سوء استفاده از فضای « مهاجرت »!

برای توجیه تجاوز و تدارک جنگ

 

سخن برسر یک بازی استعماری دیرآشنا برای خالی کردن بعضی مناطق در شرایط اضطراری، برسر صنعت رسوای « آواره سازی، مهاجر تراشی »! با تحریک و تهدید و تحریم و تجاوز، ویرانگری و تخریب بنام « آزادی »! صدور مرگ، ستیز مذهبی، اقتصاد تروریستی بسیاق هیتلر و شرکاء در سده منقضی برای کنترل انحصاری منابع طبیعی، ذخائر انرژی در مناطق « خالی »!  غارت دارائی و اموال خلق های آواره، مصادره دستاوردهای مادی و معنوی ملت های سرگردان، قربانیان دمکراسی ناب افلاطونی است. خیر خواهی تهوع آور میراث خواران استعمار کهن، دلسوزی مضحک ناتوچی ها برای آوارگان سوری و عراقی و افغانی و لیبیائی... حرف مفت است. اعتراف کشیشان سوری و عراقی می رساند که کوچ جمعی مسیحیان از خاورمیانه طرح امپریالیسم آمریکا و شرکاء بود. سابقه ننگین این بازی استعماری – مذهبی دنباله دار در بالکان و آسیای صغیر و خاورمیانه، موضوع توافق « محرمانه »! میان انگلستان و فرانسه و روسیه تزاری برسر تجزیه و تقسیم سرزمین گل و گشاد امپراتوری عثمانی قابل انکار نیست، به پیش از جنگ اول جهانی باز می گردد. تا ابد که نمی توان دروغ گفت، حقایق آشکار را ماستمالی کرد، موهوم بخورد افکار عمومی داد. استعمال قهر برای حل و فصل مسائل اقتصادی و اجتماعی، ماجراجوئی نظامی و جنگ افروزی،  بازار گشائی زوری، امروز مثل دیروز، حکایت از استیصال بورژوآزی دارد. تابع الزامات سرمایه، مالی و صنعتی و تجاری در شرایط اضطراری است. بوی جنگ به مشام می رسد، جنگی بزرگ برای کنترل انحصاری منابع مواد خام، ذخائر انرژی، بخاطر تسلط بر تولید و بازرگانی جهان معاصر. فراموش نکنیم که استراتژی « نظم نوین جهانی »! طرح تکمیلی و اشغالگرانه « خاورمیانه بزرگ »! هنوز هم در دستور کار کاخ سفید قرار دارد. چون تحقق جهانسالاری صوری امپریالیسم آمریکا – بدون سرکوب تمام خلق های « یاغی »! اشغال تمام کشورهای « مزاحم »! بدون کنترل انحصاری تنگه استراتژیک هرمز در خلیج فارس، تسلط قبلی بر خاورمیانه بزرگ، منطقه ای که بیش از 60 تا 70 درصد از نفت و گاز مصرفی جهان سرمایه داری را تامین می کند، اصلا قابل تصور نیست. مگر قرار نبود که عراق 200 سال به عقب کشیده شود – به عهد چپاول و غارتگری، قتل و کشتار جمعی، ستیز قومی و قبیله ای و مذهبی، ترور و آدم ربائی در ملاء عام...      

سرنوشت غم انگیز یوگسلاوی و سومالی و عراق و افغانستان و لیبی و مالی... موقعیت کنونی سوریه و لبنان و فلسطین... نشان می دهد که غرب ( آمریکا و اتحادیه اروپا ) احتیاج به نوعی توحش دارد تا بتواند خود را « متمدن قالب کند »! احتیاج مبرمی به تروریسم « اسلامی »! گروههای القاعده و داعش... دارد تا برتر بماند. سروری داشته باشد. پای ساختن « نژادی پست، آماده هر مشقتی »! نوعی انسان « ذلیل و حقیر، آواره و گرسنه و بی مقدار »! شکار نیروی کار، نیروئی رام و مطیع و ارزان برای تسهیل برده سازی و برده فروشی، تجارت « مهاجر داوطلب »! در جهان سرمایه داری در میان است – مسبب آوارگی کارگران « خارجی »! کوچ های میلیونی، فرار جمعی « لاعلاجان »! از مناطق ویران و آشفته و نا امن، از آفریقا و آسیا در دوران معاصر. محرک خانه بدوشی مردم، استیصال اهالی در ممالک نفت خیز، کشورهای نشاندار خاورمیانه، هجوم فعلی آوارگان سوری و عراقی و افغانی و لیبیائی و لبنانی و فلسطینی... بسمت اتحادیه اروپا. تا کور شود هرآنکه نتواند دید.

اوباما و مرکل و کامرون و اولاند و شرکاء، همه این حضرات الزامات سرمایه را دنبال می کنند. متولیان دمکراسی ناب افلاطونی، چپ و راست و میانه، به ساز محافل « خوبان »! می رقصند. بازیگران اقتصاد تروریستی، نظم امپریالیستی متداول، در رکاب الیگارشی مالی شمشیر می زنند. استمرار تسلط غرب « متمدن »! بر تولید و بازرگانی جهان در دوران معاصر را در مد نظر دارند. به قول  مارکس، در تعیین نهائی، این سرمایه است که سیاست را رقم می زند.

بوی تدارک جنگ به مشام می رسد، جنگی بزرگ برسر کنترل انحصاری منابع مواد خام، ذخائر انرژی. قرائن نشان می دهد که باز جغرافیای سیاسی جهان در شرف یک تغییر خشونتبار قرار گرفته است. معذالک، منابع خبر فروشی و نظر چپانی « مستقل »! دست بردار نیستند. مطبوعات « آزاد »! انگار نه انگار، جفنگ می بافند، از سیر تا پیاز، دمریز موهوم بخورد افکار عمومی می دهند. وانمود می کنند که گویا ناتوچی های « رئوف و بشر دوست »! اوباما و مرکل و کامرون و اولاند دلشان از ماجراجوئی و جنگ و خون ریزی « بیمورد »! تحریک و تهدید، تحریم های غیر قانونی، اشاعه تروریسم کور و احمقانه « اسلامی »! ویرانگری در مناطق دور دست... خاصه در کشورهای نفت خیز خاورمیانه ریش است.     

بزعم « اهل فن »! مداحان بی وجدان استراتژی ناتو، گویا جنگ اول جهانی، 1914/1918 میلادی، با قریب 20 میلیون قربانی، بخاطر ترور ولیعهد اطریش در گرفت. برآمد فاشیسم در ایتالیا و ظهور نازیسم در آلمان که هیچ، اصلا جنگ دوم جهانی، 1939/1945 میلادی، که بیش 60 میلیون نفر، نظامی و غیر نظامی، اعم از زن و مرد، پیر و جوان، بچه های قد و نیم قد در خواب و بیداری را بخاک انداخت... هیچ ربطی با توافق محرمانه مونیخ بسال 1938 میلادی، توافق میان انگلستان و فرانسه و آلمان هیتلری و آمریکای شمالی برسر تقسیم بازار بین المللی، ربطی با نیاز عاجل، استراتژی ویرانگر الیگارشی مالی درآن دوران نداشته است، ناشی از دیوانگی آدلف هیتلر بود. عوامفریبی  ریاکارانه ای ازاین دست!!

ساده لوحی اصلا روا نیست. آه و ناله هم دردی را دوا نمی کند. فراموش نکنیم که مبارزه طبقاتی، سوای حضور ذهن، تهور سیاسی، شایستگی ایدئولوژیک... صبر و حوصله زیادی هم می خواهد. چون با یک بشکن نمی توان سره را از ناسره تمیز داد. صحت و سقم دعاوی این و آن را دریافت. علت و معلول ها را به درستی فهمید، عوامل مشکوک در بازی های گل و گشاد را شناسائی کرد. هشدار، هشدار. بوی تدارک جنگ به مشام می رسد، جنگی بزرگ برسر کنترل انحصاری منابع مواد خام، ذخائر انرژی در تمام مناطق.

همبستگی حزب ما، حزب کار ایران ( توفان ) با آوارگان سوری و عراقی و افغانی و لیبیائی و لبنانی و سنگالی و سودانی و فلسطینی و... در اوضاع و احوال جاری جهان یک امر بدیهی است. ولی حزب ما، خیلی با تجربه تر از آن است که دچار احساسات شود. با فرهنگ تر از آن است که  علت را گم کند. مبارزه طبقاتی را براساس حوادث روز مره در جهان سرمایه داری ارزیابی نماید. متمدن تر از آن است که لزوم مبارزه آگاهانه و سازمانیافته طبقه کارگر برسر مدیریت جامعه در این یا آن جغرافیای معلوم سیاسی را کنار بگذارد. از مبارزه مستمر با بورژوآزی خودی و غیر خودی، با امپریالیسم آمریکا و شرکاء بعنوان بانیان آوارگی در اوضاع و احوال جاری دست بکشد.

از قرار معلوم، گویا اوباما و مرکل و کامرون و اولاند و شرکاء « خیرخواه آوارگان... شده اند »! حال چطور؟ چون اخیرا، مهاجرتی نابهنگام در وسعتی عظیم، به نوعی « مهاجر دوستی »! در آمریکای شمالی و اتحادیه اروپا براه افتاده که مورد سوء استفاده دشمنان بشریت است. آنها از نقش ناتوچی ها حرف نمی زنند که داعش را در آستین داشتند و حقوق ملل و دول را زیر پا گذاردند بلکه مسبب این مهاجرت را حکومت قانونی و مشروع سوریه جلوه می دهند تا افکار عمومی را در اروپا بر ضد بشار اسد بشورانند. این تبلیغات تا کنون با شکست روبرو بوده است ولی ناتو از توسعه دروغ باک ندارد.

"انسان دوستی" امپریالیستها سوء ظن برانگیز است: چون کاری با محرک کوچ میلیونی مهاجران، فرار جمعی از آسیا و آفریقا، خاصه از منطقه نفت خیز خاورمیانه بسمت اتحادیه اروپا ندارد. حرفی از بازار گشائی زوری، ماجراجوئی نظامی ناتوچی ها در این مناطق نمی زند. چیزی در باره میلیتاریسم کور و احمقانه و افسار گسیخته امپریالیسم آمریکا و شرکاء در یکی دو دهه اخیر نمی گوید.

این "انسان دوستی" امپریالیستها بی غل و غش نیست: چون مسئولیت محافل « خوبان »! بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، در ایجاد آشفتگی، بازی های استعماری، نقض آشکار موازین بین المللی، تحریک و تهدید و تجاوز، اقدامات غیر قانونی، دخالت در امور داخلی کشورها، اشغال یوگسلاوی و عراق و افغانستان و لیبی و مالی و... جنگ های قومی و مذهبی، کودتاهای ننگین در گذشته و حال را نا دیده می گیرد. مشکلی با ویرانگری ناتوچی ها در حوزه بالکان، آفریقا و آسیا، خاصه در منطقه خاورمیانه ندارد. به این جهت باید هشیار بود که امپریالیستها از سیل مهاجرت پناهندگان وسیله ای برای رشد فاشیسم در درون و تجاوز در بیرون نسازند و افکار عمومی غیر سیاسی را علیه خارجیان بسیج نکنند. آنها از سهم طبقه کارگر می زنند و به پناهندگان کمک می کنند تا اقشار و طبقات اجتماعی را بر ضد هم تحریک کنند تا غارت نیروی کار پناهندگان آسوده تر باشد. آنها برای رفع تنگناهای مالی ناشی از مهاجرتها حاضر نیستند مالیات اغنیا را افزایش دهند. این هجوم نابهنگام که قابل پیشبینی بود محصول کارنامه اعمال امپریالیستهاست و نباید گذارد از آن وسیله ای بر ضد طبقه کارگر و خارجیان و تقویت نژادپرستان بسازند.

 

نقل از توفان الکترونیکی شماره 111 نشریه الکترونیکی حزب کارایران  مهرماه 1394

www.toufan.org