مقالات
توفان
الکترونیکی
شمار۲۰۸نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران آبان
ماه ۱۴۰۲
آدرس
تارنمای حزب
کارایران
(توفان):
www.toufan.org
آدرس
مرکزی ایمیل
حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس
کانال تلگرام
توفان
دراین
شماره می
خوانید:
مخالفت
شوراي امنيت
با قطعنامه
پيشنهادي روسيه
براي «آتشبس
فوري»
مبارزه
جنبش مقاومت
فلسطين بر
عليه اشغالگران
صهيونيست
تعطيل بردار
نيست
دروغها
وجعلياتي که
بايد افشا
شوند
بمباران
بربرمنشانه
بيمارستان
غزه» کارخودشان
بود»!!
اطلاعيه
حزب
کارايران(توفان)
چه کساني
«جانوران
انسان
نما»هستند ،
فلسطينيان يا
صهيونيستهاي
اسراييلي ؟
جنگ
آزاديبخش ملي
فلسطين، جنگي
تدافعي و عادلانه
است
بيانيه
مشترک احزاب
و سازمانهاي
انقلابي و
کمونيست در
آفريقا و آسيا
در همبستگي و
حمايت
هولوکاست
واقعي اينجا
در غزه است
اسنادي
تکان دهنده از
مسموم سازي
زمينهاي
فلسطيین
قواي
متجاوز و
اشغالگر
صهيونيست طبق
حقوق بينالملل
«حق دفاع از
خود ندارد
دفاع چهرههاي معروف
دنيا از خلق
فلسطين
همکاري
جنايتکارانه
امپرياليست هاي غربي
و اسرائیل
بيانيه
مشترک
اتحاديههاي
کارگري
فلسطيني
تظاهرات
ميليوني در
سراسر جهان در
همبستگي با
خلق فلسطين و
محکوميت
اسرائيل
چرا خفقان
گرفتهايد؟
باز هم
ارتش جنگ
هيبريدي به صف
شدند .چند نکته
در مورد بلواي
اخير
قتل فجيع
داريوش
مهرجويي
وهمسرش، مردم
وجامعه هنري
را درشوک
فروبرد
سخني
پيرامون
لايحه قرون
وسطايي "عفاف
و حجاب"و بنبست حکومت
در جبهه
نبرد طبقاتي
کارگران
ساختماني به
مثابه نحيف
ترين حلقه زنجيره
کارگران
ايران
ادبيات
مارکسيستي به
زبان مختصر و
ساده
گشت و
گذاري
درفيسبوک،
پاسخ به يک
پرسش
***
مخالفت
شورای امنیت
با قطعنامه
پیشنهادی روسیه
برای «آتشبس
فوری» درغزه جنایت
علیه بشریت
است
سرانجام
دراثر
اعتراضات
جهانی علیه
کشتار مردم
غزه مجمع
عمومی سازمان
ملل متحد
مجبور شد قطعنامه
ای را برای
آتش بس روز
جمعه ۲۷
اکتبر به
تصویب برساند
درجلسه
دوشنبه شب
شورای امنیت
سازمان ملل با
کارشکنی
نمایندگان سه
کشور آمریکا،
انگلیس و
فرانسه،
قطعنامه
پیشنهادی
روسیه برای
آتش بس و توقف
حملات رژیم
صهیونیستی به
نوارغزه به
تصویب
نرسید.اما
سرانجام
دراثر
اعتراضات
جهانی
علیه کشتار
مردم غزه مجمع
عمومی سازمان
ملل متحد مجبور
شد قطعنامه
ای را برای
آتش بس روز
جمعه ۲۷ اکتبر به
تصویب
برساند.قطعنامه
«آتشبس
انساندوستانه»
درغزه در مجمع
عمومی سازمان
ملل متحد با
رأی قاطع هیأتهای
نمایندگی
کشورهای عضو
به تصویب رسید.
چین،
گابن،
موزامبیک،
روسیه و
امارات به قطعنامه روز
دوشنبه رأی
مثبت دادند و
فرانسه،
ژاپن،
بریتانیا و
آمریکا با آن
مخالفت کردند.
شش کشور آلبانی،
برزیل،
اکوادور،
غنا، مالت و
سوئیس نیز رأی
ممتنع دادند
نماینده
دائم روسیه در
شورای امنیت
پس از رأی نیاوردن
قطعنامه
پیشنهادی
مسکو برای آتش
بس فوری گفت
که جهان منتظر
است تا شورای
امنیت اقدامات
بیشتری برای
توقف قتل عام
و خونریزی انجام
دهد، اما چنین
پیام واحدی
توسط دولتهای
غربی «مسدود»
شد.
نماینده
آمریکا دراین
نشست با ادعای
اینکه قطعنامه
روسیه هیچ
اشارهای به
عملیات حماس
نداشت، مدعی
شد: "حماس عامل
بحران انسانی
کنونی در غزه
است".
نماینده
انگلیس در
سازمان ملل در
توجیه مخالفت
با توقف کشتار
فلسطینیها
در نوار غزه
ادعا کرد: "ما
نمیتوانیم
از قطعنامهای
حمایت کنیم که
اقدامات
تروریستی
حماس را محکوم
نکند"
«ژانگ جون»
سفیر و
نماینده چین
در سازمان ملل
نیز در سخنانی
گفت: نگران
تصمیم
اسرائیل برای
محاصره نوار
غزه هستیم. از
اسرائیل میخواهیم
مجازاتهای
دسته جمعی
علیه ساکنان
غزه را متوقف
کند. دیپلمات
ارشد چین در
سازمان ملل
تاکید کرد:
محافظت از
غیرنظامیان
باید اولویت
همه طرفها
باشد.
این
قطعنامه
پیشنهادی و
طرح فوری آتش
بس وپایان
دادن به
بمباران غزه
ازسوی روسیه
ومخالفت آمریکاو
شرکا پرده از
سرشت جنگ
طلبی، قتل وکشتار
و حمایت بی
چون وچرای این
آدمخوران
امپریالیست
از صهیونیسم
اسرائیل برمی
دارد.آتش بس
فوری وقطع بمباران
و لغو تحریم
های ضد بشری
مردم
غزه،خواست
همه
صلحدوستان
جهان است.
اما
سرانجام
دراثر
اعتراضات
جهانی علیه
کشتار مردم
غزه مجمع
عمومی سازمان
ملل متحد
مجبور شد قطعنامه
ای را برای
آتش بس روز
جمعه ۲۷ اکتبر به
تصویب
برساند.قطعنامه
«آتشبس
انساندوستانه»
درغزه در مجمع
عمومی سازمان
ملل متحد با
رأی قاطع هیأتهای
نمایندگی
کشورهای عضو
به تصویب رسید.
قطعنامه
پیشنهادی
اردن درباره
آتشبس
انساندوستانه
در غزه با ۱۲۰رای
موافق
درمقابل ۱۴ رای
مخالف و ۴۵ رای
ممتنع، در
مجمع عمومی
سازمان ملل
متحد به تصویب
رسید. این
قطعنامه
خواستار «آتشبس
فوری و پایدار
جهت توقف
درگیریها»
شده است.این
قطعنامه
البته
غیرالزامآور
در حالی
شامگاه جمعه
در مجمع عمومی
سازمان ملل
رای آورده که ۱۵ کشور عضو
شورای امنیت
سازمان ملل که
بسیاری ازاین
کشورها گمنام
هستند وبادریافت
کمک های مالی
از طرف آمریکا
واسرائیل
خریده شده
اند، چهار
مرتبه در
تصویب قطعنامه
در رابطه با
درگیریهای
سازمان
فلسطینی حماس
و رژیم
اشغالگر اسرائیل
ناکام بودند.
«اسامه
عبدالخالق»
نماینده دائم
مصر در سازمان
ملل در ابتدای
جلسه
مجمع عمومی
گفت: تلاش
سازمان ملل
برای برقراری
آتش بس به هیچ
وجه جانبداری
از طرفی نیست.
این وظیفه
اعضای سازمان
ملل در قبال
بی گناهان
است. سیاستهای
محاصره و
محرومیت از
نیازهای
اولیه، بهویژه
آب، جایی در
قرن بیست و
یکم ندارد،
زیرا قرون
وسطی را تداعی
می کند.آلمان
رای ممتنع
داد.
ریاض
منصور سفیر
فلسطین در
سازمان ملل
درمورد تصویب
این فطعنامه
گفت: " امروز
تجاوز زمینی
به غزه آغاز
شد و مجمع عمومی
به توقف فوری
آن رأی داد.میخواهیم
بلافاصله کمکهای
بشردوستانه
را به غزه
بیاوریم و از
اخراج اجباری
مردم جلوگیری
کنیم.رأی
اکثریت اعضای
مجمع عمومی به
قطعنامهای
که خواستار
آتشبس در غزه
است نشان میدهد
که فلسطینیها
تنها نیستند."
پایان
اشغال سراسر
سرزمین
فلسطین و
انهدام و نابودی
نظام فاشیستی
صهیونیستی و
جعلی و نژاد
پرست اسرائیل
و تشکیل یک
حکومت بزرگ
فلسطینی، ضد
صهیونیست وضد
استعماری که
حقوق همه
اهالی این
سرزمین را
درهر شکل و
مذهب و قومی
تامین نمابد
خواست همه
مردمان مترقی
فلسطینی و
یهودی و مسیحی
وهمه مردم
صلحدوست جهان
است.ازاین خواست
ملی وانسانی
حمایت کنیم و
صدای خلق فلسطین
باشیم!
***
مبارزه
جنبش مقاومت
فلسطین برعلیه
اشغالگران
صهیونیست
تعطیل بردار
نیست
یورش
بر حق جنبش
مقاومت
فلسطین بر
اشغالگران صهیونیست
در ۷ اکتبر ضربه کاری و
جبران
ناپذیری بر
پیکر کل نظام
صهیونیستی،
به ویژه بر
افسانه قدر
قدرتی ارتش آن
وارد کرد و
آنرا بی آبرو
ساخت. تنها ۱۰۰۰ نفر از
رزمندگان
فلسطینی ۲۵ شهرک
اسرائیل را ۳ روز کامل
تحت کنترل
خویش
درآوردند.
همزمان هزاران
موشک سوی
اسرائیل
پرتاب
کردند،بسیاری
از نظامیان را
کشته و قریب
به ۲۰۰ نفر را به
اسارت بردند.
به سخن دیگر
جنگ ۷ اکتبر یک
پیروزی سیاسی
و نظامی بزرگ
برای سازمان
فلسطینی حماس
که تنها ۴۰ هزار
رزمنده،
تعدادی آر پی
جی و چند هزار
موشک در
اختیار دارد
در مقابل به
اصطلاح
چهارمین ارتش
جهان که با
نیروی ذخیره
اش ۴۰۰ هزار
عضودارد، به
شمار می آید.
وجه دیگر این
پیروزی در
عرصه
دیپلماسی بود
که میان برخی
از کشورهای
عربی و
اسرائیل در
سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۱ در زمان
ریاست جمهوری
ترامپ طراحی
شده بود و میبایست
با انعقاد
قرارداد صلح
میان اسرائیل
و عربستان به
نقطه اوج خود
رسد. اما با
حمله اخیر
حماس این نقشه
ها نیز نقش بر
آب شد.
کشورهای
مرتجع عرب و
کل دنیای غرب
که فلسطین و
فلسطینی را
عامدانه به
محاق سپرده
بوند، امروز توده
های چند صد
هزار نفری که
در خیابانها
به دفاع از
فلسطینی و
جنبش مقاومت
آن برخاسته
اند، آنها را
از خواب غفلت
بیدار کرده
اند.
تظاهر
کنندگان با
خواست
استیفای حقوق
حقه ی خلق
فلسطین و
برقراری صلح،
رژیم های خود
را تحت فشار
گذارده اند.
با ادامه
جنایات
اسرائیل و
حمله احتمالی
زمینی ارتش
اسرائیل به
غزه بدون
تردید
نیروهای ضد
صهیونیستیِ
منطقه نظیر حزبالله
لبنان، حوثی
های یمن،
"یاران
حماس"متشکل
در گروه های
مسلح عراقی و...
به پشتیبانی
از حماس وارد
صحنه جنگ
خواهند شد یا
نه.
اینکه آیا
پای ایران نیز
به میان کشیده
شود یا نه
بستگي به این
دارد که
اسرائیل با
پشتیبانی
اربابش
آمریکا به
بهانه
پشتیبانی
جمهوری اسلامی
ایران
ازسازمان
مقاومت حماس
با ایران نیز
درگير خواهند
شد یا نه. امری
که با وقوع آن,
منطقه به آتش
کشیده خواهد
شد
گرچه هم
اکنون دو ناو
هواپیمابر
امپریالیسم آمریکا
به همراه چند
کشتی جنگی در
شرق مدیترانه
پهلو گرفته
است ولی بعید
به نظر می رسد
که وارد جنگ
جدیدی در
خاورمیانه
شود، در همان
منطقه ای که
به علت دو
شکست، یکی در
افغانستان و
دیگری در عراق
دُمش را روی
کولش گذارده و
فرار را بر
قرار ترجیح
داده بود.
اسرائیل
نیز به علت شکاف
عمیقی که نه
تنها در جامعه
که در ارتش آن
وجود دارد،
معلوم نیست که
تا کجا یکه
تازی خواهد
کرد. وزیر
دفاع (بخوان
جنگ) آدمخوار
اسرائیل که
مردم این کشور
او را مسئول
پیروزی ۷ اکتبر
سازمان حماس
می دانند،
زیرا که بخش
اعظم نیروی
نظامی را از
نوار غزه به
کرانه باختری،
جهت دفاع از
صهیونیست ها
در شهرکهای
تازه بنیان
گسیل داشته
بود، اکنون با
وقاحت کم نظیر
عمل حیوانی
خود را به
فلسطینی ها نسبت
داده و برای
توجیه قلع
وقمع ساکنان
غزه آنها را
"حیوان های
انسان نما" می
خواند! از سوی
دیگر
نتانیاهو
برای اینکه
چهره ای
"انسانی" به
خود گیرد
سالوسانه به
مردم غزه
اولتیماتوم می
دهد که برای
"حفظ جان خود"
شمال غزه را
ترک کنند!
باید ازاین
عنصر نژاد
پرستِ فاشیست
پرسید امروز
که کل زندان
غزه زیر آتش
بمباران تو
قرار گرفته
است این مردم
به کجا باید
بروند؟! در واقع
ساکنان غزه در
تله اسرائیل-
مصر گرفتار
آمده اند زیرا
نه پناهگاهی
وجود دارد و
نه راه فراری،
آنچه که در
خیابانهای
غزه در انتظار
آنها است بمب
های
جنایتکاران
اسرائیل است
که از آسمان
نازل می شود.
صحنه های
دهشتناکی که ۱۸ سال است با
آن روبرو
هستند. آیا می
توان نام دیگری
جز جنایت علیه
بشریت بر این
نسل کُشی و
پاکسازی قومی
که اسرائیل بر
مردم فلسطین
تحمیل کرده
است، نهاد؟
دولت
کنونی
اسرائیل به
مثابه راست
ترین دولت صهیونیستی
که این کشور
تا کنون به
خود دیده است،
در آرزوی
دستیابی به
"اسرائیل
بزرگ" شب را بروز
و روز را به شب
می رساند،
محاصره غزه و
تخریب
سیستماتیک آن
و نابودی
ساکنینش را
باید گامی در
جهت تحقق این
هدف فاشیستی و
شوم به شمار آورد.
.
در این
رابطه بد نیست
به این نکته
نیز اشاره کنیم
که رؤیای
ساختمان معبد
دوم یهودیان
که توسط رومی
ها ویران گشته
بود، در همان
مکانی که مسجد
الاقصی بنا
شده است را در
سر می
پرورانند. به
سخن دیگر مسجد
الاقصی به مثابه
نخستین قبله و
سومین مکان مقدس مسلمانان
که قریب به ۹۸۸ سال قدمت
دارد باید از
سر راه
صهیونیست ها
برداشته شود.
دو وزیر
فاشیست این
دولت علنا
خواهان
پاکسازی قومی
اند، تا
جاییکه که
روزنامه
لیبرال اسرائیلی
هاآرتص آنها
را تروریست
اسرائیلی می
نامد. به
دستور آنها،
آب، برق، سوخت
و مواد غذایی
به طور کامل بر
روی غزه بسته
شده است. نام
این عمل
"مجازات جمعی"
است که طبق
قوانین بینالمللی
جنایت علیه
بشریت محسوب
میشود ولی
"دنیای غرب
ارزش محور"(!!)
کوچکترین عکس
العملی در
مقابل این
جنایت هولناک
اسرائیل از
خود نشان نمی
دهد، چه در
این مورد و چه
در مورد
بمباران های
مناطق
مسکونی،
مدارس، مساجد
و بیمارستان
ها.
همانند جنگ
های دیگر
امپریالیستی
نظیر افغانستان،
عراق،لیبی،سوریه
و اوکراین
دولت های
فخیمه و رسانههای
گوش به
فرمانشان
صرفا روایت
های سراپا
دروغ و همسان
خود را در
باره علل و ریشه
های آغاز جنگ
های مذکور به
خورد مردم داده
و می دهند.
طبیعی است که
جنگ اخیر جنبش
مقاومت
فلسطین با
دولت اسرائیل
نیز از این
قانون مستثنی
نیست.
در این
کارزار
تبلیغاتیِ
سراپا دروغ و
تحریف دولتمردان
و رسانه های
گوش به
فرمانشان را
با واقعیات
تلخی که طی ۷۵ سال گذشته
بر خلق فلسطین
گذشته است،
کاری نیست.
آنها چنین
وانمود می
کنند که
حقیقت،
انسانیت و
دوستی تنها
نزد ماست،
تروریسم،
دروغ و دشمنی
با دموکراسی و
آزادی نزد
مخالفین ما.
آنها با
تاسی به همین
منطق ریا و
تزویر نه تنها
از ارتکاب هیچ
جنایتی علیه
بشریت رویگردان
نیستند بلکه
در کمال وقاحت
آن را توجیه
می کنند. با
همین منطق
"اسرائیل حق
دفاع از خود" را
دارد و
کشورهای غربی
نیز متکبرانه
برای خود رسالت
"دفاع ازحقوق
بشر و آزادی" و
استقرار آن در
کشورهای دیگر
قائلند و به
این بهانه چه
تجاوزات
خونینی که
نکردند و چه
جنایاتی که
مرتکب
نشدند.امروز
نیز برای
توجیه تجاوز و
جنایات بعدی
دو بهانه
دارند
یکم،
پشتیبانی و
کمک مالی و
تسلیحاتی به
"تروریست
های" حماس از
جانب جمهوری
اسلامی ایران
با هدف زمینه
سازی تحریم ها
و تجاوز
احتمالی به ایران.
دوم،
مقايسه حمله ۷ اکتبر حماس
به اسرائیل با
جنایات نازی
ها علیه
یهودیان در
جنگ دوم جهانی
هرتسوگ
رئیس جمهور
اسرائیل در
تاریخ ۹ اکتبر
در این رابطه
گفت:" از زمان
هولوکاست هرگز
در یک روز این
تعداد یهودی
یه قتل
نرسیدند،"
این مقایسه از
نظر عددی شاید
درست باشد ولی
در اصل با این
هدف مقایسه می
شود که هر نوع
کوشش جهت بیان
تاریخ چرایی
ایجاد مقاومت
فلسطین(که در
واقع ناشی از
هولوکاست
واقعی است که
اسرائیل طی ۷۵ سال گذشته
نسبت به
فلسطینی از
جمله حماس)
روا داشته است
را با برچسب
"آنتی
سمیتیسم" در
نطفه خفه
کنند. تا
بتوان هر جنایتی
راانجام داد،
تا بتوان
بمباران غزه
جهت "نابود
ساختن حماس"
که تا کنون
منجر به کشتارنزدیک
به ۰۰۰ ۷ نفزراز
ساکنین آن
گشته است را
به عنوان
"خستارت
جانبی" توجیه
کرد و به این
ترتیب، نه
تنها جنایات ۷۵ ساله خود را
لاپوشانی
کنند بلکه به
سیاست پاکسازی
قومی خود
کماکان ادامه
دهند و زمینه
های تجاوز
احتمالی به
ایران، سوریه
و عراق را نیز
آماده سازند.
سخنان
فوقالذکر
هرتسوگ کوشش
رذیلانه ای
است برای
اینکه جنبش
مقاومت فلسطین،
حزبالله
لبنان،
ایران، سوریه
و ... را یکجا
مورد حمله
قرار دهند.
اولین
عکسالعمل
همدستان آمریکایی
و اروپایی
صهیونیست های
جنایتکار، به
ویژه آلمان،
قطع فوری کمک
بع مردم محروم
فلسطین و در
عین حال
پشتیبانی و
کمک همه
جانبه، حتی نظامی
به اسرائیل
بود. چرا؟ چون
حماس برای اولین
بار چند صد
اسرائیلی را
کشته و به
اسارت گرفته
است. اما
اینکه دولت
جعلی اسرائیل
خلق فلسطین را
از سال ۱۹۶۷
گروگان
گرفته، صدها
هزار تن از
آنان را کشته،
زخمی، زندانی
و آواره ساخته
به هیچوجه
جنایت محسوب
نمیشود بلک
پیوسته در
دفاع از خود
بوده است!
دورویی،
ریا،تزویر و
مطامع سیری
ناپذیر آنها
مانع از آن
است که به
واقعیات
کوچکترین
اشارهای
کنند. از این
رو آنها سفید
را سیاه، و
جنایت ۷۵ ساله
اسرائیل را
دفاع از خود
ولی اولین
حمله حماس به
اسرائیل را
جنایتی می
نمایانند که
در خور ملامت،
سرزنش، سرکوب
و نابودی است.
اینکه
دولت اسرائیل
از سال ۲۰۰۶ بیش
از ۲ میلیون نفر
از مردم
فلسطین را با
کشیدن دیوار
دور زندان
بزرگی بنام
غزه عملا
زندانی کرده و
همه چیز را
جیره بندی
کرده و مرتبا
بمباران می
کند و هزاران
نفر را می
کشد، و یا در
سوی دیگر صهیونیست
های مسلح وحشی
را در کرانه
باختری رود اردن
به جان
فلسطینی ها ی
ساکن آنجا
انداخته تا زمین،
مسکن و دار و
ندار آنها را
به یغما برند
و شهرک های
خود را بنا
کنند،برای اروپای
دموکرات و
شیفته "حقوق
بشر به هیچوجه
اهمیت نداشته
و دستگاه های
عريض و طویل
دروغگوشان
مهر سکوت بر
لب زده اند.
این
تنها غزه نیست
که با روش
حیوانی
اسرائیل مواجه
است. فلسطینی
های ساکن
کرانه باختری
نیز وضع بهتری
ندارند.
در اینجا
نیز سیاست
شهرک سازی
توسط متعصب
ترین و قصی
القلب ترین
یهودیان
کماکان با زور
و پشتیبانی
ارتش اسرائیل
به پیش می رود
تا با تصرف
دهات و زمین و
مسکن فلسطینی
ها، شهرک های
جدید بنا کرده
و صهیونیست
های آدمکش را
در آنجا مستقر
سازند. تنها
از آغاز سال
مسیحی جدید تا
کنون ۲۰ دهکده در
این منطقه
تخریب،
ساکنینش
آواره و یا
کشته شده اند،
تا متعصب ترین
عناصر
صهیونیست در
آنجا سکنی
گزینند.
هر فلسطینی
که از زمین و
مسکن خود دفاع
کند به مثابه
"تروریست" یا
به گلوله بسته
می شود، یا دستگیر
شده و در
زندانهای
اسرائیل به
اسارت گرفته
می شوند.
کرانه
باختری رود
اردن، این مقر
به اصطلاح دولت
خود گردان
محمود عباس
عملا به دو
بخش تقسیم
شده است. بخش
شهرک های
صهیونیست های
مسلح نشین و
بخش فلسطینی
ها.
فلسطيني ها
در خیابانها و
جاده هایی که
به بخش شهرک
نشینان
ارتباط دارند
حق تردد ندارند،
در غیر این
صورت دستگیر و
یا به گلوله
بسته می شوند.
دررسانههای
گوش به فرمان
غربی هيچگونه
خبر و اثری از این
وقایع نه به
چشم می خورد و
نه به گوش.
باید
تصور کرد که
فلسطینی هایی
که از رامالله
قصد سفر به
اورشلیم و
مسجد الاقصی
را داشته
باشند حق
استفاده از
تنها جاده
موجود میان
رامالله و
اورشلیم را
ندارند. آنها
می بایست از جاده
های فرعی عبور
کنند که در
این صورت با
ایستگاههای
متعدد کنترل
که تعداد آنها
در کرانه باختری
به ۵۵۰ عدد می رسد
مواجه خواهند
بود، که اغلب
از ادامه سفر
آنها ممانعت
به عمل می
آورند. در
صورت اعتراض
باز به عنوان
تروریست یا
مورد اصابت
گلوله قرار
خواهند گرفت و
یا دستگیر و
راهی زندان می
شوند. این وضع
کم و بیش از
زمان اشغال
این سرزمین در
سال ۱۹۴۸ وپس
از سال ۱۹۶۷نیز
همچنان
ادامه
دارد..
اشغال
گران هر روز
بیشتر از روز
قبل حقوق فلسطینی
ها را از آنها
سلب می کنند.
اسرائیل با
این رفتار خود
عملا فلسطینی
های کرانه
باختری را
وادار می سازد
که به شهر های
نابلس و جنین
بروند (چون
جای دیگری
ندارند) و در
آنجا در
اردوگاههای
اجباری تحت
نظارت ارتش
اسرائیل قرار
گیرند. حتی در
شهر هبرون
خیابان هایی
یافت می شوند
که در آنها
تابلوی
"مُختّص
یهودیان" نصب
شده است!
فلسطینی هایی
که جرات عبور
از این خیابان
ها را به خود
بدهند عملا با
جان خود بازی کرده
اند. این
آپارتاید
آشکار از سوی
غرب "دموکرات
و مدافع حقوق
بشر" به سکوت
برگزار می شود.
یک بار
"زیگما
گابریل" رئیس
سابق حزب
سوسیال
دموکرات
آلمان جرات
کرده بود از
سیاست تبعيض
نژادی
اسرائیل
انتقاد کند که
در اثر زیر
فشار قرار
گرفتن آلمان
از جانب دولت
اسرائیل،
مجبور شد حرف
خود را پس
بگیرد!
اما
روز به روز
مردم اروپا از
جمله آلمان
بیشتر از خود
سوال می کنند
که چگونه می
توان فلسطینی ها
را که برای در
آغوش کشیدن یک
لحظه آزادی می
رزمند را
تروریست
خواند و آن را
قویا محکوم کرد
ولی اِعمال
قهر در حد
جنایت علیه
بشریتِ چندین
ده ساله دولت
اسرائیل نسبت
به فلسطینی ها
را به سکوت
برگزار کرد و
یا آن را تحت
عنوان دفاع از
خود توجیه
کرد؟! لذا
تنها صدایی که
در غرب در
حمایت از جنبش
مقاومت
فلسطین در
کشورهای
اروپایی به
چشم می خورد
تظاهرات با شکوه
چند ده و گاها
چند صد هزار
نفری در خیابان
ها در دفاع از
جنبش مقاومت
فلسطین و علیه
جنایات
صهیونیست ها
است که نه
تنها به جنبش
مقاومت
فلسطین، بلکه
به کلیه
نیروهای ضد صهیونیستی،
ضد ارتجاعی و
ضد
امپریالیستی
نیرو می دهد
***
دروغها
وجعلیاتی که
باید افشا
شوند
سه
دروغ
جنایتکارانه
درمورد
فلسطین:
«سربریدن
۴٠
نوزاد!»
توحشنمایی
و دروغپراکنی
برای مشروعیت
دادن به
جنایات؛ حربه
اسرائیل برای
ارتکاب
جرائمی نظیر
کشتار زنان و
کودکان
فلسطینی است!!
دستگاه
دروغپراکنی
رسانههای
مرتبط با
مراکز زر و
زور
امپریالیستی
دوباره به کار
افتادهاند
تا با خبرسازیهای
جعلی افکار
عمومی جهان را
برای بک
جنابت فجیعتر
نسبت به گذشته
در قبال
فلسطینیان
آماده نمایند.
ما
سال گذشته با
چنین حجم
عظیمی از دروغ
پراکنی و
خبرسازیهای
جعلی و روایات
نادرست و
ساختگی در
غائله «زن
زندگی آزادی»
روبرو بودیم و
با این
مکانیسم
بسیار خوب
آشنا هستیم.
ایرانیانی که
متأثر از این
رسانهها
هستند، غالبا
کسانی هستند
که با کله
دیگران فکر
میکنند.
خودشان کرکره
بساط عقلانیت
را پایین کشیده
اند و تبدیل
شده اند به
مصرف
کنندگانی بیاراده
و ناپرسشگر و
غالبا هم
منابع خبری
آنها رسانههائی
هستند که در
غائله سال
گذشته
بیشترین سهم
را در مسمومسازی
افکار عمومی
از آن خود
کرده بودند
اما
دلایل این جنگ
خبری وچنین
دروغ عجیبی چه بود؟
واقعیت
این است تنها
اندکی پس از
اجرای موفقیت
آمیز عملیات
برق آسا
وکوبنده
"طوفان اقصی"
که تلفات بی
سابقه ای را
به اشغالگران
صهیونیست
وارد کرد، یک
دروغ عجیب
وغریب با
محوریت
حضورنیروهای
مقاومت در
شهرک های
صهیونیستنشین
مجاور با نوار
غزه مطرح
شد.دروغی که
از سوی یک
خبرنگار با نام
"نیکول زدک"
مطرح و پس از
آن، خبرنگار
"شبکه سی ان
ان" نیز به آن
اشاره داشت و
چه در قالب
رسانه های
تصویری خبری و
چه شبکه های
اجتماعی، به
سمع و نظر
میلیون ها
انسان در اقصی
نقاط جهان
رسید. بر اساس
این ادعای
دروغین،
نیروهای حماس
اقدام به
بریدن سَر
شماری از
نوزادان و
کودکان ساکن
در شهرک های
اراضی اشغالی
کردهاند.جالب
اینکه اندکی
بعد، هم نیکول
زدک، هم خبرنگار
شبکه سی ان ان
و هم "اورین
زیو"، یک خبرنگار
اسرائیلی که
به منطقه
اعزام شده،
همه و همه این
مساله که
سازمان
حماس اقدام
به کشتار
کودکان و
نوزدان
اسرائیلی کرده
اند را رد
کردند و آن را
کذب خواندند.
حتی خبرنکار
شبکه سی ان ان
ابراز تاسف
کرده و گفته که
باید تحقیق
بیشتری را قبل
از انتشار خبر
مذکور انجام
می داده است.
نکته جالب
اینکه بر اساس
همین دروغ،
شاهد روانه
شدن سیلی از
اقدامات
تبلیغاتی و
روانی جریان
های سیاسی و
رسانه ای غربی
علیه مقاومت
فلسطین بودهایم.با
این حال،
افشای این
مساله، حداقل
حامل چند پیام
و نکته مهم است:.
یکم
اینکه ، اذعان و
اعتراف
افرادی که
دروغ مذکور را
برای نخستین
بار نشر دادند
و البته تاکید
برخی خبرنگاران
اسرائیلی بر
دروغ بودن این
مساله، حاکی از
این است که
نیروهای
فلسطینی
مقاومت در میدان
عمل، به صورت
جدی و عملی،
به اصول
اخلاقی پایبند
هستند و مثل
صهیونیست ها
در این رابطه
نقش بازی نمی
کنند. به بیان
ساده تر،
مقاومت فلسطین
بار دیگر در
میدان اخلاق،
پیروز شد.
. اگرچه در
روزهای گذشته
نیز شاهد
انتشار تصاویر
و ویدئوهایی
از برخورد خوب
و انسانی نیروهای مقاومت
فلسطین با
غیرنظامیان و
کودکان ساکن
در اراضی
اشغالی بوده
ایم و حتی برخی
شهرک نشینان
صهیونیست نیز
به صراحت به این
امر در قالب
ویدئوها و
مصاحبه های
مختلف اذعان و
اعتراف کرده
اند. این در
حالی است که
رژیم
صهیونیستی
سال هاست در
قالب حملات
وحشیانه خود
به نوار غزه و
کرانه
باختری، از
هیچ جنایتی
علیه زنان،
کودکان و
سالخوردگان
فلسطینی دریغ
نمی کرد. کرد
،بدتر از همه
اینکه این
روزها می
بینیم و می
شنویم که
نیروهای
افراطی
صهیونیست به
صراحت،
کودکان بی
دفاعِ
فلسطینی را به
بمب های ساعتی
کوچکی تشبیه
می کنند که جهان
باید بابت
نابود کردن آن
ها از اسرائیل
سپاسگزار
باشد! موضع
گیری های از
این دست و
البته
تاریخچه کنش
ها و اقدامات
ضد انسانی
صهیونیست ها
نشان می دهد
تا چه اندازه
آن ها از
استانداردهای
اخلاقی و
انسانی دور
هستند و برعکس،
مقاومت
فلسطین تا چه
اندازه به این
استانداردها
متعهد است.
. دوم اینکه مانور
گسترده برخی
جریان های
رسانه ای و
سیاسی راست
افراطی
صهیونیست با
محوریت دروغ
مذکور نشان می
دهد که آن ها
عملا این دروغ
را به مثابه
دستاویزی
برای خود جهت
ارتکاب به
جنایت علیه
مردم غزه در
نظر گرفته اند
و سعی در
سفیدشویی جنایات
غیرانسانی
خود علیه ملت
فلسطین داشته
اند. مساله ای
که تا حد
زیادی ناشی از
موقعیت ضعیف
اخلاقی و
میدانی آن ها
در برابر
جریان نیروهای
مقاومت جنبش
فلسطین است.
رژیم اشغالگر
وتروریست
اسرائیل سال
ها نشانه های
عینی یک رژیم
کودک کش را از
خود به نمایش
گذاشته و حال
نشان داده که
حتی کودکان
ساکن در اراضی
اشغالی نیز
برای آن
ماهیتی
ابزاری دارند
و با دروغ
پردازی در
مورد آن ها،
به دنبال
مشروعیت بخشی
به کشتار
کودکان و مردم
بی دفاع غزه
است.ننگشان
باد!
***
بمباران
بربرمنشانه
بیمارستان
غزه"
کارخودشان
بود"!!
درابتدابایدگفت
؛ که ازسلطنت
طلبان رنگارنگ
، تجزیه طلبان
کردوترک وعرب
، ویرانی
طلبان داخل و
خارج ، انتقام
طلبان گروه
مریم رجوی ، غرب
طلبان "اصلاح
طلب" ، ذوب
شدگان
درولایت فقیه
، اسراییل
طلبان واسلام
ستیزان چپ
نمای "حکمتیست
های" بی وطن
ولشکری
ازایرانیان
خودفروخته
واکثرجوانان
بی اطلاع
ازتاریخ
معاصرومسخ
شدگان تبلیغات
دروغین رسانه
های براستی
جهنمی غرب ، نبایدهیچگونه
انتظاروتوقعی
داشت که مدافع
مردم فلسطین
درپیکاربااهریمنان
زشتخوی فاشیست
ونژادپرست
اسراییل
واربابش
آمریکا ، باشند.
بااینکه
جهانیان
عدالتخواه و
باوجدان
میدانندکه بمباران
بیمارستان
المعمدانی
توسط هواپیمای
اسراییلی
صورت گرفته
ودرآن بیش از ۱۰۰۰ نفرازمردم
مظلوم وبی
دفاع قتل عام
شدندواین عمل
ددمنشانه
وجدان جانهای
پاکِ عالم
رامجروح
کردوروزنامه
"وال اسریت
ژورنال"هم
گزارش دادکه
حمله به
بیمارستان
المعمدانی
توسط بمب
هدایت شوندهِ
آمریکایی به
وزن صورت
گرفته است ،
اما مدیران
شبکه های
مزدبگیرِ نان
به نرخ روز
خورِ داخلی
نظیر ؛
خبرفوری ،
اخبارمنتخب ،
دیدار ، سلام
، عصرفوری ،
منیبان ،
مدارا ،
بامدادنو ، اعتمادآنلاین
وخبرگزاری
بین المللی
شفقنا ، این
تیترخبری یک
شکل را اززبان
نتانیاهومخابره
کردند که"نتانیاهومدعی
شدکه بمباران
المعمدانی
کارگروههای
فلسطینی بوده
است" !!!؟
کدام
مرجع وکدام
شخص صاحب
نفوذی دردرون
ایران به
مدیران(ادمین)های
ده شبکه رسانه
ای نامبرده
فوق
دستورداده که
همگی وهمزمان
این خبررابدون
دخل وتصرف
درانشائ آن ،
مخابره کنند
!؟ چه کسانی
سیاستهای
داخلی وخارجی
رانمایندگی
میکنندوحرف
اول وآخر
رامیزنند ؟
چنین به نظرمی
آیدکه
انگاربخشی
ازحاکمیت
مدافع فلسطین
وبخشی
دیگرمخالف
فلسطین
ومدافع
اسراییل وغرب اندوکسی
وقدرتی هم
جلودارشان
نیست ! سرنوشت
ملت ایران
وسکّان کشتی
سیاست دست
کدام گروه
وجناح است که
گاهی کج
میرودوگاهی
هم مج وبه
نظرمی رسدکه
از"بادشرطه"
هم خبری نیست
تاشایدیک باردیگردیدارآشنایان
را بازببینیم.
آدم
نماهای پنهان
وآشکاردرحاکمیت
جمهوری سرمایه
داری اسلامی
ایران که به
راحتی آب خوردن
آدم میکشند ،
دستگیرمیکنندوبه
بندمیکشندوسرسوزنی
هم به
فکرمعیشت
دههامیلیون
ایرانی
فقیروتنگدست
نیستندومزدومواجب
های زیرخط
فقری رابه ریال
می
پردازندومایحتاج
حیاتی وعمومی
مردم راباقیمت
دلارمحاسبه
وعرضه می
کنندوسیاستهای
اقتصادی
راهزنان بانک
جهانی وصندوق
بین المللی
رابراقتصادومعیشت
مردم ایران
تحمیل می
کنندو ازنظرسیاسی
واقتصادی
چندان تفاوتی
باغرب
استثمارگرندارندآیامیدانندکه
دارند چه بادی
میکارند !؟
آدمی
چقدربایدپست
وفرومایه
باشدکه برای
پول ، وجدان
وشرف وآدمیت
اش رابه حراج
بگذاردوبگویدوبنویسدکه
بمباران
بیمارستان
المعمدانی
کارفلسطینی
ها بوده وبخشی
ازجوانان
خشمگین ومتنفرازچهاردهه
سیاستهای
ضدایرانی
وضدانسانی
جمهوری
اسلامی ایران
هم به سمت
جبهه دشمن رانده
شوندوهمصدابادشمنان
ملت ایران
وفلسطین چنین
خزعبلاتی را
تکراروتبلیغ
کنندویکبارهم
ازخودنپرسند
، فلسطینیان
که هیچگاه وهیچ
زمان هواپیمایی
که قادربه حمل
بمب ۹۵۰ کیلوگرمی
باشدنبودند!؟ویایک
لحظه منطقی باشندوبگویندکه
این جنایتِ
آشکار فقط
ازدست صهیونیستهای
اسراییلی و
باکمک
امپریالیسم آمریکا
، این دشمن
شماره یک
بشریت ، برمی
آیدکه برای
حمایت
ازاسراییل با ۴۰۰۰
تفنگداردریایی
وبهمراه
دوناوهواپیمابروکشتی
های جنگی به
دیدارنتانیاهو
، جلّادفلسطینیان
، به اسراییل
رفته است !
اسراییلی که
ازسال ۱۹۴۸
تاکنون بیش از
۸۰
درصدازسرزمین
تاریخی
فلسطین رابه
عُنف اِشغال
کردودراین
مدت بیش از ۵۰۰
روستاوشهررا
کاملا ویران
نمودوحدود ۷۵۰۰۰۰ فلسطینی
رادرعرض
دوسال ازسال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ پاکسازی
قومی کردوبیش
از ۵ میلیون
نفرراآواره
وطن نمود
عملیات"طوفان
الاقصی"
رزمندگان
فلسطینی دربامدادروزشنبه
هفتم
اکتبرسال ۲۰۲۳ ، که طی آن
بیش
ازهزاراسراییلی
کشته وحدوددویست
نفر
اسیرگرفته
شدند ، چنان
غافلگیرانه وضربه
گیج کننده ای
برای
صهیونیستهای
اسراییلی
بودکه سگانِ
هارِ تل آویو
نشین راهارترکردوباهواپیماهای
جنگی ، موشکها
، توپخانه
وانواع سلاح
وتجهیزات
نظامی برای
سلاخی غیرنطامیان
بی سلاح ، اعم
اززن وکودک
وپیر ، درزندانِ
روبازی بنام
غزه ، یورش
بردندوکشتارکردندوکشتارشان
هنوزهم ادامه
دارد
همه
مبارزان فلسطینی
که واردخاک
اشغال شده
خودتوسط
اسراییل شده
بودندوبخشی
به اندازه غزه
رادراختیارگرفته
بودند ،
میدانستندکه
تاوان سنگینی
پس خواهندداد
. اما به گفته
"برتولدبرشت"
برآن شدندکه ؛
"اززندگانی
بد ،
بیشترازمرگ
بترسند" !
وتصمیم
گرفتندکه
اگرحق انتخاب
یک زندگی آزادراندارند
، حداقل این
آزادی
رادارندکه
نحوه مرگ خویش
را خود انتخاب
کنند
این
عملیات
متهوّرانه
ودرعین حال
پرهزینه که
درتاریخ به
ثبت
رسیدوافتخاری
جاودانه نصیب
رزمندگان راه
آزادی
واستقلال
فلسطینی کرده
است >: ،
هشداری
بودبرای همه
رژیمهای
مستبدوفاسدجهان
وهمه جنگ افروزان
وراهزنان دول
استعمارگرغربی
وهمه فاشیستها
وصهیونیستهاوهمه
جانوران
آدمخوارِ آدم
نما ، تااین
بیت
شعرپرمعنی
ومغزداروهشداردهندهِ
استادسخن
سعدی راآویزه
گوش خودگیرند
که
"به
روزمعرکه
ایمن مشو زخصم
ضعیف
که
مغزشیربرآرد
، چودل زجان
برداشت"
***
اطلاعیه
حزب کارایران(توفان)
بمباران
نوارغزه
وکشتار
بربرمنشانه
مردم فلسطین
را محکوم واز
حملات
قهرمانانه جنبش
مقاومت
فلسطین علیه
متجاوزان
صهیونیست
حمایت می کنیم
یکم: با حملات
قهرمانانه
جنبش مقاومت
فلسطین به
متجاوزان
صهیونیست و
ضربات مرگبار
برپیکر ارتش
اسرائیل فصل
نوینی
درانقلاب
رهاییبخش
فلسطین آغاز
شده است.حملات
غافلگیرکننده
فلسطیتیها
علیه
متجاوزان
اسرائیل نه
تنها حکومت
غیرقانونی
وصهیونیست را
درشوک فروبرد
بلکه موجب
واکنش
حضیصانه
متحدین
آمریکایی واروپایی
اش درعرصه
جهانی شد.
دوم :اکنون
ارتش متجاوز
اسرائیل برای
روحیه بخشیدن
به یهودیان
وارداتی
وافکارعمومی
داخلی بمباران
وحشیانه
هوایی به غزه
و مناطق
مسکونی را
آغاز کرد بیش
از ٢٠٠ نفر را
کشت و١۵٠٠
نفر را مجروح
ساخت.این
حملات
بزدلانه ره به
جایی نخواهد
برد وبا شکست
روبرو خواهد
شد.
سوم: هم اکنون
جنبش مقاومت
فلسطین
ازسازمان
حماس گرفته
تاسایر گروه
های اسلامی و
مسیحی فلسطینی
و جبهه خلق
برای آزادی
فلسطین که تحت
رهبری یاران
زنده یاد رفیق
جرج حبش
قراردارد چون
تنی واحد
درمقابل این
بربریت
صهیونیستی صف
آرایی کرده
پرچم مقاومت
را
برافراشتند.
شاخههای
نظامی جنبش
مقاومت
فلسطین در
حملات شب گذشته،
مناطق مختلف
صهیونیست
نشین را در
تیررس موشکهای
خود هدف قرار
دادند.جنبش
مقاومت
فلسطین پس
ازسالها شکست
وفرازوفرود
وپراکندگی
اکنون با عزمی
پولادین
ومتحد، با
روحیه
واعتماد بنفسی
بالا به
مبارزه
درخشان خود
علیه متجاوزان
صهیونیست
برای رهایی
ملی گام کیفی
برداشته اند.
چهارم :بمبارانهای
بربرمنشانه و
فاشیستی نوار
غزه در چند شب اخیر
ادامه کشتار و
تجاوزی است که
بیش از هفتاد
سال ادامه
دارد. این
آدمکشی
اسرائیل بار
دیگر نشان میدهدکه
اسرائیل هرگز
هوادار حتا
دولت کوچک مستقل
فلسطینی نیست
و در پی آن است
که همه سرزمین
فلسطین را
درسته بهبلعد،
مردم را کشتار
کند، بیخانمان
نماید،
بتاراند،
تبعید کند و
باقیمانده را
درجامعه
یهودی حل
نماید. این
ایدئولوژی
دولت اسرائیل
است،
ایدئولوژی
صهیونیستی، نژادپرستانه
و فاشیستی که
راهنمای عمل
اوست.طرح صلح
کذایی دولت
کوچک فلسطیتی
دودشد وبه هوا
رفت دیگرمحلی
ازاعراب
ندارد.
حزب کار
ایران(توفان) بمباران
صهیونیستها
به نوار غزه و
کشتار مردم
فلسطین را
قویاً محکوم
میکند و این
جنایت را
ضدبشری میداند
و معتقد است
مسئولین آنرا
باید در یک
دادگاه خلقی
جهانی به
محاکمه کشید.
حزب کار
ایران (توفان)
از اعتراضات
نیروهای
مترقی جهان
علیه بمباران
مردم فلسطین
حمایت میکند
و همگان را
فرامیخواند
حملات
افسارگسیخته
و ضدبشری
صهیونیستها
را محکوم و از
مبارزه
قهرمانانه
ملت فلسطین
برای رهایی
ملی دفاع و
ابراز
همبستگی
نمایند.
نابود
باد نظام
صهیونیستی
اسرائیل، این
چماق دست
امپریالیسم
آمریکا
درمنطقه!
زنده باد
همبستگی بینالمللی
با ملت فلسطین!
حزب
کارایران
(توفان)
٨
اکتبر٢٠٢٣
***
چه کسانی
"جانوران
انسان
نما"هستند ،
فلسطینیان یا
صهیونیستهای
اسراییلی ؟
"هرکس
شمشیر خود را
بر ران خود
بگذارد . و
برادر و دوست
خویش و همسایه
خود را بکش
." تورات ،
سِفرِ خروج ،
باب ۳۲"اسرائل
کاتز" ، وزیر
انرژی رژیم
نژادپرست و صهیونیستی
اسراییل ، با
گستاخی تمام
میگوید
: "برق
غزه وصل
نخواهد شد ،
شیر آب باز
نخواهد شد و
هیچ کامیون
سوختی به غزه
راه نخواهد
یافت
کسی
هم به ما درس
اخلاق ندهد در
تاریخ معاصر
جهان ، سابقه
ندارد که
رژیمی هر
اندازه فاشیست
و آدمکش ، در
چشم جهانیان
زل بزند و با
سخنانی چنین
گستاخانه و
ضدانسانی
خواهان
نابودی و نسل
کشی بیش از دو
میلیون از
مردمان
سرزمینی بنام
غزه باشد این
وحشیگریها و
این پاکسازی
قومی اخیر در
غزه که از سال ۱۹۴۸شروع شده
است ، بر اساس
"کنوانسیون
ژنو" ، یک
جنایت جنگی
محسوب میشود.
سرچشمه
و بانیان چنین
رفتار
فاشیستی از
جانب حاکمان و
اشغالگران
"کشور"
صهیونیستی
اسراییل ، در
درجه اول ،
جنگ افروزان و
راهزنان بینالمللی
غرب ، در راس
همه آنها
امپریالیسم
آمریکا است که
علاوه بر کمکهای
مالی چندین
میلیارد
دلاری سالانه
، ارتش متجاوز
اسراییل را با
انواع بمبهای
اتمی و
سنگرشکن ،
هواپیماهای
جنگی ، سلاحهای
فسفری و اقسام
موشکها و
غیره مجهز مینمایند در
درجه دوم
داشتن اعتقاد
بهتعالیم و
فرامین
ضدانسانی
مندرج در
"تورات" است
که در "سِفرِ
خروج ، باب
بیستم" آمده :
"یَهُوَه
خدای قهّار و
غیرتمند و
حسود" ، (به
سبک و سیاق
تمام مذاهب سامی)
، علنا به قوم
خودمیگوید : "تو
نباید خدایان
دیگر را سجده
کنی ، زیرا که
من خداوند تو
هستم. خدایی
غیرتمند و
حسودم که انتقام
گناه پدران را
از پسران آنها
تا پشت سوم و
چهارم میگیرم" براساس
تعالیم و
قوانین تورات
، قوم یهود
قوم "برتر وبر
گزیده" هستند
و لذا منافع و
مصالح قوم
یهود ، از هر
راهی که باشد
باید حفظ گردد
حتی اگر مسائل
انسانی و
اخلاقی و حقوق
ملتهای دیگر
نادیده گرفته
شود
بیجهت
نیست که
"گلدامایر" ،
نخست وزیر وقت
اسراییل در
سال ۱۹۶۹ اظهار
داشت : "چیزی
بنام ملت
فلسطین وجود
خارجی ندارد و
هیچ وقت
نداشته است." و
یا "موشهدایان"
وزیر دفاع وقت
اسراییل گفته
بود : "اسراییل
باید مثل سگ
دیوانه و
خطرناک عمل
کند" و
"یوآوگالانت"
، وزیر جنگ
حال حاضر میگوید : "جنگ
ما علیه جانوران
انسان نما
خواهد بود"
از
سال ۲۰۰۶ که یک
سرباز
اسراییلی
ربوده شد ،
نوار و یا باریکه
غزه بهطول ۴۱متر و
عرض بین ۶ تا ۱۲
کیلومتر ، از
طریق زمین ،
دریا و هوا بهمحاصره
صهیونیستهای
غاصب در آمد نوار
غزه ۳۶۰
کیلومترمربع
وسعت دارد که
از شمال و شرق
با اسراییل و
از جنوب با
رژیم سرسپرده
مصر هممرز
است . از طرف
غرب هم به
دریای
مدیترانه وصل است
که بهحکم
دولت اسراییل
هرگونه ورود و
خروج کشتیها
بهمنطقه غزه
از راه دریا
ممنوع میباشد ۷۵ سال
از تشکیل
"کشوری" بنام
اسراییل توسط
امپریالیسم
قدرتمند
انگلیس در
اواخر دهه چهل
میلادی میگذرد.
اسراییل در
تمام این سالها
و تا به امروز
هرگز دارای
مرز مشترک و
مشخصی نبوده و
بهکمک
آمریکا و
انگلیس
همواره با
کشورهای عربی برای
گسترش
زمینهای غصبی
خود در جنگ
بوده است .
مانند جنگ ۱۹۴۸ ، جنگ ۱۹۵۶ ، جنگ
شش روزه سال ۱۹۶۷ ، جنگ
یوم کیپور سال
۱۹۷۳و جنگ ۳۳ روزه
با لبنان و
دهها و صدها
مورد تجاوز و
جنایات دیگر
نظیر
کشتار"دیریاسین"
، "کَفَرقاسم"
،
"صبراوشتیلا"که
هیچگاه از
حافظه تاریخی
مردم فلسطین و
انسانهای
آزادیخواه
جهان پاک
نخواهد شد
ما
بر این نظریم
که مبارزه با
صهیونیسم
مرادف با یهود
ستیزی نیست ،
بلکه مبارزه
با یک
ایدئولوژی
ناسیونال فاشیستیِ
نژادپرست
یهود است که
ماهیتا هیچ
تفاوتی با
"نازیسم"
ندارد . و این
صهیونیستهای
نژادپرست
آمریکایی و
انگلیسی و
گردانندگان و
حاکمان رژیم
پادگانی
اسراییلاند
که "جانوران
انساننما"
هستند زیرا که
در درندهخویی
همان چهره و
همان سیرت
فاشیستهای
آدمنمای
هیتلری را
دارند
***
جنگ
آزادیبخش ملی
فلسطین، جنگی
تدافعی و عادلانه
است
تئوری
"جنگ دو قطب
ارتجاع"،دفاع
از صهیونیسم
است
سرزمین
فلسطین بیش از
هفتاد وپنج
سال تحت اشغال
صهیونیستهاست.
صهیونیسم
ایدئولوژی
یهودیان
افراطی است.
یعنی
اشغالگری،
تبعیض، کشتار
مردم فلسطین، یعنی
کودککشی،
یعنی تحریم
آبی و زمینی و
هوایی
فلسطینیها
در زندان غزه،
یعنی تاراندن
میلیونها فلسطینی
از سرزمین
مادریشان.....در
یک کلام یعنی
فاشیسم عریان
مقاومت ملت
فلسطین در
مقابل این اشغالگری،
این وحشیگری و
فاشیسم،
مقاومتی
مشروع و
عادلانه است.
توسل بهقهر
برای بیرون
ریختن
متجاوزين از
خاک کشور بنابر
منشور سازمان
مللمتحد
امری مشروع و
تدافعی محسوب
شده است.آنها که
با صغرکبرا
کردن برای رد
گم کردن و
دفاع از نظام
صهیونیستی،«جنگ
را از دو طرف
غیرعادلانه»
ارزیابی میکنند،بطوریکه
نهسیخ بسوزد
و نه کباب!
بیشرمانه
عملا از نظام
صهیونیستی و «
بزرگترین
دمکراسی
خاورمیانه»
حمایت میکنند.
این را
هر انسان
بیدار وجدان و
شریفی دانسته
است که در
مورد
جنایتکاری
صهیونیستها
همه نیروهای
مترقی جهان همنظرند.
در مورد
تبهکاری آنها
کودککشیهای
آنها و
ریاکاریهای
آنها که
سرزمین یک
ملتی را
طلبکارانه و
بیشرمانه
اشغال کردهاند
و در پی نسلکشی
در فلسطین
هستند، همه
نیروهای
مترقی و انساندوست
همنظرند. در
مورد همدستی
امپریالیستهای
آمریکا و
اروپا و
استرالیا و
کانادا و... همه
این مدعیان
کذاب حمایت از
حقوق بشر، در
پشتیبانی بیبرو
برگرد از
جنایات
اسرائیل، همه
انسانهای صمیمی
و روشن بین
اتفاق نظر
دارند. در
مورد اینکه
ملت فلسطین حق
دفاع از خود و
دفاع از سرزمین
اباء اجدادیش
را دارد، همه
انسانها متفقالقولند،
در مورد اینکه
صهیونیستها
باید گور خود
را از منطقه
گم کنند و
بروند به
کشورهائی که
در آن ساکن
بودهاند،
همه مردم جهان
مترقی همنظرند.
در مورد اینکه
هولوکاستِ
نازیها در
مورد یهودیان
را نمیشود در
تاریخ با دست
صهیونیستهای
نازی تکرار
کرد، همه
نیروهای
مترقی همداستانند.
فلسطین
سرزمین لیلا
خالدهاست و نه
سرزمین
گلدامایر و
آریل شارونها.
در مورد اینکه
اخبار
انحصارات
فکری
امپریالیستی
دروغ پخش میکنند
و سیاه را
سفید جلوه میدهند
و از تجاوزکار
جنایتکار،
مظلوم میسازند
و از مورد ظلم
و تعدی،
جنایتکار علم
میکنند، همه
نفرت دارند و
حالت تهوع
نسبت به این
مدعیان
دروغگوی
"آزادی افکار
و بیان" در خود
احساس میکنند.
اما هستند
گروههائی در
جهان که از
آخور
امپریالیستها
و صهیونیستها
نشخوار میکنند
و دست درازشده
آنها در نهضتهای
استقلالطلبانه
و انقلابیاند.
این گروهها
تئوریهای
صهیونیستی
منصور حکمت
(ژوبین
رازانی) بنیانگزار"
حزب کمونیست
کارگری ایران
"که نه
کمونیست است،
نه کارگری و
نه ایرانی
نظریات ضد
کمونیستی و
نواستعماری
را بازتاب
داده و مبارزهای
را که در
سرزمین
فلسطین در
گرفته است،
مبارزه بین
"دو قطب
ارتجاع
جهانی" جا میزنند.
هدف آنها در
ماهیت و در
عمل حمایت از
اسرائیل است.
هدف آنها
تکفیر جنبش
مقاومت مردم
فلسطین در مقابل
اسرائیل است.
هدف آنها حفظ
وضع موجود است
تا سرزمینهای
فلسطینی
همانطور که
هست در اشغال
صهیونیستها
باقی بماند و
مردم فلسطین
در جامعه
اسرائیل حل
شود. هدف آنها
تضعیف حمایت
بینالمللی
از جنبش مردم
فلسطین است،
جنبشی که
امروز چه بهخواهیم
یا نخواهیم
سازمان
فلسطینی
اسلامی حماس
را نماینده
مشروع، منتخب
و قانونی خود
میداند. هدف
آنها جنگیدن
در جبهه جنگروانی
صهیونیستها
و امپریالیستها
برای خلع سلاح
روحی نیروهای
مترقی در زیر
شعارهای کاذب
و ارتجاعی با
لفاظی
"انقلابی" است.
آنها بیشتر
حملاتشان
تنها علیه
حماس است و جنایات
اسرائیل و
بمباران نوار
غزه و گرسنگی دادن
بهمردم
فلسطین و
تحریم
اقتصادی را
عملا تائید میکنند.
آنها از حق
دفاع
صهیونیستها
و امنیت آنها
بیشرمانه
دفاع میکنند.این
بیشرمان حتا
بمباران
بیمارستان غزه
را روشن و
شفاف محکوم
نکردند و با
موضعی دوپهلو
که بهقبای
غرب برنخورد
اظهار نظر
کردند،
مستقیم و غیر
مستقیم همان
دروغهای
اسرائیل را
تکرار میکنند.این
بیشرمان
عملیات
متهورانه
طوفانالقصی
سازمان حماس
را محکوم و آن
را با داعش و اعمال
بربرمنشانه
این جریان
آدمخوار
تعریف میکنند.
" جبهه
سوم" این
جریانات عجق
وجق و
خودفروخته،
یک جبهه
موهومی است،
وجود خارجی
ندارد. در نتیجه
در جنگ و
تجاوز و
کشتاری که
درجریان است،
بیطرفند، به
هردو طرف نه
میگویند،
هیچ طرف جنگ
عادلانه
نیست، مقاومت
ملت فلسطین هم
عادلانه
نیست، زیرا،
رهبری آن در دست
سازمان
فلسطینی
اسلامی حماس
است حتا اگراین
سازمان منتخب
ملتی باشد که
تحت اشغال
قرار دارد.....
این جریانات
بهلحاظ ذهنی
و روانی سالم
نیستند،
آلودگی شدیدی
به تئوریهای
ترتسکیستی
منصور حکمتی
دارند و نقش
مخرب و
خائنانهای
علیه خلقهای
جهان و جنبشهای
آزادیبخش ایفا
میکنند.
همانطور
که بارها
تحلیل کردهایم
مبارزه خلق
فلسطین علیه
صهیونیسم و
اشغالگران
تروریست است و
نه علیه
یهودیت و مردم
یهودی.
فلسطینی و
یهودی و
مسیحی،عرب و
کمونیست و
مسلمان و غیرمسلمان
همه در یک صف
مقابل نظام
صهیونیستی برای
یک سرزمین و
نظام واحد ملی
بزرگ فلسطینی
که حقوق همه
مردم این کشور
را تامین کند
و تساوی حقوق
همه آحاد ملت
و اقوام و
مذاهب را بهرسمیت
بشناسد ، میرزمند.بیش
از 19 سازمان و
حزب و جبهه
فلسطینی از کمونیستنها
گرفته تا
اسلامی و
مسیحی برای یک
فلسطین واحد
علیه دشمن
مشترک میجنگند
و اکنون سازمان
حماس
بزرگترین
سازمان مبارز
فلسطینی است
که خواب را از
چشم صهیونیستها
ربوده و
هدفمند تمام
سرزمین
اشغالی تحت سیطره
استعمارگران
صهیونیست را
بدرستی نا امن
کرده است.این
ناامنی و
تزلزل در پیکر
دشمن خونریز و
بیرحم و
تروریست، پیش
زمینه
پیروزیهایی
است که راه را
برای
نبردنهایی و
نابودی
صهیونیسم و
استعمار
هموار خواهد
کرد.چپ لیبرال
وطنی که بدنبال
دولت مینیفلسطینی
است تا از شر
این داستان
خلاص شود متحد
"اسرائیل
سکولار" در
مقابل خلق
فلسطینی قرار
میگیرد که
رهبریاش در
دست سازمان
حماس است.یا
در جبهه
مقاومت ملی
فلسطین علیه
متجاوزان
صهیونیست یا
در کنار صهیونیستهای
اشغالگر علیه
فلسطینیان.شق
سومی وجود ندارد.
بیانیه
مشترک
احزاب و
سازمانهای
انقلابی و
کمونیست در
آفریقا و آسیا
در همبستگی و
حمایت از جنبش
مقاومت
فلسطین
ما
احزاب و تشکلهای
زیر این
بیانیه را
صادر میکنیم:
یکم: ما، به
حماسه
قهرمانانه
مقاومت
فلسطین در چارچوب
عملیات طوفانالاقصی
که معادله
درگیری با
دشمن را از
وضعیت دفاعی بهوضعیت
تعرضی تغییر
داد، درود میفرستیم
و به آن
افتخارمیکنیم.
دوم: ما، در
برابر وحدت
صفوف مقاومت و
اتحاد ملت
فلسطین در همه
مناطق سر
تعظیم فرود میآوریم
و باور داریم
که مقاومت در
همه اشکال آن
بهویژه
مبارزه
مسلحانه
کوتاه ترین
راه برای آزادی
فلسطین از دست
صهیونیستهای
نژادپرست است.
سوم:ما،
حمایت بیقید
و شرط برهبری
امپریالیسم
آمریکا از
اسرائیل غاصب
را محکوم میکنیم.
ما همچنین
سکوت و همدستی
رژیمهای دست
نشانده عربی
را که کاملاً
در تضاد با خواستهای
مردمی است
محکوم میکییم
. این دست
نشاندگان
چارهای غیر
از پیروی از
ارباب
ندارند.چونکه
راه مقاومت و
مبارزه
فلسطین برای
آزادی رژیمهای
مطیع، ظالم و
فاسد را جارو
میکند .
در
شرایطی که
ماشین تخریب
صهیونیستی،
مردم بیگناه
را در غزه ،
کرانه باختری
، و قدس
(اورشلیم) درو
میکند، رژیم
مراکش میزبان
نشست صندوق
بینالمللی
پول و بانک
جهانی با حضور
رژیم صهیونیستی
است . این نشست
در تضاذی
آشکار با
خواست مردم
مراکش و
فلسطین و همه
منطقه.قرار
دارد در حالی
که ما تجمع دزدانی
را که بر جهان
حکومت میکنند
و فقر، حاشیه
نشینی و
وابستگی را
گسترش میدهند
محکوم میکنیم
، به مبارزه
مردان و زنان
آزاده در کشور
برادر مراکش
درود میفرستیم.
چهارم:ما،
تودههای
مردم در سراسر
منطقه عربی و
مغرب را فرا میخوانیم
که به خیابانها
و میادین سرازیر
شوند و با
ابراز حمایت
از فلسطین و
رد نشست
ننگینی که در
مراکش برگزار
میشود صدای
خود را رساتر
بهجهانیان
برسانند.
پنجم:ما، از
همه نیروهای
آزادی خواه
جهان میخواهیم
که فعالانه با
انواع تحریم
رژیم صهیونیستی
و افشای
جنایات آن و
آنکه
صهیونیسم یک نظریه
وعمل
نژادپرستانه
فاشیستی است و
همچنین تقبیح
مواضع دولتهای
حامی آن
همبستگی خود
را با ملت
فلسطسن نشان
دهند.
افتخار
برمقاومت و
پیروزی ملت
فلسطین!
نابود
باد معامله و
عادی سازی
روابط با رژیم
صهیونیستی
اشغالگر!
1- حزب
کارگران -
تونس
2- حزب راه
دموکراتیک
کارگران مراکش
- النهج
3- جبهه
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین
4- حزب
کمونیست
لبنان
5- حزب
دموکراتیک
خلق اردن (حشد)
6- حزب
وحدت
دموکراتیک
مردمی اردن
7- جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین
8- جنبش
"ما میتوانیم
" - موریتانی
9- گروه
مدافعان حقوق
بشر صحرای-
صحرای غربی
10- حزب کمونیست
سودان
11- حزب
مردم فلسطین
12- حزب
القطب - تونس
13- حزب ملی
دموکراتیک
متحد - تونس
14- حزب
اتحاد مردمی
سوسیالیست -
مصر
15- جنبش
مترقی کویت
16- حزب
کمونیست اردن
# ترجمه
وتکثیر ازحزب
کارایران(توفان)
20 مهرماه 1402
***
زنده
باد جنبش
مقاومت خلق فلسطین!
نابود باد
نظام فاشیستی
صهیونیستی اسرائیل!
هولوکاست
واقعی اینجا
درغزه است
ماجرای
هولوکاست بهکل
فرآیند کشتار
یهودیان گفته
میشود که در
فاصله سالهای
۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ اتفاق
افتاده و فقط
اتاقهای گاز
و کورههای
آدمسوزی
نیست بلکه
تیرباران
جمعی، مرگ بر
اثر قحطی و
مرگ در مسیر
سخت رسیدن به
اردوگاههای
کار اجباری را
هم شامل میشود
هلوکاست
فلسطین از ١٩۴٨ آغاز
شد امروز در
غزه به اوج
خود رسیده و
شاهدش هستیم. قطع
برق و آب و غذا
و پرتاب بمبهای
ویرانگر بر
فراز غزه برسر
مردم
غیرنظامی از
بیمارستان
گرفته تا
کنابخانه، مدرسه
و دانشگاه و
کودکستان و
تاراندن آنها
از سرزمین
مادری... قتل
عام و اعدام
ملتی است که
تحت اشغال یک
حکومت نژاد
پرست و فاشیست
قرار دارد و
هرروز برای
رهاییاش جان
میدهد.امروز
هلوکاست
واقعی در غزه
است و ارتش اسرائیل
همان نقش ضد
بشری را ایفا
میکند که
ارتش نازی در
سالهای ١٩٣٩
تا ١٩۴۵
علیه یهودیان
ایفا کرده است.
در
سال۱۹۴۲ در جلسه
وانزه که در
ویلایی در
حومه برلین برگزار
شد، سران حزب
نازی در باره
"راه حل نهایی برای
مساله یهود"
تصمیم گرفتند
که منظورشان کشتار
جمعی و
سیستماتیک
یهودیان بود.
امروز نتانیاهو
درجلسه محرمانهای
با تائید رئیس
جمهور علیل و
جنایتکار
آمریکا،
جوبایدن
تصمیم گرفته
است که تنها
راه حل نهایی
کشتار جمعی و
سیستماتیک
مردم غزه است
تا از شر «مردم
مسلمان غزه»
خلاص شوند،
تصمیمی که با
شکست
مفتضحانهای
روبرو خواهد
شد.
مردم
غزه هرگز
تسلیم
متجاوزین نمیشوند
، تا آخرین
قطره خون
مقاومت
خواهند کرد و
پوزه سگان هار
نازی را بر
زمین خواهند
کوبید و جزاین
نیز نخواهد
بود.
***
اسنادی
تکان دهنده از
مسموم سازی
زمینهای
فلسطینی
اسناد
آزاد شده از
آرشیو دولتی
اسرائیل نشان میدهند
که در سالهای 1970
دولت
صهیونیستی
زمینهای فلسطین
در کناره غربی
رود اردن را
برای ساخت
شهرکهای
یهودی نشین
مسموم کرده
است .
روزنامه
هاآرتص
جزئیات مسمومسازی
زمینهای
فلسطینی را
افشا کرده است
و نشان میدهد
که اسرائیل تا
کجا پیش رفته
تا بصورت زجر آوری
سرزمین مردم
فلسطین را
تصاحب کند.
آرشیو
دولتی اسرائیل
بیش از یک
میلیون سند را
برای دسترسی
عمومی آزاد
کرده است. این
اسناد بعضی از
اقدامات وحشیانه
دولت اسرائیل
را بهنمایش
میگذارند.
در
اسناد اخیرا آ
منتشر شده ،
تمام مراحل
پایهگذاری
یکی از شهرکهای
یهودی نشین در
کنارهغربی
رود اردن
فهرست وار ذکر
شدهاند. طبق
گزارش
هاآرتص،
اولین قدم
برای سلب
مللکیت دهکدهها
و زمینهای
فلسطین در
اطراف شهرکها
بهبهانه
ساختگی ایجاد
منطقه نظامی
صورت گرفت. زمانی
که فلسطینیها
با اصرار بهکشت
زمینهایشان
ادامه میدادند
وسائل کار
آنها را خراب
میکردند. سپس
بهسربازان
اسرائیل
دستور داده میشد
که با
خودروهای خود
محصولات آنها
را نابود کنند.
زمانی که این
عملیات
موفقیتآمیز
نبود
اسرائیلیها
راهحل
پاشیدن مواد
سمی بر روی
زمینها را
انتخاب کردند.
این مواد سمی
برای حیوانات
کشنده و برای
انسانها
بسیار مضر
بود.
جزئیات
در اسناد
منتشر شده ،
پرده از اشغال
و مستعمرهسازی
شهرکهای
فلسطینی ،
برای مثال
عقربا، بر میدارد.
عقربا شهرکی
است با حدود
چهار و نیم
کیلومتر
مسافت از
حواره در شمال
کرانهغربی .
حواره اخیرا
مورد حمله
آبادی نشینهای
اسرائیلی
قرار گرفته
است. همانطور
که در حواره
شاهد بودیم
شهرک نشینهای
غیر قانونی و
دولت اسرائیل
دست در دست هم
این اقدامات
را بهپیش میبرند.
مسمومسازی
محصولات
فلسطینی در
اطراف عقربا
در سال 1972 عمل
گروههای
خودسر نبود
بلکه چند نهاد
دولتی
اسرائیل در
این برنامه دست
داشتند.
مسمومسازی
زمینهای
فلسطین در
دوره نخست
وزیری گلدا
مایر صورت
گرفت. گلدا
مایر ، بر
خلاف دستراستیهائی
مانند
ناتانیاهو و
ایتامار بین
گویر و بزالل
اسموتریش ،
نخستوزیری
دستچپی در
نظر گرفته میشد. این
اسناد نشان میدهند
زمانی که
مسئله تصاحب
زمینهای
فلسطین و سلب
مالکیت از
ساکنان بومی
باشد
فرق چندانی
بین سیاستمداران
اسرایئلی
صرفنظر از
اینکه بهکدام
جناح وابسته
باشند وجود
ندارد.
گلدامایر
زمانی که
اسرائیل بهبهانه
ساخت " پارک
ملی" محلههای
مسلمان و
مسیحی نشین را
ضمیمه خود کرد
نخست وزیر
بود.
پروژه
جدید مرکز
تایوب (Taub )
در نیویورک
برای مطالعات
اسرائیل از
جزئیات مسمومسازی
سرزمینهای
فلسطینی پس
از گذشت 51 سال پردهبرداری
کرده است.
گفته
میشود که این
پروؤه در نظر
دارد تمام
اطلاعات تاریخی
موجود در مورد
شهرکهای
یهودی نشین را
فهرستسازی
کند. برای
اولین بار
هزاران
پرونده محرمانه
که در آرشیو
دولتی
اسرائیل
پنهان بودند اکنون
در دسترس عموم
قرار گرفتهاند.
این اسناد بر
روی یکی از
مهمترین
عملیات ضد
فلسطینی نور
افکنی میکند.
از نظر حقوق
بینالملل ،
تـمام شهرک
سازیهای
اسرائیل غیر
قانونیاند.
هفته
گذشته ، اسناد
اخیرا آزاد
شده از تلاش
شبه نظامیان
اسرائیلی
برای جذب و کمکگیری
از نازیهای
آلمان در
مبارزه با
مقامات
قیمومت بریتانیا
در فلسطین
پرده برداشت.
***
قوای
متجاوز واشغالگر
صهیونیست طبق
حقوق بینالملل
"حق دفاع از
خود ندارد"
در
حالیکه
اکثریت
کشورها و ملتهای
جهان ، بویژه
مردم آمریکا ،
انگلیس ، فرانسه
، آلمان ،
سوئد ،
بارسلون در
اسپانیا ،
مصر، اردن و
لبنان و حتی
مردم اسراییل
با تجمعات و
اعتراضات خود
قتلعام
کودکان و
غیرنظامیان
فلسطینی توسط
صهیونیست
های یهودی
ومسیحی (نه
یهودیان و
مسیحیان غیر صهیونیست)را
شدیدا محکوم
وابراز
انزجارمیکنند،
سران دول
قدرتمند
امپریالیستی
به دروغ و از
سرِ ترس افکار
و اعتراضات
عمومی و خشم
جوامع بشری،
برای مردم بیدفاع
غزه اشک تمساح
میریزند و از
طرفی بیشرمانه
و با وقاحت
هرچه تمامتر
از "حق اسراییل
برای دفاع از
خود" سخن میگویند
!؟در حالی که
یک قوای
اشغالگر که با
زور سرزمین
خلقی را بهتصرف
خود در آورد
طبق قانون
سازمان مللمتحد
حق دفاع از
خود در مقابل
مردم تحت
اشغال را که
علیه الحاق
استعمار
طغیان کردهاند،
ندارد.
امپریالیستهای
غربی چون خود
ابله و احمقاند
و فقط زبان
دروغ وزور را
میفهمند و
برای حفظ سود
و سرمایهشان
سرِ سوزنی رحم
و انسانیت در
ذاتشان وجود
ندارد،
جهانیان و
انسانهای
آزادیخواه و
عدالتطلب را
"ابله" فرض
کرده و تجاوز ۷۵ ساله
اسراییل بهسرزمینهای
فلسطین و
کشتار و آواره
کردن میلیونها
مردم فلسطین
را "دفاع از
خود و حق
اسراییل"میدانند
تو گویی که
این اسراییل
است که در این
سالهای نکبت ،
همواره مورد
تهاجم
فلسطینیها
بوده و سرزمین
نداشته و
موهومی آنها
توسط عربها ،
فلسطینیها و
یا سازمان
آزادیبخش
فلسطین و یا
حماس و جهاداسلامی
و حزبالله
لبنان غصب شده
و میلیونها
اسراییلی را آواره
و بیخانمان
کردهاند تا
حق دفاع از
خود در مقابل
تجاوز و تمامیت
ارضی خویش
داشته باشند!؟
بهاینگونه
حمایت و
جانبداری از
تجاوز و
ستمگری نامی
بجز
شارلاتانیسم
و شیّادی نمیتوان
نهاد !در
این کارزار و
در این جنگ
نابرابر بین
امپریالیستها
و صهیونیستهای
مجهز به پیشرفتهترین
سلاحها از یک
طرف ، با
باریکهِ
باقیمانده از
سرزمین
فلسطین بنام
"نوارغزه"
مجهز به سنگ و
فلاخن و راکتهای
دیوار سوراخکن
و تفنگ بدست
از طرف دیگر،
علیرغم کشتار
صهیونیستهای
آدمنما عیان
است که "مغلوب
فاتح میدان
است "
میگویند
در دعوا کسی
برنده است که
ضربه اول را وارد
نماید و ضربه
اول را
رزمندگان جان
برکف غزه در
هفتم اکتبر
چنان بهصهیونیستهای
اسراییلی
وارد کردند که
نهتنها هنوز
، بلکه تا
سالهای
طولانی و حتی
در تاریخ ،
کشور پادگانی
و بدونمرز
اسراییل را ،
گیج و منگ و
آبروباخته و
در پیش
جهانیان
مفتضح نمود و
نشان داد که
اسراییل مانند"خانهِ
عنکبوت" ،
سُست و ناپایدار
است ! و اگر
چنانچه فقط
حزبالله
لبنان
مستقیما وارد
جنگ شود ، کار
عزراییل ، زار
خواهد شد!
بیجهت
نیست که
جوبایدن و
ریشی سوناک
دلقک و دیگران
بهدیدار
اسراییل
شتافتند که
نترس ما با دو
ناو هواپیمابر
و کشتیهای
جنگی و
چندهزار
تفنگدار و
دولتمردان
اتحادیه
اروپا
ساپورتت
خواهیم
کرد.لابد
همانگونه که
اوکراین را در
مقابل روسیه
ساپورت کردند
!!؟ در حوادث
اخیر غزه دو
موضعگیری از
جانب دو جریان
سیاسی ، یکی
مضحک و مسخره
و دیگری مایه
تعجب و تاسف
رخ مینمایند.
اولیها
مجموعهای از
سازمانهای
بهاصطلاح چپ
و واداده و لیبرالمسلک
و ضدکمونیستِ
"اکثریتیها"بهمراه
ترتسکیستهای
معروف به
"حکمتیستها"
در جبهه"راه
کارگر"
،اقلیت و در"
حزب کمونیست"
کارگری
اسراییلی و در
حزب
"کمونیست" کومله
و غیره را
تشکیل میدهند
که همواره بین
دوصندلی
نشسته و هر دو
طرف جنگ را
ارتجاعی و هر
دو طرف جنگ را
تروریست میدانند!
اینان علیالاصول
هر جنگی را که
یک طرف آن
امپریالیسم
آمریکا و یا
اسراییل در
تجاوز و تجزیه
علیه کشور
ثالث باشد، در
دفاع موذیانه
از متجاوز، آن
جنگ را جنگ
بین
امپریالیستها
یا جنگ دو
ارتجاع و یا
جنگ بین
تروریستها
ارزیابی میکنند
! این جماعت
فریبکار و در
نهان حامی
امپریالیستهای
غربی و
صهیونیستهای
اسراییلی
بخوبی میدانند
که در تاریخ
معاصر هیچ
کشوری به
آمریکا و
اسراییل حمله
نظامی نکرده
است و این دو
کشور همواره
تجاوزگر بودهاند
و علیالاصول
باید متجاوز
را محکوم کرد.
اما چنین کاری
نمیکنند و با
تزهای من در
آوردی و به
ظاهر چپ،
"اسلام" و هر
دینی را که
پدیدهای
تاریخی و
اجتماعی است و
همانند آداب و
رسوم و
اخلاقیات در
گذر زمان و طی
قرون متمادی
پدید آمدهاند
و از این رو
تنها با گذر
زمان و تجربه
شخصی خود توده
مردم است که
به مرور و با
رشد و تکامل جامعه
ضعیف و بهخواب
میرود، قابل
تغییرند. مذهب
را هرگز نمیتوان
با یک فرمان
سیاسی و ارادهگرایانه
محو و نابود
کرد.چنین
برخوردهای
آنارشیستی با
پدیده مذهب نهتنها
آن را ضعیف
نمیکند بلکه
آن را تقویت
نیز میکند و
توده مردم را
در مقابل چنین
سیاستی قرار
میدهد.
دومی
ها اکثریت
قابل توجه
ایرانیان
متولدِ بعد از
انقلاب در
داخل کشور
هستند که اگر
چه تحتتاثیر
غربگرایان و
یا کانالهای
مزدبگیر
ایرانی خارج
از کشور،
خصوصا بی بی
سی که شعبهای
از ام ای سیکس
انگلستان و
اسراییل
اینترناشنال
هستند اما
فاقد رهبری و
غیر متشکل و بیسازمانند
و بدلیل خشم و
نفرت بهحقی
که از رژیم
دروغپرداز و
فاسد اسلامی
ایران دارند،
بدون تفکر و
اندیشیدن و از
سرِخشم با هر
گونه سیاست
داخلی و خارجی
هیئت حاکمه
اسلامی ایران
، چشم بسته
مخالفت میکنند
و لذا علنا و
بهبهانه
اینکه رژیم
اسلامی ایران
پول مردم ایران
را صرف حماس و
حزبالله
لبنان و جاهای
دیگر میکند،
خواهان
نابودی ایران
و همه
فلسطینیان نوارغزه
و مدافع قتل
عام اسراییل
در غزه و طرفدار
سفت و سخت
اوکراین و
خواهان شکست
روسیه و حتی
حمله نظامی به
ایران میباشند !در چنین
شرایط بغرنجی
چارهای نیست
جز با صبر و
حوصله به
روشنگری در
میان مردم بهپردازیم
تا مردم نیز
با تجربه شخصی
خود بهتناقضات
سیاستهای
داخلی و خارجی
ایران پیببرند.مردم
حق دارند از
حقوق خود علیه
خودسریها و
سرکوبگریها
و سیاستهای
خانمانبرانداز
اقتصادی
حکومت که موجب
نارضایتی
عمیقی در
جامعه شده است
پیکار کنند و
برای تغییرات
اجتماعی با
اتکا بهنیروی
خویش گام
بردارند.اما
تحت هیچ
شرایطی دفاع
از
امپریالیسم و
استعمار قابل
توجیه نیست
باید با چنین
افکار
خطرناکی
مبارزه کرد.
راه دیگری
متصور نیست.
***
دفاع
چهرههای
معروف دنیا از
خلق فلسطین
اتفاقات
این روزهای
فلسطین، دل هر
انسان آزادهای
را بهدرد میآورد.
چهرههای
مشهور دنیای
ورزش، سینما و
رسانه میدانند
که عمدتا
رسانههای
جریان اصلی در
حال تحریف یا
سانسور واقعیتهای
امروز فلسطین
هستند و میتوان
از طریق شبکه
اجتماعی نسبت
به آن چیزی که
در حال رخ
دادن است، واکنش
نشان داد. در
گزارشی در
روزنامه
«فرهیختگان»
به واکنش برخی
از چهرههای
مشهور، به جنگ
غزه پرداخت که
در زیر تعدادی
از آنها را میخوانید:
جیجی
حدید
جیجی
حدید، مدل
فلسطینیتبار
از جمله چهرههایی
است که با
انتشار
بیانیهای
نسبت به حملات
روزهای گذشته
اسرائیل به
فلسطین واکنش
نشان داد.
حدید گفت که
احساس «همدردی
و اندوه
عمیقی» نسبت
به مردمش دارد
که تحت «اشغال»
زندگی میکنند.
جیجی حدید در
توییتر و
اینستاگرامش
نوشت: «ذهن من
مشغول همه
کسانی است که
این فاجعه
غیرقابل توجیه
را تجربه کردهاند.
هر کودک، زن و
مرد بیگناهی
که جانش در
این درگیری
گرفته شده
است. من احساس
همدردی عمیقی
با مردم
فلسطینی دارم
که زیر سایه
اشغال زندگی
میکنند، این
وظیفهای است
که هر روز آن
را احساس میکنم
مارک
روفالو
مارک
روفالو،
بازیگر
کاراکتر هالک
در سینمای
مارول، با
انتشار یک
توییت از
فلسطین حمایت
کرده. این
بازیگر نسبت
به رنج و
تلفات جانی در
فلسطین ابراز
نگرانی کرده و
خواستار پایان
دادن به خشونت
شده. رافالو
در پست خود به
وحشتی که
هنگام تماشای
آنچه بین حماس
و دولت اسرائیل
اتفاق افتاده
و تجربهاش
کرده، اشاره
کرد و نوشت:
«وحشتناک است
که ببینی شهروندان
بیگناه کشته
شده و گروگان
گرفته میشوند
و هیچ عدالتی
وجود ندارد.
ما برای
سلامتی آنها و
سلامتی انسانهای
بیگناهی که
در غزه محاصره
شدهاند و
بمباران میشوند،
دعا میکنیم.»
کریم
بنزما
کریم
بنزما بازیکن
فرانسوی
الجزایریالاصل
تیم الاتحاد
عربستان
سعودی در
واکنش به
حملات
اسرائیلیها به
غزه در صفحه
خود در شبکههای
اجتماعی نوشت:
«تمام دعای ما
برای ساکنان غزه
است که بار
دیگر قربانی
این بمبارانهای
ناعادلانه
شدهاند که
هیچ زن و
کودکی از آن
در امان نیست»
محمد
صلاح محمد
صلاح، ستاره
٣١ ساله و
مسلمان تیم
فوتبال لیورپول
هم حمایت خود
را از مردم
فلسطین در غزه
با کمک نقدی
به هلالاحمر
مصر جهت ارائه
به فلسطینیان
نشان داد و در
پیامی
ویدئویی گفت:
«کشتارها باید
متوقف شوند.
خانوادهها
از هم پاشیدهاند
و اکنون کمکهای
بشردوستانه
باید فوری
وارد غزه
شوند. مردم
آنجا در شرایط
خیلی بدی
هستند. صحنههای
بیمارستان
غزه بسیار
وحشتناک بود.
مردم غزه به
غذا، آب و
تجهیزات
پزشکی نیاز
فوری دارند.
من از رهبران
جهان میخواهم
که برای
جلوگیری از
کشتار بیشتر
افراد بیگناه
دور هم جمع
شوند. انسانیت
باید پیروز
شود»
محمد
الننی
محمد
الننی،
بازیکن تیم
ملی مصر و
هافبک تیم
فوتبال
آرسنال نیز با
تغییر تصویر
پروفایل
اینستاگرام
خود به پرچم فلسطین
حمایت خود را
اینطور نشان
داد.
جان کیوسک
جان
کیوسک،
بازیگر، تهیهکننده
و نویسنده
آمریکایی در
توییتر و در
واکنش به
جنایتهای
اسرائیل در
غزه نوشت: «ما
باید فلسطین را
از یک اشغال
وحشیانه آزاد
کنیم. مردم
نگران عزیزان
خود در یک
منطقه جهنمی
هستند، بدون
غذا، آب و برق
سرگردان شدهاند.
نگرانی عمیق
من برای مردمی
است، که به آنها
گفته میشود
منظقه را ترک
کنند و سپس
بمباران میشوند.
آنها
(اسرائیل) این
کار را انجام
میدهند.»
جسیکا
میشل
چستین جسیکا
میشل چستین،
بازیگر و تهیهکننده
آمریکایی است.
او علاوهبر
امضای نامه
سرگشاده به جو
بایدن برای
توقف جنگ در
غزه پست ملاله
یوسفزی را در
حمایت از
کودکان
فلسطینی ریتوییت
کرد و نوشت:
«جنگ از هیچ
کودکی دریغ
نمیکند.»
چستین همچنین
در پست دیگری،
ناراحتی خود
را از نیویورک
تایمز و واشنگتن
پست، به دلیل
عدم پوشش کافی
فجایع در فلسطین
ابراز کرد.
***
همکاری
جنایتکارانه
امپریالیستهای
غربی و
اسرائیل
در
اثربمباران
وحشیانه
بیمارستان
الاهلی صدها
تن جان باختند
مسئولیت
یورشهای
انهدامی
اسرائیل علیه
فلسطین به
گردن ارباب
بزرگ
امپریالیسم
آمریکاست. سردمداران
پنتاگون دو
روز پیش اعلام
داشتند که در
پاسخ به
برخوردهای
روزافزون بین
اسرائیل و
حماس، ارتش
ایالات متحده
آمریکا دو
هزار تن از
سربازان خود
را به حالت
آماده باش
درآورده است و
در بمباران
بیمارستانی
از سوی اسرائیل
در غزه هزار
نفر کشته شدهاند.
همچنین گفته
شده است که
نزدیک به 1200 تن
از جمله 500 تن از
کودکان زیر
آوار ماندهاند.
اینها از جمله
اخباری هستند
که در روزنامهها
و آژانسهای
خبری تاریخ 17
اکتبر به چشم
میخورند. دولت
اسرائیل دزد
دریائی
خاورمیانه
است. سردسته
نگهبانان این
رژیم
امپریالیسم
آمریکاست که
سیاستهای
مشابه آن را
در سطح جهانی
اجرا میکند و
در صحنه بینالمللی
علاوه بر دوره
آمادهسازی
جنگهای جدید
سرسلاخ سیاست
بیمعنی "صلح
بورژوائی"
است. از آنجا
که هم اکنون بزرگترین
نیروی
اقتصادی ـ
مالی و نظامی
جهانی است
آمریکا برای
حفظ موقعیت
خود بهععنوان
نیروی عمده در
برخوردهای
برتریطلبانه
در سراسر جهان
در رقابت با
چین و روسیه،
با یدککشی
سیاست همکاریهای
ارتجاعی با
کلیه
امپریالیستهای
غربی، سیاستهای
تجاوزکارانه
و چپاولگرانه
خود را زیر پوشش
دروغ "حفظ صلح
و ارزشهای دموکراتیک"
عرضه میکند
در برابر
واقعیت توسعه
سریع چین و
روسیه بهعنوان
نیروی هستهای،
باز در شرایط
موجود با یدککشی
امپریالیستهای
غربی، بهعنوان
پشتیبان
نیروهای وحشی
فاشیستی و با
توحش بیحد و
مرز، آمریکا
دشمن اصلی خلقهای
جهان بشمار میآید.
آنطور که در
تیکه کاغذی که
به دست بایدن
داده شده و وی
حتی از تکرار
آن عاجز میباشد،
او نیروی
"خواهان صلح و
طرفدار صلح"
نیست.
موضعگیری وی
در برابر جنگ
اسرائیل ـ
فلسطین سند
روشن این
ادعاست.
هیئت
حاکمه
اسرائیل به
مثابه پایگاه
و ژاندارم
راهزن
امپریالیسم
در
خاورمیانه،
این مزیت را
نیز داراست که
با سیاستهای
عینی و
انفعالانه
مشخص سران
کشورهای همجوار
همچون ترکیه،
عربستان و مصر
روبرو نمیباشد.
آشکار است که
محکوم کردنهای
ریاکارانه
هیچ تاثیری
ندارد.
ماندگاری سیستم
امپریالیستهای
غربی و سرمایههای
مالی و
انحصاری غربی
در آسیای صغیر
و آفریقا و
نیروهای
تشکیل دهنده
چپاول منابع کشورهای
این منطقه،
علاوه بر آنکه
شریک سیاستهای
قتلعام
فلسطینیها
میشوند، خلقهای
کشورهای
منطقه را نیز
به درون چمبر
آتش میاندازند.
هیئتهای
حاکمه
صهیونیستی
اسرائیل که از
سوی امپریالیستها
به سرکردگی
امپریالسم آمریکا
ـ انگلستان
پشتیبانی و
حمایت میشوند،
از سال 1948 با
اجرای سیاست
سرکوب و به
تسلیم در
آوردن خلق
فلسطین را
دنبال کردند و
آنجائی نیز که
موفق به پیش
راندن این
سیاست نبودند در
صدد انهدام
کامل بودند.
در حالی که
فلسطینیها
به دنبال
اعمال سیاست
شهرک سازی
صهیونیستی از
سرزمینهای
خود تبعید میشوند
و کودکان،
زنان و
سالخوردگانی
که در مقابل
این سیاست
مقاومت میکنند
به قتل میرسند،
رهبران
دیکتاتوریهای
سرمایهداری
که به نام
"دموکراسیهای"
غربی عرضه میگردند،
در پشت سر
اسرائیل صف میبندند
و با تکرار
قصههای از
قبیل "حق دفاع
خویش در مقابل
تروریستهای
دینی" به
ریختن بمب بر
سر فلسطینیها
نیرو میبخشد.
امپریالیستهای
غربی شریک جرم
جنگ انهدام
فلسطین با بمبهای
ناپالم،
گلولههای
تانک و توپ،
راکت و
پشتیبانی
هواپیماهای جنگی
میباشند. آمریکا
که از آسیای
پاسیفیک تا
بالکانها،
آفریقای
شمالی و قفقاز
همه جا
سیاستهای
مالی اقتصادی
و نظامی دنبال
میکند مسئول
اصلی این
سیاستهای
قتل عام است.
در حالی که
تخریب و
انهدام مستمر
است، همراه با
اربابان
سیاسی ـ نظامی
آمریکا هیئتهای
حاکمه
انگلستان و
آلمان نیز در
کنار نیروهای
نتانیاهو
قرار گرفتهاند.
در اجرای
سیاست تخریب
غزه و کشتار
دستجمعی
فلسطینیها
بیش از آنچه
در مقابل
روسیه در
اوکراین قرار
گرفتند با وضع
برهنهتری در
کنار هیئت
فرماندهی مقر
بمبارانها
جای میگیرند.
هیئت حاکمه
آلمان جدا از
این که چه مدت به
طول خواهد
انجامید،
اکنون به
مثابه فعالترین
نماینده
سبزهای
سازمان سیا،
در موقعیت نیروی
یدکی سیاست
جهانی آمریکا
قرار گرفته
است. سیاستی
که
امپریالیستهای
غربی دنبال میکنند،
در کنار
پشتیبانی از
حکومت
نتانیاهو، "اتحاد
نیروها" علیه
ایران، روسیه
و چین را نیز
آشکار میکند
که تا پایان
"دوره اقدام
متحد" که بهدلیل
رقابت و
درگیری محکوم
به تغییر است،
ادامه خواهد
داشت.
سران
امپریالیست
غربی که عهدهدار
نقش دزدان
دریایی اصلی
امپریالیستهای
آمریکایی-انگلیسی
هستند، از
کشاندن مردم
منطقه به
دریای خون
برای سد کردن
تحولات احتمالی
در برابر
سیاست های
جهانی و منطقهای
تردید ندارند.
شگفتآور
نخواهد بود
اگر آمریکا و
اسرائیل با
پشتیبانی
قدرتهای
غربی جهت
دستیابی به
مواضع جدید
علیه ایران و
روسیه سیاست
جنگی کنونی را
دنبال کنند. اعزام
ناوهای جنگی
هستهای بهمنطقه
که به معنای
تقویت هدف
قرار دادن
ایران و
محاصره روسیه
است و تقویت
اسرائیل و
اوکراین با
موشکهای
کلاهک هستهای
از جمله شاخصهای
تشدید سیاستهای
نظامی علیه
مردم است.
نیاز
است که
کارگران و
زحمتکشان همه
کشورها مبارزات
خود را علیه
این سیاستهای
جنگی،
اشغالگری و
ویرانی
افزایش دهند.
مشکل "جنگ بین
بربرها و مردم
متمدن" آنطور
که سنگر گرفتهها
در برجهای
بربریت
امپریالیستی
سرمایهداری
میخواهند
نشان دهند
نیست، بلکه
مشکل بر سر
اتحاد جهت
پایان دادن
ریشهای به
ویرانی و
تخریبی حاصل
سیستم
استثماری سرمایهداری
میباشد که با
جان و خون
مردم تغذیه میکند
و مشکل در
پیشبرد این
مبارزه است.
بدون
مبارزهای که
اقشار
پیشرفته
پرولتاریا و
کارگران، روشنفکران
انقلابی
مترقی، احزاب
و سازمانهای
سوسیالیست و
انقلابی با
وحدت قدرت و
عمل خود با
وجود شرایط
سخت و سنگینی
که با آن
مواجه هستند،
مسئول پیشبرد
آن میباشند،
موجودیت این
نظام خونخوار
و جانی ادامه
خواهد یافت و
امروز فلسطین
و زمانی دیگر
خلقی دیگر تلاش
خواهد شد که
با سلاحهای
کشتار جمعی و
تهدید بهانهدام
وادار بهتسلیم
گردند. نظارهگر
بودن به معنی
تنهائی در
بزنگاه است.
ترجمه
از روزنامه
اورنسل به قلم
جیهان سویلو پنجشنبه
19 اکتبر 23
***
ما این
فراخوان را در
حالی میدهیم
که شاهد تلاشهایی
برای ممنوعیت
و خاموش کردن
همه اشکال همبستگی
با مردم
فلسطین میباشیم.
ما از شما میخواهیم
همانگونه که
اتحادیههای
کارگری در طول
تاریخ انجام
داده اند، در
برابر بیعدالتی
صدایتان را
بلند کنید. ما
این فراخوان را
با این باور
طرح میکنیم
که مبارزه
برای عدالت و
آزادی
فلسطین، نه
تنها یک
مبارزه متعین
منطقهای و
جهانی است،
بلکه اهرمی
است برای
آزادی تمام
افراد محروم و
استثمار شده
در جهان.
وضعیت
اضطراری و نسلکشی،
تنها با
افزایش
همبستگی
جهانی با مردم
فلسطین قابل
پیشگیری است.
امری که میتواند
ماشین جنگی
اسرائیل را
مهار کند. ما
به شما در هر
جای دنیا که
هستید نیاز
داریم که برای
جلوگیری از
تسلیح دولت
اسرائیل و
شرکتهای
درگیر در
زیرساختهای
محاصره، فوری
اقدام بکنید.
اتحادیههای
کارگری
فلسطینی با
صدور یک
فراخوان جهانی
برای اقدام
فوری، از
کارگران در
همه جا میخواهند
تا فروش و
تأمین مالی
اسلحه به
اسرائیل و
تحقیقات
نظامی مرتبط
با آن را
متوقف کنند.
اسرائیل
از ۱.۱ میلیون
فلسطینی
خواسته است که
نیمه شمالی غزه
را تخلیه کنند
و در همین حال
آنها را در معرض
بمباران
مداوم قرار میدهد.
این اقدام بیرحمانه،
بخشی از نقشه
اسرائیل با
حمایت تزلزل
ناپذیر و
مشارکت فعال
آمریکا و اکثر
کشورهای
اروپایی،
برای پیشبرد
قتلعام بیسابقه
و شنیع ۲.۳
میلیون
فلسطینی در
غزه و پاکسازی
قومی آن میباشد.
اسرائیل از
روز شنبه غزه
را به شدت
بمباران کرده
و سوخت، برق،
آب، غذا و
تجهیزات پزشکی
را بر روی
آنها قطع کرده
است. اسرائیل
بیش از ۲۷۰۰
فلسطینی از
جمله ۶۱۴ کودک
را به قتل
رسانده و تمام
محلهها را با
خاک یکسان
نموده،
خانوادهها
را نابود و
بیش از ۱۰۰۰۰
نفر را زخمی
کرده است.
برخی از کارشناسان
حقوق بینالملل
نسبت به
اقدامات نسل
کشی اسرائیل
هشدار داده
اند.
دولت راست
افراطی
اسرائیل در
برخی نقاط
دیگر بیش از
۱۰۰۰۰ تفنگ
بین شهرکنشینان
افراطی در
فلسطین ۴۸ و
کرانه باختری
اشغالی توزیع
کرده است تا
حملات و کشتار
آنها علیه
فلسطینیان را
تسهیل نماید.
اقدامات
اسرائیل، قتل
عام و لفاظی
آنها، قصد اسرائیل
در اجرای نکبت
دوم که
مدتهاست وعدهاش
را داده است،
اخراج هر چه
بیشتر
فلسطینیها و
ایجاد
“خاورمیانه
جدید”ی که در
آن فلسطینیها
در انقیاد
دائمی زندگی
کنند را آشکار
میسازد.
پاسخ دولتهای
غربی، حمایتهای
کامل از حکومت
اسرائیل بوده
است، و آنهم حتی
بدون هیچ
توجهی به
قوانین بینالمللی.
امری که
مصونیت
اسرائیل را
تشدید کرده و
به آن اجازه
میدهد تا جنگ
نسلکشی خود
را بدون هیچ
محدودیتی به
پیش ببرد. کشورهای
غربی علاوه بر
حمایت
دیپلماتیک،
به اسرائیل
تسلیحات داده
و فعالیت شرکتهای
اسلحهسازی
آن را در درون
مرزهای خود،
تأیید مینمایند.
همزمان با
این که
اسرائیل
کارزار نظامی
خود را تشدید
میکند،
اتحادیههای
کارگری
فلسطینی از
همتایان خود
در سطح بینالمللی
و همه افراد
با وجدان میخواهند
که به همهگونه
همدستی با
جنایات
اسرائیل
پایان دهند – فوریترین
آن متوقف
ساختن تجارت
تسلیحاتی با
اسرائیل، و
همچنین توقف
کلیه کمکهای
مالی و
تحقیقات
نظامی میباشد.
اکنون زمان
اقدام است –
زندگی
فلسطینیها
در مخاطره است.
این وضعیت
اضطراری و نسلکشی،
تنها با افزایش
همبستگی
جهانی با مردم
فلسطین قابل پیشگیری
است. امری که
میتواند
ماشین جنگی
اسرائیل را
مهار کند. ما
به شما در هر
جای دنیا که
هستید نیاز
داریم که برای
جلوگیری از
تسلیح دولت
اسرائیل و
شرکتهای
درگیر در
زیرساختهای
محاصره، فوری
اقدام بکنید.
ما از نمونه بسیجهای
عمومی پیشین
اتحادیههای
کارگری در
ایتالیا،
آفریقای
جنوبی و ایالات
متحده و بسیجهای
عمومی بینالمللی
مشابه علیه
تهاجم
ایتالیا به
اتیوپی در دهه
۱۹۳۰،
دیکتاتوری
فاشیستی در
شیلی در دهه
۱۹۷۰ و بسیج
های عمومی
درمناطق دیگر
الهام میگیریم
که در آنها
همبستگی
جهانی، دامنه
وسعت وحشیگری
استعماری را محدود
نمود.
ما
اتحادیههای
صنایع مربوطه
را به اقدامات
ذیل دعوت میکنیم:
۱
-امتناع
از ساخت سلاح
به مقصد
اسرائیل،
۲–امتناع از
حمل سلاح به
اسرائیل،
۳–تصویب طرحهایی
در این خصوص
در اتحادیه
صنفی خود،
۴–اقدام
علیه شرکتهای
همدستی که در
اجرای محاصره
وحشیانه و
غیرقانونی
اسرائیل دخیل
هستند، به
خصوص
اگر با
موسسه شما
قرارداد
داشته باشند،
۵–فشار بر
دولت ها برای
توقف کلیه
تجارت نظامی با
اسرائیل، و در
مورد ایالات
متحده نیز
توقف تأمین
مالی آنها،
ما این
فراخوان را در
حالی میدهیم
که شاهد تلاشهایی
برای ممنوعیت
و خاموش کردن
همه اشکال همبستگی
با مردم
فلسطین میباشیم.
ما از شما میخواهیم
همانگونه که
اتحادیههای
کارگری در طول
تاریخ انجام
دادهاند، در
برابر بیعدالتی
صدایتان را
بلند کنید. ما
این فراخوان را
با این باور
طرح میکنیم
که مبارزه
برای عدالت و
آزادی
فلسطین، نه
تنها یک مبارزه
متعین منطقهای
و جهانی است،
بلکه اهرمی
است برای
آزادی تمام
افراد محروم و
استثمار شده
در جهان.
فدراسیون
عمومی
اتحادیههای
کارگری
فلسطین، غزه:
اتحادیه
عمومی
کارگران
خدمات عمومی و
صنفی
اتحادیه
عمومی
کارگران شهرداری
اتحادیه
عمومی
کارگران
مهدکودک
اتحادیه
عمومی
کارگران
پتروشیمی
اتحادیه
عمومی
کارگران
کشاورزی
اتحادیه
کمیته های
زنان فلسطین
فدراسیون
عمومی
اتحادیههای
کارگری
فلسطینی (PGFTU)
اتحادیه
عمومی معلمان
فلسطینی
اتحادیه
عمومی زنان
فلسطینی
اتحادیه
عمومی
مهندسان فلسطین
انجمن
حسابداران
فلسطینی
فدراسیون
انجمنهای
حرفهای:
انجمن
دندانپزشکی
فلسطین – مرکز
اورشلیم
انجمن
داروسازان
فلسطین – مرکز
اورشلیم
انجمن
پزشکی – مرکز
اورشلیم
انجمن
مهندسین –
مرکز اورشلیم
انجمن
مهندسین
کشاورزی –
مرکز بیت
المقدس
سندیکای
دامپزشکان –
مرکز اورشلیم
سندیکای
روزنامهنگاران
فلسطینی
کانون
وکلای فلسطین
انجمن
پرستاری و
مامایی
فلسطین
اتحادیه
کارگران
مهدکودک
اتحادیه
کارگران
خدمات پستی
فلسطین
فدراسیون
اتحادیههای
اساتید و
کارمندان
دانشگاههای
فلسطین
فدراسیون
عمومی
اتحادیههای
کارگری مستقل
فلسطین
فدراسیون
جدید اتحادیههای
کارگری
فلسطین
اتحادیه
عمومی
نویسندگان
فلسطین
اتحادیه
پیمانکاران
فلسطینی
فدراسیون
سندیکاهای
متخصصان
بهداشت
اتحادیه
روانشناسان و
مددکاران
اجتماعی فلسطین
۱۶ اکتبر
۲۰۲۳
منبع: Progressive Internationa
برگردان:
پروین اشرفی
***
تظاهرات
میلیونی در
سراسر جهان در
همبستگی با
خلق فلسطین
و محکومیت
اسرائیل
در روز های
اخیر تظاهرات و تجمعات
عظیمی در
همبستگی با
مردم غزه در
سراسر جهان
برگزار شد.
از
آمستردام
هلند گرفته تا
دهها هزار
نفر در شهرهاي
لاهور و اسلامآباد
پاكستان،پاریس،
لندن،قاهره،
استکهلم، اوسلو،
نیویورک،
استانبول،
برلن،بروکسل،
بغداد،
کپنهاک،
سیدنی....براي
اعلام حمايت
از خلق فلسطين
به خيابانها
آمدند.
تظاهرات
مراکشیها در
حمایت از مردم
غزه و فلسطین
نيز ميليوني
بود. اين در
حالي است كه
با وجود عادیسازی
روابط برخی
حکومتهاي
عربي با رژیم اشغالگر
اسرائیل، اما
ملتهاي عربي
مانند مراكش
با حضور
ميليوني خود
در خيابان پشت
فلسطین
ایستادهاند.همچنين
تظاهرات
گسترده در شهر
بلفاست ایرلند
شمالی برای
همبستگی با
فلسطین و غزه
و محکومیت
حملات
جنایتکارانه
رژیم
صهیونیستی برگزار
شد. در
الجزاير نيز
مردم اين كشور
در حمایت از
غزه و محکومیت
حملات اشغالگران
دست به
تظاهرات زدند.
تظاهرات بسيار
بزرگي در
استانبول
ترکیه در
حمایت از غزه
نيز برگزار
شد. در مالزي
نيز برنامهها
و فعالیتهای
مختلفي از سوي
مردم در حمایت
از فلسطین و مردم
غزه تدارك
ديده شده است
و حمایت
طرفداران تیم
ملي مالزی از
فلسطین در
جریان بازی
مقابل هند بسيار
ديدني بود.
تظاهرات
حمايت از غزه
در شهر نوویساد
صربستان هم
برگزار شد و
صربستانيها
خواستار
حمايت جهاني
از مردم
فلسطين شدند. راهپیمایی
گسترده در
سیدنی هم در
حمایت از مردم
غزه و محکومیت
جنایات علیه
مردم این باریکه
پرشور برگزار
شد. كاناداييها
نيز در حمايت
از مردم
فلسطين
تظاهرات برگزار
كردند. در
تصاوير منتشر
شده از اين
تظاهرات،
شهروند
کانادایی به
يك خبرنگار
غربي ميگويد:
«حماس تروریست
نیست و همه
اعمال آن قابل
توجیه است. حماس
کودکان را نمیکشد
اما شما میکشید.»
تجمع همبستگی
با مردم غزه و
فلسطین در شهر
شیکاگو
آمريكا نيز
برپا شد. در
سوئيس نيز دومین
روز حمایت از
مردم غزه
ادامه يافت و
شهروندان در
تظاهراتی که
تا پس از غروب
ادامه داشت،
از میدان Place de
Neuve ژنو
به سمت دفتر
مرکزی رادیو و تلویزیون
سوییس RTS حرکت و با
تجمع بزرگی در
برابر این
مرکز و سر دادن
شعارهای
متفاوت مانند
«همه ما
فلسطینی هستیم»
و «زنده باد
فلسطین» به
همدست بودن
این سازمان با
تلآويو
اعتراض کردند.
اعتراض اردنیها
به جنایات اشغالگران
در غزه براي
چندمين روز
پياپي ادامه
يافت و مردم
اردن شعار
دادند: «همه ما
حماسی هستیم»
در دانشگاه
هاروارد
آمريكا نيز در
حمایت از
فلسطین تجمع بزرگي
برگزار شد. در
آلمان هم براي
چندمين روز
تظاهرات
حاميان
فلسطين با
برخورد
وحشیانه پلیس
روبهرو شد.
در استکهلم
پایتخت سوئد
نیز تظاهرات
بزرگی در
حمایت از
فلسطین
برگزار
شد....این حمایتها
و همبستگی با
مردم فلسطین
ادامه دارد و
بر انزوای
حکومت آدمکش
و کودککش اسرائیل
میافزاید در
شهرهای مختلف
بریتانیا از
جمله بلفاست،
کاردیف،
بیرمنگام و
لندن مجموعا
بیش از ۳۰۰ هزار
تن به خیابان
ها آمده
با مردم غزه
ابراز
همبستگی
نموده و
تجاوزات رژیم
صهیونیستی به
مردم بیدفاع
را محکوم کردند و
خواهان فوری
آتشبس و قطع
فوری بمباران
وحشیانه غزه
شدند. همزمان
با وتو
قطعنامه
پیشنهادی
روسیه برای آتش
بس توسط
آمریکا،
گروهایی از
یهودیان ضد صهیونیست
ساکن آمریکا
با تحصن در
کنگره آمریکا
خواهان آتش بس
فوری شدند و
حکومت متجاوز
اسرائیل را
محکوم
کردند.این
تظاهراتها همچنان
ادامه دارد بر
انزوای حکومت
فاشیستی اسرائیل
و در عین حال
بر همبستگی با
مردم فلسطین و
گستردگیاش
در سراسر جهان
افزوده میشود
که یادآور
جنبش ضد جنگ
ویتنام است.
زنده
باد همبستگی
با نبرد
عادلانه خلق
فلسطین برای رهایی
ملی!
***
چرا
خفقان گرفتهاید؟
خانم
نرگس محمدی،
برنده جایزه
صلح نوبل سالهاست
از مسیر
مبارزه علیه
تحریمهای
اقتصادی و
مداخلات
امپریالیبستی
خارج شده و از
همین رو بهعنوان
یکی از زنان و
چهرههای
فعال در
همگامی با دول
اروپایی و
آمریکایی
برای انجام
انقلاب مخملی
در ایران عمل
میکند. جایزه
صلح نوبل به
آنگسان سوچی
،نماینده
امپریالیسم
غرب در میانمار
و آلس
بیالیاتسکی
در بلاروس
،فعال انقلاب مخملی
و نرگس محمدی
در یک صف و با
یک هدف مشخص سیاسی
و ژئوپلتیک
تعریف میشوند.
امسال
جایزه صلح
نوبل هدفمند
به نرگس محمدی
بهدلیل
حمایتش از
تحریمهای
اقتصادی غرب
علیه ایران و
سیاست مداخله
جويانه
«بشردوستانه»
و تحریک برای
براندازی حکومت
جمهوری
اسلامی و
استقرار
نظامی مورد
حمایت دول
غربی، قرار
گرفت.این
جایزه برای
گرم نگاه
داشتن تنور ضدانقلاب
«زن زندگی
ازادی» و
تشویق مردم و
به خیابان کشاندن
آنها و
برانداختن
رژیم در نزاعی
که در عرصه
جهانی در نظم
در حال گذار
در گرفته است،
قابل تبیین
است و هیچ
ربطی به حقوق
زنان ایران و
فقر و اختلاف
طبفاتی ناشی
از
نئولیبرالیسم
در ایران
ندارد.این
جایزه اهرم
فشاری برای
چنین اهدافی
در ایران است.
بارها
تحلیل کردهایم
هر شخصیت و یا
نیروی مخالف
جمهوریاسلامی
الزاما مترقی
و انقلابی
نیست و نمیتواند
مورد حمایت ما
باشد. مبارزه
برای کسب حقوق
دمکراتیک و
آزادیهای
اجتماعی و
سیاسی اگر با
مبارزه علیه
تحریمهای
اقتصادی و
سیاستهای
مداخله
جویانه
امپریالیستی
و صهیونیستی
پیوند نخورد،
پشیزی ارزش
ندارد، نمیتواند
مورد حمایت
حزب ما قرار
گیرد.
مدتی
از اعطا جایزه
نوبل به نرگس
محمدی نگذشت که
عملیات طوفانالقصی
و ضربات مهلک
بر پیکر رژیم
کودکش و صهیونیستی
و از طرفی
بمباران
وحشیانه غزه
توسط ارتش
متجاوز
اسرائیل موجی
از اعتراضات
علیه کشتار و
سبعیت و بیرحمی
که یادآور
ارتش نازی
است،
برانگیخت.بطوریکه
بسیاری از
هنرمندان،
ورزشکاران ،
روشنفکران
وحتی برخی از
برندگان سابق
جایزه نوبل
واکنش نشان
دادند و با
محکومیت
اسرائیل با
مردم غزه
ابراز
همبستگی نمودند.در
چنین شرایطی
که در
هر ۵
دقیقه یک
انسان در غزه
توسط
صهیونیستهای
جنایتکار
اسرائیلی
اعدام میشود
و میلیونها
مردم صلحدوست
در سراسرجهان
از خلق فلسطین
به دفاع
برخاستهاند،
سکوت معنی دار
نرگس محمدی و
دوستش شیرین عبادی
در قبال این
کشتار و توحش
که مغایر با همه
موازین بینالمللی
است، پرسش
برانگیز است و
شکی باقی نمیگذارد
که هردو این
خانمها که
جایزه نوبل را
یدک میکشند
موافق نقض
حقوق ملت
فلسطین و
پایمال شدن حقوق
بشر در غزه
هستند و خود
را در جبهه
صهیونیستها و
امپریالیستهای
غربی علیه
ایران تعریف
میکنند.این
برندگان
جایزه نوبل
وجدانشان را
فروختهاند و
طبعا بسیاری
چیزها میتوانند
در مقابل این
خودفروشی
بخرند از جمله
پست و مقام و
معروفیت.... اما
خودشان دیگر
مفت نمیارزند
و قطرهای
برای بشریت
مترقی ارزش
ندارند. سکوت
و بیطرفی در
قبال قتلعام
کودکان
فلسطینی
همدستی با جلادان
صهیونیستهای
کودکش است.
مسئله فلسطین
امروز معیار و
سنجش خوبی
برای شناخت از
مدعیان ترقی،
بشردوستی و
حقوق
بشرخواهی
است.کلیه
جریاناتی که
نظارهگر
کشتار مردم
غزه هستند و
به بهانه
مبارزه با
رژیم جمهوریاسلامی
اعلام بیطرفی
و یا سکوت
کردهاند چه
بخواهند چه
نخواهند،
چه بدانند یا
ندانند در
جبهه ارتجاع جهانی
قرار دارند و
جز این نیست.
***
باز هم
ارتش جنگ
هیبریدی به صف
شدند
چند
نکته در مورد
بلوای اخیر
یکم: سال
گذشته رادیو
زمانه، ایران
وایر، ایران اینترناشنال،
منو وتو و بی
بی سی فارسی
اولین رسانههایی
بودند که خبر جانباختن
مهسا امینی را
منتشر کرده و
همراه با یک کارزار
جهانی تحت
رهبری
امپریالیستهای
اروپایی و
آمریکایی بر طبل
تشدید تحریمهای
اقتصادی،
بستن
سفارتخانههای
ایران،
مداخله نظامی
و براندازی
رژیم اسلامی
کوبیدند. از
هنرپیشههای
هالیودی
گرفته تا
سیاستمداران دست
راستی و
نئوفاشیستی و
احزاب
خودفروخته سیاسی
همه بهمیدان
آمدند تا کار
رژیم را با
شعار
پوپولیستی و
تجزیهطلبانه
«زن زندگی
آزادی» یکسره
کنند.
اپوزیسیون
راست و
ارتجاعی
ایران نیز
پرچم ورشکسته
همه باهم را
بر افراشته و
گردهمایی ۵٠ هزار
نفره در برلن
را بهعنوان
نقطه عطفی
برای یک اتحاد
بزرگ در خارج
از کشور به
نمایش
گذاشتند. اما
این جنگ
هیبریدی سازمان
یافته جهانی
از سوی نظم در
حال افول غرب
با تمام
سازوکارش با
شکست روبرو شد
و امید آنها
نیز برای
احیای آن در
سالگرد
«انقلاب ژینا»
و با بیاعتنایی
مردم به یاس
مرگ بدل گشت.
دوم: اکنون
اما بلافاصله
بعد از انتشار
خبر مترو تهران
توسط رسانههای
فارسی زبان و
بازداشت مریم
لطفی خبرنگار شرق
مجددا ارتش
جنگ هیبریدی
بهمیدان
آمدند تا
«جنبش زن
زندگی آزادی»
دیگری بر
پاسازند.
الگو
برداری از
تحولات سال
گذشته و
برجسته کردن
عناصر معلوالحال
تجزیهطلب که
نقش مهمی در
فضای رسانهای
داشتند،در
روزهای اخیر
هم در حال
فضاسازی در
سایت «هه نگاو»
کردی و سازمان
حقوقبشری
هستند و با
طرح مسخره
کرمانشاهی
خواندن
خانواده
آرمیتا گراوند
بهدنبال
اهداف
ارتجاعی خود
میباشند.
سوم: آنچه در
ایران جریان
دارد از تشدید
تضادهای
حاکمیت و گردش
به شرقش گرفته
تا تحولات
منطقهای،
حتا در عرصه
ورزشی و
بلواهای
ظاهرا فوتبالی
مسابقه
سپاهان و تیم
عربستانی (ال
اتحاد) اینها
همه در کادر
نزاع بینالمللی از جنگ
روسیه با ناتو
تا تحولات شاخ
افریقا بر سر
گذار به نظم
جدید جهانی
قابل تبیین
است.
چهارم:
هیاهوی
اخیر و از هوش
رفتن دختر نو
جوان در مترو
تهران ،
آرمیتا
گراوند که
سرانجام پس از
گذشت بیست و
هشت روز در
کما درگذشت و
سواستفاده از
قانون
ارتجاعی حجاب
اجباری و
حضور گشت کلاغ
سیاههای
ارشاد اسلامی
در جامعه هیچ
ربطی بهحقوق
بشر و احترام
بهحقوق زنان
ایران ندارد. تا
زمانی که رژیم
جمهوری
اسلامی بهمتحد
غرب بدل نشود
و در نزاع بینالمللی
از اتحاد با
روسیه و چین
دست نکشد،
آراماش
نخواهند
گذاشت.
پنجم:
پس از
تحولات سال
گذشته که بر
سر حجاب
اجباری و گشت
ارشاد
آغازیدن کرد
این انتظار میرفت
که حاکمیت دست
بهعقب نشینی
بزند و به
بخشی از
مطالبات مردم
پاسخ گوید.
لیکن ترس از
عقبنشینی
برای حفظ
اقتدار خود و
پس از تنفسی
موقت مجددا
برای ارعاب
زنان به جلو
خیز برداشت
،طرح لایه
حجاب و عفاف و
جریمههای
سنگین
«بدحجابان» را
ارائه کرد که
تاکنون جز تنش
در جامعه و
سردرگمی در
خود حاکمیت
حاصلی نداشته
است. رژیم
درمانده به
پاسخ به این
مسئله
اجتماعی و تناقصات
موجود و از
طرفی
نافرمانی
مدنی زنان و گسترش
بیحجابی در
جامعه و بر
نتابیدن
ارعاب و
سرکوب، خود را
در بنبست و
محاصره میبیند. طبعا در چنین
شرایطی هر
اتفاق کوچک
روزمره اجتماعی
نیز میتواند
به بلوای
بزرگی در
جامعه بدل شود
و مهمترین
مسائل معیشتی
مردم به ویژه
کارگران را به
حاشیه براند.
اثبات
بیگناهی رژیم
در مورد به کُما
رفتن آرمیتا
گراوند و
انتشار فیلمهایی
از این حادثه
کمکی به فضای
عمومی جامعه و
آرامش مردم
نمیکند، نمیتواند
از برآمد
افکار عمومی
داخلی و خارجی
ممانعت به عمل
آورد.
بارها
تاکید کردهایم
رژیمی که به
مردمش تکیه
نداشته باشد،
بر اقتصاد
نئولیبرالی و
سیاست افزایش
فقر و اختلاف طبقاتی
و همینطور
فشار بر زنان
و حجاب وعفاف
و گشت شکست
خورده ارشاد
پای فشارد و
دغدغهاش
باشد، همیشه
کارش زار است،
سرانجام جان
سالم بدر
نخواهد برد،
سرنوشت غمانگیزی
در انتظارش
خواهد بود.
***
سخنی
پیرامون
لایحه قرون
وسطایی "عفاف
و حجاب"و بنبست
حکومت
چهار
روز بعد از
سالگرد مرگ
مهسا امینی در
بازداشتگاه
گشت ارشاد،
مجلس نظام
متحجر اسلامی،
لایحه قرون
وسطایی عفاف و
حجاب را علیه
زنان مقاوم و
مبارز میهن ما
آماده کرد.
اگر بخواهیم
کاملاً خوشبینانه
به این حرکت
خشک مغزان
نظام مقدس!
بنگریم تنها
دلیلی که برای
این حرکت میتوان
تصور کرد بیخردی
مسئولان
حکومت اسلامی
میباشد. در
حالی که
مسئولان نظام
میبایست برای
به پیش بردن
سیاست «گردش
به شرق» فضای
آرامی را برای
مردم فراهم
کنند، علیه
زنان و جوانان،
علیه کارگران
و زحمتکشان
دست به عمل میزنند
و با ایجاد
نارضایتی،
پشت جبهه خود
را ضعیف میسازند.
بعد از ۴۴ سال
هنوز
نیاموختهاند
که با داغ و
درفش و قوانین
ارتجاعی و پیاده
کردن سیاستهای
نئولیبرالی
نمیتوانند
زنان و مردان
مبارز ایران
را خاموش سازند.
سران
ارتجاعی و
پوسیده فکر
نظام جمهوری
اسلامی اگر
ذرهای عقل میداشتند
اتفاقاً میبایست
بهخاطر آرام
گرفتن جو
عمومی جامعه،
از طرح چنین لایحهای
صرف نظر میکردند
و در عوض برای
جلوگیری از
فساد و رانت
خواری، با
دزدان و غارتگران
قاطعانه
برخورد میکردند،
مؤسسات
تولیدی،
رفاهی و
خدماتی را جهت
افزایش فرصت
های شغلی و
بهبود وضع
اقتصادی سامان
میدادند تا
یکی از دلایل
مهم مهاجرت
دختران و پسران
را ریشهکن
کنند. دختران
و پسران
نوجوان و پرانرژی
که با سرمایهملی
آموزش دیده و
میبایست از
آنها جهت
پیشرفت و
تکامل جامعه
حداکثر بهره
برداری را
کرد. اما رژیم
کماکان در
کمال حماقت به
عبث در پی
تدوین قوانین
جدید حجاب و
عفاف جهت تهدید
و تحقیر زنان
میهن ماست.
حجاب اجباری
لعنتیای که
به دیده ما در
هیچ دورهای
مشروعیت
نداشت (زیرا
که پیوسته
مسأله خصوصی
افراد بوده) و
از پس از
تعطیلی گشتارشاد
(که دست آورد
بزرگ مقاومت و
مبارزات ۴۴ ساله
زنان دلاور
ایران بود)
بیش از پیش
مورد تنفر و
تمسخر مردم
ایران، بویژه
زنان قرار گرفته
است. بدون
تردید مبارزه
و مقاومت زنان
علیه قوانین
جدید ادامه
خواهد یافت و
مبارزه برای
بدست آوردن حق
آزادی پوشش در
ابعاد وسیع
تری ادامه
خواهد یافت.
در میان
سران رژیم که
در مقابل
مقاومت زنان
ایران
درماندهاند،
اختلافات
جدی، حتی در
میان
اصولگرایان حکومتی
بالا گرفته
است. مجید
امامی رئیس
«شورای عالی انقلاب
فرهنگی» اذعان
دارد که: «بین
۱۵ تا ۲۰ درصد
کشف حجاب
داریم» و
اعتراف میکند
که «قادر به
دستگیری ۵۰۰۰
زن در روز
نیستیم «و به
همین دلیل»
نمیتوان با
متخلفان
برخورد
مجرمانه
داشت.»
لایحه
عفاف و حجاب
که گویا در
ابتدا از سوی
قوه قضائیه
رژیم بود،
مجلس به علت وجود
اختلاف به
دوفوریتی آن
رأی نداد،
زیرا در مجلس
بر سر کل
لایحه اختلاف
نظر وجود
داشت. برای
نمونه خانم
شیوا قاسمی
پور نماینده
مجلس در این
رابطه گفت: «...
امروز نه
افراد با حجاب
و نه افراد بی
حجاب این
لایحه را قبول
ندارند.» یکی از
اختلافات مهم
آنها بر سر اصل
سرکوب است که
به علت مقاومت
زنان در گذشته
نتیجه منفی
داده و در
آینده نیز
خواهد داد. موافقین
لایحه
معتقدند: بر
اساس لایحه
جدید سبک و
سیاق و گشتارشاد
را نخواهیم
داشت، به
افراد از طریق
پیامک اخطار
داده میشود.
بهر صورت
اختلاف نظر در
رابطه با
لایحه حجاب و
عفاف بسیار
جدی است. هم
میان قوه
قضائیه و کمیسیون
و هم میان
اعضای
کمیسیون.
اما
مطابق اصل ۸۵
قانون اساسی،
«مجلس شورای
اسلامی میتواند
در موارد
ضروری صلاحیت
وضع قوانین
آزمایشی را به
کمیسیون های
خویش تفویض
کند. از این رو
وجود ضرورت
از جمله شرایط
امکان
«قانونگذاری
تفویضی» است!
یعنی کافیست
که از یک
کمیسیون ۱۱
نفره ۸ نفر،
با دو سوم
آراء لایحه
حجاب و عفاف
را تصویب
کنند. در عمل
هم لایحه ۷۲
مادهای جدید
حجاب و عفاف
در یک کمیسیون
۶ نفره حقوقی
و قضایی مجلس
با همکاری ۵
نفر از
کمیسیونهای
دیگر، برای ۳
سال، آزمایشی
به تصویب
رسید. البته
باید مورد
تصویب شورای
نگهبان نیز
قرار گیرد.
این لایحه به
غایت ارتجاعی
حتی شامل
کودکان زیر ۱۵
سال نیز میشود.
ما برای نشان
دادن ماهیت
این لایحه
طالبانی در
زیر میکوشیم
چند ماده مهم
را از دیده
بگذرانیم:
-
بدپوششی در
محیطهای
عمومی
۲بار
اول ۲۴ میلیون
تومان جزای
نقدی. بار
دوم، سوم و
چهارم ۲۴ تا
۵۰ میلیون
تومان جزای
نقدی. بار
پنجم و بعد از
آن ۱۰۰ تا ۱۵۰
میلیون تومان
+ تا ۵ سال
حبس + دو سال
ممنوعیت خروج
و ۶ ماه تا دو
سال ممنوعیت
فعالیت در
فضای مجازی.
- بد
پوششی زنان:
لباس بدننما،
تنگ یا لباسی
که پائینتر
از گردن و
بالاتر از مچ
پا و یا ساعد
دست در معرض
دید قرار
داشته باشد.
- بد
پوششی مردان:
پوشیدن لباس
بدننما، یا
لباسی که
قسمتی از بدن
پایینتر از
سینه یا
بالاتر از ساق
پا، یا سرشانه
فرد دیده شود.
-
برهنگی و نیمه
برهنگی: بار
اول ۵ تا ۱۰
سال حبس و ۱۰۰
تا ۱۵۰ میلیون
تومان جزای
نقدی.
بار
دوم و بعد ۱۰
تا ۱۵ سال حبس +
۱۵۰ تا ۲۸۰
میلیون تومان
جزای نقدی.
- کشف
حجاب در محیطهای
عمومی: (یعنی
بدون روسری،
چادر یا
مقنعه)
بار
اول ۶ تا ۲۴
میلیون تومان.
بار دوم و سوم
۲۴ تا ۵۰
میلیون تومان.
بار چهارم و
بعد ۱۰۰ تا ۱۵۰
میلیون تومان
به اضافه ۲ تا
۵ سال حبس + ۲
سال ممنوعیت
خروج از کشور +
۶ ماه تا ۲ سال
ممنوعیت در فضای
مجازی.
- بیحجابی
در مراسم
راهپیمایی،
کنسرت،
جشنواره بار
اول ۵۰ میلیون
تومان جزای
نقدی. بار دوم
تا چهارم ۵۰
تا ۱۰۰ میلیون
تومان. بار
پنجم ۱۵۰ تا
۲۸۰ میلیون تومان
+ ۵ تا ۱۰ سال
حبس، ۲ سال
ممنوعیت خروج
از کشور و ۶
ماه تا ۲ سال
ممنوعیت
فعالیت در
فضای مجازی.
-برهنگی
و نیمه
برهنگی: بار
اول بازداشت
توسط ضابطان +
معرفی به
دادگاه + ۱۰ تا
۱۵ سال حبس + ۲
سال ممنوعیت
خروج از کشور +
۶ ماه تا ۲ سال
ممنوعیت
فعالیت در
فضای مجازی.
-
مجازات بیحجابی
افراد زیر ۱۸
سال: جزای
نقدی مقرر در
قانون حجاب + ۶
ماه تا دو سال
ممنوعیت خروج
از کشور.
-
باید بانک
اطلاعاتی
دانش آموزان
(حتی زیر ۱۵ سال)
بهمنظور
شناسایی
افراد بیحجاب
در اختیار
نیروی
انتظامی قرار
گیرد. (بدین
ترتیب جاسوسی
و جاسوس پروری
در میان مردم،
ادارات و
مراکز آموزشی
عادی میگردد!!)
مدیران
پاساژها شامل
مجازات این
ماده نمیشوند.
چرا؟ زیرا که
صاحبان
پاساژها بطور
عمده دزدان و
رانتخوارانی
هستند که با
سران نظام
سرشان در یک
آخور است و
جزو خودشان
هستند!!
- بیحجابی
سلبریتیها،
خبرنگاران و
افراد
تاثیرگذار:
بار اول ۲۸۰
میلیون تومان
+ ۲ سال
ممنوعیت خروج
از کشور و
فعالیت در فضای
مجازی.
-
تبلیغ بیحجابی
توسط صاحبان
مشاغل: بار
اول ۱۰۰ تا
۱۵۰ میلیون
تومان جریمه
نقدی + ۲ سال
ممنوعیت خروج
از کشور.
بار دوم ۱۵۰
تا ۲۸۰ میلیون
تومان جریمه
نقدی +۲ سال
ممنوعیت
خروج از کشور
و فعالیت تبلیغاتی.
بار سوم و بعد
از آن ۲ تا ۵
سال حبس + ۱۵۰ تا
۲۸۰ میلیون
جریمه نقدی + ۲
سال ممنوعیت
خروج و
ممنوعیت
تبلیغات.
-
ترویج بیحجابی
در پیام رسانهای
داخلی: مالکان
موظف به
سانسور و
فیلتر محتوی
هستند، (یعنی
عادی و همگانی
ساختن سانسور
و شکستن قبح
آن در جامعه،
برای همیشه).
در
صورت بیتوجهی
مدیران: بار
اول:۳
تا ۱۰ درصد
سود سالانه +
یک تا سه ماه
ممنوعیت شغلی.
بار دوم و بعد
۱۵ تا ۲۵ درصد
سود سالانه و
سه ماه
ممنوعیت شغلی.
- بیحجابی
کارمندان،
معلمان،
پرستاران،
اساتید و
کارکنان دستگاههای
عمومی: ۶ ماه
تا دو سال
انفصال از
خدمات دولتی و
عمومی به
اضافه جزای
نقدی.
-
برهنگی و نیمه
برهنگی،
بدپوششی، کشف
حجاب، بیعفتی
توسط راننده و
یا سرنشین
موتورها که
منجر به جزای
نقدی و توقیف
موتور خواهد
شد.
-
تاکسیهای
اینترنتی
موظفند
سامانه گزارش
بیحجابی به
ماموران
انتظامی را
راه اندازی
کنند، در غیر
اینصورت
مجبور به
پرداخت جریمه
به اندازه ۳ ماه از
درآمد خود میباشند.
-
مدیران شرکت
حمل و نقل
موظف به فراهم
کردن امکان
شناسایی
افراد بیحجاب،
بدپوشش، بیعفت،
برهنه و نیمه
برهنه به
ماموران.
(یعنی ضربه به
کسب و کار
مردم به اضافه
جاسوس پروری)
-
سفارش کار به
افراد تبلیغ
کننده بیحجابی:
بار اول ۱۰۰
تا ۱۵۰ میلیون
تومان جریمه.
بار دوم ۲۰۰
تا ۳۰۰ میلیون
تومان جریمه.
-
طراحی، تبلیغ
و تولید
عروسک، لباس، مانکن
بیحجاب،
بدپوشش، بیعفت
و برهنه.
(آخوند از
دیدن عروسک و
مانکن بیحجاب
و بدپوشش و بیعفت
هم تحریک میشود-توفان!!):
بار اول ۱۰۰
میلیون تومان
جریمه + دو سال
ممنوعیت خروج
از کشور و
فعالیت در
فضای مجازی.
بار
دوم و بعد ۱۵۰
میلیون تومان
جریمه + ۲ سال ممنوعیت
خروج از کشور
و فعالیت در
فضای مجازی.
-
واردات لباس،
اسباب بازی،
مجسمه، عروسک،
مانکن یا
تابلو مروج بیحجابی،
بیعفتی و
بدپوششی
ممنوع است.
(زیرا آخوند
از دیدن
عروسک، مجسمه
و مانکن
بدحجاب تحریک
میشود-
توفان)!!
-
پرخاش و توهین
به آمران بهمعروف
۲۴ تا ۵۰
میلیون تومان
جریمه دارد.
این در حالیست
که پرخاش و
توهین به زنان
بیحجاب توسط
آمران بهمعروف
۶ تا ۲۴
میلیون جریمه
دارد! (واضح
است که این
بند برای خالی
نبودن عریضه
نوشته شده است
والا چاقو
دسته خودش را
نمیبرد!-
توفان)
وزارت
آموزش و
پرورش: در نظر
گرفتن یک
نیروی کارشناس
دینی (هرچه
مرتجع تر
بهتر) برای هر
مدرسه بهصورت
تمام وقت از
حوزههای
علمیه. (نظارت
و دخالت
مستقیم
روحانیت در امور
آموزشی و
فرهنگی) آموزش
و ترویج عفاف
و حجاب در
کلیه پایههای
تحصیلی …
برگزاری دوره
آموزشی برای
خانوادهها و
معلمان و
کارکنان.
(تحمیل اجباری
حجاب-توفان)
در
اختیار قرار
دادن فضاهای
مدارس،
آموزشی و ورزشی
در ساعات غیر
آموزشی و ایام
تعطیل برای
فعالیتهای
فرهنگی مساجد.
(گسیل ارتجاع
سیاه به درون فضای
آموزشی و
مسموم ساختن
آن) پرانتزها
همه جا از
توفان است.
حتی
«آموزش و
تربیت مبلغ
ویژه حجاب از
میان روحانیون
برای محیطهای
آموزشی» را
نیز در لایحه
به غایت
ارتجاعی و
طالبانی خود
گنجاندهاند.
این
لایحه ضد
مردمی برای
همه نهادها،
سازمانها،
وزارتخانهها،
ادارات،
بانکها،
آموزش و
پرورش، علوم و
تحقیقات
فناوری،
پزشکی و
بهداشت و
اقتصادی نقشه
شوم حجاب و
عفاف کشیده و
در عمل میتواند
آغازی برای
گریز نیروی
کار متبحر از
کلیه ادارات و
وزارتخانهها
و هجوم آنها
به صف مهاجران
به خارج از
کشور باشد. و
به این ترتیب
ضربه مهلک و
کاری به نیروی
جوان سازنده
کشور و به
طریق اولی به
اقتصاد و
اعتلای کشور
زند.
این
نیروی جزم
اندیش
ارتجاعی، دست
طالبان را از
پشت بسته است!
آنها با
گنجاندن
بندهایی در
لایحه حجاب و
عفاف به عوض
ایجاد امکان
برای رشد
نیروهای
متخصص و مبرز،
سعی در فراری
دادن آنها
دارند. و حتی
در مواردی در
رشتههای
مختلف
اقتصادی
کارشکنی و
خرابکاری میکنند.
به نمونههای
زیر توجه
کنید:
- شرط
استخدام و
بکارگیری
داوطلبان بر
اساس مقررات
حجاب و عفاف
اسلامی است.
(به نوعی
تعمیق روش
قرون وسطایی
تفتیش عقاید-
توفان)
-
تسهیل و تضمین
وام از«
سازمان
برنامه و
بودجه کشور»
برای شرکتهای
نساجی که
«چادر مشکی»
تولید میکنند.!!
-
مجازات
مدیران در
صورت بیحجابی،
بیعفتی،
بدپوششی و
برهنگی
کارکنان: بار
اول ۲۴ تا ۵۰
میلیون تومان
جزای نقدی + ۶
ماه تا ۲ سال
ممنوعیت خروج
از کشور.
-
«تورلیدر» ها
هم شامل این
مجازات میشوند.
(که به معنی
ضربه کاری زدن
به صنعت زمین
خورده
توریسم، که
منبع درآمد
قشر وسیعی از
هم میهنان ما
به شمار میآید.)
-
وزارت صنعت و
معدن باید از
کارخانههای
تولید کننده
لباسهای
منطبق با
فرهنگ و عفاف
حمایت کند.(!!)
-
برخورد با
اصناف ترویج
کننده پوشاک
فاقد عفاف و
حجاب (مقابله
با کسبه-
توفان)
-
وزارت
اطلاعات باید
از بارگذاری
محتواهای مغایر
حجاب جلوگیری
کند. (کنترل
تمام سایت ه-
توفان)
- حتی
برای «میراث
فرهنگی و گردشگری»
اجرای
دستورالعمل
به منظور
ترویج «فرهنگ
عفاف و حجاب»(!!)
را صادر کردهاند.
-
نظارت و کنترل
فعالیتهای
گردشگری. (که
ضربه مهلک
دیگری به صنعت
به خاک نشسته
توریسم در
کشور وارد
خواهد ساخت.
-
بررسی
متقاضیان
فعالیت در
مراکز
وزارتخانهها.
- نصب
دوربینهای ثابت
و سیار برای
شناسایی بی
حجابان
- بهکارگیری
حزبالله
برای شناسایی
و گزارش
بدحجابان در
معابر،
اماکن، وسایل
نقلیه و
واحدهای
صنعتی (آتش به
اختیار کردن
اراذل و
اوباش، تقویت
فرهنگ جاسوس
پروری در همه
عرصه ها و
بالاخره به
قهقرا بردن
اخلاق
اجتماعی.
-
شناسایی عوامل
تضعیف کننده
نقش زن در
خانواده (بدتر
از طالبان)
-
حمایت از گروههای
مردمی نهی از
منکر و امر بهمعروف
(یعنی آتش به
اختیارها) به
جای ایجاد شغل
و امکانات
رفاهی، جاسوس
و خبرچین
پرورش داده و
به جامعه
تحویل میدهند.
به
اصطلاح
«تعزیرات
اسلامی جدید
که در لایحه
بیسابقه ۷۲
مادهای حجاب
و عفاف حجاب و
عفاف مهر ننگی
است بر پیشانی
متحجران در
قدرت.
رژیم
به عبث میپندارد
با تدوین چنین
قوانینی میتواند
زنان میهن ما
را، هم تهدید
کند و هم تحقیر.
آنها میپندارند
که سنگینتر
کردن جریمههای
زندان تا ۱۰
سال و جزای
نقدی تا ۴۰۰
میلیون تومان
میتواند رعب
و وحشت در دل
زنان بیفکند،
غافل از اینکه
زنان شیردل
ایرانی بیدی
نیستند که به
این بادها
بلرزند.
افزایش
چشمگیر جریمههای
نقدی، شلاق،
زندان،
ممنوعیتهای
شغلی،
فعالیتهای
سیاسی و
مجازی،
ممنوعیت خروج
از کشور،
تهاجم به کسبه
بهطور عام و
صنعت گردشگری
بهطور خاص،
تهدید
کارمندان و
شاغلین
کارخانهها،
ادارات،
بانکها،
فروشگاهها و
… دامنه قانون
حجاب را گسترش
داده است. آش آنقدر
شور است که
این لایحه
ارتجاعی حتی
مورد اعتراض
دست
اندرکاران
امور قضایی
کشور نیز قرار
گرفته.
بدون
تردید زنان و
مردان ایران
زمین با
مقاومت، قدرت
و جسارت بینظیر
خود که طی ۴
دهه گذشته از
خود نشان دادهاند،
از شرف، حیثیت
و حق مسلم خود
در مقابل این
مرتجعین خشک
مغز زورگو
دفاع کرده و
این لایحه را
با شکست فاحش
روبرو خواهند
ساخت. همانگونه
که گشت
ارتجاعی
ارشاد را به
علت ناسازگار
بودن با شرایط
اجتماعی به
عقبنشینی
وادار ساختند.
چه خوب گفت
«سیف فرغانی» شاعر:
«آن کس که اسب
داشت غبارش
فرو نشست، گرد
سم خران شما
نیز بگذرد.»
حزب
ما همچون
گذشته به دفاع
از حقوق
دموکراتیک
زنان و مردان
ادامه خواهد
داد و این
تعرض جدید
رژیم جمهوری
علیه زنان
میهنمان را
نیز افشاء
خواهد کرد و
از کلیه
نیروهای
مترقی، ملی و
مردمی، به
ویژه زنان
دلاور و مبارز
ایران دعوت میکند
که متحداً
علیه سیاستها
و تلاشهای
مرتجعانه دست
به مقاومت و
مبارزه زنند.
دفاع از حق
مسلم زنان
سرزمینمان،
از مقاومت،
رشادت و
مبارزات
دلاورانه
آنان در
مقابله با
قوانین
ارتجاعی
وظیفه هر
انسان ملی،
مترقی و
انقلابی است.
***
قتل
فجیع داریوش
مهرجویی
وهمسرش، مردم
وجامعه هنری
را درشوک
فروبرد
داریوش
مهرجویی،
کارگردان
پیشکسوت،
تهیهکننده و
نویسنده و
همسرش وحیده
محمدیفر،
فیلمنامهنویس،زمانی
که برای صرف
شام منتظر
دخترشان
بودند، به قتل
رسیدند.خبر
قتل این
کارگردان که
ساعت پایانی
شنبه شب (۲۳ مهر)
منتشر
شد،جامعه
هنری را درشوک
فرو برد. براساس
گزارش پزشکی
قانونی، علت
قتل داریوش مهرجویی
وهمسرش
خونریزی شدید
به دلیل
جراحات وارده
به واسطه
برخورد چاقو
یا جسم برنده
و نوک تیزبه
بدن بوده است
.انگیزه قتل
هرچه بود اما
خلاف تبلیغات
رسانه های سه
قلوی لندنی و
اپوزیسیونی
که به هروسیله
ای توسل می
جوید تا کار
رژیم را یکسره
کند، سیاسی
نبوده است،
نمی توان آن
را بدون
تحقیق و سند
ومدرک به قتل
های زنجیزه ای
گذشته ربط داد
ونتیجه
دلخواه خودرا
برای محکومیت
رژیم اعلام
کرد!!دشمنی با رژیم
نباید
کارمبارزه
سیاسی با نظام
استبدادی
سرمایه داری
را به لجاجت
وابتذال
سیاسی و جعل
دروغ کشاند و
با یک کلمه "کارخودشونه
"بن بست سیاسی
وتحلیل های من
درآوردی خود
را مکررا
بازتولید
کرد!چنین روشی
شایسته یک
اپوزیسیون
مستقل
ودمکرات نیست.
داریوش
مهرجویی بی
تردید یکی از
موثرترین سینما
گران ایرانی
بود. فیلم
سازی برجسته و
از سردمداران
موج نوی
سینمای ایران
که با بیش از نیم
قرن فعالیت
هنری آثار
فراوانی را در
عرصه سینما و
تئاتر ایران
خلق کرد. آثار
این هنرمند ایرانی
هم از لحاظ
کمی و هم کیفی
در بسیاری
موارد جزو مهم
ترین آثار
سینما و تئاتر
ایران قلمداد
می گردد.
تعدادی از
آنها به
جشنواره های
مختلف بی المللی
راه یافتند و
جوایزی
دریافت کردند
و شماری نیز
در جشنواره
های داخلی
ایران برنده
جوایزی شدند.
در این میان
میتوان به
نمونه های
ارزشمندی چون
فیلم "گاو" بر
اساس فیلم
نامه ای از
غلامحسین
ساعدی،"هامون"
و" اجاره نشین
ها" اشاره
کرد. آثاری
گرانمایه از
جهات مختلف
فنی و اثر بخش
در حوزههای
سیاسی
واجتماعی. در
نظر سنجی های
متعدد از سوی
دستاندرکاران
و نشریات فیلم
و نمایش ایران
در سالهای متمادی،
نام داریوش
مهرجویی در
میان بزرگانی چون
بهرام بیضایی
و عباس کیا
رستمی بعنوان
یکی از برترین
سینماگران
ایرانی از سوی
مخاطبین آنها
برگزیده شده
است. اما
فعالیت این
هنرمند
برجسته
ایرانی تنها
در زمینه فیلم
و نمایش محدود
نمیگردد.
داریوش
مهرجویی را
میتوان بعنوان
نویسنده ای
پرکار در
زمینه تالیف و
ترجمه نیز
بازشناخت. او
که در اصل
دانش آموخته
رشته فلسفه
بود آثار
متعدد
نوشتاری نیز
از خود به جا
گذاشت. به دور
از تلاش برای
قضاوت و ارزش
گذاری این
آثار باید
اذعان داشت
تلاش یک انسان
برای درک
،تأثیر پذیری
و تاثیر گذاری
در جامعه
پیرامون خود
نشان از ژرف
اندیشی او دارد
. بنابراین
قلم فرسایی در
حوزه هایی
همچون
رمان،تر جمه
آثار فلسفی و
روان شناسی از
سوی وی را
فارغ از اینکه
تا چه حد
روشنی بخش و
راه گشا بوده
میتوان
نشانه مجاهدت
او در فهم
جهان پیرامون
قلمداد کرد.
تاثیرات این کنکاش
فکری هنرمند
را میتوان در
فیلم "هامون "با
بازی درخشان
خسرو شکیبایی
در نقش حمید
هامون به
روشنی مشاهده
کرد. پرسوناژ
روشن فکری پریشان
که در کشاکش
یک دعوای
زناشویی
استعاری به
دنیای فکری
خود نقب میزند
و در سکانس
هایی از فیلم
گرفتار در یک
دنیای اثیری
لایه هایی از
ناخودآگاه
خویش را
بازنمایی میکند.
بدون هیچ
موشکافی و
تنها با توجه
به همین نشانه
ها میشود
اتمسفردنیای
فکری مهرجویی
را که از ترجمه
های فلسفی و
روان شناسی
اثر پذیرفته
تا حدود زیادی
فهم کرد.
به هر
اعتبار
مهرجویی کسی
نیست که بتوان
او را در فضای
فرهنگ و اندیشه
معاصر ایران
نادیده گرفت و
به طور قطع مرگ
تراژیک او و
همسرش که وی
نیز از اهالی
سینما و تئاتر
ایران بود
فقدان بزرگی
برای جامعه فرهنگ و
هنر به حساب
می آید . یادشان
گرامی.
***
درجبهه
نبرد طبقاتی
اخبار،
گزارشات و
اعتراضات
کارگری در مهرماه۱۴۰۲
کارگران
وزحمتکشان
ایران و جهان
در کنار خلق
مبارز فلسطین،
مهرماه را با
بیمهری جهان
جنایتکار و
خونریز
امپریالیستهای
غرب آغاز
کردند و با
پافشاری بر
مطالبات برحق
بشریت مترقی،
جهانی همراه
با عدالت نوید
دادند. در
زمانی که
تمامی جهان
روبه زوال
صهیونیست ها و
امپریالیستهای
غربی با چنگ و
دندان علیه
خلقهای
بپاخاسته در
آسیا و آفریقا
و آمریکای لاتین
به صف میشوند
و شمشیرهای
خود را از رو
میبندند،
اتحاد
زحمتکشان
جهان رعب و
وحشت مرگ را
برای دشمنان
بشریت به
ارمغان آورده
است.
در حالیکه
امپریالیستها
و صهیونیست ها
هر روز مردم
میهنمان و خلق
های منطقه را
تهدید میکنند
و وطن ما نیاز
به پشت جبهه
قوی برای ترساندن
دشمنان دارد
تا جرأت هیچ
خطای ضد بشری
را به خود
ندهند، سیاستهای
نئولیبرالی
دولت، مجلس و
اتاق
بازرگانی که
مورد حمایت
تمامی جناحها
و باندهای
مافیایی در
قدرت میباشد،
موجبات سوءاستفاده
کفتاران بینالمللی
و مزدوران
داخلیشان را
فراهم میکند.
ایران برای
گذر کردن از
دنیای تک قطبی
و تثبیت
موقعیت خود در
جهان چند قطبی
نیاز به آرامش
نسبی در درون
دارد. طی کردن
این مسیر پر
چالش بدون پشت
جبهه نسبتاً
قوی امکان
موفقیتش ضعیف
است. مسئولان
حکومتی میبایست
درک کنند که
نمیبایست
دختران و زنان
گرانقدر
ایران را با
افکار پوسیده
و لوایح
ارتجاعی آزار
دهند، نمیبایست
اجرت ۱۳۰ ساعت
اضافه کاری
پرستاران یک میلیون
و نهصد هزار
تومان باشد،
نمیبایست
کارگران معدن
را در زیر
آوار حرص و
آزسرمایهداران
مدفون کرد و یا
حق خواهی آنان
را با جریمه و
حبس و شلاق
جواب گفت، نمیبایست
حقوقهای چند
برابری زیر خط
فقر و تبعیض و
اخراج و عقب
افتادن حقوق و
حق بیمه را
برای کارگران
و زحمتکشان در
نظر گرفت و در
همان حال با
تبعیضی باور نکردنی،
زندگی
آنچنانی و
حقوقهای
نجومی را به
آقا زادگان و
خودیها
ارزانی داشت.
بلکه میبایست
به سیاستهای
خانمان
برانداز بانک
جهانی، صندوق
بینالمللی
پول و سازمان
تجارت جهانی
پایان داد تا
این چرخش
تاریخی به
جهان چند
قطبی، این
چرخش تاریخی
برای برون رفت
ازجهنم ساخته
امپریالیستهای
غربی صورت
گیرد. واقعیت
این است که با
تغییر در
سیاستهای
موجود، امکان
بیشتری برای
رهایی کامل ایران
و جهان از
سلطه چند صد
ساله غرب وحشی
بر جهان
انسانی و
متمدن بوجود
میاید. این
مبارزه کنونی
در جبهههای
مختلف ادامه
دارد و یکی از
این جبههها
مبارزه با
سیاستهای
نئولیبرالی
میباشد.
مبارزات
کارگران و
زحمتکشان در
هر صورت در
جبهههای
داخلی و بینالمللی
به پیش میرود
وهرگز تعطیل
بردار نیست.
در مهرماه نیز
مبارزات
کارگری بیوقفه
ادامه داشت که
در ادامه به
بخشی از وقایع
مبارزاتی
نظری میافکنیم:
نفت،
گاز،
پتروشیمی و
نیروگاهها
۳ مهر
کارکنان
سکوهای شرکت
فلاتقاره و
پایانههای
نفتی
«بهرگانسر،
رسالت، ابوذر
و جزیرهیخارک»
در اعتراض به
بیعدالتیهای
دولت و بیعملیهای
مسئولین و عدم
رسیدگی به
خواستههایشان،
تجمع اعتراضی
برپا کردند و
خواستار حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات مازاد
مالیات سالهای
قبل و اجرای
کامل ماده ۱۰
شدند.
تعدادی
از کارگران
اخراجی یکی از
پیمانکاریهای
فاز یک شرکت
پالایش گاز
هویزه، برای
دریافت
مطالبات شان
مقابل این
شرکت تجمع
کردند. این
کارگران که با
قرارداد
کوتاه مدت سه
ماهه مشغول
کار بودند در
اعتراض به
اخراج خود، با
مسدود کردن
درب ورودی
شرکت خواهان بازگشت
بکار خود شدند.
۴ مهر
کارکنان
شرکت (ای آی ای
دی) پتروشیمی
دهلران نسبت
به عدم پرداخت
معوقات
دستمزدی از
خرداد ماه و
همچنین اخراج
نیروهای بومی
توسط این شرکت
اعتصاب کرده و
با مسدود کردن
جاده منتهی به
پتروشیمی دست
به اعتراض
زدند و خواهان
پیگیری
مطالبات خود
توسط مسئولان
شدند. کارگران
اعلام کردند
که تا تحقق
مطالبات خود
به اعتراضات
ادامه خواهند
داد.
۱۰
مهر
در
ادامهی هفته
گذشته،
مجدداً
کارکنان
سکوهای دریایی
در ۲ شرکت
فلاتقاره
ایران و نفت
و گاز پارس
در اعتراض به
سقف
غیرقانونی
حقوق تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
کارگران
معترض اعلام
داشتند که تا
رسیدن به خواستههای
برحق خود
تجمعات ادامه
خواهد یافت.
۱۲
مهر
کارکنان
پتروشیمی
آبادان در
ششمین روز از
اعتصاب خود در
اعتراض به عدم
پرداخت
مطالبات مزدی
و اقتصادی در
مقابل این
شرکت تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
اصلاح طرح
طبقهبندی
مشاغل و تبدیل
وضعیت
ایثارگری بهرسمی
از دیگر
مطالبات
کارکنان است.
مسئولان شرکت
نه تنها بهخواستهی
کارگران
اعتصابی
توجهی نکردهاند
بلکه از شیوههای
گوناگون برای
اعمال فشار به
کارگران استفاده
میکنند.
۱۷
مهر
کارگران
غیر رسمی نفت
(ارکان ثالث)
در پالایشگاه نفت
آبادان در
اعتراض بهوضع
بد معیشتی و
نداشتن امنیت
شغلی دست بهتجمع
زده و خواستار
حذف شرکتهای
واسطه و
پیمانکاری
تامین نیروی
کار شدند. کارگران
همچنین
خواستار
تسریع در صدور
نفت کارت و
اجرای
اصلاحات طرح
طبقهبندی
مشاغل میباشند
که بعد از
گذشت سالها
علیرغم صدور
ابلاغیه آن؛
هنوز انجام
نشده است.
۲۳
مهر
کارکنان
فلاتقاره
منطقه خارک و
منطقه بهرگان
در حمایت از همکاران
منطقه سیری
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
طبق هماهنگی
پرسنل مناطق
عملیاتی فلاتقاره،
مقرر شده
منبعد و تا زمانی
که مطالبات
قانونی پرسنل
بهنتیجه
نرسد، هر
یکشنبه در
مناطق
عملیاتی فلات،
تجمعات
اعتراضی
برگزار شود.
لازم به یادآوری
است دوشنبههای
اعتراضی
سکوهای
عملیاتی نیز
بهقوت خود
باقی بوده و
کارکنان سکو
با یکدیگر عهد
کردهاند
پیگیری
مطالبات
قانونی خود را
تا اجرای
قانون و عدالت
ادامه دهند.
کارکنان شرکت
بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری نیز
مقابل
ساختمان مدیریت
این شرکت تجمع
اعتراضی
برگزار کردند و
خواستار «حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات
مازاد مالیات
سالهای قبل،
اجرای کامل
ماده۱۰ و ...» شدند.
۲۵
مهر
کارکنان
رسمی شاغل در
شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری برای
سومین روز پیاپی
در اعتراض به
عدم رسیدگی به
خواستههایشان
مقابل
ساختمان
مدیریت این
شرکت دست بهتجمع
زدند. در طول
هفتههای
گذشته
کارکنان رسمی
نفت در شرکتها
و سکوهای نفتی
و گازی بهصورت
هفتگی
اعتراضاتشان
را برپا میکردند،
اما در هفتهی
جاری این
اعتراضات بهصورت
روزانه در
جریان بوده
است.
۲۹ مهر
گروهی
از کارکنان
قراردادی
(معین) ستادی
مناطق نفتخیز
جنوب، شرکت
فلات قاره و
منطقه یک عملیات
انتقال گاز
میانکوه برای
چندمین بار در
یکسال گذشته
مقابل
ساختمان شرکت
مناطق نفت خیز
جنوب در اهواز
تجمع کردند و
خواستار
اجرای کامل
مصوبه دی ماه
۱۴۰۰ شورای
اداری و
استخدامی
صنعت نفت «فوق العادههای
تخصصی و
مخصوص، عیدی
کارگری،
بازخرید مرخصی
بر اساس قانون
کار، محاسبه
اضافه کاری و
پاداش بهرهوری
مطابق
نیروهای قرارداد
معین، اعطای
پاداش تحصیلی
به فرزندان کارکنان»
شدند.
۳۰ مهر
کارکنان
رسمی شرکت
بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری در
اعتراض به بیعدالتیهای
دولت و بیعملیهای
مسئولین و عدم
رسیدگی به
خواستههایشان،
مجددا مقابل
ساختمان
مدیریت این شرکت
تجمع اعتراضی
برپا کردند و
خواستار حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات
مازاد مالیات
سالهای قبل و
اجرای کامل
ماده ۱۰ شدند.
بازنشستگان
۳ مهر
بازنشستگان
تأمیناجتماعی
در استانهای
خراسان رضوی،
خوزستان،
تهران،
اصفهان،
مرکزی،
گیلان،
کرمانشاه، لرستان،
هرمزگان، همدان،
فارس،
کردستان (در
سنندج و سقز)،
زنجان،
اردبیل،
سیستان و
بلوچستان و ...
در اعتراض به وضعیت
نامناسب
معیشتی و عدم
رسیدگی به
خواستههایشان
مجدداً مقابل
ساختمان
سازمان تأمین اجتماعی
مراکز استان
مربوطه خود
دست بهتجمع
زدند. در
اهواز
بازنشستگان
دست به راهپیمایی
زدند و در شهر
تهران بهدلیل
این که نیروی
انتظامی مانع
برگزاری تجمع
بازنشستگان
مقابل
ساختمان
مخابرات شد،
بازنشستگان
مقاوم تجمع
خود را داخل
یکی از پارکهای
اطراف محل
برگزار کردند.
۹ مهر
جمعی
از
بازنشستگان
صنایع فولاد
مازندران، اصفهان
و البرز مرکزی
در اعتراض بهعدم
رسیدگی به
مطالباتشان
مقابل
ساختمان صندوق
بازنشستگی
فولاد مربوطه
خود تجمع
کردند.
گروهی
از
بازنشستگان
شوش، اهواز،
کرمانشاه و ... نسبت به
وضعیت بد
معیشتی، فقر و
گرانی و تبعیض
و نابرابریها
مقابل
ساختمان
تامیناجتماعی
شهر خود تجمع
و راهپیمایی
اعتراضی
برگزار کردند.
۱۰
مهر
جمعی
از
بازنشستگان
مخابرات
استانهای
همدان،
خوزستان،
کرمانشاه،
زنجان، کردستان،
مرکزی،
لرستان،
مازندران،
گیلان، اردبیل،
اصفهان،
تهران، فارس،
آذربایجان
غربی و ... در
اعتراض بهعدم
رسیدگی به
مطالباتشان
از جمله اجرای
کامل آئیننامه
پرسنلی و
استخدامی سال
۸۹ و رفع
مشکلات بیمه درمانی،
مطابق تجمعات
هر هفتهی
دوشنبههای
اعتراضی،
مجدداً مقابل
شرکت مخابرات
منطقه مربوطه
خود، تجمع و
راهپیمایی
اعتراضی برگزار
کردند.
۲۴
مهر
جمعی
از
بازنشستگان
مخابرات
استانهای
کردستان،
کرمان،
مازندران،
همدان، تهران،
زنجان، فارس،
آذربایجان
شرقی، اردبیل،
گیلان،
کرمانشاه،
اصفهان،
لرستان،
ایلام،
سیستان و
بلوچستان،
مرکزی،
هرمزگان،
خوزستان
(اهواز)،
خوزستان
(دزفول)، و ... در
اعتراض بهعدم
رسیدگی به
مطالباتشان
از جمله اجرای
کامل آئیننامه
پرسنلی و
استخدامی سال
۸۹ و رفع مشکلات
بیمه درمانی،
مطابق تجمعات
هر هفته
دوشنبههای
اعتراضی،
مجدداً مقابل
شرکت مخابرات
مرکز استان
مربوطه خود
دست بهتجمع و
راهپیمایی
اعتراضی زدند.
۲۵
مهر
گروهی
از
بازنشستگان
خوزستان،
کرمانشاه، کردستان،
قزوین،
همدان، در
اعتراض به
اجرا نشدن
"همسانسازی"،
معیشت و زندگی
سخت و اسفبار
بازنشستگان،
پرداخت نشدن
پاداش پایان خدمت
بازنشستگان
سال ۱۴۰۱ و
دیگر مطالبات
خود، مجددا
مقابل صندوق
بازنشستگی در
مراکز استانها
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
«معلم زندانی آزاد
باید گردد!»
کارگران
دیگر
۱ مهر
کارگران
کارخانه
سیمان ارومیه
با مطالبه
افزایش
دستمزد دست از
کار کشیدند و
اعتصاب کردند.
کارگران میگویند
در حالی که
مدیران
کارخانه بیش
از ۶۰ میلیون
حقوق دریافتی
دارند،
کارگران با
حقوق ۱۲
میلیون
تومانی نمیتوانند
امرار معاش
کنند. این در
حالی است که کارگران
پیمانی تا ۲۵
سال سابقه کار
تنها ۷ میلیون
حقوق دریافت
میکنند.
متناسبسازی
حقوق براساس
نرخ تورم،
اجرای طرح
همسانسازی
حقوقها،
استخدام رسمی
کارگران
قراردادی و بیثباتکار
و تخصیص بیمه
تکمیلی به
کارگران از
جمله اصلیترین
مطالبات
کارگران
معترض بوده
است.
گروهی
از کارکنان
آبفا شهرستان
شوش با تجمع
در این اداره
پیگیر
مطالبات خود
از جمله
پرداخت منظم
حقوق شدند.
برخی از پرسنل
بین ۶ تا ۱۰
ماه حقوق
معوقه و چندین
سال بیمه پرداخت
نشده دارند و
علاوه بر آن
اختلاف زیاد
حقوق بین
پرسنل وجود
دارد.
دادگاه
انقلاب اهواز
متعاقب گزارش
مرجع انتظامی
و شکایت شاکی
پرونده کیفری
«شرکت صنعتی و
بازرگانی شفق
راهیان اکسین»
حکم
ظالمانه
حبس، شلاق و
جزای نقدی
برای هفده
کارگر معترض
گروه ملی
فولاد صادر
کرد. سندیکای
کارگران
فلزکارمکانیک
ایران بههمراه
چند تشکل
مستقل
بازنشستگان
در بیانیه مشترکی
حکم دادگاه
علیه کارگران
فولاد را
محکوم ساختند.
۶ مهر
احکام
ظالمانه
اعضای کانون
صنفی معلمان
استان بوشهر
«محمود ملاکی،
محسن عمرانی،
عبدالرضا
امانیفر و
اصغر حاجب» که
در اردیبهشت
سال ۱۴۰۱ بازداشت
شده بودند،
صادر گردید.
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران با
انتشار
اطلاعیهای
ضمن محکوم
کردن احکام
ظالمانه و
اعلام حمایت
قاطع از اعضای
کانون صنفی
معلمان
بوشهر، و دیگر
فعالین صنفی،
بهآمرین و
عاملین چنین
احکامی هشدار
داد که: «صدور
این احکام نه
تنها مانع
مطالبهگری
معلمان
نخواهد شد
بلکه این
سرکوبها خشم
نهفته معلمان
را شعلهورتر
از هر زمانی
خواهد کرد.».
۸ مهر
کارکنان
رسمی و شرکتی
شاغل و
بازنشستگان
مخابرات
استان
آذربایجانشرقی
همزمان با سفر
مدیرعامل و
هیات مدیره به
این شهر برای
شرکت در جلسه
افتتاح پروژه
نجما، با
نشستن نمادین
بر سر سفره
خالی در محوطه
ساختمان
مرکزی
مخابرات
استان در شهر
تبریز تجمع
اعتراضی
برگزار کردند
و خواستار
پرداخت
مطالبات و
حقوق معوقه
خود شدند.
۱۵
مهر
کارکنان
شرکتی و
قراردادی از
نیروهای
شسکام و پرسنل
خدمات اول (تی
سی تی)
مخابرات
ایران در
استانهای
گیلان، فارس،
کهگیلویه و
بویراحمد و
شهرستان سقز
در استان
کردستان، در
اعتراض بهعدم
پرداخت حقوقهایشان
و سطح نازل
حقوق و شرایط
نامناسب کاری دست
بهبرگزاری
تجمع زدند.
کارگران
مشاغل سخت و
زیان آور در
اعتراض به سنگ
اندازیهای
سازمان تامیناجتماعی
در مقابل
آنان، مقابل
ساختمان سازمان
تامیناجتماعی
گیلان در
گلسار رشت،
دست بهتجمع
زدند.
گروهی
از افراد
دارای
معلولیت در
تهران، اردبیل،
خوزستان،
کردستان،
اصفهان،
مازندران،
کرمانشاه و
برخی دیگر از
استانها «در
تهران،
مقابلِ
سازمان
برنامه و
بودجه و در
دیگر استانها
مقابل اداره
بهزیستی
استان های
مربوطه» تجمع
اعتراضی
برگزار کردند
و خواستار
اجرای ماده ۲۷
قانون حمایت
از معلولان
شدند.
۱۸
مهر
فدراسیون
جهانی
اتحادیههای
کارگری (دبلیو
اف تی یو) با
انتشار
بیانیهای
خشونت علیه
فلسطینیان را
محکوم ساخت.
در بخشی از
این بیانیه
آمده است:
«سیاستهای
تبعیض نژادی و
مذهبی
سالهاست علیه
مردم فلسطین
انجام میشود.
جنایاتی که با
تسامح و حمایت
تحریکآمیز
اسرائیل از
سوی قدرتهای
بزرگ
امپریالیستی
یعنی آمریکا،
اتحادیه
اروپا و بقیه
متحدان آنها
انجام میشود
و در سالهای
اخیر وحشیانهتر
و غیرقابل
قبولتر شده
است.»
جمعی
از «کارگران
بیکار شده
شهرداری
جیرفت» خواستار
مشخص شدن وضعیت
شغلی و بازگشت
به کار خود
شدند. نزدیک
به پنج ماه از
بلاتکلیفی
شغلی نزدیک به
۱۴۳ کارگر اخراجی
شهرداری
جیرفت میگذرد
و کارگران
اخراجی هنوز
پیگیر بازگشت
به کار خود
هستند ولی هیچ
مسئولی
پاسخگو نیست.
کارگران
کارخانه «رویا
پلاستیک
کردستان» در شهرک
صنعتی شماره
یک سنندج دست
به اعتصاب
زدند. کارگران
با ۱۲ ساعت
کار در روز با
دستمزدی کمتر
از حداقل مصوب
قانون کار و
بدون دریافت
هیچ مزایایی
کار میکنند.
کارفرما هیچ
توجهی بهخواستههای
برحق آنها
نکرده و گفته
است که: «حقتان
را نمیدهیم،
هر کاری که
دلتان میخواهد
انجام دهید!»
۲۲
مهر
فدراسیون
جهانی
اتحادیههای
کارگری (دبلیو
اف تی یو) با
صدور اطلاعیه
جدیدی از کلیه
تشکلها و
اتحادیههای
کارگری جهان
خواست تا
همبستگی خود
با مردم
فلسطین را
اعلام کنند.
اتحادیه
سراسری کارگران
ایتالیا (یو
اس ب) بهعنوان
یکی از اعضای
(دبلیو اف تی
یو) در پاسخ بهفراخوان
این تشکل برای
محکومیت
جنایات اسرائیل
و دفاع از
فلسطینیان،
ضمن محکومیت
اقدامات
نظامی رژیم
صهیونیستی،
از مردم
فلسطین اعلام
حمایت کرد.
۲۴
مهر
اتحادیههای
کارگری
فلسطینی با
صدور یک
فراخوان جهانی
برای اقدام
فوری، از
کارگران در
همهجا میخواهند
تا فروش و
تأمین مالی
اسلحه به
اسرائیل و تحقیقات
نظامی مرتبط
با آن را
متوقف کنند.
در بخشی از
این فراخوان
آمده است: «این
وضعیت اضطراری
و نسل کشی،
تنها با
افزایش
همبستگی جهانی
با مردم
فلسطین قابل
پیشگیری است.
امری که میتواند
ماشین جنگی
اسرائیل را
مهار کند. ما
به شما در هر
جای دنیا که
هستید نیاز
داریم که برای
جلوگیری از
تسلیح دولت
اسرائیل و شرکتهای
درگیر در
زیرساختهای
محاصره، فوری
اقدام بکنید.
ما از نمونه
بسیجهای
عمومی پیشین
اتحادیههای
کارگری در
ایتالیا،
آفریقای
جنوبی و ایالات
متحده و بسیجهای
عمومی بینالمللی
مشابه علیه
تهاجم
ایتالیا به
اتیوپی در دهه
۱۹۳۰،
دیکتاتوری
فاشیستی در
شیلی در دهه
۱۹۷۰ و بسیج
های عمومی در
مناطق دیگر
الهام میگیریم
که در آنها
همبستگی
جهانی، دامنه
وسعت وحشیگری
استعماری را
محدود نمود.»
۲۵
مهر
جمعی
از کارگران
شرکت فنی
ساختمانی
تهران جنوب
شاغل در پروژه
ساخت «صنایع
پلیمر گچساران»
در اعتراض به
بلاتکلیفی
شغلی و پرداخت
نشدن معوقات
مزدی خود
مقابل کارگاه
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
این کارگران
بهصورت
روزمزدی بهعنوان
جوشکار،
آرماتور بند،
قالب بند، بنا
و… در پروژه
مشغول کارند،
مطالبات مزدی سه
تا چهار ماهه
اخیر را از
کارفرمای خود
طلبکارند.
۲۶
مهر
سندیکای
کارگران
فلزکارمکانیک
ایران و چند تشکل
مستقل
بازنشستگان
با ارسال نامهای
فدراسیون
جهانی
اینداستریال
کبیر را بهمحکوم
ساختن جنایات
اسرائیل دعوت
کردند. در این
نامه آمده
است: «جنگ در
غزه از دههها
پیش شروع شده
و مختص امروز
نیست. مردم
فلسطین اگر
امروز میجنگند
برای دفاع از
خود و آزادیست
که از آنها گرفته
شده است. … ما
نیز تجربه ۸
سال جنگ و
بمبارانهای
آن را تجربه
کردهایم و غم
بزرگی که
امروز وجدان
بشریت را
آزرده با تمام
وجود حس میکنیم.
لذا از رهبری
فدراسیون
جهانی
اینداستریال
بزرگ میخواهیم
با تمام قوا
این جنایات
بشری را محکوم
و از هرگونه
کمکی به مردم
غزه مضایقه
نکند.»
۲۷
مهر
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
با انتشار
اطلاعیهای
بمباران
بیمارستان در
غزه و کشتار غیر
نظامیان
محکوم ساخت.
در این
اطلاعیه آمده
است: «سندیکای
کارگران شرکت
واحد همصدا با
دیگر اتحادیههای
کارگری در
جهان اینجنایات
را قویا محکوم
میکند و به
بازماندگان
این قتل عام
تسلیت میگوید.»
پیروز
باد مبارزات
متحدانه
کارگران و خلق
های جهان!
پیروز
باد مبارزات
قهرمانانه
خلق فلسطین!
چاره
زحمتکشان
وحدت و
تشکیلات است!
***
کارگران
ساختمانی به
مثابه نحیف
ترین حلقه زنجیره
کارگران
ایران
بهطور
کلی کارگران
ایرانی بهدلیل
عدم
برخورداری از
حقوق
سندیکایی
مستقل بهمراتب
از همگنان خود
در جوامعی که
این حقوق از
جانب دستگاه
حاکمه بهرسمیت
شناخته میشود،
در دستیابی به
امتیازات کم
توان ترند. بدیهی است
که حق داشتن
سندیکایی
مستقل که بتواند
با وارد کردن
فشار و چانهزنی
با کارفرما
حداکثر منافع
کارگران را
تضمین کند یکی
از اساسی ترین
حقوق کارگران
است که در
نتیجه سالها
مبارزه
طبقاتی بهدست
آمده و در قوانین
اساسی بسیاری
از کشورها از
جمله کشور ما
نیز گنجانده
شده است.
علیرغم این بهرسمیت
شناسی،
کارگران
ایرانی
همواره برای دستیابی
به آن با چالشها
و محدودیتهای
فراوانی
روبرو بودهاند.از
جمله این
چالشها یکی
ایجاد تشکلهای
بهظاهر
کارگری است که
گاها تحت عناوینی
همچون خانه
کارگر یا
انجمن اسلامی
کارگران فلان
واحد صنعتی
شاهد آن بودهایم
.تشکلهایی که
از اساس با
هدف کنترل
کارگران
ایجاد شده و
با جای دادن
عناصر ضد
کارگری در راس
آن بهنوعی
ماهیت
ارتجاعی شان
در خدمت بهنظام
سرمایه سالار
تضمین گشته
است. در مواقعی
نیز که
کارگران موفق
بهتشکیل
جمعیتی مستقل
گشتهاند ،
مثلا سنديکای
کارگران شرکتواحد
یا سنديکای
کارگران هفتتپه
علیالرغم
کامیابی در
پارهای
موارد بهدلیل
افتادن رهبری
این تشکلها
بهطرح
مطالبات
سیاسی زود رس
و ناپخته
زمینه برای
برخورد
امنیتی از سوی
حاکمیت با آنها
فراهم گردیده
و پیگیری
مطالبات
سندیکایی را
با مشکلات جدی
مواجه ساخته
است.
واضح
است که در
چنین محملی
تحقق خواستهای
اساسی
کارگران که
نیاز به
پافشاری و
مطالبه
متمرکز و
مستمر دارد نه
تنها جامه عمل
نمیپوشد
بلکه در
بسیاری از
موارد دچار
عقبگرد نیز
میگردد. از جمله
این عقبگرد ها
میتوان بهتثبیت
قراردادهای
موقتی کار در
طول دو دهه گذشته
اشاره کرد که
در نبود تشکلهای
قدرتمند
کارگری ،نظام
سرمایهداری
حاکم بر ایران
به جامعه
کارگری تحمیل
کرد.
در
این میان صنعت
ساخت و ساز
مسکن در ایران
که در شمائل
غیر دولتی خود
بیشترمستحق
نام بساز
بفروشی است،
بد ترین و غیر
عادلانهترین
شرایط را برای
کارگران این
بخش فراهم آورده
است. بخشی که
بهحق میتوان
گفت در نبود
قوانین
مالیاتی
منصفانه بهرانتیترین
و هارترین
شکل سرمایهداری
در ایران تجلی
بخشیده. انواع
فساد از جمله
سفته
بازی،کلاهبرداری،
احتکار و کم
فروشی در آن
هویدا و انکار
ناپذیر است.
جالب اینجاست
که سرمایهگذاران
این بخش که
اکثرا بساز
بفروشها و
متقلبان
سیستم بانکی و
وامی کشورند
با اینکه از
مواهب بسیاری
برای دستیابی
سودهای چند صد
درصدی
برخوردارند
با این حال از
استثمار کارگران
موقت و در
بسیاری مواقع
مهاجرین
نیازمند کار
نیز دست بردار
نیستند. بهنحوی
که با به کار
گیری این
کارگران از
پرداخت حق
بیمه مربوط به
کارفرما نیز
شانه خالی
کرده و بهسود
خود میافزایند.
در چنین
شرایطی
کارگران
ساختمانی بهعنوان
نحیفترین
بخش کارگران
ایران از
کمترین حقوق
مثل بیمه
درمانی و
بازنشستگی
نیر محروم میمانند.
وضع قوانین
حمایتی بسیار
اندکی که در سالهای
اخیر به چشم
میخورد نمیتواند
پاسخگوی
نیازهای به حق
این کارگران
باشد . هر چند
که همین
قوانین اندک
هم به بهانههای
واهی همچون
نبود بودجه
کافی یا بیم
فرار سرمایهها
قابلیت اجرا
نمییابد.
نظام
حاکم بر ایران
نشان داده
حداقل در سهدهه
گذشته علیرغم
شعارهای دهانپرکن
طرفداری از
مستضعفان
تمام مساعی
خود را در
استحکام
قواعد سرمایهدارانه
به کار گرفته
و با وضع
قوانین ضد
کارگری و بهنفع
طبقه سرمایهدار
کار را بهجایی
رسانده که بخش
بزرگی از
کارگران بهزیر
خطفقر رفتهاند.
کارگران و
زحمتکشان
ایران باید
دریابند که
راه رهاییشان
از این همه
ظلم و
نابرابری
تکیه بر نیروی
خود و همبستگی
طبقاتی است و
جستجوی هر
نجات دهندهای
خارج از این
حیطه راه به
بیراهه میبرد.
***
ادبیات
مارکسیستی به
زبان ساده
رویزیونیسم
چیست؟
رویزیونیسم
جریانی است در
درون جنبش
انقلابی
كارگری كه به
بهانه «انطباق
خلاق»
ماركسیسم بر
واقعیت موجود
در احكام
اساسی
ماركسیسم تجدید
نظر میكند و
به جای آنها
افكار
رفرمیستی و
بورژوائی مینشاند.
تجدید نظر در
احكام اساسی
ماركسیسم به
سود بورژوازی
و به زیان
پرلتاریا –
این است آنچه
كه
رویزیونیسم
نامیده میشود.
برای
روشن شدن مطلب
مثالی
بیاوریم:
تاریخ میآموزد
كه هیچ طبقه
محروم و ستم
دیده
نتوانسته است
قدرت را در
دست گیرد بدون
آن كه این
قدرت را به
زور تصرف كند
و مقاومت
طبقات حاكمه
را كه برای
نجات سلطه
خویش از هیچ
عمل جنایتكارانهای
پروا ندارد
درهم شكند.
ماركس و
انگلس، لنین و
استالین و
مائوتسه دون
انقلاب قهر
آمیز را در
زمره احكام
اساسی
ماركسیسم به
شمار آوردهاند.
البته ماركس و
لنین هر كدام
در یك مورد و برای
موقت، از
حالت
استثنائی سخن
به میان آوردهاند
ولی آنچه بر
روی آن تكیه
كردهاند
انقلاب
قهرآمیز به
مثابه حكم عام
است.
ماركس
در 1870 در مورد
انگلستان و
اتازونی میگوید
كه:
«كارگران میتوانند
از طریق
مسالمت آمیز
به هدفهای
خویش دست
یابند»
اما
اضافه میكند
كه:
«حتی اگر چنین
امری هم محتمل
باشد ما باید
بپذیریم كه در
اكثر كشورهای
اروپا باید
زور را به
مثابه اهرم
انقلاب به كار
انداخت»
ماركس
در همین مورد
استثنائی
انگلستان نیز
اینگونه سخن
میراند:
«تا موقعی كه
بورژوازی
بریتاتیا
انحصار حق انتخابات
را در دست دارد
همیشه خود را
آماده برای
پذیرفتن تصمیمات
اكثریت نشان
خواهد داد.
ولی قبول كنید
كه اگر این
بورژوازی
احساس كند كه
در مسائلی كه
برای وی مهم و
حیاتی است در
اقلیت خواهد
افتاد ما با
جنگ جدیدی را
از جانب
اربابان بردهدار
روبرو خواهیم
بود»
برای
لنین:
«
انقلابات
بزرگ حتی
موقعی كه
مانند انقلاب
كبیر فرانسه
به طور مسالمتآمیز
آغاز گردند با
جنگهای سختی
كه بورژوازی
ضد انقلابی
آغاز كرده پایان
یافتهاند».
«فقط واژگونی
بورژوازی از
راه قهر، مصادره
اموال او و
درهم شكستن
تمام دستگاه
بورژوائی از
بالا تا
پائین،
دستگاه
پارلمانی،
قضائی، نظامی
بوروكراتیك
اداری و شهرداری
و غیره - فقط
این اقدامها
میتواند
تمام طبقه
استثمارگر را
واقعا به تبعیت
وادارد.»
بیهوده
نیست كه لنین
خاطر نشان میسازد
كه:«اساس
تمام آئین
ماركس و انگلس
عبارت است از
لزوم تلفیق منظم اندیشه
انقلاب
قهرآمیز – و
درست همین اندیشه
- به تودهها»
برای
استالین:
«این
اندیشه كه میتوان
چنین انقلابی
را به طور
مسالمتآمیز
و در چهارچوب
دموكراسی
بورژوائی كه
مختص
بورژوازی است
انجام داد به
این معنی است
كه یا انسان
عقل خود را و
كلیه معلومات
عادی بشری را
از دست داده
است و یا
آشكارا و بیپروا
منكر انقلاب
پرلتاریائی
است»
برای
مائوتسه تونگ:
وظیفه مركزی
و شكل عالی
انقلاب، تصرف
قدرت از راه
مبارزه مسلحانه
است یعنی حل
مسأله انقلاب
از راه جنگ.
این اصل
انقلابی
ماركسیسم
لنینیسم در
همه جا در چین
مانند
كشورهای دیگر
صادق است»
چنانچه
میبینیم در
آموزش
ماركسیسم
انقلاب
قهرآمیز امری
ناگزیر است در
حكم قانون است
و تاریخ هم
تاكنون استثنائی
بر این قانون
نمیشناسد.
اما
رویزیونیسم
در برابر این
آموزش ماركسیسم،
انقلاب
مسالمتآمیز
را میگذارد.
یعنی انقلاب
از راه به دست
آوردن اكثریت
كرسیها در
پارلمان
بورژوازی.
رویزیونیستها
برای پیش
كشیدن این اندیشه
ضدانقلابی و
ضدماركسیستی
به این توضیح متوسل
میشوند كه پس
از جنگ
تغییرات
عظیمی در صحنه
جهان به سود
نیروهای
انقلابی روی
داده و بر اثر
این تغییرات
اكنون این
امكان پیدا
شده است كه بتوان
از راه
انتخابات
اكثریت كرسیهای
پارلمان را
اشغال كرد و
این دستگاه
پارلمانی را
به آلت انقلاب
مبدل ساخت.
***
گشت و
گذاری
درفیسبوک،
پاسخ به یک
پرسش
پرسش: چرا
حزب شما ، حزب
کارایران
توفان با شعار
«نه غزه، نه
لبنان، جانم
فدای ایران»
مخالف است ؟ این
شعار اعتراضی
علیه رژیم
اسلامی است که
جان ملت را به
لب رسانده
است. تازه مگر
سازمان حماس
دارای
ایدئولوژی
انقلابی است
که از آن حمایت
میکنید. این
سازمان از
رژیم ایران
کمک مالی میگیرد.
من ضد فلسطین
نیستم، ولی
این شعار را
فقط یک اعتراض
میبینم. فکر
نمیکنم هیچ
سازمان چپ
فلسطینی با
حماس، که یک
سازمان مذهبی
است، همکاری
کند. با تشکر.
ع هدایت.کانادا
پاسخ: دوست
عزیز،سرزمین
فلسطین و
مبارزه ملت
فلسطین و
همبستگی با
این ملت دربند
و دلاور قبل
از
روی کارآمدن جمهوری
اسلامی وجود
داشته است و
ربطی به نظام اسلامی
ندارد. مردم فلسطین
حق دارند با
هر وسیلهای
از سرزمینشان
دفاع كنند و
از هر كشوری
با حفظ استقلال
خود برای دفع
تجاوز و بیرونراندن
صهیونیستها
كمك گیرند .
همبستگی
نیروهای
انقلابی
ایران با
مبارزات مردم
فلسطین سابقه
طولانی دارد و
این از سرشت انساندوستانه
نیروهای
انقلابی،
بویژه چپ و
كمونیست های
واقعی ایران
برمیخیزد كه
همواره نسبت
به مبارزات
ملل تحت ستم
ابراز
همبستگی كرده
و این امر از
افتخارات
آنها بوده
است.
این
شعار «نه غزه،
نه لبنان،
جانم فدای
ایران» یك
شعار کاملاً
گزینشی،
سیاسی،
ناسیونال شونیستی
و
نژادپرستانه
برخلاف ظاهر
فریبندهاش،
یک شعار سراپا
ارتجاعی است.
این شعار از نظر
تئوریک
نادرست و از
نظر عملی در
خدمت جنایات و
مصالح
صهیونیسم و
امپریالیسم
در منطقه است.
نه صهیونیستها
و نه
امپریالیستها
دلشان برای
کشور ایران و
نوار غزه و
مردم لبنان،
سوریه، یمن و ....
نسوخته است،
ولی دلشان از
این میسوزد،
که ملت فلسطین
از حمایت دولت
ایران با هر
انگیزهای، برخوردار
است.
امپریالیستها
با همبستگی
ملی و قدرت
ملتها، که میتوانند
درمقابل آنها
قد علم کنند،
بیمناکاند و
ترجیح میدهند
به تجزیه
کشورها
بپردازند، تا
بتوانند با
تسلط بر هر یک
از این ممالک
جداگانه و
مالاً ضعیف،
شیره جان مردم
و منابع اولیه
این ممالک را
بهمكند و
غارت کنند.
آیا
حقیقتاً شرمآور
نیست که مشتی
اقلیت ناچیز و
یا توده فریبخورده
سرکوب و
نابودی سایر
ملتها را،
وثیقه آزادی
ملت خودشان
قرار دهند؟ طبیعی
است که در
اینجا، حتی
برخلاف ظاهر
این شعار،
دفاع از ملت
خود، یعنی ملت
ایران نیز
مطرح نیست،
زیرا آزادی مردم
ایران با
آزادی مردم
منطقه
همسرنوشتی دارد.
آزادی ملت
ایران در گرو
مبارزه ملت
ایران برای
سرنگونی رژیم
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی و قطع
دستهای
امپریالیستها
و صهیونیستها
از منطقه است
و نه تنها از
لبنان و
فلسطین. امپریالیستها
برای سرکوب و
غارت ایران،
تمام منطقه
خلیج فارس را
به پایگاههای
نظامی خویش
بدل کردهاند،
جمهوری
آذربایجان،
گرجستان،
ترکیه، کردستان
عراق،
افغانستان و
بسیاری ممالک
آسیای میانه
مَقَر پایگاههای
آنها علیه
ایران است و
نه تنها ایران
آخوندی، بلکه
ایران آزاد و
دموکراتیک و
انقلابی فردا
نیز از این
پایگاهها
مورد تهدید و
خطر قرار
خواهد گرفت.
این واقعیتها
ربطی به غزه و
لبنان ندارد.
این عوامفریبی
و خاکپاشیدن
به چشم مردم
ایران است،
اگر مدعی شویم
مشکلاتی که
امپریالیستها
در منطقه
ایجاد کردهاند،
ناشی از حمایت
مصلحتی رژیم
جمهوری اسلامی
از مبارزه مردم
فلسطین و
لبنان است،
آیا اگر رژیم
جمهوری اسلامی
از این سیاست
خویش دست
بردارد،
بحران منطقه
خاتمه مییابد
و امپریالیستها
به خانههای
خویش برمیگردند؟
خیر، چنین
پندارهای
پوچی را نمیتوان
پذیرفت و به
آن دامن زد.
در
برخورد با
سازمان حماس
این درست است
که ایدئولوژی
این سازمان یک
ایدئولوژی
ارتجاعی است و
نیروهای
انقلابی باید
به مبارزه با
این ایدئولوژی
ارتجاعی
بپردازند. این هم
درست است که
در آغاز کار
این صهیونیستها
بودند که در
زمان حیات
عرفات برای
تفرقه در نهضت
فلسطین جریانهای
ارتجاعی
اسلامی را
تقویت میکردند،
تا از یک جنبش
ملی یک جنبش
اسلامی بوجود
آورده و با
تفرقهاندازی
و ابزار
تبلیغاتی
مغزشوئی،
شرایط توجیهی
سرکوب نهضت
فلسطین را به
کف آورند. ولی
پیروزی
شکننده حماس
را در یک
انتخابات
دموکراتیک،
نتیجه دسیسه
صهیونیستها
و یا جمهوری
اسلامی
جازدن، که در
همان زمانِ خمینی
با یاسر عرفات
درافتاد،
حماقت محض
است. سازمان
حماس از آنجهت
توانست نظر
مردم فلسطین
را جلب کند که
دارودستههای
سازشکار در
نهضت فلسطین
به زیر
قرارداد استعماری
اسلو امضاء
گذاشتند.
قراردادی که
موجودیت ملت
فلسطین را نفی
میکند و برای
آنها حق حیات
قایل نیست.
این قرارداد
شرمآور هرگز
از جانب
فلسطینیها
منتشر نشد و
در دسترس مردم
فلسطین قرار
نگرفت، ولی در
عمل صهیونیستها
به آن عمل
کردند. اینکه
فلسطین را تکه
پاره کنند و
آنها را توسط
دالانهای
زیرزمینی به
هم وصل کنند
از «قرارداد
اسلو» منشاء
میگیرد و
بسیاری نکات دیگر
که نقلاش از
حوصله این
كامنت خارج
است. مردم
فلسطین این
ننگ را
نپذیرفتند و
به دنبال
سازمانی رفتند
که در مقابل
این قرارداد
استعماری
سینه سپر کرد.
علت تقویت
سازمان حماس
را در فلسطین
باید در سیاست
آنها و نه در
ایدئولوژی
آنها، در خواستهای
سیاسی
اجتماعی مردم
فلسطین و نه
در ایدئولوژی
ارتجاعی
اسلامی جستجو
کرد. هر
سازمان دیگری
نیز در فلسطین
به مخالفت
آشکار با این
سند برمیخاست،
از محبوبیت
فراوان میان
مردم فلسطین برخوردار
میشد. مشتی
عوامل
«انقلابی»
اسرائیلی در
میان ایرانیان
تبلیغ میکنند
که حمایت از
جنبش فلسطین
به معنی حمایت
از ایدئولوژی
حماس است.
آنها با همین
منطق هوادار
تجاوز به
ایران هستند
زیرا
فراخواندن
مردم به
مقاومت در
مقابل امپریالیستها
و صهیونیستها
را حمایت از
رژیم جمهوری
اسلامی جا میزنند.
برای این ستون
پنجمیهای
ایرانی
هوادار
امپریالیستها
و صهیونیستها،
کشور ایران
مترادف
جمهوری
اسلامی است.
طبیعتاً این
عین تبلیغات
صهیونیستهاست.
این سوپر
انقلابیهای
بیوطن
ایرانی از
ترورهای
اسرائیلیها
در نوار غزه
حمایت میکنند
و برای آنها
دست میزنند.
زیرا به زعم
آنها
اسرائیلیها
که
«دموکرات» و «ضد
تروریسم»
هستند، مسلمانان
بنیادگرا را
میکشند و به
نظر آنها کشتن
و ترور افراد
حماس مانعی
ندارد. با
منطق آنها هر
چه بیشتر از
آنها بکشند،
بهتر است. این
است که آنها
برای اقدامات
فاشیستی و
تروریستی
اسرائیل
هلهله کرده و
دست میزنند.
اینها فاشیستهای
ایرانی هستند
که فکر میکنند
با آدمکشی و
ترور میشود
یک فکر سیاسی
را از میان
برداشت. آنها
نمیبینند که
مضمون این
مبارزه بر سر
رد و یا تأیید
کشتن یک عنصر
ارتجاعی نیست.
زیرا که اگر
مسئله چنین
بود، آنوقت
هرگز نمیشد
به ترور افراد
انقلابی، که
با همین روش
توسط ارتجاع
صورت میگیرد،
اعتراض کرد؟
هرگز! در
اینجا سخن بر
سر اصول است.
آیا میشود
مدافع
تروریسم
دولتی بود؟
آیا میشود با
گرسنگیدادن
به ملتی برای
تنبیه این ملت
که چرا در یک انتخابات
دموکراتیک
سازمانی را که
مورد میل صهیونیستها
نبوده است،
برگزیده است،
موافقت کرد؟
آیا میشود
تجاوز به یک
سرزمین را به
هر علت مورد
تأیید قرار
داد؟ آیا میشود
حقوق ملل را
خودسرانه به
زیر پا گذارد؟
فقدان
اصولیت، کار
را به آنجا میکشاند
که سرانجام
بحث تنها به
یک نکته محدود
میشود و آن
اینکه
مرتجعین را میشود
به این شیوه
ترور کرد و
این امر خوبی
است در حالی
که ترور انقلابیون
به این سبک
کار زشتی
محسوب میشود.
این منطق را
در هیچکجا و
به هیچ بهائی
نمیتوان
فروخت. ولی
تعریف اینکه
چه کسی مرتجع
است و چه کسی
مرتجع نیست را
با فتوای کدام
مرجع میتوان
عملی ساخت؟
همه کمونیستها
و نیروهای
انقلابی از
نظر صهیونیستها
وامپریالیستها
ارتجاعیاند.
شاه از آنها
به عنوان
ارتجاع سرخ
سخن میگفت و
آنها را قتل
عام میکرد.
انقلاب ایران
باید به این
تفکر فاشیستی
پایان میداد.
حال مشتی
ایرانی
خودفروخته
همان تفالههای
فکری ارتجاع
را پذیرفته و
برای اسرائیل
سند مقبولیت
در جهان تهیه
میکنند و
برای تروریسم
دولتی
اسرائیل که
نیروی
فاشیستی اشغالگر
است، دست میزنند
و هلهله میکنند.
این عده به
نظر ما
ماهیتاً
فاشیست هستند
و نه کمونیست.
اسرائیلیها
هم این را خوب
میدانند.
در
حالی که
نیروهای
انقلابی در
سراسر جهان در
عین مبارزه
روشنگرانه بر
ضد افکار
بنیادگرائی
مذهبی اعم از
اسلامی،
یهودی، مسیحی
از مبارزه
مردم فلسطین
دفاع میکنند،
یاران
اسرائیل با
معرکه گرفتن
علیه حماس هدفشان
نفی مبارزه
مردم فلسطین
است.
حمایت
نیروهای
انقلابی
براساس
طبقاتی است و نه
بر اساس
«مدرنیسم» و
ترهات احزاب
اسرائیلی پیروان
منصور حکمت.
مبارزهای که
مردم فلسطین
میکنند و
خواست عمیق
این مردم است،
پایاندادن
به اشغال
سرزمین
فلسطین است.
صهیونیستها
باید گور
خودشان را از
سرزمین
فلسطین گم کنند.
اگر سازمانهائی
نظیر حماس نیز
از این مبارزه
مردم، خواست
مردم حمایت میکنند،
نمیتوان به
آنها ایراد
گرفت. ایراد
به کسانی وارد
است که از این
خواستها
دفاع نمیکنند
و ترجیح میدهند
نوکر
صهیونیستها
باشند.
دوست
عزیز نظرتان
در مورد عدم
همکاری
سازمانهای
چپ با حماس
اشتباه است.
از قضا
اطلاعات صحیحی
در مورد اوضاع
فلسطین و
سازمانهای
سیاسی و جنبش
مقاومت
فلسطین
ندارید. برای
اطلاعتان
سند زیررا که
در رابطه با
همكاری عملی
جبهه خلق برای
آزادی
فلسطین، جرج
حبش که یک
سازمان چپ
مارکسیستی
است، با
سازمان حماس
که در چند سال
پیش صورت
گرفته است، میآوریم
تا پی به
حقایق درون
سرزمین اشغال
شده فلسطین
ببرید:
نظر
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
در مورد
همكاری مشترك
علیه دشمن
متجاوز
صهیونیست،
مؤرخ ١٧
ژانویه ٢٠٠٩
معان نیوز، خبرگزاری
فلسطین
معان
نیوز:
رابطه امروز
بین حماس و
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
چگونه است؟
جواب:
براساس
مقاومت فعلی
بیان میشود.
معان: اما
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
یك جنبش
سکولار است.
آیا این مسئله
در همکاری با
حماس، که به
یک جامعه
اسلامی و یک
دولت اسلامی
اعتقاد
دارند، مشکل
ایجاد نمیکند؟
جواب:
هر دوی ما
حماس و جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین متعلق
به اردوگاه
مقاومت
هستند،
اردوگاه مقاومت
که از مردم،
آرمان و حقوق
اساسی ما دفاع
میکند.
هر
دوی ما به
اصطلاح
«مذاکره» را رد
میکنند، ما
همکاری با
اشغالگر را
رد میکنیم و
همه راه حلهای
به اصطلاح
سیاسی را که
مبتنی بر
انکار و تخریب
حقوق مردم
ماست، رد میکنیم.
ما هر دو در
مقاومت در
برابر قتل عامها
و نسلکشی، که
علیه مردم
فلسطین انجام
میشود، متحد
هستیم. آنچه
اتفاق میافتد،
این است که
اکنون ما را
متحد میکند.
وحدت در جنگ،
برای مردم ما،
برای آرمان و حقوق
ما»
امید
که با این
پاسخ نسبتاً
مفصل ما در
مورد برخورد
به مسئله
فلسطین و شعار
انحرافی «نه
غزه، نه
لبنان، جانم
فدای ایران!»
تجدیدنظر
کنید! پیروز
باشید
***
پرسش به یک
پاسخ در
تلگرام
پرسش: سلام
به رفقای سخت
کوش توفانی که
اینروزها سنگ
تمام گذاشتید
برای ملت
مظلوم وتحت
ستم فلسطین.
پرسشم این
است
چرا حکومت
اسرائیل را
غیرقانونی می
دانید
وموجودیت آن
را به رسمست
نمی شناسد.مگر
نه اینکه
شورویها در
دوره استالین
اسرائیل را به
رسمیت
شناختند. از
طرفی راه حل
حزب شما برای
ملت فلسطین و
یهودیهای این
سرزمین
چیست؟اساسا
چگونه دولت
اسرائیل شکل
گرفت از کجا
سر بلند کرد
چرا اینهمه
ازنقش
بریتانیا
دراین مورد
حرف وحدیث
است؟بسیار سپاسگزارم
از
پاسختان.قادر
رحیمی.نروژ
پاسخ:
قادر
گرامی درود
برشما وسپاس
از نامه تان.
اگر بخواهیم
به همه
سئوالات شما
پاسخ مفصل
دهیم بسیار
طولانی می شود
دریک شماره
نشریه امکانش نیست
ولی سعی می
کنیم به
مهمترین
نکاتی که درشرایط
کنونی اهمیت
داردپاسخ
قانع کننده ای
ارائه دهیم.
حزب ما موجودیت
اسرائیل را به
رسمیت نمی
شناسد زیرا
این نظام
برپایه نژادی،
نسل کشی وبا
حمایت قدرت
های استعماری
انگلیس و
آمریکا تاسیس
شد. لذا نمي
توان چنین حکومت
استعماری و
اشغالگر و
صهیونیستی را
که بردریایی
ازخون و فاجعه
و تاراندن
میلیونها نفر
بناشده است را به
رسمیت شناخت.
تاکنون
هیچ قدرت
استعماری در
هیچ گوشه ای
از جهان داوطلبانه
دست از سر ملل
تحت سلطه
برنداشته است
. حکومت
اشغالگر
واستعماری
اسرائیل نیز
ازاین قاعده
مستثنی نیست و
بازوروسرکوب
وکشتاربه
سلطه
استعماری اش
ادامه خواهد
داد.. خلق فلسطین نیز
همانطور که
تاریخ صد ساله
اخیر نشان
داده است راهی
جز ادامه نبرد
قهرآمیز برای
رهایی ملی پیش
روی خود نمی
بیند. یا نبرد
قهر آمیز
انقلابی علیه
اشغالگران
صهیونیست تا
پیروزی بر
دشمن یا تسلیم
ومرگ و
تدریجی.راهی
جزاین دوراه
متصورنیست.
دولت
اسرائیل به
عنوان یک قدرت
اشغالگر از سال
۱۹۴۸ با
خشونت و ترور
ایجاد شد و
هنوز هم این
خشونت وتوحش
ادامه دارد.
شاید برای درک
مبارزه
قهرآمیز فلسطینیان
علیه قدرت
اشغالگر،
پیشینه
مختصری در مورد
علل خشونت
وکشتارامروز
مردم فلسطین
توسط اسرائیل
ضروری باشد.
اسرائیل
خشونتش را براساس"
دفاع از خود"
تعریف می
کند.درحالی که
یک حکومت
اشغالگر حق
دفاع از خودرا
درمقابل مردم
تحت اشغال
ندارد.
دفاع
مردم فلسطین
از خود دفاع
از سرزمین
مادری و برای
آزادی ملی
است.برای پی
بردن به چگونگی
تاسیس دولت
اسرائیل باید
به بیانیه
بالفور، وزیر
امورخارجه
وقت بریتانیا
در ۱۹۱۷ رجوع
کنیم تا به
نقش استعماری
این
امپراطوری
درمورد تاسیس
واهداف اسرائیل
صهیونیسم پی
ببریم. این
بیانیه
ازحکومت
یهودی
درسرزمین
فلسطین حمایت
می کند. بنابراین
بذری کاشته
شده بود که
درنهم نوامبر ۱۹۱۷در
روزنامه
تایمز مقاله
ای تحت عنوان
«سرزمین فلسطین
برای یهودیان»
منتشر
شد.درچند
سطراین مقاله
چنین آمد:«
تشکیل
دولت ملی برای
یهودیان
درسرزمین
فلسطین تلاشی
برای امحا
فیزیکی
وازمیان بردن
ساکنان
آنجاست،
ساکنانی که
بخواهند حقوق
مذهبی و سیاسی
یهودیان را
نقض کنند."
چنین
است مضمون
«بیانیه
بالفور» که
بعدها موجب
انفجار در
سرزمین
فلسطین
گردید، وحشتناکترین
خشونت دولتی و
تروریسم
صهیونیستی که جهان
تا به حال به
خود دیده
است.این نطفه
استعماری
ونسل کشی و
نژادی است که
حتی امروز، پس
از بیش از صد
سال مسئله
فلسطین حل
نشده است، زیرا
دولت
آپارتاید،
دولت اشغالگر
و صهیونیستی
دائماً باعث
بروز جنگهای
جدید و بیثباتی،کشتار
وویرانی در
سرزمین
فلسطین ودرمنطقه
خاورمیانه میشود.تا
زمانیکه چنین
نظام
نژادپرست و
متجاوزی
درسرزمین
فلسطین وجود
دارد جنگ
وکشتار و ناامنی
وجود خواهد
داشت.
اسرائیل
بعنوان چماق
دست دست
امپریالیست
های انگلیسی
وآمریکایی
درمنطقه و
سرکوب جنبش
های آزادیبخش
عمل می کند.
راه حل
مسئله فلسطین
، راه حلی است
بر اساس نفی
نظام
صهیونیستی
اسرائیل
بعنوان یک
قدرت استعماری
و نژاد
پرست.اجرای یک
همه پرسی
درسراسرسرزمین
فلسطین
وتشکیل یک
دولت بزرگ
فلسطینی که
هم مردمان عرب
مسلمان ،هم
مسیحیان و هم
یهودیان و
غیرو در یک کشور
بصورت مسالمت
آمیز زندگی
کنند،
عادلانه ترین
راه برای
تحقق
یک زندگی
انسانی فارغ
ازتنش تبعیض
است. طبعا
چنین همه پرسی
باید
دربرگیرنده
7میلیون فلسطینی
بی خانمان که
دراثر سیاست
استعماری و فاشیستی
صهیونیستها
درمنطقه
وسراسر جهان پراکنده
شدند و
دراردوگاه
های پناهندگان
در لبنان،
سوریه، تونس و
غیره بسر می
برند حق
بازگشت داشته
باشند و از
طرفی کلیه یهودیانی
که از ممالک
دیگر بصورت
مصنوعی به سرزمین
فلسطین
سرازیر شدند
وبصورت
غیرقانونی
وتوسل به زور
وکشتار
زمینوخانه
فلسطینی ها را
تصاحب
کردند،به
کشورهای خود
برگردند ورفع زحمت
کنند
همانطور
که اشاره رفت
راه حل فلسطین
لغو حکومت
آپارتاید و
تشکیل یک دولت
بزرگ
فلسطینی است
و نه دولت
کوچک فلسطینی
دریک چهارم
سرزمین فلسطین
مثلا در غزه
یا نواحی
روداردن .چنین
دولتی اگر
بتوان نامش را
دولت گذاشت
امکان بقا ندارد
ومورد پذیرش
مردم فلسطین
نخواهد بود.در
غیراینصورت
قهر وخشونت تا
نابودی
حکومت
آپارتاید
ادامه خواهد
داشت. پرسش
این است آیا
صهیونیست های
اسرائیلی
چنین طرح صلح
وعاری از
خشونت را برای
همزیستی
مسالمت آمیز
مردمان این
سرزمین می
پذیرند.پاسخ
از پیش روشن
است. خیر!بنابراین
خلق فلسطین
راهی جز ادامه
نبرد قهرآمیز
برای بیرون
ریختن اشغالگران
از خاک فلسطین
ندارند.یا این
راه یا راه
تسلیم ومرگ
تدریجی. راه
دیگری متصور
نیست.
اما
درمورد نقش
شوروی در به
رسمیت شناختن
اسرائیل از
طرف دشمنان
سوسیالیسم
تحت رهبری استالین
بسیار سخن
رفته است وبا
دروغ وجعلیات
تلاش دارند
شوروی
سوسیالیست
راهمدست
صهیونیسم
جلوه دهند.
شایان
توجه است که
اتحاد جماهیر
سوسیالیستی
شوروی درآن
زمان
در شرایط بسیار
بغرنج
وپیچیده ای
قرار گرفته
بود. کمیسیون معروف
به
یازده کشور،
که همه غیر از
شوروی
همگی وابسته
به
امپریالیسم
آمریکاوانگلیس
بودند بودند
رأی به تشکیل
کشوراسرائیل
دادند. شوروی
نمیتوانست
ازحق وتوبهره
جوید.زیرا حق
وتویی برای
هیچ کشوری
وجودنداشته
بود. لذا هر
رأیی میداد
تفاوتی در عمل
نمی کرد،
اکثریت
دولتها دراین
کمیسیون آن را
تصویب می
کردند. شوروی
فقط اسرائیل
رادرچنین
شرایطی یعنی شرایط
دوفاکتو
برسمیت شناخت.
اصطلاح
دوفاکتو
درحقوق بینالملل یعنی به
رسمیت
نشناختن
قانونی اما
چون چون این
امر بالفعل
است فعلا به
پذیرش آن تن
داده می شود.
طبق تصمیم
کمیسیون
سازمان ملل ۵۶ درصد
اراضی فلسطین
به یهودیان
تعلق گرفت که
کمتر از ١۵ درصد
جمعیت را دارا
بودند و ۴۶ درصد به
فلسطینیها
که بیش از ٧۵ درصد
جمعیت را
تشکیل می
دادند. ازاین
رو مردم فلسطین
به زیر بار
این قطعنامه و
تقسیم سرزمنیشان
نرفتند و آن
را مردود وغیر
قانونی اعلام کردند.شورویها
از همان آغاز
خواهان یک
دولت بزرگ
فلسطینی
یهودی بودند
که به حقوق همه
ادیان
واقلیتهای
ملی وقومی
پاسخ برابر
ودمکراتیک
دهند و همه
درکشور واحدی
زیست کنند. اما
قدرت های
امپریالیستی
با آن مخالفت
کردند.شورویها
بلافاصله پس
از آن پی به
اهداف وماهیت صهیونیستی
اسرائیل
بردند
وصهیونیسم را
ايدئولوژی
امپریالیستی
ونژادپرستانه
اعلام کردند و
خواستار وحدت
طبقه کارگر
وزحمتکشان
عرب و یهود
شدند وهمچنین
ایده کشاورزی
تعاونی کیبوتص
را نیز برآمده
از نظریه
استعماری
تحلیل کردند.
دوست عزیز، ما
فعلن به این
مختصر بسنده می
کنیم، امید که
به
پرسشهایتان
با توجه به
محدوییت
صفحات نشریه،
پاسخ مفید
داده باشیم.پروز
باشید.
زنده
باد نبرد
رهایبخش جنبش
فلسطین علیه
متجاوزین
صهیونیست