چگونه باید بی‌آبروئی آمریکا را در شورای امنیت ارزیابی کرد

 

به نظر حزب ما در برخورد به تصمیمات اخیر شورای امنیت، که به انزوا و بی‌آبروئی مجدد آمریکای بی‌آبرو منجر شد، باید به شیوه تاریخی برخورد کرد. این شکست و بی‌آبروئی امپریالیسم آمریکا امری گذراست، ولی جنگ فرسایشی و دائمی آنها با ایران، که از بعد از انقلاب ایران آغاز شده است امری دائمی می‌باشد. این تلاش عبث آمریکا تنها گام وی در یک مبارزه فرسایشی، غیرقانونی و ضد بشری نیست.

فراموش نکنیم که مبارزه ایران برای استفاده مسالمت‌آمیز از انرژی هسته‌ای، حق مسلم ایران بود و ایران بر اساس موافقتنامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای محق بود که از مزایای این پیمان استفاده نماید و مورد حمایت آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای قرار گیرد. همه دنیا به رهبری آمریکا و اسرائیل بر ضد این حقوق قانونی ایران بسیج شدند و حتی بسیاری از ممالک غیرمتعهد، که به طور مرتب از حقوق قانونی ایران حمایت می‌کردند و بر ضد تصمیمات آمریکا موضع مشخص داشتند، این حق ایران را به رسمیت می‌شناختند. متأسفانه دولت ایران و به ویژه جناح دست‌راستی هوادار آمریکا در حاکمیت ایران در مذاکرات لوزان و وین به این حقوق ایران خیانت کرد و از دست‌آوردهای چندین ساله مبارزه ایران برای دفاع از حق‌اش صرف‌نظر نمود. ما در همان زمان نیز گفتیم که کسی که انگشت‌اش را به امپریالیسم بدهد، روزی دستش را خواهد داد و امروز ما با آن پیش‌گوئی روبرو هستیم.

امروز دیگر ابتکار عمل از دست رژیم ایران خارج شده است. اگر در قبل از «برجام» این ایران بود که با پرچم روشن از حقوق مسلم کشور ایران و حقوق همه ملت‌های جهان در برخورداری از حقوق مساوی در سازمان ملل دفاع می‌کرد، امروز این امپریالیست‌ها هستند که برای ایران تعیین می‌کنند تا چه درجه مجازند از حق قانونی خود استفاده کنند. در این مبارزه، ایران است که در موضع ضعف قرار دارد و نه آمریکا. این آمریکا و سایر امپریالیست‌ها هستند که حد و مرز حقوق ایران را تعیین می‌کنند. ایران در این مذاکرات از حقوق خود گذشته و ریش و قیچی را به دست آمریکا داده است و در بهترین حالت در این چانه‌زنی ایران می‌تواند به همان تکه استخوان‌هائی قناعت کند که آمریکا جلوی آنها پرتاب می‌کند.

در آن دوران یاران آمریکا و یا مشتی آدم‌های متوهم به رقاصی در خیابان‌های ایران پرداختند. اصلاح‌طلبان آمریکائی از پیروزی ایران در مذاکرات هسته‌ای سخن راندند، ظریف، وزیر امور خارجه، روحانی را مصدق ایران خطاب کردند و خیانت تیم مذاکره کننده را، که با مشورت «رهبر معظم» خامنه‌ای صورت پذیرفته بود، پیروزی ایران جا زدند.

اقدامات آمریکا بر ضد ایران و نقض توافقنامه «برجام» از جانب ترامپ آغاز اقدامات غیرقانونی و زورگویانه آمریکا نبود، از همان زمانی که امپریالیست‌ها در همدستی با اسرائیل و عربستان سعودی با تحقق حق مسلم و قانونی ایران در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای به مخالفت برخاستند، سنگ بنای دروغ و نقض عهد ریخته شد و این بنا هر روز کامل‌تر می‌شود. این ایران است که هم ثروت مردم را بر باد داده و هم خسارت فراوانی به نابودی تاسیسات آب سنگین با امید وعده سرخرمن وارد کرده و یا به گردن‌نهی به مقررات غیرقانونی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در مورد قرارداد الحاقی، که آن را ویژه ایران تراشیده‌اند، تن در داده است. سران جمهوری اسلامی از این خیانت نیاموختند و مجدداً به وعده‌های سرخرمن اروپائی‌ها دلخوش کردند و سال‌های زیادی مانع گردید که دانش فن‌آوری هسته‌ای در ایران پیشرفت کند و میهن ما بتواند به برق هسته‌ای برای شیرین‌کردن آب از خلیج فارس و جبران کمبود آب آشامیدنی و زراعتی دست یابد.

مردم کشور ما باید بدانند که آمریکا و اسرائیل هرگز رضایت نخواهند داد که ایران بتواند توانائی‌های هسته‌ای خویش را افزایش دهد. آمریکا، که امنیت اسرائیل را متعهد شده است، با فن‌آوری موشکی ایران، با ساختن ماهواره از جانب ایران و هرگونه توسعه و پیشرفت تسلیحاتی ایران مخالف است. آمریکا ایرانی می‌خواهد دست به سینه و نوکرصفت مانند زمان محمدرضا شاه، که تمام منافع ملی ایران را در پای استعمار جمعی نوین امپریالیستی قربانی کند و ایران را به پایگاه نظامی امپریالیسم بر ضد شوروی آن زمان و یا ژاندارم منطقه در خاورمیانه و نزدیک بدل کند.

عده‌ای مجدداً به راه افتاده‌اند تا سر حکومت ایران شیره بمالند و چنین جلوه دهند که مشکلات کنونی پدید آمده ناشی از روی کار آمدن آقای ترامپ است و چنانچه اوباما و یا همپالگی‌های وی بر سر کار می‌بودند، نان ما ایرانی‌ها در روغن می‌بود. به این جهت مشتی آمریکائی‌پسند ضدایرانی به روی کار آمدن «جو بایدن» در انتخابات آمریکا دلخوش کرده‌اند. واقعیت آن است که آنچه ترامپ انجام می‌دهد، سیاست «اوباما» بود که آن را در نطق خویش در زمان انعقاد توافقنامه «برجام» بر زبان آورده بود. در همان نطق، وی ایران را مسئول حمایت از «تروریسم» در خاورمیانه، عامل تشنج در منطقه، دشمن اسرائیل عنوان کرد که امنیت و صلح جهان را برهم میزند. وی خواستار نابودی صنایع نظامی و موشکی ایران بود و آنرا در نطق خود اعلام کرد. در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت اشاره‌ای به صنایع متعارف نظامی ایران و موشک‌های بالستیک این کشور نشده است. ولی در این زمینه قطعنامه‌ای به صورت «پیوست دوم» همراه «برجام» است که صرفاً از ایران «درخواست» کرده که هیچ فعالیتی در ارتباط با موشک‌های بالستیکی، که «برای برخورداری از قابلیت حمل سلاح‌های هسته‌ای طراحی می‌شوند»، صورت ندهد. به این جهت ایران مرتباً بیان می‌کند که چون بنا ندارد از سلاح‌های متعارفش برای حمل سلاح هسته‌ای استفاده کند، لذا این بند از درخواست شورای امنیت عملاً بلاموضع است. ولی آمریکائی‌ها، که با نیت ناپاک زنگوله‌ای بر گردن «برجام» آویخته‌اند، مرتب جار می‌زنند که موشک‌های ایران دارای قابلیت حمل سلاح‌های هسته‌ای هستند و با این ادعاهای غیرقابل اثبات راه را برای فشار بر ایران و نقض همه توافقنامه‌های خویش بازمی‌گذارند. «اوباما» همین اصل توسل به چکاندن ماشه را در توافقنامه مشترک گنجانده است، تا جلوی توسل به اسلحه وتو را از چین و روسیه در سر بزنگاه بگیرد.

«لینزی گراهام»، سناتور جمهوری‌خواه در همان زمانِ ریاست جمهوری «اوباما» با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که کنگره آمریکا به تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متعهد نیست و مستقلاً توافق اتمی با ایران را بررسی خواهد کرد. وی همان هدفی را اعلام کرد که بعد از روی کار آمدن جمهوری‌خواهان توسط ترامپ پیگیری می‌شود.

اصل ماشه‌چکانی یک اصل جدیدی بود که برازنده ایران تراشیده بودند و از این به بعد حق وتوی مخالفان آمریکا را دور می‌زند. تحکم آمریکا و نقض تعهداتش در مسئله «برجام» طبیعتاً به نفع آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است و آمریکا، که بزرگ‌ترین ناقض حقوق ملل و حقوق بشر و حق حاکمیت ملت‌هاست، باکی از این ندارد که از آبروی ریخته به هراسد. مگر برای نخستین بار است که آبروی آمریکا می‌رود؟

ببینید «ماس»، وزیر امور خارجه آلمان، در سفر اخیرش به اسرائیل چه گفته است؛ آیا این گفتار أساساً مغایرتی با نظریات ترامپ و اوباما دارد؟

«آقای ماس خاطرنشان کرد که با وجود حمایت آلمان از برجام به عنوان سندی که مانع از دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای خواهد شد، کشورش نگران فعالیت‌های موشکی و ایفای نقش «خطرناک» این کشور در منطقه است. وزیر خارجه آلمان سپس تاکید کرد که برنامه توسعه موشک‌های بالستیک ایران و نفوذ این کشور در سوریه، لبنان و عراق باید به پایان برسد».

محاسبه ترامپ به نظر می‌رسد که درست از کار در آمده باشد، زیرا نتایج انتخابات آمریکا هر چه باشد، حکومت بعدی در مبارزه با ایران از همان جائی آغاز خواهد کرد که ترامپ به انتها رسانده است. مسلماً «جو بایدن» نیز با لحن موذیانه‌تری اصل توافقنامه را به رسمیت شناخته، ولی برای رفع تحریم‌ها پیشنهاد مذاکره مجدد خواهد کرد. همین «جو بایدن» در گذشته با تحریم‌های غیرقانونی و ضدبشری علیه ایران موافق بود و هست. این است که نباید از این نماینده امپریالیسم آمریکا انتظار داشت که به یکباره با تغییر ماهیت از نقض مقررات جهانی دست برداشته، ثروت‌های ایران را بازپس دهد و تحریم‌های غیرقانونی را لغو نماید. به این خیال خام باید پایان داد. اتفاقاً برای «جو بایدن» ایران در وضعیتی است که امکان تحت فشار قراردادن و دوشیدن آن از گذشته بهتر است؛ این است که آنها ترجیح می‌دهند در طرح مجددا «برجام» به امتیازات بیشتری دست پیدا کنند.

هم اکنون اروپائی‌ها در این زمینه دست به کار شده‌اند و معتقدند که فشار آمریکا باید تا به آن حدی پیش رود که ایران «داوطلبانه» بپذیرد که حق ‌حاکمیت ملی‌اش برای ۵ سال دیگر به زیر پا گذارده شود. اروپا در ظاهر امر می‌خواهد حد وسط را بگیرد و با تأمین منافع صهیونیسم، وهابیسم و امپریالیسم منافع ملی ایران را قربانی کند. مسلماً در حاکمیت ایران نوکرانی هستند که تنها به بقاء جمهوری سرمایه‌داری اسلامی می‌اندیشند و نه به منافع ملی ایران، و برای نیل به این منظور به تن دادن به هر خفتی آمادگی دارند. اروپا همان سیاست مهار ایران را ادامه می‌دهد که در مضمون خود چیزی جز ادامه تحریم‌ها و جلوگیری از تسلط ایران به کسب دانش هسته‌ای نیست. از هم اکنون روشن است که تسلیم ایران در این زمینه سنگ جدیدی برای بنای تسلیم ایران در ۵ سال آینده است. سفاهت مطلق است اگر کسی تصور کند که در ۵ سال بعد، این روباهان عرصه سیاست به تعهدات خویش عمل خواهند کرد. در ۵ سال بعد، که اوضاع آن از هم اکنون قابل پیش‌بینی نیست، آنها مجدداً بر اساس تجربه آزموده با بهانه جدیدی به میدان خواهند آمد و دست ایران را بار دیگر در پوست گردو خواهند گذارد. یکبار خیانت، دو بار خیانت به خیانت دائم بدل می‌شود.

هم اکنون خبرگزاری «یورو نیوز»، مورخ ۸ شهریور ۱۳۹۹ رسماً خبر میدهد:

««هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان و همتای اسرائیلی او روز چهارشنبه در خصوص تلاش برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران به توافق رسیدند. «گبی اشکنازی»، وزیر امور خارجه اسرائیل، که بنا به دعوت دو روزه وزیر خارجه آلمان در برلین به سر می‌برد، در جریان کنفرانس خبری مشترک روز چهارشنبه، ضمن یادآوری پایان دوره تحریم تسلیحاتی ایران در تاریخ ۱۸ اکتبر (۲۷ مهر) بر ضرورت تمدید این تحریم‌ها با هدف جلوگیری از دستیابی این کشور به «تسلیحات پیشرفته و گسترش به کارگیری از آنها در خاورمیانه» تاکید کرد. «اشکنازی» گفت که اسرائیل افزون بر آلمان از سایر کشورهای اروپائی نیز انتظار دارد که با هدف تأمین امنیت منطقه، مانع اتمام دوره تحریم‌های تسلیحاتی ایران شوند».

آقای «ماس» تاکید کرد:

«ما در تلاش برای دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک هستیم که موجب تحریم تسلیحاتی ایران در آینده شود».

این توافق میان آلمان - که قدرت برتر اروپاست - و اسرائیل چون شمشیر داموکلس بالای سر ایران خواهد بود. آلمان می‌تواند ایران را تهدید کند که از پافشاری‌اش بر تحقق تعهدات «برجام» دست بردارد، زیرا در غیر این صورت در اثر اِعمال فشار و نفوذ آلمان و اسرائیل کار به آنجا خواهد کشید که فرانسه و یا انگلستان، که عضو دائمی شورای امنیت بوده و از «برجام» برخلاف آمریکا خارج نشده‌اند، به سازوکار چکاندن ماشه متوسل شوند و تحریم‌های تمام گروه ۵+۱ را مجدداً فعال نمایند. آنوقت ایران باید میان وبا و طاعون یکی را انتخاب کند. حزب ما پیش‌گوئی می‌کند که این بازی هرگز تمامی نخواهد داشت و تنها به اتلاف وقت و از دست دادن فرصت‌ها توسط ایران منجر می‌شود. به امپریالیسم هرگز نباید اعتماد کرد.

در امر استفاده از حق مسلم ایران، که حقوقی جهانی و ملی است و ربطی به نوع حکومت‌ها ندارد، ایرانیان خودفروخته و همدست امپریالیسم در کنار تبلیغات امپریالیسم آمریکا و اسرائیل و نوکران‌شان در منطقه قرار داشتند. جبهه‌ای از فریب‌خوردگان، خوش‌خیالان، متوهمان و فرومایگان ایرانی پدید آمد که حتی برای توافقنامه «برجام» دست زدند و آن را مثبت ارزیابی نمودند. در زمانی که اقدامات ترامپ برخی خوش‌خیالان را از خواب خرگوشی به درآورد، فرومایگان، که همگی آرزوی تجاوز آمریکا و اسرائیل را به ایران دارند و برای هیچ قراردادی تره هم خورد نمی‌کنند، برای اربابشان جشن گرفتند و هم اکنون نیز، که خطر سقوط وی را حس می‌کنند، عاشورای سلطنتی برقرار کرده‌اند. با این ایرانیان خودفروش و جاسوس، که موجودیت‌شان به دلارهای اجنبی وابسته است، باید مبارزه کرد، آنان دشمنان مردم ایران هستند و بدون مبارزه با آنان پیروزی خلق ایران در راه آزادی ایران ممکن نیست.

 

 

برگرفته ازتوفان شـماره 247 مهر ­ماه 1399  سپتامبر  2020

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan