برخوردی تاریخی- سیاسی به وضعیت حقوقی دریای مازندران(3)

تحریکات ضد شورویِ لنین- استالین

 

متاسفانه دولتهای دست نشانده ایران هرگز به تعهدات خویش نسبت به این قرار داد عمل نکردند. در زمان نخست وزیری ساعد مراغه ای تلاش ورزیدند در مغایرت کامل با روح قرداد دوستی با شوروی امتیاز نفت شمال ایران را به شرکتهای آمریکائی بدهند تا آنها با پوشش تجارتی پایگاه جاسوسی خویش را در مرزهای جنوبی شوروی برپا کرده و در آنجا موذیانه لانه کنند. حتی در دوران نخست وزیری دولت ملی دکتر مصدق که به آمریکائیها نظر لطف داشت و متاسفانه هرگز به ماهیت امپریالیستی آنها پی­نبرد و گریدی سفیر آمریکا را بهترین دوست مردم ایران می­نامید، اصل چهار ترومن چون پایگاه علنی جاسوسی آمریکائیها در ایران باقی بود. دولت مصدق از فروش نفت ایران در شرایط سخت محاصره اقتصادی به دول سوسیالیستی که آماده یاری به ایران بودند از ترس “کمونیسم بین الملل“ خودداری کرد در بعد از جنگ جهانی دوم شمال ایران در اشغال ارتش شوروی بود. در جنوب ایران سایر قوای متفقین حضور داشتند و به نابودی نفوذ نازیها در ایران مشغول بودند. پس از شش ماه مطابق توافقی که شده بود باید متفقین خاک ایران را ترک می­کردند. انگلیس و آمریکا تنها به ظاهر نیروهای خود را از ایران خارج کردند. لشگری از جاسوسان سرسپردگان، ارتش پنهان و رژیم دست نشانده آنها در ایران باقی ماند. عراق و هندوستان و شیخ نشینهای عرب جنوب در خلیج فارس محل اقامت ارتش امپریالیسم انگلستان باقی بود و هر لحظه خطر تجاوز به شوروی منتفی نبود. هنوز امپریالیستها نازیها را در اسپانیا و پرتقال و آمریکای جنوبی بر سر کار نگهداشته بودند و از خلع سلاح بیست هزار سربازان نازی در نروژ سرباز زده بودند.  آنها سلاحهای زنگ زده و از کار افتاده خویش را که فاقد ارزش استفاده مجدد بود و عمرش بپایان رسیده بود و هزینه برگرداندن آن به آمریکا سرسام آور می­شد به ایران در اِزای خسارتی که در نتیجه اشغال متفقین و در این مورد آمریکائیها به ایران وارد شده بود به ایران فروختند و با این روش اقتصادی و تبلیغاتی عوامفریبانه بار اسباب و ابزار قراضه آمریکائی را بر دوش ملت ستمدیده ایران افکندند. رژیم دست نشانده پهلوی که نوکرصفت­تر از آن بود که با این سیاست به مخالفت برخیزد بر آن صحه گذارد. انگلیسها اساسا خسارتی نپرداختند آنها در آبادان امپراتوری خویش را بصورت کشوری در کشور برقرار کرده و قوانین خویش را در آن جا مستقر ساخته بودند. ایران در اشغال آمریکا و انگلیس باقی ماند. تا به امروز نیز بورژوازی ایران اعم از ملی و ضد ملی باین مهم اشاره­ای ندارد زیرا همواره سردمداران امپریالیستها- که آنها را دولتمردان خطاب می­کنند و یا ممالک دوست به حساب می­آوردند و می­آورند- تنها سرمایه­داران “محترم“ و متحد خویش را در مبارزه با کمونیسم و طبقه کارگر می­بینند. تنها شوروی­ها بودند که باید با تحمل بار عمده کمرشکن جنگ و قربانی دادن 25 میلیون نفر خسارت وارده به ایران را با 11 تن طلا می­پرداختند که بر سر پرداخت آن بورژوازی ایران چه دروغها و افسانه سرائیها که نکرد و هنوز هم علیرغم انتشار اسناد مربوط به آن ادامه می­دهد. بورژوازی ایران که برخلاف متن صریح قرار داد 1921 باید مانع می­شد که امپریالیستها ایران را پایگاه تجاوز علیه شوروی قرار دهند دروازه ایران را گشود تا جاسوسان در آن لانه کنند ولی در عوض جنجالی براه انداخته بود که دولت شوروی با نقض توافقات کنفرانس تهران خاک ایران را در عرض شش ماه ترک نکرده است و کار را به شورای امنیت سازمان ملل کشانید.

 

تحریکات ضد کمونیستی از سر و روی بحثهائیکه که امروز به بهانه تعیین مبنای وضعیت حقوقی بحر خزر در جریان است می­بارد. شما وقتی این بحث ها را تعقیب می­کنید متوجه می­شوید که مرزهای روشن میان دوران تزاریسم، سوسیالیسم و سوسیال امپریالیسم و روسیه کنونی پوتین با آگاهی زایل می­شود. مشتی ناآگاه به تاریخ ایران، مشتی آگاه با نیات سوء؛ قلم بدست گرفته­اند تا تاریخ ایران را تحریف کنند. برای این اندیشمندان بورژوازی صلاح در این است که طوری بحث کنند که  “روسها همواره می­خواسته اند به آبهای گرم خلیج فارس“ دست یابند و اگر امروز حق ایران را که مالکیت مشاع بر بحر خزر دارد نمی­پذیرند از همان ماهیت پترکبیر و تزاریسم سرچشمه می­گیرد. آنها می­خواهند همه سیاستهای خیانتکارانه خویش را بر ضد مصالح ملی ایران در سایه این اظهار نظر کلی پنهان سازند. ایجاد چنین فضائی که مردم ایران را بر ضد “روسها“ تحریک کند در حقیقت از این سیاست طبقاتی منشاء می­گیرد که دولتهای دست نشانده ایران و بورژوازی ایران از همان بدو انقلاب کبیر اکتبر بر ضد سوسیالیسم بپاخاستند و دست دوستی کمونیستهای  شوروی به سمت ایران را خطرناک تلقی کرده و گاز گرفتند. آنها جنبش کمونیستی ایران برهبری حزب کمونیست ایران و حزب توده ایران را سرکوب کردند تا مردم ایران نتوانند نسبت به مصالح ملی خویش واقف گردند. رژیمهای مستبد گذشته مانع از آن بودند که کمونیستهای ایران حقایق موجود در مورد دریای خزر و ماهیت دوستی ایران و شوروی را مطرح کرده و خواهان اجرای قراردادهای دوجانبه که تامین کننده مصالح ملی ایران بود باشند. بورژوازی ایران بجای دوستی با بلشویکها که حسن نیت خویش را از همان بدو کسب قدرت سیاسی در روسیه نشان داده بودند، به جنجال بر سر “خروج نیروهای شوروی از ایران بعد از جنگ جهانی دوم و توافقات کنفرانس تهران“، “مسئله امتیاز نفت شمال و قهرمانی قوام السلطنه“، “جنبش تجزیه طلبانه آذربایجان و کردستان“ ایران، مسئله “پرداخت 11 تن طلا متعلق به ایران به حکومت زاهدی“ و... پرداختند، تا مانع شوند دوستی ایران و شوروی سوسیالیستی شکل گرفته و استقلال و امنیت ایران تامین گردد. اگر شما صد ها بار دیگر در موارد فوق مقاله بنویسید و جعلیات بورژوازی را برملا کنید باز آنها به ترویج و تبلیغات جعلی خویش ادامه می­دهند زیرا هدف آنها کشف حقیقت نیست بلکه تامین منافع طبقاتی آنهاست. بورژواها برای چنین خیانتی که در مورد منافع ایران در بحرخزر کرده­اند همواره به “وضعیت دوران جنگ سرد“ پناه می­برند و مصالح مبارزه علیه کمونیسم را به میان می­کشند که وسیله­ای است برای تحقق هر هدف جنایتکارانه و غیر انسانی. آنها از مبارزه علیه کمونیسم ابزاری ساخته­اند تا دروغ و دغل و ریاکاری، جعل سند، زندان و شکنجه و اعدام و جنگ و کشتار جمعی بشریت را توجیه کنند. با ابزار آنها جنایات نازیها، سوهارتو، نگودین دیم، پینوشه، شاه و آریل شارون همه وهمه قابل توجیه و بخشش است زیرا از نفوذ کمونیسم جلو گرفته و در خدمت وضعیت دوران جنگ سرد بوده است. برخورد بورژوازی ایران به شوروی سوسیالیستی نیز از همین دیدگاه است. اگر در این بحث ها با هیاهو مرزهای روشن بین سوسیالیسم و امپریالیسم و تزاریسم مخدوش می­شود و همواره از سلطه جوئی تزارها سخن به میان می­آید و دوستی سوسیالیسم به طاق نسیان سپرده می­شود و سپس پوتین را تزار نوین روسیه کنونی معرفی می­کنند هدفشان آن است که بر خیانت بورژوازی ایران به مصالح ایران سرپوش بگذارند. آنها نمی­خواهند کسی متوجه شود که در زمان رژیمهای سابق دست دوستی لنین و استالین رد شده است و ایران بعنوان یک کشور وابسته در کادر منافع امپریالیستها از منافع ملی خود چشمپوشی کرده و همه آنها را در اختیار خروشچفها، برژنفها، یلتسینها، گورباچفها قرار داده است. جار و جنجال کنونی که همه کاسه کوزه ها را بر سر خاتمی و احمدی نژاد می­شکنند باین منظور است که تاریخ ایران را تحریف کنند. در این خیانت ملی دست همه طبقات حاکمه ایران از زمان روی کار آمدن پهلوی­ها در کار بوده است. در این خیانت ملی دستان کثیف امپریالیسم آمریکا نمایان است که همیشه برضد مصالح مردم ایران اقدام کرده است و در حال حاضر نیز بر طبل جنگ می­کوبد. حفظ مصالح ملی ایران حکم می­کند که خلقهای ایران یک تنه در مقابل تجاوزگران بایستند و در درجه اول دست اشغالگران را از ایران کوتاه نمایند.... ادامه دارد.

 

برگرفته از توفان شـماره 226 دی ماه 1397ـ ژانویه  سال 2019

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan