جنگی سرنوشت‌ساز وحیاتی برای بشریت

 

هشیار و آگاه باشیم، چشمان خودمان را بگشائیم، گوش‌ها و ذهن خودمان رادر اختیار دروغ‌ها و اکاذیب رسانه‌های امپریالیستی غرب قرار ندهیم و نگذاریم با جعل اخبار در روز روشن، با صحنه‌سازی و فیلم‌های هولیوودی که به اکران می‌آورند، تا به خرد بشریت توهین کنند و به مغزربائی موفق گردند. به قول «میشائیل لودر» (Michael Lüders)  کارشناس محبوب، جسور، برجسته امور سیاسی جهان و به ویژه خاورمیانه در آلمان، دنیا فقط اروپا و آمریکا نیست. اخباری هم در سایر نقاط جهان منتشر می‌شوند که مضمونشان صدوهشتاد درجه با اخبار اروپا و آمریکا متفاوت هستند و روایت آمریکائی را بازتاب نمی‌دهند. در اکثر ممالک جهان ماشین دروغگوئی امپریالیسم - صهیونیسم بُردی ندارند و مردم با سانسور کم‌تری با وقایع روسیه و نازی‌زدائی در این کشور روبرو می‌شوند. مردم دنیا تصاویر هزاران نفر مزدوران خارجی، نازی‌های وارداتی و نظامیان آمریکائی و انگلیسی را که دستگیر شده و یا به بهشت رفته‌اند می‌بینند که با مردم اوکراین قرابتی ندارند. مردم جهان شاهدند که نازی‌ها به چه جنایاتی بر ضد بشریت در این کشور و به ویژه نسبت به مردم روس‌تبار اوکراین دست زده‌اند. آمریکا و اروپا با ممنوعیت بیان آزاد افکار، با نقض حقوق بشر، سانسور اخبار و مطبوعات، ممانعت از برگزاری نمایشات اعتراضی ضد نازی‌های اوکراین و... با حلوا حلوا کردن در بین خودشان این تصور واهی را ایجاد می‌کنند که گویا در سراسر آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا نیز همین دروغ‌ها تکرار می‌شوند و روایت آمریکائی ناتو به خورد مردم داده می‌شود. این رسانه‌ها میان اروپائیان و اجیران نازی به دنبال گوشت دم توپ هستند تا آنها را برای جنگ اوکراین آماده کنند و بنا بر آئین آقای جو بایدن جنگ را طولانی و فرسایشی نمایند تا روسیه را به حساب خودشان از پای درآورند.

دبیرکل نژادپرست ناتو، آقای «ینس استولتنبرگ» (Jens Stoltenberg) بیان کرد: «آماده‌ایم سال‌ها از اوکراین در برابر روسیه حمایت کنیم»، «ما آماده‌ایم سال‌ها از کی‌یف در برابر مسکو حمایت کنیم؛ ما آماده هستیم برای مدرن‌سازی تسلیحات زمان شوروی به سلاح‌های غربی و مدرن به اوکراین کمک کنیم. باید برای درازمدت آماده باشیم. این احتمال وجود دارد که این جنگ ماه‌ها و سال‌ها طول بکشد و ادامه یابد».

این جنگ در اوکراین جنگی جانبی، کناری، منزوی، تنها مربوط به دو کشور نیست. جنگی است که فرجام آن به سرنوشت آحاد انسان‌ها انکشاف مبارزه طبقاتی و به سرنوشت بشریت گره خورده و ربط دارد. این جنگ، تنها جنگ روسیه با نازی‌های اوکراین نیست، جنگ ما ایرانی‌ها، جنگ ما کمونیست‌ها نیز هست و این است که بشریت و همه نیروهای مترقی نمی‌توانند نسبت به سرنوشت این جنگ بی تفاوت باشند و مانند پاره‌ای ژیگولوهای سیاسی لم داده و هر دوطرف را یکی را کمتر و دیگری را بیش‌تر محکوم کنند و نتیجه جنگ برایشان بی‌تفاوت باشد.

جهان در حال غلیان است، جنگی آشکار و پنهان، بی‌رحمانه و ضدبشری برای ایجاد نظم نوینی در جهان برپا شده است. هیچ کس در این نبرد نمی‌تواند بی‌طرف بماند. تمام نقاب‌های حقوق بشری بورژوائی، آزادی‌خواهی لیبرالی، دموکراسی بورژائی بر زمین می‌افتد و چهره‌های ریاکار از پس آنها برملا می‌گردند. فرصت‌طلبان، اپورتونیست‌ها، دشمنان خلق‌های جهان، دشمنان دولت‌های مستقل، دشمنان ملت‌ها و طبقه کارگر و زحمتکشان جهان دیگر قادر نیستند خود را در پشت کوهی از الفاظ کلیشه‌ای و عوامفریبانه پنهان کنند. حتی دبیرکل دست نشانده سازمان ملل متحد نیز قادر نیست نقش کثیف خود را در دسیسه‌چینی برای جنگ و حمایت از نژادپرستی و نازی‌ها و حمایت از تجاوزات آمریکا در جهان، دخالت‌هایش در امور داخلی کشورها، نقض دائمی منشور ملل متحد بپوشاند. نقش سازمان ملل را نگاه کنیم که به حربه جنگ بدل شده است و نه مدافع صلح. سازمانی که بر همه تجاوزات امپریالیسم آنگلوساکسون و صهیونیسم بین‌الملل مهر تائید می‌کوبد. در مورد صلح، کاهش تسلیحات، مبارزه با گرسنگی، تروریسم و... به یاوه‌سرائی مشغول است و در حقیقت با آراء تقلبی که به یاری آمریکا و انگلیس سرهم بندی نموده‌اند با توسل به ماشین رای‌گیری و اکثریت‌‌سازی به اغواء مردم اشتغال دارند تا تصمیمات مستبدانه خویش را "دموکراتیک" جلوه دهند. این روش سازمان ملل برای این سازمان اعتبار نمی‌آفریند، تتمه آبروی وی را نیز می‌ستاند. رای‌‌گیری شبه‌دموکراتیک با همکاری ممالکِ ساختگیِ مثقالی و فاقد مضمون دموکراتیک در اجلاس اخیر این سازمان، آنهم در برخورد به نقض امنیت روسیه و لشگرکشی ناتو به سمت شرق برای تسخیر روسیه و سپس جهان به اعتبار این سازمان لطمه بزرگی زده است. دبیرکل این سازمان باید بدون رودربایستی از جمله در خون ملت‌های فلسطین، سوریه، یمن، افغانستان، عراق، سومالی و ایران غسل کند. دیگر پوکر روباز بازی می‌شود. سخنان دوپهلو و نشستن میان دو صندلی مقدور نیست و خریدار ندارد. دیگر مزدوران زبان‌دراز نمی‌توانند با پرچم «مبارزه» با هر دو قطب ارتجاع به میدان آیند و به رقاصی برای امپریالیسم و صهیونیسم بپردازند. مرزبندی‌ها در حال شکل‌گیری است. سخن بر سر بود و نبود است. وضعی پیش آمده است که هر کس عقب بنشیند بازنده است و این روند تا تصمیم قطعی و تعیین سرنوشت نهائی جنگ به پیش می‌رود و قابل بازگشت نیست. هر کس باید جای خود را در این روند رو به پیش تعیین کند و تصمیم نهائی خویش را بگیرد.

دسته‌بندی‌ها در جهان در حال تغییر است. کشورها مترصدند که در این نزاع بزرگی که درگرفته است جبهه خویش را معین نمایند. محور این مبارزه در شرق روشن است چین، روسیه، ایران و هند که به دور آن بسیاری ممالک دیگر حلقه زده‌اند. تمام آسیای میانه، بخش بزرگی از خاورمیانه، کره شمالی، بنگالدش، میانمار، شمال آفریقا، ممالک بزرگ و قدرتمند آفریقا، بسیاری از ممالک آمریکای لاتین در یک طرف این جبهه قرار گرفته‌اند و در طرف دیگر جبهه بازنده و میرنده امپریالیسم آنگلوساکسون همراه با ژاپن، کره جنوبی، و اتحادیه نامتحد اروپا قرار دارند که علی‌رغم جار و جنجال حکومت‌های ناشی از انقلابات مخملی و هزینه‌های گزاف در ممالک شرق اروپا و یا نارضائی روشن، ممالک آلمان و فرانسه که بیش‌ترین صدمه را از این وضع می‌خورند، جبهه‌ای فاقد دوراندیشی و دورنما هستند که به اتحاد تظاهر می‌کنند. آمریکا آنها را با تهدید و ارعاب به این سمت کشانده است. بازارهای آنها به تولیدات چین وابسته است و بازار روسیه یکی از مهم‌ترین بازارهای فروش کالا برای تولیدات آنها به حساب آمده ودر عین حال منبع تامین سوخت این کشورها بوده است.

روسیه همراه با اوکراین، حدود یک سوم صادرات گندم جهان، ۱۹ درصد از صادرات ذرت و ۸۰ درصد از صادرات روغن آفتاب‌گردان را در دست دارند. تولید و صادرات این کالاها و سایر کالاها از زمان جنگ پیش‌گیرانه روسیه در اوکراین در ۲۴ فوریه وتحریم های غرب مختل شده است. چین توانسته با دلارهای بی‌پشتوانه آمریکا از مجموعه ذخایر ارزی خویش ذرت آمریکا را خریده و در سیلوهای خود انبار کند.  این بار دزد آمریکائی به کاهدان زده است. اروپا نیز اعصاب متشنجی دارد و از این که در مقابل اقدامات خودسرانه، غافل‌گیرانه آمریکا قرار می‌گیرد و به قعر درّه رانده می‌شود دل‌خوشی ندارد.

نشست روز پنج‌شنبه ۱۹ اسفند 1400 برابر (۱۰ مارس 2022) که در پاریس تشکیل شد به شدت تحت تاثیر جنگ اوکراین و مدیریت بحران در بالاترین سطوح آن قرار داشت.

خبرگزاری آلمان دویچه وله تحت عنوان «نظم جدید اتحادیه اروپا» موضوع نشست کشورهای عضو در کاخ ورسای نوشت:

«کاخ ورسای در غرب پاریس در طول تاریخ بارها صحنه سیاست جهانی و نمایش قدرت در سرنوشت جنگ و صلح قاره اروپا بوده است. اکنون سران دولت‌های عضو اتحادیه اروپا بار دیگر در این کاخ گردهم آمده‌اند، آنهم در بحبوحه جنگی هولناک در این قاره.

امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه و میزبان نشست کشورهای عضو اتحادیه اروپا یکی از اهداف این اتحادیه را «ایجاد نظمی نوین» اعلام کرده است؛ تا سال ۲۰۳۰ باید اروپایی ایجاد شود که «نقش رهبری را در سطح جهانی به عنوان یک نیروی مبتکر و نوآور ایفا کند». مکرون می‌خواهد اتحادیه اروپا با یک ارتش متحد تبدیل به یک «اتحادیه نظامی» شود، که ستونی مستقل از آمریکا در ناتو باشد». این نظریات آقای مکرون نشان می‌دهد که جبهه اروپا جبهه‌ای سرهم‌بندی شده است که آمریکا تسلیحات خویش را به زور به آنها می‌فروشد و آلمان را تحت فشار قرار می‌دهد تا از صنایع تسلیحاتی آمریکا سلاح تهیه کند و در اختیار نازی‌ها در اوکراین بگذارد. آمریکا با لحن یک ارباب نسبت به نوکر و غلام حلقه‌بگوشش آلمان، این کشور را مجبور کرده است که به جای خرید گاز از روسیه از آمریکا گاز مایع که 30 در صد گران‌تر است تهیه کند و میلیاردها یورو از بودجه کشور و مالیات مردم آلمان را برای ایجاد تاسیسات زیربنائی، خط لوله و اسکله‌های مناسب برای تخلیه گاز مایع آمریکائی در آلمان اختصاص دهد که بسیار تحقیرآمیز است. سفیر اوکراین در آلمان با رهبران آلمان مانند گماشته رفتار می‌کند که حتی صدای اعتراض پاره‌ای از نوکران غرب را درآورده است. حتی اولاف شولتس صدراعظم دم دمی مزاج آلمان به خاطر توهینی که زلنسکی دلقک، با ابراز مخالفتش به سفر رئیس جمهور آلمان به اوکراین کرده بود، از سفر به این کشور سر باز زد. از سوی دیگر مردم اروپا با جنگ علیه روسیه موافق نیستند. تمام دستگاه‌های ارتباط جمعی و رسانه‌ای تحت نظر و سانسور بوده و به تحمیق مردم اشتغال دارند، که تاثیری محدود و موقت خواهند داشت. جبهه امپریالیسمِ در حال افول، مستحکم نیست، زمان به نفعش کار نمی‌کند، موجی از تورم و بیکاری در این ممالک در حال رشد است و به شدت به تضاد کار و سرمایه در ممالک امپریالیستی غرب دامن می‌زند. در اینجا سخن بر سر تقسیم مجدد جهان و مناطق نفوذ است. وضعیتی که آمریکا به زور به جهان تحمیل کرده بود، مقابله با فلسطین، ایران، سوریه، افغانستان، عراق، یمن، کوبا، ونزوئلا، شیلی، آرژانتین، نیکاراگوئه، سومالی، مالی، سودان و... دیگر برای ممالک و خلق‌های جهان قابل تحمل نیست. این وضعیت را کشورهای اروپا که در زیر بار فشار مالی آمریکا و از جمله ابزار «سویفت» کمر خم کرده‌اند، نمی‌توانند تحمل کنند زیرا که صدمات ناشی از آن را دیده‌اند. اروپا به یکه تازی دلار اعتقادی ندارد زیرا جز ضرر فایده‌ای برای آنها ندارد. آنها در پی تقویت یورو هستند و حتی از تضعیف آمریکا در جهان و تقویت چین و روسیه سود می‌برند. وضعیت دنیای کنونی چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی از ریشه تغییر کرده است. بسیاری از ممالک غیرمتعهد در مقابل این زورگوئی‌ها ایستاده‌اند و پیدایش قدرتی به نام چین در جهان آنها را در تقویت راهی که در پیش گرفته‌اند مصمم‌تر ساخته است. آمریکا آنچه را که از نظر سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک در جهان از دست داده است می‌خواهد با زور، قلدری و نیزتلاش برای فرسایشی کردن جنگ روسیه با اوکراین جبران کند. ولی واقعیات نشان می‌دهند که نه روسیه و نه چین و نه ایران را نمی‌شود به این سادگی با تهدید و تحریم از پای درآورد و این آمریکاست که باید برای بازگشت حجم عظیم دلارهای بی‌پشتوانه به کشورش، که سونامی وحشتناک تورم را به دنبال خواهد داشت چاره‌جوئی کند. میلیاردها دلار بی‌پشتوانه و بدون مصرف و بی‌خریدار در راه بازگشت به سامانه مالی آمریکاست.

آمریکا ولی تلاش دارد با کودتا در پاکستان که تا امروز در جبهه شرق قرار داشت، با ایجاد اختلاف و دامن زدن به جنگ بین ایران و افغانستان، و در مرزهای بلوچستان با پاکستان و تحریک و تقویت تروریست‌های بلوچ، با تقویت تروریسم و داعش، دامن زدن به آتش جنگ دینی میان شیعه و سنی و یا اختلافات قومی در افغانستان، رشوه دادن به هندوستان برای جلب آنها، در این دسته‌بندی جهانی اعمال نفوذ کند و در راه ایجاد جاده ابریشم میان چین، افغانستان و ایران به اخلال دست زند.

آمریکا قصد دارد که برای ممانعت از شکستش در اوکراین به اختلافات واقعی و یا ساختگی قومی در افغانستان و ایران دامن بزند، نشست ناسیونال شونیست‌های آذری ایرانی در باکو که گویا در سال آینده می‌خواهند در تبریز جشن جدائی و تجزیه ایران را بگیرند، دخالت روشن اسرائیل در اقلیم کردستان وهمدستی کردهای ناسیونال شونیست ایران با آنها، تقویت جبهه الاحواز توسط عربستان سعودی و اسرائیل برای رواج تروریسم در خوزستان و نظایر آنها همه برای آن است که در ارکان این جبهه مشترک که به وجود آمده است، تخریب به عمل آورند. امپریالیسم و صهیونیسم در پی‌ انجام انقلاب مخملی در ایران هستند و از تحریکات قومی و اپوزیسیون‌سازی در خارج از کشور و تبلیغات مخرب رو به ایران به شدت و با مصرف پول فراوان حمایت می‌کنند و فعالند. صحنه‌سازی‌های سیاسی تبلیغاتی با دست فریب‌خوردگان وخود فروختگان که جبهه واحدی در خارج ایجاد کرده‌اند از برنامه‌های مدون امپریالیسم است. مشتی ایرانی مزدور نیز از "چپ" و راست در این عرصه با نام‌های کاذب «فرهنگی»، «حقوق بشری»، همجنس‌گرایان، مردستیزی، دین ستیزی، اسلام‌ستیزی و به بهانه مبارزه برای تحقق «حقوق زنان» که مبارزه‌شان ماهیتا ضدزن، حمایت از کالا شدن زنان و حتی ضدملی و استعماری می‌باشند در گشت و گذارند و مبارزه زنان برای حقوق قانونی، انسانی، شهروندی خویش را به مبارزه غیرطبقاتی، مردستیزانه در خدمت منافع رسانه‌های آلوده امپریالیستی بدل کرده‌اند.

خبرگزاری دویچه وله در تاریخ 24/04/2022 در مورد سیاستی که ترکیه به عنوان عضو ناتو در مقابل روسیه و جبهه شرق اتخاذ کرده است اعلام کرد که: «کشتی‌های جنگی روسیه اجازه عبور از تنگه بسفر را ندارند و اکنون ترکیه حریم هوایی خود را نیز به روی پرواز‌های روسیه به سوریه به مدت سه ماه بست. دبیر کل سازمان ملل پیش از سفر خود به روسیه و اوکراین به ترکیه می‌رود.»

دولت روسیه نیز به سرعت اقلام بزرگ تسلیحاتی از حریم هوائی ایران به سوریه رسانید زیرا ترکیه قصد دارد به یاری اسرائیل، به سوریه حمله کند تا رویاهای امپراتوری عثمانی را مجددا زنده نماید. این اقدام ترکیه نشان داد که این کشور دیگر نمی‌تواند میان دو صندلی بنشیند و عملا جای خویش را در این نبرد سرنوشت‌ساز در آینده تعیین کرد. ترکیه هم به توریسم روسیه و اوکراین و هم به سوخت ایران و روسیه نیاز دارد و هم به عنوان یک کشور تجاری و غیرصنعتی نمی‌تواند راه‌های خود را بر روی ایران و آسیای میانه ببندد. ترکیه در راهی گام گذارد که خود را از گردونه تحولات بعد از جنگ اوکراین به بیرون پرت کرد و در طرف بازنده تاریخ قرار گرفت. وضعیت ترکیه بعد از شکست آمریکا در اوکراین، نرسیدن سوخت، غله، تلاشی ناتو بسیار شکننده است. ترکیه قدرت مانور خویش در قفقاز و آسیای میانه را از دست می‌دهد ودر آستانه تجزیه قرار خواهد گرفت.

کشورهائی نظیر ترکیه و اروپا هستند که در طرف بازنده جنگ صف‌آرائی کرده‌اند و وضعیت بعد از جنگ آنها بسیار وحشتناک خواهد بود.

ممالکی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی که از ضعف آمریکا، عدم وفاداری آنها به تعهداتشان، قدرت چین و ایران در منطقه با خبرند، بسیار دست به عصا هستند و نمی‌خواهند با روسیه، چین و ایران که در کنار آنها قرار دارند و همسایه آنها محسوب می‌شوند به امید آمریکائی که 11 هزار کیلومتر دورتر است درگیری پیدا کنند. این احتیاط عربستان سعودی و امارات  و قطر که از مراکز گاز و سوخت جهان هستند هرگز مورد تائید آمریکا و متحدنشان نیست ولی چاره‌ای ندارند که با آنها سرکنند. این ممالک از هم اکنون برای نظم بعد از شکست آمریکا خود را آماده می‌کنند و در پی آن هستند که روابطشان با ایران را بهبود بخشند.

ایران به احتمال یکی از پیروزمندان این جنگ است و به قدرتی در منطقه تبدیل می‌گردد که نقش مهم‌تری در خلیج فارس، در بحرین، در عراق، اقلیم کردستان اسرائیلی و افغانستان و به ویژه در قفقاز بازی خواهد کرد.

رشد تضادهای جهانی، پیدایش قدرت مهمی به نام کشور چین، سربرافراشتن مجدد روسیه، پیدایش بازار شرق، جبهه اوروآسیا، سیاست کمربند راه و جاده ابریشم، افزایش قدرت اقتصادی و نظامی شرق با اکثرت جمعیت جهان عوامل واقعی از یک سو هستند که آنها را در مقابل غربِ در حال افول ولی سرکوبگر، استعمارگر، غارتگر، زورگو، نژادپرست، باج‌گیر که می‌خواهد با توسل به زورِ نظامی و تهدید به قتل و کشتار، پول ورشکسته خود یعنی دلار بی‌پشتوانه و کاغذ پاره را به عنوان ارز معادل جهانی به همه کشورها حقنه کند و دزدی را به جای فضیلت جا زند و شب را روز بنامد، و این نظم چپاولگرانه و ضدبشری را ادامه دهد، قرار داده است. این نظم در حال فروپاشی است. نه ملت‌ها، نه طبقه کارگر و زحمتکشان و نه خلق‌های جهان این نظم نژادپرستانه استعماری و راهزنانه را نمی‌پذیرند.

بعد از جنگ جهانی دوم نظم نوینی در جهان برقرار شد که با فروپاشی اتحاد شوروی آن نظمِ مورد توافق دول فاتح در جنگ جهانی دوم درهم شکست. رئیس جمهور آمریکا جرج بوش پدر، جنگ نخست خود را در عراق با پرچم ایجاد نظم نوین جهانی آغاز نمود و فروپاشی فدراسیون روسیه را جشن گرفت و ارتش ناتوی تجاوزکار و تلافی‌جو را به سمت روسیه برای تجزیه این کشور و تبدیل آن به قطعات قابل بلع برای امپریالیسم غرب سوق داد. دنیای دو قطبی به دنیای تک قطبی که در راس آن آمریکا قرار داشت تغییر کرد. این نظم تحمیلی که با چالش مردم جهان روبرو شده، به وضعیت کنونی جهان انجامیده و دچار تزلزل گشته دیگر قابل دوام نیست.

ولی این قدرت مسلط در حال افول حاضر نیست بدون جنگ‌افروزی، کشتار میلیونی، بدون غارت و تخریب به واقعیت جهان کنونی تن در دهد. اعتراف به شکست از طرف آمریکا یعنی نابودی تسلط دلار، یعنی اینکه آمریکا دیگر قادر نیست پول کاغذی و بی‌حساب چاپ کند و بار بحران خود را به درون سایر کشورها منتقل نماید و ثروت آنها را غارت کند، با پول بی‌ارزش از سایر ممالک مواد اولیه تهیه کند، جنس و خدمات بخرد. آمریکا نمی‌تواند با چاپ بی‌حساب و کتاب کاغذ پاره دلار، ذخایر ارزی سایر ممالک را از امشب به فردا بی‌ارزش کند. شکست آمریکا در این جنگ یعنی شکست ناتو، شکست صنایع نظامی و مجتمع‌های صنعتی نظامی این کشور، یعنی پایان روابط ارباب و رعیتی آمریکا با سایر ممالک و از دست دادن هژمونی خویش در جهان و به ویژه در اروپا.

شکست آمریکا در جهان، روابط میان کلیه ممالک در جهان را بر اساس دیگری تنظیم خواهد کرد.

یکی از تغییرات عظیم ژئوپلیتیک در جهان زیر سئوال رفتن کشور مصنوعی اسرائیل است. ضربه‌ای که به صهیونیسم می‌خورد چهره سیاسی منطقه خاورمیانه را تغییر خواهد داد. از هم اکنون ایران، لبنان، سوریه، فلسطین، عراق خود را برای این تغییر آماده می‌کنند. همه 300 یا 400 بمب اتمی اسرائیل در نظم نوین جهانی قدرت تخریب خود را از دست می‌دهند و سیل بازگشت یهودیان وارداتی به سرزمین‌های مادری خویش آغاز می‌شود که از هم اکنون آغاز شده است. دولت ترکیه حمایت ناتو را از دست خواهد داد و دیگر قادر نیست امنیت لوله‌های انتقال سوخت به اروپا را تامین کند. دولت باکو نیز حامیان غربی خویش را در منطقه قفقاز از دست خواهند داد و جمهوری آذربایجان با تحولات چشم‌گیری روبرو خواهند شد. دولت ساختگی بحرین که به عربستان سعودی، و اسرائیل تکیه کرده بود، باید برای بقاء خود حداقل به اصلاحات عمیق داخلی دست بزند و دست استعمار انگلیس را از بحرین کوتاه کند. عربستان سعودی قادر نخواهد بود به کشور مستقل یمن به عنوان مستعمره خویش بنگرد و باید حق حاکمیت این کشور را به رسمیت بشناسد. تنها همین نمونه‌های کوچک نشان می‌دهد که تحولات ژرفی در دنیا در پیش است.

جنگی که در گرفته است برای آمریکا و انگلستان مسئله مرگ و زندگی است. اینکه آنها در اثر شکست به استفاده از بمب اتمی متوسل شوند منتفی نیست. آمریکا در جنگ جهانی دوم جنایتکارانه به این کار دست زد و از گلوله‌های اورانیوم رقیق شده نیز در تجزیه یوگسلاوی، تجاوز به عراق و افغانستان استفاده کرد. خطر ایجاد زمستان اتمی توسط آمریکا منتفی نیست. ولی حتی چنانچه فرض محال چین، روسیه و جبهه رو به عروج شکست بخورد جهانی که از آن متولد می‌شود، جهان آمریکا و انگلستان نخواهد بود. چهره سیاسی جهان تغییر خواهد کرد و جهان همانگونه که اقتضاء زمان می‌طلبد به سوی جهان چند قطبی پیش خواهد رفت. این جهان چند قطبی جهان ایدآل ما کمونیست‌ها نخواهد بود ولی ما واقفیم که در دنیای تخیلی و رویائی زندگی نمی‌کنیم و سیاست‌های خویش را باید بر اساس داده‌های عینی جهان واقعی و تناسب قوای طبقاتی تنظیم کنیم، ولی شرط نخست هر تحول انقلابیِ بعدی بر روی کره خاکی تغییر نظم استعماری و نژادپرستانه کنونی است. رفع این مانع بزرگ فرصت‌های ما را در مبارزه طبقاتی افزایش خواهد داد و دست ضدانقلاب را که بر رسانه‌های جهانی سلطه دارند قطع خواهد کرد.

 

 

 

نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 267 خرداد ماه 1401

www.toufan.org

www.toufan.de

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan