درنده‌خوئی اپوزیسیون ایرانی‌تبار و یاور صهیونیسم اسرائیل سکولار

 

ضرب شستی که سازمان حماس به عنوان جنبش آزادیبخش فلسطین و نماینده منتخب این مردم در یک انتخابات دموکراتیک با نظارت سازمان ملل و نهادهای جهانی، به صهیونیست‌های جنایتکار اسرائیلی نشان داد به قدری گیج کننده بود که دستگاه‌های موساد و عمال ایرانی آنها راه افتاده‌اند تا ابعاد این شکست مفتضحانه و راهبردی را ناچیز جلوه داده و مدعی شوند که این اتفاق کار زرنگی و برنامه‌ریزی خود موساد بوده و به سخنی دیگر کار خودشان بوده است. برای اپوزیسیون مزدور ایرانی شکست  موساد و صهیونیسم شکست آنها نیز محسوب می‌شود و به این جهت قلم‌بدستان صهیونیسم و لابی‌های اسرائیلی راه افتاده‌اند تا با تمام توان خود برای اسرائیل بی‌آبرو اعاده حیثیت کنند.

البته اپوزیسیون اسرائیلی در ایران که با شعار زن زندگی آزادی شروع کرده بود تا ایران را سوریه کند حال باید از سوریه‌ای شدن سرزمین‌های اشغالی ممانعت به عمل آورد. آنها روش‌های گوناگونی برای دلداری خودشان و همدلی با جنایتکاران صهیونیسم اختراع کرده‌‍اند. به جز تئوری‌سازی برای توجیه جنایات ضدبشری صهیونیسم از پخش دروغ، شایعه، جعل اخبار، واژگون‌سازی حقایق و نظایر آنها ابائی ندارند.

یکی از این قلم‌بدستان اسرائیلی ایرانی تبار نوشته است: «در هفتم اکتبر 2023 تعدادی از نفرات حماس ... وارد خاک اسرائیل شدند و تعدادی را که برای دو روز در فستیوال موزیک شرکت داشتند به طور وحشیانه به گلوله بستند و یا به گروگان گرفتند و با خود به تونل‌های زیرزمینی غزه بردند تا با جان آنان معامله سیاسی و نظامی انجام دهند. شرکت کنندگان در فستیوال موزیک افراد و جوانانی بودند که از اسرائیل و کشورهای دیگر گردهم آمده اغلب طرفدار صلح و نظام های سکولار بودند، در نتیجه خوشآیند افراطی‌های اسلامی و یهودی نبودند».

نخست این که تاریخ مقاومت و مبارزات مردم فلسطین از هفتم اکتبر 2023 شروع نشده است 75 سال است که ادامه دارد و در طی آن صدها هزار کودک و زن و فلسطینی به قتل رسیده، در بیغوله‌های رژیم صهیونیستی پوسیده و یا زیر شکنجه که در اسرائیل قانونی بود، به قتل رسیده‌اند. چندین میلیون فلسطینی میزبان از سرزمین ابا اجدادی خود با سرکوب وگسترش جنایات ضدبشری تارانده شده و زندگی آنها نابود شده است. 7 اکتبر نقطه عطفی در تاریخ مبارزات این مردم است که تصمیم گرفته‌اند از زندگی بد، بیش‌تر از مرگ بترسند و صهیونیسم را به زانو در آورده‌اند. و این مبارزه توده‌ای و طولانی که مورد تائید هر انسان و جامعه بشری است، تا نابودی کامل صهیونیسم ادامه خواهد داشت. نگارنده اسرائیلی ایرانی‌‌تبار مبارزه سازمان آزادیبخش حماس را برای پایان دادن به اشغال سرزمین‌هایش «تعدادی از نفرات حماس ... وارد خاک اسرائیل شدند» جلوه می‌دهد، در حالی که اسرائیل خاکی ندارد که متعلق به وی باشد. حتی هنوز مرزهای این کشور به صورت ناروشن باقی مانده و در اسناد سازمان ملل متحد نه تعریف و نه ثبت شده است زیرا این مرزها سیال بود و حدود و انتهای آن جائی است که زور اسرائیل تا بدانجا می‌رسد. حماس و فلسطینی‌ها در سرزمین خود می‌جنگند و آنهم بر ضد جنایت‌کارانی که وارد خاک فلسطین شده و این کشور را اشغال کرده‌اند. مزدور ایرانی جای ستمگر و ستمکش، جای ظالم و مظلوم، جای اشغالگر و حرکت رهائی‌بخش برای آزادی کشور را عوض می‌کند. یهودیانی که به سرزمین‌های اشغالی می‌روند و زیر بغل صهیونیسم را می‌گیرند با آگاهی کامل این کار را انجام داده و در اکثریت قریب به اتفاق خود مسلح و دوره دیده‌ نظامی بوده و حق حمل سلاح دارند و هدفشان از این مهاجرت غصب زمین‌ها و ثروت مردم فلسطین و تصاحب آن با قهر مسلح و قتل عام و نسل کشی فلسطین‌های است. هیچکدام از این لشگر «غیرنظامی» به فلسطین وارد نمی‌شود تا از حقوق مردم فلسطین حمایت کرده بر ضد سرکوب آنها مبارزه کند. همه آنها همدست دستگاه نظامی و تبلیغاتی صهیونیسم هستند که در یک جنگی که 75 سال است علیه مردم فلسطین ادامه دارد به خدمت  در آمده‌اند . گروگان واقعی، بیش از دو میلیون فلسطینی هستند که در بزرگ‌ترین بازداشتگاه جهان در نوار غزه از ابتدائی‌ترین شرایط زندگی محروم بوده و به نسل کشی تهدیدی می‌شوند. همین به اسارت در آمدن چند ده «غیرنظامی» مسلح نشان داد که هدف تعویض آنها با زندانیان سیاسی فلسطینی می‌باشد که تعدادشان به 6 هزار نفر می‌رسد!؟؟. آیا نهادهای حقوق بشر و یاران و لابی‌های اسرائیل تا کنون سخنی از این ابعاد فاجعه گفته بودند؟ یا اینکه در مورد آن سکوت می‌کردند؟ جرم این 6 هزار زندانی سیاسی چیست، جز این که برای رهائی کشورشان از دست اشغالگران مبارزه کرده‌اند. لابی‌های صهیونیسم در ایران بر این جنایت صحه می‌گذارند زیرا برای آنها وجدان بشری مفهومی ندارد. اما همین افراد ریاکار با نقاب «دفاع از حقوق بشر» برای «مهسا امینی» و «آرمیتا گراوند» و  ... دل می‌سوزانند. در منطق این شبکه اسرائیلی ضدانقلابی و ضدایرانی این نکته مشهود است که گویا این اسراء «اغلب طرفدار صلح و نظام‌های سکولار بودند، در نتیجه خوشآیند افراطی‌های اسلامی و یهودی نبودند». پس صحبت تنها بر سر نظام سکولار و دشمنی با اسلام است. و اگر به یهودیان نیز اشاره می‌گردد تنها برای رد گم کردن است زیرا حکومت کنونی اسرائیل بدون پرده‌پوشی نماد صهیونیست ارتجاعی، سرکوبگر، افراطی، آپارتاید، زن‌ستیز بوده و این را تمام اعتراضات اخیر بر ضد نتانیاهو نشان داده است. تا چه حد باید دروغگو و مزدور بود تا بتوان این همه جعلیات را به خورد مردم داد.   

جریانی اسرائیلی به عنوان «حزب کمونیست کارگری» که خود مبدع تئوری مبارزه دو قطب ارتجاعی و بر ضد «اسلام سیاسی» بوده و «سنت و مدرنیته»، «سکولاریسم و حکومت مذهب» را در مقابل هم قرار داده و در مقابل اساس مبارزه طبقاتی و ملی و مبارزه برای آزادی سرزمین‌های فلسطینی را از دست اشغالگران نازی به دور می‌افکند. او تمام تلاشش این است که از کشتار مردم فلسطین به بهانه مبارزه با حماس به حمایت برخاسته و با افسانه‌سرائی جنگ اسرائیل «دموکراتیک و سکولار» با «اسلام سیاسی» حماس، جنگ میان عریانی در سواحل مدیترانه و شرب نوشابه‌های الکلی، رعایت مقررات و پوشش اسلامی، آزادی جنسی و همجنسگرائی و مخالفان آن را توجیه کند و به آن مشروعیت ببخشد.

آنها مانند حیوانات درنده نوشته‌اند: «جنگ جاری که با حمله وحشیانه حماس به مردم اسرائیل و جنایات مدهش ویژه جلادان اسلامی شروع شد و با بمباران‌های وحشیانه، نسل‌کشی تمام عیار و مهاجرت اجباری و مجازات دسته‌جمعی مردم غزه ادامه دارد، فقط جنگی علیه مردم فلسطین و اسرائیل نیست. این جنگی علیه کل بشریت و برای به قهقرا بردن انسان و انسانیت است. این یک جنگ سرتاپا ارتجاعی است و تداوم آن در خدمت بقاء و توجیه جنایتکارانی چون اسماعیل هنیه‌ها و خامنه‌ای‌ها و نتانیاهوها و نظایر آنها است. بشریت متمدن و انسان‌های شریف و آزادیخواه را فرامی‌خوانیم که با تمام توان علیه این جنگ با این خواسته‌ها به میدان بیایند».

روشن است که مبارزه مردم فلسطین به رهبری سازمان فلسطینی حماس به مثابه سازمان رهائی‌بخش مردم فلسطین با هر ایدئولوژی که داشته باشد برای رهائی سرزمین فلسطین از چنگ صهیونیسم اشغالگر است و این حق مردم فلسطین است که با تمام ابزار و توانی که دارند به پاکسازی سرزمینشان از وجود اشغالگران بپردازند. بشریت مترقی در جهان این حق را برای مردم کره، چین، ویتنام، کامبوج، لائوس، اندونزی، هندوستان، ایران، افغانستان، مصر، الجزایر، کنگو، مالی، سودان، آفریقای جنوبی و... به رسمیت شناخته و از این به بعد هم به رسمیت می‌شناسد. آنها برای توجیه جنایات اسرائیل البته از قربانی کردن نتانیاهو ابائی ندارند زیرا این فاشیست فاسد به هر صورت رفتنی است، ولی هرگز از صهیونیسم و یا اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیلی که باید به اشغال خاتمه داده و گورش را کم کند سخن نمی‌گویند. بشریت آنها بشریت صهیونیسم است که دارای حق ویژه بقاء هستند و باید بر اساس کتاب تورات به مثابه «قوم برگزیده خداوند» در سرزمین فلسطین بمانند. سراپای گفتاری آنها که به هم بافته‌اند تا بقاء اسرائیل و ادامه اشغال فلسطین را توجیه کنند برای آن است که از امپریالیسم و صهیونیسم بطلبند که نسل کشی خود را در مرز سرزمین‌های فلسطین محدود نکرده بلکه به ایران که گویا «سر مار در آنجاست» نیز گسترش دهند و با یک «جنگ مترقی و به نفع بشریت» رژیم مذهبی ایران را از بین برده و به جای آن رژیم سکولار بر سر کار آورند. برای آنها ماهیت جنگ‌ها تنها بر اساس دشمنی با اسلام و اسلام‌ستیزی تعیین می‌شود و نه این که ملت فلسطین حق دارد در طی یک جنگ عادلانه و استقلال‌طلبانه مجددا آزادی سرزمینش را به کف آورد و تجاوزکاران سکولار و غیر سکولارِ عمیقا جنایتکار را از سرزمینش بیرون کند. ملاک‌های این ابزار ضدکمونیستی صهیونیسم در ایران نه مبارزه طبقاتی و نه مبارزه ملی بلکه تنها مبارزه ضد اسلامی است. توگوئی منظره سیاسی جهان کنونی را مبارزه با «اسلام سیاسی» رقم می‌زند. تغییر سیمای سیاسی جهان، گردش از غرب به شرق، از تک‌قطبی به چندقطبی، آغاز فروپاشی دلار، طغیان کشورها و خلق‌ها برای کسب حقوق قانونی خود، مقاومت آنها در مقابل صهیونیسم و غرب سفیدپوست نژادپرست همه و همه ناشی از تضاد میان «اسلام سیاسی» آنهم به رهبری ایران و کل جهان سکولار غرب است. ماهیت این درنده‌خویان را به عنوان چپ‌های ضدکمونیست باید افشاء کرد زیرا به مثابه ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم در ایران عمل می‌کنند.

حال به سند دیگری بپردازیم:

اخیرا سازمان فدائیان اقلیت در تاریخ 2023-10-29 بر مبنای همان عادت سنواتی که هدفش حمایت از صهیونیسم بوده و آرزوی قتل‌عام مسلمانان را داشته مقاله‌ای تحت عنوان «شکست سیاسی و اخلاقی در یک جنگ ناعادلانه» نوشته است. هدف از این مقاله پشتیبانی از سرکوب سازمان فلسطینی حماس، انداختن گناه جنایات ضدبشری صهیونیسم به گردن حماس، مقایسه حماس فلسطینی با جمهوری اسلامی و آرزوی پیدایش وضعی نظیر نوار غزه با حمله آمریکا و اسرائیل به ایران است تا میلیون‌ها هموطن ما را قتل‌عام کنند می‌باشد. خودِ عنوان مقاله مغلطه است، زیرا در متن تحلیل آنها طرف عادلانه‌ای‌ وجود ندارد. مبارزه مردم فلسطین برای رهائی ملی و پایان دادن به اشغال از منظر این عده عادلانه نیست، زیرا رهبری آن رنگ اسلامی دارد.

تمام مقاله مخدوش، مملو از پراکنده‌گوئی، مخلوط کردن مسایل تئوریک و سیاسی گوناگون، جعل تاریخ مبارزات مردم فلسطین... در خدمت حمایت گاهاً آشکار و گاهاً پنهان از صهیونیسم است. به این جهت ما برای برخورد به ماهیت این مقاله پرسش‌های اصولی و راه‌گشا مطرح می‌سازیم تا خواننده پی‌ببرد که نگارندگان این مقاله با چه شگردهائی کار می‌کنند تا با پراکنده‌گوئی، بیان کلیات از زیربار تحلیل مشخص فرار کنند و به رنگ سفیدپوستان اروپائی در آیند.

نخست باید به این پرسش پاسخ داد که آیا صهیونیسمِ اسرائیل، یک دولت اشغالگر و متجاوز است که سرزمین‌های مردم فلسطین را غصب کرده و آنها را از کشور بومیشان اخراج کرده و می‌کند یا خیر؟ یعنی معلوم کرد بین ستمگر و ستمکشیده فرقی هست یا نیست؟ مسلمان حق حیات دارد و یا به علت حجاب اسلامی باید مطیع و برده صهیونیسم باشد؟

باید به این پرسش پاسخ داد که آیا امری به نام حق اشغالگری و یا حق موجودیت اشغالگر و متجاوز و یا حق دفاع از خود برای تبهکار، غاصب، متجاوز و اشغالگر وجود دارد و یا این قاعده‌ایست که  تنها برای پوشش جنایات صهیونیسم اختراع شده و به مغزها فرو می‌کوبند.

باید سپس به این امر پاسخ داد که  مردم کشور اشغال شده، سرکوب شده، غارت شده، مورد تجاوز و کشتار و بی‌قانونی قرار گرفته،‌ فاقد حقوق بشر و... حق بی قید و شرط دفاع از خود و مبارزه با اشغالگران را دارند یا خیر؟

باید به این امر مهم توجه کرد که هر یهودی و یا غیریهودی که برای حمایت از سرزمین‌های اشغالی و توسعه شهرک‌های یهودی، حمایت از شهرک‌نشینان تروریست و مسلح به خاک اسرائیل وارد می‌شود، نمی‌تواند با روپوش «توریست»، «جهانگرد» خود را از جنایت بالفعل روز مبرا کند و یا یک غیرنظامی مسلح، آموزش دیده و آماده برای قتل عام مردم عادی فلسطین و همواره مسلح را نمی‌شود در زمره «مردم عادی» جا زد. در سرزمین اشغالی به جز اقلیت مترقی کوچکی که سرکوب می‌شوند، مردم عادی وجود ندارند. آنها از سیاست اشغالگرانه و جنایت‌کارانه ارتش صهیونیستی در طی 70 سال حمایت کرده، می‌کنند و به آن ادامه داده و خواهند داد. اشغالگر و متجاوز، مردم غیرنظامی و عادی نیستند، بخشی از ارتش عمومی لشکر آپارتاید صهیونیسم هستند که هرکدام موظف به اجرای ماموریت خاصی می‌باشند. پس این دل سوزاندان ریاکارانه برای کشتار «بی‌گناهان» و مردم «غیرنظامی» اسرائیلی، تنها جنجال تبلیغاتی رسانه‌های صهیونیسم است که می‌خواهد چنین جلوه دهند که مبارزه قهرمانانه مردم فلسطین به رهبری سازمان فلسطینی حماس، نه اشغالگر و متجاوز بلکه مردم «بی‌گناه» را آماج حمله خود قرار داده و توگوئی تاریخ مبارزات مردم فلسطین از روز 7 اکتبر 2023 و نه از روز تاراندن  مردم فلسطین و قتل‌عام صدها هزار نفر از آنها و مقاومت در مقابل نسل‌کشی صورت گرفته است. حتی دبیرکل آمریکائی سازمان ملل متحد نیز ناچار شد اذعان کند که مبارزه سازمان فلسطینی حماس در خلاء صورت نگرفته و مسبوق به یک سابقه تاریخی است.

 باید به این ادعا پاسخ داد که گویا مبارزه مردم فلسطین بر ضد آپارتاید، نازیسم و نژادپرستی، بر ضد اِشغال و نسل‌کشی، محصول تضاد امپریالیست‌هاست که برای رقابت و کشمکش به جان هم افتاده‌اند و ربطی به یک مبارزه آزادیبخش ندارد. این تئوری ساخته یاران اسرائیل برای منع مردم در حمایت از مبارزه مردم فلسطین بوده و عمیقا و آگاهانه ارتجاعی است. این مبارزه از بطن جامعه فلسطین و شرایط تحمیلی صهیونیسم نسبت به مردم بومی آن نشات گرفته است. علاوه بر این همین استدلال امپریالیستی را می‌توان به همه جنبش‌ها انقلابی قرن بیستم تسری داد و از تاریخ بشریت روایتی نوشت که فقط در آشپزخانه امپریالیست‌ها برای ایجاد بی‌اعتمادی نسبت به مبارزات مردم جهان پخته شده است. مقاومت اکثریت ملت‌های جهان در مقابل زورگوئی‌های یکجانبه امپریالیسم آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل که مشت محکمی به دهان ریاکاران نواختند، کشمکش امپریالیست‌ها نبود، آگاهی ملت‌ها و دول جهان بود که دنیای تک‌قطبی و دیکته آمریکا را دیگر نمی‌پذیرند.

وقتی سازمان فدائیان اقلیت در دفاع از صهیونیسم می‌نویسد: «بنابراین، جنگ ارتجاعی حماس و اسرائیل تا همین جا وحشتناک‌ترین نتایج را برای مردم غزه در پی داشته که هیچ نقش و دخالتی در برافروختن آن نداشتند» طبیعتا جعل تاریخ و نفی مبارزات تاریخی مردم فلسطین و مقاومت آنها در مقابل زورگوئی تا به امروز است. مردم فلسطین نقش مهمی در تعیین سرنوشت خود و از جمله در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک در انتخاب سازمان فلسطینی حماس به عنوان نماینده واقعی این مردم ایفاء کرده‌اند. این مردم نفرت خود را از محمود عباس کودتاگر که اساسا رئیس جمهور قانونی و مشروع نیست، بارها به عنوان مجری سیاست‌های صهیونیسم ابراز داشته‌اند. پس نفی مبارزه مردم فلسطین برای توجیه جنایات صهیونیسم روش شکست خورده و عوامفریبانه‌ای بیش نیست.

ببینید یک سازمان ورشکسته و ضدکمونیست که همدست صهیونیسم بوده و مخالف آزادی ملت فلسطین و مبارزات روز آنهاست برای فریب مردم چه لفاظی‌هائی می‌کند: «با این چشم‌انداز تحولات در درون اسرائیل و فلسطین این احتمال بار دیگر در جنبش فلسطین تقویت می‌شود که همراه با تضعیف سازمان‌های اسلام‌گرا، سازمان‌های رادیکال چپ و مارکسیست که از منافع واقعی توده‌های مردم فلسطین دفاع می‌کنند، شکل بگیرند و تقویت شوند». پس سازمان فدائیان اقلیت با سرکوب مردم نوار غزه که حماس را برگزیده‌اند و از آن پیروی می‌کنند موافق بوده، کار صهیونیست‌ها را مترقی، آینده‌ساز ارزیابی نموده و کشتار صهیونیسم را تضعیف سازمان‌های اسلام‌گرا جا می‌زند که گویا این تضعیف موجب می‌شود «سازمان‌های رادیکال چپ و مارکسیست ... شکل بگیرند و تقویت شوند». حیرت‌آور است که صهیونیسم را مدافع رشد و تقویت سازمان‌های چپ جلوه دهیم که گویا مانند حماس چون اسلام‌گرا نیستند توسط امپریالیسم و صهیونیسم و همدستانشان سرکوب نمی‌شوند و مورد احترام آنها قرار خواهند گرفت. خودتحقیری از سراپای این تئوری ارتجاعی می‌بارد. ظاهرا صهیونیسم برای «ترقی، تمدن و سکولاریسم» و... ارزش قایل است و ترجیح می‌دهد کمونیست‌ها به جای حماس بر سر کار بیایند. چقدر باید یک مغز علیل و مخبط بوده و از درک و شم طبقاتی دور افتاده باشد که چنین خزعبلاتی را سرهم کند و هوادارانش را ترغیب کند برای حمایت از «کمونیسم» به حمایت از صهیونیسم، آپارتاید و فاشیسم بپردازند.

حال به تئوری ساختگی مبارزه با هر دو طرف، برای تبرئه جنایات اسرائیل و تحریف مبارزات مردم فلسطین توجه کنید. ببینید این سازمان ورشکسته چگونه تئوری‌هایش را برای فریب مردم را سرهم بندی می‌کند: « کشتار تعدادی از غیرنظامیان اسرائیلی و به اسارت گرفتن گروهی از آن‌ها که حتی چهره انسانی مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین را مخدوش کرد، خودش یک شکست سیاسی بود. از آن مهم‌تر، اقدام نظامی حماس بهانه‌ای شد برای بمباران وحشیانه غزه و کشتار مردم بی دفاع توسط رژیم اسرائیل. بنابراین حماس در کنار رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین نقش ایفا کرده است.». (تکیه همه جا از توفان). این عده حق طبیعی، قطعی و بی قید و شرط دفاع مردم فلسطین به رهبری حماس را بر ضد اشغالگران از آنها سلب کرده‌اند. توگوئی اشغالگر خوب و بد داریم. اشغالگر از نظر حزب ما خوب و بد ندارد که برای ادامه اشغال و غصب سرزمین‌های فلسطینی راهی منطقه اشغالی شده و قصد برون ‌رفت از آنجا را نیز ندارد. یورش قهرمانانه حماس موجب شکست آنها علی‌رغم پخش دروغ‌های صهیونیسم و امپریالیسم که در بدو امر از سربریدن 40 کودک اسرائیل سخن می‌گفتند نشد، برای همه ملت‌های عرب و مسلمان و برای همه آزادیخواهان غرور آفرید و پوزه عفریت صهیونیسم را به خاک مالید. یورش قهرمانانه سازمان آزادیبخش فلسطین یعنی حماس، ریاکاری اخلاقی، احساس وحدت ملی و جمعی و اعتماد به خود صهیونیست‌ها به رفاه را متزلزل کرده است. در 7 اکتبر، اسرائیلی‌ها به معنای واقعی کلمه اعتماد به نفس و شجاعت را از دست دادند. یورش حماس یک زخم عمیق ملی ایجاد کرد که بلافاصله افکار کل مردم را تغییر داد. حتی خود صهیونیست‌ها بدون اجازه سازمان فدائیان اقلیت به این شکست تاریخی در طول تاریخ 75 ساله خود اشاره کرده و آن را نقطه عطفی در این مبارزات دانسته‌اند که هرگز وضع را به صورت سابق برنمی‌گرداند. از این گذشته حماس را مسئول جنایات صهیونیسم جا زدن و مدعی شدن که گویا مبارزه مردم فلسطین به اسرائیل بهانه می‌دهد تا مردم عادی را بکشند، ظاهر شدن در نقش وکیل مدافع تبهکاران است. پرسش این است که مگر اسرائیل برای نخستین بار است که به نوار غزه تجاوز کرده و مردم بی دفاع فلسطینی را می‌کشد؟ آیا همواره بهانه را فلسطینی‌ها فراهم کرده‌اند؟ طبیعتا تا زمانی که مردم فلسطین برای رهائی کشورشان از وجود نحس صهیونیسم مبارزه می‌کنند این بهانه آدمکشی را به آنها می‌دهند. مگر در کرانه غربی که سرزمین‌های فلسطینی با زور بولدوزر و ارتش تجاوزگر تصاحب می‌شوند بهانه‌ای جز نفس حضور مردمان بومی این سرزمین وجود دارد؟

 

 

نقل ازتوفان شماره ۲۸۵ارگان مرکزی حزب کارایران آذر ماه ۱۴۰۲

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan