مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۶۰نشریه الکترونیکی حزب کارایران آبان ماه ۱۳۹۸

www.toufan.org

https://t.me/totoufan
كانال رسمی تلگرام، وابسته به حزب كار ایران - توفان

دراین شماره می خوانید:

درحاشیه خروج ارتش اشغالگر آمریکا از خاک سوریه، تجاوز ترکیه به سوریه و خلع سلاح نیروهای کُرد

چهل سال پیکار بی‌امان زنان با حاکمیت زن‌ستیز

یک پیروزی بر ضد تحجر مغزی

پیرامون اعتصاب و اعتراضات درخشان کارگران «آذرآب اراک»

در جبهه نبرد طبقاتی .اخبار و گزارشات کارگری مهرماه ۱۳۹۸

اسماعیل بخشی آزاد شد برای آزادی سایر زندانیان سیاسی به‌کوشیم

مسیح علینژاد ابزاردست امپریالیسم آمریکا.(مصاحبه با فاکس نیوز)

درحاشیه دروغ‌های دونالد ترامپ در مورد مهره‌ای سوخته و پیروزی برداعش!

چند نکته پیرامون حوادث أخیرعراق

عراق به كجا می‌رود؟

زنده باد همبستگی با مبارزات مردم اکوادور.جنبش توده‌ای دولت اکوادور را به عقب‌راند

زنده باد نبرد متحد ملت شیلی علیه نئولیبرالیسم و فقر و نابرابری‌های اجتماعی!

به مناسبت سالگرد تاریخی انقلاب اکتبر

ازروسیه هراسی چه حاصل؟

گشت وگذاری در فیسبوک وتلگرام  پاسخ به چند پرسش

 

*****

درحاشیه خروج ارتش اشغالگر آمریکا از خاک سوریه، تجاوز ترکیه به سوریه و خلع سلاح نیروهای کُرد

 

دونالد ترامپ در توئیتی با صدور فرمان خروج سریع نیروهای نظامی آمریکا از خاک سوریه و توافق با دولت ترکیه در مورد نحوه برخورد با کُردهای مسلح تحت حمایت خویش تأکید کرد و نوشت:

«خروج از سوریه چیز عجیبی نیست. من سال‌ها برای آن کارزار برگزار کرده‌ام و شش ماه پیش علناً خواستار آن شدم. روسیه، ایران، سوریه و دیگران دشمنان محلی داعش‌اند. ما [در سوریه] کار آن‌ها را می‌کنیم. وقت آن است که به خانه بازگردیم و آنرا بازسازی کنیم». دونالد ترامپ در مصاحبه کوتاهی نیزمضحکانه اظهار داشت که: «ما بر داعش پیروز شدیم و به مأموریت خود در سوریه پایان می‌دهیم».

این فرمان دونالد ترامپ جنجال و مخالفت‌هائی را در محافل قدرت و در درون دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات برانگیخت. دولت ترکیه که مدت‌ها منتظر چنین فرصتی بود، به بهانه «مقابله با تروریسم» و «پاکسازی مرز ترکیه با سوریه» از حضور کُردها که دولت آنکارا آن‌ها را تروریست می‌خواند، از روز ۹ اکتبر تجاوز به خاک سوریه را برای چندمین بار با نقض قوانین بین‌المللی و زیرپاگذاردن تمامیت ارضی سوریه آغاز کرد:

 

یکم اینکه همانطور که در گذشته تأکید کردیم، طرح خروج نیروهای آمریکایی از خاک سوریه يك تاكتيك نظامی و خیز برداشتنی دوباره جهت حمله نظامی به دمشق و سرنگونی حکومت سوریه و سپس تجاوز نظامی به ایران نیست، بلکه یک شکست راهبردی سیاست امپریالیسم آمریکا در سوریه و منطقه است و این شکست از مدت‌ها قبل با درهم شکستن تروریست‌های داعشی، این پیاده نظام آمریکایی در شهر حلب رقم خورد و تمام طرح و توطئه جنگ نیابتی غرب به سرکردگی آمریکا برای جابجایی قدرت سیاسی در دمشق به شکست انجامید. رژیم سوریه به رهبری بشار اسد ماندگار شد، داعشیان متلاشی، متحدین آمریکایی یکی پس از دیگری در باتلاق بحران و سردرگمی فرو رفته و اینها همه موجب گردید که آمریکا مجبور به خروج از سوریه گردد.

البته خروج آمریکا از سوریه به مفهوم عدم خرابکاری و تقویت جنگ‌های نامتقارن برضد رژیم‌های حاکم در منطقه نیست. امپریالیسم آمریکا سیاست رخنه‌گری، دخالت در امور داخلی کشورها و زورگوئی را تعطیل نکرده است و به این اصل سیاست خارجی خویش وفادار می‌ماند.

دوم اینکه تجاوز نظامی «چشمه صلح» نام‌گذاری شده، مانند دیگر تجاوزهای ارتش ترکیه به تمامیت ارضی سوریه که نه از ۹ اکتبر ۲۰۱۹  بلکه از ۲۰۱۱ آغاز شد، با مخالفت‌های مردمی و اعتراضات رهبران احزاب تُرک در داخل مواجه شده است. این در حالی است که برخی از دولت‌های منطقه و جهان صمیمانه و یا ریاکارانه نیز به سیاست «اردوغان» مبنی بر مداخلات نظامی در کشورهای همسایه ترکیه اعتراض شدید کرده‌اند. دولت سوریه بارها تجاوزگری ترکیه به خاک سوریه را محکوم کرده و خواهان محکومیت آن در شورای سازمان ملل متحد شده است.

سوم اینکه اقدام دولت ترکیه مانند تجاوز این کشور به عفرین، اشغال بخشی از اراضی سوریه محسوب می‌شود و نه بخشی از «خاک کردستان سوریه»، آنطور که رسانه‌های صهیونیستی وعُمال ایرانی و کُرد آنها تبلیغ کرده و می‌کنند. این تجاوز نقض بارز قوانین بین‌المللی، حقوق بشر، حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی دولت سوریه است. در همین ارتباط، «رابرت فیسک» (Robert Fisk)، کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا طی مقاله‌ای ضمن تجاوز خواندن حمله ترکیه به خاک سوریه، می‌نویسد: «آنچه در شمال سوریه درحال وقوع است، تجاوزی آشکار بدون درنظر گرفتن ابتدایی‌ترین مسائل حقوق بین‌الملل است. آنچه در این منطقه در حال وقوع است، کشتار کور غیرنظامیان سوری است». کُردها بخشی از شهروندان سوریه هستند و این کشتار همانند کشتار سایر اقوام و خلق‌های سوریه باید محکوم گردد. به ریاکاری رسانه‌های امپریالیستی و مداحان چپ‌اندرقیچی «روژاوآ» که در قبال کشتار مردم سوریه سکوت کرده و به تأیید نقض تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی سوریه پرداخته‌اند، باید قاطعانه پاسخ داد و آنها را رسوا ساخت. این آشفته‌فکران و یا عوامل دشمن خواهان سرنگونی رژیم مشروع و قانونی بشار اسد در سوریه بوده و در جبهه جنگ روانی امپریالیسم برای توجیه جنایات داعش و امپریالیست‌ها گام می‌گذاردند.

 

چهارم اینکه کردهای خوش‌خیال سوریه با عقب‌نشینی نیروهای اشغالگر و متجاوز آمریکایی مورد یورش ارتش متجاوز ترکیه قرار گرفتند و از سر ناچاری و نه اعتقاد قلبی، با دولت سوریه به توافقاتی دست زدند و نیروهای ارتش سوریه با شادی و هلهله مردم وارد شهرهای منبج،‌ عین‌العرب (کوبانی)، عین عیسی، طبقه و منصوره شده و نیروهای کُرد به پشت خطوط استقرار ارتش سوریه عقب‌نشینی کرده‌اند.

دربیانیه کُردهای سوریه آمده است که: «ما وظیفه داریم از مرزها و تمامیت ارضی سوریه دفاع کنیم. به همین دلیل، ارتش سوریه می‌تواند در مرز با ترکیه مستقر شده و برای دفاع از مرزها و آزادسازی شهرهای تحت اشغال ارتش ترکیه و مزدوران این کشور، وارد عمل شود». (تأکید از توفان است!)

 

پنجم اینکه طبق مذاکرات و توافق پوتین، رئیس جمهور روسیه، با اردوغان و عقب‌نشینی کُردها از مناطق مورد نظر و پیوستن بخشی از آنها به دولت و ارتش سوریه، آنها عملاً خلع سلاح شده‌اند. پوتین، رئیس جمهور روسیه در گفتگو با اردوغان بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تأکید کرده و خواستار مذاکره مستقیم ترکیه با حکومت بشار اسد، رئيس جمهور سوریه شده و بیان کرده تمامی نیروهای خارجی که بدون در خواست حکومت اسد در خاک سوریه حضور دارند، باید از خاک این کشور خارج شوند.

نباید فراموش کرد این توافق برای دولت متجاوز اردوغان نیز بسیار حایز اهمیت بود، زیرا او اکنون اهداف بلندمدت خود را در منطقه هموار‌تر می‌بینید. او در گام اول توانسته کُردها را که یک تهدید امنیتی برای خود می‌دیده از مرز ترکیه جدا کند، تا فاصله حفاظتی قابل توجه با سرزمین‌های اصلی ترکیه پیدا کنند و در سوی دیگر فضای اسکان بیش از سه میلیون پناهجوی سوری را که در ترکیه زندگی می‌کردند، نیز فراهم آورد. اما این توافق قبل از هرچیز به نفع دولت مشروع و قانونی سوریه است، زیرا اکنون قادر خواهد بود کنترل بخش مهمی از منطقه مرزی با ترکیه را در اختیار داشته باشد و از این طریق قلمرو نفوذ خود را نیز گسترش دهد. شکست متجاوزین به خاک سوریه و حفظ استقلال و تمامیت ارضی این کشور فقط به نفع ملت سوریه نیست، بلکه به سود همه ملل منطقه و جهان است، زیرا این یک شکست راهبردی برای امپریالیسم و صهیونیسم جهانی با اهداف تکه پاره کردن و تجزیه ممالک مستقل جهان و ایجاد خاورمیانه بزرگ و اسرائیل دوم در منطقه است. 

 

ششم اینکه وضعیت کُردهای سوریه و هواداران «روژاوآی خودگردان» نیز در شرایط کنونی بسیار مضحک و در عین حال اسفناک است. آنان علی‌رغم مواضع به ظاهر درستی که در آغاز تجاوز اتخاذ کردند، راه خویش را از مبارزات خلق‌های سوریه جدا کرده و حال به آمریکا حمله می‌کنند که به کُردها خیانت کرده و پشت آنها را خالی نموده است و خواهان ادامه اشغال سرزمین سوریه هستند، تا در پناه ارتش متجاوز و سرنوشت‌ساز آمریکا، «حکومت خودگردان» بناسازند، حکومتی که بی‌تردید مورد تأیید و احترام صهیونیست‌های اسرائیل خواهد بود، زیرا تجزیه سوریه و تضعیف پشت جبهه ایران، منافع راهبردی آنها را تأمین می‌کند. این نیروها نیز حتی زحمت انتقاد از خود به سیاست‌های ارتجاعی خویش در منطقه را نمی‌دهند، زیرا مترصد تکرار آن در مناطق دیگر هم هستند.

سران کُردهای ناسیونال شونیست به جای تکیه بر اتحاد خلق‌های منطقه از جمله با خلق عرب سوریه برای اتحاد در مبارزه مشترک دموکراتیک، به ناتو و امپریالیسم و صهیونیسم تکیه کرده است. و این خیانت آشکار به منافع خلق‌های منطقه و از جمله به منافع خلق کُرد نیز است. با این تفکر ارتجاعی که مدام به فکر زدوبند و منافع تنگ‌نظرانه ناسیونال شونیستی است، باید سرسختانه و بدون واهمه مبارزه کرد. نیرویی که زیر پرچم امپریالیسم و صهیونیسم گرد آید، انقلابی نیست، ستون پنجم ارتجاع در منطقه است. نیروئی که از خروج نیروهای آمریکائی و رفع اشغال سوریه گریان باشد و از امپریالیسم اروپا عاجزانه بخواهد جای خالی اشغالگران آمریکائی را پُر کرده و دست به دامان اسرائیل شود، این نیرو یار مردم منطقه نیست، مار در آستین است.

هفتم اینکه راه رهائی خلق کُرد اتحاد، همکاری و همبستگی با همه ملل ساکن کشورهائی است که آنها نیز در آن کشورها ساکن‌اند. همه این مردمان باید برای دموکراسی و آزادی و برای توجه به حقوق زحمتکشان مبارزه کنند. کُردها در ایران با سایر خلق‌های ایران دارای سرنوشت واحداند. ایرانی‌ها صرفنظر ازاینکه به کدام قوم و ملیت متعلق باشند، از جانب یک حکومت سرکوب‌گر مورد هجوم‌اند و دشمن مشترک داخلی و خارجی دارند و در درجه اول باید برای بنای ایرانی دموکراتیک و آزاد مبارزه کنند. این بدان معناست که صهیونیسم و امپریالیسم که دشمنان مردم ایران و مردم منطقه و جهان هستند، دشمنان خلق کُرد نیز محسوب می‌شوند. آنها باید بر ضد تحریم و تجاوز مبارزه کنند.

 

حزب کار ایران (توفان) فقط از چنین مبارزه‌ای و با این مضمون انقلابی دفاع می‌کند. کسی که خام‌پرستانه فکر کند «گلیم خود را از آب بیرون می‌کشد و گور پدر سایرین»، همواره در عرصه تاریخ قربانی کوته‌نظری خود بوده است. همبستگی دموکراتیک، انقلابی ضدامپریالیسنی و ضدصهیونیستی خلق‌های ایران شرط مهمی برای پیروزی است.

 

****

چهل سال پیکار بی‌امان زنان با حاکمیت زن‌ستیز

«هرنوع سرکوبی منجر به جنگ می شود»

سیمون دوبووار

 

در کشورِ سرمایه‌داریِ جمهوریِ اسلامی طی چهل و یک سال گذشته نه‌ خواستن‌هایِ زنان مهم بوده و نه توانایی‌های آنان مجاز شمرده شده است، چرا که همیشه مسئولان به دنبال تراشیدنِ «الویت‌ها» و «انطباق» خواست‌های آنان با «قوانین شرعی» بودند. پیکارِ چهل و یک سالۀ زنان میهنمان برای رسیدن به برابری جنسیتی واقعیتی است غیر قابل انکار. اما آنها در برابر سرکوب‌های وحشیانۀ رژیم نه سکوت کردند و نه تن به تاریکی و ظلمت دادند. مبارزۀ دختران و زنان در ایران فرایِ «عُرفِ اسلامی» و «آبرویِ زنانِ محبوس شده در بندِ قوانینِ شرعی» بود. آنان در مبارزۀ خود برجسته ساختند که واژۀ «آبرو» و «ناهنجار» ابداعِ جبّارانِ تاریخ است، تا بر ستم و بهره‌کشیِ خود سرپوش گذارند و مردم را وادار به اطاعت سازند.

از اینروست که شاید دست‌آوردهای مهر ماه ۱۳۹۸ زنان را بتوان مرهم کوچکی بر زخمی عمیق و بر دردهای چهل سالۀ آنان در رزمی سخت علیه استبدادِ حاکم نامید.

راه یافتن به استادیوم فوتبال در مسابقۀ مقدماتیِ کم اهمیتِ تیم ملی ایران در مقابل تیم کامبوج روز ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۸ به رویدادی مهم تبدیل شد. روزی پُرهیجان برای آنانی که سال‌ها برای رفع ممنوعیت حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی تلاش کرده بودند. اینبار حضورشان در استادیوم دیگر یواشکی نبود! این نخستین باری نه‌بود که زنان ایران وارد استادیوم آزادی می‌شدند، اما تفاوت آن نسبت به قبل، به گزینشی‌نبودن بانوان برمی‌گشت. بدین‌ترتیب زنانی که بیش از چهار ده سعی فراوان و فشار فیفا توانسته بودند مسئولان را وادار به عقب‌نشینی کنند، امید یافتند که حضور زنان در ورزشگاه‌ها و استادیوم‌ها به زودی آزاد شود.

با وجود این پیروزی اما «حصارها»، مظهرِ تفکرِ مسئولان در استادیومِ آزادی سایه افکنده بود و از دیدۀ هیچکس به دور نماند. حصارهای استادیوم آزادی، سمبلِ همان قفس‌هایی بود که حاکمانِ جمهوری اسلامی چهل و یکسال است، تلاش کرده‌اند پیکر و فکر زنان را در آن محبوس کنند. حصارهایی که نشانۀ استمرارِ سیاستِ زن‌ستیزانه و تبعیضِ جنسیتی نهادینه شده در جمهوری اسلامی بود. درِ ورودی جداگانه، پارکینگِ جداگانه،... حتی گزارش‌گرانِ زن و مرد نیز در استادیوم آزادی، جداگانه گزارش تهیه کردند. مزید بر «قرنطینۀ» درون استادیوم، مشاهدۀ تصویرِسهمیۀ جایگاه زنان در استادیوم با رنگ بنفش، بار دیگر به ثبت رساند که مقامات جمهوری اسلامی چه سهمِ کوچکی از حقوق شهروندی برای مادران، خواهران، دخترانِ... مردانِ ایرانی در نظر گرفته‌اند. زنان ما نه تنها به دور از فرزندان، همسران، برادران، پدران ... به تماشای این مسابقه نشستند، بلکه دیدنِ سهمیۀ حقیر زنان یادآور دردناکِ ناعدالتی جنسیتی و تحقیر مضاعفی بود که بیش از چهل سال است در جامعۀ «عدلِ اسلامی» بر دوش همه زنان سنگینی می‌کند. اما دیریست که «مردانِ فرستادۀ خدا» می‌دانند، مطالبات زنان به شرکت آنان در استادیوم ختم نه‌خواهد شد و مبارزه برای رسیدن به حقوق انسانی برابر با مردان همچنان ادامه خواهد داشت. این تحقیرها تنها ارادۀ آنها را در این جنگ رو در رو، قوی‌تر می‌سازد. جنگ را مسئولان آغاز کردند و بازندگان این جنگ نیز خود آنان خواهند بود.

***

علاوه بر بازشدن درهای استادیوم آزادی روز ۲۲ مهرماه ۱۳۹۸، ملت ایران شاهد یک روز فراموش نشدنی در تاریخِ خلبانی ایران بود. در این روز برای اولین بار پرواز رفت و برگشت تهران - مشهد توسطِ دو خلبانِ زن انجام شد. افتخاری تاریخی که باید آن را پیامدِ پشتکارِ این دو بانو و مدیونِ چهار دهه ایستادگی و پافشاریِ زنان ایران بر داشتنِ فرصت‌ها و حقوق مساوی با مردان دانست.

پیروزی زنان دررشته‌های علوم و ریاضیات و رشته‌های ورزشی مختلف در این روزها نیز تائیدیست بیشتر بر توانایی‌های آنان و مشت محکمیست بر دهان یاوه‌گویان و تاریک‌اندیشانِ رژیم.

افتخارآفرینان سرزمین مان مدت‌های مدیدی است، تلاش دارند از جامه‌ای که به زور بر تنشان به عنوان قربانیان کرده‌اند، بیرون آیند و از همین روست که رفتن به استادیوم ورزشی، پرواز خلبانان زن،...هریک از این قدم‌ها که از منظر جهانیان شاید کوچک و بی‌اهمیت باشد، برای دختران و زنان سرزمین‌مان دریچه‌ای است روشن برای تحولی بزرگ در آینده‌ای نه چندان دور.

زنان ایران راهی بس دشوار و مسیری پُر پیچ و خم و پُر خطر در پیش دارند، اما عبور از آن ضرورتی است تاریخی در جریانِ مبارزات دموکراتیک. آنچه که رژیم را قدم به قدم به عقب‌نشینی وامی‌دارد همین اصل مبارزه است. حتی آخوندهای متحجر نیز ناگزیر شده‌اند علی‌رغمِ خواستِ محبوس‌کردنِ زن‌ها در مطبخ، عقب‌نشینی کنند. هر عقب‌نشینی آنان به منزلۀ پیروزی برای زنان است. پیروزی زنان بر آنانی که سال‌هاست در پیِ حفظِ تلفیقِ قوانینِ شرعی با قوانینِ اجتماعی بوده‌اند. و هر پیروزی شکستی است برای تاریک‌اندیشان مذهبی حاکم بر سرنوشت نیمی از نیرویِ فعالِ جامعه.

فردایِ روشنِ ایران مدیونِ مبارزاتِ زنان و مردانی است که با استبداد، نابرابری‌ها و ناعدالتی‌ها پیکار کردند. آنان که چشم در چشم ارتجاع دوختند و تسلیم نه‌شدند. آنان که ایستاده و با گردنی افراشته به پای جوخه‌های دار رفتند، آنان که رنج زندان، شکنجه و شلاق را برجان خریدند، تا فرزندان این خاک و بوم شانس بهتر زیستن بیابند و آزادی را تجربه کنند.

 

***

 

 

یک پیروزی بر ضد تحجر مغزی

 

در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران خودفروشی در اثر فقر چنین رواج نه‌داشته است و تحقیر زنان به چنین درجه‌ای از خفت نه‌رسیده بوده است. رژیم جمهوری اسلامی مدال طلای این شقاوت، خفت، فقدان حیثیت و مظهر آلودگی و کثافت را بُرده است. آیا این مرتجعان متحجر حاکم، زنان و دختران خود را فاحشه‌های بالقوه تصور می‌کنند؟ پس کشورداری را رها کنند و به ناموس‌داری به‌چسبند..

پیروزی مبارزه زنان ایران برای احترام به کرامت و حیثیت انسانی به اینجا خاتمه نمی‌یابد. این مبارزه ادامه دارد. احترام ورزشکاران فوتبالیست به حضور زنان نشانه بارزی از مبارزه مشترک زنان و مردان ایران بر ضد ارتجاع، سرکوب و خفقان است. این مبارزه متحد باید ادامه پیدا کند. حضور زنان ایران بعد از چهار دهه برای تماشای مسابقه تیم ملی فوتبال ایران و كامبوج گام مثبتی است برای درهم شكستن كامل آپارتاید جنسی در سایر عرصه‌های سیاسی و اجتماعی. و این حضور به‌رغم تمام كمبودهایش دست‌آورد مبارزه زنان ایران است كه آن را بر مرتجعین حاكم تحمیل كرده‌اند. پیروزی را باید قدم به قدم بدست آورد، آن را حفظ و تداوم بخشید.

مقاله زیر به قلم ریحانه طباطبایی است که موشکافانه به کالبد شکافی تبعیض جنسیتی در ایران پرداخته است. در زیر عین مطلب را می‌خوانید:

من، تو و استادیومی که من و تو را دوباره ما می‌کند

مقاله‌ای از ریحانه طباطبایی:

 

ما با هم هم‌بازی بودیم، در کوچه پس کوچه‌های شهر با هم دوچرخه‌سواری می‌کردیم، دزد و پلیس، گُرگم به هوا، با هم از درخت بالا می‌رفتیم، با هم زانوهایمان زخمی می‌شد و حتا با هم گُل‌کوچک بازی می‌کردیم.

آن زمان که با هم در کوچه‌های محله‌مان بازی می‌کردیم، جنسیت مهم نبود، بچه بودیم و هم سن و سال. حتا یادتان باشد، ما در دوچرخه‌سواری می‌بُردیم، تند‌تر و جسورتر، گاهی از ما گُل می‌خوردید و تعداد زخم‌های روی دست و پایمان برابر بود. با هم بزرگ شدیم تا روزی که آنقدر بزرگ شدیم که بعضی‌ها به اسم شرع و قانون مقابل دوچرخه‌سواری ما ایستادند، شما هنوز سوار بر دوچرخه بودید و ما پای پیاده با نگاهی پُر از حسرت، شما جای گُل‌کوچک به استادیوم رفتید و ما پای تلویزیون ماندیم با نگاهی پُر از حسرت.

کم کم از هم دور شدیم، شما عادت کردید به دنیای مردانه‌ خود و ما عادت کردیم به این دنیای زنانه‌ای که برایمان ساخته بودند. سال‌ها طول کشید، سال‌ها پشت در استادیوم ماندیم، آمدیم و راهمان ندادند و شما همبازی‌های دوران کودکی بی‌تفاوت و عادی از کنارمان رد شدید.

گذشت و گذشت، گریم کردیم و آمدیم کنارتان نشستیم، نفهمیدید همان بچه‌های کوچه‌های تنگی هستیم که باهم گُل‌کوچک بازی می‌کردیم، آمدیم و فریاد زدیم، هی خودمان را به شما نشان دادیم، تا کم کم به یاد آوردید یک روز باهم دوچرخه‌سواری می‌کردیم، با هم از درخت بالا می‌رفتیم و با هم در کوچه با توپ دولایه بازی می‌کردیم.

کم کم شما هم حضور ما را در کنار خودتان زمزمه کردید، تا آن روز که سحر «دختر آبی»، یکی از همان همبازی‌های دوران کودکی خودش را سوزاند تا زمزمه‌ی شما برای رفع این نابربری تبدیل به فریادی هرچند اندک و محدود شود.

حالا با کمک یا بی‌کمک فیفا، اما با ایستادگی خودمان، توانستیم این سد را بشکنیم و جایی ولو اندک کنار شما داشته باشیم.

اما؛ اما شمائی که فراموش کرده‌اید زمانی کنار هم در کوچه‌ها بازی می‌کردیم، حالا می‌خواهید به ما آداب حضور در استادیوم را یاد دهید، نگرانید که برایتان از سعدی و حافظ بخوانیم، و کلی برایمان دستورالعمل نوشته‌اید که در استادیوم چه کنیم. بعضی از آنها خوب است، بالاخره در این دنیای مردانه‌ای که شما در نبود ما خلق کرده‌اید، خیلی چیزها را نمی‌دانیم و باید یاد بگیریم. اما فراموش نه‌کنید، بخشی از این آدابی که امروز به ما دیکته می‌کنید، در غیاب ما ساخته و پرداخته شده و می‌تواند تغییر کند. ما می‌توانیم همان طور که در کودکی باهم قوانین بازی‌ها را می‌ساختیم، امروز هم در کنار یکدیگر و با هم آدابی خلق کنیم که هر دو بلد باشیم. سخت نه‌گیرید، این دنیای مردانه‌ای که شما خلق کرده‌اید، باید تَرَک بخورد. می‌دانیم، سال‌ها عادت کرده‌اید، لحظاتی را دور از زن و بچه و خانواده در استادیوم خودتان باشید، مردانه مردانه، اما بیائید با هم برگردیم به دوران کودکی، همان دورانی که کنار هم در کوچه‌ها می‌خندیدیم و کَل کَل می‌کردیم. بیایید کنار هم باهم بخندیم و کَل کَل کنیم و فریاد بزنیم.

راستی، این مدت خیلی نگران دستشویی رفتن ما در استادیوم بودید. بارها تذکر دادید که آنجا دستمال نیست و چه و چه. مگر در این شهر و کشور چند دستشویی عمومی بوده و یا مگر دستشویی‌های بین شهری دستمال داشتند و مگر ما به یکباره از کره‌ای دیگر امده‌ایم که شما انقدر نگران مسائلی شده‌اید که ما تمام عمر با آن مواجه بوده‌‌ایم و اتفاقاً راه‌حل‌های مواجهه با آن را مدنی‌تر از شما یاد گرفته‌ایم.

یا نگران حرف‌های رکیک و آزارهای استادیوم هستید. مگر این هم اتفاق جدیدی است؟ مگر از وقتی بزرگ شدیم و از هم جدا، کم در خیابان و کوچه و پس کوچه‌ها متلک شنیدیم و اذیت شدیم؟ و وقتی گلایه و اعتراض کردیم، انگشت اتهام به سمت خودمان گرفته شد.

بی‌خیال این حرف‌ها شوید. نخواهید برای حفظ این دنیای مردانه هویت ما را بگیرید. نخواهید جرات تجربه کردن را از ما بگیرید. ما می‌دانیم در استادیوم سعدی نمی‌خوانند. بیائید همان طور که در کودکی کنار هم بودیم، امروز هم کنار هم باشیم، با هویت خودمان، همان گونه که همیشه بودیم. نهایتاً چندبار سوتی خواهیم داد، چند بار جواب شعارهایتان را غلط خواهیم داد، اما همان طور که در کودکی پا به پای هم رفتیم، و شجاعت و اعتماد به نفس یکدیگر را نگرفتیم، امروز هم همان طور باشیم، باهم باشیم مانند آن روزها که در مقابل همسایه بد اخلاق و اخمو، که توپ‌مان را پاره می‌کرد، متحد بودیم، پشت به پشت هم، دوشادوش هم.

***

 

پیرامون اعتصاب و اعتراضات درخشان کارگران «آذرآب اراک»

شرکت «آذرآب اراک»، ابرشرکت هولدینگ و یا پیمانکاری ایرانی است. این کارخانه محصولات مادر صنایع بزرگی را عرضه می‌کند، از جمله زیرساخت‌های صنعتی پالایشگاه‌های گاز، نفت، پتروشیمی، فولاد، صنایع قند و شکر و سیمان، نیروگاه‌های برقی آبی، حرارتی، گازی و به خصوص نیروگاه‌های هسته‌ای و تولیدات تمامی تجهیزات مربوط به آنها. از جمله طراحی و ساخت و نصب توربین و مخازن تولید فشار از طریق ارایه فشار بخارهای چند صد تنی در هر ساعت در این کارخانه قول پیکر تولید می‌شود.

این ابر شرکت با سرمایه‌گذاری دولتی در سال ۱۳۶۳ در چنین بُعد عظیمی آغاز به کار کرد و شرکت نسبتاً موفقی هم بود که چند هزار کارگر در آن مشغول بودند. پس از اینکه دولت سرمایه‌داری ایران سیاست «تعدیل ساختاری» را پیشه کرد، این کارخانه مدرن در سال ۱۳۸۵ توسط دلقکی به نام محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور دردانه شخص رهبری به بخش خصوصی واگذار و با واگذاری و فروش ۱۶۴۰۰ سهم وارد بورس تهران شد. مدیران جدید این کارخانه عظیم به دست عده‌ای رانت‌خوار افتاد که طبعاً قادر نه‌بودند چنین شرکت قول پیکری را اداره کنند. این ابرتولیدکننده در آغاز با شرکت‌های بزرگ اتریش، اسپانیا و غیره همکاری‌های گسترده‌ای داشت. دولت شیخ حسن روحانی، این متزور کلاش، بخش اعظم پروژه‌های داخلی را که در دست این کارخانه بود، به بهانه عدم تخصص لازم، لغو و به شرکت‌های خارجی واگذار کرد که تحریم‌های ضدبشری امپریالیسم آمریکا به‌تواند به مشکلات تولیدات داخلی و صادراتی کشور به‌افزاید. در پی این دو عامل ضد کارگری و ضدملی بود که حجم تولیدات این شرکت هر روز کمتر شد، بطوری که امروز تنها ۱۵ درصد از ظرفیت تولیدی این شرکت فعال است.

نابودی صنایع عظیم شرکت‌های قول پیکر در نظامی است که هیچگاه بطور جدی به تولیدات داخلی توجه نه‌داشته و از آن حمایت نه‌نموده است. روشن است مدیران و صاحبان دزد و چپاول‌گر در شرایط رکود اقتصادی، که در ماهیت سیستم سرمایه‌داری است، قدرت پرداخت دستمزهای هزاران کارگر بیگناهی را، که در رونق آن دخالت داشتند و تاثیرگذار بودند، ولی محرم در مدیریت آن نه‌بودند، ندارند. کارخانه عظیم هپکو هم دچار همین مشکل شده است ولی رژیم سرمایه‌داری ایران با ادامه سیاست‌های ضدبشری نئولیبرالی درصدد نیست از این سیاست‌ها دست کِشد، زیرا در ماهیت‌اش نیست. این رژیم در سیاست‌های ضد ملی هم صبر عیوب دارد و هم پشتکاری بی‌خدشه! او در این راه ضد کارگری مصمم است. آفرین بر این شجاعت!

اعتراضات کارگران این شرکت از سال ۱۳۹۶ و به خاطر تعویق حقوق‌های ماهانه آغاز شد. در مرداد امسال موج جدید اعتراضات آغاز شد. مدیران بی‌لیاقت به خواسته‌های کارکنان این شرکت بی‌اعتنا بودند و مسئولین محترم دولتی هم حامی این مدیران بی‌لیاقت. کارگران برای احقاق حقوق‌شان دست به اعتصاب زدند. در دور دوم اعتصابات که از ۱۴ مهر ماه آغاز شد، خواستار پرداخت حقوق معوقه و تعیین تکلیف شرکت و خلع ید از سهام‌داران شدند که این اعتراضات با حمله اراذل و اوباش نیروی امنیتی روبرو شد. چون مسئولین و مقامات به خواسته های کارگران وقعی نه‌نهادند، کارگران تصمیم گرفتند برای رساندن صدایشان به مسئولین، اعتراضات را به بیرون از کارخانه هدایت کنند و این برای دولت تزویر و دروغ شیخ حسن خوشایند نه‌بود. در ادامه این اعتراضات پلیس و نیروی انتظامی وارد عمل شد و ضمن ضرب و جرح کارگران شریف وطن با گاز اشک‌آور و باتوم،۲۱ تن کارگر بیگناه را که طالب رونق بخشیدن به تولیدات کارخانه بودند، ربودند و راهی زندان کردند. تعدادی از زخمی‌شدگان برای معالجه به بیمارستان رجوع کردند ولی هجوم چماقداران نظام منفور جمهوری اسلامی به بیمارستان، کارگران زخمی شده را مجبور ساخت اجباراً از بیمارستان هم بُگریزند. در پی یورش پلیس حامی عده‌ای غارت‌گر بر علیه توده‌های زحمتکش، کارگران این مجموعه بیانیه‌ای منتشر کردند. در بخشی از بیانیه صادره می‌خوانیم:

«امروز جواب چشمان پُراشک خانواده‌های ما را دادید! امروز خشم ما را دو چندان کردید! حق ندارید برادران‌مان را بازداشت کنید. ما این خیابان‌ها را کنار هم طی کردیم و کنار هم می‌مانیم».

مخالفت، اعتراض و مبارزه بر علیه سیاست‌های خانمان‌برانداز خصوصی‌سازی در چارچوب سیاست‌های نئولیبرالی را فقط در کارخانه «آذرآب اراک» نمی‌بینیم. ما شاهد اتخاذ چنین سیاست‌های ویرانگری در تمام عرصه‌های آموزشی، فرهنگی، هنری، ورزشی و تولیدی هستیم. از حال و روز کارخانه بزرگ هپکو، مجتمع عظیم نیشکر هفت تپه باخبریم و در امتداد آن شاهد مبارزات کارگران و کارمندان کارخانه‌های فوق هم هستیم. امروز کارگران دیگر کشورهای جهان از سانتیاگو تا شهرهای مختلف اکوادور، از جلیقه زردهای خیابان‌های پاریس، تا هفت تپه و آذرآب اراک زبانی مشترک و خواستی مشترک دارند. در جای جای جهان مبارزات زحمتکشان تطبیقی است از خواست‌های صنفی و سیاسی هر دو. و این نشان از خودآگاهی نسبی طبقاتی زحمتکشان دارد حتی در آن گوشه‌ای از جهان که نه از آزادی مطبوعات خبری است و نه از آزادی احزاب کارگری. در سرتاسر جهان، زحمتکشان معترض سیاست‌های نئولیبرالی به خیابان‌ها آمده‌اند. همبستگی و هم‌سرنوشتی کارگران چون خاری است بر چشم عالیجنابان حامی نئولیبرالیسم چه در تهران، چه در پاریس و چه در سانتیاگو.هیچ آزاده ای نیست که از چنین مبارزاتی دفاع نه‌کند. چنین مبارزاتی بدون تردید پیروزیهایی را نیز به دنبال خواهد داشت. پیروزی نهایی اما تنها از طریق سازمان‌یابی و تشکل سازمانی، تشکل حزبی میسر می‌گردد.

پر توان باد پرچم مبارزاتی پر افتخار کارگران آذرآب اراک

پیش به سوی یک پارچگی و سازمانیابی زحمتکشان ایران

 

***

 

در جبهه نبرد طبقاتی

اخبار و گزارشات کارگری مهرماه ۱۳۹۸

در اثر پایداری و مبارزه کارگران و فعالین کارگری، مدنی، هنری، ادبی و … در داخل و خارج از زندان، و مبارزه متحد تشکلات مستقل صنفی و سیاسی در حمایت از مطالبات کارگران و زندانیان سیاسی، به پیروزی مهمی دست یافت و تعدادی از زندانیان آزاد شدند. اگرچه هنوز بخشی از فعالین کارگری در زندان‌اند، اما تا همین که رژیم وادار به عقب‌نشینی گردید، گامی ولو کوچک و هم به پیش است و این امر بر اعتماد به نفس کارگران و روحیه رزمندگی آنها می‌افزاید.

روز شنبه چهارم آبان ۹۸، «سپیده قُلیان»، «عاطفه رنگریز»، «مرضیه امیری»، «ساناز الهیاری»، «امیرحسین محمدی فرد» و «امیر امیرقلی» با قرار وثیقه آزاد شدند. آزادی این عزیزان بر همه کارگران، فعالان کارگری و خانواده‌های آنان مبارک باد! با آرزوی آزادی همه کارگران زندانی و با امید به روزی که هیچ انسان آزاداندیشی به خاطر حق‌طلبی و باورهایش دستگیر و زندانی نه‌شود. می‌بایست با ادامه مبارزه، خواستار آزادی بدون قید شرط «ندا ناجی»، «اسماعیل بخشی» و «عسل محمدی»، «محمد حبیبی» و دیگر زندانیان شد.

مهر ماه، ماه آغاز فراگیری و ماه آغاز به کارگیری آنچه آموخته‌ایم است. ولی افسوس که بعضی از معلمان و دانشجویان در زندان‌اند و یا از مدرسه و دانشگاه اخراج شده‌اند و مسئولین نظام کماکان نمی‌خواهند به‌دانند که نمی‌توان با فریب، استدلالات آبکی و سرکوب راه به جایی بُرد و به مبارزه معلمان و دانشجویان و دانش‌آموختگان پایان داد. و مدارس و دانشگاه‌‌ها را با سیاست «ایران بربادده خصوصی‌سازی» به غارت بُرد و زمینه را برای ورود سرمایه موسسات مالی امپریالیستی آماده کرد. معلمان و دانشجویان و دانش‌آموزان در کنار دیگر زحمتکشان به مبارزه خود علیه رژیم سرمایه‌داری ادامه می‌دهند و قدمی عقب نخواهند نشست. روحانی در استدلالات مزورانه خود، که نشان از ماهیت سیاست‌های نئولیبرالی او و رژیم سرمایه‌داری اسلامی دارد، در آیین بازگشایی دانشگاه‌ها گفت: «دانشگاه را باید به بخش خصوصی وصل کرد. بخش خصوصی آن کسی است که نیمه‌شب هم برای کسب درآمد بیرون می‌رود، منتظر صف و مشتری است، اما کارمند ساعت کاری دارد و منتظر تمام‌شدن مشتری است. کار خصوصی و دولتی فرق دارد و ما باید دانشگاه را به بخش خصوصی نزدیک کنیم ...». و حتماً به همین دلیل است که کارخانه‌ها را یکی بعد از دیگری به ورطه ورشکستگی می‌کشانند و جز مفت‌خوری کارخانه‌ها و معادن و … و ملاخوری وام‌های بانکی کاری از دستشان برنمی‌آید. در چنین وضعیتی، که دروغ و فریب به فرهنگ غالب مسئولان تبدیل شده است و هر کسی برای سهم بیشتر از «سفره انقلاب» مدیحه‌سرای مسئولان بالایی نظام می‌شود، است که راهی دیگر برای سهم بَری پیدا می‌شود و آن نیز سبقت گرفتن از همدیگر برای سرکوب مردم و خیانت به ایران و ایرانی است و در چنین حالتی بهشت را نیز با سرکوب کارگران و معلمان و روشنگران جامعه و شرکت در غارت مردم به دست می‌آورند. «قاضی مقیسه» می‌گوید: «با صدور حکم متهمان هفت‌تپه، آخرتم را خریدم». نان «قاضی مقیسه» و امثال او آغشته به خون و رنج کارگران و زحمتکشان است. ولی بی‌دلیل گمان برده‌اند که با دروغ، فریب و سرکوب می‌توانند بهشت خود را بر روی زمین جاودانه سازند. باید به‌دانند که جنبش کارگری کُهن سال و سرد و گرم چشیده ایران، که در پرونده مبارزاتی خود دو «انقلاب مشروطه و بهمن» را دارد و دو کودتا را به خود دیده و علی‌رغم جزر و مَدها و فراز و فرودهای فراوان، به راه خود ادامه می‌دهد و سرانجام با نیروی متحد خود به عُمر گندیده نظام سرمایه‌داری پایان خواهد داد. در اینجا جا دارد تا به سرمایه‌داران و دولت‌های آنان در ایران و جهان از قول «سعدی» گفت: «مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی».

در زیر با توجه به محدودبودن صفحات توفان الکترونیک بخشی از اخبار مبارزاتی رخ داده در مهر ماه را می‌آوریم:

 

زندانیان کارگری

۱ مهر

«ساناز الهیاری»، «عسل محمدی»، «مرضیه امیری» و «ندا ناجی» در نامه‌ سرگشاده‌ای، ریشه اعتراضات کارگری را مطرح و به برخوردهای سرکوب‌گرانه مأموران امنیتی با فعالان اجتماعی، کارگری و روزنامه‌نگاران و احکام سنگینی که دستگاه قضائی علیه آنان صادر کرده، انتقاد نمودند. آنها همچنین ضمن مقایسه احکام صادر شده برای فعالان مدنی با احکامی که برای متهمان پرونده‌های فساد اقتصادی صادر شده، احکام صادره قوه قضائيه را ناعادلانه و تبعیض‌آمیز خواندند.

۲ مهر

دادگاه تجدیدنظر بدون برگزاری جلسه دادگاه و به صورت غیابی حکم ۷ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق «پریسا رفیعی» فعال صنفی دانشگاه تهران را عیناً تأیید کرد. این بی‌دادگاه‌ها و احکام آن‌ها یادآور محاکمات دهه ۶۰ است.

«حسن سعیدی» به پنج سال حبس تعزیری و ممنوعیت عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی و اجتماعی به مدت دو سال محکوم شد. صدور این رأی ظالمانه در حالی است، که فعالیت‌های ایشان در دفاع از معیشت و حقوق کارگران بوده است. برای جلوگیری از فعالیت‌های حق‌طلبانه «حسن سعیدی»، ایشان از سال ۸۴ تاکنون بارها با پرونده‌سازی از کار اخراج شده است. او آخرین بار در سال ۹۱ از کار اخراج شد. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه صدور آراء قضایی محکومیت برای اعضای سندیکا و دیگر فعالین مدافع حقوق کارگران و معلمان را محکوم می کند و خواهان آزادی بی قید و شرط آنان می‌باشد.

۳ مهر

«زرتشت احمدی راغب» که در اعتراض به بازداشت غیر قانونی در بند انفرادی در اعتصاب غذای خشک بود، پس از انتقال به بند عمومی ۲۰۹ زندان اوین اعتصاب غذای خشک را شکست، اما همچنان اعتصاب غذای خود را به صورت اعتصاب غدای تَر ادامه می‌دهد. او در مدت یکماه گذشته شدیداً تحت انواع فشارهای روحی و فیزیکی برای اعترافات اجباری بوده است. بازجویان امنیتی به او پیشنهاد دادند در صورت همکاری به سر کارش برمی‌گردد و تمام حقوق‌اش بازگردانده می‌شود که ایشان صریحاً گفته‌اند: من به قیمت جانم از آرمان‌های ملت و خودم دفاع می‌کنم. حال ایشان در وضعیت خیلی خطرناکی قرار دارد که به سختی توان صحبت کردن دارند.

۶ مهر

«سید رسول طالب مقدم» به اتهامات واهی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی به ۷۴ ضربه شلاق، دو سال حبس تعزیری، دو سال تبعید به منطقه آفرایز از توابع بخش سده خراسان جنوبی و دو سال محرومیت از عضویت در دستجات و احزاب و گروهای سیاسی و اجتماعی گردیده است.

۱۳ مهر

«عاطفه رنگریز» و «سپیده قُلیان» در حمایت از دو زندانی جرائم عمومی زندان قرچک به نام‌های «صغری افتخاری» و «اکرم بایرامی» و در اعتراض به نگهداری آن‌ها در سلول انفرادی، مقابل درب سلول‌های انفردای تحصن کرده و اعلام نمودند اگر مدیریت زندان به وضعیت این دو زندانی رسیدگی نه‌کند، دست به اعتصاب غذا خواهند زد که مسئولین زندان قرچک این دو زندانی را از انفرادی خارج کردند و «عاطفه رنگریز» و «سپیده قُلیان» به تحصن خود پایان دادند. درود بیکران به شیر زنان و شیر مردان طبقه کارگر!

۱۵ مهر

به علت عدم موافقت دادستان و دخالت «جعفری چگنی»، رئیس دادگستری شوش وثیقه‌های قبلی کارگران بازداشتی به دو برابر افزایش یافت. و این در حالی است که کارگران حتی اگر دستمزد ناچیز خود را نیز به‌موقع دریافت کنند، توان پرداخت حداقل نیازهای زندگی خود را نیز نه‌دارند و با مشکلات فراوان دست به گریبانند. و به همین علت همگی کارگران به علت عدم تودیع وثیقه در بازداشت هستند. در حالی که شاکی کارگران، کارفرمای شرکت آقای «اسدبیگی» است، که نامبرده متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور است. چرا «اسدبیگی» که متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور است، آزاد است، اما کارگرانی که به دنبال امنیت شغلی و معیشت خود هستند، دستگیر می‌شوند و به زندان می‌اُفتند؟

«محمد حبیبی» و «فرهاد میثمی» نامه‌ای سرگشاده خطاب به سیاست‌گذاران قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها نوشته و اعلام داشتند که از این پس به قوانین آن‌ها در زندان‌ها تمکین نه‌خواهند کرد. در این نامه آمده است که: «از این لحظه، تا زمانی که به رعایت حقوق انسانی و قانونی زندانیان متعهد نه‌شوید، از رعایت آنچه قواعد زندان‌های خود می‌دانید، سرباز می‌زنیم و آن را به رعایت حقوق حداقلی‌مان توسط شما موکول می‌کنیم».

۱۸ مهر

«ناهید خداجو» به ۵ سال حبس تعزیری، به اتهام واهی «اخلال در نظم عمومی» به یکسال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم گردید. اتحادیه آزاد کارگران ایران در بیانیه‌ای حکم بی‌دادگاه را محکوم نمود و در بیانیه خود آورده است که: «نهادهای مسئول و سیستم قضائی به جای برخورد امنیتی با هرگونه فعالیت‌های صنفی و سرکوب فعالین، به تأمین خواست و مطالبات کارگران و مزدبگیران ایران اقدام نمایند وگرنه با ادامه سیاست سرکوب در مقابل خواست معیشتی جامعه، قطعاً باد خواهند کاشت و توفان درو خواهند کرد. … ».

دادگاه تجدیدنظر، حکم ناعادلانه یکسال حبس تعزیری به اتهام واهی «تبلیغ علیه نظام» را برای «پروین محمدی»، «علیرضا ثقفی» و «هاله صفرزاده» تأیید کرد.

۱۹ مهر

دادستان تهران با آزادی مشروط «محمود بهشتی» مخالفت کرد.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی پرونده‌سازی و صدور احکام ظالمانه برای اعضای سندیکا را با صدور اطلاعیه‌ای محکوم کرد. در این اطلاعیه آمده است که: «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه فشارهای پلیسی - امنیتی - قضایی علیه اعضای سندیکا را شدیداً محکوم می‌کند و خواستار توقف پرونده‌سازی علیه اعضای سندیکا و آزادی فوری و بی قید و شرط بازداشت‌شدگان روز جهانی کارگر، کارگران زندانی نیشکر هفت تپه، معلمان زندانی و حامیان کارگران دربند شد».

۲۲ مهر

در بیانیه ۱۷ زندانی زن سیاسی آمده است که: «دیر زمانیست که استبداد و استثمار توأمان جز چتر خفقان و گرسنگی و فقدان بر سر مردم این سرزمین نگسترده است. در تمام این سال‌ها کشاکش قدرت مسلط با آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی در جریان بوده است. در یک سو حاکمیت با تمام ابزارهای سرکوب و در سوی دیگر جان‌های آزاده‌ی مردان و زنان با تمام آنچه داشته‌اند از قلم‌شان تا جان‌شان. این کشاکش و نبرد به صریح‌ترین شکل در مواجهه حاکمیت با مادران و مادرانگی طی سال‌ها نمایان شده است. … ما زنان این مرز و بوم در این سو یا آن سوی دیوار زندان بر این باوریم که وجدان بیدار جامعه، تاب این‌ ستم‌ها را نخواهد آورد و نه دیر هنگام، بلکه در سپیده دمی نزدیک، با عمل و اراده و هر لحظه، رهایی مادران رنج کشیده این سرزمین را فراهم خواهد ساخت. …»

۲۴ مهر

کانون نویسندگان ایران تأیید حکم‌های بدوی برخی فعالان کارگری و فرهنگی در دادگاه‌های تجدیدنظر را محکوم ساخت. در بیانیه کانون آمده است که: «… هدف از صدور حکم‌های سنگین و بازداشت‌های فراوان چیزی جز هراس‌افکنی و خاموش‌کردن اعتراض‌ها و سنگین و ترسناک‌کردن هزینه‌ی انتقاد و اعتراض نیست. تأیید حکم‌های دادگاه‌های بدوی در دادگاه‌های تجدیدنظر نیز اجرا و انجام همین هدف را دنبال می‌کند و مکمل مراحل پیشین است. تأیید حکم اولیه در حقیقت تأیید دادگاه و قاضی و روند دادرسی نیز هست. تأیید همه‌ی آن برخوردهایی است که از روزهای آغازین پرونده‌سازی با «متهمان» می‌شود. وقتی مراجع بالاتر در بیشتر – نزدیک به همه - موردها نتایج و رفتارهای مراجع پایین‌تر را تأیید می‌کنند، یعنی: ادامه بدهید! همین‌طور پیش بروید! این‌گونه تأیید در خود تشویقی نهفته دارد و به تکرار و تداوم برخوردها می‌انجامد. زیرا هدف تعریف شده برای دستگاه قضایی، سیاسی است و راه و روش‌ها نیز ناگزیر سیاسی می‌شود. از چنین دستگاهی انتظار رفتار قضایی نباید داشت. ...»

۲۵ مهر

«عاطفه رنگریز» هنوز در اعتصاب غذا به سرمی‌برد. تا چنین شیر زنانی وجود دارند، طبقه کارگر ایرانِ ما سیاست‌های نئولیبرالی را هرگز نمی پذیرد. او در نامه خود آورده است که: «...ازاینرو بدن خود را سلاحی می‌کنم در برابر این همه بی‌عدالتی که بر ما گذشت و می‌گذرد و اعتصاب غذای خود را در اعتراض به عدم پذیرش غیرقانونی وثیقه‌ای که تاکنون پنج بار با در بسته و دیوارها روبرو شد و همچنین صدور احکام ناعادلانه و نگهداری غیرقانونی در زندان قرچک اعلام می‌کنم. نیک آگاهم که جان من برای آنان‌ که به بازی‌اش گرفته‌اند ارزش محافظت ندارد، و این رنج را برای شکستن این دیوار سکوت که قتل خاموش جامعه‌ی مدنی و صدای حق‌طلبی ما است، تحمل می‌کنم. ...»

۳۰ مهر

«عاطفه رنگریز»، فعال کارگری در زندان قرچک ورامین، با تأمین یکی از خواسته‌های خود، مبنی بر پذیرش قرار وثیقه به اعتصاب غذای خود پایان داد. قرار وثیقه وی از دو میلیارد تومان به نصف این مبلغ کاهش پیدا کرد. وی از تاریخ ۲۴ مهرماه دست به اعتصاب غذا زده بود.

«سپیده قلیان» در یک پیام صوتی از زندان قرچک اعلام داشت که دست به اعتصاب غذا زده است. او در این پیام صوتی گفته است که: «من از روز یکشنبه، دست از خوردن غذا و آب کشیده‌ام. دست از آزار من و خانواده‌ام برنمی‌دارند. خسته شده‌ام. مگر من چه قدر توان دارم؟ می‌خواهم هیأتی از قوه قضائیه برای بررسی وضعیت زندان قرچک بیاید».

 

فرهنگیان

۶ مهر

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) درباره عدم رعایت حقوق معلمان زندانی بیانیه‌ای صادر کرد که در آن می‌خوانیم: «…مسئولان امنیتی و قضایی، تنها در نیمه اول سال ۱۳۹۸ بیشتر از ۶۰ معلم را احضار، بازداشت، بازجویی، محاکمه و زندانی کرده‌اند و در طول حدود دو دهه فعالیت کانون‌های صنفی معلمان ایران صدها نفر بازداشت، زندانی، اخراج، انفصال از خدمت، تبعید، بازنشسته اجباری و... شده‌اند و در حال حاضر (مهرماه ۱۳۹۸) محمود بهشتی، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، عبدالرضا قنبری و ده‌ها معلم دیگر زندانی نظامی هستند که معلمی را شغل انبیا می‌داند!!؟

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ضمن محکوم‌کردن تحمیل شرایط زندان برای معلمانی که فعالیت صنفی می‌کنند، محدود‌کردن آزادی‌های مشروع و قانونی و جلوگیری از ملاقات‌های حضوری برخی از آنان انتقال ناگهانی و بدون ذکر دلیل محمد حبیبی از بند ۴ به بند ۸ را اقدامی در جهت آزار و محدودیت بیشتر برای این معلم و فعال صنفی دانسته و محکوم می‌نماید. … »

۸ مهر

تجمع معلمان نهضت سوادآموزی استان لرستان در پی اعلام عدم نیاز آنان از سوی اداره کل آموزش و پرورش ۸ روز پس از سال تحصیلی

۱۱ مهر

تجمع فرهنگیان در مقابل اداره آموزش و پرورش اصفهان:

شماری از فرهنگیان تبریزی مطابق فراخوان قبلی در اعتراض به پاسخ نگرفتن در مورد مطالبات‌شان در مقابل اداره آموزش و پرورش در تبریز تجمع کردند.

 

دانشجویان، فرزندان و یاوران کارگران

۲۴ مهر

دانشجویان در اعتراض به حضور حسن روحانی، احکام صادره علیه دانشجویان، در دانشگاه تهران دست به تجمع اعتراضی زدند، دانشجویان ضمن فریادزدن مطالبات خود، با کارگران، معلمان و سایر اقشار تحت ستم جامعه اعلام همبستگی کردند. دانشجویان معترض به زندانی‌شدن همکلاسی‌هایشان و برخوردهای امنیتی با کارگران، معلمان و دانشجویان اعتراض کردند.

آنها با سردادن شعارهائی چون: «دانشگاه پول گردان، زحمتکشان در زندان»، «برخورد امنیتی محکوم است! محکوم است!»، «کارگر! دانشجو! معلم! اتحاد اتحاد»، «کلاس درس خالیه، دانشجو زندانیه»، «از هفت تپه تا تهران، زحمتکشان در زندان»، «دانشگاه پولی شد، دانشجو زندانی شد»، «دانشجو! کارگر! ایستاده‌ایم در سنگر» و همچنین با در دست داشتن تصاویری از دانشجویان دربند از جمله «مرضیه امیری» حمایت خود را از آنان و انزجار خویش را از سیاست‌های سرکوب‌گرانه و امنیتی اعلام کردند. در پایان در بیانیه‌ای که از طرف فعالین صنفی دانشگاه تهران صادر شد، چنین آمد: «...تاریخ، ما را قضاوت خواهد کرد. در زمانه‌ای که رنج تنوره می‌کشد و انسان آواره می‌شود، در زمانه‌ای که حاکمیت سوار بر هیولای بازار همه جا را در می‌نوردد، بسیاری از دانشجویان در انفعالی سیاسی، خزیده در فردیت حریص و سردرگم خویش به دنبال بیرون کشیدن گلیم خود از این آب گل آلوداند. با این حال، سعادت امری جمعی است چنانکه نگون‌بختی. این آوازه‌ای است که باید مدام در گوشمان طنین بیاندازد. این مسئولیت اجتماعی ما است که بی‌تفاوت نباشیم. مسئولیت اجتماعی ماست که بی‌قرار باشیم! که ما هنوز هم، شادان و پایکوبان فریاد برمی‌آوریم: مقاومت، زندگیست، خواه زندانی در چشم‌انداز باشد، خواه دانشگاهی».

 

هفت تپه

۱ مهر

بعد از اعلام خبر اخراج یا عدم تمدید قرارداد، ۲۱ کارگر نیشکر هفت تپه، تمامی کارگران بخش‌های داخلی شرکت از جمله اداره تجهیزات مکانیکی قسمت کارخانه تولید شکر و همچنین امور زیربنایی در حمایت از همکاران و هم‌طبقه‌ای‌های خود دست از کار کشیدند و نسبت به این عمل ضدکارگری و زشت کارفرما در روبروی دفتر مدیریت شرکت تجمع کردند. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن محکوم‌کردن اخراج این کارگران شریف و زحمتکش، خواهان بازگشت به کار تمامی این عزیزان شدند.

۳ مهر

با وجود  تهدیدات امنیتی، اعتصاب کارگران هفت تپه وارد سومین روز خود شد. ۸ تن از کارگران به اداره پلیس امنیت شهرستان شوش احضار شدند «یوسف بهمنی» که در بین کارگران سخنرانی کرد، نیز در میان آنان است.

۷ مهر

با حضور پلیس اطلاعات و امنیت در حراست شرکت با همکاری «شکوهی»، مسئول حراست شرکت، از طریق اداره مذکور، ۴۰ نفر از کارگران به صورت تلفنی احضار شده‌اند. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، احضار و تهدید کارگران را شدیداً محکوم کردند و خواهان بازگشت به کار تمامی این عزیزان زحمت کش و شریف شدند.

۸ مهر

نزدیک به ۱۵۰ کارگر دیگر در شرُف اخراج از کار به بهانه عدم نیاز و عدم تمدید قرارد مجدد، از کار اخراج می‌شوند. کارفرما و مدافعان آنها، با وعده‌های سرخرمنی، مبنی بر اینکه جمعی از افراد اخراج شده، می توانند به سر کارهای خود برگردند، در واقع تلاش دارند که با این ‌حیله، صفوف متحد کارگران را درهم‌شکنند.

سندیکای کارگران هفت تپه به درستی توطئه فریبکارانه را افشاء کرد و در اعلامیه‌ای آورد که: «... وقتی که کارگران با اتحاد و همبستگی و یکدلی فریاد می‌زنند که باید تمام همکاران اخراجی به سر کار برگردند، وقتی فریاد می‌زنند ما مخالف خصوصی‌سازی هستیم، وقتی فریاد می‌زنند که نماینده ما، اسماعیل بخشی، باید سریعاً آزاد شود و به پرونده‌سازی علیه کارگران خاتمه داده شود، مدافعان سرمایه به این فکر می‌افتند تا با هر ترفندی اعتصاب کارگران را به انحراف بکشانند...». «ابراهیم عباسی منجزی»، کارگر هفت تپه در سخنانی در اعتراض به دستگیری‌ها و احکام ناعادلانه و اخراج‌ها، احضارها و خصوصی‌سازی، خواستار آزادی کارگران شد.

۹ مهر

«ابراهیم عباسی» در جمع کارگران معترض روبروی دفتر مدیریت سخنانی ایراد کرد. در بخشی از سخنانش گفت: «شما نشان دادید که برای گرفتن حق و حقوق پایمال شده، باید متحد شد و بدون توهم به این یا آن فرد و جناح، تنها با اتکاء به نیروی طبقاتی می‌توان به خواست‌های خود رسید. … اعتصاب و تجمع شما حول لغو خصوصی‌سازی، بازگشت به کار کلیه کارگران اخراجی، آزادی اسماعیل بخشی، خاتمه دادن به پرونده‌سازی علیه کارگران و … بخشی از مطالباتی است که دست‌یابی به آن در اتحاد و همبستگی میسر خواهد شد».

۱۰ مهر

فرمانده نیروی انتظامی و رئیس حفاظت اطلاعات شوش (بهمنی) و رئیس نیروی انتظامی (بهاروند) در شرکت هفت، همراه با نیرو های مسلح، حضور داشته و کارگران را مورد تهدید قرار دادند. بعد از حضور این نیروها در هفت تپه، سه نفر از کارگران به نام‌های «محمد خنیف»، «ایمان اخضری» و «محسن چشم خاور»، به دادستانی استان در اهواز احضار شدند که در آنجا رئیس اداره اطلاعات شوش حضور داشته بود و کارگران احضار شده مورد تهدید و توهین قرار می‌گیرند.

درود بر کارگران هفت تپه که بارها ثابت کرده‌اند در مقابل تهدیدها  تسلیم نمی‌شوند و با حمایت‌های بی‌نظیر خود از همکاران اخراجی، کارفرما را به عقب‌نشینی وادار می‌کنند (بازگشت به کار ۱۷ نفر از بیست همکار اخراجی) و خواهان بازگشت به کار سه نفر دیگر از همکاران اخراجی هستند و همچنین خواستار آزادی بی قید و شرط «اسماعیل بخشی»، نمایند خود و مختومه‌شدن پرونده «محمد خنیفر» و سایر افراد مرتبط هستند.

۱۳ مهر

۱۱ نفر از کارگران هفت‌تپه، که قرار بود با نمایندگان کمیسیون اجتماعی مجلس ملاقات کنند، در عوارضی خرم‌آباد توسط پلیس امنیت دستگیر شدند.

۱۴ مهر

«ایمان اخضری»، «محمدخنیفر»، «ابراهیم عباس منجزی»، «یوسف بهمنی» و «محمود خدایی» در چهاردهمین روز اعتصاب و تجمع کارگران نیشکر هفت تپه در اعتراض به خصوصی‌سازی شرکت توسط نیروهای امنیتی استان خوزستان دستگیر شدند. کارگران هفت تپه و دیگر کارگران و زحمتکشان ایران خواهان آزادی آنان و دیگر زندانیان جنبش کارگری و زندانیان سیاسی دیگر هستند. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپ بازداشت کارگران را، که‌ عملی به غایت ناپسند، زشت و ضد کارگری است، محکوم کرد و خواهان آزادی بی قید و شرط تمامی بازداشت‌شدگان شد.

۱۵ مهر

حضور کارگران قسمت‌های بیشتر شرکت، از جمله کارگران کشاورزی بعد از بازداشت‌های گسترده و اخراج تعدادی از همکارن خود در تجمع اعتراضی. «کرامت پام» در پانزدهمین روز تجمع و اعتصاب و اعتراض کارگران به خصوصی‌سازی شرکت و دستگیری گسترده و پرونده‌سازی برای کارگران سخنانی ایراد کرد.

۱۷ مهر

اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه هفدهمین روز خود را پشت سرگذاشت. کارگران اعتصابی همچون روزهای قبل در محوطه شرکت روبروی دفتر مدیریت تجمع کردند. استقامت و ایستادگی کارگران اعتصابی نتیجه داد و ۶ کارگر زندانی هفت تپه با قید وثیقه آزاد شدند.

۲۴ مهر

اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه، بیست و چهارمین روز اعتصاب خود را پشت سرگذاشت. خواست‌های کارگران بازگشت به کار سه نفر از همکاران اخراجی، لغو خصوصی‌سازی و پایان‌دادن به پرونده‌سازی برای کارگران و آزادی «اسماعیل بخشی» هستند.

۲۵ مهر

مأمورین نیروهای حفاظت اطلاعات شوش، برای دستگیری «یوسف بهمنی» هجوم بُردند، اما او در منزل حضور نداشت.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه هرگونه تهدید، بازداشت، تعرض و هجوم به محل کار و سکونت کارگران را شدیداً محکوم کرد و خواهان پایان‌دادن به اینگونه برخوردهای ضدانسانی و پایان‌دادن به پروندهسازی برای کارگران شد.

 

هپکو

۱ مهر

اتحاد، مبارزه و مقاومت کارگران هپکو، فسخ قرارداد شرکت هیدرواطلس را رقم زد.

۳ مهر

جمعی از کارگران هپکو در اعتراض به وضعیت این شرکت تجمع کرد‌ند. آنان پس از طی مسیر میدان شهدا تا میدان دارایی در مقابل دفتر نمایندگان اراک، کمیجان و خنداب در مجلس شورای اسلامی این شهر تجمع کردند. باز هم مقاومت، ایستادگی و اتحاد و مبارزه کارگران به ثمر نشست و تمامی کارگران بازداشتی هپکو آزاد شدند و زمینه دریافت مطالبات مزدی کارگران فراهم شد. پیش از این نیز ۲۸ نفر از کارگران معترض هپکو بازداشت شده بودند، که همگی در روزهای گذشته آزاد شدند. رئیس شعب بانک ملی استان مرکزی از اختصاص ۱۵ میلیارد تومان تسهیلات از منابع داخلی بانک ملی استان جهت پرداخت حقوق کارگران هپکو خبر داد.

۱۴ مهر

اعلام همبستگی کارگران آذر آب با کارگران معترض هپکو، تصویری از همبستگی و اتحاد کارگران ایران است. کارگران معترض آذرآب و هپکو به علت عدم پاسخگوئی مطالبات‌شان از سوی مسئولین مجدداً به بستن جاده ورودی اراک اقدام کردند.

۲۱ مهر

مقاومت و پیگیری سه ساله کارگران شرکت تولید تجهیزات سنگین هپکو اراک به بار نشست و سهام این شرکت از دست بخش خصوصی خارج گشت. این پیروزی بر کارگران مبارز هپکو و دیگر کارگران ایران فرخنده باد.

 

آذرآب اراک

۱۳ مهر

اعتصاب کارگران شرکت «آذرآب» برای تعیین تکلیف کارخانه و گرفتن کارخانه از بخش خصوصی ادامه دارد. با توجه به اینکه معاونت سیاسی امنیتی استانداری، پلیس امنیت و فرماندار در آمفی تئاتر شرکت سعی داشتاند از تجمع کارگران جلوگیرند، کارگران آذراب به خیابان آمدند و در محل باغ ملی اراک دست به تحصن اعتراضی زدند.

۱۵ مهر

بار دیگر کارگران کارخانه آذرآب در اراک در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق معوقه‌شان و تعیین تکلیف‌نشدن سهامدار، دست به تجمع زدند، که در مقابل خود با صف نیروهای ضد شورش مواجه شدند و پاسخ کارگران آذرآب را با گاز اشک‌آور دادند. مأموران امنیتی در ابتدای صبح مقابل شرکت ایستاده بودند و اجازه خروج کارگران از کارخانه را ندادند و کارگران نیز تلاش کردند تا با عقب‌راندن نیروهای امنیتی راهی برای خروج از کارخانه باز کنند. و این در حالی است که نیروهای نظامی، امنیتی و قضایی توان و قدرت جلوگیری از اختلاس، غارت و فرار سرمایه‌داران و مسئولان دزد را ندارند و از تمامی نیروی خود فقط و فقط برای سرکوب کارگران استفاده می‌کنند و این نشان می‌دهد که کارگران راهی جز نابودی این سیستم فاسد برایشان باقی نمانده است.

۱۷ مهر

نیروهای امنیتی کارخانه آذرآب را در چهارمین روز اعتصاب کارگران محاصره کردند. کارگران آذرآب نیز در جواب به نیروهای امنیتی و پلیس ضد شورش، که راه خروج کارگران را بسته‌ بودند، با شعارهای خود، از جمله «آذرآب شد فدا با همه شایستگی، زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی» در راهپیمایی در محوطه تولید در داخل کارخانه، پاسخ دادند. دستمزد مرداد و شهریور ماه کارگران این واحد تولیدی هنوز پرداخت نشده است.

۲۲ مهر

کارگران آذرآب در نهمین روز اعتصاب، از محل کارخانه به سوی راه‌ آهن حرکت کردند و مسیر ریلی اراک را کاملاً مسدود کردند و اعلام داشتند تا زمان پیگیری مطالبات‌شان به اعتراضات خود ادامه می‌دهند.

۲۸ مهر

کارگران آذرآب امروز، در دوازدهمین روز اعتراضات خود ریل راه‌ آهن شمال به جنوب را مسدود کردند. اعتراض کارگران توسط نیروهای انتظامی و عوامل امنیتی به خشونت کشیده شد و تعدادی از کارگران بر اثر ضرب و شتم مأموران زخمی و به بیمارستان منتقل شدند و هجوم عوامل امنیتی به بیمارستان جهت دستگیری کارگران مجروح، باعث شد تا کارگران زخمی بدون درمان و مداوا محل بیمارستان را ترک کنند.

۳۰ مهر

در پی اعتراضات چند روز گذشته کارگران آذر آب و برخورد نیروهای انتظامی و عوامل امنیتی با کارگران معترض، تعداد ۲۱ تن از این کارگران توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدند. کارگران در اعتراض به بازداشت همکاران خود با تجمع و راهپیمائی شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد سر دادند. ۷ نفر از کارگران بازداشتی آذرآب با قید وثیقه آزاد شدند اما همچنان از وضعیت سایر کارگران بازداشتی خبری نیست.

 

بازنشستگان

۴ مهر

جمعی از بازنشستگان دانشگاه فردوسی مشهد در اعتراض به عدم واگذاری زمین‌های خریداری شده خود طی دوران اشتغال به کارشان، در مقابل استانداری در مشهد تجمع کردند. تجمع اعتراضی تعدادی از بازنشستگان در اعتراض به وضعیت سخت معیشت و شرایط اسفبار گرانی و تورم روز افزون در کشور، مقابل وزارت کار در خیابان آزادی تهران.

۸ مهر

شورای بازنشستگان ایران بیانیه‌ای به مناسبت روز جهانی معلم منتشر کرد که در آن آمده است: «... واقعیات عینی زندگی معلمان چه شاغل و چه بازنشسته در ایران، بدور از القاب بی‌ثمر ذهنی که به منظور جدا‌کردن جایگاه آنان از مطالبات معیشتی و تقابل طبقاتی تبلیغ می‌شود، دستخوش شدیدترین تنگناهای اقتصادی در تأمین نیازهای زندگی بوده و محروم از امکانات رفاهی حداقلی، در ادامه به عنوان نیروی کار موقت و قراردادی تبدیل می‌شوند. از اینجاست که جنبش مطالباتی معلمان به صورت اجتناب‌ناپذیر در صحنه اجتماعی عروج کرده و در یک منافع مشترک با سایر بخش‌های مزدبگیران، مطالبات سراسری و مشترکی را پیش پای آنان قرار داده است. … در آستانه گرامیداشت روز جهانی معلم ضمن تأکید و پشتیبانی از این حداقل مطالبات سراسری، خواهان توقف فشارهای امنیتی - قضائی بر معلمان، آزاد کردن فوری و بی قید و شرط معلمان زندانی و جبران خسارات مادی و معنوی به آنان هستیم».

۱۰ مهر

گروه اتحاد بازنشستگان، شورای بازنشستگان و دیگر تشکلات بازنشستگان برای تجمع اعتراضی در روز شنبه ١٣ مهرماه، روز جهانی معلم، ساعت ۱۰ صبح، مقابل وزارت آموزش و پرورش بالاتر از ميدان فردوسي جنب كوچه محمدی، فراخوان دادند.

۱۳ مهر

ابتدا ۳ تن از همکاران بازنشسته در تجمع روز معلم، حول مطالبات بر زمین مانده سخن گفتند: از خصوصی‌سازی‌ها و بیمه‌های ناکارآمد از جمله بیمه اصلی و پایه، و هم شرکت‌های «تکمیل درمان»، که سود بازاری برای این قبیل شرکت‌ها شده، تا دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، از گرانی و اختلاس تا بی‌توجهی و دروغ‌پراکنی مسئولینی که با در اختیار داشتن رسانه‌های مسلط، به جز وعده‌های پوشالی چیز دیگری تحویل بازنشسته نمی‌دهند و به انحاء مختلف از اجرای قوانین و مصوباتی که خودشان امضا کرده‌اند، سر بازمی‌زنند. بعضی از شعارهای روز معلم عبارت بودند از: «خط فقر ۷ میلیون، حقوق ما  ۲ میلیون»؛ «شاغل و بازنشسته، اتحاد اتحاد»؛ «معلم زندانی آزاد باید گردد!».

۱۷ مهر

تجمع اعتراضی تعدادی از بازنشستگان مقابل سازمان برنامه و بودجه تهران در اعتراض به وضعیت سخت معیشتی و نامتناسب‌بودن دفترچه‌های درمان با هزینه‌های گزاف پزشکی.

۲۳ مهر

اتحاد سراسری بازنشستگان ایران با صدور اعلامیه‌ای حمله ترکیه به کردستان سوریه را محکوم ساخت. در این اعلامیه آمده است: «…تجاوز اردوغان با چراغ سبز آمریکا به شمال سوریه و ایجاد منطقه به اصطلاح آزاد در داخل خاک سوریه، در راستای تکمیل پروژه طرح ناتمام ناتوئی آمریکا – سعودی - اسرائیل برای تغییر رژیم سوریه است. در این بین اعتماد و شرط‌بندی رهبران احزاب کُردی سوریه بر روی آمریکا اشتباهی تاریخی و مهلک بوده است که متأسفانه قربانیان اصلی آن مردم بی‌گناه منطقه هستند. آمریکا به دنبال اهداف سیاسی و منافع خود است و به هیچوجه ماهیت امپریالیستی آمریکا در سلطه بر جهان تغییر نه‌خواهد کرد. اتحاد سراسری بازنشستگان ایران با قاطعیت، تجاوز وحشیانه ارتش ترکیه به خاک سوریه را محکوم می‌کند و تمام مردم آزادی‌خواه منطقه و همه صلح‌دوستان جهان را به اعتراض گسترده علیه این تجاوز آشکار ترکیه فرا می‌خواند. اتحاد سراسری بازنشستگان ایران خواهان قطع فوری عملیات نظامی و خروج بی قید و شرط  نیروهای نظامی متجاوز ترکیه و آمریکا از خاک سوریه است. ما معتقدیم که مردم سوریه و منطقه، خود باید برای چگونه زیستن تصمیم بگیرند».

 

کارگران دیگر

۱ مهر

تعدادی از کارکنان و متخصصان شرکت لوله‌سازی ماهشهر، در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالبات‌شان در مقابل ساختمان استانداری خوزستان دست به تجمع زدند.

جمعی از  کارگران شهرداری رشت در اعتراض به دریافت‌نکردن مطالبات معوقه دو ماهه خود از شب قبل ۳۱ شهریور، در میدان صیقلان تجمع کردند.

۲ مهر

رانندگان شبکه بهداشت سنندج روز اول مهر در اعتراض به عدم دریافت ۵ ماه معوقات مزدی خود دست به اعتصاب زدند

جمعی از کارگران شرکت لبنیاتی پاژن در نسیم شهر، در اعتراض عدم پرداخت مطالبات مزدی شش ماهه خود، در مقابل ساختمان این شرکت، دست به تجمع زدند.

کارکنان «علمی کاربردی» شهرداری تهران، با میانگین سنی ۳۵ تا ۴۰ سال که عموما ً تحصیلات دکتری و کارشناسی ارشد دارند، به خاطر دریافت‌نکردن ۳ ماه حقوق و مطالبات شغلی، که عموماً  بین ۶ تا ۱۵ سال سابقه کار در این مرکز را دارند، دست به اعتراض و تجمع زدند.

۷ مهر

اعتصاب و تجمع کارگران پالایشگاە نفت سنگین قشم در اعتراض بە عدم دریافت چندین ماە حقوق معوقە در محوطه ورودی پالایشگاه قشم برگزار شد. کارگران در چهارشنبه ۲۵ مهرماه و همچنین در ۱۸ دی‌ماه و ۹ اسفندماه سال گذشته در چندین نوبت در اعتراض به پرداخت نشدن ۵ ماه حقوق معوقه‌شان دست از کار کشیده و دست به اعتصاب زده بودند. کارگران پالایشگاه نفت سنگین قشم به دلیل اینکه در منطقه آزاد قشم مشغول به کار هستند، به شکل سیستمی به بهانه توسعه اقتصادی و رونق اشتغال، حقوق آنها مدام نقض می‌شود. آن‌ها مشمول حمایت‌های قانون کار نیستند و در این منطقه کارفرمایان قدرت بیشتری برای محدودکردن حقوق و مزایای کارگران دارند. و این نقشه کثیف نئولیبرال‌های وطنی است که به فرمان سازمان‌های مالی و تجاری امپریالیستی برای کلیه کارگران ایران، در حال اجرا است.

کارگران شهرداری سی سخت برای مشخص‌شدن وضعیت مطالبات معوقه خود از جمع‌آوری زباله‌های شهری خودداری کردند.

۹ مهر

کارگران پتروشیمی فارابی به اعتصاب‌شان، که از اول مهر برای اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، قطع خدمات رفاهی، نداشتن امنیت شغلی و وعده‌های توخالی مدیران شرکت و مسئولان شهرستان ماهشهرآغاز شده است، ادامه دادند و همچون روزهای گذشته در ساختمان مرکزی شرکت تجمع کردند.

۱۰ مهر

کارگران کنتورسازی قزوین برای چندمین بار در اعتراض به حقوق معوقه ۲۵ ماهه و سنوات‌شان، مقابل استانداری قزوین تجمع کردند.

۱۱ مهر

خصوصی‌سازی و اجرای سیاست‌های نئولیبرالی بار دیگر وضعیت معیشتی کارگران آن را دشوار کرده و اعتراض آنها را برانگیخته است. این بار کارگران شرکت حمل و نقل خلیج فارس نسبت به بی‌ثباتی وضعیت شغلی، قراردادهای متزلزل، ماه‌ها حقوق عقب‌افتاده و عدم امنیت کاری دست به اعتصاب زدند.

کارگران شهرداری زهره به دلیل عدم دریافت ۱۷ ماه حقوق و کارگران شهرداری هندیجان به دلیل عدم دریافت ۸ ماه حقوق خود، در استان خوزستان برای چندمین بار دست به تجمع اعتراضی زدند.

۱۴ مهر

پرسنل بیمارستان شهید جلیل یاسوج نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی مقابل استانداری کهگیلویه و بویراحمد تجمع اعتراضی خود را برگزار کردند.

۱۵ مهر

بار دیگر کارگران کارخانه قند فسا برای احقاق حقوق‌شان، مقابل فرمانداری این شهرستان تجمع کردند.

کارکنان بیمارستان جلیل یاسوج در مقابل ساختمان استانداری کهگیلویه و بویراحمد، خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.

۲۲ مهر

طی روزهای گذشته، کارگران پیمانکاری معدن «چادرملو» با برپایی نشستی در مسجد این واحد معدنی، اعتراض‌شان را نسبت به عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل به نمایش گذاشتند و خواستار اجرای تکلیف اداره کار اردکان و پرداخت مابه‌التفاوت ماه‌های گذشتهٔ‌شان شدند.

۲۵ مهر

کارگران شرکت کنتورسازی شهرستان البرز، مجدداً برای چندمین بار جهت دریافت مطالبات خود و عدم پرداخت دستمزدهای معوقه، در مقابل استانداری قزوین دست به اعتراض زدند.

تشکیل زنجیره انسانی مردم قشم در اعتراض به طرح خصوصی‌سازی ساحل جزایر ناز.

۲۶ مهر

طی روزهای گذشته برای باری دیگر، کارگران شهرداری کوت عبدالله مرکز شهرستان کارون در استان خوزستان برای دست‌یابی به مطالبات‌شان برای چندمین‌بار، دست از کار کشیده و تجمع‌هایی در مقابل ساختمان شهرداری برپا کردند. مقامات قضایی این شهر به دنبال شکایت پیمانکار دست به بازداشت و زندانی‌کردن ۱۳ کارگر معترض زدند.

۲۹ مهر

کارکنان پتروشیمی فارابی بندر ماهشهر در اعتراض بە عدم دریافت مطالبات معوقە و طرح طبقه‌بندی مشاغل دست به تجمع اعتراضی زدند.

کارگران شرکت خارادژ در اعتراض به عدم دریافت هفت ماه حقوق‌شان دست به اعتصاب ‌زده و سپس در مقابل اداره کار شهرستان نقده تجمع کردند. کارگران این شرکت قبل از تجمع جلوی فرمانداری در نقده، در مقابل اداره کار در این شهرستان تجمع کرده بودند.

۳۰ مهر

در‍ ادامه اعتراضات کارگران کارخانه قند فسا نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی خود امروز مقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند.

جمعی از کارگران شرکت پتروشیمی فارابی، در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، قطع خدمات رفاهی و اخراج تعدادی از همکاران خود، در مقابل ساختمان مرکزی این شرکت، دست به تجمع زدند.

کارگران و زحمتکشان با خوشحالی آزادی همرزمان خود را جشن می‌گیرند و برای آزادی دیگر مبارزان راه آزادی و انسانیت به مبارزه ادامه خواهند داد و در مقابل فریب و دروغ و غارت و سرکوب رژیم و سرمایه‌داران، به اتحاد و وحدت خود در تشکلات صنفی و سیاسی طبقه کارگر تکیه کرده و لحظه‌ای فریب دشمنان آشکار و پنهان را نخواهند خورد و در مقابل سرکوب و وحشت‌آفرینی آنان خواهند ایستاد.

اتحاد! مبارزه! پیروزی!

***

 

 

اسماعیل بخشی آزاد شد برای آزادی سایر زندانیان سیاسی به‌کوشیم

طبق خبری از سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه اسماعیل بخشی امروز چهارشنبه ٨ آبان پس از تودیع وثیقه هفصد و پنجاه میلیونی به طور موقت ازاد شد. چندی پیش «سپیده قُلیان»، «عاطفه رنگریز»، «مرضیه امیری»، «ساناز الهیاری»، «امیرحسین محمدی فرد» و «امیر امیرقلی» فعالین كارگری كه در رابطه با تجمع اول ماه سال جاری و یا در سال گذشته بازداشت و محاكمه شده بودند، با پرداخت وثیقه آزاد شدند .

حزب كار ایران (توفان) ضمن شادباش به این كارگران مبارز، خواهان آزادی فوری و بی قید وشرط سایر زندانیان سیاسی است، زندانیانی كه سودائی جز خوشبختی و سعادت برای مردم و محو تبعیض و ظلم و ستم در سر ندارند .

برای آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی به كوشیم و صدایشان باشیم!

 

 

 

***

 

 

مسیح علینژاد ابزاردست امپریالیسم آمریکا

(مصاحبه با فاکس نیوز)

https://finance.yahoo.com/video/iranian-journalists-continued-campaign-against-225043240.html?guccounter=1

 

تلویزیون دست راستی فاکس نیوز انتقادات زیادی از عملکرد ترامپ دارد و منجمله مسئله خارج‌کردن نیروهای آمریکائی از کردستان سوریه. و اینکه با این رفتار مردم دنیا اعتماد خود را از آمریکا از دست می‌دهند. بسیاری از جمهوری خواهان و دمکرات‌ها همین حرف را می‌زنند.

«مسیح علینژاد»، این خودفروخته سیاسی، در این مصاحبه به نکات زیر اشاره می‌كند:

«جمهوری اسلامی به خانه برادرم ریخته است، تا من که جنبش زنان ایران علیه حجاب اجباری را رهبری می‌کنم به سکوت وادارد».

مصاحبه کننده فاکس نیوز سریعاً گفتگو را به حمله ترکیه به سوریه و خارج‌نمودن نیروهای آمریکا از کردستان سوریه می‌کشاند. و نظر «مسیح علینژاد» را می‌پرسد. او جواب می‌دهد که بسیاری از دمکرات‌ها و چپ‌ها می‌گویند که ترامپ خواهان جنگ در خاورمیانه است، ترامپ جنگی در خاورمیانه نمی‌خواهد، پس از بیرون‌آوردن نیروهای آمریکا از کردستان مردم سوال می‌کنند که آیا می‌شود به آمریکا اعتماد نمود، مردم در ایران موقعی که به خیابان آمدند، منتظر حمایت آمریکا بودند، ما می‌خواستیم آمریکا رژیم جمهوری اسلامی را تحریم کند، آمریکا سپاه پاسداران را تحریم کرد، ما می‌خواستیم که رادیو - تلویزیون ایران تحریم شود، ولی آمریکا این کار را نه‌کرد،....... ایران و روسیه از رژیم بشار اسد حمایت کردند و او جنگ داخلی را بُرد و هنوز سر کار است و پس از خروج نیروهای آمریکائی از کردستان سوریه مردم ایران می‌پرسند که آیا ما می‌توانیم به آمریکا اعتما د کنیم؟ من به عنوان فعال حقوق بشر نگران آن هستم که آمریکا حقوق بشر در ایران را در زیر قرارداد اتمی دیگری دفن کند».

«مسیح علینژاد» از دشمنان مردم ایران، که یک بار در ایران کودتا کرده‌اند، خواسته و می‌خواهد که بیایند ایران را آزاد کنند. او از تحریم ایران دفاع می‌كند، معلوم نیست این حق را این خانم از کجا به دست آورده که جنایتکاران آمریکائی را همه کاره جهان و منجی دنیا قلمداد می‌کند. این ننگ تاریخ است.

همدستی با صهیونیسم و امپریالیسم نفرت‌انگیز است. بیچاره کسانی که برای لقمه‌ای نان شرافت خود و کشورشان را می‌فروشند

«مسیح علینژاد» از تحریم و تجاوز نظامی به سوریه دفاع می‌كند؛ از تحریم و تجاوز نظامی البته «هوشمندانه»! به ایران نیز دفاع می‌كند و مشوق تجاوز نظامی به میهن ما ایران است .

هرگونه تغییر و تحولی در ایران، از جمله سرنگونی، یك امر داخلی است و این وظیفه مردم ایران است و نه نیروهای درنده امپریالیستی كه قصدشان غارت ویرانی است و نه احترام به حقوق بشر !

ننگ بر همه وطن‌فروشان!

 

***

 

درحاشیه دروغ‌های دونالد ترامپ در مورد مهره‌ای سوخته و پیروزی برداعش!

 

نظام سرمایه‌داری مترادف است با جنگ و کشتار، ریاکاری و عوامفریبی، غارت کشورهای ضعیف و استثمار کارگران و کارمندان و دیگر زحمتکشان خودی و غیرخودی با انواع ترفندهای رذیلانه !برای زنان و مردان «اهل تمیز»، آنانی که راستی و درستی، زشتی و زیبایی و انسانیت و وحشیگری را از هم تمیز و تشخیص می‌دهند، آوردن مثال‌های گوناگون از تاریخ سراسر کشتار وغارت سیستم سرمایه‌داری، چه انگلیس چه فرانسه چه ژاپن و آلمان و ایتالیا و اسپانیا و در رأس همه آنها آمریکا، لزومی ندارد. «آلترناتیو»، «بدیل»، «جایگزین» هر سه دارای یک معنی‌اند. ریشه اولی لاتین، دومی عربی و سومی پرند زیبای پارسی است. «سوسیالیسم» بدیل و جایگزین نظم سرمایه‌داری، یا همان کاپیتالیسم است!! این حکم حتمی را شاید خیلی‌ها ندانند، چون ممکن است شناخت درستی از سیستم سرمایه‌داری و نظم سوسیالیسم نداشته باشند، اما خود سرمایه‌دارها از همه بهتر می‌دانند! آنها برای فریب و فرار از این حقیقت، و بد جلوه‌دادن سوسیالیسم‌، دروغ می‌گویند، ریاکاری می‌کنند، سند جعل می‌کنند، تاریخ را تحریف می‌کنند، مخالفین‌شان را «تروریست» می‌خوانند و الا آخر. آنها این را هم به خوبی می‌دانند که ادیان، چه موسایی‌، چه عیسایی و چه محمدی، در فرقه‌های گوناگون‌شان، خصم مادرزاد سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها هستند! بی‌جهت نیست که برای پیشبرد اهداف چپاول‌گرانه و کشتار نیروهای ضدامپریالیستی، اسلام «عزیز» را در ایران، پاکستان، افغانستان، عراق، لیبی، مصر، ترکیه، سودان، عربستان، قطر، امارات، سومالی و دیگر بلاد حاکمیت دادند، چون اگر قرار باشد القائده، طالبان، داعش، وهابی‌ها، بوکوحرام و دیگر اسلامی‌های تروریست، به نام «الله» برایشان آدم به‌کشند، چه بهتر! مشکلی با اینگونه اسلامیست‌هاهم نخواهند داشت !

وقتی که اتحاد جماهیر رویزیونیستی شورویِ - در حرف سوسیالیسم، ولی در عمل امپریالیسم - به افغانستان تجاوز کرد، دولت امریکا و دوستان غربی‌اش، کاسه داغ‌تر از آش شدند که وااسلاما! چه نشستید که کفّار و خدانشناسان به سرزمین مسلمانان یورش برده‌اند !تو گویی حمله آنان به بلاد اسلامی و حتی افغانستان، تجاوز نبوده، بلکه فقط به خاطر «دموکراسی، حقوق بشر، آزادی زنان» بوده است!؟ برای اینکه سوسیال امپریالیست شوروی را بیرون کنند و خود داخل شوند، طالبان را بوجود آوردند و اسامه بن لادن را به عرش بردند. در تبلیغات زهرآگین‌شان او را جنگ‌جو، مبارز و آزادی‌خواه و میهن‌پرست جا زدند!؟ اما وقتی که به هدف‌شان رسیدند و دیگر نیازی به او نبود، ترورش کردند و اوباما باد به غبغب انداخت که جهانی را از تروریسم نجات دادیم!؟ مدتی گذشت «ابوبکرالبغدادی» را که سال‌ها زندانی‌شان بود تربیت و عَلَم کردند و دولت اسلامی عراق و شام را بوجود آوردند و به صدها نفرشان پول و سلاح دادند و در روز روشن با تعداد زیادی از وانت‌های نو و ساخت ژاپن رهسپارعراق و سوریه نمودند. عراقی که قبلاً با همکاری انگلیس و فرانسه و دیگران لَت و پار شده بود و صدها هزار انسان بی‌گناه را کشته و میلیون‌ها نفر را آواره کرده بودند. هدف‌شان از این کار، جنگ نیابتی و سرنگونی رژیم سوریه بود. چرا؟ برای اینکه اسد به مانند صدام و قذافی نوکر و سر سپرده نمی‌شد. مخالفت و تحریم‌شان بر علیه ایران هم به این دلیل است که رژیم سرمایه‌داری اسلامی حاکم بر ایران هم تسلیم  نمی‌شود! گرچه از ترس مردم دلیر ایران، بدشان نمی‌آید تا با امریکایی‌ها رابطه داشته باشند .

همه می‌دانیم که آمریکا و البغدادی و ترکیه و عربستان و امارات در سوریه شکست خوردند. حال البغدادی هم مثل بن‌لادن مهره سوخته شد. لذا باید کشته شود و به دنیا و به دروغ گفت که این آمریکا بود که «ریشه» داعش را نابود کرد!؟ ناگفته نماند که این نُهمین بار است که کُشتن رهبر داعش از سوی دولت‌مداران امریکایی اعلام می‌شود! یکی گفت که با یکبار پرتابِ سنگ هفت تا موش را کشت. گفتند باور نمی‌کنیم. گفت شش تا حتما بوده، گفتند دروغ است، گفت پنج تا چی؟ گفتند امکان ندارد. کم کم رسید به یکی، گفتند مشکوکیم. گفت سنگ را پرتاب کردم؟ حال حکایت آقای ترامپ است وقتی که می‌گوید، البغدادی داشت گریه می‌کرد و از وحشت جیغ می‌کشید، جُک بالا تداعی می‌شود .

 

کم.نیست‌ها و چپ‌های انقلابی و مستقل، تجاوز به هر کشوری را، سوای ماهیت رژیم‌هایشان، محکوم می‌کنند. سرنوشت رژیم‌های ارتجاعی، ضدبشری را ملّت‌های همان رژیم تعیین خواهند کرد و اجازه دخالت اجنبی‌ها، چه آمریکا، چه اتحادیه نامتحد اروپا و چه روسیه و چین را نخواهند داد هر اندیشه و نظریه‌ای که در چهارچوب این حکم صحیح پا نه‌گیرد و به‌خواهد سیاه‌نمایی کند، دیر یا زود به زباله‌دان تاریخ ریخته خواهد شد!! نظام سرمایه‌داری هم از این قائده مستثنی نیست. و چقدر زیبا گفت حافظ:چون دور جهان یکسره بر مَنهجِ عدل است، خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل

***

 

چند نکته پیرامون حوادث أخیرعراق

گزارش شده است كه در ناآرامی‌های اخیرعراق بیش از ۱۰۰ كشته و ده‌ها تن مجروح شده‌اند و این درگیری‌ها همچنان ادامه دارد. توجه خوانندگان گرامی را به نکات مهم ذیل جلب می‌کنیم:

یكم اینكه، تشدید تضادهای درونی حاكمیت عراق بر سر غارت اموال عمومی و گرایشات سیاسی و ایدئولوژیك جناح‌های در قدرت، افزایش دزدی، فساد، غارت و فقر گسترده موجب نارضایتی عمومی و اعتراضات مردم به ‌ویژه جوانان گشته است.

دوم اینكه حكومت كنونی عراق و حضور فرقه‌های مختلف در این كشور، مولود تجاوز امپریالیستی به این كشور است. سردمداران كنونی عراق با خیانت به منافع ملی مردم عراق به تجاوز نظامی لبیك گفتند و در ویرانی عراق مسئول‌اند.

سوم اینكه بدون بررسی تحریم‌های ضدانسانی و تجاوز نظامی به عراق توسط امپریالیسم امریكا و ویرانی زیرساخت‌های این كشور و كشتار میلیونی مردم نمی‌توان پاسخ صحیحی به بحران كنونی داد.

چهارم اینكه امپریالیسم آمریكا، رژیم صهیونیست اسرائیل و عربستان سعودی را به خاطر روابط دوستانه دولت عراق با ایران و اتخاذ برخی مواضع متفاوت در مسائل منطقه‌ای از جمله در سوریه در تلاش‌اند تا با مداخلات مستقیم و غیر مستقیم سیاسی و جعل اخبار و پخش اطلاعات غلط  نارضایتی عمومی را به سمتی سوق دهند كه با تغییراتی در حكومت مركزی منافع راهبردی آنها را در عراق تأمین كند.

پنجم اینكه امپریالیسم آمریكا اگرچه در عراق زمین‌گیر شده، شكست خورده و بدین ترتیب نه‌توانسته است به تمام اهداف خود دست یابد، اما همچنان صحنه‌گردان اصلی در عراق هست. حضور چند پایگاه نظامی در عراق، حضور یك سفارت غیر متعارف ١٥ الی ٢٠ هزار نفره در بغداد، كنترل نفت عراق و ادامه دریافت خسارت از دولت عراق .... مجموعاً دشمن عمده و شماره ١ ملت عراق به حساب می‌آید. كیش‌دادن داعش به سوی بغداد از جمله یكی از سیاست‌های راهبردی آمریكا برای مهار دولت عراق بوده است.

ششم اینكه باید از خواست ملت عراق، که خواهان عدم مداخله خارجی در امور داخلی این کشور و نقض استقلال و حاکمیت ملی آن است، دفاع نمود.

هفتم اینكه باید از خواست مردم عراق مبنی بر «كار، نان، آزادی و عدالت اجتماعی» دفاع نمود

هشتم اینكه باید از خواست فوری و بی قید و شرط خروج آمریكا از عراق و بستن جاسوس خانه ٢٠ هزار نفری و پرداخت خسارت به ملت عراق و محاكمه تمام كسانی كه در تجاوز به عراق با آمریكا همكاری كردند، حمایت نمود.

نهم اینكه باید روشن کرد که ایران خاک عراق را اشغال نه‌کرده است، بلکه این آمریکا است که خاک عراق را در اشغال خود دارد.

دهم اینكه باید روشن کرد که ایران قانون اساسی عراق را نه‌نوشته است، بلکه این آمریکا و اسرائیل بودند که قانون اساسی کنونی عراق را تدوین کردند، بطوری که یهودیان عراقی‌تبار ساکن اسرائیل هم حق رأی در انتخابات قانون اساسی داشتند.

یازدهم اینكه باید روشن کرد که در محاکمه صدام حسین آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی مانع شدند که صدام حسین به علت استفاده از گاز سمی علیه سربازان ایرانی محکوم شود.

دوازدهم اینكه تنها در این صورت است كه می‌توان از اعتراضات مردم عراق حمایت كرد و به آلت دست نیروهای امپریالیستی، كه مسئول اصلی این اوضاع دهشتناك هستند، بدل نه‌شد.

۴ اکتبر ۲۰۱۹

 

***

عراق به كجا می‌رود؟

اعتراضات گسترده و خونین در کشورهمسایه ما عراق در روزهای اخیر كه ده‌ها كشته و صدها مجروح به جای گذاشته، به یکی از تحولات مورد توجه محافل سیاسی و رسانه‌ای جهان مبدل شده است که از جمله اهداف و مطالبات معترضین را می‌توان به اصلاح وضعیت اسفناك اقتصادی در آن کشور اشاره کرد.

مردم معترض و جان بِه لب رسیده عراق به مشکلات معیشتی و اقتصادی، فساد و دزدی در میان مسئولان کشور، کمبود امکانات رفاهی و خدماتی، بیکاری و برخی دیگر از مظاهر موجود در جامعه که ناشی از بی ثباتی اقتصادی، تنش‌های فرقه‌ای و مداخلات امپریالیستی است، انتقادات جدی دارند و از مسئولان دولتی درخواست می‌کنند که نسبت به رفع این مشکلات سریعاً اقدام نمایند .

به تازگی ۱۵۰۰ نیروی نظامی امپریالیسم آمریکا از شمال سوریه خارج و به سمت غرب عراق وارد شدند که این تصمیم آمریکا بدون اجازه و هماهنگی با دولت مرکزی عراق صورت گرفته و اقدامی است که جای تأمل از سوی یکی از عوامل خارجی تاثیرگذار بر روند تحولات عراق دارد. این امر نشان می‌دهد كه عراق همچنان در اشغال امپریالیسم آمریكا قراردارد و آمریكا این كشور را ملك شخصی خود برای كنترل منابع طبیعی و مهار دولت مركزی برای منافع. ژئوپلیتیك خود محسوب می‌كند. وقتی ارتش آمریكا بدون اجازه دولت عراق وارد خاك این كشور می‌شود، مبین این امر است كه عراق فاقد «استقلال سیاسی» است و با هزار بند مرئی و نامرئی در چنگال استعمار اسیر است .

نارضایتی آمریكا با برخی از سیاست‌های دولت عراق، نظیر عدم پیروی از واشنگتن در مورد تحریم اقتصادی علیه ایران، نزدیكی با دولت سوریه و مخالفت با تجاوز بِه یمن .. .سبب شده است كه از مدت‌ها قبل خواهان تغییر در حكومت عراق و جایگزینی او با یك حكومت یك دست گردد كه تمام و كمال از سیاست راهبردی او در منطقه پیروی نماید .

حمایت‌های آمریكا، اسراییل و عربستان از تظاهرات اخیر و تلاش در جهت به انحراف‌بردن اهداف و مسیر اصلی مبارزه مردم، سیاستی است حساب شده در راستای منافع راهبردی امپریالیسم، صهیونیسم و وهابیسم در عراق و منطقه

چنانچه مردم معترض و مصیبت‌دیده عراق به خاطر فقدان رهبری انقلابی نه‌تواند مبارزات عدالت‌خواهانه خود را بر علیه نیروی اشغالگر و متجاوز آمریكا، این دشمن عمده ملت و مسبب اصلی ویرانی عراق، پیوند زند و دوست و دشمن را ازهم تمیز دهد، مبارزاتش به‌رغم تمام از جان گذشتگی‌ها و تلفات جانی با شكست روبرو خواهد شد و وضعیتی وخیم‌تر و دهشتناك‌تر از این بر آنها تحمیل خواهد گشت. خطر جنگ داخلی و تكه تكه شدند عراق و سلطه كامل آمریكا، اسرائیل و عربستان بر هر یك از مناطق پاره شده و محاصره ایران و گسترش جنگ قومی، سناریوی خطرناكی است كه باید مورد توجه قرار گیرد .

بی‌جهت نیست كه رسانه‌های امپریالیستی غربی توجه كمتری به مبارزات ضدسرمایه داری و ضدامپریالیستی و ضدنئولیبرالی مردمان شیلی و اكوادور و سایر ممالك آمریكای لاتین و آفریقا نشان می‌دهند و در عوض تمام اخبار و گزارشات را به سوی لبنان و عراق و در جهت منافع آمریكا و اسراییل و عربستان سوق میدهند، تا بر جنبش اعتراضی مردم سوار گردند .

مبارزه مردم عراق بر علیه دستگاه فساد، فقر، نكبت، بیكاری و گرسنگی بر حق است و این مبارزات باید سرانجام منجر به خروج قوای متجاوز آمریكا و كوتاه‌شدن دست این ابرقدرت و تأمین استقلال كامل سیاسی این كشور گردد.

سكوت در قبال اشغال و دشمن عمده مردم عراق، یعنی امپریالیسم آمریكا كه این كشور را در چنگال خویش دارد، خیانت به منافع توده مردم و ملت عراق است. مردم عراق حق دارند مفسدان را مجازات و دست دزدان را از سرنوشت خویش قطع نمایند. اما اینها همه باید هوشیارانه صورت گیرد تا لاشخوران بین‌المللی حاصل این فداكاری‌ها را در جهت منافع غارت‌گرانه و استعماری خود كانالیزه نه‌نمایند! چنین باد!

٧ آبان ١٣٩٨

***

 

 

 

 

زنده باد همبستگی با مبارزات مردم اکوادور

جنبش توده‌ای دولت اکوادور را به عقب‌راند

 

در اول ماه اکتبر ۲۰۱۹، دولت اکوادور بسته اقدامات ریاضت اقتصادی و مسائل مربوط به قانون کار را تصویب کرد. نظری اجمالی به این بسته نشان می‌دهد که تا چه حد این دولت ضدمردمی و ضدکارگر و طرفدار سرمایه‌داری نئولیبرال است.

- حذف یارانه‌های دولتی به سوخت‌های فسیلی. یک گالن آمریکایی بنزین دیزل از ۱،۰۳ دلار به ۲،۳۰ دلار (۱۲۳٪) و بنزین معمولی از ۱،۸۵ دلار به ۲،۴۰ دلار (۳۰٪) افزایش یافته است. دولت می‌گوید با این اقدام سالانه ۱،۳ میلیارد دلار پس‌انداز می‌شود.

- دولت اعلام کرده است که برای «محافظت» از كسانی كه ممکن است این اقدامات آنها را تحت فشارقرار دهد، تعداد سیصد هزار خانواده به جمع گیرندگان «کمکهای توسعه انسانی -معروف به کمک فقر"  اضافه می شوند كه هر کدام  ماهانه  ۱۵ دلار دریافت می كنند.

- شرکت‌هائی که درآمد سالانه‌شان بیش از ۱۰ میلیون دلار است، به مدت سه سال سهم ویژه‌ای به دولت پرداخت می‌کنند، تا به صندوق «ایمنی، بهداشت، و آموزش» اختصاص یابد. دولت از این طریق مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار جمع‌آوری می‌کند.

- حذف یا کاهش تعرفه‌های ماشین‌آلات، تجهیزات و مواد اولیه؛ حذف مالیات برای صادرکنندگان؛ حذف پیش‌پرداخت مالیات بر درآمد؛ حذف مالیات واردات بر روی تلفن همراه، رایانه، تابلت و کاهش نیمی از مالیات خروج ارز خارجی برای مواد اولیه،  و ورود کالاهای صنعتی

- کارمندان شرکت‌های دولتی هر ماه مقدار یک روز حقوق خود را به حساب دولت واریز می‌کنند.

در زمینه قانون کار، رئیس جمهور مورنو (Moreno) اعلام کرد که:

- «پروژه اصلاح قانون کار» در مورد اشکال جدید استخدام نیروی کار به مجلس شورای ملی ارائه خواهد شد. در این قانون جدید کار، حقی که برای کارگران در نظر گرفته شده حتی از حق کارگران فعلی کمتر است، برای کارگران هیچ ثبات شغلی وجود ندارد و کارفرما می‌تواند هر زمانی که مایل باشد، کارگر را اخراج نماید. کل جنبش اتحادیه کارگری در اکوادور این پروژه را «پروژه ضد إصلاحات» لقب داده است که موضوع استخدام و حقوق کارگران را به ناامنی می‌کشاند.

- قراردادهای موقت در بخش دولتی با ۲۰٪ حقوق كمتر تجدید می‌شوند.

- مرخصی سالانه برای کارمندان و کارگران هم در بخش دولتی و هم بخش خصوصی از ۳۰ روز به ۱۵ روز کاهش می‌یابد.

مسلم است که این «پروژه اصلاح قانون کار» به نفع کمپانی‌های بزرگ و «کارآفرینان» است و چنانچه اجرا می‌شد، به شدت بر اقتصاد و معیشت اقشار مردمی تأثیر می‌گذاشت. موضوع «کمک‌های توسعه انسانی» سرپوشی برای پنهان‌کردن ماهیت ضد مردمی اصلاحات پیشنهادی و سرمایه‌داران چپاولگر است.

پاسخ اجتماعی به بسته اقتصادی لنین مورنو فوری بود. واحدهای صنفی در اکوادور اعتصاب سراسری را اعلام کردند. اعتصاب در روز ۳ اکتبر آغاز شد. خواست سراسری اعتصاب عمومی، مبارزه مردمی را در سطح جدیدی قرار داد، امکان سرکوب توده‌ها توسط پلیس مسلح عیان شد، خیابان‌ها توسط جوانان به اشغال درآمد، بومیان، کارگران، زنان، ساکنان محلات و مناطق گوناگون، بازرگانان و دهقانان به خیابان‌ها ریختند. دولت اعتصاب عمومی را  با تهدید و سرکوب شدید پاسخ داد. دود و گاز اشک‌آور همه جا را پُر کرد، دولت وضعیت اضطراری اعلام نمود، تهدیدات وزیر دفاع افزایش یافت، ارتش برای انجام سرکوب به کمک پلیس به خیابان‌ها و جاده‌ها آمد، مبارزه متوقف نشد. اقدام گسترده جنبش بومیان در استان‌های بومی‌نشین ادامه یافت، مبارزه جوانان و مردم در شهرها گسترش یافت و وضعیت اضطراری را به شکست کشاند و فوراً مطالبات زیر را درخواست نمودند.

·         ابطال ابلاغ حذف یارانه سوخت.

·         نه به «پروژه اصلاح قانون کار».

·         رد افزایش احتمالی تعرفه حمل و نقل، به دلیل افزایش قیمت سوخت.

·         لغو وضعیت اضطراری و آزادی دستگیرشدگان اخیر

جنبش توده‌ای دولت اکوادور را به عقب راند، خواست استعفای گله گنده‌ها در جامعه مطرح و عمومیت یافت، توده‌های کار اکوادور پیروزی بزرگی کسب کردند.

حزب کار ایران (توفان) این پیروزی را به شیرمردان و شیرزنان اکوادوری که «نه» بزرگی به سیاست‌های نئولیبرالی دولت گفتند، شادباش می‌گوید. مبارزه رفقای اکوادوری مبارزه ماست، پیروزی شما، پیروزی ما و تمامی زحمتکشان جهان است. این دستاوردها باید گسترش و تعمیق یابند.

زنده باد مبارزه زحمتکشان بر علیه حکومت سرمایه‌داری، مجری اوامر سیاست‌های نئولیبرالی امپریالیستی!

 

***

 

رفقای حزب کمونیست، مارکسیست - لنینیست اکوادور بیانیه‌ای در مورد به عقب‌راندن دولت و کسب پیروزی صادر نموده‌اند که حزب کار ایران (توفان) آنرا برای اطلاع عموم به فارسی ترجمه کرده است:

بیانیه حزب کمونیست، مارکسیست - لنینیست، اکوادور (PCMLE)

پیروزی از طریق وحدت و مبارزه مشترک

مردم اکوادور با قیام توده‌ای خود، که یازده روز به طول انجامید، پیروزی مهمی کسب کرده‌اند. ما توانستیم دولت را، علی‌رغم به کارگیری گسترده سرکوب‌های وحشیانه و عصبانیت کل جناح راست و امپریالیست‌ها، وادار به عقب‌نشینی کنیم. دولت تصور می‌کرد که می‌تواند اقدامات اقتصادی نئولیبرال را به کشور تحمیل کند. رئیس جمهور مورنو، Moreno)) که مدام می‌گفت او حتی یك گام به عقب برنمی‌دارد، مجبور شد تمام فتوای ۸۸۳ را پس به‌گیرد و پیشنهادی جدید ارائه دهد.

آنچه نتیجه این نبرد را امکان پذیرکرد، حجم نیروی درگیر در مبارزه، پیکارجوئی و رادیکالیسم آن، و وحدت در عمل نیروهای مردمی بود. ما، کارگران، جنبش مردمان بومی، جوانان، زنان، معلمان، مناطق محلی، خرده‌فروشان، کشاورزان و.... همه دست به یک مبارزه متحد زدیم و کل جمعیت قیام کرد. لازم است که بر شجاعت و پیکارجوئی جوانان، که در این نبرد نقش نیروی شوک‌زننده را داشتند و همچنین زنان بومی که بار دیگر شجاعت خود در مبارزه نشان دادند، تأکید شود.

نیروهای حزب ما نقش خود را در این مبارزه ایفاء کرده‌اند. فعالین حزبی قادر بودند که موقعیت شایسته‌ای در تظاهرات برای خود کسب کنند، قدرت خود را استحکام دهند، و رهبری در مبارزه را تبلیغ نمایند. حزب ما، «اتحاد مردمی» و سایر سازمان‌های چپ در این مبارزه فعالانه شرکت داشتند.

اعتصاب عمومی که از ماه‌ها پیش برای آن تدارک دیده شده بود، نقطه عطفی در مبارزه علیه دولت نئولیبرال بود. حزب ما نقش مهمی در به میدان آوردن «جبهه متحد اتحادیه‌ها  FTU» داشت. در این مرحله دولت به شکست کشانده شده است، جناح راست به شکست کشانده شده است، سیاست صندوق بین‌المللی پول به شکست کشانده شده است.

چهره دولت کاملاً خدشه‌دارشده است، «رومو»، وزیر کشور «لنین مورنو» و «جارین» مورد پرسش قرار گرفته‌اند. ما باید همچنان به خواست خود برای برکناری فوری آنها ادامه دهیم، باید همچنان پرده از چهره معاون رئیس جمهور و وزیر اقتصاد برکشیم، و سرکوب وحشیانه پلیس و ارتش را افشا کنیم. مجلس شورای ملی بار دیگر مورد سوال قرار گرفته است. مردم در این مبارزات وضعیت اضطراری دولت، منع رفت و آمد و حکومت نظامی و دروغ پراکنی رسانه‌های بورژوازی را به شکست کشانده‌اند. علی‌رغم تلاش‌های زیاد نیروهای حامی رئیس جمهور پیشین «کوریا»، Correa، مقاصد آنها عملی نه‌شد. تلاش آنها برای کودتا با شکست روبرو شد. زخم عمیقی بر چهره «کوریا ایزم» نشست. لازم است که مردم بر اهمیت گسترش وحدت و مبارزه که باعث کسب این پیروزی شده است، تأکید کنند. این مبارزات، جنبش مردمی را در یک وضعیت جدید عقیدتی و سیاسی قرار داده است. امروز فرصت بهتری برای اتخاذ موقعیتی که نیروی ما را تقویت کند، وجود دارد.

ما باید در سازمان‌های خود‌، سازمان‌های توده‌ای، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها، شهرداری‌ها، تعاونی‌ها و .... این مبارزه و دست‌آورد را ارزیابی کنیم، بر روی اقدامات جدید تعمق کنیم. مجامع عمومی که این روزها ایجاد شده‌اند، باید به اقدامات خود ادامه داده و آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. این مجامع باید به ارگان‌هائی برای بحث، پیشنهاد و تصمیم‌گیری برای اقدامات آینده بدل شوند.

ما بر اهمیت ارسال پیام و ابراز همبستگی بین‌المللی با اقداماتی که در بسیاری از کشورها صورت گرفته است، تأکید می‌کنیم.

کمیته مرکزی حزب کمونیست اکوادور مارکسیست - لنینیست - PCMLE

۱۳ اکتبر ۲۰۱۹

 

***

 

زنده باد نبرد متحد ملت شیلی علیه نئولیبرالیسم و فقر و نابرابری‌های اجتماعی!

 

اعتراضات در پایتخت شیلی که بر علیه افزایش قیمت بلیت مترو آغاز شد، همچنان ادامه دارد و ارکان حکومت محکوم سرمایه‌داری نئولیبرال را به لرزه درآورد.

هزارن دانشجو، كارگر و كارمند شیلیایی با تجمع در مرکز پایتخت این کشور اعتراض‌ خود را نسبت به آن «بی‌عدالتی» و «هزینه بالای زندگی»، فقر و شکاف طبقاتی ابراز کردند  شمار کشته شدگان این اعتراضات تاكنون به بیش از ١٨ تن رسیده و تعداد بازداشت‌شدگان توسط پلیس از ٥٠٠٠ نفر فراتر رفته است. به‌رغم عذرخواهی رئیس جمهور این كشور و وعده‌های پس‌گرفتن محموله ریاضتی اما اعتراضات همچنان ادامه دارد.

تظاهركنندگان خواهان استعفای دولت، انتخابات جدید و محاكمه و مجازات قاتلان فرزندان مردم شدند.

حضور بیش از یک میلیون شیلیایی در روز یک شنبه ۲۷ اکتبر در اعتراض به سیاست‌های نئولیبرالیِ دولت سرمایه‌داری حاكم در خیابان‌های سانتیاگو مبین این امر است كه نظام سرمایه‌داری و آنهم در شكل «نوین» آن نه تنها پاسخ‌گوی پایه‌ای‌ترین نیازهای انسان‌ها نیست، بلكه بحران، بیكاری، فقر، خشونت، مصیبت و كثافت که در ذات اوست باید براُفتد. تنها به دیل این نظام گندیده اجتماعی، نظامی مبتنی بر مالكیت اجتماعی و الغای مالكیت خصوصی بر ابزار تولید و توزیع عادلانه سوسیالیستی ثروت در جامعه تحت رهبری طبقه كارگر و حزب سیاسی اوست. حزبی که مسلح به فلسفه مارکسیسم - لنینیسم و پرچم‌دار مبارزه علیه تمام انحرافات رویزیونیستی، ترتسکیستی و آنارکوسندیکالیستی است. خلق شیلی تحت رهبری چنین حزبی به پیروزی خواهد رسید.

شیلی مهد نئولیبرالیسم و آزمایشگاه شوك‌درمانی شاگردان «میلتون فردمن» در این كشور و در سراسر آمریكای لاتین، آسیا، آفریقا، اروپا و آمریكا بِه گور آن بدل خواهد شد.

زنده باد خلق شیلی!

زنده باد سوسیالیسم، این پرچم رهایی بشریت!

 

***

 

به مناسبت سالگرد تاریخی انقلاب اکتبر

 

سالگرد پیروزی انقلاب اکتبر بار دیگر فرا می‌رسد. پیروزی‌های حزب بلشویک تحت رهبری لنین و حکومت جوان شوروی منظره بین‌المللی را دگرگون ساخت. امید امپریالیسم به پیروزی ضدانقلابیون داخلی برآورده نشد. لشکرکشی چهارده دولت امپریالیستی و سرمایه‌داری علیه جمهوری جوان و بنیان‌کن شوروی بی‌نتیجه ماند. ارتش‌های متجاوز خارجی در جنگ با نیروی انقلابی ارتش سرخ یکی پس از دیگری شکست می‌خوردند و این شکست‌ها آنها را به جنون وامیداشت. برای مبارزه با نخستین کشور سوسیالیستی نقشه‌های طولانی و توسل به هر سلاح مرگ‌باری لازم می‌آمد. اما به‌رغم تمام این توطئه‌های امپریالیستی و جنون‌آمیز موفق به برانداختن حکومت شوروی نه‌گشتند و دیکتاتوری پرولتاریا و ساختمان پیروزمند سوسیالیسم به مدت سی سال به عظیم‌ترین دست‌آوردهای بشری نائل آمد.

امروز صد و دومین سالروز پیروزی بزرگ بلشویک‌ها در روسیه تزاری است. امروز سلطنت ننگین خانواده رومانف‌ها در روسیه برای همیشه برچیده شد. امروز روز ضربه‌خوردن به کلیسای ارتدوکس روسیه بود، که همدست تزار در سیاست تزار نقش مستقیم بازی می‌کرد و یکی از ارکان ضد‌انقلاب در روسیه بود. امروز کمر استعمار فرتوت و نظام استعماری در جهان شکست و موجی از مقاومت در سراسر جهان برای کسب آزادی و استقلال در گرفت و سیمای جهان بکلی تغییر کرد. امپریالیست‌ها جنگ اول و دوم جهانی را به کمونیست‌ها باختند. پرولتاریا در روسیه بر سر قدرت آمد و سوسیالیسم را مستقر کرد. دیگر جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم جهان قبل از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ نیست و امپریالیست‌ها هر چقدر هم زور به‌زنند، نمی‌توانند چرخ تاریخ را به عقب برگردانند. مسئله حفظ سوسیالیسم همیشه محصول تداوم مبارزه طبقاتی است. انقلاب فرانسه، انقلاب مشروطه بعد از چندین بار شکست به پیروزی رسیدند. انقلاب اسپانیا سرکوب شد و نهضت جمهوری‌خواهی جهان را فراگرفته است و سلطنت که تفاله تاریخ است، باید به مزبله تاریخ رود. پیروزی بلشویک‌ها در روسیه فسخ همه قراردادهای استعماری بر ضد ملت ایران، به دست لنین بود. انقلاب روسیه مهمترین عامل در ایجاد یک حکومت متمرکز در ایران از جانب انگلستان بود تا جلوی نفوذ کمونیست‌ها را با ضرب و شکنجه و اعدام بگیرد. قرارداد ۱۹۲۱ بلشویک‌ها با ایران وثیقه حفظ استقلال ایران بود.

 

این روز، روز تولد دنیای نو و همه انسان‌های آزاده جهان است؛ روز شادی ملت‌ها و زحمتکشان؛ روز زوزه‌کشیدن دشمنان بشریت، حزب اللهی‌ها و شاه‌اللهی‌هاست. بلشویک‌ها با سرود رزم خویش فراخواهند رسید و در آن روز نه شاهی باقی است نه جمهوری اسلامی و نه امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها، آن روز، روز نجات بشریت است.

 

***

 

ازروسیه هراسی چه حاصل؟

 

صحنه به دار کشیدن ۹ آزادی‌خواه تبریزی در شهر تبریز، به دست

لشگر قزاق روس به سال ۱۲۹۰

 

تصویر فوق مربوط به مداخله روسیه تزاری در ایران است و جالب توجه اینکه امروز برخی از محافل بورژوایی به خاطر خصلت روس‌ستیزی و تمایل به آمریكا و غرب سعی دارند با توسل به پخش چنین تصاویر ضدانسانی به نفوذ و جنایات روسیه تزاری در ایران، سراسر تاریخ روسیه و حكومت‌های آن را یكسان جلوه دهند و هرگونه مناسباتی با این كشور را در شرایط کنونی بر ضد منافع ملی ایران ارزیابی نمایند .

این بی‌خردان سیاسی حكومت جوان بلشویك‌های شوروی را كه مُهر باطلی بر تمام مناسبات استعماری میان روسیه و ایران كوبید و استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمرد و تمام قراردادهای استعماری را بدون هیچ اما و اگری مُلغی كَرد، نمی‌بینند و نمی‌خواهند به‌بینند. زیرا تمام گوش و چشم و مغزشان به سوی رسانه‌های امپریالیستی، «بی بی سی»، «صدای امریكا»، «من و تو» و «ایران اینترنشنال» و.... .روان است و از آن منابع «بی طرف» تغذیه می‌شوند!

 

روسیه ١٩١٧، روسیه ١٩٦٠ و روسیه كنونی ٢٠١٩ چه ربطی بِه روسیه تزاری دوره قاجار دارند؟

احمقانه است هر آینه تصور شود كه پوتین همان تزار ١٢٩٠روسیه است كه آهنگ آن دارد در مقابل «انقلاب مشروطه آینده ایران» لشكركشی كند و انقلابیون را در خاك ایران همانند آزادی‌خواهان تبریزی به دار بیاویزد !!!روسیه کنونی یک کشور امپریالیستی است، که همسایه شمالی ایران است، دارای مناسبات دیپلماتیک، تجاری و دوستانه با ایران است و این کشور در شرایط کنونی خطری برای موجودیت، منافع ملی و تمامیت ارضی ایران محسوب نمی‌شود و لذا نه‌باید روسیه را دشمن عمده خارجی مردم ایران جلوه داد و امپریالیسم آمریکا را دوست و حامی ملت! چنین سیاستی مغایر کامل با منافع ملی مردم ایران است و باید به افشای این محافل حامی امپریالیست‌های غربی به سرکردگی آمریکا پرداخت و سره از ناسره را روشن ساخت.

 

***

 

پرسش و پاسخ در شبکه تلگرام

پرسش: حزب شما در ابتدا از جنبش روژوا، کوبانی در سوریه دفاع کرد، ولی امروز به بهانه‌های مختلف و همکاری تاکتیکی با آمریکا علیه کردها شدیدترین حملات را می‌کنید. اگر همکاری تاکتیکی با آمریکا بد است، پس چرا شما از همکاری اتحاد شوروی برای صلح با هیتلر آلمان و یا همکاری با آمریکا به رهبری استالین در جنگ جهانی دوم حمایت می‌کنید؟ این تناقض را چگونه توضیح می‌دهد؟

پاسخ: سازمان‌های کرد سوریه در ابتدای تجاوز به این کشور از مبارزه در چارچوب تمامیت ارضی و در اتحاد با سایر مردمان این کشورعلیه امپریالیسم سخن گفتند و این امر بسیار نویدبخش و انقلابی می‌نمود. سازمان‌های کرد بارها تأکید کردند که قصد جدایی ندارند و در اتحاد با سایر خلق‌ها و اقوام سوریه برای یک سوریه دمکراتیک و مستقل می‌رزمند. چنین سیاست خردمندانه‌ای نمی‌توانست مورد حمایت حزب ما و نیروهای ترقی‌خواه قرار نه‌گیرد. اما با طولانی‌شدن مبارزه و فشارهای امپریالیستی بر دولت سوریه، سبب شد تا چرخشی در سیاست سازمان‌های کُرد سوریه به وجود آید و طرح پیشنهاد همکاری امپریالیسم برای ایجاد پایگاه نظامی جهت سرنگونی حکومت مرکزی را به‌پذیرند و تحت عنوان مبارزه علیه تروریسم داعشی، عملاً به اشغال و نقض تمامیت ارضی سوریه لبیک گویند. از این تاریخ و با این چرخش کیفی در سیاست کُردهای سوریه، که خیانت و خنجری از پشت به خلق سوریه بود، دیگر حمایت از مبارزه کُردهای کوبانی مجاز نبود و وظیفه خود دانستیم که این سیاست ناسیونال شونیستی و مخرب را که سر بزنگاه‌های تاریخی گلیم خود را از سایر مردم جدا می‌کنند و به دشمنان مردم می‌پیوندند، رسوا و بر علیه آن مبارزه کنیم. همكاری كُردهای سوریه با آمریكا فقط یك اشتباه ساده نه‌بود، خیانت به تمام مردم سوریه و خلق‌های منطقه بوده است. حزب ما نمی‌تواند از مبارزه تجزیه‌طلبانه که در جهت منافع امپریالیسم آمریکا، عربستان و اسرائیل در منطقه است، حمایت کند. رهبران کُردهای سوریه خائن به خلق سوریه و خلق کُرد هستند. چنین رهبرانی فاقد صداقت در حمایت از خلق کُرد بوده و هستند. تنها کسانی در دفاع از خلق کُرد صداقت دارند که بر ضد تجاوز به سوریه، به عراق، لبنان، فلسطین، أفغانستان و یمن دست زنند و این تجاوزات استعماری را افشا نمایند. در غیر این صورت در جبهه دشمنان مردم سوریه، عراق و ایران و منطقه قرار می‌گیرند.

جنبش «روژوای کوبانی» که مدعی دفاع از «دمکراسی و چپ و حکومت خودگردان شورایی» است، چرا باید سرنوشت‌اش را به منافع ژئوپلیتیک آمریکا و اسرائیل در منطقه گره بزند و به آمریکا به خاطرخروج ارتش‌اش از خاک سوریه ناسزا گوید و به هوداران‌اش رهنمود دهد تا در اروپا و سایر ممالک جهان با تظاهرات و اعتراضات سیاسی نظر قوای متجاوز آمریکا را برای ماندن در خاک سوریه و حمایت از مردم کُرد جلب نمایند. از همین روست که اکثر تظاهراتی که در رابطه با تجاوز ترکیه به سوریه صورت گرفته است، فقط از تجاوز به «منطقه کُردهای کوبانی» سخن رفته است، نه محکوم‌کردن تجاوز ارتش ترکیه به خاک سوریه که نقض آشکار تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی سوریه و منشور سازمان ملل متحد است.

با این مختصر روشن کردیم مبارزه برای حق تعیین سرنوشتی که علیه امپریالیسم و صهیونیسم پیوند نه‌خورد و در جهت تضعیف امپریالیسم نه‌باشد، مبارزه‌ای ارتجاعی است و باید علیه آن به مبارزه دست زد. چنین حق تعیین سرنوشتی قابل دفاع نیست.

به نظر حزب ما راه رهائی خلق کُرد اتحاد، همکاری و همبستگی با همه ملل ساکن کشورهائی است که آنها نیز در آن کشورها ساکن‌اند. همه این مردمان باید برای دموکراسی، آزادی و برای توجه به حقوق زحمتکشان مبارزه کنند.

در مورد جنگ جهانی دوم  و اتحاد و همکاری رهبر اتحاد شوروی با هیتلر و آمریکا نظرتان اشتباه است و هیچ ربطی با همدستی کُردهای سوریه با آمریکا بر ضد سایر خلق‌های سوریه و منطقه ندارد.

نخست اینکه شوروی‌ها هیچ پیمان صلحی با هیتلر نازی نه‌بستند، هیچ همکاری در میان نه‌بوده، بلکه یک «پیمان عدم تجاوز» میان دولت‌های آلمان و شوروی بود که تحت رهبری خردمندانه استالین صورت گرفت، تا تنفسی برای سازماندهی و آماده کردن ارتش سرخ و خلق‌های شوروی در مقابل ارتش هار هیتلر گردد. همین تاکتیک سبب تقویت ارتش سرخ و تضعیف نیروهای متخاصم گردید. دو دیگر اینکه اتحاد شوروی در یک شرایط برتر و قوی‌تر که جنگ رو به اتمام و ارتش نازی در حال شکست خوردن بود، با آمریکا، انگلیس و فرانسه، جبهه متفقین ضدفاشیست را بر علیه ارتش نازی تشکیل داد و جنگ را با موفقیت به پایان بُرد.

ازاینرو نمی‌توان همدستی روژوای کوبانی تحت رهبری «صالح مسلم» با امپریالیسم آمریکا را که تمام هستی‌شان را از طریق کمک آمریکا تأمین کرده‌اند، با اتحاد جماهیر شوروی سوسیبالیستی تحت رهبری استالین، که به پای تشکیل جبهه ضد فاشیستی رفت و کمر ارتش نازی را درهم شکست مقایسه نمائید. چنین مقایسه‌ای بسیار مضحک، نادرست و آگاهانه یا ناآگاهانه در جهت توجیه سیاست‌های ناسیونال شونیستی کُردهای سوریه است و بس!

صمیمانه از شما می‌خواهیم برای کسب اطلاعات بیشتر به اسنادی که حزب ما در مورد جنگ جهانی دوم از جمله کتاب «تحریف کنندگان تاریخ» انتشار داده است، رجوع کنید. تمام این اسناد در کتابخانه اینترنتی توفان قابل دسترسی است. برایتان موفقیت آرزو می‌کنیم.

***

 

 

گشت و گذاری در فیسبوک، پاسخ به یک پرسش

 

پرسش: دوستان گرامی توفان، حزب شما بر چه پایه و اساسی از آقای دکتر مرتضی محیط که مخالف سرسخت مارکسیسم - لنینیسم است، دشمن اندیشه لنین و استالین است، دفاع می‌کند. نظرتان در مورد ایشان چیست؟

پاسخ: دوست عزیز، دفاع ما از آقای دکتر محیط در عرصه مبارزات دمکراتیک و ضدامپریالیستی یک برخورد سیاسی است و نه ایدئولوژیک. تحلیل سیاسی مرتضی محیط درمورد سوریه، منطقه و تحریم و تهدید نظامی به ایران منطقی و صحیح است. بخش اعظم برنامه تلویزیونی ایشان در افشای امپریالیسم و تلاش برای ممانعت از جنگ علیه ایران است. آقای محیط مخالف جمهوری اسلامی است، اما عمیقا مخالف هرگونه مداخله نظامی در ایران است. وی امپریالیسم آمریكا را بزرگترین تهدید كننده صلح و مظهر فاشیسم و نژادپرستی و راسیسم در جهان تحلیل می‌کند. با مرتضی محیط می‌توان بر سر مسائل مختلف تئوریك اختلاف‌نظر داشت، اما به سیاست میهن‌دوستانه او در حمایت از مردم ایران و مخالفت با امپریالیسم و مزدوران‌اش نمی‌توان كمترین شكی داشت. حزب ما براین اساس از آقای دکترمحیط به عنوان یک شخصیت ملی، دمکرات و ضدامپریالیست دفاع می‌کند و ایشان را در جبهه خویش می‌بیند.

در مورد تعریف از سوسیالیسم طبیعتاً ما با ایشان اختلاف عمیقی داریم. مرتضی محیط مدعی دفاع از سوسیالیسم است، اما آن سوسیالیسمی كه او از آن سخن می‌گوید از قضا تاكنون در هیچ گوشه‌ای از جهان رخ نداده است. وی بِه نفی انقلاب سوسیالیستی اكتبر شوروی می‌پردازد، زیرا «جامعه به واسطه رشد ناکافی نیروهای مولده هنوز آمادگی و پذیرای انقلاب سوسیالیستی نبود و بورژوازی می‌بایست نیروهای مولده را تا آنجا رشد می‌داد که عناصر پرولتری به درجه‌ای از تکامل می‌رسیدند که خودشان قدرت را می‌گرفتند، خودشان حزب تأسیس می‌کردند، نیازی به قیم و حزبی تحت رهبری روشنفکران نداشتند». آقای محیط در بستر چنین نظری به نفی سرکردگی حزب در مرحله انقلاب سوسیالیستی می‌پردازد و اعتقادی به دولت دیکتاتوری پرولتاریا در مرحله گذار به کمونیسم ندارد!

دکتر محیط كه در تئوری‌های كهنه منشویكی بورژوایی، رشد نیروهای مولده و تئوری‌های آنارشیستی نفی دولت غرق است و متأسفانه هنوز پی نبرده است كه سوسیالیسم فرماسیون کامل کمونیستی نیست، زیرا هنوز طبقات و مبارزه طبقاتی در اشکال مختلف در فاز نخست کمونیسم وجود دارد. هنوز دولت و دیکتاتوری، البته اعمال دیکتاتوری اکثریت اهالی جامعه کارگر و زحمتکش بر اقلیت حامی نظام سرمایه‌داری و مظاهر فرهنگی و روبنایی و بقایای جامعه کهن وجود دارد. هنوز اختلاف دستمزد و اختلاف بین کار یدی و فکری و در یک کلام مبارزه برای تحقق حق، که خود منشاء‌اش از ناحقی است، وجود دارد.هنوز مناسبات پول و روابط بازرگانی خارجی، همزیستی و جنگ و ستیز با سرمایه‌داری جهانی وجود دارد و هنوز مسئله پیروزی کی بر کی مطرح است. حال اگر کسی پیدا شود و از سوسیالیسم بی‌عیب و نقض سخن گوید، از آگاهی طبقاتی و فرهنگی کامل و بی‌عیب و نقض سخن گوید، از سوسیالیسم همه با هم و آزادی بی قید و شرط سخن گوید، از بی‌حزبی و بی‌دولتی و بی‌دیکتاتوری طبقاتی سخن گوید وغیره...آن وقت چنین کسانی هنوز سوسیالیسم را نفهمیده‌اند و باید حداقل یک میلیون سال منتظر به‌نشینند، دخیل به‌بندند و منتظر معجزه رشد نیروهای مولده سرمایه‌داری بمانند و سرانجام ازهیچ و پوچ باد سوسیالیسم سخن به‌گویند و برجاودانی‌بودن نظام سرمایه‌داری نغمه‌سرایی کنند.

ازاین روی ما در این عرصه با ایشان اختلاف داریم و پیروزی انقلاب اکتبر در ۱۹۱۷ خط بطلانی بر این نظریه غیر علمی آقای محیط و همه روشنفکرانی است که با پرچم «بازگشت به مارکس» به نفی هسته انقلابی مارکس و مارکسیسم و تکامل آن به لنینیسم می‌پردازند.

موفق باشید.

 

 

****