نگاهی
به اهمیت
ژئوپلیتیکی
به مسئله
اوکراین
ونزاع کنونی
در جهان
آن
مولفههائی
که در شرایط
کنونی در
منظره سیاسی
جهان نقش بازی
میکنند،
عروج چین،
پیدایش جبهه
اروآسیا در
مقابل جبهه
امپریالیسم
انگلوساکسون
یعنی جبهه متحد
بریتانیا با
آمریکاست. این
تفاوت را میان اتحادیه
اروپای و
انگلستان
نیزباید قایل
شد، زیرا ممالک
آلمان و
فرانسه با
درگیری
مستقیم با
کشور اوکراین
موافقت
چندانی
نداشتند زیرا
ازاین مناقشات
بیشترین
ضربه را میخورند.
40 در صد اقتصاد
آلمان دستخوش
ضربات جبرانناپذیر
میگردد و به
این جهت
تضادهای درون
امپریالیستی
را که با گذشت
زمان و عدم
موفقیت و
تثبیت
دارودستههای
نازیستی در
ادامه حاکمیت
در اوکراین
تشدید میشوند
باید مد نظر
قرار داد. این
تضادها بشدت بروز
و آشکار
خواهند گردید.
از این گذشته
آمریکا میخواهد
با قربانی
کردن اروپا به
تضعیف روسیه برسد.
هم اکنون با
قطع خط انتقال
گاز نورد
استریم 2 و
واردات غله از
روسیه به
آلمان هم
روسیه و هم
آلمان و اروپا
به شدت لطمه
دیدهاند. در
حالی که با
افزایش 100
میلیارد یورو
بودجه نظامی
آلمان برای
خرید تسلیحات
و خرید گاز
مایع از
آمریکا به
بهای سی در صد
گرانتر از
گاز محصول
روسیه، ابعاد
این رقابت و
سیاست
استراتژیک
آمریکا برملا
میشود. این
مبارزه در
عرصه جهانی و
در قلب اروپا تعیین
کننده تحولات
کنونی جهان
ماست. یارگیریها
در مناطق جهان
بر اساس
نیازمندیهای
ملی و امنیتی
و بیاعتمادی
به ناتو و
آمریکا
افزایش خواهد
یافت و این برای
آمریکا مسلما
دارای تبعات
مطلوبی
نخواهد بود.
در این مبارزه
همه کشورهای
جهان برای اینکه
سقوط نکرده و
غرق نشوند،
باید مواضع
سیاسی و منافع
ملی، چگونگی
دفاع از
تمامیت ارضی و
امنیت کشور
خود را تعریف
کنند و جایگاه
سیاسی خویش را
در این صحنه
نبرد شطرنج
جهانی تبیین
کرده و
بیابند. هر
تحولی که در
جهان امروز رخ
دهد ما باید
درجه خلوصش را
با شناخت
ماهیت تضادها
و تاثیرات
ژئوپلیتیکی
همین معیارها
محک بزنیم.
پرسشها
عبارتند
ازاینکه:
آیا ما باید
به جهان یک
قطبی، که جهان
قلدری و زورگوئی
و نقض حقوق
ملل و غارت
جهان است
تمکین کنیم و
یا خواهان
برهم زدن و
جایگزینی این
نظم باشیم واز
تغییر تناسب
نیروهای موثر
جهانی حمایت نمائیم؟ آیا
ما برای
استقلال
کشورمان باید
گریبان خود را
از چنگال پول
بدون پشتوانهای
جهانی بنام
دلار خلاص
کنیم و یا
اینکه شیشه
عمرمان را تا
ابد در دست
امپریالیسم
آمریکا قرار
دهیم که با
چاپ پول بیپشتوانه،
یعنی ایجاد
کاغذ پاره،
ثروتهای
کشور ما و
دسترنج
مردمان ما و
سراسر جهان را
به آمریکا
منتقل میکند
و فربه شود؟.
آیا ما باید از
نظر سیاسی به
اوامر آمریکا
گوش دهیم؟
طبیعتا خیر.
پس باید این
زنجیر اسارت
پنهان را پاره
کرد و شرط
گسست آن برهم
خوردن نظم
کنونی با
سرکردگی آمریکا
و ایجاد نظام
چند قطبی در
جهان است.
حرکت در این
مسیر، شرایط
مناسب تری را
برای ادامه
مبارزه وشفاف شدن
مبارزه طبقاتی
ودر بقا جهان،
بقا ما و
سرنوشت ما را بسوی
آینده بهتری
فراهم خواهد
کرد.بر این
مبنا ما باید
همه تحولات
کنونی را با همین
معیار محک
زنیم وسلطه
پانصد ساله
چرک وخون
استعمار غرب
را هدف
قراردهیم.حزب
پرولتاریا
دراین مسیر
تاریخی بی طرف
نیست وبرحسب
توازان قوا
تاکتیک صحیح
خودرا
درانطباق با
استراتژی
استقرار
سوسیالیسم
اتخاذ می کند.
سیاست
آمریکا در
لحظه کنونی
برای تسلط
بلامنازع بر
جهان، مبارزه
با کشور چین،
مستعمره کردن
مجدد چین، با
سیاست تجزیه
چین و تبدیلش
به اجزاء کوچک
نظیر تایوان،
هنگ گنگ، تبت
و سین کیانگ
(ایغورستان)،
خفه کردن چین
از طریق بستن
راههای
ارتباطی چین
از طریق
دریائی و خشکی
با جهان است.
این سیاست خفه
کردن چین چه
از طریق کنترل
تنگه مالاکا،
کانال سوئز و
یا گذرگاه بابالمندب
در عرصه
دریائی هم
اکنون در
جریان است و
جنگ پنهان
بیرحمانهای
در آسیا و
جهان در این جبهه
در گرفته است.
سیاست
امپریالیسم
یکهتاز
آمریکا از
طریق خشکی
ایجاد دشمنی
در ایران،
افغانستان و
آسیای میانه
با چین بوده و
قطع رابطه
ایران با
دریای سیاه و
کنترل این
منطقه از طریق
کنترل
آذربایجان،
ترکیه و
اوکراین است.
زنجیره ایران-
آذربایجان-
ترکیه و
اوکراین
دیواری است که
امپریالیسم
آمریکا قصد
دارد مانند
سلسله جبال
اورال میان
شرق و غرب
آسیا و اروپا
بکشد. تمرکز
بحرانها در
این ممالک همه
ریشههای
عمیق
ژئوپلیتیک و
سیاسی برای
ترسیم منظره
آتی جهان
دارند. به
همین جهت تلاش
ترکیه برای
کشیدن دالان
زنگزور و جدا
کردن ایران از
ارمنستان و
روسیه با منطق
ژئوپلیتیک امپریالیسم
انگلوساکسن
در فشردن گلوی
چین و پیروآن
ایران منطبق
بود. بخشی از
سرنوشت آتی میهن
ما و سرنوشت
کل منطقه به
همین مولفهها
گره خوردهاند.
پس میبینیم
برای خفقان
چین باید
روسیه را نیز
تضعیف کرد،
ایران را مهار
نمود، آن
دیوار
راهبردی را
میان آسیا و
اروپا کشید و
ممالک این
منطقه را که
ایران یکی از
آنهاست به زیر
سلطه آمریکا
درآورد. پس
بحران اوکراین
تنها مسئله
روسیه نیست
مسئله آینده
ایران نیز هست
و این آن منطق
دیدن جنگل و
پرهیز از پنهان
گشتن در پشت
سر تک درخت
است. و این آن
چیزی است که
ما به عنوان
بررسی جامع و
همه جانبه،
علمی و ژرف از
آن یاد میکنیم.
شکست
آمریکا،
برآمدن چین و
هند، اتحاد
آسیا در مقابل
آمریکا و
اروپا،
سازمان
شانگهای، همکاری
با ممالک
آسیای میانه و
قفقاز،
نزدیکی به
چین، تقویت
اتحادیه
بریکس و دوری
از آمریکا و
اروپای
غارتگر و
دروغگو ضمانت
های بقاء
ایران و سایر
ممالک کم قدرت
در جهان به
شمار می آیند.
در این عرصه
استدلال و
واقعبینی،
سابقه طولانی
و تمام تجربههای
غارتگرانه
همکاری
دشمنانه دو
سده گذشته با
امپریالیسم
سلطهگر
جهانی آمریکا
و اروپا، در
تقویت منطق ما
به یاری ما میآیند.
در
این گیر و دار
سرنوشتساز
سرکردگی دلار
نیز دستخوش
تغییرات مهمی
میگردد.
استفاده
امپریالیسم
آمریکا از
سلاح خانمانبرانداز
«سویفت» (SWIFT- جامعهٔ
جهانی
ارتباطات
مالی بین
بانکی) که به
بمب اتم
درعرصه
مبادلات مالی
مشهور است به
مفهوم گرسنگی
دادن و جنایات
بشری بر ضد
مردم است و
این امری نیست
که از چشم
ممالک جهان
پنهان بماند.
آمریکا میتواند
این سلاح ضد
بشری را
همانطور که در
مورد ایران و
روسیه بکار
برد در مورد
سایر ممالک جهان
نیز برای به
بردگی کشیدن
آنها بکار
برد. بدون
تردید موجی از
آمادگی برای
سرنگونی دلار
و ابطال برتری
آن در نزد
ممالک جهان و
آنهم به حمایت
آشکار چین،
هند و روسیه به
وجود خواهد
آمد. فراموش
نکنیم که
اقتصاد اروپا
به غله روسیه،
مواد اولیه،
فلزات نادر که
درساختن
ریزپردازندهها
و تلفن مورد
استفاده است،
گاز، نفت،
ذغال سنگ نیاز
قطعی دارد.
تحریمهای
روسیه اقتصاد
اروپا را فلج
خواهد کرد.
زمان به نفع
اروپا نخواهد
بود و مسلما
این اتحاد ظاهری
و موقتی درهم
خواهد شکست.
از این تحریمها
آمریکا فقط
سود میبرد.
حال
با این دانش و
شناخت، با این
چشم انداز و
قطبنمای
روشن باید در
دریای متلاطم
کنونی به ناخدائی
پرداخت و کشتی
منافع ملی
ایران و آینده
سرنوشت مردم
مقاوم و صبور
آن را به ساحل
نجات رسانید.
باید با این
زمینه علمی و
تاریخی به
تحلیل اوضاع
کنونی پرداخت
و نه اینکه در
تارعنکبوت
اظهار فضلهای
بیانتهای
صدتا یک غاز
روشنفکران
طالب نام و
شغل که هر روز
به سازی رقاصی
میکنند و
منافع فردی
حقیر خویش را
بر منافع میهن
و مردم و
زحمتکشان
ایران مرجح میدانند
گم شد و چنان
بحث کرد که
گویا ما خارج
از زمان و
مکان سخن میرانیم.
ناگفته نماند
که پایگاههای
آدمکشی
آمریکا در
اطراف ایران
که وظایفشان
را در
افغانستان و
عراق و یمن و
ترکیه و...
انجام دادهاند
و یا میدهند
واقعی بوده و
نه تخیلی و در
روی کره زمین قرار
داشته و نه در
کهکشان رویاهای
شیوه زندگی
آمریکائی.
مردم منطقه تا
این متجاوزان
و غارتگران
ناتو را با
توسل به قهر
انقلابی از منطقه
بیرون نکردهاند
آنها در
مرزهای ایران حضور
دارند و هر آن
مترصد تجاوز
رسمی به ایران
هستند. عروج
چین، مقاومت
ایران،
پیدایش جبهه مقاومت
در منطقه تمام
محاسبات و
معادلات سیاسی
جبهه ناتو را
در جهان و
منطقه برهم
زد.
این است سیمای
واقعی جهان
کنونی که باید
آن را دید و
شناخت و بر
اساس تحلیل آن
به اتخاذ
سیاست واقعبینانه و
به نفع منافع
ملی ایران
وهمه
زحمتکشان مورد
بررسی قرار
داد وبه
تاکتیک های
راهگشا ،صورانه
ومنطقی
مبادرت نمود.
نقل
از توفان
شماره ۲۹۵مهر
ماه۱۴۰۳ ارگان
مرکزی حزب کارایران
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو
نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در
توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در
فیسبوک
https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام