مقالات توفان الکترونیکی شماره 117 نشریه
الکترونیکی حزب کارایران فروردین ماه 1395
شادباش
نوروزی حزب کارایران(توفان)
نوروزتان شادومبارک باد!
طبیعت درآستانه بهار، سیمای زیبای خودرا عرضه
میکند وسنتن همانگونه که طبیعت هیبت نوبرتن می
آراید، مردم میهن ما نیزمی بایست باگرامیداشت
این سنت ارزنده با جامه نوبرتن وخنده شادمانه بر لب سال کهنه راپشت سرگذارده
وبه استقبال نوروز شتابند، می بایست هرسال با آموزش ودستآوردهای
نوین ازسال کهن به سازندگی وپیشرفت درهمه عرصه ها درسال نو
بپردازند.اما درکمال تاسف و تاثر در ایران ما وضع بگونه دیگری
است.وضع براستی به مصداق ضرب المثل "سال بسال دریغ
ازپارسال" شده است.زحمتکشان میهن ما گرچه میکوشند
علیرغم کوششهای مرتجعانه و
ضدفرهنگی و ضد سنن ملی هئیت عمامه بسر حاکم
با برگزاری مراسم عید نوروز سنن ارزنده ملی را زنده
نگاهدارند ودراین راه نیز با
هئیت حاکمه به ستیز برمی خیزند، ولی اوضاع حاکم بر
کشورآن خنده شادمانه واقعی را از
لبها زدوده است.
مردم میهن ما یا درغم از دست رفتگان سوگوارند یا
دراثرویرانگری اقتصادی درفلاکت و بی خبری و
انتظاربسرمی برند .نه از پیشرفت
خبری هست ونه از ترقی وتعالی نشانی. در کشورما
آموزش نیزنه درزمینه فرهنگ و صنعت وتولید که برمحور آیات
وروایات کهنه وپوسیده، دلالی ورانتخواری و بده بستان
مافیایی دور میزند. آخوند درعین کینه
ورزی به سنن ملی، کهنه پرست
است.او به همین دلیل با پیشرفت وتمدن وترقی که
پیوسته نومی طلبند وکهنه را بدور می افکنند عمیقن مخالف
است واین کهنه پرستی
خودریشه بسیاری از مصائبی است که بر میهن ما روی آورده است و
دراشکال مختلفی ادامه دارد.
درسال گذشته حجم کالاهای
وارداتی مصرفی ازهمیشه بیشتر شده ودرنتیجه حجم
بیشتری ازپول کشوررا بخود اختصاص داد. درسال گذشته علیرغم
ادعاهای گوش خراش "مبارزه با مواد مخدر" عده بیشتری
از جوانان کشوردر چنگال این مواد تباه
کننده اسیر گشتند. درسال گذشته مردم میهن ما بیشتراز گذشته با فقر ومحرومیت دست وپنجه نرم کردند.
بیشماران بیکارشهروده ازگرسنگی و بی خانمانی با مرگ
دست وپنجه نرم میکنند. آنها هم که از درآمدی برخوردارند
به علت وجودتورم وسیر صعودی افزایش
قیمت ودرنتیجه
پائین آمدن قدرت خرید
با وضعی به مراتب وخیمتر از سال پیش روبرویند. حداقل دستمزد براي سال ٩٥ هم که حدود ۸۱۲ هزار و ۱۶۶
تومان تعیین شده است به معني تشديد فشاربرزحمتکشان
وشيره جانشان را كشيدن است . رژیم
خون آشام جمهوری اسلامی درسال گذشته به سیاست زندان، شکنجه، اعدام و سرکوب
دگراندیشان بویژه فعالین کارگری ادامه داد.
دریک کلام سالی که گذشت
درفقروگرانی ورشوه وفساد ودزدی های کلان پیشروی داشتیم ونمونه بابک
زنجانیها قطره ای دردریاست و سرنخ همه این دزدان به
بالائیهای صاحب منصب شورای نگهبان ومجلس خبرگان وشورای
مصلحت اسلامی ،مجلس شورای اسلامی وکلیت سردمداران مافیای
حاکم وصل است وجز این نیست.
درسالی
که گذشت رژیم ملایان از موضع ضعفِ وخیانت با کشورهای ۵ + ۱ در وین
به نتیجه رسید. رژیم جمهوری اسلامی این تسلیم
زبونانه را یک پیروزی بزرگ جلوه داد درحالی که اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی
ایران به کمتر از۳.۶۷ درصد
کاهش یافت ، تعداد سانتر فیوزها از ۱۹۰۰۰ به ۵۰۶۰ تقلیل
یافت، تعطیل شدن آب سنگین اراک وتاسیسات فردو وبا نظارت ۲۵ ساله در قالب
قرارداد پروتکل الحاقی برایران نیز تحمیل گردید. کل
خسارت مالی ایران حداقل ۲۰۰ میلیارد
دلار برآورد گردید.....چه وقیحانه است پذیرش یک سیاست
نواستعماری وخیانت به منافع ملی مردم را پیروزی و تضمینی
برای صلح جلوه داد!
وعده سرمایه گذاری
خارجی درایران و امتیاز دادن به کلان سرمایه داران
بین المللی درقالب نو لیبرالیسم جز وخیمتر کردن
وضعیت معیشتی مردم بویژه کارگران ومزدبگیران زحمتکش
ثمری نخواهد داشت. ملایان مرتجع حاکم برای حفظ قدرت خویش هر
خیانت وزد وبند بیشرمانه با جهانخواران بین المللی را با
یک آیه و در پوشش مصلحت الهی توجیه میکنند تا چند
صباحی برعمر نکبتبارشان بیافزایند.
حزب کارایران(توفان) نوروز این سنت ارزنده ملی را به همه
کارگران، به همه زحمتکشان، به همه معلمان ، به همه دانشجویان، به همه زنان
مبارز سراسرایران، به همه خانواده های جانباختگان راه آزادی، به
کارگران مبارززندانی وهمه زندانیان شریفی که پرچم مبارزه
را درزندانها و شکنجه گاههای رژیم برافراشته اند و به همه رفقا و
یاران و همه کسانیکه در راه آزادی و سعادت ستمدیدگان
میرزمند شاد باش می گوید وبرایشان
درپیکارعلیه رژیم تبهکارسرمایه داری جمهوری
اسلامی پیروزی آرزومی کند. به امید فرا رسیدن
نوروزمردم ایران. نوروزتان پیروز باد!
سرنگون باد
رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم
ایران!
زنده باد
سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
دست
امپریالیستها از ایران ومنطقه کوتاه باد!
حزب
کارایران(توفان)
اسفند هزار و
سیصد و نود وچهار خورشیدی
چرا رژیم تبهکار جمهوری
اسلامی دستمزدی یکچهارم خط فقر به طبقه کارگر تحمیل
می کند؟
در 19 اسفند ماه 94 دستمزد کارگران در سال 95 با
افزایشی یکصد هزار تومانی و یا 14 درصدی
برابر با 812 هزار تومان اعلام گردید؛ این اقدام دولت جمهوری
اسلامی با اطلاع و آگاهی کامل و دقیق نسبت به خط فقر و
میزان واقعی سبد هزینه یک خانوار چهار نفره، که طبق قانون
حداقل دستمزد نباید کمتر از آن باشد، توسط ارگانهای مختلف دولتی و
رسمی و غیر رسمی و مستقل اعلام شده بود، به میزان
یکچهارم خط فقر واقعی تعیین میشود.
مرکز پژوهشهای مجلس ، خط فقر را
دومیلیون و 300 هزار تومان و کانون عالی شوراهای اسلامی
کار، سبد هزینه کارگران را دومیلیون و 744 هزار تومان و بانک
مرکزی نرخ سبد معیشتی را دو میلیون و 700 هزار تومان
و مرکز آمار ایران سبد هزینه را سه میلیون و 200 هزار
تومان و تحقیقات مستقل خبرگزاریها و تشکلهای مستقل کارگری
حداقل هزینه های یک خانواده چهار نفره را بیش از سه
میلیون و پانصد هزار تومان اعلام کردند.
نمودارهای زیر که محصول بررسی
خبرگزاری مهر در آبان ماه سال 93 یعنی یکسال و نیم
پیش است با احتساب حداقل 20 درصد تورم 18 ماهه اخیر کاملا مهر
تائیدی است بر محاسبه تشکل های مستقل کارگری که سبد
هزینه یک خانواده چهار نفره را بیش از سه و نیم
میلیون تومان در اسفند ماه اعلام کرده اند.
در ارزیابی سیاستهای
اقتصادی نئولیبرالیستی و ضد کارگری جمهوری
اسلامی از جمله تعیین حداقل دستمزد به خصوص در شرایط
فعلی باید به یک نکته مهم و کلید ی توجه کرد و آن
نکته فراهم کردن همه زمینه ها و شرایط ( از جمله تغییر و
یا حذف قولنین دست و پا گیر ) لازم در جهت افزایش هر چه
بیشترنرخ سود برای سرمایه گذاریهای انحصارات
خارجی نسبت به سایر کشورهای مشابه است. طبیعی است
که کاهش حداکثری دستمزدها و محکوم کردن کارگران به مرگ تدریجی
در راستای( به قول مقامات جمهوری اسلامی ) ایجاد
جذابیت لازم برای سرمایه های خارجی است.
اجرای باب اجاره فقه اسلامی در
مناسبات کار و تبدیل کارگر به اجیر و بازگشت به دوران برده داری
اسلامی هر چند از ابتدای انقلاب 57 مورد تائید آیات عظام
و علمای اعلام بوده است و انعکاس آن را در اولین پیش نویس
قانون کار اسلامی توسط وزیر کار موسوی ، آقای توکلی
شاهد بودیم اکنون با ظاهری
مدرن و نئولیبرالیستی البته دقیقا با همان مضمون و محتوا
تحت عنوان آزاد سازی دستمزدها در
حال اجراست.
رژیم ضد کارگری و سرمایه
داری جمهوری اسلامی برای حفظ و تداوم حاکمیت
سیاسی و منافع طبقاتی خود به خوبی میداند که
باید از رشد آگاهی و اتحاد و همبستگی و سازمانیابی
و تحزب طبقه کارگر پیشگیری کند و طی 37 سال حاکمیت
سرکوبگرانه و تبهکارانه خود آگاهانه و قاطعانه در این راستا عمل کرده است.
جنبش کارگری باید صفوف خویش را از افکار
مغشوش پاکیزه کند و تلاش کند که دامنۀ سندیکاها و اتحادیه
های خود را توسعه دهد و نگذارد که دفاع از حقوق صنفی- اجتماعی
که وظیفه اصلی آنهاست با مسئلۀ کسب قدرت سیاسی که
وظیفه حزب سیاسی است درهم ریخته شود. روشن است که طبقه کارگردر نهایت برای رهائی از
وضعیت نکبتبار فعلی چاره ای جز مبارزه ای متشکل و
سازمانیافته تحت رهبری حزب مارکسیستی
لنینیستی خود ندارد.حزب کار ایران ( توفان ) که خود را ادامه دهنده راه انقلابی حزب کمونیست
ایران حزب حیدرخان عموغلو وحزب توده ایران قبل از غلبه
رویزیونیسم می
داند واز تجارب ارزشمند این احزاب کمونیستی در مسیر
سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی واستقرار سوسیالیسم بعنوان تنها
پرچم رهائی کارگران و زحمتکشان ایران گام بر می دارد ،با تمام
قوا از مطالبات ریز ودرشت کارگران از اضافه دستمزد گرفته تا حق تشکلات
صنفی وسیاسی و قراردادهای دسته جمعی وبیمه بیکاری وغیرو
دفاع میکند وهمزمان به مبارزاتش در افشای انحرافات
آنارکوسندیکالیستی واکونومیستی وضد حزبی که خاک
درچشم کارگران می پاشند وبه مشوب افکار می پردازند از هیچ
کوششی دریغ نخواهد کرد.مرای .چاره کارگران و زحمتکشان
تشکیلات است وجزاین نیست.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فرحنده باد هشتم مارس روزهمبستگی زنان سرا سر جهان!
درسال
1910 روزهشتم مارس بعنوان روز بین المللی زن اعلام گردیدوازآن
پس همه ساله زنان آزاده این روز را گرامی می دارند ، ترازنامه
مبارزه ودستآوردهای خودرا از نظرمیگذرانند وهمه نیروهای
انقلابی وترقی خواه را
برای هدف نهائی یعنی آزادی کامل زن از
قیود اجتماعی فرا می خوانند.
اما رژیم سرمایه داری
جمهوری اسلامی این جرثومه ارتجاع وواپسگرائی بدون
توجه به سنت های بیش از صد ساله هشتم مارس ، روز ولادت دختر پیامبراسلام
را بعنوان روز زن ایرانی برگزیده است. اگر روز هشتم مارس روز نوید پیروزی زن است ، روز این
نوید که زن درجامعه تا مقام ومرتبه یک انسان آزاد وبرابر با مرد
ارتقاء یابد وواقعن ازحقوق انسانی بر خوردار گردد،
روز زن در جمهوری زن ستیز اسلامی نشانه
سیر قهقرائی زن
بسوی کنیزی و
بردگی است، نشانه برقراری قوانین طایفه ای عقب
مانده وبدوی آنهم در چهارده قرن
پیش بر جامعه کنونی
ماست. برای کسانیکه به قوانین اسلام درمورد زن آشنا می
باشند روشن است که تعیین روز
تولد فاطمه زهرا بعنوان
روز زن درمقابل هشتم مارس نه یک جایگزینی ساده و بی اهمیت بلکه
یک سمتگیری روشن بسوی لگدمال کردن
زن و پایمال نمودن حقوق انسانی اوست.
بررسی وضع زن ایرانی
درخانواده ودراجتماع ، از جهت فرهنگی واقتصادی و...... واقعیت هولناکی را برملا
میسازد. دراینجا باید خاطر نشان نمود که عدم برخورداری زنان از حقوق
اجتماعی برابر با مردان درایران تنها
بخاطر اعتقادات مذهبی
هئیت حاکمه کنونی نیست
و به دوران پس از انقلاب تعلق ندارد
بلکه قوانین اسلامی
که امروز بر زنان جامعه ما تحمیل میگردد
و آن را به قهقرا سوق میدهد ، در زمان رژیم
پهلوی وطبیعتن قبل از آن نیز اعمال میشد.منتها اکنون با با کنار گذاشتن
قوانین مدنی و
یکه تازی قوانین
اسلامی ، آن آرایش را که
رژیم شاه تحت نام حمایت از خانواده و آزادی زنان برچهره موقعیت زن ایرانی کشیده بود ،زدوده و آن را
عریان درمقابل دیدگان جهانیان قرارداده است. تعمق درمورد وضع زنان زحمتکش
که اکثریت زنان ما را
تشکیل میدهند روشن
میسازد که تفاوت اساسی
درحقوق انسانی واجتماعی آنان
درگذشته وحال حاصل نگشته است. موقعیت غیر انسانی زنان
ایران ووجود اعتقادات اسلامی
و بهره گیری از قوانین
آن وضع زنان
بمراتب وخیم تر است. با توجه
به شرایط اقتصادی وفرهنگ حاکم برجامعه
ما، قوانین مدنی و
رفرمهای شاهنشاهی
"آزادی زن"
وغیرونتوانست ونمی
توانست وضع اکثریت زنان ایران یعنی زنان
زحمتکش را بهبودی بخشد وانقلاب بهمن
هم با تمام جانفشانی ها و شرکت گسترده
زنان نه تنها نتوانست حقوق پایمال شده آنان را بکف آورد بلکه با کسب
قدرت وتوسط روحانیت حاکم ،
زنان به درجات بیشتری به عقب
رانده شده اند، بطور خلاصه :
درخانواده ، زن
ازحقوقی متساوی با
شریک زندگی خود بهره مند
نیست و بنا به درجه فقر و بیسوادی قشر و
طبقه ای که به آن تعلق
دارد " مقام" دوم ، سوم،
چهارم و..... را به او اختصاص
داده اند. دراکثر خانواده های زحمتکش
زنان دربرابر تصمیمات شوهر ، برادر، برادرشوهر،
دائی وعمو و.... وحتا اولاد
ذکور خود حق کمترین مخالفتی ندارند. کارخسته کننده ودائمی خانه
به اضافه بچه داری امکان شرکت
درفعالیت های
اجتماعی ، تحصیل
ورشد استعدادهای آنان را
سلب میکند. اما همین
زن از حق قیومیت
فرزندان خود بی بهره است .
ازدواج زنان حتا در شهرها و درخانواده های مرفه نیز نه با فکر و انتخاب
آنان بلکه اکثرن بنابه اراده پدر و دربرخی موارد
پدر ومادر انجام میگیرد. طبق
قوانین ایران چه درگذشته وچه درحال دختر تا سن چهل سالگی بدون
اجازه نامه پدر قادر به ازدواج
نیست!آیا این قانون که اسلامیست انسانی نیز هست؟ این
قانون نشانگر آن است که زن دراسلام و درایران بمثابه
انسانی که خود قادر به تفکر
واتخاذ تصمیم می باشد به
حساب نمی آید. قابل
توجه آن که عدم برخورداری زن
از حق انتخاب تنها
به شریک زندگی ختم نمی
شود بلکه شامل تمام مسائل
حتا انتخاب لباس ، شغل ورشته تحصیلی و....
نیز میشود. درمورد طلاق
هم وضع زن به همین
اندازه و شاید بیش ازاین اسفناک است. درجامعه ما علی الاصول طلاق – جز برای قشر بسیار کوچکی اززنان
متمول – لکه ننگ ویاد نقطه ضعف
محسوب میشود. باید استفاده ازدادگاههای حمایت ازخانواده در زمان رژیم گذشته را نیز
با توجه به بیسوادی
وفرهنگ حاکم بر اکثر خانواده ها بخصوص
زحمتکشان درنظر گرفت .اکنون که دیگر حتا برروی کاغذ هم قانونی
به حمایت از زنان موجود
نیست. وضع زن طلاق گرفته
بویژه آنکه شاغل نباشد رقتبار است.. زن تنها درجامعه ایران همواره تحت فشار های
شدید قراردارذد ومحیط اطراف
او سرشار از سوء ظن ، تهمت وکنجکاوی
دیگران است وتنها
پیوند وازدواج با مرد شرافت و پاکی اش را
تثبیت نموده ووی را
تحت حمایت خود
قرارمیدهد. با روی کار آمدن
رژیم جمهوری اسلامی
این فقر فرهنگی با
قوانین رسمی واسلامی
نیز تثبیت شده است و
یورش به زنان آنان را نه به مقام دوم
بلکه ازمقام انسان نیز
به عقب رانده است . سرکوب وفقر فرهنگی که رژیم بدان دامن می زند امروز
ابعاد تازه ای یافته و
توهین ودستبرد به حقوق
زنان به حد جنایت علنی رسمی
درمورد آنان رسیده است و
اسید پاشی به روی زنان
تبلوری ازاین سیاست ضد بشری است.
دردنیای سرمایه داری
وامپریالیستی علیرغم تبلیغات فراوان اما از
برابری زنان و مردان خبری نیست و زنان اولین
قربانیان بحران و رکود اقتصادی هستند. اگر به موقعیت زنان در
این جوامع و درزمینه های روبنائی و زیر بنائی
چون بهداشت و خدمات پزشکی،آموزش و پرورش، کار و حرفه، حقوق مدنی و
جایگاه اجتماعی و سیاسی نظری بیفکنیم،
متوجه می شویم که برابری و مساوات میان زن و مرد نه تنها
جامه عمل بخود نپوشیده است، بلکه گرایش به پسرفت نیز دارد. تعرض
به حقوق زنان درجوامع پیشرفته صنعتی از ماهیت نظام سرمایه
داری برمیخیزد و تنها با بر انداختن جامعه طبقاتی
میتوان به این وضع پایان بخشید. آزادی زنان و
تساوی کامل آنان با مردان جز با دست طبقه کارگر، جز درجامعه
سوسیالیستی و درجریان ساختمان سوسیالیسم
امکان پذیر نیست. فقط درجامعه سوسیالیستی است که
زنان امکان می یابند کلیه استعدادهای جسمی و
روحی خودرا به کاراندازند و در پروسه تولید اجتماعی فعالانه
شرکت جویند. بیهوده نیست که رهائی زنان از هرگونه
قید اجتماعی و تساوی حقوق آنان درتمام شئون سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی
یکی از اصول مرامی حزب
طبقه کارگر و جزو لایتفک مبارزه این حزب است.
حزب ما که درمسیر انقلاب
سوسیالیستی ایران گام بر میدارد براهمیت نقش زنان درانقلاب توجه دارد و برای جلب آنها به صفوف
خویش، برای بسیج آنان درسازمانهای توده ای به خاطر
مبارزه علیه ارتجاع اسلامی و امپریالیسم میکوشد.
حزب ما در برنامه خویش به روشنی از
حقوق زنان دفاع کرده و درمسیر استقرار تساوی حقوق زنان و مردان، لغو
کلیه قوانین ارتجاعی مذهبی و غیر مذهبی، لغو
هرگونه تبعیض ومحدودیت برحسب جنسیت، آزادی پوشش، آزادی
ازدواج و انتخاب همسر و ازدواج غیر مذهبی، لغو کلیه
قوانینی که به بهانه ناموس ارتکاب جنایت علیه زنان را
توجیه میکنند، ممنوعیت فحشا بطور کلی و فحشا مذهبی
بنام صیغه گری، آزادی سقط جنین و به رسمیت شناختن
این حق برای زنان و.....میکوشد و پیگیرانه درجهت
تحقق آن که با برافکندن رژیم سرمایه داری جمهوری
اسلامی میسر است گام برمیدارد.
گرامی داشت هشتم مارس یعنی
تائید پیکار زنان کارگر جهان درجهت بهبود وضع اقتصادی خود و برابری درحقوق صنفی وسیاسی با مردان ،
یعنی تائید جنبش های
مترقی زنان جهت کسب برابری
کامل با مردان، یعنی
تائید مبارزه برای
رهائی فکر واندیشه زن
ازحصاری که تفاوت جنسیت
بدوراوکشیده است ، یعنی
تائید آزادی، برابری ومحو ستم! آنرا گرامی
بداریم.
زنده باد هشتم مارس روز
همبستگی زنان سراسر جهان!
سرنگون بادرژیم
سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران !
زنده باد سوسیالیسم
این پرچم نجات بشریت!
حزب کارایران(توفان)
اسفند 1394
www.toufan.org
درحاشیه سفرباراک اوباما به کوبا
کوبا به کجا می رود؟
اوباما درسخنرانی اخیرش درکوبا گفت:
«..من آمده ام به اینجا که به آخرین آثار دوران جنگ سرد پایان
دهم، آمده ام اینجا که دست دوستی به مردم کوبا دراز کنم، اختلافات
بین دولت های ما واقعی و مهم است و مطمئن هستم رئیس جمهور
رائول کاسترو هم همین طور فکر می کند، کوبا و آمریکا مثل دو
برادری هستند که بیگانه شده اند.... ما نمی توانیم
اختلافات خود را نادیده بگیریم، کوبا یک سیستم تک
حزبی دارد آمریکا یک دموکراسی چند حزبی است......»
اینکه امپریالیسم آمریکا نقشی استعماری و جنایتکارانه
ای درکوبا داشته است و با توسل به تحریم اقتصادی و
تلاشهای تروریستی برای به زیر کشیدن حکومت
مستقل فیدل کاسترو ازهیچ تلاشی دریغ نکرده بر کسی
پنهان نیست و همه از ماهیت بربرمنشانه و تجاوزکارانه آمریکا
حکایت دارد. اکنون با توجه به توازن قوای بین المللی و شرایط
اقتصادی و تدافعیِ کوبا، نمی توان اصولا مخالفتی با روابط
دیپلماتیک و تجاری و فرهنگی با آمریکا داشت. اما باید
تاکید نمود که سیاست باراک اوباما که این روزها در لباس
میش ظاهر شده بسیار موذیانه است و از درب دیگر وارد شده و
دست از سر مردم کوبا برنخواهد داشت. اختلاف آمریکا با کوبا برسراستقلال و دستآوردهای
انقلاب این کشور است که حداقل بهداشت و درمان و آموزش و مسکن را برای مردم تامین کرده است. قصد و نیت
آمریکا از احیای این روابط با کوبا تقویت عناصر ضد
انقلابی و جریانات متمایل به سیاست اقتصادی «بازار
آزاد» است، تا سرانجام دوران طلایی گذشته را مستقرسازد. امپریالیسم
آمریکا با توجه به نفوذ اقتصادی و سیاسی چین و اتحادیه
اروپا در آمریکای لاتین و به خصوص گسترش روابط دوستانه با کوبا،
تاکتیک جدیدی را در مورد کوبا اتخاذ کرده و خود را به ظاهر دوست مردم کوبا جلوه داده است، تا
افکارعمومی را بسوی خود جلب کند. اما
پرسش این است کوبا تحت چه شرایطی به استقبال رابطه با
آمریکا رفته است و اوضاع اقتصادی کشور کوبا درکدام سمت و سو در حرکت
است:
1- نخست باید تاکید نمود که انقلاب کوبا ضربه بزرگی بر
امپریالیسم آمریکا در آمریکای لاتین وارد
ساخت و استقلال و آزادی را
برای زحمتکشان به ارمغان آورد و این انقلاب الهامبخش
میلیونها مردم تحت ستم آمریکای لاتین بوده است.
کوبا موفق شد با تحولات انقلابی به مسائل مهمی از قیبل بهداشت و
درمان و آموزش و خدمات پاسخ درخشانی دهد و نیازهای اولیه
ملت را تامین کند. ماهیت انقلاب کوبا دمکراتیک وضد
امپریالیستی بود.
2- انقلاب کوبا اما در شرایط بروز رویزیونیسم
خروشچفی و تشدید اختلافات ایدئولوژیک در جنبش
کمونیستی رخ داد. حزب کمونیست چین و حزب کار آلبانی
در مقابل تزهای خائنانه و ضد کمونیستی کنگره سیاه
بیستم حزب کمونیست شوروی به سردمداری خروشچف پرچم دفاع از
استالین و مارکسیسم لنینیسم را بر افراشتند و به
زیر بار دکترین کیش "شخصیت استالین " و سوسیالیسم
زدائی خروشچف مرتد که چیزی جز احیای سرمایه
داری نبود، نرفتند و از سی سال دیکتاتوری پرولتاریا
تحت رهبری رفیق استالین
قاطعانه دفاع نمودند. کوبا تحت رهبری فیدل کاسترو در
نزاعی که در گرفته بود نتوانست جانب دیکتاتوری پرولتاریا
را بگیرد و سرانجام به جبهه ضد
استالینی و رویزیونیستی خروشچف وشرکاء
لبیک گفت به این امید که با کمک های
رویزیونیستهای ضد انقلابی به ادامه انقلاب و "استقرارسوسیالیسم"
بپردازد. کوبا ازهمان سال 1972 در شورای تعاون اقتصادی، "کومه کون" تحت رهبری
بورژوازی نوخاسته شوروی ادغام شد و اقتصادش را به دُم سیاست
اقتصادی نو استعماری شوروی گره زد. گرچه شورای تعاون
اقتصادی در 1949 تاسیس گردید ولی شوروی مبداء
سیاست نواستعماری خود را نسبت به آن در کنگره سیاه بیستم
حزب کمونیست اتحاد شوروی در سال 1956بنیاد نهاد. خروشچف در گزارش خود به این کنگره گفت:
"امروز دیگر لازم نیست که هر کشور
سوسیالیستی ضرورتا همه شعب
صنایع سنگین را رشد دهد...... اکنون چون در میان
کشورهای سوسیالیستی دوستی نیرومندی
حکمفرماست، قابلیت دفاع و امنیت آنها می تواند بر قدرت
صنعتی مجموعه اردوی
سوسیالیسم متکی باشد. هرکشور اروپائی
دمکراسی توده ای می
تواند در زمینه رشد آن شعب
صنعتی و در تولید آن نِعَمی
تخصص یابد که برای آن
واجد مقدمات طبیعی و اقتصادی
مساعدی است."(تاکید از ما است- توفان).
این سیاست رویزیونیستی در خلال بیش
از سه دهه طی مراحلی چند جامه عمل پوشید و کشورهای
"سوسیالیستی" را به صورت زائده هائی در اقتصاد
امپریالیسم نوخاسته شوروی ادغام کرد. سیاست ویرانگر
رویزیوینیستها بر این امر استوار بود که که مواد اولیه و مواد خام صنایع
"تخصص یافته این کشورها را در دست خود متمرکز سازند. در آغاز
کشورهای دمکراسی توده ای در پی آن بودند که این
مواد را از منابع مختلف به دست آورند تا در دام وابستگی نیفتند، اما
شوروی به تدریج آنها را از ابتکار بازداشت و خود را به صورت یگانه منبع تحصیل مواد خام و اولیه
لازم صنایع آنها در آورد. این سیاست نواستعماری،
کشورهای عضو "کومه کون" را به سوی اقتصاد وابسته تک
محصولی و صنایع سبک تولیدی سوق داد و آنها را از استقلال
اقتصادی باز داشت. چنین سیاست ارتجاعی را می توان
دراقتصاد بلغارستان، لهستان، مجارستان و... و کوبا مشاهده کرد. اگربلغارستان در
تولید لبنیات و پنیر بلغاری درجا زد، کوبا نیز به
تولید نیشکربه عنوان عمده ترین تولید صنعتی
داخلی بسنده نمود و افسار اقتصادی اش را به دست اردوگاه رویزیونیستی
سپرد وعملن به زائده اقتصادی و سیاسی اتحاد شوروی تبدیل
گشت.
3- با فروپاشی شوروی سوسیال امپریالیستی در
1991، شورای تعاون اقتصادی، "کومه کون" نیز
یکشبه فروپاشید و کوبا نیز در این بحران فرو رفت. امپریالیسم
آمریکا از فرصت بهره جست با تشدید تحریمهای اقتصادی
جنایتکارانه تحت رهبری جرج بوش و بیل کلینتون فشارهای
مضاعفی را در دو مرحله از سالهای 1992 تا 1996 بر اقتصاد کوبا اعمال
کرد تا این کشور را به زانو در آورد. امپریالیسم آمریکا
تمام کشتی های خارجی و هرگونه سرمایه گذاری در کوبا
را بطورغیر قانونی متوقف کرد. نتیجه اینکه امروز وضعیت
کشاورزی کوبا بسیار اسفناک است. دوسوم از زمین کشاورزی
کوبا قابل کشت نمی باشد، نیمی از تراکتورهای
کشاورزی فاقد کیفیت لازم برای استفاده هستند. در یک
کلام تولیددات کشاورزی هم اکنون در سطح پائین تر از
تولیدات کشاورزی در سالهای 1980 است. خودکفائی
کشاورزی کوبا حدودا پنجاه درصد است. یعنی 18 درصد از
نیروی کار، برابر با 4 درصد از تولید ناخالص ملی.
در طی سه سال پس از فروپاشی شوروی تولید
ناخالص ملی کوبا 34 درصد سقوط کرد.
در کل 47 درصد از تولید کشاورزی کوبا سیر نزولی داشته و واردات
کوبا از 8 میلیارد دلار در سال به 2 میلیارد دلار کاهش
یافت. به تبع این سیر نزولی حد متوسط کالری برای هر نفر به 1850
کالری در روز کاهش یافت که به زیر خط مرز حداقل کالری که
2100 کالری است سقوط کرد و موجب کمبود پروتئین دربین مردم
زحمتکش گردید.
4- در بستر فشارهای تحریم خارجی و رکود داخلی، دولت کوبا ناچار گردید دست به رفرمهایی
بزند. رفرمهای بورژوایی نظیر گسترش خصوصی
سازیها در بخش صنایع کوچک که در سال 1994 آغاز گردید. این
خصوصی سازیها به 27 درصد افزایش یافت که 12 درصد از تولید ناخالص ملی را
شامل می شود. تا قبل از سال 1989، 4 درصد از صنایع تولیدی
کوچک خصوصی بودند. اکنون روند خصوصی سازیها در حال رشد است و شتاب
می گیرد. رکود تولید در بخش صنایع کوچک، فقدان
سرمایه کافی و نازل بودن سطع دستمزدها و تقویت انگیزه
های مادی و یا ذینفعی مادی برای رشد
تولید علل سیاستهای نوین و رفرمهای جدید تعریف
شده است که اینروزها از آن بسیار سخن می رود. اکنون دستمزدها در بخش تولیدات دولتی از
بخش خصوصی به مراتب نازل تر است و دولت اعلام نمود که امکان افزایش
دستمزد در بخش دولتی وجود ندارد. و لذا تمایل بخشهای وسیعی
ازمردم به سوی بخشهای خصوصی رو به فزون است و دولت نیز
خود مشوق این امر است. طبعا این امر موجب افزایش
نابرابریهای اقتصادی در بین مردم می گردد و به
تشدید مبارزه طبقاتی می انجامد. شرکت مردم در روند اقتصادی جامعه بسیار
پائین است و در رسانه های داخلی نیز کمتر به
اینگونه معضلات می پردازند... در بستر چنین شرایط
اقتصادی و اجتماعی است که کوبا ازاحیای روابط دیپلماتیک و تجاری با
آمریکا استقبال کرده تا با رفع تحریمهای اقتصادی بتواند به
اقتصادش سر وسامان دهد...
اما تجربه تحریم
جنایتکارانه کوبا نشان می دهد که هرگز به امپریالیسم آمریکا
و هیچ کشور امپریالیستی نمی توان و نباید
اعتماد کرد و با اتکا به نیروی مردم و اتخاذ سیاستهای
دیپلماتیک صحیح و سودجستن از تضادهای بلوکهای
امپریالیستی و سرمایه داری و توازن طبقاتی، می
توان در مقابل تجاوز به استقلال و تمامیت ارضی خویش مقاومت کرد
و توطئه های نیروهای استعماری را خنثی ساخت. امپریالیستها
به هیچ چیز جز به منافع سرمایه مالی خود پایبند
نیستند. امپریالیستها هرگز نمی توانند دوست بی غرض
کشوری باشند. امپریالیستها همیشه دشمنند. تا
امپریالیسم در جهان وجود دارد، امنیت نیست و جنگ نمی
تواند از بین رود. امپریالیسم یعنی تروریسم
عریان. این واقعیتی است که باید
ببینیم. در زمانهای بحران ماهیت این
بازیگری های "دموکراتیک" برملا می شود.
امپریالیسم آمریکا تروریست، جاسوس، ناقض حقوق اساسی
انسانها و دشمنِ شماره یک بشریت است و خلق کوبا به چنین
هیولائی هرگز نباید اعتماد بکند، اگرچه این غول بی
شاخ و دم پس از پنجاه سال ترور و توطئه در لباس دوست ظاهر شده حتا به نماد رهائی
کوبا یعنی چه گوارا "مهر می ورزد" و عکس
یادگاری بجای می گذارد!! متاسفانه دولت کوبا از موضع ضعف
به استقبال روابط اقتصادی و سیاسی با آمریکا رفته و این
را آمریکائیها به خوبی می دانند و آگاهند که اوضاع
اقتصادی کوبا چگونه است و مردم در چه شرایط روحی و اجتماعی
به سر می برند. و از این
روی تلاش خواهند کرد تا با سرمایه گذاری و تقویت بخش
خصوصی و تحریک مردم در این کشور نفوذ کنند و از رقبایی
مانند چین و اتحادیه اروپا عقب نمانند.
باید به انقلاب کوبا ارج نهاد و از
دستآوردهایش حمایت کرد و امپریالیسم خونخوار آمریکا را بازهم افشا ساخت. واقعیت
این است که رهبران کوبا با پیروی از
رویزیونیسم شوروی و ادغام شدن در "کومه کون" ضربه
مهلکی به اقتصاد و آینده کوبا زده و اکنون میوه تلخش را
می چینند. اصولا هر انقلاب مردمی یا به سوی
سوسیالیسم و دیکتاتوری پرولتاریا می رود
یا در مرحله اولیه درجا می زند و بورژوازی مجددا قدرت را
در شکلی دیگر به کف می گیرد. شق وسطی وجود ندارد.
از طرفی شایان ذکر است که استقرار ساختمان سوسیالیسم در یک
کشور کوچک از نظر عملی ممکن نیست مگر این که متحدین
نیرومندی در کنارش باشند. کوبا با توجه به رشد جمعیت و مساحتش،
با توجه به محدویتهای فراورده
های داخلی اش، حتا اگر کشوری سوسیالیستی می
بود در شرایط فقدان دژهای سوسیالیستی امکان بقاء
طولانی نمی داشت و در محاصره دراز مدت تحریم اقتصادی و گرسنگی
و عقب ماندگی صنعتی تاب نمی آورد. ما از اینکه انقلاب کوبا
توانست به بخشی از نیازهای مردم پاسخ گوید، به استقلال
ملی دست یابد و زورگوئیهای جنایتکارانه
امپریالیسم آمریکا را بر نتابیده و بیش از پنج دهه
مقاومت کرده، ارج می نهیم و از خلق کوبا قاطعانه دفاع می کنیم.
از انقلاب کوبا و ازشکست سایر انقلابات باید آموخت و با تکیه به
مارکسیسم لنینیسم خود را
برای انقلابات سوسیالیستی آینده آماده
کنیم.
آیا
پایانی براین تروریسم متصور است؟
ترورهای بربرمنشانه ای که دربروکسل رخ داد ومنجر به کشته
شدن قریب به چهل نفرو مجروح گشتن بیش از صد تن ازانسان بیگناه
گردیده است،محصول طبیعی سیاستهای
تروریستی کشورهای امپریالیستی غرب به
سرکردگی امپریالیسم آمریکاست که با ویران ساختن وبه
خاک وخون کشیدن چندین کشوردر چند ساله اخیرو با توسل به
سازماندهی مالی ونظامی عقب مانده ترین
نیروهای مذهبی ،شرایطی آفریدند که اکنون
شاهدش هستیم. دیروزهمین دست پرورده های تروریسم
دولتی غرب، درخاک فرانسه جولان دادند ودهها نفررا به قتل رساندند وامروزدرپایتخت
اتحادیه اروپا در بروکسل جان دهها نفر را گرفتند. حقیقت این است
که تجاوز امپریالیستی و صهیونیستی به
افغانستان، به عراق، سوریه، لبنان، به فلسطین، به
یوگسلاوی، به لیبی، مالی، سودان، به گرانادا و
سراسر دنیای سه قاره و... که دولت امپریالیستی
واستعمارگر کهنه کار بلژیک نیز در این تهاجم شرکت فعال داشتنه
ودارد وبا چپاول و غارت جهان و ایجاد شکافی عظیم و عمیق
میان قطب فقر و قطب ثروت، به بیکاری، بی خانمانی،
بی دورنمائی، یاس و آوارگی میدان می دهد،
دلایل بروز این تروریسم کور است. تروریسم دشمن
مارکسیسم است وجنبش مردم وطبقه کارگر را به بیراه می کشد.
مبارزه با تروریسم تنها از گذرگاه مبارزه برای تحقق برابری، و
استقرار عدالت اجتماعی و پایان دادن به بهره کشی از انسان از
انسان عبور می کند. کسی که مدعی مبارزه با ترویسم وترور
در پاریس وبروکسل است و از مبارزه با عدم امنیت در اروپا سخن می
گوید نمی تواند نسبت به سرمنشاء این تروریسم که
امپریالیسم است به مبارزه بر نخیزد.مبارزه با تروریسم کور
جدا از مبارزه با بزرگترین تروریسم دولتی جهان یعنی
امپریالیسم آمریکا نیست. تنها با چنین موضع
گیری است که می توان ترورهای بربرمنشتانه در فرانسه
ودانمارک و بژیک وآمریکا ...وهمه جای جهان را محکوم کرد بدون
اینکه به آلت دست تبلیغات رسانه های
امپریالیستی بدل گشت. ولی امپریالیسم
بلژیک همانند امپریالیسم فرانسه وسایر دول
امپریالیستی غرب قصد ندارد از تروریسم دولتی دست
بردارد. کشتار بربرمنشانه وضد انسانی مردم در بروکسل دستآویز مناسب و
"به موقعی" است تا امپریالیسم بلژیک نیز
دراین دوران بحرانی، با ایجاد حکومت نظامی و تشدید
قانونهای سرکوبِ مردم نخست بکوشد بر بحرانها داخلی خویش و
تقویت بورژوازی حاکم امپریالیستی دست زده و خود را
برای روز قطعی جدال آماده کند. تروریسم خارجی بهانه
ای برای تقویت تروریسم داخلی ومحدود ساختن
پذیرش پناهندگی ودامن زدن به راسیسم و تشدید تبعیض
اجتماعی و اسلام هراسی ومیدان دادن به نئو فاشیستها در
سراسر اروپا شده است. تروریسم داعش یک شبه ازآسمان نازل نشده است.
این هیولای آدمخوار سالهاست با کمک غرب بلای جان مردم
لیبی وسوریه وعراق و... شده ومنطقه را به خاک و خون کشیده
اند. بیش از ده میلیون از مردم سوریه مجبور به ترک وطن
شده ودهها هزار نفر جان باخته اند. کشور مستقل وپیشرفته لیبی را
ناتوی آدمخوارویران ساخت ومیلیونها نفررا آواره کرد .
دولت بلژیک درتمام این جنایات شرکت فعال داشته ودراین
کشتارمیلیونی سهیم بوده است. تروریسم داعش که اکنون
در خاک اروپا جولان میدهد واین تازه آغاز سحر است محصول تروریسم
امپریالیسم است و تا امپریالیسم وجود دارد مبارزه با
تروریسم به نتیجه قطعی نمی رسد. دراین مطلب کوتاه
قصد آن نداریم که به ریشه های پیدایش این
پدیده اشاره کنیم که در میان جوانان بی دورنما و
تحقیر شده و سرکوب گشته و فاقد هر امید و آینده در اثر بهره
کشی نظام سرمایه داری جهانی و سیاست چپاولگرانه
امپریالیسم در آفریقا، آسیا بوجود آمده است. اما به هر
علتی که این تروریسم ظهور کرده باشد به علت وسعت و دامنه
ای که دارد و انبوه مردمی که در بر می گیرد ازآن جهت
خطرناک است که در شرایط ضعف مبارزات کارگری واحزاب
کمونیستی واقعی، رهبری این نارضایتی ها
به دست نیروهای بنیادگرا و تکفیری ها افتاده و
می افتد که با غوطه ور بودن در تاریکی اندیشه های
خویش، همواره به آلت دست امپریالیستها بدل می شوند. آنها
درک روشنی ازمبارزه طبقاتی نداشته و قادر نیستند دشمنان
طبقاتی و مسببان این وضعیت ضد انسانی جهانی را
بشناسند و به بنیادگرائی تکفیر روی می آورند.
امپریالیستها نیز خواهان تقویت این اندیشه
های سیاه ترین نیروهای ارتجاعی هستند تا
بتوانند مبارزه طبقاتی واقعی را منحرف کنند. امروز بر سر مزار ده ها
بلژیکی که قربانی تروریسم داعش همدست
امپریالیسم بلژیک شده اند گل می گذارند و دررسانه
های گروهی آن را نشان داده و تبلیغ می کنند، ولی
کسی نیست که بر سر مزار هزاران قربانیان گمنام سوری و
لیبیایی و عراقی...و که به دست داعش به قتل
رسیده اند گل بگذارد و مانع شود که مدیترانه به گورستان انسانی
بدل شود. بشردوستی امپریالیستی مشمئز کننده
وریاکارانه است. برای مبارزه با تروریسم که حزب کار
ایران(توفان) آنرا همیشه محکوم کرده است باید
امپریالیسم و صهیونیسم را نابود ساخت. فقط دشمنان
بشریت الهام گران تروریسم اند وجز این نیز نمی
باشد.
پیام نوروزی رضا شهابی به مادراران
داغدیده
سلام و تبریک سال جدید به مادر ستار
بهشتی ،مادرفرزندان آزاده ایران زمین که ندای آزادی
و حق طلبی را فریاد می زند.سلام و تبریک سال جدید
به تمام مادران داغدیده ورنج کشیده و منتظر،ماندن مادر سعید
زینالی که چندین سال است چشم به راه و گوش به زنگ همچون کوه
،استوارایستاده تا شاید یک روزی فرزند دلبندش را به آغوش
بگیرد.
سلام مخلص همه دوستان و رفقای آزاده و آزادیخواه و برابری طلب؛
سال نو شما مبارک صد سال به این سالها، امیدوارم در این سال
جدید هیچ انسان حق طلب و آزاده ای مورد غضب و جفا... دولت مردان
قرار نگیرد و در بند نباشند و تمام زندانیان کارگری و
سیاسی آزاد شوند و همه در صلح و آرامش با وجود کمی و
کاستی ها زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند .دوستان
بیایید برای ساختن سال خوب و ایجاد تشکل های
مستقل و آزاد کارگری و رسیدن به یک زندگی انسانی
وشرافتمندانه و آزادی قلم و بیان و حق تجمع و اعتصاب دست در دست هم
بگذاریم و باهم متحد شویم، امیدوارم در سال جدید
این اتحاد و همبستگی در فضای عملی نمود و شکل واقعی
به خود بگیرد، نه اینکه در فضای مجازی دنبال نامه
نگاری و شر کردن و پر کردن لیست با اسم ها و حرکت های کاذب
باشیم.
هر روزتان نوروز نوروز تان پیروز
پاینده و پیروز باشید
رضا شهابی عضو هیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد
اتوبوسرانی تهران و حومه
..............................................................................
بخشی ازپيام
تبريك عيد زندانيان سياسي بند 4 زندان گوهردشت(رجایی شهر کرج)
کارگران زندانی سیاسی بند 4
زندان گوهردشت در آستانه سال نوپیامی به مردم ایران انتشار
دادند که در زیربخشی
ازاین پیام از نظر خوانندگان گرامی میگذرد:
هم میهنان عزیز: عیدتان مبارک
فرا رسیدن بهاری نو و احیاء مجدد طبیعت، هم زمان با فرا
رسیدن عید نوروز بر همه هم میهنانمان مبارک و خجسته باد.....در
سالی که گذشت بار دیگر شاهد قول و قرارهای پوچ و واهی
بودیم که به طبیعت این حکومت اقتضای آن را دارد و به
موانع موجود اجازه آن را می دهد. چندان زمانی نمی گذرد که
خیلی ها به باند رفسنجانی، روحانی دل بسته بودند، بعد به
برجام و توافق اتمی دل خوش کردند و آنگاه به وعده برنده شدن جناح
"اعتدال" و خلاصه
بزک نمیر بهار میاد... و یا انشاءالله این دفعه
دیگر گربه است ........................
جهت مزاح و خنده هم میهنان عزیزمان در
آستانه عید نوروز و در انتهای این تبریک بهاری ...
به عرض می رسانیم که:
نوابغ و نخبگان مسئول زندان گمان می کنند که منشاء همه این خطرات از
زندانیان سیاسی داخل زندان هاست که اگر این ها را با
انبوه محدودیت و قطع ارتباط و ارسال پارازیت متمرکز و
جلوگیری از ورود موبایل و ... محدود کنند بحران ها و
تهدیدات امنیتی، اقتصادی، بین المللی و منطقه
ای حکومت بر طرف می گردد مصداق همان استواری که یکدفعه بعد
از سقوط شاه، هنوز خبر به پاسگاه او نرسیده بود و " جاوید
شاه" می گفت و مردم را به خاطر اهانت به اعلیحضرت، توبیخ
می کرد... ما هم دور از چشم این "استوارهای" بی
خبر از اوضاع سال نو را به همه هم میهنانمان تبریک و تهنیت
می گوییم...
با آرزوی خلاصی از ستم و اختناق
زنده باد آزادی
نامه
اعتراضی جمعی از کارگران نیشکر هفت تپه علیه خصوصی
سازیها وسطح نازل دستمزد...
"جمعی از کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، طی نامهای سرگشاده ضمن ابراز اعتراض نسبت به خصوصی سازی،سطح نازل حداقل دستمزد رسمی،قراردادهای سفیدامضا وعدم پرداخت بموقع حقوق خواستار به رسمیت شناخته شدن حق آزادی تشکل واعتراض،شدند.
به گزارش ایلنا درسوم فروردین ، در این نامه که چند روز پیش از شروع سال جدید خطاب به مسئولان ارشد دولتی نوشته شده است به نگرانی های کارگران نیشکر هفتتپه در خصوص واگذاری دوباره این مجموعه صنعتی به بخش خصوصی اشاره شده است.در این نامه با اشاره به اصل چهل و چهار قانون اساسی که در زمینه بخش خصوصی است، از واگذاری این واحد صنعتی به بخش خصوصی به مثابه پرتاب در آنسوی بیتکلیفی، بیپناهی در مقابل کارفرماها و حقوق پایین نامبرده شده است.در نامه یاد شده آمده است :«همه ما از زمان واگذاری در بیم و هراس ناشی از نبود امنیت روانی روزگار میگذرانیم و نمیدانیم در آینده قرار است که چه شود؟ بهخصوص اینکه تجربههای تلخ و دردناکی در اطراف ما ناشی از این نوع واگذاریها به بخش خصوصی وجود دارد. مانند: کارخانه قند دزفول که یکسال بعد از واگذاری تعطیل شد و صدها کارگر اخراج شدند».
جدا از مسئله خصوصی سازی نیشکر هفت تپه در قسمتی از این نامه از مسله قراردادهای سفید امضا، پایین بودن مزد و تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی به عنوان یکی از معضلاتی نامبرده شده است که کارگران نشکر هفت تپه نیز مانند دیگر کارگران گرفتار آن هستند.کارگران نیشکر هفت تپه که در عین حال از افزایش ناچیز مزد سال 95 ناراضی هستند، در دنباله نامه خود از مجموعه کارفرمایان خصوصی و دولتی و به ویژه مسئولان ارشد دولتی پرسیده اند که آیا در خود این توان را سراغ دارند که به اتکا به مزد 811 هزار تومانی سال 95 بتوانند امورات زندگی خانواده خود در سال جاری را تامین کنند.
همچنین در قسمتی دیگری از این نامه آمده است: حالا که تصمیم دولت بر این است که براساس اصلوب سرمایه داری کشورهای صنعتی اروپایی و غربی مناسبات اقتصادی جامعه را سروسامان ببخشد،دست کم این توقع وجود دارد که حقوق صنفی کارگران در خصوص برخورداری از مزد عادلانه, آزادی فعالیت های صنفی و داشتن حق اعتراض قانونی از سوی شرکای صنفی کارگری و کارفرمایی آنها به رسمیت شناخته شود.
پیش از این،موضوع خصوصی سازی مدیریت و مالکیت کارخانه نیشکر هفت تپه در واپسین روزهای باقیمانده از سال 94 باعث شکل گیری اجتماعات اعتراضی کارگران این واحد صنعتی شده بود."
...................
درمحکومیت
حکم زندان علیه رضا شهابی:
فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل (
آی تی اف) حکم زندان علیه رضا شهابی را محکوم
کرد
در خبری که در سایت آی
تی اف در این باره درج شده، چنین آمده است:
آی تی اف حکم غیر قانونی و
غیر انسانی زندان علیه رضا شهابی، سندیکالیست
ایرانی را محکوم می داند و خواهان آزادی فوری
و بدون قید و شرط و بازگشت ایشان بر سر کار است.
دادگاه تجدید نظر در ایران در تاریخ ۱۱ دسامبر
سال ۲۰۱۵، حکم یک سال زندان برای
آقای شهابی را که در ماه مه همان سال در رابطه با اعتراض
زندانیان اوین در ۱۷ آوریل
۲۰۱۵، صادر شده بود، تایید کرد.
آقای شهابی، خزانه دار سندیکای کارگران شرکت
اتوبوسرانی تهران و حومه ( سندیکای واحد)، در حال حاضر به
خاطر وضعیت سلامتی اش بعد از عمل جراحی کمر در سپتامبر
۲۰۱۴، بطور موقت از زندان مرخص شده است. او مجبور شده بود
که در خارج از تهران و به دور ازهمسر و فرزندان اش زندگی کند. در خواست ایشان
برای بازگشت به کار از سوی مقامات رد شده است، و این بر خلاف
گزارش دولت ایران به سازمان جهانی کار است که در آن گفته شده
بود ایشان آزاد شده و به سرکار بازگشته است.
مک اوراتا دبیر بخش حمل و نقل روی زمینی
آی تی اف در این باره می گوید:
" برای
اکثر ما تصور رنج و آزار و اذیت
بی وقفه ای که رضا شهابی تجربه کرده، مشکل است؛ مجازات
غیر قانونی و غیر انسانی فقط به خاطر انجام فعالیت
های قانونی سندیکایی که در استانداردهای
جهانی کار، تصریح و مورد حمایت قرار گرفته
است.
ما خواهان آزادی فوری آقای شهابی و بازگشت ایشان
بر سر کار هستیم. ما به عنوان یک فدارسیون جهانی
اتحادیه های کارگری هر کاری که از دستمان بر می
آید در حمایت از سندیکای کارگران واحد که عضو ما است در
مبارزه اش علیه این سرکوب انجام خواهیم داد.آقای
شهابی در ابتدا در سال ۲۰۰۵ به خاطر شرکت در اعتصاب
رانندگان، دستگیر و سپس از کار اخراج شد. ایشان دوباره در سال
۲۰۱۰ دستگیر شد و برای ۵ سال از
فعالیت های سندیکایی محروم گردید. از آنزمان
ایشان ۲۲ ماه را در سلول انفرادی گذراند، مورد ضرب و شتم
قرار گرفت و چندین باردست به اعتصاب غذا زد."
در فوریه سال جاری دبیر کل آی تی اف،
استیو کاتن، از رئیس جمهور جدید ایران، حسن روحانی
خواست که در رابطه با اذیت و آزار مداوم رهبران سندیکای واحد،
داود رضوی و ابراهیم مددی، دست به اقدام بزند.
ترجمه و بازتکثیر از اتحاد بین المللی در
حمایت از کارگران در ایران.۱۰ مارس
۲۰۱۶
گشت وگذاری درفیسبوک
پاسخ به چند سئوال
پرسش: آیا جنبش حوثیها سر سپرده
رژیم جمهوری اسلامی نیست ؟ آیا این جنبش که
گفته میشود جنگ بین شیعه وسنی است قابل دفاع می
باشد؟
پاسخ: خیر، جنبش یمن وابسته به جمهوری اسلامی
نیست! متاسفانه وبا خشم وتاثر فراوان بمباران وسلاخی مردم وویرانسازی
زیرساخت یمن همچنان ادامه دارد و امپریالیستهای
غربی همچنان بیشرمانه از بربریت عربستان دفاع
میکنند.دررسانه های امپرالیستی غرب جعلیات را بخورد
مردم میدهند وازجنگ شیعه وسنی و«مسبب اصلی» این جنگ
یعنی جمهوری اسلامی سخن میگویند.... اما جنبش
حوثی و قیام مسلمانان شیعه که در واقع دربرگیرنده
بسیاری از سنی ها هم می باشد، آفریده رژیم
جمهوری اسلامی نیست، همانطور که جنبش اعتراضی مردم
بحرین- متاثر از بهارعربی- نیز آفریده رژیم جمهوری اسلامی نبوده است.
امپریالیسم آمریکا و متحدینش همواره برای موجه جلوه
دادن تجاوزات نظامی و غیر قانونی خود به کشورهایی
چون لبنان، فلسطین، یمن، بحرین و سوریه ....،
جمهوری اسلامی را به عنوان مسبب این قیامهای
ملی که ریشه در بی عدالتیهای ملی و بین
المللی دارد معرفی می کند تا با مهندسی افکارعمومی
دخالتهای نظامی خود در این کشورها را مشروعیت بخشند و
سلطه سیاسی نظامی خود را موجه جلوه دهند. روشن است
حمایتهای جمهوری اسلامی از جنبش یمن و هر جنبش
دیگری اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی
مشخصی را دنبال می کند همانطور که حمایتهای آمریکا
و اسرائیل و متحدینش از جنبشهای اعتراضی در برخی از
کشورهای دیگر نیز دلایل خاص خود را به دنبال دارد. اما با
چنین حمایتهایی از بیرون نمی توان
ماهیت اجتماعی و عمیق و محقانه این جنبشها را در درون
تعیین کرد. جنبش اعتراضی 22 خرداد 88 ایران نه
آمریکایی بود و نه اسرائیلی، اگر چه مورد
حمایت تبلیغاتی و رسانه ای این کشورها قرار گرفت و
گرچه عمال انقلاب مخملی نیز سعی کردند برای کسب
رهبری در آن نفوذ کنند. ولی این حمایتهای
بیرونی تعیین کننده ماهیت این جنبشها
نیست. همانطور که جنبش فلسطین، لبنان و مقاومت سوریه و جنبش
بحرین ..... علیرغم موافقت جمهوری اسلامی با آنها، گماشته
جمهوری اسلامی نبوده و نیستند، همانطور که کودتای
ارتجاعی بر ضد قذافی توسط مزدوران تروریست وارداتی که
مورد حمایت بی چون چرای جمهوری اسلامی بود
مترقی و انقلابی محسوب نمی شد. اینها جنبشهای
سیاسی و استقلال طلبانه علیه نیروهای
استعماری هستند و ربطی به حمایت و یا عدم حمایت
بهانه ای بنام جمهوری اسلامی ندارند. نباید فراموش کرد که
دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تضادهای حاد
کنونی در یمن و برآمد جنبش حوثی و کسب قدرت سیاسی
در صنعا پایتخت این کشور را باید در تبعیض اجتماعی،
در سیاست نئولیبرالی دیکته شده توسط صندوق بین
المللی پول و دخالت های بیشرمانه و نفرت انگیز
آمریکا و عربستان درامور داخلی یمن جستجو کرد. پیوستن
مردم به نیروی حوثی نه بدوا به خاطر مسائل مذهبی، بلکه به
دلیل موضع گیریهای سیاسی این
جریان در مقابل امپریالیسم و عربستان بوده است که بر
محبوبیت آن در بین بخش قابل توجه ای از مردم افزوده است.....
......................
پرسش: نظر کمونیستها درمورد حق انتخابات
همگانی چیست؟ آیا این بهترین راه برای
رسیدن به آزادی و انسانیت نیست؟
پاسخ: حق انتخابات همگانی در مقابل
سیستم استبدادی وفاشیستی بعنوان یک حق
بورژوایی امری مترقی است اما باید تاکید نمود که حق انتخابات
همگانی آلت سیاد بورژوازی است.دمکراتهای خرده بورژوا
خوشباورانه درباره حق انتخابت همگانی طوری تبلیغ میکنند
که گویا این حق باوجود دولت کنونی می تواند اراده
اکثریت زحمتکشان را واقعا آشکار سازد واجرای آنرا تضمین
نماید. آنها این توهم را به مردم نیز تلقین می
کنند.انگلس با توجه به تجربه
سوسیادمکراسی آلمان آنموقع درباره حق انتخابات همگانی می
گوید: نمودار رشد طبقه کارگر بیش از این چیزی ازآن
عاید نمی شود وباوجود دولت کنونی هیچگاه هم عاید
نخواهد شد......حال این گفته انگلس درمورد ماهیت دولت را که در دوران
سرمایه داری شکوفان مورد نظرش بود با دوران دیکتاتوری انحصارات وسرمایه
مالی یعنی امپریالیسم موردنظر است مقایسه
کنید تا ببنید که حق انتخابات همگانی در ممالک متروپل چیزی جزآلت
سیادت دیکتاتوری بورژوازی امپریالیستی
نیست ونمی تواند راه رسیدن به آزادی وانسانیت باشد.این
نوع انتخابات که هر چهارسال یکبار برگزار میشود برای
تثبیت و جاودانی کردن استثمار است وتوده ها درآن هیچ نقشی
ندارند. راه رهائی انسان از قید استثمار و ستم سوسیالیسم واستقرار
دیکتاتوری پرولتریاست وجز این نیز نمی باشد.
******