«فروش جزایر سه‌گانه ایران»

 

این امر کاملا بدیهی است که آنچه مربوط به تمامیت ارضی ایران، از جمله جزایر سه‌گانۀ تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی می‌شود برای هیچ ایرانی به هیچوجه نه قابل گذشت است و نه مذاکره. از این منظر نگرانی و بر آشفتگی‌ای که پس از امضای بیانیه چین و «شوراهای همکاری خلیج فارس» با تحریک سازمان‌یافته اصلاح‌طلبان در سطوح و اقشار مختلف ایرانیان به وجود آمده است قابل فهم به نظر می‌رسد.

اما فراموش نکنیم که کشورهای عضو «شورای همکاری خلیج فارس» سال‌هاست که در بیانیه‌های مشترک خود در رابطه با جزایر مذکور همواره ایران را «اشغالگر» معرفی کرده و کشور امارات متحدۀ عربی را به عنوان «مالک اصلی» این جزایر به رسمیت می‌شناسند! آخرین بیانیه در این زمینه قبل از آغاز برگزاری جام جهانی فوتبال در قطر از طرف همین شورا صادر شد.

قبل از اینکه بیش‌تر به این مطلب بپردازیم به لحاظ تاریخی، لازم می‌دانیم برای روشن‌‍تر شدن مطلب به چند نکته در بارۀ مالکیت این سه جزیره اشاره کنیم:

بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، استعمارگران انگلیس و فرانسه بر اساس منافع سودجویانه خویش تمام غرب آسیا را تقسیم و اشغال نمودند. آنها از ضعف دودمان قاجار استفاده کرده و مناطقی از ایران را تحت اشغال خود درآوردند. امپریالیسم بریتانیا همواره دشمن سوگند خورده ایران بوده است. این سه جزیره- که تنها «ابوموسی» دارای سکنه است را دولت انگلستان بر سر بحرین که بخشی از ایران بود در همدستی با محمدرضا شاه تاخت زد و در سال 1350 آنها را تنها به صورت شفاهی به ایران بازگرداند بدون اینکه آن را رسما در جائی ثبت کرده باشد. این سیاست نشانه مکاری بریتانیا بود که استخوان لای زخمی بسازد تا بتواند همواره از آن در آینده بهره‌برداری کند. ایران با از دست دادن بحرین در اثر خیانت محمدرضا شاه به جزایر سابقا اشغال شده سه‌گانه دست یافت که تاریخا جزء لاینفک خاک ایران است و خواهد ماند. امارات متحده عربی که تازه بعد از جنگ جهانی دوم توسط انگلیس و آمریکا بعد از خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس اختراع شد، اساسا دارای محدوده جغرافیائی تعریف و ثبت شده‌ای در مجامع جهانی نبود تا بتواند تاریخا مدعی مالکیت جزایر سه‌گانه ایران شود.

پس از سفر استانی احمدی‌نژاد به جزیرۀ «ابوموسی»، آمریکا در رابطه با جزایر سه‌گانه اتخاذ موضع کرد. بنابراین دخالت آمریکا در دوران اوباما بیش‌تر به خاطر ایجاد تنش در منطقه و فشار به ایران بر سر مسئله برجام انجام گرفت و امر جدیدی در عرصه دیپلماتیک نیست. از این رو اوباما با «محمد بن زاید آل نهیان» ولیعهد ابوظبی بیانیۀ مشترکی مبنی بر دفاع از خواست امارات جهت حل اختلاف بر سر جزایر سه‌گانه با ایران در مقابل دادگاه بین‌المللی لاهه را امضاء کرد. در آن زمان گویا به ناموس اصلاح‌طلبان و غرب‌گرایان کنونی میهن ما تجاوزی صورت نگرفته بود. این عده تجاوز امپریالیسم آمریکا را به جان می‌خرند.

ورود آمریکا به مسئله اختلاف بر سر جزایر سه‌گانه، خواست کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس» بود، زیرا آمریکا که بیش از هر کشور دیگری در این منطقه حضور نظامی دارد، طبیعی است که دست به دامن وی شوند و او نیز با طیب خاطر به خواست‌های آنها لبیک گوید.

همان زمان نیز وزارت امور خارجه ایران علیه بیانیه مذکور موضع گرفت و آن را رسما دخالت در امور داخلی ایران ارزیابی کرد ولی این موضع‌گیری در تبلیغات غرب‌پرستانه‌ی شرق‌ستیزان تاثیری نداشت و این دخالت سلطه‌گرانه آمریکا در کنار سایر جنایاتش علیه منافع ملی کشور ما در مغزهای محدود و کوچک غرب‌گرایان جائی نیافت.

در همان دوران بود که امارات متحده عربی مناسبات نظامی و اقتصادی خود با آمریکا را گسترش داد و مشتری سلاح‌های پیشرفته این کشور شد.

به دیدۀ ما در دورانی که قدرقدرتی امپریالیسم آمریکا به دلایل گوناگون رو به افول است، ارزیابی درست از ماهیت رقابت وی با چین و روسیه که در پی دنیای چندقطبی و تضعیف امپریالیسم آمریکا هستند در الویت و اهمیت برای درک سیاسی جهان کنونی قرار دارد. با شناختی که از رقابت‌های امپریالیستی - که باعث دو جنگ جهانی شد - در دست است، بدون تردید خطر درگیری نظامی و شعله‌ور شدن جنگ سوم جهانی در کوران این رقابت‌ها، منتفی نیست. یکی از نشانه‌های بارز آن نیز گسترش میلیتاریسم افسارگسیخته آمریکا و کشورهای عضو ناتو می‌باشد. بی‌جهت نیست که آمریکا برای سال 2023 بودجه‌ای معادل 858 میلیارد دلار در نظر گرفته است. حتی پیش‌بینی می‌شود که این رقم برای سال 2024 تا بیش از 900 میلیارد افزایش یابد. کمک‌های نظامی و امنیتی برای پیشبرد جنگ نیابتی در اوکراین و احتمالا در تایوان تا 10 میلیارد دلار در نظر گرفته شده که در بودجه مذکور لحاظ نشده است.

علاوه بر این هزینه سرسام‌آور مدرن‌سازی کشتی‌ها، هواپیماهای جنگی و سلاح‌های مافوق صوت را نیز باید بر آنها افزود.

اما «شی جین پینگ» برعکس با زبان بی‌زبانی از عربستان می‌خواهد که دست از جنگ علیه کشور یمن بردارد. او «برای پایان دادن به جنگ» خواهان «تشویق گفتگو میان طرف‌های درگیر در این کشور شد». «شی» در عین حال به «تعهد حوثی‌های مورد حمایت ایران به حفظ آتش بس تاکید کرد». چینی‌ها در رابطه با سوریه نیز با واقع‌گرائی صلح‌جویانه «بر لزوم تشدید تلاش برای رسیدن به راه حل سیاسی بحران این کشور، بازگرداندن امنیت وپایان دادن تروریسم (داعش- توفان) (تکیه از توفان) تاکید کردند». چین در مورد اوکراین نیز همین روش شناخته شده را دنبال می‌کند که بیانی از سیاست خارجی صلح‌جویانه و متکی بر ایجاد امنیت از نظر چین است. چین در وضعیت جهان کنونی مشتاق جنگ‌افروزی و توسعه‌طلبی نظامی نیست. به این جهت مواضع مشابهی هم از طرف چین در رابطه با لبنان برای استقرار صلح در این کشور اتخاذ شده است.

در همین رابطه در بیانیه چین و عربستان می‌آید: «هر دو طرف تاکید کردند که با تمامی مظاهر تروریسم و افراط‌گرائی مخالفند و آنرا محکوم می‌کنند».

و در بند بعدی می‌آید: «عربستان از پیشنهاد «شی» مبنی بر ابتکار توسعه جهانی حمایت می‌کند... سعودی از ابتکار امنیت جهانی پیشنهاد شده توسط «شی» قدردانی کرد».

به بینید فرق بین میلتاریسم جنگ‌طلب و افسارگسیختۀ آمریکا با تمام افزایش بودجۀ نظامی، پایگاه‌های 800 گانه نظامی‌اش در سراسر جهان، ایجاد تنش و گسترش جنگ، کشتار، تباهی و نیستی‌اش با سیاست صلح‌طلبانه چین - که البته از نظر اقتصادی با پیروی از یک سیاست پراگماتیستی، با در نظر گرفتن منافع طرف مقابل، به دنبال منافع خودش است- از کجا تا به کجاست؟!

چین در عین تعمیق مناسبات تجاری و اقتصادی «مناسبات دو جانبه بر اساس عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر را راهی درست برای آیندۀ مناسبات خود» دانست.

چین حتی در مورد مسئله جنگ اوکراین با درج این جمله: «دو طرف تاکید کردند که اختلاف باید به شیوۀ مسالمت‌آمیز حل و فصل شود» با عربستان به توافق رسید. آیا روسیه و یا اوکراین نیز باید چین را متهم کنند که در مسائل داخلی آنها دخالت کرده است؟ فقط انگیزه دشمنی با چین  و روسیه است که ماهیت این گونه بیان اصلاح‌طلبان ایرانی را برملا می‌کند.

به نقل از خبرگزاری کویت در بند 12 بیانیه مشترک چین و اعضای «شورای همکاری خلیج فارس» آمده است: «رهبران بر حمایت خود از همه تلاش‌های صلح‌آمیز، از جمله ابتکار و تلاش امارات متحدۀ عربی برای دستیابی به راه حل مسالمت‌آمیز در موضوع جزایر سه‌گانه» تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق مذاکره دو جانبه با رعایت موازین حقوق بین‌المللی و حل این موضوع با رعایت مشروعیت بین‌المللی تاکید کردند» (تکیه از توفان) به نظر حزب ما حمایت چین بر اساس سیاست عمومی تنش‌زدائی این کشور از حل و فصل موضوع «از طریق مذاکرۀ دو جانبه با رعایت موازین حقوق بین‌المللی... با رعایت مشروعیت بین‌المللی» را - علیرغم اینکه به دیده ما موضوع جزایر سه‌گانه به هیچ وجه قابل مذاکره نیست- نمی‌توان حمایت چین از حاکمیت امارات متحده عربی بر سه جزیره مذکور وانمود کرد.

طبیعی است که غرب‌گرایان و عشاق نئولیبرالیسم لانه کرده در صفوف اصلاح‌طلبان، اطاق بازرگانی و بعضا سپاه و حتی در صف اصول‌گرایان و دولت رئیسی از بند 12 بیانیه چین با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دست‌آویزی «موجه»   برای مخالفت با سیاست نزدیکی به شرق بسازند و در بلندگوها و رسانه‌های خود بر طبل چین‌ستیزی بکوبند و به ضدیت با گرایش به شرق دامن زنند و راه را برای برقراری سلطۀ مجدد غرب و در راسش آمریکا بر ایران هموار سازند. فراموش نکنیم که «هوچونهوآ» معاون نخست وزیر چین روز سه شنبه 13 دسامبر در تهران، در دیدار با ابراهیم رئیسی گفت: «چین به روابط خود با ایران از منظر استراتژیک می‌نگرد و در عزم خود برای توسعه مشارکت راهبردی و همه‌جانبه خود تزلزل نخواهد کرد». (تکیه از توفان). «هو» در این دیدار در عین حال اضافه کرد که: «چین قاطعانه از ایران در مخالفت با مداخله خارجی و حفظ تمامیت ارضی و عزت ملی حمایت می‌کند». (تکیه از توفان) و در ادامه افزود: «چین آمادۀ همکاری با ایران برای اجرای اجماع مهم سران دو کشور، تلاش مشترک برای پیشرفت جدید در همکاری عملیِ دوجانبه است» (تکیه از توفان) بیان این نکات مهم حکایت از آن دارد که چین به طور جدی خواهان اجرای مفاد توافقتنامه 25 ساله است. ابراهیم رئیسی هم در پاسخ گفت: «ایران قاطعانه  به تعمیق مشارکت راهبردی و همه‌جانبه بین دو کشور متعهد خواهد بود».

از سوی دیگر به گزارش شینهوا «وانگ ئی» مشاور دولتی و وزیر امور خارجه چین اظهار داشت که بر اساس توافق‌نامه بزرگ 25 ساله که در مارس 2021 بین چین و ایران امضا شد: «دو طرف از پتانسیل‌های همکاری اقتصادی و فرهنگی استفاده خواهند کرد و برنامه‌هائی برای همکاری بلند مدت خواهند داشت».

چین در عین حال به عضویت دائمی در آمدن ایران در «سازمان همکاری شانگهای» در ماه سپتامبر گذشته را تبریک گفت و تمایل خود را برای گسترش همکاری در چارچوب این سازمان نیز اعلام کرد.

علیرغم این بر کسی پوشیده نیست که روابط ایران با «شورای همکاری کشورهای خلیج فارس» به ویژه عربستان و امارات سال‌هاست که بر سر مسائل گوناگون دچار تنش است. مسائلی نظیر قتل «شیخ نمر»[i] روحانی شیعۀ منتقد رژیم آل سعود در عربستان و متعاقب آن حملۀ «لباس شخصی»ها به سفارت سعودی در تهران، حمله عربستان به یمن و کمک ایران به انصارﷲ‌ این کشور در مبارزه علیه استیلای عربستان بر کشورشان، تصویب برجام در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما، سرکوب شیعیان خود کشور سعودی، دفاع ایران از استقلال سوریه، شرکت تعیین‌کننده ایران در سرکوب داعش دست پروردۀ سعودی‌ها، و مورد حمایت آمریکا و ترکیه، در سوریه و عراق، اختلاف بر سر حاکمیت جزایر سه‌گانه با امارات و...جملگی سبب گرمی بازار اتهام، تهدید، توهین و تنش میان ایران و کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس» گشته است. بنابراین طبیعی است که عربستان و امارات در مناسبات خود با چین به منظور تضعیف ایران مسئله هسته‌ای ایران ویا مسئله حاکمیت بر جزایر سه‌گانه را به پیش کشند. در عین حال طبیعی هم هست که رسانه‌های همآهنگ غربی از جمله تلویزیون‌های فارسی زبان لندنی و واشنگتنی و آلمانی از تنش‌های یاد شده برای ضربه زدن به مناسبات چین و ایران و فاصله انداختن میان آنها حداکثر سوء استفاده و بهره‌برداری را از بند 12 بیانیه چین و «شورای همکاری کشورهای خلیج» ببرند.

اما بدون تردید به قول «کیان فینگ» مدیر بخش تحقیقات موسسۀ استراتژیک دانشگاه «آلسینگ هوایِ» چین: «دیدار «هو» از ایران می‌تواند به رفع این سر وصداها کمک کند». وی خاطر نشان کرد که «چین نیروی مثبتی برای صلح و ثبات در خاورمیانه است».

سفرهای رسمی مقامات ارشد چین به منطقه به ویژه به عربستان سعودی و ایران حاکی از آن است که این کشور برای ادامۀ روابط حسنه و سازنده خود با این دو کشور اهمیت قائل است و علیرغم آگاهی به پیچیدگی مناسبات ایران با عربستان و امارات سعی بر آن دارد که نقش موثری جهت حفظ صلح منطقه ایفاء نماید.

در خاتمه اشاره به این نکته را نیز ضروری می‌دانیم که ایران برای رسیدن به ثبات درونی چاره‌ای جز تغییر و تجدید نظر در سیاست‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، از جمله احترام به آزادی‌های فردی از جمله لغوحجاب اجباری پذیرش آزادی احزاب، سندیکاها و نیز قطع دست دزدها و دزدی‌ها و رانت‌خواری‌ها و افزایش درآمد اقشار و طبقات فرودست جهت همراه کردن همه اقشار و طبقات مردم در این برهۀ حساس تاریخی که شکل‌گیری قطب‌بندی‌های جدید را رقم می‌زند و گرایش به شرق یکی از شروط اساسی آن است، ندارد.

پیمودن چنین مسیری در عین حال موثرترین ‌دارو برای خنثی کردن ماشین تبلیغاتی غرب و غرب‌گراهای ریز و درشت وطنی به شمار می‌آید.

 



[i]- شیخ نِمَر یک فقیه شیعه عربستانی بود که در پی اعتراضات شیعیان عربستان در سال ۲۰۱۲ بازداشت شد و در روز چهارشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵ دادگاه جنایی عربستان سعودی به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و محاربه، به «اعدام با شمشیر و به صلیب کشیده شدن در انظار عمومی» محکوم و در ۲ ژانویه ۲۰۱۶ اعدام شد. کک هیچکس هم گزیده نشد.

 

 

نقل ازتوفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 276 اسفند ماه 1401

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan