"غرب
ارزشی" و سفید
شویی تروریست
های
سیاهکار
ضد انسانی
بودن وحماقت
سیاست جهانی
امپریالیسم
آمریکا
که اظهرمن
الشمس است،
آشکارتر شده
است: خروار ها
آواره سوریه،
با نیم میلیون
کشته در زیر
آن، نتیجه 13
سال تلاش برای
سرنگونی
حکومت سکولار
سوریه بود. با
این توجیه که:
اسد یک ظالم
است،
که البته بود.
اما فراموش
نکنیم که پس
از اینکه
باراک اوباما
و هیلاری
کلینتون کشور
لیبی را در در
سال 2011 از دست
قذافی بیرون
کشیدند، این
کشور در هرج و
مرج عظیمی
فرورفت که
هنوز هم ادامه
دارد و اکنون
همان سرنوشت در
انتظار کشور
سوریه است.
اما واقعیت
کماکان این
است که شیطان
سازی از قذافی
و اسد در خدمت
پنهان کردن
منافع
ژئواستراتژیک
و انرژی «غرب
ارزشی(!)» بوده و
هست. اکنون بدون
تردید سوریه نیز به
سرنوشت لیبی
دچار خواهد شد.
نحوه
برخورد «ارزشهای
غرب» با سوریه
بهطور سنتی
با بدبینی، ریاکاری،
ظلم و ضد
قانونی توام
بوده است.
غرب
بویژه آلمان
به مثابه
پیشقراول،
حتی پس از روی
کار آمدن
تروریستها،
همچنان با
همان سبک و
سیاق
گذشته عمل می
کنند.
دولت فعلی
آلمان محصول
الیگارشی
حزبی در این کشور
است و همانند
رسانه های
وابسته اش
قادر به اصلاح
خود نیست. «ارائه
اطلاعات» آنها
در مورد سوریه
(و سایر نقاط
جهان) به همان
اندازه شرارت
بار است که
برنامه خبری
رسانههای
تجاری
رغیبشان.
اکنون همه
آنها
جهادگران تروریست
منبعث از داعش
را به عنوان
حاکم
«میانه رو» می
نمایانند،
بدون آنکه توضیح
دهند که
تروریسم
چگونه «میانه
رو» میشود و
در آینده چه
روشی
در پیش خواهد
گرفت.
فعالان
سیاسی نالایق
و خود بزرگ
بینی مانند
وزیر خارجه
آلمان به سرعت
در حال صعود به
ارتفاعات
خودپسندی
کاذب هستند.اوج
خودپسندی و
دروغ، بیانات
باربوک در
مورد کودتا در
دمشق است:
"...ما
اجازه نمی
دهیم که منافع
ملی دیگران
مشی سیاسی
مارا تعیین
کند ، به خصوص
در سخت ترین
زمان ها، در
سخت ترین لحظات،
از ارزش ها و
منافع خود
دفاع می کنیم.(!) ما در
کنار کسانی
هستیم که از
این ارزشها
حمایت می کنند
و برای صلح و
آزادی در
سراسر جهان
مبارزه می
کنند.(!) ما
تجربه کردهایم
که ارزشها و
منافع ما،
یعنی تامین
صلح، آزادی و
امنیت،
بخصوص
در دنیای
گلوبالیزه
شده به هم مرتبط
هستند.
و ما بارها و
بارها تجربه کرده
ایم که چقدر
مهم است که به
وضوح بیان کنیم
که: زندگی هر
انسانی مهم
است."(!)
چنين لفاظی
های
ریاکارانه را
کسی بر زبان
می راند که با
تحویل اسلحه
به نازی های
تل آویو، که پا
جای پای هیتلر
گذارده اند،
عملا در یک
نسل کشی
تاریخی همدست
و هم داستان
شده است. دولت
وی نه تنها
حتی یک
قطعنامه علیه
اسرائیل امضا
نکرد، نه تنها
یک تحریم علیه
دولت کودک کش
نتانیاهو
انجام نداد،
بلکه او را
تایید هم کرد.
کلیه بحران
های منطقه
خاور میانه و
میلیون ها
قربانی
که بیش از ۲۰
سال است داده
و می دهد ناشی
از دخالت و
تهاجم مستقیم همین
"غرب ارزشی"
فریبکار بوده است.
چنین لفاظی
های گیج کننده
ای از وزیر
خارجه ی دروغپرداز
کشوری سر می
زند که در
بوجود آوردن ارتش
داعش که قاتلی
چون جولانی -
که جو بایدن
برای سرش ۱۰
میلیون دلار
جایزه تعیین
کرده بود - عضو
آن
بود، دست
داشت و برای
آنها "کمکهای بشر
دوستانه"
(نیروی
انسانی، پول و
اسلحه) ارسال
می کرد.
در جنگ
سوریه، آنچه
که مشهود
نبود
«ارزشهای
غرب» در "حفاظت
از جان انسانها"
بود. برعکس
دولت آلمان به
مثابه
سرسپرده امپریالیسم
آمریکا و یکی
از بازیگران
اصلی اتحادیه
اروپا، در
همکاری و
همیاری با شبهنظامیان
اسلامگرا -
که کارشان
گردن زدن
انسانها بود -
سنگ تمام
گذارد. این
ریاکاران تحت
این
عنوان که «ما
از خیل نیکان
هستیم"به
تروریست ها در
"ادلب"
میلیونها
یورو کمک کردند.
به این
ترتیب
مسئولیت قتل
عام 700 روستایی
توسط داعش در
اوت 2014 در شمال
شرقی
"دیرالصور" -
که تنها یکی
از صدها موارد
جنایات
تروریستهاست
که بر
انسانهای
بیگناه روا
داشته اند - به
گردن "بربوک"
ها و
اربابانشان
است. آنها دستانشان
تا آرنج به
خون مردم
بیگناه سوریه
و منطقه خاور
میانه
آغشته است.
نمونه فوق
تنها یکی از
جنایات
هولناک داعش
یا بهتر
بگوییم "ارزش
های غربی"
به شمار می
آید. داعشی که -
همانند
القاعده - به همت
ایالات متحده
و شرکای
آلمانی و اروپایی،
ترکیه
و عربستان به
وجود آمد.
قربانیان
قتل عام هیچ
علاقه ای به
سیاستمداران
غربی، رسانه
های دروغگو و
اربابانشان نداشته
وندارند.
استانداردهای
اخلاق دوگانه
همیشه معیار
"سیاست
اطلاعاتی"
آنها بوده
است. ما نمونه
برجسته آن را
در جنگ دوم آمریکا
در «ائتلاف با
مشتاقان» علیه
عراق شاهد
بودیم.
آمریکا می
خواست
همانند عراق
سوریه را نیز
تحت سلطه خود
درآورد و به
منابع خام آن
دسترسی دائمی
داشته باشد.
این بخشی از
طرح هرج و مرج
آنها برای
"بالکانیزه
کردن"
خاورمیانه به
منظور کنترل
کل منطقه - از
جمله ایران -
بود.
بلینکن ها و
بائربوک ها چه
قبل، چه حين و
چه بعد از جنگ
هایی که در
منطقه
به راه
انداختند و
میلیون ها
جسد، ویرانی و
فقر غیر قابل
تصور را به جا
گذاشتند، میلیون
ها نفر
پناهنده در
ایران،
افغانستان، عراق،
سومالی، سودان. لبنان،
لیبی و سوریه
سرگردان
ساختند و...
امروز وقیحانه
چنین وانمود
می کنند که
نیت انسان
دوستانه
داشتند!
مسئله ای که
تقریبا
ناشناخته
است، ویا بهتر
بگوییم رسانه
های غربی عمدا
به آن اشاره
نمی کنند این
واقعیت است
که: فاجعه سوریه
قبلاً توسط
ایالات متحده
در سال 1996 از پیش
طراحی شده
بود.
جزئیات آن به
لطف انتشار یک
گزارش
محرمانه در
سال 2006 توسط
ویکی لیکس، که
رویکرد
ایالات متحده
را تشریح می
کرد، آشکار شد:
جلب حمایت
کشورهای سنی
مذهب مانند
عربستان سعودی،
قطر و مصر
علیه سوریه ی
تحت حاکمیت
سکولار، دامن
زدن به
نارضایتی و
اختلاف بین
گروههای
فرقهای و
قومی در سوریه
به همراه یک
کارزار وسیع
رسانهای
علیه رژیم اسد
تا جائیکه
«ناآرامی»
آغاز شود.
در عینحال
دنیا فراموش
نکرده است که
رابرت اف کندی
( برادر زاده
جان اف کندی)
همان دوران
فاش ساخت که
"نه گفتن بشار
اسد به در
خواست
ایالات
متحده آمریکا
مبنی بر کشیدن
خط لوله گاز
قطر (این نوکر
گوش به فرمان
آمریکا که به
اربابش اجازه
استقرار دو
پايگاه نظامی
در کشورش
داده
است-توفان)از
طریق
عربستان، سوریه و
ترکیه به اروپا،
دلیل واقعی
جنگ افروزی در
سوریه
است." این
پروژه ۱۰
میلیارد
دلاری، ابتدا
در سال ۲۰۰۰ مطرح
شد ولی دامن
زدن به جنگ
داخلی در
سوریه با هدف
سرنگونی اسد
از جانب
آمریکا، قطر و
ترکیه از سال ۲۰۰۹
تدارک دیده
شد. پس از آنکه
اسد با این
طرح رسما مخالفت
کرد، در گیر و
دار "بهار
عربی" در سال ۲۰۱۱
جنگ نیابتی
کشورهای
مذکور به دست
تروریست های
داعش دست
پرورده آنها
آغاز و به
اينجا ختم شد
که امروز
مقابل چشم
جهانیان است.
زمانیکه
بشار اسد به
سرکوب داعش
دست یازید، رسانه
های "غرب
ارزشی" حامی
حقوق بشر
جملگی فریاد
برآوردند که:
"اسد،
این حاکم قصاب
در حال سرکوب
مردم خود است."
تمام رسانه
های گروهی
غربی بویژه
رسانه های صوتی
و تصویری،
بدون بررسی
انتقادی این
اتهامات را
نشخوار کردند.اما
آنها از
همکاری غرب با
تروریست ها
کلامی بر زبان
و قلم نراندند.
از اینکه
آمریکا ابتدا
با پول، سپس
با سلاح تروریست
ها را تقویت
کرد ودر نهایت
با ارتشش شمال
شرق سوریه را
با بیش از 2000
سرباز اشغال
کرد سخنی
نگفته و نمی
گویند.
ظاهراً
آنها تنها به
منظور
"مقابله با
داعش"، که از
کنترل خارج
شده و به قتل و
غارت مشغول است
وارد خاک
سوریه
شدند!؟ در
صورتیکه، تجاوز
آمریکا به خاک
سوریه، که
ناقض قوانین بینالمللی
بود، همان
حمایت نظامی
از جهادیها
علیه ارتش
عادی سوریه
بود و بر اساس
برآوردهای
موثق، حدود ۵۰۰۰۰۰
کشته در صفوف
این ارتش به
جای گذارد.
ایالات
متحده آمریکا
و دست
نشاندگان
اتحادیه
اروپاییش با
استفاده از
اصطلاح
"شورشیان میانه
رو" تلاش
کردند
"همسویی با
شبه نظامیان
تروریست" را
توجیه کنند
وبا کمکهای
همه جانبه به
آنها تا
سرنگونی رژیم
اسد پیش روند.
"غرب ارزشی"
که به قول
وزیر خارجه آلمان
"مخالف کشتن
حتی یک نفر
است"(!) نه تنها به
جانیان حرفه
ای داعش در
سوریه
همه جانبه
کمک می کردند
تا به بریدن
سر مردم
بیگناه ادامه
دهند، بلکه از
آن فاجعه بار
تر۱۳سال
تحریم
جنایتکارانه
بود که
باعث هلاکت
هزاران نفر از
مردم این کشور
شد.
"افزایش
گسترده فقر و
گرسنگی" منتج
از این اقدامات
جنایتکارانه،
می بایست به
عنوان "سیاست
زمین سوخته
ای" تلقی شود
که مردم عادی
سوریه را
بیشرمانه و
خودسرانه
مجازات می کند.
اما برای
امپریالیست
های آمریکا و
اتحادیه اروپا
(غرب ارزشی)
بدبختی و
فلاکتی که
عمداً برای
مردم ایجاد کرده
اند، عین دفاع
از "حقوق بشر"
است!
سرانه
تولید ناخالص
ملی سوریه از
سال 2010 تا 2020 قریب
به ۸/۶۸٪
کاهش یافته و
به ۷۸۰
دلار رسیده
است.
واردات
کالا از سال ۲۰۱۰
تا ۲۰۲۳
قریب به ۷/۹۱٪
کاهش یافته و
فقط به ۶ ملیارد دلار
رسیده است.
صادرات کالا
نیز ۹۴
٪ کاهش نشان
می دهد.
در رتبه
بندی شاخص
توسعه انسانی
میان 193 کشور، سوریه
به رتبه 153 سقوط
کرد.
بیش از نیمی
از جمعیت
سوریه در
گرسنگی به سر
می برند.
90 درصد زیر خط
فقر زندگی می
کنند.
حدود پنج
میلیون نفر به
کشورهای همسایه
سوریه گریخته
اند و بیش از
هفت میلیون
نفر در داخل
کشور - از جمله
بسیاری از
کودکان -
آواره شده اند.
500000 سوری در
این جنگ 13 ساله
"غرب ارزشی"
علیه سوریه،
کشته شدند و
عملا بر این
جمله
"داهیانه"
وزیر خارجه
آلمان که در
سفر اخیرش
خدمت
الجولانی تروریست
رسید و گفت:
"جان همه
انسانها
دارای
ارزش مساوی است"
صحه گذارد!
تکرار می
کنیم که تحریم
های خودسرانه
ایالات متحده
آمریکا،
اتحادیه
اروپا و آلمان
نقش مهمی در
ایجاد این
کشتار جمعی
داشتند.
آنها مغایر
با قوانین بین
المللی عمل
کرده و
می کنند و سال
به سال توسط
مجمع عمومی سازمان
ملل متحد و
شورای حقوق
بشر سازمان
ملل متحد
محکوم شده اند.
کمکهای
مستقیم
بشردوستانه
به سوریه ی
تحت رهبری اسد،
تا آنجا که از
جانب اشخاص
ثالث میرسید،
به شدت با
مانع مواجه می
شد.
تنها سازمان
ملل متحد،
برخی از
سازمان های
کمک رسانی و
ابتکارات
خصوصی تا
حدودی موفق می
شدند.
اما دولت
های غرب کمک
خود را تنها
به استان ادلب
که تحت سلطه
تروریستهای
الجولانی بود
و یا بخش شرقی آن که تحت
اشغال ترکیه
است ویا
منطقه
ای که از جانب
کردها با کمک
آمريکا
کنترل
می شود محدود
می کردند.
حمایت از
ادلب در ابتدا
به نفع القاعده
و سپس شاخه آن
جبهه النصره
بود که در نهایت
به حیات تحریر
الشام (HTS) تغییر
نام داد.
صدها میلیون
دلار به حوزه
نفوذ آنها
سرازیر شد، در
حالی که
ساکنان سوریه
اسد مجبور
بودند بار
تحریم های
غیرانسانی
غرب را به دوش
بکشند.
تحریم
جعلی ایالات
متحده،
"قانون سزار"
که در دوره
اول ریاست
جمهوری
دونالد ترامپ
به تصویب
رسید، به طور
رسمی علیه
بانک دولتی
سوریه هدایت
شد، اما در
عمل پول اندکی
را که فقیرترین
افراد - قبل از
شروع جنگ علیه
اسد - داشتند،
کاملا بی ارزش
کرد. دلار
آمریکا 47 پوند
سوریه قیمت
داشت - 13 سال
بعد، در اوایل
دسامبر 2024، به
بیش از 14400 رسید.
علاوه بر
این، ترامپ
اعلام کرد
(«نفت را نگه میداریم!»)
که ایالات
متحده نفت
سوریه را نگه
میدارد. در
این رابطه حتی
بعضی رسانههای
جمعی آمریکا
بلافاصله آن
را جنایت جنگی
نامیدند.
اما منش
نوکرمآبی
حاکمان آلمان
و خبرنگاران
گوش به
فرمانشان
چنین اجازهی
به
آنهانمیداد.
آنها از غارت
بی بند و بار
ایالات متحده
که تا امروز
نیز ادامه
دارد حمایت کردند.
و هابک، وزیر
اقتصاد آنها
با افتخار اذعان
دارد که: «هر
چقدر آلمان
بیشتر خدمت
کند، به همان
نسبت نقش
بزرگتری
خواهد داشت."
آری، یک خدمتگزار
حق انتقاد نزد
ارباب
را ندارد و
مجبور است
پوزه خود را
به روی
اعمال ارباب،
هرچقدر هم که
ضد قانون و ضد
اخلاق باشد
ببندد.
از
زمان مداخله
روسیه و ایران
به دعوت دولت
سوریه علیه
تروریست های
داعش در
سوریه، استان
ادلب
پناهگاهی
برای
جهادگران
جانی و گردن زن داعشی
بوده است، که
دولت فخیمه
آلمان،
آنها را تحت
عنوان
«شورشیان
میانه رو» بی
اهمیت جلوه می
دهد و
حتی توسط "اشتاین
مایر" وزیر
امور خارجه
وقت، که رئیس
جمهور کنونی
آلمان است، مقبول و
مورد تایید
قرار گرفته
بودند.
اما دادگاه
عالی منطقهای
اشتوتگارت
یکی از همین
تروریست های
سوری را به
دلیل دست
داشتن در
دستگیری و
اعدام
کارمندان
رژیم اسد و
افراد نزدیک
به او را به
حبس ابد غیر
قابل برگشت محکوم
کرد. او متعلق
به شبه
نظامیان
تروریستی «جبهه
النصره» بود
که در زمان
جنایت (2013) توسط
ابومحمد
الجولانی
رهبری می شد.
همان
جنایتکاری که
اکنون رهبر
سوریه محسوب
میشود و وزیر
خارجه آلمان
به پابوسی (
چون هنگام "شرفیابی"
جولانی به او
دست نداد!) او
شتافت.
و اما دلایل
رای دادگاه
مذکور در
تاریخ 31 ژانویه
2020:
«جبهه
النصره و
سازمانهای
جانبی که
اهداف خود را
از طریق حملات
نظامی زمینی،
حملات
انفجاری،
ربودن اتباع
عمدتاً غربی،
و کشتار
هدفمند اعضای
ارتش و دستگاه
امنیتی سوریه
دنبال می
کردند... در
مجموع، تا پایان
سال 2014، در
سوریه بیش از 1500
حمله انجام
دادند و حداقل
8700 نفر را کشتند.
به این
ترتیب طبق
قوانین حقوقی
آلمان، الجولانی
عملا به عنوان
رهبر باند
تروریستی ی که
مرتکب قتل عام
شده، محکوم
گشته است. با
این حال،
تلویزیون
کانال یک این
کشور - به
مثابه سخنگوی
دولت آلمان -
امروز تنها از
عضویت وی در
سازمان شبه نظامیان"
جبهه النصره"
(سازمان مادر
"هیات تحریر
الشام HTS)سخن به
میان می آورد
و گذشته به
شدت
جنایتکارانه
و نکبت بار او
که مسئولیت
ریخته شدن خون
8700 نفر را در
کوله بار خود
حمل می کند،
عمدا کتمان می
کنند.
آنها چنین
وانمود
میکنند که این
تروریست سفاک
از سازمان
تروریستی
"جبهه
النصره" بریده
و به عنوان
رهبر HTS به
مثابه یک
دولتمرد "عملگرا"
و معتدل تغییر
لباس و تغییر
چهره داده است.
و به این
ترتیب
یک جانی حرفه
ای سفاک را
"سفیدشویی"
می کنند.
در اخبار و
اطلاعاتی که
امروز رسانه
های آلمانی به
خورد توده های
مردم می دهند
کلامی از اینکه
الجولانی حتی
پس از "گسست"
از "النصره" حداقل
549 قتل دیگر را
تحت پرچم "HTS" و
همچنین
شکنجه، آدم
ربایی، سرقت،
سوء استفاده
جنسی از
زندانیان و
سایر جنایات
جدی را مرتکب
شده است ذکر
نمی کنند .
۲۲ روش
شکنجه که در
زندان های HTS استفاده
می شد، مستند
شده است. اما
رسانه های آلمانی
فقط در مورد
یک مجتمع
گزارش دادند
که HTS "از
سوی ساکنان و
گروه های حقوق
بشر به اقدام
وحشیانه علیه
کسانی که
متفاوت فکر می
کنند متهم شده
است."
فراموش
نکنیم
که ایالات
متحده، اتحادیه
اروپا و آلمان
که جانیان HTS تحت
رهبری
الجولانی را
در فهرست
سازمان های تروریستی
قرار داده
بودند، امروز
برای پابوسی
وی باهم
مسابقه
گذارده اند.
اگرچه HTS یک
سازمان
تروریستی
بود، و جو
بایدن حتی
برای سر
جولانی ۱۰
میلیون دلار
جایزه تعیین
کرده بود، اما
به او اجازه
داده شد در
ادلب بدون
مزاحمت عمل
کند. او
توانست نوعی
اداره مدنی
("دولت نجات
سوریه"، SSG) را
برای تقریباً
چهار میلیون
ساکن استان
بوجودآورد،
مواد غذایی، جمع
آوری زباله و
سایر خدمات
شهروندان را
سازماندهی
کند و به
عنوان فرد
تماس گیرنده
با سازمان های
بین المللی
کمک رسان فعال
در این استان
تبدیل شود.
غرب با کمک
سازمان های
غیردولتی فاسد
تمام تحریم
های خود علیه
سازمان تروریستی را دور
زد!
دولت فدرال
آلمان در سال
های 2018 تا 2020
علیرغم هشدار
بعضی از افراد
و سازمانهای
سیاسی در
مجموع 175
میلیون یورو
کمک "بشردوستانه"(!)
برای تروریستهای HTS به
"ادلب"
فرستاد.
نه تنها
تلویزیون ها،
بلکه کل جریان
اصلی رسانه
های سیاسی
آلمان به راحتی
آب خوردن
شخصیت های
قاتل HTS و رهبر
آن را پوشش می
دهند و خصلت
جنایتکارانه
آنها را پرده
پوشی می کنند.
این گونه
است که
الجولانی
قاتل و باند
تروریستی او،
دسته جمعی به
طور فزاینده
ای به جایگاه
افراد محترم
ارتقا می
یابند! ایالات
متحده نیز
جایزه ۱۰ میلیون
دلاری برای سر
الجولانی را
لغو کرده است. خانم
"بائربوک"
وزیر امور
خارجه
آلمان نیز
دیپلمات های
خود را برای
شرفیابی خدمت
سوپراستار
جدید سوریه
(الجولانی)به
دمشق فرستاد و
خود نیز روز
سوم
ژانویه شرفیاب
شد.
کالاس
مسئول سیاست
خارجی
پارلمان
اروپا هم فرمودند:
"ما
از همه
بازیگران میخواهیم
که از خشونتهای
بیشتر اجتناب
کنند، حفاظت
از غیرنظامیان
را تضمین کنند
و به قوانین
بینالمللی،
از جمله
قوانین بینالمللی
بشردوستانه
احترام
بگذارند!"
و تروریست
های HTS همصدا
با ارتشهای
متجاوز
آمریکا،
ترکیه
و ناتو در جواب
گفتند: "اطاعت
می شود"!!
گویی
او در مورد
سوریه که
آینده آن
اکنون به تصمیمات
ترامپ و
اردوغان
بستگی دارد،
حق اظهار نظر
دارد! گویی
بیش از 9000
قربانی HTS باید
فوراً فراموش
شوند، حتی اگر
در حال حاضر هیچ
کس مسئولیت
مرگ آنها را
نپذیرد!؟
بدون تردید
الجولانی،
حاکم فعلی دمشق،
بزودی لباس
عاریه
"صادقانه و
اتوکشیده" ای
که بر تنش می
گرید را به
دور خواهد
افکند و طبق قانون
جدید HTS به
سرکوب، قتل و
خون ریزی
ادامه خواهد
داد و بی
تردید تحت
حمایت ایالات
متحده ی
آمريکای یغماگر،
با همکاری
دولت های
وابسته اش
اسرائیل،
اتحادیه
اروپا و ترکیه،
سرکوب مردم
سوریه و غارت
همه جانبه این
کشور ادامه
خواهد یافت.
این مسئله
که آیا وضعیت
فاجعه بار
کنونی کشور و
مردم سوریه،
که به خاطر نفت،
گاز و موقعیت
استراتژیک
این کشور و
تعویض
یک دولت
سکولار با یک
دولت جهادی
متشکل از
آدمکشان حرفه
ای که
به قیمت ازدست
دادن جان نیم
میلیون نفر
انسان بیگناه
تمام شد،
ارزشش را داشت
یا نه، برای
سیاستمداران بی
وجدان نوکر
سرمایه در
آمریکا،
اروپا، اسرائیل
و ترکیه
کاملابی
اهمیت است و
به این ترتیب
این دولت های
"ارزشی"
ورشکستگی
کامل اخلاقی
خود را برای
همیشه در معرض
دید جهانیان گذاردند.
نقل
از توفان
شماره ۲۹۹
بهمن
ماه۱۴۰۳ ارگان
مرکزی حزب
کارایران
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام