مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۵۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران فروردین ماه ۱۳۹۸

www.toufan.org

 

دراین شماره می خوانید:

 

به یاری هموطنا نمان به شتابیم!

سیل و خانه خرابی در گنبد کاووس 

زنده باد همبستگی! 

به مناسبت سیل ویرانگر در ایران 

فرخنده باد نوروز!پیام نوروزی حزب کارایران (توفان)

پیام نوروزی اسماعیل بخشی، از زندان 

نگاهی به صدور حکم بربرمنشانه ۳۸ سال زندان و شلاق برای نسرین ستوده دست ها رو م یشوند 

منشأ اسلام هراسی، تروریسم، نژادپرستی و فاشیسم، امپریالیسم است.

تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال جدید، سند بردگی مطلق کارگران 

در جبهه نبرد طبقاتی.اخبار وگزارشات کارگری اسفند ماه ۱۳۹۷

سراپای نظام اسلامی، فساد مالی و اختلاس است

ایران آبستن حواث بزرگی است 

گشت وگذاری در فیسبوک، پاسخ به چند پرسش (۳)

پرسش و پاسخ در شبکه تلگرام ) (۲)

دستها از سوریه كوتاه باد!اعلامیه حزب کارایران در محکومیت دولت آمریکا

 

 

****

به یاری هموطنان‌مان به‌شتابیم!

طغیان سیل و طوفان در بسیاری از شهرهای ایران ده‌ها كشته و مجروح به‌جا گذاشته است. طبق رئیس سازمان اورژانس ایران، تعداد کشته‌های سیل در شیراز به ۱۷ نفر رسیده و آمار مجروحان ۶۸ نفر مخابره شده است.

باران، برف و سیلاب در شمال ایران همچنان ادامه دارد و خسارت‌های سنگینی در استان‌های گلستان و مازندران با خود به‌همراه داشته است. در استان گلستان ارتباط ۷۰ روستا و در مازندران بیش از ۲۰۰ روستا قطع شده است. ۲۰ روستا نیز در گلستان تخلیه شده‌اند.

پیش از این تصاویر تکان‌دهنده‌ای از جاریشدن سیل در منطقه دروازه قرآن شیراز منتشر شده بود. بارندگی شدید در نقاط مختلف ایران از شمال تا جنوب باعث جاری‌شدن سیل شده که در مجموع طبق رسانه‌های رسمی كشور ٢٧ کشته به جا گذاشته و خسارات بسیار سنگینی وارد کرده است.

هنوز آمار دقیقی از تلفات جانی و مالی در دست نیست. فقدان برنامه‌ریزی و عدم سرمایه‌گذاری كافی برای مقابله با چنین حوادثی، عدم اطلاع رسانی شفاف و بسیج عمومی مردمی جهت كمك‌رسانی به هموطنان آسیب دیده ما بیش از پیش بی‌تدبیری و ماهیت پس‌مانده حكومت فاسد جمهوری اسلامی را برملا ساخته است.

تشكیل كمیته‌های مستقل مردمی و بسیج افكار عمومی در داخل و خارج جهت كمك رسانی به مردم مصیبت دیده كشور ما امری ضروری و میهنی است و باید با استفاده از تجربیات كمك رسانی فاجعه زلزله رشت و بم و سایر شهرهای ایران ابتكار عمل را در دست گیریم .

در این شرایط سخت و بحرانی كه مردم میهن ما مورد خشم و غضب «آسمانی» و زمینی و بی‌تدبیری و جنایت و فقر گرانی و تحریم قرار گرفته‌اند، باید هوشیار بود و از سوء استفاده دشمنان خارجی و وطن‌فروشان مزدور از این وضعیت مصیبت‌بار و پخش اطلاعات نادرست و ایجاد ترس و وحشت در میان مردم غافل نماند و برای خدمت به آسیب دیدگان به ویژه محرومان كشورمان كمر همت به‌بندیم.

 

رفقا، دوستان و یاران میهن‌دوست!

 

در هر كجایی كه هستید مستقلاً برای تشكیل كمیته‌های كمك‌رسانی و مردمی اقدام كنید. در چنین شرایطی است كه می‌توانیم با اتكاء به نیروی مردمی كاری كنیم كارستان.

بی‌توجه‌ای و خرابكاری رژیم در امر همیاری به مردم آسیب دیده را افشا سازید و خود راساً ابتكار عمل را در دست گیرید!

زنده باه باد اتحاد و همبستگی!

پیش به سوی تشكیل كمیته‌های مستقل كمك‌رسانی!

به یاری قربانیان فاجعه سیل و طوفان بشتابیم!

حزب كار ایران (توفان)
٥ فروردین ١٣٩٨

****

سیل و خانه‌خرابی در گنبد کاووس

گزارش دریافتی

گزارش رسیده از گنبدکاووس حاکی از آن است که از همان ابتدا که هشدارهای شرق استان گلستان صادر شد، روشن بود اتفاقات ناگواری در راه است و بی‌خیالی و بی تفاوتی برخی مدیران استانی نیز حکایت از آن داشت که بار سنگینی بر دوش مردم محروم  قرار خواهد گرفت و آنها را با چالشی سنگین رو به رو خواهد ساخت.

عدم توجه مدیرکل آب منطقه‌ای استان گلستان به درخواست‌های مکرر مسوولان، کارشناسان، رسانه‌ها و مردم در همان روزهای نخستین شهرستان بزرگ، تاریخی  گنبدکاووس را قربانی بی‌تدبیری‌ها وباندهای مافیایی و مفت‌خور کرد تا آب سرریز شده از سد گلستان با حجم بسیار بالایی وارد شهر و روستا شده و در چندین منطقه این شهرستان را با مشکلات عظیمی روبه‌رو کند. هرچند مدیران محلی از جمله فرماندار و معاونین سیاسی و عمرانی با حضور میدانی مکرر و تشکیل جلسات مدیریت بحران متعدد تلاش‌ها را برای کاهش خسارت‌ها و مدیریت اوضاع به کار بستند، اما  شدت و حجم بالای طغیان رودخانه‌ها و بی‌تدبیری و بی‌کفایتی در مدیریت آب پشت سد باعث شد تا مردم گنبدکاووس در غافل‌گیری محض در خانه‌های خود به زیر آب بروند.

مسئولان استانی و ملی هم که تا سه روز یا از ترس به مناطق سیل‌زده نه‌رفتند و یا تنها با حضور نمادین در فرمانداری و یا در کنار سد گلستان عکس یادگاری گرفتند و البته حضور دیرهنگام نماینده مجلس و بسیاری از مدیران استانی و ملی دیگر دردی از مردم را دوا نمی‌کرد و تنها بر عصبانیت و خشم آنها می‌افزود. اما مردم شریف گنبد کاووس باز هم نشان دادند که از خواص و مسئولان دزد و فاسد جلوتر هستند و از همان دقایق ابتدایی با حضور در مناطق آسیب دیده به کمک همشهریان خود شتافتند و تا امروز نیز بر تعداد آنها افزوده شد، اما کاهش نیافت.

در چنین شرایط حساس و بحرانی فقط می‌توان با اتکا به نیروهای خود مردم دلسوز منطقه و محلات به داد سیل‌زدگان رسید و ابتکار عمل امدادگری را در دست باکفایت خود گیریم. نظام جمهوری اسلامی هنری جز دزدی و فساد و اختلاس و دروغگویی ندارد و همواره مردم محروم ما در مقابل بلایای «آسمانی» بی‌دفاع گذاشته است.

تعداد قربانيان به ٤٤ نفر رسيد

«حمید رضا خانکه»، قائم‌مقام «سازمان اورژانس کشور در بحران»، امروز پنجشنبه گفت که شمار کشته‌شدگان حوادث جوّی روزهای اخیر ایران به ۴۴ نفر رسیده است. بیش از ۲۹ هزار سیل‌زده «اسکان اضطراری» یافتند. به گزارش ناجا ۲۷ محور کشور مسدود شده است . یک مقام قضایی نیز به «منتشرکنندگان شایعات» در فضای مجازی هشدار داده است.

خبرگزاری مهر به نقل از رئیس مرکز اطلاعات و پلیس راهور ناجا گزارش داد که محورهای مسدودشده در اکثر استان‌های ایران از جمله در تهران، البرز، گلستان، سمنان، گیلان، کهگیلویه و بویراحمد، همدان، کردستان، مازندران، ایلام، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، لرستان، بوشهر، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و قم قرار دارند.

دلیل انسداد این محورهای ارتباطی از جمله «عدم ایمنی کافی»، «ریزش کو»، «یخ‌زدگی»، «سیل و تخریب» پل‌ها و جاده‌ها، «رانش زمین»، «آب‌گرفتگی»، «بالا آمدن سطح آب و طغیان رودخانه» و «سیلاب و نشست جاده» عنوان شده است.

زنده باد همبستگی!

گزارشاتی در باره کمکرسانی به سیل زدگان

از كانال تلگرام توفان

همبستگی مردم سراسر ایران با سیل‌زدگان در شهرهای اخیر و كمك‌های مالی و دارویی و پوشاك و غذا  بی‌نظیر است و بی‌توجه‌ای و بی‌مسئولیتی سردمداران دزد و فاسد جمهوری اسلامی، كه جز دروغ و اخبار غلط و سخنان بی‌سروته تحویل مردم مصیبت دیده ما نداده‌اند، رسوا ساخته است. این كمك‌ها همچنان ادامه دارد. اعلامیه‌های همبستگی و كمك‌های مردمی و اخبار و گزارشات مربوط به هموطنان سیل‌زده از طریق شبكه تلگرام توفان به اطلاع عموم خواهد رسید.

زنده باد همبستگی با مردم سیل زده ایران !

https://t.me/totoufan

***

همبستگی مردمی در حمایت از مردم سیل‌زده سراسر کشور

مردم شیراز انسانیت را به رخ مردم جهان کشیدند

در پی سیل ناگهانی در تنگ قرآن مردم شیراز

_بلا فاصله جان خود را به خطر انداختند و از همه طرف به کمک شتافتند

_مردم سریع لباس‌های خود را که داخل خانه داشتند، آوردند،

_مردم درب منازل‌شان را به روی آسیب دیدگان گشودند

_مردم روی پلاکادرها و تابلو در دست آدرس و شماره تلفن برای منزل مجانی نوشتند و توی باران ساعت‌ها ایستادند

_ مردم تا صبح بیدار ماندند و گشتند و مجانی پذیرای مهمانان نوروزی شدند

هتل‌داران شیرازی هتل‌های خود را مجانی دراختیار مهمانان نوروزی گذاشتند

_رستوران‌ها برای غذای مجانی اعلام آمادگی کردند

_ نمایشگاه بین‌المللی شیراز بلافاصله هزار چادر در سالن‌های خود احداث و از مردم خواست تا در فضای مجازی برای پذیرش مجانی مهانان اطلاع رسانی کنند

_ مراکز بهداری‌ها و بیمارستان‌ها و درمانگاهای خصوصی برای آسیب‌دیدگان مجانی اعلام آمادگی کردند

_ مردم تا پایان سیل ایستادند و مجروحان را با کمک مسئولین حوادث و پادگان‌های ارتش نجات و به مراکز درمانی اعزام کردند

_مردم کمک کردند قربانیان حادثه را از لابلای سیل پیدا کردند

_مردم کمک کردند تا ماشین‌های آسیب دیده و واژگونی را از مسیر طولانی از لابلای سیل جمع‌آوری و در مکان‌های مناسب قرار دهند،

_ صافکاران و مکانیک‌ها و تعمیرکاران شیرازی برای تعمیرکردن ماشین‌ها مجانی اعلام آمادگی کردند،

احسنت به غیرت و انسانیت مردم شیراز که برای اثبات انسانیت سنگ تمام گذاشتند، پخش کنید تا تمام مردم کشور از غیرت و انسانیت مردم شیراز مطلع شوند.

جمیله همدوی

 

اطلاعیه‌های شوراهای صنفی دانشجویان کشور برای کمک به سیل‌زدگان کشور

اطلاعیه (شماره ۱)

جمعی دانشجویی با پشتوانه‌ی تجربه‌ی کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه، بار دیگر آماده‌ی کمک‌رسانی به هموطنان حادثه‌دیده به موجب وقوع سیل در استان گلستان شده است.

به علت زمان‌بردن اخذ مجوزهای دانشجویی لازم، این جمع دانشجویی با انجمن دیده‌بان حقوق کودک همکاری می‌کند و ذَیل مجوز این انجمن امداد رسانی خواهد کرد. لازم به ذکر است از روز نخست وقوع سیل، یک تیم دانشجویی بومی منطقه در محل حادثه مستقر هستند و به تدریج از محل حادثه گزارش وضعیت اقلام کمکی و ارزیابی‌هایشان از منطقه را ارائه می‌دهند.

کمک های نقدی شما در این میان اهمیت بسیار دارد؛ لذا کمک‌های نقدی خود را به شماره کارت زیر واریز نمائید:

۶۲۷۴ ۱۲۱۱ ۸۵۸۲ ۷۶۶۴

بانک اقتصاد نوین، به نام محمدامین حسینی

اطلاعیه (شماره ۲):
شوراهای صنفی دانشجویان کشور

با موافقت و حمایت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، اقلام مورد نیاز سیل‌زدگان استان گلستان در این مکان تحویل گرفته می‌شود.

لازم به ذکر است با توجه به نیازسنجی‌های روزانه و تغییر اقلام مصرفی، اولویت با کمک‌های نقدی می‌باشد.

اقلام مورد نیاز:

موکت
پتو
شیر خشک
لباس کودک (فقط نو) و بزرگسال
نوار بهداشتی
پوشک
چراغ قوه
چکمه
مواد شوینده
ابزار نظافت
پودر
ors
سرم قندی و نمکی
ژل بهداشتی
دستمال مرطوب
طناب
قطره ضدعفونی برای گوش و چشم

آدرس محل تحویل:

ابتدای جلال آل احمد - زیر پل گیشا - جنب دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

شماره کارت برای ارسال کمک های نقدی:

۶۲۷۴ ۱۲۱۱ ۸۵۸۲ ۷۶۶۴
بانک اقتصاد نوین
به نام محمد امین حسینی
شماره تماس ضروری برای تهران:
09197287697
رومینا محسنی
09127998497
ابوالفضل نژاد فتح

شماره تماس ضروری برای گلستان
09308111312
محمدامین حسینی

قابل توجه کلیه عزیزان ساکن و مقیم در مناطق سیل‌زده در سراسر کشور

کار گروه دفاع از حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری، ضمن تسلیت به هم میهنان و خانواده‌های مصیبت دیده از سیل اخیر در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف کشور از شما هموطن عزیز درخواست می‌کند چنانچه اطلاعاتی از بازنشستگان آسیب‌دیده لشکری از سیل اخیر در دست دارید در اسرع وقت به پی وی اینجانب « بهروز پورباوند» اعلام تا مقدمات همیاری توسط ریاست محترم کانون آجا فراهم شود.

لطفاً این اطلاعیه را در همه گروه هایی که عضویت دارید، منتشر بفرمایید، از همکاری شما صمیمانه متشکریم.

از گروه دفاع از حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری

یک خبر

اعزام تیم همیار از سوی ریاست کانون بازنشستگان آجا،

امیر علی محبی راد به مناطق سیل زده. امیر علی محبی راد در اقدامی انسان‌دوستانه با اعزام تیم همیار از سوی کانون بازنشستگان آجا به مناطق سیل‌زده به بررسی وضعیت بازنشستگان لشکری پرداختند.

بنابر این گزارش بازنشسته‌ها و خانه و زندگی آنان در سلامت هستند.

کار گروه دفاع از حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری

 

مردم را نداشتیم چه میکردیم!!!

فاطمه گلناری از شیراز

دانشجوی دکتری جامعه شناسی (از مخاطبان کانال علوم اجتماعی، مسائل روز)

سپاس از شما دوستان عزیز.

از دیروز درب تک تک منازل ما تو شیراز به روی هموطنان عزیزمون بازه و با آغوش باز پذیرای همه هستیم و خدمتگزار. دیشب وقتی مراجعه کردیم درب ورودی نمایشگاه بین‌المللی شیراز تا مهمانی که کودک به همراه داشته باشن بیاریم منزل. مردم شیراز همه جلو نمایشگاه زیر بارون خیس شده و ایستاده بودن به مردم التماس میکردن برن خونه هاشون... وقتی ما مردم دغدغه‌مند داریم و برخی مسئولین بی‌دغدغه... اشک تو چشمام جاری شد که چرا قدر این مردم دانسته نمیشه و به محض یاری مردم به تخت و سمت مینشینن و بعد فخر میفروشن به مردم.. کاش برنامه‌ریزی بود نه برنامه‌روزی. کاش چشم‌انداز و افق چند ساله فقط حرف نبود که فقط فلان مدیر دلخوش به انجام فعالیتی در زمان تصدی باشد برای ارائه گزارش و عملکرد و دریافت پست برتر.

مردم را نداشتیم، چه میکردیم!!!

در زمان وقوع جنگ، سیل، زلزله، قحطی، خشکسالی، بحران، تورم،انتخابات و...!!!!
کی قراره تلنگر بخوریم

سیل گلستان

روستای تازه آباد و کمبود امکانات پزشکی این روستا که در بخش جنوبی وشمگیر شهرستان آق قلا واقع است به شدت نیاز به رسیدگی پزشکی دارد. بر اساس اطلاعاتی که از طریق حاضرین در محل به دست ما رسیده است، این روستا از کمبود نیروی پزشکی و تجهیزات درمانی رنج می‌برد. این درحالیست که ادعا شده نیروهای پزشکی مناطق سیل زده را تحت پوشش قرار داده اند.

سیل گلستان

کمبود نیروی امدادرسان و هلال احمر در گمیشان

عدم حضور نیروهای انسانی در گمیشان کار را با مشکلات فراوانی روبه رو کرده است. نیروهای حلال احمر حضور فعالی در محل ندارند همین امر سبب شده تخلیه و سایر امور با موانع فراوانی مواجه شود.

سیل گلستان

مواد دارویی، بهداشتی، شیر خشک و موکت از ضروری‌ترین اقلام. پس از تخلیه‌ی آب از مناطق سیل‌زده، بیماری‌های مناطق گنبد و آق قلا شناسایی شده‌اند. به دلیل کمبود نیروی پزشکی و مانع‌تراشی برای حضور پزشکان مستقل، مردم این مناطق با کمبود شدید دارو و پزشک مواجه هستند. مسئولین بایستی به این کوتاهی‌ها در قبال جان مردم پاسخ دهند.

فعالین حاضر در محل اطلاع دادند، درحال حاضر پس از مواد بهداشتی و درمانی، شیر خشک، موکت از ضروری‌ترین اقلام برای مردم سیل‌زده است. چرا که پس از تخلیه‌ی آب، وجود این کالاها برای سکونت در منازل ضروری است.

زنده یاد احمد‌عبدالحسینی (راننده بیل مكانیكى) همراه با ٥ نفر دیگر از نیروهای داوطلب مردمی بود که امروز در حوالى «گمیش تپه» و در حادثه‌ی واژگونی قایق جان باخت.

***

به مناسبت سیل ویرانگر در ایران

ارغوان

این چه رازی است که هر بار بهار

با عزای دل ما می‌آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید؟

ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درد غم می‌گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می‌آغازند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

هوشنگ ابتهاج

 

***

فرخنده باد نوروز!پیام نوروزی به مردم ایران

مردم شریف و تحت ستم ایران!

عید نوروز، این جشن ملی هزاران ساله باستانی که همراه با آغازیدن بهاراست، باری دیگر فرا می‌رسد.

امسال نیزوضعیت معیشتی شما مردم شریف و زحمتکش ایران وخیم‌تر از سال‌های پیش گشته، سفره‌ نوروزتان از برکت وجود منحوس رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی، که تار و پودش را فساد و دزدی و اختلاس و رانت‌خواری و چپاول دسترنج زحمتکشان و منابع طبیعی کشور فرا گرفته است، خالی‌تر از گذشته است و نوروزتان همانند هر روزتان شده است.

سالی که گذشت بازهم سال پیشروی در فقر وعمیق‌ترشدن شکاف طبقاتی بود و این روند با توجه به سیاست‌های تبهکارانه و نئولیبرالی حسن روحانی ادامه خواهد داشت و چشم‌انداز روشنی برای بهبود شرایط زندگی تهیدستان جامعه متصور نیست. گورخوابی، کلیه‌فروشی و تن‌فروشی و افزایش نرخ بیکاری و تورم و گرانی کمرشکن، سقوط ارز ملی و فقر و بینوایی همچنان رو به فزونی است و ناامنی معیشتی جامعه را به پرتگاه نیستی سوق داده است. سیاست‌های نئولیبرالی همراه با سرکوب اعتراضات کارگری و بازداشت‌های خودسرانه و وحشیانه فعالین کارگری، معلمان و دانشجویان و زنان بویژه رهبران کارگران سندیکای نیشکر هفت تپه که همه درخدمت کلان سرمایه‌داران داخلی و بین‌المللی است، کارد را به استخوان رسانده و نظام سرمایه‌داری مافیایی اسلامی که خود را در محاصره عموم مردم زحمتکش ایران می‌بیند، چاره‌ای جز توسل به تشدید سرکوب و ارعاب پیش روی خود ندارد.

مردم شریف و مبارز ایران

در آستانه عید نوروز امسال نیز چون سال گذشته شما مردم زجرکشیده ایران یا درغم از دست‌رفتگان سوگوارید یا در اثر ویران‌گری اقتصادی در فلاکت و بی‌خبری و انتظار به‌سرمی‌برید، نه از پیشرفت خبری هست و نه از آزادی و ترقی و تعالی نشانی. سالی که گذشت را باید، سال دزدی‌های کلان، سال حقوق‌های نجومی، سال برملاشدن بزرگ‌ترین اختلاس چهاردهه اخیر، اختلاس هفت میلیارد یورویی پتروشیمی و تشدید بحران اقتصادی و درعین حال رشد روزافزون اعتراضات کارگری نامید.

سالی که گذشت سال از سرگیری تحریم‌های غیرقانونی آمریکا و تشدید فشارهای جنایت‌کارانه اقتصادی و گرسنگی‌دادن به مردم ایران و تلاش بی‌شرمانه او در دفاع از نیروهای وطن‌فروش و مزدوران تروریست برای تغییر رژیم بوده است. فشارهای غیرقانونی اقتصادی بر ایران به وخیم‌ترشدن وضعیت معیشتی اکثریت تهیدستان جامعه انجامیده و این یک اقدام هدفمند و کشتاری جمعی و ضدبشری محسوب می‌گردد. مسئولیت مستقیم فجایعی که در ایران بروز خواهد کرد، به گردن امپریالیست‌ها بوِیژه امپریالیسم جنایتکارآمریکا است.

مردم شریف و تحت ستم ایران!

شما که به درستی هیچ امید به بهبودی وضعیت خود در چارچوب سیاست‌های نئولیبرالی و باندهای دزد و فاسد مافیائی حاکم نمی‌بینید، راهی جز تشدید پیکارصنفی - سیاسی متحد علیه مستبدان ضدکارگر و ضدبشر حاکم از یک سو واز سوی دیگرهوشیاری و مبارزه علیه توطئه و مداخلات امپریالیستی و نوکران استعمار پیش‌روی خود نخواهید داشت. راه نجات مردم ایران، کارگران و زحمتکشان، معلمان و پرستاران و همه توده تحت ستم، وحدت و تشکیلات است. تنها راه نجات قطعی مردم ایران راه برانداختن رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی به دست توانای خویش واستقرار حکومتی جمهوری و متکی به کارگران و زحمتکشان است.

این چهلمین نوروزی است که رژیم ریاکار و خیانت‌پیشه جمهوری اسلامی بر شما، مردم ایران تباه می‌گرداند. به امید سالی مملو از یگانگی و پیکاری سراسری و متحد علیه تاریک‌اندیشان حاکم. برایتان در سال جدید پیروزی و شادی و سربلندی آرزو می‌کنیم. به امید فرازآمدن نوروز مردم ایران! نوروزتان پیروز!

 

سرنگون باد رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی، به دست مردم ایران!

زنده باد سوسیالیسم، این پرچم نجات بشریت!

دست امپریالیست‌ها از ایران و منطقه کوتاه باد!

حزب کار ایران (توفان)

اسفند ماه ۱۳۹۷

 ***

 

پیام نوروزی اسماعیل بخشی ، از زندان

 

«راز زندگی در سعادت است

راز سعادت در شادی

راز شادی در سلامت است

پس شاد باشید و سلامت....

 

زندگی چیزی جز رنج نیست

معنای زیستن را در رنج می‌یابیم

پس بیائید در رنج‌ها، بر رنج‌ها به‌خندیم، سبزی‌ات پایدار هفت تپه، سبز بمان و آن روز که دیگر سبز نه‌باشی، روز مرگ من است.

همکاران عزیزم، هفته تپه، سرزمین سبزم

طبیعت در فصلی می‌میرد و در فصلی دیگر دوباره شقایق‌ها، گل‌ها و سرسبزی‌ها قد می‌کشند بنگر که دگرگونی، تغییر و ساختن فردای بهتر سر فصل روشن سال است.

از پشت میله‌های زندان به طبقه کارگر، دانشجویان، دادفران و همه عدالت‌طلبان و برابری‌خواهان درود می‌فرستم، نوروز را شادباش می‌گویم. چه بگویم که واژه‌ها برای قدردانی از حمایت مردم عزیز، خواهران و برادرانم، بی وزن هستند.

به امید آزادی، برابری و عدالت

دوستدار مهرتان/اسماعیل بخشی، کارگر هفت تپه، از زندان مرکزی شهرستان اهواز

 

***

نگاهی به صدور حکم بربرمنشانه ۳۸ سال زندان و شلاق برای نسرین ستوده و ریاکاری ناقضان بین‌المللی حقوق بشر

در مورد حقوقِ بشر در کشوری که اکثریت جامعه در چنگ دیوِ آهنین‌پایِ، آهنین‌ چنگالِ، آهنین پوزۀ، آهنین دُمِ استبداد گرفتار هستند و کوچک‌ترین نهالِ مخالفت و اعتراضِ سیاسی از ریشه کنده می‌شود، این دیوِ ستمگرِ خونخوار بار دیگر با حکمی سنگین سایۀ سیاه خود را بر فراز آسمان کشور گسترد.

در شرایطی که مشکلات اقتصادی، اختلاس و تحریم ... بر گردۀ ملت فشارآورده و نارضایتی مردم افزون‌تر گشته است، گسترش اعتراضات و اعتصابات هر روز بیش از پیش رژیم را به چالش می‌کشد. پاسخِ حکومت به معترضین، افزایشِ موجِ دستگیری‌ها، سرکوب و صدور احکامی هستند که با هیچ معیارِقانونی، جز قانونِ جنگلِ ج.ا. جور درنمی‌آید.

بیستم اسفند ۱۳۹۷حکم سنگین ۳۸ سال زندان و ۱۴۸ ضربه شلاق برای خانم نسرین ستوده (عضو کانون مدافعان حقوق بشر، عضوِکمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان وعضوِ انجمن حمایت از حقوق کودکان) صادر شد. درپی ابلاغِ حکم، موج خشم و نگرانیِ افراد و محافلِ گوناگون در داخل و خارج برانگیخته شد.

این نخستین بار نبود که جمهوری اسلامی با تعیینِ حبس‌های طولانی و مجازات‌های قرونِ وسطایی چون شلاق‌زدن، هم مخالفان خود را از میدانِ مبارزه حذف می‌نمود و هم از نظر روانی در مخالفان خود ایجاد رعب و وحشت می‌کرد.

بیاییم به‌بینیم در این آشفته‌بازار رسانه‌ای چه خبر بود:

دو موردِ برخورد با این حکم توجه ما را به خود جلب کرد.

مورد اول اعتراضات هماهنگ. مورد دوم حساسیت های دوگانۀ حقوق بشری. پس از صدور حکم خانم ستوده، «رابرت پالادینو»، جانشین سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفت صدور این حکم «از حد بربریت گذشته» و از متحدان خود خواست تا به این حکم اعتراض کنند. و بلافاصله اوامر عمو سام اجرا گشت. از آلمان «هایکو ماس»، وزیر امور خارجه، اکسیون نامۀ اعتراضی کانون وکلای فرانسه با پشتیبانی مقامات معروف فرانسوی از شهردار پاریس تا نخست وزیر پیشین ... و سرانجام «ماکرون» در نامه‌ای ستوده را به عضویت در «شورای مشورتی برای برابری میان زنان و مردان» فراخواند. وزیر امور خارجۀ فرانسه هم صدور حکم قضائی جدید علیه نسرین ستوده در ایران را محکوم کرد و گفت توافق هسته‌ای با ایران به‌منزلۀ صدور چک سفید برای نقض حقوق بشر در این کشور نیست.

روزی که شاپرک شجری‌زاده درخواستِ تصویبِ تحریم‌های بیشتر علیه ایران را، به خاطر نقض حقوق بشر، تقدیم پارلمان کانادا کرد، جهان شاهدِ حملۀ وحشیانۀ پلیسِ فرانسه به تظاهرکنندگان جلیقه زرد بود و۴ فرورودین ۱۳۹۸ زنی ۷۴ ساله در«نیس» فرانسه در اثر حملۀ پلیس به سختی مجروح شد. یقیناً دستورِ حمله به معترضین در راستای ایجاد «همپائی برای برابری میان زنان و مردان» داده شده بود و به همین دلیل صدای اعتراضی از هیچ سویی بلند نه‌گشت!

اخبار ِدستگیری‌هایِ مکررِ خانمِ «لجين الهذلول»، فعالِ حقوقِ زنان در عربستان، تجربۀ زندان، انواع شکنجه‌ها از کتک و شوک الکترونیکی گرفته تا اذیت و آزار جنسی و تهدید به تجاوز او هم در رسانه‌های جهان انعکاس زیادی پیدا کرد. برادر خانم الهذلول یکماه قبل در مصاحبه‌ای با روزنامۀ ایندیپندنت دربارۀ وضعیت کنونی خواهرش اظهار بی‌اطلاعی کرد. در آخرین ملاقاتی که پدر و مادرش مدت‌ها پیش با وی داشتند، متوجه شدند که دخترشان قدرت نگه‌داشتن هیچ شی را در دستانش نداشت. تماس‌های خانواده خانم «لجين الهذلول» با مقامات امریکایی و درخواست آنها از پمپئو تاکنون بی‌جواب مانده است.

حال پرسش این است، چرا دولت عربستان در ازای نقض دائمیِ حقوق بشر، حتی وقتی ثابت می‌شود «بن سلمان»، ولیعهد این کشور در تکه تکه کردن ژورنالیستی (خاشقچی) دست داشته است، مصون از اعتراضات سران کشورها و تهدیدها و تحریم هاست؟ مگر حقوق بشر جداکردنی است که اینها انتخابی عمل می‌کنند؟! متأسفانه اینگونه است! دل‌نگرانی‌های حقوق‌بشری امریکا و شرکا در مورد برخی کشورها، به طور مثال یمن و فلسطین، ونزوئلا،... بسیار شدید وجود دارد و در مورد برخی کشورها مثل اسرائیل، عربستان، مصر... چنین حساسیت‌هایی زیاد ملموس نیست.

از قرار حقوق‌بشر را کیلویی می‌فروشند، آنجا که برایشان سودآور است! امپریالیست‌ها با بوجود‌آوردن جانورانی چون داعش و طالبان ثابت کردند که نه بشارت‌دهندگان آزادی و دموکراسی هستند و نه حقوق بشر برایشان پشیزی ارزش دارد. حساسیت امریکا و شرکایش نسبت به نقض حقوق بشر بسته به وابستگیِ سیاسیِ کشورها به آنها دارد.

غرض از بیان نمونه‌های بالا تبرئۀ ج.ا و یا دفاع از شکنجه، سرکوب و احکام ناعادلانۀ رژیم نیست . شکی نیست که زنان در ایران همواره اولین قربانیان حاکمیت مذهبی بوده و هستند و هرگاه رژیم در تنگنای مشکلات اقتصادی و سیاسی قرار می‌گیرد، این بانوان هستند که گرفتار چنگالِ تیزِ حاکمانِ جبار می‌گردند. تردیدی نیز نیست که این رژیم استبدادی و احکام دادگاه‌اش قرون وسطایی است اما این مسئله ارتباطی در کاربرد دوگانۀ حقوق بشری امریکا و شرکایش ندارد!

مورد دوم بلند کردنِ پرچمِ اعتراضِ «اپوزیسیونِ خارج» به رفتار و حکمِ صادرۀ ج.ا علیه خانم ستوده بود. آن اپوزیسیونی که حق مشاورت‌اش را گاهی از امریکا، گاه از عربستان و در پاره‌ای موارد از اسرائیل می‌گیرد و چشم امیدش به مداخلۀ نظامی و سوغاتی‌آوردن «دموکراسی و آزادی» توسط امریکا و هم‌پیمانانش است، حتی فرح پهلوی، که شوهرش حکم اعدام هزاران جوان را امضا کرد، نسبت به صدور حکم نسرین ستوده ریاکارانه اعتراض کرد!

از طرفی بخش دیگری از «اپوزیسیونِ داخل و خارج» فوراً خانم ستوده را به عنوان نمادِ دورانِ گذار برای تغییر رژیم پیشنهاد کردند. پرسش این است چرا باید ایشان در چنین موقعیت حساسی به عنوان نماد معرفی شود؟ چرا باید کسی که در زندان جانش در خطر است، به عنوان نمادی از رهبری اپوزیسیونی که آهنگ تغییر رژیم را دارد، مطرح گردد؟ تردیدی نیست که اعتراض نسبت به حکم ضدانسانی خانم ستوده وظیفه همه نیروهای دمکرات، ملی و مردمی است و باید نقض حقوق بشر شدیداً محکوم گردد. اما اعتراضِ سران کشورهای امپریالیستی و معرفی مجدد و هم‌زمانِ ایشان به عنوان «نماد اپوزیسیون» شبیه به هم‌نوازی در موسیقی است که سازش و تناسب خاصی میان «سازهایش» قابل مشاهده است، که از دیدِ هیچ ناظرِ بی‌طرفی دورنمی‌ماند. سوای این مسئله با توجه به اتهاماتی که به ایشان و بسیاری از زندانیان نسبت داده اند، آیا این حرکت‌ها و حمایت‌های مقامات رسمی کشورها، انگیزه‌ای برای اعمالِ فشارِ بیشترِ بازجویان بر زندانیان نمی شود و آیا امکانِ مدرک‌سازی بیشترِ مقامات قضایی علیه متهمان را فراهم نمی‌سازد؟ اگر هدف کمک باشد، تجربه نشان داده است که نتایج معکوس بیشترعاید زندانیان شده است. شاید وقت آن رسیده است، برای رهاشدن از موجِ اتهاماتِ ج.ا. و اساساً برای روشن‌شدن ماهیت مبارزاتی، ایشان و دیگر فعالان و مبارزانِ درونِ زندان که تاکنون با عزمی راسخ برخواسته‌های برحق خود پافشاری و ایستادگی کرده‌اند،اکنون نظرات‌شان را شفاف در مورد امپریالیسم و صهیونیسم، دخالت‌ها و تجاوزات نظامی، احترام به حقوق ملت‌ها و تمامیت ارضی بیان کنند. ایشان که به عنوان وکیل، فعال حقوق بشر معرف حضور همه هستند و یقیناً نمی‌توانند در برابر تحریم، جنگ، قحطی، گرسنگی، تجاوزات نظامی و حق حاکمیت کشورها سکوت کنند و نباید خاموش بماند. سکوت خانم ستوده و عدم شفافیت ایشان در برخورد به دشمنان خارجی می‌تواند به ابزار تبلیغاتی در دست رژیم در قالب مبارزه با «انقلاب مخملی» و نسبت‌دادن ایشان به همدستی با امریکا و اسرائیل صورت گیرد و این به سود خانم ستوده و هیچ زندانی سیاسی نیست. زندانیان سیاسی که ضمن مقاومت و ایستادگی در مقابل شکنجه‌های جسمی و روحی به رژیم ضدبشر و متعفن جمهوری اسلامی «نه» می‌گویند و از حقوق خود و سایر مردم تحت ستم شجاعانه دفاع می‌کنند، موظف‌اند با برافراشتن پرچم مبارزه علیه غارت‌گران و جهان‌خواران بین‌المللی ابتکار عمل را دردست‌گیرند و از این طریق رژیم و تمام مدعیان «حقوق بشر» را که سودای ویرانی کشور را در سردارند، خلع سلاح نمایند. جز این نیز راه دیگری متصور نیست.

 

***

اعلامیه

در حاشیه کشتار بربرمنشانه در نیوزلند

منشأ اسلام‌هراسی، تروریسم، نژادپرستی و فاشیسم، امپریالیسم است.

 

در اثر حمله بربرمنشانه و تروریستی یك نئونازیست استرالیایی به دو مسجد در نیوزیلند ۴۹ تن جان باختند و ده‌ها نَفَر مجروح شدند. این تروریست نژاد‌پرست از کشتار مردم فیلم‌برداری و آن را در اینترنت منتشر کرده و پیش‌تَر نیز با انتشار بیانیه‌ای اهداف ضدبشری خود را تشریح كرده بود. آیا چنین عملیات تروریستی و كشتار بی‌رحمانه مسلمان‌ها برحسب تصادف رخ داده است یا ناشی از تبلیغات جنون‌آمیز «اسلام هراسی» و ادامه كشتار ممالك اسلامی مانند أفغانستان،عراق، لیبی، یمن، سوریه و فلسطین...است.

پس اگر منشأ «اسلام هراسی» و تروریسم، تروریسم دولتی امپریالیسم غرب است، آنوقت اشك تمساح این جانیان بین‌المللی در مورد این كشتارها را نباید جدی گرفت. امپریالیست‌های غربی و در رأس آن آمریكا، كه جهان را در بحران و فقر و جنگ و كشتار و تاراندن میلیون‌ها نفر فروبرده‌اند، گویا برای حل این بحران چاره‌ای جز احیای فاشیسم هیتلری در لباسی نوین ندارند. دیروز در پس «یهودهراسی» و «كمونیسم هراسی» امروز در لباس مسلمان‌كُشی و «اسلام هراسی».

اقدام بربرمنشانه و کشتار بی‌رحمانه این نازیست استرالیایی هوادار آتش‌زدن مساجد و سوزاندن قرآن و تکثیر تصاویر کاریکاتورمحمد و کشتار مسلمانان، وجدان بسیاری از مردم مترقی نیوزلند و استرالیا و اروپا را بیدار خواهد کرد که تبلیغات نفرت مذهبی و ضد‌اسلامی چه عواقب خطرناکی دارد. صدای این گلوله‌ها و سلاخی بی‌رحمانه مردم بی‌دفاع بسیاری را تکان داد، تا از خواب غفلت ناشی از شستشوی مغزی به‌درآیند. حزب ما بارها در رابطه با مبارزه علمی بر ضد مذهب، اعم از اسلام، یهودیت و یا مسیحیت تحلیل کرده است که واقعیت مذاهب بیانگر نادانی عمومی است. هرچه بشریت به آموزش و علم بیشتر دسترسی پیدا می‌کند، از دامنه نفوذ مذهب کاسته می‌شود. مذهب در زمینی رشد می‌کند که کود آن بی‌سوادی و عقب‌ماندگی است. مذهب دوای درد همه نادانستنی‌هاست، بذر مذهب در زمین جهل کاشته می‌شود و می‌روید و لذا تنها با این ارزیابی ریشه‌ای است که می‌توان راه مبارزه با مذهب به عنوان افیون توده‌ها را پیدا کرد.

در مبارزه با مذهب نمی‌توان به زور اسلحه متوسل شد و با قهر و اجبار مردم را وادار کرد از تعلقات مذهبی و اعتقادات دینی خویش دست بردارند. این اعتقادات ریشه چند هزار ساله در میان مردم دارند و زمینه‌های مادی برچیدن آنکه بدرجه آگاهی عمومی نیاز دارد، هنوز بطور کامل فراهم نشده است. این است که شمشیرکشیدن بر روی مذهب و از جمله مذهب اسلام دوای درد نیست و نظر کسی را نسبت به اسلام تغییر نمی‌دهد، برعکس منجر به آن می‌شود که مسلمانان و نه تنها مسلمانان حتی اتباع لامذهب این ممالک نیز خود را مورد تعرض و تهاجم حس کنند و در مقابل یورش دشمن مذهبی که در حقیقت انگیزه سیاسی را به یدک می‌کشد، جبهه گیری کرده به یورش متقابل دست زنند.

این نظریه حزب ما هنوز به قوت خود صادق است و ما بار دیگر شاهدیم که دست‌راستی‌ها، فاشیست‌ها، نژادپرستان در کنار ضد‌مسلمانان ایستاده‌اند، تا دست در دست هم حقوق آنها را به نام دموکراسی و آزادی پایمال کنند. مسئولیت جنایاتی که درنیوزلند انجام شده، مستقیما به گردن سیاست ضدخارجی، ضداسلامی و نژادپرستانه و سیاست تجاوزگرانه و اشغالگرانه امپریالیستی درعرصه جهانی است. مسئولیت آن به عهده امپریالیسم و صهیونیسم و ارتجاع بورژوازی بومی همین ممالک است. برای نابودی تروریسم باید امپریالیسم را از بین برد.

زنده باد اتحاد و همبستگی خلق‌های جهان علیه امپریالیسم، تروریسم، فاشیسم و نازیسم!

زنده باد سوسیالیسم، این پرچم رهایی بشریت!

حزب کار ایران (توفان)

۲۵اسفند ۱۳۹۷

***

تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال جدید، سند بردگی مطلق کارگران

 

مطابق ماده ۴۱ قانون کار، شورای عالی کار، متشکل از نمایندگان دولت، کارفرمایان و کارگران موظف‌اند که همه ساله بر اساس نرخ تورم، حداقل دستمزد را تعیین کنند. در همین راستا «نمایندگان کارگری»، کارفرمایی و دولت در دویست و هشتاد و دومین جلسه شورای عالی کار به دور هم جمع شدند و در طی یک نمایش مضحک تصمیم گرفتند تا حداقل دستمزد کارگران را با رشد ۳۶.۱ درصدی از یک میلیون و ۱۱۴ هزار تومان در سال گذشته به یک میلیون و ۵۱۶ هزار و ۸۸۲ تومان برای سال ۱۳۹۸ افزایش دهند. به عبارتی ۴۰۲،۸۸۲ هزار تومان به دستمزد کارگران افزوده شد. این در حالی است که تشکلات مستقل کارگری، متشکل از «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه»، «سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه»، «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل ‌های کارگری» و «گروه اتحاد بازنشستگان» در بیانیه‌ای که در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۹۷ انتشار دادند، «درخواست حداقل دستمزد به مبلغ ۷ میلیون تومان در ماه را برای سال ۱۳۹۸ خواستی منطقی و به دور از هرگونه اغراق» اعلام کرده بودند. از پیش روشن بود که اعضای سه گانه شورای عالی کار، «نمایندگان کارگری»، کارفرمایی و دولت بدون توجه به خواست نمایندگان واقعی کارگران و بدون مشارکت مستقیم تشکلات مستقل کارگری، در پشت درهای بسته با هم زد و بند خواهند کرد و نتیجه آنرا «تعامل» و «توافق» بین کارگر و کارفرما نشان دهند. فراموش نه‌کنیم که دولت خود بزرگترین کارفرما در ایران است. افزایش ۴۰۰ هزار تومان به حداقل دستمزد کارگران، نه سفره خالی کارگران را رنگین خواهد ساخت. و نه دردی از دردهای زحمتکشان ایران خواهد کاست، بلکه اوضاع ناگوار معیشتی کارگران را تدوام خواهد بخشید.

مرکز پژوهش‌های مجلس در طی گزارشی افزایش قریب‌الوقوع شمار فقیران مطلق را پیش‌بینی می‌کند و می‌نویسد: «با توجه به روند فزاینده شاخص عمومی قیمت‌ها، در حالی که پیش‌بینی می‌شود تا پایان سال ۱۳۹۷ نرخ تورم نقطه به نقطه به حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد برسد، خط فقر در ماه‌های آینده مجدداً افزایش خواهد یافت و پیش‌بینی می‌شود خانوارهای بیشتری به زیر خط فقر بروند». حسین راغفر، استاد دانشگاه، خط فقر مطلق را برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۱۳۹۶ چهار میلیون تومان ارزیابی کرده بود و نسبت جمعیت زیر خط فقر به کل جمعیت ایران را ۳۳ درصد می‌داند. که امروز در آستانه سال ۱۳۹۸ خط فقر مطلق به بیش از ۶ میلیون تومان افزایش یافته است. نمایندگان مستقل کارگری همیشه به این واقعیت اشاره کرده‌اند که افزایش مزد هیچ نقشی در تورم ندارد، تورم در ایران دلایل سیاسی دارد. علی‌رغم این، صاحبان سرمایه همچنان بر این موضوع پامی‌فشارند که «اگر حقوق‌ها به شدت افزایش یابد، آن‌ها توان تأمین این حقوق را برای نیروی کار ندارند و مجبور به تعدیل نیروی انسانی و کاهش کارگران هستند». یعنی تهدید به اخراج کارگران. بنابر این کارگر باید به آنچه که به او داده می‌شود رضایت داشته باشد، به وضعیت موجود اعتراض نه‌کند و از اعتصاب نیز دست بردارد، که نتیجه‌ای جز وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی به بار نمی‌آورد. تشکلات مستقل کارگری در برابر این خواست صاحبان سرمایه ایستادگی کردند و از خواست و مطالبات به حق خود کوتاه نیامدند. کارفرمایان چون سمبه را پُر زور دیدند، بر آن شدند تا این مسأله را در «نشست شورای عالی کار» بین خود و نمایندگان قلابی کارگران حل و فصل کنند. تشکلات مستقل کارگری در سال جدید مبارزات خودشان را گسترده‌تر و مصمم‌تر از هر سال به پیش خواهند برد. یکی چیز روشن است و آن اینکه تداوم وضعیت موجود به معنای ادامه و گسترش اعتراضات علیه بردگی و چانه‌زدن‌های بی حاصل و فقر و فاقه و فلاکت اقتصادی است.

تکلیف آن دسته از کارگرانی که هنوز در دایره تولید باقی می‌مانند، مشخص نیست، آنها می‌بایستی با حداقل دستمزد زیر خط فقر امرار معاش کنند. مطابق آمار، هزینه سبد معیشت یک خانوار ۴ نفره حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان تا ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، که البته این آمار به مراتب کمتر از سبد معیشت واقعی آنهاست، کارگران با این حداقل دستمزد به سختی می‌توانند ۱۰ روز از ماه را سپری کنند. تازه همین حقوق ناچیز را هم به طور مرتب پرداخت نمی‌کنند. کارگری که دغدغه تأمین نان شب دارد، به هیچیک از «ارزش‌های دینی» پایبند نیست. آیا در این کشمکش برای کارگران سلاحی جز اعتصاب و اعتراض میماند؟ حمید حاج اسماعیلی، کارشناس بازار کار، اخطار می‌دهد که «....در صورتی که به مطالبات صنفی کارگران بی‌توجهی شود، بی‌شک انباشت مطالبات صنفی کارگری به نفع هیچکس نیست». نظام سرمایه‌داری جمهوری اسلامی ایران حاضر است طبقه کارگر را سرکوب نماید، ولی معیشت آن را تأمین نه‌کند. تمامی شواهد نشان از آن دارند که در سال جدید تضاد کار و سرمایه شدت بیشتری خواهد یافت و ادامه این وضعیت ضرورتاً کارگران را به عرصه مبارزه سیاسی خواهد کشانید. زمانی که این دو (کار و سرمایه) در برابر هم ایستاده‌اند، نه‌می‌توان آن دو را با یکدیگر سازش داد و نه تضاد آنها را از میان برداشت. حل این تضاد فقط از راه غلبه کار بر سرمایه امکان پذیر است.

آیا نباید روزی نقطه اختتامی بر این شرایط ناهنجار وچانه‌زدن‌های بی حاصل گذاشت و یکبار برای همیشه بسوی حل تضاد کار و سرمایه و در نتیجه الغای استثمار گام برداشت؟ چرا باید در جامعه منافع اقلیتی در استثمار اکثریت باشد و این بی‌عدالتی همچنان ادامه یابد؟ اعتصاب سلاحی است که می‌تواند حیات جامعه را درهم بریزد، حرکات آنرا فلج کند. علّت آنست که حرکات و فعالیت‌های اجتماعی در دست کارگران زحمتکشان و به طور کلی مزدبگیران است. اینها هستند که چرخ جامعه را می‌گردانند. چنانچه این نیروها از کار دست به‌کشند، چرخ جامعه از حرکت باز‌می‌ایستد. در چنین حالتی چنانچه شرایط فراهم باشد و رهبری جنبش کارگری در دست حزب طبقه کارگر ایران، که مورد اعتماد همه جنبش باشد، آنگاه گذار به یک اعتصاب عمومی سراسری امری غیر ممکن نیست. و اینگونه است که فروپاشی نظام سرمایه‌داری جمهوری اسلامی ایران امری محتوم خواهد بود.

***

در جبهه نبرد طبقاتی.پیکار کارگران و زحمتکشان علیه سرمایه‌داران ادامه دارد

(گلچینی از اعتصابات و اعترضات کارگران در اسفند ماه۱۳۹۷)

دشمنانمان می‌توانند همه گل‌ها را بچینند

ولی هرگز نخواهند توانست بر بهار چیره شوند

«پابلو نرودا»

 

کارگران و زحمتکشان در حالی سال ۱۳۹۷ را پشت سر ‌گذاشتند که سفره‌شان خالی‌تر از قبل شد و هیچگونه تلاشی از جانب رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی برای حل معضلات رو به رشد خود ندیدند، که هیچ، بلکه سرکوب کارگران و نمایندگان خود را شاهد بودند. در سال گذشته سرمایه‌داران و رژیم تمامی تلاش خود را برای سرکوب، فریب و به انحراف‌کشاندن مبارزات رو به رشد کارگری انجام دادند، تا بهشت خود را حفظ نمایند. اگرچه بحران، تورم، سقوط ارزش ریال، بیکاری، تحریم‌های امپریالیستی و … را زندگی شایسته، که حق طبیعی مردم رنج دیده ایران است، از دسترس زحمتکشان دور ساخته‌اند ولی نیروی پُرتلاش و خستگی‌ناپذیر کارگران و زحمتکشان، مبارزه را به جلو سوق میدهد و تشکل‌یابی و اتحاد تشکلات مستقل حرفه‌ای را به امری ضروری برای دست‌یافتن به مطالبات مشترک بدل میسازد. با کسب تجارب و اتحاد عمل سندیکاه‌های مستقل کارگری در یک سال اخیر، کارگران موفق شدند گام‌های بزرگی به جلو بردارند.

سندیکای کارگران شرکت واحد در پیام نوروزی خود به درستی آورده است که «با توجه به اینکه ایجاد سندیکا و تشکل مستقل کارگری، تکیه بر نیروی جمعی کارگران و سازمان‌یابی اعتراضات کارگری راه برون رفت کارگران از وضعیت مشقت‌بار فعلی می‌باشد، سالی همراه با موفقیت و سعادت‌مندی را برای همکاران خود در شرکت واحد و عموم کارگران و مردم فرودست آرزو دارد».

کانون مدافعان کارگر در پیام نوروزی خود آورده است: «سالی که گذشت، پر از تجربیاتی گرانبها برای مبارزات کارگران و زحمتکشان و معلمان و تهیدستان شهری بود. گرچه نظام سرمایه‌داری با تحمل فقر و بی‌حقوقی، یورشی را بر سفره خالی مردم تدارک دیده و آن را به مورد اجراگذارده، اما کارگران و زحمتکشان با تقابل همه‌جانبه به اعتراضات و مبارزات سراسری مبادرت کردند. کارگران فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه بیش از یک ماه خیابان‌ها را تسخیر کردند و به زندان و غل زنجیر نظام سرمایه‌داری لبخند زدند و آن را به سخره گرفتند، تا اتحاد و همبستگی طبقاتی را هر روز گسترده‌تر کنند.

برگ‌های تاریخ بیانگر آن هستند که نظام سرمایه‌داری، هر بار که فرصت یافته است، بر زندگی محرومان می‌تازند و تا آنجا که توانسته است بر سفره تهیدستان فشار می‌آورند و حداکثر بهره‌کشی را از نیروی کار می‌برند. اما، هر زمان که محرومان و به فقر کشیده‌شدگان اراده کرده‌ و صفوف خود را متشکل کرده‌اند، توانسته‌اند استثمارگران را به عقب به‌رانند و به بخشی از حقوق از دست رفته خود دست یابند. تجربه مبارزات گذشته بیانگر آن است که کارگران، زحمتکشان و تهیدستان همواره توانسته‌اند با ایجاد تشکل‌ها و سازمان‌هایشان نظام استثمارگرانه را به عقب به‌رانند و زندگی بهتری را برای خود رقم زنند».

 

سرمایه‌داران هرگز به میل خود از منافع آزمندانه خود که از بهره‌کشی از کارگران و زحمتکشان به دست می‌آورند، نخواهند گذشت و کارگران نیز هرگز بدون مبارزه‌ متشکل و آگاهانه به زندگی شایسته و انسانی دست پیدا نخواهند کرد. هر مقدار بر مبارزه‌ای بر مبنای اتحاد همگانی و سراسری پای به‌فشاریم و هر مقدار بر آگاهی طبقاتی کارگران تأکید شود، باز هم کم است، زیرا کارگران با اتحاد، تشکل و آگاهی است که قدرتمندند و بدون آن ضعیف و ناتوان و محکوم به ادامه بردگی.

اسفند ماه ما شاهد تجمعات، اعتراضات، اعتصابات و … بودیم که به بخشی از مهمترین آن‌ها نگاهی می‌اندازیم:

 

هفت تپه

۱ اسفند

دومین روز تجمع خانواده و بستگان «اسماعیل بخشی»، مقابل دادگستری شوش. روز چهارشنبه یکم اسفند ماه ۱۳۹۷،خانواده و بستگان «اسماعیل بخشی» مجدداً دست به تجمع زدند.

چند سندیکا و تشکل‌ مستقل کارگری و بازنشستگان، بیانیه مشترکی در مورد تعیین دستمزد و ضرورت حیاتی مبارزۀ متحدانه برای مزدی معادل سطح متوسط هزینۀ خانوار در سال ۱٣٩۸ صادر کردند. در این بیانیه آمده است که: «گرانی روزافزون و فلج کننده، بیکاری گسترده و درآمدی ناچیز که برای زندگی حداقلی هم کافی نیست، اکثریت عظیم جامعه را به زیر خط فقر سوق داده است. افزون بر این، کارفرمایان خصوصی و دولتی بی‌پروا از پرداخت مزد کارگران سرپیچی می‌کنند و صدها هزار کارگر ماه‌هاست که همان مزدهای ناچیزشان را نیز دریافت نکرده‌اند. سرمایه‌داران برای پایین‌نگه‌داشتن دستمزد همه چیز را زیر پا می‌نهند و از همۀ اهرم‌های قدرت برای حفظ منافع خود استفاده می‌کنند. کارگران در قدرت جائی ندارند و از اینرو تنها راه کارگران اتحاد و همبستگی با هم طبقه‌ای‌های خود و مبارزۀ متحدانه برای دست‌یابی به حقوق و منافع مشترکشان است. .... از نظر ما در زمینۀ حداقل دستمزد و سطح مزدها به طور کلی باید خواستار سطح مزدی باشیم که دست کم رفاهی در سطح متوسط کشور برای کارگران تأمین کند … برای محاسبۀ هزینۀ متوسط یک خانوار ٤ نفره در سال ۱۳٩٧ باید ۳٠% به چهار میلیون و دویست و هفتاد هزار تومان هزینۀ سال ۱۳٩٦ افزود که در نتیجه هزینۀ متوسط یک خانوار چهار نفره در سال ۱۳٩٧ به رقمی در حدود ٥.٥ میلیون تومان در ماه می‌رسد.

بر همین اساس با توجه به اینکه نرخ تورم در سال آینده طبق برآورد صندوق بین‌المللی پول به بیش از ۳٤ درصد می‌رسد، برای محاسبۀ میانگین هزینۀ زندگی یک خانوار ٤ نفره در سال ۱۳٩٨ باید ۳٤% به مبلغ ٥.٥ میلیون تومان در ماه افزود که بیش از ٧ میلیون تومان در ماه می‌شود. بنابراین خواست حداقل دستمزد به مبلغ ٧ میلیون تومان در ماه برای سال ۱۳٩٨ خواستی منطقی و بدور از هرگونه اغراق است.

ما از همۀ کارگران و فعالان کارگری و همۀ سازمان‌های مدافع حقوق کارگران می‌خواهیم تا از حداقل دستمزد به میزان ٧ میلیون تومان در ماه برای سال ۱٣٩۸ پشتیبانی کنند و با روشنگری و کار توضیحی برای مردم حقانیت این خواست را به پیش برند. طرح این خواست و مبارزه برای پیشبرد آن به روش‌های مختلف از نظر اقتصادی و معیشتی و مقابله با فقر سیاه تحمیل شده بر کارگران حائز اهمیت بسیار است. برای کارگران در مقابل شرایط خوارکنندۀ موجود، تلاشی مصممانه برای دست‌یابی به حقوق خود به لحاظ اجتماعی و انسانی نیز دارای ضرورت و اهمیت درجۀ اول است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

گروه اتحاد بازنشستگان

 

تجمع کارگران بازنشسته نیشکر هفت‌تپه برای دریافت سنوات سال های ۹۵ و ۹۶

 

۲ اسفند

اداره اطلاعات شوش خانواده «اسماعیل بخشی» و «سپیده قُلیان» را احضار و تهدید به تشکیل پرونده برای همه اعضای خانواده کرد.

۴ اسفند

خانواده و دوستان «اسماعیل بخشی» در اعتراض به ادامه بازداشت و بی‌اطلاعی از سرنوشت «اسماعیل بخشی» در مقابل دادگاه شوش دست به تجمع و اعتراض زدند.

جمعی از کارگران ‌بازنشسته هفت تپه اعلام کردند در صورتی که «اسماعیل بخشی» آزاد نشود، کارگران بازنشسته هفت‌تپه به جمع خانواده «اسماعیل بخشی» خواهند پیوست و تا آزادی این کارگر زندانی به تجمع و اعتراض در سطح شهر شوش ادامه خواهند داد

۵ اسفند

بیش از ۱۰۰ نفر از بازنشستگان نیشکر هفت تپه و تعدادی از نی‌بُرها در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات‌شان از دیروز شنبه در داخل کارخانه تجمع کرده‌اند و از ورود ماشین‌های حامل نیشکر به کارخانه جلوگیری می‌کنند. آنان همچنین در داخل کارخانه چادر زده و شب را در انجا به سر بُردند.

۶ اسفند

روز دوشنبه ۶ اسفند ماه ۹۷، مجدداً خانواده و دوستان «اسماعیل بخشی» در مقابل دادگستری شوش در اعتراض به ادامه بازداشت «اسماعیل بخشی»، دست به تجمع زدند. جمعی از کارگران بازنشسته نیشکر هفت تپه برای سومین روز متوالی با بر‌پایی چادر در مقابل درب ورودی کارخانه از ورود نیشکر به کارخانه جلو گیری کرده‌اند.

۲۰ اسفند

مادر «اسماعیل بخشی» در اعتراض به ادامه بازداشت فرزندش «اسماعیل بخشی» در مقابل حراست شرکت نیشکر هفت تپه، حضور پیدا کرد. این حضور در شرایطی صورت گرفته است که با مراجعات مکرر و هر روزه ایشان و بستگان «اسماعیل بخشی» و همچنین خانواده «سپیده قُلیان» به مراکز قضایی، به نتیجه‌ای نرسید. تعداد قابل توجه‌ای از کارگران شرکت هفت تپه در همراهی با مادر «اسماعیل بخشی» در مقابل دفتر حراست دست به تجمع زدند

۲۲ اسفند

جمعی از کارگران بازنشسته نیشکر هفت تپه در اعتراض به عدم پرداخت سنوات، در مقابل در ورودی کارخانه هفت تپه دست به تجمع زدند

 

۲۳ اسفند

خانواده «اسماعیل بخشی» همراه با جمعی از کارگران در اعتراض به ادامه بازداشت «اسماعیل بخشی»، نماینده کارگران هفت تپه و عضو سندیکای کارگری هفت تپه دست به تجمع زدند. خانواده «اسماعیل بخشی» و کارگران حاضر در تجمع ضمن اعتراض به ادامه بازداشت «اسماعیل بخشی»، با امضای یک تومار خواستار آزادی سریع این کارگر زندانی شدند. در ادامه این حرکت، کارگران شیفت شب هم در حال جمع‌آوری امضاء می‌باشند. طومار اولیه پارچه‌ای به طول ۵ متر بود که از طرف کارگران امضاء شد و کارگران‌ با تهیه پارچه ای دیگر به طول سه متر جهت جمع‌آوری امضاء در شیفت شب به این کار ادامه دادند.

 

بازنشستگان

۳ اسفند

فراخوان تجمع بازنشستگان برای تجمع در روز پنجم اسفند در مقابل مجلس «با ادامه و گسترش فلاکت عمومی مخصوصا» شرایط مشقت‌بار بازنشستگان، و نومید از اراده حکومت برای تغییر و بهبود این وضعیت، ما بازنشستگان بر میثاق و پیمانی که بسته‌ایم مبنی بر اینکه «تا حق خود نه‌گیریم، از پای نمی‌نشینیم» بار دیگر در روز ۵ اسفندماه در مقابل مجلس تجمع خواهیم کرد..»

۱- اتحاد سراسری بازنشستگان ایران.

۲- گروه ۱۹ اسفند.

۳- گروه پیشکسوتان پیشتاز حق‌طلب.

۴- جمعی از گروه بازنشستگان تأمین اجتماعی.

۵-اتحاد کارگر و معلم.

۶-کار گروه تشکیل کانون بازنشستگان فلز کار مکانیک.

۷- شورای بازنشستگان ایران.

۸- کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری ایران.

۵ اسفند

تجمع اعتراضی بازنشستگان در اعتراض به وضعیت سخت معیشتی امروز یکشنبه ۵ اسفند مقابل مجلس بهارستان، بازنشستگان معترض شعار «معلم و کارگر زندانی آزاد باید گردد» سرمی‌دادند. در این تجمع تعدادی از کارگران فولاد اهواز بازنشستگان را همراهی می‌کردند.

۱۵ اسفند 

صدها تن از بازنشستگان و مردم در اصفهان دست به یک تظاهرات اعتراضی زدند

۱۸ اسفند

بازنشستگان گروه ملی صنعتی فولاد در اعتراض به عدم دریافت مطالبات صنفی خود  در برابر فرمانداری اهواز تجمع کردند

کارگران دیگر

۶ اسفند

تجمع و اعتصاب کارگران واحد ریخته‌گری کارخانه ماشین‌سازی تبریز در اعتراض به واگذاری این شرکت به بخش خصوصی.

۱۴ اسفند

شماری از کارگران اخراج شده کشتارگاه پرندک خزر واقع در رشت، در مقابل ساختمان استانداری گیلان اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.

۱۵ اسفند

کارگران راه‌آهن مرند در اعتراض به چندین ماه حقوق معوقه دست به اعتصاب زدند

کارکنان راه آهن آذربایجان در عجب‌شیر در اعتراض به پرداخت‌نشدن چند ماه حقوق عقب‌افتاده‌شان دست از کار کشیده و اعتصاب کردند.

۱۹ اسفند

کارگران فاز دو پالایشگاه آبادان برای سومین روز متوالی برای تعوقات مالی تجمع کردند.

رانندگان استیجاری شرکت ملی حفاری اهواز در اعتراض به عدم پرداخت ۶ ماه حقوق‌شان دست به تجمع اعتراضی زدند

جمعی از کارکنان دفاتر «سهام عدالت» به نمایندگی از جمعیت ۱۵۰۰  نفری این کارکنان در برابر وزارت اقتصاد در هفتمین روز اعتراضات خود، تجمع کردند. اعتراض به ۴۸ ماه بلاتکلیفی و دستمزد معوقه.

کارگران فازهای ۲۲ تا ۲۴ پارس جنوبی در اعتراض به تمدیدنشدن قراردادهای‌شان تجمع کردند

۲۵ اسفند

تجمع کارکنان شاغل در دفاتر سهام عدالت، این پرسنل در اعتراض به نامشخص‌بودن وضعیت شغلی و معوقات مزدی خود دست به تجمع زدند.

«اقبال شعبانی»، بازرس سندیکای خبازان سنندج با قرار وثیقه یکصد میلیون تومانی از زندان سننج آزاد شد

۲۶ اسفند

کارگران پالایشگاه آبادان در اعتراض به اجرا‌نشدن طرح طبقه‌بندی مشاغل برای ششمین روز پیاپی تجمع کردند.

۲۷ اسفند

تعدادی از رانندگان کمپرسی شهرستان ساوه امروز در اعتراض به نحوه تقسیم لاستیک و نداشتن گازوئیل در خیابان مقابل فرمانداری ویژه این شهر، کامیون‌های خود را پارک کردند

شرکت واحد

۱ اسفند

سندیکای کارگران شرکت واحد از رانندگان و کارگران دعوت کرد تا در اعتراض به عدم بازنگری طرح طبقه‌بندی مشاغل همچنین عدم پرداخت تسهیلات مسکن روز، پنج شنبه دوم اسفند به سرکار نروند.

۲ اسفند

تعداد زیادی از رانندگان شرکت واحد به دعوت سندیکای خود در روز دوم اسفند به سر کار خود نرفتند.

۱۲ اسفند

تجمع کارگران عضو تعاونی مسکن شرکت واحد در مقابل وزارت تعاون در اعتراض به فساد سیستماتیک اداری و پایمال‌کردن حق کارگران

۱۳ اسفند

تجمع اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد به همراه اتحاد بازنشستگان و جمعی از دانشجویان حامی کارگر در مقابل وزارت کار در اعتراض به دستمزد چند برابر زیر خط فقر، گرانی و تورم. در این تجمع کارگری شعارهایی در حمایت از کارگران و معلمان زندانی فریاد زده شد.

کارگران با شعارهایی چون (سفره ما خالیه، وعده‌ها پوشالیه) (دستمزد عادلانه، حق مسلم ماست)(هزینه‌ها دلاریه، حقوقمون ریالیه) (خط فقر هفت میلیون، دریافتی‌ها دو میلیون) (یه مسکن مناسب، حق مسلم ماست) (درود بر کارگر، مرگ بر ستمگر) (تورم، گرانی، پاسخ بده روحانی) (دولت خیانت می‌کند، مجلس حمایت می‌کند) (نان، کار آزادی، حق مسلم ماست) نسبت به پایین‌بودن دستمزد معترض شدند.

از دیگر شعارهای کارگران حاضر در تجمع (از هفت تپه تا تهران، کارگران در زندان)، (زندانی هفت تپه، آزاد باید گردد)، (کارگر زندانی، آزاد باید گردد)، (معلم زندانی، آزاد باید گردد)، (دانشجوی زندانی، آزاد باید گردد) که خواستار آزادی بی قید و شرط کارگران، معلمان و دانشجویان زندانی بودند.

«بهنام ابراهیم‌زاده، فعال کارگری، که در روز۲۱ آذر ۹۷ توسط نیروهای امنیتی به دلیل فعالیت کارگری بازداشت شده بود، روز ۱۳ اسفند به قید وثیقه آزاد شد.

۲۱ اسفند

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی با صدور اطلاعیه‌ای، حکم شلاق برای کارگران همچنین زندانی‌کردن کارگران و معلمان را محکوم کرد. در این اطلاعیه آمده است: «حکم بی‌شرمانه شلاق، که پیش از این برای کارگران سنندج، چادرملو، آق دره و هپکو اراک صادر شده بود، تداوم یافته و متأسفانه اینبار برای «جعفر عظیم زاده» که در حال سپری‌کردن محکومیت زندان است، نیز به اتهامات واهی «غیبت» حکم شلاق صادر شده است. متأسفانه کارگران و معلمان زیادی به ناحق و صرفاً به خاطر فعالیت صنفی در جهت رهایی طبقه فرودست و همچنین به دلیل ایجاد سندیکا و تشکل صنفی مستقل پرونده‌سازی و زندانی شده‌اند. … سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه پرونده‌سازی و زندانی‌کردن کارگران و معلمان را به دلیل حق‌خواهی، ایجاد سندیکا، تشکل مستقل کارگری و فعالیت‌های صنفی محکوم کرده و خواهان لغو کلیه احکام زندان و شلاق علیه ایشان و آزادی فوری و بی قید و شرط کارگران، معلمان و دیگر فعالان صنفی زندانی می باشد».

۲۵ اسفند

تجمع کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در مقابل ساختمان معاونت اجرایی قوه قضاییه در اعتراض به معطل ماندن بی‌جهت پرونده تعاونی مسکن در دادگاه.

۲۷ اسفند

دادگاه تجدیدنظر شعبه ۳۶ انقلاب طی حکمی، ۵ سال محکومیت زندان «داوود رضوی»، عضوهیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد را تا ۵ سال به حالت تعلیق درآورد

فولاد اهواز و اصفهان

تظاهرات بازنشستگان شرکت فولاد خوزستان در اهواز در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق‌های عقب‌مانده و عیدی و مطالبات سال‌های گذشته.

۱۵ اسفند

تظاهرات بازنشستگان فولاد اصفهان مقابل استانداری.

۱۹ اسفند

تجمع از بازنشستگان فولاد اصفهان در اعتراض به پرداخت‌نشدن بیمه‌شان و عیدی سال ۹۷ مقابل استانداری تجمع کردند

بیمارستان‌ها

۱۶ اسفند

تجمع کارکنان بیمارستان خمینی کرج برای دومین روز پیاپی در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق معوقه و وضعیت معیشتی مقابل استانداری البرز

۱۸ اسفند

جمعی از پرسنل بیمارستان پارسیان تهران در اعتراض به مطالبات مزدی پرداخت نشده خود، اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.

۲۶ اسفند

پرسنل بیمارستان خمینی کرج در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق و معوقات و عیدی در مقابل استانداری در کرج تجمع کردند

کشاورزان

جمعی از کشاورزان اصفهانی در محل سد زاینده رود، در اعتراض به خشکاندن رودخانه و عدم رسیدگی مسئولین به برداشت‌های بی‌رویه و عدم توقف طرح‌های انتقال جدید از زاینده رود تجمع کردند.

۲۵ اسفند

کشاورزان نقده به دلیل پاسخ‌نگرفتن مطالبات‌شان در مقابل کارخانه قند نقده تجمع کردند. در همین ارتباط تعدادی از کشاورزان زحمتکش در یک اقدام اعتراضی وسایل استراحت و سفره محقر غذایشان را در جلوی دفتر رئیس کارخانه قند نقده پهن کردند.

فرهنگیان

۲ اسفند

مختار اسدی معلم و فعال صنفی از کردستان به قید وثیقه آزاد شد.

۶ اسفند

تعدادی از معلمان شرکتی در قلعه‌نویی کرمان، مقابل دفتر امام جمعه این شهرستان تجمع کردند.

شورای‌هماهنگی ‌تشکل‌های‌ صنفی فرهنگیان ایران فراخوانی برای تحصن در روزهای ۱۲، ۱۳ و ۱۴ اسفند ۹۷ صادر کرد که به دنبال آن معلمان در بیش از ۱۱۰ شهر و صدها روستا دست به تحصن زدند

۱۶ اسفند

جمعی از فرهنگیان در کرمانشاه، مشهد، قزوین، اصفهان در اعتراض به برآورده‌‌نشدن مطالبات خود، در مقابل ساختمان اداره کل آموزش و پرورش استان مربوطه خود، اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.

۱۹ اسفند

مربیان پیش دبستانی شهرستان ایذه در اعتراض به استخدام‌نشدن خود در آموزش و پرورش، مقابل ساختمان استانداری خوزستان در اهواز تجمع کردند

شهرداری

۱۹ اسفند

کارگران خدماتی شهرداری یاسوج در جلوی شورای شهر و استانداری تجمع کردند.

تجمع کارگران بخش خدمات شهری زیراب به دلیل مطالبات معوقه.

در پیام نوروزی کانون مدافعان کارگر آمده است: «در بهار پیش‌رو نیز امید است آنان که به جز نیروی کارشان چیزی برای فروش ندارند، با همبستگی و ایجاد تشکل‌های مستقل و سراسری خود بتوانند تا رسیدن به زندگی بهتر و برقراری جامعه‌ای که در آن ارزش‌های انسانی و حق یک زندگی شرافتمندانه و برخوردار از نعم مادی برای همگان فراهم باشد، به مبارزات‌شان ادامه دهند.»

گلوی گل چه فشاری به پنجه بیداد!

که بهار آمده است و دریایی از گل در راه!

 

****

دست‌ها رو می‌شوند

اگر این شخصیت‌های بری از شخصیت در قبال كشتار كودكان یمنی و فلسطینی  و ... سكوت می‌کنند و فقط به ریسمان آزادی حجاب و نقض حقوق بشر در ایران و ملاقات‌های آنچنانی با وزرا و مقامات بلندپایه امپریالیستی آویزان شده‌اند، امروز اما در قبال دزدی‌های كلان مالی «مرجان شیخ‌الإسلامی» و همدستی او با مافیای زالوصفت داخلی نیز سكوت می‌کنند و خفقان گرفته‌اند. انسان فقط در قبال گفتەهایش مسئول نیست، فقط در قبال كردار و اَعمال خود مسئول نیست، بلکە در قبال حتی سکوت‌هایش نیز مسئول هست. سكوت خانم بلبل زبانی به نام «مسیح علینژاد» در رابطه با فساد «مرجان شیخ‌الاسلامی» معنادار است؛ وی جهت را در راستای منافع شخصی خود خوب تشخیص داده است. باید با افشای بی‌امان سیاسی، این خودفروختگان وطن‌فروش را به زبان آورد. متأسفانه آنچه امروز رونق دارد، بازار دروغ‌گویی، ریاكاری، شهرت‌طلبی، پول و جاه و مقام و اجنبی‌پرستی است.

ماجرای اختلاس ۶،۵ میلیارد یوروئی پتروشیمی و افشاء آلوده بودن «مرجان شیخ‌الاسلامی آل آقا» به این دزدی كلان و همسر بلبل زبانش «مهدی خلجی»، لابی اسرائیل، و حمایت او از تحریم تروریستی و جنایتكارانه اقتصادی مردم ایران و همدستی با رضا نیم پهلوی.... دست بسیاری از دغل‌كاران و كاسب‌كاران سیاسی و آن بخش از اپوزیسیون بودار اجنبی پرست را بیشتر رو كرده است.

كسی كه فقط در قبال زشتی‌ها و دزدی‌ها و جنایت‌های طبقه حاكمه زبانش دراز است، ولی در قبال دزدی‌ها و جنایات و تبهكاری‌های بین‌المللی و نقض حقوق بشر در جهان و منطقه سكوت می‌كند و نان سكوتش را می‌خورد، مسئول است و چه به‌خواهد یا نه‌خواهد، چه به‌داند یا نه‌داند و حتی خود را به نفهمی زند، سكوتش خدمت به تبهكاران زر و زور داخلی و بین‌المللی است .

فقط با برافراشتن پرچم مبارزه و افشاگری شفاف علیه فساد و دزدی و اختلاس و رانت‌خواری، كه ریشه در نظام مافیایی سرمایه‌داری جمهوری اسلامی دارد، و پیوند آن با مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم است كه می‌توانیم مسئولانه به وظائف میهنی و انقلابی خود جامه عمل به‌پوشانیم.

توفان
سخن هفته
٢٢ اسفند ١٣٩٧

برگرفته از صفحه فیسبوک توفان

 

***

 

 

***

 

سراپای نظام اسلامی، فساد مالی و اختلاس است

خانه ازپای بست ویران است

اختلاس، یا به عبارتی دزدی و چپاول اموال مردم، از طریق مسئولین و یا با دخالت مسئولین دولتی در تمام کشورهای سرمایه‌داری کمابیش رواج دارد. در دوران انقلاب هم شاه در برابر مردم زانو زد و برای جلوگیری از اعتراضات مردم و ترس از پیروزی انقلاب، نهاد مبارزه با فساد مالی را تشکیل داد. حتماً فساد مالی در سطحی بزرگ موجود بود که شخص اول مملکت تشکیل چنین نهادی را ضروری دانست!! درایران اسلامی! با مرگ خمینی اختلاف جناح‌های حکومت تشدید شد و در پی آن موارد اختلاس‌های بزرگ رسانه‌ای گشت. شاید بد نباشد به چند نمونه از آنها اشاره کنیم.

در سال ۱۳۷۱ اولین اختلاس‌گران به دادگاه کشیده شدند. اختلاس بر سر ۱۲۳ میلیارد تومان، معادل تقریبی ۲۴۰ میلیون دلار آن زمان. دادگاه شخص دوم اختلاس فاضل خداداد را اعدام کرد که شخص اول اختلاس «مرتضی رفیقدوست»، برادر «محسن رفیقدوست» به غارت اموال مردم ادامه دهد. موضوع اعدام «فاضلی» و فریب‌خوردن وی از «مرتضی رفیقدوست»، طی دادگاه، خود داستانی دارد که شاید در جای دیگری بتوان به آن پرداخت. و یا اختلاس ۴ میلیارد تومانی، معادل ۴ میلیون دلار آن دوران در سال ۱۳۸۱ معروف به «باند شهرام جزایری» که رابطه مستقیم با مجلس و دفتر رهبری داشت. «شهرام جزایری» چنان نفوذی در تمام دستگاه‌های دولتی داشت که توانسته بود در هنگام انتقال از زندان فرار کند. او دقیقاً یک سال بعد در عمان دستگیر شد. «شهرام جزایری» در نهایت با دخالت بیت رهبری به سیزده سال زندان محکوم شد. «شهرام جزایری» در زندان بود که فساد مالی و اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی، معادل تقریبی یک میلیارد دلاری «مه آفرید خسروی» در سال ۱۳۹۰ رسانه ای شد. پیرامون این اختلاس پای بسیاری از دولتیان، از جمله چندین نماینده مجلس، «سید محمد جهرمی»، وزیر کار و مدیر عامل بانک صادرات در دولت احمدی نژاد، «اسفندیار رحیم مشایی» و «خاوری»، مدیر عامل بانک ملی به میان کشیده شد. «مه آفرید امیر خسروی، هم اعدام شد، تا مهره‌های اصلی فساد مالی به چپاول ادامه دهند. «خاوری»، مدیر عامل بانک ملی، که بر روی دلارهای بانک ملی سوار بود، از دیگران زیرک‌تر با کیسه‌های پر از دلار به کانادا گُریخت و بدون تردید با جراحی پلاستیک تغییر چهره داده است و چه بسا در کنار و همراه با دیگر بیگانه‌پرستان وطن فروش در نشست‌های ضدایرانی با نامی دیگر فعال است. «جهرمی» چهره دیگر اختلاس فوق با پرداخت ۸ میلیون تومان آزاد شد. بقیه اصلاً در دادگاه احضار نه‌شدند. دیدید چاقو دسته خود را به‌بُرَد؟

تبرئه‌شدن و یا فرار افراد اصلی فسادهای مالی چراغ سبزی بود برای مسئولین جهت اختلاس‌های بزرگ‌تر. دزدی ۳ هزار و ۲۵۰ میلیارد تومانی از طرف «سعید مرتضوی»، دادستان اسبق تهران و رئیس سازمان تأمین اجتماعی. همان سازمانی که وظیفه دارد کارمندان دولت را تأمین اجتماعی کند و می‌دانیم در سرازیری ورشکستگی قرار گرفته است. «سعید مرتضوی» این چهره مفلوک نظام دادستانی، که می باید به داد مردم می‌رسید»، داد همه را درآورد. او قرار بود پنج میلیون و سی صد میلیون یورو از «زنجانی»، اختلاس‌گر معروف، دریافت کند و در قبال آن ۱۳۷ شرکت زیرمجموعه سازمان تأمین اجتماعی را به او واگذارد. یکی دیگر از موارد فساد مالی او جابجایی چند چک به مبلغ ۸۲ میلیارد ین ژاپن معادل بیش از ۳ هزار و ۲۵۰ میلیارد تومان می‌باشد. «سعید مرتضوی» دارای چنان قدرتی ست که به هیچ نهادی جوابگو نیست. دادگاهی هم بالاتر از او نیست.

فساد مالی و اختلاس میلیاردها تومان در بیمه ایران توسط «محمد رضا رحیمین، مشاور اصلی رئیس جمهور وقت جناب احمدی نژاد، هم افشاء گشت ولی دادگاه آن بر هیچ کس روشن نیست، چون ایشان عضو هیأت دولت عزیز دوردانه رهبر بود، دولتی که بنابر خامنه‌ای از تمام دولت‌ها به بیت رهبری نزدیک‌تر بوده است. شایسته نظام نیست که چنین فردی به فساد مالی و اختلاس محاکمه شود. ولی فساد مالی زیر مجموعه دولت سیری‌ناپذیر است، طمع‌اش هر روزه بیشتر و بیشتر می‌شود.

می‌رسیم به سال ۱۳۹۲ و پایان دوران طلایی دولت عزیزدوردانه آقا! با روی کار‌آمدن شیخ «حسن روحانی»، فساد بزرگ نفتی، در دوران تحریم‌های شدید اقتصادی ضد ایران و ایرانی از طرف غرب، توسط وزیر جدید نفت آقای «زنگنه» برملا شد. شخص اصلی جابجایی پول و اختلاس ظاهراً «بابک زنجانی» است که از طرف دولت وقت اختیارات بی‌نظیری داشته است. از سر خیر تحریم‌های اقتصادی و در نتیجه وجود بحران در کشور و موضوع دورزدن تحریم‌ها، اختلاس‌گران می‌توانستند با حربه‌ای جدید بر روی بحران‌ها سوار شوند و میلیاردها دلار سود به جیب زنند. پرونده فساد مالی و اختلاس «بابک زنجانی» تنها در وزارت نفت بیش از ۲ میلیارد دلار است، که اگر خسارات جانبی را در نظر به‌گیریم، به بیش از ۴ میلیارد دلار، به عبارتی به ۳۶ هزار میلیارد تومان می‌رسد. «بابک زنجانی» به اعدام محکوم شد، ولی حکم اعدام به تعویق افتاده است.

فساد مالی بعدی که در سال ۱۳۹۲ رسانه‌ای شد، پرونده مربوط به بنیاد شهید و امور ایثارگران است! چه نام‌های پرطمطراقی! هشت هزار میلیارد تومان وام بدون ضمانت، ۱۵۴ میلیون دلار کلاه‌برداری در بانک‌های دوبی، که نزدیک به ۷۰ نفر در این شبکه کلاه‌برداری شرکت داشتند. اختلاس فوق ضربه بزرگی به نظام وارد کرد. به این دلیل اول «علی لاریجانی» وارد میدان شد و اظهار داشت: «تحقیق و تفحص از بنیاد شهید با چند صد میلیون خرج انجام شد و بعد رفت در کمیسیون ماند و اصلاً متوجه نشدیم چه شد»! ماجرای مفقودشدن دَکَلِ نفتی در دوران دولت عزیز دوردانه آقا هم که سال ۱۳۹۴ ماه‌ها رسانه‌ها را مشغول به خود کرده بود. طبق قرارداد می‌بایستی ۸۰ درصد قیمت دَکَل بعد از تحویل، واریز شود و این در حالی بود که کل ۷۸ میلیون دلار به طرف مقابل پرداخت شده بود، بدون اینکه یک هویج تحویل گرفته شود. بعدها معلوم شد موضوع خرید دو دَکَل در میان بوده و نه یک دَکَل، که قیمت هردوی آنها بالغ بر ۱۲۴ میلیون دلاربود که تمام این مبلغ پرداخت شده است.

نفر دوم از مهره‌های اصلی نظام شخص «سید علی خامنه‌ای» بود که در امور رسیدگی به فسادهای مالی دخالت کرده و فرمودند: «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش نه‌دهید»! اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه نیز در دوران دولت عزیزدوردانه آقا صورت گرفت، که رقم آن به هشت هزار میلیارد تومان معادل ۲ میلیارد دلار آن دوران می‌رسد. فساد فوق در سال ۱۳۹۵ توسط رسانه‌های غیروابسته درون کشور افشا شد. در جریان این پرونده چندی از مدیران صندوق ذخیره (چه ذخیره‌ای!؟) و مدیران بانک سرمایه به همراه فرزندان و همسران‌شان همه با هم چون یک لشگر بازداشت شدند. یکی از اختلاس‌گران از دیگران زرنگ‌تر بود و به موقع به خارج فرار کرد و احیاناً همراه دیگر برادران و آقازاده‌های فراری به تیم هواداران تحریم و حمله نظامی پیوسته است. «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش ندهید»!

فساد بعدی مربوط میشود به حقوق‌های نجومی. این پرونده در سال ۱۳۹۵ باز و به واقع خیلی زود هم بسته شد و در نهایت تعداد ۳۹۷ نفر از کارمندان عالی‌رتبه دولت شیخ حسن موظف شدند ۲۳ میلیارد تومان را به خزانه دولت بازگردانند. «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش نه‌دهید»!

بعد از حقوقهای نجومی می‌رسیم به املاک نجومی، که در سال ۱۳۹۵ برملا شد. واگذاری املاک مربوط به شهرداری تهران در دوران «قالیباف» به نزدیکان و اقوام با قیمت‌های ده‌ها برابر زیر قیمت واقعی روز می‌باشد که در مجموع دو هزار و دویست میلیارد تومان کمتر از بهای واقعی فروخته شده بودند. سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد در مجموع ۴۵ نفر املاک زیر قیمت واقعی را دریافت داشته‌اند. او قراردادهای فوق را باطل اعلام نمود. کسی دستگیر نه‌شد و «قالیباف»، مسئول اصلی فساد فوق هم قصد حضور در انتخابات ریاست جمهوری بعدی را دارد، که رئیس جمهور مردم شود!! «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش نه‌دهید»!

تخلف و اختلاس ۱۰۰ میلیارد تومانی بعدی در وزارت نفت بود که سال قبل توسط کارکنان بخش اکتشافات کشف می‌شود. اختلاس‌گر هم به موقع به خارج گریخت و احتمالا وکلای برادران و آقازاده‌های فراری از او حمایت می‌کنند. این پرونده فوراً بسته شد. «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش نه‌دهید»!

اختلاس بعدی هم برمی‌گردد باز به شهرداری تهران در دوران دولت عزیز دوردانه آقا. «محمد علی نجفی»، شهردار جدید تهران، درباره عملکرد ۱۲ سال حکومت «قالیباف» بر شهرداری تهران اعلام کرد، شهرداری تهران ۵۲ هزار و ۱۱۰ میلیارد تومان بدهکار است. وی موارد سوء استفاده‌های مالی دوران «قالیباف» را در ۵۰۰ صفحه تقدیم دستگاه قضائیه کرده است. کار خوبی هم کرده. آیا به این پرونده رسیدگی می‌شود؟ چنین پرونده‌ای در قبال «غلامحسین کرباسچی» مطرح بود که در نهایت وی به سه سال حبس، ۱۰ سال انفصال از خدمات دولتی، بازگرداندن اموال و ۶۰ ضربه شلاق تعلیقی محکوم شده بود. «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش نه‌دهید»!

اما تازه‌ترین اختلاس که در شرکت پتروشیمی افشاء شده است، اصل پرونده به سال ۱۳۹۱ مربوط می‌شود. بنابر «عباس جعفری دولت آبادی»، دادستان کشور، به خاطر موضوع تحریم‌ها و دورزدن تحریم‌ها دادگاه تصمیم گرفت به برخی مسائل نه‌پردازد. او تأکید نمود رقم شش و نیم میلیارد دلار، معاملات کل این شرکت است و اصل اختلاس حدوداً به سی میلیون دلار می‌رسد. خانم «مریم شیخ‌الاسلامی آل آقا»، یکی از اختلاس‌گران این پرونده در همان سال ۱۳۹۱ به کانادا فرار کرد و اکنون در کنار همسر دیگر خود، جناب «شیخ مهدی خلجی»، هوادار سرسخت تحریم‌های مردم ایران و حامی لشکرکشی به ایران با ایجاد شرکت‌های مختلف ساختمانی از پول‌های دزدی، که بالغ بر ۱۶ میلیون دلار می‌شود، سخن نمی‌گوید و در مصاحبه‌های اخیرش تازه طلبکار مردم ایران هم هست. «این قضیه فساد را هر چه زودتر فیصله به‌دهید و کشش نه‌دهید»!

احتکار، اختلاس و فساد مالی سرتاسر نظام را دربرگرفته است. از بیت رهبری تا بنیاد شهید. از شهرداری تا شرکت نفت و.... همه دست‌شان در سفره مردم است. هیچ نهادی قدرت مبارزه واقعی با فساد مالی را ندارد. رهبر هم دستور داده زیاد کشش ندهید! حالا دستورات بعدی هم در راه‌اند.

روشن است نتیجه منطقی تحریم‌ها، تلاش برای یافتن راهی جهت دورزدن تحریم‌هاست. شوروی بعد از پیروزی انقلاب اکتبر از طرف تمام کشورهای سرمایه‌داری تحریم شد. دولت حامی مردم، که مردم را حامی خود داشت، توانست با تلاش شبانه‌روزی و با حمایت قاطعانه مردم، دوران تحریم را پشت سرگذارد و به یکی از بزرگ‌ترین و قوی‌ترین کشورهای جهان تبدیل گردد. امپریالیست‌های جهان‌خوار هر کشور مستقلی را تحریم می‌کنند. چین نیز دوران تحریم‌های سخت را با حمایت مردم از سر گذراند. حتی کشورهای کوچکی چون کره شمالی و یا کوبا سال‌هاست تحت تحریم‌های اقتصادی جهان‌خواران به‌سرمی‌برند. ولی حکومت‌های آنان برخلاف تبلیغات دروغ غرب و رسانه‌های بیگانه‌پرستان وطن فروش ایرانی در فساد مالی فرو نرفته اند، در نتیجه مردم حاضرند در فقر زندگی کنند، ولی زیر انقیاد اجنبی نه‌روند. چپاول‌گران حاکم بر ایران از قماش دیگری هستند. به این دلیل است که از پشتیبانی مردم برخوردار نیستند و این خطر بزرگی است که آینده کشور را تهدید می‌کند. در بسیاری از نهادهای دولت جاسوسان اجنبی مشغول به کارند.

از طرفی هم رسانه‌های ایرانی خارج از کشور، که به اجنبی وابسته‌اند، با شایعه‌پراکنی و اخبار دروغ، مردم ناراضی درون کشور را به خود جلب می‌کنند. اینها با ارقامی دروغین فساد مالی درون نهادها و شخصیت‌های دولتی را افشاء!!! می‌کنند، ولی ههمان‌ها این دزدان و آقازاده‌های فراری را به محض ورود به خارج به رسانه‌های خود دعوت می‌کنند و با هم، گروه‌های اپوزیسیون وابسته به اجنبی را تشکیل می‌دهند. اینها هیچ‌کدام‌شان با اصل فساد و اختلاس مشکلی ندارند. اینها تلاش‌شان این است که خود بر مردم و ثروت مردم حکم رانند. هر کدام از اینها به قدرت رسند، خود اختلاس‌گراند. مگر نه این است که با اختلاس‌گران فراری هم‌صدا، هم‌زبان و هم‌گروه می‌شوند! به عبارتی دیگر این بیگانه‌پرستان وطن‌فروش مسئولین و مقامات را به دزدی و اختلاس تشویق می‌کنند و درواقع به آنها این پیام را می‌رسانند که با پول‌های مردم به کانادا و آمریکا فرار کنند و با آنها هم‌صدا شوند، که آینده خود را نیز تضمین کرده باشند. مگر همین‌ها با هم دولت در تبعید، شورای انقلاب، ایرانیاران و هزار کوفت و زهر مار را تشکیل ندادند؟ در این میان گویا «رضا پهلوی» از اختلاس‌گران فراری باج می‌خواهد، وقتی می‌گوید پول‌های اختلاس ایرانی‌ها باید به اپوزیسیون واگذار شود. در واقع تلاش می کند شریک دزد شود.

«عباس جعفری دولت آبادی» ادعا نموده است هم «خاوری» و هم خانم «مریم شیخ‌الاسلامی آل آقا» قانوناً تحت تعقیب پلیس بین‌المللی قرار دارند. ولی پلیس بین‌المللی هیچ‌گونه همکاری نمی‌کند. مگر نه‌گفته بودند که هدف اصلی FATF در واقع جلوگیری از پولشویی است؟ حی و حاضر این دو تن با مدارکی که «عباس جعفری دولت آبادی» دراختیار پلیس بین‌المللی قرار داده است، عمل پول‌شویی انجام داده‌اند و باید به دادگاه تحویل داده شوند. دیگر بهانه‌ای برای FATF نیست. روشن است در امر اختلاس و فساد مالی تمام کشورهای سرمایه‌داری شریک هم هستند.

فقط سرنگونی نظام منفور سرمایه‌داری فاسد و دزد جمهوری اسلامی و برقراری سوسیالیسم توسط دولت دیکتاتوری پرولتاریا قادر است، بطور جد بر علیه فساد مالی و هرگونه بی‌عدالتی در جامعه مبارزه کند. بدون تردید بیگانه‌پرستان وطن فروش ایرانی به همراه اربابان جهان‌خوارشان دست از توطئه نه‌خواهند کشید، برعکس فشار را بر مردم و دولت حامی مردم می‌افزایند. مردم اگر دولت را از آن خود به‌دانند، در برابر توطئه‌های دشمنان مقاومت خواهند کرد و بر آن چیره خواهند شد. سوسیالیسم دارای چنین خصلتی است.

***

 

ایران آبستن حواث بزرگی است. نامه‌ای از ایران

 

انقلاب بزرگ ۱۳۵۷ دو دست‌آورد عظیم داشت! یکی سرنگونی رژیم سرسپرده و نوکرصفت و سیاساخته پهلوی به دست توانای مردم ایران بود و دست‌آورد عظیم تر و تاریخی‌تر وعمیق‌تر دومی، ضربه مُهلکی بود که روحانیت به رهبری خمینی به دین و مذهب زد! گرچه تاوان سنگینی پرداخت شد، اما نسل، به ویژه بعد از انقلاب، پی به ماهیت و درون پوسیده مذهب بُردند و وقتی که به تاریخ رجوع می‌کنند، حسرت می‌خورند به هزاران جان‌های شیرینی که زندگی‌شان را در مبارزه علیه خزعبلات و چرندیات مذهبی از دست دادند.

اولین نبرد اعراب بادیه‌نشین با ایرانیان، نبرد «قادسیه» در ماه شوال سال ۱۵ هجری قمری (مطابق با سال ۶۳۶ میلادی) بود. جنگ‌های متعدد ایران ساسانی با امپراطوری بیزانس (روم شرقی) و اختلافات عمیق طبقاتی در اواخر پادشاهی ساسانیان، چنان جامعه ایران را به ضعف و تلاشی کشانده بود، که ایرانیان آن زمان به مانند امروز به دنبال «ناجی» می‌گشتند. در عوض اعراب متشکل و مومن و معتقد به گفته و دستورات محمد و ایمان قوی به بهشت بعد از مرگ، و حکم قاطع قرآن «یقاتلون لایومن بالله» تازیان، به سرکردگی «سعدبن اب وقاص» (پدر عمرسعد) را به راحتی بر ایرانیان چیره کرد. و متعاقب آن حدود ۲۰ سالی طول کشید تا سرتاسر ایران زیر سلطه متجاوزان عرب درآمد .

از آن زمان تا به امروزِ، یعنی قریب به ۱۳۸۳ سال، ایرانیان آزادی‌خواه و وطن‌دوست در تمامی عرصه‌های، نظامی، اجتماعی و فرهنگی با تازیان جنگیدند. اگرچه در بعضی مقاطع تاریخی، موفق بودند، اما هرگز پیروزی کامل را به دست نیاوردند. شرح این رشادت‌ها و مبارزات خون‌آلود سخن ما را به درازا خواهد کشید و لذا فقط به یک نمونه برجسته، اما غم‌انگیز اشاره می‌کنیم.

۱۲۵۰ سال پیش در یک خاندان زرتشتی، طفلی تولد یافت «روزبه» نام، که بعدها به نام «ابن مقفع» مشهورشد. او یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ایرانی در ادب و نثر و فرهنگ غنی پارسیان بود. وی انسانی تیزهوش، دانشمند و مغرور و سرفراز و فرزند خلف نیاکان‌ش بود! او فرهنگ ایرانی و یونانی را به زبان عربی ترجمه و به زبان عرب منتقل و بدین وسیله برتری تفکر ایرانی و یونانی را به رخ اسلامِ عرب‌ها می‌کشید !

او در عرصه فرهنگ، بر اعراب چیرگی کامل داشت. بر این اساس «منصورعباسی»، خلیفه غدٌار عباسیان و کشنده «ابومسلم خراسانی»، از این جوان رشید و فاضل ایرانی کینه گرفت و مخفیانه دستورقتل‌ او را صادر کرد .

امیرجنایتکار بصره به نام «سفیان» خدعه کرد واو را به خلوت برد و به فتوای علمای اسلام ذبح شرعی کرد.

یعنی اندام او را ازهم بُرید و در تنور انداخت و گفت :«بر مُثلهِ تو مرا مواخذتی نرود، چه تو زندیقی و دین بر مردمان تباه کردی». کشتار آزادی‌خواهان در تمام دوران تسلط دین و در طول چهل سال حکومت مذهبی خمینی هم تداوم یافت .

دین پدیده‌ایست جان سخت و قرنها پایدار می‌ماند!

از دلایل جان سختی دین، فقر، عدم آگاهی، جنگ، بی‌خانمانی و به طور کلی بلایای مخرب طبیعی و اجتماعی است که اندیشیدن را از آدمی سلب می‌کند و انسان‌ها چون مقهور طبیعت و تحت سرکوب شدید قرار می‌گیرند، به مذهب پناه می‌برند و دست بر آسمان بلند می‌کنند!

رژیم اسلامی علی‌رغم هشدار برخی از«علما»، مبنی برعدم دخالت دین در حکومت، چنان احکام دین را برهمه شئون زندگی دخالت داد، که عرصه برمردم تنگ شد. این عمل رژیمِ امام‌زمانی، نتیجه عکس به‌بارآورد. اسلام ناب محمدی خمینی، از طرف مردم چنان به نقد کشیده شد که هرگز در طول عمر۱۴۰۰ساله‌اش سابقه نداشت .

بی‌اعتبارشدن مذهب، به خصوص در بین نسل جوان، قدمی غول‌آسا به‌شمارمی‌آید. هیچ قدرتی به غیر نظام مقدس جمهوری اسلامی‌، قادر به اینکار نبود. به جرأت می‌توان گفت که بعد از این رژیم، اسلام دیگر هیچگاه کوچک‌ترین نقش و جایگاهی در زندگی نسل‌های بعدی نخواهد داشت !

«گفتم ای شیخ اگر جمله کمالات تو این است،

خوش باش کزین جمله کمالات گذشتیم

رژیم اسلامی سیاست سرکوب وحشیانه‌اش را تشدید خواهد کرد. برای اینکار قاضی‌القضات‌اش را تغییر داد و «ابراهیم رئیسی»، این «حجاج ابن یوسف ثقفی» قرن بیست و یکم را بر مسند قوه قضائیه نشانید که اولین حکم‌اش ۳۸ سال زندان و۱۴۸ ضربه شلاق برای نسرین ستوده، این انسان شریف بود.

به نظر من این حکم و احکام دیگری نظیر این مثل زندان و شکنجه برای اسماعیل بخشی و دستگیری و شکنجه زنان شجاع دیگری چون «سپیده قُلیان»، تلاش‌های مذبوحانه رژیم اسلامی برای حفظ نظام سیاه خود خواهد بود. اما زهی خیال باطل !

هرپدیده‌ای در این گردش کائنات عمری دارد. عمر نظام «مقدس» اسلامی به آخر خط رسیده است. چه پیش خواهد آمد، نمی‌دانم. فقط می‌توانم به‌گویم که این سرزمین زیبا و دلگشای ما، در نبود تشکیلات نیرومند و رهبری آگاه سیاسی و متأسفانه ضعف حزب طبقه کارگر و نیروهای دمکرات و ضدامپریالیست، آبستن حوادث هولناکی خواهد بود!

اما بنا به گفته سعدی :

«براه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل،

و گر مراد نیابم، به قدر وُسع بکوشم»

 

 

گشت‌وگذاری در فیسبوک، پاسخ به چند پرسش (3)

پرسش: «آیا مضمون دیکتاتوری پرولتاریا، که مارکس طرح کرد، با خودکامگی دوره استالین و«دیکتاتوری پرولتاریا» در اتحاد شوروی تفاوت نداشت؟ لنین هرگونه فراکسیون را ممنوع کرد و استالین هم به تبع این نظریه هیچ انتقادی را برنمی‌تابید ومیلیون‌ها انسان را کُشت. لطفاً درباره دیکتاتوری پرولتاریا دقیق‌تر و بی‌تعصب‌تر به‌پردازید.

رفیق عزیز، زمانی که کموناردها ۶۴ تن از گروگان‌های خود را اعدام کردند، دمکرات‌های ناب و اخلاقیون بورژوازی در سراسر دنیا فریاد زدند که اینها تروریست هستند، اینها قاتل‌اند، اینها بیگناهان را کشته‌اند. و از جمله این بیگناهان یکی هم اُسقف بزرگ پاریس بود. تنها کسی که در آن دوران قاطعانه از کموناردها دفاع کرد، مارکس بود، که فریفته اظهارات اخلاقی!! این آقایان نه‌شد، و بعد هم زمانی که «ورسائی»ها وقیحانه به کموناردهای پاریس حمله کردند و دریای خونی که از کموناردها ریختند، این دمکرات‌های ناب دیگر جرأت نکردند آن مسائل اخلاقی خود را بروز دهند، چرا که اکنون هزاران کارگر توسط بورژوازی، که دَم از اخلاق ناب می‌زد، در آنجا قتل عام می‌شدند. در مورد سوسیال رولیسونرها و یا اس ارهای چپ در روسیه نیز، که اساساً خمیره آنها از اخلاقیات ناب سرشته شده بود، این اخلاقیات ناب مانع نه‌شد تا آنها زمانی که با لنین در مخالفت قرار گرفتند، حتی لنین را نیز ترور به‌کنند.

نباید فراموش کرد که دولت در عالی‌ترین شکل دمکراتیک بورژوایی، ماهیتاً دیکتاتوری است و دولت سوسیالیستی هم دیکتاتوری است. دیکتاتوری اصولاً یک نقیصه است و ایکاش برای محو استثمار و آزادی واقعی انسان احتیاجی به آن وجود نداشت. اما مارکسیست‌ها واقع‌بین‌تر از آنند که خود را با اوهام و آرزوهای خوش به‌فریبند، آنها با پیروی از آموزش بزرگان و اندیشمندان مارکسیسم و با تجربه از انقلابات گذشته نیک می‌دانند که برای رسیدن به کمونیسم، برای رهائی واقعی و همیشگی انسان از قیودات اسارت‌آور چاره‌ای جز گذار از یک دیکتاتوری نیست. این نقیصه تا مادامی که طبقات وجود دارند، مادامی که پرولتاریا وجود دارد، و مادامی که سیمای جهان تغییری اساسی نیافته است، وجود خواهد داشت. اما دیکتاتوری پرولتاریا علیرغم جنبه قهری و علی‌رغم رُعب و وحشت و جبری که برای بورژوازی و بقایای او حاکم می‌کند، جنبه دیگری نیز دارد. دیکتاتوی پرولتاریا، دیکتاتوری توده‌های رنجبران و زحمتکشان بر علیه استثمارگران، دیکتاتوری اکثریت عظیم ملت بر علیه مشت ناچیزی چپاولگر است و در این معنا با دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت و دیکتاتوری بورژوازی بر کارگران و زحمتکشان متفاوت بوده و هزاران بار از آنها دمکراتیک‌تر است. رعب و وحشت دیکتاتوری پرولتاریا برای توده‌های خلق نیست، توده‌های خلق خود عامل اجرای دیکتاتوری‌اند و برای پرولتاریائی که تحت این دیکتاتوری صنعت و کشاورزی هنر و فرهنگ را رشد می‌دهد، کشور را شکوفا و مدرن می‌کند و جهانی نو با قدرت سرپنجه‌های خود می‌سازد و خود از آن بهره می‌گیرد. این دیکتاتوری خفت‌آور نیست، بلکه افتخارآفرین است و از آنرو آشکارا آنرا اعلام می‌دارد و هیچ سعی و کوششی در مخفی داشتن آن انجام نمی‌دهد.

اما بورژوازی از آنجا که بر توده‌های رنج و کار دیکتاتوری می‌کند، از آنجا که در سایه حکومت خود دست رنج کارگران را می‌رباید و از آنجا که فقر و فلاکت عامه مردم را موجب میشود و کارگران را بصورت گدایانی که در جستجوی کارند، درمی‌آورند و... مجبور است که ماهیت حکومت خود را به‌پوشاند، دروغ به‌گوید، و آنرا دمکراسی به‌نامد و با تکه استخوانی که از لاشه غارت شده به سوی روشنفکر خرده بورژوازی پرتاب می‌کند، زبان و قلم انها را نیز به خدمت می‌گیرد تا توده‌ها را از دیکتاتوری پرولتاریا این «غول زشت و بد هیبت» و از سرپنجه آهنین آن برحذر دارند. ریاکارانی که بر جنایات بورژوازی و امپریالیسم، که روزانه در جهان ده‌ها هزار نفر را به انحاء گوناگون به قتل می‌رسانند، سرپوش به‌گذارند ولیکن برای نابودی استثمارگران و برای نابودی جاسوسان ضدکمونیست، که بر علیه تنها حکومت زحمتکشان از هیچ اقدامی نیز خودداری نکرده‌اند، هزاران ضجه و زاری براه انداخته‌اند.

هر یک روز از جنایات امپریالیسم در جهان به مراتب بیش از تمام کشتارهای دوران استقرار دیکتاتوری پرولتاریاست. اما بورژوازی برای منحرف‌کردن اذهان مردم از جنایات خویش با مستمسک خصائل سرکوب شده در زیر فشار محدودیت‌های دیکتاتوری پرولتری بیش از هر چیز کین تبلیغات خود را بر یک دوران تاریخی و افتخارآمیز بشریت، که با ساختمان شکوهمند سوسیالیسم مزین است، نشانه گرفته است و این امر نه چیزی تصادفی و نه غیره منتظره است. انقلاب، مادام که چون پهلوانان افسانه‌ای به پیش می‌تازد و امیال ظالمانه و پست را به زنجیر کشیده و برای صیانت نفس خویش در دل توطئه‌گران و دشمنان داخلی و خارجی ِ شمشیر بدست رعب و وحشت می‌آفریند، مورد بدترین حملات و افترائات است. مگر انقلاب کبیر فرانسه و رهبر برجسته آن «روبسپیر» و به قول مردم آن روزگار «این مرد فسادناپذیر» کم مورد اتهام دشمنانه «بشردوستان» نازک دل بوده است!؟ خوبست همانگونه که  ه. ج ولز در کتاب تاریخی‌اش متذکر شده است:

«وقایعی را که همان زمان (یعنی زمان انقلاب کبیر فرانسه) در انگلستان و آمریکا و سایر کشورها روی می‌داد، فراموش نه‌کنیم. قانون جنائی مخصوصاً برای دفاع از مالکیت صورتی بسیار خشن و وحشیانه داشت و مردم بنام این قانون برای تجاوز ناچیزی به دار آویخته می‌شدند و در بعضی از جاها شکنجه‌دادن هنوز بصورت رسمی معمول بود» را بیاد داشت.

ولز می‌گوید:

«در همان دوران «ترور» انقلاب (منظور دوران ۱۶ ماهه رهبری روبسپیر که ۴ هزار نفر کشته شدند) خیلی بیش از آنچه در فرانسه مردم با گیوتین اعدام شدند، در انگلستان و آمریکا اشخاص را بدار آویختند». ( به نقل از نهرو- «نگاهی به تاریخ جهان»، جلد ۲، صفحه ۷۳۷).

اما در جهان بورژوازی همواره انقلابیون‌اند که به میز محاکمه کشیده می‌شوند. هزاران جنایات امپریالیسم در سراسر جهان، که تاریخ رشد آن با خون مردم ترسیم شده، کشتار میلیون‌ها کارگر و دهقان شوروی سوسیالیستی آن روزگار و... بر قلب‌های نازک‌تر از گُل! این روشنفکران اثر ندارد، گوئی که این مردم بی‌نام و نشان شایسته به حساب‌آمدن نیستند.

خروشچف مرتد کار مخرب خود را با حمله به «کیش شخصیت استالین و اشتباهات» او را در قالب «شروع دوباره لنینیسم در شکل اصلى خودش» و تکامل سیستم کمونیسم آغاز نمود. گورباچف همان وعده‌هاى عوام‌فریبانه را به منظور سردرگم‌نمودن نیروهاى چپ تکرار نمود. در حال حاضر مسائل کاملاً روشن شده‌اند: به بهانه «بازگشت به لنین»، تزار باز می‌گردد، به بهانه «تکامل کمونیسم»، سرمایه دارى وحشى حمله‌ور شده است. اغلب کسانی که به جناح چپ تعلق دارند، چند کتابى را در مورد فعالیت‌هاى سازمان سیا و سازمان‌هاى جاسوسى غربى خوانده‌اند. آنها آموخته‌اند که جنگ روانى و سیاسى در مجموع مهم‌ترین بخش جنگ مدرن را تشکیل می‌دهند. تهمت و افترا شتشوى مغزى فتنه انگیزى تحریف‌ها از انواع مختلف، تشدید تضادها، تهمت و افترا به مخالفان و تدارک جنایات که سپس آنرا به مخالفان نسبت دهند، از جمله روش‌هاى معمولى هستند که در جنگ مدرن که مورد استفاده سازمان‌هاى جاسوسى غرب قرار می‌گیرند.

اما جنگ‌هایى که امپریالیست‌ها با بیشترین انرژى و با امکانات عظیم براه انداخته‌اند، جنگ‌هاى نظامى، جنگ‌هاى پنهانى، جنگ‌هاى سیاسى و جنگ‌هاى روانى، جنگ‌هاى ضدکمونیستى هستند. آیا این آشکار نیست که کمپین ضداستالین اساس جنگ ایدئولوژیکى بر علیه سوسیالیسم و کمونیسم بود؟ سخنگویان رسمى ماشین جنگى آمریکا، کیسینجر و برژینسکى که از کار سولژنیتسین و کانکوست، «که تصادفاً دو نویسنده محبوب سوسیال دمکراتها، ترتسکیست‌ها و آنارشیست‌ها بودند»، تقدیر نمودند. اما واقعیت آن بود که آنها به جاى «کشف حقیقت در مورد استالین» در میان متخصصان ضد کمونیسم، به دنبال اجرای جنگ روانى بودند که توسط سازمان سیا تدارک دیده می‌شد.

رفیق عزیز، اینهاست فشرده‌ای از نظرات حزب ما در مورد استالین و دیکتاتوری پرولتاریا. در مورد اینکه چرا خروشچف به قدرت رسید، چه نارسائی‌هایی در نظام  سوسیالیستی شوروی  دوره استالین وجود داشت که رویزیونیستنها به قدرت رسیدند و سرمایه داری را احیا  نمودند ، موضوع بعدی است که درفرصت مناسب بدانها می‌پردازیم. پایان

 

پرسش و پاسخ در شبکه تلگرام (۲)

 

پرسش: دوستان محترم حزب توفان، متأسفانه شما هنوز دست از دفاع از جنایت و از جمله جنایت استالین و قتل عام افسران لهستانی در کاتین، که به دستور شوروی‌ها کُشته شدند، دست برنمی‌دارید، آنوقت از آزادی‌خواهی صحبت می‌کنید. این کشتار در تاریخ ثبت شده است. آیا هنوز بر حقایق اثبات شده گذشته پای می‌فشارید؟

 

جعل اسناد کاتین

هنگامی که ۴ ماه بعد از دروغ‌پراکنی گوبلز، ارتش سرخ، لهستان را از وجود منحوس ارتش نازی‌ها پاک کرد، ارگان‌های مسئول در شوروی دستور تشکیل «کمیسیون مخصوص» جهت بررسی و تحقیق جنایت کاتین را دادند. این کمسیون تحت ریاست دکتر «بوردینگو»، رئیس بخش جراحی ارتش سرخ و با شرکت نویسنده شهیر روسی «آلکسی تولستوی»، به اضافه کارشناسان و متخصصین پزشکی قانونی، حلال احمر و گروه تحقیق و فرهنگی «پوتمکین» شکل گرفت. گزارشی این کمیسیون به زبان‌های مختلف، از جمله در شماره ۱۰ نشریه «عصر نو» به تاریخ ۵ مارس ۱۹۵۲ به زبان آلمانی به چاپ رسید.

این بررسی و تحقیق در ژانویه ۱۹۵۴ به پایان رسید و در همان ماه نیز انتشار یافت.

همانطور که قبلا اشاره کردیم اسناد کاتین را نازی‌ها پس از شکست در استالین‌گراد در سال ۱۹۴۳جعل کردند.

تقریباً تا سال ۱۹۹۰ جهانیان بر این باور بودند که جنایات کاتین را نازی‌ها مرتکب شده‌اند.

پس از فروپاشی شوروی، آمریکا که جناح‌های دست‌راستی در آن از سال ۱۹۵۳ جعلیات «گوبلز» را پی گرفته بودند، آنرا به ضرب دلار به حلقوم گارباچوف- یلتسین فرو کردند. آنها نیز از آن به عنوان ابزار چاپلوسی برای تأمین منافع الیگارشی تازه به قدرت رسیده در زدوبندها و سوداگری‌های بین‌المللی علیه استالین استفاده کردند.

آنها حتی رونوشت اسناد جعلی را به دولت لهستان نیز تحویل دادند. در سال ۲۰۱۲ «ویکتور ایلیوخین»، نماینده مجلس، «سرگی استریگین»، پژوهش‌گر تاریخ و «ولادیسلاو شوند» چگونگی جعل نامه‌ای به نام «بریا» را به دفتر سیاسی حزب کمونیست سراسری شوروی با شماره ۷۹۴/ب به تاریخ مارس ۱۹۴۰، که در آن تیرباران ۲۰ هزار نفر از اسیران لهستانی پیشنهاد شده بود، افشا کردند.

«الکساندر لاکوفلیوف»، معمار نوسازی، طراح و مسئول جعل «نامه بریا» در دستگاه امنیتی «باریس یلتسین» تا سال ۱۹۴۶، ابتدا در مسکو و سپس در شهرک «زارچیه» کار می‌کرد. در این مرکز صدها سند «تاریخی» جعلی و نیز جعل امضاء و دستکاری در بسیاری از اسناد واقعی انجام گرفت. جعل چندین سند تاریخی مربوط به دوران استالین به ویژه اسناد دفتر سیاسی حزب، در رابطه با کاتین را «گنادی زیگانف»، دبیر اول حزب کمونیست فعلی روسیه در تاریخ ۱۲ می ۲۰۰۹ و «ویکتور ایلیوخین»، یکی دیگر از رهبران این حزب و نماینده مجلس دوما تابستان ۲۰۱۰ افشاء نمودند و رونوشت اسناد جعلی و اصلی را در صحن دوما و نیز در مصاحبه‌های مطبوعاتی نشان دادند.

در همین رابطه این حزب به دادگاه قانون اساسی روسیه و دادگاه استراسبورگ بر علیه دولت پوتین اعلام جرم کرد ولی حکومت روسیه از ارائه سند به دادگاه‌های یاد شده سر باز زد. «ویکتور ایلیوخین» تا روز مرگ‌اش معتقد بود که «اسناد تقلبی با هدف بدنام کردن استالین... جعل شده‌اند».

 

دادگاه اروپا به جعلی بودن اسناد کاتین رأی داد

 

سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ به یکباره بستگان افسران لهستانی شکایتی مبنی بر اینکه دستور تیرباران افسران در کاتین را استالین صادر کرده است، به دادگاه اروپا در استراسبورگ تقدیم کردند. اما ۱۸ ژوئن ۲۰۱۲ دادگاه اروپا با صدور حکمی جنجالی «اسناد» ارائه شده روسیه در دوره گارباچف – یلتسین را، مبنی بر مجرم بودن استالین و دولت وقت شوروی در تیرباران ده‌ها هزار افسر لهستانی در کاتین، جعلی اعلام کرد.

در پی انتشار اخبار رأی دادگاه اروپا مبنی بر جعلی‌بودن اسناد، ماشین الیگارشی ضدکمونیستی و ضداستالینی پوتین -مدودیوف رآی دادگاه اروپا را فاقد اعتبار دانست و کماکان «استالین» و «بریا» را مسئول جنایات کاتین قلمداد کردند. در واقع دادگاه اروپا با صدور این رأی با صراحت اعلام کرد که شوروی مسئول جنایت کاتین نیست. در واقع روسیاهی به ذغال‌مان. دولت روسیه بیش از ۲۰ سال به جنایاتی اعتراف کرده که نازی‌ها در سالهای ۴۰ در کاتین مرتکب شده‌اند!

جعلی بودن اسناد کاتین آنچنان واضح بود که دادگاه خود را از ادامه بررسی بی‌نیاز دانست. واقعیت این است که قضات اروپا معمولاً نه بر اساس شایعه و اتهام‌زدن هرچه بزرگ‌تر، که بر اساس اسناد و مدارک مستدل و معتبر قضاوت می‌کنند. برای ثابت‌کردن این ادعا که استالین فرمان اعدام جمعی را صادر کرده، سند و مدرک لازم است. اما قضات دادگاه اروپا سندی که دال بر اثبات این قضیه باشد، نه‌یافتند. حتی مدارک ارائه شده از جانب لهستانی‌ها نیز در این زمینه در اثبات این ادعا که عاملین کشتار کاتین شوروی‌ها بودند، نه توانسته نقشی ایفا کند. به دیگر سخن اسناد جعلی نه‌توانست اعضای دادگاه را متقاعد کند. دادگاه درعین حال بر اینکه کشتار اسرای کاتین جنایت جنگی بوده است، صحه گذاشت.

درواقع برملاشدن این افتضاح تاریخی نشان می‌دهد که گروه «گورباچف» در راه تحقق‌بخشیدن به اهداف‌اش تا چه حد به بدنام کردن استالین نیاز داشت. اما بدنام‌کردن ارتش سرخ به رهبری استالین و نقش تعیین کننده‌ای که شوروی با دادن میلیون‌ها قربانی در پیروزی متفقین بر ارتش آلمان نازی ایفا کرد، با هر بهانه‌ای، تبدیل به «تف سربالا» خواهد شد.

حتی «ریچارد فن وایسکر»، رئیس جمهور سابق و متوفای آلمان، عضو حزب دموکرات مسیحی آلمان، علناً نجات کشور خود از چنگال فاشیسم را در درجه اول مدیون کشور شوروی و ارتش سرخ می‌دانست. پایان

***

دستها از سوریه كوتاه باد!

اعلامیه حزب كار ایران (توفان) در محكومیت به رسمیت‌شناختن بلندی‌های جولان توسط دولت آمریكا

 

تصمیم اخیر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، درباره به رسمیت‌شناختن حاکمیت رژیم اشغالگر و متجاوز اسراییل بر بلندی‌های جولان واکنش‌های شدیدی را در عرصه ملی و بین‌المللی درپی داشته است.

مردم سوریه در سراسر این کشور در مخالفت با به رسمیت‌شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی اسرائیل بر جولان توسط امپریالیسم آمریکا، تجمعات اعتراضی برپا داشته و این اقدام استعماری و غیرقانونی را شدیدا، محكوم كرده است.

مردم قهرمان و مقاوم سوریه در پلاكاردهای اعتراضی خود علیه متجاوزین آمریكایی، اسراییلی و تركیه‌ای و آدمخواران داعشی شعار داده و خواهان خروج فوری و بی قید و شرط همه متجاوزین از خاك كشورشان شده‌اند.

تظاهركنندكان خواهان محاكمه ناقضان حقوق بین‌الملل و در رأس آن آمریكا و اسراییل شدند.

در جلسه شورای امنیت سازمان ملل (چهارشنبه ۲۷ مارس/۷ فروردین)، تمامی اعضا از جمله متحدین اروپایی آمریکا، تصمیم دولت آمریكا را نقض قوانین بین‌المللی توصیف کردند و شدیداً این سیاست ماجراجویانه را به زیر پرسش بردند.

حزب كار ایران (توفان) ضمن دفاع قاطع از حقوق ملی ملت سوریه و محكومیت امپریالیسم آمریكا در نقض قوانین بین‌المللی و به رسمیت‌شناختن اشغال بلندی‌های جولان همه نیروهای مترقی را در محكوم‌ساختن این اقدام امپریالیستی استعماری فرامی‌خواند!

حزب کار ایران (توفان) اشغال سوریه توسط اسراییل، تركیه و آمریكا را، که نقض آشکار تمامیت ارضی و مغایر با منشور سازمان ملل متحد و حقوق ملل است، قویاً محکوم می‌کند و از همگان می‌خواهد به افشای توطئه‌ای که علیه خلق سوریه در جریان است، به‌پردازند و آن را محکوم نمایند.

حزب کار ایران (توفان) خواهان خروج فوری و بی قید و شرط متجاوزین آمریکایی، ترکیه ای و اسراییلی از خاک سوریه است و این حق قانونی و مشروع ملت سوریه است كه با توسل به هر سلاحی متجاوزین را ازخاك كشورش بیرون ریزد!

مرگ بر امپریالیسم آمریکا این بزرگ‌ترین تروریست دولتی جهان، ناقض حقوق ملل، ضد حقوق بشر و دشمن شماره یک بشریت.

دستها از سوریه کوتاه باد!

حزب کار ایران (توفان)

شنبه ١٠ فروردین ١٣٩٨

***