نکاتی
چند پیرامون
جنگ اوکرائین
حمایت
ازنازیسم
دموکراسی
نیست، بربریت
است
طی دو هفتهای
که از آغاز
جنگ اوکرائین
میگذرد،
سلطۀ بیش از
حد و در عین
حال کم نظیر
دروغ، ریا و
تزویر بر
رسانهها و
مطبوعات غرب
بیش از هر
زمان حاکم
گشته و محتوای
خبری آنها را
در چنگال خود
گرفته است.
این کارزار کم
نظیر و در عین
حل پرقدرت،
طبیعتا
رسوبات سمّی
نیز در افکار
عمومی به جا
گذارده و
افکار، گفتار
و کردار آنها،
به ویژه
نیروها و
افراد نژادپرست
و فاشیست خفته
را پرو بال
داده، شکل
داده و از
لانههای خود
به در آورده
است.
بوی
متعفن نژادپرستی
و سرکوب اقلیتها
مشام هر انسان
با وجدانی را
معذب میکند. سمپاشی
فکری، آلوده
کردن فضای
زندگی انسانها
در قرن بیست و
یکم گواه آن
است که
هیتلرهای کوچک
پنهان چگونه
به آدولف
هیتلر،
موسولینی روز
بدل میگردند.
فضای مسموم
دهه 40 قرن
بیستم و یهودیکشی
در آلمان
مجددا عرض
اندام میکند
ولی این بار
روستباران
را شکار کرده
و میکشند. تو
گوئی 27 میلیون
قربانیان
مردم شوروی توسط
نازیها برای
غرب جنایتکار
بس نبوده است.
ما در
زیر خواهیم
کوشید به
تاثیرات برخی
از این کارزارهای
مسموم و
گسترده اشاره
کرده و نشان
دهیم که برخورد
«دموکراتیک» و «آزادی
عقیده» در «دموکراسیها»ی
خودفریب غرب
تا چه حد با «حقوق
بشر» ادعائی
آنها همخوانی
دارد.
«آزادی
عقیده» در «دموکراسیها»ی
غربی.
کلینیک
«لاتروس» در
شهر مونیخ
آلمان طی
اعلامیهای «روسیه
و روسیه سفید
را به خاطر
حمله نظامی به
اوکرائین محکوم
کرده» و اعلام
داشته که «زین
پس بیماران
روسی و
بلاروسی را،
تا اطلاع ثانوی
نخواهیم
پذیرفت. به
آنها توصیه میکنیم
که زحمت رجوع
به کلینیک ما
را به خود ندهند.
هیچ استثنائی
هم وجود
ندارد. در
صورت لزوم حتی
بیمارانی که
قرار انجام
عمل جراحی
دارند را،
جراحی نخواهیم
کرد. این
قاعده حتی در
مورد
بیمارانی که قبلا
پذیرفتهایم
نیز صادق است.
به این ترتیب
ما با خلق
اوکرائین
اعلام
همبستگی میکنیم»
(!!!).
آنها
با خلق
اوکرائین
همبستگی نمیکنند
بلکه به
منجلاب
بربریت سقوط
کردهاند.
آنها با آدولف
هیتلر اعلام
همبستگی میکنند.
ممکن
است خوانندهی
ما این امر را
استثنائی
تصور کند، ولی
چنین نیست.
دولت آلمان در
این امر دخیل
است و این
فرهنگ آدمکشی
را ترویج میکند
و درپی
«هلوکاست»
دیگری در
آلمان هست. زیرا
مطابق قوانین
آلمان این عمل
یک اقدام
نژادپرستانه
بوده و جرم
است. ولی کسی را
شما در آلمان
پیدا نمیکنید
که علیه این
کلینیک اعلام
جرم کرده و
جرات کند نام
خودش را به
پلیس بدهد. آنوقت
خودش با نامش
حذف میشوند. در
مطبوعات
آلمان نیز در
مورد این
بربریت محض
سخنی نمیشنوید
زیرا این
مطبوعات
آزادند که
اخبار مورد
نظر و دلخواه
خود را به طور داوطلبانه
و دموکراتیک
درج کنند و نه
اینکه تحت
تاثیر «عوامل
خارجی» قرار
گیرند!؟.
دادستان عمومی
کل آلمان
اساسا این
ترغیب به
جنایت را به
روی خودش نمیآورد
و کر و کور شده
است. نظام
پزشکی آلمان
کوچکترین
واکنشی نسبت
به این جنایت
انجام نمیدهد.
یعنی نظام
پزشکی آلمان
از دکتر «ژوزف
منگله» (Josef Mengele) - که
در زمان هیتلر
به آزمایشهای
جنایتکارانه
بر روی انسانها
اقدام میکرد
و سپس به
آمریکا جنوبی
فرار کرد و
محل اختفایش
برای سازمان
جاسوسی آلمان
پنهان نبود ولی
مورد تعقیب
قرار نگرفت،
الهام میگیرد.
جامعه پزشکی
به سوگندنامه
بقراط باید
پایبند باشد.
هیچ پزشکی حق
ندارد بیماری
را به علت
ایدئولوژیک،
عقاید سیاسی،
تعلقات نژادی،
رنگ پوست، رنگ
چشم، رنگ مو،
تعلقات ملی،
مذهبی، قومی
و... از حق درمان
محروم کند.
پزشکی که این
کار را میکند
پزشک نیست،
جلاد است و
هیچ بیماری
نمیتواند به
وی اعتماد
کرده و جان
خود را در
دستان این
بربرها قرار
دهد. شرط
پذیرش هیچ
بیماری را در
بیمارستان
نمیشود گذر
از دالان
تفتیش عقاید
قرار داد. ولی
این تمام فضای
مسموم آلمان
نیست.
ادارۀ
پست شهر «کوبلنز»
در آلمان روی
در ورودی خود
تابلوئی با
این مضمون نصب
کرده است: «کسانی
که طرفدار
پوتین هستند
اجازه ورود
ندارند».
آنها
از کجا میفهمند
که چه کسی
هوادار پوتین
است؟ آیا
هواداری از
پوتین در
پیشانی ثبت میشود؟
و یا اینکه
باید ماموری
در دم در از
ارباب رجوع
جویای
عقایدشان شود
و یا جاسوسانی
این خبر را به مسئول
خدمات پستی
داده باشند تا
هواداران
پوتین را از
این خدمات که
حق شهروندی
آنها است
محروم کند.
در این
جوامع متمدنِ «دموکرات»
اکنون مغازههای
روسی را نه
تنها تحریم
کردهاند،
بلکه به آنها
رنگ میپاشند
و یا دچار
حریق میسازند.
بعضی از مغازهدارها
به افراد روستبار
جنس نمیفروشند.
آیا این افراد
که خود را
انسان دوست جا
میزنند
انساندوست
هستند و یا
نژادپرست؟
کسی که فقط
اوکرائینی را
دوست داشته
باشد وازسایر
ملیتها نفرت
داشته باشد
انساندوست
نیست،
بربرمنش است.
و این فرهنگ
در آلمان دامنزده
میشود. تمام
دولتمردان،
سیاستمداران
و مطبوعات و
رسانهها که
در این موارد
سکوت کرده و
یا به آن دامن
میزنند
هیتلرهای
خفتهای بودهاند
که اکنون با
نیت تلافیجوئی
سر از قبور
تاریخ بدر
آوردهاند.
آنها دموکرات
نیستند
بربرمنشاند.
روزنامۀ
«تاگس اشپیگل» (Tages Spiegel)
چاپ برلن روز
شنبه 12 ماه
مارس نوشت:
«روز
جمعه (11 مارس)
مدرسه بینالمللی-
آلمانی- روسی «لومونوسوو»
(Lomonossow) در منطقه
مارتسان شهر
برلن در اثر
حمله افراد
ناشناس مورد
آتش سوزی قرار
گرفت. این
تنها یکی از
موارد حمله به
افراد و
موسسات روسی
از آغاز جنگ
اوکرائین به
شمار میرود.
از
آغاز حمله نظامی
روسیه به
اوکرائین که قریب
به دو هفته
است از آن میگذرد،
پلیس برلن-
تاکنون (11 مارس) 100
مورد از چنین
وقایعی را ثبت
کرده است. از
جمله ساختمانهای
شهروندهای
روسی، انجمنهای
روسی، موسسات
رسانهای
روسی،
کارمندان
سفارت روسیه
در برلن و نیز شهروندان
روسی مورد
حمله قرار
گرفتند. ضرب و
شتم، فحاشی،
تهدید و توهین
و صدمه به
اموال و
ساختمانهای
متعلق به روسها
در دستور کار
مهاجمین بوده
است.
حتی
کودکان در صحن
مدرسه مورد
حمله و اهانت
قرار میگیرند.
روز 8 مارس به «خانۀ
روسیه» که یک
موسسه فرهنگی
است و در مرکز
شهر برلن قرار
دارد رنگ
پاشیدهاند.
البته
در مواردی هم
تنفر و خشم
نسبت به
پناهندگان
اوکرائینی
مشاهده شده
است.»
البته
این عبارت آخر
برای خالی
نبودن عریضه
درج شده است. البته
این روزنامه
ننوشت که
متجاوزین و
مرتکبین چنین
جرائمی از
خانوادۀ
نژادپرستان و
فاشیستهای
آلمانی و چه
بسا
اوکرائینی
بودند.
این
فاشیستها که
به مدرسه
کودکان روسی
حملهور شدهاند
همان کسانی
هستند که هشت
سال است بر سر
کودکان
دونباس و
دونتسک در
اوکرائین بمب میریزند
و به پاکسازی
قومی مشغولند.
آنها کشتار
کودکان روسی
را عین خدمت
به بشریت جا
میزنند. شگفتانگیز
است که این
همه نفرت و
زشتی از کدام
منبع سرچشمه
گرفته و تقویت
میشود.
آش
آنقدر شور است
که صدای «اردوغان»
رئیس جمهور
ترکیه هم در
اعتراض به این
اقدامات
فاشیستی در
آمده است. او
که در یک
مراسم دیپلماتیک
در شهر
آنتالیای
ترکیه شرکت
کرده بود، اقدامات
فاشیستی علیه
شهروندان
روسی که در
کشورهای غربی
ساکنند را
غیرقابل قبول
خواند. او
همچنین اخراج
رهبر روسیتبار
ارکستر
فیلارمونی
مونیخ و نیز
ممنوع ساختن
آثار
داستایفسکی
را اعمالی غیرعادی
خواند.(نقل از
کانال اول
تلویزیون
روسیه). این
اقدامات چقدر
شرمانگیز
است.
این اقدام
یادآور
روزهای
کودتای ننگین
28 مرداد در ایران
است. روزهای
سخت و مسمومی
که کتابها را
آتش میزدند،
پلیس و
نظامیان بیسواد
باید هر کس را
که کتاب جلد
سرخی در دست
داشت دستگیر
میکردند، هر
کتابی که با
پسوند «اوف»،
«تف»، «توی»، «فسکی»،
«ین» و... ختم میشد
باید توقیف میگشت.
جائی برای
تولستوی،
چخوف،
پوشکین، لرمانتوف،
لنین،
استالین و
داستایوفسکی
نبود. این
فرهنگ
فاشیستی در
اروپای متمدن،
مهد تولد خود
را به عرضه توجه
گذاشته است.
روزنامه
اینترنتی «سایت»
(Zeit) در 9
مارس نوشت که: «صدراعظم
سابق آلمان
آقای گرهارد
شرودر کماکان
حاضر به فاصله
گرفتن از
پوتین و محکوم
ساختن وی نیست».
این روزنامه اضافه
کرد که علیه
شرودر، به جرم
«ارتکاب جنایت
علیه بشریت»
به دادستان کل
آلمان شکایت
شده است.
دادستان هانور
دریافت چنین
شکایتی را در
مقابل خبرگذاری
(AFP)
تائید کرد». به
نوشته
روزنامه سایت:
«این شکایت
تنها علیه
شرودر نیست،
بلکه به افراد
دیگری نیز
اشاره شده است».
«دموکراتهای»
حزب «دموکرات
مسیحیون»
آلمان
خواستار بستن
دفتر این صدراعظم
سابق آلمان
شدهاند. حتی
رفقای حزبی
خودش نیز عکسهای
او را به
مثابه یکی از
رهبران بلند
پایه حزب
سوسیال دموکرات
آلمان به زیر
کشیدهاند.
به این
ترتیب روح
نامرئی جرج دبلیو
بوش انتقامش
را از آقای
«شرودر» که
مخالف تجاوز
آمریکا به
عراق بود و از
خط انتقال
لوله گاز «نورد
استریم 2» از
روسیه به
آلمان دفاع میکرد
گرفت.
دولت
آلمان حتی قبل
از آغاز جنگ
دریا سالار «کای یواخیم
شونباخ» را که
در رابطه با
پوتین نظر
دیگری غیر از
این دولت داشت
عملا وادار به
استعفا کرد. و
این نشانه
نفوذ عظیم
آمریکا در
آلمان و بی ارادگی
دولتمردان
این کشور است
که زیر سلطه
آمریکاست.
روزنامۀ
«وزر کوریر» (Weser Kurier) سوم ماه
مارس 2022 نوشت:
«اپرای
دولتی
باواریا» (Bayerische Staatsoper) خانم «آنا
نتربکو» (Anna Netrebko) خواننده
معروف اپرا را
به علت عدم
موضعگیری
علیه پوتین
اخراج کرد.
قبل از این
اخراج شهر
مونیخ رهبر
ارکستر آقای «والری
گِرِگییو» (Waleri
Grergijew) را
نیز به همین
دلیل اخراج
کرده بود!!.
شیوه اخراج به
این ترتیب بود
که از آنها
بازجوئی و
تفتیش عقاید کردند
و وقتی معلوم
شد آنها از
نازیهای در
قدرت در
اوکراین دفاع
نمیکنند
آنها را که
هنرمند هستند
و ظاهرا نباید
هنر با سیاست
ربطی داشته
باشد با کمال
وقاحت اخراج
کردند.
صدای
آمریکا (VOA) گزارش کرد
که «کمیته بینالمللی
پارالمپیک
(معلولین)
حضور
ورزشکاران
روسیه و
بلاروس در
مسابقات
پارالمپیک 2022
پکن را ممنوع
کرد». یک انسان
با وجدان حتی
از خواندن این
سطور احساس
شرم میکند.
گربههای
روسی نیز مورد
طعن و لعن
اروپائیها
قرار گرفتهاند.
معامله این
گربهها ممنوع
است. این
حضرات حاضرند
گربههای
روسی را خام
خام ببلعند. و
نام این توحش
و بربریت بینظیر
را انساندوستی
و همدردی با
مردم اوکراین
جا میزنند. فرمان
قتل عام ملتی
نمیتواند
نشانه علاقه
به ملت دیگر
باشد.
تصمیم
فوق که بدون
تردید در اثر
فشار کشورهای عضو
ناتو و در راس
آنها آمریکا
اتخاذ شده
است، ظلم
بزرگی نسبت به
ورزشکاران
معلول
کشورهای روسیه
و بلاروس
محسوب میشود.
مضحک اینجاست
که کمیته
مذکور با
ریاکاری از
خود سلب
مسئولیت کرده «با
تاکید بر باور
این کمیته
مبنی بر عدم ادغام
ورزش و سیاست،
این ورزشکاران
را قربانی
اقدامات دولت
هایشان خواند».!!!
به راستی که
دروغ و ریا و
تزویر از جمله
فوق میبارد.
آنها
کمربند سیاه
پوتین را در
ورزش جودو از
وی پس گرفتند
و وی را از
ریاست
افتخاری
کمیته بینالمللی
جودو بیرون
کردند. این یادآور
جودوکاران
خودفروخته
ایرانی است که
معترض بودند
چرا ورزش در
سیاست دخالت
داده میشود و
آنها حق
ندارند با یکی
دو عدد
ورزشکاران
کشور متجاوز،
اشغالگر و
نژادپرست
اسرائیل که
ایران کشور
آنها را اساسا
به رسمیت نمیشناسد مصاف
دهند. حال
آنها حق
ندارند به
مصاف صدها
ورزشکاران
نامآور
روسیه بروند
وگرنه از حق
شرکت در
مسابقات ورزشی
محروم میشوند.
معلوم نیست
چرا سر و صدای
آنها و حامیان
خون فروختهشان
در نمیآید
برخورد
به
پناهندگان،
مظهر
نژادپرستی
است
پناهندگان
چشم آبی:
خبرنگار
ارشد خارجی CBS آقای «دبلیو
چارلی داگان» گفت:
«اوکرائین
مانند عراق و
افغانستان
نیست، این یک
کشورمتمدن
است و نسبتا(!!)
اروپائی است». (چرا
نسبتا؟ مگر
قرار است در
آینده زیرش
زده شود؟ -
توفان).
معاون
سابق دادستان
کل اوکرائین
در مصاحبهای
با بی. بی. سی. (BBC)
گفت: «این برای
من بسیار احساسی
است وقتی میبینم
مردم اروپا با
چشمان آبی و
موهای بور هر
روز کشته میشوند»!
و مجری بی. بی.
سی. در جواب با
قاطعیت میگوید:
«من احساس شما
را درک میکنم
و به آن
احترام میگذارم».
در
تلویزیون BFM فرانسه،
یک روزنامه
نگار به نام «فلیپ
کوربه» در
رابطه با
اوکرائین گفت:
«ما در اینجا
از سوریها
صحبت نمیکنیم،
ما در مورد
اروپائیهائی
صحبت میکنیم
که با ماشینهائی
که شبیه ماشینهای
ما هستند
وطنشان را ترک
میکنند». (توجه
کنید شیفتگان
دنیای غرب!: نه
تنها آدمها
که ماشینهاشان
نیز شبیه ماشینهای
ما هستند!- توفان).
این
نازیهای با نقاب
حتی مردم
غیراروپائی
را همتراز و
همارزش
اتومبیلهای
خود هم نمیدانند.
این شامل
عراقی و
افغانستانی،
کُرد و سوریهای
نیست، شامل آن
ایرانیها
نیز هست که
نوکران فریبخورده
غرب هستند و
چشم خود را بر
واقعیات بستهاند.
وقتی یک انسان
این مطالب را
میخواند عرق
سرد بر بدنش
مینشیند.
خبرنگار(HTV) از لهستان
گزارش داد: «...
این کشور جهان
سومیِ در حال
توسعه نیست، اینجا
اروپاست(!!)
گویا جنگ میبایست
تنها علیه
جهان سومیها
صورت گیرد».(توفان)
و ما اضافه میکنیم
اینجا لیبی،
عراق،
افغانستان،
سوریه و یمن
نیست. جان
مردم یمن چه
ارزشی دارد
وقتی به سگ
اوکراینی حق
پناهندگی
سیاسی میدهند.
یک خبرنگار «الجزیره»
میگوید: «اینها
پناهندگانی
که به دنبال
فرار از خاورمیانه
و یا شمال
آفریقا
باشند،
نیستند، بلکه ،
آنها شبیه
هرکدام از ما
هستند،
برابرند با
خانوادۀ
اروپائی ساکن همسایه».
و به
همین جهت
پناهندگان
افریقائی،
ایرانی،
دنیای سومی را
که در اوکراین
کار و یا
تحصیل میکردند،
با چماق پلیس
از قطارهای
مسافربری
پیاده کردند و
حاضر نشدند
تقاضای خروج
آنها را از
منطقه جنگی
بپذیرند.
دنیای سومی
باید بمباران
شود و بمیرد و
نباید در قطار
جای اوکرائینی
موبلوند و چشم
آبی را بگیرد.
صدراعظم
اطریش از حزب
سبزها که
پناهجویان
خاورمیانه و
شمال آفریقا
را اخراج میکرد،
امروز با این
استدلال که
اوکرائینیها
اروپائی
هستند به آنها
پناه میدهد.
«دانیل
هانان» در «دیلی
تلگراف» نوشت: «آنها
خیلی شبیه ما
هستند. این
چیزی است که
موضوع را
بسیار تکان
دهنده میکند(!!)
اوکرائین یک
کشور اروپائی
است، مردم آن «نت
فلیکس» تماشا
میکنند و
حساب «اینستگرام»
دارند و
روزنامههای
بدون سانسور
میخوانند».(!!!).
آیا
توصیف این
دروغگویان،
تکیه بر
رذیلانهترین،
پستترین
غریزههای
حیوانی درون
بشر برای توجیه
جنایاتشان با
حقیقت همراه
است؟ آیا با
واقعیت تاریخ
اخیر اوکراین
همخوانی
دارد؟ بهیچوجه!
در
کشور فاشیستی
اوکراین احزاب
کمونیست و چپ
نه تنها ممنوع
که اجازه هیچگونه
ابراز وجود از
خود را
ندارند، تا چه
رسد به انتشار
روزنامهی
آزاد. آیا «روزنامه
بدون سانسور» در
کشوری که تکلم
به زبان روسی-
زبانی که زمانی
زبان رسمی این
کشور بود-
ممنوع است،
قابل تصور
است؟ دروغ و
ریا و تزویر
تا به کی و تا
به کجا؟ این
خبرنگار در
خاتمه میگوید:
«این جنگ دیگر
چیزی نیست که
برای مردم
فقیر دور
افتاده باشد».(!!)
وی راست میگوید
این دیگر جنگ
پنهان نیست
جنگ عریان
مشتی سگهای
نژادپرست
استعمارگر
است که بوی
گوشت و خون
آفریقا،
آمریکای
لاتین و آسیا
به مشامشان رسیده
است. دنیا را
باید مجددا
تقسیم کرد.
آری،
جنگهای
خاورمیانه و
آفریقای
شمالی به
اندازۀ کافی
از آنها دور
بودهاند که با
آرامش خاطر در
مورد جنایاتی
که غرب در
آنها مرتکب
شده و میشود
سکوت اختیار
کنند. آری،
جهانیان
فراموش نکردهاند
که آوارگان
محصول جنگها
علیه «مردم
فقیر
دورافتاده» که
از بیکاری و
بی سرپناهی
کماکان برای
نجات جان خویش
به سوی
کشورهای غنی
روانند و این
کشورهای غنی
یا آنها را در
آبهای اقیانوسها
و دریاها غرق
میکنند و یا
در جنگلهای
میان بلاروس و
لهستان با کمک
همهجانبه
اعضای ناتو
منجمد ساخته و
میسازند. اما
امروز از
پناهجویان
اوکرائینی حتی
بدون گذرنامه
و ورقه هویت و
بدون معرفی به
ادارۀ
مهاجرت، با
فرش قرمز
استقبال میشود.
اعمال
چنین تبعیض
بارزی در
برخورد به
پناهجویان
نشانه و مظهر
نژادپرستی
است که در
رفتار و کردار
غرب نهفته
است.
ناگفته
نماند که این
نژادپرستان
حتی به اروپائیها
هم رحم نمیکنند
زیرا
نژادپرستی
ریشه طبقاتی
دارد. آنها کشور
یوگسلاوی را با
«پیمان ناتو» که
پیمانی جنگافروز
و تجاوزکار
است به خاک و
خون کشیدند و
با گلولههای
اورانیوم
رقیق شده
تفالههای
اتمی آمریکا
را زدودند. پس
اروپای مو
بلوند و چشم
آبی نیز از دست
این
نژادپرستان
در امان نیست.
اروپای مو بلوند
و چشم آبی در
ایتالیا،
اسپانیا،
پرتغال، مالت
سکنی ندارد،
فقط در شمال
اروپاست.
دموکراسی
و آزادی در
اوکرائین
روشنفکر
غربگرائی به
نام احمد زید
آبادی در «اعتماد
اون لاین» در
تحلیل از نظام
حاکم بر
اوکرائین و
نیز حمله اخیر
روسیه به این
کشور به این
نتیجه میرسد
که: «نظامهای
مبتنی بر
دموکراسی در
چشم جهانیان
چنان محبوب میشوند
که در صورت
تجاوز قدرتهای
بیگانه،
همدلی و
همدردی پر شور
نثار آنان میشود».(!!)
حال به
بینیم که در
این کشور «محبوب
در چشم
جهانیان» (که
البته به همت
قدرت غول
رسانههای انحصاری
غرب، محبوب
گشته) تا چه
اندازه
دموکراسی و
آزادی بر قرار
است.
کیست
که نداند
حکومت نیمه
فاشیستی
زلنسکی- با
شرکت یک معاون
رئیس جمهور و 3
وزیر فاشیست -
دنبالچۀ همان
کودتای
مخملی2014 است که
رئیس جمهور
مشروع این
کشور آقای
«یانوکوویچ»
را به کمک
فاشیستها و نیم
میلیارد دلار پول
سازمان سیا و
اسلحه غرب و
وارد کردن
تروریست و تک
تیرانداز و
حتی سیاهی
لشگر وارداتی
از بالتیک،
آلمان و
لهستان
سرنگون کرده و
نوکران غرب را
بر مسند قدرت
نشاند کیست که
نداند فاشیستهای
اوکرائین به
نام گروه ضربت
«آزوف» با لباسهای
جنگی، مسلحانه
به اولین
پارلمان
دموکرات و
منتخب مردم، بعد
از کودتای
مخملی «مایدان»
حمله کردند و
نمایندگان سه
میلیون
کمونیست اوکرائینی
را به زور
اسلحه بیرون
انداختند و از
همان زمان
دولت «دموکراتیک»
اوکرائین نیز
حزب کمونیست این
کشور را با یک
اطلاعیه 28
مردادی ممنوع
و با تکیه بر «دموکراسی»
غرب 3 میلیون
کمونیست
اوکرائینی را
از داشتن نماینده
در پارلمان
محروم ساخت و
اعضای آن را
تحت تعقیب
قرار داد و
کارگران را در
خانه کارگر در
بندر اودسا آتش
زد؟ هم اکنون
دو برادر جوان
کمونیست به
نامهای «میخائیل»
و «الکساندر» «گونونویچ»
از فعالان «اتحادیۀ
جوانان
کمونیست
اوکرائین»
دستگیر و خطر
اعدام جان
آنها را تهدید
میکند. ما
اعتراضی از
آقای زیدآبادی
و دوستان مصلح
غرب ایشان نمیشنویم.
طبق
خبر (WFBY) »فدراسیون
جهانی جوانان
دموکرات» این
دو برادر به
جرم «عوامل
روسیه و ناامن
کردن
اوکرائین»
دستگیر شدهاند.
اما
واقعیت این
است که
برادران «گونونویچ»
به علت شرکت
در تظاهرات
مقابل سفارت
آمریکا و طرح
شعار: «به
توسعهطلبی
خود از طریق
گسترش ناتو
پایان دهید»
دستگیر شدند.
طبق
قانون «کمونیزاسیون»
نه تنها حزب
کمونیست
غیرقانونی
است، بلکه استفاده
از هرگونه نام
و یا نماد
کمونیستی در
ملاء عام
ممنوع شناخته
میشود. حتی
بناهای یاد بود
جنگ شوروی
سوسیالیستی
با نازیها را
تخریب و آموزش
مثبت در مورد
جنگ شوروی با
فاشیسم
هیتلری را در
مدارس ممنوع
کردهاند.
تکلم به زبان
روسی تحت «دموکراسی
محبوب» ممنوع
است، متخلفین
دستگیر و
محاکمه میشوند.
حزب کمونیست
اوکرائین از
بعد از کودتا،
از گسترش
سیاست ملیگرایانه
دولت
اوکرائین در
شرق این کشور
و قدرتیابی
رو به تزاید
عناصر مسلح
فاشیست خبر
داد. دولت ملیگرای
«مبتنی بر
دموکراسی» از 2014
تاکنون قریب
به 16000 شهروند
روسی تبار
دنباس را به
قتل رسانده است.
برادران «گونونویچ»
هنگام نهادن
گل در بنای
یادبود
سربازان ارتش
سرخ از طرف
فاشیستها
مورد ضرب و
شتم قرار
گرفته و مجروح
شده بودند. یکی
دیگر از شرکت
کنندگان در
مراسم در اثر
تهاجم فاشیستها
بینائی خود را
از دست داد.
فاشیستها
کارکنان
بیمارستان را
تحت فشار قرار
دادند تا از
مداوای
مجروحین
حادثه
خودداری کنند.
این است دنیای
شومی که اصلاحطلبان
حامی روحانی و
خانواده
مافیائی
رفسنجانی
برای جهان
ترسیم میکنند.
بیموها،
نابینایان و
بیمغزها
نباید از
مامورین
تشخیص نژاد در
اروپا بترسند.
ولی این
ثناگویان
ایرانی فاشیسم
غرب، نباید فراموش
نکنند که
یهودیان را از
موی بلوند و
چشم زاغ نمیشناختند
به عورتشان
نگاه میکردند
که همه ختنه
شده بودند.
هم
اکنون به تمام
امکانات
تیبلیغاتی
حزب ما با هدف
خفه کردن و
سانسور حمله
شده است. ممکن
است دموکراسی
غرب ما را هم
حذف کند و
صدای ما را خفه
کند ولی ایده
ما را نمیتواند
نابود کند. آن
کس که باد کاشت
باید توفان
درو کند.
باید
بشریت یک صدا
بگوید صلح در
اروپا تنها با
انحلال پیمان
تجاوزگر ناتو
مقدور است.
حزب
کارایران(توفان)
سه
شنبه ۲۴ اسفند
۱۴۰۰ خورشیدی
www.toufan.org
ناتوی
تجاوزگرمنحل
باید گردد