آلودگی محیط زیست محصول نظام غارتگر امپریالیستی است

 

در03/12/2018 کنفرانس جهانی حفظ محیط زیست در شهر کاتویتس در کشور لهستان تشکیل ­شد. آنچه از نظر تبلیغاتی بیان می­گردد حفظ محیط زیست بر روی کره زمین است که بی­توجهی به آن شرایط زیستی موجودات زنده اعم از انسان؛ حیوان و گیاه­هان را از بین برده است. این وضعیت چنانچه ادامه پیدا کند، به نابودی بشریت و عدم امکان زندگی بشری بر روی کره زمین که قابل بازگشت نیست، منتهی می­گردد.

در سه سال پیش در کنفرانس سران در پاریس همین سخنان تکراری را بیان کرده و مردم جهان را به دنبال نخود سیاه فرستادند و عملا هیچکدام از این ممالکی که مدعی حمایت از حفظ محیط زیست هستند به اجرای تعهدات خویش تن در ندادند. هیچ مکانیسمی از طرف این کشورها عرضه نشده است تا کنترلی بر روی درجه آلودگی هوا برقرار باشد. آمریکا علیرغم همه پژوهش­های  علمی جهان با تکیه بر تئوری توطئه از همان روز نخست به زیر تعهدات خویش زد.

از هم اکنون شرایط اقلیمی بشدت تغییر یافته­اند. گازها و سمومات در اثر تولید بی­حد وحصر؛ پرده­هائی از دود در شهرهای بزرگ جهان ایجاد کرده­اند که استنشاق هوای آن موجب بیماری­های ریوی به ویژه در کودکان و افراد مسن می­گردد و عواقب فراوان دارد.  واقعیت به مردم جهان نشان داده است که زندگی آنها تهدید می­گردد و تسلیم شرایط شدن قابل تحمل نیست.

این است که اعتراض به آلودگی هوا و تلاش برای ایجاد یک محیط زیست انسانی یک خواست برحق مردم است و از این خواست باید پشتیبانی نمود.

ولی در این زمینه باید به نیات گوناگون و اهداف سیاسی که در پشت پرده پنهان هستند توجه کرد در غیر این صورت این جنبشهای بدون رهبری و یا با رهبری غیرپرولتری؛ بورژوائی و یا خرده بورژوای؛ امپریالیستی و یا غیرامپریالیستی  به کژراه می­روند و نمی­توانند به خواستهای مردم تحقق بخشند، بلکه برعکس به آلت فشار امپریالیستها برضد یکدیگر بدل می­شوند و ابزاری می­گردند تا آنها با تبلیغ ناسیونالیسم امپریالیستی محیطی مشحون از مسمومیت و آلودگی سیاسی در کشورها ایجاد گردد و مردم ممالک را برضد هم بشورانند و در شیپور جنگ برای "حفظ محیط زیست" بدمند.

نگاهی به پایه­های اجتماعی این جنبشها نشان می­دهد که طبقه کارگر از این حرکت تاثیری نپذیرفته است. اغلب شرکت کنندگان در این نمایشات اعتراضی از طبقات متوسط؛ روشنفکران؛ دانشگاهیان؛ دانشجویان و بطور کلی از طبقات مرفه اجتماعی هستند و این اعتراضات نیز غالبا در ممالک پیشرفته صنعتی صورت می­گیرد. شعارهای آنها این است که باید استفاده از نیروی هسته­ای و استخراج ذغال سنگ و بهره­برداری از سوخت فسیلی را کنار بگذاریم و به جای آن از سوخت گازی؛ آب؛ باد؛ انرژی خورشیدی و عواملی نظیر آنها استفاده کنیم. ولی بستن کارخانه­ها و معادن که تا کنون بر اساس سوخت سنتی تولید می­کردند به نابودی زندگی میلیونها نفر منجر خواهد شد. و این عامل که به طبقه کارگر دورنمائی برای آینده وی با توجه به حفظ محیط زیست نمی­دهد به تشدید تضادهای اجتماعی یاری می­رساند. سردمداران جنبش حفظ محیط زیست مدعی می­شوند که بستن معادن ذغال سنگ و جایگزینی انرژی فسیلی(تجدید ناپذیر) با تجدید پذیر ایجاد اشتغال می­کند، و یا با تاسیس کارخانه­های تولید محصولات متناسب با محیط زیست که خود اشتغالزا است نیز میلیونها نفر را به عرصه­هائی از تولید می­کشاند که الزامات تولید آنها را اقتضاء می­کند. مثلا می­شود در عرصه ایجاد "هوشمندی مصنوعی" و دیجیتال کردن زندگی بشری عرصه­های جدید تولید و کار خلق کرد. این سخنان طبیعتا اگر بی رابطه با مسایل اجتماعی مطرح شود به کسی کمکی نمی­کند. تاسیس کارخانه­های تولید محصولات متناسب با محیط زیست اشتغالزاست، ولی تکلیف صدها هزار نفری که بیکار می­شوند و قادر نیستند به علت کِبَر سن و یا آموزش حرفه­ای که دارند در این رشته­های پیشرفته کار کنند چه می­شود؟ این عده بخش بزرگی از طبقه کارگر این ممالک هستند که فریاد اعتراض و یا نگرانی آنها در هیاهوی سرمایه­ی کلان امپریالیستی که در "محیط زیست" به کار رفته­اند و به مرحله سوددهی رسیده­اند محو می­گردند. سرمایه­های کلان محیط زیستی و دول همدست آنها برای این میلیونها انسان برنامه عملی ندارند. در حرف وعده می­دهند که این عده می­توانند در این عرصه­های مدرن به کار بپردازند که سراپا حقه­بازی و کذب محض است. آنها میلیونها انسان را قربانی می­کنند تا در عرصه جهانی و داخلی به سرمایه­های کلان امپریالیستی امکان رقابت دهند. کارگری که در محلِ کارش خانه محقری خریده است و کودکان خویش را به مدرسه می­فرستد، قادر نیست شهر و یا محل اقامتش را از امروز به فردا ترک کرده و به عنوان کارگر "مدرن" به تحصیل بپردازد به این امید واهی که ممکن است وی را استخدام کنند. این قشر از طبقه کارگر به عنوان "ضایعه" تولید به قعر فقر رانده می­شود و در بهترین حالت دولت با کمکهای ناچیز اجتماعی از مرگ دیررس آنها ممانعت می­کند. پس این ادعا که بیکاری عده­ای موجب اشتغال دیگری می­شود با این مقایسه صوری؛ صحت ندارد. اشتغال نیروهای جدید تولید و جوانان که جای انکار آن وجود ندارد به بهای نابودی بخش دیگری از جامعه بدل می­گردد. هرچه یک کشور فقیرتر باشد درجه این فلاکت بیشتر است. زیرا انسان­ها را به حال خود و مقدرات رها می­کنند. سرمایه­داری در طول تحول خود همواره با این روش به پیش رفته است. هربار که به علت اختراع دستگاههای جدید تولید؛ نیروی­کار به صورت اضافی در بازار کار نمایان شده و به عنوان عامل رقابت و تشدید بهره­کشی مورد سوء­استفاده قرار گرفته است جامعه بشری با این فاجعه روبرو بوده است. سرمایه­داری قادر نیست هم به حفظ محیط زیست بپردازد، هم محیط زیست کارگران را تامین کند و هم از تلاش برای سود حداکثر دست بردارد.

اینکه محیط زیست رو به نابودی است ناشی از این نیست که این یا آن فرد زباله­های خود را متناسب با کیفیت آنها جدا جدا نمی­کند. اینکه محیط زیست رو به نابودی است ناشی از این نیست که کیسه­های نایلونی را افراد جداگانه به دریا می­ریزند و تعداد آنها امروز بیش از تعداد ماهیان است. این نوع تبلیغات گمراه کننده ادامه سخنان صحنه­سازی دخترک سوئدی با سن 15 سال است که ممالک امپریالیستی به وی سکوی خطابه دادند تا با حیله­گری در کنفرانس کاتوویتس رقاصی کند و مدعی شود که نسل گذشته این فاجعه را برای این کودکان و نو جوانان به ارث گذاشته است. به این ترتیب مبارزه طبقاتی؛ مبارزه بین فقر و ثروت؛ مبارزه برای کسب سود حداکثر و نابودی جهان به "مبارزه بین نسل پیر و جوان" بدل می­شود.

واقعیت ولی چیست؟ سرمایه برای بقاء خود به گردش و کسب سود حداکثر نیاز دارد. این یک خواست ذهنی نیست اقتضای طبیعت مناسبات سرمایه­داری است. گناه شخصی نیست که بتوان به آن برخورد اخلاقی کرد یک قانونمندی اقتصادی است. حتی افرادیکه سرمایه­دار نیستند برای حفظ سپرده­های خویش به بانکهائی مراجعه می­کنند که سود بیشتر می­دهند. کسب سود حداکثر با سرشت سرمایه­داری عجین است.

مناسبات سرمایه­داری مکانیسمی را خلق می­کند که سرمایه­دار "انسان دوست" و یا "مومن به ضرورت حفظ محیط زیست" نمی­تواند از تلاش برای کسب سود حداکثر دست بردارد. اگر تسلیم "احساسات" شود و به "حقوق بشر" احترام بگذارد در طی مدت کوتاهی توسط رقیب کلان خود بلعیده می­شود. قانون رقابت امپریالیستی این است: "یا می­بلعی یا بلعیده می­شوی".

ولی کسب سود حداکثر تنها با گردش سریع سرمایه؛ تولید بیشتر و تشدید درجه بهره­کشی از نیروی کار انسانی ممکن است. سرمایه­دار قادر نیست از تولید دست بردارد و یا آنرا کاهش دهد. مناسبات سرمایه­دار در یک دور باطل است که خود را بازتولید می­کند و به ساحل نجات بشریت نمی­رسد. تولید وی بی­برنامه بوده و معلوم نیست الزاما به نفع اجتماع باشد. کالاهای یک بار مصرف و یا تولیدات اضافی که به دریا می­ریزند، خود بیان این امر است. در بخشی از دنیا مردم تن­پوش ندارند و در بخش دیگر فروشگاهها از البسه نو و مدرن لبریزند که بعد از حراج سالانه برای حفظ سطح قیمتها محصولات "زیادی" را بدور می­ریزند. انسانها را با "مانکن­سازی" طوری شسته­شوی مغزی می­دهند که هر هفته، متناسب با "مد روز" که خود آنها تعیین می­کنند، پوشاک عوض کنند.

اینکه دریاها از کیسه­های پلاستیکی پر است ناشی از آن نیست که یک آفریقائی؛ آسیائی و آمریکای لاتینی و یا مردم عادی ممالک مرفه در سفرهای آنچنانی دریائی زباله­های خویش را به آب ریخته­اند. این شرکتهای کلان امپریالیستی هستند که با سرمایه­گذاری در عرصه صنعت زباله­زدائی هرقانونی را که مانع کسب سودحداکثر آنهاست نادیده گرفته و برای کسب سود حداکثر زباله­زدائی را از طریق به دریا ریختن انجام می­دهند. آنها دارای کشتیهای اقیانوس ­پیما هستند و قوانین بین­المللی را با یاری دولتهای خودی، خودشان خلق کرده­اند و لذا با تخلیه زباله­های ممالک امپریالیستی در آبهای بین­المللی می­گردند. در عرصه کشاورزی وضع بهتر از این نیست . برای رقابت و کسب سود حداکثر با رقیب دیگر امپریالیستی؛ برای کسب تولیدات ارزان قیمت تا بتوانند کشاورزی ممالک "سه دنیا" را نابود کرده و نان مردم را قطع کنند، نه تنها از دولتهای امپریالیستی خودی برای تولید بیشتر یارانه دریافت می­کنند، بلکه محیط زیست را با با استفاده از بذور تراریخته و سموم نباتی به نابودی کشانده و آبهای زیرزمینی را به پایین­ترین سطح رسانده­اند. امپریالیسم آمریکا برای استخراج گاز و رقابت با رقبای اروپائی خویش به قعر زمین می­رود و لایه­های سنگی را خورد کرده و با فشار آب و مواد خطرناک شیمیائی به تولید گاز مایع مبادرت می­کند. این زمینها از این به بعد بایرند. سرمایه­داری برای کسب سود حداکثر کور عمل می­کند. آیا دانشمندان آمریکائی از اروپائی "ابله­ترند"؟ طبیعتا چنین نیست. سود حداکثر است که جامعه سرمایه­داری آمریکا را می­چرخاند. همه این منادیان حفظ محیط زیست بزرگترین تولید کنندگان اسلحه در دنیا هستند. آنها هرگز از جنگ و نابودی محیط زیست دست برنداشته و نمی­دارند. به یمن؛ سوریه؛ لیبی؛ عراق؛ فلسطین؛ اوکرائین و کمی دورتر به ویتنام؛ کره؛ کامبوج؛ لائوس ... نگاه کنید جنگلها و ذخایر آذوقه بشری را نابود کرده­اند. سوگندهای آنها برای حفظ محیط زیست کاذب است.

برای سرمایه­داری تبلیغات حفظ محیط زیست یکی به این علت است که سرمایه در عرصه­های جدید تولید به کار می­افتد و کالاهای جدیدش برای تامین سود حداکثر به فروش می­رسد و از جانب دیگر ابزار تهدید و فشاری نسبت به ممالک دیگر است تا از تکامل آنها جلوگیرند. سرمایه­داری در ممالک پیشرفته اروپائی چند صد سال محیط زیست را نابود کرده و به بهای نابودی انسانها و آلودگی هوا و محیط زیست به پیشرفتهای صنتعتی دست پیدا کرده است. این پیشرفتها متعلق به تمام بشریت است زیرا بشریت بهای آن را پرداخته است. ولی ممالک امپریالیستی که خرشان از پل گذشته است تلاش دارند از تحولات سایر کشورها به این بهانه که آنها محیط زیست را آلوده می­کنند ممانعت کنند. بیکباره کشور چین که تازه بیست سال است به این عرصه پا گذاشته است مسئول آلودگی محیط زیست معرفی می­گردد و همین روش در مورد روسیه؛ هندوستان و... پاره­ای ممالک رقیب به عنوان بدیهیات تبلیغ می­شود.

کشور آلمان مدعی است که تمایل دارد به کشورهای نوظهور اقتصادی و یا ممالک آفریقائی یاری رساند تا به مشکلات ناشی از آلودگی محیط زیست غلبه کنند. این "ترحم" و "انساندوستی" برای آنستکه محصولات محیط زیستی آلمانی را در این کشورها به فروش برسانند. در این ممالک سرمایه­گذاری­های کلان کنند و محیط زیست را آلوده نمایند و این بار این آلودگی را از نظر جغرافیائی با حساب دیگران انجام دهند. با دستکشهای سفید و چهره­های بی­گناه مقصر محیط زیست را سایر کشورها بنمایانند. حفظ محیط زیست حتی اگر بشریت به پیشرفته­ترین اختراعات نیز دست یابد و با فن­آوری مدرن به جنگ آلودگی برود تا زمانیکه مناسبات سرمایه­داری برای کسب سود حداکثر حاکم است امکان پذیر نیست. در منطق سرمایه­داری ارزش جان انسان تعیین کننده نیست، کسب سود حداکثر تعیین کننده است. پس باید مبارزه برای حفظ محیط زیست را با شعارها و خواستهای درست با مبارزه بر ضد نظام سرمایه­داری پیوند زد و این وظیفه تاریخی را فقط سوسیالیسم با اقتصاد مدرن برنامه­ریزی شده می­تواند انجام دهد. سرمایه­داری خودش منبع آلودگی و نابودی محیط زیست است و تنها با پایان دادن به آلودگی محیط زیست از قید مناسبات سرمایه­داری امکان نجات بشریت تحقق می­یابد.       

   

برگرفته از توفان شـماره 226 دی ماه 1397ـ ژانویه  سال 2019

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan