جنبههای
قدرت ایران
ما ازنقاط
ضعف ایران سخن
گفتیم از نقاط
قدرت ایران
نیز سخن
بگوئیم که با
حسابگری از
جانب منتقدان
این قرارداد
کتمان میشوند.
به این جهت
باید آنچه را
که ما به
عنوان نقاط
ضعف ایران در
مذاکره به
حساب میآوریم
از جنبه نسبی
ببینیم و با
نقاط قدرت ایران
درآمیزیم.
یکی
از نقاط ضعف
چین، که قوت
ایران محسوب
میشود و
اهمیت
ساختمان جاده
ابریشم را
برجسته میکند،
وابستگی
اقتصاد چین
برای گذار
کالاهای مورد
نیاز این کشور
از «تنگه
مالاکا»ست.
حساسیت این
حوزه در این
است که گفته
میشود بیش از
۳ هزار
میلیارد دلار
در سال تجارت
دریائی و ۴۰ درصد تجارت
گاز طبیعی
مایع شده جهان
از این ناحیه
عبور میکند.
از این تنگه،
تمام نفتی که
چین از ایران،
امارات متحده
عربی و
عربستان
سعودی نیز میخرد،
باید عبور
کند. در حقیقت
گلوگاه چین در
دست
امپریالیسم
آمریکاست و هر
لحظه میتواند
با تفوقی که
در آبراههای
جهانی کسب
کرده است، این
شریان حیاتی
چین را قطع
نماید. این
حقیقت درجه
وابستگی چین
را به ساختمان
جاده ابریشم،
که از ایران
عبور میکند و
اقیانوس هند
را دور میزند،
نشان میدهد.
ما در گذشته
توضیح دادیم
که باید
تحولات کنونی
کشور میانمار
را نیز از این
جنبه راهبردی
بررسی کرد.
قیاس
ایران با
ممالک
آفریقائی و یا
آمریکای لاتین،
که خیلی مورد
علاقه
منتقدان است و
به عنوان برگ
برنده در بحثها
عنوان میگردد،
قیاس معالفارق
است و هرگز
واقعیتی را که
وجود دارد و باید
مبنای قضاوت
قرار دهد،
بازتاب نمیدهد.
ایران دارای
جمعیتی ۸۵
میلیون نفره و
تحصیلکرده و
آموزش دیده
است؛ ایران از
کارشناسان با
تجربه با درجه
علمی بالا
برخوردار
است؛ ایران
ثروت زیادی از
مواد معدنی
داراست،
ایران ذخایر
نفت و گاز
سرشار دارد که
مقدار آن تا
سالها بعد از
پایان
قرارداد ۲۵
ساله با چین
قابل بهرهبرداری
خواهد بود.
ایران دارای
تمام آن زمینههای
پیشرفت
اقتصادی از
ثروتهای
طبیعی گرفته
تا نیروی
کارآزموده
برخوردار است
که به دلیل
ناکارآمدی
رژیم فاسد
حاکم از یکسو
و اعمال نفوذ
امپریالیستی
و عمال داخلیاش
و تأثیرات
فشارهای
استعماری از
سوی دیگر نتوانسته
است به پیشرفتهای
صنعتی دست
یابد و در این
عرصه با تحمیل
جنگ و تحریم و
خرابکاری
اربابان سابق
قادر نشده است
سرمایه لازم
برای سرمایهگذاریهای
فقط ایرانی را
فراهم کند. با
این زمینه بالقوه
پیشرفت،
ایران نیروئی
نیست که دولت
چین بتواند
امیال پنهان
خویش را به
ایران به راحتی
تحمیل کند و
ایران نیز آن
را زبونانه
بپذیرد. ایران
در مقابل
تجاوز، تهدید
و فشار دنیای
غرب بیش از
چهار دهه دوام
آورده است.
ضعف ایران در
مقابل چین و
یا شرایط
مذاکراتش در
اثر فشار و اجبار
غرب با چین
همواره باید
با نسبیت مورد
توجه قرار
گیرد. طبیعتاً
قدرت چین دهها
برابر ایران
است، ولی عبور
جاده ابریشم
از داخل
ایران، که
باید امنیت آن
از جانب دولت
ایران حفظ
شود، آن شرط
لازم و کافی
است که اهمیت
نقش ایران در
جریان یافتن
بدون مخاطره
تجارت چین به
اروپا را
برجسته میسازد.
در اینجا نقش
ایران را
نباید فقط بر
اساس پول
سنجید. ایران
کشوری است که
با ۱۵ کشور
دیگر دارای مرزهای
دریائی و
زمینی مشترک
است و در
اینجا ما با
یک نقش
راهبردی و
سیاسی -
جغرافیائی
ایران و نفوذش
در خاورمیانه
نیز روبرو
هستیم که بهای
آن بر اساس
شرایط روز
جهان در حال
نوسان است و
نمیتوان
آنرا در
ارزیابیهایمان
برای ارزشگذاری
قرارداد
دوجانبه
نادیده گرفت.
نفت مورد نیاز
چین از ایران -
و نه همه نفت
استخراج شده ایران
- برای ۲۵ سال
آینده در
اختیار این
کشور با بهای
همراه با
تخفیف قرار میگیرد.
البته برای ما
روشن نیست
مبنای تعیین
بهای نفت بهای
امروزی آن است
و یا بهای آن
برای چین،
بهای روز نفت
با تخفیف ۲۵
ساله است. ولی
آنچه روشن
است، نظر
کارشناسان بر
این است که
بهای نفت خام
به علت افزایش
توان و ظرفیت
انرژی
جایگزین کاهش
مییابد و حتی
ممکن است
ذخایر نفت روی
دست صاحبان آن
به مقدار
زیادی بماند.
هیچکس در این
زمینه نتوانسته
حرف آخر را
بزند، این است
که تمام قدرت
انتقادی خود
را بر مبنائی
قرار دهیم که
بُرد و باخت
تقریباً
برابر دارد،
ناشی از همهجانبهنگری
و تحلیل
منصفانه نیست.
اینکه
گفته میشود
اقتصاد چین
غولآساست و
اقتصاد ایران
در مقابل آن
هیچ است و لذا
ایران در این
معامله هرگز نفوذی
نخواهد داشت،
فقط بیان
واقعیتهائی
است که جدا از
زمان و مکان
طرح میشوند و
فاقد ارزش
واقعی هستند.
این درست است
که اقتصاد چین
قدرتمند است و
این نیز درست
است که این
ثروت را برای
افزایش بیشتر
و رساندن
کالاهای چینی
به اروپا باید
به کار
اندازد، ولی
این ارزیابی
به طور مشخص،
یعنی اینکه
چین برای آنکه
بتواند این
ثروت عظیم را
بهکاراندازد
و در مقابل
آمریکا و
دشمناناش
مقاومت کند،
به راه آهن
سرتاسری
ایران از شرق
به غرب و از
جنوب به شمال
نیاز دارد.
یعنی ایران به
آن حلقه واسطی
بدل میگردد
که این سرمایه
چینی را میتواند
به گردش
درآورد و بر
حجم آن نیز
بیفزاید. در
این راستاست
که ایران نیز
با این وضعیت
استراتژیک و
جغرافیائی که
داراست، میتواند
عامل فشار
مهمی برای
چانهزنی با
دولت چین برای
تضمین ثروت و
فعالیتهایش
در منطقه
باشد. انتقال
لوله نفت و
گاز با دور
زدن تنگه هرمز
به بنادر
ایران در
دریای عمان یک
اقدام استراتژیک
هم به نفع چین
و هم به نفع
ایران است که
هر دوی این
کشورها را از
خطرات بروز
درگیری و عدم
صدور نفت در
تنگه هرمز در
امان نگاه میدارد
و منطق نظامی
آمریکا در
خلیج فارس را
تضعیف میکند.
ساختمان این
زیرساختها
رابطه ایران و
هند را بهبود
میبخشد و
آنها را نیز
برای انتقال
کالاهای هندی از
طریق ایران و
جاده ابریشم
به اروپا
تشویق میکند
که هم به نفع
چین و هم به
نفع ایران
است، در زمینه
مواد کانی که
به چین منتقل
میشود و برای
ما درآمد ارزی
دارد، نیازی
به سخن نیست،
زیرا در شرایط
امروز این
مواد را کسی
از ایران نمیخرد
و آمریکا مانع
از آن است که
ایران
تکنولوژی
لازم را برای
استخراج
فرآوردههای
معدنی در
بازار آزاد به
دست بیاورد.
آمریکا حتی
مانع از آن
است که کشور
ایران از متههای
ضروری
استخراج نفت،
که متعلق به
آمریکاست،
استفاده کند.
طبیعی است که
بر سر بهای آن
باید با چینیها
با توجه به
بهای جهانی و
وضعیت روز
ایران چانه
زد. ولی ایران
جز این انتخاب
دیگری ندارد. پیشنهاد
آمریکا، یا
نابودی ایران
یا نوکری آمریکاست.
ایران با
انعقاد این
قرارداد
امکان فروش
گاز و نفتاش
را با شرایط
بهتر از وضعیت
کنونی پیدا میکند.
ایران براساس
«جلوی ضرر را
از هر کجا
بگیری منفعت
است» عمل میکند
و این در حالی
است که آمریکا
مرتب درصدد پیداکردن
عوامل بیشتر
برای ضررزدن
دائمی به
منافع ایران
است. طرد این
قرارداد بدون
ارزیابی مشخص
از جانب کسانی
که خود را
ایراندوست و
ضد جمهوری
اسلامی جا میزنند،
در واقع حفظ
وضع موجود به
نفع امپریالیسم
غرب و ارتجاع
منطقه است.
صدور نفت و
گاز ایران و
یا کالاهای
تولید شده در
ایران از طریق
جاده ابریشم
که از عراق و
سوریه میگذرد،
دشمنی ترکیه و
عربستان
سعودی را نیز
با ایران به
همراه دارد. آنها
حاضرند میان
اپوزیسیون
خودفروخته
ایران دلار
نفتی پخش کنند
تا کار این
جاده به سرانجام
نرسد. آنها
خواهان تحریم
ایران هستند و
این تحریم
شامل هرگونه
قرارداد با هر
شرایطی نیز میگردد.
اگر دولت چین
حتی حاضر باشد
همه این اقدامات
را به رایگان
انجام دهد و
لقمه را جویده
در دهان ایران
بگذارد، دولت
آمریکا و غرب
و ارتجاع
منطقه از
امارات متحده
عربی گرفته تا
عربستان
سعودی،
جمهوری
آذربایجان و ترکیه
مخالف این
جاده ابریشم
هستند، زیرا
به افزایش
نفوذ ایران
کمک میکند،
نقش آنها را
در منطقه به
حداقل میرساند.
در اینجا
برای داوری
مسئولانه و
علمی باید
تمام امکانات
ایران را بر
اساس وضعیت
کنونی
ارزیابی کرد و
نه بر اساس
وضعیتی که
ممالک تحریم
نشده صاحب آناند.
صحبت بر سر
این است که
اگر ما با
بهترین شرایط
ممکن برای
ایران با دولت
چین در مذاکره
به نتیجه
نرسیم، چه
بدیلی به غیر
از ادامه
تحریم،
گرسنگی دادن
به مردم
ایران، بستهشدن
کارخانهها،
تشدید آسیبهای
اجتماعی،
غارت ثروتهای
ایران، چپاول
درآمدهای
ایران در
خارج، تروریسم
دولتی آمریکا
و اسرائیل و...
در مقابل ما
خواهد بود.
این تحریمها
و سیاست
استعماری غرب
لحظهای
نیستند،
صدسالهاند،
راهبردی
هستند و تا
زمانی که
صهیونیسم
اسرائیل موجودیت
دارد، همواره
در منطقه
سربلند میکنند.
پارهای
منتقدان در
دشمنی با چین
استدلال میکنند
که فنآوری
چین دزدی است
و امتیاز
اختراعات
آنها به عنوان
مالکیت معنوی
در دست غرب
است. این است که
آموزش ما از
این فنآوریهای
سرقتشده
گویا برای ما
مفید نیست و
نباید از گلوی
ما پائین رود.
آنها به مصداق
دزد و دروغگو
دشمن خدا
هستند و دست
دزد را باید
قطع کرد، مخالفاند
که ما از
محصولات
آمریکا و غرب
کپیبرداری
کنیم. حقیقتاً
که باید بر
حال زار این منتقدان
غربزده و ضد
ایرانی گریه
کرد. نخست
اینکه تاریخ
فنآوری در
همه کشورهای
جهان تاریخ
سرقت فنآوری
بوده است.
انگلیسیها
از هلندیها و
اسپانیائیها
دزدی کردهاند،
آلمانیها از
هر دوی آنها،
کُرهایها و
ژاپنیها از
همه آنها کپی
کرده و دزدیدهاند،
آمریکائیها
هنوز هم دزدی
میکنند و حتی
به سرقت
مغزهای خوب
جهان ادامه میدهند.
بگذریم از
اینکه سرقت از
این دزدان حق
ماست که سالهاست
کشور ما را
غارت کردهاند.
البته که ما
موافقیم از
دولت چین
بیاموزیم که
چگونه میشود
با علوم و
اختراعات
«سرقت»شده به
کره ماه و مریخ
رفت. آیا
اینگونه
دشمنیهای به
ظاهر علمی شرمآور
نیست. حزب ما
چنانچه روزی
در قدرت قرار
گیرد، آنچنان
به این «سرقت»
دست میزند تا
خودش آموزش
پیدا کند و
برای هیچکدام
از این مالکیتهای
معنوی تا
موقعی که خودش
قدرتمند نشده
است، ارزش
قایل نیست.
کمونیستهای
کرُه میگفتند
ما
تراکتورهای
خود را با کپیبرداری
از غرب ساختیم
تا خودمان
خودکفا شدیم. نخستین
تراکتور ما با
دنده یک به
عقب میرفت و
آن وقت بقدری
کار کرده و
مهارت خویش را
به کار گرفتیم
که دندهها به
درستی جا
بیفتند و
تراکتور به
جای سمت جلو،
دنده عقب
نرود. ما
خواهان دنده
جلو رفتن ایرانیم
و نه با دنده
عقب
سرسپردگان به
عصر حجر رویم.
حال پرسش این
است ایرانی
خودفروخته را
باید محکوم
نمود، دستش را
قطع کرد و یا
کُرهای میهندوست
را؟
برگرفته
ازتوفان
شـماره 255
خرداد ماه 1400 مه2021
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب
کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan