منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران

و

 تلاشهای تفرقه افکنانه « کمیته هماهنگی »

 

به مناسبت سی و یکمین سالگرد انقلاب بهمن 57 چهار سندیکا و اتحادیه مستقل کارگری با تاکید بر نقش تعیین کننده طبقه کارگر در برچیده شدن حکومت استبدادی و ستم و خفقان سلطنتی و آرزو و امید های کارگران و زحمتکشان که بعد از سی و یکسال به یاس تبدیل شده و امروز جز فقر و بدبختی و ، بیکاری و دستمزد زیر خط فقر ، طرح قطع یارانه ها و درماندگی میلیونها کارگر و مزد بگیر برای زندگی آنها بر جای نمانده است ؛ با طرح خواستهای حداقلی کارگران و زحمتکشان یکبار دیگر مانند کارگران صنعت نفت در مقطعی حساس از مبارزات آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری مردم ایران پرچم مبارزاتی

خود را که بیان کننده خواست اکثریت مطلق جامعه است می افرازد.

 تشکلهای سندیکائی خواستهای حداقلی خود را به شرح زیر اعلام می کنند.

1- به رسمیت شناخته شدن بی قید و شرط ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، تجمع، آزادی بیان، مطبوعات و تحزب

۲- لغو فوری مجازات اعدام و آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه فعالین کارگری و دیگر جنبش‌های اجتماعی از زندان

۳ – افزایش فوری حداقل دستمزدها بر اساس اعلام نظرخود کارگران از طریق نمایندگان منتخب آن‌ها در مجامع عمومی کارگری

۴- طرح هدفمند کردن یارانه ها باید متوقف و دستمزدهای معوقه کارگران باید فورا” و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت گردد

۵-  تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزد بگیران، لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء، برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیطهای کار و تدوین و تصویب قانون کار جدید با دخالت مستقیم نمایندهای منتخب مجامع عمومی کارگران

۶- اخراج و بیکار سازی کارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی کسانی که بیکار شده اند و یا به سن اشتغال رسیده و آماده به کار هستند باید تا زمان اشتغال به کار از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی برخوردار شوند

۷- لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی

۸- برخورداری تمامی بازنشستگان از یک زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت مستمری بازنشستگان و بهره‌مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی

۹- تمامی کودکان باید جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین، نوع جنسیت و وابستگی‌های ملی و ن‍‍ژادی و مذهبی از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یکسان  و رایگانی برخوردار شوند

۱۰- اول ماه مه باید تعطیل رسمی اعلام گردد و در تقویم رسمی کشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی گردد

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه

اتحادیه آزاد کارگران ایران

انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه

۲۱ بهمن ماه  ۱۳۸۸

* * *

امروز وظیفه همه نیروهای آزادیخواه و مترقی و مردمی این است که با تمام قدرت ضمن دفاع از وحدت و همبستگی کارگران و زحمتکشان ، خواستهای پایه ای مطرح شده در این منشور را در مبارزات روزمره خود و در تمام اجتماعات و تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات و راهپیمائی ها مطرح کنند و به این وسیله بثمر رسیدن مبارزات ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه خود را تضمین کنند.

 

بعد از انتشار منشور خواستهای حداقلی طبقه کارکر مطلبی تحت عنوان" تقلیل مطالبات پایه ای کارگران توسط چهار تشکل سندیکائی" توسط گروهی که خود را « کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری » می نامد، از موضعی آنارشیستی و کودکانه ، ضمن تبلیغ علیه اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری و تلاش در جهت تفرقه افکنی در صفوف کارگران و زحمتکشان به ایفای نقش واقعی خود به عنوان اسب تروای ارتجاع حاکم با نقاب ماوراء چپ می پردازد.

این چپ های قلابی که در جریان اعتصاب کارگران لاستیک سازی البرز در مهر ماه سال قبل خواستار تصرف و اعلام مالکیت کارخانه توسط شورای انقلابی و ضد سرمایه داری بودند و می خواستند با اداره پیروزمندانه کارخانه و لغو کار مزدی در لاستیک سازی البرز آن هم زیر سایه جمهوری اسلامی حاکمیت شورائی کارگری برقرار کنند ؛ اینبار نیز با مغلطه کردن در مفهوم اتحادیه و شورا و وظایف متفاوت و جایگاه آنها و تبلیغ رفرمیست بودن سندیکا و اتحادیه  مجددآ با خیالپردازی های کودکانه و آنارشیستی می خواهند در صفوف کارگران تفرقه افکنده و آنها را دنبال نخود سیاه " شورا "  فرستاده و یا در واقع به بی عملی بکشانند.

مارکس در باره اتحادیه های کارگری نوشت :

" اتحادیه تشکیلات حقیقی پرولتاریا است که به وسیله آن مبارزات روزانه و دائم خود را علیه سرمایه داران ادامه می دهد. اتحادیه برای کارگران مکتب مبارزه است. "

اتحادیه کارگری یک تجمع صنفی کارگران است. کارگران صنوف متعدد مانند صنایع فلز کاری ، ساختمانی ، معادن ، حمل و نقل و... هر کدام بر اساس منافع اقتصادی و ویژگیهای حرفه ای ، اتحادیه صنف خویش را دائر کرده تا بتوانند متحدا از حقوق خویش در مقابل کارفرمایان و دولت متحد آن دفاع کنند. کارگران در این تجمع می فهمند یکدست صدا ندارد و باید کارگران را برای کسب حقوق خویش جلب نمود . 8 ساعت کار روزانه ، بیمه بازنشستگی ، بیمه درمانی ، بیمه معلولیت ناشی از کار ، ارتقاء متناسب حقوق با افزایش سطح گرانی زندگی و تورم ، پرداخت دستمزد در زمان بیماری ، ممانعت از اخراج کارگران ؛ همه و همه از نتایج کار دستجمعی کارگران در اتحادیه های خود آنهاست. این مبارزه متحد همیشه در چارچوب مناسبات سرمایه داری باقی می ماند و به مصالحه با سرمایه داران و دولت می انجامد. هدف از مصالحه کنار آمدن با استثمارگران در شرایط مناسب تر است. چپ روها فکر می کنند که هر اعتصابی باید به انقلاب برسد. آنها سازش با کارفرما را در خاتمه هر اعتصاب در شرایطی که تمام خواستها و یا حتی بخش عمده ای از خواستهای کارگران برآورده شده است را " گاوبندی " و " سازش گندیده " با بهره کشان می نامند حال آنکه دستآورد هر اعتصاب کارگری وابسته به درجه فشار کارگران به سرمایه داران ، توانائی ادامه اعتصاب ، ایجاد موج همبستگی در میان سایر کارگران و مردم.. می باشد. پیروزی را باید کشان کشان آورد. اعتصاب الزاما با پیروزی همراه نیست. در یک شرایط نا مناسب ، اعتصاب می تواند بشدت شکست بخورد و به ایجاد موج نا امیدی در عناصر کارگری و سرخوردگی در عناصر نا استوار منجر شود. این است که برای پیروزی اعتصاب باید آنرا از قبل تدارک دید . سازمان سراسری اتحادیه های کارگری که کلیه این تشکل های صنوف گوناگون را در بر بگیرد یکی از سلاحهای برنده کارگران در تضمین مداومت اعتصاب ، برد تبلیغاتی و بسیج نیروی همبستگی است.

 

شوراها تنها سازمانهای کسب قدرت سیاسی هستند. برای آن تجمع می کنند که بتوانند قدرت سیاسی را به کف گیرند و محصول شرایط دوران انقلاب است و در اوج مبارزات کارگری با هدف کنترل و مدیریت و اعمال قدرت طبقاتی تشکیل می شود . کنگره شوراها دلتمردان را برای اداره کشور انتخاب می کند . کنگره شوراها حزب نیست ، کنگره نمایندگان منتخب مردم است که نماینده اکثریت جامعه را تشکیل می دهد.

شورا و سندیکا علیرغم اینکه هر دو از جمله تشکل های کارگری هستند ، اولی رکن حکومتی و برای کسب قدرت سیاسی و تغییر بنیادی جامعه است و دیگری تنها برای بهبود شرایط زندگی در چهارچوب مناسبات حاکم سرمایه داری در ممالک سرمایه داری است و هدفش کسب قدرت سیاسی نیست. نه تنها نباید این دو شکل سازمانی را با یکدیگر عوضی گرفت بلکه مجاز نیست که ماهیت آن را یکی کرد و وظایف مستقل آنها را در هم ریخت و از آن ملغمه ای ساخت که زیانش تا به امروز گریبان جنبش انقلابی ایران را گرفته است.

 شوراها بدون رهبری حزب پرولتری، حزب مارکسیست لنینیست، فرجامی جز شکست ندارند و دیر یا زود به چرخ دنده بورژوازی تبدیل خواهند شد. طبقه کارگر به حزب خود به ستاد فرماندهی خود برای جنگیدن نیاز دارد. حزب به طبقه کارگر هویت طبقاتی می دهد و وی را آگاهانه در مبارزه بغرنج طبقاتی در مسیر درست به حرکت در می آورد. تئوریهای ارتجاعی “بی حزبی“ از سرکوبهای رژیم جمهوری اسلامی خطرناکتر است. زیرا این تئوریها طبقه کارگر و پیروان راه وی را از نظر فکری و عقیدتی خلع سلاح می کند. در حالیکه کشتار رژیمهای فاشیستی که اقدامی فیزیکی است کافی نیست تا از رشد دائمی حزب جلوگیری کند. مبارزه تخریبی عقیدتی عنصر آگاه را فلج می کند و آب به آسیاب همان سرکوب فیزیکی می ریزد. باین جهت باید با ضد حزبیها، با آنارکو سندیکالیستها، با تروتسکیستها و همه دشمنان ریزو درشت جنبش کارگری با پرچم حزبیت مبارزه کرد. کارگران باید صفوف خود را از افکار مغشوش آنارشیستها  پاکیزه کنند و تلاش کنند دامنه اتحادیه های کارگری توسعه یابد و شعاراتحاد طبقاتی همه کارگران برای تحقق حقوق حداقل صنفی سیاسی و مطالبات دمکراتیک برجسته گردد. تنها دراین صورت است که می توان شرایط  پیروزی وپیشروی کارگران را فراهم نمود. جز این نیزراه دیگری متصورنیست.

نقل از توفان الکترونیکی شماره 44 اسفند 88 نشریه الکترونیکی حزب کارایران

www.toufan.org

toufan@toufan.org