تجزیه­طلبان ایرانی همدستان امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه هستند

 

با ناسیونال­شونیسم خلقهای ایران چه فارس، چه آذری، عرب و یا کُرد و... باید مبارزه کرد. این ملی­گراها، اعم از اینکه متعلق به کدام ملت باشند، ارزش ملت خویش را بالاتر از سایر ملل جا می­زنند و این برتری­جوئی ملی را "میهنپرستی" وانمود می­سازند. فارسهای ملی­گرا بر ضد سایر ملل ایران فقط به توهین و تحقیر مشغولند و به ویژه نسبت به اعراب، اینان؛ هموطنان ایرانی ما را به بهانه مبارزه با اسلام و جمهوری اسلامی آماج زشتترین دشنام­ها قرار می­دهند. عده­ای چند هزار نفره از آنها در اطراف مقبره کورش جمع شده و به بهانه تجلیل از کورش و میراث تاریخی ایرانیان، با شعارهای ارتجاعی به اعراب به طور کلی به منزله آورندگان اسلام حمله کردند. این سیاست ربطی به احترام به ارزشهای ملی، تاریخ و هویت ملی ایرانیان ندارد، بلکه سیاست اسرائیلی­ها در ایران است که در پی ایجاد تفرقه در میان خلقهای ایران و به ویژه ایجاد اختلاف و تشدید تضاد و دامن زدن به نفرت ملی ضد عرب در ایران هستند تا با ایجاد دشمنی با خلقهای فلسطین، لبنان، عراق و سوریه راه نزدیکی با صهیونیستهای اسرائیلی را هموار کرده و اشغال سرزمینهای عربی را توجیه نموده و دست داعش را برای تخریب در منطقه باز بگذارند. این سیاست اسرائیلی­ها ادامه سیاست ترور دانشمندان اتمی ایران و ترور دانشمندان و استادان دانشگاههای عراق و تخریب شهرهای عربی سوریه است. ملتهای ترک، فارس، عرب، افغان، هند و.. قرنها در کنار هم در این منطقه زندگی کرده و بخشی از منطقه هستند و تمام آثار هنری و دستآوردهای فرهنگی در این منطقه نیز محصول فعالیت و مبارزه و زندگی مشترک همه این خلقهاست. در گذشته کشورهائی به عنوان پاکستان و یا عراق و یا امارات متحده عربی و.. وجود نداشته اند. مردم آنها نیز در کنار سایر ایرانیان در کنار هم می­زیسته­اند، تنها کشور مصنوعی در منطقه اسرائیل است که یهودیان آن اکثرا وارداتی هستند و به عنوان ابزار استعمار به منطقه گسیل شده و با یهودیان فلسطینی ساکن مناطق فلسطین زمین تا آسمان فرق دارند. وقتی امپریالیسم آمریکا موزه­های عراق را غارت کرد، این آثار هنری و دستآوردهای بشریت فقط هویت تاریخی مردم عراق نبود، هویت تاریخی همه مردمان منطقه بود، احساس مسرت که گویا این غارت و کشتار جمعی مربوط به ما نیست و فقط عربها را شامل می­شود، نشانه پستی و دنائت، نشانه نژادپرستی و ماهیت ضدبشری بانیان آن است. نتانیاهو در سفرش به مسکو در خدمت همین سیاست تفرقه افکنانه و دشمنانه خویش، از جشن پوریم اسرائیلیها که از نظر سندیت تاریخی تنها یک افسانه است، حرف زد که در آن روز، که آنرا یهودیان روز نجات خویش می­نامند و مانند نوروز ایرانیان و شاید هم با تقلید و برداشت از آنها جشن می­گیرند، گویا استر همسر یهودی خشایارشاه پادشاه ایران در دوران هخامنشی، موفق شده است با قتل عام پارسیان مانع از انجام کودتائی بر ضد یهودیان گردد. نتانیاهو، جمهوری اسلامی را بنا بر مصلحتِ روزِ سیاستِ خارجیِ اسرائیل، نماینده پارسیان جا زد که گویا از هزاران سال پیش در پی کشتار "یهودیان" بوده­اند. روشن است که پارسیان عرب نبودند، ولی صهیونیسم را چه باک که برای تکمیل جنایات خویش در منطقه پارس و عرب، ترک، کرد و... را به جان هم بیاندازد. واکنش پوتین رئیس جمهور روسیه به وی ناچارش کرد که خفقان بگیرد و از سرای هذیان و افسانه به دنیای واقعیت برگردد. نتانیاهو در این تبلیغات فاشیستی خویش با اسلام کاری ندارد دشمنی خویش را با پارسیان نشان می­دهد. هر تاریخ­دان مبتدی هم می­داند که در زمان هخامنشیان هنوز اسلام وجود نداشت تا بشود بر ضد "اسلام سیاسی" جنگید. ولی دوستان ایرانی نتانیاهو در ایران و در منطقه در همه عرصه­ها به ویژه دروغ­پراکنی فعالند و تنها نوع تبلیغات آنها با یکدیگر متفاوت است، ولی در ریشه و اساس همه این تبلیغات چه در دشمنی با مردم فلسطین، چه لبنان، چه سوریه، چه عراق، چه یمن و چه حمایت از برتری­جوئی ملی در قالب حمایت از ایران باستان، کورش هخامنشی، داریوش کبیر و... همه و همه در خدمت ایجاد تفرقه میان ملتهای ایران است تا ایرانیان را با ایجاد دشمنی با کشورها و ملل منطقه به تفرقه وتجزیه بکشانند و دست جهانخواران و گماشته­های آنها را در منطقه برای غارت و چپاول باز بگذارند. صهیونیستها مرتب در ایران بر ضد سوریه، لبنان، فلسطین و یمن تبلیغ می­کنند، از تجاوز عربستان سعودی، ترکیه، داعش و ناتو به یمن، سوریه و فلسطین دفاع می­کنند، ایرانیان ناسیونال­شونیست و عقب­مانده و فریب خورده را وا می­دارند که در قالب دلسوزی برای ایران و ایرانی، دشمنی با اعراب و نابودی عربها و سرزمینهای آنها را آرزو کنند. گفتاری نظیر "عربها به ما چه ربطی دارند خودشان به همدیگر کمک کنند و پای ایران را به میان نکشند"  و یا "چرا پول به سوریه و فلسطین می­دهند" ناشی از دلسوزی برای ایران نیست، بلکه حاوی مضمون بسیار عمیقتری است که باید دل و روده آنرا شکافت و بانیان این نوع تبلیغات اسرائیلی را افشاء کرد.

 

همین ایرانیان "دلسوز" برای ایران و با صدای دلنواز به گوش اسرائیل، حتی اگر به منطق دشمنی با اعراب خویش نیز اعتقادی داشته باشند، باید از فروپاشی عربستان سعودی و امارات متحده عربی که در منطقه فاجعه آفریده­اند و پدرخوانده­های داعش هستند حمایت کنند. باید از ایجاد ناتوی عربی و پاکستانی در محاصره ایران به خشم آیند و ببینند که هدف نابودی و تجزیه ایران است. اگر ریگی در کفش این "دلسوزی"های صهیونیستی نیست، باید مدافع خلق یمن در مبارزه بر ضد بزرگترین تروریست منطقه یعنی عربستان سعودی باشند، زیرا نابودی خاندان آل­سعود در عربستان سعودی طبیعتا هم از تنش در منطقه، در یمن، پاکستان، افغانستان، لبنان می­کاهد و هم به تروریسم در عراق و سوریه و در آینده توسط داعشی­های وارداتی به ایران پایان می­دهد. ولی این ایرانیان دلسوزِ صهیونیسم و متحد اسرائیل در منطقه، فقط با نوع خاصی از اعراب، با آن اعرابی مخالفند که در مقابل صهیونیسم اسرائیل ایستاده­اند. ضد عرب بودن آنها نیز بیشتر حمایت از امپریالیسم و صهیونیسم است. شعار "نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران" تنها شعار اسرائیلی است که تدارکِ گرفتنِ جان ایران را در بطن خود دارد. در کنار این ایرانیان "دلسوز" که از آزادی سوریه مانند نتانیاهو نگرانند و آرزوی پیروزی داعش را داشتند و دارند، شما با کُردهای ناسیونال­­شونیست ایران روبروی هستید که هیچکدام از سازمانهای سیاسی آنها حاضر نیستند دولت کنونی خودمختار کردستان عراق را که محصول همدستی اکراد عراقی با امپریالیسم آمریکا، صهیونیسم و متحدانشان هستند، که بر گورستانی از فقر، خرابی و اجساد میلیونها عرب عراقی بنا شده است، به عنوان پایگاهی ارتجاعی برای امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه بدانند. کردهای تجزیه­طلب ایرانی، همدست اعراب تجزیه­طلب هستند و برخلاف کردهای عراقی که دشمنان ملت عرب عراق هستند، آنها با سازمانهای تجزیه­طلب ایران از جمله تجزیه طلبان عرب که جدائی خوزستان ایران را می­طلبند، همدستند. ایرانیان ضد عرب، با کُردهای ایرانی همدست عرب و خود اعراب تجزیه­طلب دارای یک جبهه متحد می­باشند، ولی هر کدام در عرصه­ای به انجام وظیفه مشغولند. این رهبران کُرد عراق همیشه روابط حسنه­ای با اسرائیل داشته­اند. آنها یعنی آقایان مسعود بارزانی و جلال طالبانی در سال ۲۰۰۴  مسافران به اسرائیل بودند و با نخست وزیر سابق اسرائیل، آقای آریل شارن، ملاقات کردند تا از حمایت وی برای ایجاد اسرائیل دوم در منطقه برخوردار شوند. سازمانهای تجزیه­طلب کُرد ایران حاضر نیستند این آقایان را محکوم کنند، دلیل آنها از نظر ناسیونال­شونیستها واضح است، زیرا این عده کُرد هستند و صِرف کُرد بودن کافی است تا بر هر اقدام زشتی پرده استتار کشید. صِرف تعلقات ملی بهانه­ایست تا بر روی هر جنایت و خیانتی سرپوش ­کشید. این است همان مضمون ناسیونال­شونیست ملی که حزب ما از آن سخن می­راند. این ناسیونال­شونیست­ها تنها در اَشکال متفاوت­اند، ولی در محتوی یکی هستند. رهبران حزب دموکرات کردستان ایران، در کنار رهبران خودمختاری کردستان در عراق، در چند سال اخیر از تجاوز امپریالیسم آمریکا به منطقه، به عراق و سوریه حمایت کرده­اند و آرزو نموده­اند که آنها به ایران نیز حمله کنند و "حقوق خلق کرد" را به آنها عطا نمایند. انتظار کسب حق تعیین سرنوشت نه به دست خویش، بلکه به دست دیگری از آرزوهای آنهاست، این کُردهای ناسیونال­شونیست بطور مستمر در ارتباط با صهیونیسم اسرائیل هستند و از حمایتهای اطلاعاتی و مالی آنها برخوردارند و دست جاسوسان آنها در منطقه را برای کسب اطلاعات و خرابکاری باز گذارده­اند و این در حالی است که از جنایات جمهوری اسلامی ابزاری ساخته­اند تا با مبارزه علیه "اسلام سیاسی"، مبارزه با  اسرائیل را که لکه ناجوری در منطقه است به دست فراموشی بسپارند و آنرا تحت­الشعاع قرار دهند. اسرائیل سرپل امپریالیسم در منطقه است و دشمنی با جمهوری اسلامی هرگز نباید نیروهای انقلابی و بشردوست را از مبارزه با این اژدها در منطقه باز دارد. اتفاقا مبارزه و افشاء صهیونیسم اسرائیل در منطقه ملاکی برای  تعیین ماهیت مبارزان صادق و نوکران اجانب در منطقه است. دوستان اسرائیل دوستان خلقهای منطقه نیستند، دشمنان آنان هستند. در مورد آنها این تجربه سندیت دارد:

اول بگو با کیان دوستی

تا من بگویم که تو کیستی

شما هرگز مبارزه­ای بر ضد ناسیونال­شونیست­های این ملتها توسط سازمانهای مدعی نمایندگی خلق کرد نمی­بینید. برعکس آنها همواره در پی ساخت و پرداخت تئوریهای توجیه­گرانه برای همدستی با امپریالیسم و صهیونیسم به اشکال گوناگون هستند. از جمله اینکه گویا ایران یک کشور استعماری و امپریالیستی بوده که کردستان ایران را به مستعمره خود بدل کرده و حال "خلق کُرد" برای نجات از اسارت ملی و استعماری و کسب آزادی و استقلال ملی خویش، حق دارد از هر امپریالیستی کمک بگیرد و از امپریالیسم آمریکا دعوت کند به کشورش نیرو پیاده کرده و کُردها را نجات دهد!!؟؟. این مستعمره خواندن کردستان و یا حتی آذربایجان از زبان جاسوسان جمهوری آذربایجان باکو و دولت ترکیه "عثمانی" حتی از زمان شاه تا کنون، همه از یک منبع سرچشمه می­گیرند. هدف تجزیه ایران و منحرف کردن مضمون مبارزه ملی در ایران است. در ایران، این ملت فارس نیست که ملل دیگر را به اسارت در آورده و سرزمینهای آنها را با قوای نظامی اشغال نموده است. این افسانه را حتی با دلارهای آمریکا و ارز اسرائیلی هم نمی­شود در ایران فروخت. تمام مردم ایران از هر ملیتی که باشند همواره مورد سرکوب و ستم طبقه حاکمه ایران بوده­اند. این طبقه حاکمه مدتها همدست تزاریسم و امپریالیسم انگلستان بود که بعد از پیروزی انقلاب اکتبر به نوکری امپریالیسم انگلستان و سپس آمریکا تن داد. رژیمهای حاکم معاصر در ایران از همان اواخر حکومت قاجار گرفته تا دوران پهلوی حکومتهای ترک و یا مخلوطی از ترک و فارس بوده­اند. در بعد از اسلام در ایران اکثرا ترکها و اعراب حاکم بوده­اند و نه فارسها، ولی همین حکومتها نیز ترکها، فارسها، اعراب و کردها را به یک نسبت سرکوب می­کرده­اند، زیرا سرکوب در ایران جنبه سیاسی داشته و نه ملی. این حکومتهای حاکم به سرکوب همه خلقهای ایران و مخالفان خویش اشتغال داشته­اند و نه تنها به سرکوب یک ملت معیین. هر کس چنین جعلیاتی بیافریند که گویا مبارزه ملی در ایران جدا از مبارزه با هیات حاکمه ایران و آزادی ایران در تمامیت خود و بر ضد امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع داخلی است، آنکس هوادار برادرکشی، تجزیه ایران، همدستی با امپریالیسم، صهیونیسم و داعش است و برای القاء کردن این نوع درک "ملی" ضدبشری به هر اقدام خیانتکارانه و ضد ملی دست می­زند. اگر امپریالیسم و صهیونیسم دوستان خلق ترک و کُرد بودند، این دوستی را در زمان محمد رضا شاه نوکر امپریالیسم آمریکا نیز باید نشان داده و دلشان برای این خلقها می­سوخت. ولی تاریخ خلاف آنرا نشان می­دهد. آنروز امپریالیسم به وحدت ایران نیاز داشت و با هر نوع "تفرقه­ای" در ایران مبارزه می­کرد و امروز به تفرقه ایران نیاز دارد؛ این است که از هر حرکت تفرقه­افکنانه و تجزیه­طلبانه حمایت می­کند. نمونه خودمختاری کردستان عراق در مقابل ماست که با چنگ و دندان در همدستی با ارتجاع منطقه و جهان، در پی جدائی از عراق است و در این امر از همدستی با امپریالیسم، صهیونیسم، حتی موقتا با دولت ترکیه و داعش نیز ابائی ندارد. امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم برای سرنگونی رژیم قانونی بشار اسد همدستی با کُردهای کوبانه را نیز به فال نیک گرفته­اند تا در فردای آزادی سوریه از این پایگاه در زیر پرچم "حق تعیین سرنوشت به دست دیگری" استخوان لای زخمی در منطقه درست کنند.

حزب کار ایران(توفان) این درک امپریالیستی و تجزیه­طلبانه از مسئله ملی را محکوم می­کند و بر ضد تمام نیروهای ضد انقلابی در زیر هر نقابی که باشند و مصالح کور ناسیونال­شونیسم ملی را بر بالای سر منافع عمومی همه خلقهای ایران، بر ضد منافع عمومی و مشترک طبقه کارگر ایران که دارای دشمن مشترکی در ایران است قرار دهند، مبارزه خواهد کرد و این جریانهای همدست امپریالیسم را که مظلوم­نمائی می­کنند بر ملا خواهد نمود. حزب ما به مدعیان نمایندگان تجزیه­طلب هیچ ملیتی رشوه نمی­دهد، وارد بند و بست و معامله سیاسی با آنها نمی­شود، زیرا مبارزه ملی برای حزب ما دارای مضمون ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی است و به این جهت با ایجاد کردستان بزرگ که باید اسرائیل دومی در منطقه شود به شدت مبارزه می­کند. رفع ستم ملی در ایران که تنها در اشکالی معینی از ستم فرهنگی بروز می­کند و بر نابرابری ملتها دلالت دارد، تنها از طریق سرنگونی رژیم ستمگر کنونی و حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی ایران در یک ایران دموکراتیک امکان دارد. حزب ما به افسانه مستعمره بودن کردستان توسط فارسها که تئوری اسرائیلی است، هرگز اعتقادی ندارد. بی­جهت نیست که نشریه اسرائیلی صهیونیستی "جروزالم پست" به دولت ترامپ در آمریکا در حمایت از تجزیه­طلبان کرد پیشنهاد می­دهد: "در صورتی که آمریکا سپاه را در لیست سازمان­های تروریستی قرار دهد می­تواند به خواسته­های کردها در ایران توجه کرده و برای تحقق آن­ها بکوشد. قطعا موفقیت کردها در سوریه و عراق می­تواند الهام بخش کردها در ایران برای به اهتزاز درآوردن پرچم کردی به طور آزادانه در نوروز و در سایر روزهای جشن­های ملی باشد.". تو خود حدیث مفصل به خوان از این مُجمَل.

برگرفته از توفان شـماره 207 خرداد ماه  1396ـ ژوئن سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

****
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan