به یاد
لنین، رهبر و آموزگار
کبیر
پرولتاریای
جهان
۱۵۰ سالگی
تولد
ولادیمیر
ایلیچ لنین
درجائی
خواندیم که ۱۵۰
سال پیش به
تاریخ ۲۲
آوریل ۱۸۷۰
ستارهای در
آسمان جهان
پدید آمد که
درخشندگیاش
ماه را رسوا
ساخت. و ما میگوئیم:
این خورشید
درخشانی بود
که علیرغم
افول زندگی
کوتاهاش،
همچنان روشنیبخش
جهان ماست.
جوان ۲۲
سالهای بود
که همزمان با
تحصیل پس از
چندین سال
مطالعه و
فعالیت سیاسی
در زمینه
مارکسیسم
موفق به
دریافت دیپلم
حقوق با
بهترین نمره
از دانشگاه
پترزبورگ
گردید. وی پس
از چندین سفر
به کشورهای
اروپائی از
جمله اطریش،
سوئیس و آلمان
و مطالعه
ادبیات
مارکسیستی در
کتابخانههای
این ممالک، به
روسیه بازمیگردد.
پس از مدت
کوتاهی
دستگیر میشود،
به زندان گرفتار
می آید و دچار
تبعید در
سیبری میشود.
بالاخره در ۲۱
ژوئیه ۱۹۰۰
ناچار به
مهاجرت اروپا
میگردد، تا
سرانجام ۵
سال بعد یعنی
در ۱۹۰۵
دوباره به
روسیه باز میگردد
و از نو به
فعالیت دامنهگیر
خود ادامه میدهد
تا سرانجام پس
از تعقیب و
رهائی از دست
پلیس مخفی روس،
ناچار میشود
در دسامبر ۱۹۰۷
پیاده از روی
دریای یخزده
بالتیک خود را
به سوئد
برساند. بدین
ترتیب مهاجرت
دوم وی آغاز
میگردد.
لنین
پیگیرانه و
متداوم
انقلاب
سوسیالیستی در
روسیه تزاری
را هدف گرفته
بود و در این
راه در تمام
دوران متناوب
اقامت خویش در
اروپا، نیرو،
وقت و انرژی
خود را در راه
تشکیل حزب
سوسیال
دموکرات
کارگری روسیه
و سپس پس از
انشعاب، تشکیل
حزب بلشویک و
در نهایت
تدوین برنامه
و خط مشی
انقلابی با
همت و پیگیری
بیسابقهای
بهکارمیانداخت.
نگاهی
کوتاه به
اساسیترین
آثار وی که
پایههای
انقلاب را نه
تنها در زمینه
تئوری، بلکه
فعالیت سیاسی
فراهم آوردند،
بیاندازیم:
۱- «چه باید
کرد؟» مبانی
ایدئولوژیک
حزب را پس از
مبارزات سخت
با مخالفین و
به ویژه
«اکونومیستها»
تدوین کرد و
در مارس ۱۹۰۲
انتشار داد.
لنین میگوید:
«بدون تئوری
انقلابی،
نهضت انقلابی
نیز نمیتواند
وجود داشته
باشد... نقش
مبارز پیشرو
را تنها حزبی
میتواند
ایفاء کند که
دارای تئوری
پیشرو باشد».
همچنین:
«هرگونه
سرفرودآوردن
در مقابل جنبش
خودبخودی
کارگری،
هرگونه کوچکشمردن
نقش «عنصر
آگاه» و کاستن
نقش سوسیال
دموکراسی،
اعم از آنکه شخصی
که خوار میشمارد،
این را بخواهد
یا نه، کاملاً
به منزله
تقویت نفوذ ایدئولوژی
بورژوازی در
کارگران است»
(از همان کتاب.
نقل قول از
«تاریخ حزب
کمونیست
(بلشویک) اتحاد
شوروی»، اداره
نشریات به
زبانهای
خارجی، چاپ
مسکو ۱۹۴۸ –
صفحات ۳۸۰ و
۳۹۰).
۲- «یک گام
به پیش، دو
گام به پس» که
مبانی تشکیلاتی
حزب را پایهریزی
کرد و خط مرزی
روشن با گرایشهای
انحلالطلبانه
و تمایل به
حزبی بی در و
پیکر کشید.
(منتشره ماه
مه ۱۹۰۴). «حزب
نه تنها دسته
پیشرو و متفکر
طبقه کارگر است»؛
بلکه در عین
حال دسته
متشکل طبقه
کارگر نیز میباشد...
حزب مظهر
ارتباط دسته
پیشرو طبقه
کارگر با تودههای
میلیونی طبقه
کارگر است.
حزب هر اندازه
هم که بهترین
دسته پیشرو و
هر قدر هم
متشکل باشد،
باز هم بدون
ارتباط با
تودههای غیر
حزبی، بدون
افزودن و
استوارساختن
این ارتباط
نمیتواند
زندگی و رشد
کند». («تاریخ
حزب کمونیست
(بلشویک)
اتحاد شوروی»،
انتشار ۱۹۴۸
صفحات ۷۹ و ۸۱).
(تکیهها از
توفان).
۳- «دو
تاکتیک
سوسیال
دموکراسی در
انقلاب دموکراتیک»
(ژوئیه ۱۹۰۵)
که پایههای
تاکتیکی و جهت
انقلاب
دموکراتیک را
طرحریزی
کرده، روشن میساخت.
خط قرمزی که
در تدوین این
کتاب نقش اساسی
را بازی میکند،
این است که
پرولتاریا
باید و قادر
خواهد بود که
رهبری انقلاب
بورژوازی
دموکراسی را
کسب کرده و
پیشوای
شایستهای
برای آن گردد.
وی مینویسد:
«نباید فراموش
کنیم که در
موقع کنونی سوای
آزادی کامل
سیاسی، سوای
جمهوری
دموکراسی،
دیگر وسیلهای
برای نزدیککردن
سوسیالیسم
نیست و نمیتواند
باشد».
همچنین:
«انقلاب
بورژوازی از
لحاظ معینی
برای پرولتاریا
بیشتر سودمند
است تا برای
خود بورژوازی»
(همان کتاب.
نقل قول از
«تاریخ حزب
کمونیست
(بلشویک)
اتحاد شوروی»،
صفحات ۱۰۸ و
۱۰۹).
۴- «ماتریالیسم
و
امپریوکریتیسیسم»
(Materialism and Empirio-criticism) در
زمینه
ایدئولوژی و
به ویژه فلسفه
که در مه ۱۹۰۷
انتشار یافت و
علیه رواج
رویزیونیسم
فلسفی و نظری
منتج از شکست
انقلاب ۱۹۰۵
در میان برخی
از
روشنفکران،
نویسندگان و
حتی اعضاء حزب
(از جمله
«باگدانف»،
«لوناچارسکی»
و غیره)، علیه
رسوخ «فلسفه
نئوپوزیتیویسم»
به صورت
«امپریوکرتیسیسم»،
علیه نمایندگان
تئوریک اصلی
این جریان در
اروپا همانند
«آوناریوس» و
«ماخ» و برای
حفاظت و تر و
تازه نگاه
داشتن
ماتریالیسم
دیالکتیک و
ماتریالیسم
تاریخی مارکس
و انگلس نگارش
یافته بود. در
این بُرهه از
زمان ضدیت با
سوسیالیسم و
کمونیسم در
شکل «انتقاد
از مارکسیسم»
رواج یافته و
مُد گشته بود.
لنین
سرانجام در ۱۶
آوریل ۱۹۱۷ –
و گفته میشود
در ساعت ۲۳ –
وارد
پطروگراد (نام
جدید «سن
پترزبورگ» بین
سالهای ۱۹۱۴
تا فوت لنین
در سال ۱۹۲۴
است) میشود و
بلافاصله در
میدان مقابل
ایستگاه راه آهن
بر روی تانک
ارتشی – که با
مرور زمان
جنبه تاریخی
یافته و در
دفتر زمان ضبط
گشته است – نطق
مشهور خود را
بیان میکند و
با شعار زیر
آن را خاتمه
میدهد:
«زنده باد
انقلاب جهانی
سوسیالیستی»
لنین تنها
یک مارکسیست
بزرگ نبود، او
نابغهای بود
که از میان
رشد تضادهای
طبقاتی روسیه
و اروپا هم
چون صدفی
گرانبها برون
آمد. ما سال ۲۰۲۰
فرنگی را که
۱۵۰ سالگی
تولد وی است،
به فال نیک میگیریم
و چنانچه توان
ما اجازه داد،
در هر شماره
در زمینههای
گوناگون
فعالیت عملی و
تئوری این رهبر
کبیر
پرولتاریا و
خلقهای جهان
مقالاتی
منتشر خواهیم
کرد.
و اما چرا
انقلاب در ۷
نوامبر (و ۲۵
اکتبر طبق
تقویم سابق) ۱۹۱۷
پیروز شد؟
دلایل عینی
رشد تضادهای
اجتماعی و سیاسی
و باروری درخت
انقلاب، که
بارها مورد بررسی
قرار گرفته،
مورد نظر ما
در این نوشته
نیست. لنین،
در تحلیل عام
خود، ظهور
انقلاب را (و هر
انقلابی را)
جمع ضرورتهای
عینی و ذهنی
میداند و
اشاره میکند
که زمانی
انقلاب عملی
خواهد گشت که
بالائیها
نتوانند به
حکومت خود
ادامه دهند و
پائینیها
نخواهند تن به
حاکمیت و
بندگی آنان
دهند. این نیز
حقیقتی عام
است که کافی
میباشد،
تنها به آن
همین اشاره
بسنده نمود.
اما چرا این
انقلاب درست
در روز ۷
نوامبر (و یا ۲۵
اکتبر) انجام
شد و نه چند
روز قبل و یا
چندین روز
بعد؟ لنین
توانسته بود
در درون حزب
از آنچنان
وزنه و
آتوریتهای
برخوردار
گردد که موفق
گشت با نبوغ و
منطق کوبنده
خویش حزب و
رهبری آن را
قانع کند که
برخلاف نظر
اکثریت
نمایندگان
شوراها که
شروع قیام
مسلحانه را
هنوز زود میدانستند،
بگوید:
در این
روز ۷ نوامبر
دست به قیام
میزنیم. نه
یک روز زودتر
و نه یک روز
دیرتر (با تأخیر
یک روز به
خاطر لورفتن
روز قبل – ۶
نوامبر- که
برای قیام
تعیین شده
بود). و چنین شد که
انقلاب به
پیروزی رسید. لنین را
در برابر
شوراها قرار
داد و معتقد
بود که آنان
با تنوع نظرات
و عدم وجود
وحدت نظری
قادر به گرفتن
تصمیم قاطع و
درست در مورد
قیام نیستند.
آنان در
بهترین حالت
پس از انقلاب
و به صورت
شوراهای
دولتی و نه در
زمان حساس
قیام
مسلحانه، نقش
مثبت خواهند
داشت. این
حزب است که میتواند
چنین وظیفه
سنگین و
خطرناکی را به
عهده گیرد و
دیدیم که
چگونه لنین
درست میگفت و
برخی از
اپورتونیستها،
که او را به
کودتا برعلیه
شوراها متهم
میساختند،
در اشتباه
بودند.
یکی از
ویژگیهای
برجسته لنین
وفاداری،
اعتقاد و هضم
عمیق دیالکتیکی
اوست. وی
تبلور تفکر
دیالکتیکی و بکاربرد
روش آن در
تقریباً تمام
فعالیتها و
نوشتههای
خویش است. او
وحدت و یگانگی
جهان مادی و
تفکر را در
تنوع و انواع
مشخص آن جستجو
میکرد و میدید.
مقام و جای
پدیدهها و
حوادث را
خودسرانه، نه
تعویض میکرد
و نه درهم میآمیخت.
آنچه در
انقلاب و قیام
مسلحانه صادق
است، میتواند
در شرایط دیگری
- مثلا
ساختمان
سوسیالیسم -
نه تنها
نادرست باشد،
حتی به عکس
خود نیز تبدیل
گردد. دولت و
یا شوراها
وظیفه و نقشی
دگر دارند تا
حزب. پدیدهها
مشخصات ویژه و
راه تکاملی
خاص خود را
دارند. هم
لنین است که
به ما میآموزد:
برخورد مشخص
به پدیده
مشخص. این است
راه درست یافتن
حقیقت و تغییر
واقعیت.
در پایان
این نوشته به
سخنان کوتاه
استالین در
مورد لنین،
این آموزگار
کبیر
پرولتاریای جهان
اشاره کنیم:
«به یاد
داشته باشید،
دوست بدارید و
بیاموزید،
ایلیچ را،
آموزگار ما،
پیشوای ما را.
پیکار
کنید و درهم
شکنید! دشمنان
داخلی و خارجی
را به شیوه
ایلیچ.
به پای
دارید زندگی
نوین، هستی
نوین و فرهنگی
نوین را به
شیوه ایلیچ.
هرگز از
چیز کوچک چشم
نپوشید، چون
از خُرد است
که کلان برمیخیزد،-
اینجاست یکی
از مهمترین
اندرزهای ایلیچ.
ی.
استالین»
برگرفته از
توفان شـماره 243 خرداد ماه 1399 مه2020
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب
کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست
الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر
آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو
نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan