پیرامون
ادامه مذاکره
هسته ای میان
ایران و
آمریکا
شاید
بتوان گفت که
مذاکره میان
ایالات متحده آمریکا
و ایران بر سر
مسئله هسته ای
حدود ۸ ماه پیش
آغاز و تدارک
دیده شد. در ابتدا
اشاره به چند
رخداد برای
اثبات ادعای
فوق بی فایده
نیست:
عدم
انجام «وعدۀ
صادق ۳» به
بهانه های
گوناگون.
ایران
حتی ۳
ماه قبل از
واژگونی
حکومت اسد،
نیروهای سپاه را
از سوریه خارج
کرده بود.
شاید
بتوان گفت که
یکی از دلایل
مهم شکست اسد،
همین قطع
پشتیبانی
ایران ازاو -به
دلایلی که جای
بحثش در اینجا
نیست- بود. مضاف بر
این نیروهای
دیگر محور
مقاومت نظیر
حزب الله و
حماس نیز،
گرچه هنوز
پابرجا و در
حال بازسازی
هستند ولی به
علت ضربه خوردن
و به عنوان
متحدان رژیم
جمهوری
اسلامی به شدت
ضعیف شده
بودند.
عدم
پشتیبانی
مردم ایران از
نظام جمهوری
اسلامی به علت
اقتصاد
زمینگیرشده
ایران در اثر
قاچاق ارز و
کالا، دزدی و
رانت خواری،
رکود تولید و
بطور کلی
اقتصاد،
افزایش سرسام
آور قیمت
دلار، گرانی،
بیکاری و تورم.
- اعلام
این موضوع از
طرف «سازمان
انرژی اتمی
ایران» مبنی
براینکه «آژانس
انرژی اتمی» قرار است
مجدداً در
ایران
دوربینها را
نصب کند.
- عراقچی
در یک سخنرانی
مهم که قرار
بود در «کنفرانس
بین المللی سیاست
اتمی بنیاد
کارنگی» در
واشنگتن به
صورت ویدیویی
ایراد شود -که نشد- اما در
شبکه ایکس (توییتر) انتشار
یافت، گفت که: ایران در
برنامه بلند
مدت در نظر
دارد ۱۹ راکتور
اتمی بسازد. و این آن
عرصه ای است
که به سرمایه
های خارجی نیاز
است! آیا
اعلام چنین
مسئله مهمی در
برهه ای که
مذاکرات در
پیش است، به
معنی امتیاز
دادن به امپریالیسم
آمریکا نیست؟
ما در پایان
مجدداً به این
مسئله باز
خواهیم گشت.
- حتی از
سوی برخی از
اعضای دولت
اصلاح طلب
پزشکیان به
آمریکا چراغ
سبز نشان داده
شده که ایران
حاضر است
اورانیوم غنی
شده ۶۰ درصد
را به عنوان
امانت برای
چند سال به
روسیه بفرستد! و خود
اورانیوم را
زین پس زیر ۵
درصد
غنی سازد.
- صحبت
از سرمایه
گذاری مشترک
ایران و
آمریکا روی
غنی سازی
اورانیوم در
ایران مطرح
است. که این
خود به دیده
ما مهم ترین
فرق قرارداد
احتمالی جدید
با برجام است. انجام
چنین برنامه
ای مستلزم این
است
که آمریکا با
ایران روابط
تنگاتنگ
برقرار کند. به دیگر
سخن ایران «لقمه چپ» امپریالیسم
آمریکا شود!
نیاز
مبرم ایران به
برداشته شدن
تحریم ها که دهها
سال است
گریبان
اقتصاد ایران
را گرفته است،
طبیعی است. با
اقتصاد از نفس
افتاده ایران
که در بالا به اختصار
به آنها اشاره
رفت، رژیم
جمهوری اسلامی
از هر گونه
گشایشی در
تحریم ها با
آغوش باز استقبال
خواهد کرد.
- نئولیبرال
های غنوده در
دولت، بدون
تردید در انتظار
سرمایه گذاری
گسترده از سوی
آمریکای ترامپ
در ایران
هستند. امری
که بدون شک
ترامپ تاجر
مسلک -که
فقط به دنبال
پول روان است- در پی
آنست.
همینجا
به این نکته
اشاره کنیم که
اکثر تحریم های
تاکنونی علیه
ایران در
کمیسیون های
مختلف کنگره
آمریکا تصویب
شده و ترامپ
از نظر قانونی
قادر به تعلیق
آنها نیست،
همانگونه که
بعد از برجام
نیز تحریم ها
برداشته
نشدند.
- بطور
کلی بار دیگر «نرمش
قهرمانانه» رژیم جمهوری
اسلامی در
مذاکرات عمان
با آمریکا در
شرف تکوین است. اما ظاهرا
اینطور به نظر
می رسد که
درعین حال
محتاطانه به
تنش زدایی
وهمکاری با
آمریکا تن می
دهد، به
این امید که
بر قدرتش در
منطقه افزوده
گردد.
به
طور کلی از
آنجا که شرایط
جهانی و منطقه
در فاصله نرمش
قهرمانانه
اول و دوم
تغییر یافته است،
ایران در عین
روی آوردن به
مذاکره از کارت
شرایط جدیدی
که در «جنوب
جهان» به
وجود آمده نیز
استفاده می
کند.
ایران
به موازات
مذاکره با
آمریکا در پی
تحکیم
مناسبات با
چین و روسیه (بریکس و
شانگهای) بوده و
حتی در پی
ایجاد
مناسبات
سیاسی و اقتصادی
با اروپا نیز
می باشد.
در
مذاکره با
آمریکا روسیه
عملاً یک پای
مذاکره است
ایران گزارش
هر گفتگو با
آمریکا را به روسیه
می دهد.
عراقچی
علناً اعلام
می دارد که: «در تمام عرصه
ها با روسیه
هماهنگ هستیم
و «دارای یک
معاهدۀ
راهبردی
هستیم». «دائم
در تبادل نظر
و رایزنی
هستیم.» مسئله
اورانیوم غنی
شده، عملاً
روی میز مذاکره
آمریکا،
روسیه و ایران
است. در
قرارداد جدید
با روسیه که
در دومای
روسیه به
تصویب رسید و
قرار است در
مجلس ایران
نیز به تصویب
برسد، روسیه ۷۲
هواپیمای
سوخو ۳۵ به
ایران تحویل
می دهد که این
امر خود باعث
تقویت قدرت
بازدارندگی
ایران خواهد
شد.
کریدور
شمال-جنوب،
پروژۀ
ترانزیت
انرژی روسیه
از ایران، همکاری
در حوزه های
بانکی، انرژی
هسته ای، صادرات،
واردات کالا
بین دو کشور و ... از دیگر
موارد مورد
توافقند.
عراقچی
حتی سوم
اردیبهشت
برای حفظ،
گسترش و تحکیم
مناسبات با
کشور چین نیز
در آستانه دور
سوم مذاکره با
آمریکا، راهی
این کشور شد
تا رهبران این
کشور را در
جریان روند
مذاکرات قرار
دهد. عراقچی
در گیرودار
مذاکره با
آمریکا برای حل
مشکلات
اقتصادی و
تجاری هند و
ایران به این کشور
نیز سفر کرد. مجموعه این
اقدامات دولت
جمهوری
اسلامی ایران
برای اینست که
به آمریکا
نشان دهد که
دستش پر و
پشتش گرم است !؟
- حتی عقب
نشینی های
تاکتیکی و
جزئی رژیم در
قبال مردم در
به ریاست
جمهوری رسیدن
پزشکیان اصلاح
طلب، عدم
اجرای قانون
عفاف و حجاب،
اجرای برنامه
های میزگرد
انتقادی، پخش
موسیقی و سریال
از صدا و
سیمای جمهوری
اسلامی و
برگزاری فستیوال
موسیقی و
کنسرت ها و ... همه و همه پیش
زمینه هایی
بود برای آغاز
مذاکرات اتمی
با آمریکا.
به
دیدۀ ما کلیه
مسائل و
تمهیدات فوق
در خدمت آماده
سازی زمینه
مذاکره با
آمریکا انجام
گرفته است که
اصلاح طلبان
غربگرا برای
رسیدن به
آرزوی دیرینه
شان، یعنی
غنودن در آغوش
ارباب آمریکا
در آن نقش
تعیین کننده
ایفا کرده اند.
اینها
بودند شمه ای
از شواهد و
دلایلی که
ایران را به
مذاکره با
آمریکا بر سر
مسئله هسته ای
ترغیب کردند.
اما
به ببینیم که
چه شواهد و
دلایلی
آمریکا را به
میز مذاکره با
ایران
کشاندند:
- گرچه
ترامپ در ۲۰۱۵ برجام
را پاره کرد،
ولی امروز پس
از ۱۰ سال با
تغییر شرایط،
امپریالیسم
آمریکا قصدش
ایجاد تغییرات
جدیدی
درمعادلات
خاورمیانه است.
این تغییرات
جدید برای
ممانعت از
پیشروی چین درمناطق
نفوذ آمریکا ،
تضعیف و متوقف
کردن نظم جدید
جهانی وجاده
ابریشم است.
امپریالیسم
آمریکا برای
پیشبرد جنگ
اقتصادی علیه
چین و اروپا
مایل است در
خاورمیانه «نظم
جدیدی» به
منظور«موازنه
امنیتی» بوجود آورد
تا قادر گردد
با سلطه بر
منابع انرژی
لایزال منطقه
عرصه را بر
رقبای چینی و
اروپایی تنگ
کند.
امروز
کشورهای مهم
عربی دیگر به
دنبال «پیمان
ابراهیم» نبوده بلکه
در همنوایی،
همسویی و
نزدیکی با ایران،
در حال اعتراض
به اسرائیل
برای پیشروی جغرافیایی
اش در سوریه و
لبنان هستند.
از
سوی دیگر
روسیه از غرب،
بویژه از
اتحادیه اروپا
روی گردانده و
به سمت آسیا
روی آورده است.
البته
ترامپ دمدمی
مزاج که هر
لحظه موضع
جدیدی اعلام
می کند، گویا
تحت تاثیر «موش
دواندن ها»،
جنایات و
تجاوزات
نتانیاهو از
یک طرف موضع «نابودی
کامل برنامه
هسته ای» ایران را طرح
می کند و از
سوی دیگر با
دیدگاه «روبیو» وزیر خارجه
اش که معتقد
است: «ایران
می تواند
برنامه هسته
ای غیرنظامی (صلح
آمیز) داشته
باشد» نیز
مشکلی ندارد!
اما
واقعیت اینست
که جناح
میلیتاریست
امپریالیسم
سلطه جوی
آمریکا که از
حامیان درجه
یک صهیونیستهای
اسرائیل به
رهبری
نتانیاهو به
شمار می آیند
و بر سیاستگذاری
های ترامپ نیز
بی تاثیر
نیستند، هدف نهایی
شان تجاوز به
ایران با قصد
تجزیه میهن ما
می باشد.
به
دیگر سخن آنها
برای اعمال «نظم
جدید در
خاورمیانه» که حزب ما در
مقاله ای مجزا
به آن پرداخته
است - پس ازآشوب
قومی وفرقه
ای در عراق،
سوریه، لیبی و
سومالی اکنون
قصد تجاوز به
کشور ما را
کرده اند. بی جهت نیست
که در بحبوحه
مذاکره با
ایران، به
یکباره گزینه
نظامی علم می
شود و
هواپیماهای «بی
- ۲» به
پایگاه «دیگو
گارسیا" اعزام می
شوند.
علاوه
بر این، ایران
و باقی مانده
محور مقاومت
باید حتی
الامکان خنثی
شوند.
اکنون
ترکیه در
سوریه در
مقابل
اسرائیل قرار گرفته
است، لذا
ترامپ دورۀ
دوم در نظر
دارد موازنه
بهم ریخته در
منطقه
خاورمیانه را
به نفع امپریالیسم
آمریکا
برقرار سازد
تا از یک طرف
سلطه خود بر
منطقه و ذخایر
آن را تثبیت
کند و از سوی
دیگر قدرت از
دست رفته دلار
را -که خود حدیث
مفصلی دارد- ترمیم نماید
- ترامپ در
رقابت شدید با
چین می کوشد
حتی الامکان
به کشورهایی
با فرآورده
های نفتی
وگازی نظیر
روسیه،
عربستان و
ایران نزدیک
شود تا از فروش
مواد خام آن
ها به چین در
صورت امکان
جلوگیری کرده
و در عین حال
برای تقویت
دلار، این کشورها
را قانع کند
که مواد خام
را با دلار
معامله کنند..
تمهیدات
ترامپ به
مثابه
نمایندۀ
امپریالیسم
هار آمریکا به
همینجا ختم
نمی شود. نتانياهو که
قبل از مذاکره
به واشنگتن رفته
بود با «دماغ
سوخته» به
اسرائیل
بازگشت.
درحالیکه
تیم ترامپ به
دستور وی در
حال مذاکره
است، پنتاگون
دم به دم کشور
ما را تهدید
به حمله نظامی
می کند. وزیر
دفاع آمریکا
در ۳۰ آوریل به یکباره
به خاطر حمایت
ایران از حوثی
های یمن، در پیامی
به دولت پزشکیان
نوشت: «ما شاهد
حمایت مرگبار
شما از حوثی
ها هستیم.
تاوان این حمایت
را در زمان و
در مکانی که
ما تعین می کنیم
خواهید
پرداخت.» و
نتانیاهوی
درنده خو و دریده
دهان نیز
متعاقب آن
اعلام کرد که
«اسرائیل به
حمله حوثی ها
پاسخ خواهد
داد و به
اربابان ترور
ایرانی آنها نیز
پاسخ خواهیم
داد»!
اما
واقعیت این
است که در رأس
هرم قدرت در
آمریکا، بر سر
حمله به ایران
اتفاق نظر
نیست. این
واقعیت را می
توان در رابطه
با نقشی که وزیر
دفاع آمریکا
در رابطه با
لو رفتن
مذاکرات حساس
پنتاگون ایفا
کرد دریافت. معمولاً
سامانه پیام
رسانی عمومی
برای به
اشتراک
گذاردن
اطلاعات
بسیار حساس
امنیتی -در
این رابطه
مسئله حمله
ماه مارس ارتش
ایالات متحده
آمریکا به
حوثی های یمن- که لو رفت،
نیست. گویا
تحت مسئولیت «هگست» این امر مهم
لو رفت که به
شایعه کنار
گذاشتن او
دامن زد و
باعث اخراج ۳
کارمند ارشد
پنتاگون گشت. چنین به نظر
می رسد که فعل
و انفعالات
مذکور گوشه ای
از اختلافات
جدی در میان
مسئولین ارشد
ایالات متحده
آمریکا در در
مورد این سؤال
که "جنگ با
ایران آری یا
نه؟» به
شمار می آید.
«هگست» و بسیاری
دیگر از
مسئولین امور
دولتی معتقدند
که دولت ترامپ
می بایست در
برابر فشار
صهیونیست ها
با نمایندگی
نتانیاهو در
رابطه با جنگ
با ایران
مقاومت کند. واقعیت دیگر
این است که
ترامپ تاکنون
مقاومت کرده و
به همین دلیل
نتانیاهو را
قبل از آغاز مذاکره
با ایران دست
خالی روانه
اسرائیل ساخت. اما فشار
عناصر جنگ
طلب، بویژه از
طریق رسانه ها
به رئیس جمهور
این کشور
کماکان باقی
است. منتقدان
«هگست» وزیر
دفاع این کشور
در زمره کسانی
هستند که خواهان
جنگ با ایران
هستند و از
همین رو
سرنوشت وی را
با حمله به
ایران گره زده
اند.
فاجعه
اسکله رجایی
در بندرعباس
با این احتمال
که از سوی
اسرائیل بوده اگرچه
هنوز هیچ سندی
دراین مورد
انتشار
نیافته است ،
حمله به سوریه
به بهانه
دروغین «دفاع
از دروزیها»،
حمله به نوار
غزه و محاصره
آن برای همیشه
و بالاخره بعد
از حمله موشکی
یمن به
فرودگاه تل آویو،
اعلام علنی
این موضوع از
جانب اسرائیل
که «یمن به دستور
ایران این
حمله را انجام
داده و ما
انتقام خود را
از آنها خواهم
گرفت»،
جملگی به
منظور فشار بر
تیم مذاکره
کننده ترامپ
با ایران با
هدف از بین
بردن تاسیسات
غنی سازی و
شاید هم کل
نیروگاه های
اتمی ایران
صورت پذیرفته
است.
فشار
به «هگست» از
سوی جنگ طلبان
برای حمله به
ایران اظهر من
الشمس است.
«دان کالدول» از مشاوران
ارشد پنتاگون
که هفته گذشته
به همراه دو
مقام دیگر این
وزارتخانه
اخراج شدند در
مصاحبه با «تاکر
کارلسون» مجری
تلویزیون
آمریکا -که
خود معتقد است
«جنگ با ایران
خودکشی است!»- اعلام
کرد که او و
همکارانش به
خاطر مخالفت
با اقدام
نظامی علیه
ایران قربانی
فشار و پرونده
سازی
تندروهای جنگ
طلب شده اند.
از
سوی دیگر «تولسی
گابارد» مدیر
اطلاعات ملی
در مجلس سنای
ایالات متحده آمریکا
با صراحت گفت
که: « ایران در
حال ساختن
سلاح هسته ای
نیست» ولی
جنگ طلبان
لابی شرکت های
تسلیحاتی
آمریکا و نو
محافظه
کارانی چون «نیکی
هیلی» و «مارک
لوین» مقاله
ای از «فرد
میلر» رئیس
ستاد سابق جان
بولتون
میلیتاریست
چاپ کردند که
در آن نظریات «تولسی
گابارد» را احمقانه
خواند!
و در
همین رابطه «آدام
جانسون» در ضدیت با
جنگ طلبان می
گوید: «آخرین
چیزی که
آمریکا اکنون
به آن نیاز
دارد، جنگ با
ایران است.» او و بسیاری
دیگر از
سیاستمداران
رده بالای آمریکا
مخالف با فشار
برای تشدید
تنش میان ایران
و ایالات
متحده
آمریکا، تا
سرحد بروز جنگ
هستند. بسیاری
از نمایندگان «واقع
گرای» امپریالیسم
آمریکا در
شرایط فعلی،
رسیدن به مقام
«آمریکا اول» را نه از طریق
جنگ که در
خروج از آن و
پرهیز از جنگ
های دائمی چند
ده ساله را -که
تریلیون ها
دلار برای این
کشور هزینه
برداشته است- میسر می
بینند. در
همین رابطه
بود که اخیراً
ترامپ «مایک
والتز» و «آلکس
دونگ» مشاوران
شورای امنیت
ملی را اخراج
کرد. زیرا
آنها به هیچ
وجه با نظر
ترامپ که
خواهان جنگ با
ایران نیست سر
توافق
نداشتند. دامنه این
اختلافات و
نزاع ها وسیع
است، بخصوص که
صهیونیستهای
آمریکا و
اسرائیل به
سرکردگی
نتانیاهو
برای تجاوز به
ایران و تجزیه
کشورمان فشار
می آورند و
نیروهای «واقع
گرا» که در
عین حال
خواهان رسیدن
به هدف «آمریکا
اول» هستند
در مقابل آنها
ایستاده اند. «واقع گرایان» گویا به این
واقعیت گردن
نهاده اند که
مداخلات بیست
و اندی ساله
آمریکا در
کشور های
منطقه نظیر
افغانستان،
عراق، سوریه،
لیبی، سومالی
و ... نه تنها
تریلیون ها
دلار خرج روی
دست آنها گذارده،
بلکه با شکست
مفتضحانه
مواجه گشته
است. البته
برای صهیو
فاشیست ها و
امپریالیستهای
جنگ طلب،
بويژه ارتش
تجاوزگر
اسرائیل،
تضعیف
کشورهای
منطقه، بویژه
عراق، سوریه و
لیبی در اثر
تجاوزات
جنایتکارانه
ناتو، به
سرکردگی
آمریکا، ایده
آل بود و به
همین دلیل
برای نابودی
ایران به مثابه
«آخرین سنگر» شب و روز در
تلاشند و از
کوشش برای جلب
موافقت،
مخالفان دست
بردار نیستند. چنین به نظر
می رسد که
تضاد میان
نومحافظه کاران
و انگلیکان
های جنگ طلب و
متحد
صهیونیستها با
جنبش ملی
گرایانی که در
شرایط کنونی،
گرچه سیاست «اول
آمریکا» را برای
تقویت و بازیابی
نقش دلار
دنبال کرده و
با شرکت
آمریکا در جنگ
مخالفند، به
اوج خود رسیده
است. شواهد
در عین حال
حاکی از آن
است که ملی
گرایانی که در
شرایط کنونی
بیشتر بر طبل «جنگ
اقتصادی»،
به خاطر پایان
در جا زدن و
عقب افتادن از
جنوب جهانی
به
سرکردگی
کشور چین؛ می
کوبند، از
قاطعیت و
برندگی
بیشتری
برخوردارند.
سفر
اخیر ترامپ
تاجر به
عربستان و
شرکت در «همایش
سرمایه گذاری» آمریکا-عربستان
که مدیران غول
های تکنولوژی
آمریکا نظیر «آمازون»،
«گوگل»، «انویدیا» و شرکت عظیم
سرمایه گذاری «بلک
روک»، با
قصد انعقاد
قراردادهایی
به ارزش یک
تریلیون دلار
او را همراهی
می کنند،
تقریباً می
توان گفت که
برنامه ریزی
شده، به
موازات مذاکره
اتمی با ایران
بوده است،
زیرا نتایج این
سفر موجب
تقویت مواضع و
گرایش اصلاح
طلبان ایران
به غرب نیز
خواهد شد و در
نتیجه آنها فشار
بیشتری بر تیم
مذاکره کننده
برای نرمش و
امتیاز دادن
به آمریکا
وارد خواهند
آورد. بیهوده
نیست که در
روز چهارشنبه ۱۴
ماه مه ۲۰۲۵
به یکباره
ایران، یک طرح
مشترک غنی
سازی هسته ای
با مشارکت
کشورهای عربی
منطقه و
سرمایه گذاری
های آمریکا را
به عنوان
جایگزین برای
خواسته
واشنگتن مبنی
بربرچیدن
برنامه هسته
ای ایران
پیشنهاد می
کند. در
مذاکرات با
مذاکره
کنندگان
آمریکایی، ایرانی
ها از تشکیل «کنسرسیومی» با چندین
کشور صحبت
کردند که به
ایران اجازه می
دهد
سوخت
غیرنظامی
تولید کند،
اما با نظارت
بیشتر! (نیویورک
تایمز)
واژہ
کنسرسیوم» بی اختیار
انسان را بیاد
قرارداد ننگین
کنسرسیوم نفت
ایران که بعد
از کودتای ۲۸
مرداد ۱۳۳۲
میان ایران،
آمریکا،
انگلستان،
هلند و فرانسه
منعقد شد، می
اندازد. آیا این
پیشنهاد
آغازی برای
پایان پروسه «غش
کردن» جمهوری
اسلامی ایران
به دامن
امپریالیسم
غرب، به ویژه
امپریالیسم
آمریکا خواهد
بود؟آینده نه
چندان دور
نشان خواهد
داد!
نقل
از توفان
شماره ۳۰۳ خرداد ماه۱۴۰۴ ارگان
مرکزی حزب
کارایران
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان درشبکه تلگرام