چند نکته مهم  در مورد اوضاع داخلی ایران

ایران به کجا می رود؟

 

یکم: بطور فشرده ایران از بعد از انقلاب بهمن- وما مجدداً تأکید می‌کنیم - تحت محاصره سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکاست.رخدادهایی نظیر جنگ تجاوزکارانه عراق به ایران ، مصادره ثروت‌های ایران، ممانعت از تحویل سلاح‌های نظامی به ایران، که پول آنها در زمان محمدرضا شاه پرداخت شده بود، تحویل گازهای شیمیائی و سمی خردل به رژیم صدام حسین با تأیید اروپا و آمریکا تا هزاران هزار نفر ایرانی را قتل‌عام کند، نقض همه حقوق ایران در مراجع بین‌المللی و... برای آنکه رژیم ایران را وادار کنند به ساز آمریکا و اسرائیل در منطقه به‌رقصد و نقش شاه را در خلیج فارس به عهده بگیرد، با شکست روبرو شد، زیرا مردم ایران سلطه بیگانه و در درجه نخست آمریکا و بریتانیا را نمی‌پذیرند. آن بخش از اپوزیسیون خودفروخته و وطنفروش، که با انقلاب ایران مخالف‌اند، تاریخ دشمنی آمریکا با ایران را نه از زمان انقلاب بهمن، بلکه تنها از زمان فعالیت‌های هسته‌ای ایران وانمود می‌سازند و به همان دروغ‌هائی دامن می‌زنند که آمریکا و «نتانیاهو» و یا جاسوسانی مانند فرقه مجاهدین و بقایای رژیم  پهلوی  ادعا می‌کنند و آنرا اشاعه می‌دهند. تحریم ایران جدید نیست؛ تنها دامنه، کیفیت و حجم آن تغییر کرده است. آمریکا تمام امکانات ارتباطات مالی را به صورت غیرقانونی و در مغایرت کامل با موازین جهانی و بشری به روی ایران بسته است، تا نتواند حتی برای بیماران دارو تهیه کند، زیرا ایران نمی‌تواند به علت تحریم‌های مالی و اقتصادی پول آن داروها و تجهیزات پزشکی را پرداخت نماید. آمریکا مانع از فروش نفت ایران است به طوری که ایران مجبور شده نفت خود را برای فروش به بازارهای سیاه منتقل کند و با تخفیف یک‌سوم قیمت واقعی به فروش برساند و آن هم تنها به صورت نقدی. لذا دلسوزی موذیانه کسانی را که از تخفیف فروش نفت ایران به چین ناله «وطن‌پرستانه» سرداده‌اند، ولی در مورد تحریم و دزدی نفت ایران توسط آمریکا سخن نمی‌گویند، فقط می‌توان در جهت حفظ وضع موجود به نفع آمریکا و دشمنان ایران تعبیر نمود. آمریکا تمام اموال ایران و ثروت کشور ما را به صورت راهزنانه و غیرقانونی، نه تنها در آمریکا حتی در ممالک کُره، آلمان، ژاپن و... مسدود و یا مصادره کرده است، آمریکا در آب‌های بین‌المللی چون راهزنان دریائی نفت‌کش‌های ایران را متوقف می کند و نفت آنها را می‌رباید و در بازار آزاد می‌فروشد. آمریکا مانع از آن است که ایران از منابع دریائی خلیج فارس استفاده کند و به این ترتیب سال‌هاست که دولت قطر، که متحد آمریکاست، گاز منابع مشترک با ایران را یک‌طرفه استخراج می‌کند، به فروش می‌رساند و خرج تروریست‌های داعش در سوریه کرده است. جنایت و راهزنی‌ای نیست که این هیولای زشت بر مردم ایران روا نداشته باشد و در عین حال خودش را در پس دفاع از حقوق بشر پنهان نساخته باشد.حال امروز کشتی بان را سیاستی  دگر آمد تا ایران را با تهدید و ارعاب چماق ونان قندی وادار به مذاکره  وتسلیم نماید واتحادیه اروپا نیز مکانیزم ماشه  را زمزمه می کند....

