مقالات
توفان
الکترونیکی
شمار ٢١٠ نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران دی
ماه ۱۴۰۲
آدرس
تارنمای حزب
کارایران
(توفان):
www.toufan.org
آدرس
مرکزی ایمیل
حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس
کانال تلگرام
توفان
دراین
شماره می
خوانید:
بيش
ازهشتاد روز
بمباران ونسل
کشي ، بيش
ازهشتاد روز
مقاومت و نبرد
قهرمانانه
کوه موش
زائيد
پيرامون
کنفرانس آب و
هواي سازمان
ملل
فروش
مدارس خير ساز
ازخبر تا
واقعيت
بزرگترين
فسادهاي
مالي کشفشده
درايران
اعتصاب درخشان
کارگران گروه
ملي صنعتي
فولاد اهواز
تجمع
بازنشستگان
در چندين شهر
ايران براي افزايش
حقوق و عليه فساد
ارزي 3٬4
ميليارد دلاري
دو راه حل
براي دفع
خطرعليه
موجوديت
ايران
باور بهاصوليت
شرط هر مبارزه
انقلابي و جلب
اعتماد مردم
است.
دادگاه
هاي «حقوق بشري»
استکهلم
وتريبونال
لندني شامل
محاکمه اين
جنايتکاران
جنگي
بيانيه
جمعي از
ايرانيان
طرفدار «صلح،
آزادي و عدالت“
در جبهه
نبرد طبقاتي
اسراييل
بايدخودش
راازدست خودش
نجات دهد
ائتلاف
بينالمللي
10کشور در
درياي سرخ
محکوم بهشکست
است
عليه
تجاوزات
امپرياليستي
براي صلح
استيصال
ارتش فاشيست
اسرائيل
اعتراض
مردم بيمسکن
عليه "جهاد
کشاورزي"
نبرد غزه
و به
تکاپوافتادن
مقامات
آمريکايي و
اروپايي براي
برون رفت از
باتلاق
خودساخته
اعتصاب
کارگران عليه
تسلا در سوئد
و همبستگي و
حمايت
اتحاديههاي
کارگري شمال
اروپا
طرح «دو
دولت»و حاميان
رياکار خلق
فلسطين
عدم شناخت
و درک درست از
ماهيت
بورژوازي و
سرشت
امپرياليسم ،
شکست و خواري
در پي دارد !
نوبل و
حقوق بشر
بيانيه
مشترک :
اختلاف گويان
ونزوئلا بر سر
چيست؟
بيانيه
مطبوعاتي
جبهه خلق براي
آزادي فلسطين
در مورد ادامه
نسلکشي در
غزه توسط صهيونيستها
گزارش
مختصري از
تظاهراتهاي
ضد صهيونيستي
در حمايت از
خلق فلسطين
ادبيات
مارکسيستي به
زبان مختصر و
ساده
پاسخ به
يک پرسش
درفيسبوک
پاسخ به يک
پرسش در کانال تلگرام
***
بیش
ازهشتاد روز
بمباران ونسل
کشی ، بیش
ازهشتاد روز
مقاومت و نبرد
قهرمانانه
بیش
ازهشتاد
روزاز«طوفان
الاقصی»حمله
قهرمانانه
جنبش مقاومت
فلسطین علیه
دشمن متجاوز وصهیونیست
می گذرد.
اخبار هر روز
صحنههای
بیشتری از
ویرانیها و
کشتار
فلسطینیان
ونسل کشی
وانتقام گیری از
زنان وکودکان
توسط ارتش
متجاوز
اسرائیل را
نشان میدهد.
موج حملات بربرمنشانه
هوایی رژیم
نازی
صهیونیستی
اسرائیل چنان
سنگین است که
در همان
نخستین روزهای
پس از هفتم
اکتبر «دیدهبان
حقوق
بشراروپا»
اعلام کرده
بود اسرائیل معادل
بیش از یکچهارم
بمب اتم را بر
سر مردم غزه
ریخته است.اسرائیل
تاکنون بیش
ازچهل وپنج
هزارتن بمب
برسرمردم غزه
ریخته است سه
برابر بمبی که
بر فراز هیروشیما
وناکازاکی
پرتاب گردید.
.یکم:دفتراطلاع
رسانی دولت
فلسطین در
نوارغزه درتازهترین
آمارجانباختگان
ومجروحان نسل
کشی درغزه
رامنتشر کرده
است.این
آمارمربوط به
٢۵ دسامبر است
براساس
آمارهای
اعلام شده،
شمار شهدای
غزه تا این
لحظه به ٢٠۶٧۴ نفر و.٨۵٠٠ نفر
ازاین تعداد
کودک و،۶٣٠٠ نفر زن و
شمارمجروحان
نیز به ۵۴۶٣۶ نفر رسیده
است ، ٣١١
نفراز
کادرپزشکی و
درمانی، ۴٠ نفراز
نیروهای
امدادی و
١٠٣نفر هم
خبرنگارهستند
ارتش
اسرائیل
تاکنون ١٧۴۵ جنایت
وکشتار را
درحق
فلسطینیان در
نوار غزه
مرتکب شده است.علاوه
براین،تاکنون
١٢۶ ساختمان
دولتی توسط
صهیونیست ها
بمباران شده و
٢٨۵ مدرسه هم
خسارت دیدند
که ٩٢ مورد
ازاین مدارس
به کلی تخریب
شده است.١١۵مسجد در
بمبارانهای
ارتش اسرائیل
به کلی تخریب
شده و ٢٠٠
مسجد هم خسارت
دیده است.٣
کلیسا نیز
تاکنون
بمباران شده و
خسارت دیده
است.مجموع
واحدهای
مسکونی خسارت
دیده به ٢٩٠
هزار واحد
رسیده است که ۶۵٠٠٠ واحد به
کلی تخریب شده
و قابل سکونت
نیستند.تاکنون
٢٣ بیمارستان
و ۵٣ مرکز
درمانی و ١۴٠ موسسه
بهداشتی
درنتیجه
حملات
صهیونیستها
از خدمت خارج
شدند.١٠٢خودروی
آمبولانس هم دراین
حملات آسیب
دیده است. موج
حملات بربرمنشانه
هوایی رژیم
نازی
صهیونیستی
اسرائیل چنان
سنگین است که
در همان
نخستین روزهای
پس از هفتم
اکتبر «دیدهبان
حقوق
بشراروپا»
اعلام کرده
بود اسرائیل
معادل بیش از
یکچهارم بمب
اتم را بر سر
مردم غزه
ریخته است.
دوم:سازمان
بین المللی
امداد رسانی
آکسفام اعلام
کرد ٩٠ درصد
از ساکنان
نوار غزه که
تعداد آنها
حدود ٢.٣
میلیون نفر
هستند با
گرسنگی شدید مواجه
بوده و اگر
آتش بس برقرار
نشود خطر قحطی
هر روز افزایش
مییابد.
به
گزارش مرکز
اطلاع رسانی
فلسطین این
سازمان بین
المللی با
انتشار
بیانیهای به
اطلاعات
منتشر شده
توسط برنامه
جهانی غذا
وابسته به
سازمان ملل
متحد در خصوص
میانگین
گرسنگی در
نوار غزه
واکنش نشان
داد. برنامه جهانی
غذا اعلام کرد
٢۵ درصد
از ساکنان
نوار غزه در
معرض گرسنگی
شدید قرار
دارند..
آکسفام
تاکید کرد بیش
از ٩٠ درصد
مردم غزه از گرسنگی
شدید رنج میبرند.
در این بیانیه
آمده است:
تقریباً تمام
مردم غزه که
تعداد آنها
حدود ٢.٣
میلیون نفر است
با گرسنگی
شدید دست و
پنجه نرم کرده
و در صورت عدم
برقراری آتش
بس خطر قحطی
در این منطقه
روز به روز
افزایش میباید.در
ادامه این
بیانیه تاکید
شده است تمام خانوادههای
غزه تقریباً
هر روز هیچ
وعده غذایی
ندارند و
ارزیابیهای
انجام شده در
خصوص امنیت
غذایی توسط
برنامه جهانی
غذا که در آن
تاکید دارد ٢۵ درصد
از مردم این
منطقه درگیر
گرسنگی جدی
هستند شدیداً
قابل تردید
است چرا که
این ارزیابی در
بازه زمانی ٢٣
نوامبر تا ۴
دسامبر انجام
شده و بیانگر
شرایط واقعی
کنونی در غزه
نیست.علمیه
شیفجی معاون
رئیس سازمان آکسفام
که ارزیابیهای
وی در این
بیانیه مورد
استفاده قرار
گرفته اعلام
کرد مردم غزه
از گرسنگی میمیرند
در حالی که
انگلیس از
تصویب
قطعنامه شورای
امنیت امتناع
میورزد.
وی
افزود: کسانی
که در جامعه
بین الملل از
مهار ماشین
نظامی
اسرائیل و
مجازات دست
جمعی فلسطینیان
غزه امتناع میکنند
امروز باید
احساس
شرمندگی و هم
دستی در این
رسوایی داشته
باشند.
سوم: دولت
جنگ ا فروز
آمریکا که
تمام قد از
جنایات رژیم
صهیونیستی به
دفاع برخاسته
است ،به تدریج
متوجه شد که
پیروزی بر
جنبش مقاومت
فلسطین به این
آسانی میسر
نیست
وتصمیمات شتاب
زده دولت
افراطی
بنامین
نتانیاهو با
منطق سازگار
نیست واین
سبب شده است
تا حملات
نیروهای یمنی
به کشتی های
اسرائیلی در دریای
سرخ وهمینطور
حملات موشکی
به پایگاه
های آمریکا در
عراق و سوریه
نیز افزایش یابند.ازاین
رو برای حفظ
آبرو وبه رخ
کشیدن قدرت
خود در منطقه
یک ائتلاف
دریایی چند
ملیتی به نام
«نگهبان رفاه» برای
تامین امنیت
ناوبری و
حفاظت از کشتیهای
تجاری در
دریای سرخ در
قبال حملات
نیروهای مسلح
یمن را تشکیل
شده است. برخی
کشورها ازاین
ائتلاف
استقبال کردهاند،در
حالی که برخی
دیگر نیز
عضویت در آن
را نپذیرفته
اند.در پی
تشدید تنشها
درنوار غزه،
نیروهای مسلح
یمن اعلام
کردند که تا
زمان متوقف
نشدن حملات
علیه غزه،
حملاتی را
علیه رژیم
صهیونیستی
انجام خواهند
داد و به هیچ
کشتی وابسته
به آن اجازه تردد
درآبهای
دریای سرخ و
تنگه باب
المندب را نمیدهند.
حملاتی نیز از
سوی نیروهای
مسلح یمن علیه
برخی کشتیهای
مرتبط با رژیم
صهیونیستی در
دریای سرخ
انجام شده است
که آن را در
پاسخ به
جنایات جنگی
این رژیم در
غزه دانستهاند.اکنون
حبرگزاری های
معتبر جهان
اعلام کرده
اند که
فرانسه،
اسپانیا و
ایتالیا و
استرالیا از
ائتلاف
دریایی
آمریکا علیه
"حوثیها"
خارج شده و
هلند، نروژ و
دانمارک هم از
ارسال کشتیهای
جنگی خود به
منطقه
خودداری کرده
اند. این ائتلاف
نظامی چند
کشور نیست
بلکه نمایش نظامی
خاص آمریکا
برای ارعاب
حریفان خود در
منطقه بویژه
یمن است که
ازهمان آغاز
ازهم فروپاشیده
وبا شکست
روبرو شده است
چهارم:اکنون
بیش ازهشتاد
روز ازجنگ
وحشیانه وکشتارزنان
وکودکان
فلسطینی میگذرد
. نتانیاهو
بارها گفته
بود ؛ تا
نابودی سازمان
حماس وآزادی
همه زندانیان
اسراییلی ، آتش
بسی
برقرارنخواهدشد!
چنانکه
پیداست تااین
لحظه نه جنبش
مقاومت حماس
نابود شد ونه
همه زندانیان
آزاد شدند .
بخشی
اززندانیانی
هم که
آزادشدند،
درسایه آتش بس
هفت روزه بود !
پس براتاق جنگ
اسراییل
وپنتاگون
معلوم شد که
باقتل عام کور
و وحشیانه نه
تنها کاری
ازپیش نمی رود
بلکه روزبه روزوساعت
به ساعت خشم
ونفرت
جهانیان، حتی
کارمندان کاخ
سفید وسیاه
درفرانسه
وآلمان وانگلیس
، روبه افزایش
گذاشته
وادامه این
وضع میتواند
اثربسیارمنفی
برانتخابات
پیش رودرآمریکا
داشته باشد
وچهره
دولتمردان
ودولتزنان
یالانچیِ کاخ
الیزه ، بوندس
تاگ آلمان ،
ساختمان
شماره ۱۰
خیابان
داونینگ
انگلیس
و باغ
و بوستان
جوزف بورل و
اورسولا فُن
دِرلاین را ،
مضحکه تر
نماید!
در نوار
غزه، آوارگی و
فرار از
بمباران
وحشیانه ارتش
نازی اسرائیل
دیگر به معنای
زنده ماندن
نیست، زیرا بی
رحمی گرسنگی
از گلولهها و
موشکها
شدیدتر شده
است
وصهیونیستها
همچنان از
ورود کمکهای
بشردوستانه
انباشته شده
در مقابل
گذرگاه رفح
که تنها چند
متر با مردم
گرسنه غزه
فاصله دارد، خودداری
میکنند.
رژیم
صهیونیستی با
ناکامی در به
شکست کشاندن مقاومت
فلسطینیان در
داخل نوار غزه
به سلاح جدیدی
یعنی گرسنگی
دادن آنها
متوسل شده
است، زیرا بیش
از هشتاد روز
بمباران بی
وقفه خانههای
آنها و برجای
گذاشتن بیش از
٢٠ هزارکشته و
۵۰
هزارمجروح
دستاوردی برای
این رژیم رقم
نزد و چیزی به
نام ترس از
مرگ،
فلسطینیان را
مجبور به ترک
سرزمین خود
نکرد. درعین
حال هرروز بر
تعداد کشته
شدگان نظامیان
صهیونیست
افزوده می شود
و جنبش مقاومت
فلسطین در
نبرد زمینی
دست بالا را
دارد. .
جنگ میان
گروه های جنبش
مقاومت
فلسطین علیه اسرائیل
و بمباران
وحشیانه غزه
توسط رژیم
اشغالگر
صهیونیست
جنگی که بی
سابقه ترین
ضربه امنیتی،
اطلاعاتی و
نظامی را از
سوی مقاومت
فلسطین به
قوای اشغالگر
صهیونیست
وارد کرده و
متجاوزین را
برای سرپوش
نهادن بر شکست
مفتضحانه خود،
در حال ارتکاب
جنایات تمام
عیاری علیه مردم
غیر نظامی غزه
وا داشته
است،جنگی
شکست ناپذیر
است.جنبش
مقاومت
فلسطین با
امکانات ناچیزش
ودرمحاصره
صهیونیسم
وامپریالیسم
آمریکا
ومتحدینش تا
این لحظه
حماسه آفریده
است ونشان
داده است که
ملتی کوچک
ومتحد ودارای
میل واراده به
مقاومت
وپیروزی می
تواند کوه را
جابجا کند و
پوزه
استعمارگران
را به خاک
بمالد.
شکست
ارتش
صهیونیستی
اسراییل
درغزه ، همچون
ارتش نازیسم
آلمان محتوم
است.
غزه
امروز مرز بین
انسانیت و
بهیمیت، فاشیسم
وضد فاشیسم
است و هرگونه
سکوت وبیطرفی
سیاسی درنزاع
بین اشغالگر و
ملت تحت
اشغال، بین
ستمگر و ملت
تحت ستم،
همدستی با
صهیونیسم این
فاشیسم مدرن
معاصراست!
ساکت
ننشینیم با
فریاد اعتراض
خود درمقابل این
نسل کشی مدرن
وفاشیستی
بپاخیزیم
وصدای زنان
وکودکان و
مردان غزه
باشیم. زنده
باد خلق
قهرمان
فلسطین که
برای رهایی
ملی می جنگد!
***
کوه
موش زائید
پیرامون
کنفرانس آب و
هوای سازمان
ملل
از اوایل
سال جاری
مسیحی، معین
گشت که امسال
امارات متحده
عربی برگزار
کننده
کنفرانس "کاپ ۲۸" تغیرات
اقلیمی
سازمان ملل
متحد خواهد
بود.
این
کنفرانس که از
۳۰ نوامبر تا ۱۲ دسامبر در
دوبی برگزار
شد، با
سخنرانی
سلطان احمد
الجابر وزیر
کشور امارات
افتتاح گردید.
به این ترتیب
بیست و هشتمین
نشست تغییرات
آب و هوای
سازمان ملل با
شرکت ۷۰ هزار
سیاستمدار،
دیپلمات،
رهبران
تجاری،
سرمایه
گذاران و
فعالان محیط
زیستی برگذار
شد.
قرار بود که
در این
کنفرانس مثل
سایر کنفرانس ها،
برای حفظ
گرمایش زمین
در حد ۱/۵ درجه
سانتیگراد،
کاهش انتشار
گاز متان، افزایش
انرژی تجدید
پذیر به سه
برابر مقدار
کنونی و کمک
به کشورهای در
حال توسعه برای
تامین مالی
منابع اقلیمی
تصمیماتی اتخاد
شود.
علاوه
براین، اهمیت
این کنفرانس
در این بود که
از یک سو سال ۲۰۲۳ تا کنون گرم
ترین سال بوده
و در نتیجه
انتشار گازهای
گلخانهای
همچنان در حال
افزایش است و
از سوی دیگر
جنگ های
اوکراین و غزه
نیز در بهم
ریختن برنامه
های کاهش دمای
زمین نقش
مضاعف ایفا
کرده اند. لذا
می بایست برای
حذف تدریجی
سوخت فسیلی تا
سال ۲۰۳۰ تعهداتی
داده می شد.
اما در این
کنفرانس پرده
ریا و تزویر
سرمایه داری
جهانی بخصوص
کنسرن های نفت
و گاز دریده
شد. در واقع
نشان داده شد
که سد اصلی
رسیدن به اهداف
فوقالذکر
همین کشورها و
کنسرن های
نفتی اند که
اموز در این
کنفرانس حضور
انبوه دارند.
توجه کنید که
ریاست
کنفرانس دوبی
را جناب سلطان
احمد الجابر -
که نه تنها در
سمت وزیر صنعت
که در عین حال
مدیرعامل
شرکت ملی نفت
ابوظبی(آدنوک)،
رئیس هیئت
مدیره بنادر
ابوظبی و عضو
هیئت مدیره
چندین شرکت و
سازمان دیگر
نیز می باشد -
به عهده داشت.
کنفرانس
تغییرات
اقلیمی برای
اولین بار در
سال ۱۹۷۹ در "کیوتو"
با شرکت ۵۳ کشور
قرارداد بینالمللی
کاهش گاز
کربنیک(دی
اکسید کربن CO2) را به تصویب
رساند. طبق
این قرارداد،
کشورهای صنعتی
موظف شدند که
بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ بهطور
متوسط ۵٪از حجم
گاز کربنیک
خود بکاهند.
کنفرانس آب
و هوایی
سازمان ملل
تاکنون ۲۸ بار در
کشورهای
مختلف برگزار
شده است.
ضرورت تشکیل
اين کنفرانس
ها از آنجا
ناشی می شد و
هنوز هم می
شود که
دانشمندان به
این نتیجه
رسیده اند که
انفعالات
گازهای
گلخانهای در
جو زمین باعث
تغییر آب و
هوا، افزایش
دمای زمین،
کاهش
بارندگی، خشکشدن
زمین های
زراعی، آتش
سوزی وسیع
جنگل ها، آب
شدن تدریجی
کوه های يخ
قطبی، بالا
آمدن سطح آب
دریاها، جاری
شدن سیل ها و
در نتیجه
افزایش
گرسنگی، بی
خانمانی و
آوارگی مردم
در بسیاری از
نقاط زمین می
شود.
اما بوده و
هستند
کشورهای
صنعتی، بویژه
آمریکا که نه
تنها این
نظریات را نفی
می کنند بلکه آنها
را به سُخره
می گیرند.
ایالات متحده
آمریکا حتی یک
بار در زمان
ریاست جمهوری
بوش از قرار
داد کیوتو
خارج شد و بار
دوم ترامپ در
دوران ریاست
جمهوری اش از
قرارداد
پاریس بیرون
رفت. مقاومت
همین کشورها و
کنسرن ها که
در راسشان کنسرن
های نفت و
گاز، ذغال
سنگ، ذوب فلز
و صنایع سنگین
قراردارند
باعث گشت که
نه تنها
قرارداد
کیوتو بلکه
تصمیمات
کنفرانس های ۲۸ گانه بعدی،
که از آغاز
قرن اخیر تا
کنون اتخاذ شده
اند نیز راه
به جایی نبرند.
برعکس
این کنفرانس
ها در نگاه
مردم واقعبین
جهان به مضحکه
تبدیل شده اند.
برخی از
دولت ها و
موسسات محیط
زیستی هربار
قبل از تشکیل
کنفرانس آه و
ناله سر می
دهند که باز
هم به هدف
تقلیل گرمایش
زمین دست
نیافته ایم!!
طبیعی هم هست
که چنين باشد.
اگر قرار باشد
که تا سال ۲۰۳۰ افزایش
گرمای زمین را
در سطح ۱/۵ درجه
سانتیگراد
نگهداریم
باید گام های
محیرالعقول
در جهت تولید
انرژی تجدید
پذیر برداشته
شود، یعنی
تولید آن به
سه برابر
مقدار کنونی
افزایش یابد و
به موازات آن
به سرعت از
مصرف عظیم
انرژی فسیلی
خارج شد.
در
کنفرانس اخیر
در دوبی می
بایست بیلان
قرارداد
پاریس - که در
سال ۲۰۱۵ به تصویب
رسیده بود و
طبق آن می
بایست افزایش درجه
حرارت زمین به
۱/۵ تا دو درجه
سانتيگراد
رسانده می شد -
کشیده شود.
اما جهانیان
با واقعیت تلخ
دیگری مواجه
شده اند، زیرا
که جهان سیمای
دیگری به خود
گرفته است.
اگر قرار
باشد که تا
سال ۲۰۳۰ به اهداف
قرارداد
پاریس دست
یابیم می
بایست ۲۰ تا ۲۴ میلیارد تن
از تولید گاز
کربنیک(CO2) کاسته شود،
که بنابر داده
های موجود
امری است ناممکن،
زیرا طبق آمار
موجود این
مقدار گاز کربنیک
در مجموع در
پروسه تولید
بیش از نیمی
از تولید
سالانه کلیه
کشورها
متصاعد می شود
و در صورت
تحقق آن چرخ
اقتصاد
کشورهای
صنعتی خواهد خوابید
از سوی دیگر
قرارداد
"تجارت
گازهای گلخانهای"
میان کشورهای
صنعتی و در
حال توسعه، که
می بایست با
کاهش آلاینده
ها، آلودگی
هوا را کاهش
داده و کنترل
کند، به
ابزاری در دست
کشورهای
صنعتی برای
کلاهبرداری
تبدیل گشت.
منتقدین همان
زمان این
قرارداد را
"سرپوش و تجارت
لقب دادند."!
امروز
اما بعد از
گذشت قریب به ۱۰ سال سرمایه
داران و کنسرن
ها پرده ها را
افکنده و
بسیار دریده
تر عمل می
کنند. آنها با
گسیل ۲۴۰۰ تن از
نمايندگان
خود به
کنفرانس اخیر
دوبی در واقع
گام تعیین
کننده ای برای
شکست دادن
نهایی کوشش
های
دانشمندان و
کارشناسان
محیط زیستی
است که برای
نجات بشریت از
عواقب خطراتی
که تغییر آب و
هوا به وجود
آورده،
برداشته اند.
داده های
امروزِ وضعیت
اقلیمی جهان
ثابت می کند
که در سال ۲۰۷۰ تقریبا ۳۰ ٪ از جمعیت
جهان از
ساکنین
مناطقی خواهند
بود که در
درجه حرارتی
بیش از ۳۰ درجه
سانتیگراد
زندگی خواهند
کرد.
طبق
محاسباتی که
دانشمندان
انجام داده
اند، افزایش
گرمای زمین
بیشتر در
کشورهاي
آفریقایِ
جنوبِ صحرا رخ
خواهد داد که
در ۱۰ سال آینده
با نرخِ رشد
جمعیت بیشتری
نیز روبرو
خواهند بود.
گرچه جمعیت
این بخش از
کره زمین رشد
بیشتری خواهد
داشت ولی نسبت
به کشورهای
غنی کمترین
مقدار گازهای گلخانهای
را تولید می
کنند. به دیگر
سخن چهار
میلیارد نفر
از جمعیت فقیر
جهان تنها ۱۲ ٪ از کل حجم
گازهای
گلخانهای را
تولید میکنند.
همانطور
که قبلا اشاره
رفت درحال
حاضر آمریکا
به نسبت کل
جمعیتش
بیشترین
تولید کننده
گازهای
گلخانهای
است.
غنی
ترین بخش مردم
جهان که در
دایره جهانی
شدن سرمایه
عمل می کنند،
بیشترین ضربه
را به محیط
زیست وارد می
کنند که عواقب
آن بطور عمده
گریبان مردم
کشورهای فقیر
را میگیرد و
در صورت ادامه
این روال، در
آینده وضع
آنها بد تر
نیز خواهد شد.
کشورهای
فقیر فاقد
امکانات
مقابله با
فجایعی هستند
که تغییرات
اقلیمی برای
آنها به ارمغان
خواهد آورد.
نابرابریِ
مسئولیت
بوجود آوردن
بحران آب و هوا،
نابرابریِ
ضربه پذیریِ
مردمی که با
این بحران
مواجه اند و
بلاخره
نابرابری در
بهرهمندی از
از منابع لازم
جهت مقابله با
فاجعه محیط
زیست از جمله
نابرابری
هایی به شمار
می آیند که
سرمایه داری
جهانی مسئول
بوجود آمدن آن
است. به دیگر
سخن در بر
همان پاشنه
همیشگی نظام سرمایه
داری می چرخد.
فقرا رنج می
برند و ثروتمندان
رشد می کنند.
کشورهای
ثروتمند با
پیروی از اصلِ
"رشدِ مدام"
در عمل باعث
ایجاد بحران
اقلیمی و به
طریق اولی فقیر
تر شدن
کشورهای عقب
نگهداشته شده
می شوند به
این ترتیب
رسیدن به هدف
گرمایش ۱/۵ درجه
گرمایش زمین
غیر ممکن گشته
است. در حقیقت
این هدف به
علت ولع
سرمایه داری
جهانی به تاریخ
پیوسته است.
واقعیت
اینست که در
حال حاضر
کشورهای
صنعتی کمترین
توجه و کوشش
را نسبت به
بهبود بخشیدن
به وضع آب و
هوا، به کاهش
گازهای
گلخانهای
دارند.
نشانه بارز
آن، مقدار گاز
کربنیکی است
که در سال ۲۰۲۳ متصاعد شده
است. این
مقدار
بالاترین
حجمی است که
در تاریخ
کشورهای
صنعتی انتشار
یافته است!
در این
میان آمریکا و
چین بیشترین
گازهای گلخانهای
را تولید میکنند.
به نسبت مصرف
سرانه جمعیت،
تولید گاز مذکور
در ار وپا،
بخصوص آلمان
هم بالاست.
اما هند به
همین نسبت
کمترین مقدار
را تولید می
کند. فیلیپین،
دانمارک و
ایسلند نیز
همینطور.
برزیل از زمان
روی کار آمدن
لولای در جدول
رده بندی
کشورهای
تولید کننده
گازهای
گلخانهای ۱۵ ردیف بالا
آمده است. و بر
عکس امارات
سومی از آخر
است.
همینکه
گرداننده
کنفرانس
امارات، رئیس
یکی از کنسرن
های بزرگ
تولید کننده
نفت است گویای
همه چیز است. الجابر
نه تنها
طرفدار محیط
زیست نیست
بلکه قبل از
تشکیل این
کنفرانس
اعلام کرد که
دولتش در نظر
دارد در آینده
نزدیک منابع
جدید اکتشافی گاز
بیشتری
استخراج کند.
البته گازی که
با آب و هوا
"سازگار" باشد!! علاوه
براین او قبلا
در جلساتی
اظهار داشته
بود که: "تا
کنون هیچ
نظریه علمی و
عملی ثابت
نکرده است که
در صورت عدم
استفاده از
انرژی فسیلی
می توان افزایش
گرمای زمین را
در سطح ۱/۵ درجه
سانتیگراد
مهار کرد!!
ارسال ۲۴۰۰ نماینده به
کنفرانس آب و
هوای دوبی از
جانب کنسرن
های انرژی
حاکی از آن
است که سرمایه
داری جهانی نه
تنها قصد
ممانعت از
صرفه جویی در
سوخت انرژی
فسیلی را دارد
بلکه در صدد
است مصرف آن
را افزایش دهد.
آنها با
این لشکر کشی
نه تنها می
خواهند فریاد
هایی را که در
رابطه ی مرگ
آور انرژی
فسیلی با
تغییرات
خطرناک بحران
آب و هوا به
آسمان بلند
شده است را در
گلو خفه کنند،
بلکه جهت
اهداف
کنفرانس را ۱۸۰ درجه به نفع
افزایش تولید
و مصرف انرژی
فسیلی، که
باعث پر شدن
جیب
سهامداران
کنسرن های انرژی
می شود، تغییر
دهند.
حتی این
خبر از بی بی
سی پخش شده
است که سلطان
احمد الجابر
قصد دارد که
از این
کنفرانس به
عنوان یک
فرصتِ طلایی
جهت فروش
بیشتر نفت و
گاز استفاده
کند!
گرچه
روند مد نظر
آنها مناسبات
نا عادلانه رشد
تولید و مصرف
را در جوامع
صنعتی و
ثروتمند موجب
می شود، ولی
در کشورهایی
که غارت منابع
از یک سو و
تغییرات آب و
هوا از سوی
دیگر در آنها
صورت می پذیرد
امکان زندگی
را از مردم می
ستاند و خطر
نابودی برای
آنان به
ارمغان خواهد
آورد. مشکل
تغییر آب و
هوا بیشترین
لطمه را به
کشور های فقیر
زده، میزند و
خواهد زد.
طبق گزارش
سازمان محیط
زیستِ وابسته
به سازمان
ملل، دولت های
نفتی سراسر
جهان در نظر
دارند تا سال ۲۰۳۰ دو برابرِ
مقدار نفتی را
که برای رسیدن
به هدف ۱/۵ درجه
افزایش گرمای
زمین در نظر
گرفته شده است
را استخراج
کنند.
طبق
آماری که "Global Oil and Gas
Exit List" منتشر
کرده، هم
اکنون شرکت
های حفاری در ۹۶٪ از ۷۰۰ مخزن جدید
با موفقیت
روبرو بوده و
به مخازن جدید
نفت و گاز دست
یافته اند.
اولاف
شولتز صدر
اعظم فریبکار
و دروغگوی آلمان
در کنفرانس
اخیر دوبی در
حالی از شرکت
کنندگان می
خواهد که
"متحدا
بکوشند تا از
انرژی فسیلی،
به ویژه ذغال
سنگ فاصله
بگیرند" که
خود زیر
قرادادهای
خرید گاز مایع (LNG) از سایر
کشورها،
بویژه از
آمریکا
رابرای ده ها
سال آینده
امضا گذارده
است. این در
حالیست که
مقدار حجم گاز
کربنیکی که در
اثر سوختِ
گازِ مايع
متصاعد می شود
۲۷۴ برابر ذغال
سنگ است!
مضافا اینکه
تولید گاز مایع
که در آمریکا
از طریق "فرکینگ"
تولید می شود
خود بزرگترین
ضربه را به
محیط زیست می
زند، زیرا در
پروسه تولید
گاز فرکینگ
مقدار زیادی
گاز "متان"
تولید می شود که
در اثر فعل و
انفعالات در
جو زمین به
اندازه خود
گازِ مايعِ
فرکینگ اثر
سوء بر آب و
هوا می گذارد
و باعث افزایش
گرمای زمین می
گردد.
در نتیجه
امروز کنسرن
های آمریکایی
با افزایش بی
سابقه تولید
گاز مایع از
طریق فرکینگ و
صدور آن به
اروپا - بویژه
آلمان از بعد
از تحریم گاز
روسیه و
انفجار لوله
های گاز "نورد
استریم"، به
دست تروریست
های آمریکایی-
با ۴ برابر
قیمت،
بزرگترین
مانع را بر سر
راه رسیدن به
هدف کاهش
گرمایش زمین
به ۱/۵ درجه
سانتیگراد به
وجود آورده
اند.
به جرات
میتوان گفت
که یکی از علل
شکستِ هدفِ
کاهش گرمای
زمین، سرمایه
دارانی هستند
که بر کنسرن
های نفت و گاز
سلطه می رانند.
طبیعی هم
هست که طرح
بیانیه نهایی ۱۲ سپتامبرِ
کنفرانس، که
الجابر مدیر
عامل شرکت ملی
نفت امارات آن
را ارائه کرد -
که در واقع
طرحِ آن ۲۴۰۰ نمایندگان
سرمایه داری
جهانی شرکت
کننده در کنفرانس
نیز بود -
کوچکترین
اشارهای هم
به مسئله خروج
از سوخت انرژی
فسیلی نکند. کنفرانس که
میبایست ۱۲ دسامبر
پایان یابد به
علت مخالفت
بیش از ۱۰۰ کشور
با طرح بیانیه
الجابر به
درازا کشید و
روز ۱۳ دسامبر
نزدیک به ۲۰۰ کشور بر روی
یک فرمول
آبکیِ "خروج
تدریجی، منصفانه
و منظم... از
سوخت
فسیلی(ذغال
سنگ، نفت و گاز)
" به توافق
رسیدند.
خانم
"لیندا
کالچر"
سخنگوی اطاق
فکر "دیدگاه
استراتژیکی" (Strategic
prespektives)
گفت:
شرکت کنندگان
در کنفرانس
برای اولین
بار به این
نتیجه رسیدند
که جهان باید
بر سوخت انرژی
فسیلی نقطه
پایان نهد."
اما اتحادیه
اروپا اعلام
کرد که: این
آغازی بیش
نیست."
کنفرانس
اخیر آب و
هوای سازمان
ملل، بعد از ۲۸ گردهمایی
طی ۱۷ سال گذشته
به این نتیجه
رسید که
بلاخره زمانی
باید به سوخت
انرژی فسیلی
پایان بخشید!
اما حتی در
مورد زمان
تقریبی خروج
از سوخت فسیلی
نتوانستند به
توافق برسند.
حتما
زمانی که
کفگیرِ
مخازنِ نفت و
گاز جهان به
تهِ دیگ بخورد
آنها هم به
توافق خواهند
رسید که به
سوخت انرژی فسیلی
پایان بخشند. کوه موش
زائید..!
***
فروش
مدارس خیر ساز
ازخبر تا
واقعیت
ماجرا
از آنجا آغاز
شد که مدیر
یکی از موسسات
خیریه مدرسه
ساز ادعای
فروش تعدادی
از مدارس خیر
ساز از سوی
دولت در قالب
طرح مولد سازی
را مطرح کرد و
قول پیگیری
قانونی این
موضوع را داد.
در پی این
ادعا مسئولان
دولتی ذیربط
از جمله وزیر
آموزش و
پرورش، مدیر
سازمان مولد
سازی و حتا
سخنگوی دولت
فورا واکنش
نشان داده و
ادعای مطرح
شده را ناشی
از سو برداشت
گوینده
خوانده و
تکذیب کردند.
رئیس سازمان
مولد سازی با
بیان اینکه
لیست منتشر
شده در سامانه
این سازمان
شامل طرحهای
نیمه تمامی
بود که قرار
است از محل
درآمدهای
حاصل از فروش
اموال مازاد
به اتمام
برسند نه
اینکه خود به
فروش برسند
،شائبه به
وجود آمده را
توجیه کرد.
اظهارات
سخنگوی دولت و
وزیر آموزش
وپرورش نیز
تاکید بر همین
موضوع بود
جدا
از اینکه
ادعای مطروحه
از سوی
منتقدین که طیف
وسیعی از
افراد و رسانه
ها را در بر میگیرد،
از روزنامه ها
و چهره های
اصلاح طلب
گرفته تا صدای
آمریکا که
تیتر چوب حراج
براموال
عمومی زد و یا ارگان
های خبری
وابسته به
دولت و سپاه
پاسداران که
همچون تسنیم و
جوان خبر
تکذیب ماجرا
را منتشر
کردند ،مورد
ارزیابی و
درستی سنجی
قرار بگیرد
،آنچه مورد
تأمل است
سیاستهای کلی
و روند
اقتصادی طی
بیش از سه دهه
اخیر است که
معیار و سنگ
محک جدی برای
پی بردن به
واقعیت رویکرد
اقتصادی حاکم
بر ایران است.
نقش
حاکمیت در این
سالها
همواره مانع
زدایی از
فرآیند خصوصی
سازی اموال
عمومی به نفع
الیگارش
وابسته به خود
بوده ، به
نحوی که میتوان
گفت افراد و
گروه ها از هر
دو جناح اصلی
شریک در قدرت
جزو بهره
مندان حقیقی
سیاستهای
خصوصی سازی
بوده اند و هر
کجا تجمع
ثروتی از این
رهگذر حاصل
شده ردی از
آنها به چشم
میخورد. طرح
مولد سازی نیز
که در آغاز
کار دولت فعلی
با حمایت رهبر
به تصویب رسید
از این قاعده مستثنی
نیست. با این
حساب میتوان
گفت منازعه
فعلی بین دولت
و منتقدان اصلاح
طلب ویا برون
مرزی آن نه بر
سر اصل ماجرا
که اجرای آیات
کتب آدام
اسمیت و
میلتون
فریدمن است
بلکه بستن دست
رقیب بر اساس
همان آموزههای
ریاکارانه
سیاست مداران
جوامع
لیبرالی است.
البته حساب
مردم و خیرین
مدرسه سازی که
با دغدغه های
انسانی
حاکمان را به
چالش میکشند
از این قاعده
جداست.
حال
جای طرح این
سوال اساسی
است که مگر
وظیفه دولت در
نظام های
سرمایه داری
چیزی جز حفظ
منافع اقلیت
سرمایه دار در
مقابل قربانی
کردن منافع
عمومی است؟
ویژگی اساسی
دولت سرمایه
داری همین است
و به قولی از
کوزه همان
برون تراود که
در اوست. حال
میخواهد
فروش اموال
عمومی به
بهانه مولد
سازی باشد یا
قطع یارانهها
ی آرد و سوخت
با توجیه
هدفمند سازی
یارانهها.
مسلما راه حل
رهایی از این
معضلات ترویج
خیریه ، وقف و
پاسداری از
دستاوردهای
آنان نیست.
راه حل اصلی،
رهایی از هر
گونه قید و
بندی است که
دولت را
بعنوان متولی
اصلی اداره
جامعه بدهکار
اربابان
سرمایه کرده است.
به بیانی دیگر
تنها دولتی
مشروع و قابل
دفاع است که
تأمین کننده
منافع اکثریت
در مقابل زیاده
خواهی اقلیت
سرمایه دار
باشد و تنها
نمونه قابل
اجرا از چنین
دولتی ، دولت
بنا شده بر
ارکان یک
جامعه
سوسیالیستی
است. نگرشی که
فرد و حقوق
آزادی های آن
را به صورت
انتزاعی
تعریف نمیکند
بلکه آن را در
زمینه زندگی
اجتماعی با
آثار و حقوق و
وظایف متقابل
تفسیر میکند.
تنها چنین طرز
تفکری است که
میتواند خود
را از بند
سطحی نگری به
نتیجه گیریهای
سود محور
معلمان
اقتصادی
لیبرال و
نئولیبرالی
که به همه چیز
از جمله
آموزش،بهداشت
و درمان نیز
نگاه
معاملاتی
دارند ، رها
سازد و به جای
طرح این شبهه
که اموال
خیریه و اوقاف
جزو منابع
عمومی است و
دخل و تصرف در
آن اشکال شرعی
و قانونی دارد
به مطالبه
آموزش و بهداشت
رایگان
بپردازد و در
نهایت تمام
اشکال مالکیت
خصوصی را که
در حقیقت نفی
مالکیت واقعی که
همان مالکیت
همه آحاد
جامعه است به
چالش بکشد
***.
بزرگترین
فسادهای
مالی کشفشده
درایران
افکار
عمومی ایران
با یک فساد
دیگر آشنا
شد.فساد ۳.۴
میلیارد
دلاری چای دبش
را اگر به
تومان حساب کنیم،
چیزی حدود ۱۴۰ هزار
میلیارد
تومان میشود!ا
در
ایران مردم با
فساد همه
گیر
و خانمانبراندازی
روبرو هستند.
رشوه خواری،
دزدی و فساد
در این ابعاد
وسیع؛ محصول رژیم
جمهوری
سرمایه
داری
اسلامی در
ایران است، که
بذری از بی اعتمادی؛
دو روئی؛
ریاکاری؛ و
فساد اخلاقی در
جامعه فقیر
ایران پاشیده
است.
بخشی
از علل فقر در
ایران به همین
اختلاسها و
فساد ورانت
مربوط میشود.
مسئله دزدی و
ارتشاء بقدری
توسعه یافته است
که نه تنها مردم
در نمایشات
اعتراضی آنرا
را بر زبان میآورند،
حتی در نزاع
های جناحی در
حاکمیت نیز؛ برای
تخریب رقیب از
همین اسلحه
مبارزه با اختلاس
و دزدی، با
فساد و راهزنی
استفاده می
کنند،یکی
ازنمایندگان
در مجلس شورای
اسلامی در گفتوگو
با تارنمای
«رویداد ۲۴» گفت:
"فساد به
اندازهای در
ساختار ایران
گسترده شده که
بعید است قانون
بتواند با آن
مقابله کند و
خوب است
مبارزه با
فساد ابتداء
از «دفتر» رهبر
جمهوری
اسلامی آغاز
شود."....
یکم :ماجرای چای دبش
به نقل از" فرا
رو" از این
قرار است که
این برند
موروثی برای
واردات چای
درجه یک هندی
اقدام به ثبت
سفارش کرده،
اما درعمل
همان چای درجه
دوم را که بهعنوان
محصول
صادراتی
ایران به کنیا
برده، حتی
بدون فک پلمب
به کشور
بازگردانده
است.شرکت دبش
با این ترفند
موفق شده در
طول این سالها،
چای دو دلاری
را بین ۱۴
تا ۲۰
دلار دلار به
بازار عرضه و
در هر کیلو بهطور
میانگین ۱۵ دلار
سود کند. اما
طبیعی است که
برای جابهجا
کردن رکورد
فساد در
ایران، وجود
یک شرکت کافی
نیست؛ بلکه
این امر قبل
از هر اقدامی
به تشکیل یک کارتل
مافیایی و
حضور افرادی
از نهادهای
دولتی
نیازمند است.
موضوعی
که در گزارش
سازمان
بازرسی هم به
آن اشاره شده
و نام مدیران
مختلفی،
ازجمله در
وزارت
کشاورزی به
چشم میخورد.
حتی گفته میشود
در برکناری
وزیر سابق
کشاورزی، این
فساد چندان بیتأثیر
نبود
دوم:
درطول این سالها
شرکت دبش در
حالی توانسته
سیستمی متشکل
از وزارتخانههای
جهاد
کشاورزی، صمت
و اقتصاد و
نهادهایی
همچون بانک
مرکزی، گمرک،
سازمان توسعه تجارت،
سازمان
استاندارد و
حتی غذا و
دارو را همدست
خود کند که
ارز مورد نیاز
واردات چای در
هر سال حدود ۲۴۰
میلیون دلار
تخمین زده میشود،
اما شرکت دبش
به اندازه
نیاز ۱۴
سال کشور، ارز
یارانهای
دریافت و
منابع کشور را
غارت کرده است.
از
سوی دیگر، در
حالی که ۱۲۷
شرکت دیگر
واردکننده
چای، پشت
محدودیتهای
دولتی اسیر
شدهاند،
اظهارات رئیس
سازمان
بازرسی گواه
ایجاد «مسیر
سبز» گمرکی
برای ترخیص
کالاهای این
گروه بدون استعلام
نهادهای
مرتبط است
سوم:
البته این
پایان ماجرا
نیست، این
شرکت که برای
ثبت رکورد
بزرگترین
فساد اقتصادی
تاریخ ایران
با وفور منابع
بیتالمال
مواجه بود،
بخشی از ارزهای
نیمایی را هم
در بازار آزاد
و تقریباً با دو
برابر قیمت به
فروش رسانده
است.در این
بین، نگاهی به
شرایط بازار
چای ایران
نشان میدهد
بهرغم مازاد
چند برابری
محصول، چای در
ایران شش برابر
قیمت جهانی به
دست مصرفکننده
میرسد تا
بدین ترتیب
چای دبش بیش
از هر کسی
سفره و معیشت
مردم را
بسوزاند.گرچه
اکنون
مدیرعامل این
شرکت در
بازداشت به سر
میبرد، اما با
بازداشت این
افراد حتی
اعدام تعدادی
از آنها ریشه
فساد سوزانده
نخواهد شد.
بیش از چهار دهه
است که سیاست
های
نئولیبرالی
و" بازار آزاد"
زنجیرههای
اینگونه تخلفات
که فساد را در
اقتصاد
سرمایه داری
ایران، آنهم
از نوع تجاری
ومالی را
درجامعه
نهادینه و بخش
"تولید" کشور
را به محلی
برای تجارت و
رشد دزدیهای نجومی
دلاری
تبدیل کردهاندو
به این سادگیها
نمی توان دست
غارتگران را
از منابع ثروت
کشور کوتاه
کرد. هیچ
حکومتی بدون
پشتوانه
مردمی وبسیج
آنها نمی
تواند گامی
ولو کوچک درجهت
کاهش فساد
ودزدی وغارت
منبع عمومی
بردارد.ژیم
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی
درتوان وماهیتش
نیست که
بتواند با
بسیج توده ها
به جنگ غارتگران
ومفسدان
برود.رژیم
خودش درچنبره
فساد غرق است
وبا حذف
وسرکوب توده
ها و سازمان
های صنفی و
سیاسی و فقدان
نظارت نسبی
دمکراتیک در
جامعه، میدان
را برای طبقه
سرمایه داری تجاری
و بوروکرات
وغیرمولد
فراهم ساخته
تا این چنین
بی پروا در
جامعه جولان
دهند وخون
زحمتکشان را
بمکند.
***
اعتصاب
درخشان
کارگران گروه
ملی صنعتی
فولاد اهواز
کارگران
گروه ملی
فولاد اهواز
دوشنبه ۴ دیماه
برای سومین
روز متوالی در
اعتراض به عدم
رسیدگی به
خواسته هایشان
و ممنوعالورودی
شماری از
همکاران خود
اعتصاب کرده و
دست به تجمع و
راهپیمایی
اعتراضی زدند.
این اعتصاب و
تظاهرات در
حالی برگزار
شد که درهای
ورود و خروج
شرکت کنترل
داشت.
راهپیمایی
اعتراضی کارگران
فولاد اهواز
از محل شرکت
تا میدان بقایی
در ابتدای
جاده خرمشهر
انجام شد. رفع
محدودیت ورود
به شرکت
کارگران
تعلیقشده و
بازگشت به کار
همکاران
اخراج شده
قبلی، همسانسازی
دستمزدها
برابر با
کارگران شرکتهای
فولادی
همجوار،
اجرای کامل و
فوری طبقهبندی
مشاغل،
برکناری
مدیرعامل
فاسد وخلع
مالکیت از بانک
ملی و مشارکت
کارگران در
امر مدیریت
شرکتی از جمله
خواستههای
کارگران گروه
ملی صنعتی
فولاد اهواز
است
مطالبات
این کارگران
بطور مختصر به
شرح زیر است:
یکم،رفع
محدودیت ورود
به شرکت
کارگران
تعلیق شده و
بازگشت به کار
همکاران
اخراج شده
قبلی
دوم،همسان
سازی
دستمزدها
برابر با
کارگران شرکتهای
فولادی
همجوار
سوم،اجرای
کامل و فوری
طبقهبندی
مشاغل،
برکناری
مدیرعامل
فاسد و خلع مالکیت
از بانک ملی و
مشارکت چهارم،کارگران
در امر مدیریت
شرکتی از جمله
خواستههای
اعلام شدهی
کارگران است
زنده
باد رزم متحد
کارگران علیه
سرمایه داران!
چاره
کارگران وحدت
وتشکیلات است!.
***
تجمع
بازنشستگان
در چندین شهر
ایران برای
افزایش حقوق و
علیه
فساد ارزی ۳٬۴
میلیارد
دلاری
بازنشستگان
در شوش فساد
ارزی ۳٬۴ میلیارد
دلاری شرکت
کشت و صنعت
چای دبش را سوژه
کنایه زدن به
مقامهای
دولتی کردند و
شعار دادند
«چایای دبش
عالیه، سفره
ما خالیه» و
«چای میزنیم
تو لیوان،
لعنت بر
مدیران
بازنشستگان تامیناجتماعی
و صندوق حمایت
از کارکنان
فولاد بهسنت
هفتههای قبل
در چند شهر تجمع
کردند. آنها
این بار فساد
ارزی و ویژهخواری
شرکت کشت و
صنعت چای دبش
را سوژه کردند
تا به حکومت
طعنه بزنند
چطور است که
برای افزایش
حقوق
بازنشستگان
بودجه ندارد
اما سه میلیارد
دلار را بهیک
شرکت
خانوادگی
پرداخت کرده
است. در شوش
بازنشستگان
تامیناجتماعی
که مقابل
ساختمان
فرمانداری
تجمع کردند،
چای دبش را در
شعارهایشان
گنجاند. در
ویدئوهایی که منابع
نزدیک به
کارگران
منتشر کردند،
دو تن از
معترضان در
حال توزیع چای
هستند و صدای
جمعیت که شعار
میدهند «چایای
دبش عالیه،
سفره ما
خالیه»، «چایی
میزنیم تو
لیوان، لعنت
بر این
مدیران» و
«حقوق نصفه
نیمه، چای
نخوری همینه»
بهگوش میرسد.
در یک ویدئو
دیگر هم شعار
«حقوق ما
ریالیه، چایای
دبش دلاریه»
به گوش میرسد
که بهصورت
مستقیم به
فساد ۳٬۴ میلیارد
دلاری شرکت
کشت و صنعت
چای دبش اشاره
داشت.
این شرکت که
سهام آن در
اختیار
خانواده
رحیمی درآباد
است طی سالهای
۱۳۹۸تا ۱۴۰۱ حدود ۳٬۴ میلیارد
دلار ارز با
نرخ سامانه
نیمایی برای واردات
چای و تجهیزات
پیشرفته بستهبندی چای
دریافت کرد
اما یا اصلا
کالایی وارد نکرد
یا چای درجه
دو را بهجای
چای درجه یک
وارد کرد و بهقیمت
بالاتر در
بازار فروخت. روزنامه
شرق ۱۹ آذر فاش کرد
سرمایه شرکت
کشت و صنعت
دبش در سال ۱۴۰۰ ناگهان ۶۹ برابر شده و
به ششهزار و ۹۰۰ میلیارد
تومان رسیده
است. این
افزایش بهگفته
روزنامه شرق
از محل «آورده
سهامداران» یک
اعضای
خانواده
رحیمی درآباد
هستند، تامین
شده است. این
میزان افزایش
سرمایه در
حالی صورت
گرفته که سود
این شرکت تنها
۱۰۰ میلیارد
تومان اعلام
شده است.
در روزهای
گذشته پس از
افشای فساد
ارزی شرکت کشت
و صنعت چای
دبش، مدیران
دولتی تلاش
کردند این
فساد را بهدولت
حسن روحانی
نسبت بدهند.
رئیس قوه
قضاییه اما
فاش کرد که
بخش بزرگی از
ارز در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بهخانواده
رحیمی درآباد
پرداخت شده
است و وزیر جهادکشاورزی
هم در پیوند
با این پرونده
و البته فساد
ارزی در
واردات دانههای
روغنی مجبور
به استعفاء
شده است.
غلامحسین
محسنی اژهای
بهنقل از
مقامهای
دولتی ادعا
کرد که ۶۰ مدیر
در ارتباط با
این موضوع
برکنار شدهاند.
او اما گفت که
هیچ یک از این
مدیران به قوه
قضاییه معرفی
نشدهاند.بازنشستگان
معترض که بیش
از یک سال است
بهصورت
هفتگی در
خیابان حضور
دارند و
خواستار همسانسازی
حقوق
بازنشستگان،
افزایش حقوق
دوره بازنشستگی
بر اساس سبد
معیشت واقعی،
برخورداری از
بیمه درمانی کامل
و رایگان و
سهیم بودن
کارگران شاغل
و بازنشسته در
مدیریت و سود
شرکتهای
متعلق به
سازمان تامیناجتماعی
هستند، در شوش
با شعار
«اختلاس اختلاس،
مایه فقر و
فساد» و در
اراک با شعار
«یه اختلاس کم
بشه، مشکل ما
حل میشه» به
ناتوانی
حکومت در
مبارزه با
فساد نیز کنایه
زدند.گروهی
از
بازنشستگان
تامیناجتماعی
در شهرهای
اهواز و
کرمانشاه هم
به خیابان
آمدند. در
کرمانشاه
بازنشستگان
تامیناجتماعی
یک بنر کوچک
که بر آن
نوشته شده بود
«تامیناجتماعی،
لشکری کشوری
اتحاد اتحاد»
در دست داشتند.
آنها دولت و
مجلس ورشکسته
را «دشمن
بازنشسته»
خواندند.
بازنشستگان
اهوازی هم
خواهان لغو
حکم صادر شده
علیه فرزانه
زیلابی، وکیل
کارگران جنوب
شدند.
تلخیصی
از گزارش
تجمعات
بازنشستگان
منتشره درکانال
رادیو زمانه 19
آذر 1402
***
نامهای از
ایران. درد دل
مردم
دو راه حل
برای دفع خطرعلیه
موجودیت
ایران
توحش
توام با
جسارتی که
اسرائیل در
بمباران غزه
از خود نشان
داده و طرح
بمباران اتمی
غزه از سوی
یکی از اعضای
کابینه
نتانیاهو،
نشان داد که
خطر علیه
ایران چه
ابعادی میتواند
بهخود بگیرد.
بویژه که
ناوگان حامل
موشکهای
اتمی امریکا
نیز در خلیج
فارس مستقر
شده است. این تهدیدها
و حتی
احتمالات به
معنای ترس و
عقب نشینی و
از آن بدتر،
"کُرنش" در
برابر امریکا
نیست، زیرا با
هر قدم عقب
نشینی،
امریکا دو قدم
بهجلو
برخواهد داشت.
بلکه راه حل
دو پیشنهاد
است: یکم ،تقویت
باز هم سریعتر
قدرت نظامی و
اتمی ایران،
درعین مراعات
دقیقترین
سیاستهای
دیپلماتیک
جهانی و منطقهای؛ دوم، چارهاندیشی
برای آشتی
مردم با حکومت
و یافتن راه حلی
برای جلب
حمایت و
اعتماد مردم،
که ظاهراً این
راه حل دوم،
حتی دشوارتر
از تقویت قدرت
اتمی در راه
حل اول است.
راه
حل اول، اصول
مراعاتهای
ایمنی و
امنیتی و
آشکارسازی
خود را میطلبد
و راه حل دوم
تجدید نظر
سریع و اساسی
در سیاستهای
اجتماعی،
اقتصادی و
مذهبی 4 دهه
گذشته را طلب
میکند.
ماجرای
انفعال و حتی
بیاعتنائی
اکثریت مردم
ایران به
حوادث غزه در
هفتههای
اخیر ضعف بزرگ
ناشی از حاکم
شدن بیگانگی
میان مردم و
حکومت را بیش
از هر زمانی
آشکار کرد.
حتی در
راهپیمائیهای
بیرمق و
سازماندهی
شده 13 آبان نیز
این بیگانگی و
جدائی اکثریت
مردم از حکومت
را تائید کرد.
تقسیم جامعه
بهخودی و غیر
خودی، تحمیل
قوانین من در
آوردی اسلامی
بهمردم و
بویژه به
زنان،
ناتوانی در از
قدرت بهزیر
کشیدن
مافیاهای
اقتصادی، جمع
کردن بساط بانکها،
تصمیمات سریع
برای بهبود
زندگی اقشار و
طبقات غارت
شده و خاتمه
بخشیدن به
ملوکالطوایفی
در استانهای
کشور میان
امام جمعهها
و فرماندهان
سپاه و مقامات
دولتی گامهای
نخست هستند
اما نه با
تاخیر بلکه بهفوریت.
صدا و سیما
باید دگرگون
شود و چهرهای
تازه بهخود
بگیرد. این
دگرگونی نیز
میباید بهسرعت
برق و باد
انجام شود. از
لباس زنان و
تهریش
مسلماننمائی
مردان که بر
صفحه
تلویزیون
ظاهر میشود
آغاز میشود و
از دالان
تجدید نظر در
تولید برنامهها
میگذرد. دولت
ضعیف و ناتوان
باید جراحی
شود. دولتی که
توان تغییر
رئیس اتاق
بازرگانی
ندارد و در
گرفتن مچدست
فلان بانک
خصوصی ناتوان
است، چگونه میتواند
پل اعتماد
میان حکومت و
مردم را
برقرار کند.
بههمین
ترتیب است
مجلس
ناکارآمد و
قوه قضائیه فاسدی
که از داخل و
خارج ایران در
آن نفوذ شده و
کانون ناراضی تراشی
است.
قدرتهای
خارجی و در
راس آنها
امریکا،
بخوبی بر دو راه
حلی که مطرح
شد اشراف
دارند. برای
جلوگیری از
قدرت نظامی و
اتمی ایران از
هیچ جنجال و
جنگ روانی و
تهدید غفلت
نمیکنند و
برای ادامه
فلج حکومتی و
ادامه جدائی
مردم از حکومت
نیز تمام
نیروی
تبلیغاتی خود
را به خدمت
گرفتهاند. در
داخل حکومت
باندازه کافی
سوژه برای این
جنگ تبلیغاتی
ساخته میشود.
تمام آنچه که
توصیه شد، در
جهت حفظ تمامیت
ارضی کشور و
نیفتادن
ایران در دامن
یک جنگ خانگی
و سپس دخالت
خارجی است.
این توصیهها
هیچ منافاتی
با حفظ همه
انتقادها و
مخالفت ها با
روشهای
حکومتی در
جمهوری
اسلامی ندارد.
***
باور
بهاصولیت
شرط هر مبارزه
انقلابی و جلب
اعتماد مردم
است.
چند
نکته پیرامون
هلهله
اپوزیسیون
ارتجاعی و
دادگاه
استیناف سوئد
دادگاه
استیناف سوئد
با رد درخواست
تجدید نظر
حمید نوری با
نام مستعار
عباسی حکم حبس
ابد او را
تایید کرد «او
بهخاطر
مشارکت در
کشتار
زندانیان
سیاسی در سال ۱۳۶۷ بهحبس
ابد محکوم شده
بود.»
اپوزیسیونی
که برای چنین
اقدامی هلهله
کرد و هورا
کشید
اپوزیسیون
مستقل و انقلابی
نیست
،اپوزیسیون
حقیر و
خودفروختهای
است که دفاع
از «حقوق بشر» و
محاکمه
جنایتکاران
رژیم ایران به
یک دادگاه
امپریالیستی
که سرنخش در
دست ناتو و
سازمانهای
جاسوسی
آمریکاست
سپرده است اپوزیسیون
مستقلی كه
مدافع حقوق
بشر است نميتواند
حامي تحريمهای
اقتصادي و
مداخله نظامي
به ايران باشد
.اين اقدامات
همدستی با
تمام آن
دستگاههائی
است که حقوق
بشر را در
سراسر جهان با
یاری قدرت
نظامی، قضائی
و قوانین خود
زیر پا میگذارند.عناصري
نظير حمید
نوری باید
مانند سایر
جنایتکاران
در دادگاه خلق
در ایران
محاکمه شوند، در
سرزمینی که در
آن مرتکب این
جنایات شدهاند
و نه در کشور
سوئد که نه سر
پیاز است و نه
ته پیاز و
اکنون بعنوان
ژاندارم و
جاسوس آمریکا وپیمان
نظامی ناتو
نقش ایفا میکند کسانی که
بهعدالتخواهی
دادگاه
های
امپریالیستی
صهیونیست چشم
بسته و آنها را
تبلیغ میکنند
بهچشم مردم
ایران و جهان
خاک میپاشند
و در پی تبرئه
جنایات
امپریالیسم و
استعمار
هستند.حقوقبشر
برای آنها
ابزاری برای
کسب و کار و
خیانت ملی و
اعاده حیثیت
از
استعمارگران
تاریخ است. معلوم
نیست این جبهه
متحد سلطنتطلب
مجاهد چپ
لیبرال
وامانده خط
سومی به چه مناسبت
از «دادگاه»های
آمریکا یا
سوئد خواهان
محاکمه ساواکیهای
فراری و قاتل
و در راس آنها
پرویز ثابتی نیستند؟
آیا این نمونه
نماد آشکار
ماهیت خودفروخته
آنها نیست؟ لازم
به یاد آوری
است این گروههای
ضد ایرانی و
صهیونیستی
باید هر چند
یکبار ترازنامه
کارشان را
برای تداوم
دریافت حقوق
بازنشستگی
خود در مقابل
مقامات مسئولان
امنیتی
دشمنان مردم
ایران ارائه
دهند. آنها
باید این
کارنامه خالی
را پر کنند،
خود را فعال
نشان دهند،
جنجال کنند،
کارزارهای
تبلیغاتی و
سخنرانیهای
سفارشی در
تلویزیونهای
بیگانگان
ترتیب دهند،
به پابوسی
آمریکا، اسرائیل
روند تا «آب
باریکه» آنها
خشک نشود.
اقدامات این
اپوزیسیون
حقیر، دفاع از
حقوق بشر نیست،
همدستی با
تمام آن
دستگاههائی
است که حقوق
بشر را در
سراسر جهان با
یاری قدرت
نظامی، قضائی
و قوانین خود
زیر پا میگذارند.
حمید نوری
باید مانند
سایر
جنایتکاران
در دادگاه خلق
در ایران
محاکمه شود،
در سرزمینی که
در آن مرتکب
این جنایات
شده است
فقط یک
دادگاه حق
محاکمه
جنایتکاران
حاکم در ایران
را دارد؛
دادگاه خلق
است! ننگ بر
حامیان
امپریالیسم! توصیه میکنیم
مقاله مفصلی
که در توفان
شماره ٢٥٨
ارگان مركزي
حزب كارايران
در مورد دادگاه
حمید نوری
منتشر شد را
مطالعه
فرمائید!
www.toufan.org/Tufa html/Dadgahe T
258.htm http://www.toufan.org/Tufa%20html/Dadgahe%20T%20258.htm
دادگاه
های «حقوق
بشری» استکهلم
وتریبونال لندنی
شامل محاکمه
این جنایتکاران
جنگی فوق که
میلیونها
انسان بیگناه
را سلاخی
کردند نمی شود
دادگاههای
نمایشی و
بوداری نظیر«
ایران
تریبونال» ،«دادگاه
مردمی آبان ٩٨
لندن» یا
«دادگاه حمید
نوری در سوئد»
همگی دارای
ماهیتی
ارتجاعی است و
با حمایتهای
مالی و معنوی
ممالک
امپریالیستی
و غارتگر شکل
گرفته و هدف
معینی را
دنبال میکنند. این
دادگاههای
امپریالیستی
برای تحقق
عدالت و رهایی
مردم ایران
نیستند،
ابزاری در جهت
توسعه نیات شوم
قدرتهای
استعماریاند
که جان انسان
برایشان
پشیزی ارزش
ندارد. همدستی
زمامداران
آمریکایی و
اروپایی با
رژیم صهیوتیستی
اسرائیل در
قتلعام مردم
و نسلکشی در
غزه نمونه
روشنی از این
انسان دوستی
این
جنایتکاران
است. جریان
«چپی» که برای
تجاوز نظامی
به ایران و محاکمه
سران ج ا توسط
ارتش آمریکا و
دادستان سوئد
بیتابی میکند،
چپ و انقلابی
نیست، نوکر
امپریالیسم و
صهیونیسم است
که در صف مقدم
هوراکشان این
تجاوزات و
دادگاههای
استعماری
قرار دارد! هوشیار
باشیم فریب
این دادگاههای
نمایشی و
امپریالیستی
را نخوریم!
هرگونه تغییر
و تحول
انقلابی و
تغییر نظام
حکومتی وظیفه
مردم ایران
است و بس!
***
بیانیه
جمعی از
ایرانیان
طرفدار "صلح،
آزادی و عدالت"
اسرائیل
در غزه جنایت
میکند
امریکا
بر ادامه
جنایت
پافشاری
جمعی
از ایرانیان
طرفداران صلح-
آزادی و عدالت
بیانیهای
منتشر شده که
بیش از ٢٢٠ تن
آن را امضاء
کردهاند. این
نامه و یا
"بیانیه"
همچنان در حال
امضاء، در
داخل و خارج
از کشور است.
بیانیه مورد
اشاره با
عنوان
"پافشاری
ایالات متحده
آمریکا بر
ادامه نسلکُشی
اسرائیل در
غزه را محکوم
میکنیم"
منتشر شده است
.در این
بیانیه چنین
آمده است:
«"در
حالیکه وجدان
جهانیان از
شمال تا جنوب
و از شرق تا
غرب- عالم، به
بیسابقهترين
شکلی، از
فجایع روزمره
اسرائیل در
غزه آزرده
است، در
شرایطی که
روزانه صدها
هزار تن از
انسانها در
اعتراض به
تشدید جنایات
اسرائیل در
سرزمینهای
فلسطینی در
سراسر جهان از
جمله در خود
آمریکا، به پا
میخیزند و
خواهان توقف
این ویرانی و
کشتار وحشیانه
میشوند، در
جلسه اخیر
شورای امنیت سازمان
مللمتحد (۹
دسامبر ۲۰۲۳)،
قطعنامه
پیشنهادی
امارات برای
آتشبس فوری
در غزه، و در
واقع برای
توقف کودککشی
و ویرانی و
قحطی در غزه،
با وتوی
آمریکا رد شد!
این در حالی
است که این
قطعنامه در
میان ۱۵
عضو شورای
امنیت، از ۱۳ رأی
موافق و یک
رأی ممتنع
بریتانیا، یعنی
کارگزار گوش
بفرمان
ایالات
متحده، برخوردار
بود.
این
رای، با وجود
اینکه بیانگر
واقعیت شرم آور
اراده قاطع
آمریکا بر
تداوم جنایات
اسرائیل در
سرزمینهای
فلسطینی است،
همچون دهها
مورد دیگر، از
جانب جامعه
سیاسی جهان
دور از ذهن
نبود، چرا که
پیشتر نیز
تمامی ۳۴ قطعنامه
شورای امنیت
سازمانملل
علیه اسراییل
توسط ایالاتمتحده
وتو گردیده و ۳ نمونه
از وتو در
همین دو ماه
گذشته اتفاق
افتاده است.
اما آیا خشم و
نفرت را هم در
افکار عمومی
جهان دامن
نزده است؟ آیا
این موضعگیری
آشکار علیه
حقوق اولیه
محرومترین
مردم جهان،
ترفندهای
امپریالیسم
رسانهای
برای مغزشویی
و گمراهی
افکار عمومی
را برملا نمیسازد؟
بهگمان
ما، دور نیست
روزی که
آمریکا و
متحدان گوش
بفرمان او این
صاحبان زر و
زور اسلحه در
مقابل آگاهی
یکپارچه
بشریت،
مستأصل و
ناچار بهعقب
نشینی شوند.
آمریکا خود را
در مقام یک
مدعیالعموم
برای جهان ما
قرار داده است
و برای حیات و
ممات ملتها
تصمیم میگیرد.
از همین بابت
است که امروز
پس از ریختن بیش
از ۵۰
هزار تن بمب
روی مردم غزه
و کشتار بیش
از ۱۸
هزار تن، از
جمله بیش از ۷۰۰۰ کودک،
و بهجای
گذاشتن نزدیک
به ۵۰
هزار مجروح،
بدون هیچ شرمی
ادامه
آتشباران بر
روی کودکان و
مردم گرسنه، تشنه
و محصور شدهی
غزه را رقم میزند.
ما
جمعی از
ایرانیان
حامی صلح،
آزادی و عدالت
اجتماعی و نیز
پشتیبان
استقلال ملی و
حاکمیتی ملتهای
جهان، این
رفتار ضدبشری
ایالات متحده
امریکا و
استانداردهای
دوگانه و
چندگانه آن از
یک سو و از سوی
دیگر، عدم
واکنش کافی
سازمانهای
بینالمللی
را محکوم میکنیم
و معتقدیم
تغییر این نظم
ناعادلانه و
لجامگسیخته،
وظیفه
وجدانهای
بیدار تک تک
انسانها و
شهروندان
ساکن این
سیاره است. ما
مردم ایران و
جهان را به
اعتراض و
مخالفت بیوقفه
با این تجاوز پیشگی
دعوت میکنیم"
ما
بخاطر طولانی
بودن لیست
اسامی امضا
کنندهگان از
انتشار آن
معذوریم
***
در جبهه
نبرد طبقاتی
اخبار،
گزارشات و
اعتراضات
کارگری در آذر
ماه۱۴۰۲
آذر ماه به
پایان رسید و
زمستان آغاز
شد. اگر چه
زمستان طبیعت
زیبایی با
یلدای بلند
خود نوید دهنده
نور و زایش
است ، ولی
برای
زحمتکشان پیام
دیگری نیز
دارد که «بدون
تلاش برای
بهروزی» تنها
سرما، سختی و
خستگی میماند
بر تن مرارت
کشیدهای که
ضربات شلاق
فقر، بیکاری و
بیپولی را در
طول سال به
همراه داشته
است.
یلدا و
زمستان
کارگران و
زحمتکشان فقط
و فقط با
مبارزهای
متشکل،
آگاهانه،
پیگیر و
بردبارانه به
بهار پر گل و
دلنشین تبدیل
خواهد شد و
لاغیر!وقتی که
یک شب
یلدای ساده،
یک میلیون و
۵۰۰ هزار
تومان آب میخورد
چگونه یک
حداقل بگیر میتواند
رنگ آجیل و
انار و
هندوانه در
سفره حقیر خود
ببیند؟ یلدا
برای ما
کارگران همچون
جشن نوروز،
فقیرانه
برگزار خواهد
شد، زمانی که
سرمایهداران
و مسئولان
حکومت سرمایهداری،
برای افزایش
دستمزدی
برابر با یک
چهارم زیر خط
فقر، شرط
افزایش یک
درصدی مالیات
بر حقوقهای
حداقلی ما
کارگران و
زحمتکشان را
پیش میکشند.
صحبت از یلدا
با تورمی که
زندگی را برای
بسیاری از
مردم این مرز
و بوم قسطی
کرده است آن
هم بهشکلی که
بسیاری از
مردم حتی نان
و دیگر مواد غذایی
را نسیه تهیه
میکنند و
مردان شرمنده
زن و بچه خود،
و زنها
شرمنده
کودکان و همسر
درمانده خود
میشوند، صحبت
از رویاست.
واقعیت این
است که
حداقلهای زندگی
روزمره
آقازادگان و
رانتخواران
و مرفهان بیدرد،
رؤیای بسیاری
از مردم کوچه
و بازار است.
در حالی که
تورم
۵۲/۲
درصد خوراکیها
و تورم ۸۶
درصد مسکن در
آبان ماه،
زندگی را بر
کارگران و
زحمتکشان
جهنم ساخته
است، قرار است
دستمزدهای
سال آینده
برای
کارمندان را ۱۸
درصد و برای
بازنشستگان
۲۰ درصد
افزایش دهند
در صورتی که
تورم واقعی تا
بدینجا ۵۷
درصد بوده
است. مسئولانی
که نه درد
کارگران و
زحمتکشان را
حس میکنند و
نه تمایلی
دارند تا از
نعمات سفره
انقلاب! بیبهره
شوند، نه تنها
قصد ندارند تا
سیاستهای
ایران
بربادده
نئولیبرالی
خود را کنار بگذارند
بلکه با بیشرمی
تمام وزیر ضد
کار و کارگران
آنان از روی شکم
سیری و برای
فریب، دلیل
تورم را
افزایش حقوق
ها اعلام میکند.
ایشان درباره
حقوقشان گفتهاند:
«بنده فقط ۵۰
میلیون تومان!
دریافتی حقوق
دارم».۵۰
میلیون تومان!
ناقابلی که
بسیاری از
مردم حتی
خوابش را هم
نمیبینند.
البته باید
اضافه کرد که
این میزان حقوق
بهغیر از
رانت و دزدیهای
ریز و درشتی
میباشد که از
سفره انقلاب
نصیبشان میشود.
واقعیت این
است که افزایش
۲۰۰ درصدی
نیز، مزد و
مستمری سال بعد
را شاید به خطفقر
امسال برساند.
آش آنقدر شور
شده است که حتی
حاکم نیز
مجبور بهبیان
بخشی از
واقعیت شده
است و در
گزارش مرکز پژوهشهای
مجلس تاکید
شده است که: « طی
سه سال یعنی
از سال ۹۶ تا
۹۹ نرخ فقر
افزایش ۱۰
واحد درصدی
داشته و به
حدود ۳۱ درصد
رسیده است». ولی
ظلم و ستم
سرمایهداران
و حکومت ضد
کار و کارگری
ایشان نه تنها
نمیتواند
خللی در تلاش
کارگران و
زحمتکشان
برای زندگی
بهتر داشته
باشد که باعث
انگیزه قویتر برای
مبارزه علیه
نابرابری
بوجود میاورد.
در آذرماه
مبارزه
کارگران نفت و
پتروشیمی و
صنایع دیگر،
پرستاران و
کادر درمان و
بازنشستگان
به مبارزه بیامان
خود برای بدست
آوردن
مطالبات برحق
خود و یک
زندگی شایست و
انسانی ادامه
دادند که در
ادامه بخشی از
رخدادهای
مبارزاتی
آنان میآید.
نفت،
گاز،
پتروشیمی و
نیروگاهها
۱ آذر
کارکنان
شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری، شاغل
در واحد بهرهبرداری
میدان پارسی
درهنی در
اعتراض بهعدم
رسیدگی به
خواستههایشان
مجددا دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
تجمعات
اعتراضی
کارگران نفت
از ابتدای
آبان ماه شروع
شده است ولی
با وجود گذشت
دو ماه هنوز
مسئولان
پاسخگوی
مطالبات برحق
کارگران
نیستند. اعتراض
کارکنان رسمی
وزارت نفت
شاغل در مراکز
عملیاتی نسبت
بهعدم
رسیدگی به
خواستههای
زیر است: «حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات
مازاد مالیات،
اجرای کامل
ماده ۱۰ و
پرداخت بکپی
ناشی از تأخیر
در اجرای آن،
عدم دستدرازی
بهصندوق
بازنشستگی
کارکنان نفت»
۴ آذر
کارگران
پالایشگاههای
مجتمع گاز
پارس جنوبی در
اعتراض بهعدم
تحقق مطالبات
و بیتوجهی و
بدعهدی
مسئولین
وزارت نفت و
مجتمع گاز، در
محل این
مجموعه تجمع
کردند. پایین
بودن حقوق و
دستمزد، عدم
اجرای
بازنگری طرح
طبقهبندی
مشاغل، عدم
اجرای دو هفته
کار و دو هفته
استراحت برای
کارکنان بخش اداری
و پشتیبانی
مجتمع،
زیرساخت
نامناسب خوابگاهها،
فرسوده بودن
امکانات و
تجهیزات و عدم
شمول قانون
کار برای
رانندههای
غیرمالک،
وضعیت ضعیف
خدمات رفاهی،
مهمترین
مطالبات
کارگران است.
همچنین در روزهای
گذشته پالایشگاههای
چهارم، هفتم و
نهم نیز برای
دریافت مطالباتشان
تجمع کرده
بودند.
۷ آذر
کارکنان
اخیرالاستخدام
آزمونی و
قانونی وزارت
نفت در مراکز
مختلف
عملیاتی و
ستادی، در اعتراض
بهوضعیت
نامناسب
معیشتی، حقوقهای
پائین و
ناعادلانه به
نسبت دیگر
کارکنان و عدم
رسیدگی به خواست
و مطالباتشان
از سوی
مسئولین
وزارتخانه در
محل کار خود
تجمع کردند.
۹ آذر
جمعی
از کارگران
عسلویه و جنوب
کشور با انتشار
بیانیهای
مخالفت خود را
با طرح افزایش
سن بازنشستگی در
لایحهٔ
برنامهٔ هفتم
توسعه اعلام
داشتند. در
بخشی از این
بیانیه آمده
است: «ما کارگران
پروژههای
نفت و گاز و
پتروشیمی در
نواحی عسلویه
و کنگان و
خوزستان و
مکران و
چابهار، بدین
وسیله اعتراض
خود را بهتصویب
این طرح
ظالمانه و
نسنجیده
اعلام میکنیم
و خواهان
مجازات
مسببین
ورشکستگی
صندوقها و
ترمیم خسارات
و پرداخت بدهیها
از سوی دولت
هستیم.»
۱۱
آذر
حدود
۱۵۰ نفر از
کارکنان
پتروشیمی
آبادان در اعتراض
بهمعوقات
مزدی ( ۴۰۰ نفر
از کارگران یک
ماه حقوق و سه
ماه بیمه و
۱۰۰ نیروی
پیمانکار هم
دو ماه حقوق)
مقابل
پتروشیمی
آبادان تجمع
اعتراضی برپا
کرده و
خواستار
پرداخت
مطالباتشان
شدند.
۱۷
آذر
کارگران
ارکان ثالث
پالایشگاه
آبادان در روزهای
۱۵ تا ۱۷ آذر
ماه بهدنبال
محقق نشدن
خواسته تبدیل
وضعیت، عدم اجرای
طرح طبقهبندی
مشاغل و عدم
صدور نفت کارت
و بن کارت، دریافت
تسهیلات کمبهره
همانند
همکاران رسمی
و قراردادی و
همکاری در
ایجاد تعاونی
مسکن کارگری و
برخی دیگر از مطالبات
عرفی و
مناسبتی دست
بهاعتراض
صنفی زدند.در
روز پانزدهم
آذر مقابل ساختمان
مرکزی تجمع
اعتراضی
برگزار کرده و
خواستار
پیگیری و
رسیدگی بهمطالبات
خود شدند.
اعتراض سه
روزه کارگران
ارکان ثالث
پالایشگاه
آبادان با
وعده مسئولان پالایشگاه
برای برگزاری
جلسه با مدیر
عامل خاتمه
یافت. کارگران
تصریح کردند که
خواسته ما
مشخص شدن
وضعیت شغلی و
پرداخت مطالباتمان
است. بنابراین
با اعتماد به
وعدههای
داده شده، بهاعتراضات
صنفی خود تا
روز دوشنبه
پایان دادیم.
۲۹ آذر
کارکنان
شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری
مقابل
ساختمان مدیریت
شرکت در
آغاجاری و
کارگران شرکت
نفت فلات قاره
در«سکوی
بهرگانسر»،«سکوی
ابوذر»، جزیره
لاوان، جزیره
سیری و … در
روزهای مختلف
آذر ماه در
محل کار خود
در
اعتراض به عدم
رسیدگی و
پاسخگویی
مسئولان بهمطالبات
برحق کارگران
نفت تجمع
اعتراضی برگزار
کردند. اعتراض کارکنان
نسبت به عدم
رسیدگی بهخواستههای
زیر است: «حذف
کامل سقفحقوق،
حذف محدودیت
حقسنوات
بازنشستگی،
عودت کسورات
مازاد مالیات،
اجرای کامل
ماده ۱۰ و
پرداخت بکپی
ناشی از تأخیر
در اجرای آن،
عدم دستدرازی
بهصندوق
بازنشستگی
کارکنان نفت و
...»
بازنشستگان
۱ آذر
گروهی
از شاغلین،
بازنشستگان و
بازماندگان نفت
شیراز در
مقابل صندوق
بازنشستگی
شیراز دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
بازنشستگان
و بازماندگان
صنعت نفت
شاهین شهر
اصفهان با
شعار
«بازنشسته داد
بزن حقتو فریاد
بزن!» تجمع
اعتراضی خود
را برگزار
کردند و خواستار
اخراج دو وزیر
غیر نفتی از
هیات امنای
صندوق
بازنشستگی
شدند.
۵ آذر
گروهی
از
بازنشستگان
تامیناجتماعی
در شهرهای
اهواز،
کرمانشاه،
اراک، شوش و ...
در اعتراض بهوضعیت
نامناسب
معیشتی و عدم
رسیدگی به
خواستههایشان
مجدداً و
مطابق با
یکشنبههای
اعتراضی
مقابل سازمان
تأمیناجتماعی
در شهرهای
مربوطه خود
تجمع اعتراضی
برگزار
کردند.این
تجمعات
اعتراضی هر یکشنبه
آذر ماه نیز
همچون ماههای
گذشته صورت گرفت.
۶ آذر
گروهی
از
بازنشستگان
مخابرات
استانهای
سیستان و
بلوچستان،
چهارمحال و
بختیاری،
اردبیل،
مرکزی،
لرستان،
فارس،
آذربایجان غربی،
گیلان،
مازندران،
خراسان
شمالی،
هرمزگان،
اصفهان،
تهران،
آذربایجانشرقی،
زنجان،
خوزستان،
کرمانشاه،
کردستان و ...
نسبت به عدم
اجرای قانون و
آیین نامههای
داخلی
استخدامی و
رفاهی ۱۳۸۹
علیرغم وعدههای
مدیران شرکت
مخابرات! در
تجمع اعتراضی
سراسری
بازنشستگان
مخابرات در
دوشنبه های
اعتراضی شرکت
کردند. در
تهران حضور
نیروی
انتظامی و جو
امنیتی، مانع
از تجمع بازنشستگان
در مقابل
ساختمان شرکت
مخابرات ایران
شد. این
تجمعات
اعتراضی هر
دوشنبه آذر
ماه نیز همچون
ماههای
گذشته برگزار
شد.
۱۲
آذر
جمعی
از
بازنشستگان
صنعت فولاد در
تهران، اصفهان،
اهواز، قائم
شهر مازندران
(ذغالسنگ البرز
مرکزی) و
رودبار گیلان
(ذغالسنگ
البرز غربی)
مقابل
ساختمان
صندوق
بازنشستگی
فولاد در
منطقه مربوطه
خود بطور
همزمان تجمع
اعتراضی
برگزار کردند
و خواستار
توجه بهمطالبات
و خواستههای
خود شدند. این
بازنشستگان
خواستار
«اجرای بند یک
صورتجلسه ۱۵
مهر ماه هیات
مدیره»،
«اجرای طرح
تکمیلی همسانسازی»،
«دریافت
مطالبات
معوقه»،
«تضمین اجرای تعهدات
درمانی مطابق
با آییننامه
فولاد» و
«اجرای آییننامه
و قوانین خاص
فولادی و
احیای جایگاه
آن» و «افزایش
حقوق سال
۱۴۰۲» خود بر
اساس نرخ تورم
هستند. این
تجمعات
اعتراضی
روزهای یکشنبه
آذر ماه،
همچون یکشنبه
ماههای
گذشته صورت
گرفت.
۱۳
آذر
گروهی
از
بازنشستگان
صدا و سیما در
اعتراض به عدم
پاسخگویی بهخواستههای
برحق خود،
همچون
همسانسازی
حقوق، ۵۰ درصد
فوقالعاده
ویژه دولت،
بهبود وضعیت
بهداشت و درمان
و رفاه
بازنشستگان
بار دیگر
مقابل مسجد
بلال صدا و
سیما، تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
۱۴
آذر
گروهی
از
بازنشستگان و
بازماندگان
صندوق بازنشستگی
نفت در اهواز
در محل کانون
بازنشستگان
واقع در
خیابان
امانیه در
اعتراض به عدم
پرداخت حق و
حقوق قانونی
خود و حضور دو
وزیر دولتی،
در هیآت امناء
صندوق خصوصی
نفت دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
«شاغل و
بازنشسته
اتحاد اتحاد!»
۱۹
آذر
جمعی
از
بازنشستگان و
شاغلین صنعتنفت
مقابل درب
شماره ۳ شرکت
ملی مناطق
نفتخیز جنوب
(ساختمان دو
طبقه و چهار
طبقه) در
اهواز تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
۲۰
آذر
گروهی
از
بازنشستگان
مخابرات در
اعتراض بهشرایط
اسفناک
معیشتی و عدم
رسیدگی بهمطالباتشان
در استانهای
زنجان،
کرمانشاه،
سیستان و
بلوچستان، آذربایجانغربی،
لرستان
(شهرهای خرم
آباد و
بروجرد)، مازندران،
همدان، اراک،
هرمزگان،
آذربایجانشرقی،
تهران،
گیلان،
کرمان،
کردستان
(شهرهای
بیجار، سنندج
و مریوان)،
چهارمحال و
بختیاری،
اردبیل،
خوزستان (شهرهای
اهواز و
دزفول)،
اصفهان و ...
تجمع و راهپیمایی
اعتراضی
برگزار کردند.
«اجرای آییننامه
حق مسلم ماست!»
۲۸ آذر
گروهی از
بازنشستگان
کشوری در
شهرهای سنندج،
کرمانشاه، اهواز،
همدان،
شیراز، قزوین
و ... در اعتراض
بهوضعیت
اسفبار
معیشتی و عدم
رسیدگی و
پاسخگویی
مسئولان بهمطالبات
برحق
بازنشستگان،
بار دیگر بطور
همزمان مقابل
صندوق
بازنشستگی در
شهرهای مربوطه
خود تجمع و
راهپیمایی
اعتراضی
برگزار کردند.
در شهر اهواز
بازنشستگان
در پایان تجمع
خود که مقابل
استانداری
برگزار شده
بود، بیانیهای را
که به امضاء
بازنشستگان
رسیده بود
خواندند و آن
را بهدست
مسئولان
رساندند.
«معلم زندانی
آزاد باید
گردد!»،
«کارگر زندانی
آزاد باید
گردد!»
بهداشت
و درمان
۱ آذر
گروهی
از پرستاران
سنندج در
اعتراض بهعدم
پرداخت حق و
حقوق قانونی
خود در مقابل
استانداری در
شهر سنندج
تجمع اعتراضی
برگزار کردند. قابل
ذکر است که
پرستاران
بیمارستان
بعثت سنندج در
اعتراض بهشرایط
طاقتفرسای
کار، حقوقهای
ناچیز،
معوقات و
تبعیض در
پرداخت
کارانه و
تعرفههای
پرستاری در
«روز سهشنبه
۳۰ آبان» نیز
در محوطه
بیمارستان
دست بهتجمع
زده بودند.
گروهی
از پرسنل
بیمارستان
حضرت ولیعصر
فسا در اعتراض
بهشرایط
پرداختی در
تعرفهگذاری
و معوقات خود
دست بهتجمع
اعتراضی زدند.
۱۱
آذر
گروهی
از پرستاران
خرم آباد در
اعتراض بهشرایط
طاقتفرسای
کار و معیشت و
حقوقهای
ناچیز مقابل
ستاد دانشگاه
علوم پزشکی خرم
آباد تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
۱۳
آذر
در
روزهای اخیر،
شماری از
پرستاران در
اراک و لرستان،
نسبت بهپرداخت
ناچیز تعرفهگذاری
و شرایط
معیشتی و شغلی
خود اعتراض
کردند.
پرستاران
با بیان اینکه
سفرههای ما
خالیست؛
پرسیدند:
تعرفهی
قانونی ما
کجاست؛ چرا به
ما پرداخت نمیشود؟
چرا قوانین
پرستاری
علیرغم
اینهمه مطالبهگری
اجرا نشده
است؟ یک
پرستار اراکی
میگوید:
پرستاری یک
شغل حاکمیتیست
و نباید زندگی
پرستاران
اینگونه
باشد؛ ما بهعدم
اجرای صحیح
قانون تعرفهگذاری،
اجرا نشدن فوقالعاده
خاص و اضافهکارهای
اجباری با حقالزحمهی
ناچیز اعتراض
داریم. در
روزهای مختلف
آذر ماه
پرستاران و
کادر درمان در
شهرهای مختلف
در اعتراض بهپرداخت
ناچیز تعرفهگذاری
و شرایط
معیشتی و شغلی
خود اعتصاب و
تجمعات
اعتراضی
برگزار کردند.
کارگران
دیگر
۱۳
آذر
در
سومین روز از
اعتصاب و تجمع
کارگران ذوب
آهن اصفهان،
کارگران که در
دستههای
چندصد نفری از
ساعات اولیه
شروع کار بهسمت
محل تجمع
همیشگی به راه
افتاده بودند
در میان راه
با ماموران
گارد ویژه و
حراست مواجه گردیده
و عدهای از
آنان بازداشت
شدند و در
نهایت تجمع
شکل نگرفت.
کارگران بعد
از تشکیل نشدن
تجمع به محل
کار رفته ولی
از کار کردن
خودداری کردند.
همچنین
کارگرانی که
برای زدن کارت
ورود به کارخانه
به نگهبانی
وارد شده
بودند با
فقدان کارت و
عدم ورود به
کارخانه
مواجه شدند.
بیش از صد
کارگر از ورود
به کارخانه
منع شدند.
کارگران
ذوبآهن
اصفهان با
انتشار
بیانیهای از
اعتصاب
کارگران
حمایت کرده و
سرکوب کارگران
معترض را
محکوم ساختند.
در قسمتی از
این بیانیه
آمده است:
«اعتراض و
مطالبهگری
حق قانونی ما
کارگران است و
به اِعمال فشار
و آزار
همکارانمان
را پایان
دهید. … حال که
پس از اعتراض
حقخواهانه
و قانونی ما،
مدیریت و
حراست در مقام
دشمنان اصلی
کارگران ذوبآهن
دوباره
ناجوانمردانه
و خیانتبار
دست بهکار
شده و با بهزحمت
انداختن و
آزار چندین تن
از همکاران ما
قصد تداوم
اِعمال ظلم و
تضییع حقوق ما
کارکنان ذوبآهن
را دارند باید
نکاتی را
صریحاً اعلام
کنیم:
«همکارانی را
که بازداشت
شدهاند باید
بهفوریت و
بدون هیچ قید
و شرطی آزاد
گردند.»، « مشکل
همکارانی که
در روند ورود
و خروجشان
اخلال ایجاد
شده و یا کارتهایشان
متوقف شده است
باید سریعاً
برطرف گردد.» ما
قاطعانه بر
خواستهای
خود از جمله
تصحیح و اجرای
کامل طرح طبقهبندی
مشاغل،
افزایش مزد و
پاداش و دیگر
خواستههای
خود تاکید
داریم. فکرِ
دور زدن و
نادیده گرفتن
مطالبات ما را
از سر بیرون
کنید. بهفوریت
باید
اقداماتی در
راستای تحقق
خواستههای
ما کارگران
آغاز کرده و
اِعلام
نمائید.در خاتمه
قاطعانه
اعلام میکنیم
که قدرت و
ارادهی ما
کارگران را
دوباره
آزمایش نکنید! ...»
۲۹
آذر
کارکنان
کارخانه آب
معدنی داماش
در اعتراض به
بیتوجهی
کارفرما بهمطالبات
مزدی خود دست
از کار کشیده
و کار در کارخانه
را متوقف
کردند.
بهگفته
یکی از
کارگران: بعد
از گذشت چند
روز اعتراض
صنفی برای
وصول مطالبات
مزدی، متاسفانه
هیچ مسئولی در
کارخانه حاضر
نمیشود و
پاسخگوی
مطالباتمان
نیست. بهگفته
وی؛ کارگران
دو تا سه ماه
از مطالبات
مزدی مربوط به
مهر، آبان و
آذر ماه سال
جاری خود را
در حالی
طلبکارند که
کارخانه آب
معدنی داماش
دارای تولید و
بازار فروش
خوبی است و
روزانه دهها
هزار لیتر آب
معدنی و
آشامیدنی
تولید و بهفروش
میرساند.
مبارزات
خستگی ناپذیر
کارگران و
زحمتکشان با
نیروی بسیار
ورزمندگی بی
مثال ادامه
دارد ولی آنچه
ما کارگران
علاوه بر آن
به آن نیاز داریم
تشکلات مستقل
درمحل کار واتحاد
تمامی
سندیکاها در
یک اتحادیه
سراسری صنفی
دمکراتیک است.
ما کارگران
نمیبایست
بردباری را از
دست بدهیم و
گمان بریم که
یک شبه میتوان
به مقصد رسید.
راه رسیدن به
دنیای برابر،
دنیای تحت
تسلط طبقات
فرودست، سخت و
طولانی ولی با
تشکل و آگاهی
بدست آمدنیست.
چاره
زحمتکشان
وحدت و
تشکیلات است!
***
اسراییل
بایدخودش
راازدست خودش
نجات دهد
علیرغم
سانسور اخبار
مربوط بهرزمندگان
مقاومت
فلسطینی توسط
نشریات و سخنگویان
غربی و
گزارشات دروغ
و خالیبندیهای
رسانههای
اروپا و
آمریکا ، گفتهی
"یهودالمرت" :
"نابودی حماس
هرگز محقق نخواهد
شد" ، نشان از
وخامت وضعیت
جنگی ارتش
اسراییل در
غزه دارد در زیر به
چند نمونه
اشاره میکنیم
یکم: بهنوشته
روزنامه"یدیعوت
آحارونوت" ؛
از ابتدای
عملیات
"طوفان
الاقصی" ۵۰۰۰ نظامی
زخمی بهبیمارستانهای
اسراییل
منتقل
گردیدند که ۲۵۰۰ نفر آنها
معلول دائم
شدند
دوم: همین
روزنامه ضمن
ابراز نگرانی
از اوضاع ارتش
اسراییل نوشت
؛ ۱۷
درصد
کشتهشدگان
افسران عالیرتبه
اسراییلی
هستند که در
رویارویی با
رزمندگان
فلسطینی ۳ سرتیپ و۴ ژنرال
ارتش اسراییل
کشته شدهاند
. و در ادامه مینویسد
که بهنیروهای
ویژه
"گولانی"
ضربات سنگینی وارد
شده است که تا
کنون ۸۲ افسر و
نظامیان خود
را از دست
داده است .
سوم: تاکنون ۱۳۶ کارمند
سازمانملل
در این تجاوز
وحشیانه
اسراییل جان
باختند
چهارم: واشنگتنپست
نوشت ؛
اسراییل
مقابل حماس
پیروز نشد و
فقط غزه را
نابود کرد
پنجم: روزنامه"هاآرتص"بهتغییرات
جدید در ارتش
و خستگی
سربازان
اشاره کرد
ششم:کشتی
جنگی
صهیونیستهای
آمریکایی با
نام "ائتلاف
علیه یمن
"تقریبا بهگِل
نشست
هفتم: یحیی
السنوار ،
پیکارگر
برجسته و
نستوه حماس ،
بهمیانجیگران
آتشبس اطلاع
داد که تنها
پس از آتشبس
کامل برای
توافقی که
شامل آزادی "
همه در مقابل
همه" باشد
موافق است و
نه با آتشبسهای
موقتی و
فریبکارانه
تحت نام "وقفه
بشردوستانه"
!؟
هشتم: حداقل ۱۵۳ کشور
جهان و بهعبارتی
۹۰ درصد
مردم کره زمین
تنفر و خشم
خودشان را بارها
بهجنایات و
قتلعام
غیرنظامیان
فلسطینی توسط
نئونازیهای
حاکم بر
"کشور" جعلی و
من درآوردی
اسراییل نشان
دادهاند
نهم: ارتش
اسراییل تا
کنون صدها
کشته داشته و
دهها تانک و
نفربر و ادوات
زرهی دیگر را
از دست داده
است بنابر
این ارتش
صهیونیستی و
درندهخوی
اسراییل چارهای
ندارد مگر
اینکه خودش را
از دست خودش
نجات بدهد
***
ائتلاف
بینالمللی
١٠کشور در
دریای سرخ
محکوم بهشکست
است
شرکتهای
بزرگ
کشتیرانی
تردد از طریق
تنگه بابالمندب
را بهطور
موقت متوقف
کردند. این
شرکتها شامل Maersk دانمارکی، Hapag-Lloyd آلمان، CMA CGM فرانسوی،
و
MSC ایتالیایی-سوئیسی
هستند. امریکا
از تشکیل
ائتلاف
دریایی نظامی
با حضور۵ کشور برای
مقابله با
حملات حوثیهای
یمن در دریای
سرخ خبر داد.
این ائتلاف از
۵ کشور یعنی
امریکا،
انگلیس،
بحرین،
کانادا، فرانسه،
ایتالیا،
هلند، نروژ،
سیشل و اسپانیا
تشکیل شده است.
از میان
کشورهای
منطقه فقط
بحرین در این
ائتلاف
مشارکت کرده
است. غیبت
عربستانسعودی
، امارات و
مصر بیش از
دیگر کشورها
در این ائتلاف
قابل توجه است.
بحرین نیز
خود میزبان
ناوگان پنجم
نیروی دریایی
امریکاست.
امریکا این
ائتلاف را
برای مقابله
با حملات حوثیهای
یمن بهکشتیهای
تجاری مرتبط
با اسرائیل و
اسرائیلیها
تشکیل داده
است.
در هفتههای
اخیر حملات
حوثیهای یمن
بهکشتیهای
تجاری مرتبط
با اسرائیل در
دریای سرخ باعث
توقیف حداقل
یک کشتی و
آسیب دیدن چند
کشتی دیگر شد.
بههمین دلیل
، هزینه بیمه
کشتیها در
این مسیر بهشدت
افزایش یافت .
۵
شرکت
بزرگ کشتیرانی
نیز رفت و آمد
در دریای سرخ
را متوقف کردهاند.
جزئیات
ائتلاف جدید
"لوید
آستین" وزیر
دفاع آمریکا
روز دوشنبه از
تشکیل یک
ائتلاف بینالمللی
متشکل از ١٠
کشور برای
مقابله با
حملات مکرر
حوثیها به
کشتیهایی که
آنها «مرتبط»
با اسرائیل در
دریای سرخ میدانند،
خبر داد. در
بیانیهای از
سوی لوید
آستین، وزیر
دفاع ایالاتمتحده
آمده است:
کشورهایی که
بهدنبال اصل
اساسی آزادی
دریانوردی
هستند باید
برای مقابله
با چالش ایجاد
شده، باهم
همکاری کنند.
خبرگزاری
فرانسه نوشت:
نیروهای حوثی
مورد حمایت
ایران حملات
خود را به
تانکرهای نفت،
کشتیهای
باری و دیگر
کشتیها در
دریای سرخ
تشدید کردند.
آنها میگویند
با این
اقدامات تلاش
میکنند
اسرائیل را بهدلیل
جنگ با حماس
در نوار غزه
تحت فشار قرار
دهند.
وزیر دفاع
امریکا گفت که
اتحاد امنیتی
"با هدف تضمین
آزادی
دریانوردی
برای همه
کشورها و ارتقای
امنیت و رفاه
منطقهای"
کار خواهد کرد.
این ائتلاف
شامل ١٠ کشور
یعنی امریکا،
بریتانیا،
بحرین،
کانادا،
فرانسه،
ایتالیا، هلند،
نروژ، سیشل و
اسپانیاست.
حوثیهای یمن
روز دوشنبه
اعلام کردند
که "نیروهای مسلح
یمن عملیاتی
علیه دو کشتی
مرتبط با رژیم
صهیونیستی"
انجام دادند.
اولین کشتی
سوان
آتلانتیک با
بارگیری نفت و
دیگری کشتی MSC Clara حامل
کانتینر بود.
حوثیها در
بیانیه روز
دوشنبه خود
اخطار دادند:
تا زمانی که
برادران ثابت
قدم ما در
نوار غزه به آب
و دارو نیاز
دارند بههمه
کشتیهایی که
عازم بنادر
اسرائیل
هستند، از هر
ملیتی که
باشند، در
باره
دریانوردی در
دریای عرب و
سرخ ، هشدار
میدهیم.
بهگفته
شرکت مالک Inventor Chemical Tankers،
کشتی نروژی "M/V Swan
Atlantic" روز
دوشنبه در
دریای سرخ
مورد اصابت یک
"شیء ناشناس"
قرار گرفت.
این شرکت در
بیانیهای
گفت:
"خوشبختانه
بهخدمه کشتی
آسیبی وارد
نشد".
شرکت اشاره
کرد نفتکشی که
از فرانسه بهسمت
جزیره
رئونیون حرکت
کرده، هیچ
ارتباطی با
اسرائیل
ندارد. کشتی
«ام/وی سوان
آتلانتیک»
اکنون تحت
حفاظت نیروی
دریایی
آمریکا قرار
دارد.
در حال حاضر
اطلاعاتی در
مورد دومین
کشتی در دسترس
نیست.
بهدنبال
این حملات،
شرکتهای
بزرگ
کشتیرانی
تردد از طریق
تنگه بابالمندب
را بهطور
موقت متوقف
کردند. این
شرکتها شامل Maersk دانمارکی،Hapag-Lloyd آلمان، CMA CGMفرانسوی،
و
MSC ایتالیایی-سوئیسی
هستند.
۴٠ درصد
تجارت بینالمللی
دریایی از
طریق این تنگه
عبور میکند.
شرکت نفت
بریتانیا،
بریتیش
پترولیوم (BP) هم اعلام
کرد حرکت
تمامی کشتیهای
خود را «بهدلیل
وخامت اوضاع
امنیتی برای
حمل و نقل
دریایی در
دریای سرخ» بهطور
موقت متوقف
کرده است. " فرونتلاین"
چهارمین شرکت
بزرگ نفتکش
جهان که مقر آن
در قبرس است
هم اعلام کرد
از عبور از
دریایسرخ و
خلیجعدن
اجتناب خواهد
کرد.
این حملات
روز دوشنبه در
حالی رخ داد
که وزیر دفاع
آمریکا پس از
بازدید از
بحرین میزبان
ناوگان پنجم
نیروی دریایی
آمریکا به
اسرائیل سفر
کرد.
وزیر دفاع
امریکا در
کنفرانس
مطبوعاتی گفت:
"در دریایسرخ،
ما یک نیروی
دریایی چند
ملیتی را
رهبری میکنیم
تا اصل اساسی
آزادی
دریانوردی را
حفظ کنیم.
حمایت ایران
از حملات حوثیها
بهکشتیهای
تجاری باید
متوقف شود."
ارتش آمریکا
اعلام کرد یک
ناوشکن
آمریکایی روز
شنبه ۱۴ پهپاد را که
از مناطق تحت
کنترل حوثیها
در یمن پرتاب
شده بودند، در
دریایسرخ سرنگون
کرد. دولت
بریتانیا هم
گفت یکی از
ناوشکنهای
این کشور یک
پهپاد تهاجمی
مشکوک را در
این منطقه
سرنگون کرد. آنچه
ازاینهمه
هیاهو برمیآید
آن است که
اسرائیل جنگ
با جنبش
مقاومت فلسطین
را باخته است
و فراگیر شدن
جنگ در منطقه
نیز فرجامی جز
شکست نخواهد
داشت. شکاف در
کشورهای عربی
بعنوان
متحدین
آمریکایی یکی
از دلایل شکست
این ائتلاف
است. حوثیها
در این نبرد
دست بالا را
خواهند داشت و
آمریکا و
متحدینش با
توجه بهجنگ
اوکراین و
شکست درآن
جبهه توان
درگیرشدن در
یک جنگ
فرسایشی را در
دریای سرخ
نخواهند داشت.
***
علیه تجاوزات
امپریالیستی
برای صلح
در میان
سران کشورهای
عضو ناتو،
بخصوص آمریکا
و آلمان تا
دلتان بخواهد
راجع بهجنگ و
چگونگی دمیدن
در آتش آن، چه
در اوکراین و
چهدر غزه سخن
رانده میشود.
اما در باره
راههای
دستیابی بهصلح
دَم بر نمیآورند. اخیرا آقای
موتسنیش رئیس
فراکسیون حزب
سوسیالدموکرات
پارلمان
آلمان، که از
نادر منتقدان سیاست
میلیتاریستی
دولت فعلی این
کشور بهشمار
میآید، در
کنگره حزبشان
در این رابطه
چنین اعتراف
میکند: "من
هرگز فکر نمیکردم
که در میان
سیاستمداران
آلمان بیشتر
در مورد
چگونگی ادامه
جنگ صحبت شود
تا پیرامون
پایان بخشیدن
به آن." و
ادامه میدهد
"من هرگز
نفهمیدم که
چرا واژه
دیپلماسی برای
بسیاری از
سیاستمداران
ما بیگانه شده
است." گسترش
تفکر و عمل
میلیتاریستی
در کشور امپریالیستی
آلمان به آن
حد رسیده است
که "یوشکا فیشر
عضو حزب سبز
ها و وزیر
خارجه جنگطلبِ
پیشین این
کشور در
سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵
(که به
حمله ناتو بهیوگسلاوی
سابق و بوجود
آوردن یکی از
بزرگترین
فجایع در
اروپا رای
مثبت داد)
اظهار میدارد:
"آلمان باید
بمباتم خود
را داشته
باشد!" حزب او
و بسیاری از
اعضای احزاب
ائتلاف
کنونیِ آلمان
و نیز سایر احزاب
دستراستی،
مشترکا با
کوبیدن بر طبل
جنگ، بر این
نظرند که در
دنیای کنونی،
صلح که
منظورشان
همان سلطه
استعمار نوین
است تنها میتواند
و باید به زور
برقرار شود و
پابرجا بماند!!
بسیاری از این
جنس
سیاستمداران
آلمان بر این نظرند
که امروز باید
از بمباتم بهمثابه
یک سلاح
بازدارنده
بهره گرفت،
زیرا که ما در
جهان با یکسری
از کشورهای
اقتدارگرا روبرو
هستیم! از این
رو بهرهمندی
از سلاح هستهای
نیز سیاستی
است مشروع،
واقعبینانه و
در خدمت صلح!!
میشائیل روت
یکی از
سیاستمداران
میلیتاریست
حزب سوسیالدموکرات
آلمان و
نماینده
پارلمان میگوید
"صلح تنها بهمعنی
آتشبس نیست
بلکه یک حزب
صلحطلب باید
طرفدار داشتن
سلاح
بازدارنده
باشد تا بتوان
به ایجاد یک
صلح عادلانه و
پایدار جامهعمل
پوشاند."
اما اکثریت اعضای
این احزب و
نیز اکثریت
مردم آلمان
طرفدار
آنچنان
دیپلماسی
هستند که بهدنبال
ایجاد صلح،
بدون افزایش
مارپیچوار
انواع سلاحها،
از جمله سلاح
هستهای باشد. اما بوریس
پیستوریوس
وزیر دفاعِ(
بخوان وزیر جنگ)
میلیتاریست
آلمان، که عضو
حزب سوسیالدموکرات
نیز میباشد
نوای دیگری میسراید.
او خواهان
تجهیز جنون
آمیز و آمادهسازی
ارتش این کشور
برای جنگ و در
عین حال ارتقای
روحیه جنگطلبی
در مردم است.
به همیندلیل
او خواهان
احیای سربازی
اجباری در
آلمان است
پیستوریوس
وزیر جنگ
آلمان
آگاهانه مشغول
آماده ساختن
عینی و ذهنی
ارتش و
شهروندان این
کشور برای جنگ
است.
در گذشته،
بویژه در دهه ۸۰ میلادی حزب
سبزهای
آلمان، بهمثابه
یک حزب
پاسیفیستی،
همهساله در
روزهای
عیدپاک
تظاهرات
وسیعی در دفاع
از صلح و بر
علیه جنگ
سازماندهی میکرد.
اما امروز
مشغول ریختن
هیزم در آتش
جنگ است. مدتهاست
که این حزب با
دفاع از رژیم
فاسد و
فاشیستی زلنسکی
و موافقت با
گسیل اسلحه و
کمکهای
میلیاردی
مالی و نظامی
به او، نهتنها
او را بهجنگ
ترغیب میکند
بلکه خود در
رکاب آمریکا و
ناتو عملا در
جنگ علیه
روسیه شرکت
کرده است.
رهبران
فاشیست این
حزب همآوا و
همراه با مؤتلفینش
همه جانبه از
نسلکُشی،
پاکسازیِ
قومی و به یککلام
جنایت علیه
بشریت توسط
نازیهای
حکومت
صهیونیستی
اسرائیل در
نوار غزه نیز
حمایت میکنند.
و بالاخره
موافقت این
حزب با اختصاص
دادن ۱۰۰ میلیارد
یورو از بودجه
مملکت بهتجهیزات
ارتش آلمان
جملگی نشان از
آن دارند که
رهبران
وابسته بهآمریکای
این حزب عملا
سیاست صلحطلبی
دیروز را بهسرعت
با یک سیاست
راهبردی
میلیتاریستی
و جنگطلبانه
جایگزین
ساختهاند.
اما اکنون همپایههای
این حزب و هم
حزب سوسیالدموکرات
آلمان و نیز
اکثریت مردم
این کشور در ضدیت
با جنگ و دفاع
از صلح به پا
خاستهاند.
آنها این
خواستههای
محقانه خود را
مدام در
تظاهراتهای
عظیم و با
شکوهِ
خیابانی بهنمایش
میگذارند.
انصراف از
ادامه سیاست
میلیتاریستی و
جلوگیری از
جنگ خواستههای
بر حق آنهاست.
مردم نهتنها
خواهان آتشبس،
قطع فوری جنگ
و قطع ارسال
اسلحه بهمناطق
جنگیاند،
بلکه خواهان
انجام مذاکره
جهت استقرار صلح
پایدارند.
***
استیصال
ارتش فاشیست
اسرائیل
پخش
اطلاعیههایی
از جانب ارتش
فاشیست
اسراییل در
بین مردم غزه
و تعیین جایزه
یک میلیون
دلاری برای
افشای
اطلاعات و محل
اختفای چهار
نفر از
فرماندهان
برجسته نظامی
حماس ، یحیی
السنوار ۴۰۰
هزاردلار ،
برادرش
محمدالسنوار ۳۰۰هزاردلار
، رافع سلامه ۲۰۰
هزاردلار و
محمدالضیف ۱۰۰
هزاردلار ، بهمعنی
و مفهوم آن
است که برعکس
تبلیغات
رسانههای
دروغپرداز و
مزدبگیر
خارجی و داخلی
، ارتش
اسراییل بهرغم
کشتار
وحشیانه از
زنان و کودکان
بیگناه ، کاملا
در باتلاق غزه
گیر کرده و
هیچ نشانهای
هم از نابودی
حماس نیست .
لذا از سرِ
درماندگی و
عجز از اهل
غزه یاری میطلبد
که جنگندگان
حماس را لو
بدهید و دلار
بگیرید !!؟
نتانیاهو و
دارودسته
آدمخوارش در
حزب لیکود
حتما باید در
زمره ابلهان
تاریخی ، نظیر
هیتلر ، باشند
که در عالم
تخیلات
مالیخولیاییشان
گمان دارند که
به زور اسلحه
میتوان
کشورها را
مسخّر و انسانها
را شکست داد و
به زانو در
آورد !؟ هیچ
نیرویی در
جهان ، چه
نیروی لاهوتی
و چه ناسوتی ،
در درازمدت
حریف آدمی و
حرکت روبه
جلوتاریخ
نخواهد شد
ارتش
جنایتکار
اسراییل که
قرار بود حماس
را نابود کند
و زمین غزه را
از نوزاد و
کودک و زن و مرد
فلسطینی
پاکسازی
نماید و تمام
آب دریای مدیترانه
را بطرف
تونلهای
زیرزمین حماس
پمپاژ کند ،
چنان مثل خر
در گِل و
باتلاق
خودساخته گیر کرده
که با وقاحت
تمام ، طی
اطلاعیههایی
، دست یاری بهسوی
اهل غزه دراز
کرده و با
رشوه و التماس
محل اختفای
رزمندگان
حماس را طلب
میکنند
نتانیاهو
با تمام هارت
و پورتهاش و
با چهارمین
ارتش قدرتمند
جهانیاش و با
کمک مالی و
تسلیحاتی
امپریالیسم
آمریکا ، نهتنها
نتوانسته از
پسِ حدود ۴۰ هزار
رزمنده
فلسطینی در
وسعتی بهاندازه
۳۶۰
کیلومترمربع
برآید بلکه
صدها هزار نفر
از جوانان
آماده و جان
برکف فلسطینی
را برای
پیوستن بهحماس
تشویق و ترغیب
کرده است
سرنوشت
تمامی
جبّاران
تاریخ چیزی
بجز هلاکت و
جایی بهغیر
از زبالهدان
تاریخ نیست "ثبت
است برجریدهِ
عالم دوام ما"
***
اعتراض
مردم بیمسکن
علیه «جهاد
کشاورزی
صبح
روز دوشنبه ۲۰ آذر
نزدیک به ۳۰۰ نفر از معترضین
، بهنمایندگی
از ۵۰۰۰ نفر که ۳۳ سال
قبل قطعاتی از
زمینهای بایر
و غیرقابل کشاورزی
، معروف بهزمینهای
"جهانبین"واقع
در شهرک
مارلیک ملارد
را به امید ساخت
خانه خریداری
کرده بودند ،
جلوی جهاد
کشاورزی
شهرستان
ملارد تجمع
نمودند و
اعتراضشان را
نسبت بهعدم
صدور جواز
ساخت و
کارشکنی
نهادهای
حکومتی اعلام
داشتند لازم
است گفته شود
که نهادهای ذیربط
در تهران ، پس
از سالها تلاش
و دوندگی و هزینههای
گوناگون بیموردِ
صاحبان زمین ،
پرونده را از
تهران به "جهاد
کشاورزی
شهرستان
ملارد" ،
ارجاع دادند تا
در صورت تایید
رئیس
جهادکشاورزی
ملارد مبنی بر
بایر بودن زمین
، مجوّز ساخت
مسکن صادر
گردد !!!؟
در این
گردهماییِ
معترضینِ
خشمگین ،
"جناب رئیس"
جهادکشاورزی
، که از ترس ،
حدود ۱۰
نفر نیروی
نظامی مسلح و
لباس شخصی را
در محل فراخوانده
بود ، با صدای
لرزان و ضعیف
بهحضار
"فرمودند" ؛
با اینکه میدانم
که زمین
غیرقابل کشت
است ولی اجازه
دهید تا خاک
زمین به
آزمایشگاه
خاک شناسی
فرستاده شود و
در صورت تایید
نظرم ، موافقت
کتبیام را بهمقامات
بالاتر گزارش
دهم !!!؟ بهنظر
میآید که این
رشته ، پس از
گذشت سیسال ،
هنوز سرِ
درازی دارد و
اراده و
تمایلی در
جمهوری
سرمایهداری
اسلامی ایران
برای خانهدار
شدن مردم بیمسکن
وجود ندارد
***
نبرد
غزه و به
تکاپوافتادن
مقامات
آمریکایی و
اروپایی برای
برون رفت
از
باتلاق
خودساخته
بیش
از هشتاد روز
از جنگ
وحشیانه و
کشتار زنان و
کودکان
فلسطینی میگذرد
. نتانیاهو گفته
بود ؛ تا
نابودی حماس و
آزادی همه
زندانیان
اسراییلی ،
آتشبسی
برقرار
نخواهد شد! چنانکه
پیداست تا این
لحظه نهحماس
نابود شد و نه
همه زندانیان
آزاد شدند . بخشی
از زندانیانی
هم که آزاد
شدند ، در
سایه آتشبس
هفت روزه بود !
پس بر اتاق
جنگ اسراییل و
پنتاگون
معلوم شدکه با
قتل عام کور و
وحشیانه نهتنها
کاری از پیش
نمیرود بلکه
روز بهروز و
ساعت بهساعت
خشم و نفرت
جهانیان ، حتی
کارمندان کاخ
سفید و سیاه
در فرانسه و
آلمان و
انگلیس ، روبه
افزایش
گذاشته و
ادامه این وضع
میتواند اثر
بسیار منفی بر
انتخابات پیشرو
در آمریکا
داشته باشد و
چهره
دولتمردان و دولتزنان
یالانچیِ کاخ
الیزه ، بوندستاگ
آلمان ، ساختمان
شماره ۱۰
خیابان
داونینگ
انگلیس و باغ
و بوستان جوزف
بورل و
اورسولافُن
دِرلاین را ،
مضحکهتر
نماید! در
چنین موقعیتی
است که
جوبایدن ، جیک
سالیوان ،
لویدآستون
معروف به
گوریل
پنتاگون ،
آنتونی
بلینکن ،
نیکولاسارکوزی
دزد ، امانوئل
مکرون و ریشی
سوناک دلقک و
حتی
دیویدکامرون
و غیره بهتکاپو
افتادند تا
بلکه بتوانند
اسراییل را از
این گرداب بهدر
آورند ! همه
این
جنایتکاران
پس از سکوت ۶۷ روزه و
تایید"حق
دفاع"اسراییل
در کشتار و زخمی
و مفقود شدن
دهها هزار
فلسطینی ، در
این چندروزه ،
چنان اشک
تمساح برای
غیرنظامیان غزه
میریزند که
خود تمساح هم
از اینهمه
سیاهکاری و
ریاکاری ،
خندهاش میگیرد!
جوبایدن ،
متهم ردیف اول
، دوبار از
نتانیاهو
خواسته بود که
دولت
راستگرا(فاشیستی)اش
را ترمیم و
دولتی نرمتر
در کابینه
مستقر نماید !
در این راستا
، وقتی دید که
آنتونی
بلینکن ،
وزیرخارجهاش
در سفر به
اسراییل
نتوانست کاری
از پیش ببرد ،
کارکشتهترین
مامور و مشاور
امنیتی کاخ
سفید بنام جیک
سالیوان را به
اسراییل
فرستاد تا
شاید اتاق جنگ
نازیسم
اسراییلی را
بر سرِ "عقل"
آورد! باید
منتظر ماند و
دید بر ناصیه
فاشیستهای
ایرانی و غربی
چه چیزی رقم
خواهد خورد!
***
اعتصاب
کارگران علیه
تسلا در سوئد
و همبستگی و
حمایت
اتحادیههای
کارگری شمال
اروپا
بزرگترین
اتحادیه
کارگری بخش
خصوصی نروژ اعلام
کرد که از روز ۲۰
دسامبر، ۲۹ آذر،
بهعنوان
بخشی از جنبش
رو بهرشد
کارگری در
شمال اروپا در
حمایت از
کارکنان و
مکانیکهای
اعتصابی در
سوئد، ورود
خودروهای
تسلا به بازار
سوئد را آغاز
خواهد کرد. اتحادیه
کارگران حمل و
نقل فنلاند،
ای کی تی، هم
حمایت خود را
از کارکنان و
مکانیکهای
تسلا در سوئد
اعلام کرده
است. اتحادیههای
کارگری سوئد
بهرهبری
اتحادیه «آی
اف متال» از
حدود یک ماه
قبل تلاش کردهاند
تا این شرکت
را وادار بهامضای
قراردادهای
کار دستهجمعی
با کارکنان و
مکانیکهای
شرکت تسلا در
سوئد کنند. کارگران
بارانداز در
سوئد از تخلیه
خودروهای
تسلا از کشتیها
خودداری کرده
و بخش گستردهای
از کارگران
برقکار،
نظافتچی،
کارکنان پست و
حداقل یک
سازنده قطعات
خودرو در سوئد
نیز گفتهاند
که از ارائه
خدمات بهتسلا
خودداری
خواهند کرد.
اتحادیه
نروژی «فلس
فور باندت»
گفت که قصد
دارد علامت
روشنی بهتسلا
بفرستد و
اقدامات لازم
را برای
اطمینان از
مسدود شدن
هرگونه حمل و
نقل خودرو از
طریق نروژ بهسوئد
انجام دهد،
اما از اشاره
بهجزییات
این اقدامات
خودداری کرد.
یوئرن اگوم،
رهبر این
اتحادیه
کارگری، در
بیانیهای
گفت: «حق در
خواست برای
امضای
قرارداد جمعی،
بخشی آشکار از
زندگی کاری ما
است و نمیتوانیم
بپذیریم که
تسلا خود را
در خارج از
این روند قرار
دهد.» شرکت
تسلا مخالف
قرارداد دستهجمعی
است و میگوید
که کارکنانش
شرایط مناسب و
یا بهتر از
شرایطی دارند
که اتحادیه
کارگری سوئد
میخواهد. اما
اتحادیههای
کارگری در
شمال اروپا میگویند
که خودداری
تسلا از این
موضوع، قدرت و
حقوق کارگران
را برای
مذاکره در
باره دستمزد، مرخصی،
حقوق اضافهکاری
و سایر شرایط
بهچالش میکشد.
پیش از این هم
یک اتحادیه کارگری
در دانمارک در
روز سه شنبه ۱۴
آذر، اعلام
کرده بود که
با امتناع از
تخلیه یا حمل
خودروهای
ساخته شده
توسط تسلا
برای مشتریان
در سوئد، از
مکانیکهای
سوئدی حمایت
خواهد کرد. زنده
باد همبستگی و
وحدت کارگران
علیه سرمایهداران!
***
طرح
"دو دولت"و
حامیان
ریاکار خلق فلسطین
در
جهان کنونی ،
بزرگترین
عوامفریبی
این است که
دشمنان بشریت
خود را مدافع
صلح ، طرفدار
حقوقبشر،
حامی
دموکراسی و
طالب کمکهای
بشردوستانه ،
بنامند.
کشتار و قتلعام
دهها میلیون
انسانِ
امریکایشمالی
، آفریقایی ،
آسیایی ،
آمریکایلاتین
، استرالیایی
و غیره توسط
غارتگران و استعمارگران
غرب وحشی نظیر
انگلیس در هند
و استرالیا
،فرانسه در
الجزایر و
روآندا ،
ایتالیا در
لیبی
،اسپانیا در
آمریکایجنوبی
، بلژیک در کنگو
، آلمان در
نامیبیا
،هلند در
اندونزی و در
راس همه آنها
آمریکای
جهانخوار در
سرتاسر کره
زمین و با ۸۰۰ پایگاه
نظامیاش
،همه و همه ،
تحت نام
"پیشرفت ،
تمدن ، کمکهای
انسان
دوستانه،
صدور
دموکراسی و
حقوقبشر"،
صورت گرفته
است رژیم
اِشغالگر و
کودککش
اسراییل هم که
فقط در جنگ
اخیر در غزه
صدها هزار
فلسطینی را
کشت و زخمی
کرد و آواره و
بیخانمان
نمود ،
از"بشردوستی"دَم
میزند !؟
امروز ، ۲۹ آذر ۱۴۰۲ در
آخبار بی بی
سی گزارش شده
که: "رئیسجمهور
اسراییل برای
وقفه"بشردوستانه"در
جنگ ، بهمنظور
آزادی گروگانهای
حماس ، اعلام آمادگی
کرد"" این در
حالیست که
سالیان درازی
است که حدود ۷۰۰۰ فلسطینی ،
اسیر و دربند
زندانهای
مخوف
صهیونیستهای
اسراییلی
هستند و
سردمداران
جامعه "بشردوست
و مدافع حقوقبشر"
جهانی در تمام
این سالها ،کر
و کور و لال بودند آیا
ریاکاری و
عوامفریبی در
نزد سیاستمداران
آمریکایی و
اسراییلی و
اروپایی، حدّ
و مرزی دارد !؟
تمام خلقهای
جهان و حتی
دولتمردان
کاخسفید و
"سیا" و
پنتاگون هم
فهمیدند که
رژیم آدمخوار
اسراییل بهرغم
کمکهای
چندین
میلیارددلاری
آمریکا و
اروپا و ارسال
انواع
تسلیحات
نظامی و بمبهای
ویرانگر ۲۰۰۰ پوندی و با
کمک آبهای
دریای
مدیترانه ،
نتوانست و نمیتواند
رزمندگان جان
برکف حماس و
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
و جهاداسلامی
و گردانهای
مبارز
فلسطینی را از
صفحه روزگار
حذف نماید.
جهانیان
متوجه شدند که
نازیهای
اسراییلی
ممکن است
بتوانند
آدمهای بیدفاع
زیادی را نابود
کنند اما هرگز
نمیتوانند
آنها را شکست
دهند کشته
شدن سه گروگان
اسراییلی
بدست ارتش
اسراییل ، نه
از روی
"اشتباه" ،
بلکه از سر
ترس و هراس از
رزمندگان
مقاومت
فلسطینی بوده
که هر جنبندهای
در غزه را
جنگجوی
فلسطینی میبینند
و از آن وحشت
دارند نتانیاهوی
درّنده خو،
چون اوضاع را
وخیم دیده ،
میگوید: "ما با جنگی
علیه موجودیت
خود روبرو
هستیم و باید
تا پایان آنرا
ادامه دهیم ."
او میداند که
حریف مقابل وی
، دلیرانه و
هوشمندانه میجنگد
. او ماتم
گرفته که
چگونه عدم
دستیابی بههارت
و پورتهای
ابتدای جنگ ،
مبنی بر آزادی
فوری گروگانها
و فتح غزه را ،
برای
صهیونیستهای
گردن کلفتتر
از خود و بهجامعه
وارداتی
اسراییل
توضیح دهد .
روزنامه
"یدیعوت
آخارونوت" از
کشته شدن شمار
زیادی از
اعضای تیپ
زبده
"گولانی" در
نبرد زمینی با
مبارزان
فلسطینی
خبرداد .
"هاموس هرییل"
، تحلیلگر و
کارشناس نظامی
روزنامه
"هاآرتص" گفت :
"بهرغم
خسارت و تلفات
زیاد ارتش ،
نشانهای از
نزدیکی
فروپاشی و یا
شکست حماس
وجود ندارد"! و
روزنامه
"هاآرتص"
نوشت که
عملیات ارتش ممکن
است طولانی
شود زیرا که
در شمال نوار
غزه نبردهای
شدیدی در
جریان است که
دور از انتظار
فرماندهان ارتش
بود . در جنوب
غزه هم بدلیل
تونلهای
عمیق ، پیشروی
در آنها محال
است ! ژنرالهای
ارتش هم برعکس
روزهای
نخستین و
بدلیل خستگی
سربازان ،
مایل بهادامه
جنگ نیستند
پس تنها راه
حل برای خلاصی
اسراییل از
این باتلاق ،
"وقفه
بشردوستانه"
است که
حدّاعلای ریاکاری
است جالب
است که در این
هنگامه و در
این کارزارِ جنایت
و جنگ در غزه ،
که در آن نهتنها
موجودیت
نتانیاهو
بلکه موجودیت
رژیم جعلی و
من درآوردی
اسراییل هم بهخطر
افتاده ،
"هیئت
سیاسی-اجرایی
حزب چپ ایران"
و طرفداران
وحدت و
کنشگران" چپ"
، در چهاردهم
دسامبر۲۰۲۳ طی مقالهای
مندرج در
کانال
تلگرامی"اخبار
روز"، همصدا
با جوبایدن و
دیگر سران
کشورهای
اروپایی ، خواستار
تشکیل" دو
دولت
اسراییلی و
فلسطینی"
شدند و اعلام
نمودند که: "امروز دیگر
برای همه روشن
شده است که
برای اجتناب
از جنگ و
خونریزی و
زندگی در صلح
، راه دیگری
جز توافق بر
سر یک راه حل
عادلانه و
پایان دادن بهمناقشههای
طولانی
اسراییل با
فلسطینیها و
پذیرش" راه حل
دو دولت" ،
متصور نیست. "
این توصیه و
تاکید"درخشان"
هیئت
سیاسی-اجرایی
حزب "چپ"
ایران در
حالیست که در
بیانیه "حزب
لیکود" ،از
اسراییل بزرگ
صحبت میشود و
اصولا کشوری
بنام فلسطین
را قبول ندارد
و در این
راستا آمریکا
و اسراییل
بدنبال
سرزمین از نیل
تا فرات هستند
!؟ راه حل"دو
دولت"، که بار
دیگر در شرایط
کنونی منطقه و
جهان و در
بستر نبرد
جنبش مقاومت
فلسطین علیه
متجاوزان
صهیونیست طرح
میگردد اگر
چه نشان از
برآمد و قدرت
مجدد فلسطینیها
پس از طوفان
ظفرمند 7
اکتبر است اما
در عین حال از
آن نوع
عوامفریبی و
سیاهکاریهایی
است که سرمایهداران
فاشیست
نئولیبرال در
جهان و سوسیالدموکراتهای
پساکمونیستیِ
"چپ" ایرانی و
غیر ایرانی
برای تطهیر
جنایات
ضدبشری
اسراییل"دموکرات
" و در مخالفت
آشکار و پنهانشان
از ملت رزمنده
فلسطین که
علیه ظلم ،
اِشغالگری و
استعمار و
استثمار
پیکار میکنند
، صورت میگیرد.جنبش
مقاومت
فلسطین نهقیم
میخواهد و نه
بهکسی اجازه
میدهد که در
مورد سرنوشتش
و ماهیت حکومت
آتی آن دست بهجعل
و تحریف بزند.
جنبش
مقاومت
فلسطین تا خاک
فلسطین را از
وجود
اشغالگران
صهیونیست پاک
نکند، آرام
نخواهد گرفت.
این جریانات
بریده ،
وامانده و فقط
در حرف
"سوسیالیست"،
همچون دزدان
با چراغ "چپ"
،از
خطرناکترین
دشمنان طبقه کارگر
و خلقهای تحتستم
و کمونیستهای
راستین در
جهان هستند.
عدم
شناخت و درک درست
از ماهیت
بورژوازی و
سرشت
امپریالیسم ، شکست
و خواری در پی
دارد !
"ولادیمیرپوتین"
، رئیسجمهور
روسیه ، در
مصاحبهای
اختصاصی با
خبرنگار
تلویزیونی ،
با نام اختصاری"
و گ ت اِر کا" ،
که احتمالا
باید کانال یک
روسیه باشد ،
اظهار داشت : "تصوّر
ساده لوحانهای
داشتم نسبت بر
تصوّری که
جهان بهاصطلاح
متمدن در مورد
روسیه داشت." !
پوتین در هفتم
اکتبر سال ۱۹۵۲
استالین بزرگ
در پنجم مارس ۱۹۵۳ ،
متولد شد . میدانیم
که ژوزف
استالین ، این
انسان بلشویک
و شاگرد
وفادار به ،
حدودا پنج ماه
پیش از درگذشت
لنین و حزب
لنینی و معمار
سوسیالیسم در
شوروی و معتقد
راستین بهدیکتاتوری
پرولتاریا و
درهم شکننده
ماشین جنگی و
مخوف فاشیسم
امپریالیسم
آلمان و رزمندهای
نستوه علیه
هرگونه
انحراف و علیه
هرگونه مظاهر
بورژوازی در
داخل و خارج ،
بود . او کشور شوراها
را بهمدت ۳۰ سال
از هر نوع
گزند و توطئه
امپریالیستها
مصون داشت و
سرزمین
پهناور و عقب
مانده روسیه
را از نظر
اقتصادی و
تکنولوژی
چنان ارتقاء داد
که اتحاد
شوروی بهدومین
ابرقدرت جهان
و یاور و
مدافع خلقهای
تحتستم
استثمار و
استعمار جهان
بدل شد !! لذا با
قاطعیت باید
گفت که دفاع
از استالین ،
دفاع از
مارکسیسم-
لنینیسم در
برابر
تروتسکیسم ،
رویزیونیسم ،
اپورتونیسم ،
امپریالیسم و
بورژواهای
رنگارنگ در
جهان است !!
باری
!چند
سال پس از در
گذشت استالین
دار و دسته
رویزیونیست و
خائن"نیکیتاخروشچف"
، بهبهانه
آنکه در جهان
"تغییرات
اساسی" بوجود
آمده ، با
آوردن تزهای
ضدلنینی ، تحت
نام"حزب تمام
خلقی" ، "دیکتاتوری
تمام خلقی" ،
"گذارمسالمت
آمیز" و تحریف
تز رقابت
مسالمتآمیز
و حمله و
توهینهای
ناجوانمردانه
علیه استالین
، با کودتا و بگیر
و ببند قدرت
سیاسی را بهچنگ
آوردند ! قدرتگیری
رویزیونیستها
، چنان ضربهای
به اقتدار
اتحادشوروی
سوسیالیستی
در سطح ملی و
بینالمللی
وارد آورد که
سبب رقص و
پایکوپی
بورژوازی
داخلی و جهانی
گردید !
دنبالهروان
و جانشینان
خروشچف ، در
مدت بیش از ۳۰ سال
، شوروی
لنین-استالین
را از هم
فروپاشاندند
و ابلهانه
مجیزگوی
امپریالیستهای
دزد و راهزن
غربی شدند و
خود را خوار و
ذلیل و آستانبوس
بورژوازی
ریاکار و
غدّار غرب
کردند
ولادمیر
پوتین،
از جمله تربیتیافتگان
این رهبران
خائن بهسوسیالیسم
از خروشچف تا
گورباچف میباشد
که بعد از
چپاول ثروت
ملت روس و بهفقر
و گرسنگی
کشاندن ۶۰
درصد
مردم روسیه
توسط
غارتگران بینالمللی
و الیگارشهای
وطنفروش
داخلی ، بعد
از جدا شدن ۱۵
جمهوری از
شوروی و بعد
از پیشروی
راهزنان "ناتویی"
تا مرز روسیه
و روی کار
آوردن
نئونازی و نئوفاسیستهای
اوکراینی
توسط آمریکا و
اروپا و کشتار
و قتلعام روس
تبارهای شرق
اوکراین و
تجهیز نظامی و
مالی اوکراین
و حمله همه
جانبه اعضای
پیمان ناتو از
طریق اوکراین
بهروسیه ،
فهمید که چقدر
ساده لوح بوده
است !او هنوز
هم نمیداند و
نمیفهمد و
نمیخواهد
بفهمد که در
حمایت از
الیگارشهای
روس،حمایت از
نئولیبرالیسم
و در ضدیت با طبقه
کارگر و
زحمتکش روسیه
، هنوز تا چه
اندازه پرت
است !! ولی
اعتراف او به
ساده لوحی در
قبال غرب وحشی
، نشان از آن
است که وی از
خواب برخاسته
است میدهد و
علاوه بر آن ،
ایستادگی و
مقاومت وی در
برابر
تجاوزات
امپریالیستهای
ناتویی در راس
همه آنها
امپریالیسم
آمریکا و دفاع
از منافع ملت
روسیه و حفظ
حاکمیتملی و
تمامیت ارضی
کشور روسیه را
نمیتوان
نادیده گرفت و
مبارزه مثبت
او علیه ناتو و
تضعیف جبهه
غرب را در
مسیر تحقق نظم
چند قطبی در
جهان از نظر
دور داشت.نگاه
ما بهنقش
مثبت روسیه در
عرصه جهانی نه
از منظر ایدیئولوژیک
و طبقاتی که
تکلیف ماهیت
روسیه بعنوان
یک قدرت
امپریالیستی
برای ما روشن
است، بلکه
نتایج سیاسی و
مترتب بر
عملکردش در
نظم جدید
جهانی و سرشاخ
شدن با
هارترین و
فاشیستیترین
جناح
امپریالیستی
در شرایط
کنونی یعنی امپریالیسم
آمریکا و
پیمان نظامی
ناتو است.این
یک مبارزه
سیاسی ضد
فاشیستی و ضد
هژمونی
آمریکا از نظر
ما کمونستها
بهنفع
پرولتاریا و
صلح جهانی نیز
میباشد.تفکیک
سیاست از
ایدئولوژی و
اتخاذ تاکتیک
صحیح در شرایط
کنونی و پرهیز
از کلیگوییهای
بیخاصیت،"
امپریالیسم
امپریالیسم
است!"رمز
موفقیت حزب
طبقه کارگر در
بهرهبرداری
از تضادهای
قدرتهای
امپریالیستی
و وارد ساختن
ضربه در جهت
اصلی و عمده
مبارزه و علیه
درندهترین
دشمن بشریت
است و این یک
هنر سیاسی در
مبارزه
طبقاتی و در
عرصه بینالمللی
است.کسی که
چنین امری را
نفهمد از سیاست
هیچ چیز
نفهمیده است،
تاریخ پر فراز
و نشیب و غنی
جنبش
کمونیستی
جهانی را نمیشناسد.
***
نوبل و
حقوق بشر
اهدای
جایزه صلح
نوبل بهافراد
و چهرهای معین
سیاسی در مورد
حمایت از «حقوقبشر»،
شیوهای نوین
برای رسانهای
کردن مهرههای
دستچین شده
قدرتهای
امپریالیستی
است. احترام
بهحقوقبشر
بعنوان یک اصل
جهانشمول و
غیر گزینشی در
این پروژه
جایی نخواهد داشت،
یک فریب محض
است. نرگس
محمدی که هم
اکنون در
زندان اوین بهسر
میبرد،از
زندان پیامی
برای مراسم
جشن نوبل فرستاد
و گفت: «این
پیام را از
پشت دیوارهای
بلند و سرد
زندان» مینویسم:«من
یک زن
خاورمیانهایام.خاورمیانهای
که گرچه از
سابقه تمدنی
بسیارغنی
برخوردار
بوده،اما
اکنون در میان
جنگ، آتش
تروریسم و
بنیادگرایی
گرفتار شده
است.»
ایکاش نرگس
محمدی در
شرایطی که
بنیادگرایی
صهیونیستی زن
و کودک و مردم
غزه را سلاخی
میکند،
اشارهای هم
به آن میکرد،این
کشتار را
محکوم و
خواهان آتشبس
فوری و پایان
این جنگ میشد.
اما از قضا
مبارزه برای
حقوقبشر
ایشان گزینشی
است شامل حال
مردم غزه نمیشود،اگر
چنین موضعی میگرفت،
این جایزه به
او تعلق نمیگرفت
و اینهمه
هیاهو هم
برایش بهراه
نمیانداختند
شیرین
عبادی و نرگس
محمدی، هر
دو " برنده
جایزه صلح
نوبل"هستند
که شرف
و حیثیت خود
را بهیک
میلیون دلاری
که از نوبل
صلح گرفتند،
فروختهاند و
بهجرگه
خادمان
صهیونیسم و
اسرائیل
پیوستهاند
تا همچنان
برای رضایت
ارباب
صهیونیست، در
برابر جنایت و
نسلکشی در
غزه و در قبال
بمبارانهای
وحشیانه بیمارستانها
سکوت
نمایند.اگر هم
مجبور به
اظهار نظر شدهاند
چنان سخن
گفتند که کسی
نمیفهمد فرق
بین متجاوز و
قربانی چیست و
هیچ اشارهای
به ارتش
صهیونیستی
اسرائیل و
حکومت اشغالگر
اسرائیل نمیرود.
طوری سخن
گفتند که بهمذاق
نتانیاهو
فاشیست هم خوش
آمد!
شایان
ذکر است در ۱۴ اکتبر ۱۳۷۰/۱۹۹۱
کمیته جایزه
نوبل آنگ سانگ
سوچی را بهعنوان
برنده جایزه
صلح نوبل بهجهانیان
معرفی کرد.
اما بهدلیل
حبس خانگی، در
دسامبر همان
سال پسر ۱۸ ساله او
«الکساندر
اریس» از سوی
او این جایزه
را دریافت
کرد.نرگس
محمدی نیز از
همین جنس است،از
جنس آنگ سانگ
سوچی..
پس
از آزار
روهینگیا در
میانمار (۲۰۱۶) یانگی
لی، گزارشگر
سازمان مللمتحد
در امور حقوقبشر
در میانمار،
از آنگ سانگ
سوچی، که
رهبری این
کشور را
برعهده دارد،
انتقاد کرد و
گفت که آنگ
سان سوچی از
اقلیت
مسلمانان
روهینگیا حمایت
نکردهاست.
از
او بهعلت
سکوت برابر
آزار مسلمان
روهنیگا انتقاد
کرد و مدال
افتخار او را
پس گرفت. در
نوامبر ۲۰۱۸ سازمان
عفو بینالملل
اعلام کرد که
جایزه اعطایی
خود را از آنگ
سان سوچی پس
میگیرد.
پیشتر مجلس
کانادا نیز
شهروندی
افتخاری او را
لغو کرده بود..
پیش
از این برخی
از کاربران
اپوزیسیون با
نرگس محمدی در
زمان دریافت
جایزه نوبل،
او را با آنگ
سانگ سوچی
مقایسه کرده بودند.این
مقایسه غلطی
نیست،هردوی
آنها ابزار
دست
امپریالیسم
غرب برای
اجرای انقلاب
مخملی است و
جز این نیز
نمیباشد..
***
بیانیه
مشترک :
اختلاف
گویان
ونزوئلا بر سر
چیست؟
یکم :اختلاف
مرزی میان
گویان برمیگردد
بهقبل اعلام
استقلال
گویان در سال
١٩۶۶
منطقه
مورد مناقشه
یک مستعمره
سابق هلند است
که بریتانیا
در معاهدهای
در سال ١٨١۴ به آن
دست یافت. وقتی
ونزوئلا
استقلال خود
را از اسپانیا
اعلام کرد،
اختلاف نظر
مرزی با گویان
وجوداشت اما
مسئله آنچنان
حاد نبود در
اواخر قرن
نوزدهم،
بریتانیا و
ونزوئلا توافق
کردند که
مسئله اختلاف
را به دادگاه
بکشانند.
دادگاه در سال
١٨٩٩ تشکیل شد
و، ۶١۶٠٠
مایل مربع
مورد مناقشه
را بهجایی که
در آن زمان بهعنوان
گویان شناخته
میشد، اعطا
کرد. این
دادگاه توسط دو
آمریکایی، دو
انگلیسی و یک
روسی تزاری
تشکیل شد...
برای ونزوئلا
جهت شرکت در
این دادگاه ممانعت
بهعمل
آوردند و
اجازه شرکت در
آن را به آن
ندادند این یک
"توطئه
انگلیسی و
روسیه تزاری"
بود.
امروزغول
نفتی "اکسون
موبیل" در
راستای منافع
آشکار آمریکا
تلاش دارد با
وجود تشدید
اختلافات
ارضی با کشور
همسایه، یعنی
ونزوئلا به
افزایش تولید
نفت در
فراساحل گویان
ادامه دهد. در
حالیکه
ونزوئلا
بدرستی میگوید
منابع این
منطقه مربوط
بهصاحبان
این منطقه است
و مداخله
خارجی را بر
نمیتابد،بار
دیگر شاهد
توطئه
امپراتوریهای
کهنهکار امپریالیستی
و اینبار
امپریالیسم
آمریکا برای
غارت ثروت
منطقه و بیثباتی
و جنگ هستیم
ونزوئلا
بارها اعلام
کرده است که
میخواهد
مناقشهٔ ارضی
خود با گویان
را بهشیوهای
مسالمتآمیز
و از طریق
نهادهای
ذیصلاح بینالمللی
حل کند اما در
عینحال هیچگونه
مداخلهٔ قدرتهای
امپریالیستی
را نخواهد
پذیرفت و از
تهدیدات
نظامی ایالات
متحده نمیهراسد.
برهمین اساس
نیکلاس
مادورو و
عرفان علی،
رئیسجمهوری
تعاونی
گویان، روز
پنجشنبه
چهاردهم دسامبر
با هم دیدار
داشته و
بیانیه
مشترکی انتشار
دادند
. دوم:
بیانیه مشترک
ونزوئلا و
گویان بهدیپلماسی
و صلح
پایبندیم در
دیداری که روز
پنجشنبه میان
نیکلاس مادورو
رئیسجمهور
ونزوئلا و
عرفان علی،
همتای گویانی
وی برگزار شد،
هر دو کشور
توافق کردند
بهطور
مستقیم یا
غیرمستقیم،
تحت هیچشرایطی،
علیه یکدیگر
بهتهدید یا
قوهٔقهریه
متوسل نشوند.
همچنین، طرفین
توافق کردند
که هرگونه
اختلاف بین دو
کشور مطابق با
قوانین بینالمللی
از جمله
توافقنامهٔ
مورخ ۱۷
فوریهٔ ۱۹۶۶ ژنو و
با تعهد بهاصول
حسن همجواری،
همزیستی
مسالمتآمیز
و وحدت
آمریکایلاتین
و حوزهٔ
کارائیب حل و
فصل شود. در این
نشست مقرر شد
ونزوئلا و
گویان یک کمیسیون
مشترک متشکل
از وزرای امور
خارجه و کارشناسان
فنی برای
رسیدگی بهموضوعات
مورد توافق
دوجانبه
تشکیل دهند.
همچنین توافق
شد ظرف سه ماه
دیدار دیگری
در برزیل میان
دو رئیسجمهور
صورت گیرد
مردم
ونزوئلا به
همهپرسی
ادعای حاکمیت
دولت ونزوئلا
بر منطقه نفت
خیز "اِسِکیبو"
در کشور
همسایه گویان
رای مثبت دادند.
روز یکشنبه ١٢
سپتامبر ٩۵
درصد
مردم در یک
همهپرسی
مشورتی و غیر
الزامآور،
ادعای ارضی
این کشور بر
بخش عظیمی از
منطقه نفت خیز
کشور همسایه
گویان را
تایید کردند
***
بیانیه
مطبوعاتی
جبهه خلق برای
آزادی فلسطین
در مورد ادامه
نسلکشی در
غزه توسط
صهیونیستهای
اسرائیلی
متاسفانه
سرمای زمستان،
رنج و مصیبت
خلق ما را بهویژه
در مناطق
آوارگی تشدید
کرده است.
هشدار میدهیم
نوار غزه در
معرض قحطی
واقعی و شیوع
بیماریهای
واگیردار و کم
خونی در بین
کودکان
قراردارد.
جبهه
خلق برای آزادی
فلسطین نسبت
بهقحطی
واقعی که خلق
ما در نوار
غزه بهویژه
در استان
شمالی
نوارغزه و بهویژه
اردوگاه
جبلیه در معرض
آن قرار
دارند، بهدلیل
محاصره خفه
کننده
صهیونیست ها و
بمباران شدید
وحشیانه و
نرسیدن کمکهای
امدادی به آن
مدتهاست
هشدار داده
است
جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین
بر این باور
است که دشمن
جنایتکار
صهیونیستی
همزمان با
بمباران
وحشیانه و جنگ
ویرانگر خود
در نوار
محاصره شده،
بهجنگ قحطی و
گرسنگی دادن
علیه خلق ما
در نوار غزه
بهویژه در
شمال ادامه میدهد
شرایط
فاجعهبار و
غیرانسانی بیسابقه
در تاریخ
معاصر، در
نتیجه تخریب
کامل زیرساختهای
بهداشتی و
درمانی و هدفگیری
و تخریب
بیمارستانها
توسط
صهیونیستها
که منجر به
فروپاشی همهجانبه
نظام سلامت و
گسترش کم خونی
شد. کم خونی و
سوءتغذیه در
بین کودکان و
بیماریهای
عفونی مانند
هپاتیت، سل،
اسهالخونی و
اسهال، بهویژه
در میان
هزاران آواره
که بصورت
فشرده در یک
جا جمعند،
خطرناک است.
با توجه بهکمبود
دارو، آلودگی
آب و کمبود آب
سالم، مراکز
بهداشتی و
درمانی که
محدود بهچند
مرکز کوچک
وابسته به
آنروا هستند،
حداقل سطح
مراقبتهای
بهداشتی و
دارویی را
ارائه نمیدهند.
شرایط آب و هوایی
و آب و هوای
سرد برای
آوارگان
خطرناک است و
این در نتیجه
فقدان چادر
ایمن از باران
و نبود پتوهای
سنگین و لباس
زمستانی برای
بخش بزرگی از
آنها است.
مردم در پرتو
این رنج
مداوم، جنگ
سیستماتیک
رژیم
صهیونیستی از
گرسنگی و انفعال
جامعه بینالمللی
در آستانه یک
فاجعه واقعی و
بیسابقه
قرار دارند که
این امر
مستلزم ارسال
سریع کمکها
بهمناطق
محاصره شده،
بازسازی
مناطق تحت
محاصره است.
سیستم بهداشت
و درمان و
معرفی
داروها، خدمه
و تجهیزات
پزشکی لازم
برای نظارت بر
وضعیت سلامت
خلق ما، بهویژه
در مراکز
سرپناه و
چادرهای
آوارگان
گسترده شده
است. در پایان
جبههخلق
برای آزادی
فلسطین بر این
باور است که
نهادهای بینالمللی
مسئول این
فاجعه هستند.
سازمان مللمتحد
در راس خود،
کاملاً مسئول
این فاجعه
است. وخامت
شرایط انسانی
در نوار غزه و
جنگ قحطی که
توسط
اشغالگران
صهیونیست
علیه یک ملت
انجام شده است
و ناتوانی
نهادهای بینالمللی
تا کنون در
تحمیل ورود
امداد و کمکهای
غذایی و
داروهای لازم
برای خلق ما
در پرتو
تجاوزات
مستمر،شرایط
وخیم کنونی را
سبب شده است .
جبههخلق
برای آزادی
فلسطین،
روابط بینالمللی
١۴
دسامبر
۲۰۲۳ ترجمه و
تکثیر از حزبکار
ایران (توفان)
***
بیانیه
جبههخلق
برای آزادی
فلسطین در سوگ
جانباختن
رفیق عضو
کمیته مرکزی،
ایمن نعیم
سعید المدهون
«ابو محمد».در
بخشی از این
بیانیه چنین
آمده است:
باخبر
شدیم رفیق
مبارز ما ایمن
نعیم سعید المدهون،
«ابو محمد» ۵١ ساله
با افتخار و
سربلندی بهشهادت
رسیده است. رفیق ایمن
نعیم سعد
المدهون صبح
امروز در پی بمباران
شدید
صهیونیستها
در محله شیخ
رضوان در شهر
غزه جانباخته
است.
جبههخلق
برای آزادی
فلسطین ضمن
تسلیت عمیق
خود بهخانواده،رفقا
و دوستان وی،
تاکید میکند
رفیق انقلابی
را از دست
دادهایم که
دارای خصائل
ممتاز
مبارزاتی و
مشحون از
سخاوت و شجاعت
و نوع دوستی
بالای انسانی
بود.این رفیق
در تمام سطوح
مبارزاتی
جبههخلق
برای آزادی
فلسطین شرکت
فعال داشت و
در دوجلسه
اخیر بهعضویت
کمیته مرکزی
جبههخلق
برای ازادی
فلسطین نائل
آمد و با
موفقیت بهوظایف
انقلابیاش
عمل نمود.همه پیروان
این شهدای خلق
ما تا رسیدن
بهاهداف ملت
ما در آزادی و
بازگشت و
تشکیل کشور فلسطین
در سراسر
سرزمین ملی ما
با پایتختی بیتالمقدس
همین راه و
رویکرد را
دنبال خواهند
کرد و ما قطعا
پیروز خواهیم
شد. جبههخلق
برای آزادی فلسطین
روابط بینالمللی٢۵دسامبر
٢٣
***
گزارش
مختصری از
تظاهراتهای
ضد صهیونیستی
در حمایت از
خلق فلسطین
تظاهرات
هزاران نفر در
سوئد
تظاهرات
هزاران نفر در
استکهلم، در
حمایت از خلق
فلسطین و
محکومیت
اسرائیل.
یکشنبه ١٠ دسامبر
٢٣
پس از
آغار بمباران
وحشیانه غزه
توسط ارتش صهیونبستی
تروریستی
اسرائیل در هر
هفته حداقل دو
تظاهرات بزرگ
در همبستگی و
حمایت از مردم
غزه در
استکهلم
انجام گرفته
است و این
اعتراضات
علیرغم
سانسور رسانههای
پرو اسرائیلی
سوئد ادامه
داشته و
نیروهای ترقی
خواه و ضد
صهیونیست
هرچه مصممتر
بر تداوم آن
تاکید ورزیدهاند. امروز
در هوای سرد
استکهلم بار
دیگر هزاراننفر
به خیابان
آمدند و فریاد
تحریم باد
رژیم نژاد
پرست و
تروریست
اسرائیل را سر
دادند. مردم
یک صدا شعار
میدادند: قتلعام
کودکان محکوم
است! کشتار
مردم غزه
محکوم است!
رژیم
صهیونیستی را
تحریم کنید! زنده
باد همبستگی
با خلق
فلسطین! نابود
باد صهیونیسم! زنده
باد انتفاضه! کودکان
در جهان همه
برابرند،
کودکان غزه را
فراموش نکنید! این
تظاهرات با
موفقیت پایان
گرفت. هواداران
حزبکار
ایران (توفان)
نیز فعالانه
در این
تظاهرات شرکت
داشتند
تظاهرات
در حمایت از
خلق فلسطین در
شهر لین شوپینگ
با شعار
اسرائیل را بایکوت
کنید! شنبه ٩
دسامبر ٢٣
بار
دیگر در ادامه
تظاهراتهای
ضد صهیونیستی
و در حمایت از
خلق فلسطین روز
شنبه
تظاهراتی از
گروه فلسطین
در شهر لین شوپینگ
سوئد برگزار
شد.نمایندگان
دو حزب پارلمانی
سوئد نظیر
«حزب چپ» و حزب
محیط زیست ،
یکی از وکلای
مستقل و مترقی
مقیم این شهر،
یک زن کشیش ضد
صهیونیست
سوئدی، نمایندهای
از گروه
فلسطین و یکی
از فعالین حزبکار
ایران (توفان)
و نماینده
اتحادیه
کارگری لین
شوپینگ .....در
این تظاهرات
سخنرانی
کردند، ضمن
محکوم کردن
کشتار مردم
غزه با خلق
فلسطین و
مباررات جنبش
مقاومت ابراز
همبستگی
نمودند. تظاهر
کنندگان در
مسیر پرجمعیت
مرکز شهر با شعارهایی
نظیر : رژیم
آپارتاید را
تحریم کنید! اسرائیل
فاشیست و قاتل
خلق فلسطین!
نسلکشی در
غزه را محکوم
کنید! زنده
باد خلق فلسطین!
نابود باد
صهیونیسم....نگاه
انبوه مردم
خیابان را به
خود جلب
کردند. این
تظاهرات با
محکوم کردن
امریکا و
همدستی دولت
بایدن با
صهیونیسم
اسرائیل و
افشاگری در
مورد علل وتوی
امریکا در
شورای امنیت
سازمان مللمتحد
برای اتشبس
فوری در غزه و
سرود همبستگی
پایان گرفت.
رفقای هوادار
حزبکار
ایران (توفان)
نیز فعالانه
در این
تظاهرات شرکت
داشتند. زنده
باد همبستگی
با خلق فلسطین
متن سخنرانی یک رفیق هوادار حزبکار ایران (توفان) در تظاهرات لین شوپینگ در همبستگی با مردم غزه و محکومیت رژیم صهیونیستی اسرائیل
رفقای گرامی، دوستان مدافع فلسطین!
شب گذشته آمریکا قطعنامه شورای امنیت برای برقراری آتشبس در غزه را وتو کرد. آمریکا در نسل کشی غزه شریک است. شورای امنیت سازمان مللمتحد پیشنویس قطعنامهای را که خواستار آتشبس فوری در غزه میشد، پس از وتوی آن توسط آمریکا ناکام ماند.
حمله تروریستی همهجانبه بهاهداف غیرنظامی غزه همچنان ادامه دارد و توسط ارتش اشغالگر صهیونیستی و تحت حمایت مالی و تبلیغاتی دنیای غرب بهرهبری آمریکا انجام میشود، اما تاکنون هیچ دستاورد نظامی نداشته است.
حقیقت این است که آنچه در غزه میگذرد جنگ بین حماس و اسرائیل نیست. بلکه یک حمله نظامی تمام عیار از سوی یک قدرت اشغالگر تا دندان مسلح و با حمایت سیاسی، نظامی، تسلیحاتی، اطلاعاتی، عملیاتی و تبلیغاتی امپریالیسم آمریکا علیه ملت فلسطین است، ملتی که سرزمینش اشغال شده و مورد تهاجم قرار گرفته است. ترور، قتل، شکنجه، آوارگی. محاصره و بمباران، به مدت 75 سال.
دوستاداران عزیز فلسطینی!
رژیم اشغالگر صهیونیستی برای شصتمین روز در سایه سکوت «جامعه بینالمللی» و حمایت آمریکا بهبمباران غزه ادامه میدهد. حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به اهداف غیرنظامی غزه نتیجه روشهای تلافی جویانهای است که ویرانی عظیمی را بهوجود آورده است که ما را به یاد جنگ جهانی دوم در دوران نازیسم میاندازد.
بیشک آمریکا مسئول ویرانی، کشتار و نسل کشی مردم غزه بهدلیل کمکهای تسلیحاتی بهرژیم اسرائیل است. قتل و جنایات متجاوزان صهیونیست نه تنها در نوار غزه بلکه در کرانه باختری و بیتالمقدس نیز هست.
دوستان عزیز !
سخنگوی وزارت بهداشت غزه در 6 دسامبر اعلام کرد شمار کشته شدگان غزه به 17177 نفر افزایش یافته است که 8000 نفر از آنها کودک هستند و تعداد مجروحان به 46000 نفر افزایش یافته است.
این آمار رسمی کشته شدگان است، اما در عمل بسیار بیشتر از 17000 نفر است.افراد مدفون شده در زیر آوار و خرابهها هنوز بهعنوان آمار به حساب نمیآیند. هزاران نفر بهشدت مجروح شده و در حال مرگ هستند. این یک جنایت جنگی، یک نسلکشی و ویرانی برای غیر قابل سکونت کردن غزه است که در تاریخ بیسابقه است. آری غزه امروز مرز بین انسانیت و توحش، فاشیسم و ضد فاشیسم است و سکوت و بیطرفی سیاسی در قبال اشغالگر و ملت تحت اشغال، بین ظالم و ملت مظلوم، همدستی با جنایتکاران و صهیونیسم است. یعنی فاشیسم مدرن!
رفقای عزیز!
دولت صهیونیستی اسرائیل داوطلبانه با آتشبس دائمی موافقت نخواهد کرد، اما با مبارزه و بسیج افکارعمومی بینالمللی و طرح بایکوت جهانی علیه اسرائیل میتوان این رژیم جنایتکار را وادار بهعقب نشینی کرد.
سکوت نکنیم، جرأت کنیم به نسلکشی غزه اعتراض کنیم و صدای زنان و کودکان و مردم غزه باشیم.
زنده باد همبستگی با مردم فلسطین!
رژیم آپارتاید، اسرائیل را تحریم کنید!
زنده باد فلسطین! نابود صهیونیسم!
شنبه 9 دسامبر 23
تظاهرات
در کلن آلمان
امروز شنبه ٢٣
دسامبر
در
همبستگی با
مردم غزه و
محکومیت رژیم
تروریستی
صهیوتیستی
اسرائیل قریب
بههزار نفر
در این شهر
دست بهتظاهرات
زدند. تظاهرات
با فریاد «به
جنگ پایان
دهید، آزادی
برای فلسطین
به کشتار
پایان دهید! »اسرائیل
شرمت باد!
زنده باد
فلسطین/ و چند
شعار دیگر... با
موفقیت پایان
گرفت. فعالین حزبکار
ایران (توفان)
نیز در این
تظاهرات شرکت
داشتند
تظاهرات
در استکهلم،
امروز شنبه ٢٣
دسامبر
علیه
نسلکشی در
فلسطین،علیه
کشتار کودکان
و در همبستگی
با خلق فلسطین
و محکومیت
رژیم
صهیونبستی
اسرائیل در
ادامه
تظاهرات ضد
صهیونیستی که
هر هفته حداقل
دو بار در
استکهلم
پایتخت سوئد
برگزار میشود
امروز شنبه ٢٣
دسامبر نیز
هزاران نفر در
استکهلم
پایتخت سوئد
دست بهتظاهرات
زدند و با
مردم غزه
ابراز
همبستگی نمودند.
شعارهای
اسرائیل را
بایکوت کنید و
حمایت از مردم
فلسطین در
خیابانهای
استکهلم و
کشتار کودکان
از «غزه تا
جنین» طنین
انداز بود.
این
تظاهرات از
خیابانRådsmangatan station Sveavägen exit)
اغاز شد و از
مسیر سفارت
اسرائیل با
فریاد« اسرائیل
قاتل است!
زنده باد
فلسطین» در
مرکز شهر با
موفقیت به
پایان رسید.در
این تظاهرات
هزاران نفر
شرکت کردند. هواداران
حزبکارایران
(توفان) نیز در
این تظاهرات
فعالانه شرکت
داشتند و با
مردم غزه
ابراز
همبستگی نمودند.
***
ادبیات
مارکسیستی به
زبان ساده
ومختصر
رویزیونیسم
چیست؟ (بخش سوم)
تکامل
مارکسیسم پس
از لنین ادامه
یافت. استالین
و مائوتسه
تونگ آنرا رشد
وتکامل بیشتر
بخشیدند.
بعنوان مثالمیتوان
از تئوری
انقلاب
دمکراسی نوین
در کشورهای
مستعمره و
نیمه
مستعمره، از
تئوری جنگ انقلابی
طولانی نام
برد. پس از
انقلاب اکتبر
تا مدتی تئوری
«وضع انقلابی»
و «قیام
مسلحانه» در
شهرها از طرف
کارگران
نمونه تسخیر
قدرت سیاسی توسط
احزاب
کمونیست بود.
رویزیونیستهای
حزب توده
ایران هماکنون
نیز به این
تئوری چسبیده
و در انتشار
پیدایش «وضع
انقلابی»
نشسته اند. آنها
بیست و پنج
سال مبارزه
حزب کمونیست
چین و پیروزیهای
عظیم این حزب
را تحت رهبری
بزرگترین
مارکسیست
لنینیست
دوران معاصر
مائوتسه تونگ
و تجارب گرانبهايی
را که این حزب
به جنبش
کمونیستی عرضه
داشته نادیدهمیگیرند.
مائوتسه تونگ
با تکیه بر
شرایط چین، تئوری
لنینی «قیام
مسلح» در
شرایط وضع
انقلابی را با
تئوری «تسخیر
قدرت از راه
جنگ انقلابی»
جانشین کرد و
بدین ترتیب
راه انقلاب
اکتبر برای
تسخیر قدرت به
تکامل تازهای
رسید. فشرده
این تئوری
چنین است:
«تحت
رهبری حزب
پرلتاریا،
بسیج تودههای
دهقان بمنظور
جنگ
پارتیزانی در
روستا و اجرای
انقلاب ارضی،
برقراری
پایگاههای
روستائی، محاصره
شهرها از جانب
روستاها و
بالاخره
تسخیر شهرها»
(لین
پیائو)
بنا
براین تجدید
نظر در احکام
مارکسیسم
هرگاه شرایط
آن فراهم باشد
نه تنها مردود
نیست بلکه
ضروری است و
به سود
نیروهای
انقلابی، به
سود انقلاب
پرلتاریائی
است.
از آنچه
که در فوق
گفته شد این
نتیجه حاصلمیآید
که:
اولا
رویزیونیسم
در زیر پرچم
مارکسیسم و در
شرایط کنونی
در زیر پرچم
مارکسیسم
لنینیسم ظاهرمیشود
علنا علیه
مبانی
مارکسیسم بر
نمیخیزد و
گویا
مارکسیسم رامیپذیرد
ولی با سفسطه
آنرا از
مضمون خود تهیمیسازد
و بصورت شیی
مقدسی که برای
بورژوازی بی ضرر
است درمیآورد».
(لنین)
ثانیاً
با تکیه بر
این حکم صحیح
که مارکسیسم مجموعهای
از احکام
سروده و
جاویدان نیست
که یکبار برای
همیشه و همه
جا ثابت و
لایتغیر
باشد، با تکیه
براین اصل
صحیح که
مارکسیسم
متناسب با شرایط
جدید باید
تغییر پذیرد،
در مارکسیسم
تجدید نظرمیکند؛
اما این تجدید
نظر علمی نیست
یعنی شرایط موجود
و خصوصیات
محلی چنین
تجدید نظری را
ایجاب نمیکند.
منظور آنها
از این تجدید
نظر در احکام
مارکسیسم در
شرایط نوین
نیست. برعکس
تهی ساختن
مارکسیسم از
مضمون و محتوی
انقلابی آن
است، چیزی که
طبیعتاً نه
بسود پرلتاریا
و نیروهای
انقلابی بلکه
در جهت تأمین
منافع
بورژوازی و
ادامه سلطه و
غارتگری
بورژوازی است.
آنچه که
رویزیونیسم
آن را «تجدید
نظر» یا «نوآوری»میخواند
فقط عقب نشینی
و گذشت در
برابر
بورژوازی است.
لنین در باره
«نوآوری»
رویزیونیستها
چنینمیگوید:
«آنها
هیچ شیوه
مبارزه نویی
به پرلتاریا
نیاموخته اند
آنها فقط عقب
نشینی اختیار
کردهاند… به
پرلتاریا نه
تئوری مبارزه
بلکه تئوری گذشت
را توصیهمیکنند،
گذشت در برابر
بدترین
دشمنان
پرلتاریا در
برابر دولتها
در برابر
احزاب
بورژوائی که
بطور خستگی تاپیر
برای تنگ تر
کردن دایره
محاصره
پیوسته در
جستجوی وسايل
جدیدیمیباشند.».
مبارزه
رویزیونیسم
با مارکسیسم
همیشه در زیر
عنوان مبارزه
با «دگماتیسم»
«چپ روی» و
«آوانتوریسم»صورتمیگیرد.
رویزیونیستها
در این زمینه
با بیپروائی
شگرفی
اتهامات
بسیاری به
مارکسیست لنینیستها
میبندند تا
آنها را
«دگماتیک» «چپ
رو» و غیره
نشان دهند.
رویزیونیستها
در گذشته نیز
همین شیوه
ناپسند را
بکارمیبردند
و حزب کبیر
بلشویک را نیز
با اوصافی نظیر
«سکتاریست،
دگماتیک،
بلانکیست،
آنارشیست و
غیره» (لنین)
متصف میداشتند.
مبارزه با
مارکسیسم به بهانه
مبارزه با
دگماتیسم و
سومین ویژگی
رویزیونیسم
است.
***
پاسخ به
یک پرسش
درفیسبوک
پرسش: رفقای
مبارز توفانی
، با عرض
سلام،
سوسیالیسمی
که درشوروی
مستقر شد چه
آفرید،دستآوردهای
شوروی نسبت به
غرب و
درمقایسه با
غرب چه بوده؟
آیا علل
فروپاشی
اتحاد شوروی
همین ناکارآمدی وتحقق ناپذیری
سوسیالیسم
نبود. آیا فکر
نمی کنید حتا
اگر بجای
استالین
مارکس حکومت
می کرد بازهم دچار
همین بحران می
شدند؟
امضا:احمد.سعادت.ازترکیه
پاسخ: ابتدا
چند نکته را
باید به خاطر
سپرد.
یکم: چرا
دشمنی با سوسیالیسم؟چرا
همه جهان
سرمایه داری
علیه سوسیالیسم
دریک جبهه
قراردارند
وهرگز موافق سوسیالیسم
نبودند
ونیستند
ونخواهند
بود؟
دوم:
قدرتهای غربی
با صرفِ هزینه
های کلان وبا
کمکِ رسانه
ها؛وجامعه
شناسانِ
مزدبگیر طرفدارِنظام
سرمایه
داری،همواره
کوشش کردند تا
با ماشین
شستشوی مغزی
افکارعمومی،نام
استالین را کنارهیتلر
و مستبدین
مذهبی
وفاشیست به
عنوانِ
دیکتاتوری
آدمکش
قراردهند. استالین یعنی
"جنون
"آدمکشی داشت
وکمونیسم
یعنی سلب
آزادی فردی
واجتماعی و سیسستم
آدمکشی واین
سیستم با
طبیعت بشر نمی
خواند!!
این
تعرض
ایدئولوژیکی که
در قالب رسانه
ای ، فرهنگی
واجتماعی و
سیاسی ودر همه
عرصه ها صورت
میگیرد هدفی
جز خلع سلاح
روحی وفکری
مردم ، بی اعتبار
کردن
سوسیالیسم
بعنوان تنها
نظام رهائی
بشریت وجا
انداختن
خط منحط
نظام استثماری
سرمایه داری
آنهم از نوع
نولیبرالسیم
امپریالیستی
که با جنگ
وجنون وغارت
وفقر جهان وتاراندن
میلیونها نفر
از خانه
وکاشانه شان
است در سر
ندارد . جهانی
که ما امروز
شاهدش
هستیم جهانی
است سرمایه
داری وگلوبال
که" آزاد "هم
معرفی
میشود.جهانی
که ثروت 8 نفر
برابر است با
دارایی نیمی
از اهالی بشر .
جهانی که در
اثر مناسبات
سرمایه داری و
نابرابر واستثماری
درهر ثانیه یک
کودک جانش را
ازدست می دهد .
هر دقیقه 60
کودک. نزدیک
به نیمی از مردم
جهان دچار
سوء تغذیه
هستند
وازکمبود کالری،
پروتیین
واملاح
ضروری در
رنجند. سازمان
ملل متحد در
سال 2005 میلادی
اعلام داشت که
قریب به 1
میلیارد نفر
در جهان دچار کمبود
غذایی اند که
این رقم به
مراتب کمتر
از آمار
دیگر
پژوهشگران
است. بیش از یک
میلیارد نفر
در حلبی
آبادها
زندگی میکنند.
یک میلیارد
انسان به آب
سالم دسترسی ندارند.
دومیلیارد
انسان برق
ندارند.
دومیلیارد ونیم
انسان
ازوسائل
بهداشتی
محرومند .
امروزه حتا در
کشورهای
پیشرفته
صنعتی نیز
بخش بزرگی از
مردم زندگی
ناامنی را
سپری میکنند.
مثلا
در آمریکای"
آزاد" بیش از
14 میلیون
خانواده از
نظر تغذیه
امنیت ندارند
و چهار
میلیون
خانواده (
شامل 9 میلیون
نفر)، دائم از
یک یا
دووعده
غذا در روز میگذرند
تا بقیه
خانواده غذا
داشته باشند....... جنبه
دیگر مظاهر
نظام سرمایه
داری شرایط محیط
زیست بشر است
که طی دو
قرن ونیم
سرمایه داری
صنعتی ، وجود
جنگ تقریبا
بطور بی وقفه
به بهای جان
صدها میلیون
انسان بوده است..
اشغاگری،
بردگی، نسل
کشی ، جنگهای
قومی، جنگهای
نیابتی
وبهره کشی بخش
جدایی
ناپذیری از تاریخ
نظام سرمایه
داری بوده
است.
دوجنگ
ویرانگر
جهانی یک قرن
اخیرمولود
نظام امپریالیستی
برای تقسیم
مجدد
جهان بوده که
بیش از 100
میلیون کشته
ومجروح وویرانی
عظیم برجای
گذاشت
. شایان
ذکراست که جنگ
جهانی اول با
پیروزی انقلاب
سوسیالیستی اکتبر
شوروی و با
ابتکار دولت
نوین و
صلحدوست
سوسیالیستی
به پایان رسید
و جنگ جهانی
دوم نیز که
آغازگرش
ممالک امپریالیستی
و آلمان در
راسش بود در
مقابل ارتش سرخ شوروی
استالینی در
هم شکست و جنگ
جهانی دوم در 9
ماه مه 1945 پایان
یافت. علیرغم
این اما ضد
کمونیستهای
ملی مذهبی
ولیبرال
ونولیبرال
واعوان وانصارشان
شرم وحیا نمی
کنند که به
کمونیستها
که با میلیونها
کشته صلح را
برای جهانیان
به ارمغان
آوردند حمله
کنند وآنها را
مخل صلح
وآزادی جلوه
دهند!
نکته
دیگر وپاسخ به
اینکه
سوسیالیسم در
شوروی چه
آفرید؟دستآوردهای
انقلاب اکتبر
دردوران
رهبری لنین و
بویژه
استالین کدامند؟ بطور
مختصر آنچه
در شوروی بنفع
زحمتکشان رخ
داد را درزیر شرح
می دهیم:
یکم،
مالکیت
خصوصی بر
ابزار
تولید ازمیان
رفت، تولید
سوسیالیستی
با توزیع
سوسیالیستی
همراه شد و
آهنگی نوین و رشدی
سریع و هارمونی براقتصاد
و فرهنگ و هنر
وورزش جامعه
حاکم گشت که
در تاریخ
بشریت بی نظیر
بود. به
عبارت
دیگرچرخ
تولید بدون
سرمایه دار به
گردش درآمد،
شوراهای
کارگری
ودهقانی تحت
رهبری حزب پیشآهنگشان
تولید را خود دردست
گرفتند و براساس
نیاز جامعه
ونه سود
برنامه ریزی
کردند.
دوم،
آموزش و پرورش
رایگان شد
سوم،
سطح زندگی
کارگران
وزحمتکشان
ترقی کرد
چهارم،
بیسوادی،بیکاری،اعتیاد،فحشا،بی
مسکنی وگرسنگی
ریشه کن شد
پنجم،
درزمینه
هنروورزش،کشورشوراها
همواره مقام
اول درجهان را
کسب می کرد.
ششم،
مراقبت های
بهداشتی
همگانی
ودوبرابرنمودن
امید به زندگی
نتیجه سیاستهای
انساندوستانه
کشور شورا ها
بود
هفتم،
جنبش مزارع
اشتراکی
وکشاورزی
مدرن
هشتم،تاسیس
اولین
نیروگاه هسته
ای درجهان
نهم، رساندن
انسان به عصر
فضا
دهم،
فراموش
نکنیم
اتحاد جماهیر
شوروی تحت
رهبری
استالین برای سه
سال به
تنهایی
علیه ارتش
نازی جنگید
وجبهه متفقین
زمانی گشوده شد که
آلمان درحال
شکست وعقب
نشینی بود.
دریک کلام سوسیالیسم تحت
رهبری استالین
ودرمحاصره
امپریالیستها بنا
شد وبه
پیروزی رسید.
تحت
رهبری
استالین بود
که عفریت
فاشیسم درهم
شکست وصلح در
جهان
برقرار گردید......
با وجود
همه این
دستآوردها ضد
کمونیستها
ودنباله
روهای
بورژوازی
امپریالیستی
نو لیبرال می
گویند،
سوسیالیسم
جواب نمی دهد!!
دستآوردهای
انقلاب اکتبر
و ساختمان
سوسیالیسم
تحت رهبری
دیکتاتوری
پرولتاریا
عظیم وغیر
قابل
انکاراست و
شوروی
سوسیالیستی
ازآن تاریخی
که راه خیانت
پیش گرفت و
درکنگره
بیستم وقتی
دارودسته
خروشچف تزهای
ضد مارکسیستی
خود را بر حزب
تحمیل کردند و
سود وذینفعی
مادی بعنوان
محرک جامعه
قلمداد شد،
سوسیالیسم
ازدرون تهی شد
و سرانجام
فروپاشید.تغییر
تحولات رویزیونیستی
بعد ازکنگره
بیستم درسال 1956
، نقطه عطف در
تغییر ماهوی
رهبری شوروی
است وتبعات احیای
سرمایه داری
درشوروی ربطی
به سوسیالیسم
نداشت وندارد
، آنچه بنام
"سوسیالیسم
واقعا
موجود"وجودداشت
وازآن سخن می
رفت، سوسیالیسم
نوع تقلبی
بود، نه
سوسیالیسمی
تحت رهبری حزب
طبقه کارگر
ودولت
دیکتاتوری
پرولتاریا. شوروی
رویزیونیستی
در حرف
سوسیالیست
ودرعمل
امپریالیست
بود و شدیدا
به اعتبار
جنبش سوسیالیستی
جهانی واتحاد
جماهیر شوروی
لطمه زد وبه
این زودیها
این تشتت فکری
وکج فهمی های
سیاسی پایان
نخواهد گرفت.
آلبرت
انشتین
درمورد
شستشوی مغزی
جامعه توسط
بورژوازی
بدرستی اشاره
داشت وگفت "
فلج کردن
آگاهی
اجتماعیِ افراد
را،مخرب ترین
دستاورد سیستم
سرمایه داری میدانم.کلیت
سیستم آموزشی
ما ازاین سیمای
زشت سرمایه
داری رنج میبرد.به
دانش آموز
نوعی اخلاق
رقابتی اغراق
آمیز القا
میشود تا دانش
اکتسابی خود
را تنها برای
موفقیت فردی
خود در آینده
مورد ستایش
قرار دهد.من
متقاعد شده ام
که برای از
بردن این
سیمای
زشت سرمایه
داری تنها یک
راه وجود
دارد،وآن
استقراراقتصاد سوسیالیستی همراه
با یک سیستم
آموزشی با اهداف
اجتماعی
و سوسیالیستی میباشد.در
چنین سیستم
اقتصادی،ابزار تولید
در مالکیت
جامعه است و
به شیوه
برنامه ریزی
شده بکار
گرفته میشود
سیستم
اقتصاد
برنامه
ای،تولید را
بر اساس نیاز
جامعه تنظیم
میکند،کار
را بین همه
کسانی که
توانایی کار
کردن را دارند
تقسیم میکند
و معیشت همه
مردان،زنان و
کودکان را
تضمین میکند
آموزش
فردی،علاوه
براینکه
شکوفایی
استعدادهای
ذاتی را تشویق
میکند،تلاش
میکند تا به
جای تکریم
وستایش قدرت و
موفقیت فردی،احساس
مسؤلیت نسبت
به دیگر
همنوعان
درجامعه را
ایجاد کند".
رفیق
عزیز،اخیرا
کتابی درمورد
رویزیونیسم
وعلل خیانت
حزب توده
ایران به
مارکسیسم
لنینیسم و
تغییر ماهیت
حزب ودولت
شوروی پس
ازکنگره
بیستم در سال 1956
انتشار داد که
به بسیاری
ازمهمترین
مسائل تئوریک
ازجمله
درمورد ماهیت
طبقاتی نظامی
چین کنونی
پاسخ گفته
است. خواندن
این اثر
ارزشمند را به
شما توصیه
میکنیم. موفق
باشید.
***
پاسخ به یک
پرسش در کانال
تلگرام
پرسش: با
سلام به
دوستان،
پرسشم این است
درشرایط کنونی
اولویتهای
راهبردی و حاد
کشور و خطراتِ
جدی در ایران
الان کدامند؟
چه چشم اندازی
برای خروج
ازوضعیت
کنونی
وجوددارد
وحزب شما
چکونه به این
پاسخ می دهد؟
با تشکر. کاظم
مرفای.فرانسه
پاسخ: با درود به
شما وتشکر از
پرسش بسیار
مهمی که طرح
کرده اید. ما
میتوانیم
فاکتورهای
بسیاری را
کنار هم ردیف
کنیم، که هر
کدام از آنها
در جای خود
مهم و «حاد» هستند.
ولی حل چندی
از آنها مشکل
اساسی کشور را
حل نمیکند. و
از آنجائی که
همه مشکلات را
نمیشود به
یکباره و به
سهولت امروز
به فردا حل
کرد، همانطور
که اشاره
کردید، باید
«اولویتهای
راهبردی» را
ابتدا تعیین
کنیم. برای
تعیین اولویتها
باید ابتدا بهتوانیم
«تضاد عمده» را
از غیره عمده
تشخیص و تمیز دهیم.
در میان همه
تضادها، در یک
مقطع زمانی مشخص،
تنها یک تضاد
میتواند
عمده باشد و
نقش تعیین
کننده ایفاء
کند، دیگر
تضادها فرعی و
غیرعمدهاند.
در جامعه
سرمایهداری
ایران، که دو
طبقه اصلی
جامعه در
برابر هم قد
برافراشتهاند،
«تضاد کار و
سرمایه»، تضاد
عمده است، که
سرنوشت و
تکامل جامعه
ایران را
تعیین میکند.
در قبل از
انقلاب ۵۷ تضاد کار
و سرمایه تضاد
عمده نبود،
تضاد «خلق با
امپریالیسم»،
تضاد عمده آن
مرحله از
تاریخ ایران
را تعیین میکرد.
به همین دلیل
طبقه کارگر
ایران با بخشهائی
از نمایندگان
بورژوازی
متوسط یا ملی
ایران منافع
مشترک داشت و
در این اشتراک
منافع، بخشی
از بورژوازی
کوچک ومتوسط
را متحد موقت
خود میدید.
نگاهی به
ترکیب طبقاتی
انقلاب ایران
مويد این
حقیقت است.
ایران بعد از
انقلاب ۵۷ به
استقلال
سیاسی خود دست
یافت و امریکا
منافع و
پایگاه خود را
در این کشور
از دست داد. و
بدین ترتیب
تضاد عمده در
درون جامعه
ما، در شرایط
کنونی، همان
تضاد کار و
سرمایه است.
که حل آن،
جامعه ما را
به سوی پیشرفت
و تعالی
رهنمون خواهد
ساخت. میبینیم
که تضادها میتوانند
جای خود را
عوض کنند. از
اینرو باید همیشه
توجه داشت که
اگر از اولویتها
صحبت میکنیم،
آنها را بیارتباط
با تضاد عمده
جامعه نهبینیم.
کشورما
ایران در
شرایط کنونی
ازهمه لحاظ
درسراشیبی
انحطاط وسقوط
قرار گرفته
است. آموزش پرورش،
بهداشت،
کشاورزی، آب،
محیط زیست،
رشد جمعیت،
افزایش پدیده
حاشیه نشینی،
فقر، فحشاء،
طلاق، کودکان
کار و بیکاری
و غیره... وهمه این
مظاهر و اشکال
زشت و نامیمون
جامعه امروز
ما از یک جا
منشاء میگیرد
ازمناسبات
سرمایه داری و
در هارترین شکل
آن،
نئولیبرالیسم
است. پزشک
برای درمان
بیمار ابتدا
باید بداند که
«علت» این
بیماری، که معلول
آن است، چیست
و از کجا
منشاء گرفته
است. تجویز
دارو برای
تسکین درد،
راه علاج
بیماری نیست.
ما باید ریشه
این مصائب
اجتماعی را
ابتدا
بشناسیم و
برای رفع آنها
به عمق برویم
و نه اینکه و
در سطح مسايل
بهلغزیم.
یعنی جامعه ما
به تغییرات
رادیکال و بنیادی
نیاز دارد.
ساختمانی را
که ابتدا
بنیان آن را
سست و شکننده
ساختهاند،
با تغییر نمای
ساختمان نمیتوان
آن را مستحکم ساخت.
این ساختمان
را باید درهم
ریخت و از نو ساخت.
اگر قرار است
که ساختمان نو
بنا کرد، باید
دید کدام طبقه
قادر است که
این بنای جدید
را بنیان
بگذارد! و
دیگر
اقشارجامعه
به آن طبقه اعتماد
داشته
باشد؟ما فکر
میکنیم، اگر
شما بتوانید
این نیروی
طبقاتی را تشخیص
و تخصیص دهید،
آنگاه «برنامه
راه» این
تغییرمیتواند،
در بخش پاسخ
به «چه باید
کرد» روشن شود.نکته مهمی
که اکنون باید
بدان توجه
داشت این است
اگرچه
کارگران
وزحمتکشان از
تضاد کارو
سرمایه
درایران رنج
می برند و راه
حل نهایی
برانداختن
سرمایه داری
وحل این تضاد
استقرار
سوسیالیسم
است اما
نیروهای
دیگری هم
هستند که
خواهان
برانداختن
این نظام، نه
نظام سرمایه
داری بلکه فقط
جمهوری
اسلامی هستند تا
سلطه سیاسی
امپریالیسم
غرب را بنفع
نظم کنونی
جهان مستقر
سازند. طبقه
کارگر نمی
تواند به این
امر مهم بی
توجه باشد
وازسرنگونی
رژیم به هر
قیمتی
استقبال
نماید.چنین
سرنگونی
وجابجایی
قدرت بدون
مداخله طبقه
کارگر تحت
رهبری حزبش
هیچ ثمری برای
او نخواهد
داشت. راه
خروج ازاین
وضعیت بحرانی
حزبیت وتشکل
است،سازمان
وتشکیلات
ومتشکل شدن در
حزب طبقاتی
واحد سیاسی
طبقه کارگر
است که مسلح به
ایدئولوژی
طبقه کارگر
یعنی
مارکسیسم
لنینیسم است
تا سرانجام بتواند
با همت
نیروهای
میلیونی
کارگران
وزحمتکشان
نظام سرمایه
داری را
براندازدوسوسیالیسم
را مستقر
سازد.این راهی
است طولانی اما
منطقی وممکن وراه
دیگری برای حل
نهایی بحران
متصور نیست. موفق
باشید