نیات شوم صهیونیسم درغزه ولبنان


هدف رژیم صهیونیستی تروریستی اسرائیل از حمله هوائی و زمینی به لبنان، کشتار جنایتکارانه اعضای رهبری و رزمندگان حزب الله، کشتار مردم بی دفاع، نابودی مناطق مسکونی و زیرساختهای کشور لبنان، خالی کردن زیر پای حزب الله به مثابه یکی از قدرتمندان جبهه مقاومت وخنثی سازی آنست. این درحالیست که ارتش کودک کش صهیونیسم اسرائیل در باتلاق  جنگ غزه گرفتار آمده است و به هیچیک از اهدافش مبنی براز بین بردن نیروی مقاومت حماس و دیگر سازمان های محور مقاومت در فلسطین و آزادی گروگان های اسرائیلی نرسیده است. از اهداف این اهریمن جنگ افروز، علاوه بر این، با کشتن اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس در تهران و سردار نیل فروشان به همراه سید حسن نصرالله رهبر حزب الله و حمله به سفارت ایران در سوریه و ... قصد تضعیف ایران و در نهایت کشیدن پای ایران به جنگ است. سایر نیروهای جبهه مقاومت، چه در سوریه، چه در عراق و چه در یمن نیز از اعمال تحریک آمیز و جنایات اسرائیل در امان نیستند. او می پندارد که قادر است با خنثی سازی نیروهای مقاومت در نهایت ایران را هم تضعیف و ضربه پذیر کند و ایران، درست به همین دلیل از نیروهای مقاومت، به اشکال مختلف حمایت آشکار می کند. البته آنطور که اسرائیل فعلاً وانمود می کند و غرب نیز همان را نشخوار می کند، هدف از زدن حزب الله، امن سازی شمال اسرائیل و بازگرداندن ۶۰ هزار شهرک نشین که از شهرک های شمالی گریخته اند، به منازلشان است! و در این راستا غرب بویژه آمریکا و آلمان، حامی مادی، معنوی، تبلیغاتی، سیاسی و نظامی تجاوزگران اسرائیلی هستند.

از سوی دیگر ادامه جنگ در جبهه های غزه و لبنان و گسترش آن به کل منطقه، برای نتانیاهو نعمت است، زیرا مادام که جنگ ادامه یابد او در قدرت باقی خواهد ماند و از مصونیت قضایی -به خاطر فسادی که مرتکب شده است- در امان خواهد بود.

هم اکنون در غزه، گرچه ۸۰ % از مناطق مسکونی از بین رفته و مردم بی سرپناه هستند، اما چون هنوز هوا در آنجا نسبتاً ملایم است، می توانند بی سرپناه، شب را به صبح برسانند، اما در آینده ای نه چندان دور بارش های پاییزی و زمستانی آغاز و هوا رو به سردی خواهد گرائید و مردم غزه ناچارند که بدون مأوا در گل ولای و سرما در چادرها بسر برند.

به دلیل سوءتغذیه، عدم دسترسی به آب آشامیدنی، شیوع بیماری، عدم دسترسی به مراکز درمانی و … جان آوارگان به معنی واقعی کلمه در خطر است. به این ترتیب وضعیت بیش از دو میلیون مردم غزه بیش از همیشه وخیم و خطر مرگ بطور روزانه آنها را تهدید می کند.

البته صهیونیستها ادعا می کنند که هدفشان نابودی حماس است -امری که از محالات است- ولی در عمل به نسل کشی و پاکسازی قومی خود، نه تنها در غزه که در کرانه باختری به طرز شنیعی ادامه می دهند. به شهادت همه کارشناسان بی طرف، حماس که خود را برای یک جنگ چریکی دراز مدت آماده ساخته است به این راحتی نابود شدنی نیست.


امپریالیستها نه تنها چشم خود را بر این جنایات هولناک صهیونیست ها بسته اند، بلکه با ابزار تبلیغاتی خود این ایده را به مردم حقنه می کنند که اسرائیل حق دفاع از خود را دارد (!) و کلامی هم از راه حل های دیپلماتیک جهت دستیابی به آتش بس و متوقف کردن کشتار و خونریزی و گرسنگی و آوارگی و بیماری و مرگ هم بر زبان نمی رانند.

هدف نهائی اسرائیل البته نسل کشی و کوچ دادن دو سوم مردم غزه (پاکسازی قومی) به کشورهای همجوار عربی است. رژیم جعلی صهیونیستی حتی در این زمینه با اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای عربی و آفریقایی وارد مذاکره شده است.

هدف روشن است، «پاکسازی قومی!». این رژیم سیاهکار و جنایتکار، همانند هیتلر که کشتار یهودیان، کمونیستها و دگراندیشان را در دیدۀ مردم آلمان عادی ساخته بود، کوشیده است تا اکثریت شهرک نشینان را در این سیاست ضد بشری با خود همراه سازد. در این راستا نیروهای راست افراطی و شوونیستی که از سال های ۱۹۷۰ به این سو پیوسته قوی تر شده اند، بویژه امروز که در ائتلاف با نتانیاهو به سر می برند، در این روش جنایت بار نقش تعیین کننده ای دارند. آنها با ترور اسحاق رابین در سال ۱۹۷۴، ناقوس مرگ راه «دو دولتی» -که از ابتدا برای فریب فلسطینی ها طرح شده بود- را که در قرارداد اسلو، میان یاسرعرفات، اسحاق رابین و کلینتون به تصویب رسیده بود را به صدا در آوردند.

دولت راست افراطی اسرائیل همچون دیگر دولت های صهیونیستی گذشته، امروز با هدف ایجاد «اسرائیل بزرگ» در صدد بیرون راندن نه تنها اعراب مسلمان، بلکه مسیحیان از سرزمینی که متعلق به آنهاست می باشد.

نتیجه اعمال این سیاست وحشیانه، وضعیت هولناک و دلخراشی است که مردم غزه به آن دچار آمده اند. آوارگی، گرسنگی، نبود درمان و بهداشت، عدم وجود آب شرب، عدم وجود فاضلاب که نتیجه اش گسترش بیماری و مرگ و میر است، شرایط روانی ناهنجاری را بوجود آورده و نتیجتاً بیماری‌های روحی و روانی روز به روز در حال ازدیاد است.

جهان غرب گرچه که به این وضعیت رقت بار مردم غزه آگاه است ولی با ایفای نقش نظاره گر، لب از لب نمی گشاید و کماکان مشغول تحویل سلاح و کمک مالی به این دیو بد سیرت و بد سرشت است.

این جنایات همزمان در کرانه باختری نیز صورت می گیرد. صهیونیست های مسلح به سلاح گرم، مناطق مسکونی این دیار را عملاً به جهنمی تبدیل کرده اند تا با «پاکسازی» آنها و بنا کردن شهرک های خود به اهداف پلید خود جامه عمل پوشند.
امروز این ایده که «سرزمین فلسطین، از رود اردن تا دریای مدیترانه، باضافه بلندیهای جولان متعلق به یهودیان است»، در بین صهیونیستها بیش از گذشته دامن گستر شده است. از دولت، ارتش و کل رژیم گرفته تا مردم عادی به این ایده متحجر راسیستی نه تنها باور دارند، بلکه با تمام قوا در این راستا عمل می کنند به این ترتیب برای فلسطینی های رانده شده از خانه و کاشانه شان مأوایی وجود ندارد.


در واقع آنچه که امروز ما شاهد آن هستیم، ادامه عملی دستیابی به ایده ضد مردمی و فاشیستی «اسرائیل بزرگ» است. اعمال خشونت و جنایت در خدمت پاکسازی قومی، جهت تحقق بخشیدن به دستیابی به «اسرائیل بزرگ» و نه آنطور که حکومت های غرب و رسانه های جیره خوارشان، بویژه آلمان، آمریکا و انگلستان وانمود می کنند «حفاظت از امنیت اسرائیل» و «حق دفاع از خود و حفظ امنیت در مقابل گروه های تروریستی»!!

در صورتیکه مردم کشورهای غربی و نیز مردم «جنوب جهانی»، اسرائیل را به نسل کشی متهم کرده و نیکاراگوئه طرح شکایت آن را در دیوان بین المللی با موفقیت باز و دنبال کرده است. بی جهت نیست که دیوان بین المللی حکم جلب نتانیاهو و وزیر جنگش «گالانت» را صادر کرده است. به این ترتیب برای مردم «جنوب جهانی» ریاکاری، تزویر، دورویی و اخلاق دوگانه کشورهای امپریالیستی غرب بویژه آلمان، آمریکا و انگلستان روز بروز آشکار تر می شود. آشکار می شود که غرب دائم واژه های دموکراسی و حقوق بشر را نشخوار می کند ولی آنچه را که خود در عمل، در جنگ های تجاوزگرانه متعددشان مرتکب می شوند، ویرانی و کشتار میلیونی را که به جای می گذارند، در پرده نگه می دارند و به سکوت برگزار می کنند. طبیعتاً آنچه که طی ۷۶ سال گذشته در سرزمین های اشغالی گذشته است، بویژه از اکتبر ۲۰۲۴ تا کنون، از این قانون مستثنی نیست، زیرا که در راستای منافع آنان است زیرا که اسرائیل پایگاه آنها در غرب آسیا بشمار می آید.

امروز کلیه کشورهایی که به نوعی به علت جنگ های امپریالیستی آسیب دیده ویا به علت سیاست استعماری و نو استعماری زیان های  جبران ناپذیر دیده اند، جملگی مبارزات قهرمانانه فلسطین و لبنان را تحسین می کنند و به صور گوناگون پشتیبانی خود را از آنها در مقابل   سیاست استعماری اسرائیل و پشتیبانان امپریالیست آن به منصه ظهور می رسانند، زیرا که خود قربانیانی سیاست های چند ده ساله و یا چند صد ساله استعمارگران بین المللی بوده اند.

هم اکنون طبق آماری که یک موسسه آمریکایی منتشر کرده است بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در کشورهای آسیایی محصولات غذایی شرکت های زنجیره ای آمریکایی، نظیر «مک دونالد» و «استارباکس» را تحریم کامل کرده اند. در بسیاری از کشورها، میلیونها نفر محصولات اسرائیلی را تحریم کرده اند. دور نیست روزی که مردم جهان بویژه مردم جنوب جهانی خرید محصولات صنعتی، تکنولوژی و اتومبیل از کشورهای های حامی اسرائیل نظیر آمریکا، آلمان، انگلستان و … که در عین حال بزرگترین تحویل دهندگان اسلحه به اسرائیل نیز هستند را تحریم کنند.

در این میان کشور آلمان که بار گناه جنایات ناسیونال فاشیست ها در جنگ دوم جهانی، نظیر «آشویتس» و کشتار میلیون‌ها یهود را برگردۀ خود حس می کند، می پندارد که با تأیید کامل سیاست جنایتکارانه صهیونیست های اسرائیل می تواند جبران مافات کند و بار گناهان خود را سبکتر سازد!!


آنها که می گویند ما از اسرائیل حمایت می کنیم، علناً و آشکارا از کشتار دسته جمعی (نسل کشی)، انقیاد، سلطه، آواره ساختن یک ملت و به یک کلام از راسیسم، فاشیسم و پاکسازی قومی دفاع می کنند و با کمک مالی و تسلیحاتی عملاً در این جنایت تاریخی سهیمند. آنها که به ظاهر وجدانشان از «آشویتس» رنج می برد، امروز خود از رژیمی حمایت می کنند که ده ها هزار نفر را به گلوله می بندد، به عمد کودکان را می کشد، با بمب فسفری و بمب آغشته به اورانیوم رقیق شده به جان مردم فلسطین افتاده است، بر سرشان هزاران تن بمب می ریزد با ویرانسازی ۸۰% از مناطق مسکونی، ده ها هزار نفر را در زیر آوار مدفون می سازد و زیرساخت های بیش از دو میلیون نفر را نابود می سازد و … تا به اهداف پلید راسیستی، فاشیستی و استعماریش جامه عمل پوشد.

در کشور آلمان تظاهرات علیه جنایات اسرائیل ممنوع است و اگر کسی شعار از« رودخانه تا دریا» و یا «فلسطین آزاد» را سر دهد مجرم شناخته می شود، ولی رژیم صهیونیستی و راسیستی اسرائیل که عملاً با نسل کشی قصد ایجاد «اسرائیل بزرگ» از «رودخانه تا دریا» را دنبال می کند مورد حمایت آنهاست!! و کوچکترین اعتراض به اسرائیل «آنتی سمیتیسم» (یهودی ستیزی) محسوب می شود!!

این ایده که هر اعتراضی نسبت به اسرائیل را با چنین برچسبی محکوم کنند از سال ۲۰۰۰ که اسرائیل بعد از ۱۸ سال اشغالگری در لبنان از حزب الله شکست خورد -چون دیگر تحمل از دست دادن نیروهای نظامی بیشتر را نداشت و پا به فرار گذارد- سیاستمداران صهیونیست اسرائیل و طرفداران بین المللی شان که قصد شومشان تشکیل «اسرائیل بزرگ» است، ابداع کردند و رواج دادند. هر عقل سلیمی از خود می پرسد که چگونه می توان میان اعتراض و مبارزه با رژیم صهیونیستی و آنتی سمیتیسم علامت تساوی گذارد؟به این منظور حتی اتحادیه ای  متشکل از چند کشور، تحت نام "آیسا" تشکیل شد و بر سرفرمولبندی توافق کردند که در واقع هر نوع اعتراض به رژیم صهیونیستی اسرائیل را با " آنتی سمیتیسم برابر می دانست. این فرمولبندی را کشورهای غربی یکی پس از دیگری از آن خود ساختند و تاکنون نیز بدان عمل می کنند. این اتحادیه در آلمان هم شعبه دارد و در این راستا شدیداً فعال است. به محض اینکه حرکتی اعتراضی، نسبت به رژیم صهیونیستی اسرائیل صورت گیرد بر آن مهر «آنتی سمیتیسم» می کوبند. شعب این اتحادیه در آلمان از جانب دولت آلمان ماموریت رسمی دارند که هر اعتراضی را نسبت به رژیم اسرائیل و جنایاتش، در نطفه خفه سازند. علیرغم این دولت آلمان که صادرات اسلحه خود به اسرائیل را از ۷ اکتبر ۲۰۳۳ به ۱۰ برابر رسانده بود، از بعد از شکایت نیکاراگوئه آن را به شدت کاهش داده است. زیرا بیم آن دارد که در مقابل دادگاه بین الملی به جرم شرکت در نسل کشی محکوم شود.

به دیده دولت آلمان آموختن از «هولوکاست» یعنی مخالفت با هر نوع اعتراضی نسبت به رژیم جبار اسرائیل! غافل از اینکه با این عمل، خود را شریک جرم «ھولوکاستی» که رژیم اسرائیل در فلسطین و لبنان مرتکب می شود، کرده است.
درس واقعی که جریان هولوکاست به انسان می آموزد اینست که در هر کجای دنیا جنایات مشابهی رخ داد، باید علیه آن قویاً به مقابله و مبارزه برخاست، ولی امپریالیست ها و در این رابطه امپریالیسم آلمان نه تنها از تاریخ خود نیاموخته اند، بلکه در هر زمان و مکانی که لازم باشد، آن فاجعه را تکرار خواهند کرد. کما اینکه به کمک آنها در فلسطین، هولوکاست واقعی دهها سال است که به وقوع پیوسته و ادامه دارد و آنها با تمام قوا و امکانات خود از آن دفاع و حمایت می کنند. به همین دلیل جنایات و آدمکشی های اسرائیل در فلسطین و لبنان نه تنها محکوم نمی شود بلکه گناه آن را با تروریست خواندن حماس و حزب الله به گردن آن‌ها می اندازند. چون آنها به خود اجازه داده اند در مقابل سیاست استعماری و توسعه طلبی رژیم صهیونیستی اسرائیل مقاومت و مبارزه کنند.

این سازمانها که امروز از جانب اسرائیل و حامیان بین المللی اش تروریست خطاب می شوند، سازمان هایی توده ای، ملی و مردمی هستند که در مقابل ده ها سال تجاوز، دزدی، آدمکشی و غصب سرزمینشان مقاومت کرده، شکل گرفته و به مثابه نیروهای ضد استعماری و ضد سلطه بیگانه قد علم کرده و می رزمند. این دو سازمان، هر دو نماینده مقاومت و مردم فلسطین و لبنان هستند، که نه تنها آن ها را انتخاب کرده اند، بلکه پشت آنها نیز ایستاده اند. لذا اتهام واهی «تروریست»، ذره ای از این واقعیت نمی کاهد. این سازمان ها نه تنها با مردم خود که با هم نیز، در اتحاد و همبستگی کامل به سر می برند.


در شرایطی که رژیم صهیونیستی افسارش گسیخته و از غزه به کرانه باختری و از آنجا به لبنان و حتی به حریم ایران، سوریه و عراق نیز تجاوز می کند. برای نیروی مقاومت، بویژه حماس، حزب الله، ایران، سوریه و … راهی جز مبارزه و مقاومت در مقابل این نیروی اهریمنی و تروریستی باقی نمی ماند.

امروز با ادامه و گسترش جنگ به لبنان خطر کشیده شدن پای ایران به این جنگ خانمان براندازه از هر زمان به واقعیت نزدیک تر شده است. با برافروخته شدن چنین جنگی بدون تردید آمریکا و اروپا به پشتیبانی از اسرائیل از یک طرف و به احتمال زیاد  روسیه و چین از سوی دیگر پشت جبهه مقاومت خواهند ایستاد. و آنجاست که احتمال وقوع جنگ در مقیاس جهانی به واقعیت تبدیل شود

 

پیدایش رژیم صهیونیستی
پیدایش رژیم صهیونیستی تبهکار ریشه در جنگ جهانی اول دارد. بعد از شکست حکومت عثمانی در سال ۱۹۱۸، انگلستان در فلسطین مستقر شد. دولت بریتانیا با تصویب قرارداد بالفور تصمیم گرفت که فلسطین را به «خانه ملی برای مردم یهود» تبدیل کند. قبل از آن در فلسطین که تحت قیمومیت عثمانی بود اقلیت کوچکی از یهودیان زندگی می کردند. اما انگلستان قرارداد بالفور را به «فدراسیون صهیونیسم» در انگلستان و ایرلند ارسال کرد، و گروه های صهیونیستی به تدریج در فلسطین مستقر شدند.
آنها از همان آغاز، به هیچ وجه قصد همزیستی با فلسطینیان را نداشتند، بلکه برعکس فکر و ذکرشان این بود که چگونه می توان فلسطینی ها را از آب و خاکشان بیرون راند و سرزمینشان را تصاحب کرد. این تهاجم و وحشیگری تا سال ۱۹۴۸ بعد از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل دولت جعلی اسرائیل با راى سازمان ملل ادامه یافت. صهیونیست ها از آغاز تا به امروز -به خصوص امروز- در این فکر بوده و هستند که چگونه می توان فلسطینی ها را از سرزمین مادریشان راند و یهودیان را از اقصی نقاط جهان جایگزین آنها ساخت. نتیجه این شد که بعد از استقرار دولت جعلی اسرائیل در سال ۱۹۴۸ هشتصد هزار فلسطینی از منزل و مأواشان رانده و آواره شدند و ۱۵ هزار نفر نیز کشته شدند. فلسطینی ها به حق نام این رویداد ضد بشری را «نکبت» نهادند

.
تعداد زیادی از آنها ناگزیر به کشورهای همجوار نظیر اردن گریختند. از همان زمان تا به امروز علی رغم امضای آبکی وخائنانه قرارداد اسلو که در بالا به آن اشاره رفت، رژیم صهیونیستی اسرائیل در این فکر نبود که سر زمین فلسطین را با صاحبان اصلی آن تقسیم کند، بلکه با ساختن شهرک ها، بدون وقفه تا به امروز عرصه را بر فلسطینی ها تنگ و تنگ تر کرد. زیرا که ایدئولوژی ارتجاعی صهیونیستها بر این اعتقاد است که: اینجا «سرزمین موعود» ماست!! همین حزب لیکود که نتانیاهوی جلاد در رأس آن قرار دارد، از سال ۱۹۷۷ تصویب کرد که در کرانه باختری یک دولت فلسطینی ایجاد نخواهد شد؟ در ژوئن سال جاری نیز پارلمان این کشور با رای اکثریت تصویب کرد که هرگز یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل تشکیل نخواهد شد.


به بیان ساده تر صهیونیستها که به زور فلسطین را اشغال کرده اند، به هیچوجه حاضر به تحمل یک دولت فلسطینی در کنار خود نیستند بلکه آنها را از مسکن و موطنشان می رانند، می کشند، به زندان می اندازند و ... ما دام که این نظام و این جنایات بر سرزمین فلسطین حاکم است، راه حل صلح آمیز غیر قابل تصور است. و امروز با اطمینان می توان گفت، مادام که صهیونیستها در قدرتند و با این توجیه «که ما بازماندگان هولوکاست هستیم و حق داریم هر جنایتی مرتکب شویم، مقاومت نیز زنده خواهد ماند و به رزم خود ادامه خواهد داد.


روزی قذافی می‌گفت که اگر آلمان ها به خاطر جنایاتی که نازی ها نسبت به یهودیان مرتکب شده اند وجدان ناآرامی داشتند، می توانستند یهودیان را در منطقه «آلزاس - لورن» در مرز میان آلمان و فرانسه مستقر کنند ولی نه، آنها را با پشتیبانی آمریکا و اروپا و صهیونیسم بین الملل در فلسطین اسکان دادند و به آنها در تشکیل دولت صهیونیستی همه جانبه کمک کرده و هنوز هم می کنند. آنها بار گناه صد سالۀ اروپائیان در سرکوب یهودیان را عملاً بر سر فلسطینیان آوار کردند و سپس به صهیونیستها کمک کردند تا فلسطینی ها را سرکوب و به وحشیانه ترین وجهی به سیاست نسل کشی خود ادامه دهند.

و امروز که صهیونیستها مجدداً بعد از جنایات ۱۸ ساله در پایان قرن گذشته در لبنان و نیز جنگ ۲۰۰۶ علیه حزب اللہ در این کشور شکست خوردند و مجدداً قصد نابودی آنها را کرده اند، کماکان قدرتهای غربی و در رأسشان آمریکا آتش بیار جهنمی شده اند که اسرائیل در منطقه بر پا کرده است.
خیلی ها در خود اسرائیل و در اروپا و «جنوب جهانی» از خود می پرسند که آیا در آینده کشور اسرائیل می تواند به بقای خود ادامه دهد؟ امروز فلسطینی ها و لبنانی ها قربانی جنایات اسرائیل هستند و فردا بدون شک این فاشیسم سیاهکار، در صورت بقای خود، گریبان نیروهایی درون جامعه یهود را نیز خواهد گرفت.

یهودیان ضد صهیونیست چه در فلسطین اشغالی و چه در آمریکا و اروپا، همین امروز علیه نظامی که صهیونیستها ایجاد کرده اند به مخالفت وبعضاً به مبارزه برخاسته اند. امروز فقط ۳۰%  از یهودیان آمریکا و اروپا جانبدار سیاست صهیونیست های در قدرت، در کشور جعلی اسرائیل هستند. اما در درون کشور جعلی اسرائیل گرچه اکثریت جانبدار سیاست فاشیستی و راسیستی صهیونیستهای در قدرت هستند، ولی روز بروز بر تضادهای داخلی افزوده می‌گردد و نابودی را برای صهیونیست ها به ارمغان خواهد آورد.

به دیگر سخن، رژیم صهیونیستی که از سوی نبرد جانانه جبهه مقاومت، جامعه بیدار جهانی و یهودیان ضد صهیونیست تحت فشار بی سابقه قرار گرفته است، دیریا زود از هم  فروپاشیده و به گورستان تاریخ سپرده خواهد شد.



نقل از توفان شماره ۲۹۶ آبان ماه۱۴۰۳ ارگان مرکزی حزب کارایران

 

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan