مقالات
توفان
الکترونیکی
شمار ۲۰۹ نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران آذر ۱۴۰۲
آدرس
تارنمای حزب
کارایران
(توفان):
www.toufan.org
آدرس
مرکزی ایمیل
حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس
کانال تلگرام
توفان
دراین
شماره می
خوانید:
شکست صهيونيستهاي
اسراييلي هم
درتاکتيک وهم در
استراتژي
طرح
منطقه پرواز
ممنوع با شکست
روبرو شد
آتش
بس 4روزه يک
شکست بزرگ
تاريخي براي
اسرائيل است.
چرا؟
کمپين
جهاني دردفاع
از حقوق
کودکان در غزه
اعتصاب
کارگران بندر
«جنوا» عليه
اسرائيل درهمبستگي
با فلسطين
در جبهه
نبرد طبقاتي
آيا
طرح استخراج
گاز دليل
سلاخي مردم
غزه است؟
هنرمندان
مشهور جهان در
همبستگي و
حمايت از خلق
فلسطين
چند
نکته پيرامون
سخنراني حسن
نصرالله،دبيرکل
حزب الله
لبنان
„افزايش سن
بازنشستگي در
ايران و
اظهارات پيرامون
آن“
گزارشي
از تطاهراتهاي
ضد صهيونيستي
و اشغالگري و
در همبستگي با
خلق فلسطين
چرا
بخشي
از مردم
ايران، نسبت
به قتل عام و
نسلکشي
فلسطينيان در
غزه،
بيتفاوتاند !؟
چهره
فاشيستي و ضد
انساني
صهيونيستها
عيانتر شده است
واقعيتهايي
پيرامون
بودجه حماس و
دولت غزه
نگاهي
به آمار
سازمان مللمتحد
از درد و
آوارگي
فلسطينيهاي غزه
حمايت
احزاب
مارکسيست از
جنبش مسلمان
در فلسطين
جنايت
عليه بشريت
ادامه دارد
نقدي
بر بيانيه «نرگس محمدي
برنده جايزه
صلح نوبل از
زندان اوين
درمورد
فلسطين:
به
مناسبت صدو
ششمين سالگرد
انقلاب
سوسياليستي
اکتبر
رضا
پهلوي در سرسپردگي
به اجنبي همتا
ندارد
رژيم
اشغالگر
اسرائيل
برخلاف ادعاي
خود نتوانسته
تونلهاي جنبش
مقاومت را
تخريب کند
آيا
تونل 500
کيلومتري در
غزه حقيقت
دارد ؟
ادبيات
مارکسيستي به
زبان مختصر و
ساده
بيانيه
مطبوعاتي
جبهه خلق براي
آزادي فلسطين
گشت
و گذاري در
فيسبوک، پاسخ
به يک پرسش
پاسخ
به يک پرسش در
شبکه تلگرام
***
شکست
صهیونیستهای
اسراییلی هم
درتاکتیک وهم در
استراتژی
به
رغم تبلیغات
دروغین
وفریبکارانه
رسانه های
غربی و
مطبوعات
اسراییلی
وسیاه نمایی
های چاکران
درگاهش در "بی
بی سی"
و"اسراییل-ایران
اینترناشنال"
وصدای آمریکاوآلمان
وانگلیس ودهها
کانال
ماهواره ای
ونشریات
مزدبگیردیگردرایران
ودرسطح جهان ،
مبنی براینکه
ارتش اسراییل
چهارمین قدرت
نظامی جهان
است وظرف چندروز
شبه نظامیان
فلسطینی
وسازمان
"تروریستی"
حماس
راازصحنه
روزگارمحوکرده
وآنقدرازمردم
غیرنظامی را
ازطریق قطع آب
، غذا ، دارو ،
برق وسوخت
وبمباران
وتوپ باران ،
کشتارخواهد
کرد تا
بقیه ساکنان غزه
ازروی اجبار،
باریکه غزه
راترک و به
"شبه جزیره
سینا"درخاک
مصرکه
اسراییل
درجنگ شش روزه
سال۱۹۶۷اشغال
کرده بود ،
کوچ کنند و
باقی مانده
سرزمین
فلسطین بنام
غزه وبه وسعت
حدود۳۶۰ کیلومترمربع
را هم ، مانند
سرزمینهای
غصب شدهِ
سوریه واردن
ومصر ، اشغال
وضمیمه خاکِ
خود خواهد کرد
ضربه
کاری وازقبل
طرّاحی شده
مبارزان جان
برکف فلسطینی
نظیرحماس ،
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
وجهاداسلامی
وغیره چنان
قدرقدرتی ارتش
اسراییل
رادرپیش چشم
جهانیان به
سُخره گرفتند
وحیثیت
وآبروی
نداشتهِ
فاشیستهای
تل آویو نشین
رابرباددادندکه
ازسرِ خشم ودیوانگی
همچون سگ هار
، قتل عام
غیرنظامیان ،
ازنوزادان تا
کهنسالان،بمباران
بیمارستان ها
ومدارس وخانه
های مسکونی
واماکن عمومی رادردستورکارقراردادندودهها
هزارنفرراکشتند
و مجروح
نمودند و خانه
های زیادی
رابا خاک
یکسان کردند
!
درطول
این وحشیگریها،
دروغ ولجن
پراکنی علیه
فلسطینیان
راچاشنی
جنایات
خودنموده
وچاکران
درگاه
صهیونیستهای
عالم هم ،
همصدا با
رسانه های
دروغپرداز ،
عوعوسردادند!
پس
ازچندی معلوم
شدکه تبلیغات
دروغ کشتارشرکت
کنندگان
جشنواره
اسراییلی ،
سربریدن ۴۰ نوزاد
توسط مبارزان
فلسطینی
وکشف"انباراسلحه"
دربیمارستانهای
ویران شده ،
دروغ کثیفی
بیش نبوده است !
بیست
روزتمام ،
یعنی تا ۲۷ اکتبر ،
ارتش چهارم
جهان ازترس
جنگاوران فلسطینی
مستقردرتونلهای
زیرزمین ،
جرات حمله
زمینی پیدانکرد
! در۲۷ اکتبر ،
حیوانات وحشی
آدم نمای تل
آویو نشین ،
بنا به
دستوراربابان
آمریکایی شان
، مبنی براینکه
هرچه
سریعترکاررایکسره
کرده تاملتهای
جهان بیش
ازاین علیه
مامتحدنشوند
، حمله وتهاجم
زمینی
راآغازنمودند!
حملات
زمینی با تانک
ونفربرزرهی
وبابیش از۳۰۰هزارنیروی
نظامی
تادندان مسلح
، گره ای
ازمشکلات
آدمکشان
اسراییلی
نگشود ودست
آوردی جزکشتاربیشتردرپی
نداشت.
بعدازگذشت
تقریبا ۵۰
روزازجنگ
نابرابر،
صهیونیستها
به این نتیجه
رسیدند که حتی
اگرتمام
نوارغزه
راباخاک
همسان کنند ،
دست یابی
و"محو" مبارزان
فلسطینی نه
تنها محال است
بلکه تلفات سنگینی
ازسربازان
اسراییلی
رابه همراه
خواهدداشت !
دفتررسانه ای
ارتش
صهیونیستی
اسراییل دردوم
آذرماه اعلام
کرد:
"تلفات
اسراییل
درنبردباحماس
درباریکه غزه ازشروع
تهاجم زمینی
در۲۷اکتبر
به ۶۹ نفررسید ."
آیااسراییل
حقیقت
رامیگوید !؟
تمام
تاروپودصهیونیستها
بادروغ ،
ریاکاری ،
سیاه نمایی
وجعلیات بافته
شده است !
به این
گفته رئیس
گورستان
نظامی
اسراییل توجه
کنید:
:"ماهرساعت
یاهر ۹۰ دقیقه یک
جسدتحویل
میگیریم
درعرض دو روز ۵۰ جنازه
دفن کرده ایم ."
حال
باتوجه به
اظهارات رئیس
قبرستان
نظامی اسراییل
، به
غیرازآمار
قبرستانهای
دیگر ، باحساب
سرانگشتی ونه
بطوردقیق ، میتوان
پی برددراین
مدت ۲۰
روزپس
ازعملیات
"طوفان
الاقصی" ، که
"هرساعت
ویاهر ۹۰ دقیقه" یک
جنازه
ازنظامیان
اسراییلی دفن
میشد ، ارتش
اسراییل بیش
از ۷۰۰ نظامی
درجنگ زمینی
ازدست داده
است .
ارتش
اسراییل درطی
یک هفته اخیر
حدودا ۲۰ عملیات پیش
رونده انجام
دادندکه همه
آنها به شکست
انجامید و
متحمل خسارات
سنگینی شدند.
یکی
ازدلایل اصلی
تلفات
نیروهای
اسراییلی
ونابودی تانکها
وخودروهای
زرهی اسراییل
توسط مبارزان
غزه ، عدم
تحرک ودورزدن
سریع تجهیزات
سنگین ارتش
اسراییل
درخرابه های
ناشی
ازبمباران
بوده است که
باعث نابودی
هرچه
بیشترتجهیزات
نظامی
صهیونیستهاتوسط
مبارزان
فلسطینی
گردیده است !
باتوجه
به نکات مختصر
فوق
کارشناسان
نطامی واتاق
فکرصهیونیستهای
آمریکایی
واسراییلی به
این نتیجه
رسیدندکه
ازکشتارسبعانه
غیرنظامیان
ومحصوردرزندان
روباز غزه
طرفی
نخواهندبست
وارتش اسراییل
نه تنهاحریف
مبارزان
فلسطینی
نخواهدشدبلکه
کشتارزنان
وکودکان
ومردم عادی
فقط لعن
ونفرین وخشم
ونفرت
جهانیان رابه
همراه
خواهدداشت .
بدین
سبب چاره
رادرصلح
چهارروزه
با"تروریست
های" حماس
دیدند !؟
صلحی که
فلسطینیان
درآن دست بالا
رادارند یک
نمونه آن
آزادی ۱۵۰
اسیرفلسطینی
درقبال آزادی ۵۰ گروگان
اسراییلی است
صهیونیستهای
فاشیست اسراییل
هرگزبه
مبارزان
فلسطینی ، که
مصمم شدند تا
اززندگانی بد
بیشترازمرگ
بترسند ، دست پیدا
نخواهند کرد
تاچه رسد به
محوونابودی
آنها
تمام
محاسبات
وهارت وپورت
های فاشیستهای
آمریکایی ،
اسراییلی
وبعضی
ازکشورهای اروپایی
وهمه دشمنان
بشریت ،
آشکارا نشان
ازشکست کامل
اسراییلی ها ،
هم درتاکتیک
وهم دراستراتژیک
درجنگ
وحشیانه علیه
مردم فلسطین
دارد.
جهان
درحال پوست
اندازی و
آبستن حوادث
دوران سازی
است . گذشت
زمان یکه تازی
وتجاوزات
امپریالیستهای
جهانخوارغربی
بویژه آمریکا
، انگلیس وفرانسه
درآفریقا ،
آسیا ،
آمریکای
مرکزی وجنوبی
و شکست درکره
، ویتنام ،
افغانستان ،
عراق ، لیبی ،
سوریه ، یمن ،
نیجر ،
الجزایر ،
بورکینافاسو
، اوکراین
ودیگرنقاط
جهان گواهی
است براین
واقعیت که غرب
امپریالیست و
یکه تاز چند
صد سال اخیر در
حال افول
وجهان
درفرایند
تشدید
تضادهای امپریالیستی
از یک سو ورشد
جنبش های ملی
و ضد
استعماری وگذار به
نظم چند قطبی
در حرکت
است.این حرکت
البته دارای
فراز و
فرودهایی
است.پیشرویها
وعقب نشینی
هایی
رخ می دهد
اما درهرحال
نظم قدیم دیگر
توان اعمال
هژمونی
برجهان را مثل
گذشته ندارد
مجبور است
خودرا با نظم
جدیدجهانی
مطبق سازد.
دراهتزازبادپرچم
مبارزه خلقهای
جهان علیه
صهیونیسم ،
راسیسم ،
نازیسم ، فاشیسم
و امپریالیسم!
***
طرح
منطقه پرواز
ممنوع با شکست
روبرو شد
یک سال
واندی از شورش
کور وضد
انقلاب «زن
زندگی آزادی»
می گذرد. شکست
پروژه تبدیل
کردستان ایران
به شهر بنغازی
درلیبی، باحضور
چند وطتفروش
ایرانی در
نشست امنیتی ناتو
طرح حمله
نظامی به
ایران را روی
میز ناتور
قرار داده بود.
زمستان سال
گذشته و پس از
اعلام قطعی
شکست طرح
ارتجاعی «زن
زندگی آزادی»
در برخی محلات
افشای جزئیات
یک خیانت بزرگ
از سوی برخی
از عناصر مزدور
در خارج از
کشور باعث بهت
بسیاری از
ناظران سیاسی
شد. در آن زمان
خبر رسید که
دو تن از
اعضای شورای
همبستگی(معروف
به سیرک
براندازی)
باشرکت در
کنفرانس امنیتی
هلیفکس
خواهان ایجاد
منطقه پرواز
ممنوع در
استان
کردستان شدهاند،
در آن زمان
برخی جریانات
ناسیونال
شونیستی و
تروریستی کردی
درمنطقه
اقلیم
کردستان عراق
در پایگاههای
موساد تحت
آموزش قرار
گرفته و به
بهانه برخی
شورش کور در
آن سوی مرز
سعی داشتند از
فرصت استفاده
کرده و به
داخل ایران
نفوذ کنند.
این
وقایع باعث
شده بود تا دو
تن از فعالان
خودفروخته
(مسیح علینژاد
و حامد
اسماعیلیون)
با شرکت در
کنفرانس
دیپلماتیک
ناتو در
کانادا (هلفیکس)
خواهان منطقه
پرواز ممنوع
در بخشی از کشور
و ایجاد فرصتی
برای حمله
نظامی به
ایران شوند!
مهدی حاجتی از
عناصر بهایی
در خارج از کشور
در آن زمان
فاش ساخت که
هدف از اجرای
طرح پرواز
ممنوع در
کردستان آن
بود که این منطقه
مانند بنغازی
در لیبی به
مرکز فرماندهی
تجزیهطلبان
تبدیل شود.این
طرح امروز
کاملا با شکست
روبرو شده است.
اما این
هنوز پایان
ماجرا نیست.
امروز بار دیگر
مسیح علینژاد
با شرکت در
نشست امنیتی
هلیفکس طرح
حمله نظامی به
ایران را روی
میز ناتور
قرار داده است،
این عامل
سازمان سیا در
یکی از پنلهای
این نشست
ایران را محرک
اصلی در
عملیات طوفانالاقصی
خوانده است،
علینژاد در
این نشست از
حمله نظامی
رژیم صهیونستی
به تاسیسات
ایران حمایت
کرده و مدعی
شده مردم
ایران نیز از
این اقدام
حمایت خواهند
کرد!
مسیح
علینژاد و رضا
پهلوی و شماری
دبگر از
اپوزیسیون
مزدور و شکست
خورده «زن
زندگی آزادی»
باردیگر به
میدان آمدند
ضمن حمایت
بیشرمانه از
بمباران غزه
توسط اسرائیل
و از «سر
ماردرتهران»
است سخن می
گویند. مسبح
علینژاد در
گفتگو با
تلویزیون
اسرائیل
اینترناشنال
نیز به روشنی
خواستار بمباران
پایگاه های
هسته ای ایران
توسط اسرائیل
و غرب شد.
ماهیت این
وطنفروشان
امروز بیش
ازبیش آشکار شده
واین جریانات
همچنان بر طبل
منطقه پرواز ممنوع
«بنغازی
ایرانی» می
کوبند واز
مزدوری فضیلتی
ساخته اند.
مطمئنا
شکست
صهیونیستها
درغزه شکست
این مزدوران
وطنفروش نیز
می باشد.زنده
باد خلق
فلسطین!
ننگ بر
وطنفروشان
ایرانی!
***
آتش بس ۴روزه
یک شکست بزرگ
تاریخی برای
اسرائیل است.
چرا؟
زیرا
آتشبس سوا از
اینکه یک
ضرورت
بشردوستانه و
انسانی است،
در عمل به
معنی شکست همهجانبه
اسرائیل است.
شکستی که در
این ۷۵
سال نظیرش را
تجربه نکرده و
هرگز تصورش را
هم نمیکرد.
شکستی که
تبعات
بلندمدت
برگشتناپذیری
- چه در داخل،
چه در منطقه و
چه در صحنه بینالمللی
- برایش رقم
خواهد زد:
یکم- در
این عملیات
ارتش اسرائیل
زمین بازی را
تعیین نکرد،
بلکه مجبور شد
در زمین
سازمان حماس بازی
کند؛ به
عبارتی هم
زمان و هم
مکان را جنبش مقاومت
فلسطین تعیین
کرده است.ورود
زمینی ارتش
اسرائیل در
غزه و همزمان
ادامه
بمباران اماکن
غیر نظامی و
کشتار هزاران
کودک بیگناه
وحمله به
بیمارستانها
واز طرفی دام
گذاری عملیات
شهری و افزایش
تلافات نظامی
ارتش اسرائیل،
اسرائیل را
وادار به
مذاکره کرد.
دوم-
سازمان حماس
توانست برای
اولین بار در
تاریخ ۷۵
ساله
اسرائیل،
بنیان
اسرائیل را به
لرزه در آورد
و هیمنه ای که
در طول سالها
تحت عناوینی
چون چهارمین
ارتش جهان،
اولین ارتش در
غرب آسیا، و
ابرقدرت
اطلاعاتی -
امنیتی منطقه
به دست اورده
بود را یکجا
فرو بریزد وآن
را کاملا بی
اعتبار سازد.
سوم-
دنیا شاهد است
سازمان حماس
که بارها از
طرف اسرائیل
تحقیر شد، تروریست
نامیده شد که
دیگر خطر جدی
برای اسرائیل
محسوب نمیشود
کاملا تحت
کنترل ارتش
اسرائیل
قراردارد....
اما یک «گروه
افراطی» کوچک
یک قدرت
ادعاییِ نظامی-امنیتی
را اینگونه
ذلیل میکند،دیگر
در این حوزه
حیثیتی برای
اسرائیل باقی
نمیماند و
حتی حکام
مرتجع
کشورهای عربی
نیز خواهند
فهمید
اسرائیل
واقعا آن چیزی
که ادعا میکند
نیست.
چهارم -
هدف اصلی
اسرائیل
آنطور که
بارها اززبان
نتانیاهو
مطرح شد،
«نابودی وخلع
سلاح سازمانهای
حماس و جهاد
اسلامی وسایر
سازمانهای
سباسی نظامی»
که تعداد آنها
بیش از ١٨
گروه اعلام
شده است بعنوان
هستههای
مقاومت در غزه
بود، ولی
اکنون که در
چهل و هشتمین
روز جنگ قرار
داریم، هنوز
هیچ خطری جدی
آنها را تهدید
نمیکند و
قدرت آنها نه
تنها ذره ای
آسیب ندیده که
حتی هر روز
ابتکارات
جدیدتری از
خود بروز میدهند.
پنجم
-
آتش بس در
چنین شرایطی
که یک گروه
کوچک با ابتکارات
خود و صبر بی
مانند مردمش
توانسته از اسرائیل
در اذهان ملتهای
جهان
منفورترین
رژیم دنیا را
بسازد، آمریکا
را حامی نسل
کشی آنها جلوه
دهد، ملتهای
آزاده جهان را
بویژه ممالک
مسلمان عربی و
آفریقایی
علیه بربریت
وفاشیسم
اسرائیل
صهیونیسم
متحد کند وقدرت
نظامی و
امنیتی اش را
به سخره بگیرد
و در عین حال
توان مقاومت
هیچ آسیبی
نبیند، یعنی
اسرائیل در
حالی بدون هیج
دستاوردی تن
به پذیرش آتش
بس داده که نه
در آغاز جنگ
نقش تعیین
کننده ای
داشته و نه در
پایان آن موفق
به تحقق
خواسته هایش
شده است!
جنبش
مقاومت
فلسطین
درچنین
شرایطی
همچنین میتواند
حاکمیت
اسرائیل را به
جان هم
بیاندازد و
اختلافات
داخلی آنها را
تشدید
کند.دریک کلام
آتش بس از
طرفی به عمر
سیاسی
نتانیاهو و
دولتش پایان
میدهد و برای
اولین بار در ۷۵ سال گذشته
فلسطینیها میتوانند
در حاکمیت
رژیم اخلال، و
یک کابینه فاشیستی
صهیونیستی را
سرنگون نماید.
ششم-
این شکست یک
شکست
استراتژیک
برای اسرائیل
غیر قابل
ترمیم است
دقیقا یعنی
اسرائیل
علاوه بر فرو
ریختن هیمنه
ساختگی اش،
اگر ادامه دهد
با فرسایشی
شدن جنگ،
علاوه بر زیان
های عمیق اقتصادی
و روانی
آن،همینطور
فشار ملتهای
صلحخواه
جهان بر ضد
اسرائیل
افزایش مییابد......وازاین
رو در هرحال
شکستش محتوم
است
***
کمپین
جهانی دردفاع
از حقوق
کودکان در غزه
بیش از
هزار دانشمند
که در زمینه ی
کودک فعالیت
دارند، در
تاریخ ٢۶
اکتبر یک دعوت
آتش بس را به
افکار عمومی
ارائه کردند.
این متن که در
نشریه ترکیه
ای «اورنسل» انتشار
یافته است
ترجمه فارسی
قسمت اصلی این
دعوت را که توسط
فعالین حزب
کارایران(توفان)
صورت گرفته
است با
اندکی تلخیص
در زیر ملاحظه
فرمائید:
دعوت
به آتش بس در
غزه
ما به
عنوان
آکادمسین
هایی که در
زمینه کودک و
کودکی کار می
کنیم، دعوت میکنیم
به نسل کشی و
پایمال کردن
وحشتناک حقوق
کودکان در
غزه، که هم
اکنون در
جریان است،
خاتمه داده
شود.
برای
اغلب ما،
فعالیت در این
زمینه از
آرزوی بهبود
شرایط مادی،
اجتماعی و
سیاسی همه ی
کودکان جهان
سرچشمه میگیرد.
از این روی،
نمی توانیم
تماشاگر
بمبارانهای
غزه که با
تسلیحات
فراهم شده از
سوی نیروهای
غربی انجام میشود
و تخلیه ی
اجباری بیش از
یک میلیون
انسان از سوی
دولت اسرائیل
و استمرار
شرایط بحرانی در
غزه که با
ممنوعیت ورود
آب، سوخت و
مواد غذایی به
غزه از سوی
دولت اسرائیل
در جریان است،
باشیم. این
وضعیت به
ادامه ی ٧۵
سال اشغالِ
"سکونت –
استعماری"
غزه از سوی
اسرائیل و
تبدیل آن به
یک زندان
روباز و تاثیر
١٧ ساله ی آن
اضافه شده
است. وقتی همه
ی این ها روی هم
جمع می شود،
کودکان که
حدود نیمی از
جمیعت
غیرنظامی غزه
را تشکیل میدهد،
تحت وحشتناک
ترین شرایط
زندگی فوق
تصور قرار
دارند
کودکان
در غزه،
زندگی، آینده
و حتی امکان
تنفس خود را
نیز از دست میدهند.
هم اکنون که
ما این سطرها
را می نویسیم،
در حملات
اسرائیل که از
٧ اکتبر آغاز
شده است، بیش
ازهفت ٧ هزار
نفر کشته شده
که سه هزار
نفر آن کودک
بودند و بیش از
شانزده هزار
نفر زخمی به
جای گذاشته
است. روزانه
بیش از ١٠٠
کودک و یا هر ١۵
دقیقه یک کودک
به قتل میرسد.
در بین زخمی
ها هم کودکان
زیادی هست.
کارکنانان
بیمارستان
الشفاء
ناگزیر شدند
گروهی تحت
عنوان
"کودکان زخمی که
خویشاوند
زنده ندارند"
ایجاد کند.
کودکان بدون
بی هوشی عمل
جراحی میشوند؛
این هم، آن ها
را گیج و مَنگ
میکند. دیگر،
کودکان غزه در
صورت کشته
شدن، اسم هایشان
را روی
بازوهایشان
می نویسند تا
تشخیص داده
شوند
.
بررسی
هایی که به
عمل آوردیم
نشان میدهد
که سرکوب و
تروریسم
دولتی از نظر
فیزیکی و
روانشناسی یک
تهدید جدی
برای کودکان
است. تحقیقات
ما تاثیر دراز
مدت آزمون جنگ
را روشن میکند؛
آسیب هایی که
به طور مستمر
در غزه روی هم متراکم
میشود و
تاثیر آن روی
رفاه کودکان و
سلامت احساسی،
ذهنی و فیزیکی
آنها را به
نمایش می
گذارد. ادامه
دادن این وحشت
که به کشته،
معلول و زخمی
شدن هزاران
کودک دیگر
منجر میشود،
هیچ استدلال
اخلاقی نمی
تواند داشته
باشد. میتوان
از این کشتار
و زخمی شدنها
جلوگیری کرد.
این یک انتخاب
است. کسانی را
که این قدرت
را دارند و میتوانند
زندگی کودکان
را نجات بدهند
دعوت به عملی
کردن این کار
میکنیم.
متوقف کردن هر
چه زودتر و هم
اکنونِ این جنگ
که هدف آن نسل
کُشی است، یک
امر حیاتی در
زنده مانی و
سلامت کودکان
است.
دز
عصر ما، چنین
پیش بینی شده
که اگر کودکان
در معرض
جنایت،
گرسنگی و بی
خانمانی مورد
تائید دولتی باشد،
بلافاصله
عاملین آن
محکوم شود.؛
ولی تمام
کودکان یکسان
در نظر گرفته
نمیشوند.
سختی های
وحشتناکی که
کودکان
فلسطینی با آن
مواجه هستند،
جدی گرفته نمی
شود و این امر
آن ها را
بیشتر تضعیف و
آسیب پذیرتر
میکند. سبک
شماری درد و
اندوه و مرگ و
میر آن ها و طوری
رفتار کردن با
آنها که گویی
انسان
نیستند، شریک
جرم تلقی می
شود. کودکان
فلسطینی نام،
خانواده ،
آرزو و
رویاهایی
دارند. بله
دارند، ولی کودکان
فلسطینی با بی
رحمی های
جهانی و منطقه
ای که آن ها را
بی نام میکند،
تا حد آمار
تنزل میدهد،
مواجه هستند.
بر این باوریم
که علت هر چه
باشد هیچ
کودکی نباید
مورد آزار و اذیت،
قتل، زخمی شدن
و یا گرسنگی
قرار گیرد. یک
بار دیگر
تکرار میکنیم:
زندگی کودکان
فلسطینی با
ارزش است
نتایج
غیرقابل تحمل
نسل کُشی در
غزه فقط متوجه
کودکان نیست؛
پدر و مادر،
پدر بزرگ و
مادر بزرگ و
تمام اقوام و
همسایگانشان
را نیز تحت
تاثیر قرار میهد.
مراقبت از
کودکان و
حمایت از آن
ها به معنای
حفاظت و
مراقبت از
بزرگانی است
که در زندگی آنها
هستند. دردِ
"زخمهای
درونی"
کودکان را فقط
احساس حمایت
خانواده،
دوستان و
همسایگانشان
میتواند
التیام بخشد.
ولی زندگی
بالغین فلسطینی
ققط به خاطر
مراقبت از
کودکان
ارزشمند نیست.
یک بار دیگر
میگوئیم:
زندگی همه ی
فلسطینی ها
ارزشمند است
***
.اعتصاب
کارگران بندر
"جنوا" علیه
اسرائیل
درهمبستگی با
فلسطین
روز
جمعه گذشته
کارگران بندر
"جنوا" با
شعار "جنگ از
همینجا آغاز
میشود" مانع
ارسال اسلحه
به کشور
اسرائیل شدند.
"مجمع
کارگران
خودمختار" CALP بندر
جنوا گارگران
را به این
اعتصاب فرا
خوانده بود.
در این تجمع
علاوه
برکارگران
بندر، اعضای
"اتحادیه
کارگران پایه"USB،
اتحاد احزاب
چپ
Union Populare و
نیز بسیاری از
سازمانهای
دانشجویان
پاسیفیست نیز حضور
داشتند. آنها
در یک اطلاعیه
مطبوعاتی اظهار
داشتند که:
"دشمن
در خانه است"،
"مامشغول جنگ
علیه جنگ هستیم"
و اضافه کردند
که ما با حضور
خود در اینجا
عملا از
فراخوان
سندیکای
فلسطینی ها
جهت ممانعت از
صدور سلاح به
اسرائیل
پیروی کرده
ایم.
اتحادیه
احزاب چپ اضافه
کرد که:"در
همبستگی
نباید تنها به
حرف بسنده کرد
بلکه باید با
عمل توام
باشد، عملی که
در مکانیزم
جنگی ی که مرگ
را به غزه
ارسال می کند
خلل وارد کرد.
مجمع
کارگران نیز
اعلام کرد که
هدف از این
آقدام پایان
دادن به ارسال
هرنوع سلاح از
این بندر می
باشد. زیرا چه
در جنگ
اوکراین و چه
قتل عام در
غزه، از نظر
لجستیکی بندر
جنوا تاکنون
نقش محوری
ایفا کرده است.
به ضرس قاطع
میتوان گفت
که بندر جنوا
مهمترین محور
صدور اسلحه از
کشورهای
اروپایی،
بویژه آلمان
به مناطق جنگی
بوده است.
تظاهرات
روز جمعه
گذشته مشخصا
به منظور جلوگیری
از ارسال
اسلحه های
اروپایی به
سمت اسرائیل
برگزار شده
بود.مشابه
همین تظاهرات
در هفته گذشته
در بندر سیدنی
در استرالیا
به منظور
جلوگیری از
پهلوگیری
کشتی شرکت
اسرائیلی ZIM برگزار
شده بود. روز
دوشنبه گذشته
نیز کارگران
بندر بارسلونا
در اسپانیا با
سازماندهی یک
تظاهرات
اعلام کردند
که از بارگیری
ادوات جنگی در
کشتی ها
جلوگیری به
عمل خواهند
آورد. آنها
اعلام کردن که
هیچ دلیلی نمی
تواند توجیه
گر کشتار غیر
نظامیان (در
غزه) باشد.
در
بلژیک نیز
چندین هفته
است که
کارگران فرودگاه
از ارسال
محموله های
جنگی به دلیل
اینکه به کشتار
غیر نظامیان
بی گناه منجر
خواهد شد
جلوگیری به
عمل می آورند.
حتی در
ايالات متحده
آمریکا، در
بندر "تاکوما"
در نزدیکی شهر
سیاتل از
بارگیری
اسلحه و مهمات
به یک کشتی که
در بندر پهلو
گرفته بود جلوگیری
به عمل
آوردند. چند
روز پیش نیز
از طرف کارگران
بندر اوکلند در
خلیج
سانفرانسیسکو
از حرکت این
کشتی جلوگیری
به عمل آمده
بود.
زنده
باد همبستگی
کارگران جهان
با خلق در بند و
مبارز فلسطین.
***
در جبهه
نبرد طبقاتی
اخبار،
گزارشات و
اعتراضات
کارگری در آبان
ماه۱۴۰۲
بزودی
انقلاب عظیم
بهمن، ۴۵ ساله
میشود در
حالی که نه
تنها خواستههای
کارگران و
زحمتکشان،
این صاحبان
واقعی و به
انجام
رساننده این
انقلاب بزرگ،
برآورده نشده
است، که
غاصبان
انقلاب و
طراحان سیاست
های
نئولیبرالی و
ضد کارگری،
بسیاری از
دستاوردهای
انقلاب و
مبارزات
گذشته را
پایمال
ونابود کردهاند.
قانون کار با
تمامی ضعف
هایش، نتیجه
مبارزات
کارگران در
دهه بیست بود
که بعد از
انقلاب پرشور
بهمن با بر
طرف شدن ضعفهایش
میتوانست بر
خواستهها و
مطالبات
کارگران و
مردم زحمتکش
ایران مهر
تائید، و
زندگی بهتر و
شایستهتری
را برای
کارگران رقم
زند. ولی هماکنون
نظام سرمایهداری
جمهوری
اسلامی بعد از
گذشت تقریباً
۴۵ سال از
انقلاب بهمن و
گذشت تقریبی
۷۷ سال از تصویب
اولین قانون
کار، از سال
۶۹ تا کنون،
یک به یک
دستاوردهای
کارگران را
نابود و جهنمی
را برای
زحمتکشان
بوجود آورده
است. کارگران
و زحمتکشان در
حالی که فاقد
تشکلات مستقل
خود هستند تا
بتوانند در
برابر سرمایهداران
و حکومتشان
دفاع کنند. تا
قادر باشند با
قوانین و
ضوابط ضد
کارگری و ضد
انسانی دست و
پنجه نرم
نمایند.
قوانین و
ضوابطی که
یادآور دوران
ننگین بردهداری
است که
هر انسان
آزادهای از
وجود آنها
شرم میکند.
قوانین و
ضوابطی که هر
روز به بهانهی
حمایت از
تولید، بهضرر
کارگران بدتر
و غیرانسانیتر
میشود تا
سودآوری
سرمایه بیشتر
شود.اینها همه
در کشوری که
انقلاب بزرگ
بهمن با
اعتصاب، مبارزه
و تلاش
کارگران به
پیروزی رسید،
مطالبات کارگران
و زحمتکشان و
انقلاب مردمی
بهمن ۵۷ را در
سالروز تصویب
قانون کار! «وصله
کمونیستی» میخوانند
تا شرایط بردهداری
نئولیبرالی
را تثبیت و
جاودانه کنند!
اما
علیرغم همه
این سرکوبها و
فشارهای
اقتصادی
مبارزه
کارگران برای
تشکیل
سندیکاهای مستقل
و بدست آوردن
حقوق دمکراتیک
ادامه دارد و
آرام نخواهند
گرفت.
در آبان
ماه بار دیگر
کارگران صنعت
نفت و گاز به
صحنه مبارزات
آمدهاند. در
زیر به گلچینی
از وقایع
مبارزات کارگران در آبان ماه نظری میاندازیم:
نفت،
گاز،
پتروشیمی و
نیروگاه ها
۱ آبان
کارکنان
شرکت نفت فلاتقاره
در سکوی ابوذر،
سکوی
بهرگانسر،
منطقه
عملیاتی جزیره
سیری و منطقه
عملیاتی
جزیره خارک در
اعتراض به بیعدالتیهای
دولت و بیعملیهای
مسئولین و عدم
رسیدگی به
خواستههایشان،
مجددا تجمع
اعتراضی برپا
کردند و خواستار
حذف کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی و
عودت کسورات
مازاد مالیات
سالهای قبل
شدند. این
کارگران راس
ساعت ۱۰ صبح
دست از کار
کشیده و با
تجمع در مقابل
دفتر فلات قاره
و یا محوطه
سکو و دیگر
کارگرانی که
به دلیل
حساسیت کاری
نمیتوانند
محل کار را
ترک کنند در
این ساعت از
صندلیهای
خود برخاسته و
با دست نوشته
هایشان
اعتراض خود را
اعلام کرده و
با دیگر همکارانشان
اعلام
همبستگی میکنند.
۲ آبان
کارگران
اخراجی شرکت
پایانهها و
مخازن
پتروشیمی
بندر ماهشهر
مقابل ساختمان
شرکت پایانهها
تجمع اعتراضی
برگزار
کردند.
۳۳ کارگر
بومی منطقه از
حدود یک ماه
پیش از
ورودشان به
محل کار
جلوگیری و
اخراج شدهاند.
همچنین
کارگران
پروژهای
شرکت ثمین در
اعتراض به عدم
پرداخت ۴ ماه
حقوق دست به
اعتصاب زدند.
۳ آبان
شماری
از کارگران
روزمزد واحد
خدمات پتروشیمی
جم در عسلویه
در استان
بوشهر
خواستار اجرای
طرح تبدیل
وضعیت
استخدامی خود
شدند. این کارگران
که تحت
مسئولیت یک
شرکت
پیمانکاری
تامین نیرو در
این مجتمع
مشغول کارند،
در توضیح
مطالبات خود
گفتند: حدود
۱۵۳ نفر از
کارگران
روزمزدی شاغل
در پتروشیمی
جم را کارگران
واحد خدمات، تشکیل
میدهند. آنها
همانند سایر
همکاران
روزمزدی خود
که در بخشهای
تعمیرات و فنی
مشغول کارند،
به دلیلی
ماهیت
روزمزدی بودن
قرارداد کار
وضعیت شغلی
مشخصی ندارند.
گروهی
از پرسنل
اقماری ارکان
ثالث سازمان
منطقه ویژه
اقتصادی
انرژی پارس در
اعتراض بهحذف
سهمیه پردازی
پرسنل اقماری
ارکان ثالث، تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
۸ آبان
کارگران
پتروشیمی آبادان
در اعتراض بهحقوقهای
نجومی مدیران
و عدم پرداخت
حقوقهای
معوقه و حق
جذب، دست از
کار کشیده و
اعتصاب کرده و
مقابل ورودی
پتروشیمی
تجمع کردند.
کارگران
اعتصابی
خواستار
استعفای
«بچاری» مدیرعامل
مجتمع شدند.
کارگران
پروژهای
شرکت استیم در
پتروشیمی
اسلام آباد
غرب دست به
اعتصاب زدند.
این کارگران
که از تیرماه
تاکنون
حقوقشان بهعقب
افتاده و قرار
بود شنبه
گذشته حقوق
بگیرند با این
عهدشکنی دست
به اعتصاب
زدند.
کارکنان
رسمی شرکت نفت
فلات قاره
شاغل در سکوهای
«ایلام» و «بلال»
در اعتراض بهعدم
رسیدگی به
خواستههایشان
دست بهتجمع
زدند. اعتراض
کارکنان رسمی
وزارت نفت شاغل
در مراکز
عملیاتی نسبت
به عدم رسیدگی
به خواستههای
زیر است: «حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی و
عودت کسورات
مازاد مالیات»
۹ آبان
کارکنان
رسمی نفت شاغل
در پایانههای
نفتی خارک و
ایلام در تلاش
برای بازپسگیری
حق و حقوق
قانونی خود،
مبنی بر حذف
کامل سقفحقوق
و پرداخت
دستمزد طبق
قوانین و
همچنین حذف
محدودیت حقسنوات
بازنشستگی و
پرداخت طبق
سابقهی
اشتغال و حقوق
مکتسبه طی سالهای
متمادی (بعضا
تا ۴۵سال
خدمت)، مقابل
ساختمان
ادارات مرکزی
پایانه نفتی
خارک دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
۱۴ آبان
کارگران
و پرسنل شرکت
نفت فلاتقاره
«منطقهی
سیری»، شرکت
مناطق نفتخیز
جنوب در
اهواز، شرکت
نفت بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری،
شرکت نفت فلاتقاره
منطقهی
عملیاتی
جزیرهخارک
بطور همزمان
در اعتراض به
بیعدالتیها،
بیعملیها و
سکوت
مسئولینِ
خوابزدهی
وزارتخانه همچون
روزها و هفتههای
گذشته تجمع
اعتراضی خود
را برگزار
کردند.
۱۵ آبان
کارکنان
رسمی وزارت
نفت شاغل در
شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری در
اعتراض بهعدم
رسیدگی به
خواستههایشان
مانند روزهای
گذشته
مقابل ساختمان
شرکت تجمع
اعتراضی
برگزار کردند
اعتراض
کارکنان رسمی
وزارت نفت
شاغل در مراکز
عملیاتی نسبت
بهعدم
رسیدگی به
خواستههای
زیر است: «حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات
مازاد مالیات،
اجرای کامل
ماده ۱۰ و
پرداخت بکپی،
عدم دستدرازی
به صندوق
بازنشستگی
کارکنان نفت»
گروهی
از کارگران
شرکت آرمهنو
شاغل در
پتروشیمی
چابهار در
اعتراض بهعدم
پرداخت
معوقات پنج
ماهه خود در
محل کار حاضر
نشدند و با
تجمع مقابل ورودی
ضلع غربی شرکت
و جلوگیری از
ورود مهندسین به
داخل شرکت دست
به اعتصاب
زدند. تعداد
۱۵۰ کارگر این
شرکت
ساختمانی
مهندسی زیر شعبه
پتروشیمی از
خرداد سال
جاری حقوق و
معوقات دریافت
نکرده و صبح
روز جاری پس
از ماهها
درخواست و عدم
رسیدگی دست به
اعتصاب زده و
خواستار
پرداخت حقوق ۵
ماه خود شدند.
۱۶ آبان
کارگران
و پرسنل
اخیرالاستخدام
و کف بگیر اروندان،
مناطق
نفتخیز،
زاگرس جنوبی،
ملیحفاری،
پالایشگاه
دالان، نفت و
گاز آغاجاری و
نفت و گاز غرب
(چشمه خوش) در
اعتراض به
رکود، بیعملی
و نادیدهگرفتن
مطالبات بحق
خود توسط
مسئولین
وزارت نفت،
برای چندمین
بار در محل
کار خود دست
بهتجمعات
اعتراضی زدند.
۲۱ آبان
کارکنان
رسمی وزارت
نفت در منطقه
ویژه اقتصادی
بندر ماهشهر،
در اعتراض به
ادغام صندوق
نفت با دیگر
صندوقها
تجمع و
راهپیمایی
اعتراضی
برگزار کردند.
«صندوق را
غارت کردند،
ما را بیچاره
کردند!»
جمعی
از کارکنان
ستادی شرکت
مناطق نفتخیز
جنوب واقع در
اهواز در
اعتراض بهدست
درازی بهصندوق
بازنشستگی
نفت و مصوبه
دولت برای
ادغام صندوقهای
بازنشستگی
دست بهتجمع
زدند. کارکنان
رسمی نفت در
سایتهای
مختلف از جمله
نفت و گاز
آغاجاری و
فلات قاره، به
محدودیتهای
مزدی و حقوقی
خود اعتراض
کردند.
۲۲ آبان
کارگران
و پرسنل شرکت
نفت فلات قاره
شاغل در سکوی
سلمان، سکوی
فروزان، در اعتراض
به بیعدالتیهای
دولت و سر در
گریبانی
مسئولان نفتی
وزارتخانه
دست بهتجمع
زدند. این
کارکنان با
محدودیتهای
مزدی مخالفند
و خواستار
پاسخگویی
مسئولان به
مطالبات خود
هستند.
.
۲۴ آبان
کارگران
ارکان ثالث
شاغل در پالایشگاه
نفت آبادان در
اعتراض بهعدم
رسیدگی به
خواستههایشان
منجمله
پرداخت
عادلانه و
همسان حقوق،
تخصیص نفتکارت،
اصلاح طرح
طبقهبندی
مشاغل و حذف
شرکتهای
پیمانکاری و
تبدیل وضعیت
به قرارداد
مستقیم دست بهتجمع
زدند.
کارکنان
شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری در
اعتراض به
محقق نشدن
مطالبات
قانونی خود،
همچون روزهای
گذشته مقابل
ساختمان
مدیریت این
شرکت تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
۲۷ آبان
کارکنان
قرارداد موقت
وزارت نفت در
اهواز و در
اعتراض بهعدم
تحقق خواستههایشان
مجدداً دست بهتجمع
زدند و
خواستار
پایان ۱۲ سال بلاتکلیفی
و سرگردانی در
قوانین
کارگری و کارمندی،
تبدیل وضعیت
به معین و
اعمال کامل و
بیقید و شرط
مصوبه
ساماندهی دی
ماه ۱۴۰۰
شدند. اهم
خواستههای
نیروهای
قراردادی
موقت شامل
تبدیل وضعیت،
اجرای کامل
مصوبات ۱۴۰۰،
اصلاح فرمول
پاداش طبق مدل
پرسنل رسمی و
قرارداد
معین، اصلاح
نرخ اضافهکاری،
بهرهمندی از
عیدی طبق رأی
هیئت عمومی
دیوان عدالت اداری
و … میباشد که
تاکنون
رسیدگی برای
تحقق این
خواستهها
صورت نگرفته
است.
۳۰ آبان
کارگران
شاغل و
بازنشسته
شرکت مناطق
نفتخیز جنوب
در اهواز،
کارگران شرکت
نفت فلاتقاره،
کارگران شرکت
بهرهبرداری
نفت و گاز،
کارگران
اخیرالاستخدام
و دیگر
کارگران و
کارکنان نفت و
گاز در تمامی
قسمتها در
تمام روزهای
مه آبان در
اعتراض بهعدم
پاسخگویی بهمطالبات
برحق خود تجمع
اعتراضی
برگزار کردند
و خواستار
رسیدگی بهمطالبات
خود شدند. از
اهم مطالبات
کارگران: «حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات
مازاد مالیات،
اجرای کامل
ماده۱۰ و
پرداخت بک-پی
و عدم ادغام
صندوق
بازنشستگی با
سایر صندوقهای
ورشکسته» میباشد
.
کادر
درمان و
بهداشت
۱۳ آبان
پرستاران
و کادر درمانی
بیمارستان
امام خمینی در
شهر ارومیه در
اعتراض بهوضعیت
معیشتی
نامناسب و بیتوجهی
مسئولان و
پرداخت نشدن
بستانکاریها
و سایر
مطالبات و
همچنین تعرفهگذاریها
در حقوق
دریافتی خود
دست بهتجمع
اعتراضی زدند
و خواهان
رسیدگی بهمعضلات
صنفی و معیشتی
خود و
همکارانشان
شدند.
۱۴
آبان
پرستاران،
کارکنان
درمانی و
دانشجویان
پزشکی
بیمارستان
امام ارومیه
در اعتراض به
پرداخت نشدن
بستانکاریها
و سایر
مطالبات و
همچنین نوع
تعرفهگذاریها
در حقوق
دریافتی و عدم
رسیدگی بهمشکلات
معیشتیشان
برای دومین
روز متوالی
دست بهتجمع
زدند.
۲۰
آبان
پرستاران
بیمارستان
شهدای تجریش
تهران در
اعتراض بهدریافتیهای
غیر عادلانهی
تعرفه و اضافه
کار اجباری در
محوطه
بیمارستان
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
این پرستاران،
تعرفههای
ناعادلانه و
اضافهکار
اجباری را
دلیل اصلی
اعتراض خود
عنوان کردند و
گفتند: برای
هر ۱۵۰ ساعت
اضافه کار
باید یک حقوق
کامل به
پرستاران
پرداخت شود؛
نظام تعرفهگذاری
پرستاری نیز
نیازمند
اصلاحات جدیست.
گروهی
از پرستاران و
کادر درمان
شهر اراک در اعتراض
بهحقوق ضایع
شده خود و
همکارانشان
مقابل درب استانداری
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
پرستار داد
بزن، حقتو
فریاد بزن!
۲۱ آبان
گروهی
از پرستاران
کاشان و آران
و بیدگل در مقابل
ستاد مرکزی
دانشگاه علوم
پزشکی کاشان
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
۲۷
آبان
گروهی
از پرستاران
در شهرهای
کرمانشاه،
یزد، اسلام
آباد غرب و ... در
اعتراض بهعدم
رسیدگی به
مطالباتشان،
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
پرستاران
معترض
خواستار
"اصلاح تعرفههای
پرستاری و
افزایش
کارانه و
دستمزد و پرداخت
معوقات خود"
شدند.
۲۸ آبان
گروهی
از پرستاران
گیلان با تجمع
مقابل ساختمان
دانشگاه علوم
پزشکی این
استان نسبت بهوضعیت
اسفبار معیشت
و شرایط طاقت
فرسای کار تجمع اعتراضی
برگزار کردند
و خواستار
پرداخت معوقات
مزدی و بهبود
وضعیت معیشتی
خود شدند. پرستاران
میگویند:
خواستار
اجرای فوقالعاده
خاص و بهبود
واقعی معیشت
پرستاران هستیم
ضمن اینکه ماهها
معوقات مزدی
پرداخت نشده
داریم.
۲۹ آبان
پرستاران
بیمارستان
اکثر بخشهای بیمارستان
توحید سنندج
(بهجز بخشهای
مراقبتهای
ویژه) نسبت بهوضعیت
بد معیشتی و
عدم پرداخت
تعرفه سال ۱۴۰۱ اعتراض
در محوطه
بیمارستان
دست به اعتراض
زدند.
۳۰ آبان
تجمع
اعتراضی
پرستاران
بیمارستان
خمینی صومعه
سرا در خصوص
اجرای تعرفه
گذاری خدمات
پرستاری.
تجمع اعتراضی
پرستاران
بیمارستان
بعثت سنندج در
اعتراض بهشرایط
طاقت فرسای
کار، حقوقهای
ناچیز،
معوقات و
تبعیض در
پرداخت
کارانه و
تعرفههای
پرستاری
.
فرهنگیان
۹ آبان
جعفر
ابراهیمی
معلم زندانی
که از
اردیبهشت ۱۴۰۱
در زندان است،
بهمرخصی بهخاطر
بیماری و نیاز
بهدرمان
خارج از
زندان، با
توجه بهنامه
پزشکی قانونی
بهمرخصی
درمانی آمد.
سندیکای
کارگران شرکت
واحد ضمن
ابراز نگرانی
بابت سلامتی
جعفر ابراهیمی
و همچنین دیگر
زندانیان و
بطور مشخص سه
عضو زندانی
خود، رضا
شهابی، حسن
سعیدی و داود
رضوی، خواهان
پایان دادن به
این اعمال
سرکوبگرانه
توسط حاکمیت و
آزادی فوری و
بدون قید و
شرط کلیه
فعالین
کارگری،
معلمی، دانشجویی
و زندانیان
سیاسی شد.
۱۱ آبان گروهی از
معلمان خرید
خدمات و
فرهنگیان در
اعتراض بهنداشتن
امنیت شغلی در
محل سخنرانی
وزیر آموزش و
پرورش در
اصفهان، دست
بهتجمع
اعتراضی زدند
و در باره
ضرورت روشن
شدن آینده
شغلی خود
مطالبهگری
کردند.
۲۲ آبان
حسین
تاج و رامین
صفرنیا وکلای
اسماعیل عبدی اعلام
کردند، پس از
گذشت حدود هشت
سال و نیم از
اجرای دو حکم
پیاپی زندان (
۵ سال حکم
قبلی و ۳.۵ سال از
حکم دوم) برای
اسماعیل
عبدی، قاضی مظلوم
ریاست شعبه ۲۹
دادگاه
انقلاب تهران
با آزادی او
با تودیع
وثیقه تا
پایان زمان
دادرسی و صدور
رای موافقت
کرد.
۲۲ آبان
معلمان
خریدخدمات
شهرهای
اصفهان و
رفسنجان در
اعتراض بهشرایط
اسفناک
معیشتی «عدم
دریافت حقوق
کامل سال قبل،
نداشتن بیمه،
نداشتن
قرارداد دائم
و مشخص، عدم
دریافت حقوق
در سال جاری»،
دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
بازنشستگان
۱آبان
جمعی
از
بازنشستگان
مخابرات در
بعضی از شهرهای
استانهای
فارس، سیستان
و بلوچستان،
تهران، اردبیل،
آذربایجان
غربی،
اصفهان،
مرکزی،
ایلام، گیلان،
خوزستان،
لرستان،
قزوین،
مازندران،
همدان،
کرمانشاه،
کرمان،
زنجان،
هرمزگان،
کردستان،
چهارمحال و
بختیاری،
آذربایجانشرقی
و ... در اعتراض
بهعدم
رسیدگی بهمطالباتشان
از جمله اجرای
کامل آئیننامه
پرسنلی و
استخدامی سال
۸۹ و رفع
مشکلات بیمه
درمانی،
مجدداً مقابل
شرکت مخابرات
استانهای
مربوطه در
مراکز استانها،
تجمع و
راهپیمایی
اعتراضی
برگزار کردند.
این تجمعات
دوشنبه هر
هفته برگزار
میشود.
۲آبان
گروهی
از
بازنشستگان تأمیناجتماعی
و کشوری در
شهرهای
ایلام،
اهواز، کرمانشاه،
همدان،
قزوین، سنندج
و ... مطابق تجمعات
هر هفتهی سه
شنبههای
اعتراضی
مجدداً و در
اعتراض به
وضعیت بد معیشتی
و عدم تحقق
خواستههایشان
در شهرهای خود
بطور همزمان
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
این تجمعات سهشنبه
هر هفته
برگزار میشود.
۷ آبان
گروهی
از
بازنشستگان
تأمیناجتماعی
در شهرهای
اراک،
کرمانشاه،
دزفول، شوش،
سنندج، اهواز
و ... در اعتراض
بهوضعیت
نامناسب
معیشتی و عدم
رسیدگی بهخواستههایشان
مجدداً مقابل
ساختمان
تأمیناجتماعی
در شهرهای خود
و در شهر شوش
مقابل
ساختمان
فرمانداری
این شهر، تجمع
و راهپیمایی
اعتراضی
برگزار کردند.
این تجمعات
یکشنبه هر
هفته برگزار
میشود.
جمعی
از
بازنشستگان
صنایع فولادی
در اعتراض بهمستمری
زیر خطفقر،
عدم اجرای
آییننامه و
قوانین خاص
فولادی، عدم
اجرای تعهدات درمانی
مطابق با آییننامه
فولاد، در
شهرهای
سوادکوه،
اهواز، تهران،
اصفهان و
رودبار،
مقابل صندوق
بازنشستگی تجمع
کردند.
بازنشستگان
خواستار
افزایش حقوق ماهانه
بر اساس خطفقر
و اصول قانونی
هستند و میگویند
باید همسانسازی
با بودجه
مناسب و بصورت
کامل پرداخت
شود. این
تجمعات
یکشنبه هر هفته
برگزار می شود.
۱۷ آبان
بازنشستگان
و بازماندگان
صنعتنفت
اهواز در
اعتراض به دستدرازی
بهصندوق
بازنشستگی
نفت برای
سومین روز
متوالی مقابل
صندوق
بازنشستگی
صنعتنفت غرب
دست بهتجمع
اعتراضی زده و
خواستار
ابطال مصوبه
دولت برای
ادغام صندوقهای
بازنشستگی شدند.
۲۰ آبان
تجمع
اعتراضی
کارکنان شاغل
و بازنشسته
صنعت نفت
استانهای
تهران،
مازندران،
البرز، اصفهان
و خوزستان در
اعتراض بهادغام
صندوقهای
بازنشستگی
صنعت نفت در
صندوقهای
تآمیناجتماعی
و پرداخت نشدن
حق و حقوق
قانونی گذشته
خود بطور
همزمان دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
۲۹ آبان
جمعی
از
بازنشستگان
مخابرات در
شهرهای
بروجرد، ارومیه،
ساری، خرم
آباد، شیراز،
بیجار، تبریز،
مریوان،
بندرعباس،
رشت، زاهدان،
زنجان، اردبیل،
تهران،
اصفهان،
کرمانشاه و ...
در اعتراض بهعدم
اجرای آییننامه
و عدم پرداخت
مطالبات
قانونی خود
بطور همزمان
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
«وعده
وعید کافیه /
سفره ما خالیه!»
گروهی از
بازنشستگان
کشوری و تامیناجتماعی
در شهرهای
تهران، یزد،
ممسنی، اردبیل،
ایلام،
اهواز،
کرمانشاه و ...
در تجمع سراسری
اعتراضی شرکت
کردند. بازنشستگان
حاضر در مقابل
وزارت کار
اطلاعرسانی
کردند که
اسماعیل
گرامی کارگر
بازنشسته که
مدتی است از
زندان اوین
آزاد شده است،
مجددا
بازداشت شد.
کارگران
دیگر
۳ آبان
کارگران
کارخانه
«تکدانه»
مرند، در
اعتراض بهعدم
اجرای طرح
طبقهبندی
مشاغل که
الزام مواد ۴۸
تا ۵۰ قانون
کار است، و
خلف وعده
مسئولان تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
گفتنی است،
اجرای طرح طبقهبندی
مشاغل برای
کارگاههای
بالای ۵۰ نفر
الزامی است.
۴ آبان
شماری
از کارگران
مجموعه
شهرداری
ایرانشهر در
استان سیستان
و بلوچستان در
اعتراض بهعدم
پرداخت
۵ ماه
دستمزد، عیدی
و سنوات از
بدو شروع به
کار، مقابل
ساختمان
شهرداری تجمع
اعتراضی برپا
کردند.
.
۲۲ آبان
کارگران
گروه ملی
فولاد اهواز
برای سومین روز
متوالی با
اعتصاب چند
ساعته در محل
شرکت، مقابل
ساختمان
مدیریت تجمع
کردند. از
مهمترین خواستههای
کارگران،
«همسانسازی
حقوق مطابق
دریافتی
شرکتهای
مشابه، اجرای
کامل طرح طبقهبندی
مشاغل و
بازگشت به کار
تمامی
کارگران اخراجی
معترض» میباشد.
طی روزهای
گذشته
اعتراضات
کارکنان ادامه
داشته است.
بدنبال
کارشکنی
مدیرعامل
گروه ملی
صنعتی فولاد
ایران در
اجرای طرح
طبقهبندی
مشاغل و بیپاسخ
ماندن برخی
مطالبات
دیگر، شمار
زیادی از
کارگران شاغل
در بخشهای
مختلف شرکت با
توقف خطوط
تولید، مقابل
ساختمان
مدیریت تجمع
کردند.
کارگران با
توجه بهخلف
وعده مدیریت
روز چهارشنبه
١٧ آبان در یک
تصمیم جمعی از
رفتن به سالنهای
غذاخوری
خودداری کرده
هر دو شیفت
صبح و عصر
اعتصاب غذا
نموده و بهرستوران
شرکت نرفتند.
«ما کارگران
فولاد علیه ظلم
و بیداد / میجنگیم
میجنگیم!»
همانطور
ملاحظه میکنید
گزارشات
کارگری حاکی
است مبارزه
کارگران با
اتحاد و
پیگیری علیه
سرمایهداران ادامه
دارد،آنهم در
شرایطی که دشمنانان
رنگارنگ در
لباس دوست با
شعارهای
نابجا و بیموقع
و در موارد
بسیاری خطا و
دشمن شاد کن
بهسمپاشی
مشغولند و چوب
لای چرخ
مبارزه ما میگذارند.کارگران
ایران همواره
در منطقه و
جهان بهروحیات
انترناسیونالیستی
و نوعدوستی
معروف و
زبانزد بودهاند
و هماکنون
نیز در زمانی
که کارگران و زحمتکشان
فلسطینی در
مقابل دشمن
جنایتکار در
رزمی بیامان
قرار دارند
خلق فلسطین را
تنها نخواهد گذاشت
و دشمنان،
فریب خوردگان
و ناآگاهانی
را که سعی در
ایجاد شکاف
بین خلق
قهرمان
فلسطین و طبقه
کارگر ایران
را دارند، از
میان صفوف خود
خواهد راند و
از مبارزات
آزادی بخش خلق
فلسطین همچون
گذشته دفاع
خواهند نمود.
زنده
باد وحدت خلق
ایران و
فلسطین علیه
صهیونیسم و
امپریالیسم!
***
آیا طرح
استخراج گاز
دلیل سلاخی
مردم غزه است؟
مقالهای
ازهفته نامه
پرولتر،
ارگان مرکزی
حزب کمونیست
سوئد شماره 46
نوامبر23
در
برنامههای
اسرائیل برای
تبدیل کشور بهیک
قدرت نفتی
مانعی وجود
دارد بنام
غزه. و
اتفاقاً غزه
در میانه نقشههای
پروژههای
جدید نفت و
گاز قرار
دارد.آیا دلیل
سلاخی غزه
چنین پروژهای
است؟
وزیر
انرژی
اسرائیل،
اسرائیل کاتز
در تابسان
امسال در
رابطه با
برنامههای
خود برای
توسعه صنعت گاز
طبیعی در این
کشور با هدف
افزایش دو
برابری تولید
در سالهای
آینده
رونمایی کرد و
آن را اعلام
نمود.
وی گفت
این فرصت خوبی
است و ما
اکنون این
فرصت را داریم
که موقعیت
سیاسی
اسرائیل را در
منطقه و جهان
تقویت کنیم و
در عین حال
درآمدهای مالی
زیادی را برای
اقتصاد
اسرائیل
تضمین و ثبات
اقتصادی را
برای چند دهه
آینده تضمین
نمائیم.در 29
اکتبر، در
حالی که بمبها
بر سر مردم
غزه میبارید،
شش شرکت گاز
طبیعی چند
ملیتی در
اسرائیل
بودند و حقوق
بهرهبرداری
از ذخایر گاز
طبیعی را امضا
کردند. جنگ
اسرائیل علیه
غزه توسط
ایدئولوژی
نژادپرستانه
هدایت میشود،
اما پشتسر
این داستان
افراد بیرحمی
قراردارند.
بمبارانها و
تمایل بهپودر
کردن کامل
مقاومت
فلسطینیها،
انگیزههای
اقتصادی را
نیز پنهان میکند.
اسرائیل در
تلاش جدید
برای قدرت
نفت، غزه و
سازمان حماس
را سد راه خود
میبیند. یکدهه
پیش، اسرائیل
برای تامین
انرژی خود به
واردات نفت و
زغال سنگ
وابسته بود.
روابط بد با
همسایگان عرب
خود، آن را بهیک
تاریخگران
تبدیل کرده
است.
اما پس از
کشف ذخایر
بزرگ گاز در
شرق مدیترانه،
شرایط تغییر
کرده است.
اکنون
اسرائیل در
راه تبدیل شدن
بهیک تولید
کننده گاز
طبیعی و شریک
مهم در تامین
انرژی آینده
اروپا است.
اورسولا فون
در لاین، رئیس
کمیسیون اروپا
در هنگام
همکاری سهجانبه
مصر، اسرائیل
و اتحادیه
اروپا نوشت، ما
برای تامین
پایدار گاز
اتحادیه
اروپا ازمنطقه
مدیترانه
شرقی کار
خواهیم کرد.
این بهامنیت
انرژی اروپا
کمک خواهد
کرد. این
قرارداد در
تابستان 2022
امضا شد، پس
از اینکه
تحریمهای
اتحادیه
اروپا علیه
روسیه منجر بهبحران
انرژی گردید.
این
توافق به این
معنی است که
گاز اسرائیل
از طریق خطوط
لوله بهمصر
میرود و در
آنجا بهاصطلاح
به LNG تبدیل
میشود (پس از
مخفف انگلیسی
گاز طبیعی
مایع،Liquified Natural Gas) )در حالت
مایع، گاز
فضای کمتری را
اشغال میکند و
کارایی
بیشتری دارد.
سپس با
تانکرهای
مخصوص به
پایانههای
اروپا منتقل
میشود که در
آنجا فرآیند
معکوس انجام
میگیرد و سپس
از طریق خطوط
لوله در سراسر
قاره اروپا
توزیع میشود.
اسرائیل
قبلاً ازنظر
منابع طبیعی
غنی نبوده است.
بدون حمایت
مالی تاریخی
ایالاتمتحده
امکان
توسعه
نداشته است.
طبق گزارش USAID کمک
آمریکا به
ارزش پولی
امروزی 318
میلیارد دلار
تا سال 2022 به
اقتصاد
اسرائیل
تزریق شد که
بدون این کمک
امکان توسعه
بهسختی صورت
میگرفت.
صادرات اصلی
این کشور صدور
کالاهای خدماتی
و تکنولوژی
سطح بالایی
است. پس از دره
سیلیکون
کالیفرنیا،
"سیلیکون
وادی" در
اسرائیل بهعنوان
دومین مرکز
بزرگ فناوری
جهان در نظر
گرفته میشود.
در سال 2009،
ذخایر گاز در
سواحل
اسرائیل و غزه
کشف شد. ارزش
این ذخایر گازی
به 520
میلیارددلار
برآورد شده
است.
اسرائیل
مدتی است
ترکیب انرژی
خود را تغییر
داده و شروع
به استفاده
بیشتر و بیشتر
از گاز طبیعی
در تأمین
انرژی
خودکرده است.
ده سال پس از
شروع استخراج
گاز، آنها از
یک واردکننده
به یک
صادرکننده
تبدیل شدند و
خط لوله گازEMG میان
مصر و اسرائیل
میگذرد و
مسیر جریان را
تغییر داد. از
اینکه یک خط
لوله وارداتی
برای گاز مصر
بهاسرائیل
بود، به خط
لوله صادراتی
گاز اسرائیل
بهمصر تبدیل
شد. از سال 2019،
منابع گاز
اضافی کشف شد و
تولید گاز
اسرائیل از آن
زمان تاکنون
بیش از دو
برابر شده است.
یک خط لوله
دیگر کافی
نیست - در ماه
مه 2023، طرح هایی
برای پروژه خط
لوله جدید بین
اسرائیل و مصر
راه اندازی شد.
اما در
میان نقشههای
آینده
اسرائیل بهعنوان
یک صادرکننده
گاز با نفوذ،
مشکلی برای اسرائیل
وجود دارد: نوار
غزه. حماس
چندین بار به
خطوط لوله
حمله کرده و
موشکهایی را
بهمیدان
تامار، یکی از
نزدیکترین
میادین گازی
اسرائیل بهغزه
ارسال کرده
است. با حمله
حماس در 7
اکتبر، میدان
تامار بهدلیل
خطر حملات
تعطیل شده است
و تخمین زده
میشود که
برای اسرائیل
200 میلیون دلار
در ماه درآمد
داشته باشد.
به همین
دلیل که قبلاً
ذکر شد
قرارداد لوله
های گاز بین
مصر و اسرائیل
که از زیر آب
در خارج و در
امتداد سواحل
غزه عبور میکند منعقد
شده است. این
گاز در حال
حاضر از طریق
اردن بهسمت
مصر منحرف میشود
که عوارض
بیشتری برای
اسرائیل
ایجاد می کند.
حماس و
غزه نهتنها
خاری در چشم برنامههای
گازی اسرائیل
هستند، بلکه
در مسیر خط
لوله جدید
نفتی قرار
دارند که توسط
اسرائیل و امارات
متحده عربی
طراحی شده
است. توافق
تجاری بین
آنها اولین
توافق
اسرائیل با یک
کشور عربی. کشور
نفتی است میخواهد
اقتصاد خود را
متنوع کند و
صدها شرکت فناوری
اسرائیلی در
دو سال گذشته
خود را در این
کشور تاسیس
کردهاند.
امارات متحده
عربی نیز بهنوبه
خود در صنعت
گاز اسرائیل
سرمایهگذاری
کرده است. و از
جمله مالک 22
درصد میدان فوق
الذکر تامار
است.
خط لوله
برنامهریزی
شده از شهر
ساحلی
اسرائیل Eilot در دریای
سرخ اجرا میشود
و نزدیکترین
مسیر را به
دریای
مدیترانه طی
میکند و در
آنجا به شهر
عسقلون واقع
در کمتر از 15 کیلومتری
شمال غزه ختم
میشود. نفت
امارات در
آنجا خواهد
بود. بارگیری
مجدد بر روی
تانکرها برای
حمل و نقل
بیشتر به اروپا.
هنگامی که این
پروژه تکمیل
شود، کارآمدترین
مسیر حمل و
نقل نفت از
کشورهای خلیج
به اروپا
خواهد بود و
از اینرو مصر
میترسد که
منبع اصلی
درآمد کانال
سوئز بهطور
کامل توسط
تانکرهای
نفتی تصاحب
شود.
اقتصاد
اسرائیل در
حال تحول و در
جهت تبدیل شدن
به یک کشور
مهم
استراتژیک
نفت و گاز
طبیعی است،اما
زیرساختهایی
که صنعت جدید
به آن نیاز
دارد، نسبت بهتحقیقات
با فناوری
پیشرفته که تا
کنون اقتصاد
را بهپیش
برده است، در
برابر
خرابکاری و
ناآرامیهای
این منطقه
آسیبپذیرتراست.
در مسیر
زیرساختهای
جدید و مهم
این پروژه، غزه
قرار دارد.
آیا همین
دلیلی است
برحمله
تهاجمیتر و
بیرحمانهتر
قوای اشغالگر
علیه غزه در
خلال ماه
اخیر؟
***
هنرمندان
مشهور جهان در
همبستگی و
حمایت از خلق
فلسطین
راجرواترز،
خواننده گروه
پینک فلوید،
پرچم فلسطین
را در کنسرت
خود بهاهتزاز
در آورد.
جنایات
رژیم وحشی و
کودککش
صهیونیستی،
این روزها به
فجیعترین
حالت ممکن خود
رسیده و
روزانه
انبوهی از
زنان و کودکان
بیدفاع و بیگناه
در اثر حملات
بربرمنشانه
این رژیم سفاک،
جان خود را از
دست میدهند.
بمباران
بیمارستان
المعمدانی
غزه که بر اثر آن،
بیش از ۱۵۰۰
کودک، زن و
مرد بیپناه
جانباختهاند
یکی از فجیعترین
کشتاری است که
در صد سال
اخیر رخ داده
است.
در این
بزنگاههای
مهم تاریخی
است که کمترین
وظیفه هر
انسان آزاده،
اعلام انزجار
از جنایات
رژیم جعلی،
صهیونیستی و
استعماری و
همبستگی با
مردم غزه است.
از زمان آغاز
بمباران ضد
بشری غزه
بسیاری از شخصیتهای
تاثیرگذار در
زمینههای
مختلف بهخصوص
هنر در سراسر
جهان ، از
مردم فلسطین
بهدفاع
برخاسته و
رژیم کودککش
و صهیونیست
اسرائیل را
محکوم کردند.
جورج کلونی،
بازیگر مشهور
سینما هم که
همسری لبنانی
دارد، صدایش
را برای دفاع
از مردم غزه
بلند کرد و هانی
ابواسعد،
فیلمساز
تحسینشده
فلسطینی مقیم
هلند نیز که
سالیان
طولانی است
رنج دوری از
سرزمین مادریاش
را تحمل میکند،
میگوید هنر
بدون سیاست و
محکوم کردن
ظلم و ستم بیمعناست
و بزرگترین
آرزویش را
زندگی در
خاورمیانه
عاری از رژیمی
چون اسرائیل
بیان میکند.
وی ادامه
داده: «ماهیت
اسرائیل موجب
شرمساری یهودیهاست
و اگر با این
موضوع
مخالفند،
باید تحت هر
شرایطی این
مساله را
تغییر دهند»
آنجلینا
جولی، بازیگر
سرشناس
هالیوودی در
پستی در صفحه
شخصیاش زیر
تصویری از
ویرانیهای
غزه نوشت: «غزه
در ۲ دهه
گذشته، یک
«زندان باز»
بوده و حالا
بهسرعت در
حال تبدیل شدن
بهیک گور
دستهجمعی
است. ۴۰ درصد از
کشتهشدگان
کودکان بیگناه
هستند،
خانوادهها و
کل جمعیت در
حال کشته شدن
هستند و جهان
فقط نظارهگر
است. وی
تأکید کرده که
رهبران جهان
با امتناع از
درخواست آتشبس
بشردوستانه و
ممانعت از
تحمیل آتشبس
از سوی شورای
امنیت سازمانملل،
در این جنایتها
شریک هستند.»
جولیا پطرس،
خواننده
مسیحی لبنانی
حامی جبهه
مقاومت نیز
یادداشتی
نوشت و ابراز
کرد:
«اسرائیل
که به این
سرزمین و
ناموس تجاوز
کرده و تاریخ
سیاهش را روی
قتل و آوارهسازی
و ترور بنا
کرده، دشمنی
که در دهههای
گذشته به او
حق ریختن خونهای
ما داده شده،
اکنون مرتکب
نسلکشی
فرزندان ملت
ما در فلسطین
میشود.
درباره
کدامین حق حرف
میزنید؟»
در جانب
دیگر، پای یک
نامه از سوی
هنرمندان آمریکایی
خطاب به
بایدن، نام 55
هنرپیشه تراز
بالای
هالیوودی
دیده میشود؛
نامهایی چون سوزان
ساراندون،
کیت بلانشت،
واکین فونیکس،
کریستین
استوارت،
ماهرشالا
علی، چنینگ تاتوم،
مارک روفالو،
اسکار ایزاک،
اندرو گارفیلد
و جسیکا چستن. آنها
با آنکه
صراحتی در
محکوم کردن
اسرائیل
نداشتند،
خواستار توقف
جنگ شدهاند و
از ویرانیها
و نبود و قطع
امکانات
اولیه زندگی
در غزه نوشتهاند.
هنرمندان
دیگری چون
میریام
مارگولیز، تیلدا
سوینتون،
چارلز دنس،
پیتر مولان،
استیو کوگان
و... نیز از جمله
امضاکنندگان
نامه 2000 نفر از
ستارههای
ادبیات،
بازیگری و...
انگلیسند و
بیان کردهاند:
«غزه
در حال حاضر
جامعه
پناهندگان و
فرزندان پناهندگان
است. اکنون در
میان صدها
هزار نفر که
از هوا، دریا
و زمین
بمباران شدهاند،
به فلسطینیهایی
که پدربزرگ و
مادربزرگشان
با لوله تفنگ
مجبور به ترک
خانههایشان
شده بودند،
دوباره گفته
میشود که یا
فرار کنند یا
با مجازات
دستهجمعی در
مقیاسی
غیرقابل تصور
مواجه خواهند
شد. آنها از
حقوقشان
محروم هستند و
وزیر دفاع
اسرائیل آنها
را «حیوانات
انسانی» توصیف
میکند، به
افرادی بدل
شدهاند که
صهیونیستها
به خودشان
اجازه میدهند
تقریبا هر
بلایی سرشان
بیاورند. دولتهای
ما نه تنها
جنایات جنگی
را تحمل، بلکه
به آنها کمک
میکنند.
زمانی فرا میرسد
که آنها هم بهخاطر
همدستی خود
پاسخگو
خواهند بود».
این هنرمندان
بر کمکرسانی
دارویی و آب
و غذایی به
غزه تأکید
کردهاند و
خواستار آتشبس
فوری و باز
شدن گذرگاههای
غزه شدند؛
کسانی چون ماکسین
پیک وخالد
ابدالا،
کارگردانانی
چون مایکل
وینترباتوم،
مایک لی و آصف
کاپادیا، کمدینهایی
نظیر فرانکی
بویل و جوزی
لانگ،
نویسندگانی
همانند
مارینا
وارنر،
ژاکلین رز،
جیلیان اسلوو
و کورتیا
نیولند،
نمایشنامهنویسانی
از جمله
تانیکا گوپتا
و ابی اسپالن،
شاعر آنتونی
آناکساگورو،
همچنین شماری
از هنرمندان
تجسمی انگلیس.
دربخش دیگری،
موضعگیری
«مارک روفالو»
نیز که با
بازی در نقش
کاراکتر«هالک»
شناخته میشود،
جلبتوجه میکند.
او نوشته:
«وقایع غمانگیزی
در اسرائیل و
غزه در حال رخ
دادن است و من
درغم و اندوه
ناگفته و رنج از
دست دادن
زندگی و
عزیزان هستم.
این خشونت وحشتناک
باید پایان
یابد. بدیهی
است که من هیچ پاسخی
ندارم اما
احساس میکنم
کاملا ضروری
است که بر
وجود و واقعیت
مشترک انسانی
خود تمرکز
کنیم.
امیدواریم
انسانیت به
التیام زخمهای
غیرقابلتصور
تفرقه کمک
کند». او هم از کسانی
است که مشکلات
بهوجود
آمده در
شهرهای تحت اشغال
را با جنایات
گسترده
اسرائیل در
غزه در کفههای
برابر قرار
داده است.
حمایتهای
دیگر
هنرمندان
البته کم
نبوده:
ریزاحمد، بازیگر
عربتبار
هالیوود
درگفتوگوهای
اختصاصی با
شبکههای
پربیننده
تلویزیونی،
تلاش کرد تا
صدای مردم رنجکشیده
غزه باشد و از
محدودیتهایی
که بر آنها
اعمال میشود
پرده بردارد و
افکار عمومی
را در جریان
آنها بگذارد؛
همچنین نانسی
عجرم که در
حسابش در شبکه
ایکس نوشته:
«خداوندا،
از فلسطین و
لبنان محافظت
کن، ما شایسته
زندگی در صلح
در سرزمین
خودمان هستیم»
و جیجی
حدید، مدل
فلسطینیتبار
که همدردی و
اندوه عمیقش
را در باره
مردمی که تحت
اشغال زندگی
میکنند با
این کلمات
بیان کرده که
«من احساس همدردی
عمیقی با مردم
فلسطینی دارم
که زیر سایه اشغال
زندگی میکنند،
این وظیفهای
است که هر روز
آن را احساس
میکنم. هر
انسانی حق
دارد با
احترام و
امنیت زندگی کند،
بدون توجه به
ملیت، نژاد یا
مذهبش. میدانم
حرفهایم
هرگز دردها را
التیام نمیبخشد
اما همیشه
برای امنیت و
صلح انسانهای
.بیگناه، دعا
میکنم» نیز
از همین
شمارند....زنده
باد همبستگی
با خلق دلاور
فلسطین!
***
چند
نکته پیرامون
سخنرانی حسن
نصرالله،دبیرکل
حزب الله
لبنان
حسن
نصرالله،
دبیر کل حزب
الله لبنان
دیروز جمعه ١٢
آبان در اولین
سخنرانی خود
از زمان حمله
کوبنده طوفان
الاقصی در
هفتم اکتبر بهمناطق
شهرک نشین
اشغالی
اسرائیل و
متعاقب آن حملات
تلافی جویانه
و جنون آمیز
اسرائیل گفت
که تنها راه
جلوگیری از
جنگ بزرگ منطقهای،
توقف حملات
وحشیانه
اسرائیل بهغزه
است بهبرخی
از مهمترین
نکات این
سخنرانی
اشاره میکنیم: یکم
:برخلاف پیشبینیهای
رسانههای
غربی و برخی
از شخصیتها و
تحلیلگران
سیاسی که بر
این تصور
بودند که حسن
نصرالله با شکلی
از اعلام جنگ
رسمی علیه
اسرائیل و
آمریکا نفسها
را درسینه حبس
خواهد کرد،
بدون هیجان
سیاسی با توجه
بهتوازن قوا
در شرابط
کنونی،
هوشمندانه و
صراحتا تاکید
کرد که
عملیاتِ
“طوفان
الاقصی” در ۷ اکتبر
از سوی سازمان
مقاومت
فلسطینی
حماس؛ یک عملیاتِ
کاملا “فلسطینی”
بوده که حتی
بسیاری از
شاخهها و
محورهای
جریانِ
مقاومت در
منطقه نیز، از
آن بیاطلاع
بودهاند. در
همین رابطه
نصرالله
تاکید کرد که
“مخفی بودنِ
مطلق عملیات”
و انحصارِ آن
در دست شاخهی
فلسطینیِ
مقاومت؛ از
عمده دلایلِ
موفقیت آن
بوده است. وی
تاکید بر
اینکه حتی
“حزبالله
لبنان” و دیگر
شاخههای
مقاومت نیز از
عملیاتِ
طوفان الاقصی
بیاطلاع
بودهاند؛از
رمز موفقیت
اين عملیات که
ارکان نظام صهیونیستی
اسرائیل را بهلرزه
در آورد تشریح
کرد.
تشریح
کرد که جنبش
مقاومت
فلسطینی حماس
بهتنهایی
توانایی و
قدرتِ لازم
برای اجرای عملیاتی
در حد و
اندازهی
“طوفان
الاقصی” را
داشته است و
اسرائیلیها
باید از توانِ
واقعی این
جنبش مقاومت
که از حمایت
سازمانها و
احزاب
فلسطینی و
مردم فلسطین
برخوردار است
، آگاه باشند.
دوم: برخلاف
برخی خبرسازیهای
مقامات و
رسانههای
ضدِّ ایرانی،
بی بی، سی ، منو
تو و ایران
اینترناشنال
و صدای آمریکا
و دویچه آلمان
و رادیو
فرانسه و
رادیو فردا و
صدای آمریکا...
که کوشیدند
ایران را
کارگردان
اصلی این حمله
تبلیغ کنند
؛با توجه بهتاکید
حسن نصرالله
نه تنها رژیم
ایران بلکه حتا
بسیاری از
شاخههای
جنبش مقاومتِ
غرب آسیا نیز
از فرایندِ
برنامهریزی
و اجرای
عملیات طوفان
الاقصی، بیاطلاع
بودهاند.این
تبلیغات در
جهت انحراف
اصلی مسئله فلسطین
بعنوان یک
جنبش «غیر
مستقل» و
تحریک افکار
عمومی و جنگ
روانی علیه
ایران سوق
داده شد، اما
با شکست روبرو
گردید. وی
بدرستی تاکید
کرد تصمیمگیرندگان
واقعی،
رهبران و
رزمندگان
مقاومت
فلسطین بودند.
ایران از گروههای
مقاومت
فلسطین حمایت
میکند؛ اما
بر گروههای
مقاومت اعمال
قیمومیت نمیکند
و نبرد طوفان
الاقصی این
حقیقت را
تایید کرد.
سوم:
حسن نصرالله
در بارهی
گمانهزنیهای
بسیاری مبنی
بر این که
همزمان با سخنرانی
او؛ جنبش حزبالله
لبنان وارد
جنگ با
اسرائیل
خواهد شد.گفت «برخی
میگفتند سید
امروز
میخواهد
اعلام کند که
حزبالله
وارد جنگ میشود،
ما از ۱۷ مهر (۸
اکتبر) وارد
نبرد شدهایم.
ما ۳ هفته است
که وارد جنگ
شدیم. البته
ما هم مثل همه
دنیا روز شنبه
متوجه عملیات
طوفان الاقصی
شدیم». نصرالله
تاکید کرد که
مقاومتِ
لبنان در کنار
مقاومتِ
فلسطین در
غزه؛ با
اسرائیلیها
وارد جنگ شده
است وی بیش از
این مبنی بر
اینکه «اگر
ارتش اسرائیل
حمله زمینی را
آغاز کند وارد
خاک غزه شود
ما نیز وارد
عمل خواهیم
شد» سخن زیادی
نگفت. اما
در همین حد
نیز مقاومتِ
لبنان همچنان
بخش بزرگی از
توانِ
اطلاعاتی،
نظامی و ماشین
جنگیِ اشغالگران
را در مرزهای
شمالی فلسطین
اشغالی؛معطلِ
تصمیمات و
اقداماتِ
آتیِ خود نگاه
داشته و از
باریکه غزه
دور نگاه
خواهد
داشت،اقدامات
مهمی است که
صورت گرفته و
در حال انجام
است . نصرالله
تاکید کرد که
«همه احتمالات
در جبهه لبنانی
باز است و همه
گزینهها روی
میز است و ما
میتوانیم در
هر زمانی به
آنها متوسل
شویم… با ناوهایی
که در
مدیترانه ما
را تهدید میکنید
ما نیز برای
آنها برنامه
داریم و ترسی
از آنها
نداریم… ممکن
است ما وارد
جنگ کامل
شویم،دشمن
باید این را
در محاسبههای
خود وارد کند»
حسن
نصرالله در
سخنرانی خود
اشارهای نیز
بهتاریخِ
حضور
آمریکاییها
در منطقه کرده
و گفت:«
آمریکاییها،
شکستهای خود
را در عراق و
لبنان و خروج
تحقیرآمیز خود
از افغانستان
را بهخاطر
بسپارند،
کسانی که در
اوایل دهه
هشتاد در
لبنان شما را
شکست دادند،
هنوز زندهاند
و فرزندان و
نوه هایشان با
آنها هستند»
بطور خلاصه میتوان
گفت حسن
نصرالله در
این سخنرانی
با توجه به
اوضاع بحرانی
داخلی
لبنان،با
توجه بهتوازن
قوای منطقهای
و جهانی از هر
گونه اقدام
عجولانهای
پرهیز کرد ؛تلاش
نمود فشار
افکارعمومی
جهان را علیه
جنایاتِ
اشغالگران
اسرائیلی
بویژه در
ممالک عربی
علیه مردم غزه
را افزایش دهد
و ضمن دفاع از مبارزه
مردم فلسطین
شرایط ذهنی و
مادی برای تحرک
گستردهتر را
در آینده
بویژه در میان
ممالک عربی
فراهم آورد.
" افزایش
سن بازنشستگی
در ایران و
اظهارات پیرامون
آن"
یکی
از مهمترین
مسائل امروز
ایران که بحث
های فراوانی در
محافل و جوامع
کارگری در پی
داشته لایحه
پیشنهادی
دولت برای
افزایش سن
بازنشستگی
است. تصمیمی
که در صورت
اجرایی شدن
،تاثیرات
قابل توجهی بر
زندگی
اجتماعی
ایرانیان
خواهد گذاشت.
دراین نوشتار
سعی داریم
نگاهی کلی بر
این فرایند
بیاندازیم و
ارزیابی نسبی
به دست دهیم. .
بنا بر
اخبار منتشره
در رسانه های
رسمی، دولت تصمیم
دارد باتوجه
افزایش
میانگین شاخص
امید به زندگی
و اینکه صندوقهای
بازنشستگی
قادر نیستند
منابع لازم را
برای پرداخت
حقوق
بازنشستگی به
دلیل این
افزایش تامین
نمایند سنوات
لازم برای
بازنشستگی را
تا ۳۵ سال
افزایش دهد.
البته برای
اجرای این
قانون فرآیندی
پله کانی در
نظر گرفته شده تا
افرادی که در
شرف
بازنشستگی
هستند به نوعی
درگیر تبعات
این تصمیم
نشوند یا بر
اساس سنوات
کارکرد کمتر
مورد تاثیر
قرار گیرند.
ظاهرا
مخالفان
لایحه با
مستمسک قرار
دادن حداقل سن
۶۲ سال
لازم برای
بازنشستگی با
سنوات کمتر از
۳۵ سال
سعی داشتند
ادعای افزایش ۱۲ ساله
را مطرح کنند
که با کمی
تدقیق بی اساس
بودن ادعا
روشن میگردد.
در قانون قبلی
هر مرد که ۳۰ سال
سنوات کارکرد
داشت و به سن ۵۰ سال
میرسید از
حقوق بازنشستگی
کامل
برخوردار
میشد در صورتی
که قانون جدید
تنها سنوات
لازم را به ۳۵ سال
رسانده . به
این ترتیب
باید گفت ۵ سال
کار اضافه
لازم است تا
شخص ذکور
بازنشسته شود
و مطرح کردن
عدد ۱۲ نوعی
مغالطه است. لازم به
یاد آوری است
که زنها چه در
قانون قبل و
چه قانون جدید
با یک اختلاف ۵ ساله
در همه موارد
از مردها
زودتر
بازنشسته میشوند.
فارغ از
اینکه آیا
ادعای دولت در
مورد دلایل ناتوانی
صندوقهای
بازنشستگی
مورد دفاع است
یا نه و آیا
این ناتوانی
میتواند از
عوامل دیگری
از جمله فساد
موجود در شرکتهای
زیر مجموعه
این صندوقها
و دست اندازی
مدیران
انتصابی
نهادهای قدرت
در راس آنها
باشد باید گفت
حتا در قانون
جدید اختلاف
فاحشی با
بسیاری از کشورهای
جهان از جمله
کشورهای
صنعتی از لحاظ
سن بازنشستگی
وجود دارد. به
نحوی که در
کشورهایی
همچون سوئد
ودانمارک ونروژ
وآلمان،
ژاپن... ۶۷
سال است و
فرانسه حداقل
سن بازنشستگی
از 62 سال به 64 سال
افزایش یافته
است ودراین
مورد با چنین
مقایسه ای میتوان
دریافت در
جهانی که
مبنای اصلی
پیشرفت سرمایه
دارانه بهره
کشی روزافزون
از کارگران است
هنوز حداقل به
لحاظ صوری با
اختلاف بسیاری
قوانین ایران
دراین زمینه
عادلانه تربه
نظر میرسد. در
مرتبه بعد
واقعا باید بر
این واقعیت
اذعان داشت که
بازنشستگی
افراد درسن ۵۰ سالگی
یعنی در اوج
مرحله بهره
وری و خلاقیت
به لحاظ سنی
امری کاملا
غیر منطقی به
نظر میرسد و
شاهديم که
افراد پس از
بازنشستگی در
این سن و حتا
بالاتر در
همان سازمان
یا بازار کاری
دیگر برای رفع
احتیاجات
ضروری به
ادامه کار میپردازند
و معمولا کسی
در این سنین
خود را خانه
نشین نمیکند.
از مراتب پیش
گفته میتوان
نتیجه گرفت
آنچه مورد
مطالبه
کارگران و زحمتکشان
ایران میتواند
قرار گیرد نه
تقلیل سن
بازنشستگی
بلکه مطالبه
دستمزد
عادلانه میتواند
باشد. چرا که
هدف از کار
کارگران
تأمین معاش و
بر طرف نمودن
احتیاجات است
و برای نیروی
کاری که نمیتواند
این نیاز را
با حقوق
بازنشستگی
برطرف کند
عملا سن
بازنشستگی تا
زمان از
کارافتادگی کامل
وی امتداد
میابد و صحبت
درباره حدود
آن بیهوده است.
.میبینیم
که با یک نگاه
کلی و منطقی
محل منازعه کاملا
متفاوت شد. به
این معنی که
اگر کارگران
از دستمزد
عادلانه و متناسب
با رشد تورم
بهره مند
گردند چه بهتر
که از خلاقیت
و بهره وری
آنها در راه
رشد شخصی و
اجتماعی در
میان سالی
استفاده گردد
نه اینکه در اوج
مهارت مجبور
شوند شغلی که
در آن تجربه
کافی دارند را
رها کرده و در
برخی موارد به
کارهای دون
شان خود تن
دهند.
***
گزارشی
از تطاهراتهای
ضد صهیونیستی
و اشغالگری و
درهمبستگی با
خلق فلسطین
از
ساعت ۱۴ روز،
شنبه ۴ نوامبر
تظاهرات
بسیار باشکوهی
در شهر برلن
با شرکت قریب
به ۱۳۰۰۰ هزار
نفر در حمایت
از مقاومت و
مبازره
فلسطینیها
در نوار غزه
برگزار شد در
این تظاهراتِ
با شکوه نکتهای
که علاوه بر
نظم، جو گرم و
شعارهای
رزمندهاش بهچشم
میخورد،
سازماندهی بینظیر
آن بود .از سوی
برگزار کنندهگان
صدها نفر
مامور
انتظامی
مسئولیت نظم
این تظاهرات
عظیم را بهعهده
داشتند که به
بهترین وجه از
عهده آن بر آمدند.
هزاران پرچم
فلسطین در هوا
بهاهتزاز در
آمده بود.
بنرهای بیشماری
خواستهای
تظاهر
کنندگان را بهنمایش
در آورده
بودند. یک
پرچم فلسطین
بهطول حدود
۱۰۰ متر و عرض
۲۰ متر روی
دست ۱۰ ها نفر
با شکوه خاصی
حمل میشد. در
صف اول
تظاهرات
معلولین
فلسطینی با
ویلچر در حرکت
بوده و در
ردیف دوم زنان
فلسطینی بهطور
سمبلیک جنازههای
نوزادان کفن
پوش را حمل میکردند.
شعارهای این
تظاهرات که
قبلا، اجبارا
از سانسور
پلیس برلن
گذشته بود،
عبارت بودند
از: از برلن
تا غزه، یالّا
انتفاضه! به نسلکشی
در غزه خاتمه
دهید!
فلسطینِ آزاد! غزهِ
آزاد!
زنده باد
فلسطین! بهکشتار
خلق، به
آپارتاید، به
اشغال فلسطین
توسط اسرائیل
پایان دهید!
اسرائیل
بمباران میکند،
آلمان هزینه
میکند!
دفاع از حقوق
دموکراتیک و
آزادی بیان
،از جمله برای
فلسطینیان! و...
بیش از هزار
پلیس مسلح در
دو طرف صف
تظاهر کنندگان
رژه میرفتند. در
حالیکه پلیس
برلن تعداد
شرکت کنندگان
را ۸۵۰۰ نفر
اعلام کرده
است بر گزار
کنندگان تعداد
شرکت کننگان
را بیش از
۱۳۰۰۰ نفر
برآورد کردهاند. به
این تظاهرات
علاوه بر
"اتحاد گروههای
طرفدار
فلسطین"
سازمان منتقد
اسرائیل بنام
"صدای
یهودیان برای
ایجاد صلح
عادلانه در
خاورمیانه" و
نیز سازمانها،
احزاب و گروههای
چپ و کمونیست
فراخوانده
بودند.
رفقای هوادار
حزب کارایران
(توفان)
فعالانه در
این تظاهرات
شرکت کردند
وبا خلق
فلسطین ابراز
همبستگی
نمودند.
در
سوئد در طی یک
ماه اخیر
جندین
تظاهرات بزرگ
برگزار شد.
یکشنبه ۱۲
نوامبر ۲۰۲۳
در دوازده شهرمختلف
سوئد تظاهرات
علیه رژیم
صهیونیستی
اسرائیل
برگزار شد که
با توجه به
سانسور شدید
رسانههای
رسمی این
کشور، دریغ از
یک گزارش کوچک
از اینهمه
مردم صلحدوست
و آزادیخواه
درکف خیابان. در
استکهلم
هزاران نفر در
مقابل مجلس
سوئد تجمع
کرده، پس از
سخنرانیهای
پرشور در
همبستگی با
خلق فلسطین و
محکومیت رژیم
متجاوز
اسرائیل بطرف
میدان مرکزی
شهر«سرگل » راه
پیمایی
نمودند.
یکی
ازنمایندگان
شیلیایی تبار
پارلمان سوئد،
عضو «حزب چپ»
سوئد ضمن
همبستگی با
مردم سوئد بمباران
غزه را شدیدا
محکوم کرد و
از دولت بورژوازی
و راست این
کشور انتقاد
نمود. یکی
دیگر از
سخنران این
تجمع نماینده
حزب کمونیست
سوئد بود که
با محکومت رژیم
صهیونیستی
صریحا اعلام
کرد:
یکم، مبارزه
مردم فلسطین
از ٧ اکتبر
آغاز نشده،
بلکه بیش از
٧٠ سال است که
ادامه دارد. دوم،
مبارزهای که
در جریان است
بین اشغالگر و
جنبش مقاومت
تحت اشغال،
بین ظالم و
مظلوم است. در
اینجا مبارزه
ملت تحت اشغال
مشروع و
عادلانه است. سوم،
مبارزهای که
در جریان است
فقط بین
سازمان
اسلامی حماس و
قوای اشغالگر
نیست، بلکه
جنگ همه احزاب
و گروههای
فلسطینی سوای
ایدئولوژی و
مذهب علیه
متجاوزین صهیونیست
است. چهارم،
قوای متجاوز و
استعمارگر حق
دفاع از خود
را ندارد و
دولت سوئد
برخلاف همه
موازین بین المللی
بیشرمانه حق
دفاع از
متجاوزین را
بهرسمیت میشناسد
و مبارزه مردم
فلسطین را
تخطئه میکند. پنجم،
احزاب «چپ»
پارلمانی
سوئد، سوسیال
دمکرات تحت
رهبری
ماگدلنا
اندرشون و حزب
چپ سوئد، نوشی
داد گستر،با
محکوم کردن
مقاومت
عادلانه جنبش
فلسطین و
عملیات ٧
اکتبر که مورد
حمایت همه
احزاب و
سازمانهای
فلسطینی از
جمله جبهه خلق
برای آزادی
است،برای
صهیونیستها
خوش رقصی میکنند.
اینها ریاکار
و فاقد روح
همبستگی با
مردم غزه
هستند. این
رفیق سخنران
سپس با چند
شعار از جمله:
پیروز باد
جنبش مقاومت
فلسطین ! تحریم
باد رژیم
آپارتاید اسرائیل!
نابود باد
رژیم
صهیونیستی!
آتشبس فوری!
قطعفوری
بمباران و
محاکمه سران
جنایتکار
صهیونیست در
یک دادگاه بینالمللی!
به سخنرانیاش
پایان داد و
مورد تشویق
وسیع
تظاهرکنندگان
قرار گرفت. فعالین
حزب
کارایران(توفان)
نیز وسیعا در
این تظاهرات
شرکت
کردند،ضمن ابراز
همبستگی با
خلق فلسطین
رژیم متجاوز و
فاشیست و
کودکش
اسرائیل و
بمباران
وحشیانه غزه را
محکوم نمودند.
گزارش
دریافتی از
فعالین حزب
کارایران(توفان)
در مورد
تظاهرات شنبه
١١ نوامبر در
شهر لینشوپینگ
در همبستگی با
خلق فلسطین و
محکومیت رژیم
جنایتکار
اسرائیل. «در
همبستگی با
خلق فلسطین
بیش از ۴٠٠
نفر در تظاهرات
شهر لین
شوپینگ سوئد
که توسط «گروه
حمایت از
فلسیطن»
برگزار شد،
شرکت کردند و
نفرت و انزجار
خود را نسبت
به فجایع غزه
و حمایت
بیشرمانه
دولت سوئد از
رژیم
تروریستی و
نژاد پرست اسرائیل
ابراز داشتند.
افراد و شخصیتهای
مختلفی در این
تجمع در دفاع
از مردم
فلسطین
سخنرانی
کردند. فعالین
حزب
کارایران(توفان)
نیز در این
تظاهرات شرکت
داشتند و ضمن
محکوم کردن
رژیم
صهیونیستی
اسرائیل با
خلق فلسطین و
جنبش مقاومت
فلسطین ابراز
همبستگی
نمودند. یکی
از رفقا در
این تظاهرات
سخنرانی
پرشوری ایراد
کرد که مورد
استقبال شرکت
کنندگان در تظاهرات
قرار گرفت. در
بخشی از این
سخنرانی چنین
آمد: دوستان
و رفقای
فلسطینی،
دوستان و
رفقای سوئدی! اکنون
در شرایطی این
تظاهرات را
برگزار میکنیم
که رژیم
صهیونیستی
همچنان به
بمباران وحشیانه
مردم بیدفاع
غزه ادامه میدهد
و دولت بیشرم
سوئد نیز از
آن حمایت میکند. دوستان
و رفقا! پس از
آنکه
امپریالیسم
جنایتکار
آمریکا بمب اتمی
را به شهر
هیروشیما
ژاپن در طول
جنگ جهانی دوم
در ۶ اوت ١٩۴۵
پرتاب کرد،
انفجاری که منجر
به مرگ و
ویرانی
گسترده در
سراسر شهر شد
حدود ١۵
کیلوتن
برآورد شد. اکنون
نزدیک به ٨٠
سال بعد،
نیروی
انفجاری بمبهایی
که
هواپیماهای
جنگی ارتش
صهیونیستی اسرائیل
از زمان حمله
مرزی جنبش
مقاومت
فلسطینی حماس
در ٧ اکتبر بهغزه
پرتاب کردند،
«معادل بمب
هستهای
پرتاب شده
برفراز
هیروشیما» است. پس از
حملات طوفان ٧
اکتبر که منجر
بهکشته شدن
١۵٠٠
اسرائیلی شد،
حملات انتقام
جویانه و
تروریستی
اسرائیل بهمنطقه
تحت محاصره
اقتصادی و
نظامی غزه بیش
از ١١ هزار
فلسطینی از
جمله ۵٠٠٠
کودک جانباختند. دوستان
و رفقای عزیز!
صرف نظر از
اینکه نازیسم
و صهیونیسم هر
کدام سمبل
افراطیترین
گرایشهای
نژاد پرستانهی
دوران معاصر
به شمار میآیند
و نیز جدای از
سیاستهای
مشترک توسعه
طلبانه و
مطامع پایان
ناپذیر هر دو،
و هم چنین غیر
از تعاملات و
توافقاتی که
بهطور
مستمر، میان
آنها وجود
داشت، اتّخاذ
خشونت
بارترین شیوههای
برخورد و
توسّل به بیرحمانهترین
روشهای قلع و
قمع مخالفان،
از جمله وجوه
مشترک میان
این دو جریان
مصیبت بار قرن
بیستم به حساب
میآید. از
این روی بدون
تردید نازیسم
و صهیونیسم دو
روی یک سکهاند
و باید
قاطعانه
محکوم گردند. سکوت و
بیطرفی در
برابرجنایات
غزه، همدستی
با تروریسم
دولتی
اسرائیل و
علیه حقوقبشر
است! ما
خواهان آتش بس
فوری و قطع
بمباران
وحشیانه هستیم! نابود
باد رژیم
صهیونیستی و
تروریستی
اسرائیل!
نابود باد
امپریالیسم
آمریکا
بزرگترین تروریسم
دولتی جهان!
زنده نبرد
قهرمانانه
خلق فلسطین
یکشنبه ۱۹ نوامبر دهها
هزار نفر در
استکهلم سوئد
علیه بمباران
وحشیانه غزه و
درمحکومیت
حکومت
فاشیستی
صهیونیستی
اسرائیل راه
پیمایی کردند.
طبق گزارش
دریافتی از
فعالین حزب
کارایران(توفان)
در استکهلم
امروز یکشنبه ۱۹ نوامبر
تظاهرات
عظیمی از طرف
گروه فلسطین
در همبستگی با
مردم غزه و
محکومیت رژیم
جنایتکار و
صهیونیست اسرائیل
برگزار شد.
بسیاری از
شخصیتها،
سازمانها و
احزاب مترقی و
لایههای
جوان جامعه در
این تظاهرات
شرکت کردند.فعالین
حزب کار
ایران(توفان)
نیز وسیعا در
این تطاهرات
شرکت کردند و
همبستگی خود
را با خلق فلسطین
ابراز داشتند.
برخی از
شعارهای این
راهپیمایی
عظیم عبارت
بودند از :
مرگبر
دولت
نژادپرست و
غاصب و کودککش
اسرائیل،!
مرگبر
نتانیاهوی
جنایتکار!
از رودخانه
تا دریا!
فلسطین آزاد
خواهد گشت!
سوئد بیدار
شو! و
آتشبس
فوری!
مرگبر
صهیونیسم!
مرگبر
امپریالیسم
امریکا و
شرکای غربیش!
درود بر
انتفاذه ۱-۲-۳.!
این
راهپیمایی
باشکوه از یکی
از مراکز شهر
استکهلم شروع
و به سایر
خیابانها و
اطراف این شهر
کشیده.در حین
راهپیمایی
تظاهرات
کنندگان از
کنار شرکت
زنجیرهای مکدونالد
گذشته و این
شرکت
امپریالیستی
را مورد
انتقاد شدیدی
قرار دادند.
بیش از ٣٠
هزار نفر در
این تظاهرات
شرکت کردند.
تظاهرات
حامیان
فلسطین مقابل
سفارت صهیونیستی
اسرائیل در
استکهلم
گزارش
دریافتی از
فعالین حزب
کارایران
(توفان) در
سوئد: دیروز
چهار شنبه ۲۲ نوامبر
ساعت دو بعد
از ظهر
تظاهراتی در
مقابل سفارت
اسرائیل و در
ادامه مقابل
سفارت امریکا
در شهر
استکهلم با موفقیت
برگزار شد.
علیرغم سرمای
شدید
حضوراینهمه
جمعیت و شماری
از شخصیتهای
مهم سیاسی
سوئدی و
سازمانهای
مترقی چشمگیر
بود. رفقای
هوادار حزب
کار
ایران(توفان)هم
در این تجمع و
راهپیمایی
شرکت فعال
داشتند.
شعارهای
اساسی این
تظاهرات بر
علیه
اشغالگران
صهیونیستی و
امپریالیست امریکا
و متحدین
غربیش منجمله
دولت امپریالیستی
سوئد بدین
قرار بوده:
نابود باد
صهیونیسم!
از
رودخانه تا
دریا،فلسطین
آزاد خواهد
گشت!
نابود باد
امپریالیسم
امریکا!
از
استکهلم تا
غزه-اسرائیل! جنایتکار-نتاننیاهوی
جنایتکار!
آتشبس
فوری!
زنده باد
غزه ،زنده باد! فلسطینآزاد!
اسرائیل تروریست-صهیونیستهای
کودک کش!
مردم سوئد
بیدار شوید
نه برق نه
آب نه غذا و نه
دارو!
زنده باد
انتفاضه!
در
پایان چند
شخصیت
سوئدی،فلسطینی
و انگلیسی در
این تجمع
سخنرانی با
شکوهی کردند و
جنایات
صهیونیستها
در غزه که با
همکاری آمریکا
و متحدین غربی
و از جمله
دولت سوئد
صورت گرفته را
افشا و محکوم
ساختند و
خواهان آتشبس
فوری و قطع
بمباران
وحشیانه در
غزه شدند.
برگزاری
چندین
تظاهرات ضد
صهیونیستی در
چند شهر آلمان
یکشنبه ۱۹ نوامبر طبق
گزارشات دریافتی
از فعالین حزب
کارایران(
توفان)
درآلمان روز
شنبه هزاران
نفر در چند
شهر المان از
جمله در بن و
فرانکفورت
برلین
ودوسلدرف....،
برای همبستگی
با خلق فلسطین
به خیابان
آمدند و جنایات
ضد بشری
اسرائیل را
محکوم کردند. تظاهرکنندگان
شعارهای «غزه
را آزاد کنید»
و «فلسطین را
آزاد کنید» سر
دادند.
همچنین
شعارهای
«آلمان کمک
مالی میکند،
اسرائیل
بمباران میکند»،
«نسلکشی را
متوقف کنید» و
«رسانههای
آلمانی دروغ
میگویند،
گول نخورید»
توسط
تظاهرکنندگان
سر داده شد......
***
چرا بخشی از مردم
ایران، نسبت
به قتل عام و
نسلکشی
فلسطینیان در
غزه، توسط
اسراییل، بیتفاوتاند
!؟
همه
انسانهای
انقلابی
،مترقی
،عدالتخواه و
باوجدانِ جهان
میدانند که
هدف از تشکیل
"کشوری"بنام
اسراییل ،
هرگز برای
نجات یهودیان
نبوده بلکه در
پس پرده ،
اهداف اصلی
دولتمردان
فاشیست و
استعمارگر
امپریالیسمِ
قدرتمند
انگلستان در
اوایل قرن
بیستم ، نظیر
چرچیل ،
لویدجرج ،
جیمزبالفور و
لُرد روتشیلد
، بر اساس
سیاست"تفرقه
بینداز و
حکومت کن"،
دولت جعلی
اسراییل را در
درجه اول برای
تسلط و غارت
نفت
خاورمیانه و
بدنبال آن
سرکوب و
جلوگیری از
رشد افکار
انقلابی
کمونیستها در
منطقه و ملیگرایی
در کشورهای
عربی و
بطورکلی برای
حفظ منافع غرب
، در فلسطین
پایهگذاری
کردهاند
از
آن زمان تا به
امروز، خلقهای
عرب و بویژه
خلق فلسطین
تاوان سیاست
استعماری
راهزنان غرب
وحشیِ
بریتانیایی و
آمریکایی را
میپردازند
جنایات
و نسلکشی
رژیم نازی و
فاشیست آلمان
و کشتار قریب
بهشش میلیون
یهودی و وجدان
گناهکار
مسیحیت اروپا
، آنچنان
بستری را برای
صهیونیستهای
اسراییلی
فراهم کرد تا
با
تاکید"خدای
خویش ،
یَهووه" ، ثبت
در تورات ،
خود را قوم
برگزیده و
برتر و بقیه
اقوام روی
زمین ، خصوصا
اعراب و
فلسطینیان را
پستتر از خود
و "حیوان
انسان نما"
بدانند !
از
طنز روزگار
تمام آن
همدردیها ،
همبستگیها ،
اشکها و
مظلومیتهایی
که در رسانهها
، فیلمها و
سخنرانیها
برای نسلکشی
یهودیان توسط
نازیسم آلمان
، طی دهها
سال ، وجدان و
قلوب جهانیان
، خصوصا
اروپاییان را
جریحه دار
کرده بود ، به
یکباره در
کشتار و نسلکشی
و وحشیگریهای
اخیر
آدمخواران
صهیونیست
آمریکایی ، اروپایی
و اسراییلی در
نوارغزه به
باد رفت و بیاعتبار
شدند ! جنایات
و توحش اخیر
نازیسم اسراییل
نژاد پرست در
غزه ، همدردی
با یهودیان قتلعام
شده توسط ارتش
آلمان را هم ،
در بین اعراب و
مردم
خاورمیانه و
کشورهای
اسلامی ، کمرنگ
و بیمقدار
نمود !!
جهانیان
دریافتند که
در درندهخویی
و عوامفریبی
تفاوتی بین
نازیسم آلمان
و نازیسم
صهیونیستهای
اسراییلی
نیست .
تظاهرات و
اعتراضات
میلیونها
مردم در۱۲۰ کشور
دنیا علیه
جنایات
اسراییل و
حمایت بیش از۵۰ سازمان
و احزاب مترقی
و انقلابی
جهان ، گواه این
مدعاست!
بر
جهانیان و
ملتهای
ضداستبداد و
ضدفاشیسم عیان
شد که این
صهیونیستهای
مسیحی
آمریکایی و
اروپایی و
صهیونیستهای
اسراییلی
هستند که برای
حفظ برتری و
هژمونی خود در
دنیا ، مدام
امنیت جهانی
را بهخطر میاندازند
و در این راه و
مقصود خود ،
حتی حاضرند
کره زمین را
بهجنگ اتمی
بکشانند و
بشریت را
نابود سازند!
"مدعی
گرنکند فهم
سخن ، گو :
سروخشت" !
باری،
در این کارزار
و در این جنگ
نابرابر و قتلعام
مردم غزه، بیاعتنایی
و انفعال
اکثریت
شکننده مردم
ایران نسبت به
کشتار
فلسطینیان
سوال برانگیز
شده است!
برای
پاسخ به این
پرسش بهنکات
زیر و بصورت
راندوم و
تیتروار
اشاره میکنیم
تا خوانندگان
محترم بهعمق
فاجعه و شکاف
عمیق بین
اکثریت مردم
با حاکمیت
جمهوری
سرمایهداری
اسلامی ایران
بیشتر پیببرند.
از
فردای پیروزی
انقلاب ۵۷ و
سرنگونی رژیم
وابسته بهغربِ
شاه و اخراج
تمامی
مستشاران
سیاسی و نظامی
امپریالیسم
مسلّط
آمریکایی
توسط مردم ایران
، جماعتی تحت
نام"جمهوریاسلامی
نه یک کلمه
بیشتر و نه یک
کلمه کمتر"،با
حمایت همهجانبه
همان مردمی که
ضد استبداد و
ضد اجنبی ولی
ناآگاه و بیاطلاع
از افکار
روحانیون
فریبکار و
مزوّر، قدرت
سیاسی را بدست
گرفتند که تا
بُطُون ارتجاعی
، قرون وسطایی
، مکّار ،
خدعهگر و بیرحم
بودند !
رهبران
جمهوریاسلامی
تازه بهقدرت
رسیده از
فردای انقلاب
برای استقرار
حاکمیت قوانین
و مقرراتِ بهغایت
عقب مانده
خویش، دهها
برابر خشنتر
از رژیم شاه،
بگیر و ببند ،
زندان و شکنجه
و اعدام را در
دستور کار
قرار دادند و
بهمدت ۴۵ سال هر
صدای
آزادیخواهی و
مترقی و مخالف
خود را در
نطفه خفه
کردند! افراد
فاسد، بیسواد
و ضدایران و
ایرانی را در
قوه قضاییه،
مجلس قانونگذاری
و قوه اجراییه
بکار گماردند!
جامعه را بهخودی
و غیرخودی
تقسیم
نمودند، برای
غیرخودیها
آرزوی مرگ
کردند ،
قوانین و
مناسبات
مربوط بهبیش
از هزار سال
قبل را بهزور
به مردم تحمیل
و در این راه
دست و پا
بریدند ،
سنگسار کردند
، بهصورت زنان
و دختران اسید
پاشیدند و در
زندگی خصوصی
ایرانیان
دخالت کردند و
هزاران عمل
غیرانسانی و ضدبشری
دیگر را
بیرحمانه و با
سرکوب خشن
مرتکب شدند !
تمام بلایای
سماوی و ارضی
را ناشی از موی
زنان و بیحجابی
دیدند و دزدیهای
میلیاردی و
زمین خواریهای
کلان و فساد و
فحشا و
موادمخدر و
لواطکاریهای
امثال
سعیدطوسی و
رضاتقتی را بهعمد
ندیدند ! صدا و
سیما را با
آوردن چهرههای
پشمالو و کریهالمنظر
و تا مغز
استخوان
بیسواد و
بیرون از جهان
علم و دانش ،
ایران و تاریخ
چندین
هزارساله
ایران و فرهنگ
و ادبیات و
شعر و موسیقی
و هنر هزارسالهاش
را بهسخره
گرفتند و
فردوسی و سعدی
و حافظ و
مولوی و دیگر
شعرای نامی و
مفخر
ایرانیان را
کافر و بدکیش
خواندند و
حماسهها و
دلاوریها و
میهنپرستی و
مبارزات
ایرانیان
غیرخودی و
دگراندیش
علیه تجاوزات
و هجوم
بیگانگان
سلطهگر را
انکار نمودند !
دروغ و ریاکاری
و دزدی را
ترویج دادند و
سیاست اقتصادی
خانمان
برانداز و
رباخوار بانک
جهانی و صندوق
بینالمللی و
تجارت جهانی
را بر مردم
تحمیل و شصت درصد
ایرانی را به
فقر و سوءتعذیه
کشاندند!!
این
موارد بالا وصدها
و هزاران
موارد اشاره
نشده دیگر
چنان شکاف ودرّهای
عمیق را بین
مردم و حاکمیت
ارتجاعی و
فاسد و رانتخوار
ایجاد نمود که
اگر حاکمیت
بگوید ماست
سفید است ،
باور نخواهند
کرد!
تمام
جمهوری
سرمایهداری
اسلامی ایران
در سیاست
داخلی خویش در
این چهل و
اندی سال نشان
داد که بههیچ
صراط مستقیمی
پایبند نیست.
نه بهاصلاحات
تن خواهد داد
و نه بهانتخابات
آزاد و آرای
عمومی و نه در
مقابل فریاد و
اعتراضات
کارگران و
زحمتکشان ،
زنان، بازنشستگان
، معلمان و
حاشیهنشینان
و دهقانان گوش
شنوایی دارد .
تکیهگاه
رژیم همان ده
الی پانزده
درصد از کل
جمعیت ایران
است که از
رانتخواران،
مفتخوران ،
مفسدان
اقتصادی و
خرپولهای
بالای جامعه
تشکیل شدهاند
که بخاطر
منافع
خویش،بهظاهرمدافع
رژیم وخواهان
وضع موجود میباشند.
این
است آن وضعیت
و شرایطی که
اکثریت مردم و
خصوصا جوانان
بعد از
انقلاب، برای
سیاست داخلی و
خارجی جمهوری
اسلامی تَره
هم خورد نمیکنند
و همواره در
جهت عکس سیاستهای
کلی رژیم
اسلامی
ایران، گام
برمیدارند و لذا
نسبت بهنسلکشی
مردم غزه توسط
نازیهای
اسراییلی بیتفاوت
و دارای موضع
انفعالی
هستند !
پُرکردن این
شکاف و این
درّه عمیق بین
مردم و حاکمیت
جمهوری
اسلامی پاسخ
دادن بهمطالبات
مردم و ایجاد
رضایت و آرامش
مادی و
اجتماعی در
جامعه است و جز
این نخواهد
بود. در غیر
اینصورت راهی
برای مردم جز
بهزیر کشیدن
حکومت
سرکوبگر
سرمایهداری
و استقرار یک
حکومت
دمکراتیک و
مردمی که فقط
با سازماندهی
، تشکیلات و
رهبریت حزبی و
از طریق یک
انقلاب
قهرآمیز و
بدون کمک و
دخالت اجنبی و
اجنبی
پرستان،وجود
نخواهد داشت.
"راه
راست ،آواره
را از میان
وادیهای
عالم بهسر
منزل مقصود میرساند
وکجروی و
اِهمال بهشورهزار
مرگ میکشاند ."
***
چهره
فاشیستی و ضد
انسانی
صهیونیستها
عیانتر شده
است
چهره
فاشیستی و ضد
انسانی
صهیونیستهای
آمریکایی-اسراییلی
در این جنگ نا
برابر علیه کودکان
، زنان ،
جوانان ،
بیماران و حتی
نوزادان غزه و
سلاخی آشکار
غیرنظامیان
فلسطینی ، چنان
در چشم
جهانیان
آشکار گردید
که بهجرات میتوان
گفت که بعد از
این و در
آینده نزدیک ،
نهدولتمردان
و صهیونیستهای
آمریکایی در
انتخابات
ریاست جمهوری
پیشرو و نه
حیوانات
انسان نمای
مستقر در
کابینه فاشیستی
اسراییل ،
هرگز خواب
راحتی اگر
کشتار مردم در
جنگ کره ،
ویتنام ،
افغانستان ،
عراق ، لیبی ،
سوریه ، یمن و . . .
برای راهزنان
و جنگ افروزان
بینالمللی
سودی داشت ،
قتلعام مردم
بیدفاع و بیپناه
و بیگناه
فلسطینیان در
غزه برای
صهیونیستهای
اسراییلی هم
سودی خواهد
داشت ! وحشت و
ترس از
مبارزان
فلسطینی و عدم
دسترسی به
نیروهای مقاومت
، نظیر حماس ،
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
، جهاداسلامی
و بیش ازده
گروه و تشکلهای
دیگر فلسطینی
، آدمخواران اسراییل
را بهجنون
کشانده است
اسراییل
نمیتواند
مبارزان
فلسطینی را
نابود کند حتی
اگر تمام غزه
را با خاک
یکسان نماید اگر
حمایت و
پشتیبانی
مالی و نظامی
و تسلیحاتی
امپریالیستهای
غربی ، بویژه
آمریکا ، نبود
، مدتها قبل کار
اسراییل
ساخته بود
زیرا که این
"کشور"جعلی
با جمعیت
وارداتیاش
که ریشه در آن
آب و خاکِ
متعلق به
فلسطینیان
ندارند ،
.هرگز وزنه و
عددی در قبال
خلقهای جهان
عرب نبودند و
نخواهند
بود.در این
رابطه خوب است
که نگاهی به
اظهارات
«توماس
فریدمن» متخصص
برجسته
آمریکایی در
حوزه سیاست
خارجی که چند
روز پیش در روزنامه
«نیویرک
تایمز» منتشر
کرد ، بیندازیم:
«صراحتا
میگویم،
برای من
کاملاً روشن
است که
اسرائیل اکنون
در معرض خطری
واقعی و بهمراتب
بزرگتر از هر
زمان دیگری از
سال ۱۹۴۸
قرار دارد .
اسرائیل با
تهدید مجموعهای
از دشمنان
مواجه است که
جهانبینی
خداسالارانه
را با تسلیحات
مدرن قرن ۲۱ ترکیب
کردهاند و
دیگر نمیتوان
آنها را بهعنوان
گروههای
کوچک شبهنظامی
ردهبندی
کرد، بلکه
آنها هر کدام
دارای ارتشهای
جدید با تیپها،
گردانها،
قابلیتهای
سایبری، موشکهای
دوربرد،
پهپادها و
پشتیبانیهای
فنی- لجستیک
هستند. حماس،
حزبالله
لبنان، گروههای
مقاومت
اسلامی در
عراق و حوثیها
در یمن... این
نیروهای
ضداسرائیلی
مدتهاست که
برای چنین
روزی برنامهریزی
کرده و اکنون
همه آنها کنار
هم ظاهر شدهاند
و اسرائیل را
از همه طرف
تهدید میکنند....
هدف این است
که اعتماد
اسرائیلیها
را از بین ببرند
و این امر را
اثبات کنند که
سرویسهای
دفاعی و
اطلاعاتی تلآویو
دیگر نمیتوانند
از آنها در
برابر حملات
غافلگیرانه محافظت
کنند. اگر این
مطلب بهصورت
کامل برای
ساکنان
اسرائیل
اثبات شود، مجبور
خواهند بود
ابتدا از
مناطق مرزی
دور و سپس به
طور کامل از
اسرائیل خارج
شوند. من از
اینکه چه حجم
از اسرائیلیها
این خطر را
کاملا احساس
میکنند،
حیرتزده شدم.»
***
واقعیتهایی
پیرامون
بودجه حماس و
دولت غزه
دولتمردان،
رسانهها و
مطبوعات
کشورهای
اروپایی،
آمریکایی و اسرائیلی
بعلاوهی طیف
اپوزیسیون
خودفروخته و
مزدور ایرانی
دائم در بوق و
کرنا میدمند
که جمهوریاسلامی
ایران حامی
اصلی مالی
حماس است و در
این رابطه
ادعاهای
دروغینِ
گوناگونی نیز
عرضه میدارند.
اما
واقعیات خلاف
آن را ثابت میکند.
ما در
زیر سعی
خواهیم کرد که
بهمنابع
مالی و کمکهایی
که حماس
سالانه
دريافت میکند
اشاره کنیم تا
" سیهروی شود
هرکه در و غش
باشد".
یک
روزنامه
برلینی به نام
"تاگس
اشپیگل" در ۶ نوامبر ۲۰۲۳ مطلبی
تحت عنوان
"میلیاردها
دلار از سراسر
جهان برای
حماس" بهرشته
تحریر در
آورده که به
نکات قابل
تعمقی اشاره
داشته است.
مقاله مذکور
از یک طرف مینویسد
"بنا بر
اطلاعات
متخصصان
اسرائیلی حماس
که در غزه
حکومت میکند
از منبع درآمد
گمرک اجناس
وارداتی و نیز
مالیاتهای
دریافتی، در
سال ۳۰۰
تا ۴۰۰ میلیون
دلار به زور
دریافت میکند."(!!)
اینکه چگونه و
چرا حماس گمرک
و مالیات را
به زور دریافت
میکند، ولی
کشورهای دیگر
نظیر اسرائیل
و یا خود آلمان
که مدام بر
تعرفههای
گمرک و مالیات
میافزایند
با لطافت و
مهربانی این
کار را انجام میدهند
بر ما معلوم
نیست!؟
این
جریده سپس
ادامه میدهد:
"همین
متخصصان
اسرائیلی
مدعیاند که
حماس سالانه ۲۰۰ میلیون دلار
در سال نیز از
جمهوریاسلامی
ایران دریافت
میکند." (
توجه کنید،
حماس که
مخارجش از طرف
جمهوریاسلامی
ایران تامین
میشود، قرار
است که با ۲۰۰ میلیون
دلار از پس
این مهم
برآید!!؟؟
البته بی بی
سی در ۹
نوامبر ۲۰۲۳ این
مبلغ را ۱۰۰ میلیون
دلار ذکر کرده
است این نشریه
در همانجا
ادامه میدهد:"
بنا بر حدسیاتِ
(تکیه از
توفان ) دولت
آمریکا، دولت
ایران سالانه
برای مسلح
کردن حماس،
حزبالله،
جهاد اسلامی و
سایر گروههای
اسلامی
میلیارد ها
دلار، با هدف
نا امن کردن
منطقه و بهمنظور
جلوگیری از
ایجاد صلح خرج
میکند". یکم
اینکه دولت
آمریکا نهمقدار
این کمکهای
میلیاردیِ
دروغینِ
ایران را ذکر
میکند و نه
اشارهای به
منبع این
اطلاعات دارد
و تنها به حدث
زدن اکتفا میکند.! دوما
مضحک این جاست
که در اینجا
کسانی ادعای امنیت
و صلح میکنند
که خود در عمل
نه تنها در
خاورمیانه،
که در سراسر جهان
در پی ایجاد
جنگ و نا امنی
بهمنظور
غارت مواد
معدنی و انرژی
زا، سلط بر
بازار فروش،
سرمایهگذاری،
فروش اسلحه و...
بوده، هستند و
خواهند بود.
نا امنیهای
خاور میانه را
نه تنها
امپریالیسم
آمریکا و
متحدین
ناتوییاش
بیش از ۲۰ سال است
که دامن میزنند،
بلکه اسرائیل،
این سنگر
استعمار
جهانی در
منطقه انرژی
خیز
خاورمیانه،
با غصب، دزدی،
زور، کشتار،
زندان و آواره
ساختن خلق
فلسطین باعث و
بانی ۷۵ سال نا امنی
و جنگ بوده،
هست و خواهد
بود. ما در اسرائیل
با حکومتی
روبرو بوده و
هستیم که حتا بخاطر
عدم انجام طرح
صلح آبکی و قلابیِ
اسلو که میان
یاسر عرفات و
اسحاق رابین در
سال ۱۹۹۳
منعقد شد، در
همان سال،
نخست وزیر
منتخب مردم را
به جرم "خیانت
به
صهیونیسم"،
در روز روشن در
وسط شهر تل
آویو به گلوله
بستت و از
همان تاریخ آب
پاکی را روی
دست همه
جهانیان ریخت
که راهِ حل دو
دولتی با اسحاق
رابین بهگور
سپرده شد. از
همان روز تا
کنون
صهیونیستها
بر شهرکسازی،
آواره کردن،
کشتن و زندانی
کردن مردم بیدفاع
فلسطین
افزودند.
ناگفته عیان
است که این
جنایتکاران
جنگی و جنایتکاران
علیه بشریت
پیوسته مورد
حمایت اربابشان
آمریکا و هم
پیمانان
ناتویی شان،
بویژه آلمان
بوده و هستند.
ولی امروز
همین جنایتکاران
و همدستان
ایرانی شان با
وقاحت و بیشرمی
خاصی گناه نا
امنی در منطقه
را به گردن حماس،
سازمان جهاد
اسلامی،
جمهوری
اسلامی ایران،
سوریه،
لبنان، یمن و
بعضا قطر میاندازند.
در
این رابطه
"تاگس
اشپیگل"
ادامه میدهد"
از قطر نیز
سالانه مبالغ
بزرگتری به
غزه سرازیر میشود."
و غیر مستقیم
به قطر میتازد،بدون
آنکه توضیح
دهد که ۱۰ سال
پیش، آمریکا،
سازمان ملل،
اسرائیل و قطر
با هم توافق
کردند که قطر
سالانه ۳۰ میلیون
دلار به نوار
غزه کمک مالی
کند. همان زمان
تصمیم بر این
شد که این
مبلغ میبایست
برای خرید
سوخت، حقوق
کارمندان
دولت غزه و
کمک ماهانه ۱۰۰ دلار به
هر خانواده
مستحق نوار
غزه به مصرف برسد.
قطر
این مبلغ را
تا قبل از جنگ ۷ اکتبر
به اسرائیل
واریز میکرد
و کارمندان
سازمان ملل
این پول در
داخل چمدان ها
به غزه منتقل
میکردند.
امروز اما
جنایتکاران
اسرائیلی
ارسال این پول
را، با این
بهانه که حماس
آن را خرج
ماشین جنگی خود
کرده و میکند،
قطع کردهاند.
تو گویی مردم
غزه که
اکثرشان نه
شغلی دارند و
نه ممر درآمدی
تا کنون با
باد هوا زندگی
میکردهاند.مخارج
دولت غزه طبق
اطلاعات
موجود بطور
عمده از طریق
کمک برخی دولت
ها، از طریق
موسسات خیریه
و مردم،
فعالیت در
بازار بورس و
نیز سرمایهگذاریهای
مختلف در سایر
کشورها تامین
میشود. کشورهای
کمک کننده طبق
اطلاعات
موجود عبارتند
از قطر، کویت،
امارات متحده
عربی، عربستان
سعودی،
ایران،
الجزیره،
ترکیه و سودان
که
مهمترینشان
همان قطر است.
این کشور از
نظر سیاسی نیز
پشتیبان حماس
به شمار میآید
تا جاییکه
حماس در دوحه
یک دفتر سیاسی
دایر کرده است. بسیاری
از فلسطینیهای
خارج از کشور
ماهانه مبالغ
قابل ملاحظهای
کمک مالی جهت
فراهم آوردن
امکان زندگی
برای مردم غزه
جمعآوری میکنند.
حتی بسیاری از
مسلمان مرفه
جهان با پیروی
از قانون خُمس
۲/۵ ٪ از
درآمد خود را
به کمک به
مردم فلسطین
اختصاص میدهند.
البته
سیاستمداران
ضد بشر آمریکا
۲۰ سال است
که سازمانهای
امدادگر
مسلمان را
تحریم کرده و
از ارسال پول
از جانب آنها
به غزه
جلوگیری میکنند
ولی این
سازمانها و
افراد خیّر از
راههای
گوناگون
تاکنون کمکهای
شایانی به غزه
رساندهاند. این
نکته را هم
بیافزاییم که
طبق اطلاعات
موجود: " طی دو
دهه گدشته
کشورهای
امارات ۳
میلیارد،
الجزیره ۹/۸
میلیون، کویت ۷۵۸
میلیون،
عربستان
سعودی ۴
میلیارد و ۷۶۶ میلیون
دلار به کرانه
باختری و دولت
محمود عباس
کمک کردند و
کرانه باختری
هم متعهد شده
بود که بخشی
از این کمکها
را به نوار
غزه ارسال کند
و این کار را
انجام داد.(بی
بی سی فارسی ۹ نوامبر ۲۰۲۳(
ولی
بهجرات میتوان
گفت که کمکهای
افراد معمولی
و موسسات
خیریه و گروه
ها یکی از
منابع مالی
مهم حماس به
شمار میآیند.
اسپوتنیک
در دیماه ۱۴۰۰ نوشت که
حماس بیش از ۹۵ ٪ از
بودجه خود را
از دولتها
،سرمایهگذارن
اخوانالمسلمین،
مردم و حامیان
فلسطین در
سراسر جهان
تامین میکند.
المانیتور
نوشت:که
ایران در
مجموع به ۷ هزار
خانواده
شهدای
فلسطینی در
غزه و ۲
هزار در کرانه
باختی هر ۳ ماه
یکبار کمک
مالی میکند.
اما
دشمنان جنبش
مقاومت
فلسطین و
حامیانش از جمله
ایران با بیپروایی
و بیشرمی شب
و روز مشغول
تحریف حقایق و
دروغ پراکنی
مبنی بر اینکه
"حماس تنها با
کمک جمهوریاسلامی
ایران قادر به
ادامه حیات
است" خاک به
چشم مردم
ایران میپاشند.
نه
این
دروغگویان و
نه حامیان بینالمللی
شان و نه
رسانه هاشان
نمیگویند که
اسرائیل
سالانه ۱۵ درصد از
بودجه دفاعی
ایالات متحده
آمریکا را میبلعد،
نمیگويند که
از سال ۱۹۵۸ کنگره
آمریکا سالی
قریب به ۳
میلیارد دلار
به اسرائیل
کمک کرده است.
نمینویسند
که اسرائیل از
سال ۱۹۶۷
تا ۲۰۰۴
بزرگترین
دریافت کننده
کمک مالی بوده
و جمعا ۱۲۱
میلیارد دلار
دریافت کرده
است. نمیگویند
که تنها
آمریکا از بعد
از جنگ دوم
جهانی ۱۳۰
میلیارد دلار
به اسرائیل
کمک مالی کرده
است. نمیگویند
که ۸۰ درصد از
واردات
تجهیزات
نظامی ارتش
اسرائیل، به
مثابه
چهارمین ارتش
جهان از کشور
آمریکا بوده
است. ولی با
دنائت، دون
طبعی و
فرومایگی که
تنها برازنده
خودشان است،
تمام گناهان
نابسامانیها
و ناآرامیها
و نیز جنگ ۷ اکتبر
را بهگردن
حماس، سایر
سازمانهای
مقاومت و
جمهوریاسلامی
که سالی ۱۰۰ میلیون
دلار به حماس
کمک میکند میاندازند!
***
«آژانس
امداد رسانی و
کاریابی برای
آوارگان فلسطینی
در خاور
نزدیک» (بهاختصار:
اونروا) اعلام
کرد که تا
تاریخ ۱۹ نوامبر،
تعداد ۹۳۰ هزار
نفر آواره را
در ساختمانهای
تحت نظارت خود
در سراسر نوار
غزه پناه داده
است. این
پناهگاهها
در حال حاضر
بهشدت پر
ازدحام هستند
و دیگر جایی
برای مهاجران
جدید وجود
ندارد.
اصلیترین
نهاد
زیرمجموعه
سازمان مللمتحد
در نوار غزه
در آخرین به روز
رسانی آمار
خود از وضعیت
بشردوستانه
در این ناحیه
اعلام کرد که
از هفتم اکتبر
تاکنون نزدیک
به یک میلیون
و ۷۰۰ هزار نفر
آواره شدهاند.
اونروا
روز سهشنبه
در گزارش خود
آورد که
جابجایی این
تعداد زیاد از
مردم منجر بهشیوع
قابل توجه
بیماریها از
جمله بیماری
حاد تنفسی و
اسهال شده است
که رشد ۴۰
درصدی را در
دو هفته گذشته
تجربه میکند.
بر اساس
این آمار
تازه، از هفتم
اکتبر تا ۱۹ نوامبر:
بر اساس
گزارش اونروا
، بهطور
متوسط برای هر
۷۰۰ نفر یک
عدد دوش حمام
وجود دارد و
بهطور متوسط
هر ۱۶۰ نفر یک
توالت مشترک
دارند. برآورد
میشود که ۵۰ هزار زن
باردار در غزه
وجود داشته
باشد که روزانه
بیش از ۱۸۰ نفر
از آنها
زایمان میکنند.چاههای
آب همچنان کار
میکنند و
عملیات
انتقال آب به
پناهگاههای
واقع در رفح و
خانیونس
ادامه دارد.
با این حال،
بهدلیل کاهش
سوخت، تولید
چاههای آب از
میانگین ۱۰ هزار
مترمکعب به ۷ هزار
کاهش یافته
است.در مجموع ۱۲۶۸ کامیون
کمکرسانی از
طریق گذرگاه
رفح وارد غزه
شده است. از
این تعداد، ۲۰۰ کامیون
متعلق به
آژانس اونروا
بودند که حامل
مواد غذایی،
آب، لوازم
پزشکی و سایر
اقلام ضروری
غیرخوراکی
بودند.
دستکم
۷۷۸ فلسطینی
آوارهشده که
به ساختمانهای
اونروا پناه
آوردهاند
نیز هم اکنون
زخمی هستند و
دستکم ۱۷۶ نفر
نیز در این
مکانها کشته
شدهاند. این
عدد تخمینی
است و انتظار
میرود بیشتر
باشد
***
حمایت
احزاب
مارکسیست از
جنبش مسلمان
در فلسطین
رسانههای
بیشرم غرب
مدام میگوبند:
«جنگ میان
سازمان
تروریستی
حماس و اسرائیل
دمکراتیک اما
جنگ نابرابری
که جریان دارد،
جنگی است میان
اشغالگران
صهیونیست و
مجموعه جنبش
مقاومت
فلسطین اعم از
مارکسیست و
اسلامی
ومسیحی... جنگ
جنبش مقاومت
فلسطین بر ضد
اشغالگران
،جنگی ملی و
رهایی بخش و
در نتیجه
عادلانه است.
جنگ اسرائیل
جنگی
استعماری،
تروریست
دولتی و خلاف
تمام موازین
بینالمللی
است«علاوه
بر نیروهای
مسلح حماس،
دیگر گروههای
فلسطینی در
عملیات طوفانالاقصی
شرکت کردند.
از جمله آنها
دو حزب چپگرای
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین (PFLP)و جبهه
مارکسیست دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین
(DFLP). «فواد
بیکر»، سخنگوی
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
و عضو بخش
امور خارجه
این حزب در
بیروت، پایتخت
لبنان، روز
شنبه در یک
مکالمه تلفنی
به یونگه ولت
گفت: «ما بر این
باور رسیدهایم
که قدرت پایان
دادن به اشغال
اسرائیل و دستیابی
به آزادی
زندانیان خود
را از بازداشت
اسرائیل داریم.» سخنگوی
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
گفت ما آگاه
هستیم که پاسخ
اسرائیل «خشن»
خواهد بود، اما
«با وضعیت پیش
آمده ما بیش
از همه چیز
فکر میکنیم
که آزادی
زندانیان
نزدیکتر
است.» این حمله
همچنین
دولتهای
کشورهای دیگر
را هدف قرار
داده است:
اخیرا
دولتهای غربی
و عربی وانمود
میکردند که
هدف اصلی
بهبود وضعیت
اقتصادی فلسطینیان
است. فواد
بیکر توضیح میدهد
که حمله طوفانالاقصی
در ٧ اکتبر با
صدائی رسا، به
کل جهان اعلام
کرد که «حقوق
ملی فلسطین»
در معرض خطر
است
جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین
«
حماس یک جنبش
مقاومتِ
فلسطینی است و
ما بهعنوان
یک گروه
مارکسیست با
کمال میل با
این حزب
همکاری میکنیم.
در لبنان، با
حزب کمونیست
لنبان همکاری میکنیم
و روابط خوبی
با حزبالله
شیعه داریم.
با احزاب
مترقی عرب در
اسرائیل و حزب
کمونیست اسرائیل
نیز در ارتباط
هستیم. تا
کنون سه جنگجوی
جبهه
مارکسیستی،
در درگیری
طوفانالاقصی
کشته شدهاند.
اگر حزبالله
تصمیم به حمله
به اسرائیل
بگیرد، ما مایل
و قادر به
انجام وظیفه و
سهم خود در
کنار حزبالله
هستیم. تا
کنون جبهه
مردمی برای
آزادی فلسطین
3 جنگجو و جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین 11
جنگجوی خود را
در این درگیری
ها از دست
داده است.»
علاوه
بر نیروهای
مسلح حماس،
دیگر گروههای
فلسطینی در
عملیات طوفانالاقصی
شرکت میکنند.
از جمله آنها
دو حزب چپگرای
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین (PFLP)و جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین (DFLP) هستند.
«فواد بیکر»،
سخنگوی جبهه
مردمی برای آزادی
فلسطین و عضو
بخش امور
خارجه این حزب
در بیروت،
پایتخت
لبنان، روز
شنبه در یک
مکالمه تلفنی
به یونگه ولت
گفت: «ما بر این
باور رسیدهایم
که قدرت پایان
دادن به اشغال
اسرائیل و دستیابی
به آزادی
زندانیان خود
را از بازداشت
اسرائیل
داریم.»
سخنگوی
جبهه مردمی
برای آزادی
فلسطین گفت ما
آگاه هستیم که
پاسخ اسرائیل
«خشن» خواهد
بود، اما «با
وضعیت پیش
آمده ما بیش
از همه چیز
فکر میکنیم
که آزادی
زندانیان
نزدیکتر
است.» این حمله
همچنین
دولتهای کشورهای
دیگر را هدف
قرار داده
است: اخیرا
دولتهای غربی
و عربی وانمود
میکردند که
هدف اصلی
بهبود وضعیت
اقتصادی فلسطینیان
است. فواد
بیکر توضیح میدهد
که حمله طوفانالاقصی
در 7 اکتبر با
صدائی رسا، به
کل جهان اعلام
کرد که «حقوق
ملی فلسطین»
در معرض خطر
است.
این حمله
باید در
چارچوب تنشهای
رو بهرشد در
منطقه دیده
شود. ماههاست
که
نمازگزارانِ
مسجدالاقصی
در اورشلیم
مورد آزار و
اذیت و توهین
قرار میگیرند.
تنشها در
لبنان و
کشورهای عربی
اطراف منطقه
درگیری
افزایش یافته
است. سخنگوی
جبهه مردمی
برای آزادی
فلسطین از
نزدیکی
اسرائیل و
عربستان
سعودی انتقاد
کرد. او میگوید:
دولت
نتانیاهو در
حال برنامهریزی
برای از بین
بردن فلسطین
است، بر اساس
همان نقشه
ارائه شده
توسط
نتانیاهو در
مجمع عمومی
سازمانملل
هدف، نسل
زدائی از
فلسطینیها و
گسترش نفوذ
جغرافیایی
اسرائیل
بعنوان یک
استراتژی
صهیونیستی
است. بنابر
این، مقاومت
تصمیم گرفت بهموقع
برای سالگرد
جنگ اکتبر در
سال 1973 حمله کند.
جنگجویان
جبهه مردمی
برای آزادی
فلسطین در حمله
از نوار غزه
شرکت کردند. و
تاکنون سه عضو
این جبهه
مارکسیستی،
سراج نصر، لوی
اکل و اسماعیل
ایسکافی، در
این درگیری کشته
شدهاند. پس
از آغاز
حملات، جشنهایی
در اردوگاههای
پناهندگان
فلسطینی در
لبنان گرفته
شد، سخنگوی
جبهه مردمی
برای آزادی
فلسطین میگوید:
«رویای بازگشت
در برخی موارد
دوباره بیدار
شده است.»
اگرچه تا همین
اواخر تنشها
و درگیریهای
مسلحانه در
اردوگاهها
وجود داشت،
اما فلسطینیها
در لبنان
اکنون «متحد
تر از همیشه»
هستند.
روز
یکشنبه،
حملات راکتی
حزبالله
شیعه به مزارع
شبعا تحت
اشغال
اسرائیل در
جنوب کشور
انجام شد. در
جریان بازدید
قبلی از
اردوگاه
پناهندگان
بارالیاس در
جنوب بیروت،
یکی از اعضای
رهبری سخنگوی
جبهه مردمی
برای آزادی
فلسطین که
نخواست نامش
فاش شود، اعلام
کرد: «ما مسلح
هستیم و میتوانیم
از اردوگاههای
خود دفاع
کنیم.» با این
حال، حزبالله
به تنهایی
تصمیم میگیرد
که آیا حملاتی
از لبنان به
اسرائیل صورت خواهد
گرفت یا خیر.
«اگر حزبالله
تصمیم به حمله
به اسرائیل بگیرد،
ما مایل و
قادر به انجام
وظیفه و سهم
خود در کنار
حزبالله
هستیم. این
حمله امید همه
فلسطینیان را
بازگرداند.»
«فتحی
الکولایب» میگوید
اسرائیل به
پیمان اسلو
پایبند نیست.
او رئیس دفتر
بینالمللی
جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطی (DFLP) است.او میگوید:
مقاومت در
برابر سرکوب و
اشغال همیشه
برای
فلسطینیان
اجباری است،
اما وضعیت در
سالهای اخیر
بدتر شده است:
سیاست شهرکسازی
غیرقانونی
یکی از
مهمترین
اهداف دولت فعلی
اسرائیل است.
شهرکسازی در
همه جا وجود
دارد، این
توطئه باعث
تضعیف روحیه
مردم فلسطین
میشود. در
حالی که در
سال 1993 تعداد
شهرک نشینان
در کرانه باختری
75هزار بود،
اما امروز به 800
هزار افزایش یافته
است. فقط تا
قبل از طوفانالاقصی165هزار تن از
مهاجرین
یهودی مسلح
بودند. تنها
در سال 800 هزار
حمله توسط
شهرکنشینان
به فلسطینیها
انجام شده
گرفته است.
بنابراین ما
نمیتوانیم
شهرکنشینان
و مهاجران
یهودی را
غیرنظامی
بدانیم. «در
غزه نه غذا و
نه مراقبت
پزشکی وجود
دارد فقر
بسیار زیاد
است.»
بنابراین
حمله اخیر از
نوار غزه
واکنشی به این
سیاست
اسرائیل بود.
رئیس دفتر بینالمللی
جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای ازادی
فلسطین تاکید
میکند: «ما
مخالف کشتن
غیرنظامیان
هستیم، اما جایی
که در حال
حاضر
غیرنظامیان
هر روز کشته
میشوند غزه
است. تاکنون
یک سوم کشته
شدگان در غزه
به همراه۱۳
کارمند
سازمانملل و۱۱
روزنامهنگار
کودک بودهاند.»
اسرائیل از
بمبهای
ممنوعه فسفری
برای بمباران
مناطق مسکونی
استفاده میکند.
کاربرد سلاحهای
فسفری از نظر
بینالمللی
ممنوع اعلام
شده. از سوی
دیگر، همه سازمانهای
سیاسی وظیفه
دارند مقاومت
کنند. جنبش «حماس»
بزرگترین
گروه از مجموع
جنبش مقاومتِ
فلسطین است و
ما بهعنوان
یک گروه
مارکسیست با
کمال میل با
حماس همکاری
میکنیم. «حزب
ما DFLPجبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین یازده
جنگجوی خود را
در این درگیریها
از دست داده
است.»
«نقش
ما در نوار
غزه با نقش ما
در کرانه
باختری و
لبنان متفاوت
است.» در حالی
که در غزه «از
تمام اشکال
مقاومت
استفاده میشود»،
در کرانهباختری
«یک سری
تظاهرات و
اعتراضات»
سازماندهی
شده است.
علاوه بر این،
جبهه
مارکسیست
دموکراتیک برای
آزادی فلسطین
وظیفه مستند
سازی جنایات جنگی
اسرائیل و حفظ
مداوم ارتباط
با تشکیلات ملی
فلسطین برای
اقدامات فوری
در سطوح بینالمللی
و دیپلماتیک
ایفاء میکند.
از سوی دیگر،
در لبنان،
جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین
اقدامات
همبستگی و
همکاریهای
متقابل را در
اتحاد عمل با
حزب کمونیست
سازماندهی میکند:
«بهعنوان
مثال، در
بیروت، ما یک
تجمع برای
فلسطین با حزب
کمونیست
لبنان
سازماندهی
کردیم. همچنین
روابط خوبی با
حزبالله
شیعه لبنان
داریم، زیرا
در برابر
اسرائیل مقاومت
میکند و از
فلسطینیها
حمایت میکند.»
الکولایب
رئیس دفتر بینالمللی
جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین
همچنین بر
«روابط خوب با
احزاب عرب در
اسرائیل» و
«حزب کمونیست
اسرائیل»
تاکید میکند
که بخشی از
جنبش
دموکراتیک
است که جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین هم با
آن ارتباط
دارد. در گفتگوی
دیگری با فواد
بیکر، رئیس
بخش حقوقی حزب
او گفت: به
ویژه نگران
حدود۵ هزار زندانی
فلسطینی در
بازداشت
اسرائیل هستیم.
آنها از
ملاقات، برق و
غذا محروم
شدند. از مجموع
این 5 هزار
زندانی 50 تن زن
و 160 تن کودک
هستند. که هشت
تن از آنها در
زندان متولد
شدهاند. او
گفت: «آیا این
جنایتی آشکار
و اخلاقی نیست
که دهها
فلسطینی که
سالها است در
بازداشتگاههای
اسرائیل جان
خود را از دست
دادهاند،
برای دههها
در سردخانه
نگهداری میشوند
و برای دفن به
خانواده
هایشان تحویل
داده نمیشوند؟»
«برای
الکولایب
بسیار مهم است
که جبهه
مارکسیست
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین
خواهان صلح سریع
باشد. با این
حال، نه صلحی
که ایالات متحده
و اسرائیل با
شرایط خود به
ما ارائه میدهند.»
هدف یک کشور
مستقل
فلسطینی در مرزهای
سال 1967 با
اورشلیم
پایتخت آن
است. عملیات «طوفان
الاقصی» نیز
این رویا را
نزدیکتر میکند.
یونگه
ولت
ترجمه:
عسگر داوودی
***
جنایت
علیه بشريت
ادامه دارد
جنایت علیه
بشریت کمترین
لقبی است که
میتوان به
نسلکشی اخیر
صهیونیستهای
جلاد داد.
روزهفتمِ
حمله وحشیانه
ارتش اسرائیل
به غزه، خاطره
تلخ بمبارانهای
ارتش
امپریالیسم
آمریکا در
ویتنام، کره،
افغانستان،
عراق و لیبی و
یا محاصره
استالینگراد
توسط ارتش
فاشیسم
هیتلری را در
اذهان زنده میکند.
اکنون مناطق
وسیعی از غزه
با خاک یکسان
شده است. شبکه
تلویزیونی
الجزیره
اعلام کرد،
وزارت بهداشت
فلسطین از
افزایش شمار
جانباختگان
تجاوز رژیم صهیونیستی
به نوار غزه
از آغاز نبرد
طوفانالاقصی
تاکنون به ۱۳ هزارنفر خبر
داد.
تنها ۲۰ هزار
نفر از ساکنان
مستاصل و
درمانده غزه
به یک مدرسه،
که از جانب
نیروهای
سازمانملل
اداره میشود
و یا به
بیمارستانهای
مملو از زخمی
پناه بردهاند،
تنها به این
امید که شاید
جلادان
صهیونیست این
اماکن را
بمباران
نکنند.
تا کنون نزدیک
به یک میلیون نفر از
ساکنان غزه
محل سکونت خود
را ترک کرده و
بدون سرپناه،
آواره و
سرگردانند.
پس ازهشدار
آدمکشان
اسرائیلی، ۱،۱
میلیون
فلسطینی که در
اردوگاههای
شمال غزه زندگی
میکنند میبایست
که این منطقه
را ظرف ۲۴ ساعت
ترک کنند. این
در حالیست که
بمبارانها
بیوقفه
ادامه دارد.
طبق اخبار
رسانههای
غربی در هر ۱۵
دقیقه یک بمب
افکن غزه را
به آتش بمب میبندد.
این جمعیت یک
میلیونی در
شرایطی که از
هوا با آتش
بمب افکنها
روبروست،
خیابانها در
اثر بمبارانها
به شدت آسیب
دیدهاند و
بنزین هم، در
اثر محاصره
غزه یافت نمیشود
تا حد اقل
مسافتی را پشت
سر گذارند،
مجبور به ترک
اجباری مأوای
خویشاند و
بدون هدف در
بیابان
سرگردان.
پروفسور
"آمِر
وِسمَن" رئیس
انستیتو
ارتباطات
دانشگاه غزه
در یک مصاحبه
تلفنی با
روزنامه
"تاگس
تسایتونگِ"
برلن در این
باره میگوید:"
ما هیچ کجا
نمیتوانیم
برویم، در
همان محل و در
همان منزلی که
ساکن هستیم
باید صبر کنیم
و باز هم صبر
کنیم! به دیگر
سخن باید صبر
کنیم تا بدترین
اتفاق ممکن
بیافتد." او که
در یک
آپارتمان در
جنوب غزه به
اتفاق همسر و
دو دخترش
زندگی میکند
جرات بیرون
رفتن از خانه
را ندارد."در
بیرون از منزل
هیچ جای امنی
وجود ندارد.
بمب افکنها
مرتب در
پروازند."
جنايتکاران
اسرائیلی خود
اعلام کردند
که تنها در
جمعه شب گذشته
نیروی هوایی
اسرائیل ۷۵۰ بار
بر فراز غزه
به پرواز
درآمده و بر
سر مردم بیدفاع
و بیپناه بمب
ريخته است.
پروفسور
"وِسمَن"
ادامه میدهد
که: "شرایط غیر
قابل تحملی بر
غزه مستولی
گشته است." او
اضافه میکند
که "از روز
چهارشنبه
جریان برق
بطور کامل قطع
شده است.
ژنراتورهای
شهر نیز به
علت فقدان
سوخت از کار
افتادهاند.
به دلیل کمبود
سوخت حتی قادر
به پمپ آب از منابع
روی بام به
داخل منزل خود
نیستیم. تنها امکان
دسترسی ما به
آب بطری آب
بازار است،
آنهم معلوم
نیست که چه
زمانی تَه
بکشد. از آن پس
باید از تشنگی
مرد!" او در عین
حال اضافه میکند:
"من در زنگی
شاهد جنگهای
متعددی در غزه
بودم، ولی این
اولین بار است
که من شاهد
این همه
ویرانی و
درماندگی
اهالی غزه
هستم. بسیاری
از خانوادهها
در اثر
بمبارانهای
اخیر یا همگی
نابود و یا بهشدت
زخمی شدهاند.
بسیاری میکوشند
که فرار کنند
ولی نمیدانند
به کجا!؟... من
نمیدانم در
آینده با چه
وقایعی روبرو
خواهیم شد، اما
تنها امید ما
اینست که جان
سالم به در
بریم."
بهجرات میتوان
گفت که این
بار جنایات صهیونیستها
در تصور نمیگنجد.
آنها حتی
مدارس کمپ
آوارگان
سازمانملل
را بمباران میکنند.
"پروفسور
"وِسمَن"
ادامه میدهد:
"من وحشت
دارم، خیلی هم
وحشت دارم،
اما باید قوی
بمانم تا به
مسولیتم عمل
کنم. بزرگترین
آرزوی من حفظ
خانوادهام
میباشد."
صلیب سرخ
بینالمللی
در روز
پنجشنبه
گذشته هشدار
داد که
بیمارستانهای
غزه فقط برای
چند ساعت برق
در اختیار
دارند. در
پارکینگ
بیمارستان"شفا"
جنازهها روی
هم انباشته
شدهاند. " ابو
الیاس
شوباکی"، آن
را به قبرستان
بزرگ تشبيه
کرد. واقعیت
اینست که
اکنون فرار از
غزهی تحتِ
محاصره ارتش
متجاوز
اسرائیل برای
ساکنین آن غیر
ممکن گشته است. نیروی
هوایی
اسرائیل حتی
گذرگاه مرزی
به مصر، به
مثابه تنها
راه فرار
فلسطینیها
به خارج از
غزه را
بمباران میکند. صهیونیستهای
جانی با این
تجاوز و نسلکشی
گسترده، که به
راستی باید
آنرا جنایت
علیه بشریت
نامید، میپندارند
که به هدف
دیرینه خود
یعنی"فلسطین
بزرگِ" نزدیک
خواهند شد.
غافل از اینکه
همانگونه که
خلق دلاور و
مقاوم فلسطین
طی ۷۵ سال
گذشته در
مقابل این
دشمنِ
اشغالگرِ
سفاک کماکان
خواهد ایستاد
و به مبارزه
برای رهایی ادامه
خواهد داد به
امید پیروزی
خلق فلسطین بر
این اهریمن
خونخوار.
رژیم ادمکش
و فاشیستی
صهیونیستی
اسرائیل را محکوم
کنیم و صدای
خلق فلسطین
باشیم قطع
بیدرنگ
بمباران غزه
خواست همه
صلحدوستان
جهان است
***
نقدی
بر بیانیه «نرگس
محمدی برنده
جایزه صلح
نوبل از زندان
اوین در مورد
فلسطین:
خواهان
پایان جنگ
هستم!
"چهارشنبه
۱۰ آبان ۱۴۰۲ برابر با ۰۱ نوامبر ۲۰۲۳
واقعیت
این است که
«جنگ» و
«استبداد» دو
روی یک سکهاند،
هر دو ویرانگر
انسانیتند و
انسان میکشند.
حمله
به مردم بیپناه،
کشتار
کودکان، زنان
و
غیرنظامیان،
گروگانگیری
آنان،
بمباران
بیمارستانها
و مدارس و
موشکباران
مناطق
مسکونی، جهان
را به حیرت،
وحشت و حتی استیصال
کشانده است و
قلب دردمند من
از «استبداد
دینی» را به
دردی فزونتر
مبتلا کرده
است.
از
پشت دیوارهای
سرد و سیاه
زندان اوین،
گرچه پای بهزنجیرم،
اما با
رساترین صدا
خواهان آتشبس
فوری، پایان
دادن به «جنگ»،
کوتاه کردن
دست جنگافروزان
از سر مردم بیگناه،
احترام به
«حقوق انسان»ها
و ایجاد امکان
«زندگی مسالمتآمیز»
مردمان در
کنار یکدیگر
هستم.
یقین
دارم با قدرت
افکار عمومی
جهانی و انسجام
بینالمللی
نهادها و
مدافعان حقوق
بشر و صلحطلبان
جهان این مسیر
گرچه با
دشواری، محقق
خواهد شد.
با
آرزوی صلح
پایدار جهانی
و برابری و
آزادی
نرگس
محمدی
زندان
اوین آبان۱۴۰۲»
ریاکاری
خانم نرگس
محمدی که نامی
از صهیونیستهای
اسرائیل در
تمام متن نامهاش
نمیبرد در
این نهفته است
که چنین جلوه
میدهد که
مبارزه مردم
فلسطین فاقد
پیشینه تاریخی
و خارج از
زمان و مکان
اتفاق افتاده
است. وی از
مسببان
نابودی
بیمارستانها،
شهرها،
مدارس، قتلعام
کودکان و...
نامی نمیبرد
و به مبهمگوئی
عامدانه
مشغول است تا
صهیونیسم
جنایتکار و ضد
حقوق بشر را
در کنف حمایت
خویش بگیرد. وی
با هر جنگی
ظاهرا مخالف
است، با جنگ
بر ضد نازیها،
با جنگ بر ضد
آمریکا و... ولی
با جنگ علیه
ایران موافق
است. این خانم
منکر عادلانه
بودن جنگهای
عادلانه ملتهاست.
وی با تکیه بر
«استبداد» در
همان آغاز سند
ننگینش به خلط
مبحث میپردازد.
پرسش این است
که آیا جنگ
عادلانه مردم
الجزایر،
اندونزی،
مالی، سودان،
هندوستان،
ویتنام، چین
و... برای
استقرار «استبداد»
دینی بود و یا
برای پایان
دادن به سلطه اجانب
و رهائی ملی.
این مترادف
قرار دادن
«استبداد» و
«جنگ» مخدوش
کردن مبارزه
آزادیبخش ملت فلسطین
بر ضد
اشغالگران
کودککش و
جنایتکار
صهیونیسم
اسرائیل است.
خانم نرگس محمدی
که ظاهرا
«پایش در
زنجیر» ولی
قلمش در خدمت
اجانب و
دشمنان ایران
رقم میزند و
ظاهرا از
آزادی کامل
برای نشر
اکاذیب برخوردار
است، میخواهد
چنین القاء
کند که مبارزه
با سازمان فلسطینی
حماس مبارزه
با استبداد
دینی و مبارزه
با جمهوری
اسلامی است و
لذا نابودی
آنها آرزوی
قلب دردمند
ایشان است حتی
اگر تحقق رویاهایش
به کشتار 15
میلیون
ایرانی و
ویرانی سرزمین
ما منجر شود.
خانم
نرگس محمدی
جنایات
صهیونیسم را
که مردم عادی
را در سرزمین
اشغالی توسط
ارتش و شهرکنشینان
نازی و
نژادپرست میکشد،
به کشتار 10
هزار کودک تا
کنون دست زده
است، نوار غزه
را به تل خاک
بدل نموده و
فلسطینیها
را از آب، غذا
و دارو برخلاف
پیمانهای
جهانی حقوق
بشری محروم
کرده و آنها
را حیوان مینامد،
به یکباره به
گردن
«استبدادمذهبی» که محلی
از اعراب در
این بحث ندارد
با آگاهی و
ریاکاری تمام
قرار میدهد
تا مسبب را
جمهوریاسلامی
و یا سازمان
فلسطینی حماس
جلوه دهد.
هر
انسان آزاده و
مدافع حقوق
بشر میداند
که درجهان حقی
به نام حق
اشغال و تجاوز
و غصب سرزمین
دیگران وجود
ندارد.
اشغالگر و
تبهکار نمیتواند
به حق دفاع از
خود استناد
کند که
جنایتکارانه
بوده و از طرف
سازمان ملل
متحد رد شده
است.هر انسان
صمیمی و نه بیوجدان
میداند که
ملت فلسطین حق
دارد اشغالگر
را با تمام
امکاناتی که
در اختیار
دارد از
سرزمینش بیرون
کند.هرکس میداند
که این ملت
فلسطین است که
حق حیات
درسرزمین
واقعی خود
دارد ونه
صهیونیستهای
واراداتی که
باید به
سرزمینهای
خود باز
گرداند
ودارای
کوچکترین
حقوقی در
سرزمینهای
اشغالی
نیستند.
مبارزه مردم
فلسطین یک مبارزه
عادلانه، یک
جنگ عادلانه
بر ضد تجاوزگر
است و ربطی به
ایدئولوژی
حاکم بر رهبری
مبارزات ملی و
رهائیبخش
آنها ندارد.
مرز روشنی
میان
ایدئولوژی و سیاست
موجود است. خانم
نرگس محمدی نه
تنها دارای
ایدئولوژی ارتجاعی
و ضدبشری بلکه
دارای سیاست
ارتجاعی و ضد
بشری نیز هست
و اساسا با
این ماهیت
ارتجاعی مجاز
نیست در مورد
سرنوشت خلقی
که برای رهائی
ملی خویش به
پاخاسته و
خواهان
نابودی
صهیونیسم
است
اظهار نظر
کند. نمیشود
میان قاتل و
مقتول، ستمگر
و ستمکش،
ظالم و مظلوم،
استعمارگر و
استعمار شده
و.... علامت
تساوی گذارد.
مضحک است که
کسی آرزو کند غاصب
و مغصوب بر آن
شوند
تا «احترام
به «حقوق
انسان«ها و
ایجاد امکان
«زندگی مسالمتآمیز»
مردمان در
کنار یکدیگر»
را به رسمیت
شناخته و
شرایط آن را
فراهم آورند.
این پیشنهاد
ارتجاعی و
عمیقا استعماری
به نفع
صهیونیسم و
امپریالیسم
در خدمت حفظ
وضع موجود،
یعنی ادامه
کشتار
فلسطینیها،
غصب زمینهای
آنها،
غارتشان،
کشتار کودکان
آنها و نسلکشی
آنهاست.
ریاکاری از
تمام متن این
سند ننگین که
در خدمت تسلیم
مردم فلسطین و
دست کشیدن از
مبارزه به نفع
اشغالگر و غاصب
است میبارد.
این سند در
حمایت آشکار
از سرکوب ملت
فلسطین،
حمایت از
جنایات
صهیونیسم،
نقض حقوق بشر
و توهین به
شعور انسانهای
سراسر جهان
است. این سند
نشان میدهد
که در پسِ
جایزه تدارک
دیده شدهی
صلحِ نوبل که
توسط اتحادیه
اروپا از چند
سال پیش و
هزینه گزاف و تبلیغات
دروغ و سرسامآور
توسط
اپوزیسیون بیوجدان
ایرانی آماده
شده است،
دارای چه
ماهیتی است.
خوشبختانه از
روز 7 اکتبر
مهرهای به
نام نرگس
محمدی سوخت،
خاکستر شد و
به باد فنا
رفت. سایر
اپوزیسیون بیوجدان
و همدست اسرائیل
نیز به همین
سرنوشت دچار
خواهند شد.
***
به
مناسبت صدو
ششمین سالگرد
انقلاب
سوسیالیستی
اکتبر
در_چنین_روزی
۷ نوامبر ۱۹۱۷،
انقلاب اکتبر
سوسیالیستی
در روسیه آغاز
شد. در این روز
کمیتههای
اعتصابی که
بعدها شورا
نام گرفتند
توانستند تحت
رهبری حزب بلشویک
با شعار «همه
قدرت به
شوراها» قدرت
سیاسی
راازدولت موقت
بگیرند.
ویژگیهای
این انقلاب،
پیروزی و سپس
سر برآوردن ضد
انقلاب و
احیای سرمایهداری
درشوروی:
یکم:انقلاب
شکوهمند
اکتبر شوروی،
جهان سرمایه و
تمامی نظم کهن
را لرزاند و
به جان سرمایهداری
وحشت مرگ
انداخت
.پیروزیهای
حزب بلشویک،
تحت رهبری
لنین و حکومت
جوان شوروی،
منظره بینالمللی
را دگرگون
ساخت. امید
امپریالیسم
به پیروزی
ضدانقلابیون
داخلی
برآورده نشد.
لشکرکشی
چهارده دولت
امپریالیستی
و سرمایهداری
علیه جمهوری
جوان و بنیانکن
شوروی، بینتیجه
ماند. ارتشهای
متجاوز خارجی
در جنگ با
نیروی
انقلابی ارتش
سرخ، یکی پس از
دیگری شکست میخوردند
و این شکستها
آنها را به
جنون
وامیداشت.
برای مبارزه
با نخستین
کشور
سوسیالیستی
نقشههای
طولانی و توسل
به هر سلاح
مرگباری
لازم میآمد.
اما بهرغم
تمام این
توطئههای
امپریالیستی
و جنونآمیز موفق
به برانداختن
حکومت شوروی
نهگشتند و
دیکتاتوری
پرولتاریا و
ساختمان پیروزمند
سوسیالیسم به
مدت سیسال به
عظیمترین
دستآوردهای
بشری نائل آمد.
در
١٠۶ سال پیش
نظم نوینی در
جهان پدید
آمد. نظمی که از
نظر اقتصادی
به استثمار
انسان از
انسان پایان
میداد و از
نظر سیاسی
طبقاتی را بهقدرت
میرسانید،
که مورد بهرهکشی
قرار گرفته و
در زمره ستمکشان
بودند. در ١٠۶ سال پیش
تاریخ به
مرتجعین، که
زندگی در
تجملات خویش
را از بدیهیات
میدانستند،
فرمان ایست
داد و به زحمتکشان
اعلام کرد،
توقف ممنوع!
دیگر نمیشود
به سبک و سیاق
سابق مردم را
به اسارت در
آورد، مالکیت
خصوصی را
تقدیس کرد و
با جنگهای
خانمانسوز
میلیون انسان
را آواره و
بیچاره نمود.
در ١٠۶
سال پیش
بلشویکها در
روسیه قدرت
سیاسی را به
کف آوردند و
تنها به این
اعتبار که
قدرت سیاسی
اساس هر
انقلاب و
تحولی است.
انقلابی که در
روسیه صورت
گرفت، یک
انقلاب
سوسیالیستی
بود. قبل
از پیروزی
انقلاب
سوسیالیستی
در روسیه، عدهای
که خود را
«مارکسیست» جا
زده بودند و
تفسیری غیرانقلابی
و غیرطبقاتی
از مارکسیسم
ارائه میدادند،
بر این نظر
بودند که باید
از طریق پارلمانی
قدرت سیاسی را
به کف آورد و
به نظم
پارلمانتاریسم
بورژوائی
گردن نهاد.
آنها با
استقرار
دیکتاتوری
پرولتاریا بهعنوان
شرط هر تحول
سوسیالیستی
در کشور مخالف
بودند و از
این نظریه
مارکس و انگلس
دفاع نمیکردند.
آنها
مارکسیسمی میخواستند
که به دهان
بورژوازی مزه
بهدهد. لنین،
مارکسیسم را
با شرایط زمان
خود انطباق
داد و برای
نخستینبار
در مقابل
چشمان حیرتزده
جهانیان نشان
داد که
پابرهنگان،
بیچیزان،
ستمکشان،
انسانهائی
که هرگز به
حساب نمیآمدند،
هیچبودگان
بهیکبار همه
چیز شدهاند.
مکتبی در جهان
به پیروزی
رسیده است که
انسانیت را بر
اساس پول و
سرمایه و
تملک، محک نمیزند.
انقلاب
اکتبر میآموزد
که لنینسم
چیزی جز تفسیر
انقلابی و تحول
مارکسیسم در
عصر زوال
امپریالیسم
نیست. لنینیسم
ایدههای
اساسی
مارکسیسم را
که دشمنان وی
آنرا تحریف میکردند
و به طاق
نسیان میسپردند،
از منجلاب
اپورتونیسم و
سازش طبقاتی
بیرون کشید،
آنرا جلا داد
و به همه نشان
داد که مارکسیستهای
واقعی چه
کسانی هستند.
این است نقش
تاریخی
انقلاب دورانساز
و کبیر اکتبر.
دوم:دشمنان
انقلاب که نهتوانستند
در مقابل قدرت
انقلاب
مقاومت کنند،
بعد ازآن به
تحریف دستآوردهای
انقلاب
پرداخته و سعی
کردند آن را بیاعتبار
کنند. مبارزه
خروشچف با
«کیش شخصیت
استالین» و
دروغهای وی
در مورد بنیانگذار
ساختمان
سوسیالیسم در
شوروی، در
حقیقت بهزیر
پرسش بردن
جامعه
سوسیالیستی و
تفسیر لنینی
از ساختمان
سوسیالیسم و
دیکتاتوری
پرولتاریا
بود.استالین
فرد نبود مظهر
دیکتاتوری پرولتاریا
و معمار
ساختمان
سوسیالیسم در
طی سیسال
بود. استالین
بود که قوانین
اقتصاد سوسیالیستی
را در شوروی
با توجه به
تجربه
دیکتاتوری
پرولتاریا،
تدوین کرد و
تحت عنوان
«مسایل اقتصاد
سوسیالیستی»منتشر
نمود.حمله به
استالین،حمله
به
سوسیالیسم،
حمله به
انقلاب اکتبر،حمله
به مارکسیسم –
لنینیسم بود و
هست.این است
که رویزیونیستها
که در همدستی
با خروشچف،
لنینیسم را به
دورافکندند و شمشیر
خویش را برای
«زدودن کیش
شخصیت
استالین» از
غلاف بیرون
کشیدند،
مشروعیت آن را
ندارند که از
انقلاب اکتبر
دفاع
کنند.دفاع
رویزیونیستها
از انقلاب اکتبر،
صرفاً جنبه
ظاهری و برای
خاکپاشیدن
بهچشم فریبخوردگان
است. بدون
برخورد به دستآوردهای
سیساله
دوران
دیکتاتوری
پرولتاریا در
روسیه، بدون
برخورد به
جریانهای
ضدانقلابی
تروتسکیستی
،بدون برخورد
بهنظریات ضدانقلابی
خروشچفیستی و
اصلاحات
بورژوایی کاسیگین
و برژنف ادعا
در مورد حمایت
از انقلاب
اکتبر و تجلیل
ازآن سخن پوچی
است.
***
رضا پهلوی
در سرسپردگی
به اجنبی همتا
ندارد
این
آقا رضاپهلوی
کودتازاده در
نوکرصفتی و ضدایران
و ایرانی بودن
در تاریخ
۱۰۰ساله اخیر ایران
در بین رجال
سیاسی حاکم در
دوران پهلوی اول
و دوم و رجال
غربزده و
غربگرای درون
جمهوری
اسلامی ایران
، همتا ندارد
علنا به
آمریکا و
اسراییل میگوید
که سرِ مار در
تهران است .
چرا با دُم
مار در غزه و
لبنان و عراق
و سوریه بازی
میکنید
بیایید ایران
را بمباران و
ویران کنید تا
من پادشاه شوم
آنوقت تمام
ایران مال شما نادانی ،
ابلهی و بیسوادی
مطلق از تاریخ
معاصر و بیاطلاعی
از توازن قوا
در سطح جهانی
و ندیدن شکست
و افول
قدرقدرتی
اربابش
آمریکا
و"متحدان ناتوییاش"در
افغانستان و
سوریه و بویژه
در اوکراین ،
او را به
موجودی مضحک و
مهملگو بدل
کرده که
نوکرمنشی و
عامل بیگانه
بودن ، از فرق
سر تا نوک
پایش عیان و
آشکار میگردد خیانت
و وطنفروشی
رضا پهلوی و
نزدیکانش
انتها ندارد !
آنقدر احمق و
نادان است که
نمیداند نه
تنها رژیم
اسلامی ایران
بلکه هیچ رژیمی
در دنیا با
بمباران
سرنگون نمیشود
مگر اینکه آن
رژیم و آن
کشور پس از
بمباران سفرهای
، با پیاده
کردن صدها
هزار سرباز
مسلح و مجهز
به تانک و
نفربر و انواع
تجهیزات
نظامی ، از جانب
کشور متجاوز ،
اِشغال نظامی
گردد که با توجه
به قطببندی
جدید جهانی و
اوضاع در حال
تغییر در عرصه
بینالمللی و
قدرت موشکی و
پهپادی و
مهمتر از همه ،
وسعت و
گستردگی ایران
، غیرممکن و
از محالات است
تکلیف
جمهوری
سرمایهداری
اسلام ایران
فقط بدست
توانای مردم
ایران تعیین
خواهد گردید
همانگونه که
سرنوشت پدرش ،
بهرغم ارتش
چندصدهزار
نفری و با
سازمان جهنمی
"ساواک" اش ،
بهدست ملت
ایران رقم
خورد و تاوان
سرسپردگی و خیانتش
به ملت را با
آوارگی و
سرگردانی پس
داد !!
***
رژیم
اشغالگر
اسرائیل
برخلاف ادعای
خود نتوانسته
تونلهای
جنبش مقاومت
را تخریب کند
طبق
گزارشات
رسانههای
فلسطینی یکهزار
و٣٠٠ تونل در
عمق ٧٠ متری
زمین؛شبکهای
پیچیده و
اسرارآمیز که
رژیم
صهیونیستی اسرائیل
را سردرگم
کرده است، وجود
دارد.
بیبیسی
حتی در گزارش
اخیر خود، عمق
تونلهای
حماس را گاهی
تا ١٠٠متر هم
پیشبینی
کرده است و
گفته آنها
طوری طراحی
شدهاند که
اگر فردی آشنا
نباشد هرگز
نمیتواند
راه را پیدا
کند و در
دالانهای
تودرتوی آن گم
میشود در
مقابل اخیرا
ارتش رژیم
اشغالگر عنوان
کرده،نیروهای
خود را برای
مبارزه در
تونلها
آموزش
داده،اما بهنظر
میرسد این
ادعایی بیش
نباشد چرا که
بعد از گذشت بیش
از یک ماه از
آغاز
جنگ،سازمان
حماس عنوان کرده
شهدای زیادی
نداشته است و
همچنان آماده زمینگیر
کردن نیروهای
رژیم متجاوز
اسرائیل
است.چون یکی
از روسای
پیشین شورای
امنیت رژیم
صهیونیستی هم
تأکید کرده
طول تونلهای
جنبش مقاومت
بسیار بیش از
آن چیزی است
که اسرائیل
ادعا میکند،
میداندو به
هزاران
کیلومتر میرسد.
در واقع غزه
روی شبکهای
دالانوار و
تودرتو قرار
دارد تا نیروهای
مقاومت، ارتش
رژیم اشغالگر
را به کام مرگ
بکشانند
***
آیا تونل ۵٠٠
کیلومتری در
غزه حقیقت
دارد ؟
آری،
حقیقت دارد.
فلسطینیها
طی دههها
رویارویی با
دشمنی که از
نظر فنی
مجهزتر است و
دارای انواع
سلاحهای
مدرن است، از
تاکتیکهای
قدیمی
استفاده کردهاند
که به آنها
اجازه میدهد
نیروی انسانی
را نجات دهند
و مخفی شوند.
سلاح و مهمات
در مکانهای
غیر قابل
دسترس برای
موشکها و بمبهای
اسرائیلی.
تحلیل گران
نظامی تاکنون
در مورد
پناهگاهها و
تونلهای
زیادی در غزه
نظر دادهاند
که تا عمق
بیستمتری
زیر زمین در
نوار غزه حفر
شدهاند. اما
انچه واقعیت
دارد این است
، اینها فقط
حفرهها و
معابر به هم
پیوسته
نیستند، بلکه
سازههای
زیرزمینی بهخوبی
مستحکم با
اتاقهای
جادار و
ارتفاع سقف
حداقل دو متر
هستند. طول کل
آنها در سال
٢٠٢١ به ۵٠٠
کیلومتر رسید.
وجود
استحکامات
زیرزمینی توسط
گزارشی که دو
سال پیش توسط
شبکه تلویزیونی
قطری الجزیره
تهیه شده بود
تأیید میشود
که خبرنگار آن
بهنوعی از
شبکه تونل
حماس بازدید
کرده بود. در همان
سال، ارتش
اسرائیل در
حین ساخت
دیوار در مرز
با نوار غزه،
تونلهایی را
کشف کرد که از
این منطقه به
عمق خاک اسرائیل
منتهی میشد. با
قضاوت بر اساس
فیلمهای
منتشر شده،
مناطق
استراحت
رزمندگان
نظامی
فلسطینی ، پستهای
فرماندهی با
دستگاههای
ارتباطی در
اعماق زیر
زمین قرار
دارند و کابلها
نیز در امتداد
دیوارها نصباند. این
استفاده
ارتباطات
آنالوگ است که
بدون ارتباط
فیزیکی قابل
رصد نیست و
کارشناسان بهعنوان
یکی از دلایل
تاخیر
اطلاعاتی
اسرائیل در
تدارک حمله
اخیر طوفانالاقصی
توسط نیروهای
حماس و سایر
گروههای
فلسطینی
اشاره میکنند.
مکانهای
ذخیرهسازی
ویژهای برای
اسلحه و مهمات
وجود دارد، از
جمله موشکهای
غیرهدایتشونده
قسام که
فلسطینیها
هزاران هزار
را از مواد ضایعاتی
تولید میکنند.
با قضاوت بر
اساس ویدئوی
اخیر،سازمان
حماس حتی موشکهایی
را بدون اینکه
به سطح زمین
برود پرتاب میکند.
این فیلم هم
مسلسل و هم
مهمات خمپاره
را نشان میداد.
بدیهی است که
جنبش مقاومت
فلسطینی حماس
برای مقابله
با ارتش
متجاوز
اسرائیل که از
آغاز عملیات
زمینی اعلام
شده قبلی در
نوار غزه مردد
هستند، با دقت
بسیار آماده
شدهاند.
اکنون
نیروی هوایی
اسرائیل
وحشیانه
مناطق مسکونی
غزه را بهویرانه
تبدیل میکند،
غیرنظامیان
فلسطینی را میکشد،
اما سازمان
حماس بیسر و
صدا در بالها
در پناهگاههای
زیرزمینی قابل
اعتماد منتظر
هستند وکمین
کردهاند.
هجوم به این
هزارتوها
قطعا برای
ارتش اسرائیل
اگر نگوییم
غیرممکن،
کاری بسیار
دشوار خواهد
بود. علاوه بر
این، بسیاری
از خروجیهای
استتار شده به
سطح به
رزمندگان
نظامی اجازه
میدهد تا
حملات
غافلگیر
کنندهای را
بهسربازان
اسرائیلی که
در تلاش برای
عبور از
ویرانههای
شهری غزه
هستند، انجام
دهند. بعلاوه
گذرگاههایی
که به «خاک
اسرائیل»
منتهی میشوند
که توسط ارتش
متجاوز
اسرائیل کشف
نشدهاند و
مطمئناً برای
انجام عملیات
نظامی استفاده
خواهند شد.
این تونلها
یکی از
شاهکارهای
جنبش مقاومت فلسطین
است که موفق
شدند در مقابل
یکی از قدرتمندترین
ارتش
استعماری در
خاورمیانه
چنین دژ
مستحکمی را
بنا کنند و به
نبردشان
ادامه دهند.
***
بیانیه
مطبوعاتی
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین
عزادار
روزنامهنگاران
المیادین است
و تاکید میکند
که صدای حقیقت
بلند و بلند
خواهد ماند و
اشغالگر و
رهبران قاتل
آن را آزار
خواهد داد. جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین
عمیقترین
تسلیت خود را
به برادر غسان
بن ابراز میکند. جدو
رئیس هیئت
مدیره شبکه
المیادین
خطاب به مدیران
و خدمه شبکه
ماهوارهای و
عموم مردم
لبنان در خصوص
شهادت فرح عمر
روزنامهنگار
و ربیع
المعماری
عکاس در ترور
از پیش برنامه
ریزی شده
صهیونیستها
در جنوب لبنان
با آرزوی شفای
عاجل برای مجروحان
تاکید میکند
که سادیسم و
جنایت
صهیونیستی با
هدف قرار دادن
سیستماتیک
خبرنگارانی
که وظیفه خود
را برای پوشش
رویداد و انتقال
حقیقت انجام
میدهند، از
خطوط قرمز
عبور کرده و
بهحدی فراتر
از تصور رسیده
است. با
تاکید بر
اینکه صدای
حقیقت بلند و
مشروع خواهد
ماند و جنایات
این نهاد را
افشا میکند.صهیونیستهای
جنایتکار به
تبعیت از رهبران
قاتل خود و
همه کسانی که
در آن شکست
خورده است،مجازات
خواهند شد.
ترور عمدی یک
شبکه ماهوارهای
بود که خود را
پیشرو رسانههای
مقاومت میداند
و همچنان به
ایفای نقش خود
در پوشش سیل الاقصی
و انتقال
اخبار و صدای
مقاومت از
المیادین
ادامه میدهد،
جنایت جنگی
محسوب میشود
جبهه خلق برای
ازادی فلسطین
تاکید میکند
خون دو
خبرنگار شهید
فرح عمر و
عکاس ربیح
المعماری
آمیخته با خون
خبرنگاران
فلسطینی موید
این است که
درد و زخم یکی
است و قاتل
یکی است، صهیونیسم
این
جنایت همچنان
داغ ننگی
خواهد بود بر
دشمن جنایتکار،
شکست خورده و
ترسو که از
تصویر و حقیقتی
که فاش میشود
وحشت زده آن
میشود. نقاب
دروغین او فرو
میریزد . جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین
تاکید میکند،دشمن
صهیونیستی
اگر معتقد
باشد هدف قرار
دادن
خبرنگاران میتواند
صدای حقیقت را
خاموش کند،
مقاومت را خاموش
کند یا به
اهداف خود در
انتقام از
لبنان و مقاومت
دلیرانه دست
یابد دچار توهم
است. این
منطقه بهلطف
گروهی از
خبرنگاران
مقاومت بیش از
پیش پرده از
جنایات
صهیونیستها
برداشته
است.شوالیههای
حقیقت که
توانستند
علیرغم کشتار
و هدف قرار
دادن
سیستماتیک و
عمدی علیه
خود، حقیقت را
در مورد آنچه
در صحنه از
منظر
صهیونیستی در
حال رخ دادن
است، منتقل
کنند و میکنند.
جبهه
خلق برای
ازادی فلسطین
از فدراسیون
بینالمللی
روزنامهنگاران
خواست تا
عضویت رژیم
صهیونیستی در
فدراسیون را
تعلیق کند،
جنایات و
تخلفات آشکار آن
علیه روزنامهنگاران
را محاکمه کند
و جامعه بینالمللی
را تحت فشار
قرار دهد تا
در شرایطی از خبرنگاران
حمایت نماید
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
٢١
نوامبر 23
ترجمه
و تکثیر:حزب
کارایران(توفان)
***
ادبیات
مارکسیستی به
زبان ساده
ومختصر
رویزیونیسم
چیست؟ (2)
رفیق
مائوتسه تونگ
در ۱۲ مارس ۱۹۵۷ چنین گفت:
«دگماتیسم
است اگر به
مارکسیسم از
نقطه نظر متافیزیک
و بمثابه چیزی
متحجر
نگریسته شود.
رویزیونیسم
است اگر اصول
اساسی
مارکسیسم و
حقانیت جهانشمول
آن انکار شود.
رویزیونیسم
شکلی از
ایدوئولوژی
بورژوازی است.
«رویزیونیستها
فرقمیان
سوسیالیسم و
سرمایهداری
،میان
دیکتاتوری
پرلتاریا و
دیکتاتوری
بورژوازی رامیزدایند.
آنچه آنها
تبلیغمیکنند
درواقع مشی
سوسیالیستی
نیست بلکه مشی
سرمایهداری
است. در شرایط
کنونی
رویزیونیسم
از دگماتیسم
هم زیانمندتر
است. در جبهه
ایدوئولوژی
وظیفه مهمی در
برابر ما قرار
دارد که عبارتست
از بسط انتقاد
از
رویزیونیسم»
رویزیونیسم
مظهری است از
ایدوئولوژی
بورژوازی در
جنبش
کمونیستی،
جریانی است ضد
مارکسیستی،
بورژوائی که
مارکسیسم را
از محتوی انقلابی
آن تهیمیسازد،خصلت
انقلابی آن را
به دست
فراموشیمیسپارد
و گوشههای
تیز بُرندهِ
انقلابی آن رامیساید
برای آنکه آن
را با
ایدوئولوژی
بورژوائی
تطبیق دهد.
اپورتونیسم
راست انعکاس
رویزیونیسم
در محیط سیاست
و فعالیت عملی
است. خصوصیات
رویزیونیستی
عبارتست از
تطبیق خود با
حوادث
روزمره،
تطبیق با
تغییرات کوچک
سیاسی. فراموش
کردن منافع
اساسی
پرلتاریا و
تکامل اجتماع
در مجموع خود
و قربانی کردن
این منافع
بنام
امتیازهای
واقعی اما
گذرا و حتی
موهوم. بگفته
لنین بزرگ «یک
رونق ناچیز
فعالیت صنفی و
شکفتگی
کاملاً نسبی
تجارت، یک
بازگشت مختصر
به لیبرالیسم
بورژوائی
تأثیر خود را
برروی طبقه
کارگرمیگذارد.
لنینمیگوید:
«تجره نشان
داده است که
آنهائی که در
جنبش کارگری
عناصر فعال
اند و به
جریان
اپورتونیستی
بهپیوندند
بهترین
مدافعین
بورژازی
هستند حتی از
خود بورژوازی
هم بهتر».
شک نیست که پس
از جنگ دوم
جهانی و در
نتیجه آن سیمای
جهان بکلی
دگرگون شده
است: بر
نیروهای هوادار
سوسیالیسم
افزوده و از
نیروهای
امپریالیستی
کاسته شده
است. دوران پس
از جنگ شاهد
پیدایش اردوی
سوسیالیستی
نیرومندی بود
که قدرت اقتصادی
و سیاسی و
نظامی آن
پیوسته
افزایشمییافت.
بسیاری از
کشورهای
مستعمره
استقلال سیاسی
خود را بدست
آوردند
مبارزه علیه
امپریالیسم و
ارتجاع در
کشورهای
منطقه توفانی
شدت گرفت.
جنبش تودههای
مردم در سراسر
جهان و از آنجمله
مبارزه
مسلحانه
گسترش یافت.
بر تعداد احزاب
کمونیست و
شماره
کمونیستها
افزوده گردید.
این تغییرات
همه بسود
انقلاب
پرلتاریائی
در سراسر جهان
است. هر کس درمییابد
که در چنین
شرایطی
نیروهای
انقلابی باید
برای پیروزی
نهائی بر شدت
مبارزه و نبرد
خود بیفزایند
و دشمن مشترک
را سرنگون
سازند و سرکوب
کنند. اما رویزیونیستها
از همه این
تغییرات
مساعد نتیجه
معکوسمیگیرند
راه صلح و
مسالمت را
موعظهمیکنند
و گذار مسالمت
آمیز را به
پیش میکشند
که درواقع
چیزی جز
روگردانیدن
از انقلاب
نیست.
بورژوازی و
ارتجاع هرگز
به طبقه کارگر
و نیروهای
انقلابی
امکان نخواهد
داد که منافع
او راحتی
اندکی هم بخطر
اندازد تا چه
رسد به اینکه
با مسالمت و
سخنان خوش او
را از کرسی قدرت
بزیر بکشد.
مقایسه چین و
ویتنام با
کشورهای
فرانسه و
ایتالیا که در
آنها طبقه
کارگر پس از
جنگ قدرت
بسیاری کسب
کرده بود آموزنده
است. اگر چین و
ویتنام با
پیروی خلاق از
اصول
مارکسیسم
لنینیسم
توانستند
انقلاب خود را
به سر انجام
برسانند و با
سرعت در راه
پیشرفت و ترقی
پیش بروند،
اگر ویتنام
قهرمان طی سالیان
اخیر توانست
با جنگ تودهای
مقتدرترین
بورژوازی
جهان را از
پای در آورد
بورژوازی
فرانسه و
ایتالیا در
برابر شیوه
مسالمت آمیز انقلاب
مواضع خود را
محکم و محکمتر
ساخت و حزب
کمونیست و
طبقه کارگر را
با استفاده از
مانورهای
بورژوائی
بتدریج عقب
راند. گذار
مسالمت آمیز
درواقع
احتراز از
انقلاب است.
تجدید نظری
است در قانون
اساسی انقلاب
پرلتاریائی
به سود
بورژوازی، به
سود
امپریالیسم و
ارتجاع، به
زیان طبقه
کارگر و به
زیان نیروهای
انقلابی.
اما اگر
رویزیونیسم
تجدید نظر در
مارکسیسم است
هر تجدید نظری
در مارکسیسم
رویزیونیسم
نیست.
مارکسیسم
مجموعه هم
آهنگی است از
تئوریها و
نظریاتی که از
پراتیک
اجتماعی برخاسته
و راهنمای
پراتیک
اجتماعی است.
اما هرگز نباید
فراموش کرد که
اولاً جامعه
هیچگاه در یک
نقطه ثابت نمی
ماند و بر
اثر تضادها و
مبارزات
درونی خود
تکاملمییابد،
در نتیجه درجه
معینی از
تکامل جامعه و
مناسب با
شرایط جدید
باید در پارهای
از تئوریها و
احکام موجود
تجدید نظر شود
و احکام و
تئوریهای
نویی جای آنها
را بگیرد.
ثانیاً
مارکسیسم
اصول و احکام
کلی راهنمائی
را بدستمیدهد
که در هر مورد
خاص بشکل خاصی
قابل انطباق است.
هر حزب
مارکسیستی
باید این
احکام کلی را بر
شرایط خاص جامعه
خویش انطباق
دهد نه
کورکورانه
دیگران را
تقلید کند.
البته معنی
این گفته این
نیست که نباید
از تجربه
دیگران آموخت.
برعکس هیچ حزب
یا سازمان
مارکسیستی
لنینیستی
بدون فرا گرفتن
و تعمق در
تجربه احزاب
کمونیست نمی تواند
کار انقلاب را
بطور شایسته
ای به ثمر برساند
ولی در کار
آموختن از این
تجربه باید
برخورد
انتقادی داشت
و بطور خلاق
عمل کرد و آن
را در انطباق
با شرایط
مبارزه به کار
بست. اگر
مارکسیسم
همراه با
شرایط زمانی و
مکانی تکامل
نیابد خصلت
انقلابی خود
را از دست میدهد
و به یک رشته
احکام جامد و
مردهای
تبدیلمیگردد
که ن میتواند
راهنمای عمل
وراهنمای
پراتیک
انقلابی قرار
گیرد. به گفته
لنین:
«مارکسیسم
مجموعهای از
احکام جامد
مرده، چیزی
آماده و پایان
یافته،
آموزشی
لایتغیر نیست
بلکه راهنمای
زنده عمل است
و بویژه به
همین جهت نمیتواند
تغییر شدید و
عمیق شرایط
زندگی اجتماعی
را در خویش
منعکس نسازد».
با تکیه بر
همین خصلت
انقلابی
مارکسیسم است
که لنین در
ارتباط با
تکامل سرمایهداری
و ورود آن به
مرحله
امپریالیسم
در احکامی چند
از مارکسیسم
تجدید نظر کرد
و مارکسیسم را
غنی ساخت.
چنین است
تئوری پیروزی
انقلاب سوسیالیستی
در کشور واحد.
تئوری پیروزی
انقلاب سوسیالیستی
در کشوری که
حلقه ضعیف
امپریالیسم
را تشکیلمیدهد
و نه ضرورتاً
در یک کشور
صنعتی مترقی.
تئوری جمهوری
شوراها
بمثابه
بهترین شکل
دولت دیکتاتوری
پرلتاریا و نه
جمهوری
پارلمانی، آنگونه
که انگلس
عقیده داشت.
***
گشت
وگذاری در
فیسبوک . پاسخ
به یک پرسش
پرسش:دوستان
زحمتکش توفان
ضمن عرض سلام
وادب حزب شما
تنها جریان سیاسی
است که همچنان
از استالین
ومارکسیسم لنینیسم
بطور قاطع
دفاع می کنه.
اگر شما
استالین را ضد
سرمایه داری
تحلیل می کنید
پس چرا درجنگ
جهانی دوم با
بخشی از
امپریالیست
های استعمارگرنظیر
آمریکا
وانگلیس
وفرانسه هم
جبهه شد و
ائتلاف تشکیل
داد؟مگر شما
نمی گوئید که
فاشیسم فرزند
سرمایه داری
است؟با
احترام
نوید
رواویان/ترکیه
پاسخ: نوید
گرامی،کاملا
درست است
فاشیسم فرزند
سرمایه داری
است. فاشیسم ،
شکل آشکار
دیکتاتوری هارترین
جناح سرمایه
مالی یعنی
محصول امپریالیسم
است که برای
پاسخ گویی به
حل بحران
سرمایه داری
برای سرکوب
خونین طبقه
کارگر و
زحمتکشان به
میدان میآید.
حتا به جناحهای
رقیب هم رحم
نمیکند. لذا
فاشیسم فرزند
سرمایه داری
وزاده اوست.
بورژوازی تا
زمانیکه با
توسل به
دیکتاتوری پنهان
و شکل
پارلمانی
صاحب قدرت است
و نظمش میچرخد
، آرام است ،
اما وقتی
پارلمان
ودفتر ودستک
واحزاب
رفرمیستی به
کارش برای
سرکوب طبقه کارگر
مفید نمیآید،
آنها را نیز
به کنار میزند
و چهره واقعی
وخونین
دیکتاتوری
سرمایه را به
نمایش میگذارد
.همانطور که
در آلمان
گذاشت وآن را
با راسیسم
ونژاد پرستی
درآمیخت وجهان
را به خون
کشید. ....... آما
درجنگ جهانی
دوم اگر به
سیر تحولات و
رشد و عروج
هیتلر را درست
ارزیابی کنیم
آنوقت بهتر میتوانیم
به دلایل
برآمد آمریکا
وانگلیس علیه آلمان
نازی پاسخ
دهیم.تمام
اسناد نشان میدهند
که انگلیس و
آمریکا و
فرانسه ابتدا
از هیتلر
شدیدا دفاع
کرده ومشوق او
در حمله به
شوروی بودند.
انگلیس
وفرانسه بطور
محرمانه
درکنفرانس
مونیخ 1938 با
هیتلر نشستند
، چکسلاوکی را
به آلمان بخشیدند
وبا هیتلر
پیمان عدم
تجاوز بستند
وپیشنهاد
اتحاد جماهیر
شوروی را برای
تشکیل جبهه
مشترک علیه
آلمان نازی رد
کردند.....اما
علیرغم این از
تهاجمات
هیتلر که
سودای سلطه بلامنازع
بر جهان را دا
شت مصون
نماندند. فرانسه
در 1939 توسط
آلمان اشغال
شد و انگلیس
درضعف قرارگرفت
وبرای منافع
امپریالیستی
شان با آلمان
درگیر شدند .
این جنگ ابتدا
برای تقسیم
مجدد جهان بود
اما پس از
پیروزی های
شوروی در نبرد
علیه هیتلر ،
آمریکا
وانگلیس وفرانسه
پیشنهاد
استالین برای
جبهه واحد
علیه فاشیسم
را پذیرفتند.،
مجبور شدند
زیرا چاره ای
نداشتند. به
باور ما ،
امپریالیستهای
آمریکائی،
انگلیسی،
وفرانسوی نقش
تعیین کننده
ای در مبارزه
با فاشیسم
نداشتند، برعکس
این اتحاد
جماهیر شوروی
سوسیالیستی
تحت رهبری
استالین بود
که با استفاده
از تضادهای
امپریالیستی وبا
فداکاری
میلیونها
مردم شوروی
ستون فقرات
ارتش نازی را
درهم شکستند و
پیروزی را
برای مردم
جهان به
ارمغان آوردند.نقش
تعیین کننده
ای شوروی در
نبرد علیه هیتلر
ایفا کرد وکسی
نمیتواند
آنرا کتمان
کند.فاشیسم از
درون مناسبات
سرمایه داری
بر میخیزد
وفرزند خلف
اوست.
وامروزهم
شاهدیم که با رشد
بحران سرمایه
داری فاشیسم
نیز بر فراز
اروپا
وآمریکا در
گشت وگذار است
تا بحران
اقتصادی را به
نفع سرمایه
مالی حل
کند.پیروز
باشید به
مکاتبه خود با
ما ادامه دهید
***
پاسخ:با درود به
شما، بسیارخوشحالیم
که به کانال
تلگرام توفان
پیوستید، به
شما خوشآمد میگوئیم.
بله کاملا
درست متوجه
شدید حزب ما
این "آتش بس"
را شکست بزرگی
برای اسرائیل
اشغالگر میداند،
شکستی که
اسرائیل
در این ۷۵
سال نظیرش را
تجربه نکرده و
هرگز تصورش را
هم نمیکرد که
چنین غافلگیر
شود. شکستی که
تبعات درازمدت
و استراتژیک
آن برگشتناپذیراست.
ئاثیراتش چه
درعرصه
داخلی
چه در منطقه
و چه در عرصه
صحنه بینالمللی
بسیار بزرگ
وکشنده است
وآینده تیره وتاری
را برای نظام
صهیونیستی
وجعلی
اسرائیل رقم
خواهد زد.باید
توجه داشت که
اسرائیل چه در
حوزه نظامی،
اخلاقی وحیثیتی
و سیاسی شکست
خورده وهیچ
دستآوردی
نداشته است.بسیاری
ازمقامات مهم
کشوری ولشکری
اش را درمعرض
پیگردهای
قانونی
به جرم ارتکاب
جنایات بین
المللی
قرارداده است.
"آتشبس"
چهارروزه
درشرایطی
اجرا شد که
طرف
مقابل،یعنی
اسرائیل
سازمان حماس
را به رسمیت
نمیشناسد،
حتا آن
رابعنوان یک
سازمان
تروریستی محکوم
کرده است. اگر
این سازمان یک
گروه تروریستی
ومیرنده است
دیگر مصاحبه
وگفتگو با این
سازمان محلی
ازاعراب
نخواهد داشت.
اسرائیل با مذاکره
با سازمان
حماس عملا آن
را به رسمیت
شناخته است و
این تف سربالا
به روی صورت
خودشان است.
این دوگانگی
نشان از ضعف
واستیصال و
شکست اسرائیل
است که مجبور
شد با قبول
پیشنهادات مشخص
حماس آتش بس
را به
پذیرد.این یک
پیروزی بزرگ
برای خلق
فلسطین وهمه
خلقهای
منطقه وجهان
است.
"آتشبس"
چهارروزه که
به احتمال قوی
تمدید نیز خواهد
شد یعنی افول
جایگاه لابیهای
متنفذ
اسرائیل در
آمریکا و
پایتختهای
اروپایی وشکلگیری
مبارزات مدنی
وسیاسی در این
کشورها در برابر
کمکهای مالی
و تسلیحاتی به
رژیمی که پیش
از این در
رسانهها
«تنها دموکراسی
در منطقه»
خوانده میشد
و امروز برچسب
ننگین
«آپارتاید» و
«جنایتکار
جنگی» و «نسلکش»
بر پیشانیاش
خورده!
"آتشبس"
یعنی آغاز تنش
و بحران در
سیاست داخلی رژیم
صهیونیستی
اسرائیل،تشدید
تضاد های جناح
های
صهیونیستی بر
سر قدرت،
تسویه حسابهای
خشن جناحی
قریبالوقوع،
سقوط دولت
کنونی تحت
رهبری
نتانیاهو و پایان
حیات سیاسی او! برای
همین است که
دولت کنونی
حکومت
اسرائیل حتی
از کلیدواژه
«آتشبس» هراس
دارد و دولتهای
حامی آن از
ادای آن نیز
پرهیز میکنند.
آتش بس در
چنین شرایطی
که یک گروه
کوچک با ابتکارات
خود و صبر بی
مانند مردمش
موفق شده از
اسرائیل در
اذهان ملت های
جهان
منفورترین
رژیم دنیا را
بسازد، آمریکا
را حامی نسل
کشی آنها جلوه
دهد، ملتهای
آزاده جهان را
بویژه ممالک
مسلمان عربی و
آفریقایی
علیه بربریت
وفاشیسم
اسرائیل صهیونیسم
متحد کند
وقدرت نظامی و
امنیتی اش را
به سخره بگیرد
و در عین حال
توان مقاومت
هیچ آسیبی نبیند،
یعنی اسرائیل
در حالی بدون
هیج دستاوردی تن
به پذیرش آتش
بس داده که نه
در آغاز جنگ
نقش تعیین
کننده ای
داشته و نه در
پایان آن موفق
به تحقق
خواسته هایش
شده است!
همانطور
که درچند سطر
بالا توضیح
داده شد جنبش
مقاومت
فلسطین
درچنین
شرایطی میتواند
حاکمیت
اسرائیل را به
جان هم
بیاندازد و
اختلافات
داخلی آنها را
تشدید
کند.دریک کلام
آتش بس از
طرفی به عمر
سیاسی
نتانیاهو و
دولتش پایان
میدهد و برای
اولین بار در ۷۵ سال گذشته
فلسطینی ها
میتوانند در
حاکمیت رژیم
اخلال، و یک
کابینه
فاشیستی
صهیونیستی را
سرنگون نماید.
پرسش این
است آیا با
اینهمه کشته
وویرانی میتوان
جنبش مقاومت
فلسطین را
پیروز این جنگ
نامید؟ پاسخ
ما روشن است،
آری میتوان.
پیروزی یک جنگ
را باید از
منظر کلان سیاسی
در عرصه ملی
وبین المللی
مورد سنجش
وتبیین
قرارداد و
تاثیرات
وتبعاتش را
برای پیشروی
یا عقبگردجنبش
مورد بررسی
قرارداد.
انقلاب
رهایبخش ویتنام نزدیک
به
چهارمیلیون
کشته داد وویرانی
زیرساختی
ومنابع طبیعی
آن عظیم بود اما
تاثیرات
جهانی آن برای
جنبش های
آزادیبخش
عظیم وتاریخی
بودانقلاب
.الجزیره
بابیش از 2
میلیون کشته
وویرانی اما
سرانجام بر
امپریالیسم
فرانسه پیروز
شد و زمینه را
برای پیشروی
سایر ممالک
آفریقایی
برای رهایی
ملی
هموارکرد....
ازاین نوع
مثالها زیاد
است وما به
همین دو نمونه
بسنده میکنیم
وعمیقا باور
به تاثیرات ملی
و جهانی
«طوفان الاقصی
» وپیشروی
جنبش انقلابی
وملی فلسطین
وسایر جنبش
های انقلابی
درمنطقه
وجهان
داریم.طبعا
شمار تلافات
انسانی و مالی
و آثار ویرانی
را که
صهیونیستها
آفریدند نمیتوان
کتمان کرد
وبردفتر
جنایات
صهیونیستهای
اسرائیلی و
امپریالیستهای
غربی افزوده
خواهد شد.پس
"آتش بس"
کنونی را باید
درادامه ضربات
استراتریک
«طوفان
الاقصی» بر
پیکردشمن متجاوز
واستعمارگر
مورد بررسی
قرارداد و آنرا
یک پیروزی
برای خلق
فلسطین و یک
شکست بزرگ برای
دشمن فاشیست
صهیونیست
اسرائیل
دانست ونه
شکست از منظر
کشتار
وویرانی. امید
که به پرسشتان
پاسخ داده
باشیم. با ما
دراتباط باشید.پیروز
باشید.
زنده باد
نبرد رهایبخش
خلق فلسطین