کارگران
ایران و مسأله تجاوزاحتمالی
امپریالیستی
مدتی است
که سیاست «تهدید
و تعرض» علیه
ایران، سایه
سنگین خود را
بر امور جامعه
ما افکنده است؛
مردم زحمتکش
ما حق دارند
که به این «سیاست
تهدید و تعرض» با
دیده نگران بنگرند
و آنرا تهدیدی
جدی برای تداوم
مبارزاتشان در
راه حفظ استقلال
سیاسی و
استقرار
آزادی و عدالت
اجتماعی در
ایران، تلقی
کنند. نگاهی
به مبارزات کارگری
و اعتصابات و
اعتراضات اقشار
مختلف جامعه
در فروردین و
اردیبهشت ماه
همین سال نشان
میدهد که
مردم ایران، علیرغم
تهدیدات اخیر نظامی
امپریالیسم
آمریکا، دست
از مبارزات
روزانه خود برنمیدارند
و در کنار طرح
مطالبات
صنفی و سیاسی
خود، مخالفت
خود را نیز با مداخلات
و تهدیدات
کشورهای امپریالیستی
در امور داخلی
خود ابراز میدارند.
(در این زمینه رجوع
کنید به
گزارشات مندرج
«در جبهه نبرد
طبقاتی» در
همین شماره). کارگران،
زنان،
دانشجویان،
معلمین،
بازنشستگان
وکشاورزان در
طی ۴ دهه مبارزه
خود، متحمل
هزینههای
زیادی شدهاند،
از زندان،
شکنجه و تبعید
اجباری گرفته
تا اعدام و
قتل. این
نهالی را که
آنها با خون
خود آب دادند،
امروز تبدیل
شده است به
درخت تنومندی
که در زیر
سایه آن همه
اقشار زحمتکش جامعه
گرد هم آمدهاند
و در پناه آن
به مبارزات
خود ادامه میدهند.
هرگونه تعرض
نظامی، که
منجر شود به
تلاشی شیرازه
جامعه، نخستین
قربانی آن خشکشدن
درخت تنومند جنبش
کارگریست. نمیتوان
از یکسو
طرفدار استقرار
آزادی و عدالت
اجتماعی بود و
در عین حال با
سیاست تحریم،
تهدید و تعرض،
که طبقه کارگر
و اقشار
زحمتکش جامعه
را به اولین
قربانیان آن
تبدیل خواهد
ساخت، نیز
موافقت داشت.
این یعنی فریب
تودهها،
یعنی سر
درآخور
بیگانه
داشتن، یعنی
در پارکاب
امپریالیسم
به نابودی
کشور خدمت
کردن.
آنچه را
که رضا شهابی،
عضو
هیئت مدیره
سندیکای
کارگران شرکت
واحد در
سخنرانی خود
در پنجاه
و دومین کنگره
کنفدراسیون
عمومی کار فرانسه
در شهر
دیژون فرانسه،
که در ۱۲ ماه
می ۲۰۱۹ با
حضور
نمایندگان
سندیکاهای
کشورهای
مختلف جهان برگزارگردید،
اظهار داشت، بیانگر
سیاست صلحجوئی
و انترناسیونالیسم
پرولتریست. سرنوشت
طبقه کارگر ایران
با سرنوشت زحمتکشان
عراق، افغانستان،
سوریه،
لبنان،
فلسطین و غیره
پیوند خورده
است. طبقه
کارگر ایران نمیتواند
نسبت به
تحولات منطقه و
آنچه که در
این کشورها میگذرد،
بیتفاوت بماند.
لذا با سیاستی
که در میان
صفوف
زحمتکشان
تفرقه ایجاد
کند، آنها را
به دشمنی با
هم کشاند و
آنها را در مقابل
هم قرار دهد،
به مخالفت
برمیخیزد و
در قبال آن
سیاست طبقاتی
خود را برمیگزیند،
صف خود را از
صف دشمنان طبقاتی
جدا میسازد.
و زحمتکشان را
فرامیخواند
تا در مبارزه
روزانه خود به
امر صیانت از استقلال
ملی توجه خاصی
داشته باشد و آنرا
جزء جدائیناپذیر
مبارزه در جهت
تحقق آزادی و
عدالت
اجتماعی بداند.
آنچه که رضا
شهابی بیان
داشت غیر از
این نیست. اکنون
به بخش پایانی
و مهم سخنان
رضا شهابی گوش
دهیم: «ما
کارگران با
جنگ افروزیهای
دولتهای
سرمایهداری
در جهان و
مخصوصاً در
خاورمیانه
مخالفیم.
تهدید نظامی و
تحریم جز خرابترکردن
وضعیت زندگی
کارگران و
زحتمکشان
ایران، عراق،
افغانستان،
سوریه،
لبنان،
فلسطین و... ندارد.
ما کارگران به
پشتیبانی
هیچیک از بلوکهای
سرمایهداری
توهم نداریم،
بلکه به
همبستگی
کارگران و
حقوق بگیران
جهان احتیاج
داریم».
به این
معنی طبقه
کارگر ایران
فقط در درون
برای کسب عدالت
اجتماعی و
آزادی نمیرزمد،
مبارزه او در عصر
امپریالیسم
نمیتواند
جنبه ملی به
خود نهگیرد
که گرفته است.
بنابر این
مبارزه برای کسب
آزادی با
مبارزه برای
حفظ استقلال
سیاسی و
حاکمیت ملی
درهمآمیخته
است؛ آنها را
نمیتوان از
هم تفکیک نمود
و فقط جنبه عدالت
اجتماعی آنرا
برجسته کرد و
دیگری را از
افق دید خود
دور انداخت.
پشتیبانی
اپوزیسیون
خودفروخته از راه
«سیاست تهدید
و تعرض» برای
دستیابی به
«آزادی» و
«عدالت
اجتماعی» راه
اطاعت و
فرمانبری است.
ملتها اگر
بخواهند بر
استقلال خود
تکیه کنند، راهی
جز همبستگی
بینالمللی،
مقاومت و
ایستادگی
برای حفظ
استقلال سیاسی
و مبارزه علیه
هرگونه تهدید
و تحریم و جنگ
نیست. ملتها
خواهان جنگ
نیستند. ولی
صلحجوئی ملتها
به این معنا
نیست که
چنانچه امپریالیسم
به حاکمیت
آنها تعرض
نماید، آنها
از خود مقاومت
نشان نهدهند،
به استقبال او
روند. همانطور
که در سوریه نهرفتند
واز میهن
ویکپارچگی
سرزمین خود به
دفاع
برخاستند. این
نظام امپریالیسم
است که جنگ میطلبد
و کوشش میکند
تا آنرا به نام
«آزادی» به ما
تحمیل کند. سرنگونی
رژیم سرمایهداری
جمهوری
اسلامی ایران
تنها و تنها
وظیفه مردم
ایران است،
چون امریست
داخلی. طبقه
کارگر ایران
در ادامه
مبارزات خود به
نیروی خود
متکی است و با دخالت
هرگونه نیروی
خارجی مخالف
است.
نقل ازتوفان
الکترونیکی
شماره ۱۵۵ نشریه
الکترونیکی
حزب کارایران
خرداد ماه ۱۳۹۸