شگردهای
زیرکانه
بورژوازی
آلمان برای
مهندسی کردن
اعتراضات
مردمی
حزب
کار ایران
(توفان) در
حمایت از
مبارزات تودهای
مردم آلمان بر
ضدنازیها و
فاشیستها به
میدان آمد و
در انتشارات
خود نوشت:
«برآمد
میلیونی مردم
آلمان علیه
فاشیسم و
نئونازیسم،
میلیونها
آلمانی درشهرهای
مختلف آلمان
علیه
نژادپرستها،
نئونازیها،
احزاب
فاشیستی و دست
راستی نظیر «AFD» (حزب
آلترناتیو
برای آلمان)،
حزب راست
افراطی
«سبزها» و علیه
دولتمردان
بیمایه و بیشخصیت
که تمامقد از
سیاستهای
نواستعماری
آمریکا با بیشترین
پایگاههای
نظامیاش
درشهرهای
مختلف آلمان
حمایت میکنند،
تظاهرات
کردند!
با
قاطعیت میتوان
گفت که آلمان
کشوری نیمهمستعمره
و زیر سلطه
کامل
امپریالیسم
آمریکاست!
خانم
«سارا (زهرا)
واگِن کِنشت»
در سخنان روز
پنجشنبه ۱۸
ژانویه
در«بوندس تاگ»
(مجلس آلمان)،
در اعتراض به
نمایندگانِ
بیمایه و
مجری سیاستهای
آمریکا گفت:
«بزرگترین
مشکل شما شروع
یک جنگ
اقتصادی بیسابقه
علیه مهمترین
تامین کننده
انرژی ما
(روسیه) است».
اودرهمین
سخنرانی
باشجاعت
ابراز داشت:
«ما
احمقترین
دولت اروپا
هستیم»!
مدتی
است که صدای
مردم آلمان در
اعتراض به دولت
آلمان
شدیدترشده
است. هزینههای
سنگین دولت در
جنگ اوکراین و
گرانی و تورم
ناشی از آن و
رشد افکار
نئوفاشیستی
در اثر بیکفایتی
رژیم، خشم
مردم را تیزتر
کرد و در اعتراضات
و در شبکههای
اجتماعی خود
علنا خواستار
خروج نیروهای خارجی
از آلمان،
بسته شدن بزرگترین
پایگاه نظامی
آمریکا
درشهر«رامشتاین»
و دعوت از
آلمانیها به
اینکه؛ نوکر
جنگ افروزیهای
آمریکا و
«ناتو» در
اوکراین و
جهان نباشیم».
هم
اکنون روزی
نیست که در
فضای عمومی
ضدنازی در
شهرهای غرب
آلمان
نمایشات
اعتراضی چند
ده هزار نفره
وجود نداشته
باشد و فضای
ضدفاشیستی تقویت
نشده باشد.
طبیعتا این
امر مثبت است
و باید به
ذهنیت ضدنژادپرستی
و خارجیستیزی
دامن زد.
وظیفه
نیروهای
انقلابی و
کمونیستها
شرکت در این
اعتراضات با
این هدف بوده
که رهبری و
مدیریت این
تظاهرات
ضدفاشیستی را
از کف سوسیال
دموکراتها،
حزب دستراستی
«سبزها» به
درآورده و در
خدمت طبقه
کارگر آلمان و
مردم معترض
قرار دهند.
حمل پرچم و
شعارهای
غیررسمی در
این اعتراضات
«آزاد» ممنوع
است و صرف
حضور مردم و
تبلیغات رسانهای
که در دست
دولت است باید
به تاثیرات
این اعتراضات
در جامعه یاری
رساند. ولی
حتی همین سرودهای
سنتی
ضدفاشیستی که
بر زبان مردم
مترنم است
مورد توافق
هیئت حاکمه
آلمان نیست.
ولی
چرا حاکمیت
آلمان مجبور
شده به صورت
مهندسی به
مبارزات
ضدفاشیستی و
تقویت ذهنیت
چپ در فضای
آلمان تن در
دهد؟
واقعیت
این است که
بورژوازی
آلمان به
دلایلی که در
زیر نقل
خواهیم کرد به
شدت هراسان
بوده و در
سیاست داخلی و
خارجی به بنبست
رسیده و موجی
از اعتراضات
از زوایای
گوناگون در
میان اقشار و
طبقات مختلف
جامعه آلمان را
موجب شده است.
بورژوازی
آلمان باید با
ابزار مانور
تلاش کند
مدیریت این
اعتراضات را
به کف آورد و
کمترین
صدمات را از
تشدید این
تضادها ببیند.
اخیرا
در یک همهپرسی
قبل از
انتخابات در
استانهای
شرق آلمان
روشن شده آراء
حزب دستراستی
«آ. اف. د» (AFD آلترناتیو
برای آلمان)
به قدری
افزایش یافته است
که در مناطق
شرق آلمان
عنقریب تشکیل
هیچ حکومتی
بدون حضور
موثر آنها در
حکومت مقدور
نیست و صحنهسازی
دموکراسی بورژوازی،
چون خانه
مقوائی فرو
خواهد ریخت.
زیرا آنها به
رای اکثریتِ
مخالف خود تن
نخواهند داد.
این وضعیت
مجددا این حکم
را ثابت میکند
دموکراسی تا
زمانی که
مناقع حاکمیت
را تامین کرده
و موجبات فریب
افکار عمومی و
مردم را فراهم
آورد قابل
دفاع و احترام
است. یعنی آن
گونه
دموکراسی
مورد تائید
است که نتایج
دلخواهش از
قبل معلوم
باشد و به سخن
دیگر
دموکراسی
همواره
طبقاتی بوده و
طبقاتی خواهد
ماند. و این
امر بورژوازی
آلمان را به
هراس افکنده و
به بنبست
سیاسی کشانده
است.
البته
حزب دست راستی
«آ. اف. د» گودالی
است که در آن
از نازیهای
سوگند خورده و
یار هیتلر
وجود دارند تا
عناصر دستراستی
ضدخارجی، و
اکثریت مردم
معترض به سیاستهای
جنگطلبانه
آلمان و درگیر
مشکلات
معیشتی،
قربانیان
تورم سرسامآور
که در سایر
احزاب
مدافعان و
زبان معترض خود
را نمییابند.
میلیونها
مردم شرق
آلمان نازی نیستند،
معترضاند و
حتی معترض به
احزاب سنتی
ریاکاری که به
نام «چپ» و راست
به حساب
مالیات مردم
زندگیهای
مجلل برای خود
دست و پا کردهاند.
این است که
قدرت این حزب
را تنها محصول
غلبه یاران
هیتلر نشان
دادن ریاکاری
بورژوازی آلمان
برای کتمان
واقعیات و
بستن دهان مردم
است. سایر
احزاب داخل
پارلمان از
حزب «چپ» گرفته
تا دموکرات
مسیحیها همه
پشت آمریکا به
صف شده و کوچکترین
اقدامی برای
رفع مشکلات
معیشتی مردم
نمیکنند. ولی
حزب «آ. اف. د» از
جنبش دهقانان
آلمان حمایت
کرده و در
تظاهرات آنها
شرکت نموده و
تلاش دارد
خواستهای آنها
را به خواستهای
خود بدل کند.
دولت آلمان با
حمایت از سرمایههای
بزرگ کشاورزی
و انحصاری در
پی نابودی کشاورزان
متوسط بوده و
با خلع ید
آنها، در پی
تامین هزینههای
جنگ اوکراین
است.
در
همین اواخر
اتحادیه
لکوموتیورانان
آلمان به علت
وضعیت کاری و
حقوق ناکافی
خود دست به
اعتصابی زدند
که روزها طول
کشید و نقل و
انتقال
محمولات
اقتصادی و
مسافرکشی را
به تعطیل
کشانید و
میلیاردها
دلار به
اقتصاد فرسوده
آلمان خسارت
وارد کرد تا
کارفرمایان
که شرکت خصوصی
راهآهن و
دولت آلمان
هستند ناچار
به عقبنشینی
شدند. تمام
تحریکات دولت
و رسانههای
جمعی دروغگوی
آنها که علیه
کارگران و رانندگان
شرکت راهآهن
به کار افتاد
تا مردم را
علیه آنها
تحریک کنند با
شکست
مفتضحانه
روبرو شد و
لکوموتیورانان
توانستند به
بسیاری از
مطالبات خود
دست یابند.
تشدید
تضادهای
طبقاتی در
آلمان فضای اعتراض
را تقویت
نموده است.
در
کنار این
وضعیت داخلی
که مورد حمایت
کامیونداران،
پیشهوران،
صاحبان
رستورانها
نیز قرار
گرفته، اوضاع
جهانی است که
به بورژوازی
آلمان فشار
وارد میکند.
جنایات و نسلکشی
صهیونیسم در
سرزمینهای
اشغالی و تلاش
آلمان که در
کنار نازیهای
مدرن قرار
گیرد، حاکمیت
آلمان را چنان
مسخره و بیآبرو
کرده است که
موجب شده تمام
آنچه را که بعد
از جنگ جهانی
دوم به عنوان
کاخ حمایت از
«حقوق بشر»،
«آزادی و
دموکراسی»،
«کرامت
انسانی»، حمایت
از حقوق زنان
و جنبش
«فمینیستی و
مدارا با همجنسگرایان
و دگرباشان»
به هم بافته
بودند در عرض
یک هفته
فروبپاشد.
وضعیت دولتمردان
آلمان وقتی میخواهند
با هنر سخنوری
و آسمان
ریسمان بافی
موضعگیری
کرده و آدمکشی
اسرائیل را
مورد تائید و
حمایت قرار
دهند بسیار غمانگیز
است ولی
علیرغم این هر
کدام از آنها
شایسته
دریافت جایزه
بهترین
بازیگران بیشرم
تاریخ هستند.
در
آلمان در اثر
جنایات
صهیونیسم در
سرزمینهای
اشغالی
فلسطین
تروریسم
برقرار شده و
مخالفان
اسرائیل را
خفه می کنند
ولی با وجود
این بورژوازی
آلمان
نتوانسته
جلوی
اعتراضات انسانی
مردم را که
حتی بخشی از
طبقات مرفه
آلمان،
دانشجویان،
کسبه،
خارجیان و... در آن
شرکت دارند را
بگیرد.
تمام
تبلیغات
رسانههای
حاکم آلمان
مملو از
سانسور،
دروغگوئی، حمایت
بی چون چرا
حتی از جنایات
ضدبشری
اسرائیل، جعل
اخبار و
برجسته کردن
جنایات نازیهای
هیتلری در
گذشته نسبت به
یهودیان و طرح
خسته کننده و
تکراری
هولوکاست شش
میلیونی یهودیان
است که بر
اساس همه
پژوهشهای
علمی تعداد
قربانیان این
جنایات
ضدبشری رقمی
به مراتب کمتر
بوده است. ولی
با وجود این حتی
کشتار دو
میلیون یهودی
به جرم یهودی
بودن از درجه
قساوت و ماهیت
نسلکشی این
رویداد نمیکاهد
لیکن این
بازیگری نقش
کاسبکارانه و
تبلیغاتی
صهیونیسم را
در جهان برای
اخاذی و مظلومنمائی
برملا میگرداند.
اما اعتراضات
ضدصهیونیستی
مردم آلمان در
حمایت از مردم
فلسطین به
صورت دهها و
صدها هزار
نفری در هر
هفته بر ضد
اسرائیل در
سراسر آلمان
علیرغم
اختناق و
سرکوب آنچنان
دامنهای به
خود گرفته است
که برای دولتمردان
آلمان حمایت
از اسرائیل
تنها به قیمت
از دست دادن
تتمه
آبرویشان
ممکن شده است.
رسانههای
گروهی
سانسور شده و
مزدور و کانالهای
تلویزیونی،
اخبار را
محدود کرده و
به این مسئله
مهم نسلکشی و
نابودی
هزاران کودک
فلسطینی که
نیمی از آنها
هنوز زیرآوار
دفن شدهاند
نمیپردازند.
مطبوعاتی که
در چندی پیش
روز و شبشان
سرنوشت تک
نفره خانم
ژینا امینی
کردتبار شده بود،
نسبت به
سرنوشت دو
میلیون کودک و
زن، صدها هزار
زن فلسطینی بیتفاوتاند
و آنها را حتی
حیوان نیز به
حساب نمیآورند
زیرا به سگها
و گربههای
خانگی خویش
بیشتر احترام
میگذارند.
این بنبست
دیگری است که
بورژوازی
آلمان با آن
روبرو شده
است. در کنار
آن فشارهای
جهانی به
آلمان در
مسئله جنگ
اوکراین و
حمایت مالی،
سیاسی، تسلیحاتی
و معنوی آلمان
از نازیهای حاکم
در کیف است.
این امر فشار
مضاعفی به
مردم آلمان در
کنار حمایت
مالی از
اسرائیل وارد
میکند. سقوط
اقتصادی
آلمان،
افزایش سرسام
آور تورم و
تشدید
تضادهای
آلمان با سایر
رقبای اروپائی،
عدم توانائی
دولت آلمان در
تدوین یک بودجه
رسمی مشروع
قانونی و با
پشتوانه و و و
کار را به
آنجا کشانده
است که
بورژوازی
آلمان با تکیه
گزینشی به یک واقعه
نه چندان شگفت
که هر چندی در
آلمان اتفاق
میافتد و
بورژوازی
آلمان به خوبی
به آنها واقف
است، از یک
دیدار سرّی
میان برخی
کادرهای دستراستی
و نازی
دستآویزی
بسازد تا با
یک تیر چندین
هدف را نشانه
گیرد و خود را
از مخمصه به
در آورد.
آنها
با انتشار
حسابشده، دادن
پوشش
تبلیغاتی
سراسری به آن،
بزرگنمائی
دیدار گویا
سرّی رهبران
راست افراطی که
هیچکدام چهرههای
پنهانی نبوده
و افکار خود
را هرگز پنهان
نکرده بودند،
موفق شدند
زیرکانه
کارزاری تبلیغاتی
بسازند که با
توجه به سابقه
ننگین دستان
خونین
بورژوازی
آلمان در دو
جنگ جهانی کسی
را یارای
مخالفت با آن
نباشد. و آن مبارزه
بر ضد نازیهای
شرق آلمان و
بسیج عمومی در
حمایت از یک
جنبش
ضدفاشیستی
مدیریت شده
است.
به
یک باره همه
دستگاههای
تبلیغاتی،
رسانهای،
امنیتی،
سیاسی و...
آلمان به کار
افتاد و بر ضد
اخراج
خارجیانی که
حتی تابعیت آلمانی
داشته و هدف
پاکسازی نازیها
در آینده
هستند لشگر
کشی کرد. هدف
بورژوازی
آلمان که در
دنیا به علت
حمایت از قتل
عام مردم
فلسطین بیاعتبار
شده است این
است که خود را
ضدفاشیست و ضدنازی
و حامی
خارجیان جلوه
دهد تا در
سراسر جهان
برای کسب
آبروی از دست
رفته آلمان
دست و پائی
نماید. از این
گذشته بسیج
عمومی مردم،
ضدفاشیستها،
دموکراتها،
هنرمندان،
سلبریتیها
به یاری رسانهها،
دولتمردان،
صدراعظم و
رئیس جمهور و
مجلس آلمان و
تمام لشگر
مطبوعات با
تکیه به حافظه
ذهنی ضدنازی
در آلمان برای
آن بود که
جلوی همه
اعتراضات
ضداسرائیلی و
ضدمعیشتی
مردم آلمان را
گرفته و خیابانها
را حتی با
تبلیغات و
گزارشات جعلی
در اختیار
نیروهای
ضدفاشیست
قرار دهد.
ماهیت این
مبارزه مردم
که به ماهیت
سیاست دولت
آلمان پی نبردند
فقط ضدنازی
نیست،
متاسفانه در
عمل و به طور
عینی
ضدفلسطینی،
ضدکارگری و
حتی حمایت
ضمنی از
اسرائیل نیز
هست زیرا مثلا
در مونیخ در
تبلیغات
نمایشات
اعتراضی نه
تنها تعداد جعلی
یک میلیون
شرکت کننده از
یک شهر یک و
نیم میلیون
نفری اعلام شد
بلکه تصویر دو
دختر یهودی با
ستاره داود بر
کلاهشان به
عنوان برگزار کننده
این نمایشات
اعتراضی نیز
پخش گردید که
طبیعتا تنها
برای حمایت از
اسرائیل توسط
کارگردانان
دولت آلمان
صحنهسازی
شده بود. در
حالی که در
همه دنیا طبق
آمار پلیس
تعداد شرکتکننده
در نمایشات
اعتراضی کاهش
مییابد در
این عرصه به
یک باره پلیس
نیز به یاری برگزارگنندگان
آمد و تعدا
شرکتکنندگان
را از جنبه
تبلیغاتی
افزایش داد،
کاری که در
اردوکشی ناتو
در برلن در
زمان غائله
«زن، زندگی،
آزادی» کرده
بود.
دولت
آلمان با این
روش زیرکانه
ابتکار عمل را
مجددا به دست
گرفت، جنبش
فلسطینی و
اعتراضی را
تحتالشعاع
قرار داد و
سرکوب کرد،
صدای
اعتراضات دهقانان
و رانندگان
قطارها و کسبه
معترض را خفه
نمود، برای
خود چهره
ضدفاشیست
آفرید، و به
سیاست حمایت
از صهیونیسم
خویش نیز
ادامه داد و
در پناه این
تبلیغات به
پشتیبانی از
زلنسکی و
همدستی با
آمریکا و نفرت
پراکنی علیه
روسها نیز
ادامه داد.
دولت آلمان
امیداوار است
که با این
کارزارهای
تبلیغاتی و
مبالغهآمیز
قادر باشد از
قدرت رو به
رشد حزب «آ. اف. د»
در انتخابات
بعدی بکاهد که
در صورت کسب
اکثریت از
جانب آنها
ساختار سیاسی
«دموکراتیک»
آلمان مانند
سیاست «حقوق
بشر» و
«فمینیستی»اش
به بنبست
فاجعه باری
خواهد رسید که
سرآغاز بحرانهای
خشونتآمیز
در آینده
آلمان خواهد
بود.
فراموش
نکنیم که دولت
کنونی آلمان و
همه دول بعد
از جنگ جهانی
دوم هرگز
ضدنازی نبوده
و با نازیها
همکاری نزدیک
داشتهاند.
بعد از جنگ
دوم جهانی
نیروهای غربی
فاتح جنگ دوم
به رهبری
آمریکا به علت
این که فاقد کارمندان،
کادرها،
کارشناسان
لازم در آلمان
غربی بوده و
از پیدایش
آلمان
دموکراتیک در
شرق واهمه
داشته و
سوسیالیسم را
دشمن عمده خود
میدانستند،
تمام ماشین
دولتی نازیها
را با تغییر
نام و بدون
پاکسازی به
خدمت خود در
آوردند،
گناهان آنها
را بخشیدند و
برای خود بر
ضد سوسیالیسم
به کار گرفتند.
تمام دستگاههای
اداری آلمان،
پلیس، ارتش،
سازمانهای
امنیتی و
اطلاعاتی،
دادگستری و
دانشگاهیان
همه و همه را
که زیر سلطه و
نفوذ همان
نازیهای
سابق بودند با
اغماض
جنایاتشان
همگی را بخشیدند
و «عابد و زاهد
و مسلمانا»
اعلام کرده و تا
به امروز نیز
تتمه آنها را
بر سرکار نگاه
داشتهاند.
دولتمردان
آلمانی
اکثراً دست
راستی بوده و
بسیاری از
آنها نازی
هستند که چهرههای
سوسیال
دموکرات،
دموکراتهای
آزاد و یا
مسیحی و یا
حزب سبزها را
به خود گرفتهاند.
این است که
مبارزه با
نازیها در
آلمان مبارزه
با نژادپرستی
و حمایت از خارجیان
نیست، تسویه
حساب بخشهای
گوناگون
بورژوازی در
میان خودشان
است. بحران
کنونی حکومت
آلمان چه در
سیاست داخلی،
اقتصادی،
امنیتی، و چه
در عرصه سیاست
خارجی به قدری
حدّت و شدت
دارد که
مطمئنا با این
روشها و
مانورهای
سیاسی و اتخاذ
راهکارهای
ریاکارانه
قابل حل نخواهد
بود. تلاش
امپریالیسم
آلمان این است
که با مهندسی
زیرکانه و
مانورهای
حسابشده بر
تمام این بنبستها
پرده ساتری
کشیده و همه
این روندها را
تحت نظارت خود
درآورد. دولت
آلمان با
تبلیغات ضدنازی
و بسیج مردم
به خیابانها
به اهداف پشت
پرده خود تا
کنون رسیده است.
این روش
بورژوازی
آلمان سوء
استفاده از
احساسات
ضدنازی در
آلمان میباشد
که طبیعتا
مورد حمایت
مردم قرار میگیرد.
راه مبارزه با
این مانور
بورژوازی
آلمان شرکت در
نمایشات
ضدنازی بوده،
منتها
با این هدف
که مانع شوند
این مبارزه به
حرکتی در
تائید
اسرائیل و
جنایات
صهیونیسم بدل
شود. این شرکت
باید مواضع
ضدفاشیستی و
ضدصهیونیستی
مردم آلمان را
تقویت نماید.
نقل
ازتوفان
شماره ۲۸۸ارگان
مرکزی حزب کارایران
اسفند ماه۱۴۰۲
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام