جنگ ها با دروغ آغاز و توجیه می شوند
جنگ های جدید رسانه ای

 

«پاتریک باب» کارشناس سیاسی و خبرنگار آلمانی معتقد است که: «اگر مطبوعات و رسانه ها نقش واقعی خود را ایفا می کردند، به احتمال بسیار زیاد جنگ اوکراین درنمی گرفت


او این جمله را از «جان پیلجر» محقق، خبرنگار و نویسنده استرالیایی اقتباس کرده که در مورد جنگ دوم عراق گفت. این واقعیتی است که برای توجیه آغاز هر جنگی باید افکار عمومی را تا سرحد ممکن با خود همراه ساخت. اساساً اکثر جنگ ها با دروغ آغاز می شوند. در این میان نقش یک خبرنگار آگاه و متعهد اینست که دروغ ها را کشف و رسوا سازد. و این دقیقاً همان چیزی است که مطبوعات و رسانه های اروپایی و آمریکایی آن را انجام نمی دهند.


 
امروزه هم کنسرنهای مطبوعاتی و هم رسانه های عمومی جملگی مطیع و تسلیم نا تو گشته و دروغ های را به خورد جماعت می دهند. به این ترتیب رسانه ها و مطبوعات که اساساً نقششان می بایست اطلاع رسانی به افکار عمومی باشد، تغییر نقش داده و تبدیل به ارگانهای جنگ افروز گشته و در عین حال خود به وسیله ای برای سانسور تبدیل شده اند.

آنها به جای بیان واقعیت، آنچه را که خدایان زر و زور به آنها دیکته می کنند به میان افکار عمومی می برند. آنها در حقیقت نفرت را جایگزین اطلاعات واقعی می کنند و به این ترتیب از نفرت در آمد زایی نیز می کنند. «جوزف ووگل» فیلسوف، نام این روش را «جنگ های جدید رسانه ای» می گذارد.

این رسانه ها به جای نگرش واقعی به رویداد های جهان، به جای آنکه اطلاعات واقعی را آنطور که هستند بازتا دهند، آن ها را دگرگون ساخته و تحویل افکار عمومی می دهند. جنگ های تجاوزکارانه را که آشکارا قوانین بین المللی را نقض می کنند، عمداً از نظر دور می دارند. ناتو عملاً در صربستان در سال ۱۹۹۹، در افغانستان ۲۰۰۱، در عراق ۲۰۰۳، و در لیبی و سوریه در ۲۰۱۱ تجاوز و زور را جایگزین قوانین بین المللی ساخت. به همین سبک و سیاق کودتای «مایدان» را در سال ۲۰۱۴ در اوکراین انجام داد و یک رژیم افراطی دست راستی و فاشیستی را جایگزین یک حکومت قانونی ساخت که حاصلش جنگ داخلی در دنباس با ۱۴ هزار قربانی روس تبار بود.


مطبوعات و رسانه های غرب گناه این سلسله عملیات تجاوزکارانه و جنایت بار را، نه به گردن ناتو به رهبری آمریکا که به گردن کشورها و مردم مورد تجاوز قرار گرفته، انداختند و هنوز هم به این روش ادامه می دهند. آنها حتی یک کلام از این حقیقت که مناطق شرق دنباس متعلق به روسیه بود که در ۱۹۲۲ بخشی از جمهوری شوروی اوکراین گشت، سخن به میان نیاوردند. به این ترتیب اهداف و نظریات ناتو در همه موارد جای خود را به حقایق مسلم تاریخی می دهند. دروغ جایگزین حقیقت می شود و به این ترتیب مطبوعات «با کیفیت و حقیقت گوی غرب!» مردم را به سمت جنگ های جدید سوق می دهند.


اصولا وظیفه خبرنگاران این است که به سوالاتی نظیر: چه کسی؟، کجا؟، چه زمانی؟، چگونه؟، چرا؟، چه چیز؟، خبر از کجاست؟ و ... پاسخ دهند. ولی آنها با کتمان حقایق، پاسخ های دیکته شده از بالا را نشخوار می کنند.

برای نمونه، ضد حمله اوکراین در تابستان ۲۰۲۳ در یک حمام خون، با شکست مواجه شد، ولی مطبوعات و رسانه های غرب عمدتاً با گزارش های مثبت از جبهه، سروته قضیه را هم آوردند. یا مثلاً دولت روسیه بارها دلایل و اهداف جنگ در اوکراین را ذکر کرده است که به طور خلاصه عبارتند از: «جلوگیری از گسترش ناتو به شرق و پیوستن اوکراین به آن، حفاظت از روس تباران دنباس و مناطق شرق اوکراین و نازی زدایی از اوکراین». نیاز نیست که رسانه ها و مطبوعات با این اهداف سر توافق داشته باشند، ولی وظیفه یک خبرنگار، رسانه و یا مطبوعات مسئول، انعکاس این واقعیات است، نه اینکه پیوسته از «جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین» و «متخاصم بودن پوتین دیکتاتور» دم بزنند! در گذشته نیز امپریالیسم آمریکا  همین سیاست را در مورد عراق و سوریه انجام داد.


 
در آن زمان نیز جنگ افروزی علیه دو کشور مذکور بدون تبانی و توافق نتانیاهو با لابی اسرائیل در کنگره و سنای آمریکا و در نهایت فشار آنها بر سایر مراجع تصمیم گیر آمریکا غیر ممکن بود. تجاوز نظامی که بر قدرت نظامی، اقتصادی و زیربنایی هر دو کشور مذکور ضربات ھولناکی وارد آورد، به قسمی که امروز سوریه توان مقابله با حملات هوایی متعدد صهیونیست ها را نداشته و آنها را بدون پاسخ می گذارد.


سخنان نتانیاهو در جلسه مشترک کنگره و سنای آمریکا در ۲۴ ژوئن گذشته دقیقاً در راستای همان سیاستی است که او از ۲۰ سال پیش علیه عراق و سوریه با موفقیت آغاز کرد و می پندارد در مورد ایران نیز می تواند آن را اعمال کند.

نمونه دیگر مذاکرات صلح در بهار 2022 در استانبول میان روسیه و اوکراین با وساطت ترکیه است. مذاکراتی که پیشرفت هایی هم داشت و می توانست به نتیجه مطلوب برسد. ولی غرب با ارسال جناب جانسون مجنون، نخست وزیر بریتانیا به صورت جدی اوکراین را از ادامه مذاکره برحذر داشت و عملاً مذاکرات را بر هم زد. همین مطبوعات «با کیفیت غرب» دو سال آزگار آن را کتمان کردند.

ابزار سانسور و تبلیغات همچنین شامل این واقعیت است که روزنامه نگارانی نظیر «آرمین گوئه پر» از«برنامه دوم تلویزیون عمومی آلمان)، «آلینا لیپ» و «پاتریک باب» که در منطقه جنگی تحقیق کرده بودند، فوراً نه تنها از کار برکنار شدند، بلکه از حرفه خود محروم و چه بسا در آینده حتی در مقابل دادگاه قرار گیرند! به این ترتیب موسسات رسانه ای با سانسور خود از انعکاس واقعیات جلوگیری می کنند. آنها با انتشار اخبار و اطلاعات یک جانبه در‌واقع اصل آزادی بیان و مطبوعات را لگدمال می کنند.

برای نمونه مشخصاً در مورد روسیه هرکس که از این «قانون تجارت» که جای «قانون رسانه ای » را گرفته پیروی نکند فوراً برچسب «طرفداری از پوتین» و «حامی جنگ تجاوزکارانه روسیه» بر پیشانی اش نثار خواهد شد.

این نشان می‌دهد که تضاد عمیق در رسانه ها با تبلیغات یکجانبه به نحو ناعادلانه ای به نفع ناتو -البته با کمک دستگاه‌های سرکوب دولت ها- حل شده و هر کس از این سیاست تخطی کند متهم به ایفای نقش ستون پنجم دشمن می شود!


 
به جرأت می‌توان گفت که اخلاق روزنامه‌نگاری در اروپا، بویژه آلمان ضربه هولناکی خورده و ورشکستگی کامل رسانه‌ها را به نمایش گذارده است. به ندرت گزارشی در مورد افراد مثله شده، آسیب دیده و کشته شده ها در جنگ غزه را ارائه می دهند.

«پاتریک باب» می گوید: «در سال 1999 دو جوان 12 و 14 ساله را در بیمارستان شهر «پریزرن» در کوزوو» دیدم که می‌خواستند پاهایشان را بخارانند ولی آن‌ها دیگر پا نداشتند، زیرا از روی مین عبور کرده بودند و هر دو پایشان را از زانو قطع کرده بودند.


امروز مردم اوکراین گرچه خواهان صلح اند و جوانان از رفتن به جبهه جنگ سرباز می زنند، اخبار و اطلاعات هیئت های تحریریه و رسانه های اروپا دائم از ضرورت تحویل اسلحه به اوکراین دم می زنند و به این ترتیب از طولانی شدن جنگ حمایت می کنند. در حقیقت کسانی که مشوق فرستادن مردم به جبهه مرگ هستند از نظر اخلاقی انحطاط کامل خود را به نمایش می گذارند. برای آنها -همانند خدایان سرمایه و سران میلیتاریست غرب- اوکراینی ها و مردم غزه گوشت دم توپ محسوب می شوند. این گونه نویسندگان و گویندگان اجیر شده، با سخنان سخیف و احمقانه و در عین حال خطرناک خود، بر روی اصل یک قانون اساسی آلمان که می گوید: «کرامت انسانی مصون از تعرض است» و نیز اصل 5 قانون اساسی که خواهان آزادی عقیده و بیان است قلم بطلان می کشند.

 «پاتریک باب» اضافه می کند که «اگر فرزندان گردانندگان این بلندگوها مجبور بودند به جبهه ها بروند، جنگ همین فردا به پایان می رسید


«
ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو در ۷ سپتامبر سال گذشته به پارلمان اروپا گفت که پوتین قبل از حمله روسیه به اوکراین طرحی را به او پیشنهاد کرده بود مبنی براینکه «اگر ناتو از پذیرش اوکراین به عنوان عضو صرف نظر کند، روسیه نیز از حمله به اوکراین چشم خواهد پوشید.» او در عین حال افزود «ناتو با این پیشنهاد موافقت نکرد.»!! واقعیت فوق به عیان حاکی از آنست که:

یکم - اگرناتو می خواست، می توانست جلوی جنگ در اوکراین را بگیرد.


دوم - در واقع ناتو در اوکراین مشغول انجام یک جنگ نیابتی است.


سوم - اوکراین در عمل در راه تضعیف روسیه قربانی می شود.

«لوپز اوبرادور» رئیس جمهور سابق مکزیک در مورد اوکراین گفت: «شما اجساد را تامین کنید! و ما سلاح ها را تامین می کنیم»!! و این کمال رذالت و خوی حیوانی امپریالیسم را به نمایش می گذارد.


جنگ اوکراین یک جنگ تجاوزکارانه بی دلیل نیست، هرکس اول دست به اسلحه می‌برد حتماً آغازگر جنگ نیست، بلکه آن کس که او را به این کار وامی‌دارد مقصر است. اما چرا اکثر رسانه‌های غربی از بیان حقیقت طفره می روند.
هیئت های تحریریه را اغلب اقشار متوسط به بالا تشکیل می دهند. آنها در جنگ مزایایی می بیند که در زمان صلح وجود ندارد. در زمان جنگ سهام شرکت های اسلحه سازی افزایش می یابند و اعضای جوان هیئت های گرداننده رسانه ها امیدوارند که با گسترش جنگ بهای سهام شرکت های مذکور، که والدین آنها و یا خود آنها در اختیار دارند افزایش یابد!

در عین حال اکثر این خبرنگاران بصورت پیمانی استخدام هستند و دستمزدشان بصورت سطری در مطبوعات و یا دقیقه ای در رسانه های صوتی و تصویری پرداخت می شود. آنها معمولاً مطالب و اخباری را که از کانال سانسور مدیرانشان عبور کرده است پخش می کنند تا مزد کاملشان را دریافت کنند. آنها خود را موظف می بینند چنان فکر کنند و بنویسند و بگویند که رؤسایشان از آنها انتظار دارند. در واقع به خاطر پول مطیع گوش بفرمانی بیش نیستند. غلبه تبلیغات بورژوازی حاکم در جو رسانه ها، به علاوه کاهش همزمان فرصت شغلی و به طریق اولی افزایش حجم کار -که محصول بلامنازع عملکرد نئولیبرالیسم بی رحم در نظام سرمایه داری است- یکی دیگر از عوامل انعکاس اخبار و اطلاعات دروغ و غرض آلود است. نویسندگان و گویندگان پیرامون جنگ، چه اوکراین، چه غزه و یا هر جنگ دیگری معمولاً نه کتابی درباره آنها خوانده اند و نه خود در مناطق جنگی یا بحرانی حضور داشته اند. همین ویراستاران بی سوادند که مسئولیت پخش اخبار و اطلاعات را به عهده دارند.

 سال هاست که پنتاگون ۲۷۰۰۰ نفر از همین قماش افراد را مسئول اطلاع رسانی کرده و هیچ هیئت تحریریه، ویراستار و یا مدیر رسانه ای از این چنبره بیرون نیست. اغلب آنها حتی با سازمان مخفی اطلاعاتی ناتو همکاری می کنند.

طبیعی است که کنسرنهای رسانه ای در دست کلان سرمایه دارانی است که دارای امتیاز نشریه هستند. همین ناشرین هستند که خط مشی هیئت های تحریریه و مدیران رسانه ای را تعیین می کنند.

«پاول ست» روزنامه نگار محافظه کار می گوید «آزادی مطبوعات، آزادی ۲۰۰ نفر برای انتشار عقاید شان است»!!
امروز دیجیتالی شدن مصرف کنندگان اخبار بطور فزاینده ای به سمت گوشی های هوشمند رفته است. اخبار در مترو، در اتاق انتظار و ... به صورت کوتاه و جنبی مصرف می شود، امری که برای تحقیق و پس زمینه وقایع کاملا مضر است. چون افراد را به اخبار بسیار کوتاه و سطحی معتاد می کند، امری که اساساً برای تحقیق و آگاهی علل اصلی وقوع درگیری ها در جهان بسیار زیان آور است.


در این سبک از اطلاع رسانی تمرکز را بر روی افراد می گذارند. چون خیلی ساده تر است که مثلاً پوتین را فردی «دیکتاتور»، «فاسد»، «رشوه خوار» و ... مسئول جنگ اوکراین جلوه داد، تا اینکه مسیر طولانی علل واقعی بروز جنگ اوکراین را توضیح داد.


«
پاتریک باب» می گوید: «به نظر من نخبگان در عرصه های سیاست، رسانه و حتی علم و فرهنگ فراآتلانتیک فاسد هستند
آمریکا توانسته است در اروپا در واقع یک تشکل از نخبگان فراملی تشکیل دهد. این پدیده از طریق بنیادهای آمریکایی و سازمانهای فراآتلانتیک نظیر «صندوق مارشال آلمان» ، «پل آتلانتیک» و «بنیاد ملی برای دمکراسی»  و بسیاری دیگر، اجرایی می شود. این «نخبگان» دعوت نامه هایی برای شرکت در کنفرانس ها جهت تبادل نظر میان «دانشمندان» و بازدیدهای مطالعاتی، بورسیه ها و بودجه های تحقیقاتی دریافت می کنند.

سرعت قطع ارتباط با روسیه در همه عرصه های اجتماعی و نیز تحت فشار قرار گرفتن اتباع روس نشان می دهد که این تنها یک دستور نیست، بلکه یک «کنسرت» از پیش تنظیم شده برای اطاعت است. آنها جوی ایجاد کرده اند که شما خود را موظف می بینی «لطفی در حق برادر بزرگتر» انجام دهید! بحران آموزشی در اروپا، از جمله آلمان که ثمره سیاست نئولیبرالی می باشد، نقش عمده ای در این میان ایفا می کند. دانشگاه ها به علت کمی بودجه اغلب به بخش خصوصی وصل می باشند. لذا آموزش های گزینه ای باب میل بخش خصوصی جای خود را به رویکردهای پژوهشی، انتقادی و تاریخی داده اند. این روند در حال جایگزینی یک تفکر هویتی بر تعهدات یک گروه اجتماعی خاص متمرکز است و نه بر یافته های مبتنی بر معیارهای واقعی و حرفه‌ای. در این میان هر نیرویی که نفوذش در جامعه بیشتر است، بر برتری مواضع خود تأکید می کند و منافع دیگران، بویژ منافع اجتماعی را به کلی نادیده می انگارد. «رامون شاک» از «عصر حماقت» سخن می گوید.
تحت چنین شرایطی، آنان که منافع خود را در دامن زدن به جنگ می بینند دست بالا را دارند. به قول «کارل کراوز»: «به جرات می توان ادعا کرد که رسانه های عمومی (صدا و سیما) تبدیل به مأوای خبرنگاران روسپی در پادگان ها گشته است.» این خبرنگاران نمی دانند جنگ یعنی چه! شاید تنها یک کارآموزی در مناطق جنگی بتواند افق دید آنها را بگشاید. رسانه های عمومی مثلاً کشور آلمان به سیاستمداران جنگ طلب این کشور از سه حزب ائتلافی حاکم، میدان داده و مخالفین جنگ کمتر امکان ابراز عقیده در اختیار دارند.


اگر برای نمونه در یک برنامه گفتگوی تلویزیونی «تالک شو» یک نفر از مزایای صلح سخن گوید، حتما ۲ یا 3 جنگ طلب شرکت کننده در آن برنامه نمایشی بر سرش فریاد خواهند زد که تو طرفدار پوتین و یا حماس هستی!! این سخن گویان به خود اجازه می دهند که هر اتهام و توهینی را نه تنها به فرد صلح طلب که به پوتین، روسها، سازمان های حماس و حزب الله لبنان و سایر سازمان های رزمنده فلسطینی روا دارند.


 
یک خانم مبلغ ناتو به نام «فلورنس گاوب» به عنوان «کارشناس»، به برنامه پربیننده ای به نام «مارکوس لنس» در تلویزیون ۲ آلمان  دعوت می شود و با وقاحت توام با حماقت ادعا می کند که «روسها اروپایی نیستند و با مردن و مرگ رابطه متفاوتی دارند تا ما اروپاییان»!! طبیعی است این خانم که نه مطالعات تاریخی دارد و نه فرهنگی، چون یک افسر ذخیره ارتش فرانسه است می تواند چنین خزعبلاتی تحویل بیننده دهد و گرداننده برنامه نیز خفقان می گیرد. اینست «اخلاق ژورنالیستی» در آلمان!! این ژورنالیست مأمور است و معذور. او تابع دستورات از بالاست، امری که در مورد همه گویندگان و مجریان برنامه ها صدق می کند. خبرنگاران در واقع به جای گزارش واقعی پیش داوری های خود را به خورد مردم می دهند.
آنها اینترنت را پنجرۀ جهان نما جلوه می دهند، در صورتیکه اینترنت یک فیلتر به تمام معنی است که به پنجره شباهت دارد. شنونده، بیننده و خواننده اخبار و اطلاعات، تنها آن بخش از خبرها را دریافت می کنند که «مأموران معذور» بر اساس ضوابط و علائق خود از فیلتر اینترنت خارج کرده اند. آنها در واقع فرمانبر نظر غالب در دفتر مدیریت هستند که دست پروردگان همان «سازمان فراآتلانتیک» یاد شده در بالا می باشند، چون کلیه مدیران رسانه ها و مطبوعات بدون شک از قماش همین دست پروردگان هستند.


آنان که به دنبال مقام و رتبه ریاست و مدیریت هستند حتماً باید تابع این سیستم باشند، در غیر اینصورت به چنین مقامی نائل نخواهند آمد. این دست از «خبرگان» به دلیل محدودیت هائی که برایشان تعیین شده است، در برخورد به وقایع یا نابینا هستند و یا خود را به نابینایی می زنند! آنها عموماً برداشت نادرستی از شرایط و موقعیت نظامی در مناطق جنگی دارند در صورتیکه کارشناسان واقعی جنگی غیروابسته هرگز بر این نظر نیستند که مثلاً اوکراین برندۀ جنگ کنونی خواهد بود.

آنها عمداً چشم خود را بر این واقعیت می بندند که ادامه جنگ اوکراین قربانی زیادی در میان نظامیان و غیرنظامیان آن کشور می طلبد. اگر مصیبت واقعی جنگ نمایان شود آنگاه پای استدلال این عده در مورد ادامه جنگ خواهد لنگید و مواضع کنونی آنها را دچار تزلزل خواهد کرد. نابینایی هدایت شده این گونه خبرنگاران باعث شده است که شکست روحی مردم اوکراین را نادیده بگیرند و از آن دم نزنند. در عوض دروغ پشت دروغ تحویل خلق الله می دهند.

 واقعیت اینست که امروز مردم، هم در دنباس و هم در غرب اوکراین از جان و دل خواهان صلح هستند. آنها که در غرب با ادامه تحویل اسلحه آتش بیار این جنگند، چون خود مستقیم در آن شرکت ندارند، دائم در شیپور جنگ می دمند. ژورنالیست ها وظیفه انعکاس اخباری را دارند که میلیتاریستهای غرب از فیلتر گذرانده اند. زیرا این میلیتاریستها مامور اجرای فرامین ناتو به رهبری آمریکا برای نیل به اهداف استراتژیکش می باشند.

اما این قلم بدستان مزدور غافلند که خود مجری سیاست جنگ طلبانه خطرناکی هستند که نه تنها در حال حاضر مردم اوکراین و یا غزه را به مثابه گوشت دم توپ قربانی مطامع امپریالیسم و صهیونیسم می کند، بلکه ادامۀ آنها خطر وقوع جنگ جهانی سوم و چه بسا نزاع هسته ای را در خود نهفته دارد که می تواند باعث نابودی بخش عظیمی از اروپا و در درجه اول آلمان گردد.

حیرت آور اینکه با ایجاد فضای رعب و اعمال دیکتاتوری در عرصه مطبوعات و رسانه ها، با حذف مواضع اصولی مبتنی بر صلح -که در قانون اساسی آلمان نیز قید شده است- عملاً خشن ترین سانسور در داخل و تبلیغ جنگ افروزی در خارج اعمال می شود.

رسانه ها از طریق گزارش های عاری از حقیقت به طور چشمگیری به این فضای دیکتاتوری دامن می زنند. برای نمونه در گزارش سالانه عفو بین الملل آمده است که: «علیه آقای «پاتریک باب» و خانم «پروفسور اولریکه گوئرو» ممنوعیت های حرفه ای به اتهام «افترای عمومی» وضع شده است.» این دو خبرنگار می گویند که از ایالات متحده آمریکا، کانادا، انگلستان، دانمارک و سوئد نامه های حمایت دریافت کرده ایم ولی برای مطبوعات آلمان بی اهمیت است.


این‌ها نشان می دهد که دولت آلمان در چه مسیری گام گذارده و به کدام سمت روان گشته است. به عقیده «پاتریک باب»: «اینها نشان می دهد که جناح جنگ طلب حاکم در شرف لغو کامل دموکراسی فعال است، تا قدرت را در یک سیستم سیاسی «پسا دموکراتیک» غصب کند. اینها تنها با حمایت برادر بزرگ در واشنگتن و با سرکوب مخالفان می توانند زنده بمانند. جرم انگاری مخالفان نشانه کلاسیک یک دیکتاتوری است


امروزوظیفه هر شهروندی در سراسر جهان است که به اخبار و اطلاعاتی که از رسانه های عمومی و خصوصی که به نوعی مبلغ جنگ و سلطه یک جانبه و تک قطبی غرب به سرکردگی آمریکا هستند به سادگی باور نیاورند و به آنها با دیده تردید بنگرند.«پاتریک باب» حتی معتقد است که «شهروندان» باید اشتراک روزنامه های خود را لغو و تلویزیون را خاموش کنند و اطلاعات خود را به طور عمده از رسانه های جدید منتقد سیاست حاکم کسب کنند


 
مردم جهان روز به روز بیشتر علیه جنگ افروزان و آدمکشان فاشیست ضد بشر به تظاهرات های توده ای عظیم دست می زنند و با این عمل خود دست رد به سینه میلیتاریسم و سلطه طلبی، آدمکشی و نسل کشی می زنند و کوس رسوایی آنها را بر سر هر کوی و برزن می نوازند. گسترده باد بیداری خلق های جهان!




نقل از توفان شماره ۲۹۵مهر ماه۱۴۰۳ ارگان مرکزی حزب کارایران

 

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan