مستخرجی از:

بیانیه تحلیلی حزب کار ایران(توفان) پیرامون توافقنامه هسته ای در وین (2)

توافق دو طرفه یا تحمیل یکطرفه   

 

توافقنامه به خودی خود حتما لازم نیست حقیرانه و خفتبار باشد. در جهان ما هزاران توافقنامه میان کشورها و گروه ها و... بوجود آمده و بازهم بوجود خواهد آمد که می تواند بسیار راه گشا و برای طرفین بهرهمندی داشته باشد. توافقنامه همانطور که از نامش پیداست چنانچه تحمیل نامه  و اسارتنامه و سند تسلیم نباشد، باید بر اساس توافق داوطلبانه و رضایتمندانه دو طرف به نتیجه رسیده و مورد احترام طرفین باشد و مهم آن است که طرفین هر دو از آن سود ببرند و برای هر دو طرف مفید فایده باشد. توافقنامه یکطرفه وجود ندارد. در عرف جهانی به این گونه توافقنامه های یکطرفه، تسلیم نامه می گویند.

این توضیح از آن جهت لازم است که آقای اوباما از همان بدو امر آب پاکی به روی دستان کسانی می ریزد که با شیرین زبانی قصد دارند این سند یکجانبه را توافق دو طرف و پیروزی ایران جلوه دهند. آقای اوباما به صراحت در بازتاب ماهیت این سند بیان کرد که: "بنابراین این توافق بر اساس اعتماد نیست بلکه بر اساس راستی آزمائی بی سابقه است". این "توافقنامه" بر اساس بی اعتمادی به ایران و برای بازرسی ایران تنظیم شده است. امضاء این سند از جانب ایران و بازرسی آژانس بین المللی هسته ای به عنوان دست دراز شده امپریالیسم آمریکا، تنها برای نظارت و بازرسی ایران است و نه اینکه قرار است "حقوق مسلم" عقب افتاده ایران با بهره مقتضی با عرض معذرت پرداخت شود. سندی که از جانب یک طرف برای بازرسی و پائیدن طرف دیگر تهیه و تنظیم شود، مسلما نمی تواند سند مورد توافق هر دو طرف باشد، مگر اینکه بپذیریم که رژیم جمهوری اسلامی پذیرفته است که دارای کوچکترین حقی نبوده و با اعمالش و با تخطی از حقوق بین الملل موجبات بی اعتمادی جهانی را فراهم آورده و حالا باید از اینکه دنیا را به لب پرتگاه جنگ کشانده است مورد مواخذه قرار گرفته و تاوان پس دهد و ننگ بازرسی و اسارت را بپذیرد. اوباما در بیان ماهیت این سند و امضاء آن مدعی شد: امضاء این سند "جهان را امن تر" کرده است. تو گوئی اگر ایرانی که گویا دنیا را به لب پرتگاه خطر جنگ کشانده است، این سند را امضاء نمی کرد دنیای امپریالیستی در امن و امان قرار داشت، امنیت آن از بین نمی رفت و خطر جنگ دنیا را تهدید نمی کرد. تو گوئی این ریگان ها، جرج بوش ها و اوباماها نبودند که دنیا را به جنگ و آشوب کشانده اند.

شما وقتی سند را مطالعه می کنید، روح آن را درمی یابید. روح این سند در آن است که به امپریالیسم آمریکا این امکان را می دهد که با هزاران بند و اهرم مرئی و نامرئی ایران را تحت نظر و بازرسی و مهار خود داشته باشد. همه چیز سند موقتی و به رضا رغبت امپریالیسم آمریکا مربوط می شود. آنها سند را با روحی تنظیم کرده اند که دستشان را در هر مورد و بر اساس هر تفسیری که خود تشخیص دادند باز بگذارند. زیر پای ایران خالی است و آمریکا از بالا به ایران نگاه می کند و اوامر و دستورات خود را به اجراء می گذارد. شیشه عمر ایران در دست امپریالیستهاست. اوباما به طور روشن و صریح اشاره کرد: "با این توافق به تمام زنجیره هسته‌ای ایران دسترسی داریم و روند راستی آزمایی در این توافق جامع و دقیق است.".

 

اختراع آئین نامه جدید جهانی 

 

 یکی دیگر از زورگوئی های امپریالیسم آمریکا که آنرا به همه امپریالیستهای دیگر و به همه مردم جهان تحمیل کرده است و نقش قوه مقننه جهانی را بازی می کند، دادن جنبه خودکار و فعال شدن قطعنامه های جهانی به صورت خود بخودی و بدون اتخاذ رای و یا رای مجدد است. در شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه هائی غیر قانونی بر ضد ایران و نقض حقوق مسلم مردم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای به تصویب رسیده است. آژانس بین المللی انرژی هسته ای که دست دراز شده آمریکاست با اعمال نفوذ آمریکا و اسرائیل، پرونده فنی هسته ای ایران را با ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل متحد، به امری سیاسی در عرصه جهانی بدل کرده است. آنها به یاری امپریالیسم رسانه ای صهیونیسم جهانی و همدستی اپوزیسیون خودفروخته ایران، از بمبهای اتمی موهومی ایران سخن می راندند تا افکار عمومی مردم جهان را برای پرده پوشی اعمال غیر قانونی خویش و محکومیت ایران جلب کرده و بر این اقدامات تروریستی سرپوش بگذارند. در این شورای "امنیت"، با همدستی امپریالیسم روسیه و چین قطعنامه هائی غیر قانونی بر ضد ایران به تصویب رسیدند. تا کنون وضع به این منوال بود که با رفع دلایلی که موجبات تصویب چنین قطعنامه هائی را فراهم آورده بود، بی اعتباری آتی این قطعنامه اعلام می گشت و تبعات عملی آن که ناظر بر این قطعنامه بود مرتفع می شد. به سخن دیگر رفع تحریمهای غیر قانونی علیه ایران باید محصول این توافقنامه اخیر هسته ای در وین می بود. ولی آقای اوباما مدعی است که بطلان قطعنامه به هیچوجه مطرح نیست. این قعنامه در واقع "تعلیق" می شود و باید مانند شمشیر دموکلس بر بالای سر ایران نوسان کند. اینکه چه موقع فرود می آید به اراده امپریالیسم آمریکا بستگی دارد. آقای اوباما با این کارش حتی اختیارات سایر اعضاء دارای حق وتو را در این شورای "امنیت" از بین برده است. از این ببعد قطعنامه هائی وجود دارند که در آتیه اجرا، تعلیق و یا عدم اجرایشان تنها به اراده امپریالیسم آمریکا بستگی داشته و به رای تائیدی و یا رد سایر اعضای شورای امنیت بستگی ندارند. آقای اوباما یک بدعت جدید در شورای امنیت سازمان ملل متحد به بهانه "ترس" از ایران خلق کرده است و مدعی است چنانچه ایران به نقض مفاد موافقتنامه بپردازد، این قطعنامه ها فورا فعال شده و به وظیفه خود بدون طرح مجدد در شورای امنیت از ترس وتوی روسیه یا چین عمل می کند. اینکه چه کسی تشخیص می دهد مفاد این توافقنامه نقض شده است، طبیعتا به عهده جاسوسان آمریکاست. زیرا تصور سفیهانه ایست اگر کسی مدعی شود، ایران به نقض مفاد توافقنامه از جانب خودش "اعتراف" می کند. از این ببعد قطعنامه های شورای امنیت ماهیت ابدی دارند، خود بخود فعال شده و یا منفعل می گردند. از این ببعد درجه فعال بودن یک قطعنامه را اراده سیاسی امپریالیسم تعیین می کند. این اختراع جدید این خاصیت را دارد که ایران نمی تواند گریبانش را از دست تروریسم امپریالیستی رها کند. ایران زیرپای حقوقی محکمی ندارد و همیشه در وضعیت پا در هوا به سر می برد. هر روز می شود جو سیاسی را عوض کرده و فریادهای جنگ طلبانه سر داد. اگر پرونده تجاوز به ایران بنا بر مصلحت روز و ناتوانی انجام آن به داخل کشوی آقای اوباما رفته است، فردا ممکن است با تغییر اوضاع سیاسی و بازی های جدید مجددا به روی میز بیاید. در واقع توافقنامه با ایران توافقی پا در هوا و بدون پشتوانه بوده و به هوا و هوس مصالح سیاسی امپریالیسم آمریکا بستگی دارد. همین اظهار نظر آقای اوباما نشانه بی اعتباری این توافقنامه و گویای خفتی است که تیم مذاکره کننده پذیرفته است. تیم مذاکره کننده از تحقق کامل حقوق مسلم ایران به امید سخنان واهی و بی اعتبار و باد هوای آقای اوباما عقب نشینی کرده است.

 

جاسوسی امپریالیسم و صهیونیسم در ایران و پذیرش تحقیر مردم ایران

واقعیت این است که ایران حقیرانه پروتکل الحاقی را در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی و با مدیریت همین آقای روحانی نخست وزیر کنونی پذیرفته بود، ولی این پروتکل الحاقی هرگز به تصویب مجلس فرمایشی ایران نرسیده بود. ولی حالا همان پروتکل الحاقی را که تنها ایران امضاء کرده و خود سران 5+1 از امضایش برای بازرسی ممالک و تاسیسات هسته ای شان امتناع می کنند، می خواهند به تصویب مجلس ایران برسانند. نمایندگان "صالحِ" منتخب شورای نگهبان مسلما قدرت مخالفت با این تسلیم نامه را ندارند. به ویژه آنکه از هم اکنون با یاری بخشی از حاکمیت و یاران آمریکائیش در جامعه، بوی دلارهای سرمایه گذاریهای نئولیبرالی آمریکائی و حذف یارانه های دولتی در ایران به مشام می رسد و یک پایگاه نازک اجتماعی مناسب برای این خیانت ملی نیز فراهم شده است.

تصویب این پروتکل تسلیم طلبانه الحاقی به قدری شرم آور بود که ولی فقیه آقای علی خامنه ای در نطق انتقادی خویش نسبت به توافقنامه لوزانچای به صراحت اعلام کرد که هرگز به مفاد مربوط به حضور سرزده و بازرسی تاسیسات نظامی ایران از جانب بازرسان آژانس بین المللی هسته ای تن در نمی دهد. متعاقب سخنان وی رهبران سپاه پاسداران نیز به دولت تاختند که مانع ورود این هیاتهای جاسوسی به تاسیسات نظامی ایران می گردند. این اظهار نظرات این امید را در دل زنده می کرد که دولت ایران علیرغم امضای پروتکل الحاقی و تصویب آن قصد ندارد اختیارات بی حد و حصر به بازرسان آژانس بین المللی هسته ای برای نظارت و بررسی بدهد و می خواهد بازرسی آنها را به همان حدی که در پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای منظور شده است، محدود کند. در سند اخیر که بعد از بحثهای فراوان با مخالفت ایران سرانجام به تصویب رسیده است شکل سیاستِ بازرسی تا حدودی تغییر کرده است. در این سند بر خلاف سند قبلی از تاسیسات نظامی ایران سخن به میان نمی رود، بلکه تاسیسات ایران به تاسیسات هسته ای و تاسیسات غیر هسته ای(بخوانید نظامی-توفان) تقسیم شده اند. بازرسان آژانس به هر صورت از این حق بی حد و حصر برخوردارند که بدون خبر به بازرسی تاسیسات هسته ای ایران بپردازند و نیازی به کسب اجازه از دولت ایران ندارند. ولی در مورد تاسیسات غیر هسته ای که منظورشان حتما تاسیسات و مراکز گاوداری یا مرغداری نیست، باید دلایلی مبنی بر مظنون بودن این تاسیسات ارائه دهند تا بتوانند از این تاسیسات بازدید به عمل آورند. به این ترتیب جای عبارت تاسیسات نظامی ایران را با مراکز مورد "ظن" تغییر داده اند تا به قول خودشان اختیارات بازرسان اجنبی را محدود کرده و آن را فقط به اماکن "مظنون" محدود نمایند. با این شگرد جدید همان اختیاراتی را که ظاهرا رهبر به علت مخالفت مردمی مورد اعتراض قرار داده بود، به نحو دیگری با ایجاد موانع و امکان تنفس کوتاه پذیرفته اند. اینکه کدام محل به دلایلی مورد"ظن" قرار دارد ربطی به توافق طرفین ندارد. کافی است تا بازرسان آژانس چنین ادعائی را مطرح کنند تا از همه حقوق جاسوسی بی حد و حصر برخوردار باشند، زیرا نا گفته روشن است که رژیم جمهوری اسلامی به هیچکدام از تاسیسات غیر هسته ای خویش "مظنون" نیست و این آژانس بین المللی انرژی هسته ای است که می تواند به تاسیسات ایران مشکوک شده و خواهان بازرسی آن شود. روشن است که "مظنون" بودن فقط حقی است که به بازرسان جاسوس بیگانه تفویض شده است. تصورش هم نمی رود که دولت ایران به تاسیسات خودش "مظنون" باشد. در این میان این نکته ناروشن می ماند که دولت ایران نیز باید با ادعاهای بازرسان آژانس مبنی بر مشکوک بودن تاسیسات معینی در ایران  و مدارک ارائه شده از جانب آنان موافقت کند و یا خیر. آنوقت این پرسش مطرح است که در صورت مخالفت بازرسی تاسیسات نظامی ایران از طرف جاسوسان آژانس چه عواقبی بر آن مرتب است. در اینجا باید به سخنان آقای اوباما فکر کرد که با همان بندهای نامرئی اوامر مربوطه را بر اساس بی اعتمادی به ایران صادر می کند. می بینیم که  دست آمریکا در این زمینه بسیار باز است.(ادامه دارد)

 

بر گرفته از توفان شـماره 186 شهریور ماه  1394ـ سپتامبرسال 2015

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts