مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۹۱نشریه الکترونیکی حزب کارایران خرداد ماه ۱۴۰۱

آدرس تارنمای حزب کارایران (توفان):

www.toufan.org

آدرس مرکزی ایمیل حزب کارایران(توفان)

toufan@toufan.org

آدرس کانال تلگرام توفان

https://t.me/totoufan

***

دراین شماره می خوانید:

·         سخني درباره افزايش گراني وخشم وطغيان مردم ومسئله چه بايد کرد.

·         نظام سرمايهداري وفاجعه محيط زيست

·         نظام مافيايي حاکم،مسبب فاجعه فرو ريزي برج دوقلوي"متروپل".

·         سناريونويسي امنيتي عليه رضا شهابي، آنيشا اسداللهي و کيوان مهتدي.

·         گراني نان وتداوم نئوليبراليسم درايران.

·         گراني سرسام آور بلاي جان مردم.

·         شوک هاي ارزي لايحه بودجه وبانک هاي خصوصي عامل گراني ها هستند

·         در جبهه نبرد طبقاتي.

·         چکيده اي از نظرات دکتر ناصر زرافشان درباره" اوضاع سياسي و جنبشهاي مبارزاتي در ايران

·         بيانيه مشترک سنديکاها و تشکلات کارگري و بازنشستگان مستقل پيرامون تجمعات اعتراضي.

·         سخني درباره صحنه سازيهاي امپرياليستي به نام دادگاه سوئد براي رسيدگي به جنايات ضد بشري!!!؟؟

·         يکصدا و متحدانه خواهان آزادي و بازگشت بکار تمامي همکاران در بندمان باشيم.

·         نامه کلکتيو چند سنديکاي فرانسوي در اعتراض به بازداشتهاي اخير کارگران و معلمان در ايران.

·         تجمع سراسري معلمان و بازداشت چندين معلم در شهرهاي مختلف و ممانعت از تجمع در تهران.

·         خجسته باد هفتاد و هفتمين سالروز پيروزي بر فاشيسم.

·         اقدامات کور تروريستي به زيان منافع ملي و مبارزه مردم براي کسب حقوق دمکراتيک است،

·         کارزار مخالفين ناتو در فنلاند و سوئد عليه پيوستن اين دو کشور به پيمان جنگ افروز و متجاوز ناتو.

·         چند يادداشت کوتاه خواندني.

·         برگي از تاريخ.

·         گزارشي از حمله وحشيانه متجاوزين صهيونيست به تشييع جنازه شيرين ابوعاقله در بيت المقدس.

·         ادبيات مارکسيستي به زبان مختصر و ساده.

·         گشت وگذاري درفيسبوک، پاسخ به يک پرسش.

·         پاسخ به يک پرسش درشبکه تلگرام.

 

***

 

سخنی درباره افزایش گرانی وخشم وطغیان مردم ومسئله چه باید کرد

 

درروزهای اخیردرچندین شهرایران که فیلم هایش درشبکه های اجتماعی منتشر شد اعتراضات مردم جان به لب رسیده علیه گرانی ها و برعلیه سران حکومتی جمهوری اسلامی صورت گرفت.درشهرهای اردبیل،خرم آباد،اندیمشک، ایرانشهر،رشت،بروجرد،شاهین شهر، لرستان، دهدشت، اصفهان،یزد،چلیچه، فارسان،دهدشت وپردنجان ازجمله شهرهایی است که مردم برای نان وبرعلیه گرانی دست به اعتراض زدند.شعارها این بارهم علیه گرانی وازمطالبات اقتصادی فراتر رفت، رنگ آشکار سیاسی بخود گرفت وسران حکومتی را مورد هدف قرارداد.«خامنه ای حیا کن حکومت را رها کن» و«رئیسی حیا کن حکومت رارها کن»ازجمله شعارهای اجتماعات اعتراضی مردم بوده است. طبق اخبار منتشر شده چند تن دراین اعتراضات جانباخته ،ده ها نفر مجروح وشماری بازداشت شدند.

بی شک مسبب اصلی فقرومحرومیت مردم وافزایش گرانی حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی است که برای حفظ قدرت و انباشت ثروت به بهای درتنگنا قراردادن کارگران وزحمتکشان،مشکلات را به جامعه تحمیل می‌کند.

 

اعتراضات روزهاي اخير مردم درتهران وسایرشهرها عليه شوک گرانی نان و آرد وپایه ای ترین نیازهای زحمتکشان وبرعليه بي توجه ایی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامي به مطالبات عاجل ودمكراتيك جامعه وبا این گستردگی نسبی وپراکندگی درشعارها واهداف ودورنماهای متناقض، نشان می‌دهد، که فقدان رهبری سیاسی که چشم انداز روشنی به مردم ارائه دهد به شدت حس می‌شود. دراین عرصه ها حزب ما بارها به اظهارنظر پرداخته وبرضرورت آگاهی و سازمان وحزبیت تاکید ورزیده است.

 

این اعتراضات که دربعضی مناطق شکل طغیان وشورش بخود گرفت وشباهت زیادی به شورش های دی ماه ۹۶ وآبان ۹۸ دارد،اعتراضات برحقی است که همانند شورش های قبلی فاقد رهبری سیاسی اند و طبعا خود به خود به پیروزی نایل نمی‌آیند و یا آنکه ازدرون آنان خود بخود وبدون وجود رهبری، یک تئوری انقلابی بیرون نخواهد آمد. لنین بدرستی تاکید می‌کرد ،سلاح کارگر در مبارزه برای حق خود، سلاح تشکل وآگاهی طبقاتی است‌. حزب کمونیست پرولتاريایی مهمترین سلاح طبقاتی درنبرد علیه بورژوازی است.تنها دراین صورت است که می‌توان ماشین سرکوب سرمایه داری را درهم شکست وبا استقرار سوسياليسم از شراستثمار وتمام مظاهر نظام کهن رهایی جست!

 

این امرکه توده عظیم زحمتکشان بدون آگاهی به فن مبارزه سیاسی و قانونمندی های تکامل جامعه و مبارزه،خود بخود رشدخواهند کرد و به آگاهی طبقاتی وحزبی دست بیابند، تنها می‌تواند از نا آگاهی وبیخبری برخی ازنیروهای اکونومیست سرچشمه گیرد ویا ناشی ازعدم آموزش ازتجربه بیش ازصد سال مبارزه زحمتکشان وکارگران و توده های انقلابی مردم تحت ستم باشد که هرگونه جریانات انحرافی آنتی آتوریته، اکونومیسم وغیره را پس از سال‌ها تجربه های تلخ از سر راه خویش برداشته اند.

 

آیاغیرازاین است که تمام جنبش‌ها(ازمبارزه دانشجویان دانشگاه در۱۸تا ۲۳ تیرسال ۱۳۷۸ گرفته، تاجنبش به اصطلاح سبز در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ وخیزش دی ماه سال  ۹۶ و آبان ۹۸ وهمه تظاهرات گوناگون کارگری، آموزگاران، اتوبوس رانان و...) تنها قادر گشتند نارضایتی مردم گوناگون و عاصی بودن آنان را به صحنه عمل آورند و تغییرات عمدتا به سود این یا آن جناح صورت پذیرفت؟ مگر غیراز آن است که پیروزی های مردم ناچیز و پیشرفت مبارزات به سود مردم محدود بوده است؟ وجود عنصر آگاه کمونیستی و نقش رهبری؛ اگر نتواند معجزه ای انجام دهد؛ حداقل قادرخواهد بود که مبارزه مردم را تکامل داده وآگاهی سوسیالیستی ودانش مبارزه را از لابلای کتاب ها و تجربه های بی شمار جنبش؛ به میان مردم؛ مبارزان و به ویژه کارگران بیآورد.

 

اگربرای هرعمل اجتماعی احتیاج به فن و دانش خاص آن عمل است و بدون دسترسی به آن انسان ناچار است تجربه چندین هزار ساله بشری را از نو بیآزماید، برای کار سیاسی نیز محتاج آموختن دانش سیاسی هستیم. هر نجاری به فن نجاری وارد است وگرنه ناچار است آن را فراگیرد. درسیاست، در انقلاب نیز ما محتاج دانش سیاسی و انقلابی هستیم. محتاج به فراگرفتن مارکسیسم لنینیسم هستیم واین امر، کسب دانش است که ناچارا طبقه کارگر آنرا از خارج از جنبش خود بخودی طبقه کارگر به درون جنبش وارد می‌کنند. تئوری مارکسیسم و سوسیالیسم که یک عنصر ناآشنا وغریبه برای توده های وسیع زحمتکشان وبه ویژه پرولتاریا است، می‌بایستی از سوی عناصر آگاه و پیشرو کمونیست متشکل درحزب کمونیست، به درون طبقه کارگر، زحمتکشان وسیاست‌های صحیح ناشی ازآن به درون این جنبش های خود بخودی انتقال یابد. برخی ها وحدت تئوری و عمل، وحدت دانش مارکسیسم و یا تئوری انقلابی را با جنبش های خودجوش به مثابه توهین به مردم و به عنوان دخالت در کار و راه آنان معرفی می‌کنند.

اینان که به تقدس جنبش های خودبخودی وعدم دخالت و رسوخ تئوری سوسیالیسم درآنها، این چنین پایبندند و آنرا تبلیغ می‌کنند؛ چرا جواب تجربه های تاریخی و شکست های متعدد این راه را نمی‌دهند؟ چراعاجزند ازاینکه بگویند تئوری تقدیس واستقلال جنبش های خودبخودی نیزاز آن پرولتاریا نبوده؛ بلکه ازخارج و ازطریق آنان و دیگر تئوریسین های شبیه شان وارد آن گشته است؟ شاید براین باورند که دراثر معجزه ای تئوری این حضرات که ناشی ازاراده گرائی آنان است؛ تمام قوانین معتبر عینی مبارزه اجتماعی را نفی کرده و بیراهه آنان به جای روال عینی تکامل بنشیند.

 

 لنین میگوید: "بدون تئوری انقلابی، نهضت انقلابی نیزنمی‌تواند وجود داشته باشد... نقش مبارز پیشرو را تنها حزبی می‌تواند ایفاء کند که دارای تئوری پیشرو باشد."

نمی‌توان امیدی چندان برای پیروزی بردشمن و به دست آوردن قدرت سیاسی(انقلاب) داشت، چنانچه قادرنباشیم در پیوند با کارگران وزحمتکشان وحداقل فنون و قوانین مبارزه طبقاتی و سیاسی را بیآموزیم وآنان را به کار بندیم.

 

براساس این تجارب باید ترویج وتبلیغ کرد که طبقه کارگر به وحدت و تشکیلات نیاز دارد تا بتواند جنبش اعتراضی مردم را رهبری کند وبه سرمنزل مقصود برساند. حزب کار ایران(توفان) این وظیفه کمونیستی را در دستورکار خویش قرار داده است وبی حزبی وسرفرود آوردن درقبال اعتراضات خودجوش وبی دورنما را نه تنها راه حل خروج ازبحران کنونی نمی‌داند ،بل دنباله روی از بورژوازی وشکست و بن بست سیاسی وبه زیان منافع کارگران و زحمتکشان ارزیابی می‌کند.درشرایط بحرانی کنونی که مردم ایران با فقدان رهبری سیاسی وبا دوعفریت داخلی وخارجی روبرویند وظیفه سنگینی بدوش حزب ما و نیروهای انقلابی قرار دارد که ضمن تبلیغ حزبیت وتشکیلات، کلیه نیروها و سازمان ها وگروهای سیاسی و شخصیت های ملی وانقلابی که خواهان سرنگونی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران هستند وبرعلیه مداخلات امپریالیستی موضع شفاف وروشنی دارند را به همکاری سیاسی واتحاد ویگانگی دعوت می‌کند.شکل گیری چنین همکاری سیاسی ودمکراتیکی درشرایط کنونی نوید بخش است وتاثیرمثبتی برجنبش خواهد گذاشت.بقول لنین اینکه چه نوع حکومتی بر سرکار بیاید اهمیتش به‌مراتب بیشتراز سرنگون کردن یک رژیم است.عدم درک صحیح ازاین دورنما جنبش راعلیرغم همه جانفشانی‌ها ازچاله به چاه می اندازد.باید هوشیار بود با برنامه وهدفمند به جلوحرکت کرد وچاره درد کارگران وتوده زحمتکش رادروحدت وتشکیلات جستجو کرد وجزاین نیز نمی‌باشد.

 

***

 

نظام سرمایه‌داری وفاجعه محیط زیست

 

بد نیست بدانید که :

۱- بقای نظام سرمایه‌داری حاکم بر جهانِ پیشرفته، به رشد روزافزون اقتصادی وابسته است.

۲- رشد اقتصادی در عین حال محدود است و در آینده نیز محدودتر خواهد شد. زیرا اولا ذخایر مواد خام محدوداست، ثانیا تحمل طبیعت از آن هم محدودتر.

۳- لذا نظام سرمایه‌داری کنونی برابر است با فاجعه محیط زیست، زیرا از یک سو تکنیک تا کنونی مستلزم پیشرفت است و از سوی دیگر این پیشرفت خود مساوی است با افزایش حجم تولید گاز کربنیک (CO2) و ادامه آلودگی و در نتیجه نابودی محیط زیست.

کارشناسان معتقدند که اگر کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا با همین سبک تولید وبا همین سرعت پیش بروند برای ادامه بقای خود به ۵ کره زمین نیاز دارند. سایر کشورهای پیشرفته نظیر آلمان نیز حد اقل به ۳ کره زمین نیازمندند. در صورتی که برای کشورهای عقب نگاهداشته شده نظیر کشورهای آفریقایی همین یک کره زمین  نه تنها کافی که زیاد هم خواهد بود. به دیگر سخن اینکه تا کنون کره زمین از هم نپاشیده است را مدیون کشورهای آفریقایی هستیم.

آنچه که امروز سرمایه داری برای جلوگيري از ادامه روند فاجعه بار نابودی محیط زیست به عنوان داروی مسکن - که امروز به طور عمده حزب دستِ راستی سبزها در آلمان پرچمدار آن است - تبلیغ و تجویز می کند، جایگزین کردن انرژی فسیلی با انرژی «سبز» است. که به طور عمده عبارتند از: انرژی بادی، انرژی خورشیدی و انرژی هیدروژن و باطری. در این رابطه بد نیست بدانید که:

سهم انرژی بادی( ازتوربین های بادی) در تامین انرژی صنایع آلمان تنها ۵/۴ درصد می‌باشد که آن هم به دلیل همیشگی نبودن باد، متغیر است و سهم انرژی خورشیدی  (فتو ولتایگ) نیز تنها ۳ درصد از کل مصرف انرژی در این کشور را در بر می‌گیرد. امکان بعدی کسب انرژی از هیدروژن و باطری است که فعلا به دلیل گران تمام شدن کسی به طور جدی دنبال تولید آنها نیست و اگر هم هست بسیار محدود می‌باشد.

اما احزاب تشکیل دهنده دولت‌های حاکم بر کشورهای اروپایی، به ویژه سبزهای راستگرای آلمان از بعد از وضع تحریم‌ها و کاهش واردات انرژی فسیلی از روسیه، ریاکارانه و به دروغ بر طبل تولید انرژی سبز(بادی و خورشیدی) می‌کوبند. در صورتیکه برای جایگزین کردن انرژی فسیلی که امروز اروپا - آلمان - به طور عمده از روسیه وارد می‌کند ده‌ها سال زمان لازم است.

 

***

نظام مافیایی حاکم،مسبب فاجعه فروریزی برج دوقلوی"متروپل"

 

روزدوشنبە دوم خرداد ماه برج دوقلوی “متروپل” واقع درآبادان، درمقابل بهت وحیرت مردم پیاده رو فروریخت ومردم آبادان وسراسر ایران را درغم و اندوە فروبرد.طبق آماررسمی تاکنون بیش از34 نفر کشته ودهها نفر مجروح شدند.

حسین عبد الباقی که ۴۱ ساله مدیریت ساختن این برج را برعهده داشته است.او صاحب "هلدینگ عبد الباقی" است، ودرخوزستان دارای نفوذبسیارگسترده ای است، بطوریکه درمراسم افتتاح این ساختمان حتی استاندارخوزستان نیزحضور داشته است.او یک کلانتری نیزبرای نیروی انتظامی ساخته است وبه همین دلیل او را "خیرامنیت ساز" نامیده بودند.همچنین او درسال ۱۳۹۷ تندیس "چهره ماندگار صنعت، معدن و تجارت ایران" را نیز دریافت کرده بود.۵ ماه قبل ازفاجعه کنونی اولقب"مدیرمنتخب"را نیزدریافت کرد.درحال حاضر نیزاین هلدینگ چندین پروژه ساختمانی بزرگ رادر دست دارد.!

 

به گزارش شهرآرانیوز،کوروش خواجوی،رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان استان خوزستان درموردعلل فروپاشی این برج اظهارکرد: "به نظرمی‌رسد عدم طی روال قانونی درصدور پروانه ساختمان پروژه متروپل یکی ازضعف‌هایی بود که منجر به این حادثه شد. این معضل تا یکی دو سال گذشته وجود داشت که در حال حاضر تا حدودی رفع شده است.

وی توضیح داد: بعضی ازسرمایه‌گذاران و مالکان پروژه‌های بزرگ در بسیاری شهر‌ها از جمله آبادان واهواز با هدف کاهش هزینه‌ها و بروکراسی موجود درفرآیند نظارت، روال قانونی طراحی و نظارت را طی نمی‌کنند و مستقیما سراغ شهرداری می‌روند. از آنجا که مبالغ پروانه این پروژه‌ها بسیار بالاست شهرداری‌ها نیز با آن‌ها همکاری می‌کنند. بر این اساس فرآیند صدور پروانه مسیری غیرقانونی را طی می‌کند. در پروژه مذکور هم معتقدم نباید پروانه در آن مقطع صادر می‌شد؛ چرا که روال اولیه آن طی نشده بود."

 

رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان استان خوزستان تاکید کرد: بعدازآنکه درسال ۱۳۹۶ پروانه ساختمان متروپل صادر شد، سازمان نظام مهندسی از شهرداری درخواست کرد تا اجازه نظارت به این پروژه را به مهندسان سازمان بدهد. تا سال ۱۳۹۹ چنین اجازه‌ای صادرنشد. دیدگاه ما این است که مالک درخصوص ورود سازمان نظام مهندسی مقاومت می‌کرد. تا اینکه ازخرداد سال ۱۳۹۹ ناظرین سازه و معماری تاسیسات به صورت قانونی از سوی سازمان نظام مهندسی معرفی و در این پروژه وارد عمل شدند.

خواجوی یادآور شد: من در آن زمان ریاست سازمان نظام مهندسی را بر عهده نداشتم، ولی دیدگاه سازمان همواره این بوده که در هر مرحله که بتوان با ورود به یک ساخت و ساز، جلوی حوادث را گرفت باید اقدام کرد. کما اینکه در بسیاری از پروژه‌های نیمه‌ساز این مداخله صورت گرفته و ثمرات خوبی داشته است. شهرداری هم همکاری مناسبی صورت داده و مالک، نواقص را برطرف کرده است. ولی در این پروژه بعضی تذکرات خیلی جدی داده شده که چندان مورد توجه سازندگان قرار نگرفته است. چه بسا اگر به موارد هشدار عمل می‌شد امروز شاهد چنین اتفاقی نبودیم."

 

جریان‌های مافیایی ذینفع درحکومت تحت رهبری سیدعلی خامنه ای مسئول ومسبب اصلی این فاجعه هستند.این جانیان بی کفایت کاررا ازمرزجنون هم گذرانده اند.این میزان تباهی وفساد ودزدی وهرج ومرج وخودسری تمام تار وپود جامعه را درخود فروبرده وهیچکس پاسخگوی اینهمه خودسری ودزدی و بی مسئولیتی نیست.یکی از هموطنان آبادانی ما که ناظر برفروپاشی این برج بود نوشت"انگارمملکتی اشغال شده وسربازان دشمنی بی تمدن و بدوی به جان و مال مردم تاخته باشند.اوضاع امروز ایران اینگونه به نظرمی‌رسد.مردم ازهمه سو وجهت درتنگنا ومحاصره مشتی آخوند دزد بی‌کفایت قرار دارند و فشار و اجحاف به حدی است که برخی مردم از روی لجبازی شعارهایی که در خور ملت نیست می‌دهند."

 

هشداردلسوزانه کارشناسان درباره برج متروپل درآبادان نادیده گرفته شد وسرانجام باعث این فاجعه شد. حدود یکسال و نیم قبل، مهندس ناظر ساختمان متروپل هشدار و اخطار جدی داده بود که ساختمان ثبات ندارد،ولی‌ این اخطار نادیده گرفته شد.زیرا نظام، نظامی مافیایی وبه کلی فاسد ومنحط است.

 

آیا با این فامیل بازی وفساد وباند بازی و رانت‌خواری ننیجه ای جز چنین فجایعی ،فاجعه فروپاشی برج آبادان و مرگ مردم بیگناه می‌توان داشت؟ مردم خشمگین آبادان دراعتراض به این فاجعه یکپارچه به خیابان آمدند و بدرستی علیه مسئولین نابکار نظام شعار دادند وخواهان محاکمه ومجازات این تبهکاران شدند.

 

حزب کارایران(توفان)ضمن تسلیت به هموطنان آبادانی وخانوداده های کشته شدگان ،ازمبارزە مردم برای مجازات عوامل ومسببین این فاجعە حمایت  می‌کند و برای تحقق این امر از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزد.

 

***

سناریونویسی امنیتی علیه رضا شهابی، آنیشا اسداللهی و کیوان مهتدی

را  شدیدا محکوم می کنیم

 

درادامه اتهام‌زنی به فعالان کارگری و مدافعان حقوق کارگران، رسانه‌های همسو با نهادهای امینتی ایران رضا شهابی، عضو هیئت سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد تهران، کیوان مهتدی معلم و پژوهشگر و آنیشا اسداللهی، پژوهشگر و مدافع حقوق کارگران را بیشرمانه نشانه گرفته‌اند.

منابع نزدیک به وزارت اطلاعات و سپاه ایران در یک خبر به نقل از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران رضا شهابی و آنیشا اسداللهی را که ۲۲ اردیبهشت ماه بازداشت شدند به «همکاری با یک تیم خارجی» متهم کردند. همکاری با تیم خارجی یا گروه‌های خارج از کشور در سال‌های گذشته نیز بارها از سوی وزارت اطلاعات و قوه قضاییه برای سرکوب و صدور احکام قضایی بلندمدت علیه فعالان مدنی و معترضان استفاده شده است.جمهوری ستمگر وریاکار اسلامی، کارگران مبارز وشریف ایران را به همکاری با نیروهای «خارجی» متهم می‌کند اما نمی‌گوید با کدام نیروی خارجی!! این کارگران همواره مخالفت خودرا به هرگونه تحریم اقتصادی و مداخله خارجی ونظامی ابراز داشته اند واین قبیل اتهامات نخ نما را برنتابیده ومحکوم کرده اند. این اتهامات واهی نشان از ضعف رژیمی است که از کارگران می‌ترسد وهیچ آینده ای برای خود نمی‌بیند.

متاسفانه کارگران ایران در شرایط کنونی با مشکل پراکندگی وتشدت فکری مواجه هستند وازفقدان یک اتحادیه  مستقل ونیرومند سراسری رنج می‌برند و این مسئله خود هشداری است که علی‌رغم ادامه کاری و ازخودگذشتگی در مبارزه و علی‌رغم اعلام همبستگی و همدلی آشکار و واقعی میان فعالان جنبش‌های اجتماعی، بدون تشکیلات ویک همکاری جدی و سازمان‌یافته و سراسری در میان تمامی کارگران و زحمت‌کشان، قادر به مقابله جدی با سیاست‌های ضدکارگری و تغییر شرایط موجود نخواهند بود.

حضورنیرومند تشکیلات سیاسی ودرشکل تکامل یافته وعلمی آن ،تشکیلات واحد حزب طبقه کارگر مسلح به لنینیسم می‌تواند قطب نمای فعالیت همه کارگران پیشرو باشد. کارگران با تشکیلات همه چیزند و بدون آن هیچ چیز.تنها با چنین  دورنما وسلاحی است که می‌توان هدفمند علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی وبرعلیه امپریالیسم ومزدوران ریز و درشتش رزمید، قدرت سیاسی را به کف گرفت وآینده تابناک روشنی را با دستان پرتوان خود رقم زد.

 

حزب کارایران(توفان) ازهمه احراب و سازمان‌های برادر وسندیکاهای بین المللی می‌خواهد اعمال سرکوبگرانه و ضدمردمی رژیم را محکوم کنند وهمبستگی خود را  با مبارزات کارگران ایران بیان وخواهان آزادی فوری وبی قید وشرط فعالین کارگری دربند شوند.

 

اعتصاب، ایجاد اتحادیه های مستقل کارگری، حق مسلم همه کارگران ایران است!

دست رژیم ضدمردمی وسرمایه داری جمهوری اسلامی از کارگران ایران کوتاه!

برای آزادی فوری وبی قید وشرط فعالین کارگری و معلمان زندانی بکوشیم وصدایشان باشیم!

 

دفترخارجی حزب کارایران(توفان(

یکشنبه ٢۵ اردیبهشت ١۴٠١

Www.toufan.org

https://t.me/totoufan

 

***

 

گرانی سرسام آوربلای جان مردم

سخنی درمورد«شوک درمانی اقتصادی»درایران وجهان

 

تقریبا ازپایان جنگ ایران وعراق تا بحال تنها راه حل و الگوی بکار گرفته شده از سوی تمام جناح‌های حاکمیت در ایران کم و بیش اجرای دستورات بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بوده است . به نحوی که دولت‌های متوالی در ایران عموما در اجرای سیاست‌های اقتصادی مورد ستایش این دو نهاد قرار گرفته اند.

حال برای کمک به درک صحیح موضوع برای مخاطب کمی به ماهیت این سیاست‌ها می‌پردازیم.

نئولیبرالیسم اقتصادی بعنوان مکتبی فکری دارای پایه هایی است که راه را برای رشد بدون مانع سرمایه هموار می‌سازد. یکی از اساسی ترین این مبانی آزاد سازی قیمت‌هاست . به بیان ساده تر در جهان مطلوب نئولیبرال‌ها همه کالا و خدمات می‌بایست با قیمت واقعی بازار مبادله گردد و دولت‌ها حق ندارند با مداخلات خود به بهانه سیاست‌های حمایتی به تعدیل این قیمت‌ها دست یازند. مدافعان این نظریه با بهره جستن از نظرات آدام اسمیت و میلتون فریدمن دو اقتصاد دان مشهور لیبرال اینطور توجیه می‌کنند که :عرضه و تقاضا دریک بازار رقابتی خود می‌تواند تعادل منطقی و عادلانه در قیمت‌ها ایجاد کند به نحوی که اگر کمبود کالای یا خدماتی موجب بالا رفتن تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت آن شد به طور طبیعی سرمایه داران و فعالان اقتصادی برای بهره بردن از این منفعت به سمت سرمایه گذاری در تولید آن کالا و یا خدمات سرازیر می‌شوند و افزایش عرضه در مدت کوتاهی به وقوع می‌پیوندد و بنا بر قاعده دست نامرئی بازار قیمت‌ها مجددأ به حالت تعادل باز می‌گردند. لازم به ذکر است که در این الگو نیروی کار نیز به عنوان یک کالا تلقی می‌گردد و قیمت آن را همان دست نامرئی با مکانیزم گفته شده تعیین می‌کند.

با این تعریف هر کشوری که به بهانه اجرای سیاست‌های حمایتی از طبقات فرودست مجبور به تنظیم بازار و کنترل قیمت هاست می‌بایست خود را از این بلا رها سازد تا بتواند هر چه بیشتر زمینه های رشد سرمایه را فراهم سازد. یکی از کارا ترین روش‌ها برای خلاصی از این گرفتاری به توصیه صندوق بین‌المللی پول ،برداشتن یکباره این حمایت‌ها ست به طوری که بتوان عوارض اجتماعی آنرا به بهترین حالت کاهش داد . یعنی به جامعه اجازه نداد حتا بتواند نسبت به این رخداد تحلیلی منطقی داشته باشد بلکه با اجرای یکباره و حتا یک شبه فرصت مخالفت‌های احتمالی را سلب کرد و اعتراضات احتمالی را در مدت زمان کوتاهی به شدیدترین شکل سرکوب کرد .روشی که مخالفین از آن به شوک درمانی یاد می‌کنند. مثل بیمار روانی که برای رهایی از عوارض بلند مدت بیماریش با شوک الکتریکی درمان می‌شود.

در پس این ترهات فقط یک هدف نهفته است "رشد بلاقید سرمایه" حال در نتیجه آن شکاف‌های طبقاتی تا چه حد افزون می‌گردد ،فقرو گرسنگی دامان چه درصدی از جامعه را خواهد گرفت و در نهایت جرم و جنایت و بزهکاری تا چه میزان بالا خواهد رفت چیزی است که از نگاه مردم پنهان می‌ماند.

جناح‌های حاکمیت در ایران از اصولگرایان گرفته تا اصلاح‌طلبان همگی در قبال لزوم اجرای این سیاست‌ها متفق‌القول اند .چرا که اصلی ترین سرمایه داران جامعه ایران همین‌ها و اعوان و انصار آنها است . پس در این مسئله تفاوتی بین دولت روحانی و رئیسی نمی‌توان یافت . همان‌طور که روحانی یک شبه به گرانی سوخت و حامل‌های انرژی دست زد دولت رئیسی هم به حذف ارز ترجیحی آردودارو و به اصطلاح جراحی اقتصادی پرداخت . در اجرای سیاست شوک درمانی اقتصادی سگ زرد برادر شغال است.

پائین آمدن روز افزون قدرت خرید مردم در طول دهه‌های گذشته همزمان با انباشت سرمایه در دست درصد محدودی از افراد، نابودی محیط زیست،جنگ،تجاوز و بربریت روز افزون در عرصه بین‌المللی و حتا خطر وقوع یک جنگ هسته‌ای که منجر به انقراض نسل بشر گردد، همه و همه در نتیجه سپردن اقتصاد به دست نامرئی بازار است . تنها راه رهایی مردم ایران و همه جهان اتحاد و همبستگی در راه یک هدف مشترک و قطع این دست خونریز است.

 

***

 

گرانی نان وتداوم نئولیبرالیسم درایران

 

«گرانی‌ها، نان، ماکارونی» و... «امنیتی» است.جمله‌ای ساده و به ظاهر تکراری برای مدیران رده‌های مختلف درصدا و سیمای جمهوری اسلامی.جمله‌ای که نشان می‌دهد سطح امنیتی درایران به «نان» رسیده است.آستانه تحمل مردم کمی تا لبریز شدن فاصله دارد. «ماکارونی»موضوعی «امنیتی» تلقی می‌شود و فایل صوتی لو رفته از علیرضا حبیبی نشان می‌دهد مدیران میان‌رده هم این رامی‌دانند.هرافزایش قیمت می‌تواند به یک جرقه برای اعتراض‌های سراسری تبدیل شود.

ایران دردومین ماه ازاولین سال قرن پانزدهم:نانِ قسطی، نانِ کارتی، فلافل شریکی، پشت‌بام خوابی،ماشین‌خوابی و هزینه‌هایی که این روزها کرامت انسانی خانواده‌های ایرانی راهدف گرفته است.

دولت رئیسی که ازمدت‌ها پیش درپی حذف ارزترجیحی از روی دارو ونان بود،درادامه سیاست های نئولیبرالی فرصت رامناسب دید و یارانه آرد نانوایی‌های آزاد پَز،نان‌های فانتزی وصنایع غذایی راقطع کرد. ماکارونی،کیک،بیسکوئیت، کلوچه، نان باگت و همه خوراکی‌های ارزان‌قیمتی که دهک‌های پایین جامعه هنوز خیلی آسان به آن دست‌رسی داشتند،ناگهان با جهش قیمت رو‌به‌رو شد وجامعه درشوک فرورفت.

در هفته دوم اردیبهشت سامانه فروش آرد شرکت بازرگانی دولتی، بدون اطلاع قبلی به اتحادیه نان‌های حجیم و نیم‌حجیم، روی تولیدکنندگان این بخش بسته شد. تولیدکننده‌ها سردرگم شدند و این هم بازار را بیش از پیش آشفته کرد. نتیجه چه بود؟ قیمت آرد مصرفی نان‌های حجیم و نیم‌حجیم که پیش از آن کیلویی هزار و ۷۵۰ تومان بود، به کیلویی ۱۶ هزار تومان رسید. بعد چه شد؟ نرخ جدید آرد بر اساس درخواست وزارت جهاد کشاورزی و تایید سازمان حمایت برای امسال و براساس درصد سبوسِ گرفته‌شده از آرد اعلام شد.

براساس مصوبه جدید، نرخ آرد ۱۸ درصد سبوس‌گیری شده به ازای هر کیلو ۱۵ هزار و ۷۰۰ تومان، آرد ۲۱ درصد سبوس‌گیری شده ۱۶ هزار تومان و آرد ۲۷ درصد سبوس‌گیری شده ۱۷ هزار و ۹۰۰ تومان تعیین شد؛ این مصوبه باعث شد که تا زمان اجرایی شدن طرح افزایش قیمت آرد آزاد، سامانه قیمت‌گذاری روی آزادپزها بسته شود.

افزایش ۴۰ درصدی قیمت جهانی گندم

۷۵ روز پیش، قبل از"حمله ویژه نظامی "روسیه به اوکرائین، قیمت جهانی گندم ۷۹۰ دلار بود؛ یعنی هر بوشل ۷۹۰ دلار و در لحظه نگارش این گزارش قیمت به هزار و ۱۱۴ دلار رسیده است. بوشل یک واحد اندازه‌گیری‌ست که به عنوان یکای سنجش جرم یا وزن شناخته می‌شود و در خرید و فروش غلات کاربرد دارد. هر بوشل معادل ۳۵.۲۳ لیتر است.

قیمت گندم پیش از حمله روسیه به اوکرائین هم روندی صعودی داشت. کارشناسان مسیر صعودی قیمت گندم را محصول تورم ناشی از حمایت‌های معیشتی و سیاست‌های انبساطی دولت‌ها در پاندمی کرونا می‌دانستند. هرچند که گزارش‌های جهانی از بابت نگران‌کننده بودن خشکسالی در امریکای جنوبی هم در روند تورم اقتصاد جهانی موثر بود. جنگ اما وضعیت صعودی قیمت را سرعت و شدت بخشید. مهم‌ترین دلیل هم این بود که روسیه بزرگ‌ترین صادرکننده گندم جهان است؛ براساس آمارهای رسمی منتشرشده از سوی فائو، سهم روسیه و اوکراین از تولید جهانی گندم بین سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ حدود ۱۴ درصد بوده است؛ روسیه سهم ۱۸ درصدی از صادرات جهانی گندم دارد و در سال ۲۰۲۱ حدود ۲۳ میلیون تن گندم صادر کرده است. یک سوی دیگر جنگ، یعنی اوکراین هم سهم ۱۰ درصدی از صادرات جهانی دارد؛ اوکرائین در سال ۲۰۲۱ توانسته بیش از ۲۰ میلیون تن گندم صادر کند؛ این‌ها یعنی دو صادرکننده بزرگ گندم جهان در دو ماه و نیم گذشته درگیر جنگ‌اند. بدتر آنکه ایران یکی از سه مقصد بزرگ گندم روسیه است. پس از آغاز جنگ، هرچند صادرات گندم ادامه دارد اما چشم‌انداز پر خطر و پر ریسک، تحریم‌های روسیه، افزایش ارزش روبل، بستن مالیات‌های بالای صادراتی و افزایش هزینه حمل و نقل در دریای سیاه از حجم صادرات کم کرد. نتیجه آن‌که در برخی روزها قیمت گندم تا ۷۰ درصد رشد تجربه کرد؛ هرچند این قیمت اصلاح شده و حالا نسبت به دو ماه و نیم پیش به شکل میانگین ۴۰ درصد افزایش نشان می‌دهد.

«ایران در ۳۰ سال گذشته بیش از ۹۶,۴ میلیون تن گندم وارد کرده که ۲۲,۸ میلیارد دلار ارزش داشته است». این را سخنگوی گمرک ایران می‌گوید. به گفته روح‌الله لطیفی «بیشترین میزان واردات با هفت میلیون و ۴۲۹‌ هزار تن مربوط به سال ۱۳۹۳ است. پس از آن بیشترین واردات در سال ۱۴۰۰ با رقمی مشابه انجام شده است: هفت میلیون و ۷۵ هزار تن.

دولت ابراهیم رئبسی در گام بعدی آزادسازی قیمت‌ها  که ادامه سیاست‌های نئولیبرالی حس روحانی است حتما به سراغ حذف ارز ۴۲٠٠ تومانی نهاده‌های دامی می‌رود اما مسئولان وزارت جهاد کشاورزی هیچ راهکار و برنامه مشخصی برای مدیریت اوضاع پس از حذف ارز دولتی نهاده‌های دامی ندارند. وضعیت تخصیص نهاده دامی بسیار نامناسب است. دولت از بهمن ماه نهاده‌ای به دامداران تخصیص نداد و نهاده‌ای هم که اخیرا تخصیص دادند بسیار اندک بود قطعا حذف ارزترجیحی نهاده دامی منجر به افزایش شدید قیمت گوشت ولبنیات خواهد شد.

 

***

 شوک های ارزی لایحه بودجه وبانک های خصوصی عامل گرانی ها هستند

 

فرشادمومنی عضوهیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان مقیم ایران درنشست مجازی "موسسه دین و اقتصاد" با عنوان «قانون بودجه سال ۱۴۰۱ در کشاکش روش‌های توسعه‌گرا ورانت محور با تاکید بر تبصره ۴ این قانون» شرکت کرد.تلخیصی از اظهارات فرشاد مومنی را در زیر می خوانید:

 فرشاد مومنی در پاسخ به نظرات اخیر ابراهیم رئیسی که خواستار شناسایی پشت پرده گرانی ها شده بود گفت: رمز اصلی گرانی ها شوک های بزرگ نرخ ارز است که در سند بودجه پیشبینی کرده اید و عامل دیگر گشاده دستی تان در برابر بانک های خصوصی است.

فرشاد مومنی درابتدای سخنان خود با بیان اینکه ما ایرانی ها قادر به یادگیری از تجارب خود نیستیم، گفت:

"اگر بخواهیم ازیک سطح بالاتری به مسئله نگاه کنیم باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که ما دریک اقتصاد سیاسی رانتی تنفس می کنیم. در اقتصادهای رانتی، بقای روابط فسادزا درعدم شفافیت است بنابراین هرکسی با هر ژستی و هر ادعایی گامی به سوی تشدید عدم شفافیت توسعه می کند، باید اقداماتش با دیده شک نگریسته شود. در زمانی که چشم انداز های افزایش قیمت نفت وافزایش میران صدور نفت افزایش گیدا میکند، تحرکات رانتی افزایش چشم گیر پیدا می کند. ....

 وی افزود: کشور ما کمبود منابع ندارد. اینکه گفته شود ما کمبود منابع داریم یکی از بزرگترین ظلم ها و دروغ هایی است که می توان به یک کشور نفتی گفت. به واسطه بی کفایتی و فقدان تجربه فقط از طریق سیاست های نابخردانه نرخ ارز در سه دهه کشور چیزی حدود ۳۵۰ میلیارد دلار از دارایی های کشور تحت عنوان سیاست کنترل نرخ هزینه شده است درحالیکه نرخ ارز ۴هزار برابر شده است. همچنین تحت عنوان تصمیماتی که به نام بازارگرایی در حوزه ساختمان و مسکن کشور اتخاذ شده است، حدود ۲۰۰ میلیارد دلار از ثروت های ما به خانه های خالی و بدون مشتری تبدیل شده است. پس از جنگ فقط ۱۵۰ میلیارد دلار بابت طولانی شدن طرح های عمرانی اتلاف شده است. یعنی یک حکومتگرهایی افرادی مطیع را بر سر کار می‌نشاند و همان افراد آلت دست رانتی ها می شوند تا جایی که حتی ۴ عمل اصلی هم در برنامه های عمرانی اعمال نمی شود و وقتی با تلاش های پرشمار دلسوزان این مسئله به یک مسئله ملی تبدیل می شود یکباره موجی راه اندازی می شود که اصل ماجرا کنار زده و هم ذهن را معطوف به این می کنند که بخش خصوصی را در این زمینه فعال کنیم. ...

 مومنی در ادامه خاطرنشان کرد: نظام تصمیم گیری های کشور نباید بیش از این بازیچه رانت جوها و غیرمولدها شوند و امکان برای فهم عالمانه کانون های اصلی گرفتاری کشور فراهم شود. مطالعه های ما نشان دهنده این است که فقط طی دهه ۱۳۸۰ درحالیکه می بایست به طور متوسط سالانه ۴۷۳ طرح عمرانی خاتمه پیدا کند عملا ۱۳۴ طرح عمرانی خاتمه پیدا کرده یعنی در دهه ۱۳۸۰ که ما در قله درآمدهای نفتی قرار داشتیم و کمبود ارز وریال نداشته ایم، کارنامه توان اجرایی دولت این بوده که ۲۸ درصد وظایف خود را انجام دهد. متاسفانه بی کفایتی در قانون بودجه سال ۱۳۹۰ حدود ۵.۸۷درصد بوده است و تنها۵.۱۲ درصد از پروژه ها تکمیل شده است. همین اتفاقات درباره خصوصی سازی رخ داد که گفتند دولت نمی تواند اما بخش خصوصی کارآمد است سپس موجی راه انداختند که جز فروپاشی توان اجرایی و از بین بردن ثروت های بین نسلی نتیجه ای برنداشت. شتاب زده دست به یک کارهایی زدند بعد به همین افرادی که مروج بازارگرایی مبتذل در ایران هستند گفتند استراتژی توسعه صنعتی بنویسید که مجبور شدند چشم خود را به واقعیات باز کنند و بنویسند بهره وری نیروی کار و بهره وری نیروی صنعتی به مراتب بالاتر از بخش خصوصی است. ما نمی فهمیم چرا این مقاومت مشکوک در برابر فهمیدن از این تجارب وجود دارد.

فرشاد مومنی درادامه با انتقاد از مراودات بین غیرمولد ها با تصمیم گیران، افزود: چرا فکر میکنید به ملت دروغ گفتن برکت دارد؟  درهمین سازمانه برنامه مطالعاتی شده است که می گوید بالغ بر ۵۸ درصد عوامل موثر بر بحران در طرح های عمرانی هیچ ربطی به ارز و ریال ندارد و به ظرفیت های اجرایی دولت مربوط می شود. با این اوصاف وارد کردن یک کسانی به نام بخش خصوصی و تلاش غیرعادی برای شفافیت زدایی از قانون مناقصات چه معنایی دارد؟ وقتی در گزارش های رسمی خود به دهه ۹۰ دهه از دست رفته می گویید یعنی شما وقت زیادی ندارید.من به شما هشدارمی دهم که دوباره آن اتحاد سه گانه کارگزاران کوته نگر، رانت جوها و واردات چی ها و نئولاسیک های وطنی که به مثلث نحس ناامیدی ملت ایران تبدیل شده اند، چون الان مجددا بوی دلار نفتی به مشام شان رسیده  بی سابقه ترین تضعیف ها در ارزش پول ملی در سند بودجه ۱۴۰۱ را جای داده اند. فرمول بندی رانتی ها و مفسدان یکی است. تا یک کلام گفته می شود تضعیف ارزش پول ملی به صلاح کشور نیست با بی شرمی تمام تخطئه می کنند و می گویند شما سواد ندارید. ما که سواد شما را دیدیم! شما در سند برنامه اول و برنامه دوم که همه کاره بودید نرخ رشد نقدینگی که در عمل رخ داد بین ۳ تا ۱۰ برابر پیشبینی شما بود. حد فهم و شناخت شما از اقتصاد ایران دیده ایم چون شما به واسطه پیوندی که با مفت خوارها داشتید، نقش شوک نرخ ارز را در ایجاد نقدینگی صفر در نظر گرفتید. شما با این سطح از آبرو هم اکنون پوست خربزه زیرپای دولت انداخته اید و در زمانی که هنوز نه به دار است نه به بار، آدرس فریبکارانه می دهید که نقدینگی عامل تورم است. ما بارها با اسناد و اعدادی که خودتان منتشر کرده اید نشان داده ایم که بخش بزرگی از نقدینگی معلول شوک های پی در پی در نرخ ارز و خصوصی سازی بانک ها است. چطور می شود که حکومتگران ما حتی به گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس در اینباره توجه نمی کنند؟ در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ کمیسیون اقتصاد مجلس گزارشی داد که در دهه ۱۳۸۰  رشد نقدینگی بیش از ۱۰ هزار درصد بوده است

 وی افزود: بالاترین سطح فشار به معیشت مردم و بحران سازی برای اقتصاد ملی از طریق سوداگری در مسکن، دلار و سکه درست از زمانی رخ داده که بانک های خصوصی در کشور شروع به کار کرده اند. پس اگر می بینید نئوکلاسیک های وطنی ادرس غلط درباره نقدینگی می دهند می خواهند نقش شوک های رزی و بانک های خصوصی را پنهان کنند. صمیمانه از مسئولان رسانه ها خواهش می کنم در این زمینه به مدد تصمیم گیران کشور بیایند. فساد بالاتر از این که نئوکلاسیک های وطنی می گویند سقوط بنیه تولیدی هیچ نقشی در تداوم افراطی تورم دو رقمی در ایران ندارد؟ یعنی به طور کلی نقش قسمت عرضه کل اقتصاد در شکل گیری تورم را حذف کرده اند. ما می فهمیم چون با مافیای واردات هم پیمان شده اید این کارها را می کنید. این چه بساطی است سر ورود خودروهای وارداتی راه انداختند. کیست که نداند که اگر قرار باشد تولید ملی را رها کنیم و هرجا کمبود داشتیم سراغ واردات برویم، ذخیره ارزی تان تا بی نهایت است؟ سی میلیون خودرو در این مملکت وجود دارد. اگر به طور متوسط هر خودرویی ۱۰ تا ۱۵ هزار برای واردات نیاز داشته باشیم ما فقط به حدود ۳۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد دلار ارز مازاد نیاز داریم. حتی در کشوری مانند آمریکا که می تواند کاغذ چای دلار چاپ کند نمی تواند چنین کاری انجام دهد! شما نیازهای تان فقط خودرو است؟ چرا ما به این روز افتاده ایم که به بدیهی ترین مسائل توجهی نداریم

مومنی درپاسخ به اظهارات اخیر ابراهیم رئیسی که خواستار شناسایی پشت پرده گرانی ها شده بود گفت: رمز اصلی گرانی ها شوک های بزرگ نرخ ارز است که در سند بودجه پیشبینی کرده اید و عامل دیگر گشاده دستی تان در برابر بانک های خصوصی است. حتی کشورهای پیشرفته صنعتی بعد از جنگ برای بازسازی اقتصاد خود نتوانستند آزمندی بانک های خصوصی را کنترل کنند لذا آنها را ملی کردند. در کشورهای در حال توسعه نیز مستنداتی وجود دارد که در کشورهای شرق آسیا وقتی کره در ۱۹۶۰ خواست به سمت توسعه برود، بانک های خصوصی را ملی کرد. اگر شما فکر میکنید با بانک های خصوصی اقتصاد روی خوش می بیند در اشتباه هستید."

 

***

 

در جبهه نبرد طبقاتی

اخبار و گزارشات و اعتراضات کارگری اردیبهشت ماه ۱۴۰۱

 

اردیبهشت ماه همواره زمانی پر‌جنب و جوش و زمانی برای خلق وقایع عظیم و سرنوشت ساز برای طبقه کارگر و تمامی زحمتکشان ایران و جهان بوده است. وجود دو روز مهم تاریخی (روز جهانی کارگر و روز معلم) در این ماه موجب شده است تا هر روزش تبدیل به زمانی برای به‌روی صحنه آمدن طبقات فرودست ایران، برای مبارزه‌ای علیه استبداد و ظلمت سرمایه‌داری تبدیل شود.

در ماهی که گذشت نظام سرمایه‌داری اسلامی و دنیای رو به زوال امپریالیست‌ها با تمام قدرت شمشیرها را از رو بستند و برای به شکست کشاندن مبارزات حق طلبانه طبقه کارگر و زحمتکشان به‌میدان آمدند تا با سرکوب و فریب، بهشت ایجاد شده برای طبقات بالادستی را جاودانه کنند. زهی خیال باطل!

کارگران و زحمتکشان که مدت‌هاست، دیگر چیزی جز جان عزیزشان برای از دست دادن ندارند بدون ذره‌ای تزلزل در مقابل لشگر تا دندان مسلح سرمایه‌داران در قدرت، صف کشیدند تا دنیایی فارغ از ظلم و ستم بوجود آورند. دنیایی که در آن نه کودک‌کار وجود دارد و نه زنانی له شده که برای غذا و داروی خود و خانواده به تن فروشی کشیده می‌شوند. نه پدری شرمنده خانواده، با دست خالی به خانه می‌رود و نه مادری برای حفظ فرزندان خود، حتی از لقمه نان خود باید بگذرد.

حاکمیت سرمایه‌داری اسلامی به پیروی از ارگان‌های جهانی نئولیبرالسم، بدون ذره‌ای شرم در راستای اجرای سیاست‌های ایران بربادده خود، تا آنجا پیش آمده است که می‌خواهد حتی نان را نیز از سفره اکثریت مردم ایران بدزدد و رسماً زحمتکشان را به بردگی بی مزد و اجرت بکشاند.

در ماهی که گذشت مردم بسیاری از شهرها در مقابل سیاست‌های ضدمردمی رژیم به خیابان ریختند و شعار نابودی این نظام کثیف و مسئولان فاسد و تبهکار را سردادند. اگر چه امروز مردم جان به لب رسیده دیگر هراسی از رو دررو شدن با جمهوری اسلامی ندارند ولی نبود رهبری واحد و سراسری همچون دفعات قبل موجب می‌شود که مبارزه جسورانه‌شان به نتیجه نرسد. آنچه که طبقه‌کارگر و زحمتکشان و مردم ایران نیاز دارند تا مبارزاتشان به باربنشیند و طعم میوه شیرین زندگی انسانی را بچشند، مبارزه متحدانه، آگاهانه و متشکل تحت رهبری تشکلات واحد سراسری صنفی و سیاسی است. وجود اتحادیه واحد و سراسری و حزب طبقه‌کارگر است که جامعه را متحول می‌سازد و رفاه و امنیت سیاسی و اقتصادی را به ارمغان می‌آورد.در اردیبهشت‌ماه مبارزات پرشور کارگران و زحمتکشان ادامه یافت و در ذیل بخشی از وقایع مبارزاتی را مورد توجه قرار می‌دهیم:

 

سرکوب و مقاومت

۱ اردیبهشت

همزمان با تجمع سراسری معلمان همسو با خط سرکوب، دادگاه تجدید نظر با احکامی ظالمانه و بدون مستند «مهدی فتحی»، کنشگر صنفی استان فارس را به ۸ سال زندان و ابطال گذرنامه و ممنوعیت از خروج کشور محکوم نمود.

۵ اردیبهشت

حمله وحشیانه نیروهای سرکوبگر به آقای «علی‌حسن بهامین» از معلمین و فعالین صنفی یاسوج مقابل دانشگاه یاسوج به قصد بازداشت ایشان، با مقاومت و حمایت مردمی دفع و بی اثر گشت.

 

در آستانه اول ماه‌مه یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر، فرزانه زیلابی وکیل کارگران هفت‌تپه، در شعبه شانزدهم تجدید‌نظر استان خوزستان محاکمه می‌شود. سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه ضمن محکوم کردن پرونده‌سازی برای فرزانه زیلابی، خواستار مختومه اعلام شدن پرونده این وکیل شجاع و آگاه کارگران نیشکر هفت‌تپه می‌باشد.

۶ اردیبهشت

سندیکای کارگران شرکت واحد با انتشار اطلاعیه‌ای احضار و تهدید تلفنی اعضای سندیکا را محکوم ساخت. در این اطلاعیه آمده است: «. قطعا فشارهای صورت گرفته بر کارگران و حامیان طبقه کارگر در آستانه روز جهانی کارگر برای جلوگیری از حق بدیهی کارگران در برگزاری مراسم روز جهانی کارگر با هر شکل آن است و سندیکا فشارهای فراقانونی نهادهای امنیتی برای جلوگیری از مراسم روز جهانی کارگر را قویا محکوم و خواهان توقف این روند فراقانونی می‌باشد.»

۸ اردیبهشت‌

کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه‌ای در مورد وضعیت نگران‌کننده «بهنام موسیوند» هشدار داد. در این بیانیه آمده است: «... آنچه بر «بهنام موسیوند» می‌رود، بارها در زندان‌های ایران تکرار شده و در برخی موارد به فاجعه انجامیده است. « بهنام محجوبی » که «موسیوند» در اعتراض به عدم ارائه‌ی خدمات درمانی به او ، به‌معاونت بند ۸ رفت و فریاد اعتراض‌اش را به‌گوش زندان‌بانان رساند، یکی از این موارد است. فاجعه‌ای که در  قتل « بکتاش آبتین »، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران نیز تکرار شد و در روزهای پایانی فروردین ماه سال جاری به مرگ « مهدی صالحی‌قلعه شاهرخی »، از بازداشت‌شدگان دی‌ماه ۹۶، انجامید. ...»

۱۰ اردیبهشت‌

ساعت ۷ صبح، ماموران امنیتی با یورش به منزل فعالان صنفی و شکستن در « محمد حبیبی »، « جعفر ابراهیمی »، « علی‌اکبر باغانی » و « رسول بداقی »، از اعضای کانون صنفی معلمان ایران (تهران) را دستگیر کردند. کانون صنفی معلمان ایران (تهران) با انتشار بیانیه‌ای بازداشت فعالان صنفی را محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است: «... کانون صنفی معلمان ایران‌(تهران) همراه با فراخوان شورای هماهنگی و همدوش معلمان آزاده تلاش خود را در برگزاری هرچه ‌بهتر تجمع ۱۱ اردیبهشت بکار خواهد بست و اعلام می‌کند که حاکمیت چاره‌ای جز تن دادن به‌خواسته‌های به‌حق فرهنگیان ندارد و با بازداشت فعالان صنفی ما را در مسیر صنفی خود استوارتر خواهد کرد.»

 

« عثمان اسماعیلی » و « صلاح سرخی » توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

 

ماموران وزارت اطلاعات یک روز مانده به روز جهانی کارگر به منزل « حسن سعیدی » و  «داود رضوی » از اعضای سندیکای کارگران شرکت‌واحد حمله بردند. سندیکای کارگران شرکت‌واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیه‌ای تهاجم ماموران وزارت اطلاعات منزل اعضای خود « حسن سعیدی » و « داود رضوی » همچنین تماس‌های تهدید آمیز و ارسال پیامک تهدید آمیز به بسیاری از اعضای خود را محکوم ساخت و خواهان رفع آزار و اذیت و تهدید نهادهای امنیتی از اعضای سندیکا و مختومه‌شدن پرونده‌های قضایی علیه اعضا سندیکا شد.

 

آقایان «اسکندرلطفی» ، « شعبان محمدی » و « مسعود نیکخواه » نیمه شب بازداشت شدند. همچنین خانم منصوره عرفانیان از فعالان صنفی معلمان خراسان‌رضوی در منزل شان بازداشت شدند.

۱۱ اردیبهشت

« رادا مردانی » در دادگاه کیفری دو شهرستان دلفان استان لرستان دادگاهی شد.

 

در تجمع فرهنگیان مشهد معلم بازنشسته آقای « هادی صادق زاده » و اولیای یکی از دانش آموزان به نام آقای « منتظری » که بیانیه پایانی تجمع را قرائت کردند، بازداشت شدند.

 

آقای « لطیف روزیخواه » فعال صنفی و عضو هیات مدیره کانون فرهنگیان آذربایجان‌شرقی در حالیکه با آزادی مشروط بیرون از زندان بودند درست یکساعت قبل از تجمع با احضار و بدون هیچ دلیلی بدستور دادستان به زندان فرستاده شدند.

۱۲ اردیبهشت‌

با تجمع حمایتی معلمان جلو دادگستری بوشهر هشت نفر از معلمان بازداشت شده آزاد شدند. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم نمودن این بازداشت‌ها، خواهان لغو احکام ناعادلانه علیه معلمان و آزادی تمام معلمان زندانی شد و یادآوری کرد که این احکام نمی‌تواند در اراده معلمان خللی ایجاد کند و ما تا تحقق مطالبات به خیابان خواهیم آمد.

۱۲اردیبهشت

« فاطمه بهمنی » فعال صنفی استان مرکزی و « صلاح سرخی » عضو انجمن صنفی معلمان سقز و زیویه به‌قید وثیقه آزاد شدند.

 

۱۳ اردیبهشت

« اسماعیل عبدی » در زندان مرکزی کرج سومین روز اعتصاب غذای خود را پشت‌سر گذاشت. عبدی در پیام صوتی از زندان، دلایل اعتصاب خود را صدور احکام امنیتی طولانی‌مدت برای فعالان صنفی و ظلم مضاعف به خانواده‌های معلمان و کارگران عنوان کرد.

 

در روز کارگر و معلم بیش از ۲۰۰ نفر در سراسر ایران احضار، بازداشت موقت و زندانی شدند. که در این میان کماکان هفده نفر (محمود ملاکی، محسن عمرانی، دکتر امانی فر، اصغر حاجب، مسعود نیکخواه، اسکندر (سوران) لطفی، علی‌اکبر باغانی، رسول بداقی، محمد حبیبی، جعفر ابراهیمی، منصوره عرفانیان، هادی صادق زاده، دکتر محمودی، لطیف روزیخواه، ناصرشاکرمی، سیاوش رضاییان و حسین سلامی) از بازداشت شدگان چند روز اخیر، بلاتکلیف در زندان مانده اند. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم نمودن این بازداشت‌ها، خواهان لغو احکام ناعادلانه علیه معلمان و آزادی تمام معلمان زندانی است.

 

سندیکای کارگران شرکت واحد بازداشت فعالین کانون صنفی معلمان را قویا محکوم می‌کند و همچنین یورش ماموران اطلاعاتی را به منازل اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد « حسن سعیدی » و « داود رضوی » و دیگر موارد را  بشدت محکوم می‌کند و خواستار آزادی بی‌قید وشرط تمامی بازداشت شدگان معلمان و بازنشستگان و کارگران می‌باشد.

۱۴ اردیبهشت « اسکندرلطفی » و « مسعودنیک‌خواه » که از لحظه‌ی بازداشت، در اعتراض به بازداشت فعالین صنفی دست به اعتصاب غذا زده بودند سومین روز اعتصاب خود را پشت سر گذاشتند.

۱۵ اردیبهشت

« منصوره عرفانیان » فعال صنفی مشهد و « دکتر ابراهیم محمودی » عضو هیئت مدیره کانون صنفی فرهنگیان الیگودرز آزاد شدند.

۱۶ اردیبهشت

« جان بهنام موسیوند » در خطر است! بهنام موسیوند، زندانی سیاسی در پانزدهمین روز اعتصاب غذای خود به سر می‌برد و شرایط جسمانی او وخیم گزارش شده است. وی در اعتراض به عدم دسترسی زندانیان به درمان، دست به اعتصاب غذا زده است.

۱۸ اردیبهشت

آقای « لطیف روزیخواه » ، عضو هیئت مدیره کانون صنفی فرهنگیان آذربایجان شرقی بصورت مشروط با رأی باز آزاد شد.

۱۹ اردیبهشت

 در حمایت از « اسکندرلطفی » و « مسعود نیکخواه » ، فرهنگیان مریوان که روز قبل دست به تحصن زده بودند امروز دست به تجمع اعتراضی زدند.

 

« محمدرضارمضانزاده » رئیس انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی که با اتهام ساختگی تشکیل گروه به‌قصد برهم زدن امنیت ملی کشور حکم چهار سال زندان داشتند، پس از گذراندن یک سال و پنج ماه از این حکم به استناد مواد ۵۸ و ۶۱ قانون مجازات اسلامی (آزادی مشروط) از زندان آزاد شدند.

 

مأموران امنیتی با هجوم به خانه‌ی « کیوان مهتدی »، نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران و « آنیشا اسدالهی »، مترجم، آ‌ن‌ها را بازداشت کردند. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بازداشت آنیشا اسدالهی و کیوان مهتدی از معلمان دلسوز و حامی طبقه کارگر را قویا محکوم ساخت و خواهان آزادی فوری و بی‌قید و شرط آنان شد.

۲۱ اردیبهشت

«شعبان محمدی » عضو انجمن صنفی معلمان مریوان دستگیر شد. شایان ذکر است که « شعبان محمدی » پیش از این یک بار در ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ پیش از تجمع و بار دیگر در یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ در تجمع معلمان مریوان بازداشت شده بود.هم اکنون دو عضو دیگر انجمن صنفی معلمان مریوان « اسکندر لطفی » و « مسعود نیکخواه » هم در زندان می‌باشند و در یازدهمین روز اعتصاب غذا هستند.

۲۲ اردیبهشت

در پی فراخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، فرهنگیان شاغل و بازنشسته در سراسر ایران دست به تجمع زدند. که با هجوم نیروهای سرکوبگر فرهنگیان زیادی بازداشت شدند.

 

« ریحانه انصاری » فعال کارگری بازداشت شد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه بازداشت ریحانه انصاری را شدیداً محکوم ساختند و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان شدند.

 

« رضا شهابی » از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد توسط ماموران وزرات اطلاعات در منزل شخصی‌اش بازداشت شد. سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه با انتشار اطلاعیه‌ای بازداشت « رضا شهابی » را محکوم کرد و خواستار آزادی فوری رضا شهابی شد.

 

« پیروز نامی » دبیر کل کانون صنفی معلمان خوزستان، « علی کروشات » عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان خوزستان و « حسام کرائی » از فعالین صنفی خوزستان در پی مراجعه به پلیس امنیت در خصوص پیگیری وضعیت آقای « سیامک چهرازی » بازداشت شدند.

۲۳ اردیبهشت

 آقای « احمد چنگیزی » عضو هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان یزد در پی احضار و پس از مراجعه بازداشت و روانه زندان شدند.

 

هفت فرهنگی زندانی یاسوجی، « سیامک چهرازی » ، « پیروز نامی »، « علی کروشات » ، « حسام کرائی » ، « صفر رمضانی » و « احسان اسدی » در میان استقبال فرهنگیان آزاد شدند.

⭕️

« فریبا معینی » عضو هیات اجرایی شعبه نجف‌آباد کانون فرهنگیان استان اصفهان امروز صبح قبل از طلوع آفتاب در منزل دستگیر شد.

۲۴ اردیبهشت

تجمع معلمان فارس در حمایت از همکاران بازداشتی خود با برخورد شدید امنیتی همراه بود، به طوریکه بیش از ۲۰ معلم شاغل و بازنشسته به‌همراه خانواده بازداشت‌شدگان ۲۲ اردیبهشت، دستگیر شدند که همگی به استثنای « محمد علی زحمت کش » و « عبدالرزاق امیری »، آزاد شدند. انجمن صنفی معلمان فارس ضمن محکوم ساختن این برخوردهای قرون‌وسطایی، خواهان آزادی بدون قید و شرط همه معلمان بازداشت شده شد.

 

 شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران از اسماعیل عبدی درخواست کرد که اعتصاب غذای خود را بشکند. اسماعیل عبدی با پذیرش درخواست شورای هماهنگی به اعتصاب خود پایان داد و در بیانیه ای بدین مناسبت آورد: «... اینجانب با ادای احترام به درخواست شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران و با عنایت به پاره‌ای از مذاکرات انجام شده ، در این مرحله به اعتصاب غذای خود پایان می‌دهم و از یارانِ هم‌بند و همراه و بزگوارم در زندان مرکزی کرج آقایان: « مهدی فراحی شاندیز » ، « منوچهر بختیاری »، « مهدی بیرامی »، « سید ساسان مکانیک‌ناریه » و « محمد آشتیانی » که علی‌رغم داشتن بیماری زمینه‌ای، رنج جابه‌جایی و کف‌خوابی و به خطر انداختن جان خود هموار کردند، سپاسگزاری می‌نمایم و با توجه به این‌که شرایط برخی از این ‌دوستان در اثر اعتصاب وخیم است، صمیمانه می‌خواهم که به اعتصاب غذای خود پایان دهند. … در پایان آرزومندم معلمان زندانی بازداشت شده در تجمع ۱۱ و ۲۲ اردیبهشت هرچه زودتر آزاد شوند و به آغوش خانواده و جامعه‌ی معلمان بازگردند.»

۲۵ اردیبهشت

خانم « فریبامعینی »، آقای « عبدالرسول عمادی »، « مسعود فرهیخته »، « ژاله روحزاد »، « احمد حیدری» ، و آقای « رحمان رئیسی » آزاد شدند.

۲۸ اردیبهشت

« حسن سعیدی » از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد با هجوم ۹ تن از مامورین اطلاعات، بازداشت شد.  طبق تماس کوتاهی ایشان اطلاع دادند که به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده اند.

۲۹ اردیبهشت

سندیکای کارگران  نیشکر هفت‌تپه با انتشار اطلاعیه‌ای، بازداشت اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، آقایان، « رضا شهابی » و « حسن سعیدی » و هجوم به منزل « داود رضوی » و همچنین ادامه بازداشت « ریحانه انصاری نژاد » ، از کارگران و فعالین کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری را محکوم کرد و خواستار  پایان دادن به فضای سرکوب و ارعاب شد.

روز جهانی کارگر

۴ اردیبهشت

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران با انتشار فراخوانی فرهنگیان شاغل و بازنشسته و والدین دانش آموزان را به شرکت در تجمع روز جهانی کارگر و روز معلم دعوت کرد.

7 اردیبهشت

کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) با انتشار اطلاعیه‌ای ضمن تبریک روز جهانی کارگر به همه کارگران ایرانی، پیوند میان جنبش‌های مطالبه‌گری در راستای تقویت جامعه مدنی و ارتقا دمکراسی در کشور را نیاز اساسی جامعه ایرانی دانست. در این اطلاعیه آمده است: «... بر همین اساس است که پیوند میان جنبش‌های مطالبه‌گری ، معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان ضرورت امروز برای رسیدن به‌زندگی بهتر و فراهم کردن بستری برای دست یابی به حداقل‌های زندگی شرافتمندانه برای همه مردمانی است که در این سرزمین زندگی می کنند.»

۸ اردیبهشت

ده سندیکا و تشکل مستقل کارگران، معلمان و بازنشستگان از جمله: (کانون صنفی فرهنگیان البرز، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، شورای بازنشستگان ایران و ...) به مناسبت روز جهانی کارگر، ۱۱ اردیبهشت بیانیه مشترکی منتشر کردند. در این بیانیه آمده است: «سرمایه‌داری حاکم بر ایران، همین الگوهای سرمایه‌داری جهانی و از جمله سیاست‌های نئولیبرالیستی آن را در شرایطی به کار می‌گیرد که با توجه به کنترل انحصاری بر قدرت، منابع و امکانات کشور، رانت‌های باور نکردنی و یغماگرانه‌ای را برای صاحبان قدرت و نفوذ فراهم آورده و پیامدهای بسیار مخرب و ویرانگری را بر زندگی توده‌های مردم کارگر و زحمتکش، نسبت به بسیاری دیگر از کشورها باقی گذاشته است. … به همین جهت در روز جهانی کارگر، که نظام حاکم همه ساله مانع برگزاری آن می‌شود، لازم است که ما کارگران شاغل و بازنشسته، معلمان، زنان، جوانان دانشجویان و ... با اتحاد و همبستگی هرچه بیشتر و اتکا به سازماندهی و تشکل‌های مستقل خود و از این طریق گسترش مبارزات خویش، خواست‌های خود را به طور صریح و روشن اعلام نموده و با توجه به این وضعیت، همه هم طبقه‌ای‌های خود و پشتیبانان جنبش کارگری را به اتحاد عمل برای گسترش و تعمیق مبارزه حول محورهای زیر دعوت کنیم: ...»

۱۰ اردیبهشت

چهار گروه مستقل بازنشستگان (اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، گروه بازنشستگان مستقل تهران، گروه اتحاد بازنشستگان و شورای بازنشستگان ایران) در فرخوان مشترکی اعلام داشتند که برای بزرگداشت روز جهانی کارگر، در تجمع روز کارگر شرکت خواهند کرد.

۱۱ اردیبهشت

در روزهای منتهی به روز جهانی کارگر، تعدادی از فعالین کانون صنفی معلمان و فعالین کارگری با هجوم عوامل امنیتی بازداشت زندانی شدند. ولی تجمع با شکوه معلمان شاغل و بازنشسته و کارگران و زحمتکشان درسایه سرکوب، ضرب و شتم تجمع کنندگان، در بیش از پنجاه شهر کشور از جمله: شهرهای اراک، کرمانشاه، سقز، نورآباد فارس، خمینی شهر، الیگودرز، بوشهر، یزد، هرسین، دلفان، دهدشت، لنگرود، سنندج، شوشتر، اسلام آبادغرب، دهگلان، یاسوج، گچساران، شهرضا، کرج، اردبیل، لاهیجان، ایذه، مسجدسلیمان، خرم‌آباد، خرم‌بید، تربت حیدریه، قزوین، تنکابن، رستم و ممسنی، قیر و کازرین، اهواز، ماهشهر، شیراز، تبریز، اصفهان، تهران و … برگزار شد. نیروهای سرکوبگر انتظامی، با یورش به تجمع مسالمت‌آمیز معلمان در بوشهر، تعدادی از فرهنگیان را همراه با ضرب و شتم دستگیر کردند و در رشت به رغم فضای بسیار شدید امنیتی معلمان گیلانی تجمع خود را با شکوه برگزار کردند. در تهران، خیل بیشمار نیروهای اطلاعاتی، لباس شخصی و نیروهای نظامی و انتظامی، مکان های اعلام شده برای تجمع را تسخیر کرده بودند و مانع تجمع آن‌ها میشدند و تجمع‌کنندگان را گرفته و سوار ماشین می‌کردند. نیروهای سرکوبگر با این اعمال ددمنشانه، فقط وحشت و ترس، و پیشاپیش شکست خود را بنمایش گذاشتند. در مریوان جو امنیتی حاکم بود و سپس ماموران به آقای « آرام قادری » حمله کرده و ایشان را زخمی و بازداشت کردند، آقای «ارکان صائب» را با باتوم و شوکر زدند به خانم « سعدی » حمله‌ور شدند و گوشی ایشان را ربودند و از ایشان بابت عودت گوشی و آزادی تعهد گرفتند. اقای « امید رشیدی » را به باد کتک گرفتند و ایشان را نیز دست بند زدند و بردند. آقای « مبارکشاهی » را زدند و قصد داشتند که ایشان را بازداشت کنند که با مقاومت همکاران مواجه شدند و ایشان را رها کردند. سپس چندین‌بار سعی کردند « تحسین مصطفی» ، « صالح حبیبی » و « شعبان محمدی » را بازداشت کنند که با مقاومت سخت همکاران مواجه شدند در نهایت چندین نفر لباس شخصی به « تحسین مصطفی » حمله کرده و ایشان را به طرز وحشیانه‌ای کتک زدند و گوشی ایشان را ربودند با همت همکاران « تحسین مصطفی » از دست آنها رها شد. در نهایت وساطت همکاران برای پس گرفتن گوشی همکاران میسر نیفتاد و آقای « شعبان محمدی » را به داخل یک مغازه برده در را بستند و به ایشان شوکر و باتوم تا سرحد مرگ زدند و ایشان را بازداشت کردند.ولی بغیر از تهران در اکثر استانها و شهرستانها، برگزاری تجمعات، بصوت پرشور انجام شد. در قظعنامه پایانی تجمع سراسری روز کارگر آمده است: «... حال که این مملکت نیاز به فرزندانی دلیر برای عبور از بحران‌های مختلف پیدا کرده است، ما معلمان فریاد می‌زنیم که تا جایی که به ما مربوط است، ما هستیم، ما آماده‌ایم، ما آمده‌ایم که بهار را به ارمغان آوریم. در هفت ماه گذشته پاییز و زمستان را به آتش کشیدیم. از تاریکی و سرمای زمستان عبور کردیم و اتحادمان نشان از بهاری بود که در راه است. … شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران بار دیگر با تاکید بر مطالبات جامعه معلمان اعلام  می‌کند مادامی که دولتمردان تغییر رویه ندهند از تمام پتانسیل اعتراضی خود برای تحقق مطالبات استفاده خواهد کرد. …» « معلم زندانی آزاد باید گردد! »

 

نزدیک به هزار نفر از کارگران هفت‌تپه به مناسبت روز جهانی کارگر در محوطه صنعتی نیشکر هفت‌تپه با شعار «سیسمونی ترکی باف / سهم نوه قالی باف» دست به تجمع زدند. « یوسف بهمنی » و « خنیفر » از نمایندگان کارگران هفت‌تپه در تجمع کارگران به سخنرانی پرداختند و خواسته‌های کارگران از جمله بازگشت به کار کارگران اخراجی، مسئله واگذاری شرکت، اجرای همسان‌سازی حقوق‌های، مختومه ساختن پرونده خانم « زیلابی »، وکیل کارگران را مطرح کردند. در این تجمع، همچنین پرسنل خانم شرکت هفت‌تپه و کارگران بخش‌کشاورزی نیز در محوطه شرکت حضور یافتند. در حالی که پیش از این به دلیل احتمال برخوردهای امنیتی با تجمعات مسالمت‌آمیز کارگری از حضور کارگران خانم امتناع می‌شد. کارگران هفت‌تپه، ضمن اعلام همبستگی با جامعه فرهنگیان، خواستار آزادی معلمان زندانی شدند.

 

کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه‌ای روز کارگر را گرامی داشت. در این بیانیه آمده است: «... برگزاری مراسم مستقل در این روز، بیان آزادانه‌ی مطالبات و حق تشکل‌یابی سازمان‌های مستقل، از حقوق اساسی و اولیه‌ی کارگران در سراسر جهان است. پاسخ حاکمان اما به حق‌طلبی، آزادی‌خواهی و تشکل‌یابی کارگران و هر اعتراض و اعتصاب آن‌ها چیزی جز سرکوب، پرونده‌سازی و زندان نبوده است. کارگران فکری و فرهنگی مستقل ایران نیز هرگز از این قاعده مستثنی نبوده‌اند و از حاکمیت چیزی جز آزار و استثمار ندیده‌اند. کانون نویسندگان ایران ضمن اعلام حمایت از مطالبات کارگران و اعلام همبستگی با آنان در مسیر دستیابی به خواسته‌های برحقشان، همچون گذشته از حق تشکل‌یابی و آزادی‌بیان بی هیچ حصر و استثناء دفاع می‌کند و خواستار آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

۱۵اردیبهشت

پنج سندیکای فرانسوی در بیانیه ای حمایت خود را از معلمان و کارگران زندانی در ایران اعلام داشتند. در این بیانیه آمده است: «... ما خواستار خواهان لغو همه محکومیت‌های غیرعادلانه و خلاف آزادی‌های و حقوق بنیادی هستیم. هم‌چنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط همه مبارزین زندانی شده به خاطر فعالیت‌های سندیکایی‌اشان هستیم و نیز آزادی تمامی زندانیان عقیدتی و نویسندگان. ما هم‌چنین از رژیم ایران می‌خواهیم که به پیمان‌های بین‌المللی که دولت ایران امضا کرده، از جمله حق ایجاد تشکل‌های مستقل، حق برگزاری تجمعات، حق اعتصاب، و حق قراردادهای جمعی، احترام بگذارد.»

فرهنگیان

  ۱ اردیبهشت

پس از حدود دو ماه وقفه در تجمعات و اعتراضات خیابانی، بار دیگر با فراخوان شورای هماهنگی فرهنگیان،فرهنگیان شاغل و بازنشسته  در اعتراض به عدم اجرای کامل رتبه بندی و همسانسازی به خیابان آمدند و صفحه‌ای دیگر از کنشکری خویش را در بیش از ۷۰ شهر کشور به نمایش گذاشتند. معلمان بر این مهم تاکید نمودند که فارغ از مسائل تربیتی و آموزشی دانش‌آموزان و مشکلات اقشار مختلف جامعه نیستند و علاوه بر مشکلات معیشتی خویش فریاد عدالت‌ برای همه اقشار را پیش کشیده‌اند. اصرار بر اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی نشان‌دهنده عزم راسخ معلمان برای فریاد عدالت برای همگان است. و با در دست داشتن تصاویر معلمان زندانی شعار "معلم زندانی آزاد باید گردد"، سر دادند و خواستار پایان دادن به پرونده‌سازی، حبس و دیگر شیوه‌های سرکوب شدند. تعدادی از شهرهایی که به فراخوان شورای هماهنگی پاسخ دادند و به تجمع سراسری کشوری پیوستندبه قرار زیر است: بوشهر، شیراز، تهران، کرمان، رشت، سنندج، اصفهان، الیگودرز، اسلام‌آبادغرب، ساری، بابل، همدان، تبریز، مریوان، برازجان، ماهشهر، شیروان، اهواز، هرسین، جلفا، ملارد، سردشت، فیروزآباد، کازرون، رستم، داراب، زرین‌دشت، سیرجان، بروجرد، شوش، دلفان، سقز، بانه، شوشتر، مهریز، کرج، زیویه، اراک، کوهدشت، شهرکرد، لرستان، تاکستان، قم، شهرضا، بیجار، بوکان، نیشابور، دهگلان، زنجان، کرمانشاه، پلدختر، کامیاران، مشهد، یزد، بهمئی، یاسوج، لاهیجان، اندیمشک، خمینی شهر، اردبیل، باغملک، تربت‌حیدریه، زاهدان، قزوین، ایذه، فسا، لامرد، نجف‌آباد، دیواندره، رضوانشهر، پاسارگاد، شهریار. متاسفانه تجمع در تهران با دخالت پلیس و نیروهای امنیتی شکل نگرفت و ۴۰ زن معلم و ۳۰ معلم مرد دستگیر شدند. معلمان زن به بازداشتگاه وزرا و مردان به کلانتری گیشا منتقل شدند که خوشبختانه تا آخر روز پنجشنبه همگی آزاد شدند.

سازمان جهانی معلمان (اِی) حمایت خود را از اعتراضات معلمان ایران اعلام داشت و برخورد‌های قهری با معلمان را محکوم ساخت. در بیانیه‌ای از طرف این سازمان آمده است: «دستگیری فعالان معلمی در ایران در آستانه اول ماه می را قاطعانه محکوم می کنیم! سرکوب و تعقیب معلمان و سایر فعالان سندیکایی و جنبش های کارگری در این کشور باید متوقف شود.»

۱۷ اردیبهشت

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن اعتراض علیه سیاست سرکوب و بازداشت فرهنگیان، معلمان و دیگر فرهنگیان شاغل و بازنشسته را به  تجمع دعوت کرد. در این فراخوان آمده است: «انتقاد عقلانی، ابزار ما بود اما جواب شما، خشونت بود و سرکوب! … بنابراین، شورای هماهنگی، ضمن پای‌فشردن موکد بر استیفای مطالبات معیشتی و آموزشی فرهنگیان و دانش‌آموزان، بازداشت‌ها و احضارهای فله‌ای و غیرقانونی معلمان در دو هفته اخیر و برخورد هنجارشکنانه و بعضا توام با ضرب و شتم آنها را شدیدا محکوم و اعلام می‌نماید که در صورت آزاد نشدن معلمان بازداشتی طی روزهای آتی، در اعتراض به  این رفتار انحصارجویانه و ضد مردم‌سالاری، تجمع خود را این بار در سراسر کشور در روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت با محوریت ویژه حمایت از معلمان بازداشتی و زندانی و همچنان عدم اجرای رتبه‌بندی و همسان‌سازی حقوق بازنشستگان و پولی‌سازی آموزش برگزار می‌نماید. طبیعتا، سران سه قوه، مسئول حفظ جان معلمان زندانی به ویژه آقایان اسماعیل عبدی، اسکندر لطفی و مسعود نیکخواه که در اعتصاب غذا به سر می برند و دیگرانی که به منظور حمایت به این عزیزان پیوسته اند، خواهند بود.»

۲۲ اردیبهشت‌

تجمع سراسری معلمان در اعتراض به بازداشت و زندانی کردن معلمان در تهران و همزمان در شهرهای  مریوان، سنندج، سقز، بیجار، دهگلان، کرمانشاه، آمل، شیراز ، نورآباد، ممسنی، گیلان، اهواز، اردبیل، سردشت، شهرضا، رشت، کرج، فسا، قزوین، خراسان‌شمالی، آبدانان، هرسین، اراک، لنگرود، ساری، رضوانشهر، اسلام‌آباد و دیگر شهرهای کشور برگزار شد. معلمان خواستار آزادی بی‌قید وشرط تمامی معلمان دربند شدند. در تهران جو به‌شدت امنیتی، و خیابان بهارستان مملو از نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی و نیروی انتظامی بود و آقایان «مسعود فرهیخته» و «لطف‌اله جمشیدی» که در تجمع حضور داشتند مقابل مجلس بازداشت شدند. در شهرستان هرسین، نیروهای امنیتی از روز چهارشنبه با انواع فشارهای مختلف مانع تجمع فرهنگیان هرسین شدند. در یاسوج نیز نیروهای امنیتی اجازه تشکیل تجمع را ندادند. معلمان غیور خوزستانی با وجود جو شدید امنیتی و ارعاب و تهدید، تجمع اعتراضی برگزار کردند‌. متاسفانه بعد از اتمام تجمع، نیروهای لباس‌شخصی با هتک حرمت و به شکل وحشیانه‌ای جناب آقای سیامک چهرازی از فعالان غیور صنفی را بازداشت کردند و حتی با قنداق تفنگ تعدادی از معلمان را که قصد دفاع از ایشان را داشتند، مورد ضرب و شتم قرار دادند. لازم به ذکر است که برخورد با ایشان به‌قدری وحشیانه بوده که سر ایشان را به جدول می‌کوبیدند. «معلم زندانی آزاد باید گردد»، «با اهل قلم هر که در افتاد، ور افتاد»

۲۸ اردیبهشت

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون سناریوسازی ۲۰:۳۰، کیهان و رسانه های وابسته اقدام به انتشار بیانیه‌ای کرد که در آن آمده است: «... شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان، تقریبا از زمان تولدش، عضو EI بوده و کاملا شفاف و علنی با این نهاد بین‌المللی که مجموعه‌ای از اتحادیه‌های معلمان سراسر جهان است، ارتباط دارد. یکی از مهمترین وظایف این نهاد، پیگیری اصلاحات آموزشی و رصد شرایط آموزش و پرورش کشورها به ویژه وضع معلمان است. حال چگونه است که این فرد که عضو این نهاد بین‌المللی ست و با اسم و رسم و عنوان به ایران می‌آید و در حوزه فعالیت خودش انجام وظیفه می کند جاسوس نامیده می شود !؟ … هشدار داده و توصیه می‌کنیم با چنین برنامه‌هایی بیش از این عِرض خود را نبرید، زیرا حرکت معلمان با خواسته‌های معیشتی- منزلتی که در یک سال گذشته بیش از همیشه پویا، زنده و واقعی ست با این برنامه‌های مستهجن! نه تنها آرام نمی‌گیرد بلکه آتش خشم‌شان را برافروخته‌تر خواهد کرد.»

۲۹ اردیبهشت

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، با انتشار بیانیه‌ای در پاسخ به سناریوسازی‌‌ مضحکِ صدا و سیما علیه فعالان صنفی معلمان، این حرکت مذبوحانه را محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است: «... شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، ضمن حمایت قاطع از تمامی معلمان دستگیر شده و رد اتهامات نخ‌نما، انتظار دارد که تمامیِ آن‌ها در اسرع وقت و بی‌قیدوشراط آزاد شوند و یا طبق اصل ۱۶۵ قانون اساسی، دادگاهِ آن‌ها به صورت علنی برگزار شود، تا ملت شریف ایران خود قضاوت کنند: تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد. علی‌رغمِ منشِ معلم ستیزیِ برخی از تصمیم‌سازان، امیدواریم به‌خاطر شرایط حاکم بر کشور، زعمای باقی‌مانده با تجدید نظر در نگاه خود، به‌جای خط سرکوب، به پاسخگویی مطالبات جامعه معلمی بپردازند و از پروژه سازی‌های نمایشی علیه معلمان دست بکشند و خیال باطلِ سرکوب فعالیت‌های صنفی را از سر بیرون کنند ...»

شرکت واحد

14 اردیبهشت

سندیکای کارگران شرکت واحد در پی حذف سازمان یافته و زنجیره‌ای مزایای نقدی و غیرنقدی کارگران شرکت واحد، در اطلاعیه‌ای عنوان کرد: «... سندیکای کارگران شرکت واحد خطاب به کارگران اعلام می‌کند، برای جلوگیری از روند حذف مزایا توسط مدیریت، تنها راه اتحاد و همبستگی حداکثری کارگران در سندیکا و برگزاری مداوم اعتراضات جمعی می‌باشد. همچنان که اتحاد و همبستگی کارکران و پیوستن به سندیکا در سال ۱۳۸۴ و برگزاری اعتراضات و اعتصابات، با قدرت جمعی خود افزایش حقوق و پرداخت مزایای متعدد را رقم زدیم. ...»

۲۵ اردیبهشت

جمعی از رانندگان و کارگران بازنشسته اسفند ماه سال ۱۴۰۰ شرکت‌واحد، در اعتراض به عدم پرداخت چهار درصد حق بیمه مشاغل سخت و زیان آور و عدم پرداخت سنوات خدمت، مقابل اداره مرکزی شرکت‌واحد دست به تجمع اعتراضی زدند. متاسفانه این رانندگان و کارگران زحمت‌کش در حال حاضر نه شاغل محسوب می‌شوند و نه بازنشسته و با مشکلات جدی از نظر معیشت و استفاده از بیمه درمانی مواجه هستند.

۲۶ اردی‌بهشت

سندیکای کارگران شرکت‌واحد در پی حرکت مذبوحانه پرونده‌سازی امنیتی علیه فعالین صنفی، با انتشار بیانیه‌ای پرونده‌سازی، بازداشت و نشر و پخش اکاذیب علیه فعالین صنفی را به‌شدت محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است: «... مقامات امنیتی، قضایی و اجرایی حکومت از آنجا که از هرگونه پاسخ انسانی و مسئولانه نسبت به مطالبات بر حق طبقه کارگر و مردم محروم و ستم دیده ایران ناتوان بوده و هستند، بیش از پیش به راه حل همیشگی‌شان، یعنی سرکوب، پرونده‌سازی، بازداشت، سناریو‌سازی و نشر و پخش اکاذیب و اتهامات نخ نمای امنیتی، متوسل شده‌اند. … سندیکای کارگران شرکت واحد، هر گونه اتهام وارده و پخش اکاذیب علیه اعضای خود از جمله « رضا شهابی » که در تاریخ ۲۲ اردیبهشت بازداشت شده است، و دیگر بازداشت‌های کارگری و فرهنگی را محکوم می‌کند. کلیه فعالین کارگری و اجتماعی در روزهای اخیر از جمله « آنیشا اسدالهی »، « ریحانه انصاری‌نژاد »، « کیوان مهتدی » و همچنین معلمان بازداشتی از جمله « رسول بداقی »، « جعفر ابراهیمی »، « اسکندر لطفی »، « محمد حبیبی »، « محسن عمرانی » و ... باید بدون هر گونه قید و شرط آزاد شوند. …»

۲۷ اردیبهشت

رانندگان شرکت واحد خطوط بی آرتی، در اعتراض به عدم پرداخت حقوق کارگران، مطابق مصوبه شورایعالی کار دومین روز از اعتصاب خود را پشت سر گذاشتند. کارفرما به جای پاسخگویی به مطالبات کارگران، با آموزش یک شبه، تعدادی از رانندگان شهرداری و بخش خصوصی را به قصد مقابله با اعتصاب کارگران و رانندگان به کار گمارد. ولی علیرغم این تلاش مذبوحانه، اعتصاب رانندگان در تمامی سامانه‌ها ادامه یافت. رانندگانی اعتصابی که حاضر به رفتن به خط نشدند با فشار پلیس مجبور به ترک توقفگاه شدند. پلیس سعی داشت تا با ایجاد رعب و وحشت و بعضا دستگیری و تحت تعقیب قرار دادن کارگران، اعتصاب را بشکند، روز قبل پلیس حین متفرق کردن کارگران از مقابل اداره مرکزی « وحید فریدونی » و خانم « اسدی » و چند تن دیگر از کارگران را بازداشت کرد و صبح روز ۲۷ اردیبهشت نیز ۱۲ تن از رانندگان سامانه ۶ بازداشت شدند که « محمد رمضانی » در میان بازداشت شدگان بود. رانندگان و کارگران شرکت واحد اعلام داشتند: تا زمانی که شهرداری حقوق کارگران را مطابق مصوبه شورایعالی کار پرداخت نکند به اعتصاب ادامه می‌دهند. اسامی برخی ازکارگران و رانندگان بازداشتی این دو روز از اعتصاب، عبارت است از: « وحید فریدونی »، « علیرضا زارعی »، « جواد صادقی‌پور »، «محمد عباس دایی »، « احد صالح پور »، خانم « اسدی »، « محسن اکبری »، « علی شایقی »، «محمد رمضانی »، « عباس تاجیک » و « اکبر رزمی ». شایان ذکر هست همسر آقای رزمی پس از بازداشت شوهرش به سامانه شش مراجعه و شدیدا اعتراض می‌کند و ایشان را نیز بازداشت کردند.

 

شهرداری برای شکستن اعتصاب رانندگان و کارگران شرکت واحدعلاوه بر استفاده از ماشین‌های نظامی قصد داشت تا آتش نشانان را به جای رانندگان اعزام کنند که آتش نشانان نپذیرفتند و مسئولان ضد کارگر را سنگ روی یخ کردند. اتحاد رمز پیروزی کارگران است!

 

اتحادیه راهبران مترو تهران با انتشار بیانیه‌ای در کانال تلگرام خود حمایت کارگران مترو از اعتصاب کارگران شرکت واحد را اعلام داشت. سندیکای کارگران شرکت واحد در اطلاعیه‌ای اعلام داشت: «با توجه باینکه عدم افزایش حقوق کارگران شهرداری مطابق مصوبه شورای‌عالی کار شامل حال همه کارگران شهرداری از جمله مترو و آتش نشانی و سایر بخش‌ها می‌شود، همچنین بخش خصوصی شرکت واحد به دلیل مشکلات فراوان‌شان، ضرورت دارد تا کارگران این مجموعه‌ها در همبستگی، از اعتصاب رانندگان و کارگران شرکت واحد حمایت کنند.»

۲۸ اردی‌بهشت

سندیکای کارگران شرکت واحد خواستار آزادی بی‌قید وشرط  تمامی بازداشت شدگان دو روز اخیر و همچنین آزادی « رضا شهابی » عضوهیئت مدیره این سندیکا شد.

 

اتحادیه راهبران مترو تهران و حومه خواستار آزادی بی‌قید و شرط رانندگان بازداشتی شرکت واحد و ابلاغ دستمزدها بر اساس مصوبه شورای عالی کار شد. در متن نامه‌ای به زاکانی آورده اند: «... جهت پایان دادن به این تنش و بی‌اعتمادی بوجود آمده دو راهکار پیشنهاد میگردد که در اجرای آن مختار هستید و عواقب ناشی از عدم پذیرش به عهده جنابعالی می باشد. 1- آزادی بی‌قید و شرط همکاران بازداشتی شرکت واحد. 2- ابلاغ بی‌قید و شرط مصوبه شورای عالی کار. …»

۳۱ اردیبهشت

راهبران متروی تهران در بیانیه‌ای خواستار اجرای دقیق مصوبه‌ی مزدی شورایعالی کار بدون کم یا زیاد شدند. در این بیانیه آمده است: «... لازم است در اینجا تاکید نماییم پرسنل حمل و نقل عمومی  شهر تهران خواستار اجرای کامل بخشنامه شورای عالی کار برای سایر سطوح مزدی می‌باشند و هرگونه تصمیم شورای شش نفره که تشکیل آن جهت دستکاری و اعمال نظر بر روی بخشنامه‌ی شورای عالی کار مسبوق به سابقه نبوده را به هیچ عنوان نخواهند پذیرفت و یقینا با اعتراض این صنف روبرو خواهند شد. راهبران مترو در پایان خواستار آزادی رانندگان بازداشتی شرکت واحد و افزایش دستمزد تمام کارگران شهرداری به اندازه‌ی مصوبات شورایعالی کار شدند. آن‌ها همچنین اعلام کردند معوقه‌ی حقوق فروردین باید به زودی پرداخت شود.»

 

سندیکای کارگران شرکت واحد در اطلاعیه‌ای به شرح چگونگی اعتصاب دو روزه شرکت واحد پرداخت. در این اطلاعیه آمده است: «رانندگان خطوط بی آرتی با اعتصاب متحدانه و با شکوه و بی‌نظیر و حمایت کارگران تعمیرگاه‌ها و توقفگاه‌ها،و تعدادی ازبخش اداری توانستند شهردار و مدیریت شرکت واحد را که با آگاهی کامل دست درجیب کارگران کرده بودند و قصد داشتند مصوبه شورایعالی کار را دور بزنند , را به عقب نشینی و پذیرفتن مطالبات وابدارند. … این اتحاد و همبستگی،  فرصت هر نوع فریب‌کاری و وعده‌های دروغین را از « زاکانی » و « نکاحی » گرفت و به اجبار چهل درصد بطور موقت و علی‌الحساب در فیش حقوقی رانندگان منظور گردید و این موفقیت یادآور اتحاد و یکپارچگی اعتصابات دی وبهمن ۸۴ است. … سندیکای کارگران شرکت واحد با تمام توان وامکانات از مطالبات بحق رانندگان و کارگران شرکت واحد پشتیبانی می‌کند و بازداشت تمامی رانندگان اعتصابی اخیر و بازداشت « رضا شهابی » و « حسن سعیدی » و حمله وحشیانه عوامل امنیتی وشکستن درب ساختمان و درب ورودی منزل « داود رضوی » دیگر عضو سندیکا را به قصد دستگیری قویا محکوم می‌کنیم و خواستار آزادی تمامی بازداشت شدگان هستیم و همچنین خواستار بازگشت بکار همه‌ی رانندگان حق‌طلب وحق خواه اخراجی می‌باشیم. … اسامی بازداشتی‌های اعتصاب: ۱- « وحید فریدونی» ۲- « فریبرز سجادپور » ۳- « محسن قرایی » ۴- « حامد اصغری » ۵- « علی صمع‌خانی » ۶-« جوادصادقی »-۷ « محمد علی عبادداری » ۸- « علی اصغر آبشناس»۹- « محسن کبیری دور» ۱۰- « احد صالح پور » ۱۱- « ابراهیم گورانی»

 

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیه‌ای ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت جسمانی « رضا شهابی »، بازداشت رضا شهابی، « حسن سعیدی »، « ریحانه انصاری‌نژاد »، « آنیشا اسداللهی »، « کیوان مهتدی »، و معلمان بازداشتی و پرونده‌سازی کاذب علیه آنان را قویا محکوم ساخت و خواهان آزادی فوری و بدون‌قید و شرط آنان و کلیه بازداشتی‌های اعتصاب کارگران شرکت واحد از جمله: «وحید فریدونی، فریبرز سجادپور، محسن قرایی، حامد اصغری، علی صمع خانی، جواد صادقی، محمد علی عبادداری، علی اصغر آبشناس، محسن کبیری دور، احد صالح پور و ابراهیم گورانی» شد.

نفت، گاز و پتروشیمی

۴ اردیبهشت

کارگران پروژه‌ای پیمانکاری فرجود شاغل در پتروشیمی بوشهر پس از تجمع به پیشواز اعتصاب سراسری رفتند. کارگران دست از کار کشیده و به خوابگاه‌ها برگشتند.

۵ اردیبهشت

کارگران پروژه‌ای شاغل در سایت ۱ پتروشیمی بوشهر دست به اعتصاب زدند. کارگران پروژه‌ای نفت اعلام کرده بودند که چنانچه خواسته‌های‌شان مبنی بر افزایش دستمزد و نوبت‌کاری ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت محقق نشود از روز پنجم دست به اعتصاب گسترده‌ای خواهند زد.

 

كارگران پروژه‌ای شاغل در فاز ١٩ عسلويه بوشهر برای دستيابي به خواسته‌های شغلی خود و پایین بودن سطح مزدها و مزایای شغلی خود دست به اعتصاب زدند.

۶ اردیبهشت

کارگران پروژه‌ای- پیمانی در پیمانکاری بهروز لیموچی در نیروگاه سیکل ترکیبی (ب اُ اُ) عسلویه دست به اعتصاب زدند. خواست فوری کارگران پروژه‌ای در صنعت نفت، افزایش دستمزد‌ها و نوبت‌کاری ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت است.

 

کارگران داربست‌بند پروژه‌ای شرکت ناورود در پتروپالایش کنگان با خواست‌های افزایش دستمزدها و نوبت‌کاری ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت دست به اعتصاب زدند.

۷ اردیبهشت

کارگران پروژه‌ای شرکت جهانپارس شاغل در فاز ۲ پالایشگاه بیدبلند بهبهان با خواسته‌های افزایش دستمزد و نوبت‌کاری ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت به اعتصاب سراسری کارگران پروژه‌ای نفت پیوستند.

۱۰ اردیبهشت

کارگران و کارمندان پروژه‌ای شرکت (آی جی سی) شاغل در پروژه‌ی مجتمع گاز (اِن جی اِل3100) واقع در منطقه دشت عباس شهرستان دهلران دست به اعتصاب زدند.

۱۴اردیبهشت

کارگران پروژه‌ای آی جی سی چشمه خوش دهلران بهبهان به دلیل خلف وعده کارفرما، به طور کامل کارگاه را تعطیل کردند. کارفرما وعده داده بود با شرایط کارگران موافقت می‌کند. اما خبر آمد که کیانی و طباطبایی از تهران با مدیر پروژه تماس گرفته و گفته‌اند به پیمانکاران پروژه بگویید زیر بار شرایط کارگران نروند. بیدکانی سرپرست کارگاه و کمایی هم اعلام کردند که دستمزد و شرایط کار تغییر نمی‌کند و هر کس ناراضی است می‌تواند تسویه حساب کند. به همین دلیل همه کارگران متفقا کار را تعطیل کردند.

۱۷ اردیبهشت

کارگران پروژه‌ای شاغل در پتروشیمی گچساران با مطالبات «افزایش دستمزد، نوبت‌کاری ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت، پرداخت دستمزدهای معوقه» دست به اعتصاب زدند. این در حالیست که با شروع اعتصاب کارگران پروژه‌ای از روز پنجم اردیبهشت، اکثر پیمانکاران و کارفرمایان به خواسته‌های کارگران تن دادند و کارگرانِ برخی شرکت‌ها نظیر (آی جی سی) در پروژه‌های دهلران و آبادان که خواسته‌هایشان پذیرفته نشد کلاً از شرکت پیمانکار تسویه کرده و کارگاه را به تعطیلی کشاندند.

۱۸ اردیبهشت

کارگران شرکتی پتروشیمی تبریز در اعتراض به پایین بودن دستمزدها و اختلاف فاحش و بسیار زیاد حقوق خود با کارکنان رسمی، مقابل ورودی این پتروشیمی دست به تجمع زدند. در حالی که دستمزد کارگران شرکتی با همه مزایا به ده میلیون تومان هم نمی‌رسد، پرسنل رسمی حتی تا ۴۷ میلیون تومان هم دریافت می‌کنند. علاوه بر این کارانه کارگران ۸۰۰ هزار تومان تعیین شده در صورتی که رقم کارانه برای پرسنل رسمی پتروشیمی تبریز ۵ میلیون تومان در نظر گرفته شده است.

 

نیروهای پیمانکاری پتروشیمی گچساران در روز دوم از اعتصاب خود خواستار پرداخت حقوق معوقه و افزایش حقوق شدند. نیروهای پیمانکاری پتروشیمی برای چندمین بار از سال گذشته و اولین بار در سال جدید اعتصاب کرده‌اند.

۲۰ اردیبهشت‌

کارگران قراردادی پالایشگاه آدیش و ستاره، فاز ۱۱، در شهر کنگان به‌دلیل افزایش نیافتن دستمزدها و رعایت نشدن مقررات کمپین ۱۰ـ۲۰ اعتصاب کردند. پیمانکاران با وعده افزایش حقوق و برقراری ۲۰ـ۱۰ تلاش کردن کارگران را از ادامه اعتصاب باز دارند. اما کارگران به دلیل خلف وعده پیمانکاران، برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست از کار کشیده و به اعتصاب ادامه دادند.

 

کارگران بومی نیروگاه رامین ویس اهواز در سومین روز اعتراض خود، همراه با خانواده‌هایشان در برابر این نیروگاه تجمع کردند و خواهان بازگشت به کار شدند. کارگران می‌‌گویند مدیریت نیروگاه پس از اخراج ما، کارگران غیربومی و آشنایان خود را جایگزین کرده‌اند.

۲۴ اردیبهشت

گروهی از کارکنان قرارداد موقت شرکت نفت اهواز و جزیره خارک، نسبت به افزایش ۱۰ درصدی حقوق خود در مقایسه با تورم و گرانی تجمع اعتراضی برگزار کردند. «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»، «تورم ۱۰۰ درصدی، افزایش ۱۰ درصدی»

 

پرسنل قراردادی مدت موقت نفت در بعضی از شهرهای نفتی از جمله در اهواز، گچساران و خارگ دست به تجمع زده و خواستار اعمال افزایش حقوق در سال ۱۴۰۱ بر اساس مصوبه شورای عالی کار شدند. در اهواز کارگران قرارداد موقت و مدت معین نفت و گاز و حفاری در برابر شرکت ملی مناطق نفت‌خیر جنوب در بلوار پاسداران تجمع کردند. این تجمع با فراخوان قبلی و در پی تجمع اعتراضی روز ۲۱ اردیبهشت‌ماه کارگران قراردادی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران صورت گرفته است.

۲۸ اردیبهشت

کارگران قرارداد موقت در شرکت‌های بهره برداری کارون، مارون و آغاجری در اعتراض به افزایش ده درصدی دستمزدها  مقابل شرکت بهره برداری نفت و گاز دست به تجمع اعتراضی زدند. همچنین در اهواز نیز کارگران مقابل ساختمان مناطق نفتخیز جنوب تجمع اعتراضی برگزار کردند. این تجمع دراعتراض به تبعیض وبی‌عدالتی و بلاتکلیفی و افزایش ده درصدی دستمزدها در سال جدید در ساختمان مرکزی مناطق نفت خیز جنوب در اهواز صورت گرفت.

۳۱ اردیبهشت

 شماری از پرسنل وزارت نفت که با قراردادهای موقت مشغول به کار هستند، مقابل ساختمان این وزارتخانه تجمع اعتراضی برپا کردند. معترضان نسبت به افزایش ۱۰ درصدی حقوق کارکنان و اجرای ناقص طرح ساماندهی حقوق پرسنل قراردادی اعتراض دارند. آنها با حمل کاغذ نوشته‌هایی ضمن اعتراض به وضعیت شغلی و معیشتی، خواستار رسیدگی مسئولان به مطالبات خود شدند.

بازنشستگان

 

۱۸ اردیبهشت

بازنشستگان تأمین اجتماعی شهرهای اردبیل، اراک، اهواز، کرمانشاه، رشت، تبریز و ... مقابل سازمان تامین اجتماعی این شهر نسبت به سطح نازل حقوق و مستمری‌ها، مشکلات بیمه تکمیلی و وضعیت بد معیشتی خود دست به تجمع اعتراضی زدند. بازنشستگان تأمین اجتماعی خواستار تعیین تکلیف افزایش مستمری سال جدید و اجرای کامل همسان‌سازی می‌باشند.

۱۹ اردیبهشت

تعدادی از بازنشستگان شرکت نیشکر هفت‌تپه برای چندمین بار با تجمع و حضور در اداره کار شهرستان شوش و جلسه با رئیس اداره کار این شهرستان مراتب اعتراض شدید خود را نسبت به سیستم ثبت شکایت وزارت کار، کندی سیستم وعدم ارسال پیامک تعیین وقت رسیدگی و حتی بررسی شکایات در هیات تشخیص این اداره و رفتار نامناسب با انها را اعلام کردند. لازم به ذکر است این کارگران بازنشسته از کارفرمای خود شکایت داشته و راه بررسی شکایت کارگر جهت اجرا نشدن قانون توسط کارفرما بنابر قانون کار هیات تشخیص وسپس حل اختلاف ودر نهایت دیوان است.

۲۵ اردیبشت

بازنشستگان تامین اجتماعی شهرهای تبریز، اهواز، کرج، ایلام، قزوین و ... در اعتراض به بی‌توجهی به مطالباتشان در مقابل تامین اجتماعی شهرهای خود دست به تجمع زدند. بازنشستگان تهران به دلیل فضای به شدت امنیتی نتوانستند تجمع اعتراضی خود را برگزار کنند. «فقط کف خیابون به دست میاد حقمون»

 

کارگران دیگر

۱ اردیبهشت

کارگران فصلی شرکت هفت‌تپه در اعتراض به وضعیت قرارداد و بدعهدی مدیریت دست به تجمع زدند. کارگران فصلی خواهان تغییر وضعیت و تعیین تکلیف قرارداد هایشان هستند.

۴ اردیبهشت

جمعی از کارگران گروه ملی فولاد اهواز در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان در محوطه شرکت دست به تجمع زدند.

جمعی از رانندگان استیجاری شهرداری تبریز در برابر شهرداری تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواستار احقاق حقوق خود شدند.

۵ اردیبهشت

 صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد به مناسبت روز جهانی کارگر بیانیه‌ای منتشر ساخت که در بخشی از آن آمده است: «ما کارگران مستقل در گروه ملی صنعتی فولاد اهواز بدین وسیله این روز را به تمامی همکاران گرامی و به تمامی کارگران و نیروهای مزدبگیر و تمامی اقشاری که برای زندگی سعادتمند همگانی مبارزه می‌کنند تبریک می‌گوییم و با یاران و متحدان خود عهد می‌بندیم که با تمام توان برای خروش دوباره کارگران آهن و برای اعتلای مبارزاتی کارگران تلاش خواهیم کرد.»

۶ اردیبهشت

کارگران شرکت آذرآب در اعتراض به خصوصی سازی در مقابل کارخانه دست به اعتراض زدند. خواسته اصلی کارگران در اعتراضات خود، تعیین تکلیف سهامدار شرکت است، به گفته کارگران: «آذرآب باید به دولت بازگردد چرا که تمام پیمانکاران ما دولتی هستند و خصوصی بودن آذرآب درست نیست.»

۷ اردیبهشت‌

کارگران و کارکنان شهرداری اهواز در دومین روز اعتراض خود با شعار «شورای انتصابی استعفاء استعفاء» نسبت به حذف برخی شاخص‌های حقوقی و مزایای پرسنلی توسط شهرداری در برابر شهرداری و شورای شهر دست به اعتراض زدند.

 

جمعی از کارگران شهرداری شوش، در مقابل ساختمان فرمانداری این شهرستان، دست به تجمع اعتراضی زدند. کارگران شهرداری شوش خواستار پرداخت حقوق معوقه خود و اعمال تغییراتی در وضعیت کاری خود هستند.

۸ اردیبهشت

کارگران کارخانه پرشین گرانیت دلفان نسبت به تعطیلی کارخانه به خاطر بی توجهی دولت به مشکلات (هزینه‌های تولید، گاز، برق و بیمه کارگران) و عدم حمایت از آن و بیکار شدن ۵۲ کارگر، دست به تجمع مقابل فرمانداری نورآباد (شهرستان دلفان) زدند و خواستار حل مشکلات کارخانه و از سرگیری فعالیت آن شدند.

10 اردیبهشت

کارگران فولاد اهواز بعد از یک ماه اعتراض موفق شدند که همکاران اخراجی خود را که به دلیل اعتراض به عدم افزایش دستمزدها، عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل و عدم تعیین تکلیف کارخانه، مدتی پیش، از کار اخراج شده بودند را در آستانه روز جهانی کارگر، به کار بازگردانند. کارگران فولاد اهواز پس از اخراج همکارانشان طی تجمعی روبروی استانداری خوزستان خواستار بازگشت به کار همکارانشان شده بودند. نتیجه‌ی این مقاومت، بازگشت به کار کارگران اخراجی ظرف مدت یک ماه بود. اسامی کارگرانی که به کار بازگشته‌اند به شرح زیر است: «حمید غلامی، سعید میاحی، طاها مشعشعی، کریم سیاحی، علی البو طرفی، علی بوباش، حسین عزیزی، سید حسین موسوی، مصطفی عبیات، علی الاهی فر، ‏على بناری، سيد رسول حراگ، حسین داودی، علی نادری، مهدی نگراوی و علی بازی»

۱۲اردیبهشت

كارگران شركت كشت و صنعت كارون شوشتر دومین روز از حرکت اعتراضی برای مطالبات  و نگرانی از وضعيت شغلی خود را پشت سر گذاشتند. كارگران می‌گويند هيچ مسئولی به مشكلات ما كارگران در اين شرايط سخت اقتصادی اهميت نمی‌دهد.

 

كارگران شهرداری شوش در نهمين روز اعتراضات خود برای حقوق معوقه خود، ٤ ماه در سال گذشته و همچنين در سال جاری هنوز جوابی نگرفته‌اند. اين كارگران مي‌گويند ما در شرايط بسيار سختی زندگي مي‌كنيم و خانواده هايمان سفره شان خالي است و معيشتمان بسيار سخت است، چرا مسئولين به فرياد ما رسيدگی نمي‌كنند آنها نمي‌دانند ما با اين گراني‌ها چه شرايط سختی را تحمل می‌كنيم، ما نه تنها برای حق وحقوق معوقه خود معترضيم بلكه نگران امنيت شغلي و نوع قراردادمان هستيم كه كارفرمايان از طريق آن ما را در اين شرايط قرار داده‌اند.

۱۷ اردیبهشت

شماری از کارگران معدن زغال سنگ البرز گلندورد در استان مازندران در اعتراض به عقد قرارداد با پیمانکار، مقابل ساختمان تهیه و تولید در تهران دست به تجمع زدند. این کارگران گفتند که در روز‌های اخیر فشار کارفرما برای تسویه حساب یا انعقاد قرارداد با پیمانکار افزایش یافته است. مهم‌ترین مسئله‌ای که موجب تشدید اعتراض کارگران این واحد شده مشخص نشدن وضعیت شغلی کارگران با حضور پیمانکار جدید است. شرکت تهیه تولید مواد معدنی، مجتمع زغال سنگ گلندرود را با حدود ۳۰ کارگر از تاریخ یکم آذر ماه ۱۴۰۰ به یک پیمانکار بخش خصوصی واگذار شده است.

۳۱ اردیبهشت

کارگران شرکت راه‌آهن قطار شهری تهران، با برپایی تجمعی اعتراضی خواستار عقد قرارداد دائمی برای تامین امنیت شغلی و معیشتی خود شدند.

 

مبارزات کارگران و زحمتکشان علیه نظام چرک و خون سرمایه‌داری جنگی است نابرابر میان مخوف ترین و قصی القلب ترین حیوان جهان و سیمرغ افسانه‌ای جامعه بشری که همچون ققنوسی هر بار بعد از سوختن از میان آتش برمی‌خیزد و به مبارزه خود ادمه می دهد. این مبارزه که صورت جامعه بشری را به زیباترین شکل و فرم خود در آورده است تنها و تنها با رهبری حزب طبقه کارگر به سوسیالیسم ختم خواهد شد تا انسان به خدای خود تبدیل شود. کارگران و زحمتکشان با تشکل همه چیزند و بی تشکل هیچ چیز!

چاره زحمتکشان وحدت و تشکیلات است!

 

***

چکیده ای ازنظرات دکترناصرزرافشان درباره" اوضاع سیاسی وجنبش‌های مبارزاتی درایران و چشم اندازآن "

این گفتگو با تلویزیون "دمکراسی شورائی" مورخ دوم اردیبهشت ماه 1401 صورت گرفت

 

دکترناصرزرافشان دراین گفتگودرپاسخ درمورد اوضاع سیاسی، اقتصادی واجتماعی ایران صحبت خود را با برشمردن مشکلات موجود درایران درزمینه‌های مختلف مانند بیکاری ، گرانی وتورم ، مشکلات محیط زیست و کمبود آب ، سرکوب نیروهای معترض، بحران مسکن وغارت ثروت مردم زحمتکش ایران آغاز کرد وبه بررسی بنیادی این مسئله پرداخت که "چرا با وجود جنبش های متعدد ودرخواست مطالبات برحق مردم ازدولت جمهوری اسلامی برای رفع این مشکلات کارآیی لازم و مطلوبی انجام نمی‌گیرد واتفاق خاصی صورت نمی‌افتد. چرا ابتدا بایستی از طرف صاحبان سرمایه حقوق کارگران پرداخت نشود و واکنشی از طرف زحمتکشان رخ دهد ، باید خصوصی سازی به نفع سرمایه بزرگ صورت گیرد تا واکنشی به دنبال آن بوقوع بپیوندد ، باید بحران آب رود خانه‌ها را بخشکاند تا کشاورزان پس از این واقعه معترض شوند و برای رفع این مشکل تجمع کنند .درواقع ما برای مقابله با این مشکلات ازقبل ساز وکاری نداریم تا بتوانیم از وقوع چنین بحران هایی جلوگیری کنیم. این مشکل زمینه ای برای نیروهای راست واصلاح طلبان خودی می‌سازد تا بعنوان نجات دهندگان مردم وارد این اعتراضات شده و بیکباره با نسخه های ظاهرآ جدیدی می‌خواهند این مشکلات  رارفع کنند. آنها چشمشان به نیروهای کودتاگر خارجی است که شاید یک بار دیگر بمانند کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 زمینه استقرار حاکمیت آنها را برقرار کند. اما آنها نقش توده ای مردم را برای تغییر مناسبات اجتماعی نمی‌شناسند و اساسأ نمی دانند که تنها با کار مستمر درمیان این توده و بیاری تنها همین توده آگاه که بدنبال برقراری نظم نوینی برای جامعه ای توانمند و عاری از فقر و بیکاری است که می‌توان فردای فرزندان ایران را ساخت . این اپوزیسون تقلبی خود بیش ازهر چیز ازاین توده آگاه می‌ترسد. آنها تنها چشمشان به نیروی ارتجاعی خارجی است که با "مداخلات  بشر دوستانه" زمینه بر سرکار آمدن آنها را فراهم کند.

 

آنها حتی ازتجربه افغانستان هم درس نمی‌گیرند که امپریالیسم‌های مرتجع به سرکردگی امریکا بعداز شکست ازطالبان با افتضاح می‌بایستی افغانستان را ترک کند چرا که طالبان بدلیل ارتباط با مردم افغانستان رهبری آنها راعلیرغم میل ما دردست گرفت. بهمین جهت اولین دغدغه نیروهای مبارزشرکت درمبارزات مردمی، ارتباط تنگاتنگ وتماس دائمی، یادگیری ازآنها وآموزش متقابل می‌باشد. با موج سواری برخواسته های مردم اتفاق بخصوصی نخواهد افتاد.

 

این راه اما یک راه طولانی است ودراین راه طولانی می‌باید عینیت های جامعه درنظر گرفته شود. باید ازریشه به برگ وساقه رسید نه برعکس. جامعه نمی تواند ازبالا به پایین حرکت کند. این نیروی زنده درمیان لایه های مختلف مردم است که از پایین باعث تغییرات درلایه های بالا یی می‌گردد. این نیروی اجتماعی مردم با پیوند به تفکر انقلابی می‌تواند زمان تغییرات را به جلو ببرد. اما لازمه اینکار تشکل وسازماندهی آگاهانه است. مردم اینبار بدنبال جریاناتی که برنامه‌هایی برای فردا ندارند نخواهندرفت.

 

اما باید آگاه بودکه درنبود یک جریان مترقی اعتراضات مردم به شورش‌های کور تبدیل نشود و هرج ومرج جای حرکت آگاهانه را بگیردوجنبش را ازمسیر خود دور کند. دراین رابطه طبقه کارگر نقش اساسی راایفا می‌کند. این زحمتکشان هستند که قادربه تغییرات اساسی درجامعه هستند. دراین رابطه ،ایران دردرجه اول باید متکی به نیروهای درون جامعه عمل کند، عناصر سیاسی باید بتوانند وضعیت جامعه را بدرستی تحلیل کنند وجامعه باید بدنبال منافع واقعی خود باشد. دراین مورد نقش رسانه ها درچگونگی خبررسانی وباز گو کردن مسائل ، جهت دادن افکارعمومی و تفسیر وقایع بشدت مهم می‌باشد . اما رسانه تنها یک افزارمی‌باشد و متأ سفانه امروز نیروهای ارتجاعی بخوبی و آگاهانه ازاین افزار استفاده می‌کنند".

 

سخنان مسئولانه ودوراندیشانه دکترناصرزرافشان به خوبی نشان می‌دهد که چه مشکلاتی دراین لحظه تاریخی درپیش پای مردم ایران قرار دارد.ازیک طرف جامعه ایران، کارگران وزحمتکشان وتوده وسیع مردم باید با توجه به گوناگونی ملی واقلیمی،اقشارمختلف میانی وطبقه کارگر با هوشیاری ویژه ای دراین لحظه سرنوشت سازبا  توطئه ها ودروغ های امپریالیسم وجیره خواران رنگارنگ آنها به مبارزه بپردازد و از طرف دیگر برای احقاق حقوق خود به مطالبه‌گری درمقابل صاحبان سرمایه در سندیکاها و تشکلات مختلف صنفی فعالانه بکوشند.

 

ما بارها نوشته ایم که مهم‌ترین سلاح طبقه کارگر درنبردعلیه بورژوازی حزب سیاسی واحد طبقه کارگر است. حزب ما همواره برحزبیت و حضور نیرومند تشکیلات سیاسی ودرشکل تکامل یافته وعلمی آن ،تشکیلات واحد حزب مارکسیستی لنینیستی طبقه کارگر که می‌تواند قطب نمای فعالیت کارگران وزحمتکشان باشد، تاکید ورزیده است. کارگران با تشکیلات همه چیزند و بدون آن هیچ چیز.تنها با چنین سلاحی است که می‌توان هدفمند علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی وبرعلیه امپریالیسم ومزدوران ریزودرشتش رزمید، قدرت سیاسی را به کف گرفت وآینده تابناک روشنی را با دستان پرتوان خود رقم زد.

بدون حزب طبقه کارگر،این طبقه قادر نخواهد بود حتی درشرایط مناسب جهانی وبرهم خوردن توازن قوای طبقاتی از فرصت‌های تاریخی کسب شده استفاده نماید.وظیفه آگاهان طبقه کارگر این است که با تمام انحرافات فکری دردرون اعتراضات وحرکت‌های کارگری که با ادعای حمایت ازکارگران فقط به این مبارزه ضربه می‌زنند به مبارزه برخیزند. طرد شعارهای زودرس وانحرافی نظیر «اداره شورائی» برای ایجاد تفرقه درجنبش کارگری، تفکیک سطح مبارزه حزبی ازمبارزه اقتصادی و حرفه‌ای ازوظایف کمونیست‌های ایران است. مبارزه با این نظریات ضد اتحادیه حرفه‌ای کارگری ازاهداف طبقه کارگر باید باشد و تضعیف  و طرد آنها به تقویت جنبش کارگری ایران وبه پاکیزگی آن یاری می‌رساند.مبارزه با انحرافات "چپ"روانه موجب تقویت، اعتماد به نفس، ودانائی کارگران خواهد شد و به نفوذ آنارشیست‌ها، پرووکاتورها و شبه انقلابی‌ها درمیان کارگران خاتمه خواهد داد. واین به نفع طبقه کارگر و پاکیزگی این جنبش از آلودگی‌های ماجراجویانه است.

 

***

 

بیانیه مشترک سندیکاها و تشکلات کارگری و بازنشستگان مستقل پیرامون تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف نسبت به گرانی‌ها

 

اعلام پشتیبانی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه،سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه،گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری ، کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری ایران و کانون گفتگویی بازنشستگان تامین اجتماعی از اعتراض‌های دلیرانۀ مردم ایذه، اهواز، سوسنگرد، شیراز، شادگان و دزفول علیه افزایش سرسام آور قیمت کالاهای اساسی. در بخشی از این بیانیه چنین آمده است:

 

"گرانی مداوم و کمر شکن ارزاق عمومی و دیگر کالاهای اساسی و جهش سرسام آور قیمت ها به دنبال حذف یارانه‌های این اقلام، زنگ های خطر را در سرتاسر کشور به صدا در آورده است: خطر فرو رفتن هرچه بیشتر کارگران و توده‌های میلیونی مردم در باتلاق فقر و درماندگی و افزایش محرومیت آن‌ها، در اثر سیاست‌های مخرب و خانمان برانداز حکومت - که تماما در خدمت سرمایه داران و باندهای قدرت قرار دارد -  بیش از پیش بار بحران‌های داخلی و خارجی را بر دوش کارگران و توده‌های مردم محروم و به جان آمده گذاشته و بخش‌های هرچه وسیع تری از آنان را به زیر خط فقر و فلاکت پرتاب می کند.

 

در چند روز گذشته نیز شاهد مقاومت دلیرانه و آگاهانۀ مردم ایذه، اهواز، سوسنگرد، شادگان، شیراز، دزفول و چند شهر دیگر در مقابل این موج گرانی‌ها و سیاست‌های مخرب و ضد مردمی بوده‌ایم که نه تنها نشان از رنج و نارضایتی عمیق مردم در این شهرها دارد، بلکه به نوبه خود بیانگر خشم و انزجار بخش‌های گسترده‌ای از کارگران و زحمتکشان در دیگر شهرها و روستاها، علیه چنین سیاست ها و برنامه‌هایی می‌باشد. برنامه‌ها و سیاست‌هایی که بیش از پیش مردم زیر ستم و استثمار را به لبۀ پرتگاه فقر و استیصال کشانده و آنان را به ورطۀ نابودی و خانه خرابی سوق می‌دهد.

 

امضا کنندگان این بیانیه به عنوان بخشی از مردم کارگر و زحمتکش ایران معنا و حقانیت این اعتراضات را با پوست و گوشت خود حس کرده و پشتیبانی خود را از مردم دلیر و آگاه سوسنگرد، ایذه، اهواز، شیراز، شادگان، دزفول و دیگر شهرها اعلام می‌کنند.

 

به باور تشکل‌های امضا کننده این بیانیه و کارگران و فعالان کارگری متشکل در این تشکل‌ها، برای مقابله با گرانی‌ها و وضعیت روز افزون فقر و فلاکت عمومی و همچنین ایجاد تغییرات اساسی و تعیین کننده در کشور، راهی جز اتحاد و همبستگی هرچه بیش‌تر میان بخش‌های مختلف طبقه کارگر و پشتیبانی از اعتراضات و مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، زنان مبارز، دانشجویان، دانش آموزان و... از جنبش‌های اعتراضی و مقاومت و مبارزه مردمی وجود نداشته و نخواهد داشت.

 

واقعیت این است که اعتراضات مردم کارگر و زحمتکش هنگامی به نتیجه خواهد رسید و حاکمیت را به عقب نشینی وادار خواهد کرد که با آگاهی و استقامت تداوم داشته و بر تشکل‌های مستقل و متکی به خود کارگران و دیگر جنبش‌های اجتماعی در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، محلات، دانشگاه‌ها، مدارس و جنبش اعتراضی و اعتصابی آنان متکی باشد.

 

اعتراضات متحد و متشکل، رمز پیروزی مبارزات حق طلبانۀ کارگران و زحمتکشان و تمامی مردم آزادی خواه و عدالت طلب در جامعه است."تاریخ ۲۲اردیبهشت ۱٤٠۱

 

***

 

سخنی درباره صحنه سازی‌های امپریالیستی به نام دادگاه سوئد برای رسیدگی به جنایات ضد بشری!!!؟؟

 

دوستان عزیز!

فریب این صحنه سازی‌ها و تبلیغات مشمئز کننده و رقاصی‌های دیسکوئی را نخورید. هدف بانیان این نمایش اساسا رسیدگی به جنایات نیست، وجدان آنها از جنایات صهیونیستها در سرزمین اشغال شده فلسطین، بمباران مردم یمن، قتل عام نازی‌ها در اوکراین و روس‌کشی نازی‌ها در دنباس و... به درد نمی‌آید. وجدان همه آنان آهنین است. این صحنه سازی برای توجیه جنایات امپریالیسم و صهیونیسم است که می‌خواهد خود را حامی حقوق بشر به یاری عمال ایرانیشان نشان دهند. مشتی فریب خورده نیز همدست آنان می شوند.

این ایرانیان یا فریب خورده و اسیر احساسات لحظه‌ای بوده و یا مزدور همین قدرتهای جنایتکار هستند نظیر فرقه رجوی و سلطنت طلبان تجزیه طلب. مگر همین دستگاه قضائی سوئد نبود که رسیدگی به پرونده ترور نخست وزیرش اولاف پالمه را ماستمالی کرد، مگر همین آفتوبلات سوئدی نبود که اسنادی منتشر نمود که اسرائیلی‌ها اعضاء بدن جوانان فلسطینی را در بازار آزاد جهان می‌فروشند و جوخه‌های ترور برای کشتار این جوانان دارند ولی هرگز یک نفر اسرائیلی در این کشور تحت تعقیب قرار نگرفت و دستگیر و مجازات نشد. تا کی می‌شود به ساز ارکسترهای امنیتی و جاسوسی این کشورها رقصید و خود را عدالتخواه و انترناسیونالیست جا زد. برای امپریالیست‌ها نقاب انساندوستی دوختن همدستی با آنهاست و نه اجراء حقوق بشر.

مگر همین دادگاه در سوئد برای جولیان آسانژ پرونده قلابی با یاری ‌فاحشه‌های امنیتی سوئد درست نکرد، مگر جنایتکاران اسرائیلی به سوئد سفر نمی‌کنند چرا دستگیر نمی‌شوند مگر مصالح حقوق بشر این امر را ایجاب نمی‌کند. مگر تونی بلر و یا جرج بوش که جنایتکار جنگی هستند در دادگاه کیفری لاهه محکومیت پیدا کردند ولی می‌خواهند پوتین را محاکمه کنند. هرگز صلاحیت این دادگاه‌های امپریالیستی را که خود مسبب همه جنایات ضد بشری هستند تائید نکنید. قاتلان در یوگسلاوی که مورد تائید آنها هستند راست راست راه می روند و در سوئد خوشگذارانی می‌کنند و مورد تعقیب نیستند. آدم مفلوکی به نام نوری، مهره مرده و تروریست و شکنجه گر ناچیزی است که ده ها نظیر آن در ایران و صدها خوفناکتر از آنان در تل آویو، کرواسی، کوزووو، در اوکراین، کلمبیا، برزیل، شیلی و در کاخ سفید وجود دارند. وی مهره سوخته است ولی سایرین بر سر کارند، رشد می‌کنند و دیگران را می‌سوزانند. نوری در سوئد مرتکب قتل نشده است ولی رفسنجانی در آلمان مرتکب قتل شده بود. این دو نمونه دو مقوله متفاوت‌اند. این یک تجاوز آشکار قضائی و توسعه طلبی امپریالیسم سوئد است. اینان تروریسم سوئد را می‌توانند در همه جا به قیمت خوب بفروشند. به اروپا این امکان را داده اند که مستقلا هر کسی را که مورد لطفشان نبود محاکمه کنند. این دادگاه‌ها همه ابزار استعمار و سرکوب هستند و نه عدالتخواهی. فریب هوچی بازی‌ها را نخورید. از هم اکنون عده ای را در سوئد قربانی فریبکاری خویش کرده اند که پشت فرقه رجوی و سلطنت طلبان سینه بزنند و دعا به حال آنها بکنند. این دادگاه ها برای توجیه اشغال ایران برای اجرای "عدالتند" فقط ضد ایرانی‌ها خجالت می‌کشند بگویند هوادار تحریم مردم ایران که گویا جنایت نیست ویا هوادار تجاوز به ایران و تعویض رژیم و برگزاری دادگاه‌های "عدالتخواه" به دست دادستان‌های ناتو و سوئد هستند. یا کسی باید از نظر سیاسی احمق باشد و به میهنش خیانت کند و یا باید همدست و مزدور امپریالیسم باشد وبرای آنان رقاصی کند و قر کمر دهد نظیر همان رقصی‌هائی که در تریبونال لندن کرد و عربستان سعودی و اسپونزهای آمریکائی برایشان دست زدند.

ازصفحه فیسبوک فریدون منتقمی، دبیر اسبق فرهنگی کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایران (اتحادیه ملی(

 

***

 

یکصدا و متحدانه خواهان آزادی و بازگشت بکار تمامی همکاران در بندمان باشیم

 

اعلامیه زیر توسط سندیکای کارگران شرکت واحد منتشر شده و عین متن از نظر خوانندگان گرامی می گذرد:

 

رانندگان خطوط بی آرتی با اعتصاب متحدانه و با شکوه و بی نظیر و حمایت کارگران تعمیرگاهها و توقفگاه‌ها،و تعدادی ازبخش اداری توانستند شهردار و مدیریت شرکت واحد را که با آگاهی کامل دست در جیب کارگران کرده بودند و قصد داشتند مصوبه شورایعالی کار را دور بزنند ؛ را به عقب نشینی و پذیرفتن مطالبات  وابدارند

 

 رانندگان هم آنقدر منسجم و یکپارچه اقدام به برگرداندن اتوبوس‌ها به توقف گاه‌ها کردند و با ابتکار جمع شدن مقابل سامانه سه،  فرصت سرکوب نیروی‌های امنیتی را از بین بردند.

 در عرض چند ساعت صدها راننده از سامانه‌های دیگر خودشان را به محل تجمع سامانه ۳ مقابل دفتر مدیرعامل رساندند.

 شهردار و مدیرعامل مجبور شدند در محل تجمع رانندگان در مقام پاسخگو بایستند.

 

این اتحاد و همبستگی، فرصت هر نوع فریب کاری و وعده‌های دروغین را از زاکانی و نکاحی گرفت و به اجبار چهل درصد بطور موقت وعلی‌الحساب درفیش حقوقی رانندگان منظور گردید و این موفقیت یادآور  اتحاد و یکپارچگی اعتصابات دی وبهمن ۸۴ است .

 

هرچند که عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و مسئله مسکن که سال‌هاست علیرغم تمامی پیگیری‌های اعضای سندیکا همچنان برزمین مانده و نیاز به یک انسجام و همبستگی متحدانه دیگر دارد،  چرا که تمام منابع مسکن و اعتبارات آن در اختیار فردی بنام کشاورزیان است که از افسران بازنشسته نیروی انتظامی است که نه تنها هیچ سمتی در شرکت واحد ندارد،  بلکه هیچ دغدغه و دلسوزی هم نسبت به کارگران و کارکنان اتوبوسرانی ندارد.

 

البته اعتصاب روزهای ۲۶و۲۷ اردیبهشت هم مانند اعتصابات دی و بهمن ۸۴ یکبار دیگر نشان داد تا اعتراض و اعتصاب نباشد نه تنها مسئولین پاسخگو نیستند بلکه دست خود را تا آرنج در جیب کارگران میبرند و هرگز در مورد سرکوب و تفرقه انداختن بین کارگران کوتاهی نخواهند کرد ، بطوری که تا امروز هنوز یازده تن از رانندگان معترض در زندان اوین هستند.

 همچنین دو تن از اعضای فعال وتاثیر گذار «رضا شهابی» و « حسن سعیدی » به اتهامات واهی در بند انفرادی ۲۰۹ زندان اوین محبوس هستند .

بی تفاوتی مسئولین و مدیران در پاسخگویی به رانندگان شرکت واحد فقط با عدم اعتراضات رانندگان میسر خواهد بود و میتواند امکان سرکوب را به کارفرما و عوامل امنیتی بدهد.

 

همکاران حق طلب و حق خواه ، امروز به دلیل اعتصاب باشکوه و منسجم چند روز گذشته کارفرما را مجبور به عقب نشینی کردید بطوری که موقتا با خواست بحق شما موافقت کردند، اما درکنارش عوامل حراست وامنیتی هم تعدادی از همکاران را بازداشت کردند که هم اکنون یازده نفر از رانندگان معترض همچنان در زندان اوین زندانی هستند و برای تعدادی هم پرونده سازی کردند.

 بطوری که  قرار وثیقه های ۵۰۰ میلیون تومانی از سوی دادسرای اوین برایشان صادر کرده اند .

 

تاکید داریم نه تنها باید بازداشتی‌های اعتصابی را دریابیم و به فکر آزادیشان باشیم،  بلکه باید به فکر دوتن از اعضای سندیکا « رضا شهابی » و « حسن سعیدی » هم که همچنان در بند انفرادی ۲۰۹ زندان اوین میباشند ، باشیم

امروز اتحاد و همبستگی شما موقعیت خوبی ایجاد کرده است که توجهی هم به اخراجی‌های چند‌ین ساله گذشته سندیکای کارگران شرکت واحد هم بکنیم که سالهاست به دلیل دفاع از همین مطالبات بحق همکارانشان اخراج شده‌اند و تا کنون با اقدامات فراقانونی عوامل امنیتی از بازگشت بکارشان جلوگیری کرده‌اند و نباید با گذشت زمان و فرسایشی کردن اخراج همکاران رضاشهابی، حسن سعیدی و ناصر محرم زاده و خانم فرحناز شیری وحسین کریمی سبزوار را هم از یاد ببریم چرا که در آنزمان هم مانند همین همکاران بازداشتی اعتصاب چند روز گذشته ، این اعضای اخراجی سندیکا به دلیل شرکت در اعتراضات جمعی از کار اخراج شده اند.

 

اسامی بازداشتی های اعتصاب.

۱-وحید فریدونی ۲-فریبرز سجادپور

۳-محسن قرایی ۴-حامد اصغری ۵-علی صمع خانی ۶-جوادصادقی۷- محمد علی عبادداری ۸-علی اصغر آبشناس۹- محسن کبیری دور ۱۰-احد صالح پور ۱۱-ابراهیم گورانی

 

سندیکای کارگران شرکت واحد با تمام توان و امکانات از مطالبات بحق رانندگان و کارگران شرکت واحد پشتیبانی میکند و بازداشت تمامی رانندگان اعتصابی اخیر و بازداشت رضا شهابی و حسن سعیدی  و حمله وحشیانه عوامل امنیتی وشکستن درب ساختمان و درب ورودی منزل داود رضوی دیگر عضو سندیکا را به قصد دستگیری قویا محکوم می کنیم و خواستار آزادی تمامی بازداشت شدگان هستیم و همچنین خواستار بازگشت بکار همه‌ی رانندگان حق طلب وحق خواه اخراجی می‌باشیم.

 

***

 

نامه کلکتیو چند سندیکای فرانسوی در اعتراض به بازداشت‌های اخیر کارگران و معلمان در ایران

 

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران

تهران

پاریس، ۲۳ مه ۲۰۲۲

آقای رهبر معظم

بار دیگر در مورد دستگیری‌های جدید در ایران به شما می‌نویسیم.

بنابر اطلاعات رسیده، ده ها نفر از جمله شماری از معلمان، اخیراً دستگیر و به اتهامات واهی زندانی شده اند. از میان آنان می‌توان از « انیشا اسدالهی »، « ریحانه انصاری نژاد »، « کیوان مهتدی »، و معلمان دستگیرشده در اول ماه مه، از جمله « رسول بداقی »، « جعفر ابراهیمی »، « اسکندر لطفی »، « محمد حبیبی »، « محسن عمرانی »، « شعبان محمدی »، « مسعود نیکخواه »، « محمود ملکی » ، « رضا امانی فر »، « اصغر حجاب » و « هادی صادق زاده » نام برد.

« رضا شهابی » عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز یکی از دستگیرشدگان است. او چندین بار از سوی سندیکاهای کلکتیو سندیکایی به فرانسه دعوت شده است، هم‌چنین سندیکای س اف د ت او را برای شرکت در کنگره این سندیکا در ماه ژوئن امسال دعوت کرده است.

ماده ۲۲ پیمان بین‌المللی در باره حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) ، همچنین ماده ۸ پیمان بین‌المللی مربوط به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از حق ایجاد سندیکا، عضویت در سندیکاها و ملاقات با اعضای سندیکاهای کشورهای دیگر حمایت می کند. ایران یکی از امضا کنندگان این دو توافق نامه است.

ایران همچنین، عضو سازمان جهانی کار (OIT – ILO) است ولی این کشور به تعهدات خود در چارچوب مقاوله‌نامه های بین‌المللی این سازمان که این حقوق را به رسمیت شناخته و حمایت می‌کند، عمل نمی‌کند.

ما مصرانه خواهان آزادی فوری همه زندانیانی هستیم که در ارتباط با فعالیت های سندیکایی دستگیر شده اند.

عالیجناب، ادای احترام ما را بپذیرید.

 

 کنفدراسیون عمومی کار

 کنفدراسیون متحده سندیکایی

 اتحاد سندیکایی همبستگی

 اتحاد ملی سندیکاهای مستقل

رونوشت به :

آقای ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران

آقای غلام حسین محسنی اژه ای، رئیس قوه قضائیه

سفیر جمهوری اسلامی در پاریس

 

***

تجمع سراسری معلمان و بازداشت چندین معلم در شهرهای مختلف و ممانعت از تجمع در تهران در مقابل مجلس

 

صبح روز پنج‌شنبه ۲۲ اردیبهشت‌ بار دیگر معلمان ایران در اعتراض به دستگیری همکاران و دستیابی به خواسته‌های خود در شهرهای مختلف تجمع اعتراضی برگزار می‌کنند.

طبق گزارشات در یافتی از کانال‌ صنفی معلمان، همزمان با تجمع سراسری معلمان، ماموران امنیتی مانع از تجمع در تهران و در چند شهر دیگر شدند و ده‌ها معلم را تاکنون بازداشت کرده‌اند.

 

کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان همچنین از بازداشت‌های گسترده در یاسوج، بازداشت « مسعود فرهیخته » و « لطف‌الله جمشیدی » در تهران، و بازداشت « سیامک چهرازی » در اهواز خبر داده و نوشته است بازداشت‌ها همراه با ضرب و شتم معلمان صورت گرفت.

 

تهران نیز ماموران یگان ویژه، لباس شخصی و نیروی انتظامی حضوری پرشمار در خیابان بهارستان داشتند و اجازه شکل‌گیری هیچ تجمعی را نمی‌دادند و در ساعات بعد، « مسعود فرهیخته » و « لطف‌الله جمشیدی » را بازداشت کردند.

در اهواز نیز « سیامک چهرازی »، فعال صنفی شناخته شده معلمان در این شهر، با ضرب و شتم شدید در مقابل اداره کل آموزش و پرورش بازداشت شد‌.

در قطعنامه تجمع سراسری که امروز پنجشنبه توسط شورای صنفی معلمان انتشار یافته است «اقدام نانجیبانه و ناجوانمردانه» مقام‌های جمهوری اسلامی برای نسبت دادن اعتراضات چند دهه‌ای معلمان «به دست‌های نامرئی بیگانه» محکوم کرده است.

 

معلمان معترض و شریف ایران افزون بر آزادی معلمان در بند خواهان اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری‌اند و می‌گویند پس از اجرای این قانون و اعمال رتبه‌بندی و همسان‌سازی واقعی باید حقوق هر معلم بازنشسته و شاغل به‌ویژه معلمان تازه استخدام و معلمان غیررسمی به بالای خط فقر برسد. پاداش پایان خدمت بازنشستگان ۱۴۰۰ و معوقات حق‌التدریس پرداخت شود و معلمان استخدام موقت به‌طور رسمی پذیرفته شوند. حق برخورداری از آموزش رایگان و باکیفیت به‌ویژه در مناطق محروم، تشکیل کلاس‌های درس با ظرفیت حداکثر ۱۶ دانش‌آموز از دیگر خواسته‌های معلمان است.

 دولت « ابراهیم رئیسی » نه خواست ونه توان پاسخ به مطالبات معلمان را دارد. وی می‌خواهد مشکلات را با طرز تفکر نئولیبرالی دولت قبل، روحانی حل کند،همانها که مشکلات را با تایید سید علی خامنه‌ای ایجاد کرده‌اند هنوز در پشت صحنه فعال وبازیگران اصلی پشت بحران هستند.

همانطور که بارها تحلیل کرده‌ایم نظام سرمایه‌داری اسلامی دربن بست است و بگیر و ببندهای امروز و دیروز ترس رژیم از احتمال طغیان‌های خیابانی در جامعه مشابه طغیان‌های ٩۶ و ٩٨ است.

وجود یک بدیل مردمی و دمکراتیک و مورد اعتماد و احترام مردم در صحنه سیاسی ایران که بتواند مبارزه پراکنده و نارضایی عمومی را سامان دهد، این مبارزات را با مبارزه برعلیه دشمنان رنگارنگ خارجی پیوند بزند،ضرورتی مبرم برای خروج از این بحران است.

در پایان از تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه تا شنبه ۲۴ اردیبهشت، مردم ایران دستکم در بیش از ۱۹ شهر از جمله دزفول، شهرکرد، اندیمشک، ایذه، جونقان، خرم آباد، فشافویه، فارسان، بروجرد، دهدشت، دورود، اردبیل، نیشابور، سوق، رشت، اهواز، یزد، شادگان و یاسوج در ۸ استان‌ خوزستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، اردبیل، خراسان رضوی، گیلان و تهران اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی کرده‌اند. در بسیاری موارد این اعتراضات با مداخله نیروهای نظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد. ماموران دستکم در شهرهای بروجرد و دورود از شلیک گاز اشک آور و تیر هوایی جهت متفرق کردن مردم استفاده کردند.

 

در شبکه ها و رسانه های خبری نیز لیستی از برخی ازبازداشت شده‌ها منتشر شده است که در زیر قسمتی از آن از نظر خوانندگان گرامی می گذرد:

 

سوسنگرد:

 

۱ – « هادى نیسى »، فرزند علی، ۱۶ ساله و از اهل روستاى مالکیه شهرستان سوسنگرد (تاریخ بازداشت روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه)، ۲ – « جاسم بحرانى » (تاریخ بازداشت ۱۷ اردیبهشت‌ماه)، ۳ – « هاشم بحرانى » (تاریخ بازداشت ۱۷ اردیبهشت‌ماه)، ۴ – « محمد طرفى » (تاریخ بازداشت ۱۷ اردیبهشت‌ماه)، ۵ – «عطیه مغینمى »،۴۰ ساله، کارمند شهردارى (تاریخ بازداشت ۱۷ اردیبهشت ماه)، ۶ – « حسین مغینمى »، ۲۲ ساله فرزند راضى (تاریخ بازداشت ۱۷ اردیبهشت ماه)، ۷-« احمد صیاحى » فرزند قاسم (تاریخ بازداشت ۱۷ اردیبهشت ماه)، ۸ – « على عفراوى »، ۱۸ ساله فرزند جمعه (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه)، ۹ – « محمد عفراوى »، ۱۶ ساله فرزند رضا، (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت ماه)، ۱۰ – « الیاس عفراوى »، ۱۸ ساله فرزند عیدان (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه)، ۱۱ -« ولید مغینمى »، فرزند حمید، اهل روستای حاجیه، (تاریخ بازداشت جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه)، ۱۲ – « حمود حصناوى » ،فرزند سعید، اهل روستاى حاجیه (تاریخ بازداشت جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه)، ۱۳ – « مرتضى مرمضى »، فرزند زهیر، اهل روستاى حاجیه (تاریخ بازداشت جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه)

 

اهواز:

 

۱ – « عادل حمادى » از اهالى کوى علوى، (تاریخ بازداشت ۱۶ اردیبهشت ماه)، ۲ – « مصطفى چلداوى »، از اهالى کوى علوى (تاریخ بازداشت ۱۶ اردیبهشت ماه)، ۳ – « عباس چلداوى »، از اهالى کوى علوى (تاریخ بازداشت ۱۶ اردیبهشت ماه)، ۴ – « عماد سوارى »، از اهالى کوى علوى (تاریخ بازداشت ۱۶ اردیبهشت ماه)، ۵ – « جمعه سوارى »، فرزند خلف، از اهالى کوى علوى اهواز ( بازداشت همراه با ضرب و شتم در تاریخ ۱۸ اردیبهشت‌ماه)، ۶ -« جاسم عسکرى »، ۳۰ ساله، فرزند عبود، متاهل، اهل منطقه زرگان در شمال شهر اهواز (تاریخ بازداشت ۲۰ اردیبهشت ماه)،۷ – « حسن ضاغم پور »، ۳۵ ساله، متاهل، اهل منطقه زرگان در شمال شهر اهواز، (تاریخ بازداشت ۲۰ اردیبهشت ماه) و ۸ – « محمد زرگانى »، ۳۳ ساله، فرزند فیاض، متاهل، اهل منطقه زرگان در شمال شهر اهواز (تاریخ بازداشت ۲۰ اردیبهشت ماه)

 

شاوور از توابع شهرستان کرخه :

 

۱ – « هادى شمرى » (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه) ۲ – « رسول ملیانى »، فرزند عاشور (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه) ۳ – « قاسم اسدى » (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه) ۴ – « عباس ملیانى »، فرزند عاشور (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه) ۵ – « سید حمود ابوالهیل » (تاریخ بازداشت ۱۸ اردیبهشت‌ماه)

از مبارزه معلمان حمایت کنیم و صدایشان باشیم!

رمز موفقیت معلمان، کارگران و همه زحمتکشان وحدت و تشکیلات است.

 

 

***

خجسته باد هفتاد و هفتمین سالروز پیروزی بر فاشیسم

 

نهم ماهمه،هفتادوهفتمین سالروز جشن پیروزی بر فاشیسم است. پیروزی بر دیو فاشیسم برای تمام بشریت دارای اهمیت تاریخی بسیار بزرگی است. درهم شکسته شدن قدرتهای فاشیستی، به خلقهای دربند امکان داد تا به آزادی و استقلال نائل آیند، شرایط مناسبی برای پیروزی سوسیالیسم در عده‌ای از کشورها و برای اعتلاء جنبش آزادیبخش انقلابی و ملی، برای تکاندادن و فروریختن سیستم مستعمراتی پدید آید.

جهان کار و ترقی، مبارزه عظیم خلقهای اتحاد جماهیر شوروی استالینی را برای درهم شکستن فاشیسم و سپس برای برقراری صلح عادلانه، برای برقراری جامعه مشترکی از ملتها بر اساس تساوی حقوق، عدم مداخله و همکاری، که از تهدیدات امپریالیستی، اعمال فشارها و ارعاب مبری باشد، ارج گذاشت و اکنون نیز مانند گذشته ارج میگذارد.

در سالروز جشن تاریخی پیروزی بر فاشیسم، مطبوعات، رسانه‌های امپریالیستی، زمام داران شارلاتان و دروغگویان این کشورها در نوشته‌ها و نطق‌های خود به مناسبت این واقعه تاریخی حتی کلمه‌ای هم در باره مردی، که در زمان جنگ در رأس دولت شوروی و ارتش سرخ قرار داشت و بزرگترین نبردها را علیه ارتش هیتلری سازمان داد و خلقهای شوروی را به نبردی افسانه‌ای و توده‌ای برانگیخت، بر زبان نمیآورند تو گوئی چنین واقعه تاریخی و چنین رهبری، که هدایت کننده این نبرد ضد فاشیستی بود، وجود نداشت.

اما همه میدانند که بسیج مردمی و ضد فاشیستی رهبری اتحاد شوروی در جنگ کبیر میهنی، سازمان دادن و رهبری نبرد افسانه ای ارتش سرخ، که قدرت نظامی آلمان نازی را نابود کرد و بر آن پیروز شد، با نام استالین عمیقاً درآمیخته است. میلیونها تن از زنان و مردان خلقهای شوروی در میدانهای نبرد بر خاک افتادند، در حالی که نام استالین را بر لب داشتند. تصویر و اندیشه‌های او منبع الهام و پرچم مقاومت ضد فاشیستی خلقهای شوروی و جهان بود. بنابر این احمقانه است از جنگ میهنی اتحاد شوروی و پیروزی بر فاشیسم سخن گفت، اما از نام و نقش استالین یاد نکرد، آن طور که رهبران امپریالیست‌های غرب و دشمنان ریز و درشت استالین می‌کنند. استالین و انقلاب اکتبر، استالین و جنگ میهنی و مارکسیسم - لننیسم از هم جدائی ناپذیرند.

جشن هفتادوهفتمین سالروز پیروزی بر فاشیسم امسال درشرایطی برگزار می‌گردد.که در اوکراین ،جنگی برعلیه نیروهای نئونازی وبرعلیه امپریالیسم آمریکا و جبهه ناتو برای درهم شکستن نظم تک قطبی در جهان در جریان است.این جنگ برای همه دولت‌ها و ملت‌ها و حتی طبقه کارگر در جهان سرنوشت‌ساز بوده و جنبه حیاتی دارد.پیروزی ناتو در این جنگ پیروزی ارتجاع مطلق، پیروزی استعمار و نئولیبرالیسم و میلیتاریسم عریان و ادامه وضع تا کنونی چند دهه معاصر است، ولی شکست ناتو گرچه نابودی امپریالیسم و سرمایه‌داری را در بر ندارد ولی فضائی ایجاد خواهد کرد که امکان رشد کشورها و مبارزه طبقاتی را افزایش می‌دهد. فضای چند قطبی بیش‌تر قابل تنفس است تا فضای خفقان‌آور یک قطبی که با تجاوز، تحریم، نسل کشی، امرونهی شکل می‌گیرد و مملو از تحقیر و توهین است و سرنوشت کشورها، ملت‌ها و انقلاب‌ها در گرو تصمیم آقای جهان یعنی آمریکا و ناتوست. در فضای چند قطبی حق حاکمیت ملی کشورها از امنیت بالاتری بر خوردار است و سیاست تحریم ملت‌ها و گرسنگی دادن به آنها به بن بست می‌رسد. شکست ناتو در اوکراین پایان امپراطوری دلار و غارت ساده ملت‌ها توسط آمریکا و تشدید مبارزه تعیین کننده طبقاتی در آمریکاست. تضاد کار و سرمایه در بسیاری از ممالک در این فضا عمده می‌گردد و ما را به سوسیالیسم یک گام نزدیک‌تر خواهدکرد. نظم نوین آمریکا با تخریب و تجزیه یوگسلاوی شروع شد و با تجاوز به عراق به فرمان جرج بوش پدر رسما اعلام گردید.و از آن تاریخ عراق، لیبی، افغانستان، سوریه، یمن و ایران و بسیاری از ممالک جهان قربانی این نظم نوین شدند که اکنون به بن‌بست رسیده است. دنیای بعد از سرکوب نازی‌ها در اوکراین دنیای قبل از آن نخواهد بود.

 فاشیسم فرزند سرمایه‌داری و امپریالیسم است و برای پیشگیری از تکرار این فاجعه تاریخی باید به بسیج توده‌ها و نیروهای انقلابی و ترقیخواه وطن‌دوست علیه بربریت امپریالیسم کمر همت بست. اکنون امپریالیسم آمریکا با مدرنترین و مهلکترین سلاحهای مخرب خود، هارترین و خطرناکترین دشمن بشریت است و باید در مقابل آن ایستاد. خطر تجاوزات جدید از جانب امپریالیسم آمریکا افزایش می‌یابد و سیاست تجاوزکارانه و راهزنانه آمریکا، که جای رژیم فاشیستی هیتلر را گرفته است، خطرناک است. باید با آن مقابله کرد.

باشد که جشن هفتادو هفتمین سالروز پیروزی بر فاشیسم انگیزه‌ای گردد تا تمام خلقها و نیروهای انقلابی و ترقیخواه علیه صهیونیسم و امپریالیسم، بویژه امپریالیسم آمریکا متحد و بسیج شوند و همه مدعیان سلطه فاشیستی و تجاوزگری بر جهان را با شکست و نابودی مواجه گردانند.

خجسته باد هفتادو هفتمبن سالروز پیروزی برفاشیسم!

 

***

اقدامات کور تروریستی به زیان منافع ملی و مبارزه مردم برای کسب حقوق دمکراتیک است، آن را محکوم میکنیم

 

 شورای عالی امنیت ملی ایران طبق انتشار اعلامیه‌ای اقدام تروریستی دیروز(یکشنبه اول خرداد) در تهران و کشته شدن سرهنگ حسن صیاد را تأیید کرد « حسن صیاد خدایاری معاون تحقیقات و توسعه فناوری سازمان صنایع دفاعی کشور بوده است »

 

روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای نیز اعلام کرد:

 «عصر امروز (یکشنبه اول خرداد) در یکی از کوچه‌های منتهی به خیابان مجاهدین اسلام در شرق تهران، مدافع حرم "سرهنگ پاسدار صیاد خدایاری" هدف جنایت تروریستی ضد انقلاب و عوامل وابسته به استکبار جهانی قرار گرفت»

 

روزنامه‌های اسراییلی نیز با تیتر درشت از«حذف درقلب تهران» نوشتند:

« حسن صیاد خدایاری از افسران ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران روز گذشته در روز روشن مورد اصابت گلوله دو قاتل موتورسوار قرار گرفت.»

 

« محسن فخری‌زاده »، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ایران، در آذر ماه ٩٩، در یکی از خیابان‌های نزدیک تهران  به همین شکل ترور شد. وزیر خارجه و مقام‌های نظامی ایران اسرائیل را متهم کرده‌ و مقام‌های امنیتی وعده "انتقام" داده‌اند.!

 ترور سیستماتیک مهندسین اتمی و چهره‌های سرشناس نظامی ایران در طول چند سال اخیر هیچ شکی باقی نمی گذارد که تیم‌های تروریستی و امنیتی اسرائیل در ایران بطور گسترده‌ای نفوذ دارند و با یاری سازمان جاسوسی آمریکا که سپاه را در لیست تروریستی قرار داده است،این اقدامات را توجیه و باسو استفاده از بحران داخلی و نارضایی عمومی تلاش می‌کنند با ایجاد رعب و وحشت و ناامنی سیاسی جامعه را از درون متلاشی سازند.از این رو حزب ما براین نظر است:

 

یکم اینکه اقدام تروریستی هدفمند ادامه ترور دانشمندان هسته‌ای و سران نظامی ایران به منظور تشدید تنش و ناآرامی در ایران و منطقه است.

 

دوم اینکه هدف از این عملیات ماجراجویانه و تروریستی، تحریک ایران برای یک واکنش نظامی و رودر رویی با اسرائیل و آمریکاست، این در شرایطی که آمریکا اکنون در منطقه و در مذاکرات «برجام» در موقعیت ضعف و امتیازدهی قرار گرفته است و ایران در موضع برتر قرار دارد.

 همانطور که بارها تاکید کرده‌ایم اسراییل خواهان آرامش در منطقه نیست، بقایش با تفرقه و جنگ و تجاوز گره خورده است.جنگ افروزی در سرشت اوست.

 

حزب کارایران(توفان) این اقدام تروریستی را قویا محکوم کرده و آن را شکلی از یک جنگ فرسایشی برعلیه مردم ایران ارزیابی میکند،

 

حزب کارایران(توفان) ترور و تنش و تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را محکوم می‌کند و آن را مغایر صلح و ثبات و امنیت و به زیان مردم ایران و منطقه ارزیابی می‌کند.

 

این اقدامات تروریستی و تحریک آمیز،با توجه به‌ رشد مبارزات مردم برای کسب حقوق دمکراتیک خود، فضای مبارزه سیاسی و مدنی مردم ایران را تنگ و تحت شعاع قرارمی‌دهد. چنین فضای ترس و وحشتی بهانه‌ای به رژیم جمهوری اسلامی می‌دهد تا هر حرکت اعتراضی و مسالمت‌آمیز مردم را در«همسویی با اسرائیل ودشمنان خارجی» سرکوب کند.

 

جریاناتی که به تایید این ترورهای کور و جنایتکارانه و یا در قبال آن سکوت می‌کنند عملا به همدست ارتجاع بین‌المللی و ارتجاع داخلی بر علیه منافع ملی و طبقاتی مردم ایران تبدیل می‌شوند و جز این نیز نمی‌باشد.هوشیار باشیم!

دفتر خارجی حزب کار ایران(توفان(

دوشنبه دوم خرداد ١۴٠١

 

***

برگی از تاریخ

سخنی کوتاه در مورد فرزند استالین رهبر شوروی در جنگ دوم جهانی

نهم ماه‌مه ، هفتادو هفتمین سالگرد جشن پيروزي بر فاشيسم است، تصویری را که ملاحظه می‌کنید یاکوب فرزند استالین رهبر بزرگ جنگ ضد فاشیستی است که در جبهه‌های نبرد توسط ارتش نازی به اسارت در آمده بود.نازی ها از استالین طلب معاوضه فرزندش با یک جنرال بلند پایه هیتلر را کردند، لیکن استالین نپذیرفت و پاسخ داد که فرزندش یک سرباز ساده است و او را فقط با یک سرباز ساده آلمان عوض میکند.پسرش سرانجام در اردوگاه نازیها اعدام شد. استالین با چنین اصول و خصوصیاتی بود که توانست به مدت سی سال در راس یک کشور ٢٠٠ میلیونی سوسیالیستی قرار گیرد و با اتکا به کارگران و زحمتکشان و بسیج عمومی کمر فاشیسم را درهم شکست و صلح را برای بشریت به ارمغان آورد.

 

بی دلیل نیست که این روزها مردم شوروی بیش از گذشته از استالین و خدماتش تجلیل می‌کنند و روزی نیست که در تظاهراتی تصاویر او بر افراشته نگردد.رویزونیستهای معاصر به سرکردگی خروشچف و پیروان ریز و درشت او با خیانت به مارکسیسم لنینیسم، احیای سرمایه‌داری و فروپاشی کاخ رویزیونیستی به گور سپرده شدند و تاریخ جز با ننگ و نفرت از آنها یاد نخواهد کرد.

 

***

کارزار مخالفین ناتو در فنلاند و سوئدعلیه پیوستن این دو کشور به پیمان جنگ افروز و متجاوز ناتو

به‌دنبال تصمیم دولت فنلاند برای عضویت در ناتو، کمونیست‌های این کشور،همراه با نیروهای ترقی‌خواه و ضد امپریالیست، مخالفت خود را با پیوستن فنلاند به این ائتلاف امپریالیستی اعلام کرده‌اند.

 

حزب کارگران کمونیست برای صلح و سوسیالیسم عضو ابتکار کمونیستی اروپایی، در«کارزار ناتو را متوقف کنید!» شرکت می‌کند.

در زیر، دلایل مهمی که چرا فنلاند نباید به سازمان جنگ افروز ناتو به‌پیوندد و از لحاظ نظامی غیرمتعهد باقی بماند، را می‌خوانید:

 

یکم:جنگ افزارها و ائتلاف‌های نظامی، خشونت و رنج را افزایش می‌دهد، هزینه انسانی آن‌ها با کشته‌ها و زخمی‌ها شمرده می‌شود و تامین مالی آن‌ها از خدمات اساسی و توسعه که می‌تواند صلح را تقویت و از جنگ‌های آینده جلوگیری کند، صورت می‌گیرد.

 

بهترین سیاست برای صلح حفاظت از دولت رفاه است. دولت رفاهی که در توسعه انسانی سرمایه‌گذاری می‌کند، تهدیدی برای کشورهای دیگر نیست، از این رو می‌تواند بهبود شرایط زیست شهروندانش را در اولویت قراردهد.

 

دوم: امریکا که به صورت موثری ناتو را رهبری می‌کند، خطرناک‌ترین و از لحاظ نظامی فعال‌ترین کشور جهان است.

 

ایالات متحده در سراسر موجودیت خود در وضعیت اعلان جنگ بوده است. هیچ دلیلی برای اعتماد به ابرقدرت امپریالیستی وجود ندارد چون در سنت خون ریز آن چیز افتخار آمیزی وجود ندارد.

 

سوم: پوستن به‌ائتلاف ناتو می‌تواند برای همیشه به جایگاه فنلاند به مثابه کشوری غیرمتعهد پایان دهد. فنلاند دیگر نمی‌تواند به‌عنوان یک میانجی صلح با اعتبار عمل کند. در عوض، باید در خط مقدم ستیزه‌های قدرت‌های بزرگ قرار گیرد.این امر می‌تواند آسیب‌پذیری آن‌ را در برابر حمله‌های نظامی افزایش دهد. در این صورت، فنلاند باید در ترویج نظامی‌گری و تسلیحات در نواحی همسایه خود شرکت کند، در عین حال باید تمام ارثیه ارزشمند سیاست‌های پس از جنگ جهانی دوم خود را کنار بگذارد. صنعت اسلحه، تجارت و تمرین‌های نظامی نیز تاثیرات قابل توجه زیست محیطی و اقتصادی دارند که نباید نادیده گرفته شود.

 

چهارم: فنلاند نباید به سمت غرب رانده شود، محافظت در برابر شرق با فرو رفتن در آغوش قدرت‌های غربی با این تصور که به امنیت می‌انجامد، ارزشمند نیست. جامعه بزرگ بین‌المللی تضمین شده با ائتلاف نظامی، توهم امنیت است. کشورهای ناتو در سازمان ملل یک اقلیت هستند و چین و هند دو پرجمعیت ترین قدرت جهان، یا دیگر کشورهای بزرگ مانند برزیل و مکزیک تعلقی به ائتلاف نظامی‌ای که به منافع امریکا خدمت می‌کند، ندارند.

 

پنجم: این یک تصمیم با عواقب بسیار گسترده داخلی و خارجی است. پروژه ناتو یک امر سیاست داخلی است که در فرهنگ سیاسی تغییر ایجاد می‌کند و مستلزم اجماع گسترده نیروهای سیاسی برای حمایت از آن است. این تصمیم هزینه‌ی دراز مدتی برای بودجه کشور دارد. این پروژه از بهار امسال آغاز نشده است بلکه تاریخی چندین دهه‌ای دارد.

 

رفتارهای رزم جویانه، فنلاند را به خط مقدم جنگ افزارهای اروپایی ارتقا داده است. علاوه بر این، دولت در چهارچوب بحثی در مارس ۲۰۲۲ تصمیم گرفت بودجه سالانه دفاعی را تا ۵۰۰ میلیون یورو در سال‌های ۲۰۲۳-۲۰۲۶ افزایش دهد. در سیاست خارجی، عضویت ناتو می‌تواند فنلاند را گرفتار ایالات متحده کند که ابرقدرتی نظامی شده و از لحاظ سیاسی بی ثبات است. فنلاند ممکن است در آینده در عملیات نظامی بالتیک هم سرمایه‌گذاری کند. فنلاند ممکن است امکان نقد نقض حقوق بشر در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده را از دست بدهد.

 

ششم: استراتژی نظامی فنلاند متکی بر دفاع مستقل معتبر است. گسترش ناتو به کشورهای بالتیک و لهستان بی ثباتی را در منطقه دریای بالتیک افزایش داده است. عدم تعهد نظامی فنلاند و سوئد، امنیت اروپای شمالی را تثبیت خواهد کرد.

 

هفتم: فنلاند می‌تواند به خط مقدم ناتو علیه روسیه تبدیل شود. ۱۳۴۴ کیلومتر مرز خارجی با روسیه، دشمن کلیدی ناتو، می‌تواند به صورت ریشه‌ای استراتژی ناتو در اروپا را با افزایش سرمایه‌گذاری مطابق با نیازهای سربازان و افزایش تهیه جنگ افزار تغییر دهد. عضویت فنلاند در ناتو روسیه را هم به تغییر استراتژی نظامی خود، به ویژه در رابطه با پایگاه دریایی به شدت مهم روسیه در سن پترزیورگ و مورمانسک وادار می‌کند که می‌تواند به افزایش تجهیزات نظامی در هر دو سوی مرز منجر شود. تجهیزات نظامی، به‌ویژه سلاح‌های هسته‌ای، تهدید جنگ را افزایش داده و مخاطره یک حادثه هسته‌ای در فنلاند را به وجود می آورد.

 

هشتم: در سیاست خارجی کنونی فنلاند، برنامه دولت سانا مارین در ص ۹۲ اشعار می‌دارد: “هدف سیاست خارجی و امنیتی فنلاند عدم پیوستن به ستیزه‌های نظامی و تبدیل شدن به بخشی از آن است. فنلاند سیاست باثبات فعالی را برای جلوگیری از تهدیدهای نظامی دنبال می‌کند.

فنلاند اجازه نمی‌دهد خاک آن برای مقاصد دشمنانه علیه دیگر کشورها مورد استفاده قرار گیرد.” پی‌آمدهای عضویت در ناتو می‌تواند بسیار پیچیده و غیر قابل پیش بینی باشد. این پی‌آمدها می‌توانند باعث تغییر اساسی دکترین پاسیکیوی- ککونون [۱] و سیاست خارجی و امنیتی و سیاست دفاعی منطبق با آن شوند.

 

عضویت در ناتو می‌تواند فنلاند را در مرکز سیاست جنگ در جهان قرار دهد. عضویت فنلاند در ناتو می‌تواند ستیزه بین روسیه و امریکا را وسیع‌تر و تقسیم جهان به دو ائتلاف بسیار آشکار- همان طور که قبل از جنگ جهانی اول رخ داد- را افزایش دهد.

منبع :دردفاع ازکمونیسم

عضویت سوئد در ناتو یک فاجعه است

 

درسوئد «جبهه نه به ناتو» که احزاب چپ از جمله حزب کمونیست سوئد در آن عضو است طبق فراخوانی مردم را به تظاهرات خیابانی دعوت کرده است که در بیش از٢٠ شهر در روز شنبه ٢١ ماه‌مه علیه عضویت سوئد در ناتو برگزار گردید. در بخشی از این فراخوان چنین می‌خوانیم:

 

سوئد در آستانه ارائه درخواست عضویت در ائتلاف جنگی ناتو است. یک مجلس منسجم که می‌خواهد به ناتو بپیوندد، یک بحث اجباری و تصمیم گیری از بالای سر طبقه کارگر را به همه مردم زحمتکش و صلحدوستان تحمیل کرد. ناتو یک ائتلاف دفاعی نیست، بلکه یک پیمان جنگی سرمایه‌داری و امپریالیستی است. عضویت در ناتو به ضرر طبقه کارگر و جنبش صلح است، جایی که سوئد به طور فزاینده‌ای با امپریالیسم ایالات متحده پیوند می‌خورد. سوئد قبلاً با ناتو در جنگ‌های امپریالیستی شرکت کرده است، مانند افغانستان و لیبی و هرگز پاسخگوی اعمال جنگ افروزانه خود نبوده است.عضویت در ناتو باعث افزایش مشارکت ما در جنگ‌های امپریالیستی می‌شود. با ما در تظاهرات‌ها شرکت  کنید و نشان دهید که مخالفت با ناتو زنده است و وجود دارد و خاموش شدنی نیست.این تظاهرات‌ها بخشی از اعتراضات گسترده علیه عضویت سوئد در ناتو است.

 

چند دلیل مهم در مورد عدم پیوستن سوئد به سازمان ناتو به قرار زیر است:

یکم:ناتو یک پیمان دفاعی نیست. ناتو یکی از مهمترین ابزارهای ایالات متحده برای حفظ موقعیت خود به‌عنوان ابر قدرت پیشرو در جهان است. این پیمان عدم اطمینان و ناامنی را افزایش می‌دهد

 

دوم: ادعا می‌شود که ناتو وزنه تعادلی برای پیمان ورشو (که در سال ١٩۵۵، شش سال پس از ناتو شکل گرفت) است، اما پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو، ناتو به ١۴ کشور اروپای شرقی گسترش یافت و روسیه را محاصره کرد. به عنوان یکی از اعضای ناتو، سوئد هم منطقه راه‌پیمایی و هم هدف در جنگ بین ایالات متحده و روسیه خواهد بود.

 

سوم: میلیاردها دلار به کیسه صنایع جنگی و نظامی ریخته خواهد شد. انتظار می‌رود کشورهای ناتو سالانه دو درصد از تولید ناخالص داخلی را صرف هزینه‌های نظامی کنند. (ایالات متحده با بزرگترین بودجه نظامی جهان ٣.٧ درصد اضافه می‌کند). با قانون دو درصد، سوئد باید سالانه تقریباً ١٠٠ میلیارد برای ارتش هزینه کند. مدرسه را ارتقا دهید و به جای آن مراقب باشید!

 

چهارم:ناتو "یک ائتلاف دفاعی" نامیده می‌شود، اما افغانستان و لیبی را بمباران کرده است . دو کشوری که به هیچ کشور عضو ناتو حمله نکرده‌اند و سوئد بیشرمانه به طور داوطلبانه در تخریب این دو کشور شرکت کرده است. این ناتو است که لیبی را به هرج و مرج بزرگ وبه مکه تاجران و قاچاقچیان پناهنده تبدیل کرده است.

 

پنجم:به عنوان یکی از اعضای ناتو، سوئد مجبور خواهد شد در جنگ شرکت کند. در برابر تبلیغات مقاومت کنید ! در حال حاظرتبلیغات و شستشوی افکار عمومی برای پیوستن سوئد به ناتو بسیار قوی و بشدت ادامه دارد.حمله روسیه به اوکراین مستمسکی شده تا سوئد ریاکارانه مردم را به‌ترساند تا به عضویت ناتو در آیند. اما پیوستن به ناتو هرگز تضمینی برای صلح و امنیت نیست. سوئد دارای سنت طولانی در سیاست خارجی و امنیتی است که راه و مرامش به‌عنوان کشوری "غیر متعهد" و برای صلح و بی طرفی در جنگ فرموله شده است. این سیاست سوئد را از دو جنگ جهانی دور نگه داشته است. مخالفت با ناتو باید بیشتر نمایان شود و ما باید بایستیم تا سوئد سلاح به کشورهای متخاصم صادر نکند. این صنعت تسلیحات سوئد است که با عضویت سوئد درآمد کسب می‌کند. برای اینکه صدایی برای صلح باشیم، باید آزادی اتحاد و بی طرفی خود را حفظ کنیم.

 

***

چند یادداشت کوتاه خواندنی

ترکیه پنج شرط را در ازای ورود سوئد به ناتو اعلام کرد

 

ترکیه روز سه شنبه ٢۴ ماه مه فهرست درخواست های خود ازسوئد را درازای تایید عضویت این کشور درناتو اعلام کرد.بخشی ازاین خواسته ها شامل حال فنلاند میشود

 

پنج خواست ترکیه به قرار زیر است:

 

 یکمترکیه از سوئد می‌خواهد که از حمایت سیاسی حزب کارگران کردستان که تروریست توصیف می‌شود و یگان‌های مدافع خلق کرد دست بردارد. ترکیه گفت که "مقامات سوئد اعضای سازمان های تروریستی را که ما در سطح وزیران با آنها می‌جنگیم پذیرایی و از فعالیت‌های آنها در داخل کشور حمایت می کنند."

 

دوم درخواست از سوئد برای توقف تامین مالی تروریسم. ترکیه سوئد را به حمایت ۳۷۶ میلیون دلاری از PKK/YPG متهم می کند و آن را تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌داند.

 

سوم پایان دادن به حمایت مسلحانه از حزب کارگران کردستان و یگان های مدافع خلق. در این خواسته ها آمده بود که «در ترکیه از سلاح علیه غیرنظامیان استفاده می‌شود».

 

چهارم تحریم تسلیحاتی که سوئد بر ترکیه تحمیل کرده است لغو شود تا این کشور بتواند مرزهای خود با سوریه را ایمن کند.

 

پنجم همکاری جهانی علیه تروریسم و درخواست سوئد برای ارائه ضمانت های امنیتی در ترکیه.

 

اما سوئد، درمورد محتوای فهرست خواسته‌ها اظهار نظری نکرد.آنلیده وزیر امورخارجه سوئدگفت: «تلاش‌های دیپلماتیک در حال حاضر در حال انجام است، بنابراین ما از اظهار نظر در این مورد خودداری می‌کنیم

 

سوئد وفنلاند که با خوش‌بینی به حمایت آمریکا امید بسته بودند به یکباره با طرح خواسته های دولت ترکیه متعجب شدند واین امر افکارعمومی این دوکشور را به شدت تحت تاتیر قرارداد.طرح خواسته های ترکیه ازطرفی موجب نگرانی عمیق پناهندگان کردو جریانات اپوزیسیون سیاسی مخالف دولت ترکیه گردیده است. درچنین شرایطی دولت سوئد یا باید به خواسته های دولت ترکیه تن دهد وتسلیم گردد یا درمقابل اردوغان بایستد که دراین صورت مسئله عضويت کشورهای فنلاند وسوئددرناتو به سادگی ودرکوتاه مدت محقق نخواهد شد. درصورت عقب نشینی سوئددرقبال خواسته های ترکیه اعتراضات وشکاف سیاسی را نیز درمیان احزاب اپوزیسیون سوئد آنهم درآستانه انتخابات مجلس درماه سپتامبر امسال سبب خواهد گشت.

 

***

تدارک حمله ترکیه به شمال حلب وتشدید تضادهای منطقه وخطر گسترش جنگ

 

 

همزمان با سفر وزیر خارجه طیب اردوغان به فلسطین اشغالی، قرار است ارتش اشغالگر ترکیه به مناطق شمال حلب حمله کند. در واقع، اردوغان برای خوش‌خدمتی به صهیونیست‌ها و جهت جلوگیری از حمله مقاومت به بلندی‌های جولان می‌خواهد جبهه‌ای در شمال سوریه باز کند. او با این فکر که روس‌ها حضور ندارند و با این اندیشه باطل که می‌تواند به سادگی کاری کند اقدام به پخش اعلامیه در شهرهای شمال حلب کرده است.....

 

وزارت خارجه سوریه  نیز با انتشار بیانیه‌ای با اشاره به سخنان اخیر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه برای  «ایجاد منطقه امن» در شمال سوریه گفت:

 «سخنان رئیس جمهور ترکیه در خصوص ایجاد یک منطقه امن در شمال سوریه  نشان از اقدامات خصمانه این کشور علیه سوریه دارد. هدف از ایجاد منطقه امن در شمال سوریه هرگز حمایت از مناطق مرزی بین سوریه و ترکیه نیست.» 

 

مقامات ترکیه از جمله رئیس جمهور، وزیر خارجه و وزیر کشور طی ماههای اخیر بارها از لزوم ایجاد منطقه امن در شمال سوریه برای ساخت خانه برای آوارگان سوری و انتقال مهاجران سوری از ترکیه به این مناطق سخن گفته‌اند.

 

در بیانیه وزارت خارجه سوریه آمده است که هدف اصلی از ایجاد این منطقه استعماری ایجاد کانون‌های انفجاری در راستای اجرای طرح های تروریستی علیه دمشق است.

در این بیانیه ضمن مخالفت شدید با چنین طرحی از جامعه جهانی خواسته شده از چنین طرح‌هایی حمایت نکنند چرا که چنین پروژ‌ه‌هایی، پیامد‌های وخیمی به همراه دارد.

 

وزارت خارجه  سوریه در بیانیه خود ضمن دفاع از ملت و حاکمیت اراضی این کشور بر مقابله با چنین توطئه‌هایی با تمامی ابزارهای مشروع تاکید کرد.

 

از طرفی  ند پرایس سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا  دیروزسه شنبه به خبرنگاران گفت:

 «ایالات متحده «بسیار نگران» این اظهارات اردوغان است.

ما هرگونه تشدید تنش در (شمال سوریه) را محکوم می کنیم و از حفظ خطوط آتش بس فعلی حمایت می کنیم و از ترکیه می‌خواهیم که بیانیه مشترک صادره در اکتبر ٢٠١٩ پایبند باشد».

 

پرایس گفت: «ما از نگرانی‌های امنیتی ترکیه در مرز‌های جنوبی‌اش آگاه هستیم، اما هرگونه حمله جدید، ثبات منطقه را بیشتر تضعیف می‌کند و نیروهای آمریکایی عضو ائتلاف ضد داعش را به خطر می‌اندازد».

 

وزارت خارجه سوریه تأکید کرد که  هدف از ایجاد منطقه امن در شمال سوریه هرگز حمایت از مناطق مرزی بین سوریه و ترکیه نیست، بلکه ترکیه «هدف استعماری» دارد.

ارتش های متجاوز ترکیه وآمریکا فوری وبی قید وشرط باید خاک سوریه را ترک کنند. ارتش اشغالگر صهیونیست نیز که بلندیهای جولان را از سال ۶٧ میلادی تحت اشغال خوددرآورده است باید ازآن منطقه گورش را گم کند.

 با شدت گیری تضادهای منطقه بطورمشخص درسوریه خطر شعله ور شدن جنگ وتنش افزایش خواهد یافت.

 

دستها از سوریه کوتاه!

 

***

خطر بروز جنگ جهانی!

 

بحران اوکراین اعتبار تمام توافقات روسیه و آمریکا در زمینه هسته ای و خلع سلاح را زیرسوال برده است

 

 «نشریه Atlantico فرانسه در گزارشی درمورد عمق بحران اوکراین نوشت: تمام ابتکارها و توافقات درحوزه خلع سلاح، عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی و دیگر اسنادی که از روابط غرب و شرق تنش زدایی می کرد، پس از بحران اوکراین عملا اعتبار و توانایی اجرایی خود را از دست داده اند. آمریکا سامانه های ضد موشکی خود را با بهانه ترس از حملات ایران، اطراف روسیه مستقر کرده است. این کار به آمریکا اجازه میدهد تا در صورت پرتاب اولین موشک هسته ای از سمت روسیه، آن را دفع کند، اما در صورت رخداد چنین سناریویی، جنگ جهانی سوم بی درنگ آغاز خواهد شد.

 

 بحران اوکراین عملا تمام اختلاف های ابر قدرت ها و حتی قدرت های منطقه ای را زنده کرده و کانون های آتش جدیدی ایجاد کرده است. در صورتی که ناتو و روسیه به اختلافات خود ادامه دهند، احتمال آغاز جنگ در دیگر نقاط دنیا دور از انتظار نیست، چراکه ابر قدرت ها ابتدا تلاش می کنند، بخشی از انرژی جنگ را در کشورهای ثالث تخلیه کنند.»

***

برای آزادی فعالین کارگری بکوشیم!

 

امروز در ایران، برخلاف آنچه که در سراسر جهان میگذرد، هر گونه فعالیت صنفی کارگری ممنوع است. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی با ممنوعیت اتحادیه های مستقل کارگری در ایران قویا می کوشد سیاست های نئولیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در ایران را بدون مواجهه با مقاومتی متحقق کند. اما کارگران خاموش ننشسته اند ودست به اعتراض واعتصاب می زنند. رشد وگسترش اعتصابات کارگری درطی سالهای اخیر، رژیم را دروضعیت شکننده قرارداده و  تنها پاسخ آن به  مشکلات روزمره مردم  تشدید سرکوب سیاسی آنهاست.

امروز در ایران، اعتصابات کارگری در صدها کارخانه وکارگاه کوچک و بزرگ وهمینطور اعتصاب، معلمان، پرستاران وبازنشستگان بشدت افزایش یافته است .همه اقشار وطبقات تهی دست جامعه دراشکال مختلف نارضایتی خودرا نسبت به وضعیت ناهنجار موجود ابرازمیدارند.سرکوب وزندانی کردن فعالین کارگری درراز مدت پاسخگوی دوام وقوام رژیم نخواهد بود وسرانجام همانند رژیم گذشته به زیر کشیده خواهد شد.

برای ازادی کارگران شریف ایران که جز برای خوشبختی ورفاه اکتریت مردم زحمتکش سودایی درسرندارند بکوشیم وصدایشان باشیم!

 

***

افزایش هزینه خورد و خوراک مردم ایران موجب فاصله‌گرفتن آنها از الگوی تغذیه استاندارد شده است

 

تغذیه سالم درخطر

 

الگوی تغذیه استاندارد چیست؟

 

 «براساس اعلام وزارت بهداشت سبد تغذیه استاندارد برای هر فرد ایرانی شامل روزانه ۳۲۰ گرم نان، ۱۰۰ گرم برنج، ۲۰ گرم ماکارونی، ۲۶ گرم حبوبات، ۷۰ گرم سیب‌زمینی، ۲۸۰ گرم سبزی، ۲۶۰ گرم میوه، ۴۸ گرم گوشت قرمز، ۵۰ گرم گوشت سفید، ۲۴ گرم تخم‌مرغ، بین ۲۲۵ تا ۲۴۰ گرم شیر یا لبنیات، ۳۵ تا ۴۰ گرم روغن و ۴۰ تا ۵۰ گرم قندوشکر است.

درواقع هر نفر باید ماهانه حدود ۹.۵ کیلوگرم نان مصرف کند که با وزن ۴۵۰ گرمی هر عدد نان سنگک شامل ۲۱ عدد نان سنگک می‌شود. میزان مصرف ماهانه برنج برای هر نفر سه کیلوگرم، گوشت قرمز ۱.۴۴ کیلوگرم، گوشت سفید ۱.۵ کیلوگرم و لبنیات ۶.۹ کیلوگرم است.

 

هزینه تغذیه استاندارد چقدر است؟

اگر بخواهیم قیمت‌های جدید و مصوب اقلام غذایی را در نظر بگیریم و قیمت سایر کالاها را با حداقل نرخ‌های بازار یعنی برای مثال نرخ برنج خارجی، نرخ اقلام دولتی و نرخ میادین میوه‌وتره‌بار در نظر بگیریم، هر شهروند ایرانی برای اینکه تغذیه استانداردی داشته باشد، ناچار است در ماه حدود ۹۰۳ هزار تومان هزینه کند. برای یک خانواده چهارنفره هزینه تغذیه استاندارد حدود سه میلیون و ۶۱۲ هزار تومان تمام می‌شود.

 

حداقل مزد امسال چهارمیلیون و ۱۷۹ هزار تومان تعیین شده است و با این حساب یک خانواده چهارنفره با حداقل مزد ناچار است بیشتر از ۸۶ درصد درآمد خود را صرف خوردوخوراک استاندارد کند.

اگر یارانه ۳۰۰ هزار تومانی هر فرد را برای یک خانواده چهارنفره در نظر بگیریم، هزینه خوردوخوراک یک خانواده چهارنفره حدود دو میلیون و ۴۱۰ هزار تومان تمام می‌شود که با احتساب یارانه دولت یک خانواده چهارنفره با حداقل مزد ناچار است بیشتر از ۵۷.۵ درصد ازحقوق خود را خرج خوردوخوراک کند.»

 

 

***

 

 

گزارشی از حمله وحشیانه متجاوزین صهیونیست به تشییع جنازه شیرین ابوعاقله در بیت المقدس

 

 

شیرین ابوعاقله (۳ ژانویه ۱۹۷۱ – ۱۱ مه ۲۰۲۲خبرنگار مترقی فلسطینی-آمریکایی بود که به مدت ۲۵ سال در شبکه عربی زبان الجزیره فعالیت می‌کرد و صدای خلق دربند فلسطین بود. او یکی از خبرنگاران فعال در خاورمیانه بود که اخبارمرتبط با فلسطین را پوشش می‌داد. در تاریخ ۱۱ مه ۲۰۲۲ (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱) در حالی که مشغول پوشش اخبار حمله نیروهای ارتش صهیونیست و متجاوز اسرائیل به شهر جنین در کرانه‌باختری بود مورد هدف نیروهای اسرائیلی قرار گرفت و به دلیل اصابت گلوله به سر جان باخت.گزارش زیرکه ازجلال ابوخاطر نویسنده اهل بیت المقدس است از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد:

 

جلال ابوخاطر – گاردین: من این جملات را بعد از بازگشت از تشییع جنازه شیرین ابوعاقله در بیت المقدس می‌نویسم. توصیف دقیق احساسات فلسطینی‌ها دشوار است. یک چیز مسلم است: این باورنکردنی ترین موج احساساتی بوده است که در فلسطین دیده‌ام.

 

شیرین برای همه خانواده‌های فلسطینی شناخته شده بود. در طول انتفاضه دوم – تجربه‌ای شکل دهنده برای بسیاری از فلسطینی‌ها – او چهره‌ای بود که اخبار را به ما رساند. صفحه تلویزیون تبدیل به پنجره‌ای برای همه‌چیز شد: حملات F16، حملات هلیکوپتر آپاچی، تانک‌ها در خیابان‌ها. و شیرین آنجا بود و خبر را به خانه‌های ما می‌آورد.

ما با تماشای گزارش‌های او بزرگ شدیم و او تبدیل به یک نماد و الهام بخش نسلی از روزنامه نگاران فلسطینی شد. به همین دلیل است که کشتن شیرین در جریان حمله اسرائیل به اردوگاه پناهندگان در جنین، تمام فلسطینی ها را تکان داد. احساس می‌کنیم مادری را از دست داده‌ایم. من شخصا الهام‌بخش اصلی زندگی روزنامه نگاری خود را از دست داده‌ام. روزی که او مرد، هر فلسطینی دلش شکست.

امروز در اورشلیم هزاران فلسطینی برای گرامی داشت یاد و خاطره شیرین گرد آمدند. تا چشم کار می‌کرد مردم بودند. اورشلیم هیچ وقت این طور فلسطینی به نظر نمی‌رسید حتی در میان غم و اندوه ما، نیروهای اسرائیلی از خشونت علیه عزاداران دست برنداشتند.

شیرین، فلسطینیان را از هر گرایش سیاسی در پشت پرچم ملی ما متحد کرد، تا عزاداری کنند، اعتراض کنند و بفهمند که از دست دادن او بیهوده نیست. چیزی که اوضاع را بدتر کرده است، ماشین تبلیغاتی اسرائیل است که به محض انتشار خبر قتل شیرین وارد عمل شد. مدت کوتاهی پس از مرگ او، وزارت خارجه اسرائیل یک کمپین رسانه‌های اجتماعی را به راه انداخت تا فلسطینی‌ها را مقصر جلوه دهد. این کمپین بعد از چند ساعت برچیده شد.

مقامات اسرائیلی سنگینی این واقعه را می‌دانند. آنها با انتشار اطلاعات نادرست و تبلیغات نادرست، کوشش کردند آب را گل آلود کرده و حقیقت آنچه در جنین رخ داده است را پنهان کنند.

برای شیرین ابوعاقله انتظار اجرای عدالت را ندارم. بر اساس گزارش فدراسیون بین‌المللی روزنامه نگاران، نیروهای اسرائیلی از سال ۲۰۰۰ حداقل ۴۶ روزنامه نگار فلسطینی را به قتل رسانده اند. وزارت بهداشت فلسطین تنها در سال ۲۰۲۲ کشته شدن ۵۰ فلسطینی را ثبت کرده است . نباید انتظار داشته باشیم اسرائیل در باره مرگ شیرین به طور کامل تحقیق کند. کارنامه اسرائیل خود گویا است، این حکومت نباید نقشی در تحقیق در باره قتل شیرین داشته باشد.

شیرین بیش از دو دهه صدای بی‌صدایان بود و شهید از دنیا رفت. تا زمانی که باشیم یادش را گرامی می‌داریم و عزاداری می‌کنیم.

جلال ابوخاطر نویسنده‌ای اهل بیت المقدس است

 

***

 

ادبیات مارکسیستی  به زبان ساده

مبارزه طبقاتی، نیروی محرکه و تکامل جامعه

 

اززمانی که جامعۀ اشتراکی اولیه بر اثر تکامل نیروهای مولد دستخوش تلاشی شد و این تلاشی به پیدایش طبقات انجامید. تاریخ جامعۀ بشر تاکنون تاریخ مبارزۀ طبقاتی است.

"مرد آزاد وبرده، پاتریسین وپلسین، مالک و سرف، استادکار و شاگرد، خلاصه ستمگر و ستمکش با یکدیگر در تضاد دائمی بوده و به مبارزه ای بلا انقطاع گاه نهان، گاه اشکار، مبارزه ای که هر بار یا به تحول انقلابی سازمان سر‌اسر جامعه و یا به فنای مشترک طبقات متخاصم ختم می‌گردید، دست زده ند". (مانیفست).

مبارزۀ طبقاتی شکل بروز قانون دیالکتیکی تضاد در جامعه انسانی است. دیالکتیک مارکسیستی سرچشمۀ تکامل را در طبیعت و اجتماع، تضاد میان نیروها، میان گرایش های درونی اشیاء و پدیده ها می‌داند. در جامعه نیز مبارزۀ طبقاتی نیروی محرکۀ پیشرفت و تکامل است. ماتریالیسم تاریخی قانون حرکت و تکامل جامعه طبقاتی را در این می‌داند که :

"کلیه مبارزات تاریخی در زمینۀ سیاسی، مذهبی، فلسفی یا هر زمینۀ دیگر در واقع بیان کم وبیش روشن مبارزات طبقاتی اجتماع اند. وجود و بنابراین برخورد این طبقات وابسته به درجۀ تکامل وضع اقتصادی آنها، نوع و شیوۀ تولید آنها و بر این اساس مبادلۀ آنها است". (انگلس).

این قانون عام است و در تمام جوامع طبقاتی صدق می‌کند.

تئوری مارکسیستی مبارزۀ طبقاتی به نظریات غیرعلمی در تاریخ پایان بخشید. نظریاتی که بموجب آنها هر فرد در جامعه مستقل از دیگران عمل می‌کند. و تاریخ گویا مجموعۀ حوادثی است که پیرو هیچ قانونی نیست. مارکسیسم در کلاف پیچیده و بغرنج حوادث تاریخی جوامع طبقاتی به قانونمندی دست یافت و نشان داد که مبارزۀ طبقاتی قانون تمام جوامعی است که به طبقات متخاصم تقسیم شده اند و نشان داد که مبارزۀ طبقاتی نیروی محرک تکامل جامعه است.

بورژوازی ترقی و پیشرفت تکنیک را بحساب خود می‌‌‌‌‌گذارد، در حالی که تکامل تکنیک بخودی خود مورد علاقۀ او نیست.بدون مبارزه و مقاومت کارگران، سرمایه دار ترجیح می‌داد سود خود را، هر چه بیشتر از تقلیل دستمزد و افزایش ساعات کار بدست آورد. اگر سرمایه دار به تکنیک جدید و بکار بردن آن تمایل نشان می ‌‌دهد برای آنست که در کنار رقابت در بازار، با مبارزۀ سرسخت طبقۀ کارگر روبرواست. همین مبارزه است که جامعه را بجلو می‌راند، همین مبارزه است که وسیلۀ نابودی و پوسیدگی و وسیلۀ برانداختن نظام کهنه است. این تضاد طبقاتی را که پیوسته حاد و حادتر می‌شود سرانجام انقلاب اجتماعی حل می‌کند. انقلاب حادترین شکل برخورد طبقاتی است.

تمام "تئوری" هائی که در پرده یا اشکار مبارزه طبقتی را نفی می‌کنند یا این مبارزه را نه به عوامل درونی جامعه، بلکه به عوامل خارجی نسبت می‌دهند، یا مبارزۀ طبقاتی را که سرچشمۀ تکامل جامعه است مانعی بر سر راه پیشرفت جامعه می‌شمرند. تمام این "تئوری" ها بر واقعیات تکیه نمی‌زنند و هدفشان حفظ نظام موجود، حفظ منافع طبقات استثمارگر است.

مبارزۀ طبقاتی ازاختلاف یا تضاد منافع طبقاتی ناشی می‌شود ومنافع طبقاتی، از مقام و نقش طبقات در تولید، از مطالبات و نیازمندی‌های آنها برمی‌خیزد. بنابراین منافع طبقاتی نه تنها زمینۀ اقتصادی، بلکه زمینه های سیاسی و ایدئولوژیکی را نیز در بر می‌گیرد.

در مواردی که منافع طبقاتی متناقض و آشتی ناپذیرند مبارزۀ طبقاتی نیز آشتی ناپذیر است. طبقاتی که منافع آن آشتی ناپذیر است، طبقات متخاصم (آنتاگونیست) نامیده می‌شوند که علی القاعده همان دو طبقۀ اصلی جامعه اند.معذالک آشتی ناپذیر بودن منافع منحصر بدو طبقۀ اصلی نیست. منافع طبقات استثمارگر نیز می‌تواند در حالاتی آشتی ناپذیر باشد یا آشتی ناپذیر گردد ( طبقۀ فئودال و بورژوازی در اواخر دوران فئودالیسم، انحصارهای مختلف بورژوازی و بورژوازی انحصاری کشورهای مختلف در دوران امپریالیسم). گاهی نیز بر عکس دو یا چند طبقه یا قشر می‌توانند در برابر دشمنی واحد منافع مشترکی پیدا کنند و بر اساس این منافع مشترک به مبارزۀ مشترکی دست زنند.

منافع طبقاتی از ذهن انسان منشاء نمی‌گیرد، بلکه خصلت عینی دارد چون محصول عوامل عینی است. اینکه طبقۀ کارگر در جامعۀ سرمایه داری فاقد وسائل تولید است و باید به استثمار رضا دهد، واقعیتی عینی است و منافع طبقۀ کارگر در مبارزه بخاطر تضعیف استثمار و حتی نابودی نظام مبتنی بر کار مزدوری نیز که از این واقعیت عینی برمیخیزد نمی‌تواند دارای خصلت عینی نباشد.

***

گشت وگذاری درفیسبوک، پاسخ به یک پرسش

 

پرسش:رفقای توفان،با سلام وعرض ادب وتشکرازنشریات ارسالی ومفید توفان،پرسشی دارم درمورد وضعیت امروز ایران وتظاهرات‌های اخیر علیه گرانی نان وسایر خوراکی‌های روزمره، در بسیاری از شهرهای ایران مردم خشمگین به آتش زدن خودروهای نیروهای انتظامی دست زدند وعلیه شخص خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شعارمرگ بر او و نظام را دادند وتعدادی هم کشته ومجروح شدند.تعدادی ازاحزاب وسازمان های چپ مخالف نظام ازقریب الوقع بودن انقلاب درایران می‌گویند.حزب شما چه فکر می‌کند آیا درایران وضع انقلاب درپیش است ونظام درحال فروپاشی وسرنگونی است.؟ نظر حزب شما چیست؟ بسیارخوشحال می‌شوم جواب سئوال مرا هرچند مختصر ارسال نمائید. با تشکر ازشما. امضا محفوظ.تهران-اردیبهشت  ۱۴۰۱

 

پاسخ:درود برشما، نخست اینکه انقلاب بدون پیدایش موقعیت انقلابی ویا به گفته صحیح تر وضع انقلابی غیرممکن است. برخی از سازمان ها از سال ۶۰ خورشیدی تاکنون انقلاب را قریب الوقوع تعریف کرده وبه خورد هودارانشان داده اند. سازمان مجاهدین در سال ۶۰ اعلام کرد که رژیم تا دوماه دیگر سرنگون خواهد شد . سپس دوماه را به شش ماه افزایش داد وبه همین ترتیب در خلال ۴۱ سال حاکمیت جمهوری اسلامی از قریب الوقوع بودن انقلاب سخن گفته است. چنین تحلیل ذهنی و اراده گرایانه ای از انقلاب جز بی اعتباری این جریان حاصلی نداشته است وسرانجام وقتی ازسرنگونی رژیم توسط نیرویش مایوس شد ازامپریالیسم آمریکا وارتجاع منطقه دعوت نمود تا با مداخله نظامی رژیم را سرنگون سازند و شکلی از انقلاب ناتویی لیبی "را برای مردم ایران به ارمغان آورند. همین برخورد ذهنی درمورد انقلاب را آقای منصورحکمت رهبرسابق "حزب کمونیست کارگری ایران" چند سال قبل از مرگش درکنگره حزبی از قریب الوقوع بودن انقلاب درایران سخن گفت وبا بیان اینکه "رژیم اسلامی بزودی با سربه زمین فرود" خواهد آمد هوداران فریب‌خورده اش را وعده سرنگونی تحت رهبری حزبش داد!! ازآن تاریخ تاکنون که قریب به بیست سال می‌گذرد پیروانش امروز تحت رهبری آقای حمید تقوایی با الهام از منصورحکمت هر حرکت اعتراضی درایران را انقلاب تعریف می‌کنند وقول سرنگونی را درکوتاه مدت می‌دهند. این حزب اعتراضات خرداد ۸۸ تحت رهبری موسوی وکروبی را انقلاب نامید. به همین ترتیب اعتراضات دی ۹۶ وآبان ۹۸ انقلاب نام گرفتند وبه این اعتبار ایران در خلال چهاردهه اخیر نه فقط انقلاب بهمن بلکه چند انقلاب دیگر نیز تجربه کرده است که خود مردم ایران از آن بیخبرند!! ادامه اینگونه برخوردهای ذهنی و انحرافی وآلودگی سیاسی وایدئولوژی این تشکیلات به لیبرالیسم بورژوایی وتفکرات شبه ترتسکیستی سرانجام آن را به ورطه خیانت وبه ابزار دست امپریالیسم و صهیونیسم درایران ومنطقه بدل کرده است. این حزب امروز از" انقلاب ناتویی لیبی"، انقلاب رنگین اوکراین ومداخله ناتو وتجاوز نظامی غرب به ممالک منطقه الهام می‌گیردوانقلاب مورد نظرش مداخله "بشردوستانه نظامی" در پارکابی ارتش آمریکا واسراییل و ارتجاع منطقه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.

 

اما برای اینکه به پرسش شما پاسخی آموزنده ومسئولانه داده باشیم توجه شما را به این امر جلب می‌کنیم که انقلاب کارتوده هاست وخارج ازاراده این سازمان ویا آن گروه رخ می‌دهد. زمان هیچ انقلابی را نمی‌توان از قبل تعیین کرد وبه مردم وعده دروغین داد. اکنون ازانقلاب بهمن ۴۳ سال گذشته و رژیم همچنان بر مسند قدرت نشسته است ومردم متاسفانه قادرنگشته اند اورا سرنگون سازند. لنین با جمعبندی ودرس گیری از انقلاب ۱۹۰۵ بدرستی تاکید نمود که "یک مارکسیست نمی‌تواند در این موضوع شکی داشته باشد که انقلاب بدون وضع انقلابی غیرممکن است . درضمن هروضع انقلابی به انقلاب نیزختم نمی‌شود. لنین بصورت درخشانی علایم یک وضع انقلابی که دارای سه علامت عمده است بدین شکل اشاره کرد :

 

۱) طبقات حاکم امکان نداشته باشند حاکمیت خود را به شکل تغییر نیافته حفظ کنند؛ بحران در میان بالایی ها یعنی بحران سیاست طبقه حاکم موجب پیدایش شکافی می‌شود که نا خرسندی و برآشفتگئ طبقات ستمدیده در آن راه می‌یابد. برای شروع انقلاب معمولا کافی نیست که پایینی ها نخواهند بر روال سابق زندگی کنند، بلکه علاوه بر آن لازم است که بالایی ها هم نتوانند بر روال سابق زندگی کنند .

 

۲) تشدید بیش از حد عادی فقر و بدبختی طبقات ستم زده .

 

۳) ترفیع قابل ملاحظه ناشی از علل پیش گفته فعالیت توده ها،  که در دوران « آرام » به آرامی اجازه می‌دهند ،غارتشان کنند . ولی در ادوار طوفانی چه تحت تأثیر مجموع بحران و چه به وسیله خود «بالایی‌ها» به میدان عمل تاریخی مستقل کشانده می‌شود  بدون این تغییرات عینی، که نه تنها از اختیار گروه‌ها و احزاب جداگانه بلکه از اختیار طبقات جداگانه هم مستقل می‌باشند، به عنوان یک قانون عمومی ، انقلاب غیرممکن است.

چنین موقعیتی در سال ۱۹۰۵ در روسیه و درتمام دوران انقلاب درغرب وجود داشت . اما آن وضع همچنین در سال‌های شصت قرن ۱۸ در آلمان و در سال‌های ۶۱-۱۸۵۹ و ۸۰-۱۸۷۹ در روسیه وجود داشت اگر چه در این حالات، انقلابی به وقوع نپیوست . چرا ؟

بخاطر اینکه هر وضع انقلابی باعث انقلاب نمی‌گردد. در چنین شرایطی فقط وقتی انقلاب به وقوع می‌پیوندد که علاوه بر تغییراتی که در بالا ذکر شد، تغییری ذهنی هم اضافه گردد . یعنی قدرت طبقۀ انقلابی برای به انجام رساندن عملیات توده ائ انقلابی به قدر کافی قوی باشد تا بتواند دولت قدیم را – که حتی در دوره بحران هم اگر سرنگون نشود به خودی خود سقوط نمی‌کند – خرد ( و یا جابجا ) کند . اینها نظرات مارکسیستی درباره انقلاب می‌باشند، نظراتی که بارها تکامل یافته اند، به وسیله تمام مارکسیست‌ها بدون بحث قبول شده اند و برای ما روسی ها در تجربه ۱۹۰۵ به طریق تکان دهنده ای اثبات شده اند"

 

شاید بشود کل مسئله را در این عبارات تلخیص کرد. برای انقلاب به شرایط عینی(یعنی پائینی ها نخواهند و بالائی ها دیگر نتوانند)، شرایط ذهنی یعنی عامل رهبری و سازماندهی توده ها نیاز است ولی باید یک وضع انقلابی یعنی وضعی که یک شرایط التهابی و تشنج زا در جامعه حاکم شده باشد که احساسات عمومی را تهیج کرده باشد نیز وجود داشته باشد. در این زمینه می‌توان آتش زدن سینما رکس آبادان به عنوان نمونه یاد کرد.

 

حال با توجه به این تعریف علمی باید تحلیل کرد درکدام برهه از تحولات ۴۱ سال اخیر، یعنی پس از کودتای سال ۶۰ وقلع وقمع جریانات سیاسی و شکست انقلاب بهمن وتثبیت رژیم جمهوری اسلامی وضع انقلابی وجود داشته است که منجربه انقلاب نشده است. تحولات رفرمیستی دوخردادی نه برای سرنگونی رژیم بلکه درچهارچوب نظام جمهوری اسلامی و تحت رهبری جناح اصلاح طلب صورت گرفته است ودرتکاملش درخرداد سال ۸۸ به بن بست رسید وسرانجام جنبش اعتراضی مردم بویژه فرودستان جامعه در دی ۹۶  با نفی جناح‌های رژیم به میدان آمد وسرکوب شد. ادامه این اعتراضات با افزایش نرخ بنزین وسرکوب خونین توده زحمتکش در آبان ۹۸ نیز موقتا پایان یافت. این اعتراضات اگرچه دربیش از ۱۰۰ شهر صورت گرفت اما به یک جنبش عمومی و سراسر تبدیل نشد. کارگران و سایر مزدبگیران اجتماعی بنابر دلایل مختلف ازجمله فقدان رهبری به میدان  نیامدند واعتصابی صورت نگرفت .به عبارت دیگر وضع انقلابی رخ نداد که توده های میلیونی نه تنها رژیم را نخواهند بلکه برای تغییر رژیم به میدان آیند ورژیم هم نتواند مثل گذشته حکومت کند و با یک بحران عمومی روبروگردد. رژیم جمهوری اسلامی درطی چهاردهه اخیر بویژه پس از آغاز تعدیل اقتصادی واجرای سیاست‌های نولیبرالی با چالش‌های مختلفی روبرو بوده است وتوانست با اتکا به پول نفت، نیروهای بسیج و سپاه و ده‌ها گروه‌های سرکوب پنهان وآشکارو بخشی از توده های نا آگاه وبا توسل به مانورهای مختلف سیاسی واجتماعی وبا تشکیل انتخابات فرمایشی حکومت کند.  شرایط عینی انقلاب ونارضایتی عمومی واشکال پراکنده اعتراضات وشورش‌های خودجوش وبدون رهبری هنوزبه معنای وضع انقلابی و قریب الوقوع بودن انقلاب نیست وبا تعاریف من درآوردی وولنتاریستی نمی ‌توان به مردم دروغ گفت و وعده انقلاب داد. توده ناراضی غیر متشکل ، فاقد رهبری آگاه سیاسی بویژه رهبری کمونیستی چگونه می‌خواهد درمقابل نیروی متشکل و سرکوبگر رژیم بایستد و او را سرنگون سازد. حزب ما بارها گفته است که ایران آبستن حوادث مهمی است،از یک سو توده‌ها درمقابل رژیم فاسد وخونریز قراردارند که جانشان را به لب رسانده است وازسوی دیگر درمحاصره تحریم وتجاوزنظامی قرار دارند و اگر سرنگونی رژیم تحت کنترل و رهبری نیروی انقلابی قرار نداشته باشد فرجامی جز گسیختگی اجتماعی وسیاسی و شکست نخواهد داشت. اگر در شرایطی با وضع  انقلابی روبرو شویم و عامل عینی انقلاب با عامل ذهنی پیوند نخورد انقلابی صورت نخواهد گرفت ورژیم هم علیرغم بحران‌های موجود خود بخود سرنگون نخواهد شد. اینها آن نکاتی است که باید مورد توجه قرارگیرند وبا تشکیلات منسجم حزبی، مسلح به مارکسیسم - لنینیسم  به استقبال توده ها رفت ، ازمطالباتشان دفاع کرد وصبورانه بدون شعارهای زودرس به سازماندهی آنها پرداخت. با شعار و بدون شعور وآگاهی سیاسی نمی‌توان توده‌ها وانقلاب را رهبری کرد.

پیروز باشید، به مکاتبه خود با ما ادامه دهید!

 

***

 

پاسخ به يک پرسش درشبکه تلگرام

 

پرسش:دوستان محترم حزب کارایران.ما می‌دانیم که حکومت آخوند ها همیشه مخالف ورزش ملی ایران بوده و تا توانسته ازورزشکاران ومدال‌هایشان  بنفع خودش استفاده کرده است.  آیا فکر نمی‌کنید حضور تیم ملی فوتبال ایران  درجام جهانی  قطر بنفع جمهوری اسلامی است وحذف آن در صحنه بین المللی بنفع مردم ایران باشد؟آیا لغو بازی دوستانه بین ایران وکانادا که بزودی برگزار می‌شود تسکین دهنده خانواده هایی نیست که در شلیک به هواپیمای مسافربری جانشان را از دست داده اند؟

پاسخ: خیر دوست عزیز، اینطور نیست. هرپیروزی وموفقیت ورزشی،علمی وهنری دست آورد مردم ایران است و نگاه منفی وتحقیر آمیزبدان بنفع رژیم جمهوری اسلامی است.کسانی‌که به غرورملی وافتخارات ملی اعتقادی ندارند، عرق ملی ومیهن‌دوستی هم ندارند وبا فرهنگ وتاریخ وروحیات مردمشان بیگانه اند وجز این نیز نمی تواند باشد. متاسفانه برخی ها با نام ایران وغرور ملی و اساساً با شرکت ورزشکاران دراین میادین مشکل دارند و اگر روزی ایران را در عرصه ورزشی تحریم نمایند این محافل غیر مسئول وایران ستیز به رقص وپایکوبی می‌پردازند.

این جماعت تخیلات وذهنیت‌های خودراجای واقعیت های عینی می‌نشاند و نمی‌فهمند که شرکت درعرصه ورزشی ودرمیادین بین المللی به معنای پذیرش مدیریت ورزشی جمهوری اسلامی ،خواندن سرود رسمی کشور،برافراشتن پرچم رسمی کشور،ملاقات با سران بلند پایه رژیم وقبول مقررات نظام حاکم است. همانطور که در آمریکا و ترکیه و آلمان، کلمبیا، برزیل وکره و روسیه واردن و مصر و گامبیا واندوزی و تایلند واسترالیا وشیلی و اوروگوئه و... نیز چنین است .علاوه براین باید سوء استفاده های تبلیغاتی رژیم وفشار وکنترل بر بازیکنان را نیزدرنظر گرفت. تازه اگر جامعه جهانی ورزش که تحت کنترل ممالک قدرتمند جهان هست وبه تحریم کاروان‌های ورزشی ایران متوسل نشود، هم میهنان ورزشکارما میتوانند با امکانات ضعیف وتحت فشار و استرس روحی وروانی به میدان آیند.این فرقه های ظاهرا میهن‌دوست بدون درنظر گرفتن این شرایط ناهنجار وسیاست سرکوب مافیای ورزشی حاکم برای جوانان ما نسخه می‌پیچند که چرا دست رد به سینه سازمان اطلاعات اسلامی نمی‌زنند و با قاتلان مردم دست داده ویا زیر قران رد می‌شوند و...لاغیر.

اینان بجای حمایت از ورزشکاران وهنرمندان ودانشمندان ایران که درسخت ترین شرایط اجتماعی به فعالیت مشغولند وقهرمان می‌شوند، آنها را مورد توهین و حمله قرارمی‌دهند که چر"ا انقلابی" و رادیکال برخورد نکرده اند. بجای حمله به رژیم و نقد سیاست های ارتجاعی اودرسرکوب علم وخرد واندیشه.ورزشکاران ایران را مورد توهین و تمسخر می‌گیرند و به نفی پیروزی‌هایشان می‌پردازند.

حرف دل یک عده این است که ورزشکاران ایران نباید تحت رهبری نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی در میادین رقابت‌های ورزشی حضور یابند زیرا رژیم از آنها بنفع خود بهره برداری سیاسی می‌کند.پس اساساً تحریم ورزشی ایران می‌تواند امرمثبتی باشد زیرا مانع سوء استفاده های سیاسی رژیم می‌شود!!نتیجه چنین استدلالات سطحی جزاین نمی‌باشد که در دام توطئه های امپریالیستی بر علیه میهنمان درغلتیم.

 

حضور تیم ملی فوتبال ایران درجام جهانی قطرموجب شادی وسربلندی  مردان وجوانان و نوجوانان و كودكان و همه مردم ايران می‌گردد.شادي و نشاط و غرور ملي مردم ايران پتكي است بر سر حكام اسلامي كه بيشرمانه بیش از ٤٠ سال كوشيدند تا واژه "ملت وملی ايران "را بر اندازند و امت اسلامي را جاي آن بنشانند؛روضه خواني و غم وگريه را با زور چماق و تزوير وريا جاي شادي و نشاط و برمردم تحميل كنند.اين سياست ارتجاعي دراثر مقاومت مردم شريف ايران با شكست روبرو شده است رشد فعاليت هاي هنري وورزشي وتحصيل گسترده دختران در دانشگاه‌ها و برگزاري اعياد و سَنَن ملي چون نوروز و چهارشنبه سوري ....اينها همه بر رژيم اسلامی تحميل گشته است و اين روند تا براندازي كامل آن بدست خود مردم ايران ادامه خواهد داشت .همانطور که اشاره رفت هر پيروزي و پيشروي در عرصه علمي و هنري ،ادبي وورزشي دستآورد مردم ايران است وربطي به رژيم هاي ارتجاعي حاكم ندارد. رژيم ها می آيند وميروند اما ايران ودستآوردهاي مردم ايران ماندني و مايه افتخار وغرور ملي و سربلندي همه مردم ايران است .اديبان و شعرایی  نظير خيام و سعدي و مولوي و حافظ ، شاملو ونيما .....در دوره استبداد و حكومت هاي ارتجاعي سر بلند كردند ومايه افتخار وغرور ملي مردم ايران گشتند. زنده ياد جهان پهلوان تختي نيز قهرمان ملي مردم ايران است كه دردوره استبداد رژيم پهلوي باعث سربلندي مردم ايران گشت وجاودانه شد.اين دستآوردها را نبايد به رژيم‌ها نسبت داد،اين‌ها همه دستآورد تاريخي مردم ايرانند وبايد آنها را بعنوان گنجينه  تاريخي گرامي‌داشت و به جلو حركت كرد .

ازبازی دوستانه تیم ملی فوتبال ایران با تیم ملی کانادا باید استقبال کرد و در دام تبلیغات دشمنان ایران درنغلتید.فاجعه سرنشینان هواپیمای مسافربری که منجربه جانباختن هموطنان بی‌گناه ما گردید محکوم است وعاملان آن درایران باید محاکمه ومجازات شوند، لیکن نباید اجازه داد تا دشمنان مردم وموافقان تحریم اقتصادی وتجاوز نظامی به ایران از احساسات پاک خانواده‌های جانباخته سوء استفاده کنند و آنها را در مسیر غلطی رهنمون کنند. اگر ترورجنایتکارانه قاسم سلیمانی فرمانده وقت سپاه پاسداران که به دستور مستقیم رئیس جمهوری سابق آمریکا اجرا شد،رخ نمی‌داد حادثه دلخراش هواپیمای مسافربری هم اتفاق نمی افتاد.آمریکا مسبب اصلی این ماجراست اما بیشرمانه خودرا پشت خانواده های جانباختگان هواپیما پنهان کرده وبرای آنها دلسوزانی می‌کند. ازاین رو ما با اقدامات خانواده های جانباختگان هواپیمای مسافربری درمورد لغو بازی دوستانه فوتبال ایران وکانادا هیچ موافقتی نداریم و آن رااقدامی انحرافی وانتقامجویانه وغیر منطقی ارزیابی می‌کنیم.

موفق وپیروز باشید

 

 

 

 

 

 

 

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

 

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!