نگاه «هزینه- فایده» به رویدادها

 

یکی ازروش‌هائی که غرب برای به ثمر رساندن نیاتش به آن متوسل شده است، شرکت فعال و سازمان‌یافته در بحث‌های فضای مجازی و حضور گسترده در شبکه‌های اجتماعی توسط کارمندان اداری و یا فکری خودش است. موضوعات بسیاری از این بحث‌هایِ هدف‌مند را اطاق‌های فکری پنتاگون از قبل تدارک دیده، تهیه کرده و توسط شبکه تارعنکبوتی که در اختیار دارند و یا در طی چند دهه گذشته ریسیده‌اند به فضای مجازی تزریق می‌کنند. همه سربازان این رزمایش‌های روانی در جنگ‌های خویش از سلاح‌های مشابهی استفاده می‌نمایند و نوع معینی از تفکر را به مغزهای ناپخته منتقل می‌گردانند و برای خودشان افکار عمومی می‌سازند. دروغ‌گوئی، بیان مکرر جعلیات تا به صِرف بیان آن «سندیت» پیدا کند، نشر اطلاعات کاذب و یا نیمه کاذب، اتخاذ روش تهاجمی و الصاق اتهامات شخصی تا در جنگ روانی در رتبه برتر روحی قرار بگیرند، تابو و حرمت شکنی با نیات سیاسی، ازجمله شیوه‌های آنهاست که طبیعتا جناح مسلط حاکمیت به این علت که خودش شریک دزد بوده است، قادر نیست به صورت موثر و با شفافیت به مقابله با آنها دست زند. ارتش پنهان ناتو نیز به همین نقاط ضعف انگشت می‌گذارد و وضعیتی ایجاد می‌شود که مبارزه در ایران به مبارزه میان دو جناح حکومتی خلاصه می‌گردد. نمایندگان زحمتکشان که به قتل رسیده، به شدت سرکوب شده و حتی فاقد اتحادیه کارگری هستند، چه رسد به حزب سیاسی، قادر نیستند آزادانه و بدون ترس از پیگرد، در این مباحثات شرکت کنند و عملا بحث در میان بالائی‌ها صورت می‌گیرد که طبیعتا از دردهای پائینی‌ها برای پیشبرد اهداف خود مایه می‌گذارند و سوءاستفاده می‌کنند.

در این نشست‌های مجازی اگر موشکافانه بنگرید، در عمق نظر سخنرانان اصلاح‌طلب مرز روشنی میان دوست دشمن، منافع ملی ایران و نیات شوم دشمن وجود ندارد. در سخنان آنان بحثی در مورد منافع ملی ایران که امری مستقل از نوع حکومت‌های ایران در طی دوران‌های طولانی تاریخی است در میان نیست. مسئله ارزیابی از خصلت سیاسی کنونی جهان، تحولات عظیم جهانی از سال انقلاب 1357 ایران تا به امروز مسکوت گذارده شده و چون در مورد چین و هندوستان حرف زیادی جز دروغ‌پراکنی ندارند به مخالفت‌های تزار روسیه با ایران و به توپ بستن مجلس توسط قزاق روسی لیاخوف متوسل می‌شوند تا شنونده فراموش کند که دودمان پهلوی اساسا قانون اساسی ایران را قبول نداشته آن را زیر پا گذارده و تغییر داده و در ایران با یاری امپریالیسم آنگلوساکسون به کودتا دست زده و پایگاه نظامی ایجاد کرده است. آنها این تاریخ معاصر را نفی می‌کنند و اخیرا دستجمعی در این نشست‌ها منکر انجام کودتای امپریالیستی در ایران بوده غرب را تبرئه می‌نمایند تا راه بازگشت از سمت شرق به غرب را هموار کرده با جعل تاریخ، ایران را به حلقوم غرب بازگردانند. هدف آنها خلع سلاح روحی نیروهای مترقی و ایران‌دوست در مناظره سیاسی و تاریخی است. رضا شاه روحت شاد، و یا شاه محق بوده و مصدق خیانت‌کار، از شگردهای جدید این مبارزه روانی و نظری در فضای مجازی است. طبیعتا با سرکوب نظریه‌پردازان نیروهای مترقی توسط هر دو جناح و تمامیت جمهوری سرمایه‌داری اسلامی ایران، تلاش برای ایجاد گسل و تبلیغ دوری‌گزینی به جای پیوند میان نسل‌ قدیم و جدید در 80 سال اخیر، در خدمت گمراهی نسل جوان بوده که با ممانعت از انتقال تجربه، جوانان وطن ما را بی‌سلاح در مقابل این گرگان سیاسی کارکشته قرار می‌دهد.

در یکی از این مجالس گفتمانی یکی از غرب‌گرایان اصلاح‌طلب در انتقاد به جناح حاکمِ در قدرت، سیاست خارجی جمهوری سرمایه‌داری اسلامی را که اتفاقا خار چشم آمریکا و ارتجاع در منطقه و جهان است به چالش کشیده و برای مردم فریبی مدعی بود که گویا این ایران است که با جنگ نیابتی و ترکیبی، صلح جهانی را به خطر انداخته، منطقه را برهم ریخته، به دنبال بمب اتمی!!؟؟ بوده و همه همسایگان ایران جانشان از دست ایران به تنگ آمده و به دامان آمریکا رفته‌اند. این سخنان بازتاب سخنان مشترک همه ایران‌ستیزان و مدیحه‌سرایان غرب است.

ما در این مقاله با تلخیص و نقل به مضمون به این مسایل گسترده که باید در طی مقالاتی چند افشاء شوند می‌پردازیم تا مضمون سیاسی این گفتمان‌ها و اهداف سیاسی آنها را روشن گردانیم. گروه ناطق و یا ناطقان سازمان‌یافته این مصاف سیاسی عموما با تحقیر و تمسخر نقش ایران در لبنان، سوریه، عراق، یمن، فلسطین و... ایران را بانی بحران منطقه معرفی می‌کنند و آنوقت با ردیف کردن یک مشت دروغ که حتی مورد تائید آموزگاران غربی خود آنها نیز نیست به سرهم‌بندی این تئوری دست می‌زنند که ما: «در همه کشورها، در گروه‌ها و محافل‌ یک بحث بسیار مهم داریم و آنهم بحث هزینه- فایده است. یعنی ما نباید در جائی هزینه‌ای بکنیم که برای ما فایده‌ای ندارد این کار از منظر عقلا([i]) بیهوده است. قدرت‌ها یا مدیریت‌ها برای اینکه این بی‌فایدگی را توجیه بکنند، معمولا دست به یک سری تبلیغات می‌زنند تا این بی‌فایدگی را توجیه کنند، از جمله این که «ما داریم تو دهان آمریکا می‌زنیم». «ما خواسته‌هائی داریم که داریم به آن می‌رسیم» و یا «ما در مقابل آمریکا ایستادگی می‌کنیم»». آنها با برشمردن این «بی‌فایدگی»ها، از «فایده»‌های آنها - که منظورشان بیش‌تر همان «هزینه» و یا «خسارات» ناشی از آنهاست - نیز سخن به میان می‌آورند و با تکیه بر اعتقادات یاران خودشان بیان می‌کنند: «هزینه این کارها بیش‌تر از فایده آنهاست» و آنوقت اتهاماتی را حساب‌گرانه در دهان مخالفان می‌گذارند و به شنونده برنامه القاء می‌کنند که حتی رقیب مناظره کننده هرگز بر زبان نیآورده است. تکرار اتهامات و پرونده سازی «سندیت» می‌یابد و خود مبنای بحث بعدی می‌شود. گفتار این ارتش سایبری مملو از انبوهی اطلاعات کاذب و غیر قابل اثبات است که در فضا چون سم زهرآلودی برای مسمومیت ذهن منتشر می‌گردد که در زمان کوتاه و پیشینه نازل اطلاعاتی و سابقه ذهنی سیاسی شنونده، عملا با یکی دو جمله قابل اصلاح نیست. آنها در انتقاد به این «بی‌فایدگی»ها انبان اتهام را می‌گشایند و عبارات زیر را در توجیه فقر و نارضائی مردم و... به پای رقیب می‌نویسند. بخشی از این توجیهات «بی‌فایدگی» که گویا توجیهات جناح کنونی حاکمیت بوده و به مردم ارائه می‌شود عبارتند از: « آخر همه چیز که آسایش و آرامش و رفاه و لذت از زندگی نیست». به این ترتیب در معادله هزینه و فایده باید از رفاه و آسایش گذشت و فقر و فلاکت را ستایش کرد. و آنوقت به عنوان وکیل مدافع ملت در انتقاد به این نظر دولت اضافه می‌کنند: «باید ارتباط هزینه - فایده را فهمید و دولت باید درک کند «چه چیزی برای مردمش، رفاه آسایش، آرامش، آزادی، دموکراسی و... می‌آورد و یا اینکه مهم بمب اتمی!!؟ نیست که حتی اگر زندگی مردم ما را غرق در نکبت و در خواری و فقر بیفکند - ولو این که مردم نان نداشته باشند بخورند - مردم دو وعده غذا بخورند، برق نداشته باشند، و یا یک زندگی پادگانی داشته باشند - با این استدلال که ما می خواهیم معادلات جهانی را برهم بزنیم- به دنبال تحقق آن برویم». نمی‌شود به مردم گفت: «همه باید سر ساعت ده شب بخوانند  و یا مگر شهرهرت است که هر کس هر کار خواست بکند. همه چیز باید دستوری باشد» و آنوقت پیروزمندانه بعد از ردیف کردن مشتی دروغ و اتهام موذیانه از شنونده می‌پرسد: «آیا این نظریات عقلائی است»؟.

در این مناظرات مغرضانه این تصویر دو قطبی تبلیغ می‌شود که گویا جناح حاکم به علت گردش به سمت شرق و دوری از غربِ «دموکرات» و «آزادی‌خواه»، خواهان فقر و فلاکت، بمب اتمی، دخالت در امور کشورهای منطقه، اختناق، سرکوب، نکبت، خواری، بی‌غذائی، بی‌دوائی، بی‌برقی، اقتصاد دستوری و... بوده و جناح خارج از حاکمیت کنونی هوادار غربِ «آزادی‌خواه»، «دموکراسی‌طلب»، «لیبرالیسم»، اقتصاد آزاد بازار، خوشگذرانی، رفاه، آسایش، تامین امنیت غذائی، جسمی و تندرستی، خوابیدن اختیاری مردم است. این مروجان «رفاه اجتماعی» گویا با سرکوب و اختناق به مبارزه برخاسته و پاسداران آزادی و دموکراسی و رفاه و عدالت اجتماعی در چهاردهه بعد از انقلاب بوده‌اند. آنها به مردم القاء می‌کنند نباید این هزینه‌ها را پرداخت. نباید توی دهان آمریکا زد، زیرا وضع شما نکبت‌بار خواهد شد. برعکس اگر می‌خواهید ایران پادگان نباشد و با دستور حاکمیت ساعت 10 شب به زور دستوری نخوابید باید با این سیاست‌های ضدآمریکائی و ضدغربی دربیفتید. رفاه و آسایش شما در گرو حمایت از آمریکاست. آنها از حاکمیت مافیای سیاسی و اقتصادی و رسانه‌ای که گویا در ایران تنها با روی کار آمدن آقای رئیسی و به زعمی، جناح خودی‌ها بروز کرده است، شاکی‌اند و روش‌های آنها را به نقد کشیده می‌آورند: «منتها آنها از روش‌های نوین استفاده می‌کنند. آنها نمی‌گویند روزنامه نباشد می‌گویند هر کس خواست روزنامه بزند تا رقابت کنند. ولی آنها جلوی همه چیز را گرفته‌اند» و حال می‌پرسند: «آیا داشتن بمب اتم فایده دارد» و خودشان از قول رقیب نقل می‌کنند: «چطوری پاکستان، اسرائیل دارد آمریکا دارد، چرا ما نداشته باشیم، اشکالش چیست؟».

این که همه سازمان‌های جاسوسی ارباب آنها بیان کرده است که ایران در پی ساختن بمب اتمی نیست، اینکه سازمان جهانی انرژی اتمی این اتهامات «نتانیاهو» را مردود شناخته است، اینکه جاسوسان بریتانیا در ایران از جمله فرد معدومی به نام علیرضا اکبری معاون وزیر دفاع آقای علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی برای اربابش اطلاعات جامعی ارسال کرده است که ایران فاقد بمب اتمی است، برای این ارتش سایبری کافی نیست تا دست از شایعه‌پراکنی و دروغ‌گوئی در فضای مجازی بردارد. زیرا آنها ماموریت دیگری دارند که باید آن ماموریت مشحون از زهر و گاز سمی را اجراء کنند. به این نوع خزعبلات که فقط جنبه تبلیغاتی، جنگ روانی، اشاعه اکاذیب دارد، می‌توان ادامه داد. هر مبحثی که این اصلاح‌طلبان آمریکائی طرح می‌کنند نیاز به افشاءگری جداگانه دارد. مضمون سخنان این عده را می‌شود در یک انگشتانه خلاصه کرد. زنده باد غرب و آمریکا، بازگشت به قبل از انقلاب 1357، ایران فاقد منافع ملی و استقلال است، ما باید به هر قیمت نوکری غرب را بپذیریم. رفاه، آسایش، آرامش، آزادی و مفاهیم مشابه در نزدیکی با آمریکاست و سایر خواسته‌ها امر عقلائی نیست.

نخست این که وضعیت اسفبار حاکم در ایران در زمینه اقتصادی، سرکوب، نقض حقوق مدنی و مطالباتی و به ویژه مطالبات کارگران، فرهنگیان و... تنها مربوط به دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی عضو کمیته مرگ در سال 1367در جمهوری اسلامی، نیست، بلکه به همان آغاز استقرار جمهوری سرمایه‌داری اسلامی باز می‌گردد که مطبوعات و احزاب مخالف را ممنوع نمود، و به معمار اقتصاد نئولیبرالی‌اش خانواده مافیائی رفسنجانی میدان داد تا پای ارگان‌های مالی امپریالیستی را به ایران باز کند. تمام دولت‌های این دوره تا پایان دوره ننگین حسن روحانی از حامیان اصلاح‌طلبان و تامین کنندگان منافع بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و خصوصی‌سازی‌ها در ایران بوده‌اند. حال پس از چهار دهه سرکوب و حکومت‌داری، همزمان با گردش به شرق، زبان انتقاد نسبت به گذشته گشودن و در پی تبرئه خود برآمدن اوج ریاکاری است.

نکته دیگر تفکری است که این عده به عنوان واسطه‌گراها، مفت‌خورها و بی‌وطنان اشاعه می‌دهند. آنها سیاست‌های راهبردی و دوراندیشانه هر کشور را که باید در خدمت بقاء و ادامه‌کاری آن کشور باشد بر اساس تفکر کاسب‌کارانه و سودورزانه روزانه ارزیابی می‌کنند. برای سرمایه‌دار و تاجری که تسبیح در یک دست و چرتکه در دست دیگر دارد، دنیا جیب بغل و کیف پولش است و منافع ملی و آینده یک کشور را که ارزش تاریخی داشته و تاثیرات مادی و معنویش در متن یک سیاست مدبرانه در چند دهه بعد روشن می‌شود، بر اساس نرخ روز تعیین می‌کنند. معادله هزینه- فایده، برخورد انتزاعی به معادله هزینه کشور و رفتن پولش توی جیب یک نفر و یا یک گروه و طبقه خاصی نیست. هزینه‌ای که یک کشور برای بقاءاش صرف می‌کند، برای حفظ هویت، عزت، حفظ غرور و استقلالش می‌پردازد و با چرتکه بازاری قابل تعیین نیست. ملت‌های بزرگی چون ملت شوروی در مقابل تهاجم جهانی نازیسم 27 میلیون شهید به جای گذاشتند تا بشریت بتواند به زبان‌ها گوناگون صحبت کند و نه فقط به زبان آلمانی. ملت‌های آفریقا و آسیا، چین، ویتنام، کره، اندونزی، مصر، الجزایر، آفریقای جنوبی و... انسان‌ها، اتباع خود و ثروت‌های بی‌کران انسانی، مادی و معنوی را برای رهائی و حفظ استقلال ملی خود هزینه کرده‌اند و در آینده هم خواهند کرد. این مغزهای «عقلائی» که همه چیز را با پول اندازه می‌گیرند و آنهم پولی که فقط به جیب خودشان می‌رود، برای کشور و مردم میهنشان ارزشی قایل نیستند. ارزش استقلال، غرور ملی، تمامیت ارضی، حق حاکمیت ملی و نظایر آنها را با دلار در بازار ارز رقابتی تعیین نمی‌کنند، با فداکاری نسل‌ها محاسبه می‌نمایند که ممکن است بهای آن بسیار گزاف تمام شود و این دستآوردهای مالامال از خون، بسیار گرانبها بوده و افتخارات ملی‌اند. با همین منطق ارزشی بوده است که ایران 2500 سال حداقل دوام یافته است و دارای چنین تاریخ کهنی است. منطق ارزشی هزینه- فایده برای سنجش هر ارزشی، فقط در مغز یک سرمایه‌دار بی‌وطن نئولیبرال جولان دارد و نه در میان مردم ایران. دوران حسن روحانی که با سیاست نوکری و دست به سینه بودن مقابل غرب آمده بود و حاضر بود هر هزینه‌ای را برای آن بپردازد، سپری شده است، دوران بِده و برو گذشته است. ایران در جهان حقوقی دارد - صرف نظر از این که چه نوع حکومتی در ایران بر سر کار است - که باید مورد احترام همه ممالک از جمله آمریکا که خود را مالک جهان می‌داند قرار بگیرد. ملتی حق حیات و بقاء دارد که قادر باشد از این دستآوردها و حقوق جهانی به بهای خون، به بهای فداکاری میلیون‌ها ایرانی دفاع کند. ایران فروختنی نیست و در معادله بِده بریم سرمایه‌داران نئولیبرال سنگی است که دندان‌های آنها را می‌شکند. آمریکا حق ندارد به ایران دستور بدهد که چه نوع سیاست خارجی را اتخاذ کند. دوران سیاست ژاندارمی و دستوری جهانی آمریکا به پایان رسیده است و این دستآورد انقلاب ایران نیز هست که شاه دست‌نشانده آمریکا را که بر اساس منویات آنها سیاست خارجی ایران را تعیین می‌کرد و ژاندارم منطقه بود بیرون انداخته است. امروز ایران با جنگ ترکیبی از منافع ملی، تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی خودش در یک عمق راهبردی دفاع می‌کند تا پای دشمنان ایران مرزهای ایران را نیالایند. ایران دارای آن چنان قدرت نظامی و اقتصادی نیست که در مقابل هیولای آمریکا به جنگ جبهه‌ای دست بزند، بلکه باید تاکتیک‌های مناسب جنگی را که برای حفظ منافع ملی ایران مفید است برگزیند، توسعه دهد و تعمیق نماید که موثر و کارآمد برای ایران است. آن سرباز و کارشناس ایرانی که در مرزهای سوریه در مبارزه با داعش آمریکائی به شهادت می‌رسد، شهید و فرزند قهرمان خلق ایران است و این آن خاری است که در چشم و جان دشمنان ایران می‌خلد و فریاد آنها را برآورده است. ایران مانند سایر کشورهای جهان حق دارد برای سیاست خارجی خود بودجه معیین و مشخص داشته و آن را برای تامین سیاست‌های خارجی خود مصرف کند. شما در جهان کشوری را پیدا نمی‌کنید که برای گسترش نفوذ خود در جهان از سرمایه کشورش هزینه نکند. هم اکنون همه ممالک غرب‌گرا، اتحادیه اروپا و ناتو از بودجه هنگفت و غیرتحریمی خود، هزینه جنگ نازی‌ها در اوکراین را تامین می‌کنند. بهای مواد خوراکی تنها در ممالک غربی 20 تا 25 در صد افزایش یافته است و به فقر مردم، برهم زدن آرامش در اروپا، تشدید سانسور، سرکوب اعتراضات مردم منجر شده است. آلمان به دوران رکود اقتصادی سقوط کرده است. غرب با منابع عظیم مالی، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی خویش داعش را برای گسترش تروریسم در جهان، تجاوز به سوریه، عراق، ایران، افغانستان و... چه مستقیم و چه از طریق قطر، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی تقویت می‌کرد و می‌کند و همه این هزینه‌های میلیاردی که با چندرغاز هزینه ایران در زمینه سیاست خارجی قابل مقایسه نیستند، مخارج سیاست خارجی این کشورها هستند. عربستان سعودی و اسرائیل و سایر دشمنان ایران با بودجه‌های سنگین از رسانه‌های ایران انترنشنال، من و تو، کوچه، رادیو فردا، رادیو زمانه، الجزیره و... بر ضد ایران استفاده کرده و میلیاردها دلار برای آنها هزینه گذاشته‌اند. دولت هلند فقط یک قلم 15 میلیون یورو برای تعلیم انقلاب مخملی در ایران و حمایت از سازمان‌های ایرانی خودفروخته و مزدور بودجه تعیین کرده و در این زمینه از آمریکا پیروی کرده است. تمام رسانه‌های غربی، جشنواره‌های هنری، فرهنگی، سیاسی و... با مخارج گزاف بر ضد ایران تبلیغ می‌کنند. سازمان تروریستی فرقه رجوی را با تمام امکانات مادی و معنوی تجهیز کرده‌اند و یک کشور اروپائی رسما به آنها برای خرابکاری و اقدامات تروریستی به نام آلبانی پایگاه خرابکاری رسمی داده است. دولت آلمان در جریان اعتراضات به قتل مهسا امینی میلیون‌ها یورو برای تقویت اپوزیسیون مزدور ایرانی سرمایه‌گذاری کرد و هنوز هم با یاری اتحادیه اروپا این اپوزیسیون را تقویت می‌کند. این فهرست تروریستی را می‌شود ادامه داد و آنوقت مضحک است که کسانی به خودشان اجازه دهند به کمک‌های ناچیز ایران به جنبش فلسطین معترض باشند. این افراد مبلغان صهیونیسم در ایران هستند و نه ایرانیانی که دلشان برای ایران می‌تپد.

ایران حق دارد اورانیوم را غنی سازد. این حق مسلم ایران است. ایران قرارداد منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضاء کرده است و حق دارد انتظار داشته باشد همان مقرراتی که در مورد سایر ممالک اتمی اعمال می‌شود در مورد ایران هم اعمال شود. تحمیل قرارداد الحاقی به ایران در زمان آقای حسن روحانی و جواد ظریف و پذیرش آن از جانب حاکمیت جمهوری اسلامی یک خیانت ملی است و بخشودنی نیست. ایران در مورد غنی‌سازی و دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای دارای همان حقوقی است که دول آلمان، سوئد، هلند، ژاپن، کره جنوبی، کانادای فاقد بمب اتمی دارا هستند. تسلط کامل به فن‌آوری‌های لازم برای پژوهش و افزودن دانائی هسته‌ای تا مرز نیل به ساختن بمب اتم باید در اختیار ایران نیز قرار داشته باشد. ساختن بمب اتمی نباید یک چالش فنی بوده، بلکه تنها باید یک تصمیم سیاسی به حساب آید، امری که همه کشورهای برشمرده از آن برخوردارند. غرب با پیشرفت علمی ایران موافق نیست. دانشمندان و اساتید ایران را در هلهله اپوزیسیون مزدور ترور می‌کند و همه آنها با هم برای به عقب راندن ایران، ممانعت از پیشرفت ایران وجه مشترک دارند. نزاع ایران که بالقوه کشوری قدرت‌مند در منطقه است و از همه امکانات طبیعی و انسانی برای جهش بزرگ برخوردار است به زعم غرب نباید به حقوق قانونی و طبیعی خود دست پیدا کند. آنها در زمان شاه نیز با پیشرفت ایران موافق نبودند و در آینده ایران نیز اگر یک رژیم انقلابی و دموکراتیک و کمونیستی بر سر کار آید باز هم از دسیسه و توطئه علیه ایران دست نمی‌کشند. ابلهانه است اگر تصور کنیم این دشمنان بشریت از کمبود و یا فقدان دموکراسی، شیوع فساد، رانتخواری، سرکوب در ایران رنج برده و عذاب وجدان دارند و خواهان تغییر وضع فعلی هستند. آنها به منافع غارت‌گرانه خویش فکر می‌کنند و از ایران به عنوان یک کشور مستقل که مقابل غرب در سیاست خارجی ایستادگی نموده است خرسند نیستند. ایران نباید سرمشق ممالک منطقه و یا جهان قرار گیرد. باید ایران را مرعوب و ادب کرد، باید ایران را به زنجیر کشید و خرابکاری‌های حاکمیت کنونی بر ضد مردم کشورش برای دشمنان داخلی و خارجی ایران فال نیکی است که به یاری آنها آمده است. این تصور که مناسبات ما با آمریکا و غرب برهم خورده زیرا ما برضد آمریکا عمل کرده‌ایم نفی تمام تاریخ معاصر جهان، سه قاره، منطقه و ایران است. فقط نوکران آمریکا می‌توانند ماهیت سیاست جنگ‌افرزوانه، غارت‌گرانه و ضد بشری آمریکا را مربوط به حاکمیت ایران جلوه دهند.

 



[i] - با همین نوع جمله‌پردازی و شگرد به خواننده القاء می‌کند که نظریه‌پردازان حامی ایشان همه «عقلا» بوده و مخالفان «سفیهان» محسوب می‌شوند. به سخنان «عقلا» نمی‌شود انتقاد کرد.

 

 

نقل ازتوفان شماره ۲۸۰ارگان مرکزی حزب کارایران تیر ماه ۱۴۰۲

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan