آیا سازمان «برنامه جهانی غذا» سزاوار دریافت جایزه صلح است؟

 

کمیته جایزه صلح نوبل روز ۱۸ مهر ماه سال جاری، سازمان «برنامه جهانی غذا» (WFP) را به عنوان برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۰ اعلام کرد. سخنگوی این کمیته طی سخنانی اظهار داشت که «این جایزه به خاطر تقدیر از تلاش‌های این سازمان در مبارزه با گرسنگی و کمک به امنیت غذائی به وی اهدا شده است». اما ببینیم آیا عملکرد این سازمان سزاوار دست‌آوردی این چنین است؟

«طلعت الشرجبی»، سخنگوی «جنبش انصارالله» در اینباره اظهار می‌دارد که «سازمان «برنامه جهانی غذا» همواره فاقد رویکرد بی‌طرفانه بوده است. مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مسئولیت این سازمان مبارزه با گرسنگی بوده است که به عقیده ما در انجام وظائف خود کوتاهی کرده است». و اضافه می‌کند که: «در حال حاضر بسیاری در یمن از سوء تغذیه رنج می‌برند و این سازمان نتوانسته در توزیع کمک‌های بشردوستانه بی‌طرف بماند». از سوی دیگر «مانع‌العس»، رئیس اداره همکاری‌های بین‌المللی در شورای عالی امور انسانی یمن اظهار می‌دارد که: «سازمان جهانی غذا به تعهدات خود در قبال ملت یمن عمل نکرده است». وی اضافه می‌کند که «این سازمان از حجم کمک‌های خود به ملت یمن طی سال‌های جاری کاسته است. در حالی که این سازمان در ژانویه ۲۰۲۰ قریب به ۹ میلیون بسته کمک‌های بشردوستانه برای یمن ارسال کرد، در‌ آوریل گذشته حجم این کمک‌ها را به ۵ میلیون کاهش داده است. این در حالی است که اوضاع انسانی در بحران کنونی، در یمن تشدید گشته است. بخش اعظمی از کمک‌های مالی اختصاص داده شده به یمن، صرف امور دیگر می‌شود». «گرچه اعضای حرفه‌ای «برنامه جهانی غذا» آمادگی و از خودگذشتگی برای کمک به گرسنگان نشان می‌دهند، از این سازمان به طور عمده استفاده ابزاری (به نفع استعمارگران جهانی - توفان) می‌شود» ( نقل از Süddeutsche Zeitung ۱۱/۱۰/۲۰۲۰).

این "سهل­نگاری" سازمان جهانی مبارزه برای گرسنگی اتفاقی نیست تابعی از منافع امپریالیست­ها و ارتجاع عرب منطقه در سرکوب مبارزات استقلال­طلبانه مردم یمن است. آن­ها که قادر نشده­اند با زور اسلحه مردم این کشور را به زانو در آورند حال به سلاح کاهش آذوقه متوسل شده­اند. آدمکشی و اعدام اشکال گواناگون دارد. در اینجا رابطه گرسنگی و سیاست به روشنی مشهود است.

این روزنامه می‌افزاید: «گرچه طی ۶۰ سال گذشته فعالیت و کمک‌های غذائی در مناطق جنگ‌زده و یا دچار عوارض سهمگین طبیعی شده را نمی‌توان کتمان کرد، اما از سوی دیگر نمی‌توان نادیده گرفت که فعالیت‌های این سازمان، نه تنها در جهت رفع گرسنگی نیست، بلکه مشکلات دیگری نیز بر مشکلات این کشورها می‌افزاید. برای مثال کشوری که سالیان متمادی کمک‌های بلاعوض از جانب این سازمان دریافت کند - گرچه مردم‌اش دیگر مانند گذشته نیاز مبرم به غذا نداشته باشند و این سازمان در آنجا کماکان حضور داشته باشد - عملاً در به راه افتادن و عملکرد یک اقتصاد متکی به خود و پایدار در آن کشور خلل ایجاد می‌کند. اینجاست که این سازمان باید از خود بپرسد که ادامه کمک ‌رسانی به چنین کشورهائی به نفع و یا به زیان اقتصاد مستقل و رشدیابنده آنهاست؟

در کشوری که یاری‌رساندن درازمدت به مثابه سدّی در مقابل «خودیاری» عمل کند و باعث عقیم‌ماندن ابتکارات بومی جهت ایجاد یک اقتصاد رشد‌یابنده و پایدار گردد، بدون تردید اقتصاد آن کشور سترون، فلج و وابسته باقی خواهد ماند. چنین روندی بدون شک کمک‌های انسان‌دوستانه را زیر سوال می‌برد». (همانجا)

به نظر حزب ما نیز هدف این نوع کمک‌ها در اصل در خدمت طرفدار صلح نشان دادن جنگ افروزان از طرفی و وابسته‌نموندن اقتصاد آن کشورها به امپریالیست‌ها از جانب دیگر است. دلایل فراوانی وجود دارند که کمک‌های جهانی این «حاملین صلح» را زیر سوال می‌برند. «حاملین صلح» لقبی است که «کمیته اهدای جایزه صلح نوبل» جهت توجیه اعطای جایزه صلح به «سازمان جهانی غذا» برگزیده است. کمیته صلح نوبل در واقع می‌کوشد عملکرد فاجعه‌آفرین جنگ و جنگ‌افروزان را، که از گرسنگی انسان‌ها به مثابه حربه‌ای مهلک و شرم آور بهره ‌می‌جویند، مسکوت گذارد.

در اکثر موارد تجاوزگران از این «یاری‌رسانان» و کمک‌های اضطراری‌شان به مردم جنگ‌زده به مثابه بخشی از تبلیغات در جهت پیشبرد اهداف سلطه‌جویانه خود بهره می‌جویند. «هر چقدر هم که پرتاب بسته‌های غذائی از هواپیما برای مردم جنگ‌زده، ستم‌کشیده، گرسنه و در شرُف مرگ اهمیت داشته باشد، به هیچوجه جایگزین سیاستی در جهت پایان‌دادن به جنگ و استقرار صلح به حساب نمی‌آید. جنگ یا با پیروزی متخاصمین و جنگ‌افروزان پایان می‌یابد، یا بر سر میز مذاکره. کمک‌های بشردوستانه به هیچوجه به جنگ خاتمه نمی‌دهند. گرچه آلام انسان‌ها را قدری تسکین می‌بخشد، ولی به هیچوجه راه حل بشمار نمی‌آید» (همانجا).

امپریالیست‌ها و مرتجعین جنگ‌افروز نیز عملاً با اهدای چنین جوایزی تنها هدف توجیه و ادامه جنگ تا استقرار کامل سلطه خود را دنبال می‌کنند. امپریالیست‌ها، بویژه آمریکا، از بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون ۱۶ جنگ در اقصی نقاط جهان بویژه در افریقا و خاورمیانه نظیر یمن، سودان، سومالی، لیبی، عراق، سوریه، افغانستان و ... براه انداخته‌اند. آنها کشورهای آفریقائی را، که جزء فقیر‌ترین کشورهای جهان بشمار می‌آیند و ساکنین‌اش از فرط فقر، گرسنگی و بیماری رنج می‌برند، به خاطر اهمیت استراتژیکی و منابع طبیعی‌شان محل تاخت و تاز عوامل مزدور، مسلح و جانی خود ساخته‌اند. از آنجا که غذا یک عامل استراتژیک در جنگ محسوب می‌شود، اکثر اوقات عملکرد «سازمان جهانی غذا» از سوی جنگ‌افروزان، که اکثر مناطق تحت کنترل آنهاست، مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد. از آنجا که کسانی که کمک‌های «سازمان جهانی غذا» را میان مردم بلادیده پخش می‌کنند به عنوان ناجی شناخته می‌شوند، جنگ‌سالاران در اکثر جنگ‌ها از آنها بمثابه یک حربه استفاده ابزاری می‌کنند.

«جنگ افروزان و جنگ‌سالاران اکثر مواقع کمک‌های «سازمان جهانی غذا» را میان طرفداران و عوامل خود پخش می‌کنند و سرِ مردم بی‌دفاع، محروم و گرسنه بی‌کلاه می‌ماند. از همه جا طولانی‌تر ما در «ساوانا» (گرم‌دشت‌ها) سودان شاهد این جنایت هستیم» (همانجا).

در نتیجه در بسیاری از موارد کمک‌های «سازمان جهانی غذا» به عوض اینکه در اختیار جنگ‌زدگان محتاج قرار گیرد، در خدمت تجاوزگران جنگ‌افروز قرار گرفته و به تحکیم موقعیت آنها منجر می‌گردد. به دلایل مذکور روزنامه (Süddeutsche Zeitung) «اهدای جایزه صلح نوبل به «سازمان جهانی غذا» را سوال‌برانگیز» ارزیابی می‌کند. برای نمونه در سال ۲۰۱۴ فاش شد که محموله غذائی، که برای یمن در نظر گرفته شده بود، به دستور متجاوزین از آنها دریغ شد و از کانال‌های دیگر به فروش رسید. در سومالی نیز تاکنون حداکثر نیمی از غذائی را که برای آنها در نظر گرفته شده بود، به دست مردم رسیده و بقیه آن را به فروش رساندند. بارها ارسال غذا برای مردم سوریه نیز از آنها دریغ شد. و عین این ماجرا در سال‌های بعد نیز تکرار شد. در سوریه با فشار امپریالیست­ها می­خواستند  و می­خواهند غذا را از مردم سوریه دریغ کنند، زیرا مردم سوریه از دولت قانونی بشار اسد حمایت می­کردند و می­کنند و در عوض حاضر بودند و هستند که آذوقه برای رفع گرسنگی را در اختیار تروریست­های داعش در شهر ادلب قرار دهند که آنها نه تنها از مخالفان  بشار اسد و مردم سوریه، بلکه از مخالفان بشریت و تمدن هستند. در حقیقت در هر جا که منافع آنها ایجاب کند، اصل منافع سیاسی بر منافع بشری ارجحیت دارد.

نه سوء استفاده سیاسی از «برنامه جهانی غذا» و نه بی‌توجه‌ای به گرسنگی در جهان امر تازه‌ای نیستند. نمونه بارز آن اظهارات «ترامپ» در مقابل سازمان ملل است؛ زمانی که با بی‌شرمی و وقاحت خاص خودش به سایر کشورها توصیه می‌کند که «گرسنگی در کشورهای دیگر ربطی به ما ندارد»!! باید اضافه کرد که از زمانی که حمل و نقل هوائی به علت پاندمی ویروس کرونا انجام نمی‌گیرند، کمک به گرسنگان عملاً قطع شده است. علاوه بر این خواه‌ناخواه در حال حاضر بودجه کافی دراختیار «سازمان جهانی غذا» قرار نگرفته است. اصولاً برای این سازمان، بودجه ثابت و معینی در نظر گرفته نشده است. مضحک‌تر اینکه این سازمان علی‌رغم محدودبودن بودجه‌اش در بحران ۲۰۰۸ به عوض کمک به گرسنگان جهان، بخشی از بودجه خود را به صورت نقدی در اختیار کشاورزان امریکائی قرار داد؛ با این مستمسک، که بخشی از محصولات عایدی از این کشاورزان را در اختیار «سازمان جهانی غذا» قرار خواهد داد!! به همین بهانه حتی خود کشور آمریکا نیز بودجه کمک به کشورهای در حال توسعه در رشته کشاورزی را به کشاورزان کشور خود پرداخت کرد!! آیا «سازمان جهانی غذا»، که طی حیات ۶۰ ساله‌اش قادر نبوده که حتی به یک دهم گرسنگان جهان کوچک‌ترین کمکی ارائه دهد، مستحق دریافت جایزه نوبل است؟

هدف غائی اهداکنندگان جایزه صلح نوبل کتمان‌نمودن نقش اصلی عاملین جنگ و بحران‌آفرینان است و بس. نمونه بارز آن اهدا جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۹ به «باراک اوباما»، رئیس جمهور کشوری که در افغانستان، عراق و ... درگیر جنگ بود و ما از دخالتش در لیبی و سوریه سخن نمی­گوئیم و فقط ۴۰۰ نفر توسط پهپادهای این کشور به دستور شخص وی جان خود را از دست دادند!! حیرت‌انگیزتر اینکه مدیر اجرای سازمان «یونیسف»، خانم هنریته اچ فُر «Henrietta H. Fore» در اقدامی بی‌سابقه، در نامه‌ای به «مرکز امداد اقدامات بشردوستانه ملک سلمان» خطاب به «ملک سلمان» از او به دلیل فعالیت‌های بشردوستانه(!) در حمایت از کودکان یمن قدردانی کرد!! در واقع او با نادیده‌گرفتن جنایات ضدبشری عربستان علیه مردم، بویژه کودکان یمن، که قریب به ۵ سال است به دست عُمال مزدور سعودی‌ها به خاک و خون کشیده می‌شوند، «کمک‌های» بن‌سلمان را «سخاوتمندانه» توصیف کرد!! این خانم بار دیگر نقش منفی نهادهای تحت نفوذ امپریالیسم و ارتجاع وابسته به سازمان ملل را به نمایش گذارد. آیا حمایت "بشردوستانه" از جنایات سیاه ملک بن سلمان در یمن که بیش از چند میلیون کودک یمنی را به قتل تهدید کرده و یا کشته است توهین به شعور بشریت و بی­شرمی آشکار در دفاع از تجاوز و بربریت نیست؟ این تمجید سالوسانه از ملک بن سلمان در قبال دریافت رشوه نقدی در حالی صورت می‌گیرد که ویرجینیا گامبا «Virginia Gamba»، نماینده ویژه سازمان ملل در رابطه با «کودکان در بحران» اعلام کرد که تا سال ۲۰۱۹ در اثر بمباران هوائی، عملیات انتحاری و انفجار مین ۷۵۰۰ کودک بی‌دفاع یمنی کشته و یا معلول شده‌اند. او اضافه کرد که آمار حملات به مدارس و بیمارستان‌ها افزایش یافته است. بر اساس گزارش "دویچه وله" در تاریخ 05/11/2018 در مورد کودکان یمن: "در کل از حدود ۱۵ میلیون کودک در این فقیرترین کشور شبه جزیره عرب، ۱۱ میلیون (۸۰ درصد) آنها به کمک های عاجل بشری وابسته هستند". سازمان یونیسف وابسته به سازمان ملل متحد اعلام کرد: "در هر ده دقیقه یک کودک در یمن جان می دهد" (همانجا).

سخنگوی بهداشت یمن نیز ۶ ماه پیش این رقم را در سال 2020 با افزایش دو برابر چنین اعلام کرد که در هر ۵ دقیقه یک کودک یمنی به دلیل سوء تغذیه و بیماری واگیردار و در هر ۱۰ دقیقه یک کودک در اثر تجاوز نظامی جان می‌بازد. آش آنقدر شور است که حتی آقای آنتونیو گوترش « António Guterre»، دبیر کل سازمان ملل در گزارش خود آورد که سعودی‌ها در سال ۲۰۱۹ بیش از ۲۲۳ کودک یمنی را کشته‌اند. سازمان‌های امدادرسانی جهانی وضعیت بسیار وخیمی را تا پایان سال جاری در سطح جهان پیش‌بینی کرده‌اند. در گزارش سالانه «فائو» (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) می‌خوانیم که هم‌اکنون در آسیا و اقیانوسیه ۶۴۲ میلیون، آفریقا ۲۶۵ میلیون، آمریکای لاتین ۵۳ میلیون، خاورمیانه و شمال آفریقا ۴۲ میلیون و حتی در کشورهای پیشرفته ۱۵ میلیون نفر از گرسنگی در رنج و عذاب‌اند و به معنی واقعی کلمه به مرگ تهدید می‌شوند. به دیگر سخن امروز قریب به ۱ میلیارد و ۲۰ میلیون نفر در جهان گرسنه‌اند. فراموش نکرده‌ایم که کشورهای G7 در سال ۲۰۰۷ مشترکاً تصویب کردند که تا سال ۲۰۱۵،  ۵۰٪ از گرسنگان جهان بکاهند. آنها همه ساله رویاهای کاذب و در عین حال فریبکارانه خویش را به گوش جهانیان می‌خوانند که «جهانی بهتر بسازیم، جهانی بدون فقر و گرسنگی و گسترش عدالت را برای حال و همه نسل‌های آینده بوجود آوریم»!!

جنگ‌هائی که امپریالیسم ساخته، بیماری همه‌گیر «کوید ۱۹»، بحران اقتصادی و مالی جهان - ناشی از سیاست نئولیبرالیسم ۳۰ ساله - بهره­کشی از انسان و غارت دسترنج مردم جهان، افزایش سرسام‌آور قیمت مواد غذائی و گرمایش روزافزون زمین را می‌توان به عنوان دلایل اصلی افزایش سرسام‌آور و بدون وقفه تعداد گرسنگان در جهان بشمار آورد. ارزیابی مبتنی بر گزارش «فائو» حاکی از آن است که تا پایان سال ۲۰۲۰ بین ۸۳ تا ۱۳۲ میلیون نفر بر تعداد گرسنگان جهان افزوده خواهد شد. حتی «ژاک دیوف»، رئیس «سازمان جهانی خوار و بار و کشاورزی» معتقد است که «برای ریشه‌کن‌کردن گرسنگی اراده سیاسی نیاز است، که امروز وجود ندارد». که البته سخنی است پوچ و بی‌پشتوانه. تنها افزایش گرمایش زمین در کوتاه‌مدت می‌تواند از تولیدات کشاورزی در آفریقا ۳۰٪ و در آسیا ۲۱٪ بکاهد. علاوه بر این پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۵۰ جمعیت کره زمین با افزایش ۲،۸ میلیارد نفر به ۹ میلیارد و هشتصد میلیون نفر برسد. «جان زیگلر»، که تا سال ۲۰۰۸ گزارشگر سازمان ملل بود، پیرامون حق تغذیه، که در منشور سازمان ملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر قید گشته است، می‌نویسد: «در حال حاضر کشاورزی موجود در جهان قادر است که غذای ۱۲ میلیارد انسان را تأمین کند، لذا به هیچوجه غلبه بر معضل گرسنگی، علی‌رغم ازدیاد جمعیت غیر ممکن نیست».

تمام هم و غم اربابان سرمایه جهانی، که بر مزارع وسیع کشاورزی چنگ انداخته‌اند، این است که هر روز بر وسعت آنها بیافزایند. کنسرن‌ها و سرمایه‌گذاران قدر قدرت با خرید و یا اجاره درازمدت میلیون‌ها هکتار زمین کشاورزی به قیمت نازل در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین عملا صاحبان اصلی را از زمین‌هایشان رانده و به خیل گرسنگان سوق داده‌اند.

سازمان بشردوستی «ضد گرسنگی و تأمین تغذیه» (FIAN INTERNATIONAL) و اُکسفام چندی پیش رقم تخمینی مزارعی را، که طی ۱۰ سال گذشته به چنگ سرمایه‌داران افتاده‌اند، ۲۲۷ میلیون هکتار ذکر کرده‌اند. اما امپریالیست‌ها می‌کوشند تا از دید مردم جهان پنهان دارند که چگونه زمین‌های مزروعی را می‌ربایند و چگونه بازار سهام و سیاست نئولیبرالی حاکم بر جهان باعث افزایش روزافزون ورشکستگی، بیکاری، فقر و گرسنگی می‌شود. چگونه در بازار سهام قیمت مواد خام، بویژه غلات و مواد غذائی را تصنعی افزایش می‌دهند. آری علت گرسنگی را باید در نظام سرمایه‌داری حاکم جستجو کرد. ۱٪ از مردم جهان در سال ۲۰۰۶ قریب به نیمی از ثروت موجود در جهان را دراختیار داشتند که برابر با ۷۸،۸ بیلیون دلار است. یعنی رقمی با دوازده صفر.

در سال ۲۰۱۹ قریب به ۹٪ از مردم دنیا ۴۳،۹٪ از ثروت جهان را دراختیار داشتند. در مقابل ۵۶،۶٪ از مردم جهان فقط ۱،۵٪ از ثروت جهان دراختیارشان بود. طبق تحقیقات اُکسفام (Oxfam) ۴۲ میلیاردر، نصف ثروت جمعیت جهان را در اختیار دارند. ۲۱۵۳ تن از افراد جهان هر یک بیش از یک میلیارد ثروت دراختیار دارند، که جمع آن به ۸۷ بیلیون دلار می‌رسد. «بلومبرگ» در دسامبر سال گذشته اعلام کرد که تنها در سال ۲۰۱۹ قریب به ۲۵٪ بر ثروت ۵۰۰ میلیاردر افزوده گشته است.

جفری پرستون بزوش «Jeffrey Preston Bezos»، صاحب کنسرن آمازون Amazon فقط در سال جاری ۷۴ میلیارد دلار درآمد خالص داشته و اکنون جمعاً ۱۹۰ میلیارد دلار ثروت دراختیار دارد. ایلان ریو ماسک «Elon Reeve Musk»، صاحب اتوموبیل‌سازی «Tesla» از ابتدای سال ۲۰۲۰ تاکنون ۷۶ میلیارد بر دارائی خود افزوده و آن را به ۱۰۳ میلیارد دلار رسانده است. بیل گیتس «Bill Gates» اکنون با ۱۰،۵ میلیارد دلار درآمد بیش از سال قبل و ۲۵ میلیارد دلار بیش‌تر از ۵ سال قبل، ثروت‌اش از ۱۱۰ میلیارد دلار تجاوز کرده و دومین ثروتمند جهان بشمار می‌آید.

از سوی دیگر در سال ۲۰۱۵ از هر ۱۰ نفر از مردم جهان باید با کم‌تر از ۲ دلار در روزبه سر می‌بردند. که جمعیتی حدود ۷۳۶ میلیون نفر را دربرمی‌گرفت.

لازم به یادآوری است که «بانک جهانی» هر کس را که امروز درآمدش کم‌تر از ۵،۵ دلار در روز باشد، زیر خط فقر بشمار می‌آورد. با این حساب امروز ۳،۴ میلیارد انسان در کره عرض زیر خط فقر بسرمی‌برند. یعنی نیمی از جمعیت جهان. با توجه به اینکه حجم عظیمی از ثروت در دست معدود افرادی روی کره زمین قرار گرفته است، فقر حاکم بر روی زمین یک رسوائی و ننگ بزرگ برای نظام غارتگر و چپاولگر و بی‌بند و بار سرمایه‌داری حاکم بشمار می‌آید. بنابر برآورد «اُکسفام» ثروتمندان در حال حاضر ۷،۶ بیلیون (یک بیلیون برابر هزار میلیارد است) دلار را بدون پرداخت یک سنت مالیات در بانک‌های جزایر امن مالیاتی پنهان کرده‌اند. با توجه به روند انباشت نجومی سرمایه به جرأت می‌توان گفت مادام که نابرابری بر جهان حاکم است، گرسنگی نه تنها از جهان رخت برنخواهد بست، بلکه شدت و حدت بیش‌تری به خود خواهد گرفت.

حزب ما در مقاله «اقتصادی برای یک درصد» در گذشته نوشت «سیستم سرمایه‌داری نئولیبرالی به همان نسبت که بر ثروت و پیشرفت علمی و صنعتی افزوده است، فقر و گرسنگی را نیز گسترش داده و نهادینه کرده است. ۱۵۰ سال پیش «کارل مارکس» در جلد اول «کاپیتال» به تجزیه و تحلیل نظام سرمایه‌داری و عملکرد و روند تکاملی آن پرداخت. او افزایش روزافزون نابرابر‌ی‌های اقتصادی و اجتماعی را «قانون عمومی سرمایه» نامید و آن را امری اجتناب‌ناپذیر در سیستم خواند و راه چاره را در انقلاب اجتماعی و جابجائی قدرت از دست سرمایه‌داری به دست طبقه‌کارگر دید. امروز بیش از هر زمان ثابت گشته است که جز این راهی موجود نمی‌باشد».

 

 

 

برگرفته ازتوفان شـماره 249 آذر ­ماه 1399  نوامبر 2020

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan