ایران در
خدمت سیاست
گردش به شرق
عضو پیمان همکاریهای
شانگهای شد
در
تاریخ 4جولای 2023
ایران به طور
رسمی عضو
«سازمان
همکاریهای
شانگهای» (SCO) شد. البته
در سپتامبر 2022
نیز خبر
پیوستن ایران
به این سازمان
اعلام شده بود
و کلیه اعضای
آن با این امر
موافق بودند.
اما به علت
شورش «زن، زندگی،
آزادی» و خرابکاری
اصلاحطلبان
این خبر در
ایران و شاید
هم در جهان به
نوعی به محاق
رفت و بیاهمیت
جلوه داده شد.
اما
چرا این
سازمان و
سازمانهای
مشابه در مقطع
کنونی با
اهمیت و در
خور توجه جدی
هستند.
افول
تدریجی نظم
کهنه جهان تکقطبی
و ایجاد نظم
نوین جهان چندقطبی،
به طور عینی و
حتی اگر کوتاه
مدت در مقیاس
تاریخی باشد،
جهانی صلحآمیز
و عادلانهتری
را به دنبال
خواهد داشت.
میدانیم
که بعد از
انقلاب کبیر
اکتبر 1917 در
روسیه و
بیداری خلقهای
کشورهای
مستعمره،
استعمار کهن
در اثر مبارزات
آنها به تدریج
فروپاشید و
مستعمرات یکی
پس از دیگری
از چنگال
استعمارگران
رهائی یافتند.
اما
امپریالیسم
با حیل ودسیسهها
و حتی با به
راه انداختن
جنگهای
خونین و
ویرانگر به
تدریج
استعمار نوین
را جایگزین
استعمار کهن
ساخت. با
گسترش افسارگسیخته
ناتو به سمت
شرق پس از
فروپاشی
شوروی و یورش
وحشیانه به
کشورهای
خاورمیانه و
نیز تهدید
کشورهای چین و
روسیه بر سر
مسئله تایوان
و اوکراین (که
منجر به جنگ
اوکراین شد)
آمریکا میکوشد
تا سلطۀ
متزلزل خود را
تحکیم
بخشد. ابعاد
این جنایات و
اقدامات سلطهجویانه
برای حفظ نظام
تکقطبی
بسیاری از
کشورها و در
راس آنها چین
را برآن داشت
تا با تشکیل
سازمانهای
همکاریهای
اقتصادی،
اجتماعی،
فرهنگی و... به
تدریج زیر پای
امپریالیسم غرب
به سرکردگی
آمریکا را
خالی کنند.
26
سال قبل با
تصویب اولین
سند گروه
شانگهای، سنگ
بنای جهان چندقطبی
نهاده شد. چشمانداز
و نقطۀ عزیمت
شرکت کنندگان
همانا تحقق بخشیدن
به جهان چندقطبی
بود.
دقیقا
در دورانی که
آمریکا با
میلیتاریسم و
سلطۀ نظامی
افسار گسیخته
اش میتاخت،
«سویفت» هم
بوجود آمد تا
سلطۀ دلار را
نیز بر جهان
تحکیم بخشد.
سازمان ملل هم
در مقابل این
تاخت و تازهای
وحشیانه و
روبه افزایش،
عملاً دست
بسته تسلیم
شده بود.
از
آغاز هزارۀ
سوم، آمریکا
به همراه
متحدینش با
تجاوز به
یوگسلاوی،
افغانستان،
عراق، لیبی،
سوریه و... آنها
را با خاک
یکسان کرد.
اما پس از بحران
مالی سالهای
2008 و 2009 که بحران
اقتصادی را
نیز به دنبال
خود داشت،
بسیاری از
کشورها شروع
به مخالفت و
مقاومت کردند.
بسیاری از
آنها شروع به
تبدیل ذخائر
ارزی خود از
دلار به طلا
نمودند - امری
که در ایران در
اثر خیانت ملی
حاکمیت خلافش
اتفاق افتاد-
و عملا ضربه
سختی به سلطۀ
کامل دلار که
پروژۀ «سویفت» میبایست
آن را تشدید و
تحکیم بخشد،
زده شد. مقاومتها
و مخالفتها
با یکهتازی
آمریکا و
متحدینش به
تدریج روبه
افزایش نهاد.
شاید بتوان
ادعا کرد که
علاوه بر
«پیمان همکاریهای
شانگهای»
پیمانهای
جنوب شرق آسیا
«آسه آن»،
سازمان
همکاریهای
اقتصاد آسیای
میانه،
بریکس، بریکس
پلاس، پیمان
آلبا
در آمریکای
لاتین، سازمان
همکاریهای
آسیا-
پاسیفیک،
اتحادیۀ
کشورهای
آفریقائی که
در آن 55 کشور
عضوند، پیمان
امنیتی خلیج فارس،
سازمان همکاریهای
خلیج فارس،
اتحادیه عرب
و...، هریک
ستونی برای
شکلگیری
پروژۀ عظیمی
نظیر جادۀ
ابریشم به
شمار رفته و
در شکلگیری
نظم نوین جهان
چندقطبی نقش
آفرینی
خواهند کرد و
در این راستا
«پیمان همکاریهای
شانگهای» (در
کنار «بریکس»)
در شکلگیری و
سمت و سو دادن
به جهان چندقطبی
نقش پر اهمیتی
ایفا خواهد
کرد.
حزب
ما درپنجمین
کنگره خود در
اردیبهشت 1395
تصویب کرد که:
«حزب ما با
شرکت ایران در
اتحادیه شانگهای،
در مجمع
بریکس، در
همکاری با
«بانک آسیائی
سرمایه گذاری
در صنایع زیر
بنائی» که به ابتکار
دولت چین
تاسیس شده و
رقیب بانک
جهانی و صندوق
بین المللی
پول و بانک
توسعه آسیائی
است موافق است
و آنرا در جهت
تامین استقلال
ایران و
بسیاری ممالک
جهان میداند.
حزب ما از هر
اقدامی که از
قدرت دلار بکاهد،
به تضعیف یکهتازی
امپریالیسم
آمریکا در
جهان منجر
شود، با دیدۀ
رضایت مینگرد.»
و این سند
امروز بیش از
پیش به قوت
خود باقی است.
سازمان
شانگهای که در
1916 برای اولین
بار در شهر
شانگهای چین
با شرکت چین،
روسیه،
قرقیزستان،
قزاقستان و
تاجیکستان
تحت نام
«شانگهای پنج»
تاسیس و سپس
با شرکت
ازبکستان در
سال 2001 به
«سازمان همکاریهای
شانگهای»
تغییر نام
یافت، نقش
پیشرو در
بوجود آوردن
جادۀ ابریشم و
حتی سازمان
بریکس ایفا
کرد.
اعضای
این پیمان در
پروژۀ «یک کمر
بند یک جاده» (جادۀ
ابریشم) منافع
و در نتیجه
تاثیر مستقیم
دارند. به
بیان دیگر
گروه شانگهای
میبایست در
خدمت پروژۀ
عظیم جادۀ
ابریشم قرار گیرد
زیرا که یکی
از ابزار مهم
برای پیشبرد
آن محسوب میشود.
از این رو
کشور ایران هم
برای حفظ
کریدورهای
شرق به غرب و
شمال به جنوب
و هم پیوستن
به نظم نوین
چندقطبی
جهان میبایست
به «سازمان
همکاریهای
شانگهای» به
پیوندد و
پیوست.
سازمان
شانگهای در
آغاز ماهیتی
امنیتی داشت،
زیرا که از
بعد از فرو
پاشی شوروی در
مرزهای جمهوریهای
جدید آسیای
میانه تنشهائی
بوجود آمده
بود و لذا
نیاز به یک
پیمان امنیت
جمعی مشترک
بود تا امنیت
در اورا آسیا
بر قرار
بماند. پس از
تاسیس این
پیمان
نیروهای نظامی
و در نتیجه
تنش در مرزهای
این کشورها
کاهش یافت و
امنیت بر قرار
شد. زیرا که
این سازمان با
حرکت از اصل
احترام به
استقلال،
تمامیت ارضی و
اعتماد
متقابل شکل
گرفته بود، به
علت اعتباری
که این سازمان
کسب کرده بود
به عنوان
«سازمان ناظر»
در سازمان ملل
هم شرکت میکرد.
به جرات میتوان
گفت که این
سازمان یکی از
مهمترین
پیمانهای
جمعی در جهان
به شمار میآید.
از این رو
هرچه از حیات
این سازمان
بیشتر گذشت
تعداد بیشتری
از کشورها
آمادگی خود را
در جهت عضویت
در آن اعلام
داشتند. دولتهای
هند و پاکستان
در 2017 به آن
پیوستند،
ایران که
تقاضای عضویت
کرده بود و از
سال 2005 به عنوان
ناظر در آن
شرکت میکرد،
در سال 2008
درخواست
عضویت کتبی
خود را به این
سازمان تقدیم
کرد و بالاخره
امسال، پس از
گذشت 22 سال از
عمر این
سازمان، رسما
به عضویت دائمی
آن درآمد. به
این ترتیب این
سازمان که با 6
عضو در سال 2001
تاسیس یافته
بود اکنون به 9
عضو رسیده
است.
به
جرات میتوان
گفت که نطفههای
بینادین آغاز
نضج جهان چندقطبی
را سازمانهای
همکاری
شانگهای و
بریکس بستند.
گرچه
پیمان
شانگهای یک
پیمان نظامی
همانند ناتو و
ورشو نیست ولی
همکاری، عدم
مداخله و احترام
متقابل به
تمامیت ارضی
اساس آن را
تشکیل میدهد.
به این ترتیب
یک ائتلاف
نیروی نظامی
جمعی وجود
ندارد، بلکه
همکاریهای
پیمان
شانگهای به
طور عمده در
زمینههای
اقتصادی،
انرژی،
تجاری،
فرهنگی،
سیاسی و
دیپلماسی است
که طبعا ابعاد
امنیتی هم به
دنبال خود
خواهد داشت.
چیزی شبیه
اتحادیه
اروپا. طبیعی
است که هر
مبادلۀ
اقتصادی یک
بُعد امنیتی
نیز دارد.
برای نمونه
ایران در عین
حال متعهد میشود
که با شرکت در
این سازمان،
امنیت
افعانستان،
که برای اعضای
آن از اهمیت
بالائی
برخوردار است
محترم شمارد و
برای حفظ آن
بکوشد. در واقع
پیمان
شانگهای میبایست
در جهت حفظ و
گسترش جادۀ
ابریشم و نیز
تقویت بریکس
عمل کند، زیرا
که پیمان
همکاریهای
شانگهای یکی
از پایههای
شکلگیری
پروژههای
فوقالذکر
بوده است که
اولی در 2013 و
دومی در 2009 قدم
به عرصه وجود
نهادند.
سازمان
شانگهای برای
کشورما دریچه
های اقتصادی
مختلفی خواهد
گشود.
«سازمان
همکاریهای
شانگهای» بزرگترین
سازمان منطقهای
است که یک سوم
خاک و 40% از
جمعیت جهان را
در بر میگیرد.
حجم صادراتی
که از کشورهای
عضو این سازمان
در سال انجام
میگیرد
بالای 20% از
تولید ناخالص
ملی کل جهان
است. هدف این
سازمان
پیشرفت،
امنیت و
مبارزه با تروریسم،
جدائیطلبی و
افراطگرائی
است. با شرکت
دو قدرت بزرگ
اقتصادی و نظامی
مثل چین و
فدراسیون
روسیه بسیاری
از تحلیلگران
این سازمان را
به لحاظ قدرت
رقیب بالقوۀ ناتو
میدانند.
اعضای
سازمان
همکاریهای
شانگهای جمعا
بیش از 9
میلیون عضو
نظامی و از
بودجهای
برابر با 430
میلیارد دلار
در سال
برخوردارند.
برخی از اعضای
این سازمان به
طور منظم
سالانه
رزمایشهای
مشترکی
برگزار میکنند
که بزرگترین
آن در سال 2021
انجام شد.
عضویت
در گروه
شانگهای با
توجه به پروژهی
جاده ابریشم و
نیز
تفاهمنامه 25
ساله ایران با
چین (که
امیدواریم
علیرغم خرابکاری
غربگرایان
حکومتی
اجرائی شود) و
قرارداد 20
ساله با روسیه
برای آینده
کشور ما در
متن تحولات
جهانی، حیاتی
است.
عضویت
ایران در گروه
شانگهای از
اهمیت به سزائی
برخوردار است.
در این رابطه
سایت دیپلمات
مینویسد:
«پیوستن ایران
به سازمان
شانگهای تصویر
کلی آن را
برجسته میکند...
در کنار
پاکستان،
روسیه، چین...
فرصت خواهد
داشت تا از
این سازمان
برای شکلدهی
به نظم منطقه
استفاده کند...
حالا که پس از
خروج پر هرج و
مرج آمریکا،
طالبان قدرت
را درافغانستان
به دست گرفته
است، عضویت
ایران در گروه
شانگهای یک
امتیاز مثبت
است که به حفظ
ثبات در
افغانستان
کمک میکند».
از
سوی دیگر
ایران که تحت
تحریمهای یک
جانبه و جنایتکارانه
آمریکا قرار
گرفته است،
معلوم نیست که
همۀ اعضای
گروه شانگهای
آنها را به
عنوان تحریمهای
بینالمللی
به رسمیت
بشناسند و
درست به همین
خاطر همۀ
اعضای سازمان
در خواست
ایران را به
عنوان عضو
رسمی لبیک
گفته و تودهنی
محکمی به
اصلاحطلبان
غربگرا که
تبلیغ میکردند
«سازمان
شانگهای
ایران را به
دلیل تحت تحریم
بودن به عضویت
نخواهند
پذیرفت» زدند.
ولی غربگرایان
را که رویشان
سنگپای
قزوین است با
این حقایق
چکار. مضافا
اینکه قبول
عضویت ایران
در سازمان
شانگهای
آمریکا را که
مذبوحانه میکوشد
فشار حداکثری
بر ایران (در
واقع بر مردم ایران)
وارد آورد را
نیز به چالش
میکشد. بطور
قطع عضویت
ایران در
سازمان
شانگهای از
فشار تحریمها
و محاصرۀ
اقتصادی کشور
خواهد کاست.
هم اکنون در
چارچوب شانگهای
سخن از یک
برنامه
همکاری آیندۀ
خودروسازی
بین چین،
روسیه، هند و
ایران در میان
است. در صنعت
خودروسازی،
به خصوص چین
در صنعت ماشینهای
برقی با ساخت
فلهای باطریهای
لیتیومی
پیشرفت عظیمی
در سطح جهان
کرده است.
ایران نیز
گرچه هنوز
قادر به ساختن
موتور خودرو
نیست ولی صنعت
اطاقسازی و
تولید قطعات
یدکی زمینههائی
هستند که میتواند
در همکاریهای
مذکور موثر
واقع شود.
از
سوی دیگر در
بخش کریدورها
در جادۀ
ابریشم و
سازمان
شانگهای،
ایجاد و گسترش
زیرساختها
نیز میتوانند
با شتاب بیشتری
تاسیس شوند.
ایران
با توجه به
جادۀ ابریشم،
به خاطر
موقعیت
جغرافیائیاش
در مرکز
لجستیکی جنوب
به شمال و شرق
به غرب قرار
دارد، لذا میتواند
و باید در بخشهای
زیرساختی چه
جادهای، چه
ریلی و چه
بنادر سرمایهگذاری
(شاید هم به
کمک وام از
«بانک جدید
توسعه») کرده و
موقعیت
اقتصادی کشور
را ارتقا بخشد.
ایران میتواند
به یک مرکز
حمل و نقل و
ترابری در
منطقه تبدیل
شود با توجه
به تحریمهائی
که اقتصاد
ایران را در
چنگال خود میفشارد،
شرکت ایران در
گروه شانگهای
فرصتهای
جدید اقتصادی
به وجود خواهد
آورد تا از بار
سنگین تحریمها،
که به طور
عمده بر گردۀ
مردم سنگینی
میکند کاسته
شود. یکی از
محسنات بسیار
مهم پیمانهائی
نظیر شانگهای
و بریکس، که
ایران تقاضای عضویت
در آن را هم
داده است،
اینست که این
کشورها با
تاسیس ارز و
بانک مشترک در
نظر دارند که
گریبان خود را
از فشار، سلطه
و خطر دلار،
آنهم دلار بیپشتوانهای
که از سوی
فدرال رِزِرو
کشوری، با
دولتی ابر
بدهکار، بیمهابا
چاپ میشود،
برهانند. امری
که برای ایران
«از نان شب واجب
تر است». ولی
غربگرایانِ
دلار در دست
و دلارپرست
به لطایفالحیل
با آن به
مخالفت بر میخیزند
و با شرکت
ایران در
پیمانهای
مذکور
مخالفند و در
راه عملی شدنش
سنگ میاندازند.
سیاست چینستیزی
و روسهراسی
بازتاب این
خیانت ملی
است. زیرا که
منافع آنها در
این است که
اقتصاد ایران
با دلار گره
خورده باقی
بماند. ایران
که به علت
تحریمهای
گسترده در
تراکنشهای
مالی و یا
تامین سرمایههای
لازم به ویژه
برای گسترش
زیربنا و
توسعه میدانهای
نفت و گاز
دستش بسته
است، با شرکت
در گروه شانگهای
و احیانا
بریکس قادر
خواهد بود از
کمک بانکهائی
که در این
پروژه به وجود
آمده و یا
خواهند آمد
نظیر بانک
توسعه
آسیائی، بانک
توسعه جدید،
بانک سرمایهگذاری
زیرساختهای
آسیائی بهرهمند
گردد و مفری
برای خنثی
سازی تحریمها
به وجود آورد.
در عین حال
عضویت در
پیمانهای
مذکور
تبادلات
تجاری
غیردلاری
نظیر یوان،
روبل و یا حتی
ایجاد یک ارز
مشترک - که در
سپهر اقتصادی
شانگهای و
بریکس مشاهده
میشود - را
برای ایران
ممکن میسازد.
شرکت در پیمان
شانگهای باعث
خواهد شد که
سدهای پیشرفت
تکنولوژی
ایران شکسته
شود. زیرا که
سه کشور چین،
روسیه و هند -
به خصوص چین -
در این زمینه
پیشرفتهای
عظیمی کردهاند.
بیهوده
نیست که
کشورهای غربی
که نه تنها با
گروه شانگهای
که با عضویت
ایران نیزدر
آن مخالفند
این واقعه
تاریخی را به
سکوت برگزار
میکنند و در
این راه اصلاحطلبان
و اپوزیسیون
خودفروخته
نیز آنها را
همراهی میکنند.
بسیاری از
عناصر اصلاحطلب
طی 20 سال گذشته
بر این نظر
بوده و هستند
که اگر ایران
وارد پیمان
همکاریهای
شانگهای شود،
ناتویِ غرب
دلگیر و
عصبانی خواهند
شد!!؟ به دیگر
سخن مرتجعین
پر قدرت، 20 سال
مانع از آن
شدند تا به شکوفائیهائی
که در اثر
تحریمهای
غرب نمیتوانستند
جامه عمل
پوشند، دست
یابیم.
آنها
همزبان با بی
بی سی معتقد
بودند که «اگر
ایران مشکل FATF[i] را حل نکند
به باشگاه
انرژی
شانگهای
نخواهد پیوست...
ایران باید
تحریمهایش
رفع شود تا
موانع گسترش
میدانهای
انرژی مرتفع
شود» و یا «اگر
مسئله برجام
حل نشود عضویت
ایران در
سازمان
همکاریهای
شانگها غیر
ممکن است»!! اما
دیدیم که به
کوری چشم غرب
و غربپرستان،
از اصلاحطلبان
گرفته تا
اپوزیسیون
خودفروخته،
ایران به
عضویت
شانگهای
پذیرفته شد و
مخالفان باید
آرزوی خود را
به گور به برند.
بریدن
از غرب که به
دنبال جهان تکقطبی
است و گرایش
به شرق که
حامی و شکل
دهندۀ جهان
چندقطبی
است، بدون
تردید به نفع
صلح جهانی،
تمامیت ارضی،
و حق حاکمیت
ملی همه
کشورها از
جمله ایران
است.
چنین
گرایش و
همکاریهائی،
افقهای
روشنی در
شکوفائی
اقتصادی و
پیشرفت و اعتلای
کشور نیز
نمایان میسازد.
پیمان
شانگهای
تضمین کنندۀ
چنین تکاملی
است. کشورهای
عضو پیمان
شانگهای
اکنون به طور
عمده تامین
کننده مواد
خاماند ولی
طبق برنامۀ
توسعه مشترک
باید فنآوری
این کشورها
نیز پیشرفت
کند و خواهد
کرد.
این
جمله «صلح،
توسعه و
همکاری بُرد
بُرد روند
زمان است» که
بر تارک بیست
و سومین اجلاس
سازمان
شانگهای میدرخشید
و بیانات «شی
جین پینگ» که
در این نشست متذکر
شد: «منافع
درازمدت کل
منطقه و اجرای
سیاست مستقل
خارجی، رشد و
توسعه خود را
محکم در دست
گیریم...
برقراری
امنیت و ثبات
منطقه... و حل
اختلافات از
طریق گفتگو».
او در عین حال
«زیر ساختها
و مسیرهای
محوری
لجستیکی بینالمللی،
تجارت و
سرمایهگذاری
را جهت روان
ساختن زنجیره
صنعتی در چارچوب
«یک کمربند یک
جاده» را» نشان
از گرایشات سازنده
و مثبت این
نهاد دانست.
بدون تردید با
عضویت در
شانگهای
درهای
شکوفائی اقتصادی
ایران گشوده
خواهد شد. و
بازهم بدون
تردید تا مدتی
اقتصاد گره
خوردۀ به دلار
ایران، سد راه
خواهد ماند.
حتی جناحی از
اصولگراها
کماکان
همانند دورۀ
روحانی- ظریف
با برجام،
تحریمها و FATF خواهند
کوشید تا در
مسیر اهداف
شانگهای وقفه
ایجاد کنند و
به همین دلیل
عضویت ایران
در سازمان
شانگهای را با
سکوت و خفقان
برگزار میکنند.
غربگرایان و
غربپرستان
با داشتن
کنترل بر روی
رسانههای
مزدور سعی در
جلوگیری از
رسیدن این خبر
مهم به مردم
را دارند.
کشورهای
امپریالیستی
که چشم دیدن
سازمان
شانگهای را
ندارند میکوشند
با ابزارهائی
نظیر برجام، FATF، تحریمها
و مسدود کردن
دارائیهای
ایران در بانکهای
غربی، ایران
را به خاطر
عضویتش در
شانگهای تحت
فشار بگذارند
و خرابکاری
کنند. آنها در این
مسیر تنها
نیستند و
اپوزیسیون
خودفروخته در
خارج از کشور
نیز با آنها
همآواز است.
اما
شرط استفادۀ
بهینه از
مزایای یاد
شدۀ شانگهای
اینست که اولا
جلوی
خرابکاریهای
اصلاحطلبان
در درون و
بیرون ایران
گرفته شود،
ثانیا با شفافسازی
اساسی در کلیه
زمینههای
اقتصادی،
سیاسی،
اجتماعی جلوی
فسادها، دزدی
و غارت بطور
جدی گرفته
شود، تا هم
فرصتهای
وسیع شغلی
ایجاد شود و
هم سطح پیشرفت
و رفاه
اجتماعی
ارتقاء یافته
و در
اثرافزایش
تولید و
دلارزدائی که
یکی از محسنات
همکاریهای
شانگهای، و در
آینده بریکس و
سایر پیمانهای
آسیا به شمار
میآید، تورم
و در نتیجه
گرانی را مهار
و مردم را از فقر
و گرسنگی
رهانید.
ناگفته
پیداست که
همکاریهای
عمیق و وسیع
در پیمانهای
مذکور، به
ویژه
شانگهای، به
تدریج اثر تحریمها
را خنثی و
فشار را از
روی کشور و
گردۀ مردم بر
خواهد داشت.
[i]
- «گروه ویژه
اقدام مالی»، (Financial Action Task
Force) به اختصار به
عنوان «اِفاِیتیاِف»
یا «فَتاِف» (FATF)،
شناختهشده
سازمانی بیندولتی
است که در سال
۱۹۸۹ با
ابتکار گروه
هفت (G7) به
بهانه سیاستهای
توسعه برای
مبارزه با پولشویی
بنیادگذاری
شد. این سازمان
یک ابزار
استعماری برای
توجیه تجاوز
به کشورها و
تحریم آنهاست
و خودشان
تعهدی به
اجرای مفاد آن
ندارند و این
ساختار
استعماری را
برازنده اندام
ایران و ممالک
مخالف خود
ساختهاند.
این سازمان در
سال ۲۰۰۱ به
کارزار
مبارزه با
تأمین مالی
تروریسم
پیوست که
منظورش جنبش
فلسطین، یمن،
لبنان و نظایر
آن بود وگرنه
خودشان مرتب
به گروه
تروریستی
داعش، فرقه
رجوی کمک میکردند
و میکنند.
دبیرخانه اِفاِیتیاِف
مستقر در مقر
سازمان
همکاری و
توسعه اقتصادی
در پاریس یکی
از مراکز
تروریسم
جهانی است.
ایران علیرغم
باجگیری
اطلاحطلبان
و مزدوران
حکومتی
خوشبختانه تا
کنون این سند
استعماری را
امضاء نکره
است.
نقل
ازتوفان
شماره ۲۸۲ارگان
مرکزی حزب کارایران
مردادماه ۱۴۰۲
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام
https://telegram.me/totoufan
***