مستخرجی از:

بیانیه تحلیلی حزب کار ایران(توفان) پیرامون توافقنامه هسته ای در وین (3)

جاسوسی امپریالیسم و صهیونیسم در ایران و پذیرش تحقیر مردم ایران

واقعیت این است که ایران حقیرانه پروتکل الحاقی را در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی و با مدیریت همین آقای روحانی نخست وزیر کنونی پذیرفته بود، ولی این پروتکل الحاقی هرگز به تصویب مجلس فرمایشی ایران نرسیده بود. ولی حالا همان پروتکل الحاقی را که تنها ایران امضاء کرده و خود سران 5+1 از امضایش برای بازرسی ممالک و تاسیسات هسته ای شان امتناع می کنند، می خواهند به تصویب مجلس ایران برسانند. نمایندگان "صالحِ" منتخب شورای نگهبان مسلما قدرت مخالفت با این تسلیم نامه را ندارند. به ویژه آنکه از هم اکنون با یاری بخشی از حاکمیت و یاران آمریکائیش در جامعه، بوی دلارهای سرمایه گذاریهای نئولیبرالی آمریکائی و حذف یارانه های دولتی در ایران به مشام می رسد و یک پایگاه نازک اجتماعی مناسب برای این خیانت ملی نیز فراهم شده است.

تصویب این پروتکل تسلیم طلبانه الحاقی به قدری شرم آور بود که ولی فقیه آقای علی خامنه ای در نطق انتقادی خویش نسبت به توافقنامه لوزانچای به صراحت اعلام کرد که هرگز به مفاد مربوط به حضور سرزده و بازرسی تاسیسات نظامی ایران از جانب بازرسان آژانس بین المللی هسته ای تن در نمی دهد. متعاقب سخنان وی رهبران سپاه پاسداران نیز به دولت تاختند که مانع ورود این هیاتهای جاسوسی به تاسیسات نظامی ایران می گردند. این اظهار نظرات این امید را در دل زنده می کرد که دولت ایران علیرغم امضای پروتکل الحاقی و تصویب آن قصد ندارد اختیارات بی حد و حصر به بازرسان آژانس بین المللی هسته ای برای نظارت و بررسی بدهد و می خواهد بازرسی آنها را به همان حدی که در پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای منظور شده است، محدود کند. در سند اخیر که بعد از بحثهای فراوان با مخالفت ایران سرانجام به تصویب رسیده است شکل سیاستِ بازرسی تا حدودی تغییر کرده است. در این سند بر خلاف سند قبلی از تاسیسات نظامی ایران سخن به میان نمی رود، بلکه تاسیسات ایران به تاسیسات هسته ای و تاسیسات غیر هسته ای(بخوانید نظامی-توفان) تقسیم شده اند. بازرسان آژانس به هر صورت از این حق بی حد و حصر برخوردارند که بدون خبر به بازرسی تاسیسات هسته ای ایران بپردازند و نیازی به کسب اجازه از دولت ایران ندارند. ولی در مورد تاسیسات غیر هسته ای که منظورشان حتما تاسیسات و مراکز گاوداری یا مرغداری نیست، باید دلایلی مبنی بر مظنون بودن این تاسیسات ارائه دهند تا بتوانند از این تاسیسات بازدید به عمل آورند. به این ترتیب جای عبارت تاسیسات نظامی ایران را با مراکز مورد "ظن" تغییر داده اند تا به قول خودشان اختیارات بازرسان اجنبی را محدود کرده و آن را فقط به اماکن "مظنون" محدود نمایند. با این شگرد جدید همان اختیاراتی را که ظاهرا رهبر به علت مخالفت مردمی مورد اعتراض قرار داده بود، به نحو دیگری با ایجاد موانع و امکان تنفس کوتاه پذیرفته اند. اینکه کدام محل به دلایلی مورد"ظن" قرار دارد ربطی به توافق طرفین ندارد. کافی است تا بازرسان آژانس چنین ادعائی را مطرح کنند تا از همه حقوق جاسوسی بی حد و حصر برخوردار باشند، زیرا نا گفته روشن است که رژیم جمهوری اسلامی به هیچکدام از تاسیسات غیر هسته ای خویش "مظنون" نیست و این آژانس بین المللی انرژی هسته ای است که می تواند به تاسیسات ایران مشکوک شده و خواهان بازرسی آن شود. روشن است که "مظنون" بودن فقط حقی است که به بازرسان جاسوس بیگانه تفویض شده است. تصورش هم نمی رود که دولت ایران به تاسیسات خودش "مظنون" باشد. در این میان این نکته ناروشن می ماند که دولت ایران نیز باید با ادعاهای بازرسان آژانس مبنی بر مشکوک بودن تاسیسات معینی در ایران  و مدارک ارائه شده از جانب آنان موافقت کند و یا خیر. آنوقت این پرسش مطرح است که در صورت مخالفت بازرسی تاسیسات نظامی ایران از طرف جاسوسان آژانس چه عواقبی بر آن مرتب است. در اینجا باید به سخنان آقای اوباما فکر کرد که با همان بندهای نامرئی اوامر مربوطه را بر اساس بی اعتمادی به ایران صادر می کند. می بینیم که  دست آمریکا در این زمینه بسیار باز است.

 

عقب نشینی در عرصه آموزش فنآوری و تکامل صنایع

در اصل سند به عقب نشینی های ایران در فعالیتهای هسته ای و محدودیتهادی که برای ایران قایل شده اند اشاره رفته است. اوباما در توضیح این توافقات گفته است: "به توافقی دست پیدا کردیم که مانع دست یابی ایران به سلاح هسته‌ای می شود." و در پاسخ به کسانی که در آمریکا با فشار لابی صهیونیستی از موضع ویرانی ایران و نابودی ایرانی به نفی این توافقنامه دست زده اند می آورد: "اگر گمان می کنید ایالات متحده، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و شماری از بهترین دانشمندان هسته ای جهان با این نظر موافق هستند، آن زمان حق با شما است.". در این اعترافِ اوباما به یک نکته اساسی اشاره شده است و آن اینکه دانشمندان برجسته قدرتهای وتو در جهان همگی بر آن هستند که چنان رشته های بازرسی و نظارت در دست آمریکا تنیده شده است که ایران نمی تواند از حد آن خارج شود و به طور مستقل از حقوق خود برخوردار باشد. نمی توان در برخورد به یک موافقتنامه که بخش بزرگی از آن کارشناسانه و مبتنی بر داشتن دانش عمیق هسته ای و صنعتی است، غیر مسئولانه برخورد کرد. برای این کار باید تمام 100 صفحه توافقنامه همراه با ضمایم آنرا در جزئیاتش از نظر فنی مورد بررسی قرار داد که تنها از عهده کارشناسان برجسته هسته ای ممالک که احاطه کامل بر این مسئله دارند ممکن است. شاید در بحثهای کارشناسانه در ایران و در جهان بشود به پاره ای از مضرات آن پی برد و به همین جهت برای حزب ما روشن نیست که محدود کردن تعداد چرخه های سوخت و آنهم به نوع کهنه آن در طی ده ها سال آینده با توجه به سرعت سرسام رشد فنآوری مدرن در دوران کنونی چه نتایج فاجعه باری در ده یا 15 سال آینده ببار خواهد آورد؟ برای حزب ما روشن نیست که تعمیرات این چرخه های سوخت تا به چه حد عملی و مقرون به صرفه است؟ برای ما روشن نیست که از کار انداختن چرخه های سوخت مدرن به مدت طولانی استفاده مجدد از آنها را از نظر فنی ممکن می سازد یا خیر؟ برای ما روشن نیست ایران از حق نوسازی، جایگزینی این چرخه های سوخت برخوردار بوده و طول عمر فنی آنها چه مقدار می باشد؟ برای ما روشن نیست عدم استفاده از تاسیسات اراک و تعطیل بخشهائی از آن چه عواقب فنی و اقتصادی برای کشور ما ایران دارد بویژه آنکه مسئولان رژیم مطالبی عنوان می کنند که با اظهارات آژانس بین المللی انرژی هسته ای در تناقض روشن است و... معلوم نیست که ایران مجاز به تولید آّب سنگین و آب سبک برای فروش در بازارهای جهانی است و یا برای این تجارت ممنوعیت وجود دارد؟ تعطیل تولید پلوتونیوم به این بهانه که خطر ساختن بمب اتمی را افزایش می دهد مانند آن می ماند که پژوهش و هر گونه تولید و تحصیل در عرصه هسته ای را به این بهانه که می تواند به ساختن بمب اتمی منجر شود ممنوع کنیم. پلوتونیوم تنها برای ساختن بمب اتمی نیست مصارف فراوان دیگری نیز دارد که ایران از استفاده از آن به زور محروم شده است. نظایر چنین مسایلی بسیار وجود دارند که عواقب فنی و علمی و خسارت اقتصادی، فنی، علمی و ملی آن بهیچوجه روشن نیستند. در کشوری که خفقان حاکم است و مخالفت مردم با عواقب این موافقنامه و خسارات ناشی از آن به منافع ملی ایران تاثیری در سرنوشت این توافقنامه ندارد، طبیعتا یک اظهار نظر روشن و کارشناسانه غیر مقدور است. برای ما روشن نیست که تکلیف کادر کارشناس و دانشمندان هسته ای ایران چه می شود؟ آیا ایران مجبورمی گردد از سرمایه گذاری در این عرصه دست بکشد و کادر فنی خویش را تقلیل دهد و یا حتی تا حد تسلیم این دانشمندان بدست تروریستهای اسرائیلی پیش رود و بر تعطیل صنایع هسته ای ایران صحه بگذارد؟. ولی یک امر برای حزب ما روشن است و آن اینکه تمام توافقات مغایر حقوقی است که ایران در پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای دارا بوده است و این توافق حاکی از تسلیم ایران است. گردن نهادن به زورگوئی امپریالیستها بهیچوجه قابل قبول نیست. فراموش نکنیم که بعد از تعطیل و یا نیمه تعطیل تاسیسات هسته ای ایران، دانش و فنون در همه زمینه ها و همچنین در عرصه هسته ای به پیش می روند و این ایران است که عقب می ماند، فراموش نکنیم که بعد از مدتی که برای تعطیل فعالیت هسته ای ایران در نظر گرفته شده و به ایران تحمیل شده است، روز از نو و روزی از نو خواهد بود و بعد از این روشن است که امپریالیسم و صهیونیسم به ادامه فعالیت قانونی ایران در چارچوب توافقنامه منع گسترش سلاحهای هسته ای تن در نخواهد داد و به بهانه های گوناکون جلوی پیشرفت ایران را می گیرد. سفیهانه فکر کردن که به وعده های توخالی امپریالیستها می شود امید بست یا از روی نادانی سیاسی صورت می گیرد و یا اینکه این عده ریگی به کفش دارند و به مصالح ملی ایران نمی اندیشند. امپریالیسم آمریکا به علت مشکلاتی که در منطقه برایش پدید آمده به کسب زمان تنفس نیاز دارد و برای ده پانزده سال آینده برای خود زمان تنفس آفریده است و از هم اکنون در خفا در پی دسیسه های جدید است تا تمام تاسیسات هسته ای ایران را بهر نحو که در اختیار خواهد داشت نابود کند. هرگز نباید به امپریالیسم اعتماد کرد. توافقنامه با آمریکا در مسئله هسته ای دست ایران را می بندد و به مصالح ملی ما صدمه می زند. آمریکا به هیچ قراردادی پایبند نیست و همه موازین و ضوابط و پیمانهای برسمیت شناخته شده جهانی را به زیر پا می گذارد به وعده های این غارتگران چشم امید بستن خوشخیالی و تسلیم خفتبار است. رژیم جمهوری اسلامی در مورد این دورنما و عواقب علمی و فنی آتی این توافقنامه سکوت می کند و یا خودش واقعا بر نتایج فاجعه بار آن آگاه نیست و یا راه خیانت ملی را آگاهانه در پیش گرفته است.

 

 

بر گرفته از توفان شـماره 187مهر ماه  1394ـ مهرماه سال 2015

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

..........................

 وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts