به مناسبت انتشار کتابی در انتقاد به برنامه
سوسیال دموکراسی حزب توده ایران مصوب کنگره ششم
مبارزه با رویزیونیسم یک
وظیفه کمونیستی است
حزب توده ایران کنگره
رویزیونیستی خویش را برگزار کرده و مصوباتی
به تصویب رسانده است که نفی موذیانه
مارکسیسم-لنینیسم است. البته رویزیونیسم که
دشمن مارکسیسم لنینیسم است هرگز با زبان صمیمیت با
طبقه کارگر سخن نمیگوید. اگر رویزیونیستها اعتراف
میکردند که رویزیونیست هستند و اعتقادی به
کمونیسم ندارند، کار مبارزه اجتماعی ساده میشد.
رویزیونیستها نقاب مارکسیسم-لنینیسم به چهره
میزنند، عباراتی از مارکسیسم را به عاریه گرفته و تکرار
میکنند، ولی مضمون انقلابی آنرا تهی نموده و
جملاتی سرهمبندی مینمایند که خواننده متوجه نشود که
سرانجام تکلیفش در عمل چیست.
برنامه و مصوبات اخیر حزب رویزیونیستی
توده ایران از این قبیل اسناد است.
حزب ما برای اینکه خوانندگان به این
شیوه رویزیونیستی برنامهسازی پیبرند،
برخورد به این سند را از نظر تاریخی مد نظر قرار میدهد و
در کتابی که در نقد برنامه حزب توده ایران تحت عنوان "حزب توده
ايران- گذار از رويزيونيسم به سوسيال دمكراسی، با تجديد نظر در اصول عام
ماركسيسم- لنينيسم و خيانت به سوسياليسم و اتخاذ سياست سازش طبقاتی" منتشر
کرده است، شما را شاهد میگیرد تا ببینید که حزب توده
ایران چگونه در گذشته در دفاع از نظریات خروشچف و مبارزه با
لنینیسم و رفیق استالین عمل کرده است. شما با مطالعه
این کتاب بر اساس اسناد غیرقابل انکارِ تدوین شده از طرف حزب
توده ایران متوجه میشوید که چگونه سازمان
مارکسیستی-لنینیستی توفان در گذشته، این
نظریات رویزیونیستی را به استناد متون
مارکسیستی افشاء کرده است و
حزب رویزیونیستی توده ایران در مخالفت با نظریات کمونیستی
توفان و در حمایت از نظریات رویزیونیستهای
شوروی، مقالاتی منتشر نموده است. امروز پس از فروپاشی دستگاه
عظیم سوسیال امپریالیسم شوروی، دیگر امکان
ندارد دسیسههای این امپریالیسم و نظریات ضد
کمونیستی حاکم در حزب رویزیونیست شوروی را که
ضربه هولناکی به جنبش کمونیستی زد، منکر شد. این است که
حزب رویزیونیستی توده ایران همان انتقادات
مارکسیست لنینیستها نسبت به نظریات
رویزیونیستی کنگره بیستم و "کنگره بیست
دوم حزب کمونیست شوروی" را مبنای ارزیابی کنونی
خویش و علل اساسی انحراف و سقوط شوروی قرار داده است. هدف ما
این نیست که در این نقد نشان دهیم تا به چه حد این
بررسی علل فروپاشی شوروی را نادرست و بی اساس ارزیابی
میکند، ولی پرسش ما این است که اگر نظریات رفقای احزاب
کمونیستی چین و آلبانی و در ایران رفقای
سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان در برخورد به
نظریات رویزیونیستی خروشچف و مصوبات کنگره بیستم
و بیست دوم حزب "کمونیست" شوروی نادرست بوده است و
حزب توده صفحات زیادی را در رد این نظریات سیاه
کرده است، چگونه بیکباره خوابنما شده که آن نظریات کمونیستها در
گذشته، نظریات امروز خودش نیز در بررسی کنونی علل
فروپاشی شوروی نیز میباشد. اگر حزب توده ایران به
این گفتهها اعتقاد دارد باید به گذشته خود در مورد نظریات
رویزیونیستی خروشچف که این حزب مدافع آن بوده است
برخورد کند و به انتقاد از خود بپردازد. ولی حزب توده ایران چون اساس
تحلیلش را با امید بر نادانی و یا فراموشی افکار
کادرها، اعضاء و کمونیستها بنا کرده است، کوچکترین برخوردی به
گذشته خود و حمایتش از این نظریههای
رویزیونیستی نمیکند، توگوئی آن تودهایها
این تودهایها نیستند و نظریات دیروزی آنها
ربطی به نظریات امروزی آنها ندارد. حزب
رویزیونیستی توده ایران به علت همین
ماهیت رویزیونیستی مسئولیتی در قبال
جنبش کارگری برای خود نمیشناسد و خود را پاسخگو نمیداند.
دروغی که آنها در دیروز به طبقه کارگر میگفتند ربطی به
حرفهای امروزشان ندارد. البته حزب کار ایران مسرور خواهد بود که
رویزیونیستها ناچار شدهاند به گوشهای از نظریات
انحرافی خویش برخورد نمایند و آنرا به نقد بکشند راه دیگری
هم بعد از فروپاشی شوروی برای آنها نمانده است، ولی
تصحیح اشتباهات واقعا موقعی تصحیح اشتباه است که علل بروز
اشتباه توضیح داده شود، به گذشته خود نقادانه برخورد شود و از این نقد
آموزش گرفته شود تا با رویزیونیسم و دشمنان طبقه کارگر در
آتیه مبارزه گردد. در غیر این صورت توسل به انتقاد نیمهکاره
برای فرار از انتقاد همه جانبه، ابزاری برای فریب
بعدی و جا انداختن سایر نظریات
رویزیونیستی است. اینکه تئوریهای
ارتجاعی "حزب تمام خلق" و "دولت تمام خلق" که مورد
تائید و حمایت بی چون چرای حزب توده ایران بود،
مورد نقد قرار گیرد تا دیکتاتوری پرولتاریا را
یواشکی کنار بگذارند، مفهوم دیگری ندارد جز این که ناقدان
غیرصمیمی هنوز هم به "دولت همه خلق" و نه دولت
دیکتاتوری پرولتاریا، به دولت غیرطبقاتی اعتقاد
دارند. انتقاد به جنبههائی که حمایت از آنها دیگر مقدور
نیست، نمیتواند برای آن صورت گیرد تا نظریههای
جدید رویزیونیستی را جا انداخت. در کتاب اخیر
که حزب کار ایران(توفان) منتشر کرده، برخورد موذیانه و
رویزیونیستی حزب توده ایران به مقام
تاریخی رفیق استالین افشاء شده و نشان داده شده است که
استالین پرچم است و مرز روشن میان مارکسیست لنینیستها
و رویزیونیستهاست. حزب رویزیونیستی
توده ایران در مورد گزارش "محرمانه"
و سراپا دروغ خروشچف در کنگره بیستم که با کودتا و قراردادن اعضاء
سیاسی کمیته مرکزی در مقابل عمل انجام شده طرح
گردید، سکوت کردهاند و به مصداق شتر دیدی ندیدی به
روی خودشان نمیآورند که در حزب توده ایران بر سر این
دروغها بحث بود و درگیری نظری ایجاد شده بود. چه خوب بود
رویزیونیستها دهها سال بعد، بعد از فروپاشی شوروی
نظریات خویش را بیپرده در مورد استالین و نقش
تاریخی وی بیان میکردند.
در کتاب حزب کار ایران، تاریخا این
دوروئی رویزیونیستها در سخنانی که میگفتند و
حالا با زدن خود به کوچه علی چپ، طور دیگری میگویند،
برخورد شده است و خواننده متوجه میشود که این حزب به چنان
تحولی در رویزیونیسم رسیده است که به راحتی
میتواند نام خویش را به حزب سوسیال دموکرات ایران تغییر
دهد و کارل کائوتسکی و منشویکها را الهام دهندگان خویش
معرفی کند. دشمنی این حزب با بلشویکها از تمام سطور کتاب
مشهود است. این تنها یک مسئله زمانی است که به بهانه
"تکامل و پویائی" لنینیسم، حتی صفت
لنینیسم را نیز از برنامه خود حذف کند و برای مدتی
فقط با "مارکسیسم" سرنماید تا نوبت به حذف
"مارکسیسم" نیز برسد. درک رویزیونیستی
از مارکسیسم به طور مشخص تاثیرات خویش را در بخش برنامه حزب در
مورد امکان انقلاب سوسیالیستی در ایران، چگونگی
تعیین مرحله انقلاب و.. و چرا باید تا ابد
اپوزیسیون بیضرر در جمهوری اسلامی باقی
ماند، نشان میدهد. هدف حزب رویزیونیستی توده ایران مخالفت با انقلاب
سوسیالیستی، مخالفت با لنینیسم، مخالفت با
دیکتاتوری پرولتاریا و حزب طبقه کارگر در ایران است.
این حزب از زمان سقوط به دامن خروشچف و رویزیونیسم هرگز
حزب طبقه کارگر ایران نبوده و نمیتواند مدعی دفاع از
میراث جنبش کمونیستی ایران باشد. این حزب نقش
رویزیونیستی خویش را به ویژه پس از سقوط
سوسیال امپریالیسم شوروی بیشتر نشان خواهد داد.
رویزیونیسم یک ایدئولوژی بورژوائی و ضد
کمونیستی است که وقتی در قدرت سیاسی حاکم شد، دیگر
آن دولت و حزب مدافع منافع طبقه کارگر نیست، از منافع بورژوازی
بروکرات و نوخاسته به دفاع برمیخیزد و کشور مفروض را با توجه به توان
و قدرتش به نیروئی امپریالیستی و یا به
کشوری مستعمره بدل میسازد. پیگیری در تحولات قدرتگیری
رویزیونیسم در شوروی تا سقوط قابل پیش
بینی آن که توفان بارها به آن اشاره کرده است، گواه این مدعاست.
بر واقعیات تاریخی نمیتوان چشم بست. انتشار کتاب
افشاءگرانه حزب کار ایران(توفان) مجددا دست
رویزیونیستهای قدیم و
رویزیونیستهای مدرنی که میخواهند هم
"انقلابی" باشند و هم رویزیونیست باقی
بمانند، را باز میکند. برای این
رویزیونیستهای مدرن پدیده رویزیونیسم
و کسب قدرت سیاسی توسط آنها، حکم یک سرماخوردگی ساده در
نظام دیکتاتوری پرولتاریا را دارد که به زودی رفع
میشود. هنوز صدای سهمگین سقوط سوسیال
امپریالیسم شوروی آنها را از خواب بیدار نکرده است.
شاید تجربه کسب قدرت رویزیونیستهای
چینی و ارتقاء چین به یک کشور سوسیال
امپریالیستی و سقوط
آنها، چشم این عده را باز کند. نشریه اخیر حزب ما در
روشنی بخشیدن به این مانورهای اخیر
رویزیونیستها گام نخست را برداشته است.
بر گرفته از توفان شـماره 210
شهریور ماه 1396ـ سپتامبر سال 2017
ارگان مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران(توفان) در
شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی
پست الکترونیکی
(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک
چند وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان
درفیسبوک به زبان
انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه تلگرام
https://telegram.me/totoufan