 

دوم:رژیم جمهوری اسلامی، که رژیمی سرمایه‌داری است، مدت‌ها به سیاست‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول به نظریات آنها مبنی بر سرکوب طبقه کارگر ایران، کاهش سطح دستمزدهای آنها، جلوگیری از اعتصاب و تأسیس سندیکاهای مستقل کارگری، منع فعالیت سیاسی سازمان‌های سیاسی مردمی، برچیدن گمرگات، پیشبردن خصوصی‌سازی‌ها و قربانی کردن ثروت‌های مردم ایران در پای این نهادهای امپریالیستی غربی، تن در داد. رهبری این سیاست با «هاشمی رفسنجانی» بود که از جانب سایر دولت‌های در قدرت تا‌کنون از «خاتمی» گرفته تا «احمدی‌نژاد» و «روحانی» ورئیسی و اکنون مسعود پزشکیان  ادامه پیدا کرده است. رژیم جمهوری اسلامی بسیار زبونی در مورد مسئله هسته‌ای از حقوق مسلم ایران گذشت و با توسل به خیانت سند «برجام» را امضاء نمود؛ فرصت‌های فراوان از دست داد، فعالیت‌های هسته‌ای ایران را نابود و یا تعطیل کرد تا شاید امپریالیسم آمریکا با این رژیم از در صلح درآید. رژیم ایران غالب خواست‌های آنها را برآورد، ولی امپریالیسم آمریکا بیش از آن می‌خواهد که رژیم جمهوری سرمایه‌داری اسلامی ایران آماده دادن آن به آمریکاست. امپریالیسم آمریکا جان رژیم جمهوری سرمایه‌داری اسلامی را می‌خواهد و می‌طلبد که آنها اسرائیل را برسمیت بشناسند و به پایگاه بزرگ آمریکا در منطقه بر ضد چین و روسیه بدل شوند و دست آمریکا را در ایران برای غارت نامحدود و آوردن و بردن حکومت‌ها باز بگذارند. طبیعی است که این قلدری بقاء رژیم ایران را در معرض خطر جدی قرار دهد. اینکه امروز رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی به سمت چین و روسیه گردش کرده است و حتی تا پایان ریاست جمهوری دور اول ترامپ از نزدیکی به چین، در اثر فشارهای جناح‌ها و محافل آمریکائی در درون ایران خودداری می‌ورزید، تنها خواست تحمیل شده به حاکمیت ایران نیست، بلکه فشارهای حداکثری و ضدبشری آمریکا از خارج نیز به این گردش ایران یاری رسانده است. آنها حتی از امضاء قرارداد ۲۵ ساله با چین تا زمان روی کار آمدن «جو بایدن» به امید کنار آمدن با آمریکا، به ویژه از جانب جناح «روحانی» خودداری کردند و آنرا به عقب انداختند. ولی با روی کار آمدن «جو بایدن»، که روشن شد نابودی چین، روسیه، ایران، کره شمالی و شاید هندوستان در برنامه کار وی قرار داشت  و این امر یک هدف و سیاست راهبردی آمریکا در منطقه بوده است، رژیم ایران همه امیدهای خویش را برای سازش با آمریکا و دادن امتیاز به آمریکا از دست داد. طبیعی است که دولت چین نیز شاهد این تحولات بود و می‌دانست که ایران در موضع ضعیف قرار دارد و از این موضع باید با دولت چین وارد مذاکره گردد. دولت ایران به دولت چین کاسبکارانه برخورد می‌کرد و در نزدیکی به آنها همواره چشمی به آمریکا داشت. جو بایدن همه امیدهای حاکمیت ایران را بر باد داد و مقاومت جناح آمریکاخواه آنها را، آن هم در قبل از انتخابات ایران درهم‌شکست.اکنون با روی کارآمدن مجدد دونالد ترامپ اوضاع بشدت تغییر کرده است.شرایط بحرانی منطقه هم بحرانی تر ونیروهای متحد ایران نیز تضعیف  شده اند. 

 

سوم:رژیم جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی ورشکسته است، این رژیم فاسد است و حاکمیتی که خودش فاسد است، قادر نیست با فساد در دستگاه خودی مبارزه کند. ناکارآمدی اقتصادی، وجود مناسبات رانتی و پارتی‌بازی و خویشاوندی خونی، که عاملی برای ترقی است، رشوه‌خواری، هدردادن منابع و ثروت‌های کشور از دست‌آورد های رژیم حاکم در ایران به‌شمار می‌آیند. فساد گسترده در ایران به شکاف طبقاتی در جامعه دامن زده و نفرت عمومی را نسبت به این رژیم افزایش داده است. رژیم جمهوری سرمایه‌داری اسلامی با نفرتی که دراثر دخالت در امور زندگی خصوصی مردم،طرح لایحه حجاب وغفاف وفشار برزنان ،  دخالت در شیوه زندگی آنها و با بی‌احترامی به آنها با نقض حقوق آنها و تائید عناصر بی‌کفایت و درعین حال مبارزه با شایسته‌سالاری‌ای که ایجاد کرده است، پایگاه مردمی، که در بدو انقلاب داشت، به تدریج از دست داده و امروز تنها به یک قشر ضعیفی در جامعه تکیه دارد. حکومت آقازاده‌ها نفرت مردم را روز به روز نسبت به این رژیم دروغ‌گو، که به چوپان دروغ‌گو بدل شده است، افزایش می‌دهد. این رژیم هنوز هم می‌خواهد با سرکوب مردم قدرت خویش را حفظ کند، غافل از اینکه سرکوب مردم و نقض حقوق انسانی آنها بهانه‌ای به دست وطن‌فروشان می‌دهد که در فضای مجازی برای تجاوز آمریکا و تشدید تحریم‌ها نسبت به ایران تبلیغ کنند. رژیم جمهوری سرمایه‌داری اسلامی در عرض این مدت طولانی، که درحکومت است، تلاش مهمی برای خودکفا‌کردن جامعه ایران نکرده است، قدمی برای ایجاد شفافیت برنداشته است و در زمانی که هنوز از پول نفت بهره‌ای داشت آنرا به دزدها واگذار کرد که بهشت آخرت را بر روی زمین برای خود بخرند و یا بدزدند و به استرالیا، آمریکا ، کانادا و یا جای دیگر فرار کنند. این رژیم هر روز بیش‌تر از روز قبل از مردم ایران دور می‌شود. این رژیم تلاش می‌کند از احساسات ایران‌دوستی مردم و نفرت آنها به بیگانگان غارت‌گر و به ویژه آمریکا و اسرائیل سرمایه‌ای برای حفظ خود بسازد. این رژیم تلاش نکرده و نمی‌کند که به مردم نزدیک شود، حقوق آنها را برسمیت بشناسد، به مطالبات برحق آنها پاسخ دهد، در کارش شفافیت ایجاد کند، به ثروت‌های بادآورده و منبع آنها رسیدگی کند و تصور نکند که قیم مردم است و باید به جای مردم فکر کند. رژیمی که به این راه برود و نسبت به مردم غریبه باشد، مشکل بتواند ازاین بحران جان سالم بدربه برد.با حذف چند عنصر سیاسی از قدرت نظیر همتی و جواد ظریف ... نمی توان به کوهی از مسائل معیشتی و سیاسی جامعه پاسخ داد. رژیم نیاز به یک جراحی جدی دارد، نیاز به بسیج کارگران و زحمتکشان علیه نئولیبرالیسم واتاق بازرگانی و کارگزاران  نظری این طبقه زالوصفت دارد که در ماهیت اونیست. رهبر جمهوری اسلامی ،سید علی خامنه ای کشتی بان این نظام سرمایه داری است وازسیاست های نئولیبرای ودکترین تعدیل اقتصادی هاشمی رفسنجانی حمایت کرده وهمچنان می کند. حذف بندهای 43 و 44 قانون اساسی و سرکوب دستمردها با فرمان او به اجرا درآمده است.  رژیم جمهوری اسلامی امروز به بن بست رسیده است و به چشم خود می بیند که متحد خود سوریه در منطقه را ازدست داده است. حزب الله لبنان  اگرچه هست وهمچنان توان مقاومت دارد اما اوضاع منطقه تغییر کرده است. این جمهوری اسلامی است است که باید در مرزهای شرقی وغربی خود ثبات خود را حفظ کند و این تنها با تکیه برمردم و برسمیت شناختن حقوق ومعیشت مردم و آزادیهای دموکراتیک ومجازات جنایتکاران و مفسدان و متوقف کردن سیاست هار نئولیبرالی و جلوگیری از خصوصی سازیها و احترام به حقوق ملت مقدور است.امری که خود این رژیم  تحت رهبری خامنه ای با توجه به ماهیتش وعدم اراده، اختلافات درونی وچند دستگی سیاسی قادر به حل آن نیست.این ناشی از ماهیت رژیم سرمایه داری است که درمقابل امپریالیسم کرنش می کند و برای بقایش حاضر به دادن هرامتیازی است اما درمقابل توده کارگر وافزایش دستمزد برای یک زندگی شرافتمندانه می غرد وبا هزار ترفند و سرکوب به مردمش پشت می کند وبه راهی می رود که جزنوکری امپریالیست ها پیش روی ندارد.

کارکران و‌زحمتکشان راهی جز متحد شدن و‌مبارزه مستقل خود علیه سیاست های نئولیبرالی و‌فقرو شکاف طبقاتی و از طرفی مبارزه هوشیارانه در مقابل دشمنان رنگارنگ خارجی ندارند. رمز موفقیت کارگران آگاهی و‌تشکل و سرانجام  سرکردگی حزب واحد طبقه کارگر راه برون رفت نهایی از ظلمت نظام سرمایه داری است وجزاین راه دیگری متصورنیست.

 

نقل از توفان شماره ۳۰۱ فروردین  ماه۱۴۰۴ ارگان مرکزی حزب کارایران

 www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan