با
وجود افزایش ۵۷.۴
درصد حداقل
دستمزد برای
سال ۱۴۰۱ اما
سطح تعیین شده
هنوز یک سوم
خط فقر است.
این
مسئله در بدتر
شدن شرایط کار
معلمان و دستمزدهای
ناچیز آنان
نیز نقش داشته
که خود موجب کاهش
امکان دسترسی
دانش آموزان
به آموزش
مناسب نیز شده
است. در سال گذشته
معلمان ایران
با تشکل یابی
بی نظیر در
کانون های
صنفی معلمان
در اقصی نقاط
ایران، با سازماندهی
گسترده و
سراسری تحت
رهبری «شورای
هماهنگی
کانون های
صنفی معلمان
ایران» فصل
نوینی در
تاریخ تشکل
یابی در ایران
رقم زدند.
اعتراضات و
تجمعات
همزمان و
مداوم تقریبا
در تمام
شهرهای ایران
و دفاع مصمم
از خواستهای بر
حق معلمان و
دانش آموزان
از طرف رژیم
جمهوری
اسلامی ایران
با سرکوب و
دستگیری دهها
نفر از معلمان
معترض مواجه
شده است.
مبارزات
معلمان ایران
در سال گذشته
از حمایت وسیعی
در میان مردم
آگاه بر
خوردار بوده
است. بطور نمونه
شهر رودسر در
اعتراض به
دادگاهی کردن
معلم مبارز و
محبوب این شهر
عزیز قاسم
زاده شاهد اعتراضات
وسیعی بود.
کارگران
خواهان حق
ایجاد تشکل
های آزاد و
مستقل و حق
تصمیم گیری
برای تعیین
دستمزدها و
امنیت شغلی
هستند. بازنشستگان
خواهان
انطباق سطح
زندگی بر اساس
سطح تورم و حق
تصمیم گیری در
مورد چگونگی
استفاده از
منابع مالی
صندوق
بازنشستگی
هستند.
در
ایران کسانی
که برای
ابتدایی ترین
و برسمیت
شناخته شده
ترین
خواستهای
انسانی و بین
المللی
مبارزه
میکنند
دستگیر شده و
به اتهام « توطئه
جهت بر هم زدن
امنیت ملی»
متهم شده، در
بازجویی ها
مورد شکنجه
قرار گرفته و
به زندانهای
طویل المدت
محکوم میشوند.
به
منظور
قدردانی و
همبستگی با
مبارزات معلمان
در ایران
پلاتفرم
سندیکاهای
کارگری سوئد روزهایی
را بنام
معلمان ایران
اختصاص داده و
به این مناسبت
برنامه ویژه
ای با شرکت
نمایندگان
مختلف اتحادیه
های کارگری
تدارک دیده
است که
اطلاعات بیشتر
در این مورد
متعاقبا
اعلام خواهد
شد.
ما در
همکاری نزدیک
با گزارشگر
ویژه سازمان ملل
در رابطه با
ایران موقعیت
اضطرای و
خطرناک معلمان
و فعالین
کارگری در
زندان های
رژیم را دنبال
کرده و برای
آزادی این
عزیزان از هیچ
کوششی دریغ
نخواهیم
ورزید.
درخواست
پلاتفرم
سندیکاهای
کارگری سوئد-
ایران:
·
آزادی
فوری همه
فعالین
کارگری
معلمان زندانی
و لغو کلیه
اتهامات علیه
آنان
·
تصویب
و اجرای
مقاوله نامه
های حقوق بشر
سازمان ملل،
مقاوله نامه
۲٣ و مقاوله
نامه های ٨٧ و
٩٨ سازمان
جهانی کار
·
سازمانهای
کارگری
سندیکایی و
نمایندگان منتخب
و اعضای آنها
بدون ترس از
خشونت، تهدید
زندان و اخراج
از کار اجازه
فعالیت داشته
باشند. "
***
نکات
مهمی درمورد
علل بحران
اوکراین
١۴ اسفند
١۴٠٠
خورشیدی ۵ مارس ٢٠٢٢
میلادی
جنگ کنونی
ادامه کدام
سیاست است؟ نقش
آمریکا درجنگ
اوکراین برای
اعمال هژمونی
بر اروپا
وجهان چگونه
است؟
یکم: دخالتهای
آمریکا در
اوکراین، به
عنوان سر کرده
غرب از همان
ابتدای
فروپاشی «شوروی»
شروع شد و با
کودتای سیاسی ۲۰۱۴ به اوج
رسید.
دوم: در ۸ سال
گذشته، آمریکا
نه تنها به
لحاظ سیاسی،
بلکه در حوزههای
اقتصادی،
نظامی و
امنیتی هم بهشدت
اوکراین را به
خودش وابسته
کرده است.
سوم:
آمریکا با
حضور فعال بیخ
گوش روسیه،
سعی کرده و می
کند ارتباط
اقتصادی
روسیه با
اروپای غربی،
به ویژه در
حوزهی انرژی
را قطع کند.
چهارم: روسیه
اصلی ترین
تأمین کنندهی
گاز اروپا
هست. آمریکا
از ابتدای طرح
خط لولهی
گازی نورد
استریم ۲ شروع
به کار شکنی و
تهدید کرده و
با انواع
فشارها و
تحریمها سعی
کرده، مانع از
اجرای این طرح
بشود.
پنجم: نورد
استریم ۲، خط
لولهی ۱۲۰۰
کیلومتری
است که گاز
طبیعی روسیه
را از غرب این
کشور به شمال
شرق آلمان
منتقل میکند.
این پروژه ۱۱
میلیارد
دلاری، ظرفیت
صادرات گاز
روسیه را دو
برابر میکند.
به همین دلیل
روسیه تمام
تلاش خود را
کرده که این
خط لوله
اجرایی شود.
ششم:خطوط
نورد استریم،
اوکراین و
لهستان را دور
میزند. این
دو کشور،
مخالف نورد
استریم
هستند؛ چون در
حال حاضر بابت
عبور خط لوله
قدیمی گاز
روسیه از داخل
کشورشان،
درآمد دارند.
درآمد اوکراین
از این راه،
سالانه حدود ۲
میلیارد دلار
است.
هفتم: آلمان
از نورد
استریم ۲ حمایت
میکند، چون
قرار است این
پروژه،
سالانه ۵۵ میلیارد
متر مکعب گاز
به آلمان
بفرستد.
هشتم: دولت
ترامپ خیلی
تلاش کرد که
اروپا را قانع
کند تا به جای
روسیه از
آمریکا گاز
بخرد؛ اما
بیشترِ کشورهای
اروپایی گاز
ارزانتر
روسیه را
ترجیح دادند.
آمریکایی
ها بعد از
اینکه متوجه
شدند، نمیتوانند
اروپاییها
را قانع کنند،
این خط لوله و
شرکتهای
پیمانکار را
تحریم کردند.
نهم:از
ابتدای جنگ
اوکراین،
نخستین
موضوعی که
مطرح شد، توقف
این طرح بود.
حالا در نهایت
دولت آلمان
این طرح را
متوقف کرده و
به تحریمها
علیه روسیه
پیوست.
دهم: از
ابتدای شروع
بحران
اوکراین،
آمریکا صادرات
گاز مایع به
اروپا را
افزایش داده و
در ابتدای سال
۲۰۲۲ برای
اولین بار در
تاریخ، به
بزرگترین
صادرکنندهی
گاز مایع در
جهان تبدیل
شده. در عین
حال قیمت گاز
و دیگر حاملهای
انرژی در
اروپا افزایش
یافته.
یازدهم: از سوی
دیگر، سهام
شرکتهای
اسلحه سازی
آمریکایی در
چند روز اخیر
به شکل سرسام
آوری رشد
کرده. ترس
کاشته شده در
دل اروپاییها،
آنها را به
مشتریان
سراسیمهی
سلاح تبدیل
کرده. ناتو هم
خریدهای خود
را افزایش
داده.
دوازدهم:امپریالیسم
آمریکا
کوچکترین
تمایلی
برای فروکش
کردن جنگ
ندارد و
مشغولِ
گرفتنِ ماهی
از آبی است که
خودش گل آلودش
کرد تا با
تضعیف روسیه و
اروپا هژمونی
دلارش را با
پشتوانه
مجتمع نظامی
ونفت تثبیت کند.
برای صلح
وآرامش باید
سر این هیولای
هشت را قطع
کرد. آمریکا
امروز همان
نقشی را بازی
می کند که
آلمان نازی در
سالهای ٣٠
میلادی بازی
کرد.
چهاردهم: آمریکا
تروریستها را از
سوریه به
اوکراین
منتقل میکند. کانال
تلویزیونی
زویوزدا
متعلق به
وزارت دفاع
روسیه اعلام
کرد که آمریکا
درصدد انتقال
هزاران
تروریست از
سوریه به
اوکراین است و
برای این
منظور برنامهریزی
کرده است.
پانزدهم:خلق
اوکراین
قربانی توطئه
ناتوست،برای
صلح و آرامش و
حسن همجواری
ملل باید برای
انحلال ناتو
این مخوف ترین
سازمان جنگ
افروز نظامی و
آمریکا عمده
ترین دشمن
بشریت بسیج شد. برای حفظ
صلح و تامین
امنیت در جهان
کنونی، تنها
راه حل این
است که همه
کشورها به سمت
تشکیل جهان
چند قطبی حرکت
کنند. روسیه
مشخصا مسیر
شرق را برای
توسعه و
پیشرفت
انتخاب کرده
است، از این
رو غرب
درآینده
نزدیک دیگر
توان تحمیل
مواضع خود را
بر شرق نخواهد
داشت.
اکنون
صلح با خلع
سلاح نازیسم واعلام
عدم
عضویت
اوکراین
درناتو میسر
است. برای صلح بکوشیم!
برگرفته
از کانال
تلگرام توفان
***
برآمدن
نئونازیها و
نئوفاشیستها
در اوکراین
«کارل
مارکس» در
کتاب ارزشمند
خود تحت عنوان
«هیجدهم برومر
لوئی بناپارت»، کودتای
دوم دسامبر
سال ۱۸۵۱ «لوئی
بناپارت»،
ملقب به
«ناپلئون سوم»
را با تیزبینی
و دید عمیق
خود، توضیح و
شرح میدهد.
در جایی از
کتابش مینویسد:
«هِگل اظهار
میکند که
تمام
رویدادهای
بزرگ و شخصیتهای
تاریخی دوبار
ظاهر میشوند.
او فراموش میکند
که اضافه کند؛
بار اول به
صورت تراژدی و
بار دوم به
صورت نمایش
کمدی» .
از جمله
رویدادهای
تاریخی جهان،
پیدایش
«فاشیسم» در
ایتالیا در
اوایل سال ۱۹۲۲ به
رهبری
«موسولینی» و
فاشیسم در
آلمان در سال ۱۹۳۳ با نام
ناسیونال
سوسیالیسم
(نازیسم) به
پیشوایی
«آدولف هیتلر»
بود. ظهور
فاشیسم در
ایتالیا و
آلمان تراژدی
و فاجعه عظیمی
بود که با
برجاگذاشتن
بیش از۸۰
میلیون نفر
کشته چه در
اثر جنگ و چه
در اثر گرسنگی
و بیماری،
مرگبارترین
درگیری نظامی
در طول تاریخ
بشریت بوده
است. این
رویداد
چنانچه گفته
شد به راستی
تراژدی،
مصیبت و
بدبختی بزرگی
بود
میدانیم
که فاشیسم از
نظر اجتماعی
محصول بحرانهای
حاد اقتصادی و
اجتماعی است.
این را هم میدانیم
که ایدئولوژی
سرمایههای
انحصاری و
مالی و بانکی
(امپریالیسم)،
از تفکر
«لیبرالیسم»
دوران سرمایهداری
رقابتی گذر
کرده و وارد
ایدئولوژی
«نئولیبرالیسم»،
به سخن درستتر،
وارد فاز
قلدری و
زورگویی شده
است که خود جلوهای
از«فاشیسم» میباشد!
در این مرحله
سرمایههای
انحصاری غرب
علیالخصوص
آمریکا، برای
فرافکنی و
برونرفت از
بحرانهای
عمیق
اقتصادی،
اجتماعی،
فرهنگی،
نژادی و شکافهای
درون
حاکمیتی،
ناشی از بحران
مالی سال ۲۰۰۸، شکست
در
افغانستان،
در سوریه،
قدرتگیری
روسیه و عقبماندن
از اقتصاد
جهانیِ چین،
چارهِ کار را
در ایجاد
بحران در
برونِ مرزها،
گسترش «ناتو» و
جنگ افروزی
جهت «تضعیف»
رقبا میبیند!
برای این
منظور در سال ۲۰۱۴ و با
هزینه ۵
میلیارد دلار
دست به کودتا
در اوکراین میزند
و نئونازیها
و نئوفاشیستهای
اوکراینی،
این افعیهای
زخمخورده از
ارتش سرخ
شوروی به
رهبری استالین
کبیر را، به
قدرت میرساند،
بلکه از کینه
نئونازیها،
در اثر شکست
از خلق قهرمان
شوروی در جنگ
جهانی دوم،
روسیه، بعداً
چین و ایران
را تجزیه نماید !
برآمدن
دوباره
فاشیستها در
اوکرایین،
لهستان و بعضی
کشورهای درب و
داغان شرق
اروپا، که
فاقد پایگاه
اجتماعی در
بین مردم خود
هستند، همان
واقعه «بار
دوم»ِ گفته
«مارکس» است که
با درایت و
نبوغ خود آن
را مسخره و
کمدی نمایش
نام نهاده است
*** .
جهان
به کدام سو میرود
؟
رسانه های
شستشوی مغزی
پیمان نظامی
ناتو همچنان
به بمباران
مردم و پخش
اخبار جعلی، به روسیه
هراسی و ضرورت
افزایش بودجه
نظامی ادامه
می دهند.
غرب
یک قد به دفاع
از زلینسکی
دلقک برخاسته
است و هر روز
این عروسک
کوکی همدست
نئونازیها در
مجامع و
پارلمانهای
«دمکراسی» غرب
ظاهر می شود و
طلب یاری
میکند. تعفن
تبلیغات
نژادپرستانه
و جنگ افروزی
ناتو مشام را
می آزارد و
متاسفانه حال
روز امروز
اروپا شباهت
های زیادی با
دهه سی و قدرت
گرفتن حکومت
نازیها در
آلمان دارد.
آیا
مردمان
کشورهای
اروپائی
بزودی با
کمبود مواد
غذائی در
فروشگاه ها و
وحشت از گرانی
بنزین و نفت و
گاز.... از خواب
بیدار خواهند
شد و دولتهای
جنگ طلب خودی
را به چالش می
گیرند و افق
صلح و مخالفت
با جنگ افروزی
غرب مهاجم و
ممانعت از
فاشیسم
جایگزین
خواهد گشت ؟آیا
نمونه
تظاهرات های
اعتراضی اخیر
علیه گرانی و
افزایش نرخ
انرژی در
ایتالیا و
فرانسه و اعتراضات
درخشان در
اسپانبا....
ادامه خواهد
یافت و سایر
کشورهای
اروپایی نیز
به میدان می
آیند؟ هر
اندازه
پروپاگاندای
مغز شوئی در غرب
قوی و اثر
گذار است اما
خوشبختانه
این تبلیغات
در ممالک
آسیایی و
آفریقایی و
آمریکای لاتین
چندان موفق
نبوده و روسیه
هراسی موثر واقع
نگشته
است.جهان چند
قطبی و بر هم
خوردن نظم یک
قطبی سرمایه
داری تحت
رهبری آمریکا
در این سه
قاره بیشتر به
چشم می آید و
بنظر می رسد
علیرغم همه
هیاهوی
تبلیغاتی
غرب، دنیا به
این سو، بسوی
دنیای چند
قطبی در حرکت
است. اگر چه
بدیل
سوسیالیسم
پاسخ نهایی به
همه نظم های جهانی
سرمایه داری
است اما
کمونیستها
به هیچ وجه
نسبت به
تفاوتهای نظم
های سلطه جهانی
بی تفاوت
نیستند
همانطور که در
دوره های مختلف
از جمله در
دهه سی و آغاز
جنگ جهانی دوم
نبودند.نظم تک
قطبی کنونی که
برآتش و خون و
زورگویی و جنگ
و فاشیسم بنا
شده است به خط
آخر رسیده است
و جهان بسوی
دیگری در حرکت
است.باید
جهت را درست
تشخیص داد و
به جلو حرکت
کرد.
***
نامه
سرگشاده بیش
از هزار نفر
از مخالفین
سرشناس سوئدی
و فنلاندی
علیه عضویت
این دو کشور در
سازمان نظامی
ناتو
«فنلاند
و سوئد باید
ازعضویت در
ناتو پرهیز کنند
و سیاست صلحطلبانهای
را در دستور
کار خود قرار
دهند»
نامه
سرگشادهای
را که ملاحظه
میفرمائید
از سوی بسیاری
از شخصیتهای
سرشناس سوئدی
و فنلاندی به
زبانهای
انگلیسی و
سوئدی و چند
زبان دیگر
منتشر شده و
از دولتهای
این دو کشور
خواسته شد تا
از تقاضای
عضویت به ناتو
پرهیز نمایند.
«ائولی نینیستو»،
رئیس جمهمور
فنلاند،
اخیراً در مصاحبه
با «فایننشال
تایمز»
پیشنهاد کرد
که همکاری دفاعی
عمیقتر با
آمریکا و سوئد
ممکن است؛
جایگزینی
برای پیوستن
به ناتو باشد.
نخست وزیر
سوئد هم با چنین
استدلالی از
تقاضای عضویت
در ناتو در
شرایط کنونی
اجتناب کرده
است.
در جریان
تنش روسیه و
اوکراین، بحث
عضویت در ناتو
دوباره در
کشورهای
اروپایی بالا
گرفته است.
نظرسنجیها
در فنلاند و
سوئد حاکی از
یک تغییر
تاریخی در
مواجهه با این
موضوع است. از
نظر تاریخی، سوئد
و فنلاند هر
دو غیرمتعهد
بودهاند،
اما هر چه بیشتر
به ائتلاف
ناتو نزدیکتر
شدهاند. آنها
به طور منظم
در رزمایشها
و عملیات برونمرزی
این ائتلاف
مشارکت میکنند.
فعالین حزب
کار ایران
(توفان) در
سوئد به خاطر اهمیت
این موضوع و
تنشهایی که
اخیراً میان
فنلاند و سوئد
با روسیه بروز
کرده و
هشدارهای پیدرپی
روسیه به این
دو کشور به
ترجمه این
نامه مبادرت
کرده و برای
نشریه ارسال
کردهاند. به
خاطر حجم
طولانی
امضاها از
انتشار آن پرهیز
کردهایم.
هئیت
تحریریه
یکم:
مهمترین
وظیفه سیاست
خارجی و
دفاعی، کاهش
تهدیدات علیه
کشور خود به
گونهای است
که از طریق
دیپلماسی و
همکاری در
شرایط برابر و
ایجاد امنیت
برای همه
کشورها صورت
گیرد.
دوم:
ما نمیخواهیم
در جهت تقویت
تقسیمبندی
جهان به بلوکهای
متخاصم نظامی
کمک کنیم. در
حالی که اکنون
به کشورهای
غیرمتعهد بیشتری
نیاز است، تا
سیاست خارجی
مستقلی را
برای امنیت
مشترک و کاهش
تسلیحات
دنبال کنند.
سوم:
ما میخواهیم
کشورهایمان
به کنوانسیون
سازمان ملل
متحد در مورد
منع سلاحهای
هستهای به
پیوندند.
عضویت در یک
ائتلاف
نظامی، که برای
جنگ با سلاحهای
هستهای
آماده میشود،
در جهت خلاف
جریان است و
خطر استفاده
از سلاحهای هستهای
علیه کشورهای
ما یا مناطق
همسایه ما را
افزایش میدهد.
طبق ماده ۵
منشور ناتو،
در صورت حمله
به هر کشور
عضو دیگری،
عضویت ما را
مجبور به
مشارکت نظامی
میکند.
چهارم:
در دهههای
اخیر، ناتو با
نقض منشور
سازمان ملل
متحد در مورد
منع خشونت، که
مهمترین
محافظت برای
کشورهای کوچک
در برابر
خودسری قدرتهای
بزرگ است، جنگهایی
را آغاز کرده
است. بمباران
یوگسلاوی در سال
۱۹۹۹ و
بمباران لیبی
در سال ۲۰۱۱
برای بیرون
راندن رهبران
این کشور از
قدرت نمونههایی
از این دست
هستند. ما
همچنین
معتقدیم که مشارکت
سوئد و فنلاند
در جنگ افغانستان
یک فاجعه قابل
پیشبینی
بود، چیزی که
باید از تکرار
آن پرهیز نمود.
ما میخواهیم
کشورهایمان
خارج از جنگ
ناتو باشند.
پنجم: جنگ و
تسلیح مجدد
برای آب و هوا
و محیط زیست
بسیار
زیانبار است و
منجر به بحران
پناهندگی میشود.
با دورماندن
از ناتو،
کشورهای ما میتوانند
بهتر به
ممانعت از خطر
سقوط زیستمحیطی
کمک کنند و در
عین حال آزادی
بیشتری را
برای استفاده
از منابع خود
برای ایجاد صلح،
سلامت عمومی و
رفاه همه مردم
حفظ نمایند.
ششم: ما از
سوئد و فنلاند
میخواهیم که
به طور هدفمند
اقدامات
اعتمادسازی
را اتخاذ
نمایند که تنش
بین قدرتهای
بزرگ را در
مناطق نزدیک
ما کاهش میدهد.
منظور ما از
چنین
اقداماتی،
گزارش بیطرفانه
از دیدگاههای
همه طرفها و
خودداری از
نگاه دشمنانه
و همچنین
اقداماتی
برای کاهش
خطر، مانند
پیشنهاد
فنلاند مبنی
بر اینکه
هواپیماهای
نظامی باید از
فرستندهها استفاده
کنند.
هفتم: توافق
سوئد و فنلاند
به عنوان کشور
میزبان ناتو،
با سیاست بیطرفی
کشورهای ما در
تضاد است. ما
میخواهیم
توافقات
میزبانی برای
ناتو لغو گردد
و در عوض برای
روابط صلحآمیز
و سازنده با
همسایگان خود
و سایر کشورها
تلاش کنیم.
این میتواند
در ارتباط با
یک توافق بزرگ
در مورد
محدودیت و
توافقات در
مورد کاهش
تسلیحاتی با
کمک کنفرانس
جدید هلسینکی
در مورد امنیت
اروپا صورت
گیرد.
هشتم: تبدیل
ناتو از یک
پیمان دفاعی
به یک اتحاد
فرا ملی و
گلوبال با
منافع جهانی
با شرکای خود
در تمام قارهها،
منجر به
افزایش تنش در
میان خود و با
بقیه جهان میگردد.
کشورهای ما،
اگر با حفظ بیطرفی
و پرهیز از
پیمانهای
نظامی میتوانند
برای امنیت
جمعی گام
بردارند و به
همین ترتیب از
نقض قوانین
بینالمللی
در هر کجا که
رخ دهد، فاصله
بگیرند و برای
آرامش و امنیت
مشترک بهتر
کار کنند.
نهم: عضویت در
ناتو منجربه
تقویت بیشتر
نفوذ ناتو در
منطقه شمال
اروپا خواهد
شد. ما نمیخواهیم
به یکجانبهنگری
که از طرف
اندیشکدههای
وابسته به
ناتو در مورد
وضعیت سیاسی و
نظامی ترسیم
میشود، تن
دهیم. ما
همچنین مخالف
آن هستیم که
منتقدین به
ناتو و تنشزدایی،
خلع سلاح، بیطرفی
و صلح به
عوامل روسیه
نسبت داده
شوند.
دهم: ما با
خطرات
فروپاشی زیستمحیطی
و جنگ هستهای
روبرو هستیم.
وقت آن است که
بیدار شویم و
تمام تلاش خود
را برای بقای
بشریت انجام
دهیم.
https://www.globalpolitics.se/finland-och-sverige-ska-sta-utanfor-nato-och-fora-en-fredspolitik/
چند
یاد داشت
کوتاه سیاسی
برگی
از تاریخ
۲۹اسفند؛ روز
ملی شدن صنعت
نفت است
پیشنهاد
ملی شدن صنعت
نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در
مجلس شورای
ملی تصویب و
به قانون
تبدیل شد. این
روز در تاریخ
ایران به
عنوان روز ملی
شدن صنعت نفت
ثبت گردیده و
با نام
دکترمحمد
مصدق، رهبر
ملی و ضد
استعماری
ایران عجین
است
ملی شدن
صنعت نفت در
ایران در حال
تبدیل به الگویی
برای سایر
کشورهای نفت
خیز منطقه بود
تا خودشان
اختیار نفت
خود را در
اختیار بگیرند.
از این رو
آمریکا و
انگلیس باید
هر چه زودتر کاری
میکردند
بعد از
عملیات
کودتای_۲۸ مرداد
و سرنگونی
دولت قانونی و
دمکراتیک مصدق،
شیرهای نفتی
به روی شرکتهای
غربی به خصوص
آمریکا باز
شد. بازگشت
دوباره شاه در
واقع تثبیت ۲۵ سال
حاکمیت
آمریکا بر
جریان نفت و
سیاست کشور
بود که
سرانجام
زمینه های
انقلاب بهمن،
سرنگونی رژیم
شاه و قطع
سلطه آمریکا
را فراهم آورد
***
آمریکا
به وجود
تاسیسات
تسلیحات
شیمیایی در اوکراین
اعتراف کرد
معاون
وزیر امور
خارجه آمریکا
اعتراف کرد که
اوکراین
دارای
«تاسیسات
تحقیقاتی
بیولوژیکی»
است.
به
گزارش
اسپوتنیک،
«ویکتوریا
نولند» معاون
وزیر امور
خارجه آمریکا
اعتراف کرد که
اوکراین
«تأسیسات
تحقیقاتی
بیولوژیکی»
دارد و واشنگتن
نگران است
روسیه آنها را
تصرف کند.
پیش از این
نیز، وزارت
دفاع روسیه
گفته بود که
از نزدیک
برنامههای
تسلیحات
بیولوژیک را
که توسط
پنتاگون در کشورهای
پس از فروپاشی
اتحاد جماهیر
شوروی توسعه
داده شده، زیر
نظر دارد.در
گزارش
اسپوتنیک
گفته شده که
طبق یافتههای
جدید، «شبکه
ای» متشکل از
بیش از ۳۰
آزمایشگاه
بیولوژیکی در
خاک اوکراین
تشکیل شده است.
ویکتوریا
نولند در این
ارتباط و در
جریان جلسه استماع
سنا درباره
اوکراین گفت:
«اوکراین تأسیسات
تحقیقات
بیولوژیکی
دارد که در
واقع ما اکنون
کاملاً
نگرانیم که
نیروهای روس
به دنبال کنترل
آنها باشند،
بنابر این ما
در حال کار با
اوکراینیها
هستیم که
چگونه میتوانند
از سقوط هر یک
از این مواد و
تأسیسات
تحقیقاتی به
دست نیروهای
روسی جلوگیری
کنند.»
در این
گزارش گفته
شده که اسنادی
از آزمایشگاه
های تحقیقات
بیولوژیکی
اوکراین در
مورد نابودی
فوری پاتوژنهای
خطرناک، از
جمله سیاه
زخم، وبا و
طاعون در ۲۴ فوریه
دریافت شد که
میتواند
سرپوشی بر نقض
کنوانسیون
سلاحهای
بیولوژیکی و
سمی
(BTWC) از سوی
اوکراین باشد.
همچنین
«ایگور
کوناشنکوف»،
سخنگوی وزارت
دفاع روسیه،
با بیان اینکه
پنتاگون در
ادامه آزمایشهای
بیولوژیکی
مخفی خود با
آغاز جنگ در
اوکراین با
مشکلاتی
روبرو بوده
است، گفت:
«اکنون اسناد
توسط متخصصان
نظامی
نیروهای
حفاظت رادیویی،
شیمیایی و
بیولوژیکی
روسیه در حال
تجزیه و تحلیل
است.»
به گفته
«کوناشنکوف»،
این تأسیسات
در اوکراین در
حال توسعه
اجزای سلاحهای
بیولوژیکی
بودند. این
مقام نظامی
روس گفت: «با
شروع عملیات
نظامی ویژه در
اوکراین،
پنتاگون
نگرانیهای
جدی در مورد
افشای انجام
آزمایشهای
مخفی
بیولوژیکی در
خاک این کشور
دارد و برای
جلوگیری از
افشای حقایق
نقض ماده ۱
کنوانسیون
سازمان ملل
متحد در مورد
ممنوعیت سلاحهای
باکتریولوژیکی
و سمی توسط
وزارت بهداشت اوکراین،
دستورالعملهای
حذف فوری
ذخایر ذخیره
شده پاتوژنهای
خطرناک به همه
آزمایشگاههای
زیستی این
کشور ارسال
شده است»
***
احتمال
اعدام جوانان
چپگرا در
اوکراین
فدراسیون
جهانی جوانان
دموکرات که از
سازمانهای
مهم جوانان
چپگرا در جهان
است، اطلاع
داده که دبیر
اول اتحاد
جوانان
کمونیست
لنینیست اوکراین،
به همراه
برادرش توسط
حکومت
نئوفاشیست کییف
به اتهام
جاسوسی برای
روسیه و
بلاروس بازداشت
شده و ممکن
است بزودی اعدام
شوند.
برادران
کونونوویچ
اخیراً
درتظاهراتی
در مقابل
سفارت ایالات
متحده در کیف
شرکت کردند و از
ایالات متحده
خواستند که به
توسعه طلبی نظامی
خود در اروپا
از طریق ناتو
پایان دهد.
بنابر
این گزارش
دولتی که در
پی کودتای
«یورو-میدان»
مورد حمایت
ایالات متحده
در سال ۲۰۱۴
در اوکراین
قدرت را به
دست گرفت، حزب
کمونیست را
غیر قانونی
اعلام کرد و
آن را از شرکت
در انتخابات
منع کرد. گروه
جوانان این
حزب نیز غیر قانونی
شد و اعضای آن
توسط پلیس و
دادگاه مورد تعقیب
سیاسی قرار
گرفتند.
در
سراسر کشور،
دولت قانون به
اصطلاح
«کمونیزاسیون»
را اجرا می
کند که نه
تنها حزب
کمونیست اوکراین
را غیرقانونی
کرده، بلکه
استفاده از هر
گونه نام یا
نماد
کمونیستی را
در ملاء عام
ممنوع ساخته است.
تخریب بناهای
یادبود جنگ
شوروی را
اجباری کرده و
از هرگونه
آموزش در مورد
جنبه های مثبت
تاریخ شوروی
در مدارس
جلوگیری می
کند.
دولت
اوکراین پس از
آغاز جنگ
داخلی در
مناطق شرقی
اوکراین یعنی
دونتسک و
لوگانسک در
سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵
، آزار و اذیت
کمونیستها
را بیشتر کرد.
حزب کمونیست
اوکراین
هشدار داده
بود سیاستهای
ملیگرایانه
دولت منجر به
درگیری در شرق
میشود و
تاکید می کرد
با توجه به
قدرت فزاینده
عناصر مسلح
نئونازی، از
استقرار یک
دیکتاتوری
هراس دارد.
دولت
اوکراین به
جای گوش دادن
به در خواستهای
حزب کمونیست
اوکراین برای
مذاکره، جنگی
را در شرق
آغاز کرد که از
سال ۲۰۱۴
تا ۲۰۲۲
حدود ۱۵۰۰۰
کشته برجای
گذاشت. «پترو
سیموننکو»،
رهبر حزب کمونیست
اوکراین؛ به
دلیل اصرار
مکرر به آتشبس
و مذاکرات
مستقیم برای
توقف جنگ،
توسط دولت
اوکراین به
عنوان خائن
شناخته شد.
حزب
کمونیست
اوکراین
خواستار یک
راه حل
فدرالیستی
برای تقسیمات
داخلی
اوکراین در
روزهای اولیه
جنگ داخلی شد
که مطابق
توافقات
مینسک بود حزب
کمونیست اوکراین
می خواست با
اعطای
خودمختاری به
آن مناطق،
نبرد در
دونتسک و
لوگانسک
متوقف شود،
دولت در کییف
هرگز به
توافقات
مینسک پای بند
نماند.
کادرها
و اعضای حزب
کمونیست
اوکراین، به
محدودیت های
دولت بی اعتنا
ماندند و به
کار سیاسی خود
ادامه دادند.
در
تمام دهه ۱۹۹۰
و بیشتر دهه ۲۰۰۰،
حزب کمونیست
بزرگترین حزب
در پارلمان
اوکراین بود و
در آخرین
انتخابات قبل
از ممنوعیت آن،
نزدیک به سه
میلیون رای به
دست آورد. این
حزب به عنوان
سدی در برابر
تلاش های دولت
ها برای فروش
بیشتر دارایی
عمومی و منابع
به ارث رسیده
از سوسیالیسم
شوروی قرار داشت.
کونونوویچ
بیشتر در
مصاحبه ای با
«دنیای مردم»
گفته بود
غیرقانونی
کردن حزب
کمونیست
اوکراین به
منظور
پاکسازی
میدان سیاسی
از احزاب چپ
است تا آنها
در کاهش
استانداردهای
اجتماعی و
فروش زمین
دخالت نکنند.
کونونوویچ با
اشاره به
مقاومت شوروی
در برابر نازی
ها گفته بود:
«فروش زمین
های عمومی
استالینگراد
ماست – نه یک
قدم به عقب!
فروش زمین
ممنوع!»
خانواده
«کونونوویچ»
بارها مورد
آزار مقامات
دولتی و
نیروهای شبه
نظامی فاشیست
قرار گرفته
است. بر اساس
پرونده ای که
در پارلمان اروپا
ثبت شده است،
«میخائیل
کونونوویچ» و
سایر اعضای
کومسومول
هنگام گذاشتن
گل در بنای
یادبود
سربازان ارتش
سرخ که علیه
هیتلر می
جنگیدند،
مورد حمله
ستیزه جویان
راست قرار
گرفتند.
«کونونوویچ»
از ناحیه ی سر
مصدوم شد و
یکی دیگر از
شرکت کنندگان
در این مراسم
تقریبا بینایی
خود را از دست
داد. باندهای
فاشیست تلاش
کردند
کارکنان
بیمارستان را
تحت فشار قرار
دهند تا
کمونیست های
مجروح را
درمان نکنند و
همچنین
مرتباً زن و
دختر
«کونونوویچ»
را در خانه
خود مورد آزار
قرار می دادند.
تا
زمان انتشار
این گزارش ،
وضعیت دو
برادر، «میخائیل»
و «الکساندر
کونونوویچ»، و
شرایط نگهداری
آنها مشخص
نیست.
به
دلیل درگیری
ها در کیف و
اطراف آن و
همچنین به
دلیل مسدود
شدن وب سایت
حزب و کانال
های ارتباطی
الکترونیکی
از زمان شروع
جنگ توسط
دولت،
دستیابی به
اطلاعات از
حزب کمونیست
اوکراین
همچنان دشوار
است.
روزنامه
ی دنیای مردم
از خوانندگان
خود خواسته
است با سفارت
اوکراین در
واشنگتن دی سی
تماس بگیرند و
خواستار
آزادی فوری
«میخائیل» و «الکساندر
کونووویچ»
شوند.
ایمیل: emb_us@mfa.gov.ua
***
علل
ممنوعیت
پرواز بر فراز
روسیه؟ چرا
آمریکا به
دنبال ایجاد
فاجعه انسانی
در روسیه است؟
تنش
بین روسیه و
آمریکا بیش از
هر زمان دیگری
به مرحله
بحرانی رسیده
است، موج
تحریم های غرب
یکی پس از
دیگری نه تنها
اقتصاد بلکه
جامعه روسیه
را مورد آسیب
سنگین قرار می
دهد، اما
کارشناسان
روس این
معادله را
برنامه کامل
غرب برای آسیب
زدن به روسیه
نمی دانند.
روسیه قبل از
جنگ دستور لغو
بسیاری از
مسیرهای
پروازی و
هواپیماها را
صادر کرد و
کمی بعد به
صورت کلی
پروازهای بین
المللی (به جز
بلاروس و چند
مسیر خاص
دیگر) مهمترین
شرکت های
هواپیمایی
روسیه قطع
شدند.
مقامات
امنیتی روسیه
به این نتیجه
رسیدند، آمریکا
به دنبال
ایجاد فاجعه
ای انسانی
شبیه به سقوط
هواپیما و یا
انفجار یک
مرکز عمومی در
روسیه است تا
میدان بازی
افکار عمومی
روسیه را علیه
دولت حاکم
بدست بگیرد.
با
وجود تمام
حملات رسانه
ای غربی ها
علیه روسیه،
تا کنون جامعه
روسیه واکنش
جدی نسبت به
عملیات
نیروهای مسلح
در اوکراین
نداشته و حتی
موجی از حمایت
های مردمی
برای بازپس
گیری سرزمین
هایی که قبلا
متعلق به
روسیه بوده
اند، ایجاد
شده است. از
این رو آمریکا
برای جریحه
دار کردن
احساسات عمومی
مردم روسیه و
مقصر نشان
دادن دولت
حاکم به دنبال
ایجاد یک
فاجعه انسانی
است که تاثیر
آن در افکار
عمومی سنگین
باشد، حادثه
ای شبیه به سقوط
هواپیما و یا
انفجار در یک
مرکز عمومی.
دقیقا به همین
علت روسیه
پرواز های بین
المللی و
داخلی را با
محدودیت های
بسیار و سطح امنیتی
بی سابقه اجرا
می کند.
تلخیصی
از مقاله
منتشره در
اورو آسیا پست
***
این چه
جنگی است!
اگرآمریکا
، ناتو، اروپا
، ژاپن ، کره
جنوبی ودیگر
کشورهای
دنباله رو غرب
، دروقایع
اوکراین
وروسیه درست
میگویندوحرف
حق می زنند ،
چه لزومی
داردکه تمامی
رسانه های
ارتباط جمعی
روسیه راقدغن
وازدسترس
جهانیان خارج نمایند
؟!
درذیل به
چندخبرجدیددرباره
بحران بین
روسیه
واوکراین می
پردازیم :
ا - زلنسکی
رئیس جمهور
اوکراین برای
چندمین بارخواستار
منطقه
پروازممنوع
دراوکراین
ازجانب
آمریکا وناتو
شد !
۲ - لویدآستین،
وزیرسیاهپوست
، دفاع آمریکا
، بارها این
خواسته
راردکردوگفت :
«منطقه پروازممنوع
به معنای جنگ
باروسیه است
وواشینگتن قصدچنین
کاری را ندارد .
۳ - ینس
استولتنبرگ ،
دبیرکل ناتو ،
گفت : « استیصال
ویاس «زلنسکی»
رادرک میکنیم
. اوگفت : «ناتو ازسال
۲۰۱۴ به توسعه
ارتش اوکراین
(توبخوان نئونازی
های
اوکرایینی )
کمک وآموزش
داده است .
۴ - ایگور
کوناشنکوف
سخنگوی رسمی
وزارت دفاع روسیه
اعلام کرد :
«اززمان حمله
روسیه به
اوکراین
تاکنون ۱۸۳ پهپاد ، ۱۴۰۶ تانک
وخودرو زرهی ،
۱۳۸ موشک انداز
مختلف ، ۵۳۵ توپخانه
وخمپاره
انداز ،
همچنین ۱۱۹۸ خودروی
نظامی ویژه و ۸۱ تاسیسات
نظامی
دراوکراین
منهدم شده اند .
۵ - الکساندرلوکاشنکو
رئیس
جمهوربلاروس
گفت : «زلنسکی»
یا باید پیمان
صلح درخواستی
روسیه راامضا
کند یا تسلیم
شود .
۶ -نانسی
پلوسی رئیس
مجلس
نمایندگان
آمریکا با اعزام
نیروهای
آمریکایی
وناتویی به
اوکراین مخالفت
کرد .
۷ - «ژائو لی
جیان» ،
سخنگوی وزارت
امورخارجه
چین ،
روزپنجشنبه
گفت :
«کلیدبحران
اوکراین در
دست ناتو
وبخصوص
آمریکا است .»
اوگفت تصمیم
آمریکا برای
توسعه «ناتو»
به سمت شرق
اروپا
مستقیما با
بحران کنونی
اوکراین مرتبط
است . این مقام
چینی ضمن
محکوم کردن
ریاکارانه
غربی ها
درخصوص
نگرانی برای
جان غیرنظامیان
اوکرایینی
پرسید : «چرا
آنها برای مرگ
غیرنظامیان
عراق ،
افغانستان ،
لیبی ، سوریه
، فلسطین ،
یمن
ویوگوسلاوی
نگران نشدند؟!»
۸ - پوتین
در ۲۶ اسفند ،
چندروزپیش ،
گفت : «مردم
روسیه همیشه
قادرخواهندبودوطنپرستان
واقعی را
ازآشغالهاوخائنین
داخل (ستون
پنجمی های
وابسته به غرب
)را تشخیص
دهندوآنها
رامانند پشه
ریزی که
بطورتصادفی
وارد دهانشان
شده است ، تُف
کنند .
علیرغم
تبلیغات
دروغین غربی
هابویژه
آمریکا ، هدف
روسیه
بمباران سفره
ای شهرهای
اوکراین
وپیاده کردن
نیروی زمینی
ارتش واِشغال
نظامی
اوکراین نبود
. (یعنی همان
کاری که
امپریالیسم
آمریکا
درعراق
وافغانستان
انجام داد) !
بلکه هدف
روسیه
بمباران تاسیسات
نظامی ومحل
های استقرار
نئونازی های
اوکرایینی
وداوطلبین
غیراوکرایینیِ
ضدروس ومحاصره
شهرها
بودوهست .
روسیه
دراین
نبردنشان داد
که دارای موشک
های اتمی
باسرعت ۷ هزارمایل ،
برابر با ۱۱۲۶۳ کیلومتر
درساعت
داردکه این
نوع موشک هیچ
مشابهی درغرب
ندارد . روسیه
این نوع سلاح
را «غیرقابل
توقف»
نامیدوبه
دولت های غربی
هشدارداد درصورت
دخالت های
آمریکاو«ناتو»
واروپا ،
ازآنها
استفاده
خواهدکرد .
جنگ
دراوکراین
جنگ بین روسیه
واوکراین
نیست بلکه
نبردی است
علیه نئونازی
های فاشیستِ
سازمان داده
شده توسط
«پنتاگون
وسیا»وکشورهای
اروپایی که
بغایت
ضدکمونیست
وضدملت روس
اند .جنگ اصلی
وواقعی جنگ
بین روسیه
ودنیای غرب
وژاپن به رهبری
امپریالیسم
آمریکا است !!
جهان پس از
پایان جنگ
اوکراین،
جهان پس از
شکست حکومت
دست نشانده
ناتو،جهانی
متفاوت خواهد
بود!
یازدهمین
سالگرد حمله
جنایتکارانه
ناتو به لیبی
۱۱
سال پیش در
چنین روزی، ١٩
مارس، پیمان
جنگ افروز
ناتو جنگی و
حشیانه را
برای براندازی
حکومت قانونی
لیبی آغاز کرد
و این کشور
آفریقایی را
ویران ساخت.
امروز،
لیبی تکه پاره
شده؛ هر قسمت
آن توسط یک
دولت
خودخوانده و
جهادیها و
جنگ سالاران
وابسته به
قدرتهای
امپریالیستی
اداره میشود
و در آن، به
لطف «اولین
رئیسجمهور
سیاهپوست
آمریکا»مراکز
تجارت بردگان
سیاهپوست
دایر شده است.
۱۱
سال پیش در
چنین روزی،
ناتو جنگی
برای براندازی
حکومت ملی
لیبی آغاز
کرد و این
کشور
آفریقایی را
ویران ساخت.در
طول بمبارانهای
ناتو، هزاران
غیر نظامی
کشته شدند و
بعضی شهرها
مانند شهر سرت
تماما نابود
شدند.
سیاهپوستان
لیبیایی و
کارگران
مهاجر به طور
سیستماتیک
تحت فشار قرار
گرفتند و توسط
شورشیان مورد
حمایت ناتو به
قتل رسیدند و
یا در
بازارهای
برده فروشی
فروخته شدند.
دهها
هزار نفر
مجبور به فرار
شدند؛ بحران
پناهجویان در
شمال آفریقا
آغاز شد، و هر
ساله صدها نفر
از کسانی که
در جستجوی صلح
در اروپا مسیر
دریایی
مدیترانه را
انتخاب میکنند،
در دریا غرق
میشوند.
اکنون
لیبی رتبه ۱۰۵ شاخص
توسعه انسانی
را دارد؛ بیش
از ۵۰
رتبه پایینتر
از دوران
حکومت قذافی؛
چرا که
استانداردهای
زندگی نسبت به
قبل از مداخله
ناتو به شدت
سقوط کرده
است؛ در حالی
که تا قبل از
مداخله ناتو،
این کشور
بالاترین رتبه
شاخص توسعه
انسانی را در
قاره آفریقا
داشت.دسترسی
عمومی
تقریباً
رایگان به
بهداشت، آموزش،
مسکن، سوخت،
برق، آب و
سایر حقوق
اولیه در
دوران قذاقی
برای لیبیاییها
تضمین شده
بود.
دلایل
اصلی این
تجاوز
وحشیانه
نظامی کدامند؟
یکم
اینکه اگر چه
شیوه حکمرانی
قذافی دمکراتیک
نبود و
دیکتاتوری او
و طبقه
بورژوازی ملی
یا متوسط بر
مردم اعمال میشد
با این وجود
آنچه که او را
مغضوب غرب
ساخت، استقلالِ
نسبیِ سیاسی و
اقتصادی این
کشور بود.
🔹دوم
اینکه لیبی با
داشتن
بزرگترین
منابع انرژی
آفریقا وبیش
از ۱۰۰
میلیارد دلار
ذخایر ارزی،
بدهی خارجی
تقریباً صفر،
اجرای
بزرگترین
پروژه آبیاری
و آبرسانی
جهان، حمایت
از خلق فلسطین
و نهضتهای ضد
استعماری
و.تلاش برای
ایجاد واحد
پول مشترک در
آفریقا و
تضعیف هژمونی
دلار، از زمره
جنایات
نابخشودنی
قذافی بود.این
جنایتکاران
با همین
انگیزه مسبب.
بحران در
اوکراین
هستند باید در
یک دادگاه بین
المللی
محاکمه و
مجازات شوند.
***
ادبیات
مارکسیستی به زبان
ساده
خلق
سازنده تاریخ
است
کشف
شیوۀ تولید به
مثابه عامل
تعیین کنندۀ
تکامل تاریخ،
نقش تودههای
خلق را در
تاریخ و در
تکامل جامعه
آشکار ساخت،
تاریخ جامعۀ
انسانی،
دردرجۀ اول،
تاریخ شیوه
تولید است.
شیوههای
تولیدی که یکی
به جای دیگری
مینشیند،
یکی به دنبال
دیگری میآید.
از آنچه
که در بارۀ
شیوۀ تولید
گفته شد اکنون
به خوبی میدانیم
که پیدایش،
موجودیت و
تکامل جامعه
انسانی معلول
تولید است.
بدون تولید
سخنی هم از جامعۀ
انسانی نمیتواند
به میان آید،
قانونمندی
تکامل جامعه نیز
از تولید
بیرون میآید،
تحولات بزرگی
که در سراسر
تاریخ بشر روی
داده در آخرین
تحلیل زادۀ
تکامل نیروهای
مولد است. اما
در نیروهای
مولد عامل اساسی
انسان است.
بدون انسان
وسائل و افزار
تولید اجسامی
بیجاناند
که اگر به کار
نیفتند راه
نیستی و
انهدام میپیمایند.
اگر صحیح است
که تاریخ
جامعه، تاریخ نیروهای
مولد است و در
میان نیروهای
مولد انسان
عامل اساسی
است، در این
صورت تاریخ
آفریدۀ انسانهائیست
که با به کار
انداختن
وسائل و افزار
تولید، نعم
مادی تولید میکنند.
تودههای
خلق آفرینندۀ
تاریخاند
زیرا که با
کار و زحمت
خود ارزشهای
مادی و معنوی
میآفرینند،
افزار تولید
را با تجارب
خود در کار
تولیدی و کسب
مهارت تغییر
میدهند.
نیروهای مولد
را تکامل میبخشند
همین تغییرات
افزار تولید،
اگر چه هر بار
ناچیز به نظر
میرسند، طی
قرنها زمینه
را برای
تحولات مهم
علمی و فنی
فراهم میآورند.
تودههای خلق
آفرینندۀ
تاریخاند
زیرا با
فعالیت خود
کلیۀ وسائل
لازم زندگی
اجتماعی را
ایجاد میکنند
و پیوسته
شرایط مادی
ادامۀ تکامل
جامعه را
تدارک میبینند.
انگلس مینویسد:
«هرگونه
تغییری که در
قشرهای بالا و
غیرمولد جامعه
روی دهد،
جامعه نمیتواند
بدون طبقۀ
تولید
کنندگان وجود
داشته باشد.
بنابراین،
این طبقه در
هر شرایطی
ضروری است اگر
چه ناگزیر زمانی
فرا میرسد که
دیگر طبقه
نخواهد بود و
تمام جامعه را
در بر خواهد
گرفت».
اگر
طبقۀ تولید
کننده نباشد
چرخ تاریخ از
حرکت میایستد.
البته نقش
مخترعین،
مکتشفین و
دانشمندان در تکامل
تولید حائز
اهمیت است ولی
برخلاف نظر
ایدئولوگهای
بورژوا، این
نقش را نمیتوان
در مقام اول
گذاشت و تمام
دستآوردهای
تکنیک جامعه
را به پای
آنان نوشت.
اکتشافات و اختراعات
مهم بیرون از
محیط تولید
صورت نمیگیرد،
بلکه در جریان
کار تولیدی
زمینه آنها فراهم
میآید،
جریان تولید،
خود آنها را
میزاید. وانگهی
اختراعات و
اکتشافات
زمانی میتوانند
به تحقق در
آیند که در
جامعه نیروی
کار لازم برای
تولید افزار
تولید و به
کار انداختن
آنها وجود
داشته باشد،
در غیر این
صورت اختراع
یا اکتشاف فنی
در تکامل
اجتماع
تاثیری نخواهد
گذاشت. قبول
اهمیت نقش
مخترعین و
اکتشافات علمی
این حکم
ماتریالیسم
تاریخی را رد
نمیکند که
بنابرآن،
تاریخ جامعه و
قانونمندی آن از
تولید سرچشمه
میگیرد و لذا
قبل از هر چیز
تاریخ زحمتکشان
است. تاریخ
خلقها است.
فعالیت
مخترعین و
مکتشفین خود
یکی از اجزاء
مرکبۀ جریان
تولید است.
نقش
تودهها در
آفرینش تاریخ
به محیط تولید
محدود نمیشود،
زندگی سیاسی
را نیز در بر
میگیرد. بدون
مبارزۀ سیاسی
تودهها
پیشروی جامعه
به ویژه در
دورانهای
انقلابات
اجتماعی قابل
تصور نیست. در
انقلابات
اجتماعی
گذشته طبقات
مختلفی در راس
قدرت سیاسی
قرار گرفتهاند
ولی در کلیه
این انقلابات
تودهها
نیروی محرکۀ
انقلاب را
تشکیل دادهاند.
مبارزۀ
سیاسی شکلی از
مبارزۀ
طبقاتی است و
از آن زمان که
جامعۀ انسانی
به طبقات
متخاصم تقسیم
گردید مبارزۀ
طبقاتی که خود
یکی از اشکال
تظاهر قانون
تناسب ناگزیر
روابط تولید
با خصلت
نیروهای مولد
است، نیروی
محرکۀ تکامل
جامعه بوده
است و مبارزۀ
طبقاتی چیزی
جز مبارزه
تودههای
زحمتکش و
استثمار
شونده علیه
طبقات استثمارگر
و ارتجاعی به
خاطر ایجاد
نظم اجتماعی نوین
نیست.
البته
در دورانهائی
که تکامل
تاریخ به کندی
جریان مییابد
یا به قول
لنین در دورانهای
«مسالمت آمیز»
تاریخ، نقش
تودهها
چندان به چشم
نمیخورد و
اینطور به نظر
میرسد که
تودههای خلق
در زیر
نیازمندیهای
زندگی و
محرومیتها و
فشار خرد شده
و به علت
جهالت و بی
خبری در خواب
فرو رفتهاند.
طبقات حاکمه
نیز با
استفاده از
تمام وسائل
اجبار که در
اختیار دارند
(پلیس، ارتش،
قوۀ قضائی،
دستگاه اداری
و غیره)
فعالیت سیاسی تودهها
را سرکوب میکنند
و میکوشند
آنرا به حداقل
تقلیل دهند یا
لااقل در مجرائی
بیندازند که
برای آنها
خطراتی ببار
نیآورد.
بیهوده نیست
که در گذشته
برخی طبقات
حاکمۀ
استثمارگر و
نمایندگان
آنها از لحاظ
سیاسی در صحنۀ
مقدم تاریخ
جهانی قرار
داشتهاند.
اما در همان
دورانهای
رکود تاریخ
نیز شرکت تودهها
در زندگی
سیاسی در
تکامل تاریخ
نقش تعیین کننده
دارد.
در
دورانهای
انقلابی،
دورانهائی
که جهشی در
جامعه صورت میپذیرد،
وضع طور دیگر
است. دراین
دورانها
تودهها
آگاهانه به
خاطر تعویض
نظم کهنۀ
اجتماعی با
نظم نوین بپا
میخیزند،
مقاومت طبقات
ارتجاعی را که
در حفظ نظم
کهنه میکوشند،
درهم میشکنند،
تضاد اساسی
جامعه را حل
میکنند و راه
را برای
پیشرفت سریع
تاریخ میگشایند.
ثمرات انقلاب
جز در انقلاب
سوسیالیستی
بدست تودهها
نمیرسد ولی در
هر حال انقلاب
با دست تودهها
انجام میگیرد
و به پیروزی
میانجامد.
دامنۀ
انقلاب، عمق و
نتایج آن تابع
کمیت تودههائی
است که در آن
شرکت میجویند
و در عین حال
تابع درجۀ
آگاهی و تشکل
آنها است.
در
تاریخ قیام
بردگان، قیام
سرفهای قرون
وسطی با شکست
روبرو گردید زیرا
قیام آنها
خودرو بود که
خود از شیوۀ
تولید بردگی و
فئودالی میتراوید.
آنها
نتوانستند و
نمیتوانستند
آنچنان نظام
اجتماعی برپا
کنند که فارغ
از ستم طبقاتی
و استثمار
باشد. شرایط
مادی جامعه
برای استقرار
چنین نظامی
آماده نبود. فقط
تولید سرمایهداری
مقدمات گذار
به چنین نظام
اجتماعی را
فراهم آورد،
فقط طبقۀ
کارگر است که
به علت شرایط
زندگی مادی و
خصائل
انقلابی خود
شایستگی آنرا
یافته که در
پیشاپیش تودههای
زحمتکش نظام
سرمایهداری
را فروکوبد و
جامعۀ نوین
سوسیالیستی
را فارغ از
طبقات و
استثمار و
هرگونه ستم
ملی و طبقاتی
بنا کند و
سازمان دهد.
اگر در گذشته
نقش تودهها
در انقلاب به
تخریب جامعۀ
کهنه محدود میگردید،
در انقلاب
سوسیالیستی
تخریب نظام کهن
با ساختمان
جامعۀ نوین
همراه است.
هر چه
تکامل تاریخ
پیش میرود،
هر چه جامعه
مدارج عالیتری
از تکامل را
میپیماید،
در جریان مبارزۀ
طبقاتی،
آگاهی و تشکل
تودهها
افزایش مییابد
و نقش آنها در
صحنۀ سیاسی و
به طور کلی در آفرینش
تاریخ فزونی
میگیرد. در
جامعۀ
سوسیالیستی
محو طبقات و
استثمار، محو
ستم ملی،
آزادی کامل
زنان که به
زندگی سیاسی،
اقتصادی و
فرهنگی جلب میشوند
نقش تودهها
را در تکامل
تاریخ به
مقیاس بیسابقهای
افزایش میدهد.
در پهنۀ
فرهنگ نیز،
این تودههای
خلقاند که
پایه فرهنگ
بشریت را
ریخته و شرایط
مقدماتی
تکامل آنرا
فراهم آوردهاند.
این تودهها
بودند که با
کار روزمرۀ
خود ذره ذره
بر طبیعت دست
مییافتند و
اسرار آنرا
بیرون میکشیدند،
آنها بودند که
آتش را کشف
کردند که در
تکامل جامعه
نقش فراوان
بازی کرد،
آنها بودند که
کم کم افزار
تولید را
تکامل
بخشیدند، در
کشاورزی به
انواع
نباتات، و
شیوۀ کشت آنها
دست یافتند،
ذوب فلزات را
آموختند،
آنها بودند که
با کار و زحمت
خود به شناخت
نخستین اشیاء و
پدیدههای
طبیعت نائل
آمدند و
شالودۀ تکامل
علم و فلسفه
را ریختند.
در محیط
هنر نیز وضع
بر این منوال
است. این تودههای
خلقاند که
هنر را در
آغاز به صورت
حماسهها،
قصهها،
افسانهها،
ضرب المثلها،
ترانهها میآفرینند
و برای هنرمند
در هر زمینهای
که باشد سرچشمۀ
الهم ایجاد میکنند.
زمانی که
نویسندگان با
آن مینویسند
و شعرا اشعار
خود را میسرایند،
طی قرنها و
هزاران سال
توسط تودههای
مردم آفریده
شده است.
زندگی تودههای
مردم منشاء
الهام
نویسندگان،
شعرا، نقاشان
بزرگ بوده
است. امروز هم
هنری که از
تودهها، از
زندگی خلاق
آنها الهام
نگیرد راه
انحطاط خواهد
پیمود.
بدین
ترتیب، در
دورههای
نخستین تکامل
بشر، تا زمانی
که کار فکری از
کار جسمی جدا
نشده بود همۀ
ارزشهای
فرهنگی اعم از
مادی یا معنوی
با دست تودهها
آفریده شده
است. اما پس از
جدائی کار
فکری و جسمی،
پس از آنکه تودههای
مردم به کار
جسمی توان
فرسا محکوم
شدند همۀ
مظاهر فرهنگی
از شعر و
ادبیات گرفته
تا موسیقی و
نقاشی در
انحصار
نمایندگان
طبقات حاکمه و
ثروتمندان
درآمد و در
خدمت آنها
قرارگرفت و سهم
تودههای خلق
در تکامل
فرهنگ تقلیل
یافت، ولی
هرگز از اهمیت
آنها نکاست.
همین پدیده
موجب شده است
که طبقات
حاکمۀ
استثمارگر
فرهنگ و علم و
هنر را ثمرۀ
استعداد و
قریحۀ افراد
زبدۀ جامعه
بشمار آورند و
نقش تودههای
مردم را به
هیچ انگارند.
اما روشن است
که قریحه و
استعداد خصلت
طبقاتی ندارد.
منتها در جامعۀ
طبقاتی،
طبقات مرفه و
ثروتمند که
همه گونه
وسائل آموزش و
پرورش در
اختیار دارند
طبیعتا از
نعمت دانش و
فرهنگ
برخوردارند.
طبقات محروم و
فقیر برعکس از
دست یافتن به
چنین نعمتی
محروماند. چه
بسا استعدادها
و قریحههائی
در میان تودههای
خلق است که
هرگز شگفته
نمیشود و میپژمرد.
این خصوصیت
جامعۀ طبقاتی
است.
از
اینرو آموزش
تودهها،
بالا بردن سطح
آگاهی سیاسی
آنها، متشکل ساختن
و رهبری
مبارزات آنها
عاملی است که
بدون آن
انقلاب به
پیروزی نمیانجامد.
ماتریالیسم
تاریخی خلق را
سازندۀ تاریخ
میداند ولی
معنی آن تسلیم
در برابر جنبش
خودبخودی
تودهها نیست
بالعکس. «مشی
تودهای»
همچنین در
اتکاء و
اعتماد به خلق
است، در میدان
دادن به
فعالیت خلاق
وی است، در
گوش فرادادن
به خواستها و
نیازمندیها
و نظریات تودهها
است، در مدد
گرفتن از
آنها، جمعبندی
تجربیات و
نظریات آنها و
بالاخره
رهبری مبارزات
آنها است.
این حکم
ماتریالیسم
تاریخی که خلق
سازندۀ تاریخ
است، افسانۀ
طبقات
استثمارگر را
که گویا بدون
آنها زندگی
متوقف میگردد
برباد میدهد،
زحمتکشان را
به نقش خود،
به نیروی خود،
به امید به
پیروزی معتقد
میسازد، به
آنها میآموزد
که برای
برانداختن
ستم طبقاتی و
استثمار
نباید در
انتظار بنشینند
که نجات دهندهای
ظهور کند و
آنها را از
محرومیت
رهائی بخشد،
به آنها میآموزد
که رهائی آنها
در دست خود
آنها است.
گشت
و گذاری
درفیسبوک،
پاسخ به یک
پرسش
پرسش:رفقای
توفان به
مناسبت
سالگرد کمون
خیلی ها مقاله
نوشتند ولی
کمتر به علل
شکست این
رخداد کارگری
پرداختند.از
شما تقاضا
دارم دلایل
شکست و درس ازاین
شکست را برای
من وسایر
کاربران
درفیسبوک بنویسید.
ممنون از شما.
پاسخ:
رفیق گرامی،
کمون پاریس
،نخستين
انقلاب سوسياليستي
بود .صدوپنجاه
سال پیش در
روز ۱۸
مارس ۱۸۷۱،
کارگران و
لایههای
پایینی
اقشارخردهبورژوازی
پاریس، شهری
که قهرمانانه
ششماه
محاصرهی
کاملِ ارتش
آلمان را پشتِ
سر نهاده بود،
در شرایطی که
هنوز دشمن در
خاک فرانسه و
در بخش هایی
در حومهی شهر
بود، به
مقابله با
توطئههای پیدرپی
دولتِ موقتِ
جمهوری سومِ
تازهتأسیس
فرانسه
پرداختند، و
به قول مارکس
«انقلاب باشکوه»
خود را بر پا
کردند.انقلابی
که بهرغمِ
عمر بسیار
کوتاهش
نخستین تلاش
برای استقرار
سوسياليسم و
الهامبخشِ
جنبشها و
انقلابهای
بعدی در نقاط
مختلف جهان
بود.
مادرباره
مهمترین
آموزههای
کمونیستی
ازانقلاب
باشكوه کمون
پاریس، واینکه
چرا
پرولتاريا در
نيمهراه
متوقف
شد،بارها در
نشریات توفان
سخن گفته ايم. مباحث
مربوط به
سیاستها و
نتیجه کمون
قبل از هرچيز
تأثیر قابل
توجهی در
اندیشههای
انقلابی
وفناناپذیر
کارل مارکس
داشت که وی آن
را اولین
نمونه از "
دیکتاتوری
پرولتاریا "
توصیف کرد.
دیکتاتوری
پرولتاریا
اعمال قهر
پرولتری
اکثریت جامعه
بر ضد اقلیتی
است که تا
کنون بر مسند
قدرت بوده و
از خودسری،
سوء استفاده
شخصی با اراده
و خودکامگی
فردی و یا طبقاتی
بر ضد اکثریت
محرومان
جامعه
استفاده میکرده
است.
دیکتاتوری
پرولتاریا
میخواهد به این
بیعدالتی
بیپایان،
پایان دهد و
آنهم نه در
کلام، بلکه در
عمل و در
اقتصاد و در
پایه مادی
زندگی عمومی
مردم....
دیکتاتوری
پرولتاریا،
دیکتاتوری
اقلیت نیست به
همین جهت نیز
نماد
دموکراسی است.
اساسا هیچ
طبقه ای
نمیتواند به
صورت اقلیت در
دوران کم و
بیش طولانی در
حکومت باقی
بماند. هر
حکومتی باید
برای بقاء خود
و حفظ سلطه
خویش سعی کند،
متحدان خویش
را بیابد و
آنها را با
شیوه های
گوناگون و از جمله
مزایای مادی
به خود ملحق
نماید و به
این وسیله
بقاء خویش را
تثبیت کند و
یا اینکه قهر عریان
و بی پروا را
موقتا به خدمت
بگیرد. این نتیجه
را طبقات
حاکمه در
ممالک امپریالیستی
با غارت ممالک
تحت سلطه و
پرتاب قطعه
ای از غنایم
غارتگرانه
خویش به سفره
دیگر طبقات
اجتماعی که در
قدرت سیاسی
شرکت ندارند،
کسب
مینمایند.
لفظ "اشرافیت
کارگری" را
لنین به این
عده اطلاق
میکند که
زمینه مادی
پیدایش اپورتونیسم
و رویزیونیسم
در جنبش
کارگری هستند.
درزیر
توجه همراهان
گرامی را به
دلایل اصلی شکست
کمون پاریس
ودرسهای آن
جلب میکنیم:
یکم
اینکه
پرولتاريای
انقلابی
پاریس فاقد
حزب واحد کمونیستي
و فرماندهی
واحد ورهبری
انقلاب ملغمه
ای از
کمونیسم،
آنارشیسم
،پرودونيسم و
بلانكيسم
...وایده
همه باهم و
آزادی بیقید
وشرط برای
همگان بود.
دوم
اینکه به
جای اقدام به
«مصادرۀ
مصادره
کنندگان»، به خود
اجازه داد با
رؤياهای
برقراری يک
عدالت برتر در
کشوری که با
يک وظيفه ملی
مشترک متحده شده
بود به بيراهه
برود؛ به
عنوان مثال،
مؤسساتی
مانند بانکها
مصادره
نشدند، و
تئوریهای
پرودونيستی
در بارۀ يک
«مبادله
عادلانه» و غيره،
هنوز در ميان
سوسياليستها
رايج بود.
سوم
اینکه به
جای نابود
کردن دشمنانش
ودرهم شکستن
ماشین کهنه
دولتی و اعمال
انقلابی
دیکتاتوری
پرولتاریا
درصدد برآمد
تأثير اخلاقی
بر آنها
بگذارد؛
پرولتاريای
انقلابی به
اهميت عمليات
سرکوبگرانه
نظامی مستقيم
در جنگ داخلی
کم بها داد، و
به جای شروع
يک تهاجم
قاطعانه عليه
ورسای که میتوانست
پيروزی آن را
در پاريس
تأمين کند،
تأخير نمود و
به دولت ورسای
زمان داد تا
نيروهای سياه
خود را گرد
آورده و هفته
غرق به خون
ماه مه را
تدارک
ببيند.اینهاست
بطور مختصر
وموجز
مهمترين
دلایل شکست نخستین
انقلاب
سوسیالیستی
درجهان!
بادرس
آموزی صحیح از
شكست انقلاب
وضعفهاي کمون
پاریس بود که
بلشویکها تحت
رهبری حزب
واحد لنيني،
انقلاب
سوسیالیستی
اکتبر را
سازماندهی و
به پیروزی
رساندند
ونخستین ساختمان
سوسیالیسم درجهان،
باالغای
مالکیت خصوصی
بر ابزار
تولید وسرانجام
درهم شکستن
قویترین ارتش
امپریالیستی
جهان، ارتش
نازی ورهایی
بشر از چنگال
فاشیسم تحت
رهبری
استالین،رقم
خورد.برایتان
موفقیت
آرزومیکنیم.
به مکاتبه خود
با ما ادامه
دهد.
پاسخ به
يک پرسش
درشبکه
تلگرام
پرسش:اکثر
احزاب سیاسی ماهیت
جنگی که در
گرفته است را
جنگ میان
روسیه و غرب
را جنگ
میان
امپریالیستها
تفسیر می کنند
و هر دو طرف را
محکوم اعلام می
دارند.به چه
دلیل حزب شما
جنگ را از طرف
روسیه دفاعی و
عادلانه می
بیند؟
پاسخ: قبل
از هر چیز
تشکر از نامه
تان. بلی
همینطور است
که شما می
گوئید بسیار
«از احزاب چپ
سیاسی جنگ را
از هر دو طرف
محکوم می کنند
زیرا هر دو طرف
دارای ماهیت
امپریالیستی
اند».اما اگر
به پذیریم که جنگ
همواره ادامه
سیاست است ولی
به شکل دیگر آنوقت
دیگر این وزیر
جنگ نیست که
سیاست را تعیین
میکند بلکه
وزیر امور
خارجه و به
دیگر سخن دولت
پنهان سیاسی و
شورای امنیت
ملی کشورها
هستند که لزوم
یا عدم لزوم
جنگ را تعیین
میکنند. ما
بحث اختلافات
بر سر اوکراین
را از دیروز
شروع نکردهایم
این بحث باز
میگردد به
سالهای دور
بویژه با آغاز
کودتای ناتو
در اوکراین در
سال ۲۰۱۴
.امپریالیسم
غرب می خواهد
اوکراین را
رسما تصرف کند
تا روسیه را
تجزیه و به
بلعد و از
پیشروی چین ممانعت
به عمل آورد
.آمریکا می
خواهد سر
کردگی دلار را
حفظ و مانع
گذار از جهان
تک قطبی به جهان
چند قطبی
گردد. این
ماهیت جنگ را
تعیین می کند
و نه چیز دیگر.
این جنگ ادامه
سیاست
امپریالیسم
آنگلو ساکسن
است.در اینجا بحث
بر سر دو
اردوی بزرگ
امپریالیستی
برای تقسیم
جهان، برای
برده کردن ملل
و تقسیم مجددا
جهان نیست.
این جنگ را
نمی شود
ماهیتا با دو
جنگ امپریالیستی
مقایسه کرد.
در اینجا سخن
بر سر تحلیل
مشخص از شرایط
مشخص است.
آمریکا به سمت
شرق رفته و می
خواهد روسیه
را اشغال و تجزیه
کند. می خواهد
ملت روسیه را
به برده خود
تبدیل کند. در
اینجا صحبت بر
سر رقابت نیست
بر سر اشغال و
نابودی روسیه
است و این
واقعیت که دولت
روسیه
انقلابی
نیست، سرمایه
داری الیگارشی
است و دسترنج
زحمتکشان را
غارت می کند
در درجه اول
قرار ندارد.
نه برای ما و
نه برای
آمریکا.
مگر«بایدن»
برای تامین
دسترنج زحمتکشان
به روسیه وارد
می شود. این
درست مثل آن
است که اگر
امپریالیسم
آمریکا به
هلند و یا
بلژیک حمله
کرد تا این
کشور را غارت
کرده و نابود
نماید
نیروهای
مترقی مدعی
شوند به ما
مربوط نیست
جنگ میان دو
امپریالیسم
است. این
تحلیل خارج از
زمان و مکان و
کتابی با
واقعیات روز
هیچ قرابتی
ندارد. آمریکا
برای تسلط بر
جهان و بر
اروپا به
بلژیک حمله می
کند در حالیکه
بلژیک از
تمامیت ارضی و
حق حیات خود
دفاع میکند.
مبارزه بلژیک
برضد آمریکا
عادلانه است
علیرغم اینکه
امپریالیستی
است. ما با این
پدیده در زمان
جنگ جهانی دوم
که یک جنگ جهانی
بود نیز روبرو
بودیم.
فرانسوی ها
اعم از پرولتاریا
تا بورژوازی
حق داشتند بر
ضد اشغالگران
نازی مبارزه
کنند.
دوگل که
نماینده
بورژوازی
امپریالیستی
فرانسه در جنگ
جهانی دوم بود
به پرچمدار
مبارزه ملی
علیه هیتلر
نازی بدل شد.
دولتهای
امپریالیستی
فرانسه و انگلیس
و آمریکا
ناچار شدند در
مقابل هیتلر
نازی با اتحاد
شوروی
سوسیالیستی
جبهه متفقین
را بنانهد و
در مقابل
فاشیسم
بایستند. جنگ
امپریالیستی
به جنگ ضد
فاشیستی
تغییر کرد.
ما تجاوز
آمریکا به
افغانستان را
علیرغم اینکه
رهبری مبارزه
مردم در دست
طالبان بود
محکوم کردیم و
از حقوق کشور
افغانستان
حمایت
نمودیم.همانطور
که از حقوق
کشور عراق و
لیبی و سوریه
و مالی و
سومالی. حمایت
کرده ایم صرف
نظر از اینکه
ماهیت حکومت
آنها چه بوده
است.متاسفانه
پیچیدگی
سیاست عده ای
را برآن می
دارد تا کار خود
را راحت کنند
و با یک خط کشی
ساده به مسائل
مهم سیاسی
پاسخ دهند که
همواره به
انحرااف در غلتیده
و در بهترین
حالت نظاره گر
مهمترین تحولات
سیاسی بوده
اند.چنین
سیاستی
پاسخگوی تحولات
اوکراین نیست
. جنگ روسیه
ظاهرا علیه
اوکراین است.
اما امروز همه
حقایق اشکار
شده و هر کودک
دبستانی می
داند جنگی که
درگرفته است
جنگی میان
روسیه که خود
را تحت محاصره
ناتو و غرب می
بیند، جنگی
برای پیشگیری
از پیشروی
ناتو و حکومت
نئونازی و
فاشیست
اوکراین است از
یک سو و از سوی
دیگر نیروهای
مقابل تحت
رهبری آمریکا
که جنگ طلبد و
از نئونازیسم در
اوکراین به
دفاع برخاسته
اند.تضعیف و
شکست جبهه
ناتو به نفع
صلح و خلقهای
جهان است.
پیروز باشید.
سرنگون
باد رژیم
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی بدست
مردم ایران!