استدلال
دولت احمدی
نژاد برای
اجرای سیاستهای
بانک جهانی
یکی اشاره به
اختلاف قیمت
بنزین در ایران
با دیگر
کشورهای
همجوار منطقه
بود، که منجر
به قاچاق
بنزین به خارج
از ایران میشد
که این امر
هنوز هم ادامه
دارد و این
استدلال مجدد مورد
استفاده
حکومت آقای
روحانی نیز
قرار گرفته
است و دیگری
بهرهمندی
ثروتمندان از یارانه
سوخت بود که
این بهرهمندی
توسط دولتهای
قبلی و آتی از
بین نخواهد رفت.
با این
توصیفات، در
نتیجهی این
دو استدلال میبایستی
فرآوردههای
نفتی افزایش
بها یابند.
البته هیچ
ایرانی
وطندوستی
موافق نیست که
صدها هزار تن
مواد سوخت از
ایران به قیمت
نازل خریداری
شده و در
بازارهای
همسایه به
فروش برسد،
ولی از طرف
دیگر هم نمیشود
مردم ایران را
به گناه دارا
بودن مخاذن نفت
در همان حد
مردم کشورهای
مجاور تحت
فشار قرار
داد. سازوکاری
که حکومت
ایران در عرض
این چهل سال
میتوانست به
آن متوسل شد و
آنرا کامل
نماید یک نظام
شفافِ
مالیاتی بود
که میتوانست
بر کالاهای
نفتی بهای
مقتضی بگذارد،
در حالی که
همان افزایش
بها به صورت
مالیاتی را،
به اتباع
ایرانی در
زمان مفاصا
حساب مالیاتی بازپسدهد.
ولی وجود یک
نظام مالیاتی
که مسئله
یارانهها و
بهرهمند شدن
ثروتمندان را
در ید اختیار
و نظارت خود
بگیرد
خوشایند
نظامی نیست که
برعدم شفافیت،
بر نابسامانی
و مفتخوری و
باجدهی
استوار شده
است.
سیاست حذف
یارانه از
کالاهای
اساسی، از
جمله سوخت و
دادن مابه
التفاوت بهای
آن به مستمندان،
در عین افزایش
قیمت آن
کالاها، شگرد
آقای احمدی
نژاد بود تا
با عوامفریبی
مردم را با
خاک پاشیدن به
چشم آنها،
آرام نگاه
دارد. زیرا به
محض اینکه
یارانهها به صورت
پولی از کالای
مورد نظر، از
جمله نان و یا
بنزین جدا میشوند،
افزایش بهای
بنزین از طرف
دولت آن حساسیت
لازم را در
میان مردم
برای اقدام به
اعتراض،
ایجاد نخواهد
کرد، در عین
اینکه میبینند
که متناسب با
افزایش بهای
نان و یا بنزین
در طی زمان به
مبلغ یارانهها
که ثابتاند
افزدوه نمیگردد.
از این گذشته
دریافت
یارانهی ثابت
به صورت پولی،
ارزش واقعی
اولیه یارانهها
را کاهش میدهد،
زیرا ارزش پول
در طی زمان با
کاهش قدرت
خرید آن همراه
است و لذا
عملا کم ارزش
و یا حتی بیارزش
میگردد و این
در حالی است
که قیمت کالا
و در اینجا
نان و یا سوخت
هر روز گرانتر
میشوند.
البته در
افزایش کنونی
بهای بنزین
نیز ناچار شدند
در مقابل فشار
مردم عقب
نشینی کرده و
کمکهای مالی
برای اقشار کم
در آمد در نظر
گیرند تا خشم
مردم را
بخوابانند و
از همان روش
احمدی نژاد
برای آرامش
بحران
استفاده کنند
ولی طغیان
کنونی مردم
نشان داد که
مانورها و
شگردهای
احمدی نژاد
تنها تاثیرات
موقتی داشته
است و
اعتراضات
مردمی در زمان
افزایش کنونی
بهای بنزین به
مراتب عظیم تر
و پایدارتر و
ریشهدارتر از
دفعه قبل بوده
است. مطمئنا
این تلاش برای
از سرگذراندن
بحران حل ریشهای
مسئله نیست و
خشم مردم چنان
اشباع خواهد
شد که
وقتی این بار
سرازیر شود
نمیشود جلوی
آنرا با وعده
پرداخت
یارانهها سد
کرد.
بیان این
تاریخچه و نوع
آگاهی هیات
حاکمه از حساسیت
مردم نسبت به
این امر نشان
میدهد که
افزایش بهای
بنزین در این
برهه از زمان
حسابشده و با
آگاهی کامل از
جانب حاکمیت
بوده است.
طبیعتا آنها
نمیتوانستند
ابعاد
اعتراضی را
محاسبه کنند،
ولی با اعتراض
مردم از قبل حساب
کرده و خود را
برای سرکوب آن
آماده کرده
بودند. تجربه
چهل سال حکومت
این مافیای در
قدرت باید
نشان داده
باشد که آنها
بیگدار به آب
نمیزنند و
بسیار با حساب
رفتار مینمایند.
دشمن را نتوان
حقیر و بیچاره
شمرد که آنوقت
ضربات این بیتوجهی
را بر بدن
جنبش حس
خواهیم کرد.
افزایش
بهای سوخت
توانسته
حکومت را از
مشکلات ناشی
از کسر بودجه
نجات دهد ولی
نتوانسته از
بحرانی که
سراپای رژیم
را فراگرفته
است رها
نماید.
بحرانهای
هولناکی در راهاند
که نمیشود
آنان را با
دستور آتش
متوقف کرد.
بر
گرفته از
توفان شـماره 238دیماه
1398ـ دسامبر سال
2019
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه
حزب کار ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی
پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک
چند وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام