«خاویرمیلئی»
ومکتب اتریشی
«فریدریش
هایک»(بخش اول)
همانگونه
که جوانان
مکتب شیکاگوتحت
رهبری میلتون
فریدمن با
کودتای شیلی
علیه آلنده، توسط
ارتش فاشیست و
در رأسش
«پینوشه» جلاد،
این کشور را
به زیر مهمیز
سرمایه داری بین
المللی،
بویژه آمریکا
کشیدند و درّه
میان فقر و
ثروت را تعمیق
بخشیدند، تا
جایی که
زحمتکشان این
کشور حتی دیگر
تحمل ۴ سنت
گرانی وسایل
نقلیه عمومی
را هم ندارند
و با این گرانی
اندک نیز،
کاسه صبر
میلیونها
نفر لبریز می
شود و به علت
فقر، گرانی و
بیکاری حاکم
بر کشور سر به
شورش می نهند،
امروز نیز اعمال
سیاست های «آنارکو
کاپیتالیستی»
مکتب «فردریش
هایک» اتریشی
به دست یک
عنصر ضدمردمی
بنام «خاویر
میلئی» رئیس
جمهور جدید
آرژانتین در
حال گسترش
بیکاری و فقر
از یک سو و
انباشت
سرمایه در دست
مشتی مولتی
میلیاردرهای
جهانی از سوی
دیگر در این کشور
می باشد.
سیاست های
میلئی از هم
اکنون باعث پا
گرفتن جنبش
های عظیم
اجتماعی علیه
اعمال سیاستهای
نئولیبرالی
گشته و در حال
اوجگیری است.
آنارکو
کاپیتالیسم
(آنارشیسم
بازار) صرفاً
به معنی
دفاع از
بازار آزاد
نیست، بلکه یک
مکتب
سیاسی-اقتصادی
است که
«فریدریش
هایک» و
«لودویگ فون
میزس» آن را
تدوین کردند،
که تحت نام
مکتب اتریش مشهور
شد.
این
نظریه برای
آزادسازی
کامل عملکرد
سرمایه و
سرمایه دار نه
تنها خواهان
کمرنگ کردن
نقش دولت بلکه
خواهان نفی و
الغاء آن است
و همانند سایر
نظریه های آنارشیسی
و فردگرایانه
خواهان رهایی
از کنترل
دولتی است و بر
جبر فرد تکیه
دارد و نه جمع.
از آنجا که
اساس
تفکر اقتصادی
جماعت «آنارکو
کاپیتالیست
ها» اقتصاد
«لیبرال» و
اعتماد به
بازار است، ده
ها سال است که
نئولیبرالیسم
نیز چاشنی آن شده
است. برای این
عده فرد مهم
است و جمع که
در واقع همان
توده های
استثمارشده
جامعه طبقاتی هستند
کوچکترین اهمیتی
ندارد.
بی جهت
نیست که
اولترا
نئولیبرالهای
جهان امروز
«خاویر میلئی»
رئیس جمهور
آنارکو
کاپیتالیست
آرژانتین را
بر سر دست
حلوا حلوا می
کنند. از این
رو جای تعجب
ندارد که
ملاقات
«میلئی» با
شولتس صدر اعظم
دولت
میلیتاریستی
و
امپریالیستی
آلمان از جانب
«انجمن هایک»
در هامبورگ
جشن گرفته شود و
مدال مخصوص
این انجمن را
بر سینه اش
نصب کنند،
زیرا که یک
عنصر اولترا
نئولیبرال
زمام امور را
بدست گرفته
است. چه کسانی این
ماموریت را
به او سپرده
اند و چه عواقبی
سیاست های
تعدیلی او
برای کشور و
مردم آرژانتین
به باز خواهد
آورد، برای
حامیان او کوچکترین
اهمیتی ندارد.
اساساً یکی از
دلایل دعوت میلئی
به آلمان،
شرکت او در
جشن سالانه
«انجمن هایک»
در هامبورگ
است که در نظر
داشتند مدال افتخار
«فریدریش
هایک» یکی از
بزرگترین
تئوریسینهای
نئولیبرالیسم،
که اتاق فکر
سرمایه داری
برنامه ریزی
کرده بود را
بر سینه او نصب
کنند. این
بنیاد در نظر
دارد به کلیه
نئولیبرال
های افراطی
این مدال
افتخار را
اهدا کند!
مهمترین
وظیفه این
بنیاد که
«کریستیان
لیندنر» وزیر
دارایی آلمان
نیز در آن
عضویت دارد، پشتیبانی
و کمک به
کسانی است که
این مکتب را
به طور
جدی و
رادیکال تحقق
می بخشند و برمبنای
آن عمل می
کنند. این
بنیاد از سال
۲۰۱۵ روز به
روز بیشتر به
لانه عناصر
افراطی تبدیل
گشته است.
بد نیست
که خوانندگان
توفان بدانند
که این انجمن
از سال ۲۰۲۱
به حزب راست
افراطی آلمان AFD
(آلترناتیو
برای آلمان)
بسیار نزدیک گشته
است که باعث
استعفای بعضی
از سیاستمداران
و دانشمندان
نئولیبرال از
این مجمع شد.
جالب تر اینکه
آقای «اشتفان
کوتس» (Steffan Kooths)در یک
اطلاعیه
مطبوعاتی
علنا در بارۀ
نزدیکی این
انجمن به AFD
گفت: «نزدیکی
به (AFD)تبدیل به
یک فحش سیاسی
شده است. چیزی
شبیه به چماق
نازیسم یا
پوپولیسم
راست. در
صورتیکه خطر
اصلی از جانب
ضد لیبرالها و
نیروهای
اقتصاد
اشتراکی،
اقتصاد ما را
تهدید می کند.
(!!) (تکیه از
ماست). میلئی
رئیس جمهور
آرژانتین نیز
در سخنرانی اش
در انجمن مكتب
اتریشی ها،
فریدریش هایک
را می ستاید و
به او استناد
می کند.
فریدریش
هایک یکی از
مهمترین
تئوریسینها و
تدوین
کنندگان مکتب
اتریش بود.
طرفداران این
مکتب عمیقاً
معتقدند که
آزادی فرد در
عرصه اقتصاد
(یعنی افسار
گسیختگی سرمایه
و مقررات
زدایی در این
عرصه، توسط صاحبان
سرمایه)، پایه
و اساس رشد
اقتصادی را
تشکیل می دهد.
بر اساس نظر
آنها تصمیمات
اقتصادی مختص
افراد است و
نه در دست
حکومت.
منشا این
ایدئولوژی از
آمریکا و بطور
مشخص از فیلسوف
«موری
روتبارد» (Murray Rothbard) است.
او سرمشق
میلئی رئیس
جهور فعلی آرژانتین
بود. او
بود که واژۀ
«آنارشی سرمایه»
(Anarchokapitalismus) را تعریف و
برجسته کرد.
نقش دولت در
این
ایدئولوژی
برابر صفر است
یعنی استقرار
نظمی برخاسته
از تصمیم
افراد برای
اجتماع و نه
نظمی برخاسته
از دولت که
همان قانون عمومی
جوامع
بورژوایی است.
نتیجه
چنین نظمی باز
گذاردن دست
سرمایه دار برای
کسب سود
حداکثر و
استثمار هر چه
بیشتر نیروی
کار و غارت
معادن و منابع
و در
نهایت نابودی
محیط زیست است.
از دید سرمایه
داری
آنارشیستی،
دولت فاقد
هرگونه
اعتبار و
مشروعیت در
عرضه اقتصاد
است. به این
ترتیب دولت نه
حق کسب مالیات
از سرمایه
داران را دارد
ونه حق محدود
کردن «آزادی
های» آنها را!
برای آنها
مهمترین
عناصر در چنین
جامعه ای
مالکیت
خصوصی، آزادی
بازارو خود تعیینی
فردی در عرصه
اقتصادی است.
در واقع
در این
ایدئولوژی،
آزادی مطلق
اقتصاد و
خودمختاری
فردی برای
سرمایه داران
و عملکرد آنها
مدنظر است. به
دیگر سخن از
دید ایدئولوژی
نئولیبرال
افراطی و به
غایت درنده و
ارتجاعی، حذف مقررات
دولتی در عرصه
اقتصاد
عملاً
موجب آزادی
افراد می شود!
(چیزی که
نئولیبرال های
ایران نیز
سالهاست در پی
تحقق آن هستند
و موفق هم
بوده اند)
به دیده
این مردمان در
چنین سیستمی
صاحبان سرمایه
و صنایع و
شرکت های بزرگ
باید از
موقعیت و
امکانات
اجتماعی
مساوی و آزاد
برخوردار
باشند! اینکه
نابرابری های
ساختاری در
چنین نظامی
جزء لاینفک
جامعه خواهد
شد، عمداً از
دید این عده
پنهان می
ماند. در واقع آنها
با نفی جامعه
طبقاتی، مطلق
العنان بودن سرمایه
و سرمایه دار
را مدنظر
دارند. در
چنین نظامی
کلیه حقوق
شهروندی تابع
آزادی مطلق
اقتصاد می
باشد. البته
طرفدارانش
چنین مناسباتی
را «دموکراسی
مطلوب» می
خوانند!!
با توجه
به تجربه و
عملکرد تا
کنونی سرمایه
داری جهانی
چنین برداشتی
از «آزادی»
تمرکز روزافزون
سرمایه و
وسایل تولید
را در بنگاه
های عظیم
سرمایه گذاری
و کنسرن ها به
دنبال خواهد
داشت.
به دیده
نئولیبرالها
مقررات
دولتی،
آزادیهای
فردی را محدود
و برعکس، حذف
آنها،
آزادیهای
فردی را تقویت
می کند! بنا بر
این نظریه
تمام صاحبان
سرمایه و
صنایع در
جامعه سرمایه
داری موقعیت
برابر و لذا
در عملکردشان
دارای امکانات
مساویند. تو
گویی در چنین
حالتی هیچگونه
ساختار
نابرابر
(اختلاف
طبقاتی) در
جامعه وجود
نخواهد داشت.
در نظام
آنارکو
کاپیتالیستی
حقوق شهروندی
کا ملاً تابع
آزادی اقتصاد
و سرمایه می
باشد. به بیان
دیگر این
دموکراسی
بورژوایی دست
و پا شکسته
موجود در
جوامع غربی
نیز دیر یا
زود زیر ساطور
دیکتاتوری
عریان فاشیسم
خواهد رفت.
بی جهت
نیست که
«فریدریش
هایک» و
«لودویگ فون
میزس» هر دو از
ضرورت
«استقرار
دیکتاتوری در
یک دوران
گذار» (!!) سخن به
میان می
آورند. اگر
قرار باشد که
به نظریه این
عده که
معتقدند
«آزادی یعنی تمرکز
سرمایه و
تمرکز قدرت
اقتصادی» عمل
کنیم، آنگاه نتیجه
دیگری جز بهم
پیوستن شرکت
ها در کنسرنها
و انحصارات و
انحصارات چند
جانبه به دست
نمی آید.
میلئی
رئیس جمهور
جدید
آرژانتین از
زمان روی کار
آمدنش در
دسامبر سال
گذشته می کوشد
که به رویکردهای
فوق جامه عمل
پوشد. به همین
دلیل
است که
«انجمن هایک
به او مدال
افتخارمی
دهد»!!، زیرا که
او با اجرای
برنامه های اقتصادی
و اجتماعی-
سیاسی اش
مشغول حل
مشکلات اساسی
کشورغنی
آرژانتین
است.»!! (نقل از
انجمن هایک)
”گرد
هابرمن" (Gerd Habermann) عضو هیئت
مدیره انجمن
هایک معتقد
است: «هدف میلئی
الغاء (ونه
فقط اصلاح)
دولت رفاه،
برابری طلب،
تخریب گرایی
سیاسی-اجتماعی،
جنسیت گرایی و
خیلی چیزهای
دیگر است و
مقاومت کاست
حاکم که بسیار
زیاد است را
در هم خواهد
شکست. دوستان
هایک، فون
میزس و مکتب
اتریش در سرتاسر
جهان مطمئناً
پشتیبان او
هستند تا او
به آنچه که
غیر ممکن به نظر میرسد
دست یابد.»
میلئی
باید هم
امیدوار باشد!
زیرا که هنگام
سفرش به
اسپانیا چنان
دوستانی پیدا
کرد که نشان از
قدرت
روزافزون
اتحادیه بین
المللی راست افراطی
دارد.
میلئی در
اواخر ماه می
به همراه
«مارین لوپن»،
«جورجیا
ملونی» و دوست
صمیمی اش
«سانتیاگو
باسکال»،رهبر
حزب راست
افراطی «وُکس» (VOX) اسپانیا، در
کنگره
نیروهای راست
افراطی که توسط
حزب
اسپانیایی "وکس"
سازماندهی
شده بود، شرکت
کرد. او در این
مجمع طی
سخنانی از
جمله گفت: «از
همه کسانی که
به آزادی
معتقدند می
خواهم در
برابر سوسیالیسم
بایستند.» سپس
تاکید کرد: «
کسانی که به
ارزش هایی که
غرب را به
ثروتمند ترین
تمدن تاریخ
تبدیل کرد،
اعتقاد دارند
(یعنی کسانی
که به استعمار،
استثمار،
تجاوز، آنتی
کمونیسم،
سلطه طلبی و ...
اعتقاد دارند.
-توفان) می
خواهم مجدانه
در این راه
گام گذارند.»
(تکیه از
توفان)
آری اتحاد
برای ساختن یک
شبکه و جنبش
بینالمللی
نئولیبرالیسم
و راست افراطی
به وضوح قابل
رویت است، که
با توجه به
نتایج
انتخابات اروپا
به ویژه در
فرانسه و
آلمان شدیداً
نگران کننده
است.
هم اکنون
ترامپ به
مثابه یک عنصر
راست افراطی
شیپور
نئولیبرالیسم
را با صدای
بلند به صدا
درآورده است.
او در برنامه
دوره بعدی
ریاست جمهوری
خود علاوه بر
برنامه حزب جمهوری
خواهان،
نکاتی در
تشدید سیاست
های نئولیبرالی
در نظر گرفته
است. از جمله
کاهش مالیاتها،
کم کردن دخالت
های دولت در
امور بازار،
به اضافه
جلوگیری از
مهاجرت به قول
او «غیرقانونی»!
او درعین حال
غیر مستقیم
سعی در جا انداختن
واژه
ترامپیسم
دارد. این
واژه در برگیرنده
ایدئولوژی به
غایت راست او
در همه زمینه
ها، به ویژه
تشدید
سیاستهای
نئولیبرالی
در عرصه
اقتصادی می
باشد. ترامپ
که خیلی ها معتقدند
خاویر میلئی
به او تاسی می
کند و پا جای
پای او گذارده
است، به عنوان
یک عنصر به
غایت راستگرا
و راسیست به
دنبال ایجاد
یک سیستم تک
حزبی در
ایالات متحده
است.در برنامه
او ازجمله
اخته کردن قوه
قضائیه و
محدود کردن
آزادی مطبوعات
و رسانه ها که
برای استقرار
یک حکومت
فاشیستی لازم
به نظر می آید
گنجانده شده
است. او عملاً
قصد برچیدن
دولت فدرال را
در سر می
پروراند.
ترامپ در
نظر دارد که
۵۰ هزار
کارمند دولتی
را که به ساز
او نمی رقصند
عذرشان را
بخواهد و آنها
را با افراد
وفادار به
خودش جایگزین
کند.ادامه
دارد
نقل از توفان
شماره293ارگان
مرکزی حزب کارایران
مرداد ماه1403
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو
نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام