توفان بر فراز
کشورهای عربی
و
ریاکاری امپریالیستها و صهیونیستها و عمال
ایرانی آنها
توفانی
که در تونس وزید و تومار رژیم بن علی زین العا بدین
را درهم پیچید و موجب فرار او از کشور شد به کشور مصر و سپس به
یمن و اردن و.. سرایت کرد و ارکان رژیمهای
دیکتاتوری و ارتجاعی را به لرزه درآورد. این جنبشها تا همینجا دست آوردهای مهمی
داشته و موجب شور و تحرک انقلابی در آفریقا و آسیا گشته و خلقها
را درموضعی تعرضی در مقابل رژیمهای ارتجاعی،
امپریالیستها بویژه امپریالیست آمریکا و
رژیم صهیونیستی اسرائیل در منطقه خاورمیانه
قرارداده است. توفانی که بپا شده
است ریشه در فقر عمومی، بیکاری افسارگسیخته،
اختلافات شدید طبقاتی و سرکوب های وحشیانه
سیاسی دارد. طبق برآورد آمارهای رسمی، درآمد سالانه مردم
درتونس 3500 دلار، درمصر حدود 1700 دلار و در یمن 2300 دلار است.
نیمی از جمعیت 83 میلیونی مردم مصر با
درآمدی حدود دودلار در روز زندگی می کنند. نزدیک به
نیمی از مردم 20 میلیونی در قاهره در زاغه ها و
فقیر نشینهای حاشیه پایتخت زیست می کنند
و درآمد آنها زیر یک دلار برآورد شده است. کشور یمن که هشتاد
درصد درآمد آن را نفت و گاز تشکیل می دهد، یکی از
فقیر ترین کشورهای عربی است. شایان ذکر است که
صندوق بین المللی پول در سال 1991 تحولات نئولیبرالی
اقتصادی را در کشورهای تونس و مصر از طریق رژیمهای
حاکم پیاده کرده و حاصل آن جز افزایش
سرسام آور کالاهای مورد نیاز مردم، خصوصی سازیها، صرفه
جوئیهای اقتصادی، رشد بیکاری و شکاف عظیم
طبقاتی نبوده است. صندوق بین المللی پول بارها از الگوی "موفق" کشورهای
مصر و تونس سخن گفته است. این "الگوی موفق صندوق بین
المللی پول و بانک جهانی" همه
تحت هدایت رژیمهای وابسته و نیمه مستعمره مصر و تونس
و... صورت پذیرفته است. این رژیمها سالهاست که به اوامر و
دیکته امپریالیست آمریکا و همینطور اتحادیه
اروپا کمر همت بسته اند و به عنوان خادمان امپریالیسم انجام وظیفه کرده اند. اختلاف طبقاتی به اندازه ای دراین
ممالک رشد کرد که دیگر زندگی برای توده زحمتکش غیرقابل
تحمل گردید ولذا تلنگری لازم
بود تا توفان آغازیدن کند. خود آتش زنی جوان تونسی
جرقه ای بود که به حریقی در تونس، مصر، یمن ، اردن و..
تبدیل گردد.
توفانی
که بر فراز کشورهای آفریقای شمالی و خاورمیانه به
پرواز درآمد نه تنها تمامی رژیمهای منطقه را تکان داد، بلکه
امپریالیستها بویژه امپریالیست آمریکا را به
وحشت مرگ انداخت. اهمیت استراتژیک مصر در شاخ آفریقا و
خاورمیانه بعنوان متحد قابل اتکاء و پایدار امپریالیست
آمریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل بویژه
در سرکوب خلق فلسطین غیر قابل کتمان است. از این رو اکنون
امپریالیست آمریکا چون ماری زخم خورده به فکر چاره است تا
با طرحهای ارتجاعی مانع تداوم و عمق گرفتن نهضت انقلابی مردم
گردد. کنترل تغییرات اوضاع و حفظ ارتش و سازمان اطلاعات و از
سوئی اجرای اصلاحاتی جزئی در بالا ازجمله تاکتیک
آمریکا در شرایط کنونی است. حمایت از البرادعی و
پیشنهاد یک حکومت ائتلافی با سران رژیم مبارک
یکی از طرحها و مانورهای سیاسی آمریکا برای برون رفت از بحران
فعلی است. امریکا با استفاده از تجارب موفق خود درخرابکاری در
نهضت اندونزی و فیلیپین که سرانجام مانع نضج
گیری و تکامل جنبش گردید می خواهد با همان شیوه و
دخالتهای آشکار و پنهان جنبش انقلابی مردم در مصر و تونس، یمن و..
را به انحراف ببرد. ازین رو وظیفه ای بس سنگین بر دوش
نیروهای مترقی و استقلال طلب و بوِیژه
کمونیستهای این کشورهاست که هشیارانه عمل کنند و جنبش
دمکراتیک و عدالتجویانه را در پیوند با مبارزه علیه
امپریالیستها و ابزارهای نو استعماری آنها صندوق
بین المللی پول و بانک جهانی بی پیش برند. درتونس
حزب کمونیست کارگران با اتخاذ سیاستی خردمندانه بر وحدت
نیروهای انقلابی و ترقی خواه و مبارزه علیه
سیاستهای امپریالیستی و ویرانگر
نئولیبرالی و همینطور قطع رابطه دیپلماتیک با
رژیم نژاد پرست و صهیونیستی اسرائیل
تاکید کرده و این سیاست
در برنامه جبهه 14 ژانویه که
متشکل از چند حزب و گروه سیاسی است به روشنی منعکس شده
است.
مبارزات قهرمانانه مردم مصر و
سایر مردم عرب بیشک بر
ضد رژیم جمهوری
اسلامی هم هست. بی دلیل نیست که سید علی
خامنه ای درنماز جمعه اخیر و از
سر ترس دچار هذیان گوئی شد و مردم مصر را به استقرار نظام
جمهوری اسلامی تشویق نمود. این درحالیست که جنبش
دمکراتیک و عدالتجویانه مردم مصر همانند جنبش دمکراتیک مردم
ایران در22 خرداد 88 هیچ نشانی از مطالبات مذهبی ندارد.
این جنبش با فریاد نان، آزادی و عدالت اجتماعی آغاز شده
است. لیکن برخورد حاکمیت جمهوری اسلامی و رژیم
مبارک در سرکوب توده های به ستوه آمده بسیار شبیه بهم است. اگر
دارودسته اوباش مبارک با قمه و شتر و اسب به میدان آمدند و با کشتار دهها
نفر و هزاران زخمی مذبوحانه کوشیدند
تا آتش خشم مردم را خاموش سازند، رژیم شاه در ایران با چاقوکشان شعبان
بی مخ به میدان آمد و رژیم جمهوری اسلامی نیز
با بسیج موتور سواران و لباس شخصیهای قمه بدست و تیر
اندازی از بالای بام و ایجاد رعب و وحشت و قتل و شکنجه
کوشید به اهداف رذیلانه اش برسد. این دو رژیم درسرکوب و
پستی و خیانت به ملت همزاد یکدیگرند، ماهیتشان ضد
بشری و بربرمنشانه است. در پاسخ به اراجیف سید علی خامنه
ای و خواست استقرار جمهوری اسلامی در مصر یکی
ازسخنگویان اخوان المسلمین فورا اعلام داشت که "حکومت
آینده مصر اسلامی نخواهد بود، نهضت مصر به همه مردم مصر تعلق
دارد". در همین رابطه تنی چند از افراد اسلامی در تونس
نیز سخن گفتند که خواهان ادغام
دین با دولت نیستند و انقلاب تونس به همه ملت تعلق دارد.
سخنانان خامنه ای در نماز جمعه و دعوت از مردم مصر به استقرار نظام
اسلامی ناشی از ترس او از
بروز انفجار مشابه درایران است و جز این نیست.
آما آنهائی که دراشکال
مختلف قیام برحق مردم مصر را با
مارک اسلام سیاسی تخریب می کنند و مدام بر طبل
اینکه اگر "اسلامیستها
بر سر کارآیند..." می کوبند. یا نادانند و یا
از نیروهای امپریالیستی و
صهیونیستی خط می گیرند زیرا در عمل مردم را
به پذیرش رژیم مبارک دعوت می کنند. نقش خائنانه آنها این
است که اساسا برای حق تعیین سرنوشت ملتها بدست خودشان
اعتقادی ندارند. آنها تنها با آن حق سرنوشتی موافقند که منافع
اسرائیل و آمریکا و طبقه حاکمه ارتجاعی این ممالک را
تامین کنند. آنها با حق تامین منافع ما موافقند و بدورغ و
ریاکاری خود را هوادار انتخابات آزاد جا می زنند.
ریاکاری آنها در همین عبارت معلوم می شود که خود را مدافع
"آزادیهای بی قید وشرط" جا می زنند
ولی وقتی پای منافع ملتها به میان می آید از
حمایت از آنها سرباز می زنند. جنبش انقلابی که در طی
یک ماه اخیر آغاز شده است در کلییتش یک نهضت خودجوش
است، هنوز دارای رهبری نیست. دیکتاتوری سی
ساله در مصر و بیست و سه سال دیکتاتوری در تونس اجازه
سازماندهی به مردم و تشکلات سیاسی
را نداده است. ازاین رو نیروهای انقلابی باید
برای پیروزی،
در انقلاب مردم فعالانه شرکت کنند
و به مردم آموزش سیاسی دهند. باید در روند انقلاب شعارهای صحیح را
طرح و تلاش نمایند که رهبری مبارزه را کسب کنند. هر کس خانه
نشین شود و بگوید رهبری دست اسلامی هاست من ترجیح می
دهم حسنی مبارک سرکار بماند خائن به مردم خودش و مردم منطقه است. پیروزی همیشه
با مبارزه همراه است. خانه نشینها هرگز کاری ازشان ساخته
نیست. انقلاب در ممالک
عربی ضربه هولناکی به اسرائیل و امپریالیسم در
منطقه است. جنبش
فلسطین اوج می گیرد. تجاوز اسرائیل به لبنان منتفی
می شود. صهیونیستها باید حساب کار خودشان را بکنند و
آمریکائیها باید گورشان را از عراق و افغانستان بکنند و
بروند. منطقه بهمریخته
است و این بنفع مردم منطقه است. دوستان و عمال اسرائیل و تمام رسانه های غربی مردم را از
هیولای اسلام در این ممالک می ترسانند تا از این مبارزات
حمایت نکنند. بر نیروهای انقلابی و بویژه
کمونیستهاست که به افشای عمال اسرائیلی چه در ایران
و چه در جهان که مرتب می گویند مشکل جهان اسلام سیاسی
است بپردازند. نیروهای
انقلابی و دموکرات و مترقی باید از مبارزه مردم عرب دفاع کنند. از هم اکنون
امپریالیستها دست بکار شده اند قهرمانان نجات قلابی نظیر
البرادعی برای مصریها و یا برای تونسی ها که
رهبری جنبش در دست نیروهای دموکراتیک است بسازند تا
صدمه ای به
اسرائیل و سیاست راهبردی امپریالیستها وارد نشود.
باید خلقهای عرب هشیار باشند پیروزی آنها پیروز
ملتهای ایران و عربستان سعودی هم هست. مارکسیست
لنینیستها باید دراین نبرد عظیم طبقاتی
پیشاپیش جنبش حرکت نمایند و با رهبری صحیح آن را به
سرانجام برسانند. تنها دراین صورت است که جنبسش به پیروزی
نهائی نائل خواهد آمد.
نکته دیگری که
مبارزه قهرمانانه ملتهای عرب بر ملا کرد ریاکاری
امپریالیستها و صهیونیستهاست. کسانیکه تا دیروز
از این رژیم های آدمخوار حمایت می کردند و
برایشان سنگ تمام می گذاردند و برای حقوق بشر ارزشی
قایل نبودند و قلدری صهیونیستها را در قتل عام مردم
فلسطین تائید می کردند و در محاصره 5/1 میلیون
فلسطینی به جرم گزینش حماس در یک انتخابات آزاد شرکت
داشتند بیکباره این نوکران خویش را دیکتاتور می
نامند و بیکباره از نقض حقوق بشر سخن می رانند توگوئی که آنها
خوابنما شده اند. این ریاکاری نه از آن جهت است که آنها هوادار
حقوق بشر و دموکراسی شده اند. خیر! آنها برای فریب مردم
عرب و ملتهای غرب سعی می کنند با ملتهای عرب هم آوا شوند
و مجددا راه را برای تثبیت آدمخواران هموار نمایند.
آنها بویژه در مصر با کمک
مبارک چاقوکشان را به میدان آوردند تا مبارزین را سرکوب کنند. ارتش
بی تفاوت به مسئله برخورد می کند. پس از اینکه هجوم مردم ادامه
یافت و این تاکتیک ننگین با شکست روبرو شد به ارتش دستور
دادند نقش میانجی و عامل صلح و قهرمان نجات ملی را ایفاء
کند که عاملی برای جلوگیری از هرج و مرج است. ارتش مصر
سراپا آمریکائی است. هزاران نفر سسران آن در آمریکا دوره
دیده و با سران ارتش آمریکا در تماسند . هر روز نیز از
آمریکا تخاذ تصمیم می کنند. ارتش مصر وظیفه اش در
شرایط کنونی فریب دادن مردم است تا حاکمیت بتواند سر فرصت
از گیجی بدر آمده جلوی رشد جنبش را گرفته و با کنترل جنبش را
توسط عوامل خویش به کجراه برد. سران صهیونیست با این
تصمیمات همدهان مبارک هستند. این تجربیات نشان می دهد که
مبارزه خلقهای خاورمیانه و از جمله ایران آکر بخواهد به
نتیجه برسد باید نه تنها علیه رژیمهای مستبد حاکم
بلکه علیه امپریالیسم و صهیونیسم نیز مبارزه
کند و گرنه امپریالیستها و صهیونیستها جنبش را به
بیراهه می کشند. در ایران نیز از هم اکنون عمال آنها
فعالند و می خواهند آمریکا و اسرائیل را از زیر ضربه
مبارزین نجات دهند. آنها مزورانه خود را پشت مبارزه با جنایات
جمهوری اسلامی پنهان می کنند و نمی گذارند مردم
میهن ما از مبارزات مردم این ممالک حمایت کنند. آنها برای
همدردی با مردم سایر ممالک وقت ندارند ولی از همه جهان می
خواهند که مبارزه مردم ایران را بر ضد جمهوری اسلامی مورد
حمایت قرار دهند. وقتی مچ آنها را می گیرید عربده
می کشند که ما ایرانی هستیم و باید علیه
مستبدین خودمان بجنگیم و در امور داخلی سایر ممالک دخالت
نکنیم. همین سیاست نقاب عوامفریبی آنها را می
درد و دستشان را رو می کند. هر مدعی مبارزه با رژیم
جمهوری اسلامی الزاما انقلابی نیست می تواند عامل
آمریکا و اسرائیل هم باشد این است که ایرانیان
میهنپرست، انقلابی، دموکرات و کمونیستها باید مواظب
این جاسوسان باشند.
زنده باد مبارزات قهرمانانه
خلقهای عرب علیه ارتجاع و امپریالیسم و صهیونیسم
حزب
کارایران(توفان)
بهمن ماه 1389
toufan@toufan.org