ابتکار جدید در کسب “اعتراف“

 

زمان شاه مخالفین را دستگیر می کردند، شکنجه می نمودند، از آنها با زور شکنجه اعتراف می گرفتند و وادارشان می کردند در تلویزیون شاهنشاهی حضور بیابند و توبه کنند. مجله عبرت منتشر می کردند، توبه نامه ها را در روزنامه های مملکت منتشر می کردند، دادگاههای سربسته نظامی برپا می کردند که بر اساس این اعترافات زیر شکنجه، متهمین را محکوم می کردند و به قتل می رساندند و یا به جبسهای طولانی محکوم می نمودند. رژیم پهلوی از این کار سودی نبرد و همان شکنجه گران و آدمکشان هم اکنون مشاورین مدعی بی تاج و تخت پادشاهی ایرانند و آرزوی بازگشت به ایران را با تکیه بر موساد و سیا دارند.

رژیم جمهوری اسلامی شکنجه های رژیم پهلوی را نه تنها بدور نیفکند، نه تنها از گذشته درسی نیآموخت بلکه آنرا با عامل نوین روانی تکمیل کرد و نام شکنجه را با تعزیر تعویض نمود و در قانون اساسی خویش عمل شکنجه را به قصد اخذ اعتراف ممنوع اعلام کرد و در عمل کار شاه را تکامل بخشید. در زمان رژیم پهلوی اگر سه زندان بود در زمان رژیم جمهوری اسلامی کسی از زندانهای مخفی خبر ندارد و تعداد آنرا نمی داند. مانند آمریکائیها که در همه جهان زندانهای مخفی دارند، آدمربائی می کنند و مردم را به عنوان تروریست و مفسد فی الارض و محارب با خدا می کشند. جمهوری اسلامی هرگز به قانون اساسی خویش احترام نگذاشت و نمی گذارد.

حال کشوری پیدا شده که روی دست جمهوری اسلامی زده است. و آن اسرائیل است.

اسرائیل این روش را تکمیل کرده است. روش اسرائیل تکیه بر نتایج است. آنها کار را بسیار ساده کرده اند. بخودشان زحمت شکنجه نمی دهند. آنها این پرسش را طرح می کنند که هدف از شکنجه چیست مگر نه آنست که ما می خواهیم اطلاعات مورد پسندمان را از زبان شکنجه شدگان بشنویم؟ مگر نه آنست که ما می خواهیم امضاء آنها را در پای اسناد مورد نظر خود بگذاریم، مگر نه آن است که ما می خواهیم به این بهانه همه مخالفین را قلع و قمع کنیم؟ پس چرا اینقدر به خود زحمت بدهیم. آنها آنچه را که خود می خواهند به عنوان اسناد و اعترافات منتشر می کنند و آنرا به پای “متهم“ می نویسند و با فشار ماشینهای تبلیغاتی آنرا جا می اندازند.

آنها در تجاوز راهزنانه خویش در آبهای بین المللی به کشتی آذوقه برای نوار غزه همین روش را بکار بردند.

آنها در تجاوز اخیر خود با نشانه گیری هدفمند بنا به اعترافات خودشان 9 نفر را با ادعای دروغین “دفاع از خود“ به قتل رساندند. مطبوعات از 20 نفر کشته سخن می راندند که بیکباره سکوت کردند. شهود حاضر در محل، تائید می کنند که کماندوهای اسرائیلی با هدف کشتار، 9 نفر را عملا با نشانه گیری اعدام کردند. ولی اسرائیلیها بدروغ مدعی می شوند که همه آنها مسلح بودند و به سربازان اسرائیلی حمله ور شده و برای آنها راهی باقی نمانده بوده است تا آنها را به قتل برسانند. مقامات اسرائیلی مدعی می شوند که این عده با هدف کشته شدن و شهید گردیدن در کشتیها سوار شده بودند. اگر آنها به قتل رسیده اند تقصیری متوجه اسرائیلی ها نیست مقتولین خود مقصرند زیرا با نیت شهید شدن به کشتیها سوار شده بودند. دلیل آنها از جمله این است که این عده از خانواده های خویش در هنگام سوار شدن بر کشتی خداحافظی کرده بودند. همین روشرا اسرائیلیها در تمام تجاوزات خویش در فلسطین و لبنان انجام داده اند و می دهند. آنها هزاران نفر افراد غیر نظامی را با بمب خوشه ای و فسفری می کشند و مدعی می شوند که “تروریستها“ از مردم غیر نظامی به عنوان سپر بلا استفاده می کنند و تقصیری از بابت کشتار مردم عادی متوجه اسرائیلیها نیست. با تبلیغات شرم آور اسرائیلیها این مردم عادی هستند که خود را جلوی گلوله های اسرائیلی می اندازند وگرنه هدف تیراندازی اسرائیلیها و یا تجاوز و بمب افکنی آنها کشتار مردم نیست.

مقامات اسرائیلی مدعی می شوند که سرنشینان کشتی در کنار تبر و تیر و کمان و چاقوهای آشپزخانه و چوب، دارای سلاحهای گرم بوده اند. البته اسرائیلیها قادر نشدند حتی یکی از این سلاحهای گرم را به نمایش بگذارند ولی ادعا کردند که سرنشینان کشتی سلاحهای گرم خویش را قبل از تصرف کماندوهای اسرائیلی به دریا انداختند و نابود کردند. برای افراد ناباور استدلال می کنند که اگر باور ندارید بروید ته دریا و این سلاحها را پیدا کنید. مقامات اسرائیلی مدعی می شوند که سرنشینان کشتی فاقد ورقه شناسائی بوده اند به این جهت نمی شود هویت آنها را تعیین کرد و طبیعتا نام کشته شدگان را منتشر نمود و یا نام بازداشت شدگان را برملا کرد. آنها مدعی می شوند در جیب سرنشینان بجای ورقه هویت پاکتهائی مملو از پول بوده اند که در داخل هر کدام از این پاکتها هزاران دلار و یورو موجود بوده است.

از اسناد دیگری که اسرائیلیها ارائه می دهند ادعاهای سازمانهای جاسوسی است که گویا این افراد با سازمانهای تروریستی همکاری می کرده اند و آنها را در بازجوئیهای خویش اعتراف کرده اند. چه سندی در تائید این ادعا وجود دارد معلوم نیست. آنها مدعی اند که از سرنشینان کشتی ماوی مرمره کمپیوترهای بدست آورده اند که در آن تمام مدارک همکاری آنها با گروهای تروریستی نشان داده می شود. این کمپیوترها کجا هستند، چه افرادی اعتراف کرده اند و... معلوم نیست.

روش اسرائیلیها جالب است. اعترافات را خود می نویسند و با تبلیغات گوشخراش جار می زنند. رئیس دادگاه نیز اسرائیلی است و اسناد جعلی را تائید می کند.

در دادگاههائی که اخیرا رژیم جمهوری اسلامی در ایران بر ضد سران جنبش سبز و یاران موسوی و کروبی تشکیل داده بود با فشار متهمین را مجبور کرد که به نفع جمهوری اسلامی شهادت دهند. اسرائیل اساسا به تشکیل دادگاه نیز نیازی ندارد. “اعترافات“ را آنطور که خودش دلش می خواهد می نویسد و سپس منتشر می کند. رسانه های جهانی هوادار اسرائیل این “اعترافات“ را منتشر می کنند و سخنان “متهمین“ که این “اعترافات“ ساختگی است، گوش شنوائی در رسانه های گروهی دموکراسیهای غربی پیدا نمی کند.  

این هم نوع جدیدی از سند سازی جعلی است.  

ما با این نوع سند سازی در دنیای دموکراسیهای غربی روبرو هستیم. اگر تا دیروز باید جرم متهم را ثابت می کردند و سپس وی را محکوم می نمودند از امروز هر متهمی خودش باید ثابت کند که گناهکار نیست. دیگر اصل بر برائت نیست بلکه با الهام از مذهب و قرون وسطی اصل بر گناهکار بودن همه مردم است مگر اینکه عکسش ثابت شود. این اصل را فقط جمهوری اسلامی قبول ندارد سازمان بین المللی انرژی هسته ای نیز پذیرفته است. اینکه ایران فاقد بمب اتم بوده و یا در پی ساختمان آن نیست وظیفه ایست که باید از جانب ایران به اثبات برسد و نه اینکه آژانس که وظیفه مراقبت و پژوهش را دارد آنرا ثابت کند. امپریالیستها و صهیونیستها دنیا را واژگون کرده اند باید دنیا را بر سر جای خود قرار داد.

نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 124 تیر ماه 1389

www.toufan.org

toufan@toufan.org