75
سالگی شکستن محاصره لنینگراد در اثر مقاومت و مبارزه مردم
شوروی
75
سال پیش محاصره شهر لنینگراد توسط ارتش نازیها و متحدانشان از
طریق فنلاند که از 8 سپتامبر 1941شروع شده بود، بعد از حدود بیش از دو
سال با شکست روبرو شد. در تاریخ 27 ژانویه 1944 شهر قهرمان لنینگراد
آزاد گردید و حلقه محاصره ارتش نازی را درهم شکست. هدف ارتش
نازی تنها تسخیر شهر نبود. آنها با محاصره لنینگراد که
توانائی فتح آن را به علت مقاومت مردم نداشتند به گرسنگی دادن 5/2
میلیون مردم لنینگراد آغاز کردند. ارتش نازی همه
راههای منتهی به شهر را مسدود کرده و بمباران مینمود. لنینگراد
872 روز در محاصره فاشیستها بود. در این شهر حدود یک
میلیون نفر و اکثرا در اثر گرسنگی جان دادند. نا گفته روشن است
که اکثر آنان مردم غیرنظامی، کودکان، و بیماران و افراد مسن و
مادران بودند. کشتار مردم غیرنظامی را نمیشود درگیری
ارتشها قلمداد کرد. این عملیات تنها با نیت آدمکشی صورت
میگرفت. تا بلشویکها و انسان شوروی را از بین ببرند. به
این جهت تنها همین یک نمونه حاکی از جنایت ضد
بشری و کشتار جمعی ضد انسانی نازیهاست. هرمان
گورینگ Herrman Göring
مرد
شماره 2 آلمان نازی در گفتگو با وزیر امور خارجه ایتالیا
گالئاتسو چینو Galeazzo Gino در
نوامبر 1941 اظهار داشت: "امسال 20 تا 30 میلیون مردم
روسیه گرسنگی خواهند کشید. و شاید خوب باشد، زیرا
برخی خلقها باید نابود شوند".
شرایط
زندگی در لنینگراد بسیار سخت بود. لولههای آب یخزده
و ترکیده بودند. غذا به حد کافی در شهر موجود نبود. مواد سوخت
نایاب شده و پیدا نمیشد. مردم چوب و مبلمان خانههای
خویش را برای اینکه منجمد نشوند میسوزاندند. آذوقهای
را که ارتش سرخ از راه دریاچه یخ زده در وخیمترین اوضاع
نظامی به مردم میرساند تنها یک سوم احتیاجات را
تامین میکرد. آذوقه مردم باید برای پنجمین بار تقلیل
داده میشد. کارگران حق داشتند 250 گرم نان در روز داشته باشند و سایر
ساکنان لنینگراد 125 گرم تا سنگرها خالی نشود و تولید و مقاومت
استمرار داشته باشد. کارخانه تسلیحاتی "کیروف" تا روز
آخر تسلیحات تولید میکرد و از جمله تانکهای ت-34(T34)
که برخی از آنها تا برلین
نیز رسیدند. کارگران از هیچ فداکاری کوتاهی
نمیکردند و تا روز آخر تولید کردند. بمبافکنهای آلمان
نازی کارخانه را بمباران میکردند و آتشسوزی راه میانداختند
و کارگران را به قتل میرساندند ولی آنها مانع از کار افتادن چرخ
تولید میشدند. کارگران که در مواقع حملات هوائی ناچار میشدند
به پناهگاههای ضد بمب بروند، با درک این مسئله که این امر
ساعتها در تولید کارخانه تاخیرات جبران ناپذیر ایجاد
میکند، تصمیم گرفتند که در زمان بمباران نیز کار کنند. نقشه
هیتلر که مدارس؛ کارخانهها؛ بیمارستانها و صنایع
زیربنائی و هستی مردم شوروی را از بین ببرد، با
شکست روبرو گردید. سوسیالیسم بر سرمایهداری هار
پیروز شده بود.
در
زمستان 1942 حزب بلشویک تصمیم گرفت برای تشویق
روحیه مقاومت و مبارزه ارکستر سمفونیک ایجاد کند که برنامه
آن از رادیو و بلندگوهای نصب
شده در شهر و جبهه پخش شود. رهبر ارکستر ویلونیست
"الیاسبرگ" Eliasberg بود که
در اثر خستگی مفرط پس از چندی از پای درآمد.
در
9 آوریل ارکستر جدیدی از موسیقیدانان شهر
ایجاد شد. مشکل موسیقیدانانی بودند که با سازهای
بادی کار میکردند. آنها به علت گرسنگی نای دمیدن
در آلات موسیقی را نداشتند ولی خود را برای مبارزه آماده
کرده بودند. تغذیه آنها را بهتر کردند تا توان دمیدن داشته باشند.
آنگاه
بلشویکها هجوم خویش را در عرصه هنری شروع کردند. ارتش آلمان
وعده کرده بود در 9 اوت 1941 در سالگرد محاصره این شهر آن را فتح کند.
ولی لنینگراد ایستاده، زنده بود و میرزمید و ارتش آلمان درجا
میزد. در چنین روزی سمفونی شماره هفت رفیق
دیمیتری
شوستاکوویچ čDmitri Šostakovi
نواخته
شد. شوستاکوویچ این سمفونی را برای مردم لنینگراد
نوشته بود و به این جهت به نام "لنینگرادیها"
مشهور گشت. دقیقا در سالگرد محاصره لنینگراد نوای
موسیقی شوستاکوویچ در فضای شهرِ در محاصره؛ طنین
انداخت و پژواک آن تا حلقه محاصره دشمن رسید و روحیه نازی را
درهم شکست. آنها فهمیدند که لنینگراد تسخیر ناپذیر است.
مردم
شهر برای تهیه بلیط ارکستر در مقابل سالن بزرگ شهر به صف
ایستادند و این صف طویلتر از همه صفوف نان و آذوقه تا به آن روز
بود. در آن روز تاریخی ارکستر همراه با نور و برق که به شدت
جیرهبندی شده بود، آغاز به کار کرد. مردم با صدای
موسیقی به اوج میرفتند و زمانیکه در مرحله نهائی و
صعود به قله احساسات؛ شکست فاشیسم تصویر شد، جمعیت به پاخاست و
به کف زدن مشغول شد. نوای موسیقی "لنینگرادیها"
آن چنان قدرتمند بود که در جبهه جنگ؛ سربازان ارتش سرخ آنچنان با
نیروی آتش سربازان نازی را هدف قرار دادند که هیچ
یک از هواپیماهای نازیها نتوانستند پرواز کرده به
فضای شهر لنینگراد تجاوز کنند. سمفونی شماره هفت
شوستاکوویچ با سمفونی آتش جبهه سربازان ارتش سرخ کامل شد. نازیها
فهمیدند که آرزوی پیروزی را باید با خود به گور
ببرند.
مردم
مقاوم لنینگراد بعد از جنگ به عنوان قهرمانان وارد تاریخ شوروی
و بشریت مترقی در جهان شدند. در این روز در سراسر شوروی و
بهویژه در لنینگراد رژه نظامی برگزار شده و مردم بر سر مزار
شهدایِ محاصره؛ گل و شکلات میگذارند تا از قهرمانان خویش که
جان دادند تا سوسیالیسم زنده بماند تجلیل کنند.
نازیها
در آلمان غربی بعد از جنگ؛ این بخش تاریخ بشریت را حذف
کردند و حتی در مدارس از تدریس آن به دانشآموزان جلو گرفتند. سانسور عمیق؛
آلمان غربی را که با ممنوعیت فعالیت کمونیستی آغاز
شده بود، در نوردید. ولی این کشور ساخته و پرداخته نازیها؛
که آنها مجددا در آن دست بالا را داشتند و دارند و سرنوشت آنرا تعیین
میکردند و میکنند، کشوری "دموکرات" و
"آزاد" قلمداد شد. دولت کنونی آلمان برای خالی نبودن
عریضه اعلام کرده است که قصد دارد به باقیماندگان محاصره لنینگراد
12 میلیون یورو کمک برساند. این مبلغ توهین
جدیدی به مردم لنینگراد است. با این مبلغ تنها میشود
یک ساختمان چند طبقه ساخت و بس. شهری را با یک
میلیون نفر نابود کردند و حالا میخواهند در ازای آن به
عنوان تاوان؛ یک ساختمان چند طبقه بسازند. حاکمیت ضدکمونیست
روسیه که همان رویزیونیستهای سابقِ بر مسند کارند،
این ننگ را میپذیرند و معترض نمیشوند. از این
گذشته 75 سال بعد از آزادی لنینگراد کسی دیگر از آنها
باقی نمانده است که از این کمکها برخوردار شود. این سیاست
دولت آلمان مکمل همان سیاستی است که محاصره کنندگان جانی و
تبهکار لنینگراد را تا روز مرگشان در آلمان مورد حمایت قرار داد، و
آنها را از انواع حقوق بازنشستگی، درمانی و حقوق شهروندی و ...
برخوردار گردانید. نازی زدائی در آلمان غربی مفهوم
ناشناخته بود و باقیماند.
رویزیونیستها
و امپریالیستها نام بزرگ "لنینگراد" را به "سن
پترزبورگ" تغییر دادند و سن پترزبورگ کنونی باید
خاطره انقلاب کبیر اکتبر و محاصره لنینگراد را از اذهان مردم
روسیه و تاریخ بشریت بزداید. پوتین در 75
سالگی آزادی لنینگراد وقت نداشت در سان دیدن از
این رژه سنتی ارتش در روز آزادی لنینگراد شرکت کند. "تجلیل"
از این روز بزرگ با ناخرسندی صورت گرفت. هر چه باشد
امپریالیسم روس و رویزیونیسم شوروی هر دو
دشمنان سوسیالیسم بودند و هستند. بزودی سالگردهای
رسمی مبارزه مردم لنینگراد فقط در قلبها زنده است و شعله میکشد.
میشود از برگزاری با شکوه این خاطره تاریخی طفره
رفت و از تجلیل از این قهرمانان سرباز زد، ولی نه نام لنینگراد زدودنی
است و نه نام استالینگراد. این دو نام در حافظه تاریخ ثبت
هستند.
در
برخورد به مسئله مقاومت قهرمانانه مردم لنینگراد دو نوع برخورد وجود دارد.
یکی برخورد کمونیستی همانگونه که از زمان رفیق
استالین در شوروی معمول بود و تا بروز رویزیونیسم
در این کشور به آن عمل میشد و دیگری برخورد
امپریالیستی- رویزیونیستی که هدفش
نفی مبارزه قهرمانانه مردم شوروی و به فراموشی سپردن آن
است. دشمنان بشریت؛
امپریالیسم و رویزیونیسم تلاش دارند تا با
کسانی که به روحیه مقاوم مردم لنینگراد تکیه کرده و قهرمانی
و حماسه مبارزه لنینگرادیها را زنده نگاه میدارند، مبارزه
کنند. اکثریت مردم روسیه ولی از حماسه لنینگراد سرشارند
و میخواهند جوانان روسیه و کمونیستهای جهان از آن
برای مبارزه بر ضد سرمایهداری الهام بگیرند. نیت
شوم دشمنان؛ تخریب هویت و افتخارات جامعه
سوسیالیستی شوروی و شخص رفیق استالین است.
در
جبهه دوم که بشدت از طرف جناح
ارتجاعی در روسیه و در ممالک امپریالیستی غرب
تبلیغ میشود، یکی این است که گویا موجبات
کشتار بیش از یک میلیون نفر در لنینگراد را
باید در اشتباهات دفاعی شهر جستجو کرد. آنها مدعی میشوند
که مبارزه مردم آنچنان هم که تبلیغ میشود، قهرمانانه نبوده است.
زیرا دزدی و قتل رواج یافته و حمله به مخاذن مواد غذائی
توسط گروههائی که تیرباران شدهاند انجام میشده است. آنها
برای تحقیر مردم شوروی صفحات زیادی را سیاه
میکنند که چگونه آنها در اثر گرسنگی، حیوانات خانگی و
وحشی را میخوردند و... و سازمان امنیت شوروی نامههای
مردم را کنترل میکرده است. در دوران محاصره لنینگراد در همه جا
"خفقان استالینی" حاکم بوده است. یک خبرنگار بیشرم
آلمانی در یکی از نشریات مشهور آلمان حتی چنین
مضمونی را تبلیغ کرد که آیا بهتر نبود استالین
تسلیم میشد و مانع کشتار تا بیش از یک
میلیون نفر از مردم شوروی میشد؟ آیا این
رفتار وی نقض حقوق بشر نیست؟ این نشریه وزین آلمان
اشاره نمیکند که تسلیم لنینگراد به نازیها به
معنی قتلعام مردم روسیه بود که از جانب هیتلر نژادِ پست محسوب
میشدند. به نقل از مصاحبههای غیرقابل نظارت و پژوهش و در
یک کلام ساختگی با مردم کنونی روسیه چنین آوردند که
آیا بهتر نیست به جای تامین هزینه رژه نظامی
برای تجلیل از لنینگرادیها مخارج آنرا
برای امور جاری و نیازهای دیگر در نظر گرفت؟
یک کارگردان مرتجع به نام آلکسی کراسووسکیه فیلمی
تهیه کرده است که مبارزه مردم لنینگراد را به تمسخر گرفته و از
برگزاری جشن سال نو میلادی توسط "خانوادهای با نفوذ"
که در ارتباط با "مقامات فاسد" حکومتی بودند، "پرده
برمیدارد" و نشان میدهد لنینگرادیها
مقاوم نبودند و نسل جدید روسیه و مردم جهان باید از این خانوادههای
کثیف کشف شده توسط آقای آلکسی کراسووسکیه در فیلماش
الهام بگیرند. البته این فیلم در روسیه ممنوع است،
ولی در شبکه مجازی توسط دشمنان سوسیالیسم توزیع
میگردد.
تئوری
ضرورت عدم مقاومت و مبارزه با نیروهای فاشیسم
هیتلری به منظور "حفظ جان مردم" در اساس یک
تئوری آشنای ارتجاعی است که انسانها را در اسارت میخکوب
میسازد. در هیچ جای طبیعت و اجتماع سکون و یا
تسلیم به شرایط نامساعد و حمله دشمن، راه گشای گذار به
شرایط مساعد نبوده و نیست. این امر با ماهیت تکامل
طبیعت و جامعه هماهنگی نداشته و عملا اسارت و تبعیت را
تمدید میسازد.
بر گرفته از توفان شـماره 228 اسفند
ماه 1397ـ مارس 2019
ارگان مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
www.toufan.org
نشانی
پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک
چند وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان
درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه تلگرام
https://telegram.me/totoufan