مقالات
توفان
الکترونیکی
شماره ۱۵۷نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران مرداد
ماه ۱۳۹۸
www.toufan.org
دراین
شماره می
خوانید:
علیه
سیاست تحریم و
جنگ تجاوزگرانه
فرزندان
ما کجاهستند؟
در
جبهه نبرد
طبقاتی. اخبار و
گزارشات
کارگری مرداد
ماه ۱۳۹۸
اعتصاب
غذای من
همفکری و هماهنگی
ما علیه ظلم
است
بیانیه
حمایت فعالان
کارگری و
دانشجویی
تبریز از بازداشتیان
و کارگران هفت
تپه
اتحادیه
کارگری و
مردمی برزیل
گفتگو با
رضا شهابی :پیکار
کارگران
ایران علیه
اختناق،
خصوصی سازیها
و تحریم
اقتصادی
فشار
وممانعت از
برگزاری
مراسم سالگرد
احمد شاملو را
قویاً محکوم
میکنیم
«دلار
هفت تومانی
كجا، دلار١٠
هزار تومانی كجا!»«نگاهی
به دوره گُل و
بلبل پهلوی و
جعلیات
ماهوارهای»
یادی
ازرفیق رفیق
شاهرخ
اسفراینی
به
مناسبت دومین
سالگرد
درگذشت رفیق
مهپاره آهنی
لیبی را به
ویرانه تبدیل
کردند
(مفهوم
خرده
بورژوازی و به
بیان دیگر،
طبقه متوسط،
از نگاه
ماکسیم گورکی)
موقعیت
آماده سازی
جنگ علیه
ایران
دیوانه
ای در انگلیس
بیانیه
پیرامون
افزایش تنش
آمریکا علیه
ایران
گشت
و گذاری در
فیسبوک
وتلگرام و
پاسخ به چند پرسش
***
علیه
سیاست تحریم و
جنگ تجاوزگرانه
تو
گوئی رنج و
ستمی که بیش
از ۴ دهه است
بر مردم آزاده
کشورمان رفته
و هنوز هم میرود،
کافی نیست،
اکنون آمریکا
نیز با تحریمات
بیسابقه
اقتصادی خود
ستم مضاعف بر
زحمتکشان این
خاک و بوم
وارد میآورد.
امپریالیسم
آمریکا با
اعمال تحریم
اقتصادی،
مردم ایران را
در پای امنیت
و منافع
اسرائیل در
منطقه قربانی
میکند و در
عین حال مدعی
است که این
تحریمات برای
ایجاد آسایش و
امنیت منطقه و
جهان لازم و
ضروریست. اما
مسلم است آنکه
بر اثر تحریم
اقتصادی در
تنگنای
بیشتری میافتد،
آن چند درصدی
نیست که همه
ثروت مملکت را
از آن خود
کرده و با پول
بادآورده که
در واقع از
دهان مردم کَنده
و به جیب خویش
ریخته است، هر
چه بهخواهند
برایشان
فراهم است و
سران رژیم که
کشور و مردم
را به روز
سیاه نشاندهاند،
خود در زمره
همین درصد کم
هستند که از
هیچ جهتی در
مضیقه نیستند
و در مضیقه
نمیافتند،
آسوده میخوابند
چون نیروهای
مسلح از ثروت
و مقام آنها
پاسداری میکنند.
آنکه در تحریم
اقتصادی بر
رنج و محنتاش
افزوده میشود،
مردم سیه روز
و بخت برگشتهاند.
در این میان
هستند عناصری
از اپوزیسیون
وابسته به
امپریالیسم و
صهیونیسم که
با اتکاء به
کمکهای مالی
آنان از اعمال
تحریمهای
کمرشکن دفاع
میکنند و
آنرا زمینهساز
سرنگونی رژیم
مینمایانند.
چنین تصور میرود
که تحریم
اقتصادی مردم
را به شورش و
عصیان خواهد
کشانید تا شرّ
این حکومت
بیدادگر و واپسگرا
را از سر مردم
کم کُند. اما
نمونههائی
چون عراق،
لیبی را در
برابر دیدگان
خود داریم که
سالها مشمول
تحریم
اقتصادی
بودند، ولی
زمامداران
آنها همچنان
بر مسند قدرت
باقی ماندند،
تا بالاخره با
جنگ و دخالت
نظامی مستقیم
از پای درآمدند
و بر مردم سیه
بخت این
کشورها آن رفت
که امروز شاهد
آن هستیم.
تحریم
اقتصادی
امروز دامان
مردم ما را
گرفته است که
خود از دست
زمامداران
سخت مینالند.
آیا آن عناصر
اپوزیسیون در
داخل و خارج
کشور که از
تحریم
اقتصادی
آمریکا
پشتیبانی میکنند،
نمیدانند که
در راه
بیچارگی
بیشتر مردم
گام برمیدارند؟
اگر باید به
مردم اسیر
ایران وفادار
ماند، اگر
باید به بهبود
سرنوشت مردم
اندیشید،
آنگاه تحریم
اقتصادی قابل
دفاع نیست، محکوم
است. آنکس که
از سیاست
تحریم دفاع میکند،
الزاماً با
تهدید و تعرض
نظامی نیز
مخالفت
نخواهد ورزید.
هم اکنون
آمریکا گاه
مردم ایران را
«تروریست»
مورد خطاب
قرار میدهد،
گاه برآنست که
با این مردم
سر دشمنی ندارد
و آماج حمله
او سران رژیماند
که کانون
شرارت در
منطقه و جهان
است. «دلسوزی»
آمریکا برای
مردم ما آن
نقابی است که
باید آنرا از
چهره کریه او
کَند، نیات و
اهداف او را
به جهانیان
شناسانید و او
رسوا ساخت.
هم
اکنون روند
مبارزات اخیر
کارگران و
زحمتکشان، پس
از آنکه به
موفقیتهائی
در امر
همبستگی و
اتحاد میان
آحاد مردم ایران
دست یافت، میرود
تا آهنگ آن
کُند شود. این
وضعیت از کجا
ناشی میشود؟
عاملی که بیش
از همه تأثیر
گذار است تداوم
و تشدید تهدید
و تحریم و
تعرض از سوی
امپریالیسم
آمریکاست. حزب
ما همیشه بر
این حقیقت تأکید
داشته است که
مبارزات مردم
ایران علیه
رژیم سرمایهداری
جمهوری
اسلامی از
تحریمات و
تهدیدات جنگی
تأثیر منفی میپذیرد.
گشودن جبهه
دوم به روی
مردم زحمتکش
ما نه میتواند
به نفع تعمیق
و تشدید
مبارزات آنها
باشد و نه
اینکه در جهت
تأمین منافع
ملی است. ادامه
اوضاع و احوال
کنونی اگرچه
میتواند به
ارکان نظام
صدمات قابل
ملاحظهای
وارد آورد و
او را در
برابر
امپریالیسم
ضربهپذیر
سازد، ولی در
درون دست رژیم
را برای بستن
دهان هر
منتقد، برای
سرکوب
مبارزات به حق
مردم بازتر میگذارد
و بالطبع از
یکسو به تثبیت
و تقویت فضای
رعب و وحشت کمک
میرساند و از
سوی دیگر به
تضعیف
مبارزات مردم
منجر میشود.
لذا وظیفه
کمونیستها و
نیروهای
مترقی است که
در برابر
هرگونه تحریم،
تهدید و تعرض
از سوی
امپریالیسم
ایستادگی
کنند و با
تمام قوا
افکار عمومی
جهان را متوجه
سیاستهای
جنگافروزانه
امپریالیسم
سازند و از
بروز جنگ
خانمان سوز
ممانعت کنند.
دفاع از صلح
در دوران
امپریالیسم
دارای مضمون
ملی و ضدامپریالیستی
است و با
مبارزات
دموکراتیک مردم
ایران پیوند
تاریخی دارد،
آنها را نمیتوان
به دلخواه از
هم منفک کرد،
از وزن و اهمیت
یکی کاست بر
دیگری افزود.
آن جریاناتی
که مبارزه
برای احقاق
صلح – صلحی که
مضمون
ضدامپریالیستی
داشته باشد –
را به مثابه
عامل تثبیت کننده
حاکمیت رژیم
ایران مورد
ارزیابی قرار
میدهند،
عامداً از
ایجاد و احصاء
چنین صلحی
احتراز میکنند،
تا امر
«سرنگونی»
توسط
امپریالیسم
تسریع یابد.
هم اکنون
تحرکات و
تهدیدات
نظامی چاشنی
تحریمات
سنگین شدهاند
و این شرایط
بحرانی میتواند
به درگیریهای
نظامی محدود و
بسته منجر
شود. آمریکا
هنوز بر طبل
جنگ میزند و
کوشش میکند
تا در منطقه و
در سطح جهانی
متحدینی به دور
خود جمعآورد.
در حال حاضر
هیچ یک از
متحدین
آمریکا از کانادا
و استرالیا
گرفته تا
اروپا و ژاپن
همه اعلام داشتهاند
که از آمریکا
تبعیت
نخواهند کرد و
آمریکا نه
تنها در کار
تحریم
اقتصادی
ایران تنها
خواهد ماند،
بلکه در کار
تهدید نظامی
نیز متحدی جدی
و پایدار
نخواهد یافت.
آمریکا نزدیکترین
متحد خود،
انگلستان را
مجاب کرد تا
با توقیف یک
نفتکش متعلق
به ایران در
جبلالطارق،
ایران را به
پای میز
مذاکره [تسلیم
و رضا] بهکشاند
که با واکنش
مقابله به مثل
از سوی ایران
روبرو شد و
علیرغم
تهدیدات جدی
انگلستان علیه
ایران، دولت
انگلستان
تاکنون ره به
جائی نبرده
است. به نظر میآید
که انگلستان کوتاه
آمده باشد.
وزیر امور
خارجه
انگلستان در برابر
اسکاینیوز
اظهار داشت
که: «اگر
ایرانیها میخواهند
از این وضعیت
تاریک
دربیایند و به
عنوان یک عضو
مسئولیتپذیر
در جامعه بینالملل
پذیرفته
شوند، لازم
است از نظام
قانونمدار
جامعه بینالملل
پیروی کنند».
البته پیرویکردن
از «نظام
قانونمدار
جامعه بینالملل»
امریست صالح و
درست به شرط
اینکه همه دولتها
خود را موظف
به اجرای آن
بهبینند.
اقدام غیر
قانونی
انگلستان
مبنی بر توقیف
نفتکش
ایرانی در
آبهای بینالمللی
نه نشانه تعهد
انگلستان به
قوانین بینالملل،
که نشانه اراده
او به نقض
قوانین بینالمللی
است.
علیرغم
این وظیفه
کمونیستها و
نیروهای
مترقی است که
مواضع
بازدارنده اتخاذ
کنند و از
بروز جنگ
ممانعت به عمل
آورند.
فرزندان
ما کجاهستند؟
«سپیده
قُلیان»، «ندا
ناجی» و «عاطفه
رنگریز» به همراه
«آنیشااسداللهی»
تنها تعدادی
از دهها
بازداشتشدگانِ
زن در روز
یازدهم
اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ برابر اول
ماه مه (روز
جهانی کارگر)
هستند که با
ضرب و شتم
مأموران
دستگیر شدند.
این دختران و
پسران در بند،
فرزندان من هستند
که امروز با
مشکلات زیادی در
زندان دست
و پنجه نرم میکنند
از قبیل تمدید
قرار بازداشت
بدون کفالت،
عدم ابلاغ
تاریخ
محاکمه، حبس
انفرادی، حتی بعد
از بازجویی،
یورشهای
وحشیانه به
سلولها،
تهدید به مرگ
توسط مأموران
زندان، ایجاد شرایط
مصنوعی
درگیری
زندانیان عادی
با زندانیان
سیاسی و ایجاد
درگیری فیزیکی
با آنان،
انتقال پیدرپی
زندانیان به
زندانهای
متفاوت،
شرایط مخوف
زندانها
برای فعالین
سیاسی و
کارگری در اثر
شکنجههای
روحی و جسمی و
تهدید به مرگکردن
آنها در
زندان، عدم
اجازۀ ملاقات
منظم با
خانوادهها،
بدرفتاری و بیخبرگذاشتن
خانوادهها
از وضعیت
عزیزانمان،
بدرفتاری
مسئولان زندان
با ما خانوادههای
زندانیان،
ایجاد ترس در
صورت رسانهایکردن
و وادار به
سکوتکردن
خانوادهها
در برابر آنچه
بر فرزندانمان
در سیاه چالهای
جمهوری
اسلامی میگذرد
و ...
این دختران
و زنان جوان
امروز به
کدامین جرم
چنین بیرحمانه
مورد ظلم و
شکنجۀ شما
مسئولان قرار
میگیرند؟ از
چه روی ما
خانوادهها
باید با دلهرههای
بیخبری از
فرزندان
روزها را شب
کنیم؟ از شما
میپرسیم
آیا معترضبودنِ
فعالین
کارگری،
دانشجویی،
فعالان اجتماعی،
خبرنگاران،
نویسندگان و...
به نابرابری و
غیرانسانی
بودن شرایط
زندگی
زحمتکشان،
جرم و خیانت
به کشور محسوب
میشود؟ آیا
شرکت، حمایت
از اعتراضات و
گزارش و نگارش
پیرامون اوضاع
کارگران و
محرومترین
اقشار جامعه
سزاوار فشار و
عذابی اینچنینی
است؟ آیا بیان
نارسائیها و
کمبودها
اقدام علیه
امنیت ملی
است؟
سالهاست که
ما شاهد رشد
جنبش زنان در
ایران هستیم.
جنبشِ زنان طی
دهههایِ
گذشته، زیر
پرچم ارتجاعِ
مذهبی و تبعیض
جنسیتی در
تمامی عرصهها،
به دلایل
مختلف از جمله
وجودِ غیر
قابل انکارِ
لایههای
متفاوت و
گوناگونی
مطالبات و
اهداف ناشی از
این تنوع، با
مسائل مختلفی
دست به گریبان
بوده است. اما دختران
و زنانِ آگاهِ
جنبش در سالهای
اخیر نه تنها
موفق شدند
نظراتِ عمومِ
جامعه را به
شرایطِ
اسفناکِ کاری
و زندگیِ زنان
بیش از پیش
معطوف دارند،
بلکه در
همفکری با مبارزان
و فعالینِ
کارگری موفق
شدند
راهکارهای جدیدی
برای پیوندِ
لازم و ضروری
مطالبات زنان
با مطالباتِ
جنبشِ کارگری
بیابند. این
زنانِ آگاه جامعه
بودند که با
تکیه بر ارزشهایِ
انسانیِ
مشترک، چون
خواستِ
برابری و عدالتخواهی،
نان، کار،
آزادی و رفاه،
توانستند از تمرکز
بر شعار ِستم
و نابرابری
جنسی فراتر رفته
و به عللِ ستم
مضاعف بر زنان
و به
جداناپذیریِ
مسئلۀ زنان از
مبارزاتِ
کارگری تکیه
کنند. گامی که
حلقۀ اتحاد
این دو جنبش
را محکمتر
ساخت و
دورنمای
رهایی کامل
زنان و مردان
را به تصویر
میکشد.
حکومت در
حال حاضر در
بن بستهای
سیاسی بینالمللی
و اقتصادی با
بیخردی راه
نجات خود را
در امنیتیتر
ساختن جو
سیاسی حاکم بر
کشورمیبیند.
مسئولان
کشورمیخواهند
فشار را بر
زحمتکشان و
کارگرانی که
قربانیان
خصوصیسازیها،
اختلاسهای
نجومی و سیاستهای
چپاولگرایانۀ
سیستمِ
اقتصادیِ
نئولیبرالیِ
به غایت
فاسدشان
هستند،
افزایش دهند.
سردمداران
رژیم با ایجاد
فضای رعب و
ترس میخواهند
صدای
اعتراضات و
بازخواهی
حقوق پایمال
شدۀ مردم را
در نطفه خفه
کنند. اما چه
کور و چه کم
حافظهاند؟
مگر فراموش
کردهاند این
درسِ بزرگ
تاریخی را که
کارگران، زحمتکشان
و ستمدیدگان
چیزی برای از
دستدادن
ندارند جز
زنجیرهایشان؟!
زنان و
مردان این
کشور،
کارگران و
مزدبگیرانِ
جامعه
فراگرفتهاند
که با تکیه بر
نیروی اتحاد و
گسترش تشکلات
خود میتوانند
از حقوق خود
دفاع کنند.
مسئولان
مملکت باید
بدانند این
درس را با
اِعمالِ
شکنجههای
قرون وسطائی و
حبس و شلاق
نمیتوانند
از اذهان مردم
پاک کنند! جسم
فرزندان ما
ضعیف شده است،
اما ارادۀ قوی
آنها و میلیونها
زن و مرد دیگر
جای پیکرهای
نحیف و زجر
کشیده براه
خواهند افتاد.
بترسید از
روزی که فریاد
میلیونی
عدالتخواهی
و آزادی در
خیابانها
طنین افکند.
مادری در
همبستگی با
مادرانِ
زندانیان - تهران
- جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸
فریاد برآورد
که «فرزندان
ما را به آغوش
خانوادههایشان
بازگردانید!
آزادشان کنید!
»
درود ما به
مادران
زندانیان
دربند!
ننگ بر
حاکمان انسانستیز!
*****
در جبهه نبرد
طبقاتی
اخبار و
گزارشات
کارگری مرداد
ماه ۱۳۹۸
وقتی
جمهوریت،
آزادی و عدالت
اجتماعی را،
که از خواستهای
بر حق مردم در
انقلاب بهمن
بود، قربانی
مطامع
آزمندانه
طبقات فوقانی
جامعه کردهاند،
برای طبقات
تحتانی
استثمار شده
راهی غیر از
مبارزه متحد،
آگاهانه و
متشکل تحت
رهبری طبقه
کارگر باقی
نمیماند و
وقتی مبارزه
قهرمانانه
طبقه کارگر
زمینلرزهای
را برای
حاکمان
سرمایهدار
به ارمغان
آورد، دیگر
کسی را یارای
آن نیست، تا
جلوی حرکت پیشرونده
مبارزه
محرومان را
سدّ کند. آن
زمان کارگران
و زحمتکشان یک
صدا خواهند
گفت: «آقایان شوخی
نگیرید! زمین
زیر پایتان میلرزد».
آن زمان سازش
با
امپریالیستها
نیز نه کمکی
به بورژوازی
داخلی خواهد
کرد و نه کمکی
به نئولیبرالهای
امپریالیست
است، زیرا
بساط همگیشان
رُفته و به
ذبالهدان
تاریخ ریخته
خواهد شد.
نرخ
بالای
بیکاری، رشد
سریع قیمتها
و رشد بسیار
کم حقوقها،
نابرابری
حقوقهای
نجومی خودیها
و حقوقهای کم
کارگران و
زحمتکشان،
عدم پرداخت
حقوقها و
مزایای
کارگران و مزدبگیران،
نابخردی
حکومتگران
در برنامهریزی
اقتصادی،
اجتماعی و
سیاسی، به
حراج گذاشتن
سرمایههای
مردم ایران،
تحت نام
«خصوصیسازی»،
رشد وحشتناک
فاصله طبقاتی
و … موجب شده است
تا صبر مردم
زحمتکش به سر
آید و علیرغم
جو سرکوب و
ارعاب به
میدان بیایند
و برای به دست
آوردن یک
زندگی درخور،
حتی از جان
عزیز خود نیز
بگذرند. نظام
مقدس! اسلامی
گمان برده است
که با سرکوب
کارگران و
زحمتکشان، با
نابودی
«آزادی» و
برقراری
استبداد میتواند
به سیاست غارت
مردم و میهن
ادامه دهد و
با غیرقانونی
خواندن
اعتراضات
مردمی سدّی مقابل
تشکلیابی و
مبارزه
متحدانه
زحمتکشان
بسازد.
کارگران،
معلمان،
بازنشستگان،
زنان، دانشجویان
و … به خیابان
میآیند در
اعتراض به
حقوق به تاراج
رفتهشان و
این حتی مطابق
با اصل ۲۷
قانون اساسی
است و کسی حق
تعرض به آنها
را بر اساس
قانون ندارد و
مردم حق دارند
در برابر چنین
فاصله
وحشتناک
طبقاتی
اعتراض و اعتصاب
کنند. و حکومت
اسلامی حق
ندارد تا
معترضین را با
اتهامات غیر
واقعی و مسخره
و مبتذل به زنجیر،
شکنجه و زندان
بهکشاند.
در
حالی که
کارگران،
معلمان،
بازنشستگان،
دانشجویان،
پرستاران و
دیگر
زحمتکشان
علیه خصوصیسازی
و تبعات آن به
اعتراض و
مبارزه دست میزنند،
مسئولین
حکومتی و
سرمایهداران
و آقازادههایشان
در کنار سرکوب
زحمتکشان با
بیشرمی تمام
به حراج اموال
مردم ایران
تحت نام «خصوصیسازی»
ادامه میدهند
و حتی خیال
سپردن «اداره زندانها
به بخش خصوصی»
را پیدا کردهاند
و خیال عقبنشینی
و سازش با
مردم را
ندارند و این
در حالی است
که برای حفظ
حکومت ننگین
خود برای
امپریالیستها
پیغام و پسغام
میفرستند و حتی
حاضر به اجرای
فرامین آنها
در راستای
بازرسیهای
بیشتر از
مراکز علمی و
پژوهشی ایران
تحت نام
«پروتکل
الحاقی» هستند.
زهی بی شرمی!
ولی اگر
گمان بردهاند
که مبارزه
طبقه کارگر
پایان میپذیرد،
در اشتباهی
سخت هستند که
این مبارزه تا
رسیدن به
پیروزی ادامه
خواهد داشت.
در ادامه
به بخشی از
مبارزات
کارگران و
فرودستان
جامعه در تیر
ماه نظری میاندازیم:
هفت تپه
۱۱ تیر
به
دستورمقامهای
امنیتی به جهت
انتقام،
کارفرمای
نیشکرهفت تپه
در ادامه فشار
بر «اسماعیل
بخشی» و خانواده
وی، اقدام به
فسخ قرارداد
او نمود و
کارگران هفت
تپه در این
رابطه اعلام
داشتند: «ما
کارگران هفت
تپه تلاشها و
مصیبتهای
آقای بخشی برای
کارگران را
هرگز فراموش
نخواهیم کرد،
زیرا غیرت ما
اجازه نمیدهد
که نماینده ما
و خانواده او
بیشتر از این زجر
بکشند و
کارفرما و
نهادهای
امنیتی باید عواقب
این کار را بهپذیرند
و در صورتی که
طی روزهای آتی
قرارداد وی
تمدید نهشود
و حقوقش
پرداخت نهگردد،
دور جدید
اعتراضهای
کارگری آغاز
خواهد شد».
۱۴ تیر
«علی
نجاتی»، عضو
هیات مدیره
سندیکای
کارگران شرکت
کشت و صنعت
نیشکر هفت
تپه، با اعضای
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
دیدار کرد. در
این دیدار
حاضرین حمایت
خود را از
بازداشتشدگان
روز کارگر،
اعتراضات
کارگری هفت
تپه و دیگر
زندانیان
کارگر، معلم و
… اعلام و
خواهان آزادی
آنان شدند.
۱۷ تیر
به
نقل از
«فرزانه
زیلابی»، وکیل
کارگران هفت تپه
«اتهامهای
انتسابی آقای
علی نجاتی
عبارتند از:۱-
اجتماع و
تبانی به قصد
اقدام علیه
امنیت ملی. ۲-
فعالیت
تبلیغی علیه
نظام و اتهامهای
انتسابی آقای
اسماعیل بخشی
عبارتند از:۱- اجتماع
و تبانی به
قصد اقدام
علیه امنیت
ملی. ۲- اقدام
علیه امنیت
ملی از طریق
تبلیغ علیه نظام.
۳- توهین به
مقام رهبری. ۴-
نشر اکاذیب به
قصد تشویش
علیه اذهان
عمومی. ۵-
اخلال در نظم
عمومی از طریق
حضور در تجمعهای
غیرقانونی.
گفتنی
است در خصوص
موکل (آقای
اسماعیل بخشی)
افزون بر
اتهامهای
یاد شده،
اخیراً
پرونده نشر
اکاذیب در فضای
مجازی و تشویش
اذهان عمومی،
با شکایت مستقیم
وزیر اطلاعات
از این کارگر
مطرح شده بود».
ولی دستگاه
قضایی نظام
مقدس خود میداند
که تمامی این
اتهامات واهی
و بیاساس
هستند.
قرارداد
«اسماعیل
بخشی» فسخ نشد
و کارگران نشان
دادند که با
اتحاد و
همبستگی میتوانند
به آنچه حقشان
میباشد، دست
یابند.
۲۰ تیر
طبق
ابلاغیهای
به متهمین
پرونده هفتتپه
«اسماعیل
بخشی،
امیرحسین
محمدی فرد،
سپیده قلیان،
ساناز الهیاری،
علی نجاتی،
عسل محمدی و
امیر
امیرقلی»، دادگاه
بدوی این
عزیزان،
۱۲مرداد ساعت
ده صبح برگزار
خواهد شد.
شرکت
واحد
۳ تیر
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
با صدور
اعلامیهای
تداوم
بازداشت
دستگیرشدگان
تجمع اعتراضی
روز جهانی
کارگر را
محکوم کرد. در
اعلامیه آمده
است:
«سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
دستگیری و
زندانیکردن
کارگران در
تجمع اعتراضی
روز جهانی کارگر
و همچنین
زندانیکردن
دیگر
کارگران،
معلمان و
فعالان
کارگری را به
دلیل
فریادهای حقطلبانهشان،
که با اتهامهای
واهی امنیتی
صورت گرفتهاند،
محکوم میکند
و خواهان
آزادی فوری و
بی قید و شرط
آنان و توقف
ادامه محاکمه
دستگیرشدگان
روز کارگر هستند.
همچنین
خواسته و
مطالبات
کارگران باید بطور
جدی از سوی
مسئولان مورد
توجه و رسیدگی
قرار گیرد.
سندیکای
کارگران شرکت
واحد از همه
تشکلهای کارگری
و معلمان در
ایران و سراسر
جهان و همچنین
دانشجویان
درخواست دارد
با قید فوریت
برای آزادی
کارگران،
معلمان و
فعالان
کارگری و دانشجویی
زندانی از هیچ
کوششی دریغ نهکنند
و با اتحاد و
همبستگی ما را
برای آزادی دستگیرشدگان
یاری رسانند».
۱۷ تیر
چند
تن از
رانندگان
شرکت
اتوبوسرانی
تهران و حومه
که توسط مدیریت
شرکت، با
دلایل واهی و
کمک مدیران
اداره کل کار
استان تهران
اخراج شدهاند،
به نشانه
اعتراض اقدام
به تحصن مقابل
وزارت تعاون،
کار و رفاه
اجتماعی
کردند.
۲۹ تیر
برای
هشتمین روز
متوالی
رانندگان
اخراجی شرکت
واحد با در دست
داشتن بنر در
مقابل وزارت
کار خواهان
بازگشت به کار
شدند.
۳۰ تیر
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه:
تداوم
بازداشت
دستگیرشدگان
روز جهانی
کارگر را
محکوم میکنیم
هشتاد
و دومین روز
بازداشت موقت
بازداشتشدگان
روز کارگر به
نامهای خانمها
«عاطفه
رنگریز»، «ندا
ناجی»، «مرضیه
امیری» که به
دلیل بیماری
گوارشی در
بیمارستان
بستری است و
سی و چهارمین
روز بازداشت
«آنیشا
اسدالهی»،
مدرس زبان را
قویاً محکوم
میکند و
خواهان آزادی
بیقید و شرط
آنان میباشد.
همچنین
اتهامات
وارده بر کلیه
بازداشتشدگان
روز کارگر لغو
و همگی آنان
باید تبرئه
گردند. پیشتر
از آن،
ضروریست به
فوریت «آئیننامه
نحوه تفکیک و
طبقهبندی
زندانیان»
اجراء و محل
نگهداری
زندانیان
سیاسی از
مجرمان
خطرناک جدا
گردد. مسئولیت
عواقب عدم
جداسازی
مطابق آئیننامه
مذکور و صدمه
و بروز هرگونه
اتفاق ناگوار
به زندانیان
صنفی، سیاسی
متوجه قوه
قضاییه و مسئولین
زندان میباشد.
فرهنگیان
۲ تیر
دوم
تیر سال روز
تولد «صمد
بهرنگی» بر
همه معلمان و
آزادگان
مبارک باد!
تجمع
بیش از ۲۰۰
معلم خرید
خدمتی از
استانهای
مختلف از جمله
قزوین،
اصفهان،
سیستان و بلوچستان
مقابل مجلس
۹ تیر
«محمد
حبیبی»، به
خاطر ضعف
بینایی
سرانجام به بیمارستان
فارابی اعزام
و مورد رسیدگی
پزشکی قرار
گرفت.
ولی
کماکان «محمد
حبیبی»، که از
ناحیه ساعد دست
چپ به تومور
استخوانی
دچار است و در
دوران تحمل
حبس روز به
روز وخیمتر
شده و اندازه
تومور او
بزرگتر شده
است، با وجود
قبول هزینههای
درمان توسط
خانواده
«حبیبی» و
معلمان مبارز
و انقلابی، از
اسفندماه سال
گذشته
درخواست وی
مبنی بر اعزام
به بیمارستان
بیپاسخ
مانده است.
علیرغم
نگرانی از
بدخیم بودن
تومور و ریسک
وجود سرطان،
درخواست «محمد
حبیبی» مبنی
بر اعزام به بیمارستان
بیپاسخ
مانده است.
جمعی
از معلمان
شاغل و
بازنشسته
کرمانشاه، در
اعتراض به
صدور حکم علیه
همکار
اصفهانی خود دست
به تجمع
اعتراضی زدند.
با
وقاحت و بیشرمی
تمام برای
«حمید رحمتی»
یک حکم قرون
وسطایی صادر
شد.
«حمیدرضا
رحمتی»، عضو
کانون صنفی
معلمان اصفهان،
توسط دادگاه
کیفری
شهرستان
شهرضا به تحمل
۳ سال حبس
تعزیری، ۷۴
ضربه شلاق در
ملاء عام و
پرداخت بیست
میلیون ریال
جزای نقدی
محکوم شد.
۱۱ تیر
اولین
جلسه دادگاه
هفت نفر از
اعضا و هیأت
مدیره انجمن
صنفی
فرهنگیان
خراسان
شمالی، که در جریان
تحصن معلمان
در مهر و آبان
سال گذشته دستگیر
شده بودند، در
شهرستان
بجنورد
برگزار شد.
تجمع
اعتراضی
آموزگاران
نهضت
سوادآموزی در پی
درخواست
اجرای مصوبه
سال ۹۵ در
راستای جذب
نیروها،
مقابل سازمان
اداری
استخدامی
کشور.
۱۹ تیر
جمعی
از معلمان
تربت حیدریه
حکم
غیرمنصفانه قضایی،
علیه حمید
رحمتی، محکوم کرده
و حمایت همه
جانبه خود را
از ایشان و
دیگر معلمان
زندانی اعلام
داشتند.
۲۱ تیر
جمعی
از معلمان
استان
آذربایجان
شرقی در صعود
به قله سهند
حمایت خود را
از معلمان
زندانی اعلام
داشتند.
۲۲ تیر
بیانیه
کانون صنفی
معلمان ایران
(تهران) حکم ناعادلانه
و قرون وسطایی
«حمید رحمتی»
را محکوم نمود
و خواستار
آزادی تمامی
فعالان صنفی
«معلمان و
کارگران،
زنان و دانشجویان
و … » زندانی شد.
۲۴ تیر
تجمع
مربیان پیشدبستانی
و معلمان حقالتدریسی
مقابل مجلس
زندانیان
جنبش کارگری
۳ تیر
نتیجه
دادگاه
تجدیدنظر
فعال صنفی
دانشجویی،
«لیلا حسینزاده»
ابلاغ و تمامی
اتهامات وی
تأیید شد. دادگاه
انقلاب ضمن
کاهش اشد
مجازات به دو
سال و نیم حبس
تعزیری،
اعلام نموده
است رأی صادره
قطعی و غیر
قابل بازگشت
است.
از
بازداشتشدگان
روز کارگر
«ندا ناجی» و
«عاطفه
رنگریز» در بند
۵ زندان قرچک،
«مرضیه امیری»
در بند نسوان
زندان اوین و
«آنیشا
اسداللهی» در
بند ۲۰۹ محبوس
هستند.
«سعید
رضایی» که در
تجمع ۱۱
اردیبهشت روز
جهانی کارگر
دستگیر شده
بود، به قرار
تعلیق تعقیب به
مدت ۶ ماه
محکوم شد.
۴ تیر
جمعی
از دانشجویان
دانشکده علوم
اجتماعی دانشگاه
تهران در
اعتراض به
ادامه
بازداشت «مرضیه
امیری» و حکم
قضایی صادره
برای «لیلا حسینزاده»،
در دانشکده
علوم اجتماعی
دانشگاه تهران
تجمع کردند.
دانشجویان
خواستار حضور
مسئولین
دانشگاه و پاسخگوئی
نسبت به وضعیت
«مرضیه امیری»
و سایر دانشجویان
تحت حکم این
دانشکده شدند
و تأکید کردند
درصورت عدم
پاسخگویی
مسئولین و بینتیجهماندن
مطالبات، به
اعتراضات خود
ادامه خواهند
داد.
۵ تیر
اعتراض
عفو بینالملل
به رفتار «بیرحمانه»
با خانواده
قربانیان
کشتار ۶۷
سازمان
عفو بینالملل
با انتشار
بیانیهای
جمهوری
اسلامی را به
نقض سازمانیافته
«ممنوعیت مطلق
شکنجه و سایر رفتارهای
بیرحمانه و
غیرانسانی» در
رابطه با
خانوادههای
قربانیان
کشتار
زندانیان
سیاسی در تابستان
۶۷ متهم کرد.
۶ تیر
دومین
روز تجمع
دانشجویان
دانشکده علوم
اجتماعی
دانشگاه
تهران در
اعتراض به
وضعیت نامعلوم
«مرضیه امیری»
و حکم «لیلا
حسینزاده».
«کمیته
پیگیری بازداشتها»
متن هشدار به
سازمان زندانها
پیرامون
وضعیت
نگهداری
بازداشتشدگان؛
تجمع مسالمتآمیز
۱۱ اردیبهشت
در مقابل مجلس
به «کمپین بازداشتشدگان
روز کارگر»
ارسال کرده
است که در این
هشدارنامه
آمده است:
«نگهداری برخی
از این جوانان
در کنار
زندانیان
مرتکب قتل، بهشدت
خطرناک و
مغایر با آیین
نامه سازمان
زندانها است.
نگرانی
شدید دیگر، همبندی
با مبتلایان
به هپاتیت و
سِل می باشد
که ضرورت
پایاندادن
سریع به این
بازداشت را
پیش از وقوع
مجدد فاجعهای
که اخیراً
جامعه و نیز
رئیس قوه
قضائیه را نگران
کرده است، دو
چندان میکند».
۷ تیر
در
واکنش به
دستگیری چهار
تن از فعالان
زن در روز
جهانی کارگر و
دیگر بازداشتشدگان
جنبش کارگری،
دیدهبان
حقوق بشر
گزارشی را
منتشر و
بازداشت آنان را
محکوم کرده
است.
۹ تیر
فعالین
کارگری و
دانشجویی
تبریز، طی یک
بیانیه، ضمن
محکومکردن
بازداشتهای سرکوبگرانه
فعالین
کارگری هفتتپه،
اعضای
تحریریه
نشریه گام و
بازداشتیان
روز کارگر، از
جمله «ندا ناجی»،
«عاطفه
رنگریز»،
«مرضیه امیری»
و «آنیشا اسدالهی»،
خواهان آزادی
بیقید و شرط
آنها گشتند.
۱۰ تیر
جمعی
از اعضای
سندیکای
کارگران شرکت
واحد تهران و
حومه به دیدار
خانواده
«آنیشا
اسدالهی»
رفتند.
۱۱ تیر
«امیرحسین
محمدیفرد»
ضمن نامهای
خطاب به قاضی
مقیسه و باقری
رئیس
اندرزگاه چهار
اعلام کر،د
چنانچه خود،
همسرش و سایر
متهمین هفتتپه
تا تاریخ
۱۳/۴/۹۸مشمول
آزادی با قید
وثیقه نهگردند،
اعتصاب غذا
خواهد کرد.
حمایت
«اکبر معصوم
بیگی»، مترجم
و عضو کانون
نویسندگان ایران
از بازداشتشدگان
روز کارگر:
«درخواست
من این است که
بیدرنگ
بازداشتشدگان
روز کارگر را
آزاد کنید! آنها
نه تنها هیچ
جرمی مرتکب نهشدهاند،
بلکه به وظیفه
انسانیشان
عمل کردهاند».
حمایت
فریبرز رییسدانا
از بازداشت
شدگان هفتتپه
«ساناز
الهیاری»،
«امیرحسین
محمدیفرد»،
«اسماعیل
بخشی»، «امیر
امیرقلی» و
«سپیده قُلیان»
هدفشان
آزادی همگانیست
و برای
خوشبختی و بهزیستی
همگانی تلاش
میکنند.
چگونه ممکن
است اینان
امنیت ملی را
به خطر
بیاندازند.
«دکتر
ناصر
زرافشان»، حقوقدان
و عضو کانون
نویسندگان
ایران:
«رفتاری
که با بازداشتشدگان
شده به هیچوجه
قانونی نیست.
شکل برخورد با
دانشجویان و
کارگران
بازداشت شده
مایه تأسف است
... وظیفه
دانشجو است که
به فکر معیشت
کارگران باشد.
... رفتاری که با
بازداشتشدگان
شده به هیچ
وجه قانونی
نیست».
حمایت
«کیوان
صمیمی»،
روزنامه نگار
و سردبیر نشریه
ایران فردا،
از بازداشتشدگان
روز کارگر.
«باید به
این ستارگان
درخشان و
فانوسهای
روشن جایزه
داد، نه اینکه
دستگیر کرد.
آنها راه عدم
انفعال و عدم
ناامیدی را به
همه نشان میدهند». «کیوان
صمیمی» خود در
روز یازده
اردیبهشت و در
تجمع روز
کارگر در مقابل
مجلس بازداشت
شد و بیش از یک
ماه و نیم در
بند ۲۰۹ زندان
اوین بازداشت
بود.
بیش
از ۵۶۰ تن از
روزنامه
نگاران و
اهالی رسانه،
طی نامهای به
سران سه قوه و
نمایندگان
مجلس، خواهان
رسیدگی به
وضعیت «مرضیه
امیری» و
«مسعود کاظمی»،
دو تن از
روزنامه
نگاران
بازداشتی و آزادی
آنها شدند.
۱۳ تیر
متعاقب
اعلام اعتصاب
غذای
«امیرحسین محمدیفرد»،
«ساناز
الهیاری» نیز
رسماً اعلام
کرد به همراهی
«امیرحسین» و
تا زمان آزادی
خود و همسرش و
سایر
زندانیان هفتتپه
اعتصاب غذا
خواهد کرد.
سازمان
عفو بینالملل
خواستار
آزادی بدون
قید و شرط
«امیر امیرقلی»،
«ساناز
الهیاری» و
«امیرحسین
محمدیفر»،
خبرنگاران
نشریه گام شد.
جمعی
از فعالان
کارگری و
اجتماعی شهر
سنندج، که
خواستار
برداشتهشدن
برخوردهای
پلیسی و
اتهامات
امنیتی در قبال
اعتراضهای
بر حق کارگران
و فعالان
کارگری حامی
آنها و آزادی
بی قید و شرط
زندانیان هفت
تپه شدند.
شورای
بازنشستگان
ایران ادامه
سیاست سرکوب،
از جمله ترفند
امنیتیکردن
اعتراضات
معیشتی و
پروندهسازی
برای فعالین
اعتراضات
اجتماعی را به
شدت محکوم کرد
و خواهان توقف
احضاریهها و
پایاندادن
به رویه قضائی
و امنیتی برای
فعالین
صنفی-اجتماعی
شد.
۱۵ تیر
«عاطفه
رنگریز» و «ندا
ناجی»، دو تن
از بازداشتشدگان
روز کارگر
توسط
نگهبانان
زندان قرچک ضرب
و شتم شدند و
«سپیده
قُلیان» با
مجرمان خطرناک
در یک محل
نگهداری میشوند
و نگرانی جدی
در مورد امنیت
و سلامتیشان
وجود دارد.
۱۶ تیر
«سپیده
قُلیان» در
مقابل دفتر
مدیریت زندان
قرچک ورامین
در اعتراض به
ضرب و شتم
زندانیان سیاسی،
فضای ملتهب
زندان، قطعی
آب و نبود
کولر دست به
تحصن زد.
۱۸ تیر
«امیرحسین»
و «ساناز» به
قصد اتمام
بازداشت خود و
زندانیان هفتتپه
و برای اعتراض
به بلاتکلیفی
خود در زندان،
در ششمین روز
اعتصاب غذا به
سر میبرند.
اتحادیه
کارگران
خدمات عمومی
کانادا اعتراض
خود را به حبس
ناعادلانه و
محاکمه
بازداشتیان
روز کارگر
اعلام داشت و
خواهان آزادی
و رفع تعقیب
فعالان
کارگری و
دانشجویان
زندانی شد.
۲۰ تیر
هشتمین
روز اعتصاب
غذا
«ساناز
الهیاری» که
با وجود
بیماری قلبی،
ضعف عمومی
شدید و لرزش
اندامها
وارد اعتصاب
غذا شده بود،
در دو روز
گذشته دچار
ضعف شدید و
اُفت فشار خون
شده و پس از
انتقال به
بهداری اوین
از دریافت
سِرُم و دارو
ممانعت کرده
است.
«ساناز
الهیاری» و
«امیرحسین محمدی»
در اعتراض به
تداوم
بازداشت
غیرقانونی
متهمین هفتتپه
از هفته گذشته
در اعتصاب غذا
هستند و در این
مدت هیچ
اقدامی جهت
بررسی
درخواستشان
از طرف عوامل
ذیصلاح صورت
نهگرفته است.
شرایط
جسمی «ساناز» و
«امیرحسین» به
هیچوجه برای
ادامه اعتصاب
مناسب نیست و
خطری جدی
سلامت آنان و
بخصوص «ساناز
الهیاری» را
تهدید میکند.
بیتوجهی
به خواسته
قانونی و برحق
«ساناز الهیاری»
و «امیرحسین
محمدی فرد» با
هدف مشخص برای
آسیب فیزیکی و
آزار آنان
انجام میشود
و همین امر
خانواده و
رفقای آنان را
شدیداً نگران
کرده است.
۲۲ تیر
شورای
صنفی دانشکده
علوم اجتماعی
دانشگاه
تهران طی
بیانیهای
بازداشتهای
روز کارگر را
محکوم و
خواهان
رسیدگی هر چه
سریع تر به
پرونده
«مرضیه امیری»
و دیگر
بازداشتیهای
روز کارگر شد.
۲۳ تیر
جمعی
از اعضای هیأت
دبیران کانون
نویسندگان ایران
با خانواده
«ساناز
الهیاری» و
«امیرحسین
محمدی فرد»،
دیدار و ضمن
تأکید بر حق
آزادی
نامحدود
بیان، ضرورت
اتحاد همه فعالین
اجتماعی علیه
سرکوب را
خاطرنشان
کردند و همبستگی
خود با
درخواست
آزادی بی قید
و شرط زندانیان
هفتتپه را
اعلام داشتند.
در
یازدهمین روز
اعتصاب غذای
«ساناز
الهیاری» و «امیرحسین
محمدیفرد»،
جمعی از
دوستان،
معلمان و
فعالین کارگری
و اجتماعی
برای ابراز
همبستگی با
خواسته برحق
زندانیان هفتتپه
به دیدار
خانواده آنان
رفتند.
۲۴ تیر
جمعی
از فعالین
حقوق زنان با
خانواده
«مرضیه امیری»
و «ندا ناجی»
دیدار کردند و
خواهان آزادی بازداشتشدگان
روز کارگر
شدند
جمعی
از فعالین
کارگری گیلان
ادامه
بازداشت فعالین
کارگری هفت
تپه را محکوم
کرده و خواهان
آزادی بیقید
و شرط آنها و
همه فعالین
سیاسی و
اجتماعی شدند.
فعالان
کارگری و
اجتماعی شهر
سنندج ضمن
حمایت از
مطالبات و
خواستهای
زندانیان
نیشکر هفتتپه
و اعضای نشریه
گام، هرگونه
پروندهسازی
و بازداشت
برای این
عزیزان را
محکوم کردند.
۲۹ تیر
اتحاديه
کارگران
قطار،
کشتیرانی و
حمل و نقل بریتانیا:
همبستگی
خود را با
بازداشتشدگان
روز جهانی
کارگر اعلام
میداریم.
فعالان
«اتحاديه
کارگران
قطار،
کشتیرانی و حمل
و نقل بریتانیا»
(آر ام تی) در
بخش غرب مترو
لندن، همبستگی
خود را با
«اسماعيل
بخشی»، «سپیده
قُلیان» و دیگر
زندانيان
سياسی اعلام
کردند و
خواهان آزادی
آنان شدند.
کمیته
پیگیری ایجاد
تشکلهای
کارگری ایران
در همبستگی با
کمپین آزادی کارگران
زندانی نیشکر
هفت تپه
بیانیهای صادر
کرد. در این
بیانیه آمده
است «جنبش
مطالباتی
کارگران هفت
تپه با زندانیکردن
«اسماعیل
بخشی»، «سپیده
قُلیان»،
«ساناز الهیاری»،
«امیر امیر
قلی» و «امیر
حسین محمدی فرد»
پایان نخواهد
یافت».
۳۱ تیر
تعدادی از
انجمنهای
صنفی کارگران
ساختمانی
کردستان در
حمایت از بازداشتشدگان
هفتتپه
بیانیهای
صادر کردند.
در این بیانیه
آمده است: «ما،
انجمنهای
صنفی کارگران
ساختمان به
عنوان
امضاءکنندگان
این بیانیه
ضمن اعلام
حمایت از
مطالبات بر حق
کارگران و
مدافعین
آنها،
برخوردهای امنیتی
با حقخواهی
کارگران و
فعالین
کارگری را
قویاً محکوم
میکنیم و
خواستار
آزادی فوری و
بدون قید و
شرط آنان
هستیم».
بازنشستگان
۲ تیر
گروه
اتحاد
بازنشستگان
در مطلبی به
درستی، به
ضرورت ایجاد
یک تشکل
فراگیر و
سرتاسری اشاره
کرده و در
پایان
اعلامیه خود
آورده است:
«شواهد موجود
نیز نشان میدهد
رویه کابینه و
مجلس در برابر
بازنشستگان
به همین شکل
ادامه خواهد
داشت و
بنابراین به
جز تشدید
مبارزه و
گسترش آن، به
جز اتحاد و
سازماندهی
اعتراضات
متحدانه و
سرتاسری و در
عینحال
اتحاد و پیوند
جنبش اعتراضی
بازنشستگان با
جنبش طبقه
کارگر و سایر
جنبشهای
اعتراضی راه
دیگری در
برابر بازنشستگان
باقی نمانده
است».
۴ تیر
شماری
از کارگران
بازنشسته هتل
لاله تهران با
اجتماع مقابل
ساختمان هتل،
خواستار
دریافت
مطالبات
سنواتی خود
شدند.
۱۱ تیر
شورای
بازنشستگان
ایران با صدور
اطلاعیهای
احضار فعالان
کارگری را
محکوم کرد. در
این اطلاعیه
آمده است که: «شورای
بازنشستگان
ایران ادامه
سیاست سرکوب،
از جمله ترفند
امنیتیکردن
اعتراضات
معیشتی و
پروندهسازی
برای فعالین
اعتراضات
اجتماعی را
بشدت محکوم
کرده و خواهان
توقف چنین
احضاریهها و
پایاندادن
به رویه قضائی
و امنیتی برای
فعالین
صنفی-اجتماعی
است».
۱۲ تیر
تجمع
بازنشستگان
در میدان
فاطمی
«فریاد
فریاد از این
همه بی داد!»،
«درمان رایگان،
حق همه مردم
است!»، «غارت
صندوقها را
پایان دهید و
اموال ما را
برگردانید!».
تجمع
اعتراضی
بازنشستگان
آپ پارک شهر و
دیگر پیشکسوتان
در مقابل
صندوق
بازنشستگی
۱۸ تیر
دعوت
به تجمع
اعتراضی
بازنشستگان
در مقابل
وزارت کار و
رفاه اجتماعی
در تاریخ سه
شنبه ۲۵
تیرماه ۹۸
ساعت ۱۰ صبح. «ما
بازنشستگان
تا بازپسگرفتن
اموال و کنترل
بر صندوقهای
بازنشستگی،
دستیابی به
درمان رایگان
(حذف بیمههای
بیخاصیت و
پرهزینه)،
حقوق متناسب
با زندگی استاندارد
توأم با رفاه
و آسایش و
برداشتن اهرم
فشار از روی
فعالین،
کوتاه
نخواهیم آمد.
برای آنکه
نشان دهیم که
دروغها و
وعدههای
فریبکارانه
را نمیپذیریم،
بار دیگر در
کنار هم
خواهیم
ایستاد و مطالبات
به حق خود را
تمام قد فریاد
خواهیم زد».
۲۵ تیر
جمعی
از
بازنشستگان
کشوری با درخواست
بهبود سطح
مستمریها،
ارتقای خدمات
درمانی و بیمهای
و صیانت از
اموال صندوقها،
مقابل وزارت
کار تجمع
کردند.
شورای
بازنشستگان
ایران در
بیانهای
اعلام کرد که
تجمع امروز
همزمان با روز
تأمین
اجتماعی
برگزار شده
است و نوشت که
«از تأمین
اجتماعی برای
بازنشستگان جز
نام و عنوانی
دیگر چه مانده
است؟». »کارگر،
معلم، دانشجو
اتحاد
اتحاد!»، «حقوقهای
نجومی، فلاکت
عمومی!»،
«کارگر، معلم،
دانشجوی
زندانی آزاد
باید گردند!»،
«تشکل، تجمع،
سندیکا، حق
مسلم ماست!».
کشاورزان
۱ تیر
جمعی
از کشاورزان
برنج کار
روستاهای
مسیر کرخه تا هویزه
در اعتراض به
کم آبی در
مقابل شرکت
آبفای کرخه
شاوور در
شهرستان
حمیدیه استان
خوزستان دست
به تجمع
اعتراضی زدند.
این کشاورزان
خواستار
تأمین حق آب
مورد نیاز
برای
شالیزارهای
برنج خود
هستند.
۵ تیر
کشاورزان
شهرستان
لنجان واقع در
استان اصفهان
در اعتراض به
بستن آب
رودخانه
زاینده رود در
مقابل
فرمانداری این
شهرستان تجمع
کردند.
۹ تیر
حدود
۷۰ نفر از
شلتوککاران
روستاهای عرب
حسن و عرب اسد
از توابع بخش
میان آب
شهرستان
شوشتر در
اعتراض به
کمبود آب برای
آبیاری زمینهای
کشاورزی،
مقابل
ساختمان
فرمانداری
این شهرستان،
دست به تجمع
زدند
پالایشگاه
۱ تیر
کارگران
واحد آب و
برق، بخار و
تعمیرات
پالایشگاه
آبادان در
اعتراض به
اخراج خود در
مقابل درب
ورودی
پالایشگاه
آبادان دست به
تجمع زدند.
پیمانکار
واحد آب و
برق، بخار و
تعمیرات پالایشگاه
آبادان بعد از
اعتراض
کارکنان این
واحد برای
دریافت
مطالبات پایه
سنوات خود ۱۰۰
نفر از آنها
را اخراج کرد.
۶ تیر
کارگران
شرکت
پالایشگاه
بید بلند ۲
بهبهان در
اعتراض به
اخراج
همکاران خود
دست از کار
کشیدند و با
اعلام اعتصاب
تجمع اعتراضی
خود را سازمان
دادند.
راه آهن
۱۵ تیر
اعتصاب
کارگران خط
راه آهن زاگرس
به دلیل پرداختنشدن
سه ماه حقوق.
۱۷ تیر
جمعی
از کارگران
عملیات
نگهداری خط
راهآهن در
تبریز در
اعتراض به
تبعید سایر
کارگران این
حوزه به دیگر
نقاط، مقابل
ساختمان ناحیه
خط راهآهن
استان
آذربایجان
شرقی، دست به
تجمع اعتراضی
زدند.
۱۹ تیر
تجمعات
اعتراضی
کارگران راه
آهن
آذربایجان و
کارگران راه
آهن لرستان در
اعتراض به
پاسخ نگرفتن
در مورد
مطالباتشان،
از جمله حقوقهای
عقبمانده و
نداشتن امنیت
شغلی همچنان
ادامه دارد.
کارکنان معترض
قطار شهری
اهواز که ۱۶
ماه حقوق و
عیدی معوقه
دارند، مقابل
شهرداری
اهواز تجمع
کردند
شهرداری
۱۲ تیر
تجمع
اعتراضی
کارگران
شهرداری
آغاجری (خوزستان)
نسبت به عدم
واریز ماهها
معوقات مزدی
خود، مقابل
ساختمان
شهرداری.
۲۳ تیر
کارگران
شهرداری
منجیل در
اعتراض به عدم
پرداخت حقوق
عقبافتاده،
سنوات و عیدی
پایان سال ۹۷
خود در مقابل
اداره تعاون،
کار و رفاه
اجتماعی دست
به برگزاری
تجمع اعتراضی
زدند.
کارگران
بخشهای
مختلف
۱ تیر
جمعی
از کارگران
اخراج شده
شرکت ماهی
کارون شوشتر،
مقابل
فرمانداری
این شهرستان
تجمع کردند و
خواستار
رسیدگی به
مطالبات خود
شدند.
۳ تیر
تجمع
اعتراضی
کارگران شرکت
نامی طیور
استان گلستان
به دلیل عدم
دریافت چندین
ماه حقوق.
حدود
۲۵ کارگر شرکت
غله استان
همدان با حضور
در مجلس،
اعتراضشان
را نسبت به
عدم پرداخت ۳
ماه حقوق
اعلام داشتند.
۵ تیر
پرسنل
شرکت خارادژ،
پروژه احداث
کانال انتقال
آب به دریاچه
ارومیه در
اعتراض به
پرداخت نشدن ۴
ماه حقوق شان
دست از کار
کشیده و تجمع
کردند.
۹ تیر
تجمع
کارگران
کارخانه قند
فسا در اعتراض
به عدم پرداخت
حقوق، مقابل
فرمانداری
فسا.
جمعی
از کارکنان
شرکتی
دانشگاه بناب
در اعتراض به
تعدیل نیرو در
این دانشگاه،
دست به تجمع
اعتراضی زدند.
۱۱ تیر
تجمع
اعتراضی
نیروهای
شرکتی
دانشگاه علوم
پزشکی لرستان
بعلت عدم
پرداخت
معوقات آنها
طی سه ماه
گذشته و
همچنین عدم
اعمال افزایش
حقوق و شرایط
شغلی نامناسب.
کارکنان
اداره آب و
فاضلاب
روستایی
شادگان در
اعتراض به
پرداخت نشدن
بیمه خود دست
از کار کشیده
و اعتصاب
کردند.
۱۲ تیر
اعتصاب
۷۰ نفر از
کارگران
اداره آب و
فاضلاب
شادگان در
اعتراض به عدم
دریافت ماهها
حقوق و معوقات
بیمهای خود.
تجمع
اعتراضی
نیروهای
شرکتی
دانشگاه علوم
پزشکی لرستان
در پی عدم
واریز ۳ ماه
معوقات نقدی و
عدم اعمال
افزایش حقوق.
تداوم
اعتصاب
کارگران سد
کانی سیب
(پیرانشهر) در
اعتراض به
فقدان ۳ ماه
حقوق خود.
تجمع
اعتراضی
کارگران
کارخانه
لاستیک پارس ساوه
(شهرک صنعتی
کاوه) در
اعتراض به
شرایط کاری و
مرخصیهای
اجباری پس از
اخراج ۱۰۰۰
کارگر در دو سال
گذشته.
۱۵ تیر
جمعی
از کارگران
واحد تولیدی،
صنعتی آذر آب
اراک در
اعتراض به
معوقات مزدی
خود، دست از
کار کشیدند و
در مقابل
استانداری
اراک، دست به
تجمع زدند.
۱۹ تیر
تانکرداران
مرز میلک در
شهرستان
هیرمند در استان
سیستان و
بلوچستان در
اعتراض به
پایینبودن
کرایهها از
روز شنبه ۱۵
تیر ۹۸ دست به
اعتصاب زدهاند.
کارگران
کنتورسازی
قزوین با
خواست پرداخت
حقوق معوقه و
در اعتراض به
عدم امنیت
شغلی مقابل
استانداری
قزوین تجمع
کردند.
شماری
از کارگران
پیمانکاری
بندر ماهشهر
با خواست رفع
تبعیض در این
مجتمع
پتروشیمی دست
به تجمع زدند.
۲۲ تیر
جمعی
از کارگران
کارخانه قند
فسا در اعتراض
به عدم پرداخت
مطالبات مزدی
و بیمهای
خود، مقابل
فرمانداری
شهرستان فسا
دست به تجمع
زدند.
***
کارگران
و دیگر
زحمتکشان به
خوبی دریافتهاند
که مبارزه
آنان بدون
تشکل، اتحاد و
مقاومت و جانفشانی
به سر منزل
مقصود نخواهد
رسید و تا
رسیدن به
خواستههای
بر حق خود نمیبایست
از تلاش دست
بردارند،
زیرا هیچ کسی
غیر از خود
طبقه کارگر
فریاد رسشان
نخواهد بود.
اتحاد،
مبارزه،
پیروزی!
*****
اعتصاب
غذای من
همفکری و
هماهنگی ما
علیه ظلم است
«سپیده
قُلیان» طی
نامهائی از زندان
قرچک دلایل
اعتصاب غذای
خود را
بدرفتاری
مسئولان
زندان با
خانوادهها،
انتقال پیدرپی
به زندانهای
متفاوت و
حمایت از
بازداشتیان
روز جهانی کارگر
و همبستگی با
اعتصاب غذای
«امیرحسین محمدیفرد»
و «ساناز
الهیاری»
اعلام کرد.
حزب ما
خواهان آزادی
فوری و بی قید و
شرط «سپیده
قُلیان» و
سایر
زندانیان
سیاسی است كه
به مناسبت
همبستگی با
كارگران در
روز جهانی
كارگر
بازداشت شدهاند
و در زندان
بسرمیبرند و
برای آزادی
آنها از هیچ
تلاشی دریغ
نخواهد كرد.
دست رژیم
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی از
كارگران
ایران كوتاه
باد !
متن نامه:
«تجربه
مشترک تمام
آنهائی که
زندان سیاسی و
یا تهدید توسط
نهادهای
امنیتی را
زیستهاند،
این است که
توسط این
نهادها به
زندانی و خانوادهاش
گفته میشود
برای
بدترنشدن
شرایط، از
هرگونه رسانهایکردن
وضعیت پرهیز
کنند.
این امر به
وضوح تمایل
نهادهای
امنیتی به سکوت
سرکوبشدگان
را نشان میدهد.
از این نقطهنظر،
سکوت در مقابل
زندانبان،
همراهی با او
در برابر
بایکوت خبری
زندانیان
سیاسی و عقیدتی
است.
رسانههای
جریان اصلی و
همسو با قدرت،
نقش خود در سرکوب
را با چشمبستن
و سکوت در
مقابل وضعیت
ایفا میکنند.
اعتصاب
غذا، انتخاب
من نیست. اما
در وضعیت
زندان، این
تنها ابزار
زندانی برای
شکستن سکوت،
ولو در سطح
محدود است.
بنابراین
ابتدا به ساکن
با هدف اعتراض
به فشارهای
روزافزون بر
زندانیان
سیاسی و عقیدتی
اعتصاب غذای
خود را آغاز
میکنم.
مساله دوم
اعتراض به
وضعیت خوفناک
زندان قرچک ورامین
است.
تحقیر
مداوم توسط
زندانبان،
نداشتن امنیت
جانی،
محرومیت از
حداقلهای
بهداشتی و
قطعی مداوم آب
تنها گزارههایی
کوچک برای
توصیف وضعیت
این زندان
هستند.
آنچه که در
این زندان بر
ندا ناجی و
عاطفه رنگریز
از بازداشت
شدگان یک می
(روز جهانی
کارگر) یاسمن
آریایی، صبا
کردافشاری،
منیره
عربشاهی
گذشته است،
دلیل مضاعف
برای اعتراض
به وضعیت
زندان است.
سلب حق
ملاقات من با
خانوادهام و
تحمیل رنج
مضاعف بر پدر
و مادر پیرم،
هر چند که سلب
یک حق بدیهی و
مسلّم است.
اما در قیاس با
آنچه که در
این ماهها بر
من و خانوادهام
گذشت، در قیاس
با صورت خونین
برادرم مهدی
هنگام دستگیری
من در سی دی
ماه، بیاهمیت
جلوه میکند.
با تکیه بر
این دلایل، در
همبستگی با
ساناز الهیاری
که در زندان
اوین شاهد رنجها
و دردهای او
بودم و همچنین
امیر حسین
محمدی فرد، از
صبح دیروز سه
شنبه اول
مرداد ۱٣۹٨ - اعتصاب
غذا را آغاز
کردم.
پیام
اعتصاب غذا،
هماهنگی و
همفکری ما
علیه ظلمی است
که بر
زندانیان
سیاسی و
خانوادههای
آنها روا
داشته میشود».
«ندا ناجی نیز
در اعتراض به
رفتار پرسنل
زندان با مادر
و پدر سپیده
قلیان و دیگر
خانوادههایی
که برای
ملاقات به
زندان قرچک
مراجعه میکنند،
در نامهای به
رئیس زندان
اعلام کرد که
تا زمان اجرای
قانون تفکیک
جرائم و
انتقال به
اوین، با خانواده
خود ملاقات
نخواهد کرد.
روز سه شنبه ۱
مرداد در زمان
ملاقات،
پرسنل زندان
قرچک بخاطر
انگشتر پدر
سپیده قلیان
که از دست او
خارج نمیشده
با سپیده و
خانواده او
درگیر شدهاند،
این درگیری
باعث میشود
که ملاقات
آنها نیمه
کاره بماند.
این درحالی ست
که خانواده
سپیده قلیان
از شهر دزفول
و طی مسافتی ۱۳
ساعته برای
دیدار با
دخترشان به
تهران آمده بودند.
سپیده قلیان
در اعتراض به
ظلمها و بیحرمتیها
به خود و
خانوادهاش
از سوی پرسنل
زندان قرچک و
همچنین
انتقال متعددش
به زندانهای
گوناگون، از
یک مرداد دست
به اعتصاب غذا
زده است».
زنده با
همبستگی با
کارگران و
فعالین دربند
کارگری و سایر
زندانیان
سیاسی!
https://t.me/totoufan
كانال رسمی
تلگرام
وابسته به حزب
كار ایران - توفان
بیانیه
حمایت فعالان
کارگری و
دانشجویی
تبریز از بازداشتیان
و کارگران هفت
تپه
سرکوب
فعالان
کارگری دردی
از بیماری
لاعلاج و رو
به تزاید
«بحران
سیستماتیک» را
درمان نهخواهد
کرد. شعلههای
آتش افکنده
شده بر کاخ
ددخویان و
سرمایهداران
از یک سال پیش
هنوز زبانه میکشد.
داغ اعتصابات
و شعارهای
کارگرانِ به
ستوه آمدهی
«نیشکر هفتتپه»
چنان بر دل
ستمگران
مانده است که
اکنون از درِ
انتقام
برآمدهاند.
آنها در پیِ
آنند که با
صدور احکامِ
سنگین و تعیین
مجازاتهای
غیرانسانی
برای رهبرانِ
این اعتصابات،
از جمله
«اسماعیل
بخشی»، «علی
نجاتی» و دیگر
همراهانِ در
بندشان:
«سپیده
قُلیان»،
«ساناز اللهیاری»،
«امیرحسین
محمدیفرد»،
«امیر
امیرقلی» و
«عسل محمدی»،
از کل طبقهی
کارگر ایران
زهر چشم
بگیرند.
جنبش
کارگران هفتتپه،
فصل جدیدی از
مبارزه علیه
ستم طبقاتی از
سوی کارگران
برای احقاق
حقوق این طبقه
و ترجمان «ما»ی
جمعی از جانب
آنها بود.
این حرکت
اعتراضی،
ادامهی راهِ
آغاز شده توسط
«شاهرخ زمانی»ها
و «کوروش
بخشنده»ها
بود که در سالهای
گذشته توسط
فعالان
کارگری دوام
یافته و با
پیوند و
همراهی با
جریانات
دانشجویی و
معلمان، در
هفتتپه
عینیت مضاعفی
پیدا کرد.
حرکت اعتراضی
کارگران هفتتپه،
نه تنها در
اعتراض به
حقوق معوق -
منجر به گرسنگی-
و خصوصیسازی
- که معنای
اصلی آن تاراج
و ارزانفروشی
اموال ملی به
نفع عدهای
ویژهخوار
است-، بلکه
اعتراض به
قوانین
ضدکارگری و
وضعیت زیستهی
کارگران و
پنجاه میلیون
مردمی است که
زیست کارگری
دارند.
بعد از
اعتراضات
سراسری دیماه
که اعتراض
علیه گرسنگی و
بیکاری از طرف
تهیدستان
بود، جنبش هفتتپه
تاثیرگذارترین
جریان بر علیه
سیاستهای
اقتصادی
حاکمیت، جریانهای
اعتراضی دیگر
اعم از معلمان
و دانشجویان و
فریاد شعارِ
«ما گرسنهایم»
بود. این حرکت
آگاهیساز و
رهاییبخش
فقط با سرکوب
و بازداشت
فعالین این
جریان تلافی
میشد تا از
فراگیرشدن آن
جلوگیری شود.
اعتصابات کارگران
نیشکر هفت تپه
و متعاقب آن
اعتصابات کارگران
فولاد ملی
اهواز در سال
گذشته، جنبش
اعتراضی را
عموماً و جنبش
طبقهی کارگر
ایران را
خصوصاً
اعتلاء بخشید.
«برآمد» و نمود
عینی این
اعتلاء، طرح
شعار «نان،
کار، آزادی -
ادارهی
شورایی» بود.
«آنها»
زمانی که با
این شعار
مواجه شده و
به عمق نقش
سازمانگر آن
- که البته
گناهیست
نابخشودنی- پیبُردند،
شروع به سرکوب
کارگران و
پروندهسازی
برای فعالین و
کارگران
کردند.
بله! ترس
ستمگران از
طبقهی کارگر
ایران و علت
برخورد قهری
آنها با
فعالان این
طبقه را باید
در شعار فوق
جستجو کرد.
چرا که از
سویی تکتک
اجزاء این
شعار، انعکاس
شعار تاریخی و
بر زمینماندهی
زحمتکشان
بود -و دقیقاً
به همین
اعتبار نیز
«محق» و از طرف
دیگر نه میخواهند
و نه حتی میتوانند
به این شعارها
پاسخ مثبت
بدهند. از این
روی ستم
فزاینده در
دستور کار
قرار میگیرد.
اما این
جنبش نیز ثابت
کرده است
ققنوسوار از
خاکستر خود
هربار صدها
ققنوس دیگری
میزاید،
رویینتنتر
از گذشته...
ما فعالان
کارگری و
دانشجویی
تبریز، ضمن
محکوم کردن
بازداشتهای
سرکوبگرانهی
فعالان
کارگری هفتتپه،
اعضای
تحریریهی
نشریهی گام و
بازداشتیان
روز کارگر، از
جمله «ندا ناجی»،
«عاطفه
رنگریز»،
«مرضیه امیری»
و «آنیشا
اسدالهی»،
خواهان آزادی
بیقید و شرط
آنها هستیم.
سلام
و درودهای گرم
ما از
آذربایجان،
دیار
صمد بهرنگی و
شاهرخ زمانی
بر
مقاومت
دلیرانهی
کارگران
نیشکر هفتتپه
برگرفته
از کانال کمپ
نیوز
*****
اتحادیه
کارگری و
مردمی برزیل
از
مقامات ایران درخواست
پایاندادن
به پیگردهای
قضایی علیه
بازداشتشدگان
روز جهانی
کارگر و
فعالین
کارگری هفت تپه
و آزادی آنها
شد.
کانلوتا-سی
اس پی
(اتحادیه
کارگری و
مردمی برزیل)
به: رهبر
جمهوری
اسلامی
ایران، آیت
الله سید علی
خامنهای
رئیس
جمهوری
اسلامی
ایران، حسن
روحانی، قوه
قضاییه
جمهوری
اسلامی ایران-
شورای عالی حقوق
بشر
موضوع:
درخواست در
مورد
زندانیان
سیاسی
کانلوتا-سی
اس پی،
اتحادیه
کارگری و
مردمی برزیل،
از مقامات
ایران مصرانه
درخواست
بازنگری در
موارد زیر را
دارد:
تداوم حبس ۹
شهروند
ایرانی، شامل
۴ زن که در رابطه
با شرکت در
تجمع مسالمتآمیز
روز جهانی
کارگر امسال
در تهران
بازداشت شدند
و ۵ فعال
کارگری و
روزنامهنگار
که در ارتباط
با اعتراضات
مسالمتآمیز
کارگران هفت
تپه در جنوب
غربی ایران در
بازداشتند.
اقدامات
سرکوبگرانه
ضد سندیکایی
علیه سندیکای
کارگران اتوبوسرانی
تهران و سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
که اعضایشان
به دلیل
فعالیتهای
مسالمتآمیز
و قانونی زیر
فشارها و
تعقیب قضایی
هستند.
ما میدانیم
که در اصول
انقلاب ایران
در سال ۱۹۷۹ حقوق
شهروندی
مانند حق
تشکیل تجمعات
مسالمتآمیز،
تظاهرات و
اعتصابات
کارگری و
همچنین حق
تشکیل آزادنه
اتحادیهها و
سازمانهای
کارگری پیشبینی
شده بودند،
حقوق
دموکراتیکی
که در رژیم شاه
به رسمیت
شناخته نمیشدند.
ما همچنین
آگاهیم که
ایران زیر بار
فشار تحریمهای
غیرقانونی
آمریکا است و
این باعث
تضعیف اقتصاد
ایران و
بدترشدن
شرایط زندگی
کارگران شده
است. ما معتقدیم
که این
بازداشتها و
پیگردهای
قضایی همراستا
با این تحریمهای
جنایتکارانه
در ضدیت با
مردم ایران
عمل میکنند.
بنابراین ما
از مقامات
ایران میخواهیم
به این
پیگردهای
قضایی علیه
فعالین کارگری
پایان دهند و
۹ شهروند
بازداشت شده
با اسامی زیر
را آزاد کنند:
«آنیشا
اسداللهی»،«عاطفه
رنگریز»، «ندا
ناجی»، «مرضیه
امیری»،
«اسماعیل
بخشی»، «سپیده
قُلیان»،
«امیرحسین
محمدی فرد»،
«ساناز
الهیاری»،
«امیر
امیرقلی».
با تشکر از
توجه شما،
کانلوتا-سی
اس پی
سائوپائولو،
۲۳ جولای ۲۰۱۹
(۱ مرداد ۱۳۹۸)
ترجمه و
بازانتشار از
سندیکای کارگران
شرکت واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
*****
گفتگو
با رضا شهابی :پیکار
کارگران
ایران علیه
اختناق،
خصوصی سازیها
و تحریم
اقتصادی
دیدار
و گفتگوی
خبرنگار
روزنامه
«پرولترن» ( PROLETÄREN) –
سوئد، ارگان
مرکزی حزب
کمونیست سوئد
شماره ۲۵
۲۶-۲۰
ژوئن ۲۰۱۹، «آگوست
الیاسّون» ( August Eliasson ) به
مناسبت سفر
«رضا شهابی» به
پاریس برای
شرکت در گنگره
اتحادیه
کارگری ث.ژ.ت
فرانسه،
پیرامون جنبش
کارگری ایران
و فراز و
فرودهای آن در
شرایط فعلی و
تحرک بزرگ اول
ماه مه (روز
جهانی کارگر
امسال) در
ایران و هزینههایی
که کارگران
برای آن
پرداختند و
اثرات تحریم
اقتصادی و
تهدیدات
نظامی آمریکا
بر زندگی
کارگران معمولی!
ARBETARKAMP I IRAN: MOT FÖRTRYCK, PRIVATISERINGAR OCH SANKTIONER
Den facklige aktivisten Reza Shahabi har blivit en symbol för den kämpande
arbetarklassen i Iran, som drabbas både av statlig repression och USA:s
sanktioner. Proletären träffade den tystlåtne bussföraren som är på besök i
Sverige för att samla stöd för kämpande arbetare.
«رضا
شهابی فعال
کارگری، به
سمبل مبارزات
طبقه کارگر
ایران بدل شده
است، طبقه
کارگری که از
یکسو تحت فشار
حکومت جمهوری
اسلامی و از
سوی دیگر
تحریمهای
اقتصادی
آمریکا قرار
دارد. «رضا
شهابی» یکی از
کارگرانی بود
که اعتصاب
کارگران
اتوبوسرانی
شرکت واحد را
سازماندهی
کرد. وی به
خاطر این
مبارزه و برای
بهبود شرایط
معیشتی کارگران
بهایی به مدت
هفت سال زندان
پرداخت. «رضا
شهابی» از
پیکار
کارگران ایران
و همینطور
آسیبهائی که
کارگران
ایران از
تهدیدات جنگی
و تحریمهای
اقتصادی میبینند،
سخن میگوید.
این راننده کم
حرف و محجوب
به آرامی در مورد
اعتصاب
کارگران واحد
برای بهبود
شرایط زندگی
که در سال
۲۰۰۹ صورت
گرفت و وی
بدین خاطر
توسط نیروهای
امنیتی
دستگیر و به
زندان محکوم
شد، تعریف میکند.
سندیکای
اتوبوسرانی
تهران،
سندیکایی
مستقل است که
بعد از انقلاب
بهمن ۵۷ عملاً
به طور مخفی
فعالیت کرده
است. وی میگوید:
«ما دو سندیکا
داریم که هم
از دولت و هم
از شرکتها
مستقلاند؛ یکی
سندیکای
کارگران
اتوبوسرانی و
دیگری کارگران
سندیکای
نیشکر هفت تپه
در جنوب ایران
است. ما این
اتحادیهها
را با دستان
خود و عرق و
اشکهای خود
بنا کردیم و
از همینروی
مورد تعرض و
اختناق رژیم
قرار گرفتهایم».
در
دسامبر ۲۰۰۵
«رضا شهابی» در
سازماندهی
اعتصابی برای
بهبود شرایط
زندگی
کارگران
دولتی شرکت واحد
داشت. وی میگوید:
«رژیم، ارتش
را وارد میدان
کرد تا وظیفه حمل
و نقل مسافرین
را در سراسر
شهر به عهده
گیرد، اما
بسیاری از
مردم با ما
ابراز
همبستگی کردند
و از سوارشدن
اتوبوسهای
ارتش امتناع
ورزیدند. موج
اعتصاب میرفت
که به یکی از
بزرگترین
اعتصابات پس
از انقلاب
بهمن تبدیل
شود. کارگران
در ایران
اعتصاب
پیروزیهائی
به دست
آوردند.
افزایش حقوق
۵۰ درصدی کارگران
و همینطور
چندین خواست
دیگر مورد
قبول شرکت
قرارگرفت.
این دستآوردی
مهم برای
کارگران و
خانوادههای
آنها بود.
مضافاً اینکه
این مبارزه
الهامبخش
سایر کارگران
قرار گرفت.
اما علیرغم
این کارگران
بهای سنگینی
نیز
پرداختند؛ حدود
۳۰۰ تن از
کارگران
اخراج و ۴۰۰
نفر بازداشت
شدند. بیشتر
آنها بعد از
مدتی کوتاه
آزاد شدند،
اما ۱۹ تن از
رهبران
اتحادیه در
زندان باقی
ماندند».
بعد از اعتصاب
ماه دسامبر
۲۰۰۵ مجدداً
اعتصاباتی بر
علیه دستگیری
فعالین
کارگری صورت
گرفت. در ادامه
این مبارزات
بود که
نیروهای
امنیتی رژیم
«رضا شهابی» را
زیر نظر
گرفتند. «من در
سال ۲۰۰۹ در
محل کارم، در
حال رانندگی
توسط نیروهای
امنیتی رژیم
بازداشت شدم».
«رضا شهابی» به
زندان اوین،
که محل
زندانیان
سیاسی است، زندانی
شد و به مدت ۱۹
ماه در بیخبری
و تحت شکنجه
قرارگرفت. وی
در اعتراض
علیه انزوا و
برای ملاقات
با پزشک دست
به اعتصاب غذا
زد. پس از ۲۰
روز وی را از
انفرادی به
زندان معمولی
منتقل کردند و
از امکانات
پزشکی برخوردار
گردید. شکنجه
تأثیرات خود
را بر بدن «رضا
شهابی» گذاشت.
چندین مهره
گردن و کمر وی
مورد عمل قرارگرفت
و امروز قسمت
چپ بدن او تا
حدی بیحس
است.
«رضا
شهابی» پس از
دو سال و نیم
رسماً محاکمه
شد که طبق
گفته خودش این
امر نتیجه
همبستگی بینالمللی
و فشار به
دولت بوده است.
وی سرانجام به
جرم فعالیت و
تبلیغ علیه
امنیت کشور به
۶ سال زندان و
۵ سال ممنوعیت
فعالیت سندیکایی
محکوم شد. وی
مبارزاتاش
را در زندان
علیه شرایط بد
برای
زندانیان ادامه
داد. روسای
زندان به من
گفتند:
«رضا!
وقتی بیرون از
زندان هستی،
تلاش میکنی
جامعه را
براندازی،
وقتی در زندان
به سر میبری
سعی در
برانداختن
زندان میکنی.
چکار باید با
تو بکنیم!»
«رضا
شهابی» در
سال ۲۰۱۷ آزاد
شد. وی اکنون
به سمبل
مبارزه کارگران
در ایران بدل
شده است و
جایگاه او به عنوان
اپوزیسیون
سبب میشود که
رژیم بخاطر
ترس از
اعتراضات
مجدد کارگران،
جرأت دستگیری
وی را نداشته
باشد. از اینروی
وی به رغم حکم
ممنوعیت از
فعالیت سندیکایی
به فعالیتاش
ادامه میدهد؛
از جمله به
خارج سفر میکند
تا با اتحادیههای
مبارز تماس
برقرار کند.
وی اخیراً بنا
بر دعوت
سندیکای ث.ژ.ت برای
سخنرانی به
فرانسه سفر
کرد.
شرایط کاری
اتوبوسرانان
ایران و سوئد
متفاوت است،
اما شباهتهائی
نیز وجود
دارد. آنجا و
اینجا هر دو
از سوی خصوصیسازیها
مورد تهدید
قرار میگیرند.
«در ایران
خصوصیسازیها
پس از پایان
جنگ ایران و
عراق در سال
۱۹۸۸ آغاز
گردید. در
روستاها با
مقاومتی روبر
نشدند، اما در
تهران متوقف
شدند. آنها
علیرغم کلکها
و ساخت و پاختهای
مختلف با شکست
روبرو شدند.
آنها اتوبوسها
را به
«کوپراتیوهای
کارگری»
فروختند، تا
کارگران به
ظاهر خودشان
مالک اتوبوسها
باشند! تلاش
کردند
رانندگان را
جذب خطهای
محبوب با
مزایای مختلف
کنند. اما به
رغم اینها
همه خصوصیسازیها
منجر به
افزایش قیمت
بلیطها
بدترشدن
شرایط
کارگران
گردید». «رضا
شهابی» در
ادامه میگوید:
«خصوصیسازیها
نوع جدیدی از
بردهداری
است. در حالی
که حقوقها
کاهش یافته،
اما قیمت بلیطها
افزایش مییابند.
این در حالی
است که
کارگران
معمولی بیشترین
مسافران
اتوبوسهای
عمومیاند.
طبقه
کارگر ایران فقط از
سوی سیاست
راست و تهدید
و تعقیب علیه
رهبران
سندیکایی
آسیب نمیبیند،
بلکه شرایطشان
با تحریمهای
آمریکا و غرب
علیه ایران
آسیب میبیند.
«رضا شهابی» میگوید:
«تحریمها چیز
جدیدی
نیستند، ما با
آنها از زمان
جرج بوش زندگی
کردیم، اما از
زمان روی کارآمدن
دونالد ترامپ
برعلیه مردم
تشدید شده است.
این سیاست
آسیبی به سران
رژیم نمیرساند،
بلکه این مردم
معمولیاند
که آسیب میبینند.
«رضا شهابی»
هیچ توافقی با
تحریمهای
آمریکا و غرب
علیه ایران
ندارد. وی میگوید:
«سندیکای
اتوبوسرانی
تحریم و
تهیدات جنگی
علیه ایران را
محکوم میکند.
آمریکا به نام
دمکراسی به
کشورها حمله
میکند، اما
همواره این
مردم هستند که
بهای آن را میپردازند.
جنگهائی که
آمریکا علیه
عراق،
افغانستان،
لیبی و سوریه
آغاز کرد،
برای «رفاه» و
«آزادی»
نبودند. پشت
این تهاجمات
نظامی منافع
اقتصادی
پنهان است.
تنشهای جنگی
اخیرعلیه
ایران، یک
نمایش سیاسی
بین ابرقدرتهاست.
اما اگر
تجاوزی صورت
گیرد، طبیعی
است که ما از
کشورمان دفاع
میکنیم».
«رضا
شهابی» میگوید:
«همزمان که
مردم ایران به
صورت سخت از
سوی تحریمهای
آمریکا صدمه
میبیند، اما
مبارزه برای
حقوق
سندیکائی هم
ادامه دارد.
برآمد
کارگران در
روز جهانی
کارگر، روز
اول ماه مه
امسال علیه بیعدالتیهای
سیاسی
اجتماعی از
جمله از این
دست است.
«سندیکای
ما متحداً با
سازمانهای
دانشجویی و
سازمان
بازنشستگان
در مقابل مجلس
ایران دست به
تظاهرات زدند.
این آکسیون
مشترک نوع
نوینی بود که
ما در خلال ۲۰
سال اخیر
شاهدش نبودهایم.
اما بار دیگر
مورد تعرض
نیروهای
امنیتی قرار
گرفتیم و
بسیاری
بازداشت
شدند».
یکی از
بازداشتشدگان
«رضا شهابی»
بود. وی یک
هفته پس از
دستگیری آزاد
شد و راهی
اروپا برای شرکت
در کنفرانس
بینالمللی
پاریس گردید.
امروز اما
هنوز بسیاری
از همکاران
سندیکائی در
زندان بسرمیبرند
و «رضا شهابی»
امیدوار به
حمایت بینالمللی
از رفقایش
است. «رضا
شهابی» علیرغم
تمام فشار و
ضرب و شتمها،
اما هراسی به
دل راه نمیدهد.
وی درپایان
چنین میگوید:
«تا زمانی
که سرمایه
حاکم است،
مقاومت نیز
وجودارد. با
اتکاء به
نیروی مبارزاتی
خود و همبستگی
بینالمللی
به آینده بهتر
برای طبقه
کارگر ایران امیدواریم».
*****
فشار
وممانعت از
برگزاری
مراسم سالگرد
احمد شاملو را
قویاً محکوم
میکنیم
گزارش کانون نویسندگان ایران
جلوگیری
از برگزاری
مراسم سالگرد
احمد شاملو
«بار
دیگر نیروهای
امنیتی و
انتظامی با
قُرُق گورستان
امامزاده
طاهر کرج از
برگزاری
مراسم یادبود
نوزدهمین سال
درگذشت احمد
شاملو
جلوگیری
کردند.
«روز
گذشته دوم
مرداد
نوزدهمین
سالگرد درگذشت
احمد شاملو
شاعر نامی و
محبوب و عضو
برجسته کانون
نویسندگان
ایران بود. به
همین مناسبت کانون
نویسندگان
ایران در
بیانیهای که
چند روز پیش
منتشر کرد،
نوشت: «در
نوزدهمین
سالگرد
درگذشت شاعر
بزرگ آزادی،
مانند هر سال،
دوم مرداد ۱۳۹۸ ساعت شش عصر،
در گورستان
امامزاده
طاهر کرج، گرد
هم میآییم تا
مزارش را
گلباران
کنیم.» اما چند
ساعت پیش از
آنکه اعضای
کانون و دوستداران
شاملو بر مزار
او گرد آیند،
مأموران امنیتی
و انتظامی، زن
و مرد، مجهز و
پرشمار درهای
گورستان را
بستند و بر
درگاهها
ایستادند تا
از حضور افراد
بر مزار شاملو
جلوگیری کنند.
به همین نیز
بسنده نهکردند
و جمعیت را،
که کمکم بر
تعداد آن
افزوده و پشت
در انبوه میشد،
وادار کردند
تا از گورستان
دور شود. کمی دورتر
اما باز جمعیت
گرد آمد،
پوسترهایی که
کانون
نویسندگان
ایران به مناسبت
این روز منتشر
کرده بود زیر
صدای تهدیدآمیز
مأموران و
کنار توقیف
گوشیهایی که
گمان میکردند
با آنها عکس و
فیلم گرفته
شده، توزیع
شد؛ عکس گرفتن
و فیلمبرداری
برای شرکتکنندگان
ممنوع بود،
اما چندین
مأمور لحظه به
لحظه از اتفاقها
و حاضران عکس
و فیلم میگرفتند
که هم ابزار
ایجاد هراس
بود و هم
امکانی برای
شناسایی. فشار
مأموران برای
پراکندهکردن
جمعیت ساعتی
طول کشید و در
این مدت صدای آهستهی
خواهششان به
فریاد بلند
تهدیدآمیز
انجامید. در
چهار سال
اخیر، که بستن
درها و
ممنوعیت ورود
اعضای کانون و
دوستداران
شاملو را بر
فشارها و
ممنوعیتهای
سابق افزودهاند،
نخستین بار
بود که در این
مراسم کسی
بازداشت نشد.
دقیقتر
اینکه تا
تنظیم این متن
گزارشی از
بازداشت کسی
نرسیده است.
بار دیگر
حاکمیت موفق
شد برنامهی
بزرگداشت
شاعری محبوب و
روشنفکری
پیشرو را بههم
بزند. اما
«موفق» کیست؟
«موفقیت»
چیست؟ برای
پاسخی روشن
خوب است کمی-
فقط کمی-
تاریخ واقعی
را ورق بزنیم.»
حزب کار
ایران (توفان) ممانعت
از برگزاری نوزدهمین
سالگرد
درگذشت احمد
شاملو شاعر نامی
و مترقی ایران
و سیاست سرکوب
و ارعاب و ضرب و
شتم را قویاً
محکوم میکند
و این اقدامات
وحشیانه را
داغ ننگی بر
پیشانی رژیم
فرهنگستیز و
ارتجاعی
جمهوری
اسلامی میببیند.
باشد تا
با مرگ این
آدمکشان بیفرهنگ
و تبهکار در
فضایی آزاد و
فارغ از ترس و ارعاب
مراسم
باشکوهی برای
شعرا و همه
نامآوران و
فرهیختگان
ایران برگزار
نماییم.
روزگار
غریبی است
نازنین
به ياد
#احمد_شاملو
در سالروز
مرگش
دهانت
را میبویند،
مبادا گفته
باشی دوستت
دارم، دوستت دارم
دلت را
میبویند،
دلت را میبویند
مبادا شعلهای
در آن نهان
باشد
روزگار
غریبی است
روزگار غریبی
است نازنین
روزگار
غریبی است
نازنین آن که
بر در میکوبد
شباهنگام
به کشتن
چراغ آمده است
نور را
در پستوی خانه
نهان باید کرد
به
اندیشیدن خطر
مکن
خدای را
در پستوی خانه
نهان باید کرد
روزگار
غریبی است
روزگار غریبی
است نازنین
نمانده
در دلم دگر
توان دوری
چه سود
از این سکوت و
آه از این
صبوری
تو ای
طلوع آرزوی
خفته بر باد
بخوان
مرا تو ای
امید رفته از
یاد
نمانده
در دلم دگر
توان دوری
چه سود
از این سکوت و
آه از این
صبوری
تو ای
طلوع آرزوی
خفته بر باد
بخوان
مرا تو ای
امید رفته از
یاد
نمانده
در دلم دگر
توان دوری
چه سود
از این سکوت و
آه از این
صبوری
تو ای
طلوع آرزوی
خفته بر باد
بخوان
مرا تو ای
امید رفته از
یاد
******
«دلار هفت
تومانی كجا،
دلار١٠ هزار
تومانی كجا!»
«نگاهی به
دوره گُل و
بلبل پهلوی و
جعلیات
ماهوارهای»
دوره
گُل و بلبل
پهلوی موضوعی
است كه از سوی
سلطنتطلبان
در رسانههای
برون مرزی،
بویژه
تلویزیونهای
«من و تو» و
«ایران
اینترناشنال»
و رسانههای
لوس آنجلسی و
مجازی به صورت
گستردهای
تبلیغ میشود
و متأسفانه با
توجه به وضعیت
اسفناك اقتصادی
ایران و فشار
و سركوبهای
وحشیانه
سیاسی حاكم،
بخشی از مردم
به این توهم
درغلتیدهاند
كه گویا وضع
مردم در زمان
رژیم پهلوی
خوب بوده و
انقلاب بیمورد و
جز مصیبت و
بدبختی حاصلی
نداشته است!
اخیراً
بریدهای از
روزنامه
اطلاعات در
عرصه مجازی
منتشر شد و
سخنش این بود
كه «در دهه
پنجاه ارزش
دلار برابر با
هفت تومان پول
ملی ایران
بود» و در مقایسه
با ارزش پول
كنونی ایران،
كه هر دلار
برابر با ١٠
هزار تومان
است، نشان میدهد
كه وضع در
گذشته خوب
بوده و بسیار
بهتر از امروز
بوده است. «حتا
زمانی با
افزایش ارزش
ریال در برابر
دلار توانسته
بودیم نظام
پولی جدیدی در
دنیا بوجود
آوریم!».
اگر این
پرسش اینگونه
طرح میشد، كه
وضع كشور در
گذشته بد بوده
و امروز بدتر
است و در
نتیجه به نفی
دو نظام میانجامید،
اشكالی در طرح
صورت مسئله
نبود. امّا
مقایسه بین
خوب و بد
مقایسه
موذیانهای
است كه میخواهد
بحث را به
«خوب»بودن
اوضاع گذشته
متمركز سازد و
به نتایج
دلخواه و
تطهیر رژیم
گذشته و نفی و
سرزنش انقلاب
بهمن ٥٧ به
پردازد و رژیم
تبهكار و
وابسته پهلوی
را مترقی و
مردمی جلوه دهد.
روشن
است «خوببودن
وضع گذشته»
باید با
پارامترهای
اقتصادی قدرت
خرید مردم طبق
دلاری هفت
تومان آن زمان
مورد سنجش
قرار گیرد تا
به یك نتیجه
منطقی و منطبق
با شرایط
اقتصادی
مزدبگیران و
طبقات فرودست
جامعه دست
یابیم.
در
نتیجه ارزش
ریال و نرخ
دلار در سطح ٧تومان
خود بخود
بیانگر هیچ
چیز نیست مگر
اینكه با
دستمزد متوسط
اكثریت
كارگران و
زحمتكشان و
حتا
اقشارمتوسط
جامعه مورد
ارزیابی قرار گیرد
.آمارهای رسمی
نشان میدهند،
همان زمان كه
ارزش دلار
برابر با ٧
تومان بود،
حقوق متوسط كارگر
كارخانه ارج،
كارگر ساده
٤٠٠ تومان بود
و حقوق كارمند
با درجه سیكل
٤٥٠ تومان و
یك فرد دیپلمه
٥٥٠ تومان، و
لیسانس ١٤٠٠
تومان بود و
نرخ كرایه
خانه بیش از
نیمی از حقوق
را میبلعید.
به آمارهای
رسمی وزارت
کار و أمور
اجتماعی سالهای
٥١ و ٥٣ در
روزنامه
اطلاعات و
سایر مجلات
اقتصادی
داخلی رجوع
كنید!
منهای
شركت نفت كه
رژیم به
كارگران برای
ممانعت از
اعتصاب بطور
نسبی بهتر میرسید
و از امكانات
بهتری
برخوردار
بودند، در كّل
هفتاد درصد
مردم زیر خط
فقر میزیستند.
طبق آمار
منتشره در
روزنامههای
رسمی كشور در
سال ١٣٥٥، ٦٩
درصد مردم
بیسواد بودند.
و در بین زنان
روستایی، نرخ
بیسوادی ٩٠
درصد بود.
تنها سه درصد
از روستاهای
ایران دارای
برق و آب
آشامیدنی سالم
بودند.
قیمت
اتوموبیل
پیكان در سال
٥٠-٥٢، ٢٥-٢٠
هزار تومان
بود و یك
كارمند میبایست
بیست سال
حقوقش را پسانداز
میكرد تا
بتواند ماشین
داشته باشد!
حال چگونه میتوان
از قدرت خرید
کارگری که
حقوقش
درآنزمان ٤٠٠
تومان درماه
بود با دو الی
سه فرزند وزیر
یک سقف دو
اتاقه بدون
کمترین
امکانات
بهداشتی و تفریحی
و پرداخت نیمی
از حقوق بابت
اجارهخانه
پرداخت میشد،
به خوبی یاد
کرد و نرخ
دلار هفت
تومان را به
رخ ملت محروم
بویژه نسل
جوان ایران
کشید.
بنابر
این نمیتوان
با توسل به یك
قیاس ساده، كه
در عرصه مجازی
برای مجابكردن
مردم ناراضی
پخش میشود و
«بهشت دوران
پهلوی» را به
خورد نسل جوان
و مردم خسته
میدهند،
حقایق
ناهنجار آن
دوره را كتمان
كرد و خماری
احیای آن دوره
تاج و تخت را
كشید! این درست
است كه وضع
امروز بسیار
بدتر از گذشته
است، اما قرار
نیست مردم بین
انتخاب بد و
بدتر و مار
غاشیه و عقرب
جرّاره یكی را
انتخاب كنند!
آنها كه
میگویند وضع
معیشتی مردم
خوب بود و فقط
برای آزادیهای
سیاسی انقلاب
كردهاند و نه
مسائل
اقتصادی
عملاً در چشم
مردم خاك میپاشند،
ماهیت و اهداف
انقلاب را
كتمان میكنند.
آزادی و عدالت
اجتماعی دو
مقوله جداناپذیر
از یك دیگر
هستند و
انقلاب بهمن
با هدف كسب
استقلال
سیاسی و
استقرار
جمهوری در
مقابل شاه سر
بلند كرد. بیدلیل
نبود كه خمینی
زیركانه و بنا
بر مصلحت و منافع
طبقه خویش از
مسكن و آب و
برق مجانی سخن
گفت، تا
زحمتكشان،
پابهرهنهها،
بیمسکنان و
بیچیزان را
به سوی خود
جلب كند و
چنین نیز كرد. نباید
فراموش کرد که
انقلاب بهمن
نه از قم،
بلکه از منطقه
فقیرنشین
تهران و خرابکردن
خانههای
نیمه ساخته
مردم توسط
رژیم
پهلوی
آغازشد.
دوران
گُل و بلبل
پهلوی دروغ
است، جعل
تاریخ برای
فریب مردم
ایران است.
روشنفكران
متعهد باید از
سطح به ریشه
روند تا به
وظیفه
روشنفكری و
تعهد انسانی
خود جامه عمل
پوشند و حقایق
را با اسناد و
آمار در دید
همگان قرار
دهند. سلطنت
برگشتنی
نیست، انقلاب
بهمن آنرا به
گورستان
تاریخ پرتاب
کرد.
*****
یادی
ازرفیق رفیق
شاهرخ
اسفراینی
رفیق
شاهرخ
اسفراینی
زندگی
سیاسیﺍش را
از روزهای
انقلاب آغاز
کرد. وی یکی از
رهبران دانش آموزان
و از مؤسسین
جامعهﯼ دانشآموزان
بجنورد بود و
اولین
تظاهرات
ضدسلطنتی
دانشآموزان
و دبیران
بجنورد توسط
او و دوستاناش
از «دبیرستان
دانش» به
پاخاست. رفیق،
روحی سازشناپذیر
داشت؛ او با
تمامی
مسئولین
آموزش و پرورش،
که سد راهش میشدند،
مقابله مینمود
و بارها به
همین دلیل از
مدرسه اخراج
شده بود و از
همین طریق
تشکیل جلسات
دانشآموزی
را در سالن
دبیرستان
خویش کسب کرده
بود. او و
چندین دوستش
به عنوان
گردانندهﯼ
آکسیونﻫﺎﯼ
ضد رژیم شناخته
شده بودند.
ساواک که فکر
میکرد با
دستگیری این
محرکین اصلی
میتواند
حرکت خروشان
خلق را خاموش
سازد، حدود ١٢
تن از دانشآموزان
و دانشجویان
را از جمله
رفیق شاهرخ را
دستگیر نمود.
اما همزمان
آنها در آموزش
و پرورش بست
نشستند که
منجر به
آزادﯼ شاهرخ
گشت و در همان
تحصن بود که
رفیق شاهرخ
سخنرانی کرد و
گفت: «ما در
زندان مانند
شما مبارزه میکردیم
و یک آن شعار
دادن از
یادمان نمیرفت».
روز پیروزی
انقلاب، رفیق
شاهرخ از
جوانان فعالی
بود که طرح
حمله به
شهربانی را پیریزی
کردند. با
فرار شاه و
رسیدن دوران
حفاظت از
دستاوردهای
انقلاب از
افرادی بود که
شب تا صبح به پاسداری
از محله خویش
مشغول بود.
پس
از افشاشدن هر
چه بیشتر
ماهیت واقعی
جمهوری
اسلامی به
سازمان
مجاهدین خلق
پیوست. اما روح
رزمجو و
پویای او راهی
را میجست که
به درستی
قوانین تکامل
جامعه را بیان
نموده و
قاطعانه طرفداری
خویش را از
حکومت طبقهﯼ
زحمتکش اعلام
دارد و این
تفکر را در
تشکیلات
مارکسیستی ــ
لنینستی حزب
کار ایران
یافت و از
تابستان ٥٩ به
فعالیت خویش
در بخش کارگری
حزب در بجنورد
مشغول گشت.
رفیق،
رادمردی بود
که سرسختی بیپایانی
از خود نشان
میداد و
هیچگاه تسلیم
زور نمیشد.
وی به خاطر
برخورداری از
این روحیه
بارها با
حزبﺍللهایﻫﺎئی
که اقدام به
پاکنمودن
شعارهای حزب
میکردند،
برخورد میکرد.
او در حین
انجام یک کار
مشترک به
رفقایش گفته
بود: «اگر
احیاناً خطری
پیش آید، شما
بروید من میمانم
و همهﯼ
تقصیرها را به
گردن میگیرم».
او در سندیکای
صنفی ــ سیاسی
نانوایان شهر
عضویت داشت.
این سندیکا میبایست
حامی صدها
کارگر خباز
شهر میشد اما
نفوذ حزب توده
همیشه مانع
فعالیت صحیح و
سالم سندیکا
بود و وظیفهﯼ
مبارزه با این
سوسیال
مزدوران
همیشه به عهده
این رفیق بود.
رفیق از عهده
این وظیفه چنان
برآمد که در
نتیجه هیچیک
از کارگران به
سیاست دلخوشکننده
و فریبکارانه
حزب توده تن
نمیدادند. پس
از تظاهرات ٢۰
خرداد که جوّ
ترور و اختناق
در شهر گسترده
شد، رفیق
شاهرخ
مسئولیت برخی
تظاهراتﻫﺎﯼ
شبانه حزب را
به دفاع از دمکراسی
برعهده داشت،
ولی هیچگاه
آنچنان که
دستگاهﻫﺎﯼ
دروغپردازی
رژیم اعلام
کردند، در حین
برخورد با پاسدارن
دستگیر نهشده
و یا رابط
مجاهدین نهبوده
است. رفیق
شاهرخ در بیدادگاهﻫﺎﯼ
رژیم خود
اعتراف نمود
که هوادار حزب
کار ایران
است، چرا که
عدهﺍﯼ او را
به نام مجاهد
میشناختند و
سپس با تهدید
به مرتجعین
گفت: «روزی که
من از زندان
بیرون بیایم،
همه شماها از
بین رفتهﺍید».
رفیق
شاهرخ با حفظ
شرف و مردانگی
زیست و ایستاده
مرد. زندانی
رژیم شاه به
دست جلادان
جمهوری
اسلامی در
تاریخ ١٩
مرداد ٦۰ به
جوخه اعدام سپرده
شد.
جاویدان باد
خاطره رفیق
شاهرخ
اسفراینی
برگرفته از
مرغان
پرکشیده
توفان،
یادنامهﺍﯼاز
شهدای حزب کار
ایران (توفان)
http://toufan.org/Janbakhtegan/Janbakhtegan%20Toufan%20160613.pdf
*******
به
مناسبت دومین
سالگرد
درگذشت رفیق
مهپاره آهنی
دو سال از
درگذشت رفيق
نازنين ما،
«مهپاره آهنی»،
این نماد
مهربانی، پس
از نبردی
طولانی و دردناک
بین مرگ و
زندگی، میگذرد.
وی روز
پنجشنبه ۲۰
ژوئیه
آگاهانه
بدرود حیات
گفت و جاودانه
شد.
رفیق
مهپاره آهنی،
مهپارهای
از آهن بود،
مهپارهای
از تبار کُرد
که با همسر
آذربایجانیاش
از وحدت ایران
و حقوق خلقهای
ایران حمایت
میکرد. وی
ضامن پیروزی
را در وحدت
طبقه کارگر و
نه در تفرقه
ملی آنها میدید.
وی مرگ خود را
با تدارکی
آگاهانه برای
بسیج عمومی مردم،
برگزار کرد و
ما میگوئیم
که رفیق
مهپاره تلاش
تو سراپا
موفقیت بود.
رفیق
مهپاره،
گوهری بود که
راه رستگاری
مردم ایران را
برچیدن نظام
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی به دست
کارگران و
زحمتکشان
ایران و
استقرار
آزادی،
دمکراسی و
سوسیالیسم میدید.
وی در راستای
چنین هدف و
آرمان والایی
بود که
فعالانه در
آکسیونها و
تجمعات
اعتراضی بر
علیه تبعیض و
سرکوب و ظلم و
ستم در ایران
شرکت میکرد و
از هیچ کوششی
در افشای
فجایع رژیم
جمهوری
اسلامی در
ایران و ابراز
همبستگی با
کارگران و
زحمتکشان و
همه آحاد مردم
ایران دریغ
نمیکرد.
با الهام از
آرزوی
مهپاره،
«صندوق بنیاد
غیر انتفاعی
مهپاره» تأسیس
گردید و
نخستین کمک
مالی از طریق
خانوادهای
رسید که
هدایای نقدی
جشن تولد خویش
را، مستقیماً
به صندوق این
بنیاد
غیرانتفاعی
ریخت، با این
پیام بود کمکهای
مالی
ارزشمندی به
نفع خانوادههای
فعالین کارگری
و زندانیان
سیاسی و
اخیراً به
خانوادههای
سیلزدگان
ایران جمعآوری
گردید. این
راهی است که
رفیق مهپاره
به ما نشان
داد، تا با
یاد او و به
نام «بنیاد
مهپاره» با
برگزاری هر
مراسمی نه اگر
همه، بلکه حتی
بخشی از آن
هدایای مالی
را به نفع
نیازمندان اجتماعی،
تحت تعقیببودگان
سیاسی،
قربانیان
آسیبهای
اجتماعی،
مستقل از
ایدئولوژی،
اعتقادات
دینی به عنوان
ایرانی میهندوست
و علاقمند به
مردمان وطنمان
به مصرف
برسانیم. با
الهام از این
پیام انسانی
بود که حزب ما
به مناسبتهای
مختلف تحت نام
«بنیاد
مهپاره» کمک
مالی جمعآوری
کرده و
مستقیماً
دراختیار
هموطنان
نیازمند قرار
داده است. این
کمکها
همچنان ادامه
دارد.
ما در دومین
سالگرد
درگذشت رفیق
مهپاره باری دیگر
سوگند یاد میکنیم
که شالوده
بنیادی را که
او برپاداشت
به نام خودش و
با الهام از
روحیه انسانی
و انترناسیونالیستی
او حراست کنیم
و از«بنیاد
غیرانتفاعی
مهپاره» که
هنوز هم مردم
به آن کمک
مالی میکنند،
منبعی سازیم
که دست
نیازمندان را
بگیرد و
سرمشقی برای
همه زندگان
باشد، تا از
غیبت خود در
آینده ستونی
بهسازند که
بر تارک آن
نوری بهدرخشد
که برای همه
درخشان باشد.
ياد و خاطره
رفیق مهپاره جاودان
و راهش پر
رهرو باد!
حزب کار ایران
(توفان)
۲۰ ژوئیه
۲۰۱۹
****
لیبی
را به ویرانه
تبدیل کردند
یکم - لیبی
را تحریم
اقتصادی
کردند و گفتند
مذاکره هستهای
کنیم!
دوم -
مذاکره هسته
ای کردند و کل
توان هستهای
لیبی از دست
رفت!
سوم -
آمریکا بازی
درآورد و از
توافق هستهای
با لیبی خارج
شد!
چهارم -
بعد از خروج
آمریکا از
توافق، تحریمها
شدت بیشتری
گرفت.!
پنجم
- قذافی به
دامان اروپا
پناه بُرد و
توافق مالی کردند
و کانال مالی
زدند!
ششم -
اقتصاد لیبی
تحت سیطره
اروپا کاملاً
ورشکست و
نابود شد!
هفتم
- اروپا
بعد از نابودی
اقتصاد لیبی
از توافق خارج
شد و اموال
لیبی را
مصادره کرد!
هشتم –
مردم، که به
شدت تحت فشار
مالی بودند،
برای اعتراض
به سیاست دولت
قذافی به
خیابان آمدند
(بهار عربی)
نهم
- نیروهای
وابسته
آمریکایی
وارد جریان
اعتراض مردمی
شدند و جریان را
در دست
گرفتند،
اروپا هم با
بمباران
هوایی، ارتش
لیبی را درهم
شکست!
دهم
- قذافی
سرنگون شد و
لیبی به صورت
غیر رسمی تجزیه
و قسمتی از آن
هم تحت سلطه
داعش قرار
گرفت.
اکنون
لیبی دارای دو
دولت موازی
است. «دولت وفاق
ملّی» که به
طور عمده از
جانب سازمان
ملل حمایت میشود
و «دولت موقت»
که از سوی
پارلمان
«طبرق»، حامی
«ژنرال حَفتر»
در شهر
«البیضاء» در
شرق این کشور
تشکیل شده
است. مصر،
امارات متحده
عربی، عربستان
سعودی، روسیه
و اخیراً
فرانسه از
«دولت موقت»
ژنرال حَفتر –
که از مخالفین
سرسخت اِخوانالمسلمین
است – حمایت میکنند
و میخواهند
نفوذ خود را
در شمال
آفریقا
افزایش دهند.
قطر و ترکیه،
که حامی
اِخوانالمسلمین
به شمار میآیند
و مخالف
وهابیسم
هستند، به
اضافه سایر کشورهای
غربی از جمله
ایتالیا،
«دولت وفاق
ملّی» به
رهبری «فائز
السراج» را در
کنف حمایت خود
گرفتهاند.
«دولت وفاق
ملّی» علناً
فرانسه را به
پشتیبانی از
«ژنرال
حَفتر»، که از
چهارم آوریل
گذشته به
طرابلس حمله
نظامی کرده
است، متهم میکند.
حمله نظامی که
تاکنون ۲۰۰
کشته، ۱۰۰۰ نفر
زخمی و ۱۸
هزار نفر
آواره به بار
آورده است،
اکنون نفت لیبی
با کمترین
قیمت در
اختیار شرکتهای
آمریکایی و
اروپایی است!!
یازدهم
برخی از احزاب
سیاسی ایرانی
تحت نام «چپ و
كمونیست»
برآمد
شورشیان
ارتجاعی و
سلفی علیه رژیم
قذافی تحت
رهبری ناتو را
به نام
«انقلاب لیبی»
تئوریزه
کردند و مورد
حمایت بیشرمانه
خود قرار
دادند. یكی
ازاین
جریانات ضد انقلابی
حزب موسوم به
«كمونیست
كارگری، پیرو
منصور حكمت
شاخه تقوائیسم»
بود كه
وقیحانه از
بمباران لیبی
دفاع كرد و
هنوز هم بر
همین نظر
استعماری خود
پای میفشارد.
دوازدهم - حاصل
تجاوز به لیبی
چیزی جز
نابودی
زیرساخت این
كشور،
تاراندن قریب
به دو میلیون
انسان از خانه
و كاشانهشان،
دهها هزار
كشته و زخمی،
جنگ داخلی و
احیای استعمار
در شكل نوین
نبوده است.
نیروهایی كه
از این تجاوز
نواستعماری و
ضدبشری دفاع
كردهاند، از
جمله جمهوری
اسلامی، شریك
این جنایت و
نقض حقوق ملل
و حق تعیین
سرنوشت ملت
لیبیاند.
امروز جمهوری
اسلامی خود
نیز تحت محاصره
غرب و با همان
ترفندهای
امپریالیستی
قرار گرفته
است و در
بحران و خطر
تجاوز نظامی
بهسرمیبرد .
*****
(مفهوم
خرده
بورژوازی و به
بیان دیگر،
طبقه متوسط،
از نگاه
ماکسیم گورکی)
نگاه
ماکسیم گورکی
به خرده
بورژواها،
نگاهی عمیق،
علمی،
خواندنی و
تحسینبرانگیز
است.
از
دیدگاه
گورکی، در
مبارزات
اجتماعی، دو
نیروی متخاصم
رو در روی هم
قراردارند.
نیرویی متشکل
از صاحبان
سرمایه و
حاکمان
استثمارگر، که
در حفظ موقعیت
اجتماعی خود
از هیچ جنایتی
روگردان
نیستند و بیاندازه
غدّار و بیرحمند!
و نیروی دیگر،
نیروی
کارگران و
زحمتکشان و
تولیدکنندگان
واقعی سرمایهاند
که برای رهایی
و پارهکردن
زنجیر فقر و
بندگی و
استثمار
پیکار میکنند!
تضاد بین این
دو نیرو، همان
مفهوم آشنای
تضاد بین کار
و سرمایه است.
طبقه
متوسط، یا
همان خرده
بورژواها، به
هیچکدام از
این دو
اردوگاه
تعلّق ندارند.
به عبارت دیگر
نه اینوری
هستند نه
آنوری. افکار
و عقاید خودشان
را دارند.
متکبّر،
پُرمدعا و خود
را مغز متفکر
و تافته
جدابافته میدانند!
گاهی به
حکومتیان میتازند
و گاهی، اما
بیشتر، به
توده مردم
ناسزا و بدوبیراه
میگویند!
همواره در
بیرون از گودِ
مبارزه، فریاد
لنگش کن شان
بلند است. از
آنجائی که
مبارزه مابین
ستمگران و ستمشوندگان،
پیکاری
نابرابر و خونآلود
است و اغلب
شکست نصیب
شورشگران میشود،
فریادشان
بیشتر بر سر
مردم بلند است
تا بر سر
سرکوبگران.
چون مرد
مبارزه
نیستند، دوست
دارند که خلق
با معیارهای
آنان، که
معیاری
اعوجاج است،
عمل نمایند.
توقع دارند که
زندگی آرامشان
دستخوش
ناملایمات نهگردد
و دیگران برای
آزادی و
دموکراسی
هزینه بهدهند.
این نوع تفکر
که در ایران
ما به شکل
نفرتانگیزی
در بین طبقه
متوسط رواج
دارد، آدمی را
به یاد جمله
معروف و رایج
ایرانیها میاندازد
که «یارو حریف
الاغ نیست،
یقه پالان را
میگیرد»
بیشتر اعتراضشان
به مردم و شصت
سال به
بالاهاست که
«چرا انقلاب
کردید و زندگی
قبل از تولد و
ایام کودکیشان
را به تباهی
کشیدید و یا
شماها فاقد
فن صحیح
مبارزه هستید و
غرق در خرافات
مذهبی بوده و
مردمانی بی
فرهنگ و نادان
و جاهلی
هستید»! این ما
خرده
بورژواها
هستیم که با
فرهنگ و
مبارزیم، ولی
افسوس فعلاً
گرفتاریم و از
ذیق وقت در
رنج!
گورگی
این گونه
افراد
پُرمدعا و
پرگو از قشر خرده
بورژوازی را
چنین توصیف میکند:
«از تمایل به
راست شرم
دارند و از
پیوند با چپ
وحشت! خود را
به ظاهر در
رنج مردم شریک
میدانند ولی
هدف اصلی شان
برخورداری از
میوهِ رنج و
زحمت مردم
است».
ماکسیم
گورکی در این
خصوص به
داستایوسکی
انتقاد میکرد
که چرا به
مردم رنجبر
«تحمل» را
توصیه میکند.
و به تولستوی
ایراد میگرفت
که برای مردم
موعظه میکند
که «بدی را
نباید با خشم
و کین پاسخ
داد». حمله به
این دو
نویسنده بزرگ،
شجاعت و عشق
به طبقات
کارگر و
زحمتکش میخواست،
که گورکی هر
دو را داشت.
بدین خاطر لنین
با قدرت از او
دفاع کرد!
گورکی
در تمام عمرش
فقط چند ماه
به مدرسه رفته
بود، آنهم به
یک مدرسه
مذهبی .
او میگفت
«من نه یک سیاستمدارم
و نه یک
فیلسوف! از
راه دوست
داشتن انسانها
به سوسیالیسم
و مارکسیسم
رسیدهام»
در سال ۱۹۲۴
از مرگ لنین
خبر یافت و در
رَثای او
نوشت: «هنوز در
دنیا کسی
نیامده است که
به اندازه او
سزاوار
جاودانگی
باشد».
در
پایان یادی
کنیم از حافظ.
«غلام آن
کلماتم که آتش
انگیزد / نه آب
سرد زند در
سخن بر آتش
تیز»
****
موقعیت
آماده سازی
جنگ علیه
ایران
افزایش
احتمال وقوع
جنگ جدیدی در
خلیج فارس وجود
دارد، با این
حال ایالات
متحده نه وزیر
دفاعی دارد و
نه متحد
مشتاقی!
مقالهای
از مالته
دانیلیوک
در«"هایزه
آنلاین»
در هفتههای
گذشته باری
دیگرشاهد
تشدید تنشهای
سیاست خارجی
ایالات متحدۀ
آمریکا علیه دولت
جمهوری
اسلامی ایران
بودیم. نقطۀ
اوج این تنشها
توقیف سوپر
تانکر نفتکش
ایرانی بنام
«گریس ۱»
است. این
اولین باریست
در تاریخ که
یک نفتکش در
آبهای آزاد
جهان به بهانۀ
تحریم متوقف
میشود.
مقامات
دولتی
بریتانیا
متوقفساختن
کشتی «گریس ۱»
را تاکنون به
بهانۀ آنکه کشتی
راهی سوریه
بوده است،
توجیه کردهاند.
چنین عملکردی
اما بدون هیچ
پایه و اساس
قانونی بوده
است، زیرا
اتحادیۀ
اروپا هیچ
تحریمی را
تاکنون علیه
ایران وضع
نکرده است،
تنها طبق
تصمیم سال
۲۰۱۴ اتحادیۀ
اروپا، تحریمهایی
علیه سوریه
تصویب شده
بودند، که
مانع از بازسازی
خرابیهای
مزدوران
جهادی و داعشی
در کشورمیشوند
و این تحریمها
هنوز به قوت
خود باقی
هستند.
یکی
دیگر از ویژگیهای
قابل توجهِ
اقدامات
مقامات
انگلیس این است
که دولت جبلالطارق
در روز سوم
ژوئیۀ ۲۰۱۹
قوانین جدید
«اعمال تحریمها»
را تصویب کرد
و تنها یک روز
بعد یک ناوگان
انگلیسی با ۳۰
نفر نیروی
ویژۀ نیروی
دریایی بریتانیایی
همراه پلیس
جبلالطارق
تانکر ایرانی
را متوقف
ساختند. با
تکیه بر همین
قانونِ تحریمها
دادگاه حکم
دستگیری
کاپیتان و
افسر ارشد
کشتی را صادر
کرد و تأیید
کرد کشتی تا
۲۱ ماه جولای
۲۰۱۹ اجازۀ
حرکت نخواهد
داشت. لازم به
تذکر است که
این حکمها
تحت عنوان
اینکه کشتی
فوق راهی بندر
بانیاس
(سوریه) بود،
صادر و کشتی
متوقف شد.
عجیب
آنکه در ۲۲
ژوئن رسانههای
اسرائیلی به
نقل از
خبرگزاری
سوریه، سانا،
گزارش دادند
که در اثرعملیات
خرابکارانه
حداقل پنج خط
لولۀ نفتِ زیر
آب در نزدیکی
بانیاس
دستکاری شدند
و این
خرابکاری
منجر به نشت
نفت در آب
دریا شد. «علی
غانم»، وزیر
نفت سوریه،
نیزدر تأیید
خبر، این عمل
را اقدامِ تروریستیِ
بزدلانه خواند.
حاصل این
اقدام
تروریستی
آسیب جدی به
پایانۀ خط
لولههای
انتقال نفت به
کشتیهای
نفتی از جمله
«گریس ۱» بود.
حرکت
نیروهای
آمریکایی در
حول و حوش
ایران
با هدف
قرار دادن
پهباد
آمریکایی
«گلوبال هاوک»،
دونالد
ترامپ، رئیس
جمهور آمریکا
خوراک سخنان
روزانهاش را پیدا
کرد و شروع به
گزافهگویی
کرد. بنابر
ادعای او،
نیروهای ارتش
ایالات متحدۀ
آمریکا پس از
آنکه پهباد
آمریکایی مورد
هدف قرار
گرفت، در حال
آماده باش
برای حمله به
ایران بودند،
ولی او در
آخرین لحظه به
تلفات انسانی
و نجات جان
انسانها در
ایران فکر کرد
و از حملۀ
نظامی صرفنظر
نمود. علاوه
بر این دولت
آمریکا فخر میفروشد
و رسماً اعلام
میکند که قصد
حملات سایبری
جدی به زیر
ساختهای
کامپیوتر
ایران را
دارد.
آنچه
بیش از مورد
اصابت
قراردادن
پهباد قابل توجه
است، گسترش
فعالیتهای
شناسایی و
جاسوسی
نیروهای
آمریکاییِ مستقر
در کشورهای
خلیج فارس
علیه ایران از
ماه مه تاکنون
است. پهباد
«گلوبال هاوک»
عملاً بخشی از
برنامۀ جمعآوری
اطلاعات
نظامی بود. از
ماه مه تاکنون
به کرات حریم
فضای هوایی
ایران توسط
هواپیماهای
نظامی ایالات
متحده نقض شده
است. طبق آمار
ایران، می
توان از پهباد
مسلح «رپیر MQ-9» و
هواپیماهای
جاسوسی
«بوئینگ آر.سی
-۱۳۵»، «بوئینگ
پی-۸
پوسایدون»،
هواپیمای گشت
دریایی «لاکهید
پی-3 اوریون»
نام برد.
این
اقدامات
شناسایی
پیوسته با
جابجایی نیروهای
نظامی در
حوالی خلیج
فارس
نیزهمراه بودهاند.
در ماههای
اخیر دولت
آمریکا رسماً
یک هواپیمابر
با ۷۵۰۰
سرباز، یک
اسکادران بمب
افکن هستهای
بی ۵۲ و ۲۵۰۰
پایگاه نظامی
خود را در
کشورهای
پادشاهی
منطقه جابجا
کرد. طبق گفتۀ
پنتاگون میتوانند
تا ۱۲۰,۰۰۰
نفر در این
پایگاهها
نفرات اضافه
کنند.
چندین
نشریه نظامی
ایالات متحده
در حال حاضر با
تکیه بر شواهد
گزارش میدهند
که در واقع
فرمانده
مرکزی ایالات
متحده نیروهای
نظامی و
تکنولوژی خود
از آمریکا و
همینطور از
عراق، سوریه و
افغانستان در
خلیج فارس
متمرکز کرده
است. در همین
راستا اعلام
خروج نیروهای
امریکایی از
سوریه نیز میتواند
به زودی صورت
گیرد.
به
گزارش مجلۀ Foreign Policy
انگلستان و
فرانسه، دو
کشورِ
اتحادیۀ
اروپا، که در
گذشته همیشه
در ماجراجوییهای
ویرانگرایانۀ
نظامی سیاست
خارجی ایالات
متحده، سهیم
بوده و از
امریکا حمایت
کردهاند،
بدون آنکه
بالقوه در یک
تجاوز نظامی
احتمالی بطور
مستقیم شرکت
داشته باشند،
متعهد خواهند
شد که نیروهای
خود را در
سوریه ۱۰ تا ۱۵
درصد افزایش
دهند و بدین
ترتیب فشار
ِارتش آمریکا
در منطقۀ
خاورمیانه
سبک میکنند.
امریکا
در جستجوی
متحدان مشتاق
یک مقام
رسمی دولت
ایالات متحدۀ
آمریکا گفت بریتانیا
و فرانسه به
شرکت در پروژهای
به نام «Sentinel» ابراز
علاقه کردهاند.
پروژهای که
رسماً با هدف
افزایش ضمانت
امنیت عبور کشتیهای
تجاری از تنگه
هرمز و دیگر
تنگههای
دریایی طراحی
شده است. مایک
پمپئو «Sentinel» را
به عنوان
«واکنشی به
تهاجم ایران
به تانکرهای
نفت» ارائه میکند،
اما در واقع
هدف این
برنامه احیاناً
به منظور جذب
متحدان برای
شرکت در
حملۀاحتمالیِ
ایالاتِ
متحدۀِ
امریکا به
ایران طراحی
شده است.
در هفتههای
اخیر وزیر
امورخارجه،
مایک پمپئو،
معاون رئیس
جمهور، مایک
پنس و مشاور
امنیت ملی جان
بولتون تلاشهای
خود را به نحو
چشمگیری
افزایش
دادند، تا
«ائتلاف مشتاقان»
حمله به ایران
را بسیج کنند.
ژنرال جوزف
دانفورد،
رئیس ستاد
مشترک ارتش
ایالات متحده،
به خبرنگار
اَسوشیتدپرس
گفت: «پنتاگون
برنامۀ مشخصی
تهیۀ کرده است
و در چند هفتۀ
آینده مشخص
خواهد شد، چه
کشورهایی می
خواهند به «جبهۀ
ائتلاف» بهپیوندند».
اما تاکنون
آمریکا
کشورها را به
بهانۀ ضرورت
حفاظت کشتیهای
تجاری در
منطقه بسیج میکرد!
پیش از
این نیز در
ماه ژوئن مایک
پمپئو، وزیر امور
خارجۀ
امریکا،
اعلام کرده
بود که به دنبال
تشکیل یک
«ائتلاف جهانی
علیه ایران»
است و این
ائتلاف نباید
تنها به
کشورهای خلیج
فارس محدود
شود، بلکه
باید سراسر
آسیا و اروپا
را دربرگیرد.
او افزود که
تاکنون نزدیک
بیست کشور
اعلام آمادگی
برای همکاری
کردهاند، از
جمله عربستان
سعودی،
امارات متحده
عربی. به
گزارش
آسوشیتدپرس،
این پروژه
قبلاً موضوع
دیدار متحدین
ناتو در مقر
این سازمان بوده
است. با این
حال، در آن
زمان، هیچ
کشوری موافقت
نهکرد تا در
این «پروژه»
شرکت کند. به
گفتۀ دانفورد،
تلاش کنونی
ایالات متحده
برای «ائتلافی
کوچک» است که
بعداً گسترش
خواهد یافت.
رئیس ستاد مشترک
ارتش امریکا
همچنین تأکید
کرد که برای دونالد
ترامپ مهم است
که «ایالات
متحده به
تنهایی هزینۀ
چنین
مأموریتی را
متحمل نهشوند»
( تأکید از
مترجم)
مقاله:
https://www.heise.de/tp/features/Stand-der-Kriegsvorbereitung-gegen-den-Iran-4469482.html
*****
دیوانه
ای در انگلیس
«دیوانه
در انگلیس»
عنوانی است که
مجله اشپیگل
برای «بوریس
جانسون» به
کار برده است:
با حذف یک حرف
(e) از
عبارت Mad(e) in England (ساخت
انگلیس)، آن
را به Mad in England (دیوانه (در
انگلیس) تبدیل
کرده. «بوریس
جانسون»، که
دیروز نخست
وزیر
بریتانیا شد،
از سالها پیش
سوژه داغ
کاریکاتوریستها
بوده است.
فرازهایی
از مقاله
«یورگ
شیندلر»، که
با تیتر روی
جلد: MAD in England در مجله
اشپیگل در
تاریخ ۲۰/۷/۲۰۱۹
به چاپ رسیده
است.
نویسنده
مقاله از وضع
اسفبار حزب
محافظه کار میگوید.
برای مثال در
جلسهای که
برای انتخاب
جانشین «ترزا
می» میان دو کاندیدا،
یکی «جانسون» و
دیگری «هانت»
برگزار شد، اکثریت
۶۰۰
عضو شرکت
کننده در جلسه
را افراد
بالای ۷۰
سال تشکیل میدادند.
بطور
کلی او آینده
تیره و تاری
را برای این
حزب پیش بینی
میکند.
جانسون
که از بانیان «BREXIT»
(خروج
انگلستان از
اتحادیه
اروپا – توفان)
است، اکنون
باید راه حلی
برای خروج از
این بحران بیابد.
نویسنده با
تمسخر میگوید:
«جانسون میخواهد
«BREXIT» را به سبک
خود به سر
منزل مقصود
برساند». او بر
این نظر است
که: «زین پس این
پارلمان
اروپا نهخواهد
بود که او را
سوالپیچ
نماید، بلکه
این اوست که
راه خروج را
دیکته خواهد
کرد!»
همان «BREXIT» که
نظام سلطنتی
انگلستان را
به سمت بیهوشی
سیاسی سوق
داده است.
ماجرای «BREXIT»، که
جانسون یکی از
معماران آن
بود، مدتهاست
که این کشور
را فاقد رهبری
کرده است. امروز
در اثر کشمکش
بر سر مسئله «BREXIT»،
خطر از هم
پاشیدگی حزب
محافظهکار و
حزب کار
انگلستان را
تهدید میکند.
کشمکش و بحث
بیپایان و بیسرانجامی،
که به تحقیر
بیسابقه یک
سیاستمدار و
در نتیجه سقوط
«ترزا می»
انجامید، سبب
شد که او
نتواند «BREXIT» را
عملی سازد.
مضحک اما
اینجاست که
اکنون شخصی به
نام جانسون
باید این
وظیفه را به
عهده بگیرد!
همان کسی که
مدتهاست در
سردرگمی به سرمیبرد
و نمیدانست
که باید له و
یا علیه «BREXIT»
باشد! او کسی
است که قبل از
رفراندوم «BREXIT» در
سال ۲۰۱۶
در انگلستان،
از قبل دو
مطلب متضاد به
رشته تحریر
درآورده بود،
یکی در تأیید
پیروزی «BREXIT» و
دیگری در
تأیید شکست
آن. او البته
بعد از تأیید «BREXIT» از
طرف مردم به
لحاظ منافع
شخصی به نفع «BREXIT»
تصمیم نهایی
گرفت و خودش
را در رأس هرم
موافقین آن
قرارداد.
امروز
اما اکثریت
مطلق مردم
بریتانیا به
جانسون
اعتماد
ندارند. آنها
به او به
عنوان شخصی لافزن،
مغرور، از خودراضی،
ستیزهجو،
مُردد و در
عین حال زیرک
و سخنور مینگرند؛
به قسمی که
نمیتوان به
سهولت از دام
اغواگری او
رهید. حتی
بسیاری از
اعضای حزب خود
او (محافظه
کار) نسبت به
او بیاعتمادند.
علیرغم
همه اینها در
حال حاضر یک
ائتلاف عجیب
میان دشمنان
اروپا و
موافقین آن،
به دلیل هراس
از فقدان
رهبری که میتواند
منجر به هرج و
مرج گردد، گرد
او اجماع کردهاند.
آنها از ترس از
دستدادن
قدرت به این
«معجزه»
باورمندند که
جانسون غیر
ممکن را ممکن
خواهد ساخت!
یعنی هم از یک
طرف بر «جرمی
کوربین» وNigel
Frage
(نماینده
انگلستان در
پارلمان
اروپا) غلبه
کند و هم «BREXIT» را
با موفقیت به
نتیجه برساند!
حتی اگر
او از
کاریزمای
لازم هم
برخوردار
باشد، باید در
موفقیت او شک
کرد زیرا که
او فاقد
برنامه است.
اما به نظر
چنین میآید
که او به صورت
تزلزلناپذیری
از خود راضی و
مغرور است.
رویای کودکی
او این بود که
«پادشاه جهان
شود» و اکنون،
گرچه که هنوز
به درستی نمیداند
که هدفاش از
به قدرترسیدن
چیست، زیرا که
فاقد برنامه
است ولی میخواهد
پا جای پای
ترامپ بهگذارد.
***
بحران
امپریالیسم
انگلیس با
آمدن و رفتن
این و یا آن در
رأس قدرت حل
نهخواهد شد.
سالهاست
دوره
ابرقدرتی این
كشورامپریالیستی
به سر آمده و
اكنون نقش
پادوئی
امپریالیسم
آمریكا را به
عهده گرفته
است. راهزنی
دریایی
انگلیس در
روزهای اخیر و
بیآبرویی او
در عرصه جهانی
حكایت از ضعف
و بحران و
پوسیدگی این
سیستم كهن
استعماری
دارد.
https://t.me/totoufan
كانال
رسمی تلگرام
وابسته به حزب
كار ایران - توفان
*****
بیانیه
پیرامون
افزایش تنش
آمریکا علیه
ایران
حزب
کار ایران
(توفان) وظیفه
انقلابی خود
میداند که
افکار عمومی
جهان را بر
علیه هر گونه تجاوز
احتمالی
نظامی آمریکا
به ایران و
جنگ خانمانسوز
دیگری در
خاورمیانه
بسیج کند. در
این راستا،
حزب بیانیهای
به احزاب
برادر متشکل
در کنفرانس
بینالمللی
احزاب و
سازمانهای مارکسیست
- لنینیست و
همچنین تعداد
کثیری از فعالین
سیاسی و
تشکلات
ضدامپریالیستی
و ضدتجاوز
ارسال کرده
است که ترجمه
آنرا در زیر
مشاهده میکنید
.
Hands off Iran!
We, the Party of Labour of Iran (Toufan),
strongly condemn the sanctions and aggressions against Iran and the Iranian
people. We strongly condemn any foreign intervention into the internal affairs
of Iran.
Another unjust and undeclared U.S. war in the Middle East Region will
have a devastating consequence for the people of the region and for world peace………..
دستها
از ایران
کوتاه باد!
حزب
کار ایران (
توفان) تحریم و
تجاوز بر علیه
ایران و مردم
آنرا شدیداً
محکوم میکند.
ما هر نوع
دخالت خارجی
در امور داخلی
ایران را
قویاً محکوم
میکنیم. جنگ
دیگری توسط
آمریکا در
خاورمیانه عواقب
بسیار مخربی
برای مردم
منطقه و صلح
جهانی خواهد
داشت. تحریم و
تجاوز به
عراق، لیبی،
یمن،
افغانستان، و
سوریه هم
اکنون این کشورها
را به ویرانی
کشانده و
شرایط بسیار
وخیمی را برای
مردم منطقه
موجب شده است. امپریالیستهای
آمریکائی
تلاش دارند که
تمایل سلطهگرایانه
خود را بر
ایران تحمیل
کنند. امپریالیستهای
آمریکائی و
اروپائی به
همراه متحدین
خود، اسرائیل
و عربستان
سعودی در
آرزوی تعیین
سیاست خارجی
ایران توسط
خود به سرمیبرند
و میخواهند
حق تعیین
سرنوشت ایران
را نقض کنند.
آنها تلاش
دارند که رژیم
جمهوری
اسلامی ایران
را به تسلیم
در برابر
دیکته قدرتهای
امپریالیستی
بهکشانند.
دولت دونالد
ترامپ بر این
تلاش است که
منافع سیاسی و
اقتصادی
انحصارات
آمریکائی در
منطقه خلیج
فارس را حفظ
کرده و توسعه
دهد.
تبلیغاتی
که توسط
مقامات رسمی
آمریکا و اروپا
بر علیه ایران
براه افتاده
است، دروغهای
ساختگی بیش
نیستند. ایران
مفاد
توافقنامه
اتمی وین
(برجام) را نقض
نهکرده است.
ماشین
تبلیغاتی
امپریالیستها
حقایق را
وارونه جلوه
میدهند و جای
فاعل و مفعول
(ناقض و نقض
شونده) را عوض
میکنند. دولت
آمریکا،
تحریمهای
اقتصادی –
مالی - بانکی –
تجارتی بر
علیه ایران را
حذف نهکرد،
به تعهدات خود
در قبال
توافقنامه
اتمی عمل نهنمود،
و بطور
یکجانبه از
برجام خارج
شد. به دنبال
نقض برجام
توسط آمریکا،
کشورهای
اروپائی، که
منافع خودشان
را مد نظر
دارند، تحت
فشار تهدیدهای
آمریکا شروع
کردند به فرار
از اجرای تعهدات
خود در قبال
برجام. هم
اکنون بیش از
یکسال است که
آمریکا از
توافقنامه
وین خارج شده،
دست به اجرای
تحریمهای
جدیدی برعلیه
ایران زده
است. در این
وضعیت، ایران
حق دارد که با
استناد به
بندهای ۲۶، ۳۶
و ۳۷
توافقنامه
اجرای تعهدات
خود را بطور
کلی و یا جزئی
متوقف کند.
امپریالیستها
با تجاوز به
کشورهای خاورمیانه
و همسایگاناش،
مردم منطقه را
قربانی
عملیات
تروریستی خود
کردهاند و
مسسب تشنج و
ناامنی در این
کشورها شدهاند.
دهها پایگاههای
نظامی آمریکا
در خاورمیانه
منبع تهدید و تشنج
در منطقه
هستند. قدرتهای
امپریالیستی
باید از منطقه
بیرون روند، تا
مردم صلح و
امنیت خود را
باز یابند.
در
ایران،
هرگونه تغییر
و تحول سیاسی
یک امر داخلی
است. تنها ملت
ایران، نه هیچ
نیروی امپریالیستی،
مجاز است که
سرنوشت سیاسی
ایران را تعیین
کند.
نه به تحریم
و نه به تجاوز
نظامی
امپریالیستی به
ایران!
دست ها از
ایران کوتاه
باد!
حزب کار
ایران (توفان)
مرداد ماه
۱۳۹۸
احزاب
برادر متشکل
در کنفرانس
احزاب و سازمانهای
مارکسیست -
لنینیست:
حزب
کمونیست
کارگران تونس
حزب کار
ترکیه
حزب
کمونیست
کارگران
دانمارک
حزب
کمونیست
کارگران
فرانسه
تشکیلات
برای بازسازی
حزب کمونیست
کارگران آلمان
پلاتفرم
کمونیستی نروژ
تشکیلات
برای احیای
حزب کمونیست
یونان
حزب
کمونیست
پرولتاریای
ایتالیا –
پلاتفرم کمونیستی
حزب
کمونیست
اسپانیا
(مارکسیست -
لنینیست)
حزب
کمونیست کار
دومینیکن
حزب
کمونیست
مکزیک
(مارکسیست -
لنینیست)
حزب
کمونیست
کلمبیا
(مارکسیست -
لنینیست)
حزب
کمونیست
انقلابی ولتا
(بورکینو
فاسو)
حزب
کمونیست شیلی
(عمل پرولتری)
حزب کار
ایران (توفان)
حزب
کمونیست
اکوادور
(مارکسیست -
لنینیست)
حزب
کمونیست
انقلابی
برزیل
حزب
کمونیست
ونزوئلا
(مارکسیست -
لنینیست)
حزب
کمونیست بنین
حزب
کمونیست
آلبانی
حزب
کمونیست توگو
جبهه
کارگران
پاکستان
راه
دمکراتیک
مراکش
حزب
کمونیست
انقلابی ساحل
عاج
حزب
کمونیست پرو
(مارکسیست -
لنینیست)
دمکراسی
انقلابی
هندوستان
حزب
کمونیست
انقلابی
بولیوی
حزب کار
آمریکا
*****
گشت
وگذاری در
فیسبوک پاسخ
به یک پرسش
پرسش: دوستان
گرامی توفان،
ماهیت این جنگ
احتمالی بین
آمریکا و
ایران را
چگونه
ارزیابی میکند.
اگر ماهیت هر
دو گروه دولت
درگیر
ارتجاعی و ضد
مردمیست،
آنوقت چه
مخالفتی به
شعار نه به
آمریکا جنگ و
نه به ارتجاع
داخلی دارید ؟
چرا در اینصورت
«جبهۀ مستقل
سوم» پاسخ به
این اوضاع نمی
تواند باشد.
پاسخ: دوست عزیز
باید هر
مقولهﺍﯼ را
به طور مشخص
مورد نقد و
تجزیه و تحلیل
قرارداد، تا
بتوان نتایج
مترتب بر آن
را بیرون کشید.
مقولۀ
خلقﻫﺎﯼ تحت
ستم در ارتباط
با مقولۀ ستمگری
امپریالیسم و
الحاق تعریف
میگردد. آیا
باید از
خلقﻫﺎﯼ تحت
ستم برای
رهائی دفاع
کرد یا نه؟
این که تاکتیک
کمونیستﻫﺎ
چه باشد، بحث
دیگری است.
جنگ
امپریالیستی
جنگی ارتجاعی
برای تقسیم
مجدد جهان و
کسب اشغال
سرزمینﻫﺎﯼ
جدید و مواد
خام است. جنگ
رهائیبخش
جنگی دفاعی
برای کسب
استقلال است.
تاکتیک و نوع
برخورد با این
دو مقوله باید
متفاوت باشد،
در غیر این
صورت به
دگماتیسم
درخواهیم غلطید.
متأسفانه
همین درک غلط
از مقولات
است، که عدهﺍﯼ
از جریانات
سیاسی جنگ
احتمالی و
تجاوزکارانه
علیۀ ایران را
از هر دو سو
ارتجاعی
ارزیابی میکنند
و مدام جنگ
جهانی اول را
مثال میآورند؛
یعنی
رژِیمﻫﺎﯼ
سرمایهﺪاری
ایران و عراق
در دورۀ صدام
حسین را....
امپریالیستی
همانند روسیه
۱۹۱۷ میپندارند
و ساز «جبهۀ
سوم و جنگ را
به جنگ داخلی» تبدیل
کنیم راه میاندازند،
بدون این که
قادر باشند یک
تحلیل درست
سیاسی،
اقتصادی و
منطقی ارائه
دهند. نوع برخورد
ما به اشغال
عراق،
افغانستان و
لیبی و..... احتمالاً
سوریه و ایران
اگر مبتنی بر
درک درست از
ماهیت
امپریالیسم و
جنگ برای مواد
خام و سرکردگی
بر دیگر رقبای
امپریالیستی
نهباشد، به
نتایجی میرسیم
که اپوزیسیون
مرتجع عراق،
افغانستان، لیبی
رسید و این
فاجعهبار
است.
تجاوز
نظامی به
عراق،
افغانستان،
لیبی، احتمالاً
ایران دارای
یک ماهیت است.
این جنگ از
طرف
امپریالیستﻫﺎ
به طور مشخص
آمریکا برای
تصاحب مواد
خام، نفت و
گاز و ایجاد
پایگاهﻫﺎﯼ
نظامی و کنترل
رقبای تازه
نفس نظیر چین و
یا اتحادیۀ
اروپا است.
همۀ اینها به
منظور حل
بحران
امپریالیستی
است، که اگر
به صورت منطقهﺍﯼ
حل نگردد، در
نهایت امکان
رودر روئی امپریالیستﻫﺎ
و جنگ جهانی
منتفی نیست.
حل بحران
امپریالیستی
با ویرانسازی
زیربنای
کشورهائی مثل
عراق، ایران،
لیبی و
افغانستان و
غیره...
با خاک یکسانکردن
این ممالک و
نابودی
میلیونﻫﺎ
نفر از مردم
محروم و
زحمتکش و فرار
موج میلیونی
انسانﻫﺎ به
بیرون از کشور
انجام میگیرد.
پس این تجاوز
محکوم است،
باید مانع این
تجاوز جنایتکارانه
شد. ماهیت این
جنگ از طرف
آمریکا تجاوزکارانه
و غیرعادلانه
و نقض حق ملل
در حق تعیین
سرنوشت خویش
است. از
اینروی ماهیت
چنین جنگ تجاوزکارنهای
ارتجاعی است.
دفاع عراق،
افغانستان،
لیبی، سوریه،
یمن، لبنان،
فلسطین
واحتمالا
ایران
....اگر حتا در
چهارچوب
منشور سازمان
ملل متحد و و
حقوق بینالملل
مورد ارزیابی
قرار دهیم،
جنگی دفاعی و عادلانه
است. ماهیت
جنگ را نمیتوان
صرفاً با توسل
به ماهیت
سیاسی رژیمها
مورد تبیین
قرارداد. اگر
چنین باشد،
آنوقت نمیتوان
ماهیت جنگ
دولت فرانسه
علیه ارتش
متجاوز و فاشیست
هیتلر را
عادلانه
ارزیابی کرد،
زیرا دولت
فرانسه نیز
ماهیتاش
امپریالیستی
و ارتجاعی
بود. برای پیبردن
به ماهیت جنگ
باید به اهداف
سیاسی، اقتصادی
جنگ پیبرد،
نه ماهیت دولتها.
حزب ما
تحریم
اقتصادی علیه
ایران را
غیرقانونی و
نقض حقوق ملل
ارزیابی میکند.
تهدید و تجاوز
احتمالی به
ایران اقدامی
تجاوزکارانه
و ارتجاعی و
نقض حقوق ملل
است. پس اگر
چنین است،
آنوقت باید
تاکتیک سیاسی
در چنین جنگی
را قبل و بعد
از بروز جنگ
تعیین کرد و مردم
را حول
شعارهای روشن
ضد تجاوز و ضد
استعمار و ضد
امپریالیستی
بسیج کرد.
شعار «دستها
از ایران
کوتاه باد!» و
«نه به تجاوز
امپریالیستی
به ایران»
شعارهای
بازدارنده و
صحیح و انقلابی
قبل از وقوع
جنگ است. این
نقض تمام کنوانسیونﻫﺎﯼ
بینﺍلمللی و
نقض قوانین
خودساختۀ
سازمان ملل
متحد است و
باید محکوم
گردد. حال اگر
بر فرض مثال
تجاوز به
ایران صورت
گیرد، این
مردم ایران به
وِیژه محرومترین
اقشار جامعه
هستند که آسیب
میبینند. این
تجاوز ابتدا
زمینی نیست،
بلکه یک تجاوز
مهیب و
ویرانگر
هوائی با بمبافکنﻫﺎﯼ
غول پیکر است.
آن قدر ایران
را از هوا میکوبند،
تا با خاک
یکسان شود، تا
سرانجام رژیم سرنگون
گردد و رژیمی
ارتجاعیتر،
اما نوکر
آمریکا بر
مسند قدرت بهنشیند.
تازه در
اینجاست که
مقاومت در روی
زمین آغاز میگردد.
حال در این
شرایط چه باید
کنیم؟
نیروهای
پیشرو و در
رأس آن
کمونیستﻫﺎ،
باید همۀ مردم
ایران را به
مقاومت در
مقابل
متجاوزین و نوکرانشان
دعوت کنند و
در جبههﺍﯼ
ملی و میهنی
در مقابل
اشغالگران بهجنگند.
باید دشمن اصلی
و متجاوز
خارجی را مورد
هدف قرار داد
و به دیگر
نیروهای
مسلح، که
خواهان
مقاومت در
مقابل متجاوزین
هستند، اعلان
آتشبس داد.
شعار ما این
است: «تمام
سلاح به سوی
دشمن متجاوز
خارجی و بیرونریختن
اشغالگران از
خاک ایران و
کسب استقلال ملی».
تنها در این
بستر مبارزه
است که
کمونیستﻫﺎ
میتوانند
قدم به قدم
اعتماد مردم
را به دست
آورند و
سرانجام با حل
مسئلۀ ملی به
مسئلۀ داخلی و
مطالبات مردم
پاسخ گویند.
در اینجا جبهه
سومی وجود
ندارد تا بخواهیم
در موردش به
قضاوت بهنشینیم.
«جبهه سوم» یک
شعار موهومی و
ظاهراً «چپ» است،
اما در واقعیت
امر معنایی جز
این ندارد که
صلادهندگان
این شعار هدفشان
سرنگونی رژیم
در شرایط حمله
نظامی به ایران
است. از آنجا
که این گروهها
خود فاقد
نیروی
اجتماعیاند،
آنوقت
مجبورند از
ارتش متجاوز
آمریکا مدد
گیرند، تا
دشمن اصلی را
که جمهوری
اسلامی است،
براندازند.
این ارتش
آمریکاست که
توان برانداختن
رژیم را دارد،
نه سازمانهای
چند نفره، که
فاقد نیرو
وتوان و نفوذ
اجتماعیاند.
این سازمانها
در پارکابی
امپریالیسم
علیه رژیم
خواهند جنگید.
اینان ظاهرا
یک تیر به سوی
ارتش آمریکا و
یک تیر به سوی
ارتش ایران
رها میکنند،
تا صف مستقل
خود را به
نمایش بهگذارند!
ما نمونه چنین
جبهههای
موهومی سوم را
در عراق و
سایر ممالک
نظیر دیدیم،
دیدیم که این
شعارها توخالی
بودند و این
سازمانهای
اپوزیسیون
عملاً به چرخ
دندههای
امپریالیسم
بدل شدند و
نقش ارتجاعی
ایفا کردهاند.
حزب «کمونیست»
عراق در
آستانه تجاوز
به عراق با
شعار «نه به
جنگ و نه به
صدام» به
استقبال حمله
ارتش آمریکا
به عراق رفت
وعملاً
سرنگونی رژیم
عراق را به
فال نیک گرفت
و به پایکوبی
پرداخت. امروز
حزب توده
رویزیونیست
نیز همین شعار
«نه به این و نه
به آن» را ساز
کرده است، تا
همانند حزب
برادرش در
پارکابی
آمریکا رژیم
ولایت فقیه را
براندازد و
ایران را
دمکراتیزه
کند!
در
صورت وقوع جنگ
فقط دو جبهه
وجود دارد،
جبهه مقاومت
همه مردم علیه
قوای اشغالگر
و جبهه
مدافعان
اشغاگران.
تنها در بستر
یک مقاومت
عمومی ضد
تجاوزاست که
حزب طبقه
کارگر میتواند
به بسیج توده
مردم علیه
متجاوزین به
وظیفهاش
جامه عمل پوشد
و با کسب
رهبری جنبش
رهائیبخش و
حل مسئله ملی،
سوسیالیسم را
در ایران مستقل
بنا نهد. راهی
جزاین راه
برای رهایی
متصور نیست.
****
پرسش
و پاسخ در
شبکه تلگرام
پرسش: آیا
اینطور نیست
که وقتی
یک حاکمیت در
داخل علیه
مردم خودش به
سرکوب دست زد
و آنها را
نادیده گرفت،
زمینه مساعد
برای دخالت
خارجی را
فراهم میکند؟
آیا درست نمیبود
نوک تیز شمشیرتان
را متوجه دشمن
داخلی میکردید
تا دشمن خارجی
یا به قول
شماکمونیستها
«امپریالیسم»؟
پاسخ: دوست
محترم: در این
گفته شما دو
حقیقت نهفته است:
یکی
اینکه یک قدرت
خارجی وجود
دارد، که قصد
دارد در امور
داخلی کشور ما
دخالت کند و
حتی جنگی را
به مردم ایران
تحمیل کند.
این یک سوی
حقیقت است،
منتها شما با
این وجه حقیقت
کاری ندارید،
آنرا موضوع
پرسشتان هم
قرار نمیدهید.
حقیقت
دوم که شما به
درستی به آن
اشاره میکنید،
این است که
رژیم ایران
مردم خودش را
سرکوب میکند.
ما اما بر این
باور نیستیم
که این دیکتاتوری
جمهوری اسلامی
است که «زمینه
مساعد برای
دخالت خارجی
را فراهم»
ساخته است. ما
باید این پرسش
را طرح کنیم که
هدف این «قدرت
خارجی» از
تحمیل جنگ به
مردم ایران با
بهانه یا بیبهانه
چیست؟ به
هرحال ما در
برابر شرایط
مشخصی قرار
گرفتهایم و
آنرا باید به
طور مشخص
تحلیل کنیم.
واقعیت امر
اینست که مردم
ایران از یکسو
در داخل با یک
رژیم به غایت
عقبمانده
سرمایهداری
روبرو هستند،
که دین و مذهب
را عامل سرکوب
تودههای
مردم کرده و
لیبرالیسم را
به جان مردم
زحمتکش
انداخته است،
که آثار آنرا
همه به وضوح
میبینند. از
سوی دیگر در
خارج از
مرزهای ایران
کشورهای
امپریالیستی،
به جان هم
افتادهاند
تا هژمونی خود
را بر رقبای
خود تحمیل
کنند و در
همین راستا چه
بسا جهان را
به سوی یک جنگ
خانمانسوز
دیگر خواهند
کشانید. تجارب
جنگ جهانی اول
و دوم موید
این واقعیت
است. «هژمونی»
از دید
امپریالیسم
یعنی غلبه
استراتژیک بر
منابع انرژی
دنیا، که این
کار را با جنگ اقتصادی،
تهدیدات و
تحریمات و
تعرضات نظامی و
کودتا و غیره
انجام میدهد.
زمین بازی
امپریالیستها
کشورهائی
هستند که
تأمین این
هژمونی به غلبه
بر این کشورها
بسته است؛
ایران،
سوریه، افغانستان،
لیبی، یمن،
سودان، ونزوئلا،
اکرائین و
غیره...نمونههائی
از این دست
هستند. این
دشمن «خارجی»
که به زعم شما
دنبال بهانه
است، به این
توجه نمیکند
که در درون
این کشورها چه
نظامات سیاسی
مستقر هستند،
برای او نبود
«دموکراسی» و
«حقوق بشر»
تنها میتواند،
بهانهساز
باشد و نه امر
تأمین آن. به
این معنی مردم
ایران فقط در
درون برای
دموکراسی و
عدالت
اجتماعی نمیرزمند،
مبارزات آنها
در دنیای
امپریالیستی نمیتواند
جنبه ملی به
خود نهگیرد
که گرفته است.
بنابر این
مبارزه برای
دموکراسی و
عدالت
اجتماعی با
مبارزه برای
حفظ استقلال و
حاکمیت ملی
درهمآمیخته است؛
آنها را نمیتوان
از هم تفکیک
نمود و فقط
جنبه
«دموکراتیک» آنرا
برجسته کرد و
دیگری را از
افق دید خود
دور انداخت.
خب با این
تفاصیل وظیفه
نیروهای مترقی
چیست؟ باید
بگوئیم ما
کاری با این
دشمن «خارجی»
که قصد تحمیل
جنگ را در سر
میپروراند،
نداریم؟
خیر
دوست عزیز!
مگر دولت
قانونی دکتر
مصدق پایبند
به دموکراسی
نبود؟ چرا
همین دشمن
«خارجی» که
دنبال بهانه
میگردد تا در
امور داخلی ما
دخالت کند و یا
حتی به حاکمیت
ما تعرض
نماید، در
مسائل داخلی
ما دخالت کرد
و علیه او
کودتا راه
انداخت؟ شاید
مصدق با ملی
کردن نفت
بهانه به دست
او داده بود.
نتیجه منطقی
حرف شما این
است که اگر
جنگ و آسایش
میخواهیم،
رژیم ایران
باید در برابر
امپریالیسم،
سر تعظیم فرود
آورد و امورات
کشور را دو دستی
تقدیم دشمن
«خارجی» کند.
دوست عزیز فکر
نمیکنید که
شما اولی را
بهانهای
کردهاید، تا
آخری را راه
حل منطقی برون
رفت از این
بحران نشان
دهید.
راهی
را که شما
پیشنهاد میدهید،
راه اطاعت و
فرمانبری است.
ملتها اگر
بخواهند بر
استقلال خود
تکیه کنند، راهی
جز همبستگی
بینالمللی،
مقاومت و
ایستادگی
برای حفظ
استقلال ملی و
مبارزه علیه
هرگونه تهدید
و تحریم و جنگ
نیست. ملتها
خواهان جنگ
نیستند. ولی
صلحجوئی ملتها
به این معنا
نیست که
چنانچه
امپریالیسم
تعرض نماید،
آنها از خود
مقاومت نشان
ندهند، به استقبال
او روند.
همانطور که در
سوریه نهرفتند
و از کشور، از
تمامیت ارضی
خود در برابر
دشمنان خارجی
به دفاع
برخاستند.
برعکس تصور شما
این
امپریالیسم
است که جنگ میخواهد
و اگر بهانهای
هم نیابد،
بهانه برای آن
بوجود میآورد.
به یاد
بیاورید
چگونه آمریکا
و متحدینش با
دروغ و حیله و
تزویر، با جعل
اسناد ساختگی یک
جنگ
خانمانسوز را
به مردم عراق
تحمیل کردند.
این واقعیت را
شما عامداً
کتمان میکنید،
یا در بهترین
حالت آنرا کم
خطر جلوه میدهید.
توجه
داشته باشید
که مبارزه با
رژیم ایران امریست
داخلی و
سرنگونی آن
تنها وظیفه
مردم ایران
است و نه
وظیفه دشمن
«خارجی».با
سپاس از توجه شما
****