مقالات
توفان
الکترونیکی
شماره 217 نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران
مرداد ماه ۱۴۰۳
آدرس
تارنمای حزب
کارایران
(توفان):
www.toufan.org
آدرس
مرکزی ایمیل
حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس
کانال تلگرام
توفان
دراین شماره
می خوانید:
کابينه
پزشکيان را
صاحبان قدرت
چينش خواهند کرد
قراداد«حجمي»همان
قرارداد موقت
واسارت
آوراست
گسترش فقر
و فروش کليه
درايران
سرمايه داري
نگاه يک
کارگرآگاه به
وضع موجود
ايران وانتخابات
رياست جمهوري
مروري بر
مهمترين
رخدادهاي
مبارزاتي
کارگران در
تيرماه 1403
آمريکا
بزرگترين
دولت
تروريستي حال
حاضر در جهان
سخني در
مورد
اعتراضات
مردم، آينده
ايران و اپوزيسيون
برانداز
وابسته به غرب
تازهترين
آمار
جانباختگان،
مجروحان و
خسارات جنگ
عليه غزه تا 280
امين روزش
ما بايد
خبر کشتار186000
فلسطيني را به
گوش همه برسانيم.
اين وظيفه
انساني تک تک
هر انسان
بيدار
در حاشيه
حضور
نتانياهو در
کنگره آمريکا
المپيک
پاريس؛ و
همدستي با
رژيم
صهيونيستي و نسلکش
اسرائيل
طبقهي
کارگر يا
فرودستان
اتحاد 14
گروه فلسطيني
در باره تشکيل
«دولت موقت
آشتي ملي» براي
اداره غزه
اقدام مثبتي
است
حمله 7
اکتبر يک
اقدام تدافعي
بود(مصاحبه با
یکی از رهبران
دفتر سیاسی
سازمان مقاومت
حماس)
ادبيات
مارکسيستي به
زبان مختصر و
ساده
گشت و
گذاري در
فيسبوک، پاسخ
به يک پرسش
پاسخ
به يک پرسش در
کانال تلگرام
اطلاعیه
در مورد رئیس
دفتر سیاسی
سازمان مقاومت
حماس (اسماعیل
هنیه)
***
کابینه
پزشکیان را
صاحبان قدرت
چینش خواهند کرد
سرانجام مسعود
پزشکیان که
محصول یک انتخابات
ازپیش مهندسی
شده به رهبری
سیدعلی خامنه
ای می باشد،
رئیس جمهور
ایران
گردید.آنطورکه
ازشواهد برمی
آید گزینه
رهبر جمهوری
اسلامی ازقبل
مسعود
پزشکیان"
اصلاح طلب
"بود.
این باررهبرجمهوری
اسلامی قادر
نبود که
سناریوی انتخابات
دوره سیزدهم
ریاست جمهوری
را تکرار کند.
برای او مسلم
بود که اگر
دوره قبل که
توانست ازقبل
رئیسی
اصولگرا را
برای ریاست
جمهوری در نظر
بگیرد و به
همین دلیل
کمتر از ۴۰
درصد از
واجدین شرایط
در رای گیری
شرکت کردند،
این بار با
اتخاذ تصمیم
مشابهی، ۳۰ و
یا حتی ۲۰
درصد از مردم
در انتخابات
شرکت می
جستند. از این
رو درچینش
نامزدها
تجدید نظر کرد
و پزشکیان را
به عنوان رقیب
اصلی جلیلی
اصولگرا برگزید
و دستگاه
تبلیغاتی
نظام بر این
مبنى بكار افتاد.
علیرغم همه
تبلیغات گوش و
چشم خراش،
مجدداً تنها 96/39
درصد در
انتخابات دور
اول شرکت
کردند. در دور
دوم اما 8/49 درصد
از مردم در انتخابات
شرکت نمودند.
چنین به نظر
می رسد که قریب
به ۱۰ میلیون
نفر از تحریم
کنندگان دور
اول، این بار
نیز به
پزشکیان رای
دادند تا از
رئیس جمهور
شدن عنصری
تمام قد حزب
الهی، خط
رهبری
ومحافظه
کاربویژه
درعرصه
اجتماعی بنام
سعید جلیلی
ممانعت به عمل
آورند.
آقای
پزشکیان در ۲۹
تیر ماه، محمد
جواد ظریف وزیر
سابق امور
خارجه دوره
روحانی را به
میدان فرستاد
تا اعضای
«شورای راهبری
انتخاب کابینه»
اش را معرفی
کند. ظریف
دراین رابطه ۳۱
نفر را معرفی
کرد که بطور
عمده از
وزیران و کارگزاران
دوره ریاست
جمهوری خاتمی
وحسن روحانی
بودند.در میان
آنان اعضای
«حزب کارگزاران»، « جبهه
مشارکت ایران
اسلامی» و«حزب
اعتماد ملی»
که جملگی جزء
اصلاح طلبان
به شمار می
آیند، به
اضافه اعضای
ستاد
انتخاباتی
پزشکیان
وتعدادی
کارشناس
اقتصادی،
جامعه شناس، خبرنگار
وکارشناس
شبکه های
اجتماعی هم به
چشم می خورند.
اکثریت قریب
به اتفاق
افراد پیشنهاد
شده جزو ابواب
جمعی اصلاح
طلبان به شمار
می آیند که
ریاست آن را
نیز محمد جواد
ظریف به عهده
دارد. در میان
این ۳۱ عضو ۳
زن و ۲ نفر از
اقلیتهای
قومی نیز به
چشم می خورند
که آنها نیز
در زمره اصلاح
طلبانند.
بگذریم از
اینکه چنین
چینشی قصدی جز
چهره آرایی
«شورا» و فریب و وهن
زنان مبارز
ایران و اقلیت
های قومی و
مذهبی که تحت
تبعیضات
گوناگون در
کشور ما قرار
دارند، دنبال
نمی کند.
پزشکیان که
بطور عمده
همفکران خود
را در این
شورا به مثابه
ابزار انتخاب
کا بینه اش
گردآورده،
از«دولت وحدت
ملی» (و نه
ائتلاف) سخن
می گوید. که
البته وحدت ملی
بزکی است در
خدمت بقاء
نظام. اما
همزمان مطرح
میکنند:
«قرار نیست
افرادی که با
رئیس جمهور
همراهی
ندارند در
کابینه باشند.»
پزشکیان
افرادی که با
گفتمان رئیس
جمهور همخوانی
دارند را جمع
خواهد کرد. در
عین حال ظریف
هنگام معرفی
شوراعلناً
اظهار می دارد
که «خواسته
اتاق
بازرگانی و
بخش خصوصی
باید اجرا شود»
ولی از خواسته
کارگران و
سندیکاها،
معلمان،
پرستاران،
کشاورزان و بی
صدایان سخنی به
میان نمی
آورد. آنها
می پندارند که
با سپردن
مصدری ناچیز
به زنان و
اقلیتهای
ملی،قومی و
مذهبی،
توازنی در
جامعه برقرار
می کنند! سالهاست
که یک زن وزیر
نبوده است.
آنها دروغ می
گویند ازاین
قول قرارها
زیاد داده اند. در واقع
کا بینه او را
صاحبان قدرت
چینش خواهند
کرد زیرا دولت
پزشکیان
نماینده
نئولیبرالیسم
در ایران
خواهد بود. به
گفتههای او
توجه کنیم. او
میگوید: «من به
دنبال کوچک کردن
دولت هستم»،
«دولت نباید
مداخله کند»،
«دولت نباید
قیمت گذاری
دستوری انجام
دهد»، «دولت
باید از
اقتصاد بیاید
بیرون»،
«بازارها
خودشون را
تنظیم می
کنند»،
«واردات خود
را باید آزاد
کنیم»، «تفرفه
ها را باید
برداریم»، «به
غیر از بهداشت
و آموزش و
پرورش همه چیز
باید خصوصی
شود» (که البته
با توجه به
عملکرد تا
کنونی دولت ها
-چه اصولگرا و
چه اصلاح طلب-
به نظر می آید
که بیان چنین
مطلبی از جانب
وی فریبی بیش
نخواهد بود.
بطور قاطع میتوان
گفت که او
ادامه دهنده
مطیع فرمانهای
نئو
لیبرالیستی
بانک جهانی و
صندوق بین المللی
پول خواهد
بود،
همانگونه که
پیشینیانش
بودند.
ارزش برجام
از سوی دیگر
ظریف به عنوان
سردسته
غربگرایان در
دولت پزشکیان
در هنگام
معرفی اعضای
«شورای راهبری
انتخاب
کابینه» با
وقاحت کم نظیر
از «تعامل
غیرتمندانه
با جهان در
برجام» واز
«ارزش برجام»
سخن گفت و
عملاً به چشم
مردم ایران که
شاهد خیانت
ایشان در
مسئله برجام و
گردن نهادن به
یک سیاست
استعماری
امپریالیستی
بودند و به آن
انتقاد مستدل
و محکم دارند
خاک
پاشید.برجامی
که میلیاردها
دلار به زیان
ایران تمام شد
که تنها یک
رقم آن ۱۵۲
میلیارد است
که ایران پس
از خروج ترامپ
از آن قرار داد
ننگین متحمل
شده است.
پس از توافق
هسته ای ۱+۵ در
تیر ماه ۱۳۹۴
ایران به تمام
تعهدات قید
شده در برجام
عمل کرد. به یاد
آوریم که
۱۲۰۰۰
سانتریفیوژ
در سال ۹۴ در
عرض دو ماه از
کار باز
ایستاد، در
راکتور اراک
بتن ریزی شد،
از ۱۰ هزار
کیلوگرم
ذخایر
اورانیوم غنی
شده ۹۷۰۰
کیلوگرم آن از
کشور خارج شد
و تحقیق و توسعه
در این رابطه
از حرکت باز
ایستاد. در
حقیقت ایران
غنی سازی خود
را به مدت ۱۵ سال
می بایست در
حد 61/3 درصد حفظ
کند، ۵۰۶۰
سانتریفیوژ از
تاسیسات نطنز
به سالنی دیگر
تحت نظارت مداوم
آژانس بین
المللی اتمی
منتقل شدند، و
می بایست به
مدت ۱۵ سال در
فردو، فعالیت
های غنی سازی
اورانیوم و
توسعه مربوط
به آن تعطیل
شود.
ظریف که خود
حتی قرارداد
برجام را
نخوانده بود و
در نتیجه نمی
دانست که در
قرارداد به
جای «لغو
تحریم ها»،
«تعلیق» تحریم
ها ذکر شده
است و نیز در
تابستان ۹۴ در
شورای راهبردی
روابط خارجی
ذکر کرده بود
که آمریکا از
برجام خارج
نمی شود! شاهد
بود که نه
تنها در زمان «اوباما»
علیرغم انجام
کلیه تعهدات
ایران، تحریم
ها لغو نشد،
بلکه بر آن
افزوده شد. تا
بالاخره در ۱۸
اردیبهشت ۹۷
ترامپ نیز از
برجام خارج شد
و باز هم بر
تحریم ها
افزود.
ظریف نماد
وادادگی و غرب
پرستی است.
دولتهای اصلاح
طلبی که از ۱۳۹۲ تا
۱۴۰۰ بر سر
کار بودند و
ایشان نیز عضو
آن بود چه گلی
به سر مردم ایران
زدند؟ ظریف می
گوید: «اکثر
افرادی که در
کابینه شرکت
خواهند داشت
جدید هستند.» و
آنگاه
پزشکیان که نه متن را
خوانده و نه
برجام را،
عنان را به دست
عناصری چون
ظریف (که او هم
برجام را
نخوانده امضا
کرد!) خواهد
سپرد. ظریف می
گوید که کار
ما بر مبنای
گفتمان
پزشکیان است،
ولی هیچ کس از
این گفتمان
خبری ندارد.
«شورای
راهبری» یک
نمایش است و الّا
محتوی دولت
آینده همانند
دولت های قبلی
اصلاح طلب
خواهد بود،
فقط شکل آن
تغییر خواهد
کرد. وحدت ملی
هم فریبی بیش
نیست و فقط
برای مقبول
جلوه دادن آن
در چشم مردم
عنوان می شود.
در حقیقت این
بار اصلاح
طلبان برای
تصرف کلیه
نهادها خیز
برداشته اند. طبیعی است
حاکمیت
جمهوری
اسلامی که به
علت فقدان دموکراسی،
سرکوب و عدم
آزادی احزاب،
سندیکاها ،اجتماعات
،تورم،
گرانی، دزدی،
رانت خواری و ...
در نزد مردم
ایران فاقد
مشروعیت و
مقبولیت گشته
است، تنها به
بقای خود می
اندیشد. از
این رو برای
حاکمیت از این
انتخابات به
آن انتخابات
فرجی است که
باید به
بهترین وجه و
با بهترین وعدهها
آن را آراست.
اما
محصول نهایی
«شورا» چیزی
نخواهد بود که
از آن انتظار
دارند. گرچه
ظریف مدعی است
«معیار، دانش
و کاربردی
است»، ولی به
شرط آنکه در
جهت منافع
ملی، به نفع
زحمتکشان،
کارگران،
بازنشستگان
باشد و نه در
جهت اعمال
سیاست
غربگرایی و
نئولیبرالی به
نفع سرمایه
های کلان. آن
اکثریتی که
رای ندادند و
یا در دور دوم
رای تاکتیکی
به پزشکیان دادند،
با حرکت از
تجربیات
گذشته به درستی
انتخابات را
تحریم کرد و
عملاً هم به
ارتجاع مذهبی
نه گفتند و هم
به اصلاح
طلبان
فریبکار
غربگرا.
در
واقع «شورای
راهبری»
ترفندی است در
حوزه رسانه ای
داخل برای
فریب مردم.
محصول نهایی
آن بدون تردید
یک جانبه
خواهد بود.
مطمئن باشیم
پزشکیان با هر
گزینه ای در
کابینه -که
فعلاً زمام
امورش به دست
ظریف است- شکست
خواهد خورد،
زیرا
قالیباف، آیت
الله میرباقری،
دولت در سایه
جلیلی و جبهه
موُتلفه در کارش
اخلال خواهند
کرد. میرباقری
حتی از هم
اکنون دعوی
جانشینی علی
خامنه ای را
در سر می پروراند.
حتی اگر
پزشکیان قول
هم بدهد که گشت
ارشاد را جمع
خواهد کرد
برای زنان
شجاع ایران که
از بعد از
ظهور قانون
«حجاب و عفاف»
جدید به طور
وسیع حجاب از
سر بر گرفتند،
دیگر اثری ندارد.
دختران و
زنانی که در
رو در رویی با
نظام، حتی
بدون حجاب در
دسته سینه زنی
مراسم عاشورا
شرکت کردند،
عملاً این سنت
شیعیان حاکم
بر ایران را
شکستند و این
سنگر را هم از
آنان ستاندند.
حیرت
آور اینکه
ظریف و شرکاء
هنوز بعد از
این همه خیانت
و رسوایی در
شکست برجام در
پی زنده کردن
آن هستند، تو
گویی آنها
مامورند و
معذور تا
برنامه هسته
ای ایران را
برای همیشه از
حیّز انتفاع
ساقط سازند.
پرسش
اینجاست
برجامی که
میلیاردها
دلار به ایران
ضرر زد، زنده
شود که چه گلی
بر سر شما و مردم
ایران بزند؟
آمریکا در
زمان رژیم شاه
وابسته به
خودش، حاضر
نشد کارخانه
ذوب آهن برای
ایران بسازد،
چون ایران
پیشرفته خلاف
سیاست توسعه
طلبانه و
استعماری
آمریکا و
سیاستهای
تجاوزکارانه
و استیلا
جویانه
اسرائیل در
منطقه است.
ما
نمی دانیم
قرارداد
برجام که در
سطل آشغال غنوده
است و حاوی
این همه نکات
منفی است، تا
جایی که آن را
با قرارداد
گلستان و
ترکمنچای مقایسه
می کنند،
دارای چه
«مهره ماری»
است که هنوز عاشقانش
در پی احیای
آن هستند!؟ و
چرا مخالفین
آن در نظام
ماهیت استعماری
آن را برای
مردم ایران
شفاف
نساختند، تا دیگر
اصلاح طلبان
عاشق درگاه
امپریالیسم
جرات بردن نام
آن را در
افکار عمومی
نداشته باشند
تا چه رسد به
احیای آن.
نکته
پایانی اینکه اگر
سیاست گرایش
وغیر پیگیر به
شرق از سوی حاکمیت
در ایران نمی
بود، که با
دور زدن تحریم
ها با کشور
چین و
اوراسیا،
بویژه روسیه
قادر گردد،
علیرغم دزدی
ها و فساد،
اقتصاد ایران
را از
ورشکستگی
کامل نجات دهد
و به سر نوشت
افغانستان،
عراق، لیبی و ...
دچار نشود.
ایران هنوز می
بایست کماکان
در انتظار
انفاق امپریالیست
ها در رابطه
با تحریم به
سر می برد. دولت
دوم روحانی که
همین ظریف
دستمال
ابریشمی بدست
نتوانست ذره
ای دل بی رحم
چپاولگران
غرب و در راسش
آمریکا را در
رابطه لغو
تحریم ها بدست
آورد. در دوره
پزشکیان و
شرکاء نیز داغ
آن را به دلش
خواهند گذارد.
مگر اینکه دولت
پزشکیان به
کلیه خواسته
های
امپریالیسم غرب
به سرکردگی
آمریکا مبنی
بر تعطیل کامل
برنامه هسته
ای، نظامی
ایران جامه
عمل پوشد، اسرائیل
را به رسمیت
بشناسد،
دستورات بانک
جهانی و صندوق
بین المللی
پول را مو به
مو اجرا کند و
دروازه های
ایران را به
روی سرمایه
های غرب و
کالا های غربی
با شرایطی که
آنها تعیین میکنند
بگشاید.
آنطور
که از شواهد
برمی آید
غربگرایانی
که دور شیرینی
بنام پزشکیان
گرد آمده اند
چنین سیاستی
را دنبال
خواهند کرد.
اتاق
بازرگانی
اتفاقاً
سیاست واردات
و مصرف را
دنبال میکند
و نه رشد
تولید در
کشور، که لازمه
رشد اقتصادی
سالم و کاهش
تورم است.
باید
از این عناصر
کودن و نیز
افرادی نظیر
تاج زاده که
در ارزیابی
هایشان گرایش
به شرق را به
زیان ایران و
نزدیکی به غرب
را راه نجات
ایران می
نمایانند پرسید: چرا
باید به سمت
غرب که خود با
دنبال کردن
سیاست
میلیتاریستی،
دو جنگ
اوکراین و غزه
را مدیریت می
کند و در حال تحریک
و تدارک جنگ
سوم علیه چین
از کانال
تایوان است و
در همین رابطه
اتحادیه
اروپا با
اعمال سیاستهای
ارتجاعی و در
عین حال
احمقانه
تحریم کشورهای
انرژی زا،
نظیر روسیه و
ایران خود را
در منگنه فشار
کمبود انرژی و
بحران
اقتصادی، به
علت افزایش
سرسام آور
قیمت حامل های
انرژی و کاهش
تبادل کالا
قرار داده است پرسید
که: چرا
در چنین
شرایطی گرایش
به غرب به
سرکردگی آمریکا
که خود از
پایان جنگ
جهانی دوم
تاکنون مسبب
۱۶ جنگ
تجاوزگرانه
بوده و باعث
کشتار، مجروح
و اداره ساختن
میلیونها نفر
گشته است و ...
راه چاره است؟
آیا شما نمی
دانید که دولت
های غربی و در
راسش آمریکا
بزرگترین
بدهکاران
جهانند و
امروز در تهیه
بودجه های تأمین
اجتماعی،
عمرانی و حتی
نظامی خود و
کمک نظامی به
اوکراین
درمانده اند؟
چرا باید گرایش
به غرب را
دنبال کرده در
حالیکه طبق
شواهد موجود و
نظر
کارشناسان
برجسته و بی طرف
ستاره غرب به
ویژه آمریکا
آهسته ولی
پیوسته در حال
افول است؟
اینکه یک
کشور مستقل می
تواند و باید
مناسبات
اقتصادی،
اجتماعی و
فرهنگی با
ممالک جهان
داشته باشد و
در عین حال
اصول حفظ
استقلال
امنیت، صلح ،
تمامیت ارضی و
مناسبات
عادلانه و
منصفانه
اقتصادی بُرد بُرد
را از دیده
فرونگذارد،
امریست طبیعی. گرچه
آقای پزشکیان
- تحت فشار
واتوریته علی
خامنه ای هنوز
ظاهرا وحرفا
از نزدیکی به
شرق استقبال
می کند، لیکن
ظریف و
همپالگی های
سیاسی و
اقتصادی اش که
پزشکیان را
احاطه کرده
اند هیچ فرصتی
را برای
تبلیغات ضد
شرقی و تمسخر
و در نتیجه
زیان آور بودن
نزدیکی به
آنها، و برعکس
تبلیغات به
نفع غرب و
مزایای
نزدیکی به غرب
و در نتیجه
سود آور بودن
آن را از دست
نمی دهند.
درصورتی
که امروز با
احداث جاده
ابریشم، تشکیل
گروه اقتصادی
بریکس که ۴۰
درصد جمعیت و
۳۷/۸ درصد از
اقتصاد کل
جهان را تشکیل
می دهد و در
حال حاضر ۱۱
کشور از جمله
ایران در آن
عضویت دارند و
۳۰ کشور دیگر
در صف انتظار
برای پیوستن
به آن به سر می
برند، سازمان
همکاری
شانگهای که ۸
عضو دارد و
بالاخره گروه
اقتصادی
اوراسیا با ۱۷
عضو که کشور
های قدرتمند و
دارای توان
بالای
اقتصادی،
تکنولوژی و
انرژی نظیر
چین، هند و
روسیه در آنها
عضویت دارند و
نظام تک قطبی
بعد از
فروپاشی شوروی
را عملاً به
چالش جدی
کشیده و نظام
جدید چند قطبی
را جایگزین آن
ساخته اند. نه
تنها ایران خودمان
که بسیاری از
کشورهای جهان
از چنبره نظام
تک قطبی
آمریکا بطور
عمده زیان
دیده اند.
گرایش اصلی
امروز جهان به
سمت شرق است
که در این
نوشته مجال
پرداختن به آن
نیست ولی غربگرایان
کند ذهن و
بعضاً مغرض که
منافع خود را در
نزدیکی به غرب
می بینند را
با این
واقعیات کاری
نیست.
البته
خامنه ای که
مثل همیشه
پیروزی روسای
جمهور
بکارگمارده
اش را از قبل
مسجّل می داند
در آخرین
سخنرانی اش میگوید:
«از بن دندان
باور کنیم که
موفقیت ایشان
(پزشکیان)
پیروزی همه
ماست» ... «توصیه
موکد من تعامل
سازنده مجلس
با دولت جدید
است همه کمک
کنند که رئیس
جمهور بتواند
وظایفی را که
در قبال کشور
دارد انجام
بدهد.» ...
«دولت
برنامه هایی
دارد که مجلس
باید از آن حمایت
کند» (!!) این امر و
نهی «فقیهانه»
در حالی صورت می
گیرد که نه
تنها جلیلی و
دولت سایه اش،
که از
پشتیبانی
نمایندگان
وابسته به
«حزب مؤتلفه» و
«جبهه
پایداری» و از
حمایت آیت الله
سید محمدمهدی
میرباقری (مدعی
جانشینی رهبر)
بر خوردار
است، بلکه
قالیباف و
اعوان و انصارش
در مقابل
پزشکیان صف
آرایی کرده
اند و همانند
دورۀ خاتمی و
روحانی چوب
لای چرخ رئیس
جمهور خواهند
گذارد.
از منظرحزب
ما رنجی که
ایران می برد
از فرد رئیس
جمهور و یا
فلان وزیر
نیست، بلکه
نظامی حاکم
گشته است که
از نظر اقتصادی
مسیری را می
پیماید که
راهنمای آن
نئولیبرالیسم،
رانت، دزدی،
فساد و ... است که
با خود رکود
تولید و گسترش
بازار مصرف
کالاهای وارداتی
را به ارمغان
می آورد.
وظیفه مردم
ایران درنهایت
سرنگونی این
نظام سرمایه
داری
وچپاولگر
بدست خودشان،
بدست کارگران
وعموم زحمتکشان
ایران است.
***
قراداد«حجمی»همان
قرارداد موقت
واسارت
آوراست
یکی
از انواع
استخدام های
موقت در شرکت
های پیمانکاری«حجمی»نامیده
می شود.این
شکل از استخدام
درتاریخ
هجدهم
فروردین سال ۱۳۹۱ از طرف
دولت سرمایه
داری جمهوری
اسلامی به کانون
های صنفی
کارفرمایان
ارائه شد.
بر
اساس ساعت
کاری که فرد
در اداره
انجام می شود،حقوق
دریافت می
کند. افرادی
که در این نوع از
استخدام فعال
می شوند
معمولا زیر
نظر یک کارفرما
یا پیمانکار
کار می کنند.
.پیمانکاراین
افراد را به
اداره یا
ارگان معرفی
می کند و خودش
حقوق و مزایای
آنها را بر
عهده می
گیرد.البته حق
الزحمه این
گونه افراد از
اداره متبوع دریافت
و بعد از کسر
درصدی به
کارگر پرداخت
می شود.
در
نفت وگاز و
پتروشیمی با
درج عناوین
دلخواه برروی
قراردادهای
حجمی کارگران
و تحمیل آن بر
کارگر با فریب
توسط
پیمانکار کارگران
را در مورد
امور مسئولین
مسئول قرار می دهند
و مسئول نیز
اقدام به حذف
ردپای سو
استفاده های
خود کرده
واسناد فساد
وغارت خود
کارگران را با
ترور شخصیت
وپرونده سازی
واخراج وسرکوب
می کنند
قانونگذار
درباره
برخورداری
کارگران در
ماده ۸
قانون کار
نوشته است:
شروط مذکور
درقرارداد کار
یا تغییرات
بعدی آن در
صورتی نافذ
خواهد بود که
برای کارگر
مزایایی کمتر
از امتیازات
مقرر در این
قانون منظور
ننماید
محرومیت
از حداقلها،
تنها مشکل
قراردادهای
حجمی نیست
بلکه کارگرانی
که به این قراردادهای
تن میدهند با
مشکلات
فراوانی
روبرو
هستند.متداول شدن
قراردادهای
حجمی
پیمانکاری به
اندازه متداول
شدن
قراردادهای
موقت و سفید
امضا دردههی ۷۰ برای
امنیت شغلی
نسل امروز
کارگران
ایران یک تهدید
محسوب میشود..
فعالان
کارگری با
انتشار
بیانیه هایی
اعلام کرده
اند که، وزارت
تعاون، کار و
رفاه اجتماعی با
صدور بخشنامه
شماره ۳۵۷۲۳
درسال ۷۳ به
کارفرمایان
مجوز داد که
در مشاغلی که
ماهیت مستمر
دارند با
کارگر
قرارداد موقت
ببندند. دو
سال پس از
صدور این
بخشنامه،
دیوان عدالت اداری
با صدور
دادنامه ۱۷۹
بخشنامه ۳۵۷۲۳ را
تایید کرد.این
تصمیمات سبب
شده است تا
اراده کارگر
برای داشتن
قرارداد دائم
در کارهایی با
ماهیت مستمر
از بین برود..
صدور
دادنامه ۱۷۹ سبب شد
که اراده
کارگر در
هنگام عقد
قرارداد ازبین
برود و حاکمیت
اراده به طور
کامل در دستان
کارفرمایان
هار قرار گیرد
حال آنکه حاکمیت
اراده دو طرف
یعنی کارگر و
کارفرما در
هنگام عقد
قرارداد
ضروری است و
باید مورد
توجه قرارگیرد
.این
قراردادهای
ضد کارگری
ونئولیبرالی
به معنای این
است که
پیمانکاری
درظاهر تقلیل
مییابد و به
صورت انفرادی
ظاهر میشود.عقد
قرارداد حجمی
میان کارگر و
کارفرما نه تنها
قانونی
نیست؛بلکه با
قراردادهایی
که در سایت
وزارت کار
بارگذاری
شده، مغایرت
دارد زیرا
تمامی
قراردادها
باید منطبق بر
وزارت کار
باشند
از
طرفی مقاولهنامههای
سازمان بینالمللی
کار و قانون
کار مشخص میکند
که یک کارگر
نباید بیشتر
از ۴۴ ساعت در
هفته کار کند اما
به دلیل اینکه
بنیان اشتغال
متزلل و قراداهای
بسیار سست
هستند، نیروی
کار حق اعتراض
برای این
موضوع ندارند.
دولت موظف است
که در کارگاه
حضور داشته
باشد و در فصل
چهارم قانون
کار، بازرسان
را مکلف کردهاند
که در کارگاهها
حضور داشته
باشند و به
وضعیت آن
رسیدگی کنند
اما از آنجا
که تصمیم بر
این است تا
دولت را کوچک
کنند و از
وظایف او
بکاهند، از
تعداد بازرسان
کار هم کاسته
شده است.
.ماده ۱۰ قانون کار
مولفههایی
مثل نوع کار،
وظیفه کارگر،
ساعات کاری و تعطیلات
را مشخص میکند.
حتی اگر
قرارداد کاری
کارگران حجمی
باشد، بازهم
باید ساعت
کاری داشته
باشند. نیروی
کار در هفته
نباید بیشتر
از ۴۴ ساعت کار
کند اما نحوه
کار کارگرانی
که تن به این
قراردادها میدهد
به نحوی است
که بیشتر از
ساعات قانونی
درنظر گرفته
شده، اشتغال
دارند.
کنوانسیون
شماره ۱۴
سازمان بینالمللی
کار در سال
تصویب ۱۹۲۱ شد
و این مقاولهنامه
را در سال ۱۹۷۲ توسط
ایران پذیرفت.
بر اساس این
مقاولهنامه،
کارگران شاغل
در بخشهای
مختلف صنعتی
در هر هفته میبایستی
از حداقل یک
روز استراحت
برخوردار باشند.
همچنین میزان
ساعت کار
پذیرفته شده
در هفته نیز ۶
روزی کاری هشتساعته
یا ۴۸ ساعت در
هفته است.
«قرار
دادحجمی» که
سالهاست به
اجرا درآمده
است شکلی از
برده داری
نوین در قالب
نئولیبرالیسم
و از توصیه
های بانک جهانی
و صندوق بین
المللی پول
است که از
دوره هاشمی
رفسنجاني به
اجرا درآمده و
تمام دولت های
جمهوری
اسلامی
دردوره های
مختلف مدافع
آن بوده
ودرمقابل
کارگران
وسرکوب آن
متحد عمل کرده
اند..
امروز
لغو
پیمانکاری،
استخدام
دائمی و افزایش
دستمزد و
ایجاد تشکل
مستقل کارگری که
بتوان بطور
جمعی درمقابل
تعرض
افسارگسیخته
بورژوازی
ایستاد وبا آن
مقابله
کرد،خواست
همه کارگران
ایران
است.درمقابل
تهاجم متحد طبقه
سرمایه دار
کارگران نیز
باید بعنوان
یک طبقه متحد
شوند و اراده
شان را بر
حاکمیت تحمیل
کنند..
***
گسترش
فقر و فروش
کلیه درایران سرمایه
داری
سال
گذسته
روزنامه «جهان
صنعت»درگزارشی
که خیلی زود
از خروجی
شماری از
خبرگزاریها
حذف شد افشا
کرده بود بهرغم
سقف ۸۰
میلیونی فروش
کلیه، قیمت آن
در بازارسیاه
شهرهایی
مانند تهران
از ۵۰۰ میلیون
تا یک میلیارد
تومان در
نوسان است و افزایش
قیمت آن به مواردی
مانند بدحال
بودن بیمار و
گروه خونی اهداکننده
و گیرنده
بستگی دارد.
بر
اساس این
گزارش، تمام
اعضای قابل
پیوند بدن
انسان از کلیه
گرفته تا یکچهارم
کبد، در بازار
سیاه فروش عضو
موجود است و
از ۱۰۰ میلیون
تا یک میلیارد
تومان بر سر
قیمت آن توافق
و چانهزنی میشود.
این
گزارش همچنین
از کوچهای که
در نزدیکی
میدان ولیعصر
تهران، روبهروی
کاخ دادگستری
قرار دارد و
به «بازار
فروش کلیه»
معروف شده است
اشاره کرد و
گفت در این محل
آگهیهای
مختلف فروش از
قرنیه تا
اسپرم و تخمک
را میشود دید.
در
گزارش جهان
صنعت، علت
اقدامات
شهروندان
برای فروش
اعضای بدن،
«مشکلات مالی»
عنوان شده و
گفته بود
فروشندگان با
انگیزه تامین
معاش دست به
فروش میزنند
و بیماران
برای تامین
سلامت، خانه و
زندگی خود را
میفروشند تا
عضو سلامتی را
در بازار سیاه
بخرند.
این
روزنامه به
اتهام انتشار
مطالب
غیرقابل استناد
با حکم قضایی
محکوم شد، اما
بررسی گزارشهایی
که بهرغم
سانسور رسانهها
از فروش اعضای
بدن در ایران
منتشر شده،
نشان میدهد
فروش اعضای
بدن طی سالهای
گذشته به امری
شایع به یژه
در میان
جوانان تبدیل
شده است.
نئو
لیبرال های
ایرانی جامعه
ای داروینی
«قویترين،
بهترين» را
ترسیم می کنند
و در جهنم
اقتصادی
جمهوری
سرمایه داری
اسلامی برای
حزب اللهی ها
و وزرای سابق
با حساب های
بانکی چاق و
چله که حالا
راه رستگاری
خویش را تا
دیروز در حفظ «بیضه
اسلام» می
دیدند و در
ایجاد دستگاه
کشتار و شکنجه
دین مبین سرو
جان فدا می کردند
و امروز برای
جلوگیری
از»خطری مهلك
برای آزاديهای
فردی» لباس
«لیبرالیسم»
تن کرده و در این
راه از حمایت
بخشی چپ های
بریده ضد
کمونیست
برخوردارند،
نسخه میپيچند.
این
فقر وفلاکت
اقتصادی
پیامد بیش از
چهار دهه
سیاست تعدیل
اقتصادی یا
نئولیبرالی
است که توسط
سردمداران
جمهوری
اسلامی با خشن
ترین شکل ممکن
درایران
پیاده شده است
وامروز آقای
مسعود پزشکیان
ادامه این
ماموریت
دردست گرفته
است.
این
اقایان معمم
وغیرمعمم در
شمار دشمنان
قسم خورده
کارگران و
زحمتکشان
ایرانند و
تلاش کثيفی را
برای انداختن
کامل ايران به
دامن نئوليبراليسم
امپرياليستی
مدتهاست آغاز
کردهاند.
اينان بهجای
نشان دادن
جنايات
نئوليبراليسم
که امروز بيش
از يک سوم
جهان را به
فقر وحشتناکی
کشانده و وحشیگری
و قساوت را به
حداعلا
رسانده حرف
نمی زنند، اما
صفحات
روزنامه ها و
مجلات و
کتابهائی در
تبلیغ
نئولیبرالیسم،
«ضرورت خصوصی
سازی و ازادی
سرمایه»
وتخطئهی
کمونيسم سر از
پا نمی شناسند.
وظیفه
کمونیستها
درشرایط
کنونی در دو
عرصه عملی
ونظری، یکی
مبارزه سرسخت
ایدئولوژیک
با نئولیبرالیسم
وتمام مظاهر
پوسیده وضد
بشری نظام
سرمایه داری و
استقرارسوسیالیسم
بعنوان یک
چشم انداز روشن
و تنها راه حل
نهایی برای
رهایی از فقر
وگرسنگی
واستثمار
وتبلیغ
تشکیلات
وحزبیت از یک
سو وازسوی
دیگر مبارزه
عملی برای
حقوق صنفی
ورفاهی و
ایجاد تشکل
مستقل توده ای
کارگران وزحمتکشان
در سطوح مختلف
باید دردستور
تعطیل نشدنی
همه کمونیستها
قرار گیرد.
راهی جزاین
برای خلاصی
ازاین فقر
وفلاکت وکلیه
فروشی متصور
نیست.
***
نگاه یک
کارگرآگاه به
وضع موجود
ایران وانتخابات
ریاست جمهوری
نامه
دریافتی
دربخشی
ازاین نامه
چنین می
خوانیم.....
"من عمیقا
نگران جامعه
ایران هستم و
از پراکندگی و
فقدان تشکل
مستقل ومتحد
ونیرومند رنج
می برم.
باید
ازاینجا شروع
کنم که
بزرگترین دستاوردی
که در انقلاب
بهمن به دست
آمد، برانداختن
سلطه
بورژوازی
کمپرادور
دلال وابسته به
امپریالیسم
آمریکا و رژیم
سلطنت پهلوی،
بیرون ریختن
چهل هزار
مستشار
نظامی،خروج
از پیمان
نظامی سنتو،
قطع روابط با
رژیم صهیونیستی
و نژاد پرست
اسرائیل و قطع
روابط
محرمانه با
رژیم نژاد
پرست آفریقای
جنوبی وکسب
استقلال
سیاسی بود.
هرچند که
مصادره
کنندگان
انقلاب ۵۷
نگاه و نظر
موافقی به
شعارهای
مطالباتی وعدالتخواهانه
توده مردم و
خصوصاً
کارگران وزحمتکشان
نداشتند ولی
با پنهان کردن
آنچه درذهنشان
می گذشت و طرح
شعارهای به
ظاهرمردمی درشکل
مستضعف پروری
بر موج
اعتراضات در
انقلاب سوار
شدند و قدرت
سیاسی را به
دست گرفتند.
روحانیت
و بورژوازی
تجاری سنتی،
با تمام نشانههای
فرهنگی که از
دوران ماقبل
سرمایه داری
به همراه خود
داشتند، اما
درطی مدتی در
زیر چرخ
سنگین،
قدرتمند و
شکننده
سرمایه داری
ایران و جهان،
آنچه را که
تمایل به
انجام آن داشتند
(با
تغییرپذیری
فراوان در جهت
همراهی با سرمایه
داری)، همراه
با سیاستهای
دولت پنهان
جهانی مسلط بر
سازمان های
مالی، صنعتی ،
تجاری،
فرهنگی و …خود
را منطبق کردند.
با اجرای
سیاست های
تعدیل
اقتصادی
هاشمی
رفسنجانی به
سرکوب طبقات
فرودست و
متوسط جامعه پرداختند
و یک به یک
نیروهای
اجتماعی،
سیاسی و
فرهنگی طبقات
زیرین و میانی
جامعه را
سرکوب کرده و
به حاشیه
فرستادند و یا
با دادن تکه
استخوانی به
فساد کشاندند
و عقیمشان
کردند.
حال
این حاکمیت
سرمایه داری
که نامش
جمهوری
اسلامی است ،
در انتخابات
چهاردهمین
دوره ریاست
جمهوری چنان
از جامعه
دورشده است و
دوروبرش را
خالی کرده که
اگر به صرافت
نیفتد و به
مطالبات کارگران
و زحمتکشان،
به خواستههای
زنان و جوانان
و به حق و حقوق
شاغلان و بازنشستگان
پاسخ درخور
ندهد،با خطر
طغیان و شورش
کور ومداخله
خارجی
روبروخواهد
شد و معلوم
نیست کشورسر
از کجا در
خواهد آورد.
با نیم
نگاهی به تمام
آنچه در این
انتخابات
فرمایشی و
کنترل شده
اتفاق افتاد
میتوان درک
کرد که از
مسئولین و این
نظام و سرمایه
داران حاکم
آبی برای این
ملت و مرز و
بوم گرم نمی
شود. شش
نماینده نئولیبرال
در مقابل چشم
همگان شعارها
و برنامه خود
را برای رضای
الیگارش های
اتاق
بازرگانی و (جامعه
جهانی)! و یا
بطور دقیقتر
برای رضایت غرب
و سرمایه
داران داخلی و
خارجی مطرح
کردن و تنها
در آخرین
دقیقه بازی به
یاد کارگران و
معلمان و
پرستاران و
بازنشستگان
افتادند تا
بلکه از
زحمتکشان
برای شعلهور
شدن تنور
انتخابات
سوءاستفاده
کنند.
ما
کارگران و
زحمتکشان می
بایست خود به
ایران ، این
وطن کهن اقوام
و ملل
گوناگون، به
فکر مردم و به
فکر خود باشیم
و برای ایران
مستقل و سرفراز،
برای داشتن یک
زندگی
شایسته، برای
آینده روشن و
زیبای نسل های
آینده به تشکل
یابی و مبارزه
هدفمند روی
آوریم. می
بایست
آگاهانه و با
برنامه
تشکل های مستقل صنفی
ودمکراتیک
خود را
دراشکال
متنوع سازمان
دهیم و با
تشکیل
اتحادیه
سراسری کار
وزحمت مبارزه
متشکل و واحدی
را در ایران
رقم بزنیم .
ما
کارگران بدون
تشکل مستقل
وصف متحد
ودرنهایت
بدون حزب
رزمنده واحد
طبقه کارگر
نمی توانیم به
حقوق خود دست
یابیم و
سرانجام به
بساط نظام
پوسیده
سرمایه داری
پایان دهیم.
چاره ما کارگران
وحدت و
تشکیلات است
ونه دنباله
روی ازاین یا
آن جناح سرمایه
داری! حفظ
استقلال
وموجودیت
میهن ما به صف
متحد و آگاه
ما کارگران و
زحمتکشان که
اکثریت قاطع
جمعیت را
تشکیل می دهد
وابسته است."
***
مروری
بر مهمترین
رخدادهای
مبارزاتی
کارگران در
تیرماه ۱۴۰۳
جمهوری
سرمایهداری
اسلامی که
مدتها بود،
شعارهای بیمحتوا
و فریبکارانه
خود «در باره
مستضعفان و مستکبران»
را دیگر
فراموش کرده و
گمان میبرد
بر اوضاع مسلط
است و به
کارگران و
زحمتکشان
نیازی ندارد،
با احساس خطر
از طرف
کارگران،
برای فریب،
تصمیم گرفت تا
در تعیین
حداقل
دستمزد،
نمایندگانی
از کارگران که
دولتی و گوش
به فرمان
نبودند را به
شورای عالی
کار بپذیرد،
ولی با عدم
پذیرش مزد
پیشنهادی «میر
غفاری و دیگر
کارگران» و
خروج این
کارگران از
شورای عالی
کار، نشان داد
که هنوز در بر
همان پاشنه
سابق میچرخد.
هرچند که همان
مزد پیشنهادی
۱۵ میلیونی نیز
برای یک زندگی
شایسته کافی
نیست!
هماکنون
نیز بعد از
کشته شدن
رئیسی در
حادثه سقوط
هلی کوپتر و
شروع صحنهسازی
انتخابات
مهندسی شده،
بار دیگر نظام
«مستضعف پرور
و مستکبر
ستیز؟!» بدون
توجه به
کارگران و
مسائل ریز و
درشت اقشار بهفقر
کشانده شده،
سعی کرد تا
رضایت سرمایهدارن
اتاق
بازرگانی و
طبقه
بورژوازی و
قدرتهای
غربی را بدست
آورد ولی با
شکست سنگین
«تحریم» از
جانب اکثریت
مردم مواجه
شد. بعد از آن
بود که گویی
سرش بهسنگ
سخت واقعیت
خورده باشد،
بهیکباره
مسائل
کارگران و
زحمتکشان را
به مسأله
آزادیهای
فردی اضافه
کرد و مسائل
را بهموضوعات
اصلی
انتخابات
تبدیل کرد و
هماکنون نیز
برای دور
ساختن شورش
گرسنگان بازی
«انتصاب وزیر
کار» را راه
انداختهاند.
تا چنین نمایش
دهند که گویا
با آوردن «علیرضا
محجوب» خیال حل
مشکلات
کارگران را
دارند، تا به
این ترتیب باز
هم چند سالی
کارگران و
زحمتکشان و
اقشار «پرت
شده به دره
فقر» جامعه را
بفریبند. زهی
خیال باطل!
حمایتهای
فرمایشی
تشکلات دولتی
ضد کارگری به
نام کارگر از
«محجوب» نیز
چارهساز
نخواهد بود و
کارگران
همچون گذشته
بهمبارزات
حقطلبانه
خود ادامه میدهند.
نظام
مقدس! اسلامی
برای پیشبردن
سیاستهای
نئولیبرالی
خود علاوه بر
فریبکاری، از
سیاست تهدید،
پروندهسازی،
سرکوب،
زندان، شکنجه
و اعدام نیز
استفاده میکند
تا هرگونه
مقاومت و
مبارزهای را
محو و نابود
کند. ولی
کارگران و
دیگر زحمتکشان
شاغل و
بازنشسته را
نمیتوان با
فریب و غل و
زنجیر به
بردگی راضی و
یا ساکت کرد.
تجمعات،
اعتصابات و
دیگر اشکال
اعتراضی کارگران
با مطالباتی
چون « اعتراض
به عدم پرداخت
حقوق و مزایای
معوقه، سطح
پایین حقوق و
مزایا، عدم
اجرای همسانسازی،
عدم اجرای
تعهدات درمانی،
عدم اجرای
قوانین،
مقررات و آئیننامهها،
عدم اجرای طرح
طبقهبندی
مشاغل،
اعتراض به
اخراج، عدم
حذف نیروهای
پیمانکاری،
اعتراض بهوضعیت
ایمنی کار و
کشته و مصدوم
شدن کارگران، خواست
آزادی فعالان
صنفی و ...» در
تیرماه نیز ادامه
یافت. در
ادامه مروری
داریم بر
مهمترین
رخدادهای
مبارزاتی
کارگران شاغل
و بازنشسته.
نفت،
گاز و
پتروشیمی
اعتصاب
سراسری (کمپین
۱۴-۱۴) از روز
۳۰ خرداد آغاز
شد و کماکان
ادامه دارد.
تاکنون بیش از
۲۴۰۰۰ کارگر
پیمانی در
پالایشگاهها،
پتروشیمیها
و دیگر مراکز
نفت و گاز و
نیروگاهی در
بیش از ۱۲۰
شرکت
پیمانکاری،
برای « حذف
پیمانکاران از
عرصههای نفت
و گاز و
نیروگاهی،
اجرای ۱۴ روز
کار ۱۴ روز
استراحت،
افزایش
دستمزد و
مطالبات دیگر
همچون بهبود
شرایط
خوابگاهها، شرایطکاری
و ایمنی محیطکار
و …» به این
اعتصاب
پیوستهاند.
گرمای
هوا، سرویسهای
بدون کولر،
خوابگاههای
پر از حشره و
نبود حمام و
حتی گاهی
دستشویی، از
مشکلات بعضی
از خوابگاههاست.!
عدم افزایش
حتی ۳۵ درصدی
حقوقها برای
بعضی از
کارگران و
لحاظ نکردن
تورم ۴۵ درصدی
(طبق آمار
رسمی) در
افزایش حقوقها
از فشارهایی
است که زندگی
را برای
کارگران سخت و
غیر قابل تحمل
کرده است.
اولین
دوره کمپین
کارگران
پروژهای در
سال ۱۳۹۹ با
درخواست
«افزایش
دستمزد دو برابری
و ۲۰ روز کار،
۱۰ روز
استراحت» کلید
خورد، اما در
سال ۱۴۰۰،
۱۴۰۱ و ۱۴۰۲
مطالباتی چون
بهبود
امکانات
رفاهی (رسیدگی
بهوضعیت کمپهای
اقامتی و
سرویسهای
رفت و آمد
کارگران)،
پرداخت بهموقع
بیمه و کوتاه
شدن ساعات کار
نیز به سایر خواستههای
کارگران
اضافه شد.
کارگران
نفت، گاز و
پتروشیمی
شاغل و یا
اخراجی طی ماههای
اخیر از جمله
در ماه خرداد،
تجمعات زیادی داشتهاند
که میتوان به
اعتراضات
کارگران «شرکت
فراب در پتروشیمی
اصفهان،
کارکنان رسمی
شرکت نفت فلات
قاره،
کارگران
پیمانکاری
پتروشیمی
شرکت ارغوانگستر
ایلام،
کارگران
پتروشیمی
دماوند، کارگران
نفت و گاز
گچساران،
کارگران
پتروشیمی چوار
ایلام،
کارکنان شرکت
بهرهبرداری
نفت و گاز
آغاجاری،
کارگران
پروژهای
سایتهای ۱، ۲
و ۳ پتروپالایش،
کارگران شرکتهای
پایندان،
اکسیر صنعت و
(آی پی ام آی) در
فاز ۱۴ کنگان،
کارگران
پیمانکاری
شرکت کیانسازه،
کارگران
پیمانکاری
پارسجنوبی و
برخی دیگر از
کارگران نفت و
گاز و پتروشیمی»
اشاره کرد.
عمدهترین
دلیل اعتراض
کارگران بهگفته
«مازیار
گیلانینژاد»:
«دستمزد، نوع
قرارداد،
بیمه و ایمنی»
میباشد.
کارگران
ارکان ثالث،
سندیکای
کارگران فلزکارمکانیک
و شورای
سازماندهی
اعتراضات
کارگران
پیمانی نفت و
دیگر تشکلات
مستقل کارگری
حمایت خود را
از کارگران
پیمانی
اعتصابی اعلام
داشتند.
همچنین
فدراسیون
جهانی
سندیکایی اینداستریال،
سندیکاهای
کارگری سوئد،
اتحادیهملی
کارگری راهآهن،
دریانوردی و
حمل و نقل
انگلیس و
فدراسیون
کارگری
فرانسه،
حمایت کامل
خود از اعتصاب
کارگران
پروژهای
صنایع نفت،
گاز و
پتروشیمی در
ایران را اعلام
کردند.
متاسفانه
باز هم
فشارهای ناشی
از بیکاری، حقوقهای
اندک، تورم و
گرانی و
مشکلات عدیده
دیگر امان
بعضی از
کارگران را
برید و
کارگرانی در
نبود تشکلات
مستقل کارگری
فراگیر، از
روی نا امیدی
دست بهخودکشی
زدند که
خوشبختانه با
کمک دیگر
کارگران و
اطرافیان خود
نجات یافتند.
ولی تقریباً هر
روز بر اثر
نبود شرایط
ایمنی مناسب و
یا نداشتن
آموزشهای
ایمنی کافی،
کارگرانی
طعمه حرص و آز
سیری ناپذیر
صاحبان
سرمایه میشوند.
فرهنگیان
درحالی
که معلمان
خرید خدمت،
بازنشستگان
فرهنگی،
معلمان و
استادان به
اشکال مختلف
بهشرایط
شغلی و
معیشتی خود در
اینجا و آنجا،
در این شهر و
آن شهر دست به
اعتراض میزنند،
نیروهای
امنیتی،
انتظامی و
دستگاه قضایی
کشور بهسرکوب
فرهنگیان دست
میزنند و
فعالان صنفی
فرهنگی را نیز
همچون دیگر فعالان
صنفی، مدنی و
سیاسی بهبند
میکشند. در
تیر ماه نیز
برای بسیاری
از فرهنگیان
پروندهسازی
کردند و
بسیاری را
احضار کردند و
یا بهحبس و
جریمه محکوم
ساختند. ولی
کارگران و
معلمان و
پرستاران و
دیگر مطالبهگران
در تجمعات
اعتراضی خود
این عزیزان
دربند را
فراموش نکرده
و خواستار
آزادی بدون
قید و شرط این
عزیزان «محسن
عمرانی، عزیز
قاسمزاده،
شکراله
احمدی، علی
احمدی، دیاکو
علوی، رسول
بداغی، محمد
حبیبی و دیگر
فرهنگیان و
کارگران شاغل
و بازنشسته
زندانی» شدند.
بازنشستگان
بازنشستگان
تامیناجتماعی،
مخابرات،
کشوری، گروه
فولاد، معادن
و … در تیر ماه
نیز همچون
گذشته
اعتراضات خود
را بدون وقفه
ادامه دادند،
هرچند که بهدلیل
طولانی شدن
مبارزه و نبود
ایدههای
جدید و روشن
نبودن افق
مبارزات،
نسبت بهسال
گذشته از
تعداد شهرهای
محل تجمع و
تعداد شرکت
کنندگان
کاسته شده است.
بازنشستگان
تأمیناجتماعی
و بازنشستگان
فولاد بطور
پیگیر برای
بدست آوردن
حقوق پایمال
شده خود در
روزهای یکشنبه
هر هفته در
اعتراض به « شرایط
بسیار بد
معیشتی،
مستمریهای
ناچیز،
گرانی، تورم،
فقر، فساد،
تبعیض و ...» در
شهرهای «شوش،
تهران،
گیلان،
کرمانشاه، اهواز،
اصفهان،
ساری،
سوادکوه،
دامغان و …» تجمعات
اعتراضی
ترتیب میدهند
و خواستار
«بهبود معیشت
و ترمیم
مستمری، ارائه
خدمات درمانی
رایگان و بهبود
خدمات رفاهی،
اجرای طرح
تکمیلی همسانسازی،
دریافت
مطالبات
معوقه و
همچنین خواستار
آزادی
کارگران و
معلمان
زندانی » میشوند.
بازنشستگان
مخابرات نیز
در روزهای
دوشنبه هر
هفته در
شهرهای
«اصفهان،
تهران،
اهواز، کرمانشاه،
اردبیل،
تبریز،
ارومیه،
سنندج، مریوان،
زنجان،
بندرعباس،
رشت، خرم
آباد، همدان،
شهرکرد،
بیجار و …» تجمع
اعتراضی
برگزار کرده و
خواستار «
اجرای کاملِ
آییننامه
استخدامی
پرسنلی ۸۹،
همسانسازی
حقوقها،
اجرای تبصره ۱
ماده ۲۱ قانون
خدمات کشوری و
تبصره ۲ ماده
۳۳ سیاستهای
کلی اصل ۴۴
قانون اساسی و
رفع مشکلات
مربوط بهبیمه
تکمیلی » میشوند.
همچنین
بازنشستگان
مس رفسنجان،
ذوبآهن
اصفهان و
معادن زغال
سنگ شهرهای
کرمان و دامغان
در اعتراض بهحقوقهای
ناچیز، کاهش
خدمات بیمهای،
شرایط اسفناک
معیشتی و عدم
توجه مسئولان بهمطالباتشان
در شهرهای خود
دست بهتجمعات
اعتراضی زدند.
افزایش
حقوقها
متناسب با رشد
تورم و گرانی
اجناس و خدمات
درمانی
مناسب، مسئله
بسیار مهمی
برای بازنشستگان
است و نباید
بههر دلیلی،
یک بازنشستهی
حداقلبگیر
یا خانوادهی
او از داشتن
مسکن مناسب،
مایحتاجزندگی
و خدمات
درمانی محروم
شوند.
کارگران
آبفا و
شهرداری
کارگران
پیمانکاری
شبکه آب و
فاضلاب
شهرستان
رودبار در
اعتراض بهمعوقات
مزدی و با
مطالبه حذف
شرکتهای
پیمانکاری
دست به اعتصاب
دو هفتهای و
تجمع زدند و
خواستار «
پرداخت کامل
بدهیهای
مزدی، عقد
قرارداد
مستمر و دائم،
شکلگیری
نهاد مستقل
کارگری، تامین
امنیتشغلی
کارگران،
دادن حق
اعتراض و بیان
مشکلات صنفی
از سوی
کارگران و
مشخص شدن زمان
پرداخت حقوق
در هر ماه »
شدند ولی در
نهایت کار و
شغل خود را
رها کردند تا
مطالباتشان
اجابت شود.
یکی از
درخواستهای
کارگران
پیمانکاری در
شرکت بهرهبرداری
از شبکههای
آبیاری و
زهکشی کارون
بزرگ نیز حذف
پیمانکاران
است که بهبرای
آن دست بهتجمع
چند روزه زدند
و خواستار
پیگیری وضعیت
شغلی و
استخدامی خود
شدند.
کارگران
شهرداریها
نیز در شهر
های « شهرکرد،
قوچان، کوت
عبدالله،
یاسوج و
رودبار » با
مشکلات مشابهای
دست و پنجه
نرم میکنند از
جمله « معوقات
مزدی، عدم
امنیتشغلی،
معوقات بیمه و
….» که برای بدستآوردن
حق و حقوق
طبیعی خود که
از آن بیبهرهاند
علاوه بر
مراجعه و نامهنویسی
بهمسئولان
به اعتصاب و
تجمع نیز دست
زدهاند ولی
متاسفانه گوش
شنوایی نیست و
نتیجهای
نگرفتهاند.
کارگران
صنفهای
مختلف
کارگران
شرکت صنایع
خمیر و کاغذ
دیبای شوشتر،
کارگران
قراردادی «
سیستمهای
صنعتی » در
تاکستان،
کارگران
نگهبان شرکت «
آیندهسازان »
لوشان،
کارگران راهسازی
« بجستان به
فردوس » در
استان خراسان
رضوی،
کارگران
سمپاش،
لاروکش و بهساز
محیط علوم
پزشکی چابهار،
کارگران
اخراجی
مطالبهگر و
حقجوی گروه
ملی فولاد
اهواز،
پرستاران
کوشا و از جان
گذشته شهرهای
مختلف،
نیروهای
شرکتی اخراجی
مخابرات
خوزستان
همانند
کارگران اصناف
دیگر در
اعتراض بهچندین
ماه معوقات
مزدی و بیمهای،
فوقالعاده
شغل و سایر
مزایای شغلی و
نداشتن امنیت
شغلی علیرغم
تهدیدهای
کارفرمایان و
دستگاههای
امنیتی،
انتظامی و
اداری، در
روزهای مختلف
وبعضاً چندین
روز دست به
اعتصاب،
اعتراض و تجمع
زدند. و
خواستار
رسیدگی بهمطالبات
خود و حذف
شرکتهای
پیمانکاری
شدند.
کارگران
نه فریب سیاستهای
ریاکارانه را خواهند
خورد و نه
مرعوب
تهدیدها و غل
و زنجیر خواهند
شد. بلکه تحت
رهبری تشکلات
مستقل صنفی و
حزب رزمنده طبقهکارگر
بهمبارزه
ادامه خواهند
داد تا طعم
پیروزی را بچشند
و یک زندگی
شایسته و
انسانی بدست
آورند.
چاره
کارگران وحدت
و تشکیلات است!
***
آمریکا
بزرگترین
دولت
تروریستی حال
حاضر در جهان
امپریالیسم
آمریکا دشمن
اصلی بشریت
است.این سخن
درست و در
صحیفهی
تاریخ ثبت است
. اما این
گفتهِ یک خطی
، حق مطلب
رابرای اکثر
خوانندگان
جوان و نهچندان
سیاسی ، ادا
نمیکند . لذا
باید لفظ
"دشمن بشریت"
را قدری باز
کرد و
بیشترتوضیح
داد.
وقتی
میگوییم
دولت آمریکا
دشمن بشریت
است (فرقی نمیکند
که قدرت در
دست "دموکراتها"
باشد و یا
"جمهوریخواهان")
یعنی اینکه
دشمن مردم عرب
، ایران ، فلسطین
، روس ، چین ،
آفریقا ،
اروپا ، آسیا
، آمریکای
لاتین ،
کشورهای
هندوچین و حتی
خود مردم
آمریکاست . در
تایید این
ادعا کافیست
نگاهی بهتاریخ
جنگها ،
تجاوزات ،
کودتاها ،
توطئه و
خرابکاریهای
دولت ایالاتمتحده
آمریکا از بعد
از جنگ دوم
جهانی در۶۰ کشور
جهان در کتاب
ارزشمند
"کشتن امید"
نوشته
"ویلیام
بلوم"و دهها
کتاب و صدها
نوشته و
مقالات دیگر بیندازیم
! چرا آمریکا
دارای چنین
خصلتی است؟ زیرا
که ماهیت و
سرشت سیستم
امپریالیسممالی
و نظامی
ابرقدرت
آمریکا ،
همواره در جهت
تسلط بر جهان
و کسب هرچه
بیشتر سود و
سرمایه است و
بر این اساس
ضدکارگر ،
ضدزن ،
نژادپرست ، ضد
رنگینپوستان
بویژه سیاهان
، ضدسوسیالیسم
، ضدکمونیسم،
ضددموکراسی ،
ضدحقوقبشر و
ضدکشورهایی
است که تسلیم
خواستههایش
نمیشوند! و
چون"خدایی"جز
پول نمیشناسد
، بنابر این
تا مغز
استخوان
ضدطبیعت و ضدبشریت
است. مردم
آگاه جهان ؛
نابودی طبیعت
، گرمایشزمین
، آب شدن یخهای
قطبشمال و
جنوب ، خشکسالیهای
غیر طبیعی ،
تغییرات آب و
هوایی مرگبار
، نابودی حیات
وحش و کشتار و
آواره شدن دههامیلیون
انسان را در
سالهای اخیر
شاهد بوده و
به چشم خود
دیدهاند و میدانند
که باعث و
بانی تمامی
این بلایا
کشورهای
سرمایهداری
و در راس آنها
آمریکاست توصیف
مهاجمان
اروپایی ( سرمایهداری
) ، از زبان
بومیان
سرخپوست ، بهسرزمین
آنها و نسلکشی
بومیان و
کشتار حدود ۶۰ میلیون
گاو وحشی (
بوفالو ) فقط
برای تجارت
پوست و تصرف
باقساوت زمینهای
سرخپوستان از
اوایل نیمه
دوم قرن نوزده
، شنیدنی و
بسیارعبرتانگیز
است:
"
آنان از طبیعت
زیبا ، از جنگلهای
سبز و خرّم و
سرشار از شیرهی
حیات و پُر از
پرندگان و
جانوران جالب
و زیبا ، از
حاشیه سرسبز
بیشهها ، از
آب زلال ، از
خاک و حتی از
هوای صاف و
تمیز متنفرند!" و این
شرح حال
متجاوزان
اروپایی و آمریکایی
تا به امروز
بهقوّت خودش
باقیست! بیش از ۷۰ سال است
درهر کجای
جهان جنگی رخ
داده یکپای
ثابت آن ،
آمریکا بوده
است با حدود ۸۰۰ پایگاه
نظامی در
جهان! زمانی
هنری
کیسینجر،
صیهونیست
معروف گفته بود
: " دشمنی با
آمریکا
خطرناک است
اما دوستی با
آمریکا
مرگبار است " !
و این روزها " دوستی "
آلمان و
اکراین و ژاپن
و کره جنوبی و
مصر و پاکستان
و غیره با
آمریکا برای
همه آشکار شده
است ! یکی از
دیگری
سرسپردهتر و
نوکرتر . و
عجیب است که
در این زمانه
نابرابر و
روزگار خشن ،
بخشی از
ایرانیان ضد
وطن و سرسپرده
و بعضا ابله ،
روزوشب
تلاششان "
دوستی " با
دشمن شماره یک
بشریت ، یعنی
آمریکاست !؟
باری ! گفتیم
که آمریکا
بزرگترین دولت
تروریستی
جهان است. اگر
بخواهیم
ترورهای دولت
آمریکا در
جهان و حتی در
خود آمریکا را
لیست بکنیم
کلام ما به
درازا کشیده
خواهد شد. خندهداراست
که جوبایدن و
امثالهم با
کمال وقاحت میگویند:
" خشونتسیاسی
( تو بخوان ترور
) در آمریکا
جایی ندارد "!؟
و این حرفِ
شبیهِ جُک ،
بعد از ترور
ناموفق به "
ترامپ " ، این آدم
صیهونیست و
ضدزن و
نژادپرست ،
زده میشود !؟
به نظر میآید
که برحسب جبر
تاریخ و رشد
تضادهای حل
ناشدنی جامعه
آمریکا ، دو
حزب " دموکرات
و جمهوری " بهسمتی
سوق داده میشوند
که از آن بوی
باروت بهمشام
میرسد. مدتی
است که جنگ
قدرت در هیئت
حاکمه آمریکا
، ناشی از
اوضاع بد
اقتصادی ،
بحرانهای
عمیق اجتماعی
، بیکاری ،
فقر ، اعتیاد
و بدهیهای
بالای ۳۰ تریلیوندلاری
دولت ، شکست و
هزینههای
سنگین در جنگ
اوکراین و کمکهای
مالی و
تسلیحاتی به
ارتش فاشیست
اسراییل برای
کشتار مردم
فلسطین ، بالا
گرفته و از
حدّ فحاشی و کلمات
توهینآمیز
بهیکدیگر
نظیر " تفاله
انسان "، "
دیوانه " و"احمق
" و" فاشیست " وغیره
عبور کرده و
جای خود را بهحذف
رقیب از صحنه
سیاست داده
است. جوانکی
، معلوم نیست
با چه انگیزهای
، با تفنگ
نیمهخودکار
در بالای
ساختمانی نهچندان
بلند و در
فاصله ۱۰۰ متری
محل سخنرانی
ترامپ، ظاهرا
بدور از چشم محافظین
و دهها مامور
لباسشخصی و
مسلح از" اِف
بی آی " و
نیروهای
امنیتی و بهرغم
نادیده گرفتن
گزارش شاهد
عینی از حضور
مردی مسلح در
بام ساختمان ،
با تیراندازی
غیرحرفهای و
ناشیانه ، یک
کشته و دو نفر
زخمی بجا میگذارد
و گوش سوژه هم
خراش بر
میدارد ! و این
سناریو،
اعتبار
دونالدترامپ
را در بین
مردم و خصوصا
هوادارانش را
بالابرده و
خوش بهحال وی
میشود! در این
میانه ابراز
خوشحالی کردن
از سلامتی
ترامپ توسط
باراک
اوباما، جورج
بوش، بیل
کلینتون و
جیمی کارتر و
بایدن که هر
یک در عهد خود
میلیونها
انسان را در
یوگسلاوی ،
سوریه ، لیبی،
عراق،
افغانستان ،
سودان،
سومالی ،
لبنان و غزه
قتلعام کردهاند،
بهراستی
تهوعآور
است!! تروریستهای
جنایتکار بینالمللی
که از کشتار و
آواره کردن دههامیلیون
انسان بیگناه
در سراسر دنیا
شرم نمیکنند
ولی برای
سلامتی و گوشِ
دراز
جنایتکاری چون
ترامپ ، ابراز
" خوشحالی " میکنند
و ترور در
جامعه بحرانزده
آمریکا را "
محکوم " مینمایند
!؟ بهحکم
دیالکتیک
تاریخ،
امپریالیسم
آمریکا ،
مانند هر
پدیدهای در
جهان هستی ،
زمانی نبود ،
بوجود آمد ،
رشد کرد و
عنقریب سقوط و
نابود خواهد
گردید!!
***
سخنی در
مورد
اعتراضات
مردم، آینده
ایران و اپوزیسیون
برانداز
وابسته به غرب
درد و دل
مردم نامهای از یکی
از همراهان
علاقمند
کانال تلگرام
توفان. تهران.
٢٣ تیر ١۴٠٣
با سلام! ایرانیان
مترقی
بافرهنگ و زخمخورده
که از کودتای ۲۸ مرداد و از
پیامدهای
انقلاب ۵۷ ، هزینههای
بسیار سنگینی
پرداخت
کردند، عمیقا
از مرتجعین و
اجنبی و اجنبیپرستان
بیزارند. بنا
بر این آگاهتر
از آنند که
آلتدست
بیگانگان و
بیگانهپرستان
قرار گیرند! ببینیم
سرانجام
غائله « زن ،
زندگی ، آزادی
» که در ابتدای
امر، حرکتی
مترقی و ضد
ارتجاع حاکم بود
بهکجا کشیده
شد! از
آنجایی که این
اعتراضات در
تضاد با منافع
سرمایهداری
غرب نبود و
خواستههای
کارگران و
زحمتکشان
ایران را هم
نمایندگی نمیکرد،
از یکطرف
مورد استقبال
کشورهای
سرمایهداری
غرب از جمله
آمریکا قرار
گرفت و از طرف
دیگر همه
مزدوران (
ویرانی طلبان
) ایرانی ، چه
در داخل و
خصوصا در خارج
را با هم "
متحد " کرد تا
بلکه رژیم تا
دندان مسلح
اسلامی ایران
را بهکمک
بیگانگان
سرنگون
نمایند ! در
این راستا بی
بی سی ، ایران (
اسراییل )
اینترناشنال
، صدای آمریکا
، رادیوفردا ،
ایران فردا و
حزب اسراییلی
" کمونیست و
کارگری " و حزب
"کمونیست"اما
تروتسکیست کومله
و دهها و
صدها کانال و
نشریه دیگر به
تکاپو افتادند
بلکه از این
نمد کلاهی
نصیبشان شود! گذشته
از " حمایت "
اعضای
پارلمانهای
اروپایی و
زنانی که بهراحتی
و موذیانه موی
سرشان را قیچی
میکردند ،
ایرانیانی که
اسامیشان در
زیر میآید هم
جلسات تشکیل
دادند ،
نهادها درست
کردند و با
هزینه
کشورهای غربی
، تظاهرات
برپا نمودند و
پرویزثابتی و
ساواکیهای
دیگر وعوامل "
موساد " ،
تجزیهطلبان
کرد و ترک و
بلوچ و اهوازی
، با ۱۵
پرچم مختلف
گردهم آمدند و
فریاد " زن ،
زندگی ، آزادی
" سر دادند! کشورهای
غربی هم گفتند
شاید
توانستیم با
این جوّ ایجاد
شده ، یک
انقلاب رنگی ،
بهمانند
اروپای جنوبی
، در ایران
راه بیندازیم
، که نشد!
به
اسامی
ایرانیان
خارجنشین
و"طرفداران
غائله
ارتجاعی « زن ،
زندگی ،آزادی
» نگاهی
بیندازیم!
رضا
پهلوی کودتا
زاده ، یاسمن
پهلوی،
معصومه علینژاد
، مهدی مهدویآزاد
، مجید محمدی
، محسن
سازگارا ،
امیرعباس فخرآور
، فروغ کنعانی
، علی
جوانمردی ،
پوریا زراعتی
، شهرام
همایون،
مجتبی واحدی،
علیرضا نوریزاده
،
جمشیدچالنگی
، مناشه امیر
، علی افشاری
، پرویز ثابتی
و دهها
ایرانی خارجنشین
و مزدبگیر
دیگر
.آیا
یک انسان
فرهیخته و
شریف باید با
احساساتش
قضاوت کند یا
با دانش سیاسیاش
؟این
نامبردگان
فوق بهکمک
اربابانشان ،
اعتراضات
مردم را که در
ابتدا دو
خواست مشخص
داشت ( لغو
حجاب اجباری و
انحلال گشت
ارشاد ) را بهتباهی
کشاندند و با
های و هوی
جوانان شجاع و
دلیر را با
دست خالی بهجنگ
آدمکشان تا بن
دندان مسلح
فرستادند و در
آخر آنرا بهغائلهای
ارتجاعی
تبدیل کردند و
به فنادادند!
بهگفته لنین
بزرگ:
«
مادام که
افراد
فرانگیرند در
پس هر یک از
جملات ،
اظهارات و
وعده وعیدهای
اخلاقی ، دینی
،سیاسی و اجتماعی
، منافع طبقات
مختلف را
جستجو کنند ،
در سیاست
همواره
قربانی
سفیهانهی
فریب و خود
فریبی بوده و
خواهد بود » آینده
ایران با تشکل
و آگاهی مردم
بویژه طبقهکارگر
و در خطکشی
با حکومت
سرمایهداری
داخلی و قدرتهای
امپریالیستی
و مزدوران ریز
و درشتشان رقم
خواهد خورد.
***
تازهترین
آمار
جانباختگان،
مجروحان و
خسارات جنگ
علیه
غزه تا
۲۸۰ امین روزش
دفتر
اطلاعرسانی
دولت فلسطین
در نوار غزه
تازهترین
آمار
جانباختگان،
مجروحان و
خسارات جنگ و
نسلکشی علیه
غزه تا روز ۲۸۰ام را
این گونه
اعلام کرد: ارتش
اشغالگر
صهیونیستی طی ۲۸۰ روز جنگ ۳٨٣۸۸ قتلعام
را در نوار
غزه مرتکب شده
است
یکم،
تا کنون ۴۸۳۴۵
نفر در نوار
غزه شهید و
مفقود شدند
دوم،
دههزار نفر
مفقود و ۳۸۳۴۵
نفر نیز شهید
شده و اجساد
آنها به
بیمارستانها
منتقل شده است
سوم، ۱۶۰۵۴ نفر
از شهدا کودک
هستند
چهارم
، ۳۴ نفر از
این کودکان در
نتیجه گرسنگی
بهشهادت
رسیدند
پنجم
،۱۰۷۰۰
نفر از شهدا
نیز زن هستند
ششم،۵۰۰ نفر از
کادر درمانی و
پزشکی بهشهادت
رسیدند
هفتم،
۷۵ ،نفر از
نیروهای
امداد و نجات
شهید شدند
هشتم
،۱۵۸ خبرنگار
بهشهادت
رسیدند
نهم،
ارتش اشغالگر
صهیونیستی ۷
گور دستهجمعی
را در داخل
بیمارستانهای
نوار غزه
ایجاد کرده
است
دهم ،
اجساد ۵۲۰
شهید در این
هفتگور دستهجمعی
پیدا شده است
یازدهم
۱۵۹، مرکز
اسکان
آوارگان مورد
حمله
اشغالگران قرار
گرفته است
دوازدهم
، ۸۸۲۹۵
نفر تا کنون
مجروح شدند
سیزدهم
۷۰ ، درصد
قربانیان این
جنگ زن و کودک
هستند
چهاردهم
، هزار کودک
از آغاز جنگ
والدین خود یا
یکی از آنها
را از دست
دادند
پانزدهم
۳۵۰۰ ، کودک
بهخاطر سوء
تغذیه و کمبود
دارو با خطر
مرگ مواجه
هستند
شانزدهم
۱۲ هزار
مجروح
نیازمند
اعزام به خارج
هستند
هفدهم
۱۰ ، هزار
بیمار سرطانی
با مرگ دست و
پنجه نرم میکنند
هیجدهم
، ۳۰۰۰ فرد
مبتلا به
بیماریهای
مختلف
نیازمند
اعزام به خارج
هستند
نوزدهم
۱۷۳۷۵۲۴ ،
بهخاطر
آوارگی به
بیماریهای
مسری مبتلا
شدند
بیستم
۷۱۳۳۸ نفر
بهخاطر
آوارگی بهبیماری
التهاب کبد
مبتلا شدند
بیستویکم
،حدود ۶۰ هزار زن
باردار بهخاطر
نبود مراقبت
پزشکی در معرض
خطر هستند
بیستودوم۳۵۰ ،هزار
نفر مبتلا به
بیماریهای
مزمن بهخاطر
وارد نشدن
دارو در خطر
هستند
بیست
وسوم،از آغاز
جنگ ۵۰۰۰
نفر در نوار
غزه بازداشت
شدند
بیست
وچهارم۳۱۰،نفر از
بازداشت
شدگان از کادر
پزشکی و درمانی
هستند
بیست و
پنجم،تا کنون ۲۳ خبرنگار
نیز بازداشت
شدند
بیست
وششم دو
میلیون نفر در
نوار غزه
آواره و بیسرپناه
شدند
بیست
وهفتم۱۹۷ مرکز
دولتی بهطور
کامل تخریب
شده است
بیست
وهشتم۱۱۵،دانشگاه
و مدرسه
کاملاً تخریب
شده است
بیست
ونهم،۳۲۸ دانشگاه
و مدرسه دیگر نیز
خسارت دیده
است
سی
ام ۶۰۹ مسجد بهطور
کامل تخریب
شده است
سی
ویکم ۲۱۱ مسجد
دیگر نیز
خسارت دیده
است
سی
ودوم اشغالگران
۳
کلیسا را هم
بمباران و
تخریب کردهاند
سی
وسوم،۱۵۰هزار
واحد مسکونی
بهطور کامل
تخریب شده و
غیر قابل
سکونت است
سی
وچهارم،۲۰۰هزار
واحد مسکونی
دیگر نیز
خسارت دیده
است
سی
وپنجم ،از
آغاز جنگ ۸۰ هزار تن
مواد منفجره
بر سر مردم
غزه فرو ریخته
شده است
سی
وششم،۳۴ بیمارستان
بهطور کامل
از خدمت خارج
شده است
سی
وهفتم،۶۶ مرکز
بهداشتی و
درمانی نیز از
خدمت خارج شده
است
سی
وهشتم،اشغالگران
۱۶۱ مرکز
درمانی را هدف
قرار دادند
سی
ونهم ۱۳۱
دستگاه
آمبولانس نیز
هدف قرار
گرفته است
چهلم،۲۰۶ مکان
تاریخی و
باستانی هدف
قرار گرفته و
نابود شده است
چهل
ویکم اشغالگران
۳۰۳۰
کیلومتر از
شبکه برق نوار
غزه را نابود
کردند
چهل
ودوم ، خسارت
اولیه مستقیم
جنگ ۳۳
میلیارد دلار
برآورد شده
است
بیش
از٢٨٠ روز
مقاومت و نبرد
قهرمانانه
درغزه،ارتش
متجاوز
اسرائیل،آمریکا
و کل دول غربی
را در یک چالش
جدی قرارداده
است.
بیش
از٢٨٠ روز از «
طوفانالاقصی
» حمله
قهرمانانه
جنبش مقاومت
فلسطین علیه
دشمن متجاوز و
صهیونیست میگذرد.
اخبار هر روز
صحنههای
بیشتری از
ویرانیها و
کشتار
فلسطینیان و
نسلکشی و
انتقامگیری
از زنان و
کودکان توسط
ارتش متجاوز
اسرائیل را
نشان میدهد.موج
حملات
بربرمنشانه
هوایی رژیم
نازی
صهیونیستی
اسرائیل چنان
سنگین است که
در همان
نخستین روزهای
پس از هفتم
اکتبر « دیدهبان
حقوقبشر
اروپا » اعلام
کرده بود
اسرائیل
معادل بیش از
یکچهارم بمب
اتم را بر سر
مردم غزه
ریخته است.اسرائیل
تاکنون بیش
ازچهل وپنج
هزارتن بمب بر
سر مردم غزه
ریخته است پنح
برابر بمبی که
بر فراز
هیروشیما و
ناکازاکی
پرتاب گردید. غزه امروز
مرز بین
انسانیت و
بهیمیت،فاشیسم
و ضد فاشیسم
است و هرگونه
سکوت و بیطرفی
سیاسی در نزاع
بین اشغالگر و
ملت تحت
اشغال،بین
ستمگر و ملت
تحت
ستم،همدستی
با صهیونیسم
این فاشیسم
معاصر است.
صدای
خلق فلسطین
باشیم! علیه نسلکشی
در غزه به
پاخیزیم!
***
ما باید
خبر کشتار۱۸۶۰۰۰ فلسطینی
را به گوش همه
برسانیم. این
وظیفه انسانی
تک تک هر
انسان
بیداروجدان
است
از
هفتم اکتبر 2023
ارتش متجاوز و
فاشیست
اسرائیل
هزارتُن
انواع بمب و
موشک و مواد
منفجره بر سر
ساکنان بیدفاع
غزه ریخته
است. این
مقدار و این
حجم از مواد
منفجره
تقریبا ۵
برابر بمب
هستهای
ریخته شده بر
شهر
هیروشیمای
ژاپن میباشد.تمامی
این بمبها
توسط
امپریالیسم
جنگافروز
آمریکا و سایر
شرکای غربیاش،
این دشمن
شماره یک
بشریت، به
ارتش فاشیست اسراییل
داده شده است.
درحالیکه
نسلکشی
اسرائیل در
غزه ادامه
دارد هزاران
زن و مردِ
معترض با
برگزاری
اکسیونهای
گوناگون در
شهرهای مختلف
دنیا بهمیدان
آمدند تا به
تداوم نسلکشی
مذکور، که
عمدتا با سلاحهای
آمریکائی و
آلمانی انجام
میگیرد،
اعتراض کنند.
آنها در
ملبورنِ
استرالیا،
گوتنبرگِ
سوئد،
بارسلونا و
تاراگونا در
اسپانیا،زوله
و اوترخت در
هلند،
کپنهاگ،
پایتخت دانمارک،
لندن، سوالول
و لیدز در
بریتانیا، چند
شهر کانادا و
شماری از شهر
های آمریکا
شامل منیاپولیس،
مینه سوتا،
فیلادلفیا،
پنسلوانیا،
شیکاگو،
الینویز، شهر
نیویورک،
الیزابت،
نیوجرسی،
یوجین در
ایالت اورگن،
اوکلند و
سانفرانسیسکو
در ایالت
کالیفرنیا،
سنت آنتونیو
در ایالت
تگزاس،
واشنگتن دی سی
و چند شهر
دیگر تظاهرات
کردند، جادهها،
راهآهن و یا
پلها را بستند
و در داخل یا
خارج ادارات
دولتی و یا
ادارات شرکتهای
سازنده و
فروشنده
اسلحه به اسرائیل
تحصن کرده و
یا از بار
کردن سلاحهای
عازم اسرائیل
خودداری
کردند. شرکتکنندگان
در آن اکسیونها
بخشی از
میلیونها
نفری بودند که
در هشت ماه
گذشته علیرغم
اخراج از کار،
خشونت پلیس
اتهاماتی
نظیر ضد یهود بودن
و نظایر آنها
از اعتراض و
تظاهرات علیه
نسلکشی اسرائیل،
دولت آمریکا و
ناتو دست بر
نداشتند. از
هفتم اکتبر ۲۰۲۳
نیروهای مسلح
اسرائیل تا
کنون و طبق
آمار وزارت
بهداشت در غزه
۳۹
هزار
نفر را قتلعام
کردهاند.هر
چند آمار
واقعی بیشتر
از اینست. اخیرا نشریه
لَنست
که یکی از
مشهورترین و
معتبرترین
هفتهنامههای
پزشکی جهان
است، در
گزارشی
تحقیقی اعلام
کرده که" آمار ۳۷۰۰۰
کشته
فلسطینی در
نوار غزه صحیح
نمیباشد " و
آمار ۱۸۶۰۰۰
نفر
درست است . بعضی
ازاعضای ناتو
نظیر دولت
آمریکا با
دادن میلیاردها
دلار و ۶۶ در صد
سلاح ، دولت
متمایل به
فاشیسمِ
آلمان با دادن
۳۰ درصد
و دولت دستراستی
ایتالیا با
دادن ۵ درصد
اسلحه به
اسرائیل در
این نسلکشی
سهیم بوده و
هستند. بر طبق
گزارش سازمان
حقوقبشری “
نظارت اروپا
مدیترانه ” ،
که در یازدهم
آوریل منتشر
شد، گذشته از
نزدیک به ۴۰ هزار
جانباخته ۱۲ هزار
نفر دیگر
ناپدید هستند
که یا در زیر
آوارند و یا
در زندانها و
بازداشتگاههای
اسرائیل اسیر
و یا در آنجا
کشته
شدند.
بایدگفت
همه کسانیکه
از رژیم
صهیونیستی
اسراییل دفاع
میکنند و این
رژیم
اِشغالگر وجعلی
را تنها کشور "
دموکراسی " و"
متمدن "در
منطقه
خاورمیانه میدانند
و مبارزان
مسلمان فلسطینی
و لبنانی و
عراقی و یمنی
و غیره را که
شجاعانه و جان
برکف علیه
تجاوزات و نسلکشی
صیهونیستهای
آمریکایی و
اسراییلی و
اروپایی
مبارزه و مقاومت
میکنند،
غیرمتمدن مینامند،
آگاهانه و یا
ناآگاهانه
مدافع و طرفدار
ایدئولوژی
فاشیسم و
نازیسم هستند
حتی اگر در
حرف، مانند "
چپهای "
ضدکمونیست از
" حقوقبشر و
آزادی و عدالت
اجتماعی"
وراجی نمایند! باید
صدای ملت
فلسطین باشیم
و برای صلح و
علیه نسلکشی،
جنایات
امپریالیسم
آمریکا و ارتش
فاشیست
اسراییل و
هواداران
ایرانی و
غیرایرانیاش
را بیرحمانه
افشا نماییم! اگر
واقعا میخواهیم
با صهیونیستهای
قاتل و تبهکار
همراه
نباشیم، اگر
میخواهیم
شایسته نام
انسان باشیم و
به قول سعدی شیرازی
شاعر نامدار
ایرانی،نهند
ناممان آدمی و
ازغم دیگران
بیغم
نباشیم، باید
خبراین نسلکشی
بزرگ را بهگوش
همه برسانیم و
جسورانه این
کشتار و نسلکشی
را محکوم کنیم.
امروز غزه مرز
روشن بین
انسانیت و
بهیمیت،
فاشیسم و
ضدفاشیسم
است.سکوت و بیتفاوتی
در قبال این
نسلکشی و این
فجایع شنیع و
ضد بشری
،همدستی با تبهکاران
متجاوز و
کودکش
صهیونیست است.به
خود آئیم و
صدای خلق
فلسطین باشیم!
***
در
حاشیه حضور
نتانیاهو در
کنگره آمریکا
"کوری
کجا عصاکش
کوری دگر
شود"؟
بنیامین
نتانیاهوی
فاشیست ،خودش
را، بهکمک
صهیونیستهای
آمریکایی ،
برای "
سخنرانی " در
کنگره آمریکا
دعوت
کرد!کنگرهای
که به احتمال
قوی در پیش
افکار مردم
آمریکا حدود ۱۵٪
مشروعیت دارد
! سلف
فاشیستاش ،
هیتلر" ، وقتی سخنرانی
میکرد صدها
هزار آلمانی
فریب خورده با
بالا بردن
دست، فریاد
"هایل هیتلر"
سرمیدادند!
قدرتگیری
هیتلر در
آلمان و
مشاهده چنان
صحنههایی در
آن زمان ،
براستی غمانگیز
و شوم و دلهره
آور بودند! حالا پس از
گذشت سالیان
دراز، خلف او
، نتانیاهوی
صهیونیست ، از
ترس افکار
آمریکا و
جهانیان
دزدکی و با
بالاترین
برنامههای
امنیتی اف بی
آی و نیروهای
لباس شخصی
وارد کنگره
نمایندگان
آمریکا میشود
و نمایندگان
کنگره هم برای
او نمایش مسخره
و تهوعآوری
برپا میکنند
. ابلهانه و
بدور از شخصیت
یک انسان معمولی
( نه یک
نماینده مجلس
) برای خالی
بندیهایش و
برای هر جمله
دروغ و هر
شعار
ضدانسانیاش
دهها بار از
جا بلند میشوند
و برایش کف میزند!
توگویی که
دیگه کار جهان
شد بهکامشان! هدف
از آمدن
نتانیاهو به
آمریکا و
سخنان او در
کنگره ، شباهت
تام به آوایوحش
و زوزه گرگی
داشت که پایش
در تله " هفت
اکتبر " گیر
کرده باشد و
کاملا مستاصل
و زخمی در پی
یاری و چاره
جویی و
درخواست از گله
گرگان مستقر
در کنگره برای
رهاشدن از این
تلهی مرگ بود
. تلهای که
بسیار
زیرکانه و
متهورانه
برای رهایی و آزادگی
از یوغ اِشغال
و تجاوزگری
طراحی و اجراء
شد و ضربهای
کاری و تحسین
برانگیزی شد
که ؛ بایدن و
مایدن ، ترامپ
و مرامپ ،
تمام حاکمان
مرتجع و نوکر
صفت عرب و
استعمارگران
وحشی غرب و
ارتش فاشیستی
اسراییل و "
پیمان
ابراهیم " و
دستور " یَهووه
" خدای یهود به
" سموئیل "
برای قتلعام
مردم عمالیق
را از دم بیاعتبار
و بهسُخره
گرفت !!
سخنان
نتانیاهو در
کنگره مسخرهی
آمریکا چنان
پرت و پلا بود
که بهغیر
خودش و بایدن
و مخصوصا
ترامپ ، به
زمین و زمان ،
از دادگاه بینالمللی
کیفری و
سازمان ملل
گرفته تا مردم
آزادیخواه
جهان و حامیان
فلسطین را
ناسزا گفت . این
نوع گفتار و
کردار فقط از فاشیستها
سر میزند و
حتما تفیست
سربالا به خود
آنها
.او
که خود را در
حال سقوط و
غرق شدن میبیند
و تقریبا
بیناییاش را
از دست داده
خطاب بهنمایندگان
کورتر از خود
میگوید:«اسراییل
اگر سقوط کند
، آمریکا کشور
بعدی است.»او
هرگز نخواهد
فهمید که سقوط
اسراییل و آمریکا
در شُرف وقوع
است و اگری هم
در کار نیست
او تلاش
زیادی کرد تاآ
مریکا و
اسراییل را در
یک جبهه قرار
دهد . او گفت که
شکست اسراییل
، شکست آمریکا
هم هست . او بیش
از ۹
ماه با
پیشرفتهترین
و مخربترین
سلاحهای
آمریکایی
نتوانست از پس
مبارزان
فلسطینی در
محدوده ۳۶۰
کیلومترمربعی
نوارغزه
بربیاید و
مبارزان غزه
را " نابود "
کند لذا بهمانند
زلنسکی، جوجه
فاشیست
اوکرایینی ،
از صهیونیستهای
آمریکایی و
اروپایی
درخواست سلاح
و تجهیزات
بازهم بیشتری
میکند.
آمریکایی
که خود درمنجلابی
از بدهی کلان
، تورم ، بیکاری
، نبود بیمه درمانی
مناسب برای
فقرا ، فقر و
بیخانمانی ،
اختلافات
جناهی ، ترور
و وحشت از جنگ
داخلی ، شکست
در افغانستان
وعراق و
اوکراین ،
نژادپرستی و
اختلافات
شدید طبقاتی
گیر کرده و
راه نجات خود
را گم کرده است
باید از زبان "
کلیم کاشانی "
به نتانیاهو
گفت:« جاهل برو
، زمُرشد بیمعرفت
چه فیض،کوری
کجا ، عصاکش
کوری دگر شود!»
خلاصهای
از نظرات
چندتن از
کارشناسان
سیاسی عرب پیرامون
سفر و سخنرانی
نتانیاهو در
کنگره آمریکا . ۱-
سفر نتانیاهو
قبل از شروع ،
شکست خورد .
معترضین با
شعارهایی در
مخالفت با
سخنرانی
نتانیاهو ،
وارد کنگره شده
بودند. وقتی
که این حجم از
پارچه نوشته ،
شعار و
اعتراضات را
میبینیم ،
شکست قبل از
سخنرانی را
متوجه میشویم .
۲ - حصارهای
امنیتی اطراف
هتل و کنگره
بهدلیل ترس
از هجوم
مخالفان بهکاروان
نتانیاهو ،
نصب شده بودند .۳ - سخنرانی
نتانیاهو ،
مثل همیشه
ایجاد جوّ ترس
و وحشت از
ایران بود اما
اکثر مردم
جهان از این
نوع
پروپاگاندا
خسته شدهاند.
پشتیبانی
صدها میلیوننفر
مردم عرب از
سیاست خارجی
ایران علیه
اسراییل ،
شاهدیست بر
این مُدّعا !
وقتی همه
کشورهای
اروپایی در
تهران
سفارتخانه
دارند و
گفتگوهایی هم
بین آمریکا و
ایران در
بغداد وجود
دارد ، این
شکست سیاستهای
اسراییل را
نشان میدهد !
۴ - تجمع
بیش از ۲۰ هزار
آمریکایی در
مقابل کنگره و
کاخسفید و
امتناع بخشی
از نمایندگان
در نشست کنگره
و جنایتکار
خواندن
نتانیاهو
توسط " برنی ساندرز
" حاکی از دید
منفی و مخالفت
افکار عمومی
مردم آمریکا
از اسراییل
است
.۵ – دههاهزار
تظاهر کنندهای
که علیه
نتانیاهو
شعار میدادند
، همه یهودیان
مخالف نسلکشی
در غزه بودند
ونه ایرانی! معترضین
در تظاهرات و
پارچه نوشتههای
خود خواستار
دستگیری
نتانیاهو (
جلاد فلسطینیان
) شدند
***
المپیک
در پاریس آغاز
شد.با وجود
همه درخواستهای
وسیع جهانی
مبنی بر لزوم
بایکوت و
محروم کردن
ورزشکاران
رژیم
صهیونیستی
اسرائیل از شرکت
در جشنواره
ورزشی دنیا به
سبب نسلکشی
بیشرمانهای
که این رژیم
منحوس در حق
ملت شریف
فلسطین روا
داشته، کمیته
بینالمللی
المپیک (IOC) و سایر
نهادهای ارشد
شریک در
برپایی این
بازیها از
انجام این کار
سر باز زدند و
در نتیجه ورزشکاران
این رژیم جعلی
نیز در رقابتهای
پاریس بهمیدان
خواهند آمد تا
اصل عدالت و
لزوم رعایت انسانیت
و حق تأدیب
جنایتکاران
بزرگ جنگی همه
و همه به
فراموشی
سپرده شود و
ورزشکارانی
در پاریس حاضر
باشند که
متعلق بهرژیم
کودککُش تلآویو
هستند بههمین
خاطر آن مایه
ننگ بشریت به
شمار میآیند.
تبلیغ اینکه
ورزش غیر
سیاسی است
دروغ است.این
المپیک و همه
المپیکها و
مسابقات
جهانی سیاسی
است و در انحصار
سرمایهداری
امپریالیستی
غرب بوده و
سخن از احترام
بهحقوقبشر
کشک است. کشور
پهناور روسیه ۱۵۰
میلیونی را
بخاطر جنگ
اوکراین از
مسابقات حذف
کردند اما بهحکومت
جعلی ۵
میلیونی که در
۹
ماه ۱۸۶۰۰۰
نفر را کشتار
کرد جواز ورود
.
دادند!شرمتان
باد!
اکنون
در غزه و شهر
رفح و بخشهایی
از کرانه غربی
هم مردم
دردمند
فلسطین که بر
اثر نسلکُشی
صهیونیستها
طبق وزارت
بهداشت
فلسطین بیش از
40 هزار کشته
دادهاند و
فزونتر از 90
هزار مجروح هم
روی دستشان
مانده است،
وقت و امکان و
روحیه تعقیب
اخبار المپیک
و تماشای این
بازیها را
ندارند و
ابتدا باید بهحفظ
جان و سلامتی
خود بیندیشند
و سپس برای
ترمیم ویرانیهای
بزرگی که جنگافروزان
اسرائیلی در
محل زیست آنها
به بار آورده
و کمترعمارتی
را سالم
گذاشتهاند،
دست به اقدام
و تلاش بزنند.
برای آنها در شرایطی
اینچنین
خطیر و در حالی
که همواره در
یک قدمی مرگ
زندگی میکنند،
چه تفاوتی میکند
که کدام دونده
در پاریس سریعتر
از دیگران
دویده، کدام
یک از وزنهبرداران
وزنههای
سنگینتری را
بالای سر برده
و کدامین
شناگر، آبها
را سریعتر از
سایرین
شکافته و
همچون برق و
باد دست بهنقطه
انتهایی یعنی
لبه استخر
ساییده تا اول
شود و مدال
طلا را بر
گردن بیاویزد.
برای فلسطینیها
زنده ماندن و
حق بقا که
البته از حقوق
اولیه هر
انسانی است،
دغدغه نخست در
تمامی 10 ماهی بوده
که از شروع
جنگ غزه میگذرد
و رویدادهای
ورزشی و حتی
المپیک که
بزرگترین
جلوهگاه آن
است، اهمیتی
برای آنها
ندارد.
جشنوارهای
که هر چهار
سال یک بار
برگزار میشود
و تمامی جهان
را زیر سایه
خود قرار میدهد
و نخبهترین
ورزشکاران
گیتی که بهنمایندگی
بیش از 180 کشور
دنیا به آنجا
میروند و
تعدادشان از 10
هزار و 500 نفر
فراتر نمیرود،
در حدود 30 رشته
ورزشی بهمدت
16 روز به رقابت
میپردازند.
رقابتی که
امسال در
حدفاصل
روزهای 5 تا 21
مرداد در شهر
پاریس انجام
خواهد پذیرفت.
در
چنین شرایطی
از به آتش
کشیدن همه
ارزشهای
انسانی و
نابود کردن
چندین و چند
نسل از فلسطینیهای
شریف و عدالتطلب
بدیهی است که
آرمانهای
المپیک از دید
مجریان این
همه جنایت
کوچکترین
اهمیتی
نداشته باشد و
براحتی آن را
هم لگدمال
کنند و مطمئن
باشند که هیچ
پیگرد قضایی در
مورد این خطای
مضاعف شامل
حالشان
نخواهد شد. بههمین
خاطر است که
ملتهای
آزاده جهان
باید در
روزهای
برگزاری المپیک
پیش رو فعالتر
از گذشته به
صحنه بیایند و
با برگزاری
تظاهرات و
فریاد اعتراض
بر سر نسلکشها
نشان بدهند که
اگرچه سران
ورزش دنیا هم
با آنها
همراهی میکنند
و چشم
برجنایاتشان
بستهاند اما
این همه
ریاکاریها و
کجرویهایشان
بدون مجازات نمیماند.
المپیک پاریس
محل رسوایی هر
چه فزونتر
صهیونیستها
این فاشیستهای
معاصر است،
مشروط بر
اینکه مردم
جهان شامل
توریستها و
ورزشدوستان
سفر کرده به
پاریس دست این
رژیم جعلی و
ضدبشری را بیش
از گذشته رو
کنند و سران
المپیک را
بابت اقدام
مذموم خویش (
پذیرش
ورزشکاران
رژیم غاصب به
المپیک پاریس
) بشدت افشا و
پشیمان سازند.
***
طبقهی
کارگر یا
فرودستان
جامعهشناسی
و عقبنشینی
از طبقه
زنده یاد
محمد مختاری
در مقالهی
درخشان « زبان
به کام سیاست »
مینویسد: هر
روزه در خبرها
و مصاحبهها
و رسانهها
واژه یا ترکیبهایی
بهکار میرود
که در صورت و
معنا و نحوهی
کاربردشان
غرابتی احساس
میشود، و
آنچه خواننده
و شنونده در
آغاز از آنها
میفهمد،
اغلب همان
نیست که
گوینده و
نویسنده اراده
کرده است. از
این گونه کاربردهاست:
تعدیل،
آزادسازی،
اقشار آسیبپذیر،
منطقهی
آزاد، خصوصیسازی،
مشارکت مردمی
در آموزش
دانشگاهی،
ریزش نیرو،
تعدیل نیروی
انسانی،
کارگران
تعدیل شده،
مدارس
غیرانتفاعی،
مدارس نمونه
مردمی،
غیرمتمرکز
کردن آموزش و
پرورش،
واگذاری آموزش
و پرورش به
مردم، خودیاری،
مقرراتزدایی،
شرکتهای
مضاربهای،
همیاری،
هماهنگی
خبری،
خودکفایی و ...تأملی
مختصر در این
گونه
کاربردها
نشان میدهد
که غرض از
پیدایش و رواج
آنها، بیش از
هر چیز، به
فراموشی
سپردن واژهها
و معناهایی
است که یا
دیگر در
اولویت سیاسی
نیستند؛ و یا
حضورشان در
زبان رایج و
روزمره، به
سود سیاستگزاریها
و عملکردهای
سیاسی نیست.
پس بار
معناییشان
از لحاظ
سیاسی-اجتماعی-اقتصادی
و ... ایجاب میکند
که از دایره
کاربرد
روزمره بیرون
رانده شوند. و
در مقابل،
اصطلاحها و
ترکیبها و
واژههایی
متفاوت
جایگزین شود و
اشاعه یابد. حالا
باید به
مجموعهی اینها
اصطلاح «
فرودستان » را
اضافه کنیم.
مدتهاست که
در میان
نیروهای چپ و
به اصطلاح
انتقادی حوزهی
آکادمی رایج
است که از
واژهی « طبقهی
کارگر »
استفاده نمیکنند.
از نظر ایشان
این واژه
دارای بار
ایدئولوژیک
مارکسیستی
است و از اینرو
غیرعلمی مینماید؛
حال آنکه واژهی
« فرودستان »
فراگیرتر است
و بخشهای
بیشتری از
بازندگان و
آسیبدیدگان
نظام سرمایهداری
را دربرمیگیرد. همینطور
است دربارهي
« سرمایهداران
» که به عوض آن
از اصطلاح «
فرادستان »
استفاده میشود
تا به مورد «
فرودستان »
بیاید. مشکل اما
چیست که این
تغییر واژهها
فریبنده میشود؟مشکل
اینجاست که
«مکانیابی
استثمار» در
این تغییر
واژه مخدوش میشود. زمانی که
به تضاد میان
«سرمایهدار»
و «کارگر»
اشاره میکنیم،
دست روی
«تاریکخانهي
تولید» میگذاریم
و به اعتبار
آن راز بزرگ
تداوم وضع
موجود
استثماری و
نابرابرانه
را افشا میکنیم
و توأمان کلید
راه غلبه بر
آن را به اعتبار
«نبرد طبقاتی»
برجسته میسازیم.
اما
«فرودستان»
چه؟ فرودستان
در بهترین
قرائت، از
منظری «آسیبشناسانه»
به گروههای
تحت ستم در
سرمایهداری
اشاره میکند
و همهي آنها
را به عنوان
ابژههای
پژوهشی و قابل
ترحم برجسته
میکند:
زنان ( از زن
بورژوا تا زن
کارگر) ملل تحت
ستم کارتنخوابها گورخوابها
حلبیآباد
نشینها
کودکان کار و
خیابان گداها
و
... این
همه اما بدون
یک آرایش
طبقاتی تحت
رهبری طبقهی
کارگر
نخواهند
توانست گلوی
سرمایهداری
را بفشارند و
به بیگاری و
استثمار و
بردگی مدرن
خاتمه دهند.
جامعهشناسی
به اسم کار
علمی، عملا
ردای
ایدئولوژیک
به تن میکند
و منتقد وضع
موجود را از
مبارزه بازمیدارد
و از ایشان میخواهد
که به همان
«انتقاد آسیبشناسانه»
تن بدهند.
این در معنای
دیگر همان
کاری است که
جمهوری
اسلامی با
واژگان
مبارزاتی کرد: جایگزینی
«پابرهنگان» و
«سیلیخوردگان»
با «طبقهی
کارگر» و
جایگزینی
«مستکبران» با
«سرمایهداران»
صرفا اسلامیسازی
واژهها
نبود، بلکه یک
استراتژی
سیاسی بود
برای انحراف
افکار عمومی
از مبارزهی
طبقاتی اصیل. هشیار
باشیم و نسبت
به تغییر واژههایی
اینچنینی
حساس باشیم!
***
اتحاد ١۴ گروه
فلسطینی در
باره تشکیل
«دولت موقت
آشتی ملی» برای
اداره غزه
اقدام مثبتی
است
چهارده
گروه فلسطینی
ازجمله حماس و
فتح، با
میانجیگری
چین موافقت
کردند تا پس
از جنگ، یک
«دولت موقت
آشتی ملی» در
غزه تشکیل
دهند. اسرائیل
این توافق را
که با حضور
فتح، گروه
حاکم بر
تشکیلات
فلسطینی در کرانه
باختری به دست
آمده را به
شدت محکوم کرد.
اسراییل
کاتز وزیر
امور خارجه
رژیم صهیونیستی
اسرائیل
محمود عباس،
رهبر فتح و
رئیس تشکیلات
فلسطینی را به
خاطر امضا
توافق با حماس
به عنوان عامل
حمله هفتم
اکتبر محکوم
کرد و گفت
«حماس درهم
شکسته خواهد
شد.»
او
گفت که هر
گونه مشارکت
حماس در دولت
پس از جنگ در
غزه هم برای
اسرائیل و هم
برای آمریکا
«نفرتانگیز»
است.آمریکا
هنوز واکنش
رسمی به این
توافق نشان
نداده است.
به این
ترتیب گروههای
فلسطینی
همچون جنبش
آزادیبخش
ملی فلسطین
(فتح)، جنبش
مقاومت
اسلامی فلسطین
(حماس)، جبهه
خلق برای
آزادی
فلسطین، جنبش
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین، جنبش
جهاد اسلامی
فلسطین، حزب
خلق فلسطین،
جنبش نبرد خلق
فلسطین، جنبش
ابتکار ملی
فلسطین، جنبش
اتحاد
دموکراتیک
فلسطین (فدا)،
جبهه
آزادسازی
فلسطینیان،
جبهه آزادیسازی
عربی، جبهه
عربی فلسطین،
پیشتازان جنگ آزادیبخش
خلق (نیروهای
صاعقه) در چین
بر دستیابی
به یکپارچگی
ملی فراگیر در
چارچوب سازمان
آزادی بخش
فلسطین و
پایبندی به
تشکیل دولت مستقل
فلسطین به
پایتختی قدس
بر اساس قطعنامههای
سازمان ملل
متحد و تضمین
حق بازگشت به
خانههای خود
به توافق
رسیدند:
یکم:گروههای
مختلف
فلسطینی با
گرایشات
مختلف سیاسی و
ایدئولوژیک
در پکن،
پایتخت چین،
به منظور دستیابی
به «وحدت
فراگیر» زیر
چتر سازمان
آزادیبخش
فلسطین با
یکدیگر متحد
شدند. بیانیه
اتحاد فراگیر ۱۴ جناح
فلسطینی که پس
از مذاکرات در
چین، روز گذشته
به امضای این
گروهها
رسید، از
پایانیافتن
اختلاف میان
این گروهها
خبر میدهد.
به گزارش
رویترز و به
نقل از
تلویزیون دولتی
سیسیتیوی
چین، گروههای
فلسطینی با
امضای این
بیانیه در پکن
توافق کردند
اختلافها را
کنار بگذارند
تا وحدت
فلسطین را
تقویت کنند. پس
از امضای این
بیانیه، رهبران
۱۴ گروه
فلسطینی ازجمله
حماس و فتح به
همراه ونگ یی،
وزیر خارجه چین،
با نمایندگان
رسانهها
دیدار و گفتوگو
کردند. وزیر
خارجه چین در
این دیدار
تأکید کرد که
توافق برای
تشکیل یک دولت
آشتیملی
موقت بر اساس
بیانیه پکن،
مهمترین
نکته در شرایط
کنونی است. رهبران
دو جناح رقیب
یعنی حماس و
فتح، پیش از
این در ماه
آوریل هم در
چین با یکدیگر
دیدار کرده
بودند تا در
مورد تلاشهای
لازم برای
آشتی و پایاندادن
به اختلافهای
۱۷ساله گفتوگو
کنند. آنها
ماه فوریه نیز
در مسکو
مذاکره کرده
بودند.
دیدارها و گفتوگوهای
مشابهی نیز
سالهای قبل
در کشورهای
ترکیه،
الجزایر و مصر
برگزار شد اما
هیچیک به صلح
میان جناحهای
فلسطینی منجر
نشده بود.
اینک گفتوگو
میان جناحهای
فلسطینی پس از
برگزاری دو
روز نشست در
پکن، با امضای
بیانیه آشتی و
پایان اختلاف
در حالی به
پایان میرسد
که همه این
گروهها
رهبری سازمان
آزادیبخش
فلسطین را
پذیرفتهاند.
آنها در
بیانیه
پایانی تأکید
کردند: «گروههای
فلسطینی برای
دستیابی به
وحدت ملی
فراگیر شامل
همه جناحهای
فلسطینی در
چارچوب ساف
توافق کردند و
به تأسیس کشور
مستقل فلسطین
با پایتختی
بیتالمقدس،
مطابق قطعنامههای
سازمان مللمتحد
تحت رهبری
ساف،
متعهدند».
گروههای
فلسطینی
همچنین بر
«یکپارچگی
تلاشهای ملی
بهمنظور
توقف نسلکشی
اسرائیل در
غزه و مقاومت
در برابر تلاشها
برای بیرونراندن
فلسطینیها
از سرزمینهایشان»
توافق کردند جنبش
فتح، جنبش
حماس، جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین،
جبهه
دموکراتیک
برای آزادی
فلسطین و شماری
دیگر از گروههای
فلسطینی در
این مذاکرات
شرکت داشتند. دوم:مذاکرات
وحدت فلسطینی
روز سهشنبه،
که در آن
توافقنامهای
برای چارچوب
پس از جنگ غزه
امضا شد،
فرصتی برای
چین بود تا
سکویی برای
مقابله و
رقابت با
اسرائیل و متحدان
غربیاش در
مورد آینده
فلسطین و
خاورمیانه
فراهم کند.
ساری آرهو
هاورن، متخصص
روابط خارجی
چین، به خاورمیانهآی
گفت: «چین مدتهاست
که از نظم
جهانی جدید و
حکمرانی
جهانی حمایت
میکند و هدفش
کاهش نفوذ
آمریکا در
صحنه جهانی است.» «چین
همچنین به
دنبال نقش برجستهتری
در سیاست بینالملل
بوده و خود را
به عنوان صلحساز
و جایگزینی
مناسب برای
آمریکا معرفی
کرده است. این
امر در
اقدامات آن در
خاورمیانه مشهود
است، جایی که
با طرفهایی
همسو میشود
که مخالف
آمریکا و
متحدانش
هستند.» آندرآ
قیسلی، محقق
ارشد پروژه ChinaMed در TOChina Hub،
خاطرنشان کرد
که نفوذ رو بهرشد
چین در منطقه
تماماً ناشی
از اقدامات
خود پکن نیست. او
به میدل ایست
آی گفت: «در این
لحظه،
همگرایی بیسابقهای
بین منافع،
اهداف و روایتهای
چین و اکثر
رهبران
خاورمیانه
وجود دارد.» «در مورد
غزه، واضح است
که حمایت از
فلسطینیها
موضعی نیست که
بتوان آن را
منحصراً چینی
توصیف کرد،
زیرا بسیاری
از مردم در
منطقه و در سراسر
جهان، هم در
جنوب جهانی و
هم در شمال
جهانی،
باورهای
مشابهی دارند.»
قیسلی گفت که
چین در حال
بهرهبرداری
است، با هدف
کسب مزیت
رقابتی نسبت
به واشنگتن.
مذاکرات چین
«به هیچ وجه
کافی نیست»
سوم:
گروههای
فلسطینی در
این بیانیه،
بر حق خلق
فلسطین برای
مقاومت در
برابر
اشغالگری و
پایان دادن به
آن طبق قوانین
بینالمللی و
منشور سازمان
مللمتحد و
نیز تشکیل
دولت موقت
وفاق ملی با
موافقت گروههای
فلسطینی طبق
حکم رئیس
تشکیلات
خودگردان و
قانون اساسی
فلسطین،
تاکید کردند؛
مشروط بر
اینکه
نهادهای
فلسطینی در
خاک کشور
فلسطین متحد
شده و بازسازی
نوار غزه را دنبال
و راه را برای
برگزاری
انتخابات
عمومی زیر نظر
کمیته مرکزی
انتخابات
هموار کنند.
شرکتکنندگان
همچنین توافق
کردند که
چارچوب رهبری
موقت و
یکپارچه برای
مشارکت در
تصمیم گیری
سیاسی برای
فلسطین را
فعال کنند.
همچنین
مقاومت
فلسطین تلاش
برای رفع
محاصره وحشیانه
تحمیل شده
علیه ملت
فلسطین به
ویژه در نوار
غزه و کرانه
باختری و
رسیدن کمکهای
انسانی و
پزشکی به نوار
غزه بدون قید
و شرط را
خواستار شده و
بر مقابله با
توطئههای
اشغالگران و
تجاوزات
مستمر آنها
علیه مسجد
الاقصی، شهر
قدس و مقدسات
آن تاکید کرد.
در
این بیانیه،
گروههای
مقاومت
فلسطین از
استواری و
مقاومت قهرمانانه
ملت فلسطین در
مقابله با
تجاوزات رژیم اشغالگر
به نوار غزه
قدردانی و
اعلام کردند
که استواری
این ملت در
نبرد جاری،
جایگاه آرمان
فلسطین را
تقویت کرده و
همه توطئهها
برای نابودی
آن را ناکام
گذاشت.
وحدت
گروههای
فلسطینی امر
بسیار مثبتی
است و طبعا به
مذاق
صهیونیستها
خوش نمیآید.
لیکن حل نهایی
مسئله فلسطین
باید در چهارچوب پایان
اشغال و محو
نظام
صهیونیستی و
تشکیل یک نظم
فراگیر ملی با
حقوق برابر
برای همه
شهروندان صرف
نظر از مذهب
، نژاد و
قومیت
مورد بررسی
قرار گیرد.
حمله 7 اکتبر یک اقدام تدافعی بود
مصاحبه هفتهنامه پرولتر ارگان مرکزی حزب کمونیست سوئد با "باسم نعیم" عضو دفتر سیاسی و سخنگوی سازمان حماس در مورد اوضاع غزه و شرایط کنونی فلسطین
مصاحبهای را که ملاحظه میکنید توسط "هفنهنامه پرولتر" با "باسم نعیم "عضو دفتر سیاسی و سخنگوی سازمان حماس در مورد اوضاع غزه وشرایط کنونی فلسطین صورت گرفته است. در این مصاحبه، باسم نعیم به مهمترین پرسشهای کلیدی روز در مورد جنبش فلسطین و سیاستهای جنبش مقاومت حماس پس از عملیات طوفانالقصی، علل بروز آن، شرایط تاریخی سرزمین اشغالی فلسطین در خلال نزدیک به 80 سال، نقش صهیونیسم بعنوان دست دراز شده امپریالیسم آمریکا در منطقه، استعمار کهن ونبرد رهایبخش فلسطین سخن میگوید. باسم نعیم در این مصاحبه تاکید جدی به ماهیت نبرد ملی و رهایبخش جنبش فلسطین و نه رنگ مذهبی و یا غیر مذهبی آن، نظر به ماهیت استقلال طلبانه وحقتعیین سرنوشت دارد و از این منظر و در چنین کادری به تمام پرسشهای ریز و درشت پاسخ میدهد که بسیار آموزنده و منطقی است.
حزب
کارایران(توفان)
همواره این
پرسش اصولی را
مطرح کرده است
که آیا
مسلمانان حق
حیات دارند و
یا چون
مسلمانند و
صهیونیسم
مخالف آنها است
باید حق حیات
آنها را باطل
نمود و برعکس
به یهودیان
صهیونیسم
ظالم و سرکوبگر
حق دفاع از
خود، حق بقاء ننگین
داد و حق
ادامه موجویت
صهیونیسم
ضدبشر و
آپارتاید را
بهرسمیت
شناخت؟ پاسخ
به این پرسش
از جانب نیروهای
انساندوست و
انقلابی طور
دیگری داده میشود
تا چپهای
لیبرال
ضدکمونیست که
همواره در
کنار رسانههای
صهیونیستی
قلم فرسایی میکنند.
سرزمین
فلسطین نزدیک
به 80 سال است که
اشغال شده،
میلیونها
نفر توسط
تبهکاران
تروریست
صهیونیست از خانه
و کاشانه خود
تارانده
گشته، روزانه
خانههای
آنها را بر
سرشان خراب
کرده و برای
جلوگیری از
تحصیل
فرزندانشان
با ماشینهای
آبپاش بر سر
راه مدرسه
ایستاده بر سر
کودکانشان نجاست
میریزند تا
بهمدرسه
نرسند.
صهیونیستهای
تبهکار که همه
نظامی،
بسیجی، مسلح و
آدمکش هستند
و ازحمایت
قانونی دولت
کودککش
اسرائیل و غرب
«متمدن و
آزادیخواه و
بشردوست»
برخوردارند،
مستمرا و
روزانه بر سر
خانههائی با
بنای پستتر
فلطسینی که در
همسایگیشان
واقع است
اشغال خالی میکنند.
جوانان
فلسطینی را
ترور مینمایند
تا اعضاء
اندام آنها را
در جهان به
فروشند که چند
سال پیش
افتضاح این
جنایات در
روزنامههای
سوئدی برملا
شد، آنوقت
مشتی مزدور
ایرانی پیدا
میشوند به
فلسطینیها
توصیه میکنند
از مبارزات
آزادیبخش
جبهه عمومی
مقاومتی که با
نقش
موثرسازمان
مقاومت حماس
بهوجود آمده
و نماینده
منتخب و
دموکراتیک
مردم فلسطین
است حمایت
نکنند و به
اسارت و خفت
تن در دهند،
زیرا حماس
ایدئولوژی
ارتجاعی
داشته ویک
نیروی
اسلامی است.
جنگ در فلسطین قریب به
80 سال است که
آغاز شده و نه
در7 اکتبر 2023 بعد
از پیروزی
درخشان
وانقلابی
سازمان حماس و
متحدان
کمونیست و غیر
کمونیستش در
یک عملیات تحسین
برانگیز،
قهرمانانه،
ماندنی و
راهبردی که
ژئوپلیتیک
جهان را برهم
زد و مسئله
فلسطین را به
مهمترین
مسئله روز
جهان تبدیل
کرد.
دفتر
سیاسی جبهه
خلق برای
آزادی فلسطین
که شامل
مسیحیان
فلسطینی
هستند از جمله
در افشاء این ایرانیان
خائن و نوکر
صهیونیسم و
امپریالیسم
بیانیهای
صادر کرد و در
آن نوشت:
»نبرد
کنونی نقطه
عطفی برای
مقاومت است.
آنچه در میدان
میگذرد،
پاسخ طبیعی به
جنایات رژیم
اسرائیل علیه
مردم فلسطین
است.ما در
کنار برادران خود
در گردانهای
القسام و در
کنار همه
نیروهای
مقاومت ایستادهایم
و در این نبرد
که در تاریخ
ثبت خواهد شد،
با آنها درگیر
میشویم».
مبارزه
سیاسی گروههای
اسلامی و
غیراسلامی
فلسطینی برای
رهائی ملی،
پایان دادن به
اشغال، نسلکشی،
کسب حق حاکمیتملی،
برقراری
تمامیت ارضی،
پایان دادن به
رژیم
آپارتاید،
نژادپرستانه،
کودککش که تا
کنون طبق
روزنامه
معروف
انگلیسی لنست
186000فلسطینی را
قتلعام نموده
است مبارزهای
انقلابی،آزادیبخش،
بشردوستانه،
مترقی و در
خدمت رهائی
خلقهای
منطقه میباشد
و حزب کار
ایران (توفان)
از آن قویا
حمایت کرده و
حمایت میکند.
سرزمین
فلسطین متعلق
به مردمان
بومی این سرزمین
اعم از
مسلمان،
یهودی،
مسیحی، دروزی،
آسوری، ارمنی
و... است و در آن
جائی برای
صهیونیستهای
وارداتی نازی
وجود ندارد.
جنبش انقلابی
مردم فلسطین
باید سرزمین
فلسطین را از
وجود نازیسم،
آپارتاید،
نسلکشی،
نژادپرستی،
یهودیت سیاسی
پاکسازی کند. صهیونیسم
در هیچ کجای
دنیا نظیر
نازیسم حق بقا
ندارد. نباید
فریب
صهیونیستها
و نوکران
ایرانی آنها
را خورد که
صهیونیسم را
با یهودیستیزی
مترادف میکنند.
با یهودیستیزی
همانگونه
باید مبارزه
کرد که با
اسلامستیزی
و نشان داد که
ریشه یهودی
ستیزی در موجودیت
صهیونیسم است
و برای نابودی
این شرّ بشری،
باید
صهیونیسم را
نیست و نابود
نمود. با توجه
به چنین
سیاستی است که
برای روشنگری
بیشترو تنویر
افکار اقدام
به ترجمه این
مصاحبه کرده
ایم تا گامی
ولو کوچک در
حمایت از جنبش
مقاومت خلق
فلسطین که
قهرمانانه
بیش از 9 ماه
علیه یکی از قوی
ترین ارتش
منطقه که مورد
حمایت همه
جانبه امپریالیسم
آمریکا و جهان
غرب است جنگیده
و طلسم
قدرقدرتی آن
را درهم شکسته
است، برداشته
باشیم.
هیات
تحریریه
توفان
الکترونیکی
***
مقدمه هفتهنامه پرولتر ارگان مرکزی حزب کمونیست سوئد:
از7 اکتبر سال گذشته، چشم جهان بهغزه و فلسطین دوخته شده است. پس از حمله مقاومت مسلحانه فلسطین به پایگاهها و شهرکهای اسرائیل که در آن 1200 اسرائیلی کشته شدند، اسرائیل بمبارانهای تروریستی گسترده و تهاجم بهغزه را آغاز کرد که منجر بهکشته شدن دهها هزار نفر گردید.
در برابر اشغالگری اسرائیل، حماس و شاخه مسلح آن گردانهای قسام، نیروی پیشرو و در صف مقدم این نبرد قرار دارند. در رسانههای غربی، حماس بهعنوان یک سازمان تروریستی توصیف میشود، و این جنبش توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا بهعنوان تروریست شناخته میشود .اما سازمان ملل چنین موضعی اتخاذ نکرده است.
هفتهنامه پرولتر اکنون فرصتی یافته تا مصاحبهای با باسم نعیم، عضو دفتر سیاسی و سخنگوی حماس، در باره رویدادهای 7 اکتبر، مقاومت فلسطین و چگونگی پایان دادن به اشغال و درگیری جاری منتشر کند. مصاحبه توسط فردریک سودرهولم برای پادکست انجام شده است، اما توسط هفتهنامه پرولتر ترجمه، ویرایش و کمی کوتاه شده است.
پرسش:آیا میتوانید به ما بگویید که در داخل حماس چه میکنید، لطفا خود را معرفی کنید؟
پاسخ: من یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس درغزه هستم. من چند روز قبل از7 اکتبر نوارغزه را ترک کردم تا در یک کنفرانس شرکت کنم و بعد ازواقعه 7 اکتبر ازبازگشت من جلوگیری کردند. من همچنین عضو کمیته بینالمللی جنبش و وزیر سابق بهداشت و ورزش هم هستم.- من پزشک جراح هستم، در آلمان مدرک پزشکی گرفتم و چندین سال در بیمارستان شیفا کارکردم [بزرگترین بیمارستان غزه که اسرائیل در ماههای اخیر بارها به آن حمله کرد و سرانجام در ماه مارس امسال بهطور کامل تخریب شد . توضیح از هفتهنامه پرولتر].
پرسش:گفتید چند روز قبل از 7 اکتبر غزه را ترک کردید. آیا میدانستید حملهای قرار است اتفاق بیفتد؟
پاسخ: قطعا نه. خانواده، همسرم، فرزندانم، برادران و خواهرانم در غزه هستند. اگر از قبل از این حمله مطلع بودم، نمیرفتم..
پرسش:آیا با آنها ارتباط دارید؟ حالشان چطور است؟
پاسخ: ارتباط با آنها بسیار دشوار و خطرناک است. اسرائیل از نرم افزار هوش مصنوعی برای شناسایی اهدافش در غزه استفاده میکند، بنابراین هر تماسی میتواند بهانهای برای هدف قرار دادن خانوادههای اعضای حماس باشد. آنها نیز مانند هر کس دیگری در غزه از گرسنگی رنج میبرند. آنها فاقد دارو، برق و اینترنت هستند.
در ابتدای ژانویه اسرائیل بهخانه برادرم حمله کرد، او رئیس بخش دانشکده دندانپزشکی دانشگاه فلسطین است. مادرم، سه دختر و سه نوهاش را کشتند. با اینکه همه میدانند او یک دانشگاهی است.
دو تا از دخترانش دندانپزشک هستند و با فرزندانشان کشته شدند. این وحشتناک است که مردم غزه در حال حاضر مجبور بهتحمل اینهمه درد و رنج و مصیبت هستند.
پرسش:چگونه با تمام احساسات خود مقابله میکنید؟ آیا به خود اجازه میدهید غمگین باشید و گریه کنید یا عصبانی شوید و یا میخواهید انتقام بگیرید؟
پاسخ: از دست دادن مادر، فرزندان یا نوهها آسان نیست. خشم شدید و میل به انتقام ایجاد میکند. اما در نهایت این فقط به من مربوط نمیشود. این در مورد یک نسل کامل در غزه است، جایی که 70 درصد جمعیت آن کودکان هستند و همه این کودکان در حال گذراندن وحشت هستند. بسیاری از آنها قتل مادر، پدر یا خانواده خود را در مقابل چشمان خود دیدهاند و دیدند چگونه خانههایشان ویران شده است.
هفتههای زیادی است که با سوء تغذیه و گرسنگی زندگی میکنند، بهطوری که مجبور بهخوردن خوراک دام شدهاند. تمام این نسل مملو از خشم و اراده برای مقاومت است. کودکانی که از تجاوز اسرائیل بهغزه در سال 2014 آسیب دیدند، همان کودکانی هستند که اکنون علیه اسرائیل میجنگند.
اگر مناقشه را بهطور اساسی حل نکنیم و حقوقبشر فلسطینیها را تامین نکنیم، بچههای امروز در رویارویی بعدی سرباز مقاومت خواهند شد.
پرسش:اسرائیل میگوید که میخواهد حماس را ریشهکن کند. آیا استراتژی آنها برای سرکوب مخالفان کارساز خواهد بود یا به عکس آن منجر خواهد شد؟
پاسخ: اول باید اصلاحت کنم. من در مصاحبههای بسیاری با رسانههای غربی با این موضوع مواجه شدهام که آنها میپرسند چگونه اسرائیل میخواهد حماس و مقاومت را «درهم بشکند». اما این اصلاً مربوط بهحماس نیست. این درباره خلق فلسطین است که از زمان اعلامیه بالفور در سال 1917 یک قرن تمام برای آزادی، عزت و استقلال خود مبارزه کرده است.
حالا میگویند
مشکل حماس
است. 20 سال پیش
فتح بود. 30-40 سال
پیش PFLP، DFLP [سازمانهای
کمونیستی.توضیح
از هفتهنامه
پرولترا] و
دیگران بودند.
اما این در
مورد خلق
فلسطینی است
که خواهان
حقوق خود، حق
تعیین سرنوشت
خود و حق
بازگشت هستند.
ثانیاً،
حماس فقط یک
گروه نظامی
نیست که برای
اهداف نظامی
میجنگد. این
یک جنبش سیاسی
بهنمایندگی
از اکثریت
قریب به اتفاق
فلسطینیها
است که در
انتخابات سال
2006 پیروز شد و
اکثریت خود را
بهدست آورد.
در واکنش،
کشورهای غربی
بهرهبری
ایالات متحده
تحریمهایی
را اعمال کرده
و جنبش را
تحریم کرده و
دولت را منزوی
کردهاند.
نتایج
انتخابات
آزاد و
دموکراتیک در
سال 2006 برخلاف
میل ایالات
متحده بود که
چه کسی باید غزه
را اداره کند.
حماس یک
ایده و یک
جنبش
آزادیبخش ملی
است که میخواهد
به آزادی
فلسطینیها
دست یابد.
بنابراین
اسرائیل نمیتواند
حماس یا جنبش
مقاومت را در
هم بکوبد.
پرسش:اما از سال 2006 هیچ انتخاباتی برگزار نشده است؟
پاسخ: متأسفانه خیر و تلاشهایی که توسط اسرائیل و آمریکا صورت گرفته است، مانع برگزاری انتخابات گردیده است.
پرسش: آیا خواهان انتخابات جدیدی هستید؟
پاسخ: ما همیشه گفتهایم که باید انتخابات جدید داشته باشیم، اما باید انتخابات کامل باشد. هم انتخابات ریاست جمهوری و هم انتخابات PLC [شورای قانونگذاری فلسطین، که پارلمان تشکیلات خودگردان فلسطین است]، PNC [شورای ملی فلسطین، که بالاترین نهاد تصمیم گیری ساف است و از سال 2018 تشکیل جلسه نداده است.توضیح از هفته نامه پرولتر پرولتاریا] و انتخابات شهرداری
پس ما میتوانیم به فلسطینیها حق فردی بدهیم که رهبری را انتخاب کنند و اینکه کدام مسیر سیاسی را میخواهند طی کنند. ما طرفدار انتخابات دموکراتیک، شفاف و آزاد هستیم.
پرسش:آنها چگونه تلاش کردهاند که انتخابات جدید را متوقف کنند؟
پاسخ: به چند روش مختلف. اول ازهمه، علناً اعلام شد که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین دستورات واوامر روشنی از آمریکاییها دریافت کرد که یا آشتی با حماس است یا مذاکره با اسرائیل. او نمیتواند هر دو را همزمان داشته باشد. اگر او مخالف انتخابات آزاد باشد، به معنای تحریم و تحریم است.
سپس از سال 2006، اسرائيل با حمايت آمريكا غزه را در محاصره و انزوا نگه داشت تا فلسطين را تجزيه نماید و دو نهاد جداگانه، يكي در نوار غزه و ديگري در كرانهباختري ايجاد كند. بنابراین اگر رئیسجمهور عباس بگوید که ما با این پروژه سیاسی هستیم، اسرائیل میتواند بگوید که متأسفانه شما نماینده همه فلسطینیها نیستید، بلکه فقط نماینده کرانهباختری هستید.
از طرفی اگر حماس چیزی بخواهد، اسرائیل میگوید نه، شما تروریست هستید و نماینده همه فلسطینیها نیستید. اسرائیل روی این تقسیم بندی بهعنوان ابزاری سرمایهگذاری کرده است تا بتواند برنامههای خود را اجرا کند.
پرسش:سیاستمداران غربی در مورد راه حل دو کشوری زیاد صحبت میکنند. نظر شما در مورد آن چیست و راه حل حماس چیست؟
پاسخ: بحث در اینجا بر سر حماس یا فلسطینیها نیست. فلسطینیها در سال 1993 پیمان اسلو را امضا کردند و راهحل به اصطلاح دو دولتی را پذیرفتند. اما از آن زمان، اسرائیل راهحل دو دولتی را از بین برده و تلاش میکند تا با یک کشور فلسطینی همزیستی کند.
این تاکتیک بهطور خاص توسط نتانیاهو از سال 1996 اتخاذ شده است،به واقع زمانی که او برای اولین بار با رئیسجمهور یاسرعرفات ملاقات کرد. به یاد داشته باشید که همین اواخر یک ماه قبل از 7 اکتبر، نتانیاهو در سازمانملل ایستاد و گفت که نمیتواند بههیچ موجود سیاسی بین رودخانه و دریا بهجز اسرائیل اجازه حیات دهد.
در اساسنامه به روز شده حماس از سال 2016 همچنین آمده است که اگر همه فلسطینیها کشور فلسطین را بر اساس مرزهای 1967 بپذیرند، ما حاضر بهپذیرش آن هستیم و آماده هستیم که بخشی از این پروژه سیاسی باشیم. و ما آماده حمایت و دفاع از انتخاب فلسطین هستیم.
اما سوال این است که دولت دیگر چطور؟ میتوانید بگویید این حالت چگونه تعریف میشود؟ مثلاً حدود آن چیست؟ افراد زیادی در سوئد نمیدانند که اسرائیل هیچ مرز مشخصی ندارد و چگونه میتوانید چیزی را که تعریف نشده است بپذیرید؟ اسرائیل قانون اساسی ندارد و اسرائیل از فلسطینیها میخواهد که اسرائیل را بهعنوان یک کشور یهودی بهرسمیت بشناسند.
آیا میدانید بهرسمیت شناختن اسرائیل بهعنوان یک کشور یهودی به چه معناست؟ مطمئنا این سیاست بهتضعیف موجودیت دو میلیون فلسطینی ساکن اسرائیل منجر خواهد شد. در آن صورت، وقتی یهودیان را بهعنوان شهروند اسرائیلی بپذیرم، باید آنها را،یعنی فلسطینیها را بهعنوان شهروند درجه دو نیز بپذیرم.
بنابراین، مسئله راهحل دو کشوری را نمیتوان از فلسطینیها که قربانیان اشغال هستند پرسید. این سوال را باید از اسرائیل پرسید.
در نهایت باید بگویم: زمانی که جامعه جهانی اسرائیل را بهعنوان عضو کامل سازمانملل در سال 1948 بهرسمیت شناخت، قطعنامه شامل دو بخش بود. یک قسمت مربوط به بهرسمیت شناختن اسرائیل بود، اما قسمت دیگر مربوط به تشکیل کشور فلسطین و دادن حق بازگشت به فلسطینیان بود.
پس باید از جامعه جهانی بپرسیم که قسمت دوم قطعنامه چه شد؟ چرا اسرائیل برای بله یا نه گفتن به یک کشور فلسطینی حق وتو دارد؟ این نمیتواند دردست هیچکس دیگری باشد، نه اسرائیل، نه آمریکا یا هیچ طرف دیگری، که مانع اراده و حق فلسطینیان برای داشتن کشور خود شود. چرا باید منتظر باشیم تا اسرائیلیها کشور فلسطین را بپذیرند یا نپذیرند؟
پرسش:به نظر شما چرا جهان غرب این همه سال نادیده گرفتن پاکسازی قومی، ظلم و اشغالگری را انتخاب کرده است؟
پاسخ: فکر میکنم به چند دلیل مختلف مربوط میشود. از یک سو، اسرائیل مسئله بهاصطلاح یهودی را حل میکند. برعکس، یهودیان هرگز در مناطق عرب یا مسلمان مورد آزار و اذیت قرار نگرفتهاند. زمانی که یهودیان در اروپا تحت آزار و اذیت قرار گرفتند، به کشورهای ما آمدند و این از قرن شانزدهم ادامه داشته است.
علاوه بر این، اسرائیل نماینده منافع استعماری غرب است. اسرائیل یک پایگاه نظامی و اقتصادی پیشرفته برای غرب در منطقه است. آنها در اسرائیل سرمایهگذاری میکنند و از آن دفاع میکنند تا منطقه را کنترل کنند.
بالاخره من هم فکر میکنم این وضعیت اسفناک بهخاطر ضعف کشورهای عربی و مسلمان است. اگر آنها میتوانستند منافع غرب را در منطقه بهچالش بگیرند، ممالک غربی اسرائیل را مجبور میکردند که فوراً تشکیل کشور فلسطین را بپذیرد.
از سال 1967، اسرائیل هرگونه امکان تشکیل کشور فلسطینی را از طریق یهودیسازی بیتالمقدس، الحاق کرانهباختری و شهرکسازی تضعیف کرده است. امروز ما بیش از 800000 شهرک نشین داریم که 62 تا 64 درصد از کرانهباختری را کنترل میکنند.
از دنیای غرب فقط چند کلمه زیبا شنیدهایم که میتواند بهروند صلح آسیب برساند. اما در عمل هیچ اقدام جدی برای جلوگیری از این نقض حقوق بینالملل توسط اسرائیل صورت نگرفته است.
پرسش:واکنش اولیه شما به حمله 7 اکتبر چه بود؟
پاسخ: برای من ،7 اکتبر یک اقدام تدافعی بود. من بهعنوان یک ساکن غزه، بهعنوان یک پزشک و بهعنوان وزیر بهداشت، میدانم که رنج فلسطینیان در غزه در نتیجه محاصره اسرائیل چگونه بوده است. بسیاری بهدلیل کمبود غذا و دارو و بهدلیل اینکه از ترک غزه برای جستجوی مراقبت در خارج از کشور منع میشوند، جان خود را از دست میدهند.
بارها در رسانههای غربی، مدتها قبل از 7 اکتبر هشدار دادهایم که وضعیت پایدار نیست. که اگر محاصره برداشته نشود، انفجاری رخ میدهد و آنقدر بزرگ میشود که خود را فراتر از مرزهای فلسطین میبیند.
ما همچنین شاهد تجاوزات و جنایات روزانه علیه مسجدالاقصی توسط شهرکنشینان افراطی اسرائیلی، اخراج فلسطینیان از خانههایشان در بیتالمقدس، شیخ جراح و سایر مناطق و جنایات توسط این شهرکنشینان فاشیست افراطی علیه مردم ما در کرانهباختری بودهایم. این اقدامات وحشیانه خشم زیادی ایجاد کرده است و از این رو ما 7 اکتبر را یک اقدام دفاعی قهرمانانه میبینیم.
پرسش:آیا تفاوتی در گفتمان رسانههای غربی پیرامون اسرائیل از 7 اکتبر مشاهده کردهاید؟ بهعنوان مثال، پیرس مورگان، روزنامهنگار انگلیسی، قبلاً طرفدار اسرائیل بود و اکنون بهشدت از نمایندگان اسرائیل انتقاد میکند.
پاسخ:مردم در سراسر جهان دریافتهاند که رسانههای جریان اصلی با تحریف تصویر آنچه در غزه اتفاق میافتد و پنهان کردن آنچه که هر روز برای فلسطینیها رخ میافتد آنها را فریب داده و آنها را دستکاری کردهاند.
بهلطف رسانههای اجتماعی و کسانی که در غزه حضور دارند، میتوانید آنچه را که در زمان واقعی اتفاق میافتد مشاهده کنید. در ابتدا رسانههای اصلی تبلیغات اسرائیل را پذیرفتند، اما بهدلیل اعتراضات در سراسر جهان و فشار شبکههای اجتماعی - در کنار کشتارهای هولناک و جنونآمیز غیرمنتظره تجاوزات اسرائیل به مردم ما - دیگر نمیتوان آن را پنهان کرد.
این اولین بار در تاریخ است که زنان و کودکان در یک جنگ بیشتر از مردان بهقتل میرسند. فکر میکنم رسانهها جریان اصلی را تحت فشار قرار داده است که تا حدودی تغییر کنند، اما همچنان فکر میکنم که آنها توسط لابی صهیونیستی کنترل میشوند. آنها سعی میکنند از دست دادن مخاطب خود جلوگیری کنند و سعی میکنند متعادل باشند، اما تصمیم گیرندگان در رسانههای جریان اصلی همچنان پشت روایت اسرائیلی هستند.
پرسش:در مورد رویدادهای جشنواره موسیقی در" نووا" چه میتوانید بگویید؟
پاسخ: من فقط میدانم که فرمانده کل گردانهای قسام در اولین ساعات عملیات چهگفته است:
این یک عملیات نظامی است و اهداف ما پایگاهها، مناطق و سربازان نظامی است. ما تلاش کردهایم و موظف هستیم از تلفات غیرنظامیان جلوگیری کنیم.
من همچنین معتقدم و بعداً توسط رسانههای اسرائیلی تأیید شد، اکثر کشته شدگان این جشنواره بر اثر شلیک توپخانه اسرائیل از هوا یا آتش تانک جان باختند. مطابق با دکترین هانیبال، که به ارتش اسرائیل این حق را میدهد که حتی اسرائیلیها را در صورت خطر گروگان گرفتن بکشند.
زمانی که سربازان وارد منطقه شدند و برخی از تاسیسات نظامی را تحت کنترل گرفتند، ارتش و نیروهای امنیتی اسرائیل چنان شوکه شدند که تا چند ساعت نتوانستند واکنشی نشان دهند. به هزاران نفر از نوار غزه که سالها در محاصره بودند، اجازه ورود به این منطقه را داد. بنابراین افرادی در آنجا بودند که اصلاً عضو هیچ یک از گروههای شرکت کننده در عملیات نظامی نبودند.
پرسش: آیا میتوانید بپذیرید اگربگویم ویدیوهایی از افرادی دیدهام که با سربندهای حماس بهسمت غیرنظامیان در جشنواره تیراندازی میکنند، در حالی که آنها در اتومبیلها پنهان شدهاند؟ آیا قبول دارید که تیپهای قسام نیز در آن روز مرتکب جنایات جنگی شدند یا کاملا منکر آن هستید؟
پاسخ: دستورات صریح فرمانده کل قوا مبنی بر عدم حمله به غیرنظامیان، افراد مسن، زنان و کودکان بود. ما همچنین میپذیریم که یک طرف بینالمللی بیطرف بیاید و از منطقه بازدید کند تا کل روند را از هر دو طرف بررسی نماید و ما آمادهایم مسئولیت اقدامات خود را بپذیریم.
و شما در مورد غیرنظامیان صحبت میکنید ... درآخرین ویدیویی که دیدم، غیرنظامیان نبودند بلکه سربازانی بودند، با لباس غیرنظامی. اما آنها سرباز بودند.- سوال هم این است: سالهاست که اسرائیل از فلسطینیها صحبت میکند که خودشان را سپر انسانی میکنند. پس چرا اسرائیل تأسیسات نظامی خود را در داخل کیبوتس خود ساخته است؟ چرا آنها تأسیسات نظامی خود را در مناطق مسکونی اسرائیلیها در اطراف نوار غزه ساختهاند؟
اگر شهرکهای خود را در اطراف پایگاههای نظامی قرار دهید، همانطور که اسرائیل همیشه میگوید، برخی که هدف نیستند، باز هم آسیب خواهند دید، به اصطلاح آسیبهای جانبی.
از سوی دیگر، نمونههای زیادی از فیلمها داریم که نشان میدهد رزمندگان چگونه با غیرنظامیان بهخوبی رفتار کرده و آنها را به خانه هایشان بازگرداندهاند.
پرسش:من هم آن ویدئوها را دیدهام، اما فکر میکنم اگر نواقص کار خود را هم بپذیرید و نمیتوانید تمام سربازان شاخه مسلح خود، تیپهای قسام را کنترل کنید، از احترام بیشتری برخوردار خواهید شد.اینطور نیست؟
پاسخ: کاملا. وهمانطور که گفتم، ما آماده دریافت تحقیقات بیطرف از سوی سازمانملل هستیم که به هر دو طرف گوش میدهد و تمام فیلمها را نگاه میکند، و ما آمادهایم که سربازان خود را پاسخگو کنیم.
اما دوباره. هرج و مرج زیادی وجود داشت، چندین گروه مختلف متخاصم و تعداد زیادی غیرنظامی وجود داشت. اما اگر کسی جرمی مرتکب شده باشد، ما حاضریم پاسخگو باشیم.
پرسش:شما میگویید که غیرنظامیان نیز ازطریق دیواری که شکسته شده از غزه فرار کردهاند و نمیتوانید بدانید آنها چهکردند. آیا وقتی برخی از اسرائیلیها میگویند فلسطینی بیگناه وجود ندارد، مشکلی نیست؟
پاسخ: غیرنظامیان درعملیات شرکت نداشتند. اما اگر 2.3 میلیون نفر را بهمدت 17 سال در یک محاصره بسیار خفقان گروگان نگه دارید، آنها بهدنبال راههایی برای خروج از مزرعه حیوانات و باز کردن زندان خواهند بود.
چگونه میتوان گفت در غزه بیگناه وجود ندارد در حالی که 70 درصد جمعیت غزه کودک هستند و از 30 درصد باقی مانده نیمی از آنها زن هستند؟ 60 درصد از جمعیت غزه زیر 16 سال سن دارند. چگونه میتوانید این افراد را بهخاطر حضور در عملیات نظامی سرزنش کنید؟
همه مردان در شاخه مسلح حماس نیز نیستند. برخی در فتح، PFLP یا جهاد اسلامی هستند و برخی از آنها اصلاً در هیچ جریان سیاسی نیستند. چطور میتوانی چنین چیزی بگویی؟ هم خلاف بشریت و هم با قوانین بینالمللی است
پرسش:مذاکرات صلح اخیر با اسرائیل چگونه است؟
پاسخ:اوایل اردیبهشت پیشنهاد آتشبس را پذیرفتیم و ما آن را علنی اعلام کردیم. متأسفانه اسرائیلیها از پذیرش شهرکسازی که از طریق میانجیگران در قطر مذاکره شد، خودداری کردهاند. اما در عین حال، رئیسجمهور بایدن میگوید که پیشنهاد اسرائیل برای آتشبس وجود دارد و مذاکرات صلح در دست حماس است.
نکته اساسی برای ما این است که آتشبس دائمی برقرار شود که منجر بهعقب نشینی کامل نیروهای اسرائیلی میشود که بهمحاصره پایان میدهد و به همه فلسطینیها اجازه میدهد به خانههای خود بازگردند و تبادل اسرا آغاز میشود.
پرسش: چه تعدادی باید در غزه کشته شوند تا حماس با اسرائیل بهتوافق برسد ؟
پاسخ: این پرسش اشتباه است. شما طوری این سوال را مطرح میکنید که گویی فلسطینیها که خود قربانی هستند، مسبب این وضعیت موجودند. این متجاوز است که باید از او پرسید که چهزمانی حاضر به پذیرش آتشبس دائمی است.
فقط هفت ماه نیست که قربانی تجاوز شدهایم. ما 75 سال است که قربانی قتلعام اسرائیل هستیم. چگونه میتوانیم توافقی را بپذیریم که گروگان اسرائیلی را آزاد کنیم و سپس اسرائیل بتواند دوباره شروع به قتلعام ما بکند؟
اگر با آتشبس موقت موافقت کنیم، به این معناست که به اسرائیل این حق را میدهیم که وقتی آتشبس تمام شد، برگردد و به ما حمله کند و نوار غزه را دوباره محاصره نماید.
پرسش:به نظر شما چرا "سیاستمداران چپ "در جهان غرب بهسختی در مورد صهیونیسم صحبت میکنند اگر چه مقاومت را محکوم نمیکنند؟ بهعنوان مثال، یوناس شوستدت از رهبران "حزب چپ سوئد" در مورد اشغال صحبت میکند اما در مورد صهیونیسم سخنی نمیگوید اما از حماس نیز متنفر است.؟
پاسخ: خیلی ساده است. هر سیاستمدار در غرب میداند که اگر بهصهیونیسم یا اسرائیل حمله کند، یهود ستیز محسوب میشود و همه میدانند که این یک خودکشی سیاسی است.
صهیونیسم یک ایدئولوژی نژادپرستانه است که فقط مربوط به درگیری سیاسی بین اسرائیلیها و فلسطینیها نیست. ما میتوانیم از دولتمردان، پزشکان و وکلای اسرائیل بشنویم که چگونه آنها فلسطینیها را انسان نمیدانند و به خود حق میدهند که همه فلسطینیها از جمله زنان و کودکان را سلاخی کنند.
آخرین تعبیر یهودی ستیزی که اکثر کشورهای اروپایی آن را پذیرفتهاند،سبب میشود که انتقاد از اسرائیل یا سیاستمداران اسرائیلی را نیز بسیار دشوار و خطرناک میکند.
با این حال، من متوجه تغییری شدهام، حداقل در حباب فیلتر خودم، در این که شما اکنون میتوانید ضد صهیونیست باشید بدون اینکه یهودی ستیز خوانده شوید.تغییری رخ داده است. اما هزینه آن بسیار دردناک است. ما فقط برای این تغییر کوچک باید با هزاران جان بیگناه در غزه هزینه کنیم.
پرسش: آیا اصلاً مشکلی با یهودستیزی در فلسطین میبینید؟
پاسخ: ما این مشکل را نداریم. مسیحیان، مسلمانان و یهودیان قرنهاست که در اینجا زندگی میکنند. ما با یهودیت نمیجنگیم، ما علیه اشغالگری، علیه پروژه صهیونیستی میجنگیم.
بحث یهودستیزی نیست، ما هم سامی هستیم. و این ربطی بهیهودیت ندارد. این تعارضی بین اسلام و یهودیت نیست.
ما بارها در باره سیاستمداران راست افراطی در اسرائیل مانند بزالل اسموتریچ و ایتامار بن گویر هشدار دادهایم که تلاش میکنند درگیری سیاسی بین فلسطینیها و قدرت اشغالگر را به یک درگیری مذهبی تبدیل کنند که بسیار خطرناک است. ما از یک نظامی که پشت تانک نشسته است نمیپرسیم چه دین و ملیتی دارد. این پرسش موضوعیتی ندارد بلکه یک راننده تانک است که میخواهد خانههای ما را خراب کند و بچههای ما را بکشد.
ترجمه از سوئدی به فارسی
فعالین حزب کارایران(توفان) در سوئد
***
ادبیات
مارکسیستی به
زبان ساده
ومختصر
آیا جنگ
ملی در دوران
امپریالیسم
امکان پذیر
است؟
«انکار
امکان جنگ ملی
در دوران
امپریالیسم
از لحاظ تئوری
غلط، از لحاظ
تاریخی خطائی
آشکار و در
عمل حاکی از
شوینیسم
اروپایی
است».لنین
بازهممیگوید:
«جنگ
داخلی نیز جنگ
است. هر آنکس
که مبارزه
طبقاتی را
قبول داردنمی
تواند جنگ
داخلی را قبول
نداشته باشد. این
جنگها در
جامعه طبقاتی
ادامه طبیعی
در شرایط معین
ادامه ناگزیر
تکامل و شدت
مبارزه
طبقاتی است.
تمام انقلابات
بزرگ مؤید این
امر است.
انکار جنگهای
داخلی یا بدست
فراموشی
سپردن آنها
به معنی
افتادن در اپورتونیسم
مفرط و
روگردانیدن
از انقلاب
سوسیالیستی
است».
این جنگها
همراه با جنگ
کشور
سوسیالیستی
علیه تجاوز از
خارج، جنگهائی
عادلانه و
انقلابیمیباشد.
باید پیوسته
به پشتیبانی
از آنها
برخاست نه آنکه
در قبال آنها
نقش آتش نشانی
بازی کرد.
بازهم
به منظور از بین
بردن مرزمیان
جنگهای
عادلانه و
انقلابی و
جنگهای
تجاوزکارانه
و
امپریالیستی،
برای مرعوب
ساختن تودههای
مردم از دست
یازیدن به
انقلاب و جنگ
انقلابی،
رویزیونیسم
دست به دامان
سلاح هسته ای می
شود. از یک طرف
اعلاممیدارد
که «امروز هر
جنگی حتی اگر
با جنگ عادی و
غیر هسته ای
آغاز گردد میتواند
به جنگ
هسته ای
تبدیل شود»،
و جنگ هسته ای
سرنوشت بشریت
را در زیر
علامت سؤالمیگذارد،
و از طرف دیگر
این حکم
نادرست را میآورد
که «سلاح هسته
ای خصلت جنگ
را تغییر داده
است» و « بمب
اتمی اصل
طبقاتی نمیشناسد».
مساله
شانتاژ اتمی
و ارعاب تودههای
مردم با سلاح
هسته ای بههیچ
وجه تازگی
ندارد.
امپریالیسم
آمریکا از همان
زمان پرتاب
بمب اتمی بر
هیروشیما و
ناکازاکی
برای بسط و تأمین
تسلط خود بر
سراسر جهان
شانتاژ اتمی
آغاز نمود.
مطبوعات جهان
به حد اشباع
به این کار پرداختند.
رویزیونیسم
اکنون به کمک
آمریکا میشتابد
و از آن هم
جلوترمیرود.
شانتاژ اتمی
درواقع
اخطار به خلقهای
جهان است که
از جای خود
تکان نخورند،
دست از پای
خطا نکنند و
گرنه سرنوشت
بشریت و تمام
دست آوردهای
تاریخی آن بهخطر
خواهند افتاد.
امپریالیسم
آمریکا و رویزیونیسم،
بویژه
رویزیونیسم
شوروی هر دو
دست در دست
یکدیگر خلقها
را از انقلاب میترسانند.
اما آیا
پیدایش سلاح
اتمیمیتواند
خلقها را از
مبارزات و جنگ
انقلابی به
خاطر رهائی از
استعمار و
استثمار باز
دارد؟ آیا با
پیدایش سلاح
اتمی و هسته
ای،
امپریالیسم و
رویزیونیسم
تا ابد بر
جهان حکومت
خواهند کرد،
اسارت خلقهای
جهان جاودان
خواهد گردید؟
آیا با پیدایش
سلاح هسته ای،
جامعه از
تکامل باز
خواهد ایستاد؟
آیا قوانین
تکامل
اجتماعی قوت
خود را از دست
خواهند داد؟
مارکسیسم –
لنینیسم
براین است که
سلاح هسته ای
تغییری در
قانونمندی اجتماع
نمیدهد.
بنابراین
قانونمندیها،
جامعه سرمایهداری،
بر اثر
تضادهای
درونی خود و
بویژه مبارزه
طبقاتی، همچنان
به تکامل خود
ادامه خواهد
داد،
امپریالیسم
راه زوال و
اضمحلال
خواهد پیمود،
انقلابات
سوسیالیستی
همچنان به
وقوع خواهند
پیوست،
سوسیالیسم و
کمونیسم در جهان
پیروز خواهند
گشت، آینده
تابناکی در
برابر جامعه
انسانی گشوده
خواهد شد.
مارکسیسم –
لنینیسم برآن
است که سلاح
هسته ای خصلت
جنگ را دگرگون
نمیسازد،
جنگهای انقلابی
اعم از داخلی
یا ملی ناگزیر
است، نه سلاح
اتمی و نه هیچ
نیروی دیگری
قادر به
جلوگیری از آنها
نیست.
این
اظهار
رویزیونیستها
که «امروز هر
جنگی … به جنگ
هسته ای تبدیلمیشود»
با واقعیت نمیخواند.
از بعد از جنگ
دوم جهانی
تاکنون کمتر
سالی در جهان
بدون جنگ و
تجاوز گذشته
است ولی چنانکه
شاهد آن هستیم
هیچیک از آنها
نه به جنگ
جهانی انجامیده
است و نه به جنگ
هسته ای.
معذالک
رویزیونیسم
هنوز هم لجوجانه
معتقد است که «یا
همزیستی
مسالمت آمیز
و یا جنگ هسته
ای». در حالی که
جهان نه درحال
« همزیستی
مسالمت آمیز»
است و نه در
حال جنگ هسته
ای.
رویزیونیسم این
فرمولهای ضد
مارکسیستی
ضدانقلابی را
برای آن به پیشمیکشد
که از برخاستن
جرقه
انقلابات
ممانعت بعمل
آورد تا بعداً
احتیاجی به
خاموش کردن
شعله جنگ
انقلابی
نداشته باشد.
در این
مورد فقط میتوان
همراه با
رفقای حزب
کمونیست چین
اطمینان
داشت که «اولاً
بشریت است که
سلاح هسته ای
را نابودمیسازد
و نه سلاح
هسته ای بشریت
را؛ ثانیاً
بشریت است که
امپریالیسم
آدمخوار را نابودمیسازد
نه امپریالیسم
بشریت را».
***
پاسخ
به یک پرسش در
فیسبوک
پرسش: با
سلام وعرض
ادب.سئوالی
داشتم در مورد
اینکه آیا
سازمان های
چپ
ازجمله حزب
شما می توانستن اگر
مدارا کنن در
چهارچوب رژیم
پهلوی به بخشی
از خواسته
هایشان
برسند؟ من
وبسیاری
ازاقوام ودوستان
که حتی سابقه
چپ دارند به
همین نظر رسیده
اند که انقلاب
بهمن ضروری
نبود وچپ ها
می توانستند
قدری مدارا
کنند. شخصا
معتقدم که سوسیالیسم
وکمونیسم به این
زودیها بوجود
نخواهد آمد.
امروز باید با
سیستم رقابتی
و بازار آزاد
الگوی غرب به
پیشرفت وتمدن
نائل آئیم. درپایان
می خواهم نظر
شما را در
مورد اختلاف
ایران و
آمریکا به
پرسم.آمريكا از
رژيم جمهوري
اسلامي چه مي
خواهد و دلیل
اینهمه فشار
ودعوا چه می
باشد؟ آیا
اختلافات
ایران
وآمریکا جدی
است وبه ایران
حمله خواهد
شد؟یا اینکه
هرچه هست با
آقای پزشکیان
که قدری ملایم
است حل خواهد
شد؟ از
جوابتان
متشکرم. امضا،
سارا.حمیدی.مشهد
پاسخ:دوست
عزيز ،شما
پرسشی طرح
کرده اید وخود
بدان پاسخ
داده اید.بنظر
می رسد اساسا
مخالف انقلابيد
،براین
تصورید که
انقلاب با
فرمان اين شخص
و يا آن شخص
آغاز ميشود و
مردم بي دليل
و متاثر از
اين فرد و يا
گروه دست به
انقلاب می
زنند!!!؟
آنوقت نتايج
شكست انقلاب
رامورد قضاوت
قرار
ميدهيدوبه
نكوهش انقلاب
وانقلابيون
می پردازید !
انقلاب
قرار بود به
دمكراسي و
كرامت انساني
برسد اما شكست
خورد و بسیاری
ازجوانان
پرامید سرخورده
و مايوس شده
اند. برخی
ازآنها در
شرایط کنونی
واوضاع
ناهنجار
سیاسی نگاه به
عقب دارند ،يعني
ارتجاع و
ازاحياي نظم
گذشته به دفاع
برخاسته اند.
این افراد
متاثر ازاين
شكست موقتی شيفته
نظام سرمايه
داري غربي و
امپرياليسم شده
اند و فاقد
هرگونه
اعتقاد و
آرمان براي
برانداختن
سلطه استثمار
و نظام برده
گي يك درصدي هستند و
آن را نيز
جاوداني مي
پندارند.
متاسفانه
نگاه شما به
تاريخ بشري
معطوف و محدود
به شكستهای
موقتی
انقلابات
معاصر است
.همه مسائل
ايران و جهان
را دراين چهار
چوب و پذيرش
نظم جهاني
سرمايه داری
مي بينيد.این
فقط شما
نیستید که به
چنین تفکری
رسیده
اید.همين تفكر
نهيليستي در
بين چپ هاي
سابق دراروپا و
جهان وجود
دارد و اينها
همه محصول
سرخوردگي از
شكستهاي
موقتي
سوسياليسم
است .اما اگر
تاريخ را ايستا
نبينيم و از
منظر اقتصاد
سياسي و
ماترياليسم
تاريخي
به تحليل و
قضاوت
بنشينيم
آنوقت در
خواهيم يافت
كه نظم سرمايه
داري روزي فرو
خواهد افتاد و
جهان بسوي نفي
استثمار و
استقرارنظام
نويني رهنمون
میشود .راهي
جز برانداختن
نظم يك درصد ي
پيش روي
خلقهاي جهان
نيست و اين
امر ناشی از
تضادهاي
دروني و عيني اين
نظام است كه
موجب
انقلابات ديگري
خواهد شد وچه
ما بخواهیم يا نخواهیم
!!گذاراز يك
جامعه كهن ،يك
مناسبات
پوسيده كه درآن
تضاد شيوه
توليدي و
نيروهاي
مولده به
پایان خط
رسيده است ،
محتوم است
،خارج از
اراده و ذهن
ما و شما صورت
گرفته و خواهد
گرفت .نظام
سرمايه داري
بايد جايش را
به سوسياليسم
دهد ،حتا اگر
سرمایه داری
ميليونها
كشتار كند و
اين امر صدها
سال به درازا
بكشد.
نباید
فراموش کرد که
رژیم جمهوری اسلامی
محصول رژیم
استبدادی
ووابسته
پهلوی است که
با کودتای
آمریکایی
وقلع وقمع
نیروهای چپ،
سکولار ودمکرات
به قدرت رسید
.همدستان شاه
روحانیونی نظیر
آیت الله
کاشانیها
وولگردها
ولمپنهایی
نظیر شعبان
جعفری معروف
به شعبا بیمخ
بودند. درصد بیسوادی
دردوره
پایانی رژیم
شاه،
بین 67 تا 68 درصد
بود. ازآزادی
بیان
ومطبوعات
واحزاب واجتماعات
خبری نبود وهر
جنبده ای را
بازداشت و به
بند می
کشیدند.
انقلاب
بهمن برآمدی
علیه چنین نظم
عقب مانده ای
بود وبدرستی
شاه ورژیمش را
هدف گرفته
بود. انقلاب
برای بهبود شرایط
زندگی مردم و
آزادی
ودمکراسی و
استقلال بود
ونه استبداد
مذهبی وگسترش
فساد وتباهی
.علل شکست
انقلاب را
باید در ضعف
نیروهای آگاه
بویژه حزب
طبقه کارگر که
همواره مورد
سرکوب وپیگرد
رژیم ارتجاعی
پهلوی بودند
دید.ازاین روی
هر انقلابی که
رهبری صحیح
وانقلابی
نداشته باشد
مورد دستبرد
نیروهای
واپسگرا
قرارخواهد
گرفت ودچار
شکست خواهد
شد.درمبارزه
اجتماعی
پیروزی و شکست
وجود خواهد
داشت اما
سرانجام
خلقهای
پیروزخواهند
شد وجامعه را
به جلوسوق
خواهند
داد.امیدواریم
بیشتر تعمق
کنید و درافکارتان
تجدید نظر
نمائید.موفق
باشید.
درمورد
اینکه آمريكا از
رژيم جمهوری
اسلامی چه می
خواهد بطور
مختصر رژیم
باید تمام
سیاستهای
منطقهای و
تجاوزات
آمریکا را بهپذیرد
و به متحد او
بدل شود، تا
دست از سر او
بردارد. تازه
تضمینی نیست
که دست از سرش
بردارد و وی
را به سرنوشت
سرهنگ معمر
قذافی دچار
نسازد. مشوقان
و مدعیان چنین
سیاستی، مبلغ
تسلیم و خیانت
ملیاند. برای
این عده آینده
روشنی جز
سرسپردگی برای
امپریالیسم
متصور نیست.
اما این را هر
انسان عاقل و
آگاهی دانسته
است با وجود
استقرار یک
رژیم
دمکراتیک، که
به حقوق مردم
احترام میگذارد
و مدافع حقوق
بشر و زحمتکشان
است، فشار
امپریالیسم
بر ایران نه
تنها کاهش نمییابد،
بلکه با هزار
ترفند و توطئه
افزایش مییابد.
زیرا سرمایه
مالی به دنبال
سیادت است و نه
آزادی ملت و
احترام به
استقلال و
دمکراسی.
بنظر ما علت
بحران کنونی و
فشارهای
آمریکا وتشدید
تحریمها
جدید علیه
ایران ناشی
ازسیاست
خارجی ایران
نیست و در
گذشته هم به
علت سیاست
هستهای
ایران نبود.
رژیم جمهوری
اسلامی ایران
باید نفت و
گاز و بازار و
منابع طبیعی
خود را تحویل
انحصارات
آمریکا دهد،
به طور کلی
باید پیرو سیاست
راهبردی
امپریالیسم
آمریکا علیه
چین و روسیه
در نزاع منطقهای
و جهانی گردد،
در غیر این
صورت باید
برود. ایران
باید به
پایگاه نظامی
آمریکا و ناتو
برای محاصره
روسیه و پرشی
برای دستاندازی
در مناطق تحت
نفوذ روسیه
باشد.ازاين روي
ايران مانع
تحقق چنين
سياستي است و
بايد برود.إمريكا
باچيره شدن بر
ايران گام
مهمي در تحقق
سياستهاي
راهبري خود و
اعمال هژموني
بر ساير رقبا بر
مي دارد.اين
مانع همانند
موانعي در
ليبي وعراق و
يا أفغانستان
و ...بايد
برافتد.
درشرایط
کنونی احتمال
تجاوز مستقیم
نظامی به
ایران
بسیار ضعیف
است ، زیرا آمریکا
خود دچار
بحران شدیدی
است وتضادهای
کنونی با
روسیه وچین و
اوضاع ناآرام
منطقه امکان
حمله نظامی به
ایران را
منتفی می
سازد. اما این
بدان معنا نیست
که آمریکا
آرام بگیرد
ودرجهت
محاصره وتضعیف
رژیم و یا
تقویت بخشی از
اپوزیسیون
خودفروخته
سیاسی نکوشد.
آمریکا با
تحریم
اقتصادی وخروج
ازبرجام به
آشفتگی وشورشهای
احتمالی در
درون ایران
چشم دوخته
بود. اما
نباید ازاین
مسئله غافل
بود که رژیم
جمهوری
اسلامی از مردم
ایران بیشتر
می ترسد تا از
نیروی خارجی.
ازاین روی
همواره تمایل
به کنار آمدن
ودادن امتیاز
بیشتر به
آمریکا
ودشمنان
خارجی داشته است
تا وارد شدن
در جنگ و یا
بستن تنگه هرمز!
رژیمی که به
مردمش متکی
نباشد دست به
هر خیانتی
برای بقایش
خواهد زد و
جمهوری
اسلامی تا کنونی
چنین کرده
است. انتخاب مسعود
پزشکیان
بعنوان رییس
جمهور و نرمشی
که او در رقابت
انتخابات
اخیر به راه
انداخته است
مورد توجه غرب
قرار خواهد
گرفت. اما
پزشکیان کاره
ای نیست.
سیاست
راهبردی رژیم
را رهبری
جمهوری اسلامی
تعیین می کند
و پزشکیان
باید ازآن
پیروی کند.غرب
می داند که
پزشکیان مهره
جمهوری اسلامی
است وتوان
محدودی
درپیشبرد
سیاست بین المللی
دارد.حتی اگر
پزشکیان تا
حدودی در
سیاست بین
المللی نرمش
به خرج دهد اما
آمریکا دست از
سر رژیم بر
نمی دارد و با
توسل به تشدید
تحریم و
فشارهای
خارجی می کوشد
ایران را از
جبهه چین
وروسیه
جداسازد وطرح
جاده ابریشم
که گذار به
نظم چند قطبی
درجهان است را به شکست
بکشاند. موفق
باشید
***
پرسش:
سلام به دست
اندرکاران
حزب توفان وبه
شما خسته
نباشید می
گویم .رژیم
اسلامی
ایران
برای توجیه
اعدامهایش
اعدام در دیگر
کشورها بخصوص
امریکا را مطرح
میکند. ما
انسانها
برای رسیدن به
تمدن و تکامل
از اندیشه،
نیرو و
امکانات
یکدیگر سود میبریم،
اگر بنا باشد
که یکدیگررا
با کشتن از
بین ببریم، به
سرنوشت دیگرجانداران
که بطورغریزی
زیست دارند
(با نزدیک شدن
زمین به
خورشید در
حرارت زیاد
خاکستر شدن)
دچار خواهیم
شد. بنظر من
انسان با غرق
شدن در تنفر و
نفرت از
همنوع، از
انسانیت خارج
و یکدیگر را
به هلاکت میرسانند.
با تشکر.امضا
محفوظ. تهران
پاسخ:
دوست گرامی،
ضمن تشکراز
پرسشتان،از
نظر حزب ما
انساندوستی
با
توهم داشتن و
دردنیای ارزوئی
زندگی کردن
فرق دارد. تا
در جهان ستم
دراشکال
طبقاتی
وغیروهست
اعدام بر نمی
افتد و ما باید
این حقیقت را
به مردم
بگوییم درست
اشاره کردید
دوست عزیز شما
اگر آزادی و
استقلال و
عدالت
اجتماعی بدست
بیاورید باید
آنها را بهر
قیمت حتی با
قهر حفظ کنید.
وگرنه همون
آدمهائیکه
مخالف آزای و
عدالت
اجتماعی و
استقلال هستند
می آیند و
دوباره همه را
ازشما می
گیرند. کودتای
28 مرداد با کمک
انگلستانی که
مخالف اعدام
است و آمریکا
انجام شد.
رژیم جعلی
وصهیونیستی
اسرائیل در
"کشورش"
اعدام نیست و
لی فلسطینیها
را دستجمعی می
کشد.یعنی
اعدام جمعی می
کند.درطول 9
ماه اخیر طبق
روزنامه
معتبر لنست 186000
نفر فلسطینی
توسط اسرائیل
بطور جمعی
کشته شدند.
همین کار را
آلمانها که
در کشورشان
اعدام نیست یا
کانادائیها
و هلندیها و
دانمارکی ها
در عراق و
افغانستان
ولیبی کرده ومی
کنند. می
بینید چقدر
این دولت ها
که پرچم
لغواعدام را
برافراشتند
ریاکارند. خطابه
های ضد
اعدامشان
ازبسیاری چپ
های لیبرال
وطنی بهتر
است.با عرض
پوزش، شما
متاسفانه در
دنیای واقعی
زندگی نمی
کنید وبا
موعظه می
خواهید مردم
را درمقابل
غارتگران روح
انسانی خلع
سلاح کنید و
اسمش را
بگذارید
انسانیت. جمهوری
اسلامی ادمکشیش
به امریکا ربط
ندارد و
ادمکشی
امریکا هم مربوط
به اسلام نیست
آنها در همه
جهان ادم میکشند
چون منافعشان
ایجاب می کند
و این منافع
تمامی ندارد.
در
کار کارزار ضد
اعدام مغلطه
نباید کرد.
فرق است میان
جرمهای عادی
و خیانت به یک
ملت، به یک
کشور، به بشریت.
جنایتکاران
جنگی نظیر
هیتلرها، جرج
بوش ها، آریل
شارون ها
ونتانیاهو ها
... باید مجازات
شوند. تا
زمانیکه این
افراد مجازات
نشوند وجدان
بشریت معذب
باقی می ماند.
از
برای این همه
خائن بود یک
دار کم
پرکنید!
این پهن میدان
را ز چوب
دارها
دارها
چون شد بپا با
دست کین بالا
کشید
بر
سر دارها
سالارها
سردارها
نقل
از شاعر
انقلابی
ایران فرخی
یزدی که بدست رضا
شاه به قتل
رسید
حزب
ما مخالف
اعدام است ولی به
بهانه مخالفت
با اعدامِ
افراد
جداگانه، اعدامهای
دستجمعی
میلیونها
انسان را در
نوار غزه، در
عراق،
افغانستان،
یوگسلاوی در
ابو غریب و
اوین و کهریزک
مورد تائید
قرار نمی دهد.
ما
مخالف
اعدامیم ولی
در عین حال از
آن مخالف اعدامی
که با اعدام
یک نفر
احساساتش جریحه
دار میشود اما
در اثر اعدام
ها و کشتار جمعی
و قتل عام ملت
ها در یک سخن
اعدام
دستجمعی ککش
هم نمی گزد
شدیدا مبارزه
می کنیم.
بشر
دوستی که ما و
انساندوستان
واقعی به آن
اعتقاد داریم
تاریخی و برای
ریشه کن کردن
بنیادی اعدام
است، موهومی
نیست،
فریبکارانه
نیست، مانند
پیروزی است که
آن را باید
کشان کشان
بدست آورد و
نه اینکه مردم
را خواب کرد و
برایشان لالایی
خواند که مد
روز شده است.
بورژوازی
که سرکوبگر
خلقها و
طبقات فرودست
جامعه است و
از تمام
امکانات قهر
خود برای حفظ
مناسبات مورد
نیازش استفاده
میکند برای
تحقیر قهر به
یک جنگ روانی
و تبلیغاتی
دست میزند تا
مخالفان خود
را از توسل به
قهر انقلابی
باز دارد.
آنها در این
مبارزه خود را
«انساندوست» و
مخالف را
خشونتگرا و
خونخوار جا میزنند
تا وضعیت برتر
خود را طبیعتا
حفظ کنند. این
وصف حال
شغالگران
صهیونیست است
که سرزمین و
خانههای
فلسطینیها
را با خشونت و
قهر اشغال
کردهاند و از
صلح و عدم
توسل به قهر
حرف میزنند.
ترور خویش را
مستقر ساختهاند
و هر مقاومتی
را با برچسب
تروریسم
محکوم میکنند.
در این فضای
ریاکارانه و
آلوده بخشی از
اپوزیسیون
ایران با این
ستمگران
همدست شده و در
مذمت مجازات
اعدام که در
واقع قهر و
سرکوب طبقات حاکمه
است همکاری
روانی و
تبلیغاتی میکند. یکی از
این ممالک
دموکرات و مهد
حقوق بشر کشور
فرانسه است.
جنایاتی که
این
امپریالیسم
در آسیای جنوب
شرقی و آفریقا
نموده است موی
را بر بدن
انسان راست میکند. شاید
هنوز نسلی در
قید حیات باشد
که جنایات این
امپریالیسم
را در نیمه
دوم قرن بیشتم
در الجزایر به
یاد داشته
باشد.
اعدام
عملی زشت، قتل
عمد و مجازاتی
غیرانسانی
است. از این
توصیف چنین
درک میگردد
که نباید به
عمد با مجوز و
یا بدون مجوزِ
دولتی انسانی
را که حق حیات
دارد به قتل
رسانید. نابودی
و قتل یک
انسان در نفس
خود عملی شنیع
و غیرقابل
قبول است، حال
میخواهد این
امر با دستور
دولت و یا
بدون دستور دولت
صورت گرفته
باشد. این
دولت میتواند
جمهوری
اسلامی باشد و
یا ایالات
متحده آمریکا.
در تبلیغات ضد
مجازات اعدام
ازنظر دور میافتد
که این مجازات
تنها به
مناسبات حاکم
سرمایهداری
و یا به دوران
روی کار آمدن
دودمان پهلوی
و یا جمهوری
سلامی ربطی
ندارد. اعدام
از زمان بردهداری
نیز وجود
داشته است و
یک معضل
اجتماعی است و
همواره در طی
تاریخ به
تناسب وضعیت
اقتصادی و
سیاسی جامعه
شامل بزههای
گوناگون میشده
است. جرمی که
در یک دوره،
مجازات اعدام
را به همراه
داشته، در
دوره دیگری
فقط با زندان
و یا قصاص
کمتری پاسخ
درخور مییافته
است.....
برایتان
موفقیت آرزو
داریم.با ما
درتماس باشید
.
***
رئیس دفتر
سیاسی سازمان
مقاومت حماس
در تهران ترور
شد. این ترور جنایتکارانه
را بشدت محکوم
می کنیم.
اسماعیل
هنیه رهبر
سازمان حماس
که برای مراسم
تحلیف رئیس
جمهوری به
ایران آمده
بود در یکی از
اقامتگاههای
ویژه
جانبازان در
شمال تهران با
اصابت پرتابه
ای از هوا
ترور شد.
این ترور
جنایتکارانه
یک روز پس از
حمله هوایی
رژیم صهیونیستی
اسرائیل به
جنوب بیروت رخ
داد و بی تردید
با همکاری
امپریالیسم
آمریکا صورت
گرفته است:
یکم: قبل از هر چیز
ترور
جنایتکارانه
هنیه در تهران
یک رسوایی
امنیتی برای
جمهوری
اسلامی است واین
اقدام
باردیگر نشان
می دهد که
عوامل صهیونیسم
درایران از
نفوذ چشم گیری
بر خوردارند.
دوم: این ترور
بزدلانه نشان
از ضعف رژیم
صهیونیستی
اسرائیل است
که پس از ١٠
ماه در جنگ
علیه جنبش
مقاومت حماس
هیچ دستآوردی
نداشته و با
شکست
مفتضحانه ای
رویرو شده است.
عملیات ترور
در تهران و
بیروت یک
پیروزی کوتاه
مدت وغذای
موقتی برای
افکار عمومی
اسرائیل
وفرار
نتانیاهو از
بحران داخلی است.
سوم:ترور در
تهران و بیروت
بدون هماهنگی
آمریکا ممکن
نبوده است.
هدف ازاین
ترور درسباست
کلان درهم
کوبیدن جنبش
مقاومت حزب
الله لبنان
درجنگی
نابرابر،
تضعیف محور
مقاومت و
سرانجام تضعیف
و مهار ایران
است.
رژیم صهیونیستی
اسرائیل
درشرایط
کنونی و شکست
در غزه راهی
جز گسترش جنگ
درمنطقه
وانحراف
افکارعمومی از
باتلاقی که در
آن گرفتار
آمده است نمی
بیند. پرسش
این است آیا
امپریالیسم
آمریکا
درشرایط
کنونی امکان
شرکت در چنین
جنگ احتمالی و
بزرگ منطقه ای
را داراست ؟
پاسخ منفی
است. آمریکا
به دلایل
داخلی و بین
المللی فاقد
چنین توانی
است و از
فراگیر شدن
جنگ درمنطقه
پرهیز خواهد
کرد. اقدامات
کنونی در
بیروت و تهران
فقط برای
ترمیم شکست
اسرائیل در
غزه و منطقه و
پوشاندن ضعف
کل قدرتهای
غربی
دراوکراین
ودر صحنه جهان
است
اطلاعیه
حزب
کارایران(توفان)
10مرداد
ماه 1403
حقی
به عنوان حق
اشغال وجود
ندارد،
اسرائیل رژیم
صهیونیستی، کودک
کش، جنایتکار
واشغالگر است