"تئوری توطئه" وواقعیت جنایات امپریالیسم آمریکا(1)

 

به­مجرد اینکه ویروس کرونا (تاجدار) در چین رواج یافت فورا این شایعه قدرت گرفت که این کار، کار آمریکائی­هاست زیرا می­خواسته­اند رقیب اقتصادی سرسخت خود را با توسل به­جنگ میکروبی از میدان به­در کنند. مخالفان آورندگان این نظریه را پیروان "نظریه توطئه" قلمداد کردند و استدلال نمودند که همه­گیری این بیماری می­تواند دامن سرمایه­داری غرب و آمریکا را نیز بگیرد و برای قوت استدلال خود به­سرنوشت ایتالیا اشاره می­کردند. در مقابل مخالفان مدعی می­شدند که اگر آمریکا موفق شده باشد پادزهر این ویروس را قبلا تولید کرده باشد نه تنها اقتصاد چین را نابود می­کند، بلکه با فروش پادزهر این بیماری مشکلات اقتصادی خود را نیز برطرف خواهد کرد. واقعیت این است که هیچکدام از این ادعاها را نه می­توان ثابت و نه می­توان رد کرد. گذر زمان حقایق را نشان خواهند داد. ولی ما می­خواهیم یک حقیقت تاریخی را که گذر زمان تا کنون نشان داده است و دیگر قابل کتمان نیست را به­اطلاع مردم ایران به­رسانیم تا خود به­توانند بر اساس این اطلاعات غیرقابل انکار در مورد احتمالات کنونی و یا آتی داور نسبتا عینی داشته باشند.

ما می­خواهی ثابت کنیم که امپریالیسم آمریکا دارای آن چنان خوی و خلق جنایتکارانه­ای هست تا برای پیشبرد مقاصد جنایتکارانه خویش به­چنین اعمال شنیعی دست یازد و حتی از مرزهائی گذر کند که تصورش از قدرت تخیلات انسانهای عادی نیز فراتر می­رود.

برای این منظور ما ناچاریم حتی پاره­ای از مقالات گذشته توفان را که جنبه تاریخی دارند مجددا تجدید چاپ نمائیم.

آمریکا در جنگ جهانی دوم با پرتاب دو بمب اتمی به شهرهای ناکازاکی و هیروشیما صدها هزار مردم غیرنظامی ژاپن را قتل عام کرد تا به­ادعای خود ژاپنی­ها را در جنگ جهانی دوم به تسلیم وادارد. استدلال آقای ترومن که رئیس جمهور وقت آمریکا بود برای پرتاب این بمبها این بود که با پایان جنگ جان میلیونها نفر مردم دیگر نجات داده شده است و لذا نباید برای کشته شدن چند صد هزار  مردم غیرنظامی ژاپن عزاداری کرد.

این سخنان رئیس جمهور آمریکا دروغ ناب بود. زیرا دولت ژاپن مدت­ها قبل بعد از اینکه آلمان­ها شکست خورده بودند حاضر به­تسلیم شده بود و این آمادگی خود را توسط سفیر ژاپن در مسکو به رفیق استالین اطلاع داده بود. وزارت خارجه اتحاد جماهیر شوروی فورا متفقان از جمله آمریکا و بریتانیا را از این پیشنهاد مطلع کرده بود تا مشترکا به­­اتخاذ تصمیم دست به­زنند. آمریکا با پذیرش تصمیم تسلیم ژاپن مخالفت کرد زیرا در نظر داشت با حضور خود در دریای آرام و پرتاب بمب اتمی نه تنها انتقام شکستش را در بندر "پال هابر" از ژاپنی­ها به­گیرد نه تنها زهرِ چشمی هم با بمب اتمِ خود از دولت شوروی سوسیالیستی به­گیرد، بلکه بمب اتمی خویش را نیز آزمایش کرده  و جای پای خویش را در دریای آرام محکم کرده شوروی را از سمت شرق کنترل نموده و پایگاههائی برای تجاوز به­شوروی سوسیالیستی و چین توده­ای در شرق آسیا تاسیس کند. جان صدها هزار ژاپنی و حتی سربازان آمریکائی که قربانی تشعشات اتمی می­شدند برای امپریالیسم آمریکا ارزشی نداشت.

امپریالیسم آمریکا سپس به­مستعمره سابق ژاپن، کشور کره حمله کرد که ارتش آزادیبخش کره به­رهبری کیم ایل سون آنرا آزاد کرده بود. آزادی کره در کنار آزادی چین و همسایگی با شوروی و چین در استراتژی مرگ امپریالیسم آمریکا جائی نداشت. این بود که ارتش آمریکا به­یاری ژاپنی­های شکست خورده در کره آمد و به­یاری ارتش آمریکا و عمال استعمار ژاپن که حالا با آمریکا همکاری می­کردند به­کشور کره حمله کرد و نیروهای ارتش آزادیبخش را با قتل عام مردم کره جنوبی به­عقب راند و زمانی که پارتیزانهای چینی به­صورت داوطلبانه برای یاری به کمونیستهای کره­ای به­کشور کره وارد شدند مرز آتش بس کنونی که سرحد کره شمالی با کره جنوبی است به­وجود آمد. ولی جمهوری دموکراتیک کره شمالی برای بقاء خود بهای سنگینی را پرداخت که ناشی از جنایات ضد بشری آمریکا و جنگ بیولوژیک آنها در کره شمالی بود. حال به­یکی ازاین اسناد منتشر شده در گذشته توجه کنید:

"جنایت ضد بشری بر ضد خلق کره در تجاوز به کره

بعد از 25 ماه ژوئیه 1950 که نیروهای آزادیبخش ارتش جمهوری دموکراتیک کُره برای آزادی خاک کُره به­نیروهای دست­نشانده ژاپن و آمریکا حمله کردند، تلاشهای ارتش آمریکا در "اردوگاه دتریک" (Camp Detrick)-(کارخانه ای برای ساختن مواد میکروبیولوژیک جنگی که در فورت دتریک بود- فورت دتریک تاسیسات نظامی بود که در سال 1943 توسط ارتش آمریکا در کمپ دتریک ایجاد شده بود-توضیحات توفان)- برای ساختن سلاحهای شمیائی، میکروبیولوژیک و... افزایش یافت. فرانک اولسون که یک پژوهشگر برجسته آمریکائی برای ساختن سلاحهای میکروبیولوژیک بود، در تمام این تحقیقات دست داشت. وی از تجارب و آزمایشات نازی­ها بر روی اسرای جنگی در جنگ جهانی دوم استفاده کرد. از جمله از تجارب ژنرال ژاپنی "ایشی شیرو"(Ishii Shiro).

ولی این ژنرال ایشی شیرو چه فردی بود. پزشک­نمای شیطان­صفت:

ایشی شیرو مسئولیت کشتار 300 هزار نفر را در چین و شوروی به­عهده داشت. وی بر روی 3 تا 10 هزار اسرای چینی و شوروی آزمایشهای میکرو بیولوژیک کرد و در خاتمه جنگ برای اینکه اسناد به­دست متفقین نیفتد، 150 نفر اسرای جنگی باقی مانده را که تحت تاثیر آزمایشات وی قرار داشتند، برای نابودی رد پا و مدارک به­قتل رسانید. وی یکی از دانشمندان ژاپنی بود که بر روی سلاحهای کشتار جمعی میکروبیولوژیک و شیمیائی تحت نظر ارتش و سازمان جاسوسی ژاپن کار می­کرد و تجارب خویش را از زمان جنگ جهانی اول جمع­آوری نموده بود. وی داروها و باکتری­ها و میکروبهای خویش را بر روی انسانها و اسیران جنگی و مردمان مناطق اشغالی آزمایش می­نمود. "تولارمی"(Tularemia)  یا "تب خرگوش"(Rabbit fever)، "زخم سیاه"(Anthrax)، "طاعون"، "وبا" و... بسیاری باکتریهای خطرناک و مسری در حدِ استفاده صنعتی و جنگی، در آزمایشگاههای فاشیستها و نازی­ها آماده می­شدند، تا در جنگ جهانی دوم بر ضد متفقین به­کار گرفته شوند. در آلمان دکتر "منگله"(Mengele) و در ژاپن ژنرال "ایشی شیرو" مسئولت این جنایات را به­عهده داشتند. "ایشی شیرو" از انسان برای آزمایشات خویش، به­جای خوک هندی آزمایشگاهی استفاده می­کرد، زیرا که خوکهای هندی نمی­توانستند نتایج دقیقی را به­دانشمندان عرضه کنند که از انسانهای زنده انتظار می­رفت. وی اسراء را در تحت سرما قرار داده و درجه حرارت را به­قدری کاهش می­داد تا درجه تحمل انسانها را در ده­ها درجه سرمای زیاد زیر صفر تعیین کند. وی انسانها را در تحت فشار هوا قرار می­داد تا مرز مرگ و زندگی را در شرایط تحت فشار تخمین زند.

بعد از جنگ "شیرو" به­عنوان جنایتکار جنگی دستگیر شد و وعده کرد که تمام اسرار جنایات و نتیجه تحقیقات خویش را در اختیار ارتش آمریکا قرار دهد تا آنها از این تحقیقات بر ضد کمونیستها استفاده کنند. آنها نتایج این آزمایشات را در 22 نوامبر 1952 در کُره مورد استفاده قرار دادند.

در  سال 1946 ایالات متحده آمریکا یک قرار داد سری با "ایشی شیرو" که مسئول واحد نظامی میکرو بیولوژیک 731 بود امضاء کرد. در ازاء همکاری وی با آمریکائی­ها مصونیت پیدا کرد و راهی آمریکا شد و در دادگاه جنایتکاران جنگی در نورنبرگ محاکمه نگردید. مبتکر این قرار داد ژنرال "چارلز اندرو ویلوبی"(Charles Andrew Willoughby)  بود. وی یک ژنرال فاشیست و در زمان جنگ کره زیر نظر ژنرال مک آرتور رئیس سازمان جاسوسی فرماندهی عالی برای قدرت متفقین بود

(Supreme Commander for the Allied Powers(SCAP)).  وی به­نتایج این تحقیقات برای جنگ کره نیاز داشت.

حال که با یک جنایتکار جنگی که مصونیت آمریکائی پیدا کرد، آشنا شدیم خوب است که دوباره به­نتایج پژوهشهای خود آمریکائی­ها برگردیم.

فرانک اولسون سرانجام بعد از اینکه مدتها شاهد جنایات آمریکائی­ها و استفاده از بمبها و گلوله­های میکروبی در جنگ کره بر ضد کره شمالی و داوطلبان چینی بود، وجدانش تاب نیاورد و نتوانست تحمل کند و با ناراحتی وجدان از کار کناره­گیری نمود. ولی سازمان سیا نمی­توانست کسی را با این همه اطلاعات به­امان خدا رها کند. از کجا معلوم که این وجدان ناراحت دسته گلهای بیشتری به­آب ندهد و اسرار جنایات آمریکا را برای افکار عمومی برملا نکند. وی به­دست سازمان سیا ترور شد. تمام اسناد مربوط به این جنایات هولناک و تکان­دهنده را می­شود در کتاب "نام مستعار آرتی شوکِ، آزمایشات سِرّی بر روی انسانها توسط سازمان سیا" ( Deckname Artischocke) (اثر اگمونت. ر. کخ Egmont R. Koch و میشائیل وِش Michael Wech) مطالعه کرد. - اضافه برآنچه که در نشریه توفان شماره 166 منتشر شده است، اسناد منتشره جدید در آلمان حاکی از آن است که بعد از جنگ در اثر پیگیری خانواده اولسون دولت آمریکا مجبور به­اعتراف به­این قتل شد و به­خانواده اولسون خسارت داد و رئیس سازمان سیا ویلیام کُلبی و رئیس جمهور وقت آمریکا آقای جرالد فورد رسما از جانب دولت آمریکا از این خانواده پوزش خواست- مراجعه شود به­نشریه زود دویچه تسایتونگ مورخ شنبه/یکشنبه 01/02 فوریه 2020 شماره 26 تحت عنوان "چه کسی فرانک اولسون را کشت؟"- ارتش آمریکا این مواد میکروبیولژیک را در سال 1950 بر روی 25 سرباز اسیر کره­ای در زمان جنگ آزمایش کرد. یک­روز بعد از عبور ارتش آزادیبخش جمهوری دموکراتیک خلق کره از مدار 38 درجه به­سمت جنوب کشور و آزادی سراسر خاک کره، با فشار آمریکا و در همان روز و در غیاب نماینده شوروی در شورای امنیت که در جلسه به­علت اعتراض به­نقض حقوق قانونی جمهوری توده­ای چین و واگذاری آن به­جزیره فرمز در شورای امنیت شرکت نداشت، 22 کشور موافقت خود را به­همدستی با آمریکا برای تجاوز به­کره و اعزام قوای نظامی به­نام "سازمان ملل متحد" که باید حافظ صلح و امنیت ممالک باشد اعلام کردند.

ارتش ارتجاعی آمریکا و متحدانش که به­کشتار بی­امان در مناطق اشغالی خود دست زدند و سازمانهای مردمی و نهضتهای مقاومت را سرکوب کردند، سرانجام موفق نشدند اراده مردم کره را درهم بشکنند. آنها برای جلوگیری از شکست خود و قتل عام داوطلبان چینی و ارتش آزادیبخش به­استفاده از سلاحهای کشتار جمعی دست زدند. در کنار آن با یاری عمال خویش در کره جنوبی 200 هزار نفر را اعدام کردند که در بیش از 160 گورستان دستجمعی دفن شده­اند. روزنامه آلمانی "زود دویچه تسایتونگ" در 6 و 7 ماه سپتامبر 2008 نوشت: "ماموران حکومت با رشوه­دهی و تهدید افراد به­شهادتهای دروغین اعضاء جمعیت "بُدو(Bodo-Liga) را که یک سازمان چپ بود، به­ویژه در تابستان 1950 قبل از آغاز جنگ کُره، قتل عام کردند. "این شهادتها برای توجیه "تصفیه ها" و قتلهای دستجمعی کافی بود."

تعداد این قتلها به 200 هزار نفر می­رسد. "در پاره­ای موارد بر اساس مدارکی که اخیرا در آمریکا قابل بازبینی هستند، سربازان آمریکائی نیز در این کشتار همکاری می­کردند. تصاویر این تیربارانها را در واشنگتن پیدا کرده­اند. مسلما ژنرال مک آرتور که جنگ کره را رهبری می­کرد و پنتاگون از این ماجرا با خبر بودند. آمریکائی­ها برخی از این تیربارانها را به­صراحت تائید کرده­اند و اخبار مربوط به­آنها را به­عنوان "بشدت محرمانه" دسته بندی کرده­اند.

این کشتار جمعی تا چند سال پیش در کره جنوبی ناشناخته و تابو بود (البته مطبوعات غربی آنرا کتمان می­کردند و دروغ پخش می­کردند و گرنه کشتار وحشتناک در کره جنوبی به­دست سینگ مان ری و ارتش آمریکا حقیقت همه دانسته بود-توفان) فقط از زمانیکه رئیس جمهور لیبرال "روه مو-هیون" (Roh Moo-hyun) کمیسیون حقیقت یاب را در سال 2005 به­وجود آورد تا نه تنها موارد تیربارانها، بلکه موارد نقض حقوق بشر در سه دهه اخیر حکومت نظامی را نیز بررسی کند" بر ملا شد.

بر اساس تحقیقات این کمیسیون در گورستانهای تا کنون گشوده شده، همه مقتولان را با شلیک در مغز به­قتل رسانده­اند. این نوع قتل نشانه آن است که جمجمه را نمی­شود، ساختگی کنار هم قرار داد و کوهی از آن ساخت تا حکومتهای مخالف را بی­اعتبار کرد. این جمجمه­ها، جمجمه مرده­ها نیستند، جمجمه تیرباران شده­ها هستند. در حالیکه آقای "آهن بیون اووک"(Ahn Byung Ook) رئیس کمیسیون حقیقت یاب گشودن 160 گور دستجمعی را لازم می­داند، رئیس جمهور بعدی کره آقای "لی میونگ باک"(Lee Myung Bak) مخالف ادامه حقیقت­یابی و شفافیت است که پرده از روی جنایات حکومتهای کره جنوبی و امپریالیستها بر می­دارد. (ادامه دارد...)

برگرفته از توفان شـماره 241 فروردین ­ماه 1399 مارس2020

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan