مستخرج از جزوه  "توهین به مقدسات ادیان، و برخورد حزب کار ایران(توفان) به آن"

آزادی های بی قید و شرط و مرز آزادی بورژوائی

سندی را که در زیر مشاهده می کنید، مستخرج از جزوه  "توهین به مقدسات ادیان، و برخورد حزب کار ایران(توفان) به آن" می باشد. این سند را حزب کار ایران(توفان) در برخورد به ماجرای ترور نویسندگان و کاریکاتوریستهای "شارلی ابدو"  در وقت خود منتشر کرده است. در این جزوه در عین افشاء تناقض گوئیها و دوگانگی اخلاقی امپریالیستها، برخورد صحیح کمونیستها را به مسئله دین بازگو نموده و نشان داده است که اسلام ستیزیِ امپریالیسم و صهیونیسم نه ماهیتِ مبارزه علیه خرافات و نادانی و نه جنبه مبارزه با تروریسم را دارد. خودِ امپریالیستها و صهیونیستها بزرگترین تروریستهای دولتی بوده که در پی تشویق فاشیسم و نژادپرستی می باشند:

"آموزگار بزرگ پرولتاریا گفته است: " اندیشه های حاکم بر جامعه سرمایه داری، اندیشه های هیئت حاکمه است" و به این جهت خودفریبی است اگر کسانی تصور کنند در دنیای امپریالیسم که مظهر انحصارات اقتصادی و نظامی و سیاسی است، برای "آزادی تفکر و بیان" استثناء قایل شده اند.

تاریخ بشریت نشان نداده است که مقوله ای بنام "آزادی بی قید و شرط بیان" و "آزادی های بی قید و شرط دموکراتیک" وجود داشته باشد. این نوع آزادیها آگاهانه از سوی دغلکاران امپریالیستها و جیره خواران فکری و مادی آنها تبلیغ می شود و دامی است در جهت ترویج توهم و خرافات اجتماعی برای توده های مردمی که علی القاعده هوادار آزادی و دموکراسی اند. بدون آنکه به تاکید نادرست و توهم آور "بی قید و شرط" عمیقا بیاندیشند. چنین آزادیهائی هیچوقت وجود نداشته و در آینده نیز وجود نخواهد داشت. فقط ریاکاران تلاش می کنند مضمون طبقاتی دموکراسی و آزادی را از آن سلب کنند تا از آن ابزاری بسازند که دلبخواهی آنرا مناسب و مطابق میل لحظه ای خویش بکار گیرند. خودِ بورژوازی برای آزادی مرزی کشیده است و می گوید آزادی هر کس تا مرزی است که به آزادی دیگران صدمه نزند. پس آگر آزادی مرز دارد و حد آن را قانون تعیین کرده است، چرا آزادی بیان باید بی حد و مرز باشد؟ روشن است که با استناد به آزادی بیان نمی شود به کسی توهین کرد بویژه آنکه این توهین توهینی به مقدسات 2/1 میلیارد مردم جهان باشد و هدفی هم جز توهین نداشته باشد. اگر توهین به مقدسات ادیان آزاد است، توهین به چیز نباید آزاد باشد؟ و اساسا چه چیز توهین تلقی می شود؟ آنوقت "اصل آزادی بیان" به "اصل توهین آزادانه" بدل می گردد. اگر به محمد می شود توهین کرد چرا نباید به نتانیاهو توهین کرد که دستش به خون هزاران نفر آلوده است؟ ولی توهین به نتانیاهو به عنوان رئیس یک دولت خارجی جرم دارد و بدتر از همه فورا مهر "یهودی ستیزی" می خورد. پلیس آلمان در هنگام برگزاری نمایشات اعتراضی بر ضد شاه در آلمان از شعار "سرنگون باد رژیم محمد رضا شاه" و یا "مرگ بر شاه" جلوگیری نمی کرد و آنرا مشمول اصل آزادی بیان می دانست، ولی شعار "شاه قاتل است" ممنوع بود و اتهام و توهین محسوب می شد و نمی شد با استناد به اصل آزادی بیان شاه را قاتل معرفی کرد. پس بورژوازی امپریالیستی هرگز مدعی نیست که آزادی بیان بی قید و شرط است. ولی چرا همین بورژوازی امپریالیستی به همین اصل اخیر وفادار نمی ماند و هر روز بوقلمون صفت بر اساس مصالح سیاسی روز بیک رنگ در می آید، آیا امیالش سیاسی نیست؟ طبیعتا هست!. اگر توهین به محمد آزاد است چرا نباید آتش زدن و آلوده کردن پرچمهای هلال احمر و صلیب مسیحی که هر دو سمبلهای مذهبی هستند آزاد باشد؟ چرا نباید آتش زدن قرآن آزاد باشد، این مرز را چه کسی تعیین می کند؟ آقای نتانیاهو و یا فرانسیس اولاند و یا سازمان "سیا"ی آقای اوباما؟.

گفته می شود ما از آزادی بیان دفاع می کنیم. آیا می توان این دروغ را توسط همه آن دولتهائی که آزادی را به خون کشیده اند پذیرفت؟ آیا همین بازیگری آنها در پاریس خود کاریکاتور نیست؟ آیا هر چیز در طنز آزاد است؟ آیا افسانه آزادی بی قید و شرط و آزادی ناب که برای همه صادق باشد وجود دارد؟ هرگز! تبلیغ آزادی بی قید و شرط، ابزار عوامفریبی طبقات حاکمه است. زمانی که شما از عرصه برخورد فرهنگی منتقدانه، معنوی و روشنگرانه با هدف ارشادی خارج شوید و به اعلان جنگ بپردازید، تصویر یهودیان را به صورت حشرات موذی بکشید، اسلاوها را انسانهای پست جلوه دهید و با کاریکاتور همه را فرا بخوانید که به نژاد برتر تمکین کنند، طبیعتا مبلغ نژادپرستی هستید و نه نماینده صمیمی دفاع از "آزادی بیان". آنوقت شما "آزادی بیانِ" سیاستِ مسلط را از آن جهت تبلیغ می کنید تا سیاست طبقات حاکمه و سیاست عمومی امپریالیسم را جا بیاندازید. این طنز ضد یهود که هیتلر مُد کرده بود و در زمان تسلط نازی ها در آلمان رواج داشت، دارای ماهیت ضد انسانی، تحریک به قتل و آشوب بوده و هرگز نقش روشنگرانه  و منتقدانه و ارشادی نداشت و هرگز نمی خواست مشکلی را در جامعه بشری برای دفع قیود خرافات و آسایش و آگاهی مردم حل کند. ولی آیا چنین طنزی به مفهومی "آزادی بیان" است؟ طنزی که نقش منتقد، چالش گر، ارشادی و روشنگرانه نداشته، ولی در عوض مملو از تحقیر سایر انسانها بوده و به آشوب و قتل و توهین و تحقیر فرا بخواند، دیگر طنز نیست، فراخواندن به نقض همه ارزشهای انسانی است. توهین به مقدسات دیگران است که حتی می تواند از منظری مضحک و خنده دار نیز به نظر آید. آزادی بیان عقیده باید به مردم یاری رساند تا مطلع شوند، به نظارت بر کار دولت بپردازند، کمبودها و تنگناها را به اطلاع مردم برسانند و افشاء گری نمایند تا جامعه با چشم باز بتواند با اراده آزاد تصمیم بگیرد. آزادی بیان آزادی توهین و دروغگوئی مستمر نیست. حال نگاهی به کاریکاتورهای زمان هیتلر بر ضد بلشویسم و یهودیان بیفکنید:

largewucherstuermer1935insekt1

در این کاریکاتورهای زشت نازی ها: یهودی به عنوان جهانخوار، رباخوار به منزله حشره موذی نشان داده می شود

آیا مرزی میان توهین و فحاشی و دروغگوئی و پخش اکاذیب در زیر لوای حمایت آزادی بیان وجود ندارد؟ و آیا می شود هر ادعا و یاوه گوئی را در چارچوب "آزادی بیان" به زور جا داد؟ آیا آزادی بیان بی در پیکر است؟ و اگر بی در پیکر است آیا برای همه بی در و پیکر است و یا تنها برای از ما بهتران دژ و بارو دارد؟ آیا در مبارزه با "مقدسات" میلیاردها مردم جهان می توان بی مسئولیت و موذیانه و گزینشی برخورد کرد و "اتحاد مقدس" ضد مسلمانان برپا نمود.  بنظر ما دقیقا همینطور است. نمی شود تصویر حضرت عیسی را کشید و وی را زنا زاده و مریم مقدس را روسپی معرفی کرد. نمی شود تصویر موسی را به صورت ساحر کشید که مارش را عصا می کند و یا به صورت یک تاجر یهودی رباخوار بر روی اجساد بدهکاران راه می رود؟ آیا ترسیم چنین کاریکاتورهائی ماهیت انتقادی و افشاءگرانه داشته و به رفع خرافات کمک می کنند و یا برعکس مومنان و معتقدان را به مقابله بر می انگیزاند و جبهه گیری سیاسی را به جبهه گیری مذهبی تبدیل می کند؟ تاریخ مملو از این نوع برخورد اشتباه به دین برای نابودی نقش دین است. دلیلش نیز واضح است، زیرا ریشه دین در نادانی و جهل عمومی است، و علیرغم پیشرفت عظیم دانش و فنآوری و پاسخگوئی به بسیاری از مجهولات جهان مادی، به علت انحصار دانش در دست طبقات حاکمه و رواج جهل در سطح وسیع جامعه، این جهالت و تاریک اندیشی و ابهت مجهولات، چون بهمنی عظیم به یاری ادیان آمده و آنها را در مغزهای مردم تحت فشار و بی پناه تقویت می کنند. با مذهب نمی شود صرفا ذهنیگرایانه برخورد کرد و پایه های مادی پیدایش و رفع آنها را ندید. همین حکومتهای اروپائی در رسانه های گروهی خود به جای تکیه بر دستآوردهای علوم و مبارزه مثبت با دین و ارتقاء سطح دانش عمومی مردم، برنامه های مذهبی می گذارند و فیلمهای مذهبی نمایش می دهند، از معجزات پیامبران، آنهم عیسی و موسی از "بن هور" و "ده فرمان" سخن می رانند، کار آنها شستشوی مغزی مردم و پخش دروغ و مسایل ضد علمی است. در مورد ادیان مسیحی و یهودی خرافات و دروغ، بار مردم می کنند. آیا این هم "آزادی بیان" است و یا آزادی در شستشوی افکار و تزریق خرافات و موهومات.

بیاد بیاوریم که در انتهای هر سال در تعطیلات ایام تولد مسیح چه برنامه های مذهبی و خرافاتی ای در رسانه های گروهی تحویل مردم داده می شد. و آنوقت در مورد واکنش مسلمانان به کاریکاتور محمد در پاریس و یا دانمارک خود را برآشفته نشان می دهند و امری را که محصول سیاستهای طولانی خود آنهاست ابزاری می کنند تا ملتهای دیگر را تحقیر کنند. طبیعتا این چنین طنزی ربطی به "آزادی بیان" که همواره طبقاتی است و طبقاتی نیز می ماند ندارد."

بر گرفته از توفان شـماره 186 شهریور ماه  1394ـ سپتامبرسال 2015

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts