شورش
ماجراجویانهای
که اقتدار
پوتین را بیشترخواهد
کرد
شورش
اخیر توسط
گروه «واگنر»،
تحت رهبری
«پریگوژین» در
شرایط شکست
آشکار ارتش
اوکراین، یعنی
ناتو در جبهههای
جنگ رخ داد.
تبلیغات
رسانههای
غرب مبنی بر
«محاصره مسکو،
آغاز جنگ
داخلی در
روسیه» و
کودتای قریبالوقوع
علیه پوتین»
خبری بود که
عین بمب در رسانههای
بینالمللی
منفجر شد و
توجه همه مردم
دنیا را به خود
جلب کرد. هدف
غرب از این
هیاهو و حمایت
مالی و نظامی
به اوکراین،
بالکانیزه
کردن روسیه از
طریق یک جنگ
داخلی است، تا
با تجزیه این
کشور و چنگ
انداختن بر منابع
طبیعی آن
اتحاد
استراتژیک
این کشور با چین
را برای ایجاد
نظم جدید چند
قطبی جهانی درهمشکند.
علیرغم
اینکه رسانههای
غربی کوشیدند
با تمرکز
غلوآمیز بر
این شورش، ضعف
پوتین را به
نمایش
بگذارند،
لیکن این اقدام
ماجراجویانه
پس از سخنرانی
صریح پوتین
برای انجام
اقدامات قاطع
و مجازات
خائنین به ملت
در صبح شنبه
به پایان
رسید. این
اقدام برخلاف
تبلیغات غرب
نشان داده است
که روسیه تحت
رهبری پوتین
توانایی
بازدارندگی
قوی خود را
حفظ کرده و این
اقتدار آن را
بیشتر خواهد
کرد.
در
ایران نیز
اکثر روزنامهها
و شبکههای
اجتماعی، که
تحت کنترل
جناح غربگرا
قرار دارند،
یکصدا به
پایکوبی
پرداختند و
سیاست گردش به
شرق را به
ریشخند
گرفتند. شکست
روسیه در جنگ
و ازهمپاشی
«راه ابریشم» و
«پیمان
شانگهای» و
«بریکس» و سرسپردگی
به غرب آرزوی
این
نئولیبرالهای
خائن و تازه
به دوران
رسیده است.
اما
چرا چنین شد!
«واگنر» چگونه
ارتشی است، چه
درسی میتوان
از این شورش
گرفت؟
یکم
اینکه شروع
ماجرا از
آنجایی بود که
«پریگوژین»،
رهبر گروه
نظامی «واگنر»
در ویدئویی
اعلام کرد که
نیروهایش
توسط وزارت
دفاع روسیه
مورد حمله واقع
شده و برای
انتقامجویی،
جبهه اوکراین
را ترک و به
سمت شهر مسکو
حرکت کردند.
از ابتدای حضور
«واگنر» در
اوکراین،
خبرهای زیادی
از اختلافات
رهبران
«واگنر» و
فرماندهان
نظامی روسیه منتشر
شده بود.
اگرچه بیشتر
اختلافات
مربوط به
درخواست
«پریگوژین»
برای مهمات
بیشتر بود که
با مخالفت
وزارت دفاع
روسیه همراه میشد،
بخشی از این
اختلافات هم،
به دلیل تلاش
وزارت دفاع
روسیه برای
کنترل بیشتر
بر گروه
«واگنر» ایجاد
شده بود که با
اعتراضات
«پریگوژین»
همراه شد و
سرانجام دست
به ماجراجویی
زد و در نهایت
بعد از گذشت ۲۴ ساعت با
وساطت کشور
بلاروس،
«واگنر» اعلام
عقبنشینی
کرد و هیاهوی
دول غربی نیز
فرونشست.
دوم
اینکه
گروه «واگنر»
یک ارتش خصوصی
است که
دوشادوش ارتش
روسیه در
اوکراین میجنگد
و ماه گذشته
با اشغال شهر
«باخموت» در
اوکراین بر سر
زبانها
افتاد. این
شرکت در سال ۲۰۱۴ توسط
«دیمیتری
اوتکین» تأسیس
شد و این گروه
دارای سلاح و تجهیزات
نظامی
پیشرفته است.
«واگنر» یک
شرکت
پیمانکار
نظامی خصوصی
است که با در
اختیار داشتن
تسلیحات و
سربازان
آموزش دیده،
در عملیاتهای
نظامی در کنار
ارتش و
فرماندهی
رسمی مورد استفاده
قرار میگیرد.
گستره
عملیاتی
«واگنر» به
اوکراین
محدود نمیشود؛
گزارشهائی از
فعالیت این
گروه در برخی
از کشورهای
آسیائی،
آمریکای
لاتین و
آفریقائی
وجود دارد. سازمان
«واگنر» یک
موسسۀ نظامی
غیرقانونی
است، که در
جائی ثبت نشده
است.
«پریگوژین» با
لقب «آشپز
پوتین» شناخته
میشود. در
زمان حکومت
شوروی به جرم
خلافکاری
زندانی بود و
همزمان با
فروپاشی
شوروی آزاد
شد. اولین
فعالیتهای
اقتصادی او به
فروش ساندویچهای
هاتداگ
مربوط است و
از همین طریق
توانست
رستورانهائی
در روسیه
ایجاد و
قراردادهایی
با دولت روسیه
منعقد کند.
پذیرائی از
میهمانان
«پوتین» باعث
شد «پریگوژین»
با لقب «آشپز
پوتین» شناخته
شود. تأسیس
«واگنر» به او
نسبت داده شده
است. شخص دیگری
که در بنیانگذاری
«واگنر» مطرح
است، «دیمیتری
اوتکین»، یکی
از فرماندهان
سابق نظامی
روسیه است.
ظاهرا نام
«واگنر» به
علایق او به
یک آهنگساز
آلمانی مربوط
است.
وقتی
همه چیز در
نظام سرمایهداری
کالائی شود،
حتا ارتش، لذا
نتیجهای جز
آنچه شاهدش
هستیم،
نخواهد داشت.
در روسیه
سیاست
اقتصادی
نئولیبرالی
حاکم است و
اجازه تشکیل
ارتش «واگنر»
در کادر چنین
نظامی قابل تبیین
است. خصوصی
کردن نظام
وظیفه و تشکیل
ارتش حرفهای
نتیجه سیاست
نئولیبرالی
است که در
سراسر جهان
گسترش یافته است.
سوم
اینکه
پیش از
اوکراین، در
عراق، سوریه،
لیبی و افغانستان
نیز شاهد حضور
ارتش خصوصی
بودهایم. شبهنظامیانی
که عمده هدفشان
از جنگیدن،
پول است و
هرگونه
ناامنی و جنگ
برایشان
منافع مادی و
اقتصادی
زیادی دارد.
صاحبان این
شرکتها با
نفوذ در دولتها
میتوانند
موجب توسعه
جنگطلبی
شوند. گزارشهای
متعددی
قرارداد بهرهبرداری
دولت آمریکا
از سربازان
شرکتهای
خصوصی نظامی
به جای
سربازان ارتش
در عملیات
نظامی در عراق
و افغانستان
را اثبات میکند .پس این
فقط روسیه
نیست که در
کنار ارتش
رسمی، ارتش
حرفهای
دیگری دارد و برای
منافعاش میجنگد.
واقعیت
این است که
در دهههای
اخیر، دولتها
برای فرار از
پاسخگوئی و
هزینههای
سیاسی سنگین
در قبال کشته
شدن سربازان
خود و یا
جنایات جنگی،
به استفاده از
مزدوران و شرکتهای
نظامی -
امنیتی خصوصی
روی آوردهاند.
این گروهها
به مراکز بینالمللی
پاسخگوئی
ندارند و میتوانند
هر طور که
خواستند، عمل
کنند.
یکی
از دلایلی که
دولت آمریکا
به خاطر آن
متهم به جنگطلبی
و جنگافروزی
میشود،
دخالت و نفوذ
بخش خصوصی در
امور نظامی است.
پشت پرده
حضور نظامی
آمریکا در
عراق،
افغانستان و
بسیاری نقاط
دیگر، شرکتهای
تسلیحاتی مثل
«لاکهید
مارتین» و
ارتش خصوصی «بلک
واتر» و ... هستند.
«بلک
واتر»،
قدرتمندترین
ارتش اجیر
جهان است که
در ۲۰
کشور فعال است
و بیش از ۱۶ هزار نفر را
تحت استخدام
خود درآورده
است. «بلک واتر»
شرکت بدنامی
است که برخی
جنایات جنگی در
عراق به نام
آن ثبت شده
است.
یکی
از بزرگترین
شرکتهای
خدمات امنیتی
چندملیتی با
منشأ بریتانیایی
است که به عنوان
بزرگترین
«ارتش خصوصی»
دنیا توصیف میشود.
این شرکت در
بیش از ۱۲۵
کشور با بیش
از ۶۵۰
هزار کارمند
فعالیت میکند
و اعتقاد بر
این است که
این شرکت پس
از «والمارت»
دومین شرکت
خصوصی بزرگ
جهان است. این
شرکت مسئولیت اصلی
امنیت بازیهای
المپیک ۲۰۱۲ لندن را
بر عهده داشت.
چهارم اینکه
وقایع اخیر در
روسیه نشان
داد که تنها
دولت باید
انحصار،
ایجاد، توسعه
و استفاده از
نیروهای
نظامی را
داشته باشد.
ارتش محل کسبوکار
«آزاد» و پول
درآوردن نیست.
روسیه حتا
برای حفظ
حاکمیت و
استقلالاش
نمیتواند به
چنین نیروئی
اعتماد کند.
برای دولت زیاناش
در دراز مدت
بیش از سودش
است. آنارشی و
تفرقه،
چنددستهگی و
بیاخلاقی و
خیانت نتیجه
چنین ارتش
خصوصی است. خصوصیات
فردی و
کاریسمای
سیاسی و جاهطلبی
و خودشیفتگی
«پریگوژین»،
فرمانده
«واگنر»، در
حوادث اخیر یک
امر فرعی در
پاسخ به چرائی
این شورش خائنانه
است. مسئله
اساسی خصوصی
بودن ارتش
«واگنر» برای
کسب سود است.
با عطش کسب
سود نمیتوان
به جنگ دشمن
رفت و برای
رهائی ملی و
خوشبختی ملت
جنگید. حتا
دشمن میتواند
با نفوذ در
ارتش خصوصی و
تطمیع و انواع
حیل آنها را
علیه حکومت
مرکزی به
شوراند.
تحریکات،
نفوذ و خرابکاری
غرب در حوادث
اخیر روسیه
دور از واقعیت
نیست.
ارتش
قهرمان سرخ
تحت رهبری حزب
بلشویک شوروی از
ایدئولوژی و
سیاست واحدی
هدایت میشد،
نه برای «سود»
بلکه برای رهایی
ملت و همه ملل
جهان از یوغ
فاشیسم و
امپریالیسم.
این ارتش
فداکارانه میرزمید
و همه پیروزیهای
درخشان آن
نتیجه چنین
سیاست انساندوستانهای
بود. نه «پوتین»
استالین است و
نه روسیه امپریالیستی
کنونی، شوروی
سوسیالیستی
لنینی - استالینی.
چنین تشابهسازیهائی
تحریف و قلب
حقایق است و
جز این نیست.
برگرفته
از توفان
الکترونیکی
شمار ۲۰۴هنشریه
الکترونیکی
حزب کارایران تیر
ماه ۱۴۰۲
آدرس
تارنمای حزب
کارایران
(توفان):
www.toufan.org
آدرس
مرکزی ایمیل
حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس
کانال تلگرام
توفان