مقالات
توفان
الکترونیکی
شماره ۱۶۱نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران آذر
ماه ۱۳۹۸
www.toufan.org
https://t.me/totoufan
كانال رسمی
تلگرام،
وابسته به حزب
كار ایران -
توفان
دراین
شماره می
خوانید:
نظام در چنبره
نئولیبرالیسم
بنزین
برآتش خشم
مردم! هفت روز
پس از نبرد
نابرابر با
دژخیمان حاکم
مبارزه
مردم برحق است،
اما باید
هوشیار بود،
تا حاصل این
فداكاریها
به یغما نرود
«به زودی
سیل دهها
میلیون گرسنۀ
ایرانی همه
چیز را ویران
میکند»
اظهارات مأموران
امپریالیسم
آمریکا به ضرر
مردم ایران
سخنی در مورد
«خشونت»، قهر انقلابی
و قهر
ضدانقلابی
اسامی
ثروتمندترین
سرمایهداران
ایران
بهنفع
مردم!
در
جبهه نبرد
طبقاتی .اخبار
و گزارشات کارگری
آبانماه ۱۳۹۸
دستها
از بولیوی
كوتاه.در حاشیه
كودتا در
بولیوی
دستها از
بولیوی كوتاه !رئیس جمهور
خودخوانده و مورد
تأیید سیا!
بمباران ضد
بشری غزه توسط
رژیم
صهیونیستی اسرائیل
را محكوم میكنیم
امپریالیسم
آمریکا، اصلیترین
دشمن بشریت!
اطلاعیه
حزب کار ایران
(توفان) به مناسبت
درگذشت رفیق هادی
جفرودی
اسامی ۱۲۷تن
از
جانباختگان
اعتراضات
سراسری آبان
گشت
وگذاری در
فیسبوک
وتلگرام پاسخ به
چند پرسش
****
نظام
در چنبره
نئولیبرالیسم.سخنی
درباره علل
طغیان تودهها
ناآرامیها
و اعتراضات
اخیر را
میتوان به
صراحت نتیجه و
برآمد سه دهه
سلطه نئولیبرالیسم
اسلامی بر
زندگی مشقتبار
زحمتکشان
کشورمان تلقی
کرد. خیزش
آبانماه بار
دیگر فرصتی به
دست فرصتطلبان
درون و بیرون
از حاکمیت داد،
تا با گشودن
مباحثی، که
غالباً در
خصوص شروع و
روند تشدید
این اعتراضات
شکل میگرفت،
تصویری نارسا
و نادرست از
این اعتراضات
به نمایش
بگذارند. هدف
ایجاد
پیچیدگی و نهرفتن
به عمق مسائل
اساسی، نهپرداختن
به ریشه و علل
اصلی و واقعی
این وضعیت
اسفبار است.
بنا به
اظهارات
مسئولین رژیم
غالب معترضین
متعلق به
طبقات محروم
جامعه هستند.
این خود میرساند
که بیشترین
فشار بر دوش
طبقه کارگر و
دیگر
زحمتکشان
جامعه است.
هنگامی که
مردم با دو شعار
«معیشت» و
«آزادی»، که
چیزی نیست جز
بیان همان شعار
محوری «نان،
کار و آزادی»
به مثابه
خواست واقعی و
محق، به کف
خیابان میآیند،
آیا غیر از
این است که
طرح مسأله
معیشتی رابطه
مستقیم با
انتقاد مردم
به نظم سرمایه
و سیاستهای
نئولیبرالی
دارد و نزدیک
به سه دهه تحت
نظارت و توصیههای
«بانک جهانی» و «صندوق
بینالمللی
پول» اجرا میگردد؟
اعتراضات
مردمی که
بخشاً با
خشونت علیه
نمادهای قدرت
مانند بانکها
و موسسات مالی
همراه بود،
نمود و بیان
عملی این
واقعیت است.
فرصتطلبان
درون و بیرون
از حاکمیت اما
با این واقعیت
کاری ندارند.
آنچه که آنها
را به هم
نزدیک میسازد،
اعتقاد و ایقان
هر دو آنها به
نظام سرمایهداری
و کُرنش در
برابر تفکر و
اندیشه
نئولیبرالیسم
است که در هر
دو آنها به
وضوح قابل
تشخیص است.
تنها وجه
اختلاف آنها
در این است که
بخشی در درون
حاکمیت نشستهاند
و بخش دیگر در
خارج از آن در
کنار امپریالیسم
و صهیونیسم.
سلطنتطلبان،
مجاهدین، چپهای
بریده، حزب
«کمونیست»
کارگری و
عناصر وابسته
به
امپریالیسم و
صهیونیسم همه
بدون استثناء مداخلات
و سیاست
خارجی جمهوری
اسلامی را
عامل بدبختیها
و نارسائیهای
اجتماعی مینمایانند،
تو گوئی عقبنشینی
ایران از
منطقه آن
داروی التیامبخش
دردهای و رنجهای
مردم ماست. از
اینرو در
هیچیک از
مقالات و تصریحات
این دار و
دسته، کوچکترین
اثری نه از
نقد به سیاست
تحریمات مییابید
و نه از نگاه
نقدگرایانه
به نئولیبرالیسم
و نظام سرمایهداری.
علّت آن این
است که آنها
با عامل اصلی
و اساسی کاستیها،
مشکلات،
معضلات و
مصیبتهای
عدیده مردم
رنجدیده ما
کاری ندارند، چشم
بر روی آنها
میبیندند و از
کنار آن به
راحتی میگذرند.
حتی اقدامات
تحریمات
اقتصادی
امپریالیسم
آمریکا را نه
تنها مفید، که
آنرا برای
مبارزات ضد
رژیمی الزامی
و ضروری میدانند.
تحمل مصیبتهای
ناشی از آنرا
نیز آن بهائی
میدانند که
مردم ایران
باید برای دستیابی
به «آزادی» پرداخت
کنند. انتقاد
آنها در
بهترین حالت
همانند جریانهای
منتقد درون
حاکمیت میتواند
تنها متوجه بیدرایتی
مسئولین نظام
در نحوه اجرای
سیاستهای
تعدیل
اقتصادی گردد.
دفتر
سیاسی و شورای
مرکزی «حزب اتحاد
ملت» و بیانیه
۷۷ نفره اصلاحطلبان
انتقاد خود را
تنها متوجه
«شیوه اتخاذ تصمیم
و نحوه اجرای
این طرح»
کردند. «مصطفی
تاجزاده» نیز
بر آنست که
«تصمیم و شیوه
اجرا، هر دو
غلط بودند.....و
به زعم او « معترضان
واقعی در
شرایط فعلی
ساکت میشوند،
چون نمیخواهند
کشورشان به
آتش کشیده
شود». تاجزاده به
جای آنکه حاکمیت
را مورد خطاب
قرار دهد و ا
زاو بخواهد که
دست از اجرای
سیاستهای
ریاضتی
بردارد، تا
کشور به آتش
کشیده نهشود،
وقیحانه مردم
را به سکوت
فرا میخواند.
او خود اذعان
دارد که «بزرگترین
دلیل این
اعتراضات
افزایش نابرابری
است» اما او به
شما نمیگوید
که اصل
«نابرابری» از
کجا منشاء میگیرد.
میبینیم که منتقدین
درون حاکمیت و
«اپوزیسیون»
وابسته به امپریالیسم
هر دو این
حقیقت متقن را
با وقاحت هر
چه بیشتر
کتمان میکنند
که علتالعلل
همه ناکامیها،
رنجها و
مصیبتهای
اجتماعی همین
نظام منحوس سرمایهداری
است که بیش از
۴ دهه در قالب
یک حکومتی
دینی سیاستهای
نئولیبرالی
را مطابق
توصیههای
«صندوق بینالمللی
پول» و «بانک
جهانی» به اجرا
گذارده است.
مشکلات عدیده
اقتصاد کشور
در کنار
تحریمات اقتصادی
اخیر همه ناشی
از ماهیت نظام
سرمایهداری عقبمانده
است، نتیجه
«سیاست تعدیل
اقتصادی» و
اجرای بی چون
و چرا توصیههای
«صندوق بینالمللی
پول» است و نه
عدم مدیریت، دریات،
فهم، شعور و
تخصص دولتمردان
جمهوری
اسلامی از
اقتصاد، چرا
که سیاستهای
نئولیبرالی
در همه کشورها
مستقل از تنوع
و ویژگیهای
جغرافیائی،
زبانی،
فرهنگی و
اقتصادی
کشورها یکسان
عمل میکند.
«سیاست تعدیل
اقتصادی» یک
نسخه
جهانشمول است
که بدون در
نظر گرفتن نوع
و درجه پیشرفت
اقتصاد کلان
کشورها به آنها
تحمیل شده است
و عدول از
بندهای آن
طبیعتاً با
واکنش شدید
«صندوق بینالمللی
پول» و «بانک
جهانی» مواجه
میشود. از
اینرو
کارگران و
زحمتکشان
اکوادور، شیلی،
آرژانتین،
عراق، لبنان و
فرانسه همه از
همان سیاستهائی
رنج میبرند،
که کارگران،
معلمان،
بازنشستگان،
دانشجویان در
ایران. همه
انگشت اتهام
را به سوی طبقه
حاکمه خود به
عنوان مجری
سیاستهای
نئولیبرالیسم
نشانه میبرند.
هر آنچه که در
طی سه دهه در
ایران عملی گشت،
در اقصی نقاط
جهان نیز به
اجرا گذاشته
شده و نتیجه
همه جا یکی
بوده است؛
تعمیق فاصله
طبقاتی،
تمرکز هر چه
بیشتر ثروت در
دست تعدادی انگشتشمار
و در قبال آن
افزایش
روزافزون
فقر، بیکاری،
فحشاء،
اعتیاد،
طلاق، کودکان
کار، دزدی،
مهاجرت و جنگ
و ویرانی و
مصیبتهای
ناشی از آن.
بنابر
جدیدترین
گزارشی که
«صندوق بینالمللی
پول» روز
دوشنبه ۵ آبان
در مورد «چشمانداز
اقتصاد منطقهای»
منتشر کرد،
آمده است که
بخشی از تنشهای
اجتماعی در
کشورهای
خاورمیانه و
شمال آفریقا
نیز ناشی از
رشد اقتصادی
ضعیف آنهاست
(ضعف اقتصادی
نیز رابطه
مستقیم دارد
با اجرای
فرامین «صندوق
بین المللی
پول») و بیکاری و
کاهش رشد
اقتصادی بر
دامنه اعتراضها
در چندین کشور
عربی و
خاورمیانه
افزوده است. در همین
خصوص «جهاد
ازعور»، مدیر
خاورمیانه و
آسیای مرکزی صندوق
بینالمللی
پول در توضیح
گزارش روز
دوشنبه ۵ آبانماه
به خبرگزاری
فرانسه گفت:
«نرخ رشد در
کشورهای
منطقه کمتر از
میزان لازم
برای مبارزه
با بیکاری
است. این
منطقه جایی
است که نرخ
بیکاری
جوانان در آن
از ۲۵ به ۳۰
درصد رسیده و
برای مبارزه
با این معضل
به نرخ رشدی
بالاتر از ۱ و
۲ درصد نیاز
است». «صندوق
بینالمللی
پول» در همین
گزارش اذعان
دارد که زنان
و جوانان در
این کشورها
«آسیبپذیرترین
اقشار» هستند....
«در سال ۲۰۱۸
بیشتر از ۱۸
درصد زنان و
نزدیک به ۲۳
درصد جوانان
در این کشورها
شغل ثابت
نداشتهاند»
(فراموش نکنیم
که «قراردادهای
موقت» یکی از
توصیههای
خود «صندوق
بینالمللی
پول» بوده است. مطابق
گزارش تسنیم، «۱۲
میلیون کارگر دارای
قراردادهای
موقت و پیمانی
هستند؛ یعنی
حدود ۹۶ درصد
کارگران با
قراردادهای
موقت و پیمانی
کار میکنند.
اکثر این
قراردادها ۳
ماهه و ۶ ماه
هستند») وضعیت
در اقصی نقاط
جهان نیز همین
گونه است. این
تصویری است
کلی از اوضاع
کنونی جهان.
همانطور که میبینیم
علیرغم
تفاوتهای
زبانی،
فرهنگی و
جغرافیائی
نتیجه در همه
جا یکیست.
رژیم
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی هیچ
ابائی ندارد
از اینکه
رسماً اعلام
کند «شمار
خانوارهایی
که مشمول
دریافت حمایتهای
اجتماعی
معیشتی قرار
خواهند گرفت
به ۶۰
میلیون نفر میرسد».
به گفته ربیعی
«این رقم بیش
از ۱۸
میلیون
خانوار را
دربرمیگیرد».
این یک فاجعه
است. «صندوق
بینالمللی
پول» در
گزارشی به نام
«نئولیبرالیسم
گران فروخته
شده؟» در ژوئن
۲۰۱۶ اذعان
داشت که در سه
دهه گذشته
«باز توزیع
ثروت» در جهان
صورت نهگرفته
است و نتیجه
اینکه جهان
امروز
«نابرابرتر»
از گذشته شده
است. سازمان
ملل نیز در طی
گزارشی که در
سپتامبر ۲۰۱۸
انتشار داد،
«خصوصیسازی»
را «ابزار به
حاشیهراندن
فقرا و گروههای
کمدرآمد»
معرفی کرده
است.
این
اندیشه
نئولیبرالیِسم
است که طبقه
حاکمه را هرچه
بیشتر ملزم میکند
به اینکه بر
طبقات متوسط و
پائین جامعه
فشار وارد
آورد. عدم درک
این حقیقت
باعث بُهت و حیرت
بسیاری شده
است که چرا
دولت ایران در
اوضاع و احوال
کنونی که
اعتراضات
مردمی در عراق
و لبنان و
آمریکای
لاتین در حال
شعلهور شدن
هستند، دست به
چنین اقدام
نسنجیدهای
زده و باعث
شده است تا
مردم را به کف
خیابان بکشاند؟
حاکمیت قدم در
راهی گذارده
است که مجبور
است آنرا تا
به آخر ادامه
دهد و در
برابر مقاومت
مردم راهی جز
اعمال خشونت
ندارد. در تأیید
این واقعیت
کافیست نگاهی
به جزوه
«مبانی نظری و
مستندات
برنامه چهارم
توسعه ایران»
انداخت تا صحت
این ادعا را
دریافت. در
آنجا به این
مسأله چنین
اشاره میرود.
«حرکت جهانی
اکنون به گونهای
است که ....... دیگر
حاکمیتهای
ملی به گونهای
اجتنابناپذیر
باید از لحاظ
اصولی و
راهبردی از انگارههای
واحدی پیروی و
تبعیت کنند».
این انگارههای
واحد چیزی
نیستند جز
پیروی و تبعیت
کامل از
نئولیبرالیسم.
یکی از نتایج
مترتب بر
تبعیت اجتنابناپذیر
از این سیاستها
این است که
حاکمیت در
مجموع خود در
برابر معضلات
و مشکلات
لاینحلی قرار
گرفته است که
در حل آنها
ناتوان است و
همین ضعف است
که او را در
برابر خواستهای
محق مردم به
خشونت
وامیدارد،
چرا که راه برگشت
برای او متصور
نیست. آنچه که
مسلم است این
است که ادامه
و تداوم اجرای
سیاستهای
تعدیلی وضعیت
معیشت مردم را
بدتر از این خواهد
کرد و رژیم را
بیش از پیش در
بحرانهای
سیاسی –
اجتماعی فرو
خواهد کشید.
«اصلاحطلبان»
و «اصولگرایان»
این دو جناح
درون حاکمیت
علیرغم
اختلافاتشان،
در بالاترین
سطوح در طی سه
دهه گذشته مشترکاً
سیاستهای
نئولیبرالی
را اجرا کردند
و در پیشبرد و
سرعت اجرای آن
اجماع نظری و
عملی داشتند.
کافیست به
ابلاغ سیاستهای
کلی اصل ۴۴
قانون اساسی
در سال ۱۳۸۴
اشاره رود.
ضرورت و
الزامات
خصوصیسازی
هر چه بیشتر و
سریعتر شرکتهای
دولتی، بخش
آموزش و
بهداشت تا سال
۱۳۹۸ نمونه
بارز آن است.
«کاتریونا
پرفیلد»،
مشاور «صندوق
بینالمللی
پول» در رابطه
با اجرای
توصیههای
این صندوق در
ایران میگوید:
«وقتی به
ایران نگاه میکنیم،
میبینیم که
برخی از توصیههای
ما اجرایی شده
است». اکنون از
درون حاکمیت صداهائی
به گوش میرسد،
انتقاداتی به نحوه
اجرای سیاستهای
تعدیلی دولت
مطرح میکنند.
این انتقادات
میتوانند در
بهترین حالت
به تجدیدنظر
در نحوه اجرای
این سیاستها
بهانجامد.
«سیاست تعدیل
اقتصادی» به
هیچوجه خوب و
بد ندارد، هر
طور که اجرا
شود، نتیجه آن
برای
زحمتکشان
یکیست.
«ممانعت
از تشکلیابی
جامعه»
برگرفته از
اندیشه
نئولیبرالیسم
است. سیاستهای
سرکوبگرانه و
فشارهای بی حد
و حصر به
کارگران و
اقشار مختلف
جامعه مبنی بر
عدم تشکیل
تشکلات مستقل
صنفی، بدون
تردید در جهت
تقویت و تحکیم
سیاستهای
نئولیبرالی
است. هنگامی
که حاکمیت
اقشار مختلف
جامعه را از
ایجاد تشکلات
صنفیشان باز
میدارد، آیا
اینطور نیست
که عملاً مردم
را در برابر
هجوم نئولیبرالیسم
خلع سلاح میکند؟
رابطه دولت با
ملت میبایستی
از طریق جمعیتها،
نهادهای
صنفی،
اجتماعی،
سیاسی انجام
پذیرد. «حسن
روحانی»
بیهوده به
مردم انگ میزند
که اگر
اعتراضی
دارید آنرا با
دولت در میان
بهگذارید و
از طریق گفت و
شنود
اختلافات را
حل و فصل کنید!
کدام گفتمان
سیاسی –
اجتماعی؟
حاکمیت، مردم
را امین و مَحرَم
خود نمیداند
تا چه رسد به
اینکه آنها را
در اتخاذ تصمیمات
حیاتی جامعه
شریک سازد.
دولت در خفا
پشت درهای
بسته به دور
از مردم برای
آنها تصمیم میگیرد
و تصمیمات
اتخاذ شده
مبتنی بر
توافق هر سه
قوا را به
اجرا میگذارد.
طبقه حاکمه
ایران وقتی
اراده اقشار
مردم را در
امر ایجاد
نهادهای
اجتماعی،
صنفی و سیاسی
سرکوب میکند،
آیا بیهوده
نیست از مردم
دعوت کرد تا
باب گفتمان
اجتماعی را به
روی دولت بهگشایند.
این دستگاه
سرکوب حاکمیت
است که همه ورودیهای
به قدرت را بر
روی مردم بسته
است و کسی جز
خودیها به آن
راه نمییابد.
حاکمیت، مردم
را از خود نمیداند
با او بیگانه
است، دشمن است
و با دشمن باید
جنگید.
متأسفانه
مردم ما از آن
ابزار لازم و
کافی
برخوردار
نیستند تا به
مصاف با رژیم
روند. راه
پیروزی و
دستیابی مردم
به آزادی و عدالت
اجتماعی در گروی
تشکیلات و
رهبریست.
اگر قرار است،
علیرغم کوتاه
شدن فواصل
جنبشهای
خودجوش، از
این توالی بیپایان
و خطرناک
اعتراضات
خیابانی
بیرون آئیم،
راهی به غیر
از رفتن به
سوی تشکیلات و
رهبری متصور
نیست.
پرولتاریای
ایران تنها
طبقهایست که
میتواند و باید
سازمان پذیرد
و اعتماد
اقشار جامعه
را به خود جلب
نماید. هر راه
دیگری به
نتیجه مطلوب
نهخواهد
انجامید،
خصوصاً اینکه
دشمنان مردم و
کشورمان در
داخل و خارج
در کمین نشستهاند
تا از فرصتها
استفاده
کنند، تا مُلک
و ملّت را
یکجا دو دستی
دراختیار
امپریالیسم و
مستبدین
دیگری
واگذارند.
باید هوشیار
باشیم و گرفتار
اتفاق و تصادف
نهشویم.
آینده از آنِ
زحمتکشان است.
(اعلامیه
حزب کار ایران-
توفان، شماره ۲)
بنزین
برآتش خشم
مردم! هفت روز
پس از نبرد
نابرابر با
دژخیمان حاکم
از
اعتراضات به
افزایش بهای
٣٠٠ درصدی
بنزین هفت روز
میگذرد.
تاکنون بیش از
صد کشته بجای
گذاشته و هزاران
نَفَر
بازداشت شدهاند.
از تعداد
مجروحان
اطلاع دقیقی
در دست نیست.
علی خامنهای،
رهبر بیکفایت
و مستبد
جمهوری
اسلامی، بر
ضرورت اجرای
مصوبه سران سه
قوه تأکید کرد
و از مسئولان
امنیتی خواست
که به وظایف
خود عمل کنند
و عملًا فرمان
سرکوب را بیپرده
اعلام داشت.
علی خامنهای
در مقابل اوجگیری
اعتراضات و
خطر جدی از
سوی مردم جناحهای
رژیم را به
وحدت برای
تشدید سرکوب
دعوت کرد و هر
نوع عقبنشینی
و پسگرفتن
افزایش ٣٠٠
درصدی بنزین
را مردود اعلام
داشت. با
ادامه
اعتراضات و
تعرض رژیم به
مردم جان به
لب رسیده،
شعارهای مردم
نیز
رادیکالیزه
گردید و با
فریاد «گرانی
بهانه است! کل
نظام نشانه
است!» و «مرگ بر
خامنهای!»
کلیت ارکان
نظام را به
چالش گرفت.
آغاز این حرکت
اعتراضی نشان
میدهد که
جنبش مردم،
بویژه پس از
سال ۹۶ به این
سو، عمدتاً بر
پایه معضلات
معیشتی
آغازیدن گرفت
و به سرعت
شعلهور شد و
بیش از صد شهر
به پاخاستند.
اعتراضات مردم
در تهران،
أصفهان،
شیراز،
تبریز، مشهد، بوشهر،
سرپل ذهاب،
اندیمشک،
ارومیه، قم،
گرگان،
کازرون،
کرمانشاه،
بهبهان، کرج،
قزوین، ساری،
خرمآباد،
شهریار،
بابل، کنگان،
اسلامآباد
غرب، بندر
ریگ، گجساران
لرستان،
نیشابور،
قائم شهر،
شوش، سلماس،
قدس، جاجرود،
رشت، یزد،
رباط کریم،
خمین، سنندج،
کامیاران، نیکشهر،
سقز، زاهدان،
چابهار،
مریوان، رودهن،
سقز، چابهار،
مریوان، شاهآباد
کرمانشاه،….
کلیت دستگاه
حاکمه را به
وحشت مرگ انداخت.
نظام سرمایهداری
جمهوری
اسلامی اگر چه
ابتدا
غافلگیر شد،
لیکن با فرمان
رهبر
جنایتکار
اسلامی و با
بستن
اینترنت،
تعطیل کردن
مدارس و
دانشگاه و مسابقات
فوتبال و بستن
متروها …
فرمان سرکوب
خونین «اشرار»
را صادر نمود
و با قاطعیت
تمام و باران
گلوله بر پیکر
جوانان معترض
کنترل فضا را
در دست گرفت و
«پیروزی بر
دشمن داخلی»
را اعلام کرد!
روشن
است بنزین بر
آتش خشم مردم
ریختن و سرکوب
خونین مردم
عاقبت خوشی
برای رژیم
تبهکار و فاسد
جمهوری
اسلامی
نخواهد داشت،
حتا اگر اینبار
هم جان سالم
بدر ببرد،
بازهم همین
مردم محروم،
گرسنه و
لگدمال شده
دوباره به پا
خواهد خاست و
در صورت رهبری
صحیح سیاسی
سرانجام رژیم
را بر زمین
خواهد کوبید.
اعتراضات
روزهای اخیر
مردم در تهران
و سایر شهرهای
ایران علیه
افزایش سوخت و
بیتوجهای
نظام سرمایهداری
جمهوری
اسلامی به
وضعیت معیشتی
مردم نشان میدهد
که فقدان
رهبری سیاسی،
که چشمانداز
روشنی به مردم
ارائه دهد، به
شدّت حس میشود
وعدم توجه به
این امر مهم
فرجامی جز
تکرار شکستها
و تلفات سنگین
نهخواهد
داشت. در این
عرصهها حزب
ما بارها به
اظهارنظر
پرداخته و
نظریات
انحرافی و
ضدحزبی و
ضدتشکیلاتی
گوناگون را که
استعداد آنها
تنها در
خرابکاری در
جنبش است، به چالش
گرفته است:
نخست
اینکه
متأسفانه
هستند سازمانها،
احزاب و
نیروهائی که
به جای طرح
مسئله رهبری
حزبی و سیاسی
جنبشهای
خودجوش و
ضرورت عاجل
آن، خود به
دامان این
جنبشها میاُفتند
و برآنند و یا
حتی کوشش واهی
و بیهوده میورزند
که این جنبشها
یا خودبهخود
به پیروزی
نایل خواهند
آمد، و یا
آنکه از درون
آنان بدون
وجود رهبری،
یک بدیل
انقلابی بیرون
خواهد زد. در
درون جنبش
کارگری این
وظیفه را
اکونومیستهای
قدیم و جدید
بر عهده گرفتهاند.
در جنبشهای
خودبهخودی،
اگر کمونیستها
قادر نهباشند
رهبری را به
دست بهگیرند
و با تکیه به
ایدئولوژی
سوسیالیسم،
آنها را به
هدف مطلوب بهرسانند،
این جنبشها
تحت تأثیر
افکار حاکم
بورژوائی به
انحراف، سازش
و یا شکست
کشانده میشوند.
رهبری
کمونیستی به
تئوری
انقلابی نیاز دارد
و این تئوری
چیزی نخواهد
بود به جز
سوسیالیسم.
تئوری این
حامیان
دروغین طبقه
کارگر این است
که توده طبقه
کارگر خودش،
خودش را آزاد
میکند و
نیازی به قیم
و حزب ندارد!!
این
امر که توده
عظیم
زحمتکشان
بدون آگاهی به
فن مبارزه
سیاسی و
قانونمندیهای
تکامل جامعه و
مبارزه، خودبهخود
به مارکسیسم
دست بهیابند،
تنها میتواند
از ناآگاهی و
بیخبری این
نیروهای
منحرف «چپ»
سرچشمه گیرد و
یا ناشی از
عدم آموزش از
تجربه بیش از
صد سال مبارزه
زحمتکشان و
کارگران و
تودههای
انقلابی مردم
تحت ستم باشد،
که هرگونه جریانات
انحرافی آنتی
آتوریته،
اکونومیسم و غیره
را پس از سالها
تجربههای
تلخ از سر راه
خویش برداشتهاند.
جز این
نیست که تمام
جنبشها (از
مبارزه
دانشجویان
دانشگاه در ۱۸تا ۲۳
تیر سال ۱۳۷۸
گرفته، تا
جنبش به
اصطلاح «سبز»
در خردادماه سال
۱۳۸۸ و خیزش دیماه
۹۶ گذشته و
همه تظاهرات
گوناگون
کارگری،
آموزگاران،
اتوبوسرانان،
نیشکر هفت تپه
…) تنها قادر
گشتند نارضایتی
مردم گوناگون
و عاصیبودن
آنان را به
صحنه عمل
آورند و
تغییرات عمدتاً
به سود این یا
آن جناح و
کمتر به نفع
تودهها صورت
پذیرفت. به
بیان روشنتر
مگر غیر از آن
است که پیروزیهای
مردم بسیار
ناچیز و
پیشرفت مبارزات
به سود مردم
محدود بوده
است؟ وجود
عنصر آگاه
کمونیستی و
نقش رهبری،
اگر نتواند
معجزهای
انجام دهد،
حداقل قادر
خواهد بود که
مبارزه مردم
را تکامل دهد
و آگاهی
سوسیالیستی و
دانش مبارزه
را از لابلای
کُتب و تجربههای
بیشمار
جنبش، به میان
مردم،
مبارزان و بهویژه
کارگران
بیاورد.
دوم
اینکه
اگر برای هر
عمل اجتماعی
احتیاج به فن
و دانش خاص آن
عمل است و
بدون دسترسی
به آن انسان
ناچار است
تجربه چندین
هزار ساله
بشری را از نو
بیازماید،
برای کار
سیاسی نیز
محتاج آموختن
دانش سیاسی
هستیم. هر
نجاری به فن
نجاری وارد است
و گرنه ناچار
است آن را
فراگیرد. در
سیاست، در
انقلاب نیز ما
محتاج دانش
سیاسی و
انقلابی
هستیم. محتاج
به فراگرفتن
مارکسیسم –
لنینیسم
هستیم و این
امر، کسب دانش
است که
ناچاراً طبقه
کارگر آن را
از خارج از
جنبش خودبهخودی
طبقه کارگر به
درون جنبش
وارد میکند.
تئوری مارکسیسم
و سوسیالیسم
که یک عنصر
ناآشنا و
غریبه برای
تودههای
وسیع
زحمتکشان و به
ویژه
پرولتاریاست،
میبایستی از
سوی عناصر
آگاه و پیشرو
کمونیست متشکل
در حزب
کمونیست، به
درون طبقه
کارگر، زحمتکشان
و سیاستهای
صحیح ناشی از
آن به درون
این جنبشهای
خودبهخودی
انتقال یابد.
برخیها وحدت
«تئوری و عمل»،
وحدت دانش
مارکسیسم و یا
تئوری
انقلابی را با
جنبشهای
خودجوش به
مثابه توهین
به مردم و به
عنوان دخالت
در کار و راه
آنان معرفی میکنند.
اینان
که به تقدس
جنبشهای
خودبهخودی و
عدم دخالت و
رسوخ تئوری
سوسیالیسم در
آنها، این
چنین پایبندند
و آنرا تبلیغ
میکنند، چرا
پاسخ تجربههای
تاریخی و شکستهای
متعدد این راه
را نمیدهند؟
چرا عاجزند از
اینکه بهگویند
تئوری تقدیس و
استقلال جنبشهای
خودبهخودی
نیز از آن
پرولتاریا
نیست، بلکه از
خارج و از
طریق آنان و
دیگر
تئوریسینهای
شبیهشان
وارد آن گشته
است؟ شاید بر
این باورند که
در اثر معجزهای
تئوری این
حضرات، که
ناشی از
«ارادهگرائی»
آنان است،
تمام قوانین
معتبر عینی
مبارزه
اجتماعی را
نفی کند و
بیراهه آنان
به جای روال
عینی تکامل بهنشیند
.لنین میگوید:
«بدون تئوری
انقلابی،
نهضت انقلابی
نیز نمیتواند
وجود داشته
باشد… نقش
مبارز پیشرو
را تنها حزبی
میتواند
ایفاء کند که
دارای تئوری
پیشرو باشد».
نمیتوان
امیدی چندان
برای پیروزی
بر دشمن و به
دستآوردن
قدرت سیاسی
(انقلاب)
داشت، چنانچه
قادر نهباشیم
حداقل فنون و
قوانین
مبارزه
طبقاتی و سیاسی
را بهآموزیم
و آنان را به
کاربندیم.
بر
اساس این
تجارب باید
ترویج و تبلیغ
کرد که طبقه
کارگر به وحدت
و تشکیلات
نیاز دارد تا
بهتواند
جنبش اعتراضی
مردم را رهبری
کند و به سرمنزل
مقصود برساند.
حزب کار ایران
(توفان) این وظیفه
کمونیستی را
در دستور کار
خویش قرار داده
است و بی حزبی
و
سرفرودآوردن
در قبال
اعتراضات
خودجوش و بیدورنما
را نه تنها
راه حل خروج
از بحران
کنونی نمیداند،
بل دنبالهروی
از بورژوازی و
شکست و بنبست
سیاسی و به
زیان منافع
کارگران و
زحمتکشان
ارزیابی میکند.
در شرایط
بحرانی
کنونی، که
مردم ایران با
فقدان رهبری
سیاسی و با دو
عفریت داخلی و
خارجی روبرو
هستند، وظیفه
سنگینی بر دوش
حزب ما قرار
دارد که ضمن تبلیغ
حزبیت و
تشکیلات،
کلیه نیروها و
سازمانها و
گروهای سیاسی
و شخصیتهای
ملی و انقلابی
را، که خواهان
سرنگونی نظام
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی بهدست
مردم ایران
هستند و برعلیه
مداخلات
امپریالیستی
و صهیونیستی
موضع شفاف و
روشنی دارند،
به همکاری
سیاسی و اتحاد
و یگانگی دعوت
میکند. شکل
گیری چنین
همکاری سیاسی
و دمکراتیکی در
شرایط کنونی
نویدبخش است و
تأثیرمثبتی
بر جنبش خواهد
گذاشت. راه
دیگری متصور
نیست.
پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹
***
مبارزه
مردم برحق است،
اما باید
هوشیار بود،
تا حاصل این
فداكاریها
به یغما نرود
روشن است كه
گرانی بنزین،
تنها گرانی
سوخت نیست.
اعلام
غیرمنتظره ۳۰۰
درصدی افزایش
بنزین در مقام
شوكی بود كه
بر دوش اكثریت
مردم فرودست
جامعه نیز
فرود آمد و موجب خشم و طغیان
مردم شد.
بیمسکنی و هزینه
سرسامآور زندگی،
گرانی، بیثباتی
در شغل و معیشت،
سركوبهای
سیاسی و اجتماعی
... اینها همه
دلایل مادی و عینی
است كه در اثر
افزایش نرخ
بنزین چون
جرقهای به
شعله بدل شد و
در بیش از ٥٠
شهر موجب
تظاهرات
مردمی گردید.
طبق
گزارشات
رسیده شماری
از تظاهركنندگان
كُشته و دهها
تن مجروح گشتهاند .این
اعتراضات، كه
تبلوری از خشم
متراكم شده
چهل سال سركوب
و تبعیض و
اختناق و
مصیبت
اقتصادی است،
نمیتواند با
توسل به سركوب
و ترفندهای
همیشگی خاموش
گردد، مبارزه
مردم ایران
خاموش شدنی
نیست .
اما نكته
قابل توجه
اینكه باز هم
طبق معمول، با
تظاهرات و اعتراضات
خودجوش و محقانه
مردم درباره
گرانی بنزین
اپوزیسیون ارتجاعی
و اجنبیپرست
بلافاصله
وارد میدان شد
و ریاكارانه
حمایت خود را
از مبارزه
مردم اعلام
کرد. اپوزیسون
ارتجاعی
ایران با
انتشار
بیانیهها و
توییتهای
رنگارنگ مردم
را به ادامه
تظاهرات و
سرنگونی دعوت
كردند، رضا نیم
پهلوی و مادرش،
فرح پهلوی نیز
فرصت را مغتنم
شمردند
بیانیهای در
حمایت از مردم
صادر كردند تا
شاید روزی این
اعتراضات تحت
رهبری و حمایت
امپریالیسم
آمریكا به
احیای سلطنت
گندیده و
منقرض شده
پهلوی منجر
گردد. زهی بیشرمی !
از سویی
دیگر، «مایک پُمپئو»،
وزیر خارجه
آمریکا نیزدر
توییتی نوشت:«پس از چهل_سال
بیداد، مردم
پُرافتخار
ایران در مورد
سوء استفادههای
حکومتشان
ساکت نمینشینند.
ما هم ساکت
نخواهیم ماند.
من پیامی برای
مردم ایران
دارم: ایالات
متحده صدای
شما را میشنود.
ایالات متحده
از شما حمایت
میکند.
ایالات_متحده
با شماست».
حمایتهای
آمریكا، اسراییل،
عربستان و اپوزیسیون
بدنام و
خودفروخته
سیاسی از مبارزه
مردم، نه تنها
موجب تقویت آن
نمیشود،
بلكه به
ابزاری در دست
رژیم برای
تشدید سركوب
اعتراضات
مردم به بهانه
مبارزه با نفوذ
خارجی و «عوامل
استكبار جهان»
میگردد،
همانطور كه در
دیماه ١٣٩٦
گردید .
اپوزیسیون
ارتجاعی
ایران و اربابان
امریکائی
آنها به این
نکته مهم
اشاره نمیکنند
که تحریمهای
غیرقانونی و
اقتصادی
کمرشکن
آمریکا خود یک
عامل مهم در
به وجودآوردن
شرایط بحرانی
کنونی است. «پمپئو»
طراح این
تحریمها و
اپوزیسیون
خودفروخته
سیاسی مهمترین
مشوق تشدید
تحریمها
بوده است. این
اپوزیسیون
وطنفروش و
گماشته اجنبی
خواهان تشدید
این تحریمها
بوده و هر روز
بر طبل جنگ
اقتصادی
کوبیده است، به
این امید که
در نهایت جنگ اقتصادی
تبدیل به جنگ نظامی و
سرانجام با
مداخله
آمریكا موجب
سرنگونی رژیم
جمهوری
اسلامی گردد!
دولت «حسن
روحانی» و كل
نظام سرمایهداری
جمهوری
اسلامی که در اثر
تشدید تحریمهای
اقتصای با
كسری شدید
بودجه روبرو
شدند، به جای
تعرض به طبقه
بورژوا و زالوصفتانی
كه با فساد و دزدی
جیب مردم را
خالی كرده و
تحریمها
باعث تشدید این
نابسامانیها
گشته است، با
افزایش نرخ
بنزین میخواهد
بخشی از این
كسری بودجه را
به زیان مردم
تأمین كند! رژیمی
كه غرق در فساد
و دزدی است و از
مردمش بیش از
دشمن خارجی میترسد،
توان مقابله
با تحریمها و
فشارهای
خارجی را نهدارد
و محكوم به
شكست است .
مبارزه
مردم كه
خودجوش است و سر
ندارد، رهبری
انقلابی
ندارد و در
نتیجه دورنما و
چشمانداز
روشنی هم برای
خروج از این
بنبست ندارد،
اگر به خود نهیاید
وهوشیار نهباشد
تمام جانفشانیها
و حاصل
مبارزاتاش
توسط كركسها
و لاشخوران
بینالمللی
كه كمین كردهاند،
بلعیده خواهد
شد و اوضاع از
همین هم كه
هست وخیمتر
خواهد گشت .
باید
هوشیارانه
مبارزه كَرد و
اشكهای
تمساح آدمخواران
بینالمللی
را به ریشخند
گرفت و حساب
اهداف و صف
خود را از
آنها جدا كَرد
و مستقل و
متحد و
آگاهانه به
مبارزه خود
ادامه داد.
حزب كار ایران
(توفان )
از مبارزه
مردم ایران بر
علیه رژیم
جمهوری اسلامی
و بر علیه
گرانی، فساد،
دزدی، فقر و فلاكت
و سركوب عمیقاً
حمایت میكند
حزب كار ایران
(توفان)
سركوب و كشتار
مردم را شدیداً
محكوم میكند
و همبستگی خود
را با خانوادههای
جانباخته
ابراز میدارد!
سرنگونی
رژیم سرمایهداری
جمهوری
اسلامی ایران فقط
به دست مردم
ایران!
دست
امپریالیسم
آمریكا از
ایران و منطقه
كوتاه باد!
زنده باد
سوسیالیسم، این
پرچم رهائی
بشریت!
حزب كار ایران
(توفان )
یكشنبه ٢٦
آبان ١٣٩٨
كانال رسمی
تلگرام
وابسته به حزب
كار ایران –
توفان
***
«به زودی
سیل دهها
میلیون گرسنۀ
ایرانی همه
چیز را ویران
میکند»
«سعید
معیدفر»،
جامعه شناس
مقیم ایران در
گفتگو با
خبرگزاری
ایلنا دربارۀ
اعتراضات
جاری در کشور
گفته است که
این رویدادها
در قیاس با «جنبش
سبز» و حتی
اعتراضات
دیماه ٩۶
تغییر ماهیت
داده و علاوه
بر جنس سیاسی
آنها عاملان
شرکتکننده
در اعتراضات
نیز کاملاً
تغییر یافتهاند.
«سعید
معیدفر»، گفته
است که ویژگی
مهم جنبش
اعتراضی جاری
این است که
ثمرۀ اقدام
میلیونها
گرسنۀ حاشیهنشینی
است که در دروازههای
شهرهای بزرگ
کشور کمین
کردهاند و
سرخوردگی
آنان نتیجۀ
چهل سال سیاستهای
غلط مقامات
حکومت اسلامی
ایران است.
این جامعهشناس
سپس افزوده
است که گرایش
موسوم به
اصلاحطلب
حکومت اسلامی
نیز چنان بیاعتبار
شده که
توانایی
هرگونه
تاثیرگذاری بر
اعتراضهای
جاری و مهار و
هدایت آنها را
از دست داده
است. (تاکید از
توفان است!)
«سعید
معیدفر» گفته
است : «امروز ما
ماندهایم با
یک اقتصاد
ورشکسته،
فسادها،
تبعیضها و
سیاستهای
غلطی که طی ۳٠
الی ٤٠ سال
باعث تخلیه
روستاها شد.
در حاشیه کلان
شهرهایی که در
آنها ثروت و
منابع اقتصادی
متمرکز شده
لشگر
گرسنگانی شکل
گرفته است که
هر روز برای
هجوم به
کلانشهرها
آمادهتر و با
انگیزهتر
هستند».
«سعید
معیدفر» سپس
ابراز
اطمینان کرده
که این «لشگر
گرسنگان» که
به گفتۀ
کارشناسان به
زودی جمعیتی
بالغ بر ٢٤
میلیون نفر را
تشکیل میدهد
به کلانشهرها
هجوم خواهند
آورد و «باید
هر چه زودتر
برای آن چارهای
اندیشید» هر
چند خود «سعید
معیدفر»
اعتراف کرده
که دیگر وقت
برای چارهاندیشی
باقی نمانده،
زیرا، به گفتۀ
او «نظم و
بنیاد اقتصاد
و سیاست و
فرهنگ و
اخلاقیات در
کشور از بین
رفته است» و
همۀ اصلاحطلبان
به اتهامهای
دزدی و فساد «بی
اعتبار شدهاند».
«سعید
معیدفر» هشدار
داده است که
در ایران
جمعیت «گرسنگان
چنان قدرتی
خواهد داشت که
هیچکس
جلودار آنها
نیست» و خلاصه
اینکه «کشور و
جامعه در مسیر
تندبادهای
شدید» قرار
گرفته است. در
چنین شرایطی
به گفتۀ «سعید
معیدفر»
معترضان و
گرسنگان «مانند
یک سیل همه
چیز را ویران
خواهند کرد».
در
اظهاراتی
جداگانه، «فرشاد
مؤمنی»، استاد
اقتصاد در
دانشگاه
صنعتی شریف،
دیروز یکشنبه
سوم آذرماه در
یک سخنرانی به
استناد به
گزارشهای
رسمی حکومت
اسلامی ایران
گفته است که
جمعیت حاشیهنشین
کشور از مرز
١٩ میلیون نفر
گذشته و تا
سال ١۴۰۰ دست
کم به ٢۳ میلیون
نفر خواهد
رسید. «فرشاد
مؤمنی» سپس
گفته است که
یک سوم جمعیت
کل کشور و دو
سوم جمعیت
زندانهای
کشور را حاشیهنشینان
تشکیل میدهند.
«فرشاد مؤمنی»
برای نشاندادن
درجۀ فقر در
ایران امروز
گفته است که
در سال ١۳۶٧
سرانۀ مصرف
گوشت هر
ایرانی در سال
١٢٢ کیلوگرم
بود در حالی
که این رقم در
سال ١۳٩۰ یعنی
در اوج
درآمدهای
نفتی دولت
احمدی نژاد به
زیر ٤٠ کیلوگرم
کاهش یافت. «فرشاد
مؤمنی» نگفته
است که سرانۀ
مصرف گوشت در
وضعیت کنونی
کشور یعنی در
شرایطی که رشد
اقتصادی به
منفی ١۰ درصد
نزول کرده،
چند کیلو گرم
است.
با
توجه به
اعتراضات به
حق مردم در
آبانماه و کشتار
بیش از ۲۰۰
نفر و هزاران
مجروح و
دستگیری و میلیاردها
خسارت مالی، «سید
علی خامنهای»،
رهبر جمهوری
اسلامی جهت
جلوگیری از
شورشهای
مشابه در آینده
طی سخنانی
پیامی جز
تشدید سرکوب، ارعاب
و خط و نشان
کشیدن برای
مردم جان به
لب رسیده
نداشته است.
رهنمود وی
برای مقابله
با مردم
ناراضی چنین
است:
«در
همه میادین
دفاع سخت،
نیمهسخت و
نرم آماده
باشد
۱-
بسیج در همه
میادین دفاع
سخت، نیمهسخت
و نرم آمادهبهکار
باشد و در همه
محلههای
کشور در مقابل
حوادث
گوناگون
راهبرد و
تاکتیک آماده
داشته باشد.
۲- در
هیچ زمینهای
غافلگیر
نشوید و سعی
کنید در همه
محلهها حضور
داشته باشید.
۳- در
جنگ نرم عکسالعملی
رفتار نهکنید
البته باید
پاسخ دشمن را
داد، اما
همیشه مانند
شطرنجبازی
ماهر یک قدم
از دشمن جلو
باشید و کُنشی
عمل کنید.
۴-
ارتباطات خود
را با مساجد
تقویت کنید،
چرا که بسیج
متولد مساجد
است.
۵- با
مجموعههای
همسو با اهداف
بسیج در
دانشگاهها و
خارج از آن،
همافزایی و
همکاری کنید.
۶-
بسیج در عین
گستردگی چابک
باشد و اسیر
پابندهای
رایج اداری
نشود.
۷-
اطلاعدادن
خدمات بسیج به
مردم.
حال آیا رژیم
جمهوری
اسلامی با
چنین سیاستهای
ورشکسته و بحران
اقتصادی و ژرفش
فقر و شکاف
طبقاتی و نارضایتی
عمومی میتواند
به بقاء نکبتبارش
ادامه دهد و بَر
خَر مراد سوار
باشد؟ رژیم در
بن بست کامل
است و همه
شواهد و قرائن
خبر از توفانهای
بنیانکن میدهد.
خود را برای
تلاطمات
آینده آماده
کنیم!
***
کمیسیون
تجارت
الکترونیکی
سازمان نظام
صنفی رایانهای
تهران برآورد
خود از میزان
خسارتهای
وارد شده به
کسبوکارهای
اینترنتی بر
اثر قطعی
طولانیمدت
سراسری
اینترنت را
منتشر کرد...
کاهش
پرداختهای
اینترنتی و
موبایلی در ۱۰ روز
گذشته بیش از ۲۹۵۰ میلیارد
تومان تخمین
زده میشود.
تخمینزده
میشود کسبوکارهای
متوسط و کوچک
حوزه با کاهش
فروش بیش از ۸۰ درصدی در
روزهای قطعی
کامل اینترنت
روبهرو بوده
باشند
اظهارات مأموران
امپریالیسم
آمریکا به ضرر
مردم ایران
«برایان_هوک»،
رئیس کارگروه
اقدام علیه ایران،
«این میانُبرهائی
که ما
دراختیار
ایرانیها
قرار دادیم،
به بعضی از
ایرانیها
امکان داد تا
بتوانند از
این ابزار
ارتباطی
استفاده کنند و
دیدیم که دهها
هزار ایرانی
از این ابزار
میانُبر
استفاده
کردند. ابزاری
که ما «در طول
یکسال و نیم
گذشته»
کارگزاری
کردیم و این
اجازه داد که
معترضان بتوانند
حتی در زمان
قطع اینترنت
توسط حکومت با
هم ارتباط
برقرار کنند.»
«برایان
هوک» گفت: «ما
بسیار از نحوه
ایستادنمان
در کنار مردم
ایران خرسند
هستیم.»
«مایک
پمپئو»، وزیر
خارجه آمریکا،
در مصاحبه
اختصاصی با
ایران
اینترنشنال،
شبکه فارسی
زبانی که با
دلارهای
عربستان سعودی
تأسیس شده است،
گفت: «دلیل
اصلی اعتراضهای
مردم ایران،
سوء مدیریت
حکومت این
کشور است نه
فشار تحریمها».
«پمپئو»
همچنین دلیل
تحریم
محمدجواد
آذری جهرمی،
وزیر
ارتباطات
ایران را نقش
او در قطع اینترنت
و محرومکردن
شهروندان
ایرانی از
دسترسی به
جریان آزاد
اطلاعات
عنوان کرد. وزیر
خارجه آمریکا
در بخشی از
مصاحبهای که
نسخه کامل آن
روز شنبه از
ایران
اینترنشنال
پخش خواهد شد،
تأکید کرد: «حق
ابتدایی هر
ایرانی است که
آزادانه با
دیگران
ارتباط داشته
باشند». «پمپئو»
با اشاره به
سرکوب اعتراضها
در ایران گفت
که حکومت این
کشور سعی کرده
مردم را از
شنیده شدن
صدای اعتراضشان
محروم کند.
وزیر
خارجه آمریکا
تأکید کرد که «واشینگتن
تلاش کرده تا
شرکتهایی را
که به رهبران
ایران اجازه
میدهند
دسترسی به
اینترنت
داشته باشند، ولی
مردم را از
این امکان
محروم کنند
متوجه این
عملشان بکند».
«دونالد
ترامپ»، رییس
جمهوری
آمریکا، نیز
روز پنجشنبه
۳۰ آبان در
اولین واکنش
خود به
اعتراضات
سراسری در
ایران،
جمهوری اسلامی
را «رژیمی بیثبات»
توصیف کرد که
همزمان با
استفاده از
خشونت برای
سرکوب اعتراضات،
اینترنت را به
روی مردم قطع
کرده است».
این
اظهارات
مأموران
امپریالیسم
آمریکا به ضرر
مردم ایران و
تنها به نفع
خودفروختگان
است که
مبارزات مردم
ایران را به
نوکران اجنبی
وصل کنند. چنین
اظهاراتی به نفع
جمهوری
اسلامی است. امپریالیسم
آمریکا و مزدورانش
به عنوان عامل
خارجی نقش
مهمی در
تحولات
آبانماه بازی
کردهاند. ما
بارها تأکید
کردهایم
هرچه فشار
امپریالیستها،
دروغپراکنی
رسانهها و جریانات
سرسپرده
امپریالیستی
علیه ایران زیادتر
میشود، هر چه
عربده
تهدیدهای آنها
افزایش مییابد،
هرچه دامنه
دسیسههای
آنها برای تجزیه
ایران گسترش
مییابد،
هرچه
فریادهای جنگطلبی
بلندتر میشود
و محاصره
اقتصادی و تحریمهای
کمرشکن
دامنه بیشتری
مییابند،
هرچه خواستهای
قلدرمنشانه
آنها افزایش
مییابد به
همان نسبت
رژیم جمهوری
اسلامی در مقابل
تودهها
تقویت میشود
و سدی بزرگ در
برابر تحولات
دموکراتیک
ناگزیر ایجاد
میگردد که
مردم باید
آنرا از پیش
پای خویش
بردارند. این
تهدیدات
خارجی همواره
مورد سوء
استفاده رژیم
جمهوری
اسلامی برای
متحدکردن
مردم در پشت
سر خود خواهد
بود. این
تهدیدات
ایجاد تمرکز
در دستان
معدودی را توجیهپذیر
میسازد و
جامعه را به
جامعه جنگی
بدل میکند. در
حقیقت
امپریالیستها
بطور عینی در
خدمت تسلط
استبداد در
ایران هستند و
ولایت فقیه را
تقویت میکنند.
زمانی که
اوباما در
آمریکا بر سر
کار آمد و در ابتدا
از تهدیدات
قلدرمنشانه
جرج بوش دست
کشید و مدعی
شد که قصد
حمله به ایران
را ندارد، زمینه
خارجی رشد
مبارزه
دموکراتیک در
ایران فراهم
شد و ما دیدیم
که جنبش
دمکراتیک
بویژه در خرداد
۸۸ تا به چه حد
پا گرفت. بر
عکس زمانی که
فریاد تهدیدهای
اسرائیل
افزایش یافت و
آمریکائیها
مجدداً دست به
دامن سیاست
تجاوزگرانه
جرج بوش شدند،
کار جنبش
دموکراتیک در
ایران با مشکل
روبرو شد. این
تجربه نشان میدهد
که تهدیدات
نظامی، تحریمهای
اقتصادی و اظهارات
ریاکارانه و«دلسوزانه»
نسبت به مردم
ایران بطورعینی
به نفع ارتجاع
داخلی و
به زیان جنبشهای
اعتراضی و دمکراتیک
مردم ایران
است و اعمالش
در خدمت نظام
جمهوری
اسلامی تمام میشود.
این تجربه
نشان میدهد
که
امپریالیستها
به منافع ملت
ایران نمیاندیشند،
بلکه در پی آن
هستند که از
فرصتها
استفاده کنند،
تا از آب گلآلود
ماهی بگیرند.
دفع خطر خارجی
و رفع تحریمهای
غیرقانونی به نفع
جنبش
مطالباتی
است، شرایط را
برای سرنگونی
به دست توده مردم
فراهم میکند.
پس دست
امپریالیسم
آمریکا از ایران
کوتاه باد!
***
سخنی در مورد
«خشونت»، قهر انقلابی
و قهر
ضدانقلابی
طنز تاریخ
این است كه
امروز بسیاری،
حتا رژیم
سرکوبگر و وحشی
جمهوری
اسلامی و برخی
از «چپهای» سابق
نیز از «عدم
خشونت» سخن میگویند
و «خشونت» تظاهركنندگان
را مورد پرسش
قرار میدهند!
گرازهای
جمهوری
اسلامی نیز با
«لقب اشرار» سركوب
تظاهرکنندگان
را توجیه میكنند
و به معترضین اندرز
مبارزه
مسالمتآمیز
و اعتراض «غیر
خشونتآمیز»
میدهند!
نخست اینكه اعمال زور دولتی،
همان قهر سازمانیافته
دولتی علیه معترضین
بیدفاع است.
تبعیت از «صندوق
بینالمللی
پول»، افزایش
نرخ سوخت، اعمال
دیكتاتوری
اقتصادی بر اکثریت
فرودستان
جامعه است. مكمل
این قهر
اقتصادی، قهر
ضدانقلابی
نظامی است، كه
باید دهان
معترضین را بهدوزد،
تا خود را
فاتح این جنگ نابرابر اعلام دارد! جنگی
كه در یك طرف
هزاران معترض
غیرمسلح، ناراضی،
بیكار و گرسنه
و جان به لب
رسیده وجود دارد
و در طرف دیگر
هزاران نیروی
مسلح حافظ مالكان
و اختلاسگران
و سرمایهداران
بزرگ از زمین
و هوا مردم را
به گلوله میبندند
و بنام «اشرار»
سینه آنها را
میشكافند.
در میان
تظاهر كنندگان
حتماً عناصر
نفوذی مزدور و مخرب یا جوانان
عاصی با روحیه
آنارشیستی و
سادهدل، كه
از نیروهای
ارتجاعی و منحرف
خط میگیرند،
وجود دارد و این
فقط شامل حال
اعتراضات
مردمی ایران
نمیشود؛ در اعتراضات
سایر ممالک ضدنئولیبرالیستی
و ضد
دیكتاتوری
نیز به خاطر
فقدان رهبری
سیاسی
اینگونه
عناصر با رفتارهای
آنارشیستی
نیز وجود دارد
و طبعاً به
تکامل و پیشروی
جنبش آسیب میرساند .اما
از این امر
نمیتوان به
این نتیجه
رسید كه میتوان
رژیم جمهوری
اسلامی را
سرانجام با
مبارزات
مسالمتآمیز
تغییر داد و حقوق
ملت را از
حلقوم او بیرون
كشید. بیشک
چنین تفكری از
قهر سازمانیافته
انقلابی تودهها
به عنوان
مامای انقلاب
به شدت میهراسد
و سازش طبقاتی
را در لباسهای
گوناگون
تبلیغ و موعظه
میكند.
باید روشن كرد
عمدهترین سدّ
تكامل پیشرفت
و ترقی مردم
ایران حاكمیت
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی است، كه
باید توسط
مردم سرنگون
گردد و این
خواست سوزان،
سالهاست در
تظاهرات و
تجمعات به ویژه
در اعتراضات
گسترده دی ۱۳۹۶
با نفی همه
جناحهای
رژیم بیان شد
و اكنون نیز با
شعار «گرانی
بهانه است، کل
نظام نشانه
است!» بازتاب
داشته است و نشان
میدهد توده
مردم امیدی به
بهبود
اقتصادی،
سیاسی و اجتماعی
در چارچوب
نظام سرمایهداری
اسلامی نمیبینند
و خواهان
برچیدن آن
هستند. چنین
تغییر بنیانی
از طریق
مسالمتآمیزغیر
ممكن است.
زیرا حاكمیت
سرمایهداری
استبدادی با
چنگ و دندان و با
قوه قهر از
منافع طبقاتی
خود دفاع
خواهد كرد و در
مقابل مردم
غیر متشكل، غیر
سازمانیافته،
بیسلاح و
بدون رهبری
خواهد
ایستاد، حرف
نخست را خواهد
زد و در مقابل
خواست به حق
تودهها عقبنشینی
نهخواهد
كَرد. از اینروی
باید این
آموزش را به
میان تودهها
بُرد كه راه
رستگاری ملت
ایران، راه
سازمان و تشكیلات
و سرانجام
برانداختن
كلیت نظام با
قهر انقلابی
است. نیروی
پیشرو همواره
باید این خط
انقلابی را در
مقابل خط
رفرمیستی و رویزیونیستی،
که سازش
طبقاتی را
موعظه و تودهها
را به تمكین و سازش
و صبر و انتظار
دعوت میكند،
قرار دهد، آنها
را آموزش دهد
و برای تسویه
حساب نهائی
آماده نماید .طبیعی
است كه جنبش
نباید شتابزده
عمل کند، باید
با بررسی دقیق
اوضاع و توازن
قوای طبقاتی
مطالبات مشخص
سیاسی و اقتصادی
را طرح و گام
به گام رژیم
را به عقبنشینی
وادارد و
سرانجام ضربه
نهائی را كه
آنهم بدون
رهبری
انقلابی ممكن
نیست، بر پیكر
رژیم فرود
آورد.
متأسفانه
جنبش در اثر فقدان
رهبری سیاسی
از یکسو و از
سوی دیگر تناقضات
در طرح مطالبات
و خواستهای
تظاهركنندگان،
پخش اخبار
هیجانی و جعلی
از طریق رسانههای
امپریالیستی
و همچنین عدم
توازن قوا، با
شكست روبرو شده
و همیشه دستآوردهای
چنین جنبشهائی
بسیار ناچیز
بوده است.
باید آگاهانه
و سنجیده عمل
كرد و آزادی
را كشان كشان
بهدستآورد.
تبلیغ
ایده قهر
انقلابی به
معنی توسل به
قهر جدا از
توده و
درگیرشدن
مسلحانه با
رژیم در شرایط
كنونی نیست. عقل
سلیم حكم میكند
كه باید از درگیری
قهری زودرس
پرهیز كرد؛
زیرا به نفع
رژیم و به زیان
مردم است. تبلیغ
قهر انقلابی
در مقابل قهر ضدانقلابی
یك خطكشی
روشن با
جریاناتی است
كه با ماهیت
رفرمیستی و
رویزیونیستی
خواهان تغییر
و تحولات
سیاسی و اجتماعی
در چهارچوب
نظام سرمایهداریاند
و از این طریق
با خلع سلاح
روحی تودهها
مبارزات مردم،
به ویژه
كارگران و
زحمتكشان را
به بیراهه و
شكست میكشانند.
قهر انقلابی
تودهها
دارای ماهیت
تدافعی در مقابل
قهر ضدانقلابی
است. این به
معنای تقدیس
عنصر «قهر» در هر
شرایط
اجتماعی
سیاسی نیست.
قهرانقلابی و
سرنگونی رژیم
سرمایهداری
در جهت
استقرار سوسیالیسم
و دیکتاتوری
پرولتاریا و جامعه
کمونیستی است
که در آن دولت
به عنوان قوه
قهریه طبقه
حاکمه با زوال
طبقات برای
همیشه به خواب
خواهد رفت.
توسل به قهوه
قهر برای چنین
هدف بزرگی است
و نه شیفتگی
به قوه قهر. آنان
که به تقبیح «قهرانقلابی»
میپردازند،
عملاً مُبلّغ
قهر و خشونت
ضدانقلاب
سرمایهداری
هستند و جز این
نیز نمیباشد.
***
اسامی
ثروتمندترین
سرمایهداران
ایران
اول:
حسین ثابت
بکتاش، غول
گردشگری
ایران، صاحب
هتل داریوش
کیش که
معماری آن به
سبک تخت جمشید
است. صاحب
گروه هتلهای
ثابت است.
آقای ثابت تا
پنج سال پیش
در جزایر
قناری هفت هتل
(هفت هزار تخت)
داشته است. در
کیش به غیر از
هتل داریوش
چهار هتل «لاله»
و «هلیا» و «پانیذ»
و «تماشا» را صاحب
است او همچنین
کلنگ ساخت هتل
هفت ستاره «کوروش»
در کیش را زده
است. این هتل
تمام تجهیزات
آن با انرژی
خورشیدی کار
میکند و در
خاورمیانه
حرف اول را میزند.
حسین ثابت هم
بزرگترین
شرکت هتلداری
اسپانیا را صاحب
است و خود او
نیز در یکی از
دو جزیره اختصاصی
خود در جزایر
قناری زندگی
میکند. سن او
هم اکنون
هفتاد سال
است.
دومین
فرد ثروتمند
ایران: محمد
جابریان، امپراطور
و غول صنعت
فولاد ایران.
برآورد
ثروت این فرد
بالغ بر پنجاه
هزار میلیارد
تومان است. او
حدود هفتاد
درصد سهام
فولاد ایران
را در اختیار
دارد و فولاد
بکار رفته در
برج میلاد تهران
از کارخانهها
و شرکتهای او
تأمین شده
است.
سومین
فرد ثروتمند
ایران: محمد
صدر هاشمی نژاد،
مخ بیزینس
ایران
هست او اولین
بانک خصوصی ایران،
یعنی بانک
اقتصاد نوین
را تأسیس کرد
و هم اکنون رئیس
هیأت مدیره
بانکهای
اقتصاد نوین
کل کشور است.
همچنین او
مالک و رئیس
بزرگترین
شرکت ساختمانسازی
ایران، یعنی «استراتوس»
هست. ثروت او
را بالغ بر
چهل هزار
میلیارد
تومان تخمین
زدهاند.
چهارمین
ثروتمند ایران:
اسدالله
عسگراولادی،
غول صادرات
خشکبار و پسته
ایران و
رئیس اتاق
بازرگانی
ایران و چین
هست در محافل
غیر رسمی میگویند
که چینیها
اعتبار این
فرد را از رئیس
جمهور بیشتر
میدانند و به
خاطر او هست
که رابطه
اقتصادی با ایران
دارند. صادرات
او سالانه بیش
از صد میلیون
دلار است و
ثروت او را سی
و پنج هزار
میلیارد
تومان تخمین
زدهاند.
پنجمین
ثروتمند
ایران: حاجی
رضا
علاءالدین، غول
تکنولوژی
ایران و
امپراطور
موبایل و گوشی
تلفن همراه
ایران صاحب
بازار بزرگ
علاءالدین در
تهران و مالک
تمام سرقفلیهای
مغازههای
این بازار معروف
تهران هست.
گردش مالی
روزانه در این
بازار بالغ بر
یک میلیارد
تومان است.
ثروت این فرد
بالغ است بر
بیست هزار
میلیارد
تومان.
ششمین
ثروتمند
ایران: علی
انصاری، غول
بازار مُبل
ایران و صاحب
بخشهای
عظیمی از زمینهای
یافتآباد
تهران و رئیس
گروه اقتصادی «تات»
هست. لازم به
ذکر است که انصاری
تا دو سال پیش
عضو هیأت
مدیره باشگاه
استقلال بود و
هم اسپانسر
این باشگاه با
نام بازار مبل
ایران در
اختیار او
بود.
هفتمین
فرد ثروتمند
ایران: حسین
هدایتی،
سهامدار بزرگ
در بازار مُبل
ایران و مالک
صنایع استیل
آذین و
کارخانههای
ورق و
فولادسازی و
بزرگترین
مرکز پرورش
میگو از آن
اوست. همچنین
برجسازی در دُبی
و ساخت وسایل
تزیینی اکثر
برجهای دبی
در اختیار
اوست. همچنین
از او به
عنوان عابر
بانک باشگاه
پرسپولیس نام
میبرند به
طوری که در
یکی از بانکهای
دُبی حدود دو هزار
میلیارد
تومان حساب دارد
و در بانکهای
ایران حتما
بیشتر از این
مبالغ هست.
هشتمین
ثروتمند
ایران؛ محمد
رضا نجاتی، ٣٢
ساله، اهل
ارومیه، مالك
١٠ نفت كش،
١٠ برج در
تهران، سهام
دار ٣ بانك،
هفتصد
آپارتمان در
تهران، دویست
آپارتمان در
اصفهان، ده
هزارمتر ویلا
در شمال،
سهامدار کارخانه
شیشه در
همدان. بعضی
از نزدیکانش
گردش پول این
شخص را ٥٠
میلیارد در
روز میدانند
او علاقه
زیادی به
مسافرت ندارد
و بیشتر در
ارومیه میگذراند.
به دلیل مسایل
امنیتی گاهی
با اتوبوس و
پیاده رفت و آمد
میكند. بعضیها
او را از غولهای
ثروتمند
ایران به شمار
میآورند، به
طوری که شرکت
چینیها به
اعتبار او
احترام میگذارند.
با توجه به
ادلههای
موجود این فرد
بیش از بیست
هزار میلیارد
تومان ثذوت
دارد. او ٣٢
ساله و مجرد
میباشد.
***
اینها
فقط چند نمونه
از انباشت
ثروت است كه
در دست تعدادی
از سرمایهداران
متمركز شده
است. این ثروت
عظیم ناشی از
ذات و هنر و زیركی
فردی نیست،
مولود نظام
سرمایهداری
ایران است كه
با پشتوانه و
حمایت دستگاه حاكم،
رانتخواری و اختلاس
و دزدیهای «شرعی»
بر حسب «قوانین
اقتصادی
بازار آزاد نئولیبرالی
رها از قید و بند
دست پاگیر
دولتی» بدست
آمده است.
ماهیت
نظامهای
اقتصادی و سیاسی
را نه بر اساس
شكل ظاهر آن،
شكل مذهبی یا
سكولار، بلكه
ایدئولوژی و
نوع مالكیت و
قوانین حاصل از
آن باید سنجید
و مورد تبیین
قرار داد.
نظام
سرمایهداری
ایران سوای
تفاوتهای
روبنایی جدا
از سایر نظامهای
سرمایه داری
در جهان نیست .
نظام
غیر ایدئولوژیك
دروغ
سردمداران
نظام سرمایهداری
است كه نظام
تحت رهبری
طبقه كارگر را
ایدئولوژیك و خود
را غیر
ایدئولوژیك
تبلیغ و به
خورد توده
مردم میدهند.
***
بهنفع
مردم!
حسن
روحانی گفت
«افزایش نرخ
بنزین به نفع
مردم است».
نرخ
بالاتر به نفع
مردم است
غارت
کشور به نفع
مردم است
جمع
چاچول رئیس
دولت و
خدعه
رهبر به نفع
مردم است
باند
آقاها و
آقازادهها
ایل
غارتگر به
نفع مردم است
هرچه
بیش از پیش
تقویّت شود
این
ژن برتر به
نفع مردم است
ضعف
مستضعف به سود
مملکت
کبر
مستکبر به نفع
مردم است
نیست
گر در سفرهها
یک نان خشک
چشمهای
تَر به نفع
مردم است
آدم
بافهم و دانش
در اوین
شیخ
بر مَنبَر به
نفع مردم است
این
وقاحتهای
جاری بر زبان
های
گوش کر! به نفع
مردم است
باز
روحانی سخن سر
میدهد
لابد
این عَرعَر به
نفع مردم است
هادی
خرسندی
***
در جبهه
نبرد طبقاتی
اخبار
و گزارشات کارگری
آبانماه ۱۳۹۸
در
حالی که در
مهرماه
اعتراضات و
اعتصابات کارگران
و مزدبگیران
بیوقفه
ادامه داشت،
سیاستهای
نئولیبرالی
دولت و
امپریالیستها،
تحریمها،
شکافهای
طبقاتی، خط
فقر، سبد
معیشتی،
گرانی، تورم،
بیکاری و …
فاصله اکثریت
مردم زیر خط
فقر را با
طبقات فوقانی
جامعه بیشتر
کرد و از طرف
دیگر مبارزات
مردم علیه
رژیم سرمایهداری
جمهوری
اسلامی در
آبانماه را
شدت بیشتری بخشید.
آمار به ثبت
رسیده از
تجمعات
اعتراضی در
مهرماه
امسال، در ۵۹
شهر و منطقه
صنعتی از ۲۰۰
اعتراض گذشت.
و از آنجایی
که حاکمیت نه
اراده و نه
توان پاسخگوئی
به مطالبات
مردم را دارد
و همچنین نمیخواهد
به وضعیت
نابسامان
مردم رسیدگی
کند، تنها با
فریب و سرکوب،
تلاش دارد تا
سیاستهای
نئولیبرالی
دولت و سازمانهای
مالی جهانی را
به مورد اجرا
بهگذارد،
اعترضات و
اعتصابات را
سرکوب نماید؛
بهشت موعود را
برای مسئولان
و سرمایهداران
بر روی زمین بهسازد
و زمینه ورود
سرمایه خارجی
را فراهم نماید.
طبیعی است
نظامی که مسئولین
آن برای راحتی
آقازادگان و
نازپروردگان
سرمایهداران،
دست به ایجاد
مدرسهها و
دانشگاههای
خصوصی و
آنچنانی میزنند
و حقوقهای
نجومی برای
خود و
اطرافیان و
فرزندان و نور
چشمیهایشان
تعیین میکنند،
نمیتوانند
سیاست دیگری
جز تعیین قیمت
اجناس با دلار
و تعیین اُجرت
کارگران و
مزدبگیران با ریال
اتخاذ کنند.
اینان فقط به
فکر پایمالکردن
حقوق محرومین
هستند تا بر
روی شانههای
کارگران و
زحمتکشان کاخهای
خود را بنا
کنند. در
آبانماه بعد
از گرانی نان،
گوشت، مرغ،
تخم مرغ و
دیگر اقلام
مصرفی و پایینآمدن
قدرت خرید
مردم، قیمت
بنزین سه
برابر شد. و به
همین علت
اگرچه
آبانماه نیز
با اعتصاب و راهپیمائی
و اعتراضات
دیگر شروع شد،
ولی با درگیریهای
خونین در اقصی
نقاط کشور به
پایان رسید که
در ذیل به
بخشی از آنها
نظری میاندازیم:
زندانیان
جنبش کارگری
«ندا ناجی»
از بازداشتشدگان
روز کارگر
هنوز در بند
است. از
بازداشتشدگان
روز کارگر یک
نفر هنوز حتی
به صورت موقت
هم آزاد نشده
است. فقط در ۶
ماه گذشته
صدها نفر از
فعالین حوزههای
مختلف احضار، بازداشت
و زندانی شدهاند.
این عزیزان در
مجموع به ۱۰۲۷
سال زندان و ۱۵۰۰
ضربه شلاق
محکوم شدهاند.
اگر چه بر اثر
حمایت از آنها
و فعالیت برای
آزادی ایشان
عدهای از آنها
آزاد و یا
آزادی موقت را
به دست آوردهاند،
ولی هنوز
بسیاری از آنها
در زندان بسرمیبرند
و یا در
انتظار
محاکمه در بیدادگاه
هستند که میبایست
برای آزادی بی
قید و شرط
تمامی آنها و
دیگر
زندانیان
سیاسی کوشا
باشیم و از
پای نهنشینیم!
۱ آبان
ساعت
چهار صبح،
پلیس اطلاعات
و امنیت شوش
به منزل «عماد
کثیر»، کارگر
نیشکر هفت تپه،
هجوم بُرد و
ایشان را بازداشت
کرد. سندیکای
کارگران نیشکر
هفتتپه این
حرکت ضد
انسانی را
محکوم کرده و
خواستار
آزادی فوری «عماد
کثیر» و دیگر
بازداشتشدگان
هفتتپه شد.
«عاطفه
رنگریز»، که
در اعتراض به
رویههای
غیرقانونی و
فراقانونی در
طول بیش از ۵
ماه بازداشت
خود از تاریخ
۲۴ مهر به اعتصاب
غذا دست زده
بود، با توجه
به پذیرش
وثیقه، پس از
۷ روز اعتصاب
غذای خود را
شکست.
۷ نفر از
کارگران
بازداشتی
آذرآب با قید
وثیقه آزاد
شدهاند، اما
همچنان از
وضعیت سایر
کارگران
بازداشتی خبری
در دست نیست.
۳ آبان
«سپیده
قلیان»،
دانشجوی
دامپزشکی
دانشگاه
دزفول که
اخیراً به
١٨سال حبس
محکوم شده
است، از روز
یکشنبه ٢٨
مهرماه دست به
اعتصاب غذای
خشک زد. یکی از
مطالبات وی در
جریان این
اعتصاب، حضور
هیأت منصفهای
از قوه قضائیه
در زندان قرچک
و رسیدگی به وضعیت
اسفبار این
زندان عنوان
شده است.
۴ آبان
«ساناز
الهیاری»، «امیر
امیرقلی»، «عاطفه
رنگریز»، «محمدحسین
محمدی فر» و «مرضیه
امیری» با
قرار وثیقه
آزاد شدند و
مورد استقبال
جمع کثیری از
اعضای
سندیکای
کارگران شرکت
واحد و فعالین
کارگری و
دانشجویی
قرار گرفتند. «سپیده
قلیان» نیز با
قرار وثیقه از
زندان آزاد
شد.
وثیقههای
سنگین برای کارگران
و حامیان
کارگران! - «اسماعیل
بخشی» هفتصد و
پنجاه میلیون
تومان! - «ساناز
الهیاری» هفتصد
و پنجاه
میلیون تومان!
- «امیر
امیرقلی»
هفتصد و پنجاه
میلیون تومان!
- «مرضیه امیری»
هفتصد و پنجاه
میلیون تومان!
- «عاطفه
رنگریز» یک
میلیارد
تومان! - «سپیده
قُلیان» پانصد
میلیون تومان!
- «عسل محمدی»
پانصد میلیون
تومان! و این
در حالیست که
شرکت نیشکر
هفت تپه فقط و
فقط با مبلغ
تقریباً دو برابر
میزان وثیقهها
یعنی «ده
میلیارد
تومان» غارت
شده است.
۷ آبان
اتحادیه
آزاد کارگران
ایران ضمن
شادباش به خاطر
آزادی موقت
دستگیرشدگان
اول ماه مه،
هفت تپه،
آذرآب و
خانوادههای
ایشان، ادامه
بازداشت
ظالمانه «ندا
ناجی» را که
بدون هیچ
محاکمهای
ماهها، در
بازداشت به سر
میبرد،
محکوم و
خواهان آزادی
وی و دیگر
بازداشتشدگان
هفت تپه و
دیگر کارگران
زندانی شد.
۸ آبان
«اسماعیل
بخشی» به طور
موقت از زندان
اوین آزاد میشود.
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت
تپه، آزادی موقت
«اسماعیل بخشی«
را به خانواده
و بستگان او
به کارگران
هفتتپه و
تمام کارگران
و مردم
زحمتکش، به
تشکلهای
کارگری و
فعالین و
مدافعان
کارگران، تبریک
و شاد باش
گفته و
خواستار
پایان دادن به
پروندهسازی
علیه کارگران
هفت تپه از
جمله «علی
نجاتی»، عضو
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
شد.
«محمد
خنیفر» دیگر
نماینده
کارگران
نیشکر هفت تپه
به ۶ سال
زندان محکوم
شد.
۱۱ آبان
«عسل
محمدی» نیز از
زندان اوین
آزاد شد.
سندیکای
کارگران نیشکر
هفت تپه ضمن
تبریک به
خانواده او،
کارگران، و فعالین
کارگری،
خواهان پایاندادن
به پروندهسازی
برای تمامی
کارگران و فعالین
کارگری و دیگر
فعالان در
عرصه صنفی و اجتماعی
شد.
۱۲ آبان
۱۰۹۵ روز
از حبس «محمود
بهشتی»، یکی
از شریفترین
معلمان ایران،
گذشت. «محمود
بهشتی» در
حالی وارد
چهارمین سال
از دوران حبس
خود میشود که
به علت شرایط
بد زندان و
اعتصاب
غذاهای مکرر
در سال ۹۵
نیاز مبرم به
خدمات درمانی
بیرون از زندان
دارد. در حالی
که آزادی
مشروط شامل
این معلم
شرافتمند میشود،
برای چندمین
بار با آزادی
ایشان مخالفت شده
است.
۱۴ آبان
کمیته
هماهنگی برای
کمک به ایجاد
تشکلهای
کارگری نیز
ضمن شادباش به
خانوادههای
محترم آزادشدگان
و تمامی
کارگران
آگاه، خواهان
آزادی فوری و
بدون قید و
شرط «ندا ناجی»
و مختومه
اعلامشدن
پروندههای
این کارگران و
فعالان و همه
کارگران حقطلب
و زندانی شد.
۱۶ آبان
شماری
از فعالان
سیاسی و مدنی
با انتشار
نامهای، ضمن
هشدار نسبت به
از دسترفتن
سلامت «آرش
صادقی» و قرار
گرفتن او در
شرایط
خطرناک، که هر
لحظه امکان
دارد منجر به
اتفاق جبرانناپذیری
شود، خواهان
اعزام فوری
این زندانی سیاسی
از زندان
رجایی شهر به
مراکز درمانی
تخصصی شدند. «آرش
صادقی» از
سرطان
استخوان رنج
میبرد و
پزشکان بارها
تأکید کرده
بودند که شیمی
درمانی و عمل
جراحی باید با
مراقبتهای
ویژه ۲۰ تا ۳۰
روزه در
بیمارستان
باشد، نگهداری
او در زندان
مخاطرهآمیز
است.
۱۷ آبان
کانون
نویسندگان
ایران درباره
حکم زندان دو
تن از اعضا
کانون بیانیهای
صادر کرد که
در آن آمده
است: «در ادامه
خشونتهای
گسترده،
سرکوب،
بازداشت و
صدور احکام سنگین
برای
کارگران،
روزنامهنگاران
و فعالان حقوق
کارگری که در
جریان اعتصابها
و اعتراضهای
مسالمتآمیز
خواستار حقوق
و مطالبات خود
بودند و پیرو
سیاستهای
منکوبکننده
دستگاههای
امنیتی و
قضایی، در
تاریخ ۶
اردیبهشت ۱۳۹۸
علیرضا ثقفی
خراسانی، عضو
کانون
نویسندگان
ایران و کانون
مدافعان حقوق
کارگر و هاله
صفر زاده،
معلم، فعال
کارگری و عضو
کانون نویسندگان
ایران به
همراه هفت تن
دیگر از
فعالان کارگری
در پارک جهان
نمای کرج
بازداشت
شدند، بهقرار
گزارشها بهجز
این دو عضو
کانون
نویسندگان و
پروین محمدی،
سایر بازداشتشدگان
پس از ساعاتی
بازجویی و
آزاد شدند. …
کانون
نویسندگان
ایران با دفاع
از حق ایجاد
سندیکا،
انجمن،
اتحادیه،
جمعیتها و
دفاع از حق
ابراز نظر،
اعتراض و
آزادی بیان
همه افراد و
تشکلها،
اتهامهای
وارده را بهشدت
محکوم کرده و
خواهان لغو
فوری و بیقیدوشرط
حکمهای
صادره است.»
۱۸ آبان
سی
و یكمین روز
نافرمانی «محمد
حبیبی»، «فرهاد
میثمی»، «برزان
محمدی» و «مهدی
مسكین نواز»
در اعتراض به
تضییع حقوق
زندانیان در اوین.
در پی این
اعتراض «محمد
حبیبی» و «فرهادمیثمی»
ممنوع
الملاقات شده
اند.
۹
زندانی سیاسی
در راستای به
دستآوردن
امکانات
درمانی برای
زندانیان
سیاسی بیانیهای
صادر کردند که
در آن آمده
است: «همچنین
ما زندانیان
سیاسی بند ۸
اوین با امضای
این بیانیه به
عنوان دومین
بیانیه مشترک
در طول سه ماه
گذشته، بر عزم
راسخ خود در
مبارزه برای تأمین
بیمه درمانی
زندانیان و
درمان آنان در
مراکز درمانی
مجهز پای میفشاریم
و بدین وسیله
بار دیگر مردم
آزاده ایران و
نهادهای بینالمللی
حقوق بشری را
جهت جلوگیری
از وقوع فاجعهایی
هولناک در
زندانهای
کشور به
استمداد میطلبیم.
فردا برای
جلوگیری از
مرگ خاموش و
دردناک
هزاران
زندانی دیر
است».
۲۰ آبان
«علی
نجاتین، عضو
سندیکای
کارگران هفتتپه
و کارگر
بازنشسته در دادگاهی
فرمایشی
محاکمه شد.
دو اتهام واهی
«علی نجاتی»،
اجتماع و
تبانی برای
ارتکاب جرم بر
ضد امنیت
داخلی و خارجی
کشور و فعالیت
تبلیغی علیه
نظام میباشد.
برخوردهای
غیرقانونی
قاضی «مقیسه»
باعث شد که «علی
نجاتی» در
دادگاه دو بار
از قرص زیر
زبانی
استفاده کند.
سندیکای کارگران
نیشکر هفتتپه
برگزاری این
دادگاه
فرمایشی و ضد
کارگری را
محکوم کرده و
خواهان بستهشدن
همه پروندههای
کارگران هفت
تپه شد.
۲۱ آبان
چهار
تن از مادران
پارك لاله با
اسامی «ژیلا
مكوندی»، «عشرت
بستجانی»، «زهرا
رفیعی» و «راحله
راحمیپور»
توسط نیروهای
امنیتی
بازداشت شدند.
۲۷ آبان
«سها
مرتضایی»،
دانشجوی
ستارهدار،
شب گذشته به
همراه «امیر
فرصتی»،
دانشجوی
موسیقی
هنرهای زیبا و
«نرگس باقری»، از
دانشگاه هنر
در خوابگاه
دانشجویی
بازداشت شدند.
هفت تپه
۱ آبان
تجمع
و تحصن
اعتراضی
کارگران نیشکر
هفت تپه در سی
امین روز
اعتراض، به
اخراج همکاران
خود، خصوصیسازی
شرکت و برای
آزادی
کارگران
زندانی.
۱۱ آبان
حدود
صد نفر از
کارگران
بازنشسته
نیشکر هفت تپه
امروز صبح
یازده آبان،
روبروی دفتر
مدیریت شرکت
جهت دریافت
سنوات سالهای
۹۶ و ۹۷ دست به
تجمع زدند.
۱۴ آبان
تجمع
اعتراضی جمعی
از کارگران
نیشکر هفت تپه
در اعتراض به
عدم دریافت
مطالبات مزدی
خود ازجمله حق
بیمه و سنوات،
در مقابل دفتر
مدیریت این
شرکت.
۱۵ آبان
تجمع
و اعتصاب
کارگران کارد به
استخوان
رسیده نیشکر
هفت تپه در
مقابل
ساختمان
مدیریت شرکت
در اعتراض به
پاسخ نگرفتن
مطالبات خود.
۱۷ آبان
تعداد
زیادی از
کارگران در
تجمع اعتراضی
و اعتصاب در
مقابل دفتر
مدیریت شرکت
تجمع کردند.
سندیکای
کارگران
نیشکر هفتتپه
اعلام کرد:
این کارگران
مانند روزهای
قبل بر
مطالبات خود تأکید
کرده و
خواستار
احقاق حقوق
خود شدند. اهم مطالبات
کارگران هفت
تپه بدین شرح
است: ۱ - پرداخت
فوری و بدون
قید و شرط
حقوق و مزایای
معوقه. ۲ - توقف
فوری تجزیه
املاک شرکت و
توقف واگذاری
هرگونه اموال
و املاک به
دیگران.۳ - لغو
خصوصیسازی و
واگذاری شرکت
به دولت با
نظارت نمایندگان
مستقل
کارگران هفت
تپه.۴ - بازگشت
به کار تمامی
همکاران
اخراجی.۵ - لغو
احکام صادره و
تعقیب قضایی
علیه همکاران
و حامیان
کارگران.
۱۸ آبان
ششمین
روز از دور
جدید اعتصاب
کارگران
نیشکر هفت تپه
برگزار شد و
تعداد زیادی
از کارگران که
عمده آنان از
بخش کشاورزی
بودند، در
اعتصاب شرکت
کرده بودند.
۱۹ آبان
جمعی
از کارگران
مجتمع کشت و
صنعت هفت تپه
که تعدادشان
بیش از ۵۰۰ تن
برآورد شده
است، در
اعتراض به عدم
رسیدگی به
مطالباتشان،
در مقابل دفتر
مدیریت این
شرکت دست به
تجمع زدند.
۲۱ آبان
کارگران
بخش کشاورزی
مجتمع هفت تپه
در اعتراض به
پرداختنشدن
مطالبات مزدی
خود بار دیگر
مقابل محل کار
خود تجمع
کردند.
۲۲ آبان
بیش
از هزار نفر
از کارگران
نیشکر هفت تپه
در اعتراض به
پرداختنشدن
دستمزدهای
خود و همچنین
نداشتن امنیت
شغلی و بازگشت
به کار همکاران
اخراجی خود، و
برچیدهشدن
بخش فاسد
خصوصی، دست به
اعتراض و
راهپیمایی
زدند.
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
از اعتصاب
کارگران به
جان آمدهی نیشکر
هفت تپه حمایت
میکند و
خواهان
رسیدگی فوری
به خواستههای
کارگران و
توقف پرونده
سازی علیه
کارگران و
آزادی بیقید
و شرط شان میباشد.
۲۳ آبان
تمامی
بخشهای کشت و
صنعت نیشکر
هفت تپه، در
اعتراض به
واگذاری شرکت
به بخش خصوصی
که باعث عدم
امنیت شغلی
کارگران شده
است، و همچنین
تمدید و تجدیدنشدن
به موقع
دفترچههای
درمانی
کارگران و
پرداختنشدن
بیش از دو ماه
دستمزد و عدم
بازگشت به کار
همکاران
اخراجی و در
نهایت پایاندادن
به پروندهسازیهای
مختلف علیه
فعالان
کارگری دست به
اعتراض و
اعتصاب زدند.
بازنشستگان
دعوت
به تجمع
اعتراضی در ۱۹
آبان با امضاء
بیش از ۳۰
تشکل مستقل
شاغلان و
بازنشستگان
کشوری، لشگری
و تأمین
اجتماعی. در
این دعوتنامه
آمده است که:
«ما بازنشستگان
بار دیگر در
مقابل بیتوجهی
مسئولان، در
یک حرکت
متحدانه، در
مصاف با
شرایطی بیسابقه
از فقر و
فلاکت تحمیلی
تجمع خواهیم
کرد. … تنها راه
برون رفت از
شرایط فعلی
اتحاد و
یکپارچگی
بازنشستگان و
همه مزد
بگیران حول
مطالبات
مشترک، با
حضور گسترده و
خستگیناپذیر
در تجمعات و اعتراضات
بطور مستمر میباشد.
در پی فراخوان
تجمع گروههای
بازنشستگان،
ما امضاءکنندگان
این بیانیه،
روز یکشنبه ۱۹
آبان، مقابل
مجلس و سازمان
برنامه و
بودجه گرد هم
خواهیم آمد و
دادخواهی خود
علیه وضعیت
غیر قابل تحمل
موجود را تا رسیدن
به مطالبات به
حقمان همگام
و همصدا فریاد
خواهیم زد».
۷ آبان
گروهی
از
بازنشستگان
فولاد در
ادامه پیگیری مطالباتی،
فراخوانی
برای برگزاری
تجمع دادهاند.
در این
فراخوان از
عموم
بازنشستگان
فولادی و
معدنی خواسته
شده در تاریخ ۹۸/۸/۱۲
جلوی وزارت
تعاون و رفاه
در تهران تجمع
نمایند.
۱۲ آبان
تجمع
جمعی از
بازنشستگان
فولاد در اعتراض
به پرداختنشدن
مطالبات
معوقه خود در
مقابل وزارت
تعاون و کار
در تهران.
۱۹ آبان
بازنشستگان
سراسر کشور با
حضور در تجمع
اعتراضی به
شرایط سخت
اقتصادی و
معیشتی و بیتوجهی
و بدقولی و
عهدشکنی
دولت، مجلس و
رئیس سازمان
برنامه و
بودجه،
شعارهائی حقطلبانه
سر دادند.
نیروهای لباسشخصی
و پلیس ضدشورش
از همان ساعات
اولیه در اماکن
برگزاری تجمع
حضوری پُر رنگ
داشتند. در
این تجمع
قطعنامهای
صادر شد که در
آن میخوانیم:
«به دنبال
حرکتهای
مطالبهگرایانه
قبلی و نظر به
این که دولت و
مجلس همچنان
بر عدم اجرای
قانون و استمرار
تبعیض در حق
ما
بازنشستگان مُصر
میباشند، بار
دیگر دست در
دست هم
یکپارچه به
مصاف با فرق و
تبعیض برآمده
و خواستار
برقراری
عدالت و اجرای
قانون هستیم. …
ما باز
نشستگان
امروز در این
مکان در تجمع
اعتراضی خود
بار دیگر
مطالبات خود
را طرح کرده و
تلاشمان را
تا رسیدن به
همه آنان
ادامه خواهیم
داد...». نیروهای
سرکوبگر
امنیتی ۲۰ نفر
از
بازنشستگان
عزیز را
دستگیر کردند.
شورای
بازنشستگان
ایران
پیرامون
لشگرکشی علیه
تجمع
بازنشستگان
بیانیه صادر
کرد که در آن آمده
است: « …
بازنشستگانی
که پس از سالها
زحمت، با توجه
به صندوقهای
غارتشده و
معیشت چهار
برابر زیر خط
فقر، وضعیت
نابسامان
درمان و
بهداشت زندگی
میکنند،
چیزی برای از
دست دادن
ندارند که با
این فشارهای
سیستماتیک به
عقبنشینی تن
دهند. ما ضمن
محکومنمودن
این لشگرکشی
شدید علیه
بازنشستگان
به نهادهای
مسئول اعلام
میداریم که
این تعرض
آشکار به
مطالبهگری
بازنشستگان
بیپاسخ
نخواهد ماند و
تا رسیدن به
خواستههایمان،
همچنان به
پیگیری مطالبات
خود ادامه
خواهیم داد».
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
حمله به تجمع
اعتراضی
بازنشستگان در
مقابل مجلس را
قویاً محکوم
کرده و
خواستار
آزادی فوری و
بی قید و شرط
تمام بازداشتشدگان
میباشد.
۲۱ آبان
جمعی
از
بازنشستگان
در اعتراض به
عدم رسیدگی به
مطالبات خود
در مقابل
ساختمان مجلس شورای
اسلامی در
تهران دست به
تجمع زدند که
با یورش
نظامیان و
نیروهای
امنیتی و لباس
شخصیها
سرکوب شد.
آذرآب
۱ آبان
اتحادیه
جهانی صنایع
با فرستادن
نامهای به «حسن
روحانی»، از
کارگران
آذرآب اراک
اعلام حمایت
نموده و اعتراض
خود را به
سرکوب
کارگران
اعلام داشت.
در این نامه
آمده است: «یک
بار دیگر،
اتحادیه جهانی
صنایع از دولت
ایران میخواهد
تا از
استانداردهای
اصلی کار ملی
و بینالمللی
پیروی کند و
به تبع آن، به
سرکوب کارگران
که از حق
قانونی خود
برای تجمع
مسالمتآمیز
در ملاء عام
استفاده میکنند،
خاتمه داده و
فوراً تمام
کارگران آذرآب
را آزاد کنید».
۳ آبان
رئیس
شورای اسلامی
کار آذرآب از
تداوم
بازداشت ۳ تن
از کارگران
این شرکت از
میان ۴۱ کارگر
بازداشتی این
مجموعه خبر
داد و گفت یک
کارگر دیگر
نیز برای روز
شنبه به پلیس
امنیت احضار
شده است. ۲۱ تن
از کارگران
واحد صنعتی
آذرآب در جریان
تجمع اعتراضی
روز ۲۸ مهرماه
که با دخالت نیروهای
پلیس به خشونت
کشیده شد و
تعدادی دیگر
نیز پس از
احضار در
روزهای پس از
تجمع بازداشت
شده بودند.
۶ آبان
سه
کارگر
بازداشتی
آذرآب اراک با سپردن
وثیقه آزاد
شدند. بر این
اساس تمام ۴۲
کارگر آذر آب
که در جریان
اعتراضات
بازداشت شده
بودند، آزاد
شدند.
۱۱ آبان
کارگران
کارخانه
آذرآب در
ادامه
اعتراضات دامنهدارشان
نسبت به
بلاتکلیفی
شغلی و معیشتی
دست به تجمع
مقابل
ساختمان
مدیریت شرکت
زدند. اعتراضهای
کارگران
آذرآب نسبت به
بلاتکلیفی
شغلی و معیشتی
و وعدههای
توخالی
مسئولان
همچنان در این
واحد صنعتی
ادامه دارد.
کارگران
آذرآب در راه
دستیابی
مطالباتشان
مبنی بر تعیین
تکلیف با سهامداران
و پرداخت فوری
حقوق ماههای
شهریور و
مرداد کماکان
از رفتن بر سر کار
خودداری میکنند.
هپکو
۱۴ آبان
بعد
از کِشوقوسهای
فراوان در
رابطه با
خصوصیسازی
هپکو و ایجاد
مشکلات متعدد
برای این شرکت،
در نهایت
متأسفانه ۱۴
آبان ماه بیش
از ۱۲ میلیارد
سهم این شرکت
تولیدی
دوباره به
سازمان خصوصیسازی
واگذار شد و
با این کار
رژیم اسلامی
نشان داد که
مرغ یک پا
دارد و تصمیمی
برای پایاندادن
به «خصوصی
سازی» و یا در واقع
به «غارت»
ندارد و مُلاخوری
ادامه خواهد
داشت و
کارگران میبایست
به مبارزه
متحد و متشکل
خود ادامه
دهند.
شرکت
واحد
۶ آبان
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران با صدور
بیانیهای
برخوردهای
پلیسی،
امنیتی با
کارگران
نیشکر هفت
تپه، هپکو،
آذر آب و دیگر
بخشهای کشور
را محکوم ساخت
و خواستار
آزادی بازداشتشدگان
گردید. در این
بیانیه آمده
است: «...با خصوصیسازی
سرمایههای
کشور را به
تاراج بردهاند
و کارخانههای
بزرگ و مهمی
نظیر نیشکر
هفتتپه و
هپکو، آذرآب و
... را که از نظر
تولید در
خاورمیانه
مطرح بودند، به
ورشکستگی
کشاندهاند و
کارگرانی چون «اسماعیل
بخشی» را که
مخرببودن
سیاستهای
خصوصیسازی و
بیلیاقتی
مدیران را
فریاد زد، به
اتهامات واهی
به زندان
کشاندند و از
سر استیصال
شوهای
تلویزیونی
ورشکسته برای
گمراهکردن
مردم براه
انداختند. …
سندیکای
کارگران شرکت
واحد اتوبوسرانی
تهران و حومه
خود طعم تلخ
سرکوب زندان و
پروندهسازی
و نمایشهای
تلویزیونی از
سوی نهادهای
امنیتی و صاحبان
قدرت را
سالیان سال
چشیده و با
این وجود تا امروز
همچنان از
حقوق کارگران
دفاع کرده است
و اتحاد و همبستگی
را به خوبی
تجربه کرده
است. پس به
کارگران
نیشکر هفت تپه
و هپکو و
آذرآپ نوید میدهد
در صورت
همبستگی و
اتحاد قطعاً
به خواستههای
به حقتان
خواهید رسید.
ما باید این
واقعیت را بهپذیریم که
کارگران باید
روی خودشان و ایستادگی
و مقاومتشان
حساب کنند،
چرا که در چهل
سال گذشته
ثابت شده است
که هیچ اراده
و برنامه
اقتصادی
تاکنون چه از
طرف حاکمیت و
چه از طرف
دولتهای
مختلف برای
ساماندادن
به وضعیت
اسفبار
معیشتی
کارگران وجود
نداشته و
نخواهد داشت و
هرگز روزی
نبوده است که
از روز قبل
وضعیت
مزدبگیران و
کارگران بهتر
شده باشد؛ بنا
به درک همین
وضعیت،
کارگران باید
بسوی ایجاد
تشکیلات
مستقل از
کارفرماها و
دولت و نهادهای
دولتی همچون
خانه کارگر و
شوراهای اسلامی
کار حرکت کنند
تا سازمانیافته
برای معیشت و
زندگی بهتر
تلاش نمایند».
فرهنگیان
۱۲ آبان
تعدادی
از معلمان حقالتدریس
و نهضت
سوادآموزی،
در اعتراض به
عدم تبدیل
وضعیت استخدامی
و وضعیت
معیشتی خود،
در مقابل مجلس
تجمع کردند.
آنها خواستار
تعیین تکلیف
وضعیتشان
شدند.
تجمع
سرباز معلمان
در مقابل مجلس
۱۳ آبان
تعدادی
از معلمان حقالتدریس
و نهضت سواد
آموزی با تجمع
در مقابل مجلس
خواستار تعیین
تکلیف وضعیتشان
شدند.
۲۳ آبان
بیانیه
حمایت بیش از
دویست نفر از
فعالان صنفی
معلمان از
آقای «حمید
رحمتی»، معلم
و فعال صنفی
شهرضا.
کارگران
دیگر
۱ آبان
در
روزهای گذشته
تقریباً یک
روز در میان،
اعتراض
کارگران
کارخانه کنتورسازی
ایران ادامه
داشته است.
کارگران با
انتقاد از
بلاتکلیفی
ایجاد شده،
خواستار
بازگشت به
زیرمجموعه
دولت هستند و
مهمترین
مطالبه آنها
خلع ید از بخش
خصوصی و دولتیشدن
مجموعه است.
کارگران
شرکت پاژن در
نسیم شهر در
اعتراض به دریافتنکردن
۷ ماه حقوق
خود تجمع
اعتراضی و اعتصاب
کردند.
کارگران
فضای سبز
شهرداری
شاهین شهر در
اعتراض به لغو
قرارداد با
شرکت پسماند و
بازیافت
شاهین شهر و واگذاری
به بخش خصوصی
در مقابل
ساختمان شورای
شهر شاهین شهر
در استان
اصفهان تجمع
اعتراضی برگزارکردند.
تعدادی
از اعضای
تعاونی مسکن
صنم، مسکن
۱۴۸۳ و خواهران
شهرستان
سنندج و تعاونی
مسکن ۱۹۵
نساجی
کردستان در اعتراض
به عدم تحویل
واحدهای خود
بعد از ۱۸سال
مقابل
استانداری
کردستان تجمع
اعتراضی برگزار
کردند.
جمعی
از کارگران
حمل و نقل
خلیج فارس، در
اعتراض به
اخراج شماری
از کارگران و
همچنین تبدیل وضعیت
قرارداد از
حالت قرارداد
مستقیم به پیمانکاری
و عدم پاسخگوئی
مقامات به
خواستههایشان
در مقابل
فرمانداری
شهرستان
اسلامشهر
دست به یک
تجمع اعتراضی
زدند.
تجمع
اعتراضی
رانندگان
استیجاری
شهرداری رشت
در اعتراض به
عدم پرداخت
مطالبات مزدی
چهار ماهه خود
مقابل
ساختمان
شهرداری رشت.
۲ آبان
اعتراض
کارگران
کارخانه آب
معدنی داماش
نسبت به تأخیر
در پرداخت چند
ماه از دستمزدشان.
تجمع
کارگران فضای
سبز منطقه ۱۲
شهرداری شاهین
شهر در اعتراض
به اخراج دسته
جمعی آنها
انجام شد. این
کارگران که ۱۰
تا ۱۵ سال
سابقه کار
دارند، اخراج
شدهاند و به
جای آنان
بازنشستگان
را با نصف
حقوق به کار
گرفتهاند.
بیش
از ۸۰۰ نفر از
کارگران
کارخانه کاشی
کاژه اسلامآباد
غرب در اعتراض
به تعطیلی
کارخانه برای
دومینبار طی
هفته جاری
اقدام به
برگزاری تجمع
اعتراضی
کردند.
۳ آبان
تجمع
کارگران
پتروشیمی
فارابی
ماهشهر در روزهای
اخیر در
اعتراض به بیتوجهی
مقامات به
خواستههایشان
میباشد.
کارگران با
برپایی
اعتصاب و تجمع
مقابل ساختمان
مرکزی این
شرکت و سر دادن
شعارهای
اعتراضی نسبت
به عدم اجرای
طرح طبقهبندی
مشاغل، قطع
خدمات رفاهی و
اخراج تعدادی از
همکاران خود،
اعتراض کردند.
۴ آبان
تجمع
کارگران روغن
نباتی گلنار
کرمان در نماز
جمعه این شهر
در اعتراض به
وضعیت معیشتی
و دریافت
نکردن پنج ماه
حقوق.
کارگران
تعمیرات فاز
۱۲ پارس جنوبی
در اعتراض به
عدم پرداخت
دستمزدهایشان
اقدام به
برپایی تجمع
اعتراضی
کردند.
۵ آبان
جمعی
از کارکنان
بخش خدمات
بیمارستان
شهید جلیل
یاسوج در
اعتراض به
اخراج خود و
همکارانشان
از کار و
همچنین
معوقات مزدی،
در مقابل ساختمان
دانشگاه علوم
پزشکی و خدمات
بهداشتی درمانی
استان
کهگیلویه و
بویراحمد،
دست به تجمع
اعتراضی زدند.
این معترضان
دیروز و هفته
گذشته نیز
برای پیگیری
مطالباتشان
تجمع اعتراضی
برگزار کرده
بودند.
۶ آبان
کارگران
راهآهن
بندرعباس
برای اعتراض
به عدم پرداخت
چندین ماه
دستمزد معوقه
خود دست از
کار کشیدند.
اعتصاب
کارمندان و
کارگران
اداره آبفا
بندر ماهشهر
در پی عدم
پرداخت حقوق
چند ماهه. عدم
پرداخت حق
بیمه نیروی
رسمی ۴ ماه و
نیروهای
پیمانکار ۸ ماه.
۷ آبان
تجمع
کارگران
سازمان عمران
زایندهرود
شهر چادگان در
اعتراض به
وضعیت
قراردادهای
سازمان و
وضعیت معیشتی
کارگران.
تجمع
اعتراضی
کارگران
پایگاههای
میراث فرهنگی
کشور نسبت به
بلاتکلیفی شغلی
و وضعیت
نامناسب
معیشتی خود
همچنان ادامه دارد.
کارگران
معترض که بیش
از ۷۰۰ نفر هستند
از سه ماه پیش
تاکنون به
بهانه نبود
اعتبار هیچ
دستمزدی
دریافت نهکردهاند.
۸ آبان
کارکنان
و کارمندان
بیمارستان
خمینی کرج در اعتراض
به پاسخنگرفتن
مطالباتشان،
در خیابان
بهشتی کرج تجمع
کردند و
خیابان را بستند.
۱۱ آبان
جمعی
از کارگران
شاغل و
بازنشسته
مخابرات
تبریز با جمعشدن
مقابل
مخابرات
منطقه
آذربایجان
شرقی به عدم
اجرای قانون
اعتراض کردند.
۱۲ آبان
همزمان
با صد و چهل و
چهارمین جلسه
علنی شورای
شهر تبریز،
کارگران
سازمان
فرهنگی
اجتماعی ورزشی
شهرداری
تبریز که حدود
پنج ماهی میشود
در این سازمان
مشغول به کار
هستند، ولی در
این مدت هیچگونه
حقوقی دریافت
نکرده و بدون
بیمه کار کردهاند،
با تجمع در
صحن علنی
شورای شهر
اعتراضشان
را نسبت به
بلاتکلیفی
شغلی و معیشتی
به نمایش
گذاشتند.
کارگران
شرکت مخابرات
آذربایجان
شرقی در اعتراض
به بیتوجهی
مسئولان این شرکت
در رابطه با
مطالباتشان
در محوطه این
اداره دست به
تجمع اعتراضی
زدند
صدها
کارگر پارس
جنوبی طی نامهای
سرگشاده خطاب
به مسئولان
منطقه ویژه
اقتصادی
انرژی پارس
(عسلویه)
اعتراض خود را
نسبت به شرایط
اسفناک شغلی و
زیستی
کارگران
پیمانکاری
این منطقه،
رسانهای کردند.
این کارگران تأکید
کردند در صورت
عدم توجه به
نامه آنها،
به تجمع
اعتراضی
اقدام خواهند
کرد.
کارکنان
شرکت شایگان
مهر آپادانا
در سیستان و بلوچستان،
در اعتراض به
پرداختنشدن
۶ ماه حقوق و سایر
مطالبات خود
در محل کارگاه
این شرکت تجمع
کردند.
۱۳ آبان
تجمع
اعتراضی
کارگران
سازمان عمران
در اعتراض به
بلاتکلیفی
وضعیت
قراردادهای
کار خود در
ورودی دهکده
فرهنگی
تفریحی عمران
زاینده رود
برای هشتمین
بار.
۱۴ آبان
جمعی
از
پیمانکاران
شهرداری
تهران، در
اعتراض به
پرداختنشدن
مطالبات مزدیشان،
در مقابل
ساختمان
شورای قلابی
شهر تهران
تجمع کردند.
۱۸ آبان
کارگران
پروژه مرمت
ارگ قدیم بم
در اعتراض به تعویق
سه ماه حقوق
دست از کار
کشیده و محل
کار خود را
ترک کردند.
تجمع
اعتراضی جمعی
از کارگران
شهرداری پارسآباد
به خاطر
دریافتنکردن
حقوق و مزایای
خود در مقابل
شهرداری.
کارگران
شاغل شرکت آب
و فاضلاب
روستایی
شهرستان مشکین
شهر در اعتراض
به عدم پرداخت
مطالبات مزدی
خود دست به
تجمع زدند.
۱۹ آبان
گروهی
از کارگران
شرکت قند شوش
برای دومین روز
متوالی در
اعتراض به
وضعیت شغلی
خود و اعزام
به مرخصی
اجباری خود و
همکارانشان
توسط
کارفرما، در
مقابل
ساختمان فرمانداری
این شهرستان،
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
۲۰ آبان
۲۵۰
مهندس صنعت
ساختمان
استان فارس به
نمایندگی بیش
از سه هزار
مهندس ذیصلاح
در مقابل
ساختمان
مرکزی
شهرداری
شیراز تجمع
کردند.
تجمع
اعتراضی و اعتصاب
جمعی از
کارگران
پالایشگاه
بید بلند ۲
بهبهان.
کارگران
متروی اهواز
در اعتراض به
بلاتکلیفی
شغلی و معیشتی
خود مقابل
استانداری
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
۲۱ آبان
کارگران
واحد خدمات
موتوری
شهرداری
شوشتر که به
صورت
پیمانکاری
مشغول کارند،
با تجمع مقابل
ساختمان
شورای شهر
خواستار
پیگیری وضعیت
شغلی و
استخدامی خود
با کارفرما
شدند.
تظاهرات
مردمی
اعتراضات
به گرانشدن
قیمت بنزین از
روز جمعه ۲۴
آبان ماه آغاز
و در روزهای
بعد شدت گرفت
و گفته میشود
کماکان نیز
ادامه دارد.
تاکنون صدها
تن از شهروند
کُشته و یا
زخمی و هزاران
نفر نیز در
شهرهای مختلف
ایران توسط
نیروهای
امنیتی بازداشت
شدند. اعتراض
به گرانشدن
بنزین در بیش
از صد شهر
ایران نشان
داد که رژیم
مقدس! مردم را
دست کم گرفته
است.
طی
روزهای
پایانی آبان
برخی
دانشجویان و
فعالان صنفی
دانشجوئی
توسط نیروهای
امنیتی
بازداشت و به
مکان نامعلومی
منتقل شدند.
بَنابر اطلاع
فعالان دانشجویی
در ایران، «سها
مرتضائی»، دانشجوی
محروم از
تحصیل، «امیر
فرصتی»، «نرگس
باقری»، «ملیکا
قرگوزلو»، «کامیار
ذوقی»، «علی
نانوایی» و «محمدامین
حسینی» افرادی
هستند که تا
این لحظه
بازداشت و
هویت آنها
احراز شده
است. گفته میشود
این بازداشتها
پس از تجمعات
دانشجوئی و اعتراضات
مردمی به
گرانی قیمت
بنزین، توسط
نهادهای
امنیتی صورت
گرفته است.
«سپیده قُلیان»
در صف معترضین
با پلاکارد «بنزین
را ۳۰۰ درصد
گران کردید!
حقوق ما را
اضافه کردید؟»
مجدداً توسط
نیروهای
انتظامی
دستگیر شد.
سرویس
اینترنت و
ارتباط با
شبکه جهانی در
ایران از روز
شنبه ۲۵ آبان،
به دلیل آغاز
اعتراضات، از سوی
مقامات سرکوبگر
حکومت قطع شده
است.
کانون
نویسندگان
ایران روز
چهارشنبه ۲۹
آبان در
اعتراض به
سرکوب مردم
معترض بیانیهای
منتشر کرد که
در آن آمده
است: «برآمدن
دورهای
اعتراضهای
گسترده در
ایران گواه حلنشدن
مسائل و مصائب
مزمنی است که
گریبان جامعه
را در چنگ گرفته
است. هر بار که
صاحبان قدرت
با استفاده از
قوهی قهریه
اعتراضها را
پسزدهاند،
زمانی دیگر با
توان، سرعت و
خشم بیشتر سر
برآورده است؛
چنانکه دور
تازهی
اعتراض مردم
که از ۲۴ آبان
آغاز شده به
سرعت گسترش
یافت و دامنهاش
در کمتر از ۲۴
ساعت به دهها
شهر کوچک و
بزرگ رسید. …
کانون
نویسندگان ایران
مقابلهی
خشونتبار با
آزادی بیان
مردم را محکوم
میکند و
خواهان رهایی
همهی
بازداشتشدگان
اعتراضهای
اخیر است و
هشدار میدهد:
حاکمان به جای
تحقیر، تهدید
و سرکوب معترضانی
که جز فریاد
سلاحی
ندارند، به حق
آزادی بیان
آنها تمکین
کنند،
نیروهای
امنیتی و
انتظامی را با
آلات و ادوات
سرکوبگریشان
از خیابانها
جمع کنند و به
مردم فرصت
اعتراض و بیان
خواستههایشان
را بدهند».
در
حالی که هزینه
سالانه مدرسه
آقازادگان با
«ژن خوک»، حدود
پنجاه میلیون
میباشد و
تمامی
مسئولان در
کاخهای
آنچنانی
مشغول عیش و
نوشی هستند که
برای مردم
عادی گناه
کبیره و
سزاوار عقوبت
الهی است،
بنزین لیتری
سه هزار
تومانی ارزان
نیز میباشد و
میبایست همچنین
منتظر گرانتر
شدن آن باشیم.
و این آن چیزی
نیست که
ناراحتی و
نگرانی برای
مسئولان و
سرمایهداران
داشته باشد که
خط فقر از هشت
میلیون تومان
نیز گذشته
است. ولی فشار
بیش از حد و
طاقتفرسای
گرانی و
بیکاری و بی
پولی، صبر
مردم را به
پایان رساند و
خشم آنان را
موجب گشت و در
بیش از صد شهر
به پیکاری بیامان
دست زدند و
اگر چه با
سرکوبی وحشیانه
و خونین روبرو
گشتند، ولی
نشان دادند که
مبارزه مردم
جان به لب رسیده
وارد عرصه
درگیری عیان
برای
براندازی قدرت
زالوصفتان
حاکم شده است
و دیگر نه
تنها به هیچ
جناحی چشم
امید ندارند،
بلکه علیه
کلیت نظام به
خیابان آمدهاند.
و در همان حال
مسئولان نظام
سرمایهداری
اسلامی نیز
نشان دادند،
همانگونه که
خیال عقبنشینی
در زمینه
خصوصیسازی و
اجرای سیاستهای
نئولیبرالی
ندارند و میخواهند
به غارت تمامی
اموال مردم
این مرز و بوم
ادامه دهند،
ذرهای نیز
خیال عقبنشینی
در مقابل مردم
را ندارند و
نمیخواهند
فضایی قابل
تنفس به وجود
بیاورند. در
چنین حالتی چه
باید کرد؟ آیا
می بایست هر
از چند گاهی
بدون برنامه و
بدون تشکیلات
و رهبری به
خیابان آمد و
به تلاشی دست
زد که یا هیچ
نتیجهای نمیدهد
و یا امکانی
برای نتیجهگیری
دشمنانی بدتر
از جمهوری
اسلامی فراهم
میکند؟
طبیعتاً خیر!
بلکه میبایست
به یگانه
امکان صحیح
متوسل شد و
تشکلات مستقل
و سراسری صنفی
و سیاسی طبقه
کارگر را ایجاد
کرد، تا طبقه
کارگر و مردم
قهرمان و
مبارز ایران به
صلاح
سوسیالیسم
مسلح گشته و
تحت رهبری
سازمانهای
صنفی، سیاسی و
خصوصا حزب
طبقه کارگر
بساط جنایتکاران
جمهوری اسلامی
را جاروب کنند
و از ورود
امپریالیستها
و مزدورانشان
نیز جلوگیری
کنند. این
تنها راه میباشد
و راهی دیگر
متصور نیست. چاره
رنجبران وحدت
و تشکیلات
است!
***
دستها
از بولیوی
كوتاه.در حاشیه
كودتا در
بولیوی
سرانجام پس
از فشارهای
امپریالیستی،
تحریم اقتصادی،
خرابكاریهای
تروریستی، به ویژه
از سوی دستگاه
جاسوسی
ایالات متحده
آمریكا و رسانههای
مرتبط و بسیج
بخشی از مردم
فریبخورده و
ناراضی به
درخواست
فرمانده ارتش
بولیوی، «مورالس»،
رئیس جمهور
منتخب این
كشور بعد از
یک دهه قدرت سیاسی
مجبور گشت به خاطر
پرهیز از
درگیری خونین
و كشتهشدن
احتمالی
تعدادی از مردم،
از پست ریاست
جمهوری
استعفا دهد .
به گزارش
روزنامه
نیویورک
تایمز،
استعفای «مورالس»
از قدرت در
حالی منتشر میشود
که وی بعد از ظهر
روز یکشنبه در
نطقی
تلویزیونی از
برگزاری
انتخابات
مجدد در این
کشور خبر داد.
«مورالس»
در مصاحبه
خبری گفت: «تصمیم
گرفتهام
انتخابات
سراسری جدید
برگزار شود که
بار دیگر به
ملت بولیوی
اجازه رأیگیری
دموکراتیک در
راستای
انتخاب دولت
جدید را میدهد».
چندی پیش از
این سازمان
کشورهای
آمریکایی (OAS)، كه
تحت نفوذ كاخ
سفید هستند، از
دولت بولیوی
خواسته بودند
که نتایج
انتخابات
ریاست جمهوری
برگزار شده در
بیستم اکتبر
(بیست و هشتم
مهر ماه) را
ملغی اعلام
کرده و به
برگزاری
انتخابات
مجدد تن دهد. نتایج
این انتخابات
نشان می داد
که «مورالس» ۴۷،۰۸ درصد آراء و
«کارلوس مسا»،
رقیب وی ۳۶،۵۱ درصد آراء
را در
انتخابات
ریاست جمهوری
بدست آوردهاند
که بدین ترتیب
«مورالس» میتوانست
اختلاف ۱۰
درصدی را برای
پیروزی در
همان دور اول
بهدست
بیاورد. به
دنبال اعلام
نتایج نهایی
انتخابات،
مخالفان
اعلام کردند
که این نتایج
را قبول نهدارند
و دست به
اعتراضهای
خشونت آمیز
زدند. بخشی
از معترضان در
همین روزهای
اخیر با هدایت
«اپوزیسیونی»
كه معلوم نیست
سرش بِه كجا
وصل است، به
دفتر «تلویزیون
بولیوی» و
رادیو «پاتریا
نوئوا» حمله
کرده و
کارکنان این
دو رسانه را
مجبور کردند
از ساختمانها
خارج شوند .این
اعتراضات كه
مورد
پشتیبانی
امپریالیسم آمریكا
قرار دارد،
نشان میدهند
كه كودتائی از
مدتها قبل
برای سرنگونی
دولت ملی و مستقل
بولیوی كه در طی
این مدت به
ملت خدمت كرده
و زیر بار
حقارت نهرفته
و دست رد به
سیاستهای
جنایتكارانه
آمریكا زده
است، طرح ریزی
شده است.
استعفای
امروز «مورالس»،
شكلی از بیش
از ١٩٠ كودتای
نظامی است كه
در این كشور كوچك
رخ داده است و
امپریالیسم
آمریكا صحنهگردان
اصلی این
كودتا بوده
است.
حزب كار ایران
(توفان) این كودتای
آمریكایی را
قویاً محكوم
میكند و همبستگی
خود را با رئیس
جمهور منتخب و
ملت بولیوی
اعلان میدارد.
حزب كار
ایران ( توفان)
یكشنبه ١٠
نوامبر ٢٠١٩
میلادی
***
دستها از
بولیوی كوتاه !
رئیس جمهور خودخوانده
و مورد تأیید
سیا!
«دونالد
ترامپ»، رئیسجمهور
آمریکا در بیانیهای
ضمن ابراز
رضایت از
استعفای اوو
مورالس (بخوانید
كودتا!) تلویحاً
خواستار وقوع
کودتائی
مشابه در
ونزوئلا و
نیکاراگوئه
شد.
«ترامپ» در این
بیانیه ضمن
«غیرقانونی»
اعلامكردن
دولتهای
ونزوئلا به
ریاست «نیکلاس
مادورو» و
نیکاراگوئه
به ریاست
«دنیل
اورتگا»، گفت: «استعفای
مورالس زنگ
خطر را برای
این دولتها
به صدا
درآورده است».
به نوشته
خبرگزاری
«رویترز» وی در
این بیانیه مدعی
شد: «استعفای
روز گذشته
رئیسجمهور
اوو مورالس،
لحظه مهمی
برای
دموکراسی در
نیمکره غربی
بود. این
تحولات پیام
محکمی را به
رژیمهای
نامشروع در
ونزوئلا و
نیکاراگوئه
میدهد که
اراده مردم
همواره پیروز
است».
«مورالس»
در واکنش به
تکیه «جنینه
آنز» بر کُرسی
ریاست جمهوری
بولیوی گفت:
«این خیانتبارترین
و وحشتناکترین
کودتا در
تاریخ است». او افزود:
«سناتور دستراستی
افراطی و
وابسته به
کودتاچیان،
بدون به حد
نصاب رسیدن
قانونگذاران
در مجلس و در
جمع حامیاناش
و با کمک
نیروهای مسلح
و پلیس، که
مردم را سرکوب
میکنند،
خودش را رئیس
سنا و سپس
رئیسجمهور
موقت خواند». و
ما اضافه میكنیم
كه
امپریالیسم
آمریكا و همه
متحدین آن كه
از پایمالكردن
حقوق ملی و
دمكراتیك و
تلاشهای
عدالتخواهانه
رژیم «مورالس»
ابراز
شادمانی میكنند
و وقیحانه
عنصر سرسپرده
و نئولیبرالی
نظیر «جنینه
انز» كه به صورت
غیرقانونی
خود را رئیس
جمهور ملت
بولیوی نامید،
مورد تأیید
قراردادهاند،
مسببین اصلی
فقر، فلاكت،
كشتار و آدمكُشی
در بولیوی و
در سراسر
آمریكای
لاتین هستند و
جنایاتشان
بیپاسخ نهخواهد
ماند. مردم بولیوی
سالهاست پی به
ماهیت گندیده
لیبرال
دمكراسی و نئولیبرالیسم
امپریالیستی
بُرده و راه
دیگری را برای
تحقق حقوق ملی
و انسانی خود
انتخاب كردهاند
.مبارزهای كه
در بولیوی و
یا سایر ممالك
آمریكای
لاتین جاری
است، مبارزهای
است بر علیه نئولیبرالیسم
امپریالیستی،
مبارزهای
برای آزادی،
استقلال و
عدالت
اجتماعی و قطع
نفوذ
امپریالیسم بر
سرنوشت ملت. این نبردی
است طولانی با
اُفت و خبرهای
فراوان و در نهایت
با پیروزی
سوسیالیسم به عنوان
تنها پرچم رهائی
ملت بولیوی و سایر
ملل جهان به
عمر انگلی و
ضدبشری
امپریالیسم و
سگان هار بومیاش
پایان خواهد
داد !
زنده باد
خلق بولیوی!
مرگ بر
امپریالیسم
آمریكا، این
بزرگترین
تروریست
دولتی جهان،
ناقض حقوق ملل
و حقوق بشر!
***
بمباران
ضد بشری غزه
توسط رژیم
صهیونیستی اسرائیل
را محكوم میكنیم
در
ادامه
بمباران
وحشیانه نوار
غزه توسط متجاوزین
صهیونیست بیش
از ٣٥ كشته
صدها تن مجروح
شدهاند.
تعدادی از كُشتهشدگان
كودكان فلسطینی
هستند. خلق
مقاوم فلسطین
بیش از ٧٠ سال است
که علیه
متجاوزین
صهیونیست میجنگند
و تاکنون دهها
هزار قربانی
داده است و
کماکان به
نبردش علیه
اشغالگران
صهیونیست
برای کسب استقلال
ملی ادامه میهد
و آرام نهخواهد
گرفت.
حزب کار ایران
(توفان) کُشتار
ملت فلسطین را
به شدّت محکوم
و از نبرد
عادلانه جنبش
مقاومت
فلسطین علیه
صهیونیستها
و اربابان
امپریالیستاش
عمیقاً حمایت
میکند .
حزب کار
ایران (توفان)
این جنایت را
ضدبشری میداند
و معتقد است
مسئولین آنرا
باید در یک
دادگاه خلقی
بینالمللی
به محاکمه
کشید.
زنده
باد همبستگی
با خلق
فلسطین!
ننگ و نفرت
بر رژیم
صهیونیستی
اسرائیل و حامیاناش!
حزب کار ایران(توفان)
٢٣ آبان
١٣٩٨
***
امپریالیسم
آمریکا، اصلیترین
دشمن بشریت!
پس از انتخاب
«دونالد ترامپِ»
میلیاردر به
ریاست جمهوری آمریکا،
آن هم با حدود ۳ میلیون
رأی کمتر از «هیلاری
کلینتون» و توسط
نظام رأی
اِلِکترال،
که اساس آن
برای حفظ قدرت
بردهداران
در دوران بردهداری
آمریکا پیریزی
شده بود، به
نظر میآید که
پس از سالیان
دراز صاحبان
اصلی شرکتهای
بزرگ، صنایع
عظیم نظامی،
بانکهای غول
پیکر، سیاست
جدیدی اتخاذ نمودند.
به این معنی که
زین پس امور
کارها و حاکمیت
را خود مستقیماً
در دست بهگیرند
و دیگر اجازه
نهدهند
احزاب
«دموکرات و یا جمهوریخواه»
نقش بازیگران
صحنه را اجرا نمایند
و طبق روال
گذشته،
هنرپیشههای
فاشیستی مثل «ریگان»
و یا خانواده
درجه دو و سه مانند
«کلینتون»ها وآدم
گمنام ولی
بسیار«مرموذی»
بنام «حسین
باراک أوباما»
را با صرف
هزینههای
سنگین دلار
علم کنند، تا
غیرمستقیم
مجری سیاستهای
پشت پردهای
آنها باشند.
خانم «نائومی
کلاین» در کتاب
«نه گفتن کافی
نیست» به
درستی میگوید:
«.... متوجه شدم
آنچه در واشنگتن
در حال روی
دادن است،
انتقال معمول
قدرت میان
احزاب نیست،
بلکه تصاحب
قدرت آشکار توسط
شرکتهای
بزرگ است،
همان تصاحبی
که دهها سال
است که خواهان
انجام آن
هستند». اکثر کابینه
«ترامپ» را آدمهای
میلیاردر تشکیل
میدهند و به مانند
سرمایهداران
و صاحبان
کارخانهها
اطرافیان خود را
به چشم کارگر و
کارمند میبینند
و مدام در حال
عزل و نصبشاناند.
این مولتی
میلیاردرها به
دنبال چه چیزی
هستند؟ پول و باز
هم پول. سهم
بیشتر از ثروت
جهان. غارت و استثمار
کشورهای دیگر.
برای کسب
بیشتر ثروت،
انسان و طبیعت
را حاضرند نابود
کنند که دارند
میکنند! سود بیشتر
و پول بیشر در ذات
نظام سرمایهداریست
که هرگز پایانی
بر آن نیست.
آخرین آمار منتشرشده
از (آکسفام)
حاکیست که هشت
نفر از کلان
سرمایهداران
جهان، نیمی
از ثروت دنیا
را در اختیاردارند
و این ثروتاندوزی
مرزی ندارد. به
عنوان مثال «استیو
منوچین»، از اعضای
دولت «ترامپ»،
که زمانی
سرمایهگذار گردنکلفت
بانک (وان
وِست) بود، پس
از بحران سال ۲۰۰۸،
دهها هزار نفر
از مردم
آمریکا را بیخانمان
کرد. چنین
جانورانی، با جنگ،
کشتار، کودتا،
توطئه و تحریم،
انسان و طبیعت
را به نابودی
سوق میدهند و
کشورها را
فقیر و فقیرتر
میکنند، میخواهند
بر جهان تسلط
کامل داشته
باشند. با هر کشور
مستقل و حتی
نیمه مستقل
دشمنی میورزند
و با حربه
«دموکراسی و حقوق
بشر و آزادی»
تلاش میکنند،
تا دولتهای
وابسته و مطیع
خودشان را بر
سر کار بیاورند.
و چقدر نادان
و یا وطنفروشاند
کسانی که سنگ
آمریکای
جنایتکار را
به سینه میزنند.
ریشه
همه این تناقضات،
عوضکردن
مهرهها، شاخ
و شانه کشیدنها
برای مردم
آمریکا،
اتحادیه
اروپا، ناتو،
چین و روسیه و زیرپاگذاشتن
قراردادهای
بینالمللی و بالاخره
زورگوییهای
آشکار و اتخاذ
سیاستهای دو
و چند پهلو و متعاقب
آن مورد تمسخر
قرار گرفتن در
مقابل افکار مردم
جهان، نشان و حکایت
از افول و پایان
ابر قدرتی
آمریکا دارد!
به هرحال هر پدیده
ای در این
کائنات پایانی
دارد.
امپریالیسم
آمریکا به هر دری
میزند و هر ترفندی
به کار میگیرد،
میبیند در عرصه
اقتصادی حریف
چین نمیشود!
کلان سرمایهدارانش
فهمیدند که
دوران «رویای
آمریکایی» به
سرآمده و چارهای
بجز جنگ، چه
در زمینه
اقتصادی و در
نهایت نظامی
ندارند. با
کمی دقت میتوان
دید که در تمام
بحرانهای
سیاسی و نظامی
و در همه جای
کره زمین، یک
پای ثابت آن
آمریکاست! در سخنان
«جان ترودل»،
شاعر و فعال
سیاسی حقیقتی
نهفته است،
وقتی که میگوید:
«من به دنبال
سرنگونی دولت
آمریکا نیستم،
دولت شرکتی
این کشور خود در
حال سرنگونی
خودش است»!
غُلو نهخواهد
بود اگر بگوئیم
که آمریکا در بحران
حلنشدنی
عمیقی
گرفتارآمده.
بحران
زیرساختی، بحران
بیکاری،
فساد،
موادمخدر،
بیش از دو میلیون
زندانی در حبس،
درگیریهای
هر روزه
مسلحانه، که
بیشباهت به
جنگ داخلی
نیست وغیره...
اما نباید یک
نکته اساسی را
فراموش کرد و آنهم
هار بودن
سیستم سرمایهداری
آمریکا است.
این خصوصیتِ
هاری در ذات
همه
امپریالیستهاست!
منافع نظام
سرمایهداری
به خطر بیفتد،
آدمکُشانی مانند
هیتلر،
موسولینی،
فرانکوی
اسپانیا و پینوشه
شیلی را به
قدرت میرسانند.
ولی باید بدانیم
که آمریکا
هنوز هم بزرگترین
قدرت نظامی
دنیاست و بیش
از ۸۰۰
پایگاه نظامی
در جهان دارد.
اگر انسانهای
آگاه و بشریت
آزادیخواه
وعدالتطلب
برای جامعه
بهتر و انسانیتر،
دست به مبارزه
برای رهایی از
ظلم و بیداد
حکومتهای
مستبد و فاشیست
داخلی و پیوند
آن با تجاوزات
و تحریمهای
ضدبشری
امپریالیستها
نهزنند، بیتردید،
این بیماری
هاری دولت
فاشیست آمریکا
میتواند
فاجعه عظیمی
برای بشریت و طبیعت
ببارآورد و لذا
قرن بیست یکم
را میتوان
قرن
سوسیالیسم یا
بربریت نامید!
اطلاعیه
حزب کار ایران
(توفان)
به یاد
آنان که هرگز
از خاطره نمیروند
خبر
کوتاه بود،
توفان یکی از
بنیانگذاران
خود را از دست
داد.
در غروب
روز ۴ نوامبر
۲۰۱۹ رفیق
هادی جفرودی یکی
از پایهگذاران
تشکل ما، رفیق
ما، زندانی
سیاسی سابق،
چهره شناخته
شده
اپوزیسیون،
در غربت، به دور
از مام میهن،
در مهاجرت، در
شهر پاریس، زندگی
مشحون از
مبارزه خویش
را پشت
سرگذاشت و به
ابدیت پیوست.
رفیق
هادی جفرودی
به شهادت دوست
و دشمن از چهرههای
مقاوم و
سرشناس
زندانیان
سیاسی دوران
شاه در ایران
بود. این رفیق
در دوران
جوانی به
عضویت «سازمان
جوانان حزب
توده ایران»
درآمد و در
زمان سقوط حزب
توده ایران به
دامان
رویزیونیسم
خروشچفی، در
کنار رفقا
قاسمی و فروتن
مانند سایر
همرزمانش «سازمان
مارکسیستی –
لنینیستی
توفان» را
بنیاد گذارد و
به عنوان عضو
هیأت مرکزی
این سازمان
برای ادامه
کار انقلابی
از تحصیل خود
گذشت و راهی
ایران شد. وی
در ایران
تشکیلات وسیعی
ایجاد کرد که
مورد دستبرد
ساواک قرار
گرفت و وی به
اسارت دشمن
درآمد. در
تمام طول
زندان در زیر
شکنجه مقاومت
نمود و حاضر
نشد مانند
خودفروختگان
و دورویان به
مصاحبه
تلویزیونی
دست زند و از
کردههای
خویش تبری
جسته و طلب
عفو نماید. در
دادگاه نظامی
چون کوهی در
مقابل
اتهامات
دادستان ایستاد،
از نظریات
خویش دفاع کرد
و به ده سال زندان
محکوم شد.
هادی پس
از آزادی از
زندان در
آستانه
انقلاب، شاهد
سقوط
زندانبانان
خویش بود و در
ایران به «سازمان
کارگران
مبارز ایران»
که بخشی از
توفان بود
پیوست و تا
روز آخر به ایدئولوژی
مارکسیسم -
لنینیسم
وفادار ماند.
وی در دوران
سلطه جمهوری
اسلامی نیز به
خاطر دفاع از
عقاید و ادامه
مبارزه سیاسی
مورد پیگرد
قرار گرفت و
مجبور به جلای
وطن شد، تا به
مبارزه خود
ادامه دهد.
این
رفیق قبل از
اسارت، در
زمان اقامت در
اروپا، عضو «کنفدراسیون
جهانی محصلین
و دانشجویان
ایرانی» بود و
در زندان شاه
نیز با هیأتهای
اعزامی حقوق
بشر از طرف
کنفدراسیون
جهانی در باره
اوضاع زندان
بدون واهمه
صحبت میکرد.
رفیق
هادی جفرودی
در زمانی که
شاه به مونیخ
آمده بود و از
موزه «آلته
پیناکوته»
دیدن میکرد،
به عنوان عضو
کمیته تدارک
آکسیونها در
تمام نمایشات
اعتراضی شرکت
داشت و سر خود
را به زیر چرخ
جلوی ماشین
پلیس مونیخ
قرار داد، تا
آنها را از
حرکت
بازداشته و
مجبور کند رفقای
دستگیر شده را
آزاد کنند.
پلیس مونیخ از
این همه شهامت
شگفتزده شده
بود و به
خواسته
معترضان تن در
داد. روزنامهها
نوشتند که شاه
ایران بهقدری
ناراحت بود که
به تابلوهای
با ارزش موزه «آلته
پیناکوته» با
عینک دودی
نگاه میکرد.
یاد این
رفیق گرامی
باد.
حزب کار
ایران (توفان)
۴
نوامبر ۲۰۱۹
گشت
و گذاری در
فیسبوک، پاسخ
به چند پرسش
پرسش: آمریكا
از منافع ملت
و مردم خودش
در سطح جهان
دفاع میكند،
ولی رژیم
جمهوری
اسلامی فقط از
منافع خودش و نه
مردم ایران. دلیل
مخالفت شما با
آمریکا چیست؟
پاسخ:
دوست عزیز! اطلاعات
شما در مورد
آمریكا
اشتباه هستند.
در آمریكا ٩٥
درصد ثروت در
ید ٥ درصد از اهالی
جامعه است. طبق
آمار رسمی ۴۰
میلیون نفر از
مردم آمریکا
زیر خط فقر
زندگی میکنند.
۴۶ میلیون
آمریکایی
فاقد پوشش
بیمه هستند. بر
اساس گزارشهای
مطبوعاتی،
تعداد بیخانمانهای
آمریکا، که در
خیابانها و
معابر عمومی زندگی
میکنند، بیش
از دو میلیون
و هشتصد هزار
نفر است که
پیشبینی می
شود این تعداد
رو به افزایش
باشد. این
گزارشها از
افزایش تعداد
خانوادههای
بیسرپناه در
آمریکا حکایت
دارد و
خانوادههای
جدیدی هر روز
به جرگه بیخانمانها
در حومه شهرها
افزوده میشوند.
این گزارش نشان
میدهد تعداد
بیخانمانهائی
که نتوانستهاند
برای خود
سرپناهی موقت
تهیه کنند،
تنها در طول
یکسال به بیش
از نیم میلیون
نفر بالغ شده
است. اتحادیه
ملی مبارزه با
پدیده بیخانمانی
و آوارگی
آمریکا
برآورد کرده
است که ۲
میلیون ۵۰۰ تا
۳ میلیون و ۵۰۰
هزار
آمریکایی حداقل
یک شب را
بدون سرپناه
در سال سپری
میکنند. در همین
حال ۶۰ درصد
سازمانهای
ذیربط در امور
آوارگان در
آمریکا فاش
کردهاند که
میزان کمپهای
ایجاد شده
برای آوارگان
و بیخانمانها
از زمان آغاز
بحران مسکن در
آمریکا در سال
۲۰۰۷ میلادی،
افزایش یافته
است و حتی بسیاری
از مردم در
کالیفرنیا با
توجه به بحران
در بخش مسکن،
در داخل
خودروها یا
پارکینگها
میخوابند.
حال شما
چگونه حاكمیت
سرمایهداری
امپریالیستی
آمریكا را
حامی ملّت
آمریكا، یعنی فرودستان
جامعه میدانید!
از طرفی قیاس
دو جامعه
آمریكا با
ایران قیاس غلطی
است. هر جامعهای
را باید
براساس شرایط
تاریخی و
موقعیت اجتماعی
آن مورد
ارزیابی قرار
داد. در ثانی
مگر قرار است
آمریكا برای
ایران «دمكراسی»
و «عدالت
اجتماعی» به
ارمغان آورد
كه شما وارد
چنین بحثی شدهاید.
موضوع بحث،
مخالفت با
مداخله
امپریالیستی
و حق تعیین سرنوشت
به دست خود
ملت ایران است
و ربطی به
آمریكا ندارد.
مردم ایران
باید راه
خودشان را
برای كسب آزادی
و عدالت طی
كنند و با
اتكاء به
نیروی خویش،
جامعه و خود
را رها سازند.
پرسش: نزاعی که
بین رژیم
ایران سرمایهداری
و آمریکای
سرمایهداری
درگرفته است
به طبقه کارگر
مربوط نیست،
کمونیستها
باید به فکر
تشکیل بدیل
خود و شوراها
باشند. تا کی
میخواهید
این خط غلط را
ادامه دهید!
پاسخ: دوست عزیز! با
پرسشتان میخواهید
ثابت كنید كه
نزاعی كه بین
رژیم سرمایهداری
اسلامی و
امپریالیسم
آمریكا
درگرفته به
طبقه كارگر
مربوط نیست. با
این استدلال
كه رژیم، رژیم
سرمایهداری
و وابسته به
امپریالیسم
است! و مبارزه
علیه رژیم
خودبخود
مبارزه علیه
امپریالیسم
است!
از نظر
تئوریك خطائی
را تكرار میكنید
كه لنین صد
سال پیش به
كسانی كه حق
ملل در تعیین
سرنوشت را به
اقتصاد میچسباندند
و به نفی آن میپرداختند،
پاسخ داد و از
تضاد بین
اقتصاد و
سیاست سخن گفت
و استقلال
سیاسی كشورها
را ممكن
دانست. به
عبارت دیگر
كشوری میتواند
از نظر
اقتصادی
وابسته باشد،
اما تا مدتها
استقلال
سیاسی خود را
حفظ کند. امپریالیسم
با نقض
استقلال
سیاسی به دنبال
سلطه
بلامنازع خود
است، تا راه
را برای
پیشروی
سرمایه سهلتر
هموار كند. رژیمهای
ایران، كره، ونزئولا،
بولیوی، سوریه،
عراق صدام،
لیبی قذافی و
كوبا ماهیتاً
بورژواییاند
با تفاوتهای
تاریخی و
روبنایی. سخن
بر سر این است:
آیا باید علیه
تحریم و تهدید
و تجاوز به
این كشورها
ایستاد و آنرا
محكوم كرد یا
اینكه بیتفاوت
از كنار آن
گذشت و حق ملل
در تعیین
سرنوست را فقط
تحت رهبری
طبقه كارگر مورد
تأیید قرار
داد! پرسش این
است شما چه
سیاستی در قبال
عراق، افغانستان،
لیبی سوریه اتخاذ
كردید و امروز
در قبال ایران
چه میگوئید؟
یك چپ
انقلابی
واقعی ضمن
دفاع اصولی از
مطالبات
كارگران و زحمتكشان
ایران و عموم
مردم هرگونه
شعار انحرافی
و هموزن
قراردادن
متجاوز و قربانی،
تحریمكننده
و تحریمشونده
را محكوم میكند
و آنرا به نفع
امپریالیسم
میداند. پرهیز
از صحبت در مورد
زورگویی
امپریالیسم
آمریكا و
تحریمهای
جنایتكارانه
شكل تكراری
سناریوی
سرنگونی رژیم
عراق توسط
امپریالیسم
آمریكاست و آنها
كه در پاركابی
ارتش آمریكا
صدام را
برانداختند،
خائن به ملّت
عراقاند. اگر
به این مسئله
جدی برخورد نهشود،
فاجعه به بار
میآورد. خوب
است نیم نگاهی
به كشور
همسایه ما
عراق بهاندازید،
تا بهبینید امپریالیستها
بر سر این ملّت
چه آوردند.
به نظر
ما نخست باید
خطوط را روشن
كرد، بعد سراغ
اتحادهای
عملی رفت. در غیر
اینصورت به
دنبالچه
نیروهای
ارتجاعی بدل
خواهیم شد. باید
سرنگونی نظام
سرمایه را یك
وظیفه داخلی دانست
و مداخلات «بشردوستانه»
و تحریمهای
ضدانسانی را
بدون ترس و
اتهام به
هواداری از
رژیم محكوم كرد.
سپاس از پرسشتان،
به بحثتان با
ما ادامه
دهید!
پیروز
باشید!
پاسخ
به یک پرسش در شبکه
تلگرام
پرسش:
ایران در عراق
چه میکند،
دشمن عمده
مردم عراق
ایران است یا
آمریکا؟
پاسخ: دوست عزیز،
حتماً مطلع
هستید
امپریالیسم
آمریکا با بیاعتنایی
به تمام
موازین و توافقنامههای
بینالمللی و
با دروغهای
آشکار و
اتهامات بیاساس
کشور مستقل
عراق را که
زیر بار فرمان
این جنایتکاران
بینالمللی نهرفت
و از حق
حاکمیت خود به
دفاع برخاست، مورد
وحشیانهترین
حملات نظامی
قرارداد و با
ویرانی تمام
زیرساختهای
این کشور را
به روز سیاه
نشانید. رژیم
جهموری
اسلامی نیز به
همدست آمریکا
بدل شد، مداخله
آمریکا و
سرنگونی رژیم «صدام
حسین» را مورد
تأیید قرار داد.
چنین سیاست
خائنانهای
به وحدت و دوستی
خلقهای
ایران وعراق
آسیب رسانید و
پس از چندی
خود نیز در لیست
کشورهای «محور
شرارات» مورد
آماج حملات
آمریکا، تشدید
تحریمها و سرنگونی
قرار گرفت.
امپریالیسم
آمریکا مسبب
اصلی ویرانی عراق
و همه فجایع
این کشور است. نقش
سایر کشورها
در عراق از جمله
ایران، فرعیاند
و نه اصلی. بیش
از ۳۰ کشور در
عراق مداخله
کردند، اما عمدهترین
قدرت سیاسی و نظامی
که عراق را
ویران ساخت،
آمریکا بوده
است و هنوز هم
هست. دولت
جمهوری
اسلامی پس از
تهدیدات
آمریکا برای
سرنگونی او
تلاش
بازدارندهای
را در جهت
نزدیکی با رژیم
عراق در درون
خاک این
کشورآغاز کرد،
تا در صورت
حمله احتمالی
به ایران تعرض
ارتش آمریکا
را خنثی کند. امروز
تمام تلاش
آمریکا خنثیکردن
این سپر
بازدارنده در عراق،
لبنان و سوریه
است، تا
بتواند به
اهداف
درازمدت خود
دست یابد. باید
تأکید شود هیچ
کشوری حق
مداخله در
امور داخلی
کشورعراق را
ندارد. عمدهترین
قدرتی که بر
تمام هستی
عراق چنگ انداخته
است، نفتاش
را غارت میکند،
دارای چند
پایگاه نظامی
است و دارای ۲۰
هزار پرسنل
جاسوسی در هیبت
سفارتخانه و
روابط
دیپلماتیک در خاک
عراق است،
ایالات متحده
آمریکا است.
آمریکا برای
یکدستکردن
سیاست داخلی و
منطقهای
دولت عراق
داعش را به سوی
بغداد سوق داد،
تا بلکه از این
طریق حکومت
عراق را به آن سوئی
که میخواهد
سوق دهد. این
سیاست نیز با شکست
روبرو شد. با
شما موافقیم
که در عراق
قدرت مستقلی
شکل نهگرفت،
اما گرایش
دولت عراق به سوی
ایران، روسیه،
چین و سوریه
سیاستی است که
موجب نگرانی
آمریکا شده و امروز
تمام تلاشش در
جهت تغییر
چنین سیاستی
است. از اینروی
مبارزه مردم
عراق باید ضمن
متمرکزشدن
علیه فساد،
فقر اقتصادی،
تبهکاریها، جنایات
و مصیبتهای
جاری به سوئی
تکامل یابد که
دشمن عمده را
از خاکش اخراج
و در این بستر
دست هر کشور دیگری،
از جمله ایران
را نیز از
کشورش کوتاه
کند و کاملاً
مستقل عمل
نماید. متأسفانه
پیچیدگی
اوضاع عراق
بسیاری را به
دنبالهرو
رسانههائی
بدل کرد که در راستای
سیاست
راهبردی
آمریکا در منطقه
عمل میکنند.
***
برگزاری
مراسم یادبود
هادی جفرودی
«ای
چرخ فلک خرابی
از کینۀ تست بیدادگری
شیوه دیرینۀ تُست
ای خاک،
اگر سینۀ تو
بشکافند بس
گوهر قیمتی که
در سینۀ تُست»
روز شنبه ۴
ژانویه ۲۰۲۰ (۱۴
دی ماه ۱۳۹۸)
از ساعت ۱۶ تا ۱۸
در سالن «هاوس
دِر کولتورِ»
در آلمان - شهر
ماینس گردهم
میآییم، تا
یاد و خاطرۀ
هادی جفرودی
را گرامی بداریم
و مروری داشته
باشیم بر زندگی
پربار این
رفیق، دوست و
مبارزِ ثابت
قدم و خستگیناپذیرِمخالفِ
دو رژیم سلطنت
پهلوی و جمهوری
اسلامی ایران
که بیش از ۶۰
سال از عمر
خود را
در راه
مبارزه علیه امپریالیسم
و صهیونیسم، و
رسیدن به
سوسیالیسم،
تنها راه
رهایی بشریت،
سپری کرد.
از طرف
خانواده،
دوستان و
رفقای هادی
جفرودی
برای
ارسال پیام و
تماس
خواهشمندیم
از آدرس و تلفن
زیر استفاده
کنید.
E-Mail: yadbood.hadi.djafroudi@gmail.com
Tel.: +49
17643303302
آدرس
محل برگزاری
یادبود:
Haus der Kulturen
Mainz
Adresse: Wormser
Str. 201, 55130 Mainz
اسامی ۱۲۷تن از
جانباختگان
اعتراضات
سراسری آبان
تعداد
جانباختگان
اعتراضات
آبانماه رو
به افزایش
است. طبق
گزارش وبسایت «كلمه»
تعداد كشتهشدگان
به ٣٦٦ نَفَر
رسیده است.
رژیم
تبهكار جمهوری
اسلامی همه
شبکهها را
بست؛ مدارس و دانشگاهها
را تعطیل كَرد،
تا کشتار جمعی
مردم را عملی
کند. رژیم
تاكنون از
اعلام دقیق
تعداد
قربانیان پرهیز
كرده است .
ننگ و نفرت بر
رژیم جلاد جمهوری
اسلامی!
آبانماه به شرح
زیر است:
۱- تهران –
مینا شیخی
۲- تهران –
گلناز سمسامی
۳- تهران –
علی مرادمنش
۴- تهران –
علی دهدلیر
۵- تهران –
پیمان نوری
۶- تهران –
یاشار
علیزاده
۷- تهران –
ولی الهی
۸- تهران –
موسی شاهسوند
۹- تهران –
علی شاهسوند
۱۰- تهران –
حسین یامی
۱۱- تهران –
سعید یوسفی
۱۲- تهران –
حمزه شاهسوند
۱۳- تهران –
خسرو بختیاری
۱۴- تهران –
علی بهبودی
۱۵- تهران –
فریدون کاظمی
۱۶- تهران –
سجاد باقری
۱۷- تهران –
عبدالله
آجرلو
۱۸- تهران –
حسین عیسوند
۱۹- اسلامشهر
– تهران – ایمان
رسولی
۲۰- اسلامشهر
– تهران – محسن
جعفرپناه
۲۱- اسلامشهر
– تهران – آرش
کهزادی
۲۲- اسلامشهر
– تهران –
محمدمهدی
حقگوی
۲۳- شهریار –
تهران – رضا
حسنوند
۲۴- شهریار –
تهران –
ابراهیم
محمدپور
۲۵- شهریار –
تهران – آزاده
ضربی
۲۶- شهریار –
تهران – مهدی
پاپی
۲۷- شهریار –
تهران – حسین
قدمی
۲۸- شهریار –
تهران – مهدی
دائمی
۲۹- شهریار –
تهران – احسان
شیری
۳۰- شهریار –
تهران – میلاد
نجهوند
۳۱- شهریار –
تهران – … مومنی
۳۲- شهریار –
تهران – علیالله
امینی
۳۳- شهریار –
تهران – قاسم
رضایی
۳۴- شهریار –
تهران –
یارمحمدی
۳۵- بهارستان
– تهران – فاطمه
حبیبی
۳۶- بهارستان
– تهران – گلآقا
نوری
۳۷- قدس –
تهران – حسین
شهبازی
۳۸- قدس –
تهران – جواد
بابایی
۳۹- قدس –
تهران – …
علیزاده (مرد)
۴۰- اهواز –
محمدرضا
عسافی زرگانی
۴۱- اهواز –
حمزه سواری
۴۲- اهواز –
میثم مجدم
۴۳- اهواز –
رضا عطیه
النیسی
۴۴- بهبهان –
محمدحسین
قنواتی
۴۵- بهبهان –
مهرداد دشتیزاده
۴۶- بهبهان –
احسان
عبداللهنژاد
۴۷- بهبهان –
محمود دشتیزاده
۴۸- بهبهان – احمد
حشمدار
۴۹- بهبهان –
شبنم دیانی
۵۰- بهبهان – …
تدین
۵۱- بهبهان –
فرزاد انصاری
(فرزاد تز میپور)
۵۲- خرمشهر –
میثم منیعات
۵۳- خرمشهر –
میلاد
حمیداوی
۵۴- خرمشهر-
میثم
عبدالوهاب
عدگیپور
۵۵- خرمشهر –
خالد منیعات
۵۶- خرمشهر –
علی غزلاوی
۵۷- خرمشهر –
ابراهیم
مطوری
۵۸- رامهرمز –
هادی قربانی
۵۹- رامهرمز – …
موسوی
۶۰- شوشتر –
احمد موسوی
جعاوله
۶۱- آبادان –
علی بغلانی
۶۲- ماهشهر – …
حطاوی
۶۳- ماهشهر –
قاسم باوی
۶۴- ماهشهر –
محمد خالقی
۶۵- ماهشهر –
عدنان هلالی
۶۶- ماهشهر –
مجتبی عبادی
۶۷- ماهشهر –
منصور دریس
۶۸- ماهشهر –
عباس(رضا)
عساکره
۶۹- ماهشهر –
احمد خواجه
آلبوغلی
۷۰- ماهشهر –
محمد خالدی
۷۱- ماهشهر –
علی خواجه
آلبو علی
۷۲- ماهشهر –
حمید شیخانی
۷۳- ماهشهر –
خانم عتیقی
۷۴- شیراز –
مهدی نکویی
علیآبادی
۷۵- شیراز –
رضا جعفری
۷۶- شیراز –
مجید هاشمی
۷۷- شیراز – عبدالله
قویمی
۷۸- شیراز – …
پارسایی
۷۹شیراز – …
پارسایی
۸۰- شیراز –
جانفشان اسدی
۸۱- کلار –
شیراز – رسول
قویمی
۸۲- سنندج –
مظفر صیفی
۸۳- سنندج –
علی بغلانی
۸۴- بوکان –
شلیر دادوند
۸۵- بوکان –
هیوا نادری
۸۶- مریوان –
مهران تاک
۸۷- مریوان –
بهروز ملکی
۸۸- مریوان –
عثمان نادری
۸۹- مریوان –
دانیال
استواری
۹۰- مریوان –
ادریس بیواره
۹۱- مریوان –
عثمان احمدی
۹۲- مریوان –
آرین رجبی
۹۳- جوانرود –
حمزه نقدی
۹۴- جوانرود –
یونس هوشنگی
۹۵- جوانرود –
کاوه رضایی
۹۶- جوانرود –
جبار تجاره
۹۷- جوانرود –
سلمان رحمانی
۹۸- جوانرود –
کاوه محمدی
۹۹- جوانرود –
براهیم مرادی
۱۰۰- جوانرود –
مبین
عبداللهی
۱۰۱- جوانرود –
عمران ولیدی
۱۰۲- کرمانشاه
– مظفر ظهیری
۱۰۳- کرمانشاه
– نادر
بیرانوند
۱۰۴- کرمانشاه
– محمد
میرزایی
۱۰۵- کرمانشاه
– مظفر وطندوست
۱۰۶- کرمانشاه
– یونس عزتی
۱۰۷- کرمانشاه
– مصطفی
فرزامی
۱۰۸- کرمانشاه
– نادر
بیژنوند
۱۰۹- کرمانشاه
– نعمت حسینی
۱۱۰- کرمانشاه
– مصطفی باکری
۱۱۱- کرمانشاه
– عبدالله شاهآبادی
۱۱۲- کرمانشاه
– منصور فخری
۱۱۳- کرمانشاه
– احمد منصوری
۱۱۴- کرمانشاه
– فرامرز
رحیمی
۱۱۵- کرمانشاه
– عبدالرضا
شیرزادی
۱۱۶- کرج –
شهرام معینی
۱۱۷- کرج – امیر
شکری
۱۱۸- پردیس کرج
– امید صالحی
۱۱۹- پردیس کرج
– آشور
کلنا(هموطن
مسیحی)
۱۲۰- پردیس کرج
– پدرام جعفری
۱۲۱- ملارد کرج
– هادی سرتیپی
۱۲۲- مهرشهر
کرج – حمید
رسولی
۱۲۳- تبریز –
علی حسینی
۱۲۴- سیرجان –
روحالله
نظری فتحآبادی
۱۲۵- گرمسار –
حسن طاووسی
۱۲۶- اردبیل –
سیدعلی فتوحی
کوهساره
۱۲۷- لنگرود –
پژمان